تحقیق ایثار و شهادت از منظر قرآن

تحقیق ایثار و شهادت از منظر قرآن (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

ایثار و شهادت از منظر قرآن معنا و مفهوم ایثار ایثار در لغت به معنی برگزیدن، غرض دیگران را بر غرض خویش مقدم داشتن ، برگزیدن منفعت غیر را بر مصلحت خود مقدم داشتن و این کمال درجه سخاوت است دیگری را در رساندن به منفعت و دفع مضرت بر خود مقدم داشتن و آن نهایت برداری است. ( دهخدا ، علی اکبر، لغتنامه، ذیل کلمه ایثار) ارزش و اهمیت ایثار در اسلام ایثار فی نفسه دارای ارزش نیست بلکه آنچه به آن ارزش می دهد جهت و هدف ایثار است که در کدام جهت برای چه هدفی می باشد در همه فرهنگ ها ایثار وجود دارد مهم ماهیت و محتوای عمل است نه صورت عمل. امام خمینی (ره) می فرمایند : شما جان خودتان را فدا می کنید و بسیار اشخاص مهم هستند که در راههای انحرافی باز هم این کار را می کنند. صورت عمل یک صورت است که این معنی دو تا و محتوا دو تا می باشد میزان محتوای عمل است نه صورت عمل . ( صحیفه ی نور ، ج 20، ص 92) تاریخچه ی ایثار و شهادت فداکاری، ایثار و گذشت موضوعی است که خارج از حوزه ی زمان و مکان در وجود سرنوشت پاک الهی نهفته بوده است. لذا با تولد انسان ابوالبشر روح فداکاری ، ایثار و گذشت در او دیده شده به همین جهت می توان مصادیق فراوانی از ایثار و گذشت در طول تاریخ در نظر گرفت اگر تاریخ ادبیات ملل مختلف دنیا را مطالعه نماییم مملو از وجود مصادیق و رویکردهای انسانی ، اعتقادی و ملی است. در این رهگذر اولین ایثارگر، اولین بخشنده همه چیز به ما و اولین آفریدگار بی منت و مزد، خداوند قهار و منان می باشد. روح ایثارگری، فداکاری و گذشت بیش از همه متعلق به خداوند است. همان گونه که رافت و مهربانی خداوند در مقابل جور ظلم ستم بندگان ( قدر ناشناسی بندگان) بی منتهاست، فرستادگان و برگزیدگان او نیز صاحبان این صفات والا نیز لذا در امر دعوت مردم غافل به سوی پروردگارشان از جانب هر کدام از پیامبران ، رنج ، و زحمت، گرفتاری شدید، شکنجه و مصیبت ، زخم جسم و روان و نهایتا شهادت مزد ظاهری پیامبران به جای تقدیر و تشکر بود. از آن جا که برای دانستن تاثیر ایثار و شهادت باید ابتدا خود آن ها را شناخت بعد به تاثیرات آن ها در جوامع پرداخت در این فصل بر این بر آن شدیم تا تاریخچه ای از موضوع را داشته باشیم. ضمن این که خواندن دیگر کتب رفع می ود و گامی به نقد می انجامد که ما با خواندن چندین کتب نقدهایی از آن ها کردیم، که اگر نقد ما به جا باشد ان شاءالله سازنده نیز خواهد بود و اگر بی جاست ما همین جا از نویسندگان کتاب ها پوزش می طلبیم. درخت زیر آن چه در این فصل خواهیم پرداخت را به طور خلاصه نشان می دهد. رابطه بین جهاد و شهادت یکی از فلسفه های زهد ایثار است. اثره و ایثار هر دو از یک ریشه اند. اثره یعنی خود را و منافع خود را بر دیگران مقدم داشتن و به عبارت دیگر همه چیز را به خود اختصاص دادن و دیگران را محروم ساختن. اما ایثار یعنی دیگران را بر خویش مقدم داشتن و خود را برای آسایش دیگران به رنج افکندن . زاهد از آن جهت ساده و بی تکلف و در کمال قناعت زندگی می کند و بر خود تنگ می گیرد، تا دیگران را به آسایش برساند، او آنچه دارد به نیازمندان می بخشد زیرا قلب حساس و دل درد آشنای او آنگاه به نعمتهای جهان دست می یازد که انسان نیازمندی نباشد، او از اینکه نیازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسایش برساند بیش از آن لذت می برد که خود بخورد و بپوشد و استراحت کند. او محرومیت و گرسنگی و رنج و درد را از آن جهت تحمل می کند که دیگران برخوردار و سیر و بی دردسر زندگی کنند. ایثار از پرشکوهترین مظاهر جمال و جلال انسانیت است و تنها انسانهای بسیار بزرگ به این قله شامخ صعود می کنند. قرآن کریم داستان ایثار علی (ع) و خاندان گرامیش را در آیات پر شکوه خود در سوره هل اتی منعکس کرده است علی و زهراء و فرزندانشان آنچه در میسور داشتند که جز چند قرص نان نبود با کمال نیازی که بدان داشتند تنها و تنها به خاطر رضای حق به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند ، این بود که این داستان در ملاء اعلی بازگو شد و آیه قرآن در باره اش نازل گشت. رسول اکرم وارد خانه دختر عزیزش حضرت زهرا شد، دستبندی از نقره در دست زهرا و پرده بر در اتاق زهرا دید، چهره کراهت نشان داد، زهرای مرضیه بلافاصله پرده و دستبند را توسط قاصدی خدمت رسول اکرم (ص) ارسال داشت که به مصرف نیازمندان برساند، چهره رسول اکرم (ص) از اینکه دخترش نکته را درک کرده و دیگران را بر خود مقدم داشته شکفته گشت و فرمود : پدرش به فدای او باد. شعار (( الجار ثم الدار)) رسم جاری خاندان علی و زهرا بود. علی (ع) در خطبه " المتقین " می گوید : نفسه منه فی عناء و الناس منه فی راحه یعنی متقی کسی است که خودش از ناحیه سختگیریهای خودش در رنج است. اما مردم از ناحیه او در آسایشند. قرآن کریم انصار مدینه را که حتی در حال فقر برادران مهاجر خود را پذیرائی کردند و آنان را بر خودشان مقدم داشتند چنین توصیف می کند: و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه. یعنی دیگران را بر خود مقدم می دارند هر چند فقیر و نیازمند باشند. بدیهی است که زهد بر مبنای ایثار در شرائط مختلف اجتماعی فرق می کند، در یک اجتماع مرفه کمتر نیاز به ایثار پیدا می شود، و در یک اجتماع محروم مانند اجتماع آنروز مدینه بیشتر، و یکی از رازهای تفاوت سیره رسول اکرم (ص) و علی (ع) در این جهت با سائر ائمه اطهار همین است و به هر حال، زهد بر اساس فلسفه ایثار هیچگونه ربطی با رهبانیت و گریز از اجتماع ندارد بلکه زائیده علائق و عواطف اجتماعی است و جلوه عالیترین احساسات انسان دوستانه و موجب استحکام بیشتر پیوندهای اجتماعی است. جهاد و تعریف آن کلمه ی جهاد از ماده جهده مشتق شده و به معنای کوشش و تلاش می باشد و دارای مشتقاتی از قبیل مجاهد، مجتهد اجتهاد است که به همان معنا می باشد و در اصطلاح منتهی شیعه، مجاهد به تلاشگر جانبازی گفته می شود که به امر