تحقیق آراء اسلام در باب تغذيه (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
آراء اسلام در باب تغذيه
265747566230500-1524022479000
جهان با آنکه خوشی و نعمت فراوان دارد بلا و نقمتش نیز بسیار است.
موجودی که در این خانه سکنی گرفته زیر آسماني كه به آسانی رگبار بلا بر او میبارد، روی زمینی که درههایش، فنایش به میان خود میکشد اگر لحظهای از خود غافل بماند بیدرنگ همه چیز را از دست میدهد.
نیرویی که در مبارزه با گرفتاریها صرف میشود تحت یک سلسله شرایط و آدابی است که مجموعة آن را علم بهداشت میگویند.
بهداشت امروز تمام وقتش صرف جلوگیری از سرایت امراض و مبارزه با انواع میکربهاست اما در مکتب اسلام، بهداشت (طب دین) معنی عمومیتري دارد که مبارزه با میکرب ها از فروع آن محسوب میشود.
از نظر اسلام، انسان موجوديست که برای زندگی در عوالم مادی و معنوی، سلامت و امنیت میخواهد. در منطق اسلام روح و بدن گر چه دو موجود مستقل هستند ولی چنان با هم پیوستگی دارند که سلامت و مرض هر یک در دیگری مؤثر است. بهداشت اسلام حافظ روح و بدن هر دو میباشد البته بدن برای روح آلت و وسیلهای بیش نیست.
پیشوایان اسلام که همان طبیبان روحانی میباشند دستوراتشان غالباً مرکب از آداب ظاهری و باطنی (مادی ومعنوی) است. رسالت و هدایت آنان برای آنست که انسان به سوی کمالات معنوی و ترقیات روحی حرکت کند ولی چون سلامت تن در سعادت روح مدخلیت دارد، قسمتی از تعلیمات پیشوایان دین راجع به وظایف تن بودهاست و راه سلامتی و خوشبختی آن(بدن) را نیز بیان کردهاند.
امیرالمؤمنين علی(ع) میفرماید :
برای بدن شش حالت است: صحت و مرض و خواب و بیداری و موت و حیات، همچنان برای روح صحتش به یقین، مرضش تردید، خوابش غفلت، بیداريش توجه، مرگش نادانی و زندگیش دانش است .
حیات واقعی هر موجود بسته به روح و معنویت اوست. راهنماییهای ائمه علیهمالسلام در زمینه بهداشت و تغذیه صحیح و عدم استفاده از برخی مواد غذایی و آشامیدنی، از آنجهت است که بدن افزارِ روح و اسباب کار آنست که وقتی باشد هنر و هنرمندی خود را نشان میدهد. تکلیفی که برای بدن مقرر کردهاند صرفاً از آنروست که با روح و عمل ارتباط دارد.
برتری انسان بر سایر موجودات نیز به واسطه عقل و روح او میباشد. دین اجازه نمیدهد که بشر عقل و درک خود را ولو برای یک لحظه از دست دهد و عمده مبارزات اسلام با شراب و قمار و سایر هوسرانيها برای حفظ حیات بشری یعنی روح، عقل و ادراک است.
در کتاب قرآن (کاملترین سفرنامه روح انسانی)، دستورات لازم برای صعود به آسمان عقل و روح مطرح شدهاست و جمیع علوم و معارف مختلف در آن فراهم میباشد، خداوند در عالم مادی نیز شرایط و زمینه و ابزار را براي این سیر و صعود مهیا کرده از جمله این شرایط حواس انسان است اگر در یکی از آنها خللی به وجود آید انسان قسمتی از معلومات خود را از دست میدهد. بنابراین هرچه بدن سالم تر باشد قوای خمسه و پنجگانه او کاملتر و معلوماتش زیادتر خواهد بود.
یکی از عوامل سقوط جوامع و ملل، استفاده از محرمات و خمریات است که به واسطه استفاده از آنها مقداری از حواس و عقل و ادراک و شعور انسان از بین رفته و ابزار صعود به عالم روحانی خدشهدار میشود.در این بخش، سعی شده كه تا حدودی دستورات دین در رابطه با نوع تغذیه درست و اغذیه و نوشیدنیهاي حرام و حلال و تأثیرات آنها مطرح شود.
1- فلسفه غذا خوردن و آراء معصومین علیهمالسلام در این رابطه
تمام موجودات زنده برای آنکه بتوانند به زندگی خود ادامه دهند احتیاج به غذا دارند.
برای رشد و ساخته شدن اجزاء بدن، خوردن غذا به حد ضرورت لازم است. انجام فعالیتهای حیاتی مثل کار قلب و دستگاه تنفس، ساختن ترشحات غدد داخلی، مبارزه عوامل بیماریها، حرکات بدن، قدرت تفکر و کار و فعالیت انسان و... همه از دریافت مواد غذایی لازم، سرچشمه میگیرد. بزرگترین فیزیولوژیست قرن نوزدهم به نام پدر فیزیولوژی جدید، کلد برنارد در این باره میگوید: غذاها عبارتند از موادی که برای حفظ اثرات حیات و ترمیم موادی که دائماً از بدن کم میشوند به کار میروند.
در رابطه با وعدههای غذایی در شبانه روز نیز توصیههایی صورت گرفتهاست.
«در روایات اسلامی برای تداوم سلامت و شادابی انسان، خوردن دو وعده غذایی در صبح و شام، توصیه شدهاست .اهل بهشت نیز که دارالسلام، جاوید هستند، دو وعده، غذا میخورند:
و لهم رزقهم فیها بکرة و عشیاً. و در بهشت، هر صبح و شام، روزی آنان آماده است .»
خداوند حکیم در آیه 31 سوره اعراف به مسرفان اشاره میکند و میفرماید:
«کلوا و اشربوا و لا تسرفوا اِنَّهُ لا یُحِبُ المسرفین.
از نعمتهای خدا بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.»
خداوند با بیان این آیه و عبارت «لاتُسرِفوا» بنا دارد که ریشه بیماریها را از بین ببرد و پُرخوری و زیادهروی را ریشه بیماریها معرفی میکند.
در احادیث مختلف نیز پُرخوری نهی و مذمت شدهاست از جمله پیامبر(ص) میفرماید : المُومن یأ کل فی معاء واحد ، و المنافق فی سبعه أمعاء .
مؤمن فقط برای پر کردن یک معده غذا میخورد ولی منافق برای هفت معده غذا میخورد.
و باز آن حضرت میفرماید: ماملأ ابن آدم وعاءأشر من بطنه. هیچ ظرفی را فرزند آدم پرنکرده که بدتراز شکم پُر باشد.
در کتاب طبالصادق آمده که غالب مرضها از پُرخوری است مگر تب که گاهی خود به خود عارض میشود و نیز فرمودند که شکم وقتی سیر شود طغیان میکند.
پُرخوری موجب قساوت قلب و هیجان شهوت میشود.
حضرت عیسی بن مریم(ع) میفرماید:
هیچ مرض قلبی شدیدتر از قساوت قلب و هیچ علتی برای نفس سخت تر از پُرخوری نمیباشد.
در کتاب احادیث پزشکی پُرخوری چنین توصیف شده:
«پُرخوری از منظر احادیث به شدت نکوهیدهاست، پُرخوری از سلامت میکاهد، و شهوت را میافزاید، بدن را بدبو میکند و زمینه را برای انواع بیماریها جسمی و روحی فراهم میسازد، جوهر نفس را تباه میکند، به نیروی تقوا (پرهیزکاری) و وَرَع (خویشتن داری) ضربه میزند، حجاب تیزهوشی است، و دل را سخت و تاریک میسازد.
شخص پُرخور، خواب آشفته میبیند و هنگام عبادت، احساس کسالت مینماید از اين رو ، عبادتش اندک است و از بساط قرب حضرت حق، دور .
سرانجام، سیری در دنیا، موجب گرسنگی در آخرت خواهد شد.»
تغذیه مناسب حتی بر چهره انسان اثر دارد. پُرخوری موجب ترش کردن، اشکال در هضم، بزرگ شدن معده، تنگی نفس و... میشود. لقمان به پسرش میفرماید: ای پسرم هر گاه معده پُر شود فکر میخوابد و حکمت گنگ میشود و اعضاء از عبادت باز میمانند.
پُرخوری و خوردن غذاهای رنگارنگ در اسلام مذمت شده و پیامبر(ص) بدهای امت را کسانی معرفی میکند که همتشان در خوردن خوراک و نوشیدنی متنوع میباشد.
امام علی(ع) پُرخوری را نشانه شکم بندگی و شکم بندگی را بدترین عیبها بیان میفرماید.
زیان های ظاهری و باطنی پُرخوری
- ایجاد انواع دردها و کاهش تندرستی
- شکمِ سیرناپذیر عامل از بین رفتن دین و باعث تباهی پاکدامنی است.
- پُرخوری باعث تباهی نفس وقساوت دل، کُندی بدن در فرمانبری ازخدا و نشنیدن اندرزها میگردد.
پیامبر(ص): دلها را با فراوانی خوراک و نوشاک نمیرانيد، زیرا دل به سان کِشت، اگر آب زیادي بدان رسانده شود، میمیرد .
- امامعلی(ع) شکمسیري را باعث سنگینی و حایل بین انسان و تیزهوشی، میداند.
- شکمِ سیر نور معرفت را در دلها خاموش میکند و دل را از یافتن راه درست، کور میگرداند.
جناب حافظ نیز میفرماید :
خـواب و خورت ز مرحـله خویش دور کـرد
آنگه رسی به خویش که بی خواب و خورشوی
- پُرخوری باعث آشفتگی خوابها میشود.
- پُرخوری باعث کمی عبادت میشود. امام علی(ع) میفرماید که با وجود سه چیز، در سه چيز دیگر طمع مبند که یکی از آنها اینست که با پُرخوری به شب زندهداري امیدوار نباش.
امامصادق(ع) فرمود:
ابلیس برای یحیي بن زکریا چهره آشکار ساخته و ناگاه یحیی از هر چیزی بر او آویزههایی است از او پرسید: ای ابلیس، این آویزهها چیست ؟
گفت: اینها، هوس هایی است که آدمیزاده را بدانها گرفتار ساختهام .
پرسید : آیا از اینها چیزی هم برای من هست ؟
گفت : شاید (روزی) سیر شده باشی و در نتیجه، این سیري، تو را از نماز و یاد خدا، سنگین کرده باشد.
یحیی گفت: با خداوند عهد میبندم که هرگز شکم خویش را از خوراک، پُر نکنم.
ابلیس هم گفت: با خداوند، عهد میبندم که هرگز مسلمانی را اندرز ندهم.
امام صادق(ع) سپس فرمود: جعفر و خاندان جعفر را با خدا این عهد است که هیچگاه شکم خویش را از خوراک پُر نکنند، و جعفر و خاندان جعفر را با خدا این عهد است که هرگز برای دنیا کار نکنند.
- پیامبر(ص) گرسنگی را نور حکمت است و سیری را (مایه) دوری از خداوند و منفورترین افراد را در پیشگاه خداوند متعال، هر پُرخوابِ پُرخورِِ پرنُوش معرفی میکند و به دشمنی خدا با چند نفر اشاره میکند که از جمله آنها کسی است که فراتر از سیری میخورد. در احادیث به منفور بودن شکم پُر در نزد خدا اشاره میکند.
