تحقیق انواع ارتباطات در سازمان (docx) 13 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 13 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
انواع ارتباطات در سازمان
سازمانهايي كه ماهيتي پايين تر دارند ممكن است به صورت تصادفي، انگلي يك طرفه و متقابل وجود داشته باشند. افزون بر اين، طبقه بندي ديگري را نيز به عنوان متعالي و برتر، براي طبقه بندي سازمانهاي انساني به آنها اضافه مي كنيم. (ايماني ، آذرخش و اسماعيل تبار ، 1383 . ص 59)
سازمان تصادفي
يك سازمان تصادفي (انجمن) سازماني است كه هيچ مشاركتي در آن وجود ندارد. و مع هذا در چنين سازماني حداقل يكي از طرفين منفعت مي كند. طبيعت، سرشار از مثالهايي در مورد سازمانهاي تصادفي كارآمد است. يك پرنده اگر به طور تصادفي لانه اش را از نزديك لانه يك زنبور بسازد، از شر بسياري از دشمنان خود محافظت مي شود. حشراتي كه به علت سر و صداي ميمونها از درختان فراري داده مي شوند ممكن است به طور تصادفي در حال فرار از طعمه طوطيها شوند.
که سازمانهاي تصادفي همچنين در شرکت هاي بازرگاني نيز وجود دارند يک نمونه د راين زمنيه مدير توليد پوشاک در شرکتي است که ايده اي براي طراحي لباس جديد را از طريق شنيدن گفت و شنود ها سخنان دوستانه افرادي از شرکت ديگر به دست مي آورد. ( ايماني، آذرخش، اسماعيل تبار ، 1383 . ص 60)
سازمان هاي انگلي
ارتباط انگلي زماني ايجاد مي شود كه يك نفر به خرج ديگري يا توسط ديگري، چيزي را كسب كند يعني او به هزينه ديگري كسب امتيازكند. كك غذايي خود را به بهاي يا به خرج يك سگ انگل دار به دست مي آورد. بيماري هاي عفوني اغلب توسط انگل ها ايجاد مي شوند.
ارتباطات انگلي همچنين در مورد سطح انساني سازمان نيز مي تواند رخ دهد. يك انگل سازماني بدين معناست كه مثلاً موضوع يك خط مشي حمايتي ، مزيتي ، يا چيزهايي مشابه را دريافت مي كند، بي آنكه باريافت مناسب و صحيحي داشته باشد. يك شخص انگل به عنوان يك آدم چاپلوس، محبوب امروزي، فرصت طلب بادمجان دور قاب چين ، كاسه ليس ، موي دماغ ،زالو و طفيلي شناخته شود .
سازمان هاي صنعتي ، روابط انگلي مآبانه را نشان مي دهند. براي مثال استخدام كارمند مازاد و پرداخت حقوق ، بيش از آنچه كه ارزش كار دارد، يك انگل است شايد رهبران صنايعي كه به طور بيرحمانه اي كارمندان خود را استثمار مي كردند، در طول انقلاب صنعتي به صورت يك انگل بودند ارتباطات انگلي ديگر را در شركتهايي مي توان ديد كه به طور غير قانوني با يكديگر همدست مي شوند تا انحصار ايجاد كنند و از اين طريق قيمتهاي غير عادلانهاي را بر مصرف كنندگان تحميل نمايند .
به علت استثماري بودن روابط انگلي حداقل درباره يكي از طرفين ، اين روابط اغلب در زمينه هاي اخلاق و انساني مورد انتقاد قرار مي گيرد . با اين همه اين گونه روابط در سازمانها به صورت گسترده اي رواج دارند. شايد يكي از موضوعات در خور توجه براي كار ، تغيير اين روابط به روابطي بهتر و والاتر باشد (ايماني ، آذرخش و اسماعيل تبار ، 1383 . صص60-61).
سازمان يك طرفه
در روابط يك طرفه يا يك سويه ، يكي از طرفين بي آنكه زيان يا آسيبي به طرف ديگر برساند يا كمكي به او بكند از اين روابط سود مي برد.
شخصي كه منفعت مي برد. به گونه اي بي تفاوت توسط شخصي كه سود مي رساند ، تحمل مي شود . در اين روابط ، حداقل شخصي سودبرنده، از ماوقع كاملاً آگاه است، در حالي كه در روابط تصادفي چنين آگاهي وجود ندارد .