نبی و یا امام معصوم در جهاد شرکت نماید و در زمان غیبت به امر نایب امام معصوم به منظور دفاع در میدان نبرد شرکت کند. جهاد در مکتب ما از کوچکترین حرکت هدفدار که بدون چشم داشت مادی واقع شود تا کشته شدن در راه خدا را شامل می شود سیر تکامل انسان به سوی خدا با جهاد تحقق می یابد و به همین جهت هر عملی که در جهت تحقی این هدف انجام پذیرد، نوعی جهاد است اگر چه کشته شدن در میدان نبرد هم نبوده است. جهاد از نظر قرآن در آیات متعددی از قرآن ، در باره جهاد بحث شده و از جهات گوناگونی به بحث جهاد پرداخته و مسائل مهمی در این زمینه مطرح شده است که ما را در این جا بعضی از آن مسائل را مورد بررسی قرار می دهیم. انسان از قتال می ترسد و از رفتن به میدان جنگ هراسان است و زیرا در میدان قتال چیزی جز زخم و جراحت و تشنگی و گرسنگی و کشته شدن یافت نمی شود و به طور طبیعی انسان از این گونه امور که لذت وی را به الم و حیاتش را به مرگ و آرامشش را به ناآرامی مبدل می سازد گریزان است . اگر می بینیم انسان الهی را که عاشقانه به استقبال شهادت می شتابد انگیزه اش اعیان قلبی به مبدا آفرینش و یقین به آخرت می باشد ولی اگر چنین ایمانی به الله و عشق و لقاء او در انسان نباشد طبیعتا از جنگ و قتال خوشش نمی آید و به همین معنی قرآن کریم اشاره نموده : کتب علیکم القتال و هو کره کلم قتال و جهاد بر شما مقرر شد و حال آنکه مکروه شماست. انگیزه ترس از قتال، نداشتن ایمان به خدا و باور به قیامت است که منجر به فریفته شدن وی ، به امور مادی و اسارت در دام غرائز نفسانی می شود و چنین فریفتگی ، انسان را از میدان قتال باز می دارد و از کشته شدن در راه خدا بیمناکش می سازد. اگر انسان بخواهد، در پرتوی ایمان به مبدا و معاد ، فریفته امور مادی نشود به اسارت نفس اماره گرفتار نگردد چه باید بکند؟ قرآن فرمان به تقوا می دهد که انسان با تقوا می تواند خود را از این امور، که عامل لغزش وی می شوند، خود را حفظ نماید زیرا تقوا یک نوع خود نگهداری است که انسان را از انحرافات نگه می دارد. در حقیقت با تقوا آدمی می تواند خود را برای رفتن به میدان جهاد و شهادت در راه خدا آماده سازد. اقسام جهاد : جهاد با دشمن در اسلام به چهار قسم تقسیم بندی می شود: 1- جهاد ابتدائی 2- جهاد با کفاری که قصد استیلاء و تسلط بر مسلمین را دارند، بطوری که مسلمین خوف آن را دارند که اگر کفار بر آن ها مسلط شوند شهرهایشان را تصرف می کنند و اموالشان را می گیرند. 3- جهاد با کسی که قصد کشتن نفس محترمی را دارد. یا قصد دارد مالش را بگیرد یا ناموسش را اسیر کند، و از این ستم است. جهاد به خاطره نجات مسلمانی که به سمت دشمن اسیر شده و او از خودش دفاع می کند. 4- جهاد با کسانی که خروج به امام می کنند، بقصد کشتن امام قسم اول مربوط به زمان پیغمبر و ائمه علیهم السلام است که باید بدستور پیغمبر و امام صورت بگیرد. سه قسم دیگر اختصاص به زمان پیغمبر و امام ندارد. بلکه در زمان غیبت هم به مسلمین واجب می شود. شرایط جهاد ابتدایی : جهاد ابتدائی دارای شرایطی است که آن شرایط در سایر اقسام جهاد نیست. جهاد ابتدائی بر کسی واجب است که مرد باشد مکلف باشد، آزاد باشد سالم باشد بنابراین بر بچه ی غیر بالغ واجب نیست بر برده واجب نیست بر زن و مرد پیر ناتوان واجب نیست. جهاد دفاعی : قسم دوم از اقسام جهاد – جهاد دفاعی است. جهاد دفاعی عبارت است از دفع کردن و بیرون راندن مسلمین دشمنان اسلام را از مملکت اسلامی در آن وقتی که دشمن تجاوز کند بمملکت اسلام که ترس آن باشد که بر اثر هجوم دشمن، اساس و ارکان اسلام به خطر افتد، یا اگر دشمن قصد نابودی اسلام را نداشته باشد همین قدر که قصد تسلط و استیلاء بر شهرهای مسلمین را داشته باشد یا قصد گرفتن اموال و اسیر کردن مسلمین را داشت به عنوان جهاد دفاعی به مقام مسلمین چه زن و چه مرد و بزرگ و کوچک سالم و مریض بر همه واجب می شود که از اسلام و از مملکت اسلامی و از اموال و ناموس مسلمین دفاع کنند در جهاد دفاعی نیاز به اجازه امام یا نائب امام نیست چون دفاع بر همه مسلمین واجب است چه امام و غیر امام ( شرح سمعه جلد 1- کتاب الجهاد ) زیادتر گردد، دست یابی انسان به کمال آسانتی پیشرفت در طی مسیر افزون تر و بر سختی ها و مشکلات در مسیر فائق تر می گردد . قتال و شهادت در راه خدا، که در حقیقت مشکل ترین عملی است که در این حرکت کمال آفرین با آن برخورد می کند، با داشتن ایمان به مبداء و معاد، آن را با کمال متانت تحقق می بخشد. بنابراین انسان متکامل نیازمند به ایمان قوی، به معاد و مبدا می باشد که در پرتوی آن بتواند حرکت نماید و بر مشکلات فائق آید و تقویت ایمان، با رها شدن از غیر خدا امکان پذیر است و این رهایی با تقوای الهی میسر است. مقدمه ای بر رسالت تکامل انسانی انسانی که طالب کمال است و می خواهد در راه تکامل حرکت نماید می بایستی به سه اصل اساسی تکیه کند که عدم اتکا به اصول سه گانه موجب انحطاط وی می شود و این اصول با تقوای الهی تحقق می یابد. اصل اول – ایمان به مبدا و معاد اولین اصل اساسی در حرکت تکاملی ، ایمان به مبدا و معاد است که حقیقت کمال در همین رابطه معنا پیدا می کند و گرنه حرکت انسان در خور نیت خود و جهان ماده خلاصه می شود و به هر اندازه یقین به مبدا و معاد، تزکیه نفس دومین اصلی را که انسان متکامل می بایستی رعایت کند، تا بتواند به سوی کمال مطلق حرکت کند، این است که بایستی به خود سازی خویش بپردازد خود را از هر آلودگی و پلیدی پاک سازد و نفس خود را تزکیه نماید تا در نتیجه شایستگی و هروی این مسیر مقدس را بیابد و لیاقت چنین معراجی را پیدا کند، زیرا هر نفسی شایستگی نیل به کمال را ندارد. اکنون سخن در این است که چگونه نفس را باید تزکیه نمود؟ انسانی که می خواهد نفس خویش را تزکیه نماید باید جهاد اکبر نماید، با نفس اماره مبارزه کند جلوی طغیان احساسات سرکش را بگیرد و خود را در برابر امیال نفسانی و هوس های حیوانی حفظ نماید. غرائز درونی را در تحت رهبری خود کنترل نماید و با متانت کامل و نفسی مطمئن و روحی پاک در راه کمال به سوی معبود خویش حرکت نماید چنین تزکیه ای فقط با تقوای الهی حاصل می شود که تقوا مفهومی غیر از این ندارد. حرکت مستمر بعد از ایمان به مبدا و معاد و تزکیه نفس بایستی حرکت نماید، حرکتی مستمر و بی وقفه و بدون سکون، زیرا حرکت کمال آفرین است نه سکون ، سکون عامل رکودی است که مانع پیشرفت انسان در کسب کمال می باد و اگر در سکون بماند و از حرکت باز ایستد، ارزش وجودی خویش را از دست می دهد مانند آبی که در جوی راکد بماند، متعفن می شود و ارزش آب بودن خود را از دست می دهد. انسان باتقوا، در مسیر تکامل توقف و سکون ندارد و مراحل تکاملی را به سرعت طی می کند، هر چند که دشوار و سخت بوده باشد ، مانند زر میدن در میدان قتال و به هر اندازه مشکل باشد مانند قرار گرفتن در مرز حیات و مرگ که باز به حرکت خود ادامه می دهد تا اصالت انسانی خویش را در این جهان، با شهادت خود به پایان رساند. انسان با ایمانی قوی و نفسی مطمئن و پاک و با حرکتی مستمر به روند تکامل خویش ادامه می دهد برای چنین انسانی مسئله قتال و شهادت حل شده زیرا اگر ترس از قتال معلول ضعف ایمان است ، با تقوای الهی ایمانش را نیرومند ساخته و اگر تمایلات نفسانی و لذائذا امور مادی بخواهد وی را از کشته شدن در راه خدا باز دارد، چنان صیانت نفس در وجودش ملکه شده که زمینه طغیان نفس اماره در او محو شده و لذائذ امور مادی، هرگز نمی تواند او را بفریبد. آری انسان با تقوای الهی می تواند به روند تکامل توحیدی خود ادامه دهد و هر گونه موانع و مشکلی را برطرف سازد. از آن جمله قتال و شهادت در راه خدا نه تنها براش آسان می شود. بلکه چون عاشق معبود خویش است، عاشقانه با شهادت به سوی او می شتابد. در حقیقت این تقوای الهی است که انسان را برای قتال در راه خدا مهیا می سازد و اینگونه وی شهادت را می پذیرد . برای اینکه تفوا خود نگهداری است که انسان را از غیر خدا نگهداری می کند و نفس را صیانت می نماید و او را به کمالی چون مقام شهادت می رساند. انسان مجاهد چون با جهاد فی سبیل الله، رسالت خویش را به پایان رسانده و در این مسیر، از هیچ تلاش و تکاپویی، حتی در مرز حیات و مرگ از جان شیرین خود، دریغ نورزیده دیگر چه غمی و اندوهی از فردای خود می تواند داشته باشد و چه خوفی و هراسی از قیامت می تواند به خود راه دهد وی با خط سرخ شهادت سرنوشت خود را به بهترین وجه تعیین نموده و از حیات همیشگی برخوردار کشته که دیگر گفتن مردن برای وی دیندار مرگ در باره وی صدق نمی کند، زیرا حیاتی الهی و زندگی جاوید ملکوتی پید کرده که نیستی و مرگ در آن راه ندارد و به آنچه خدا به او داده، خوشدل و خوشحال است نه بیمی دارد و نه اندوهی ...! هر فردی لیاقت ندارد که باب الجهاد به رویش گشوده شود، هر فردی شایستگی مجاهد بودن ندارد، خداوند این در را به روی دوستان خاص خویش گشوده است، مجاهدین بالاترند از این که بگویم مساوی با اولیاءالله هستند. مجاهدین مساوی با خاصه اولیاءالله هستند. هماهنگونه که امام علی (ع) نزدیکی از خطبه های نهج البلاغه این گونه می فرمایند : ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه همانا جهاد، دری از درهای بهشت است، دری است که خداوند این در بهشتی را به روی همه کس نگشوده است آری مجاهد با جهاد، درب جنت را به روی خود می گشاید. دری که مجاهدین و شهدا از آن در وارد می شوند و در حقیقت بهشتی که برای آن ها آماده است دری است که خواص و اولیاء الله از آن در به جوار تربت الهی نائل می گردند. در قسمت دوم می فرماید: و هو لباس التقوی)) جهاد، جامه ی تقوا است. قرآن در سوره مبارکه اعراف سخن از جامه ی تقوا آورده است. علی (ع) می فرماید: جامه ی تقوا، جهاد است. تقوا یعنی پاکی راستین، پاکی از چه؟ ریشه ی آلودگی های روحی و اخلاقی چیست؟ خودخواهی ها و خودپسندی ها و خودگرائیها و به همین دلیل مجاهد واقعی با تقواترین با تقواهاست. زیرا یکی پاک و متقی است از آن جهت که پاک از حسادت است، دیگری پاک از تکبر است، سومی پاک از حرص است، چهارمی پاک از بخل است؛ اما مجاهد پاکترین پاک هاست. زیرا پاروی هستی خود گذاشته استف مجاهد پاکباخته است. لهذا دری که بر روی پاکباخته ها باز می شود با دری که به روی سایر پاک ها گشوده می شود متفاوت است. علمای اسلامی، با الهام از قرآن و سایر تصریحات و اشارات متون اسلامی، مراتب تقوا را به تقوای عام، تقوای خاص و تقوای خاص الخاص اصلاح رده اند. تقوای مجاهدین ف تقوای پاکباختگی است ، شهیدان تمام مایملک خود را در طبق اخلاص گذاشته و به حق تسلیم کرده اند. آنان این جامه از جامه های تقوا را بر تن کرده اند . آری، شهادت در حقیقت همان پایداری مجاهد استف که با نگرشی از خود و خدا در رابطه ی با او معنا پیدا می کند، که وی در راه خدا، برای رسیدن به کمال، چنین آغاز می کند و این گونه از این جهان به عالم آخرت پرواز می کند. پروازی ملکوتی که به دنبال کاروان حسینیان در حرکت است در طی این مسیر و جز در راه خدا راهی نمی پیماید و به جز او معبودی نمی شناسد و غیر او به چیزی نمی اندیشد. عاشقانه به سوی او می شتابد و در راه او از هیچ و تلاش و جهادی فرد گذار نمی باشد تا به مقام شهادت نائل گردد مفهوم شهادت و مقام شهید شهید در لغت به معنای (( حاضر، ناظر، گواهی دهنده، خبر دهنده، راستین، محسوس ، مشهود، نمونه، الگو و سرمشق )) است. شهید کسی است که با انتخاب خود مسیری را برمی گزیند. مسیری که در آن باید هستی وجودی خود را در طبق اخلاص گذاشته و برای تحقق اهداف و اعتقادات ارزانی کند. شهید قلب تپنده ی تاریخ اجتماعی بشر بوده و خواهد بود. شهید مایه حیات، نشاط، عزت، عظمت، جمال، کمال، سرافرازی و سربلندی یک جامعه است. معادل کلمه شهید در فرهنگ های مختلف اگر چه با بار معنایی ضعیف تر و حتی گاهی با ماهیت متفاوت وجود دارد. در فرهنگ آکسفورد شهید معادل کلمه انگلیسی martyr که شکل اسمی و فعلی آن یکی است گرفته شده و منظور از آن شخصی است که در راه مذهب و عقاید خود کشته شده و یا متحمل رنج و زحمت زیاد می شود و در ادامه معانی دیگری چون کسی که برای رسیدن به علائق