- پیامبرخدا(ص) در جاهای مختلف به این امر اشاره میفرماید که پُرخوران در دنیا (آنانكه در دنیا بیشتر از دیگران از پُرخوری آروغ میزنند)، در روز قیامت، از همه بیشتر گرسنگی میکشند.
از زیان های دیگر پُرخوری:
امامعلی(ع) برای سیری سه کیفر (مجازات) مطرح میفرماید: پرده بر قلب، خوابآلودگی برچشم، و سستی بر بدن.
لقمان خطاب به پسرش میفرماید: پسرم اگر معده پُر شود اندیشه خواب میرود، حکمت لال میشود و اندامها از عبادت فرو مینشیند.
پُرخوری باعث سنگ دلی و برانگیختگی شهوت و ایجاد پیسی میگردد.
پزشکان بهداشت معتقدند که تغذیه خوب موجب سلامتی بدن است. منظور از تغذیه خوب غذاهای سادهای هستند که نیاز طبیعی بدن را تأمین میکنند، در واقع كيفيت غذا شرط سلامتی است نه کمیت آن.
حکیمی از ملکزادهای پرسید: کدام مرد احمقتر است؟
ملکزاده جواب داد: کسی که همتش به سیر کردن شکم مصروف باشد.
با توجه به این نکات میتوان به فلسفه وجوب روزه پی برد.
یکی از شرایط مرتاض بودن (یعنی تقویت روح و نیروی اراده) گرسنگی کشیدن است. چون آنها به تجربه دریافتهاند که پُرخوری و شکمپرستی مانع تصفیه نفس و اراده میباشد.
غذا علاوه بر رفع نیازهای جسمانی انسان، در پیدایش حالات روحی و روانی و خلقیات و خصوصیات آدمی نیز تأثیر بسزایی دارد.
در کتاب مروج الذهب آمدهاست که:
«فضل بن ربیع گوید: روزی شریک قاضی به حضور مهدی آمد که بدو گفت باید یکی از سه کار را بپذیری. گفت ای امیرالمؤمنان آن سه کار چیست؟ گفت: یا عهدهدار قضا شوی یا با فرزندان من سخن کنی و آنها را تعلیم دهی يا یک بار با من غذا خوری.
بیندیشید و گفت غذاخورن از همه آسانتر است. مهدي به آشپز گفت که چند جور غذا از مغز و شکر تبرزد و عسل فراهم کند و چون از غذا فراغت یافت ناظر مطبخ گفت: ای امیرالمؤمنان پس از این شیخ روی فلاح نخواهد دید.
فضل بن ربیع گوید : پس از آن با آنها سخن گفت و فرزندانشان را تعلیم داد و عهدهدار قضا شد.»
در اسلام راجع به لزوم رعایت پاکیزگی و حلال بودن غذا توصیههایی شدهاست و این دستورات نشان از تأثیر غذا بر روان و معنویت آدمی دارد.
در حدیث است که: «چون غذا میخوری حلال آن را انتخاب کن و به نام خداوند شروع کن و حدیث رسول خدا را یاد کن که فرمود: آدمیزاد هیچ ظرفی را پُر نمیکند که بدتر از شکمش باشد، پس وقت خوردن که از آن چاره نباشد یک سوم شکم را غذا و ثلث دیگر را برای آب و ثلث سوم را برای نفس بگذار.»
نخستین و مهمترین رهنمود اسلام درباره مواد غذایی، حلال بودن آنست زیرا غذایی که از راه نادرست تهیه شده باشد برای سلامت روان زیانبار است. ثانیاً غذای انسان باید از «طیبات» (آنچه پاک است) تهیه شده باشد یعنی اسلام، خوردن آن را ممنوع نکرده باشد(مانند گوشت مردار یا گوشت حیوانات حرام گوشت). ثالثاً غذا برای جان انسان و یا جامعه مَفسده نداشته باشد ممکن است غذایی حلال باشد و برای جسم هم زیانبار نباشد، لیکن چگونگی مصرف آن مَفسده داشته باشد (مانند غذا خوردن در ظروف طلا و نقره یا غذا خوردن از سفرهای که مشروبات الکلی در آن قرار دارد) خوردن اینگونه غذاها نیز در اسلام، ممنوع شدهاست .
پیامبراکرم(ص) فرمود:
من اکل من الحلال القوت صفا قلبه ورق و دمعت عیناه و لکم یکن له لدعوته حجاب .
کسی که خوراکش حلال باشد، قلبش با صفا و نازک میشود چشمهای او از خوف خدا اشکبار میگردد و دعای او به اجابت میرسد.
«شهوت شکم اکل و شرب است و آنچه موجب رضاي حق است آنست که از چیزهایی که خدای تعالی حلال فرموده پدید آورد و کم زیاد او را شاکر باشد.»
برخی از افراد برای پُر کردن شکم، در مقابل ظالمین وستمگران و افراد نالایق سر تسلیم فرود میآوردند، اسلام این مسئله را نهی میکند. حدیثی از امیرالمؤمنان علی(ع) در این باب آمدهاست به این صورت: اَلْجُوُع خیرُ مِنَ الخُضُوع : گرسنگی بهتر از فروتنی کردن در مقابل ناکسان روزگار است.
انسان باید سعی کند خود را بنده و اسیر شکم نکند تا در مواقع سختی صبر و تحمل گرسنگی کشیدن را داشته باشد. از مواردي كه باعث زیاد شدن طاقت انسان در مقابل گرسنگي میشود كمخوري است که منافع جسمی و روحی فراوانی دارد.
«پیشوایان دین، ضمن تأکید بر کمخوری، منافع فراوانی بر آن ذکر کردهاند، مانند تداوم سلامت بدن، صفای اندیشه، نورانیت دل، رهايی از دام شيطان، بهرهگیری از ملکوت هستی، نزدیکی به خداوند متعال و استفاده بهتر از عبادت پروردگار»
در احادیثی فوایدی ظاهری و باطنی برای آن برشمردهاند از جمله:
امامصادق(ع) کم خوردن را در همه حال پسندیده میداند و برای خوردن چهار حالت در نظر میگیرد:
1- عدهای فقط برای ضرورت زندگی غذا میخوردند.
2-عدهای هم برای مهیا شدن جهت زندگی و عبادت خداوند غذا میخورند.
3- عدهای هم برای موفق شدن در زندگی و شناخت خداوند غذا میخورند.
4- عدهای هم برای کسب قوت و نیرو جهت انجام اوامر الهی غذا میخورند.
حالت اول منحصر به بندگان برگزیده خداوند (انبیاء و اولیاء) است که فقط هنگامی که احساس ضرورت غذا میکنند به آن نزدیک میشوند. حالت دوم غذا خوردن متقیان واقعی است که غذا را برای این میخورند که آماده تقوی و ورع باشند.
نوع سوم برای کسانیاست که به خداوند توکل دارند. حالت چهارم هم غذا خوردن مؤمنان میباشد.
پیامبراکرم(ص) کم خوردن را در نورانیت خانه مؤثر میداند و میفرماید: هر کس تسبیح گفتن او و به عظمت یاد کردن او از خداوند، فراوان شود و خوراک و آشامیدن و خفتنش اندک شود فرشتگان مشتاق او میشوند.
فایدههای ظاهری و باطنی کم خوری:
- در احادیث کمخوری را مادر همه داروها و کم کننده دردها و مایه سلامت تن میدانند.
- کم خوری باعث شادابی چهره میشود.
– اگر خوراک انسان اندک باشد زیاد زنده میماند.
– کم خوری باعث صفای اندیشه و نورانيت دروني انسان میشود.
- کمی خوراک و نوشاك در جهاد با نفس و نزدیک شدن فرشتگان و گریز شیطان تأثیر دارد.
- شكم پُر مانع از ورود به ملکوت آسمانها و زمین میشود.
- دوست داشتنیترین افراد نزد خداوند، کم خوراک ترین و سبک بدنترین آنهاست و نزدیک ترین حالت بنده به خداوند عزوجل هنگامیاست که شکم انسان، سبک باشد. کم خوری موجب تقرب به درگاه خداوندست.
در حدیثی از امام صادق(ع) آمدهاست که: کمخوری در میان هر طایفهای، ستوده است، زیرا منفعت باطن و ظاهر، در آن است .
از دستورات و تأکیدهای دیگری که پیشوایان اسلام عنوان کردهاند این است که انسان قبل از اینکه در خود اشتهایی ندیده، چیزی نخورد و قبل از آنکه كاملاً سیر شود از خوردن دست بکشد.
در طب الصادق آمدهاست که:
خوردن چیزی که از روی اشتها نباشد حماقت و نادانی ميآورد پس تا کاملاً گرسنه نشدی غذا نخور .
اشتها به دو معنی استعمال میشود به معنای گرسنگی و به معنای میل و رغبت .
غذایی که به رغبت خورده نشود اعصاب را فرسوده و ناتوان میسازد و بیش از هر چیز این تشنج در اعصاب مغز پدید میآید و این همان خطری است که امام صادق(ع) از آن به حُمق و نادانی تعبیر میکند.
در پایان این قسمت میتوان گفت رهنمودهای اسلام درباره خوردن، تضمین کننده سلامت جسم و جان انسان هستند.
2- آداب سفره و غذا خوردن و آراء معصومین علیهمالسلام در این رابطه
رعایت دستورهای بهداشتی در خوردن و آشامیدن، یکی از مهمترین عوامل سلامت، شادابی و طول عمر است. اگر مردم در این زمینه نکات بهداشتی را رعایت کنند لذت و طراوت زندگی را خواهند چشید.
ما باید بدانیم که در نظام آفرینش، خوردن، ابزاری برای زندگی است نه زندگی ابزاری برای خوردن چنانکه در یکی از حکمت های منسوب به امام علی(ع) آمده است که:
لا تَطلُبِ الحیاهَ لِتأکُلَ ، بَلِ اطلبِ الأکل لتحیا.
زندگی را برای خوردن مخواه، بلکه خوردن را برای زندگی بخواه.
برخی مردم به چگونگی و اندازه خوردن فکر نمیکنند و بدینسان گرفتار انواع بیماریها میشوند.
چنانکه امام علی(ع) میفرماید:
مَن غَرسَ فی نَفْسِهِ مَحَبَّة انواعِ الطعامِ ، اجتنی ثِمارَ فُنونِ الأسقامِ .
هر کس در دل خود، درخت علاقه به انواع غذاها را بکارد میوه گونههای نا تندرستی را میچیند . رهنمودهای اسلام در اين زمينه، فوق العاده مهم و ارزشمندند و تضمین کننده سلامت جسم و روح انسان میباشد و اسرار بسیاری در آن نهفته است.
پس از بیان مختصری راجع به فلسفه غذا خوردن و تأثیرات ظاهری و باطني آن لازم است مطالبی نیز در شیوه غذا خوردن و آداب سفره مطرح گردد:
الف) آداب غذا خوردن
مهمترین آنها بدین شرح است :
- شروع غذا با نام خدا و پایان آن هم با شکر و سپاس خدا. این شکر و سپاس یعنی استفاده صحیح و بجا از نعمت. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: اذکر اسم الله علی الطعام و الشراب فاذا فَرَغتَ فقل: الحمد الله الذی یُطِعمُ و لا یطعمُ فاذا اَفرغَت فقل الحمد الله الذی یُطعمُ و لا یُطعَمُ .