پرنده اي كه اغلب روي سر كرگدن مي نشيند و از حشرات موجود بر آن تغذيه مي كند، هيچ سودي به كرگدن نمي رساند. روابط مشابهي بين يك كوسه و ماهي بخصوص كه هميشه پيشاپيش كوسه در حركت است و از لاشه قربانيان كوسه تغذيه مي كند، وجود دارد كه كوسه حمايت كننده ،به صرف حضور خود، اين ماهي را از مهاجمين ديگر حفظ مي كند. دليل اينكه چرا كوسه از خوردن اين ماهي امتناع مي ورزد ، هنوز ناشناخته مانده است ! شايد به اين دليل كه اين ماهيها بد مزه هستند. يك سازمان بازرگاني كه به طور معمول كار خود را پيش مي برد، هنگامي كه امكان مي دهد دانشجوي محققي به بررسي آن سازمان بپردازد نمونه اي از ر وابط يك طرفه را در سازمان انساني ارائه مي كند اگر شركت انتظار هيچ سودي را نداشته باشد ارتباط يك طرفه است. ( منبع قبلي ، 1383 . صص 61-60)
سازمان دو طرفه يا متقابل
در يك سازمان متقابل انجمن يا گردهمايي از سوي تمام شركت كنندگان با قرار قبلي صورت مي گيرد (اگر چه الزاماًآگاهانه نيست) همه شركت كنندگان انتظار دارند كه از سازمان نفعي عايدشان شود. شركت كنندگان به طور متقابل براي رفاه يكديگر كمك مي كنند.
روابط در طبيعت اغلب متقابل يا داراي سود متقابل است براي مثال، نوعي پرنده ،غذاي خود را از طريق زالوهاي داخل دهان يك تمساح به دست مي آورد كه در عين حال ،تمساح را از شر زالوها راحت مي سازد. بيشتر سازمان هاي بازرگاني نيز متقابل عمل مي كنند، چرا كه سازمان ها در صورتي با هم رابطه برقرار خواهند كرد كه هر دو عوايدي از آن تحميل كنند.
به همين ترتيب، روابط قراردادي متعارفي كه ميان يك مستخدم با تقبل فروش و عرضه مقدار مشخص از وقت و تلاش خود به يك كارفرما، در مقابل دريافت دستمزد وجود دارد يكنوع رابطه متقابل است. اين وضعيت در آگهي نيازمندي هايي كه به شرح زير در روزنامه ها به چشم مي خورد بهتر بيان مي شود : «به چند نفر فروشنده با شرايط زير نيازمنديم:
شرايط كار دائمي ،سود خوب ،شرايط كاري دوستانه ،افزايش حقوق به صورت دوره اي و شانس براي پيشرفت».
سازمان متعالي و برتر
بالاترين سازمان از نظر كيفيت ، نوع متعالي آن است يك سازمان متعالي ،يك سازمان متقابل نيز هست. اما فراتر از حيطه نوع متقابل است. سيماي كم و بيش متعارف آن د راتحاديه ها و مديران در مورد تقسيم منافع سازمان به چشم مي خورد. روابط يا ارتباط زماني متعالي است كه تمام اعضاء به ماهيت ذاتي و دروني روابط خود اهميت دهند. بدين معنا كه هر فردي براي كارايي بيشتر، از هيچ كوششي دريغ نورزد . بر خلاف يك رابطه متقابل خشك و رسمي كه در آن طرفين به چگونگي تقسيم منابع ،علاقه مندي نشان مي دهند ، شركت كنندگان در يك رابطه متعالي و برتر بيشتر مايلند بدانند چگونه هر يك از آنان مي تواند نفع بيشتري به شركت ارائه دهد. در اين حالت ارتباطي براي ذات و ماهيت هدف سازمان وجود دارد. براي مثال توليد به خاطر توليد يا مهارت و يادگيري به خاطر دانش تمرين فكري و غيره را مي توان ذكر كرد. افزون بر اين ، تمام اعضاي سازمان به اين موضوع علاقمندند كه چگونه آنان مي توانند براي افراد خارج از سازمان نيز مثمرثمر باشند. رابطه دانشجو و استاد زماني متعالي خواهد بود كه هر دو نفر جالب بودن يا هيجان انگيزه بودن موضع درس بيشتر از نمره آن اهميت بدهند .