خود به زحمت افتاده و یا کسی که از مریضی مزمن رنج می برد ذکر شده است. و در فرانسه معادل MAROEOYER که ریشه MOROeo به معنای مرگ و فوت است. در اکثر مذاهب و تاریخ اقوام شهادت عبارتست از قربانی شدن قهرمانانی که در جنگ به دست دشمن کشته شده اند و این یک حادثه غم انگیز مصیبت باری است. و نام این کشته شدگان شهید و مرگشان شهادت ( شریعتی مجموعه آثار 19 ص 17) در حالی که در فرهنگ اسلام و خصوصا تشیع شهادت یک رتبه و منزلت و هدف است نه وسیله شریعتی گوهر خلقت انسان را ترکیبی از دو جنبه الهی و شیطانی، پست ترین پست و عالی ترین علو، لجن و روح خدا می داند و شهادت را عملی می داند که یک انسان به شکل انقلابی (( بودن پست خویش)) را در آتش یک عشق و یک ایمان می افکند و می سوزد و یکپارچه خدایی و یکپارچه نور و سراسر اهورایی می شود . (همان) امام علی (ع) در باره شهادت می فرمایند: ان اکرم الموت افضل و اندی نفس ابن ابی طالب بیده لا لف ضربه بالسیف احون علی من صیقه علی الفراش فی غیر طاعه الله. گرامی ترین و بهترین مرگ ها شهادت و کشته شدن در راه خداست، سوگند به خدایی که جان پسر ابی طالب در دست اوست. هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر و قابل تحمل تر از مردن بر بستر راحتی است که در راهی غیر از اطاعت خدا باشد. ( نهج البلاغه ترجمه محمود دشتی ، قم، انتشارات پارسیان، خطبه 123) فوالله لولا طعمی عند القائی عدوی فی الستشهاده و توطینی علی المینه لا حیبت الا القی مع حوالا دیوما و احدا والااتقی بهم ابدا)) به خدا قسم آخر هنگام ملاقات با دشمن و نبرد و جهاد با او و آرزوی شهادت در وجودم نبود و اگر با رغبت تمام دل به مرگ در راه خدا ننهاده بودم و هرگز نمی خواستم که حتی یک روز را با این یاران سست عنصر و کامل و گریزان از جنگ و مهار بگذرانم و یا چشمم بر روی آن ها بیفتد، زیرا با چنین افرادی پیروزی بر دشمن میسر نیست . بلکه ناچار با آن ها زندگی می کنم که اگر پیروزی به دست نیاوردیم به شهادت در راه خدا دست یابیم و به آرزویم برسم . ( نهج البلاغه، ترجمه محمود دشتی، قم، انتشارات پارسیان، خطبه 123 . و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الذین کلمه الله ( انفعال 39) و با ایشان نبرد کنید تا فتنه ای نباشد و این تمام برای خدا بشود. شهید و شهادت ای بندگان خدا، بدانید اکنون که زبان ها باز است و گشاده، پیکرها سالم، اندام ها به خدمت آماده و جولانگاه فراخ گسترده پیش از آن که فرصت از دست رود و مرگ شتاب آورد و گریبان بگیرد، به پیشواز مرگ روید و منتظر آمدنش نشوید. پیام زیبای مولی الموحدین علی (ع) به همه رادمردانی است که راه شهادت برگزیده اند؛ با هجرت از زندگی مادی، به وادی ایمن و ملکوت اعلا رسیده اند و در جست و جوی کمال، به سرچشمه حیات راه یافته و سرمست از جرعه (( ارجعی الی ربک)) به رویئت جهان و کشف رضایت حق نائل آمده اند. چه غافلند دنیا پرستان و بی خبرانی که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت می جویند؛ وصف آن را از حماسه ها و شعرها می خواهند و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل استمداد می کنند. البته حل این معما جز به مدد عشق میسر نمی شود. هضم و فهم کلام مولا علی (ع) آن گاه میسر است که عقل و دل جان را سرمایه و ظرف آن سازیم؛ زیرا مخاطب کلام مولا بندگان خدایند نه بنده غیر، سخن حضرت دعوت راهی آکنده از نور و سرور است؛ توصیه به مرگی اختیاری است؛ زیرا مخاطب کلام مولا بندگان خدایند نه بنده غیر، سخن حضرت دعوت راهی آکنده از نور و سرور است؛ توصیه به مرگی اختیاری است؛ زیرا هر حرکت و تحولی ، اگر مقدر و محکوم و محتوم شد، نه سبب کمال است و نه پاداشی در پی دارد. از این رو همحرکات و رفتار و گفتار بندگان حقیقی و مقرب خداوند از سر اختیار است. این سفارش علی است، که هم ره شناس است هم رهپیما و هم رهنما فرازی از سخنان و پیامهای حضرت امام خمینی (س) اشاره : در راستای تبیین و ترویج فرهنگ مقدس شهادت که بی تردید پشتوانه محکم انقلاب شکوهمند اسلامی است و از عوامل احیاء و حفظ اسلام ناب محمدی (ص) می باشد، بر همه فرض است که در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در حد بضاعت خویش آنچه شایسته است به منصه ظهور رسانند. یکی از این اقدامات ارزشمند تدوین و انتشار کتبی است که از زوایای مختلف به این مسئله بپردازد. اداره کل دفتر ریاست و روابط عمومی بنیاد شهید انقلاب اسلامی در جهت انجام وظایف خویش و حسب نیاز و تقاضاهای مکرر مبنی بر تجدید چاپ کتاب ((بوستان شهادت)) ضمن اصلاح بعضی از نواقص کتاب مزبور، فرازهای دیگری از فرمایشات و پیامهای مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ( مدظله العالی) را به آن الحا نموده است که امیدواریم مورد توجه و استفاده علاقه مندان قرار گیرد. ارزش شهادت اگر ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و بریم در صف شهدا. ص ن- ج 1- ص 72- 25/2/1343 * عزیزان من ! از فدایی دادن و نثار جان مال در راه خدا و اسلام و ملت مسلمان نهراسید که این شیوه پیغمبر عظیم الشان و اوصیا و اولیای آنان بوده و خون ما رنگین تر از خون شهدای کربلا نیست. ص ن- ج2-ص 211 – 4/8/1357 ما باکی از این نداریم که خونهای طیب جوانهای ما در راه اسلام ریخته شده است، باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است. این شیوه مرضیه ای است که در شیعه امیر المومنین از اول پیدایش اسلام تا کنون بوده است. ص ن- ج 5- ص 183- 18/12/1357 * این حس جلو آمدن برای اسلام و شهادت بود که ما را به پیروزی رساند. ص ن- ج 7- ص 47 – 11/3/1358 * اسلام در تمام اعصار با خون و با شمشیر و با اسلحه ؛ اسلام را پیش برد و نمایش پیدا کرد. ص ن- ج8 – ص 269- 2/6/1358 * از شهادت باکی نیست ... شهادت ارثی است که از اولیای ما، به ما می رسد. ص ن –ج 8- ص 269-2/6/1358 شهادت فخر اولیا بوده است و فخر ما. ص ن – ج 9-ص 40- 14/6/1358 * شهادت عزت ابدی است، حیات ابدی است. آنها از شهادت بترسند و از مردن بترسند که مردن را