بردن نام خدا مایه برکت غذا و آزار ندیدن بدن و فراموشی آن باعث درد و زیان به بدن میشود.
منظور از این احادیث آن است که یاد خدا، در کنار مراعات آداب بهداشتیِ مربوط به خوردن، استمداد از درگاه اوست تا انسان را از آثار بد احتمالی غذا مصون نگهدارد.
- شستن دستها قبل و بعد از غذا خوردن.
در این باره معصومین علیهمالسلام احادیثی فرمودهاند:
قال ابو عبدالله(ع): اذا غسلتَ یدک طعام قلا تسمح یدک بالمندیل فانه لایزال البرکة فی الطعام مادامت النداوة فی اليد.
قال ابوعبدالله(ع): اغسلوا ایدیکم قبل الطعام و بعده فانّه ینفی الفقر و یزید فی العمر.
پیامبر(ص) شستن دستها را پیش و پس از غذا، شفایی برای تن و مایه برکت و روزی، دور کننده فقر و اندوه و باعث سلامت چشم، ازبین برنده جنون، باعث نزدیک شدن شیطان به انسان معرفی مینماید.
- درآوردن کفش ها موجب آسایش بیشتر پاها میشود.
- عمر بن ابی سَلمه میگوید: در روزگار کودکی پیامبر(ص) به من فرمود: ای نوباوه بسمالله بگو، با دست راست بخور و از آنچه پیش خودت هست، بخور».
- شروع و پایان غذا با نمک، سموم مهلکه را خنثی میکند و فرد از هفتاد و دو درد که جذام و برص (پيسي) ، دیوانگی و درد حلق و درد دندان و درد شکم در امان میماند. خداوند پندی با این مضمون به حضرت موسی(ع) بیان میفرماید.
- خوردن بدون احساس گرسنگی، در نزد خداوند، گناهی سهمگین و عامل زیان رساندن به بدن میباشد.
حضرت عیسی(ع) در اندرزهایش به بنیاسرائیل، خوردن در حال سیری را باعث ستبری گردن، چاقی پهلوها و از یاد بردن پروردگار بیان میفرماید.
- پیامبر(ص): گرمی غذا برکت دارد.
امام صادق(ع) فرمود: پیش از آنکه سرد شود، بخورید، چرا که این، خوش تر است.
- امام صادق(ع): برای پیامبر(ص) غذایی بسیار داغ آوردند، فرمود: چنین نیست که خداوند، آتش را خوراکمان کرده باشد آن را در جایی بگذارید تا سرد شود و (جوشش آن)، آرام بگیرد چرا که غذای داغ، برکت ندارد و شیطان را در آن بهرهاي است و در جای دیگر نیز به برکت نداشتن غذای گرم و گوارایی و پُر برکتی غذای سرد اشاره فرمودهاند.
همانطور که میدانیم حرارت زیاد موجب ذوب اشیاء میشود. خوردنیها و آشامیدنیهای بسیار گرم نیز ضررهایی را متوجه انسان میکند از جمله: خرابی دندان و لثه، تورم حلق و حنجره، زیاد شدن ضربان قلب و خفقان قلب، ناراحتی های معده ...
- از آداب دیگر خوردن کوچک کردن لقمه و جویدن کامل آنست.امام علی(ع) فرمود: هر کس لقمه را خوب بجود و بمکد فرشتگان برایش دعا میکنند که روزیش زیاد شود و حسناتش مضاعف گردد.
- پیامبر(ص) فرمود: با دست چپ نخورید، چرا که شیطان با دست چپ میخورد و هر کس با دست چپ بخورد و بنوشد شیطان نیز همراه با او میخورد و مینوشد.
- امام رضا(ع) دست کشیدن از غذا پیش از سیری را برای بدن سلامت آورتر، برای عقل ذکاوت بخش تر و برای خود انسان مايه سبکی افزون تر میداند.
- دست کشیدن بر چهره و دعا کردن پس از شستن دستان مایه ایمنی از چشم درد است و کنجدک (کک مک) را از میان میبرد و روزی را افزون میکند.
پیامبر(ص) توصیه مینماید که وقتی پس از غذا دست خویش را شستی،آن را بر صورت و چشمانت بکش و بگو:
«خداوندا من از تو آراستگی و دوستی مسئلت دارم و از دشمنی وکینهورزی، به تو پناه میجویم.»
امام صادق(ع) به مفضل که از چشم درد اظهار ناراحتی میکرد فرمود: چون پس از غذا خوردن، دست خویش را شستی آن را بر ابروهایت بکش و سه بار بگو: سپاس خداوندِ نیکوکارِ زیبا کردار بهرهرسانِ فضیلت بخش را.
- بعد از صرف غذا بهتر است به پشت دراز کشید و پای راست را روی پای چپ گذاشت، این کار در هضم غذا مؤثر است و اسلام نیز این مطلب را تأیید مینماید.
امام رضا(ع) به این امر توصیه مینماید و امام صادق(ع) نیز آن را باعث فربهی بدن و هضم غذا و بیرون رفتن درد از درون انسان میداند.
- پیامبر خدا(ص) خوابیدن پس از خوردن غذا را عامل سخت شدن دلها معرفی میکند.
- امام علی(ع) میفرماید که پیامبر(ص) از دمیدن در غذا یا نوشیدنی نهی کرده است و آن را عامل بیبرکت شدن غذا معرفی میفرماید.
- آشامیدن آب در میان غذا باعث کم شدن ترشح بزاق و هضم دیر غذا و نفخ شکم میشود.
- شب حتماً غذای سبک بخورید.
-در حال راه رفتن غذا مخورید.
- بعد از غذا خوردن با خلال لای دندانهای خود را تمیز کنید و دهانتان را بشویید.
- آغاز کردن غذا به وسیله صاحب سفره و یا بهترین شخص حاضر بر سفره و ادامه دادن صاحب سفره به خوردن، تا سیر شدن همه کسانی که بر سر سفره نشستهاند.
اسلام برخی حالات خاص غذا خوردن را مورد نکوهش قرار گرفته داده است از جمله: نهی از غذا خوردن در حالِ تکیه زدن، خوابیده بر شکم.
ب) آداب سفره
در روایات اسلامی، برترین غذاها غذایی است که از دسترنج خود فرد باشد، خانواده او آن را دوست داشته و بوي آن باعث آزار دیگران نشود، و بهترین سفرهها پاکیزهترین، حلالترین و سادهترین آنهاست، سفرهای که انواع غذاهای رنگارنگ و گران قیمت – که اهل بیت علیهمالسلام از مصرف آنها به خدا پناه می بردند بر آن چیده نشده باشد.
از آداب دیگری که پیشوایان اسلام برای سفره غذا توصیه کردهاند عبارتند از:
قرار دادن سبزیجات در سفره: زیرا آن را آذین و زیور سفره، و وجود آن را همراه گفتن بسما... باعث راندن شیطان میدانند و معتقدند که دلهای مؤمنان سبز است و به همانند خویش میل دارد، نشستن بر سر سفره با فروتنی، گرامی داشتن نان، سهیم کردن انسان یا حیوان در غذا، صدقه دادن از آن غذا، شستن میوهها پیش از خوردن، میوه را با پوست خوردن و... برای پایان غذا نیز آدابی ذکر شده است که رعایت آن برای سلامت جسم و جان سودمند است .
این آداب را به آداب عرفانی، اجتماعی و بهداشتی میتوان تقسیم کرد:
الف) آداب عرفانی: سپاسگزاری از خدای متعال و دعا کردن برای برکت یافتن روزی.
ب) آداب اجتماعی: یادآوری گرسنگان و مسئولیتی كه افراد سیر در برابر آنان دارند و اقدام جهت کاستن فقر و گرسنگی از جامعه در حد توان.
ج) آداب بهداشتی: شستن دستها، خلال کردن و مسواک زدن دندانها، تمیز کردن آنچه زیر سفره ريخته است، مقداری استراحت بر پشت و نخوابيدن خوابیدن بلافاصله پس از خوردن غذا .
3- آداب آشامیدن
آشامیدنیها را میتوان به دو گروه عمده حلال و حرام تقسیم کرد در اینجا مختصری راجع به آشامیدنیهای حلال نوشته ميشود و آشامیدنیهای حرام در فصل الکل و محرمات مورد بحث و گفتگو قرار خواهد گرفت.
آشامیدنیهای حلال
- آب
یکی از مایعات حلال و جایز آب است و خداوند در قرآن این نکته را یادآوری میکند، آنجا که میفرماید: و أسقیناکم ماء فراتاً
و شما را از آب زلال و گوارا سیراب کردیم
در روایات نیز به این امر اشاره شدهاست:
امام علی(ع): سید اشربه دنیا و آخرت آب است .
امام صادق(ع): هر کس در دنیا آب بخورد و لذت ببرد خداوند از طریق شرابهاي بهشت به او لذت میبخشد.
امامرضا(ع): آب باران(که مستقیماً از آسمان گرفته شود) بدن را پاک و بیماریها را برطرف میکند.
حدود 60 درصد وزن بدن را آب تشکیل میدهد و در هضم، جذب و دفع مواد زائد و تنظیم درجه حرارت بدن نقش مهمی بر عهده دارد.
آب مورد نیاز بدن از طریق آشامیدن آب، نوشیدنیها و میوه و سبزی و انواع غذاها تأمین میشود.
با وجود ضرورت آب برای بدن نوشیدن آن در برخی مواقع توصیه نمیشود از جمله: بین غذا، بلافاصله بعد از غذا و میوهجات، ایستاده آشامیدن در شب و نشسته نوشیدن در روز، یکجا سر کشیدن آب، آشامیدن آب بسیار داغ، آشامیدن آب بر روی گوشت و چربی، آشامیدن آب از مجاورِ دسته ظرف یا لبه شکسته آن، آشامیدن در ظرفهای مسی، آشامیدن در حالت ناشتا، آشامیدن آب سرد پس از خوردن شیرینی، نوشيدن آب سرد و آب جو در حمام، نوشیدن آب فراوان.
- شیر
یکی از مایعاتی که به خوردن آن از جهت شرعی و بهداشتی توصیه شده است، خوردن شیر است . خداوند در قرآن به گوارایی آن اشاره نموده است. پیامبر(ص) از آشامیدنیها شیر را دوست میداشت و امام باقر(ع) در این باره میفرماید: پیامبر اکرم(ص) هرگاه چیزی غیر از شیر میآشامید، میفرمود: «پروردگارا برای ما در این آشامیدنی برکت قرار ده و بهتر از آن را نصیب ما فرما» ولی وقتی که شیر میآشاميد میفرمود: «پروردگارا برای ما در این آشامیدنی برکت بگذار و بیشتر از این نصیب ما فرما.»
در روایات اشاره میفرمایند که شیر مایه شفای دردها، قوت و نیرو و از بین رفتن ضعف است.
ماست و پنیر از مشتقات شیر هستند که ضدعفونی کننده دستگاه گوارش و دارای پروتئین میباشند و پنیر برای معده و روده مفید است.
- عسل
یکی از مایعات حلال که خداوند آن را مایه شفا و درمان میداند و آن را نشانهاي از نشانههای وجود خود میداند عسل است وروایاتی نیز دال بر فوائد و خواص عسل وجود دارد از جمله :
امام علی(ع) در جاهای مختلف به شفابخشی عسل اشاره میکند و پیامبر(ص) نیز آن را یکی از موارد زیاد شدن حافظه معرفی میکند.