به طور كلي زماني كه فرد وارد يك سازمان مي شود انتظار دارد در مقابل در اختيار قراردادن نيرو و مهارت خود از سازمان دريافتي داشته باشد بر اين اساس نوعي «بده – بستان» پديد مي آيد كه به آن «رابطه مبادله» گويند . در واقع بين فرد و سازمان رابطه مبادله اي پديد مي آيد و فرد انتظار دارد دريافتها و پاداشهايش بيشتر از كارهايي باشد كه بر عهده او گذارده مي شود. از سوي ديگر، سازمان هم انتظار دارد بهره وري و سهم مشاركت افراد پيش از هزينه ها و بار مالي حاصل از نگهداري آنان در سازمان باشد اين رابطه زماني موفقيت آميز تلقي مي شود كه فرد احساس كند توانايي و مهارتي كه در اختيار سازمان قرار مي دهد كمتر از حقوق و مزايايي است كه دريافت مي دارد و سازمان نيز با توجه به مخارجي كه به افراد مي پردازد منفعت قابل قبولي را به دست آورد.
به زبان ساده تر در يك رابطه مبادله موفقيت آميز ، هم فرد و هم سازمان در اثر تعامل و همكاري درآمد بيشتري را نسبت به مخارجشان كسب مي كنند. بنابراين زماني كه هر دو عامل موجوددر رابطه مبادله راضي باشند پديده اي رخ مي دهد كه به آن «سينرژي » مي گويند.
سينرژي سازماني زماني ايجاد مي شود كه «ستاده هاي» كمي و كيفي سازمان متفاوت از مجموع ستاده هاي حاصل از تك تك داده ها باشد. همچنين مي توان گفت اگر مجموع نيروي عوامل كاري افراد، از مجموع نيروي تك تك افراد بيشتر باشد ، سينرژي حاصل شده است كه همان مفهوم ماهيتي «سيستم» را تأكيد مي كند (منبع قبلي،1383.صص62-64).
اهميت ارتباطات سازماني
هر سازمان از زير مجموعه هاي گوناگوني تشكيل مي شود كه در اين واحد ها افراد متفاوت ، نقش هاي سازماني خود را ايفا مي كنند. براي اين كه سازمان وحدت و جهت خود را حفظ كند و پيوسته به سوي هدف نهايي خود پيش رود لازم است كه عمليات سازمان و فعاليت هاي افراد با يكديگر هماهنگ گردد.
هماهنگ كردن واحدهاي سازماني لازمه اش وجود يك سيستم قوي ارتباطي است.
گروهي ار صاحبنظران عقيده دارند ، كه بدون وسايل و روش ارتباطي بين و ميان سطوح مختلف سازماني و عملياتي سازمان نمي تواند به موجوديت خود ادامه دهد . يك سازمان را مي توان به عنوان شبكه پيچيده اي از ارتباطات دانست . بدين معني كه سازمان عبارت است از گروه هايي از افراد با مسئوليت هاي معين كه هر گروه داراي ارتباطات داخلي فراوان است و يا گروههاي ديگر نيز داراي ارتباطات خارجي معدودي است و بدون وجود ارتباطات هماهنگي بين اجزا و تقسيمات و زير مجموعه سازمان غير ممكن خواهد بود.
در هر سازمان علاوه بر ارتباطات مشخص و پيش بيني شده كه در شرح وظايف و مشاغل سازمان آمده است ، بين خود افراد نيز با توجه به عقايد ، احساسات و نيازهاي مشترك آنان به تدريج روابطي برقرار مي شود كه به ارتباطات غير رسمي سازمان معروف است. به محض اين كه تجمع افراد در يك سازمان صورت گيرد تماس هاي متعددي بين آنان برقرار مي شود كه با روابط رسمي آنان تفاوت دارد و به هيچ وجه ارتباطي با همكاري به منظور تحقق هدف هاي مشترك سازمان ندارد.
سازمان در واقع نمونه اي از شبكه ارتباطات است، زيرا بين اجزاء مختلف و پراكنده دستگاه از طريق ارتباطات همبستگي و پيوند برقرار مي گردد. و در صورت نبودن سيستم ارتباطي، سازمان مجموعه اي است از عناصر و اجزاء پراكنده و منفرد تلقي مي گردد كه بين آنها هيچ گونه همبستگي و پيوندي براي نيل به هدفهاي معين وجود نخواهد داشت.