عسل در درمان بیماریهای مختلف از جمله: کمخونی، ناراحتیهای عصبی، بیخوابی، التهاب معده و روده و سینه، سرفه و برونشیت، زخمها و بیماریهاي پوستی و... مفید و در طول عمر انسان مؤثر است.
- سرکه
یکی دیگر از مایعاتی که از جهت شرعی و بهداشتی به خوردن آن توصیه شده سرکه است .
سرکه یکی از فرآوردههای مفید انگور است که نه تنها طعم مطبوعی به غذاها میدهد بلکه هضم بسیاری از مواد از جمله گوشت را آسان میکند.
سرکه مایعی قابض و رفع کننده تشنگی است، به هضم غذا و تحریک اشتها کمک زیادی می کند البته افراط در مصرف آن باعث ایجاد سوءهاضمه شده و برای مبتلایان به ویروس سرماخوردگی و زخم معده و زخم اثنی عشر زیانبخش است.
در روایات و احادیث نیز فوایدی برای سرکه مطرح شدهاست از جمله: لثه را محکم نموده و انگلها را از بین میبرد و عقل را تقویت میکند، سودا را میشکند و صفرا را خاموش میکند و دل را زنده نگاه میدارد، ميل به زنا را از بين مي برد و خانوادهای که آن را قاتق خود قرار دهد، هیچگاه فقير نخواهد شد.
آداب آشامیدنیها از نظر معصومین علیهمالسلام
آداب آشامیدنیها در دو مبحث مورد توجه است:
الف) موارد سودآور و نافع که در آشامیدن شایسته است به کار برده شود عبارتند از:
-آشامیدن به سه نفس، باعث سلامتی و بیمار نشدن و عامل گواراتر شدن آب است.
-ایستاده آشامیدن در روز، مایه قدرت افزونتر و سلامت بیشتر است و ایستاده آشامیدن در شب، زرداب میآورد و باعث ایجاد مرض میگردد.
- آشامیدن آب نیم گرم
ب) آنچه در آشامیدن شایسته نیست :
- پیامبر(ص) به گاه آشامیدن، در ظرف نمیدمید و چون میخواست نفس بكشد، ظرف را از دهان خود دور میکرد.
در سنن أبی داود به نقل از ابن عباس آمده: پیامبر خدا از این که کسی بازدم خویش را به ظرف برگرداند یا در آن بدمد، نهی فرمود.
-پیامبر(ص) به جرعه جرعه نوشیدن آب توصیه میفرمود و یکباره سر کشیدن آب را باعث درد جگر میداند.
- پیامبر خدا(ص) از آشامیدن «حميم» (آب بسیار داغ)، نهی فرمود و آشامیدن آب سرد پس از خوردن شیرینی راعامل خرابي دندانها میداند.
- امام رضا(ع) نوشیدن آب در بین غذا را نهی کرده و میفرماید: هر کس چنین کند، بدنش به رطوبت میگراید، معدهاش ضعیف میشود و رگهایش نیروی غذا را به خود نمیگیرند، زیرا اگر پشت سر هم روی غذا آب ریخته شود، آن غذا در معده نارس و بد گوارش میگردد.
-آشامیدن آب بر روی چربی، عامل ایجاد بیماری خصوصاً در ناحیه شکم است.
- در روایات آشامیدن آب از مجاور دسته ظرف یا لبه شکسته آن را نهی کردهاند زیرا آنجا را، جاي گرد آمدن آلودگی، آشامیدنگاه شیطان و محل نشستن شیطان معرفی میکنند.
-آشامیدن در ظروف مسی، بیماری سهل (یعنی وسواس و پریشان عقلی) بر جای مینهد.
-نوشیدن آب فراوان، سرچشمه هر درد است و نوشیدن آب سرد و آب جو (فقاع) در حمام، معده را تباه میکند.
4- غذاها و آشامیدنی های حرام:
قانون الهی به انسان اجازه خوردن هر غذایی را نمیدهد. خدا به انسان عقل داده و او را افسار گسیخته نیافریده است البته برخی مسائل باعث زایل شدن عقل میشود از جمله این موارد خوردن مشروبات الکلی میباشد که برخی از مردم به دلایل مختلف از جمله: فراموش کردن غم و غصهها، از بین بردن درد و کسالت و ایجاد سرور ...از آن استفاده میکنند که در جسم و روح انسان اثراتی به جا میگذارد.
گویند مرا بخور می که تراغم ببرد غـم از دل تـو رطـل دمـادم ببـرد
غم بـرد ولی با خـردش با هم برد دیگر نخورم می که مرا هـم ببرد
مست و مخمور مانند دیوانهایست که خوب و بد را تشخیص نمیدهد اما طولی نمیکشد که سوختن انساج و سلولهای بدن شروع شده، خوشی و سرور جای خود را به غصه و بیماری میدهد. شراب باعث مسمومیت خون شده، در مغز اثر میگذارد، شعور انسان را مختل مینماید و او را از انسانیت به حیوانیت تنزل میدهد و شراب شرابخوار را بازی میدهد.
شراب رنگ صورت را گلگون میکند، ولی این سرخی، نشانه آلودگی و طغیان خونست.
از زیانهای جسمانی شراب: ایجاد اختلال در کار برخی از عصبها، خراش دهان و حلق ، سرطان مری و معده، ایجاد بیماریهای قلبی و نارسائيهاي خون و ...
از نظر روحی نیز عوارضی دارد مانند: وسوسه، اشتباه در حس، خبط در قضاوت، ضعف نیروی عقلانی، کم شدن حافظه، هذیان گویی و بیخوابی.
در کتاب اسلام و مسأله نوشابههای الکلی افسانهای آمده که در شرقِ غرب معروف است، بدین صورت :
«هنگام کاشتن اولین درخت مو، شیطان سر طاووسی را پای آن برید و از خونش درخت را آب داد، موقعی که برگ درآورد، میمونی را در پای آن درخت کشت و با خون او، آبیاری کرد. وقتی که میوه آن ظاهر شد و غوره کرد، شیری را پای درخت کشت و با خون او، آبیاری کرد پس از آنکه انگورش رسید خوکی را کشت و با خون آن، درخت را آبیاری کرد. ازاین رو شخص الکلی ابتدا رنگش سرخ و گلگون شده مانند طاووس ملوس میشود بعد که الکل داخل اعضاء او شد مانند میمون بازی و رقص میکند، بعد که در کله و دماغ اثر خود را بخشید، چون شیر غرش آغاز نموده و عربده میکشد، سرانجام مانند خوک میل به کثافت پیدا کرده و کثافات کاری میکند. در برخی اقوام گذشته(مانند یونان قدیم) شراب به عنوان خون انگور و خون زمین برای تقویت خدایان نثار میشد و آب نیز به عنوان منبع حیات و ماده اصلی موجودات زنده نثار میگردید.
بزرگترین ضربه شرابخواری بر دستگاه فکر و عقل است زیرا قدرت تمیز و قضاوت او را از بین میبرد و فرد را برای هر جرم و جنایتی که در حال سلامت عقل بدان تن نمیداده آماده میکند.
نوشابههای الکلی نه تنها بر شرابخوار بلکه بر اعقاب و فرزندان او نیز تأثیر میگذارد. کودکی که از پدر و مادر الکلی متولد میشود، رنجور و کبدش متورم و کلیهاش کوچک، کمخونی در او مشهود و تعادل سلسله اعصابش محفوظ نیست و برای ابتلا به سل و سرطان مستعد است. مشروبات الکلی بر روح و اخلاق نیز اثر میگذارد. در شخص الکلی عاطفه خانوادگی ضعیف میشود به طوری که مکرر دیده شده که پدرانی فرزندان خود را کشتهاند.
شراب در لسان روایت امالخبائث (مادر بدیها) و مفتاح کل شر (کلید هر بدی) نامیده شده است.
گویند یکی از شاگردان برجسته فضیل بن عیاض در سکرات مرگ قرار گرفت، فضیل به بالینش آمد شروع به خواندن سوره یس کرد، شاگرد گفت: استاد این سوره را نخوان. فضیل ساکت شد و سپس او را به کلمه لاالهالهالله تلقین کرد. شاگرد گفت: استاد من این کلمه را نمیگویم، من بیزار از این کلمه هستم و بااین وضع از دنیا رفت. فضیل از این پیشامد بسیار ناراحت شد به منزل خود رفت و در را به روی خود بسته و از فکر این جریان در میان غم فرو رفت، تا اینکه در عالم خواب شاگردش را دید که به سوی دوزخ کشانیده میشود. به او گفت: تو داناترین شاگردان من بودی، خداوند چرا این معرفت را از تو سلب کرد؟ شاگرد گفت: به خاطر سه خصلت: 1- سخن چینی 2- حسد 3- بیماری خاص داشتم و نزد طبیب رفتم، طبیب گفت: شرابخوری خوب میشوی و من هم از طبیب اطاعت کردم.
به طور کلی ضررهای مشروبات الکلی را میتوان در پنج قسمت خلاصه کرد: ضررهای دینی، اخلاقی، اجتماعی، روانی، جسمانی
از محرماتي كه در اينجا مورد بحث قرار ميگيرد :
الف- خمر:
خمر به معنی پوشش است و هر چیزی که چیزی دیگر را بپوشاند و مخفی کند خمار ميگويند. ولی در اصطلاح شرع به هر مایع مسكر (مست کننده) خمر گفته میشود. خواه از انگور گرفته شده باشد و یا خرما و هر نوع مشروب الکلی. البته استعمال واژه خمر، برای مایعات مسکر به علت تناسبی است که با معنی لغوی آن (که پوشیدن باشد) دارد، زیرا اين مایعات به جهت ایجاد مستی پردهای روی عقل میافکنند، و نمیگذارند بد از خوب و زشت از زیبا تمیز داده شود و استعداد و حافظه دچار اضمحلال و ضعف میشود و با توجه به حالتی که در روح و عقل انسان ایجاد میکند مانع رسیدن او به نیکیها و کمالات میشود.
شرابخواری و میگساری در جزیرةالعرب در عصر جاهلیت و هنگام طلوع اسلام، به صورت یک بلای عمومی درآمده بود. در بین اعراب زمان جاهلیت آفتهایی از جمله شراب و قمار و زنبارگی شیوع داشت.
وصف شراب و باده و پیاله و خم و میکده و بزم بر زبان همه شاعران روان بود و آنان به میگساری و باده پیمایی با حریفان مینازند.
شراب فروشان غالباً یهود و ترسا بودند و شراب را از بُصری و بلاد شام و حیره و بلاد عراق میآوردند. مشهور است که در محلهای چادر میزدند و پرچمی به عنوان اعلان بر فراز آن قرار میدادند و جوانان برای می خوردن و شنیدن ساز و آواز مطربان میفروش آنجا می رفتند و بعضی آنقدر افراط میکردند که قومشان آنها را طرد کرده و از خویش میراندند مانند براض بن قیس کنانی که از راهنمایان قوافل جاهلی بود و قوم او به سبب دائمالخمر بودنش از او اعلام بیزاری نمودند.
به هر حال بادهپرستی و به تبع زنبارگی در آن عصر به حدی رواج داشت که طرفه در معلقهاش میخوارگی و جنگاوری و زنبارگی را سه خصلت جوانمرد شمرده.