در هر سازماني شبكه ارتباطات يك سيستم به شمار مي رود كه از مراكز متعددي تشكيل شده است و بين مراكز تصميم گيري مزبور از طريق مجاري ارتباطات همبستگي ايجاد مي شود . شبكه ارتباطي در بعضي از سازمان ها بسيار مبهم و پيچيده است گسترش دامنه سازمان ، توسعه خدمات و وظايف دستگاه و ارتباطات روز افزون بين آن ها ، اختراع وسايل رايانه اي جديد و فن آوري مدرن ، مديريت سازمان را نيازمند به استفاده از خدمات و تخصص كارشناسان زبده ارتباطات مي كند. زيرا هر يك از عناصر و عوامل مذكور مي تواند موجب پيچيدگي فرايند ارتباطات گردد.
چنانچه با دقت موضوع را مورد توجه قرار دهيم، در مي يابيم كه اصولاً سازمان چيزي جز يك رشته ارتباطات بين نقش ها و وظايف ، افراد و اشيا نيست ، بنابراين در سازمان دادن هر واحد وزير مجموعه هاي سازماني ابتدا بايد ماهيت و كيفيت هدف ها و وظايفي كه بايد انجام گردد مورد دقت و توجه خاص برنامه ريزان قرار گرفته و عناصر مذكور به طور دقيق مشخص گردد. مي توان با ايجاد ارتباطات مفيد و مؤثر در فضاي سازماني سالم، همسويي وهماهنگي لازم را در جهت تحقق هدف هاي سازماني بوجود آورد (اقتداري ، 1380 . ص 26).
مديريت ارتباطات سازماني
پيام ها هميشه به آن سادگي كه در فرايند ارتباطات ديده مي شود قابل درك نيستند. درجه تطابق بين پيامي كه منبع قصد ارسال آنرا بيشتر داشته باشد و پيامي كه توسط گيرنده پيام فهميده مي شود تطابق ارتباطي يا دقت بازسازي ارتباط ناميده مي شود (زادگان ، 1379 . ص 101).
اهميت ارتباطات در مديريت
گروهي از انديشمندان و متخصصين رشته مديريت بر اين عقيده اند كه ارتباط مسئله اصلي روابط بين سازمان هاي صنعتي و تجاري است. در حال حاضر مي توان ادعا كرد كه بزرگترين مشكل بين طبقات مختلف اجتماع، عدم تفاهم بين افراد آن اجتماع است. در اثبات اين ادعا همين بس كه بايد اذعان كرد كه احساسات عواطف و عقايد افراد و نيز فرامين و دستورالعمل ها ، تشويق وتذكر و توبيخ ، ستايش و انتقادات از طريق فرايند ارتباطات رد و بدل مي شود . به عبارت ديگر ارتباط وسيله اي است كه تمام مبادلات و تفاهم بين اعضاء سازمان به وسيله آن صورت مي گيرد.
از طريق ارتباطات است كه اطلاعات بين مديران و كاركنان مبادله مي گردد. اطلاعات عبارت است از دانش و درك گيرنده ا زپيامي كه دريافت مي كند. اطلاعات عبارت از داده هاي پرورده شده اي كه براي گيرنده پيام به راحتي درك شود. هنگامي اطلاعات مي تواند توسط دريافت كننده و قابل تقسير و تغيير باشد كه دانش او را نسبت به عوامل تصميم گيري بيافزايد اطلاعاتي كه داراي خصوصياتي به شرح زير باشد مي تواند كاربردي مفيدتر و ارزنده اي داشته باشد:
اطلاعات بايد به موقع تهيه گردد و در زمان مناسب در اختيار مديران قرار گيرد.
اطلاعات بايد با وظايف و عملكرد مديران متناسب باشد.
اطلاعات بايد كامل و دقيق باشد تا مديران با اعتماد بر درست بودن آن ها بتوانندنسبت به هدفهاي خود از اطلاعات ارائه شده بهره گيري بهتري نمايند.
اطلاعات بايد داراي بهترين جزئيات در ارتباط با تصميم گيري موثر باشد.
اطلاعات بايد طوري تنظيم گردد كه تعداد دفعات و يا تكرار آن متناسب با نوع تصميم گيري و يا فعاليتي كه مديران درگير آن هستند باشد.
اطلاعات بايد به صورتي تهيه شود كه به آساني قابل فهم و درك باشد.