با توجه به این مسئله (رایج بودن شراب) مبارزه با این بیماری ریشهدار و همگانی، بدون مراعات اصول روانی و اجتماعی ممکن نبود و اگر پیامبر(ص) بدون آماده ساختن اذهان دست به تحریم قطعی شراب ميزد با شکست روبرو میشد بنابراین لازم بود تا به تدریج و طی چند مرحله این بیماری ریشه کن گردد.
خمر از ديدگاه آيات و روايات
خمر تدریجاً طی نزول 3 آیه بر مسلمانان حرام شد. مراحل تحريم آن به این صورت است:
اسلام شراب را در مرحله اول مخالف روزی نیکو شمرد و فرمود: «از میوههای درخت خرما و انگور برای شما شیرینی و خوراکیهای نیکو فراهم میشود.»
این آیه و مذمتهای شراب، موجب شد که درباره شراب رسماً از پیامبر(ص) سوال شود و از آن حضرت(ص) بخواهند که حكم آن را كه عقل را زايل، و مال را تباه ميكند بيان فرمايد. در این هنگام آیه نازل شد: «ای پیامبر از تو درباره شراب و قمار میپرسند بگو در آن دو گناهی بزرگ هست و منافعی (منافع مادی یا لذت زودگذر) برای مردم دارند ولی گناه آنها از آنها بزرگتر است.»
در اینجا مراد از منافع خمر، سود تجاری آن است که اهل مکه از خرید و فروش شرابهای شام به دست میآوردند. خداوند در این قسمت از آیه حکم تحریم خمر را آمیخته با نرمش و مدارا بیان فرموده است. اجرای این مرحله نیز تا حدودی از شرابخواری و قماربازی جلوگیری کرد، تا آن روزی عبدالرحمن عوف سفره شرابی در منزل خود ترتیب داد و پس از میگساری با میهمانان خود مشغول نماز شدند یکی از آنها به جای «لا اعبد ما تعبدون» گفت: «اعبد ما تعبدون». این گفتار نادرست که مخالف با توحید و اساس اسلام بود زمینه را برای اجرای مرحله بعد فراهم ساخت آیه 43 سوره نساء نازل شد: «یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری.
ای مؤمنان در حالی که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا آن هنگام که بدانید چه میگوئید.»
این آیات که مفاد آن مرحله به مرحله شدیدتر و قاطعتر میشد، زمینه را برای حکم نهایی فراهم ساخت تا آنکه حادثهای در مدینه این مسئله را تکمیل کرد و حکم واقعی اسلام درباره شراب صادر شد و آن حادثه این بود: روزی در مدینه ضیافتی بر پا شد، مهمانان پس از شرابخواری، به جان هم ریختند و با گفتار زشتی هم دیگر را یاد میکردند و با مشت همدیگر را میزدند، عدهای از این حادثه سخت مجروح شدند، به عنوان شکایت به حضور رسول خدا آمدند، یکی از آنان گفت: «اللهم بین لنا بيانا شافیا من الخمر / خداوندا احکام شراب را به طور آشکار برای ما بیان فرما.»
در این هنگام آیات 90 و 91 سوره مائده نازل شد و در این آیات خوردن شراب را عمل شیطانی معرفی میکند و مؤمنان را از خوردن آن نهی میکند:
«یا ایها الذین امنوا انما الخمر و المسیر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون انما یرید الشیطان أن یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و الميسر و یصدّکم عن ذکر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون .
ترجمه : ای مؤمنان همانا باده و قمار و بتان و تیرهای ازلام، رجسی از عمل شیطانند، از این رجس اجتناب کنید به آن امید که رستگار شوید شیطان میخواهد به وسیله خمر و قمار در میان شما دشمنی و کینهتوزی برقرار سازد و شما را از یاد خدا و از نماز منصرف دارد آیا با توجه به این مفاسد به هوش آمدهاید که از این اعمال دست بردارید.ن
خداوند در این آیه با صراحت تمام شرابخواری را نهی میکند و شراب و قمار را در ردیف انصاب (بت پرستی) و از کارهای شیطان معرفی کرده و اجتناب از آنها را موجب رستگاری میداند و مفاسد ذکر شده برای آن دشمنی و عدوات و فراموشی خدا و ترک نماز که ستون دین است میباشد سپس آیه ادامه پیدا میکند: «فهل انتم منتهون.»
با اینکه شراب و قمار اینقدر زشت هستند آیا از آنها دوری نمیکنید؟ و به این کارهای ناپاک و شیطانی پایان نميدهید.
پس در سه مرحله و آيه حکم تحریم شراب نازل شد :
1- مرحله اول آیه 219 سوره بقره: یسئلونک عن الخمر و الميسر قل فیهما اثم کبیر
2- مرحله دوم آیه 43 سوره نساء: یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری
3- مرحله سوم آیات 90 و 91 سوره مائده: یا ایها الذین امنوا الخمر و المسیر و الانصاب
به هر حال تحریم مسکرات منافعی برای بدن دارد .
در کتاب تاریخ تمدن اسلام و عرب آمده است:
«تحریم مسکرات، ترجیح غذای نباتی بر حیوانی، در مناطقِ حاره، نهایت درجه حکیمانه و برای حفظ الصحه مفید و نافع میباشد.»
با اعلام تحریم مسکرات، کسب و تجارت مواد مضر و ناپاک (نجس)، مانند خرید و فروش مشروبات الکلی، گوشت خوک و گوشت حیوانات مرده و ذبح شده به غیر طریقه اسلامی نیز حرام شد.
البته اطباء هم در گذشته و هم در حال حاضر، در برخی از داروهای خود از الکل استفاده مینمایند، به عنوان نمونه در رابطه بااستعمال الکل در داروها توسط اطباء قدیم، در کتاب تاریخ تمدن اسلام و عرب در فصل مربوط به علم آمده است که: مسلمین در قرابادین دواهای زیادی مثل فلوس، سنا، ریوندچینی، تمرهندی، قرمزدانه، معدنی، کچوله، کافور الکل اضافه نموده و اکثر ترکیبات آنها تا این زمان میان ما معمول میباشد.
درباره حرمت خمر روایات متعددی وجود دارد که چند مورد آن ذکر میشود:
امام صادق(ع) مضراتی برای شراب بیان فرمودند از جمله: ارتعاش و لرزش در بدن، از بین رفتن نورانیت، نابود کننده مردانگی، جرأت به ارتکاب محرمات و ریختن خونها و مرتکب شدن زنا، زیاد شدن شر.
پیامبر(ص): شرابخوار داخل بهشت نخواهد شد .
پیامبر(ص): خدا لعنت کرده است (این افراد را): 1- شرابخوار 2-خود شراب را 3-ساقی 4-فروشنده شراب 5- خریدار شراب 6-فشار دهنده شراب (که انگور را به قصد درست کردن می فشارد) 7-کسی که شراب برای او حمل میشود 8-کسی که شراب را حمل می کند 9-دلال خرید و فروش آن 10-کسی که پول شراب میگیرد و صرف در معاش خود کند.
پیامبر (ص)فرمود: نفرین خدا بر گسارنده و فشارنده و بردارنده شراب باد.
امام باقر(ع) وضعیت شرابخوار را در روز قیامت چنین توصیف میکند: با روی سیاه وارد محشر میشود، زبانش را آویزان میکنند در حالی که آب آن بر سینهاش میریزد.
امام صادق(ع) نوشیدن خمر را از کبائر میداند.
در حدیثی از امام علی(ع) است که برخی لایق پیشنمازی نیستند که در بین آنها به افراد بادهگسار اشاره شده و در حدیث دیگری چهار چیز را باعث ویرانی هر سرا معرفی میفرمایند که در بین آنها به بادهگساری اشاره شده است.
امام صادق(ع) تقیه در هر چیزی جایز میداند مگر در خوردن شراب و مسح بر روی کفش.
امام سجاد(ع) شرابخواری را باعث پردهدری و از بین بردن شرم و حیا بیان میفرماید.
حضرت رضا(ع) شراب را باعث تباهی قلب و سیاهی دندانها و بدبویی دهان معرفی میفرماید.
امام صادق(ع) در حدیثی میفرماید خداوند در ماه رمضان همه مسلمین روزهدار را میبخشد جز سه نفر که از جمله آنها صاحب هر نوشابه مست کننده میباشد.
ورام بن فرس در مجموعه ورام از امام(ع) نقل میکند که فرمود فرشتگان وارد خانهای که در آن شراب باشد نميشوند و دعای اهل آن خانه مستجاب نمیشود و برکت از آن خانه میرود.
حرمت شراب به حدي است که از نشستن افراد بر سفرهای که در آن شاربین خمر شرکت دارند و نشستهاند، جلوگیری شده است و حتی تأکید کردهاند دختر خود را به شرابخوار ندهيد زیرا مانند آن است که او را به زنا و بی عفتی سوق داده است با با این عمل رحم خود را قطع کردهاست.
امام صادق(ع) دلیل این عدم همنشینی را چنین بیان میفرماید: زیرا لعنت هرگاه نازل شود همه کسانی که در مجلس حضور دارند را در بر میگیرد.
انواع خمر و حکم آنها
هر چه عقل را زایل کند خمر است و خوردن آن حرام است و هر نوشابهای که نوشیدنش مستی آورد حتی کم آن هم حرام است. حضرت فاطمهزهرا(س) فرمود: رسول خدا فرمود ای حبیبه پدر هر چیزی که مست کنندهاست خمر است و حرام می باشد .
شراب و خمر انواعی دارد همچون: نبیذ، بِتع، فضیح، نقيع، مِزر، جِعَه، آب انگور مگر آنکه دو سوم آن بخار شود یا به سرکه تبدیل شود و فقاع نیز حرام است.
« عبدالرحمن بن حجاج از ابیعبدالله(ع) روایت میکند که رسول خدا(ص) فرمود: خمر از پنج چیز است: عصير از کرم، و نقیع از زبیب، و بتع از عسل، و مزر از شعیر، و نبيذ از تمر. و این خلاف آن چیزی است که اصحاب گفتهاند که: مرز، از ذرت است و آنچه از جو میباشد، فقاع است .
ب- خون
یکی دیگر از مایعات نجس و حرام، خون است .
خون انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد یعنی حیوانی که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن میکند، نجس است.
ج-گوشتهای حلال و حرام
روش اسلام در مورد بهرهبرداری از گوشتها یک روش کاملاً اعتدالی است یعنی نه مانند مردم زمان جاهلیت از گوشت مردار و خون میخورند و نه مانند غربيهای امروز گوشت خرچنگ و کرمها را میخورند، نه مانند هندوها مطلقاً خوردن گوشت را ممنوع میدانند بلکه روی روشهای افراطی و تفریطی خط بطلان کشیده و برای استفاده از گوشتها مقرراتی وضع کردهاست از جمله اینکه بر اساس آیه 72 سوره بقره، هر حیوانی صفات خویش را از طریق گوشت خود به کسانی که از آن میخورند منتقل میکند. بنابراین تغذیه از گوشت حیوانات درندهصفت، قساوت و درندگی را در انسان تقویت مینماید، همچنین حیواناتی که از گوشتشان استفاده میشود نباید از نجاست تغذیه کنند و مورد تنفر باشند و زیانی برای جسم یا روح انسان ایجاد کنند و در مسیر شرک و بت پرستی قربانی نشده باشند و ذبح اسلامی در مورد آنها به کار رفته باشد.