امروزه ديگر نمي توان با كمك احساس يا پيش بيني هاي سطحي، اقدام به اتخاذ تصميم هاي اساسي نمود .براي انجام اين كار مديران نياز به اطلاعات دارند، اطلاعاتي كه نشان دهنده حقايق بوده و در اسرع وقت در اختيار مديران قرارگيرد. پيشرفت سريع فعاليت هاي مديران به ماهيت اطلاعات بستگي دارد.
يكي از وظايف مهم مديران اين است كه ترتيبي اتخاذ كنند تا به وسيله آن يك روش بسيار خوب ارتباطي برقرار نموده تا از اين طريق بتوانند با احتياجات ،آرزوها، افكار و عقايد همكاران خود آگاهي پيدا كنند براي جلب رضايت همكاران بايد از كانال هاي معكوس ارتباطي، هم استفاده شود و دستورات را از آن راه به پايين ترين سطوح سازماني رسانيد.
اهميت ارتباطات در مديريت سازمان تا حدي است كه بدون ارتباط ، امكان هيچ نوع سرپرستي وجود ندارد. در سازمان ها فرايند تصميم گيري ، برنامه ريزي، سازماندهي، ارزشيابي، رهبري بدون برقراركردن ارتباط مفهومي ندارد. گروهي عقيده دارند كه هر سازماني بايد داراي يك شبكه ارتباطي بسيار قوي باشد و سرعت ارتباط نشانه هماهنگي امور سازماني است ار طريق فرايند ارتباطي است كه افراد سعي مي كنند، رفتار ديگران را به نحوي تغيير دهند و يا در آن ها نفوذ نمايند كه موجب رفع نيازمندي هاي خودشان گردد. مديران سازماني در ايجاد ارتباط با همكاران خود وظيفه حساس و موثرتري را به عهده دارند. مديران براي انجام هر يك از وظايف مديريت يعني «برنامه ريزي» سازماندهي، هماهنگي، رهبري كنترل و نظارت، تقسيم كار و واگذاري مسئوليت و اختيار، تصميم گيري، رهبري و نوآوري نيازمند برقراري ارتباط با كليه اعضاء در تمام زير مجموعه هاي سازماني هستند . داشتن ارتباط مستقيم و مداوم با كاركنان از مهمترين اموري است كه مديران بايد مورد توجه قرار دهند.
شايعه پديده شناخته شده اي است كه همه مديران با آن آشنا هستند. شايعه به دلايل مختلفي در يك سازمان به وجود مي آيد. نداشتن محاري ارتباطات سالم، كمبود اطلاعات، وجود موانع در مسير جريان صحيح خبر در داخل سازمان يكي از عوامل عمده و مهم خلق و شيوع شايعه است. شايعه ها با توجه به نياز ها، ترس ها، اضطراب ها ،آرزوها و نگرش افراد در سازمان تغيير مي يابند. مديران بايد سعي نمايند ضمن آگاهي از فرايند ارتباطات در سازمان و نتايج تحقيقات روانشناسان در اين زمينه موجباتي را فراهم سازند كه اخبار و اطلاعات در اختيار عموم افراد قرار گيرد و از انجام دادن اقدامات پنهاني در سازمان پرهيز كنند. برقراري صحيح مجاري ارتباطات در سطوح مختلف سازمان مي تواند بسياري از مشكلات نيروي انساني كه روزانه مديران با آن مواجه هستند را به صورت سهل و آسان حل نمايد، اگر مديران توانايي ايجاد ارتباط را در حد بسيار بالايي داشته باشند. بسط و توسعه سيستم ارتباطات در سازمان و مديريت يك جريان اصولي و اساسي است كه براي به مرحله عمل در آوردن آن نيازمند به افراد متخصص و كارشناسان زبده و ورزيده دارد. جهت به وجود آوردن يك سيستم ارتباطي مفيد و قابل درك . مديران بايد با آگاهي و دانش و بينش وسيع و با تسلط فني ، اطلاع كامل از وظايف نفوذي و علمي بر تمام سطوح مديران پيدا كنند. لذا وظايف كليه مديران و سرپرستان واحدها در زمينه ارتباطات وظيفه استراتژيكي و حساس است . زيرا براي آن هدف هاي مشخص شده سازمان و نقش مديران و سرپرستان و اعضا صحيح تر به مرحله اجرا در آيد. لازم است فعاليت هاي افراد و واحدهاي مختلف سازمان هماهنگ گردد و ارتباط صحيح و مناسبي بين آنها برقرار شود. براي آن كه هدف هاي سازمان به مر حله عمل درآيد بايد عمليات واحدهاي مختلف دستگاه و سازمان هماهنگ گردد و ارتباط صحيح مناسبي بين آن ها برقرار گردد. لذا يكي از وظايف مهم مديران ايجاد هماهنگي در سازمان است .