در قرآن کریم آیاتی راجع به گوشتهای حلال و حرام بیان شده است از جمله:
-آیه اول سوره مائده: در این آیه به حلال بودن گوشت پارهای حیوانات از جمله شتر، گاو و گوسفند اشاره شده و میفرماید: احلت لکم بهمیة الانعام
چهارپایان (یا جنین آنها) برای شما حلال شده است.
- آیه سه سوره مائده:
حرمت علیکم المیتة و الدم و لحم الخنزير و ما اهل لغیرالله به و به المنخنقة و الموقوذة و المتردیة و النطیحة و ما اکل السبع الا ما ذکتیم و ما ذبح علی النصب ...
«گوشت مردار و خون و گوشت خوک و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند و حیوانات خفه شده، و به زجر كشته شده و آنها كه براثر پرت شدن از بلندی بمیرند و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند و باقیمانده صید حیوان درنده، مگر آنکه (به موقع به آن حیوان برسيد و) آن را سر ببرید و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح شوند (همگی) بر شما حرام است و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههای تیر مخصوص بختآزمایی، تمام این اعمال فسق و گناه است ... اما آنها که در حال گرسنگی دستشان به غذای دیگر نرسد و متمایل به گناه نباشند (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند) خداوند آمرزنده و مهربان است.
در این آیه حکم به تحریم يازده چیز شده است.
درباره تشخیص گوشت مذکی و مردار در کتاب شرحاللمعه آمده است که با آتش آزمایش میشود. (آن را در آتش قرار میدهند، پس اگر منقبض و بسته شود، مذکی است وگرنه اگر منبسط و باز شد یا آنکه بر همان حال خود باقی ماند مردار میباشد.)
دلیل و مدرک این حکم روایتی از امام صادق(ع) درباره مردی است که داخل روستایی شد و در آنجا گوشتی را یافت و ندانست آیا گوشت حیوان تذکیه شدهاست یا گوشت مردار، امام فرمود: آن را در آتش بیفکن پس هر گاه منقبض و بسته شد، مذکی است و هر گاه باز و منبسط شد، مردار است.
- آیات 118 و 121 سوره انعام، از خوردن ذبیحهای که نام خداوند بر آن برده نشده نهی شده است .
- آیه 5 سوره مائده:
الیوم احل لکم الطبیات و طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم و طعامکم حل لهم
خداوند در این آیه طعام اهل کتاب را برای مسلمانان حلال کردهاست. روایات متعددی از ائمه علیهمالسلام نقل شده که تأکید ميكنند منظور از طعام در این آیه، غیر ذبیحههای اهل کتاب است .
امام صادق(ع) درباره آیه فوق چنین فرمود:
منظور از طعام اهل کتاب حبوبات و میوههاست، نه ذبیحههای آنها زیرا آنها هنگام ذبح کردن، نام خدا را نمیبرند.
اهل کتاب غالب شرایط ذبح اسلامی را رعایت نمیکنند، چگونه ممکن است در آیات قبل چنین حیوانی صریحاً تحریم شده باشد و در این آیه حلال شمرده شود.
امام صادق(ع) فرمودند: از ذبیحه یهودی و نیز در ظرف آنها غذا نخور. و در جای دیگر میفرماید که ذبیحه با نام خدا حلال میشود و با نام غیر خدا حرام میشود، در این مسئله تنها مسلمان مورد اعتماد است.
خوردن محرمات در وقت اضطرار
انسان به هنگام اضطرار هم چون ترس از تلف شدن و ایجاد بیماری و... میتواند محرمات را بخورد.
از جمله آیاتی که سند جواز محرمات در حال اضطرار است، آیات 173 سوره بقره و آیه 145 سوره انعام است که پس از بیان برخی از محرمات مانند مردار، خون، گوشت خوک و هر چه را که به اسم غیر خدا كشته باشند (ذبائح غیر اسلامی) بیان میفرماید که هر کس به خوردن آنها محتاج میشود اگر به قدر ضرورت از آنها مصرف کند گناهی بر او نخواهد بود.
در آخر این بخش لازم است به این گفتار از امام علی(ع) توجه نمود: امیرالمؤمنین علی(ع) به فرزندش حکمت میآموخت و به ایشان فرمود:
پسرم آیا چهار کلمه تعلیمت نکنم که با آنها از علم طب بینیاز گردی؟
فرمود: چرا پدر جان
امام فرمود: پس فراموش نکن؛ بر سر سفره طعام منشین مگر آنکه کاملاً گرسنه باشی و از کنار طعام برنخیز مگر آنکه هنوز اشتهايی بر غذا داشته باشی، غذا را خوب بجو و چون به بستر خواب میروي مواظب باش شکمت از طعام پُر نباشد یعنی اگر بتوانی بار شکمت را سبک کن اگر به آنچه گفتم عمل کنی احتیاج به طبیب نخواهی داشت.
منابع عربی
أبشیهی، شهابالدین محمد بن احمد؛ المستطرف فی کل فن مستظرف؛ لبنان: بیروت، دارمکتبة الحیاة، 1989م.
ابن ابی ربیع، سلوک المالک فی تدبیر الممالک؛ بی جا، بی نا، بی نا.
ابن ابی فرّاس المالکی الأشری، ابی الحسین ورام؛ تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام؛ عنی بنشره الشیخ محمد الأخوندی؛ طهران: دارالکتب الاسلامیة، 1376ه.
ابن اثیر، ابوالحسن عزالدین؛ الکامل فی التاریخ؛ بیروت: دارصادر، 1385ه / 1965م.
ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل فی التاریخ؛ تصحیح محمدیوسف دقافه؛ لبنان: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ه / 1995م.
ابن اخوه، ضیاءالدین محمد بن محمد بن احمد بن أبی زید القرشی؛ معالم القربة فی احکام الحسبة؛ حواشی ابراهیم شمس الدین؛ لبنان: بیروت، دارالکتب العلمیة، 1421ه / 2001م.
ابن الجوزی البغدادی، جمال الدین ابی الفرج عبدالرحمن؛ تلبیس ابلیس؛ لبنان: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1368ه.
ابن الجوزی القرشی البغدادی، جمال الدین ابی الفرج عبدالرحمن؛ اخبار الحمقی و المغفلین؛ لبنان: بیروت، دارالکتب العلمیة، 1418ه /1997م.
ابن الجوزی القرشی البغدادی، جمال الدین ابی الفرج عبدالرحمن؛ صفة الصفوة؛ تحقیق محمود فاخوری؛ لبنان: بیروت، دارالمعرفة، 1405ه / 1985م.
ابن الجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن؛ المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم؛ هند: حیدرآباد، دائرةالمعارف عثمانی، 1358ه.
ابن السکیت، ابویوسف یعقوب بن اسحاق؛ کنز الحفاظ فی کتاب تهذیب الألفاظ؛ تحقیق لویس شیخو الیسوعی؛ قاهره: دارالکتاب الإسلامی، بیتا.
ابن بابویهالقمی، ابی جعفر الصدوق محمد بن علی بن الحسین؛ من لایحضرهالفقیه؛ تهران: نشر صدوق، 1367 خ.
ابن جعفر، قدامة؛ کتاب الخراج؛ لیدن، 1889م.
ابن حنبل، احمد؛ المسند؛ قاهره: موسسه قرطبه، بیتا.
ابن حوقل، صورةالأرض؛ بیروت: مکتبةالحیاة، 1979م.
ابن درید، ابوبکر محمد بن الحسن الأزدی ؛ جمهرةاللغة؛ بیروت: دارصادر، بیتا.
ابن سیده، ابی الحسن علی بن اسماعیل النحوی اللغوی الاندلسی؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، بی تا.
ابن طیفور، ابی الفضل احمد بن طاهر الکاتب؛ بغداد فی تاریخ الخلافة العباسیة؛ بغداد: مکتبةالمثنی و بیروت: مکتبة المعارف ، 1388ه / 1968م.
ابن عبدالبر النحوی القرطبی، أبی عمر یوسف بن عبدالله بن محمد؛ بهجةالمجالس و أنس المجالس؛ تحقیق محمد مرسی الخولی؛ قاهره: دارالکاتب العربی، 1962م.
ابن عبدربه الأندلسی، بن عمر احمد بن محمد؛ العقدالفرید؛ شرح و ضبط احمد أمین و ابراهیم الابیاری و عبدالسلام هارون؛ مقدمه از دکتر عمر عبدالسلام تدمری؛ بیروت: دار الکتاب العربی ، بی تا.
ابن قتیبه الدینوری، ابی محمد عبدالله بن مسلم؛ عیون الاخبار؛ مصر: قاهره،دارالکتب المصریة، 1348ه/ 1930م. ایران: قم، ناشر منشورات الشریف الرضی، 1415ه /1373خ.
ابن ماجه، محمد بن یزید القزوینی؛ سنن ابن ماجه؛ تحقیق محمدفؤاد عبدالباقی؛ بیروت: المکتبة العلمی، بیتا.
ابن مجوسی، علاءالدین علی بن عباس؛ کامل الصناعة الطیبة؛ مصر: قاهره، 1294ه.
ابن منظور، أبیالفضل جمال الدین محمد بن مکرم؛ ملحق کتاب الاغانی اخبار أبی نواس؛ لبنان: بیروت، دارالکتب العلمیة، 1412ه /1992م.
ابن منظور، لسان العرب؛ تصحیح امین محمد عبدالوهاب و محمدصادق عبیدی؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1416ه / 1996م.
ابوالفداء، عماد الدین اسماعیل؛ مختصر فی اخبار البشر؛ مصر: چاپخانه حسینی، بی تا.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین؛ الاغانی؛ تحقیق ساسی؛ بیروت: موسسه عزالدین ، بیتا.
ابونصر؛ الهوی و الشباب فی عهد الرشید؛ بی جا، بی نا، بی نا.
ابویوسف؛ کتاب الخراج؛ چاپ بولاق، بی جا، بی تا.
ازدی، محمد بن احمد ابن المطهر؛ حکایة ابی القاسم؛ هیدلبرگ، 1902م.
-الحر العاملی، محمد بن الحسن؛ وسائل الشیعه؛ تحقیق عبدالرحیم الربانی الشیرازی؛ لبنان: بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.--- تصحیح و تحقیق شیخ محمد الشیرازی و شیخ ابی الحسن الشعرانی؛ قم: اداره آموزش و پرورش شهرستان قم، 1346خ.
بالبشاری، ابو عبدالله محمد مقدسی معروف به بالبشاری؛ احسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم؛ لیدن: مطبعة بریل، 1906م.
بدیع الزمان همدانی،احمد بن حسین؛ مقامات؛ شارح محمد عبده؛ لبنان: بیروت، المطبعة الکاثولیکیة، 1965م.
البستانی، المعلم بطرس؛ محیط المحیط؛ لبنان: بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، 1944م - 1979م .
ابن بابویهالقمی، ابی جعفر الصدوق محمد بن علی بن الحسین؛ من لایحضرهالفقیه؛ تحقیق الشیخ محمدجوادالفقیه؛ فهرسة و تصحیح دکتر یوسف البقاعی؛ لبنان: بیروت، دارالاضواء، 1413ه /1992م.
التنوخی، ابی علی المحسن بن علی؛نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة؛ تحقیق عَبودّ الشالجی المحامی؛ بیروت: دارصادر، 1391ه / 1971م .
ثعالبی، ابو منصور عبدالملک بن محمد؛ یتیمةالدهر فی محاسن اهل العصر؛ تحقیق محمد محیالدین عبدالحمید؛ بیروت: دارالفکر، 1392ه / 1973م .
الثعالبی، ابومنصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل؛ خاص الخاص؛ مقدمه حسن الأمین؛ لبنان: بیروت، دارمکتبة الحیاة، 1966م.
الثعالبی، ابومنصور؛ فقه اللغة و سرالعربیة؛ تحقیق فائز محمد و إمیل یعقوب؛ بیروت:دارالکتاب العربی، 1413ه/1993م.
الثعالبی، ابی منصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل؛ ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب؛ تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم؛ مصر: قاهره، دار نهضة مصر، 1384ه / 1965م.
الثعالبی، ابی منصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل؛ لطائف المعارف؛ تحقیق ابراهیم الأبیاری و حسن کامل الصیرفی؛ مصر: دار احیاء الکتب العربیه، 1379ه.
ثعلب، ابی العباس احمد بن یحیی؛ مجالس ثعلب؛ شرح و تحقیق عبدالسلام و محمد هارون؛ مصر: دارالمعارف، 1949-1950م.
الجاحظ البصری، أبی عثمان عمرو بن بحر؛ التبصر بالتجارة؛ تصحیح و تعلیق سید حسن حسنی عبدالوهاب تونسی؛ مصر: مکتبة الخانجی، 1354ه / 1935م.
الجاحظ، ابوعثمان بن بحر؛ البخلاء؛ بیروت: دارالفکر، بیتا.
الجاحظ، ابوعثمان بن بحر؛ البخلاء؛ حاشیه طه الحاجری؛ قاهره: دارالکاتب المصری، 1948م.
الجاحظ، ابوعثمان بن بحر؛ البیان والتبیین؛ تحقیق حسن السندوبی؛ مصر: قاهره، المکتبة التجاریةالکبری، 1366ه/1947م.
الجاحظ، ابوعثمان عمرو بن بحر؛ البخلاء، بیروت: دارالفکر، بیتا.
الجاحظ، ابوعثمان عمرو بن بحر؛ البخلاء؛ تحقیق عباس عبدالستار؛ بیروت: دارالمکتبة الهلال، 1985م.
الجاحظ، ابی عثمان عمرو بن بحر؛ الحیوان؛ تحقیق عبدالسلام هارون؛ لبنان: بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1388ه / 1969م.
الجاحظ، ابی عثمان عمرو بن بحر؛ رسائل؛ شرح و حاشیه از عبدالله مَهّنا؛ لبنان: بیروت، دارالحداثه، 1988م.
جرجی زیدان، تاریخ التمدن الإسلامی؛ بیروت: مکتبة الحیاة، بیتا.
جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الإسلام؛ بیروت: دارالعلم للملایین، 1980م.
الحاج حسن، حسین؛ حضارةالعرب فی العصرالعباسی؛ لبنان: بیروت، الموسسه الجامعیة للدراسات، 1414ه / 1994م.
حسن بن عبدالله، آثار الاول فی ترتیب الدوّل؛ بولاق، 1295ه.
الحسینی المیبدی، السید علی؛ شرح الارجوزة البطیخة؛ کرمانشاه: نشر مکتبة المیبدی، 1425ه.
الخانجی، السید محمد امین الخانجی؛ منجم العمران المستدرک علی معجم البلدان؛ مصر: قاهره، مطبعة السعادة، 1325ه / 1907م.
الخراسان، محمدمهدی السید حسن، طب النبی(ص)؛ النجفالاشرف: بی نا، 1358ه.
خطیب بغدادی، احمد بن علی؛ تطفیل؛ بیروت: دار ابن حزم،1300ه.
الخطیب بغدادی، حافظ ابی بکر احمد بن علی؛ تاریخ بغداد؛ قاهره: مکتبة الخانجی ؛ بغداد: مکتبة العربیه، 1349ه.
دایرةالمعارف الاسلامیه؛ تهران: انتشارات جهان، بوذرجمهری، بی تا.
رازی، محمد بن زکریا؛ الحاوی الکبیر فی الطب؛ تهران: جهان کتاب، 1377خ.
الزبیدی، محمد بن محمد مرتضی الحسینی؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ کویت: مطبعة حکومة الکویت، 1975م.
زیّات، حبیب؛ الدیارات النصرانیة فی الاسلام؛ لبنان: بیروت، دارالمشرق، 1999م.
شابشتی، ابی الحسن علی بن محمد؛ الدیارات؛ تحقیق کورکیس عوّاد؛ بغداد: مطبعة المعارف، 1386ه / 1966م.
شربینی، هز القحوف فی شرح قصیده ابی شادوف؛ اسکندریه: بی نا، 1289ه.
الشیرازی، السید صادق؛ الخمر کلیرا المجتمع؛ النجف الاشرف: مطبعة الاداب، بیتا.
الصابی، ابی الحسن الهلال بن المحسن؛ رسوم دارالخلافة؛ تحقیق میخائیل عوّاد؛ بغداد: مطبعة العانی، 1383ه / 1964م.
الصابی،ابی الحسن الهلال بن المحسن؛ الوزراء أو تُحفَةُ الامراء فی تاریخ الوزراء؛ تحقیق عبدالستار احمد فراج؛ قاهره: دار احیاءِ الکتبُ العربیه، 1958م.
طبرانی، سلیمان بن احمد؛ المعجم الاوسط؛ مصحح محمود طحان؛ الریاض: مکتبة المعارف، 1405ه.
الطبری، ابوجعفر محمد بن جریر؛ تاریخ الرسل و الملوک (طبری)؛ تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم؛ قاهره: دارالمعارف، 1968-1971م.
طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری؛ بیروت: دارالقاموس الحدیث، بیتا.
طرطوسی، ابوبکر محمد بن ولید؛ سراج الملوک؛ تحقیق جعفر البیاتی؛قبرس: ریاض الرئیس، 1369خ / 1990م.
الطریحی، شیخ فخرالدین؛ مجمع البحرین؛ تحقیق احمد الحسینی؛ تهران: انتشارات مرتضوی،1375خ.
قدامة بن جعفر، کتاب الخراج و صنعة الکتابة؛ لیدن: مطبعة بریل، 1989م.
القشیری، مسلم بن الحجاج؛ صحیح مسلم؛ تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی؛ بیروت: دارالفکر، 1403ه.
الکاتب البغدادی، محمد بن الحسن بن محمد؛ الطبیخ؛ اعاد نشره فخری البارودی؛ بی جا: دارالکتاب الجدید، بیتا.
کاتب الواقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبیر؛ تصحیح دکتر اوجین متوخ و دکتر ادوارد سخو؛ لیدن: مطبعة بریل، 1323ه.
کازرونی، مقامة فی قواعد بغداد فی الدولة العباسیه؛ بغداد: کورکیس عوّاد و میخائیل عوّاد، 1962م.
کشاجم، ابی الفتح محمود بن الحسین الکاتب؛ ادب الندیم؛ مصر: بینا، 1298ه.
الکمیت، بن زید؛ حلبة الکمیت فی الادب و النوادر المتعلقه بالخمریات؛ گردآورنده محمد بن حسن نواحی؛ مصر: قاهره، 1276ه.ق.
متز، آدام؛ الحضارةالاسلامیة فی القرن الرابع الهجری؛ ترجمه به عربی محمد عبدالهادی ابو ریده؛ قاهره: جامعةالقاهرة، 1377ه / 1957م.
مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبارالائمة الاطهار؛ لبنان: بیروت، موسسه الوفاء، 1403ه/ 1983م.
محمد بن طلحه، ابوالقاسم؛ العقدالفرید، مصر:بینا، بی تا.
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ تحقیق محمد محیالدین عبدالحمید؛ مصر: مطبعة السعادة، 1385ه / 1965م.
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید؛ مصر: مطبعةالسعادة، 1385ه / 1965م.
مسکویه الرازی، ابو علی احمد بن محمد؛ تجاربالامم؛ تصحیح آمدروز؛ قاهره: مطبعة شرکة التمدن الصناعیه، 1332-1333ه / 1914-1915م .
الواقدی، محمد بن عمر؛ المغازی؛ تحقیق مارسدن جونس؛ بیروت: عالم الکتب، 1404ه / 1984م.
الوشاء، ابی الطیب محمد بن اسحاق بن یحیی؛ بیروت: دار بیروت، 1405ه / 1984م.
الهمدانی، الحسن بن احمد بن یعقوب؛ وصف جزیرة العرب؛ تحقیق محمد بن علی الأکواع الحوالی؛ ریاض: دارالیمامة، 1974م.
یاقوت الحموی، شهاب الدین ابی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی؛ معجم البلدان؛ لبنان: بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1399ه / 1979م.
منابع فارسی
ابن العبری، گریگورس؛ تاریخ مختصر الدول؛ ترجمه محمدعلی تاج پور و حشمت الله ریاضی؛ تهران: انتشارات اطلاعات، 1364خ.
ابن بابویه القمی، ابی جعفر الصدوق محمد بن علی بن الحسین؛ ترجمه خصال صدوق؛ ترجمه مدرّس گیلانی؛ تهران: انتشارات جاویدان، بی تا.
ابن بابویه القمی، ابی جعفر الصدوق محمد بن علی بن الحسین؛ من لایحضرهالفقیه؛ ترجمه محمدباقر بهبودی؛ تهران: انتشارات کویر، 1370خ .
ابن بابویه، شیخ الصدوق؛ علل الشرایع؛ ترجمه محمد جواد ذهنی تهرانی؛ قم: انتشارات مؤمنین، 1380خ.
ابن بابویه، شیخ صدوق؛ عیون الاخبار الرضا(ع)؛ ترجمه علی اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید؛ تهران: نشر صدوق، 1373خ.
ابن بطلان بغدادی، ترجمه تقویم الصحّه؛ تصحیح غلامحسین یوسفی؛ مشهد: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1350خ.
ابن جعفر، قدامة؛ کتاب الخراج و صنعة الکتابة؛ مقدمه حسین خدیوجم؛ تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1353خ.
ابن حوقل، سفرنامه ابن حوقل صورةالارض؛ ترجمه جعفر شعار؛ تهران: انتشارات امیرکبیر، 1366خ.
ابن خرذادبه، المسالک و الممالک؛ ترجمه دکتر حسین قرهچانلو ازروی متن دخویه؛ تهران: نشر نو، 1370خ.
ابن شعبة الحرانی، ابی محمد الحسن بن علی بن الحسین؛ تحف العقول عن آل الرسول(ص)؛ تصحیح علی اکبر غفاری؛ تهران: انتشارات اسلامیه، 1400ه.
ابن طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا؛ تاریخ فخری؛ ترجمه محمد وحید گلپایگانی؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1384خ.
ابن محمود گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن الضحّاک؛ زین الأخبار؛ تصحیح و تحشیه عبدالحّی حبیبی؛ تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1347خ.