به وجود آمدن همكاري و تشريك مساعي و وحدت و همبستگي و سازگاري ميان فعاليت هاي مختلفي كه در سازمان صورت مي گيرد نيازمند به برقراري ارتباط بين افراد است. برقراري ارتباط صحيح و موثر موجب ايجاد هماهنگي بين انجام وظايف محوله مي گردد و مديران در امر توسعه فعاليت هاي مديريت كمك مساعدت مي نمايد مديران از طريق برقراري ارتباط قادر خواهد بود تا نسبت به اتحاد بين افراد، موزون نمودن فعاليت هاي آنان برخورد صحيح هر فرد با فرد ديگر و هر واحد با واحد ديگر و به وجودآوردن يك سيستم صحيح جريان رد و بدل اطلاعات بين افراد، گروه و مديران سازمان اقدامات مفيد و ارزنده اي را به مرحله اجرا در آورند.
از طريق برقراري ارتباطات كه روابط صنعتي بين كارفرمايان و كاركنان به نحو شايسته اي توسعه مي يابد. سطح راندمان و بازدهي محصول با كيفيت مطلوب تري افزايش يافته و احتياجات و نيازمندي هاي آموزشي افراد مشخص شده، نظام ارزشيابي شايستگي افراد به نحو صحيح تري انجام شده و امر تقسيم كار و واگذاري مسئوليت و اختيار صورت مي گيرد. كاركنان سازمان قادر خواهند بود با روحيه قوي و انگيزه مطلوب وظايف خود را به مرحله عمل درآورند.
مديران بايد قبول كنند كه يك شبكه ارتباطي صحيح در داخل سازمان مي تواند نظرات، تفكرات، آرزوها، تمايلات و احتياجات كاركنان را براي مديريت مشخص سازد و از طريق اخبار و اطلاعات مورد نياز واحدهاي سازماني را از مراحل اجرايي بالا و به پايين ترين سطوح سازماني انتقال دهد. ايجاد يك شبكه ارتباطي معقول توسط مديران مي تواند در بهبود اوضاع كلي سازمان نقش حساس و ارزنده اي داشته باشد.
مديران برابي آشنايي با اصول بهداشت رواني، شناخت گرايش ها و رفتار همكاران و اختلال هاي رفتاري . پريشاني هاي رواني و عوامل مربوط به افسردگي كه خود موجب كم كاري خستگي هاي جسماني غيبت از كار، ايجاد حس كينه جويي و انتقام مي گردد ناچارند با برقراري ارتباط و مذاكرات فردي و دسته جمعي نسبت به هدايت و راهنمايي همكاران خود اقدامات لازم را مبذول دارند. به خصوص در مواردي كه تغيير رفتار و گرايش هاي كاركنان مورد عنايت و توجه خاص قرارگيرد. بايد از شيوه هاي تأثير پذيري ارتباط استفاده گردد. تا با جلب اعتماد و دوستي آنان نسبت به خود در به وجودآوردن شخصيت سالم و علاقمندي و تمايل به تغيير رفتارهاي گوناگون موجبات لازم را فراهم سازند. زيرا يكي از وظايف مهم هر مدير لايق و كاردان تأمين بهداشت و رواني كاركنان است.
مديران از طريق ايجاد روابط صحيح و مناسب قادر خواهند بود كه انگيزه افراد را براي انجام وظايف محوله با روحيه اي د رسطح عالي و نظم و انظباط در اعمال و رفتار تشريك مساعي و همكاري گروهي اقدامات مفيد و ارزندهاي را به مرحله اجرا در آورند. بر طبق نظريه هاي متخصصين مديريت ، روابط انساني عبارت است از برانگيختن افراد در سازمان به منظور ايجاد همكاري در جهت تحقق بخشيدن به آرمان هاي شخص و مقاصد سازمان است. برقراري روابط انساني از طريق ايجاد ارتباط و تماس افراد انساني در سازمان به وجود خواهد آمد (اقتداري ، 1380 . ص 105).