ابن ندیم، محمد بن اسحاق؛ الفهرست؛ ترجمه محمدرضا تجدد؛ تهران: انتشارات اساطیر، 1381خ.
ابن هندو، ابوالفرج علی بن الحسین؛ مفتاح الطلب و منهاج الطلاب؛ به اهتمام مهدی محقق و محمدتقی دانش پژوه؛ تهران: دانشگاه تهران، 1368خ.
الأربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمه فی معرفة الائمه؛ ترجمه فارسی با نام ترجمةالمناقب؛ مؤلف زورائی، علی بن حسین؛ مقدمه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی؛ تصحیح سید ابراهیم میانجی؛ تبریز: انتشارات حاج محمدباقر کتابچی حقیقت، چاپ اسلامیه، 1381ه.
اصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین؛ کتاب الاغانی قسمت دوم از کتاب اول؛ ترجمه محمدحسین مشایخ فریدنی؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1364خ.
امام جعفرصادق(ع)، مصباحالشریعه؛ ترجمه زینالعابدین کاظمی خلخالی؛ تهران: انتشارات حجر، 1361خ.
امام خمینی، سید روح الله؛ تهران: موسسه فرهنگی قدر ولایت، 1377خ.
امام خمینی، سید روحالله؛ رساله نوین؛ توضیحات عبدالکریم بیآزار شیرازی؛ تهران: ناشر مؤسسه انجام کتاب، 1363خ.
امیرعلی، تاریخ عرب و اسلام؛ ترجمه فخر داعی گیلانی؛ بیجا، بینا، بیتا.
اولمان، مانفرد؛ طب اسلامی؛ ترجمه فریدون بدرهای؛ تهران: انتشارات توس، 1383خ.
براون، ادوارد؛ تاریخ طب اسلامی؛ ترجمه رجب نیا؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1383خ.
بروکلمان، کارل؛ تاریخ ملل و دول اسلامی؛ ترجمه هادی جزایری؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1383خ.
بشارتی، علی محمد؛ از ظهور اسلام تا سقوط بغداد؛ تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1379خ.
بیانی(اسلامی ندوشن)، شیرین؛ تیسفون و بغداد در گذر زمان؛ تهران: انتشارات جامی، 1377خ.
بیرونی خوارزمی، ابوریحان؛ الآثار الباقیه؛ مترجم علیقلی بن فتحعلی و علی محمد اصفهانی و اکبر دانا سرشت؛ تهران: انجمن آثار ملی، 1352خ.
پاک نژاد، سید رضا؛ اولین دانشگاه و آخرین پیامبر؛ تهران: کتابفروشی اسلامی، بی تا.
تاج لنگرودی «واعظ»، محمدمهدی؛ پندهای خدا؛ بیجا: ناشر مؤلف، 1371خ.
الترکمانی، یوسف بن عمر؛ المعتمد فی الادویة المفرده؛ مصر: قاهره، 1951م.
تسوجی، عبداللطیف؛ هزار و یک شب؛ تهران: انتشارات هرمس، 1383خ.
ثانی، ترجمه و تبیین شرحاللمعه؛ ترجمه علی شیروانی؛ قم: موسسه انتشارات دارالعلم، بی تا.
الجاحظ، ابو عثمان عمربن بحر؛ التاج؛ ترجمه محمدعلی خلیلی؛ تهران: انتشارات ابن سینا، 1343خ.
جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام؛ ترجمه علی جواهر کلام؛ تهران: انتشارات امیرکبیر، 1382خ.
حِتّی، فیلیپ خلیل؛ تاریخ عرب؛ ترجمه ابوالقاسم پاینده؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1380خ.
الحسینی الجرجانی، زینالدین ابوابراهیم اسمعیلبن الحسن بن محمد بن احمد؛ ذخیره خوارزمشاهی؛ تصحیح و تفسیر جلال مصطفوی؛ تهران: انتشارات انجمن آثار ملی، 1352خ.
حسینی طبیب، محمد مؤمن؛ تحفه حکیم مؤمن؛ مقدمه محمود نجم آبادی؛ تهران: کتابفروشی مصطفوی، 1338خ.
حکیم الهی، نصرت الله؛ تاریخ ایران از تأسیس سلسله طاهریان تا حمله مغول؛ تهران: اقبال، 1327خ.
حکیم، سید محمد تقی؛ خوردنیها و آشامیدنیها از نظر پیشوایان علم و دین؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368خ.
حورانی، آلبرت حبیب؛ تاریخ مردمان عرب؛ ترجمه فرید جواهر کلام؛ تهران: امیرکبیر، 1384.
خلیلی، محمد؛ طبالصادق؛ ترجمه نصیرالدین امیر صادقی تهرانی؛ تهران: انتشارات عطائی، 1370ه.
خوارزمی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف؛ ترجمه حسن خدیوجم؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1362خ.
دفاع، علی عبدالله؛ پزشکان برجسته در عصر تمدن اسلامی؛ ترجمه علی احمدی بهنام؛ تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1382خ.
راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد؛ نوادر ترجمه کتاب محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البُلغاء؛ ترجمه محمدصالح بن محمدباقر قزوینی و اهتمام احمد مجاهد؛ تهران: سروش، 1371خ.
رشیدوو، پَی – نَن؛ سقوط بغداد و حکمروایی مغولان در عراق؛ ترجمه اسدالله آزاد؛ مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1368خ.
زریاب خویی، عباس؛ بزم آورد؛ تهران: انتشارات علمی، 1368خ.
زرین کوب، عبدالحسین؛ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ تهران: امیرکبیر، 1368خ.
زرین کوب، عبدالحسین؛ دو قرن سکوت؛ تهران: انتشارات سخن، 1378خ.
سیرافی، سلیمانِ تاجر؛ سلسلةالتواریخ؛ گردآوری ابوزید حسن سیرافی؛ ترجمه حسین قرچانلو؛ تهران: اساطیر، 1381خ.
شبانکارهای، محمد بن علی بن محمد؛ مجمع الانساب؛ تصحیح میرهاشم محدث؛ تهران: انتشارات امیرکبیر، 1363خ.
الشیخلی، صباح ابراهیم سعید؛ اصناف در عصر عباسی؛ ترجمه هادی عالم زاده؛ تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1362خ.
صادقی اردستانی، احمد؛ پانصد حدیث اعتقادی و اخلاقی؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1376خ.
ضیف، شوقی؛ العصر الجاهلی؛ ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ تهران: انتشارات امیرکبیر، 1364خ.
طباطبایی، علامه سید محمدحسین؛ سنن النبی(ص)؛ ترجمه محمدهادی فقهی؛ تهران: اسلامیه، 1362خ.
الطبرسی، رضی الدین ابی نصر الحسن بن الفضل؛ترجمه مکارم الاخلاق؛ ترجمه سید ابراهیم میرباقری؛ تهران: انتشارات فراهانی، 1396 ه / 1355 خ.
طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری؛ ترجمه ابوالقاسم پاینده؛ تهران: انتشارات اساطیر، 1363خ.
عقیلی خراسانی، مخزن الأدویه؛ تهران: سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، 1355خ.
علی، صالح احمد؛ عرب کهن در آستانه بعثت؛ تهران: امیرکبیر، 1384خ.
عیسی بک، احمد؛ تاریخ بیمارستانها در اسلام؛ ترجمه نورالله کسایی؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1384خ.
فصلنامه علمی تخصصی تاریخ اسلام؛ قم: موسسه آموزش عالی باقرالعلوم، سال یکم، شماره چهارم، زمستان 1379.
فقیهی، علی اصغر؛ آل بویه و اوضاع زمان ایشان با نموداری از زندگی مردم آن عصر؛ گیلان: انتشارات صبا،1357خ.
قبادیانی مروزی، ناصر بن خسرو؛ به کوشش گیتی شکری و معصومه طوفانپور؛ تهران: طهوری، 1379خ.
قفطی، جمال الدین ابوالحسن؛ تاریخ الحکماء؛ با کوشش بهین دارائی؛ تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1347خ.
قمی، حاج شیخ عباس؛ ترجمه سفینةالبحار؛ ترجمه حاج شیخ محمدباقر ساعدی و حاج شیخ محمدرضا اعدادی؛ مشهد: کتابفروشی جعفری، 1400ه.
قمی، شیخ عباس؛ تتمةالمنتهی؛ تصحیح علی محدث زاده؛ تهران: انتشارات پیام آزادی، 1379خ.
کوربن، هانری و دیگران؛ تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه؛ گردآورنده ر.ن فرای؛ ترجمه حسن انوشه؛ تهران: امیرکبیر،1373خ.
گوستاولوبون فرانسوی، تمدن اسلام و عرب؛ ترجمه سید محمدتقی فخر داعی گیلانی؛ تهران: دنیای کتاب، 1377خ ؛ تهران: انتشارات افراسیاب، 1380خ.
متز، آدام؛ تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری؛ ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ تهران؛ انتشارات امیرکبیر، 1362خ.
محمدی اشتهاردی، محمد؛ اسلام و مسأله نوشابههای الکلی؛ تهران: موسسه مطبوعاتی افتخاریان، 1396ه.
محمدی ری شهری، محمد؛ دانشنامه احادیث پزشکی؛ ترجمه حسین صابری؛ قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1385خ.
مسکویه الرازی، ابو علی احمد بن محمد؛ تجاربالامم؛ تحقیق و مقدمه دکتر ابوالقاسم امامی؛ تهران:دار سروش، ا366 خ/1987م.
مسکویه الرازی، ابو علی؛ تجاربالامم؛ ترجمه علینقی منزوی؛ تهران: انتشارات توس، 1376خ.
معتضد، خسرو؛ هارونالرشید و شب سرخ بغداد؛ تهران: انتشارات زرین، 1376خ .
مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1361خ.
مکّی، محمد کاظم؛ تمدن اسلامی در عصر عباسیان؛ ترجمه محمد سپهری؛ تهران: سمت، 1383خ.
مناظر احسن، محمد؛ زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان؛ ترجمه مسعود رجب نیا؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1380خ.
موسوی بجنوردی، محمد کاظم؛ دانشنامه ایران؛ تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1384خ.
نجم آبادی، محمود؛ تاریخ طب در ایران پس از اسلام(از ظهور تا دوران مغول)؛ تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1375خ.
وزیری، علینقی؛ تاریخ عمومی هنرهای مصور؛ تهران: انتشارات هیرمند، 1373خ.
همدانی، رفیع الدین اسحاق بن محمد؛ سیرت رسول الله(ص) «سیره ابن هشام»؛ تصحیح و مقدمه اصغر مهدوی؛ تهران: انتشارات خوارزمی، 1377خ.
یعقوبی، احمد بن ابی الیعقوب؛ البلدان؛ ترجمه محمدابراهیم آیتی؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1343خ.
مقاله
احمد تیمور؛ مجلة المجمع العلمی العربی؛ 1930م.
برتولد اشیولر؛ مقاله تجارت سرزمین های شرقی در سدههای نخستین اسلامی؛ ترجمه دکتر یعقوب آژند.
دوری، عبدالعزیز و دوؤما، اوسوردل، دومینیک و کاهن، کلود؛ بغداد(چند مقاله در تاریخ و جغرافیایی تاریخی)؛ ترجمه اسماعیل دولتشاهی و ایرج پروشانی؛ تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، 1375خ.