تمام می دانند و انسان را فانی . ص ن- ج 9- ص 102- 22/6/1358 * همه انسانها رفتنی هستند و همه ماها رفتنی هستیم و چه بهتر که در راه خدا فدا بشویم و فدا شدند ، آنهایی که رفتند به جوار رحمت خدا. ص ن- ج 10-ص 24- 29/7/1358 * شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند و دنبال هر شهادتی باید تصمیم ها قویتر بشود. ص ن- ج10- ص 111- 11/8/1358 * ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیگ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه ای هراس ندارد. هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست. ص ن- ج 13-ص 65- 17/6/1359 * خداوند تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند و دنبال هر شهادتی باید تصمیم ها قویتر بشود. ص ن- ج 10 – ص 111- 11/8/1358 * ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه ای هراس ندارد. هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست. ص ن- ج 13- ص 65- 17/6/1359 * خداوند تبارک و تعالی به ما هر چه داریم، داده است و ما هر چه داریم از اوست و باید تقدیم او کنیم. سعادت را آنها بردند که آن چیزی راه خدا به آنها داده بود، تقدیم کردند و ما عقب مانده آنها هستیم. ص ن- ج 13- ص 213- 27/9/1359 * انسان که باید این راه را برود و مردنی است چه بهتر که این سعادت را تحصیل کند و امانت را به صاحب امانت بسپرد، موت اختیاری، شهادت ، رسیدن به خدا در لباس شهید و با ایده شهید. ص ن- ج 14-ص 160-13/1/1360 * خوف از مرگ برای آن است که کسی مرگ را آخر زندگانی بداند؛ و کسی می ترسد که با مرگ به نابودی برسد یا به مراحلی از جزا و عقاب برسد لکن اگر ما با سلامت ایمان از این دنیا برویم، چه در جبهه های جنگ که جبهه شهادت است و چه در جبهه های پشت جنگ که آن هم جبهه جنگ و شهادت است، اگر ما نایل بشویم به فوز شهادت، باکی از این نداریم که در این دریای پرخروش عالم، ما شکست بخوریم، شکست صوری ، یا پیروز بشویم، پیروزی صوری. ص ن- ج 14- ص 226 و ص 227 * مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است؟ مگر عزت و شرف و ارزشهای انسانی، گوهر های گرانبهایی نیستند که اسلاف صالح این مکتب، عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگهبانی از آن وقف نمودند؟ مگر ما پیروان پاکان سرباخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم؟ مگر دشمنهای فضیلت می توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند؟ ص ن- ج15- ص 51 * بگذار این دشمنان که به جز من و ماهای خود نمی اندیشند و (( یا کلون کما تاکل الانعام)) عاشقان راه حق را از بند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشور برسانند. ص ن- ج 15- ص 51- 9/4/1360 ما که اگر شهید بشویم، قید و بند دنیا را از روح برداشتیم و به ملکوت اعلی و به جوار حق تعالی رسیدیم، چرا نگران باشیم؟ ص ن- ج 15- ص 54- 10/4/1360 * آن که شهادت را در آغوش، همچون عزیزی می پذیرد، آن کودکان نمی توانند مقابله کنند. ص ن- ج 15-ص 112- 9/6/1360 * راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت، چه بهتر که در حال خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامی شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازی به لقاءالله رسیدن و این همان است که اولیای معظم حق تعالی آرزوی آن را می کردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب می کردند. ص ن- ج 15- ص 122- 15/6/1360 * خط سرخ شهادت، خط آل محمد و علی است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است. ص ن- ج 15- ص 154- 21/6/1360 * شمایی که با آغوش باز و با روی گشاده به طرف الله و به طرف لقاءالله و به طرف شهادت می روید پیروز هستید. چه در میدان جنگ پیروز بشوید و می شوید و چه خدایی نخواسته شکست بخورید و نخواهید خورد. ص ن- ج 16- ص 69-18/12/1360 * طبع یک انقلاب، فداکاری است؛ لازمه یک انقلاب ، شهادت و مهیا بودن برای شهادت است. قربانی شدن و قربانی دادن در راه انقلاب و پیروزی آن اجتناب ناپذیر است. به ویژه انقلابی که برای خداست و برای دین او، برای نجات مستضعفان است و برای قطع امید جهانخواران و مستکبران. ما در هر جمعه و جماعت و در هر محفل اسلامی و در هر گردهمایی برای یاری الله در انتظار قربانی هستیم و در انتظار شهادت. قربانی برای یک انقلاب بزرگ نشانه یک پیروزی و نزدیک شدن به هدف است. بی جهت نیست که در باره سید شهیدان جهان، منقول است که هر چه یاران بزرگوارش از دست می رفتند و هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر می شد رنگ مبارکش افروخته تر و ابتهاجش زیادتر می شد. هر شهیدی که می داد یک قدم به پیروزی نزدیکتر می شد. مقصد، عقیده است و جهاد در راه آن و پیروزی انقلاب، نه زندگی و دنیا و رنگ و بوی ننگین آن. این شهادتهاست که به ملت ما وعده پیروزی نهایی می دهد. ص ن- ج 16- ص 219- 11/4/1361 * همین شهادتها پیروزی را بیمه می کند؛ همین شهادتهاست که دشمن شما را رسوا می کند در دنیا، هر چند که همه دنیا با آن موافق باشد. ص ن- ج 17- ص 62- 25/7/1361 * آنان که از اینگونه عشق به لقاءالله و شهادت و با رقه های باطنی و جلوه های روحی که از ثمراتشان اینگونه عشق است غافل هستند و تا آخر عمر چون من قلم شکسته اسیر گره های طبیعت و دامهای شیطانی می باشند، دستشان از قله بلند این تحولات معجزه آسای الهی کوتاه است. ص ن- ج 17- ص 188- 21/11/1361 * شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزه های مادی ارزیابی کرد. ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوی آن و این باید روز شماری کنیم و حسرت شهادت و شهید و شهید پروران این چنانی را که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار می کنند (را) به گور بریم و از شجاعتهای بی نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیا زاید الوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت کنیم. ص ن- ج18- ص 119-31/6/1362 * مگر ما و شما هر روز شاهد این کاروانهای کربلا نیستیم که با شور و شو و عشق و عطش به پیشواز شهادت می روند. ص ن- ج 19- ص 276- 3/12/1364 * و چه غافلند دنیا پرستان و بی خبران که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت جستجو می کنند و وصف آن را در سروده ها و حماسه ها و شعرها می جویند و در کشف آن، از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد می خواهند و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد که بر ملت آسان شده است. ص ن – ج 20- 16/11/1365 * خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا ! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت ، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. 29/4/1367 * در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد؟ اینها یقینا از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی خبرند و نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است، حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد نمی سازد. ص ن- ج 20- ص 239- 29/4/1367 * شهادت ما تاریخ خود را مرهون شهادت طلبی می دانیم و این شیوه اسلمی را، باور کننده مجاهدتهای ملت خود می شماریم. این نگرش، نخستین درسی که به ما می دهد حفظ کانون پرفروغ شهادت است. (به مناسبت دومین سمینار مسئولان بنیاد شهید- 22/8/1360 ) * از خدا می خواهم مباد بعد از یک عمر زحمت مرگ ما ( در) بستر بیماری باشد و در میدان شهادت نباشد. شهادت، مرگ در راه ارزشهاست. (در جمع خانواده شهدای مشهد – 12/1/1362 ) * شهادتها انقلاب ما را پابرجا و تضمین کرده است و به همین دلیل ملت ما را آسیب ناپذیر ساخت. (دیدار با خانواده های شهدا- 30/1/1362 ) * یک روزی همین سرمشقها کشور را نجات داد. زمانی که همه دنیا به یک کشور حمله کردند و امام هوشیار ما فرمود: (( رهبر این ملت، آن بچه سیزده ساله است.)) انسان سیزده ساله چگونه رهبر است؟ مراد چیست؟ یک بچه سیزده ساله، در سنین کمتر از تکلیف، مگر می تواند یک ملت را رهبری کند؟ بله می تواند . یعنی او با ایثار و از دنیا و مادیات صرفنظر کردن، برای یک حقیقت عالی معنوی، واقعا رهبری کرد. حقیقتا این حرکت را پیش برد. البته آن بچه سیزده ساله، سمبل و نماد است. اما همه این ایثارها بود که جنگ را پیش برد. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مدیران بنیاد شهید انقلاب اسلامی – 21/2/1374) * امسال روز یادبود شهیدان در هفته دفاع مقدس و روز شهادت سیده شهیدان تاریخ حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ( سلام الله علیها) همزان شده است . شهیدان ما نیز مانند بانوی بزرگوار اسلام در راه حق درخشانی به شهادت رسیدند که برای کتمان و اخفای آن، از همه ابزارها و وسائل زمان استفاده می شد. سنت لا یتغیر الهی نگذاشت که زهرای مرضیه، در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند و آن ستاره درخشان خونین، درگذشت زمان به خورشیدی تابان بدل شد. و امروز نام او و یاد مظلومیت او، از همه حصارهای کتمان عبور کرده است و به اعما دلها و جانها رسیده است. و این درخشندگی و فزایندگی ، ادامه خواهد داشت: (انا اعطیناک الکوثر...) نام و یاد شهیدان عزیز ما نیز، همانند سیده عالمیان، با گذشت زمان نورانی تر و نافذتر خواهد شد. امروز دستهای مجرم، که از آغاز انقلاب و به خصوص در دوران دفاع مقدس همه سعی شان این بود که حقانیت درخشان و مظلومانه یاوران خمینی عزیز را کتمان کنند، در کار آنند که خاطره های دوران جنگ را به دست تندبادهای تبلیغات مغرضانه بسپرند، و آنها را در وادی فراموشی رها کنند. ولی بی شک موفق نخواهند شد. همت و غیرت و ایمان صادقانه خیلی عظیم مومنان انقلاب و اسلام، بخصوص جوانان غیور و صالح که بدنه عظیم ملت ایران را تشکیل می دهند، یک بار دیگر در تاریخ، تجربه احیای نام و یاد آن حق مظلوم را تکرار خواهند کرد؛ و به توفیق الهی خورشید فروزان شهادت، همه حجابهای تحریف و فریب را خواهد شکافت. پروردگارا! شهیدان را در جامعه ما روز به روز عزیزتر فرما و همه مشتاقان شهادت را توفیق پیوستن به آن کاروان مبارک، در سیر عرشی و ربوبی اش، عنایت کن و دعای حضرت بقیه الله ( ارواحناه فداه) را سایه سر آنان قرار ده، و روح امام راحل عظیم الشان را با آنان محشور فرما. آمین یا رب العالمین. (پیام مقام معظم رهبری به مناسبت هفته دفاع مقدس- 2/7/1374) * بار دیگر هفته دفاع مقدس، مناسبت شایسته ای است، برای سلامی از اعما جان، بر اراواح نورانی و یا مبارک شهیدان. به خون خفتگانی که در راه خدا به جهادی بزرگ توفیق یافتند و خداوند کریم و رحیم، شهادت را که بالاترین دستاورد این نشئه است، پاداش آنان ساخت و این ستاره گرانبها را بر ناصیه آنان به درخشش درآورد. یاد شهیدان، یادبود ارزشهای انسانی است، و گرامیداشت آنان، تجلیل از برترین خصال بشری است. یاد شهیدان باید با تدبر و عبرت گیری همراه باشد. آنان همان فرزانگانی هستند که جان عاریت را که کالایی تمام شدنی و رو به زوال است، با نعیم پایدار الهی سودا کردند و خود را از خسرانی که هر انسان خواه ناخواه دچار آن است، یعنی اضمحلال تدریجی سرمایه زندگی، به نیکوترین وجه رها ساختند. عمل صالح آن که از ایمانی پایدار ریشه می گرفته است، برترین علمهای صالح است. این درس بزرگ را شهید، با حضور خود، با کرامت خود، با اجر عظیمی که بدو وعده داده شده است، به طور پیوسته به ما که هنور در پشت حصارهای مادیت و خودپرستی زندانی می باشیم، می دهیم و ما را به جهاد، به هجرت الی الله، به تلاش مخلصانه در راه خدا که همان انجام تکلیف هر زمان و پاسخ به نیاز هر لحظه است، فرا می خواند. رحمت خدا بر آنان و تفضل و اجر الهی شامل حال خانواده های صبور و سرافراز آنان باد. (( وسلام الله الزاکیات علی ولیه الاعظم و محبوب جمیع الامم روحی فداه)). (پیام مقام معظم رهبری به مناسبت هفته دفاع مقدس – 4/7/1374) باید فرهنگ شهادت و روحیه شهادت طلبی و آن چیزهایی را که به شهادت منتهی می شود، تقویت کنید. چون شهادت واقعی، آن نیست که ناخواسته به سراغ انسان می آید. آن را ما قرار داد می کنیم و اسمش را شهادت می گذاریم. شهادت آن است که شما سراغش می روید . زحمت می کشید و تلاش می کنید تا به آن دست پیدا می کنید . پس مقدمات شهادت نیز جزو آن ارزشهایی است که بایستی تائید بشود؛ این ارزشها و این فرهنگ را تقویت کنید. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده های شهدا، جانبازان و آزادگان در مصلای ارومیه – 27/6/1375 * حقیقت مطلب هم این است که شهادت، مقام و رتبه ای است که با معیارهای مادی و ظاهری قابل سنجش نیست. یعنی شهادت و شهید را نمی شود با محاسبات مادی سنجید. حتی در میان ارزشهای معنوی هم کمتر چیزی وجود دارد که بشود آن را با شهادت در راه خدا مقایسه کرد. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده های شهدا، جانبازان و آزادگان در مصلای ارومیه- 27/6/1375 * حقیقت مطلب هم این است که شهادت، مقام و رتبه ای است که با معیارهای مادی و ظاهری قابل سنجش نیست. یعنی شهادت و شهید را نمی شود با محاسبات مادی سنجید. حتی در میان ارزشهای معنوی هم کمتر چیزی وجود دارد که بشود آن را با شهادت در راه خدا مقایسه کرد. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده های شهدا، جانبازان و آزادگان در مصلای ارومیه – 27/6/1375 * بالاتر از شهادت در راه خدا، چیز دیگری تصور نمی شود. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده های شهدا، جانبازان و آزادگان در مصلای ارومیه – 27/6/1375 شهادت یک پاداش است؛ پاداش کارهای خوب، یا پاداش دل پاک و صاف است. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده های شهدا، جانبازان و آزادگان در مصلای ارومیه- 27/6-1375 همیشه آنجایی که مربوط به شهید است، هر چه می شود بهترینها را انجام بدهید. چرا؟ چون شهید بهترین است . روایت معروفی است؛ همه مسلمین نقل کرده اند: (( ان فوکل بر بر حتی یقتل الرجل فی سبیل الله فلیس فوقها بر)). شما هر خوبی را فرض کنید، بالاتر از آن، یک خوبی هست تا می رسد به مسئله شهادت در راه خدا، که آن سطح بالاست. بالاتر از کسی که مقدم بر دادن جان، در راه خداست؛ چیز دیگری نیست. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای ستاد و دست اندرکاران کنگره سرداران شهید و 36 هزار شهید استان تهران – 10/10/1375 * الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی سید العالمین محمد و اله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین)) . روز شهیدان فرصت مغتنمی است برای ابراز شکرگزاری از جانهای پاکی که بدن و همه تعلقات جسمانی را رها کردند تا برای انسانها آزادی و رستگاری فراهم آید و انسانهای والایی که غرقه در خون بر خاک افتادند تا روی زمین از ظلم و تجاوز و قساوت پاک شود. سلام ما بر آنان، بر همه شهیدان راه خدا که روشنگر راه زندگی بشرند و مشعل هدایت الهی که هدیه پیامبران خدا برای ساکنان زمین است؛ فروغ و شعاع خود را از آنان گرفته است. و همچنین سلام بر خانواده هایی که گاهواره تربیت این عزیزان بودند و مادران و پدرانی که در دامانهای پاک و مطهر خود، چنین گوهرهای تابناکی را پرورش دادند و سپس در هنگام جوانی و بالندگی، آنها را به خیل شهادت سپردند و بر دشواری این اهدای شگفت آور، صبر و تحمل ورزیدند. و برترین درود بر امام عزیز راحل ما، که این همه را به ما آموخت. انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی، حیات و شکوه و پایداری و بالندگی خود را از این فداکاریها و گذشتها دارد و این در میزان علد الهی، چیزی عظیم و حقیقتی نمایان است و ثواب الهی که از همه دنیا و مافیها برتر است، بر آن مترتب است. البته افراد جامعه و بوِِیژه مدیران و مسئوولان آن نیز وظایفی در قبال این عناصر گرامی دارند که اهم آن زنده نگه داشتن نام و یاد و راه آنهاست. و راه خدا، هیچ گاه از فداکاریهای بزرگ که از انسانهای ارزشمند سر می زند، بی نیاز نیست. خداوند همه ما را در زمره این انسانها قرار دهد. (( والسلام علی عبادالله الصالحین)). پیام مقام معظم رهبری به مناسبت روز میهمانی لاله ها ( دهه فجر) 18/11/1375 * روز شهیدان در دهه مبارک فجر، یکی از فرصتهای عرض ارادت و اخلاص به ساحت والای شهیدان انقلاب اسلامی است. انسانهای والا و سعادتمندی که توفیق مجاهدت یافتند و پاداش شهادت گرفتند. فرشته سیرتانی که متاع دنیای گذران را در بازار سودای معنوی و الهی نثار کردند و رضوان خدا که برترین سود هر سودای معنوی است، به دست آوردند. فرزانگانی که توانستند ، عمر فانی را در خدمت سعادت ابدی و عمر جاودان بگذرانند. امروز کشور و ملت و انقلاب به این عزیزان و بازماندگان آنان، دینی بزرگ دارد. عزت امروز ایران، و همه پیشرفتهای کشور، و امنیت و استقلال و هر دستاورد بزرگ دیگر، هدیه گرانبهایی است که شهیدان و پدران و مادران و همسران صبور آنان به ملت ایران ارزانی داشتند. سلام خدا و همه بندگان شایسته اش بر آنان باد. پیام مقام معظم رهبری به مناسبت روز میهمانی لاله ها – 15/11/1376 زبان ما قاصر است که بتوانیم در این باب، ارزش والای شهادت را بیان کنیم. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از خانواده های شهدای نیروهای مسلح و جهاد سازندگی – 5/7/1377 * شهادت، یک پدیده فوق العاده است. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از خانواده های شهدای نیروهای مسلح و جهاد سازندگی – 5/7/1377 * شهادت، محصولی از تلاش دسته جمعی یک مجموعه انسان است، که یک نفر شهید می شود. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از خانواده های شهدای نیروهای مسلح و جهاد سازندگی 5/7/1377 * هر ملتی که متکی به شهادت شد، یعنی شهادت را بلد بود. و هنر شهادت را یاد گرفت ، این ملت برای همیشه سربلند است؛ هیچ قدرتی بر این ملت پیروز نخواهد شد. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار حمعی از خانواده های شهدای نیروهای مسلح و جهاد سازندگی – 5/7/1377 * شهادت، مقام خیلی بالا و بسیار ارزشمند است و – خلاصه – خاصان درگاه الهی به مقام شهادت می رسند. یعنی من می خواهم این را عرض کنم که علاوه بر اینکه خود شهادت، وسیله قرب به پروردگار است، مایه بالایی از قرب الهی لازم است تا انسان به شهادت برسد. بدون این مقدمه، کسی دست نخواهد یافت. * امسال روز بزرگداشت شهیدان عظیم الشان ما، همزمان با بیست سالگی انقلاب شکوهمندی است که به برکت خون مطهر آنان پدید آمد و پایدار ماند. فداکاری شایستگان و جهاد مجاهدان، توانست این نهال برومند را در میهن گرامی ما بنشاند، و آن را از گزند طوفانهای حوادث محافظت کند، و به ثبات استواری و برگ و بار برساند. امروز انقلاب کبیر اسلامی و نظام والایی که بر بنیانهای مستحکم آن بنا شده، بیست ساله یعنی در عنفوان جوانی و بالندگی است. دشمنان اسلام و ایران با همه توطئه ها و یورشهای نظامی و اقتصادی و فرهنگی، نتوانستند این کلمه طیبه را از رشد و تکامل باز دارند، و ملت ایران با پشتازی شهیدان و ایثارگران و رزمندگان خود با تمسک به اسلام و ایمان، صادقانه و هوشمندانه توانست دستاورد گرانبهای خود را پاسداری کند و به نقطه ثبات و استحکام برساند. هرگز نباید گمان کرد که جبهه کفر و ظلم و استکبار و مادیگری، از تلاش خصمانه خود برای آسیب رساندن به انقلاب، که امروز در قالب نظام جمهوری اسلامی متبلور است، دست برداشته است، ولی شک نیز نباید کرد که امروز و همیشه، تلاش مخلصانه حق طلبان، و همت بلند ملت ایران و در پیشاپیش همه، مجاهدت و ایثار مخلصان و از جان گذشتگان و جوانان مومن و پاکنهاد، بر هر دشمنی پیروز خواهد شد و هر توطئه ایی را خنثی خواهد کرد و نیروی عظیم ایمان و ایثار در همه میدانهای خطیر، سخن اول و آخر را خواهد گفت. رحمت خدا و درود پیامبران و فرشتگان و بندگان صالحش، بر روح پاک شهیدان و همت آزادگان، و سلام و رحمت حق بر امام همیشه زنده ملت ایران. (پیام مقام معظم رهبری به مناسبت روز میهمانی لاله ها 15/11/1377) شهید چه نام مقدسی است نام شهید چه قدر زیباست نام شهید چرا این نام مقدس برای هر کسی میسر نمی گردد؟ مگر شهید چه کرده است که این قدر در خور تحسین و ستایش قرار گرفته ؟ چرا شهید این قدر مقام و مزلت دارد و این ثواب و پاداش عظیمی را در پیشگاه خداوند متعال بخود اختصاص داده که دیگران لایق این مقام نیستند؟ آری این مقام و منزلت برای آنست که شهید با خون خویش درخت اسلام را آبیاری کرده و جان خویش را فدای اسلام و میهن اسلامی نموده او در وقت رفتن بجبهه، تمام ما سوی الله را پشت سرافکنده و مانند رهبر عزیزش امام حسین علیه السلام فریاد میزند: ((من رای سلطانا جایرا امستحلا لحرم الله ناککثا عهنده مخالفا لئنه رسول الله فلم یغیر علیه بقول و لا عمل کان حقا علی الله ان یدخله مدخله )) هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام می کند و سنت پیغمبر را از بین می برد در برابر او سکوت کند، مخالفت نکند، و بر علیه اش قیام عاشقان حسین و راه پیروان خط سرخ حسین است راه رزمندگانی است با یزید زمان، همچون حسین علیه السلام با یزید می جنگند ارتشی که پیوندش حسینی است مکتبش حسینی است، قیامش حسینی است، تا جان در بدن دارد باید با ستمکاران روزگار بجنگد زیرا رزمندگان اسلامی که با این هدف می جنگند و کشته میشوند مسلم بدانند که جزء هفتاد و دو تن کربلای حسینند. آیا انسانی که برای خدا دست از زن و فرزند برمیدارد، و از جان و مالش دست کشیده و در هوای سرد زمستان و گرمای تابستان در میان سنگرها زیر رگبار تیر و مسلسل و توپ و خمپاره های دشمن مقاومت میکند، و از حمله دشمن آنی در امان نیست و مثل کوه مقاوم برای زندگی و من و شما ایستادگی میکند، می جنگد تا کشته می شود، آیا او شهید نیست؟ آیا او در خور تحسین و تمجید پیامبران و فرشتگان الهی نیست. آن جوان با ایمانی که در سنگر کربلای جنوب ایران می رزمید و میکوشد و هر وقت صدای غرش توپ و مسلسل دشمن خاموش میشد از فرصت استفاده میکرد، قلم را بدست میگرفت، شعر می نوشت و بمن و شما خطاب میکرد، چنین میگفت: ما جان بخدا دادیم تا زنده شما باشید بر خاک مزار ما یکدم بدعا باشید چون شمع وجود ما قربان شما گردیدروشنگر شمع ما شاید که شما باشید از پیچ و شکنج هر نومید نباید شد مردانه در این میدان با شور و نوا باشید یکروز اگر آئید بر خاک مزار ما قرآن خدا خوانید، مشغول دعا باشید آری شهید شمع است. او می سوزد و میگذارد، نور می دهد و روشنائی می بخشد. و ما را حیات جاودانه می بخشد اگر شهید نتابد و نرزمد و با صدای الله اکبرش دشمن را بر خاک هلاکت نیفکند ما چگونه آرامش و آسایش خواهیم داشت؟ این آسایش من و شما همه اش در پرتو نور شمع وجود اوست. چه خوب تشبیه کرده پروین اعتصامی شهید را به شمع و ما را بشاهد، میگوید: شخصی در دل شب در پرتو نور شمع خیاطی و گلدوزی میکرد، می برید و میدوخت و در و دیوار کارگاهش را زینت می داد به هنر خویش می بالید خطاب بشمع کرد و گفت: من دارای چنین هنری هستم که در و دیوار از هنر من زینت یافته، توجه کردی؟ شمع در پاسخ گفت: همه این هنرهائی که برشمردی از پرتو نور من است گر من روشنائی نمی بخشیدم تو هیچ کاره بودی. شاهد شاهدی گفت بشمعی کامشب در و دیوار مزین کردم دیشب از شوق نخفتم یک دم دوختم جامه و بر تن کردم کس ندانست چه سحر آمیزیبه پرند از نخ و سوزن کردم تو بگرد هنر من نرسی ز آنکه من بذل سر و جان کردم پرواز از همه وابستگیهای مادی و زمینی، پرواز بسوی تنها معشوق و تنها معبود یگانه مقصد و مقصود که اگر نبود اجل معین الهی روح انسان حتی چشم بر هم زدنی آرام نمی گرفت و پر می کشید و پران میگشت و بسوی معشوقش پرواز میکرد: لولا اجل الذی کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجساد هم طرفه عین شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب. آری عاشقان دلباخته ای که هماره فریاد برمی آورند اگر قانون حاکم بر هستی سبب این نمیشد که روح بلند پرواز من در قفس تنگ خاکی تن برای مدتی معین بماند، من این قفس تنگ خاکی را می شکستم و به اندازه مدت یک دیده بر هم زدن آن روح بلند پرواز من در این قفس تنگ خاکی تن درنگ نمی کرد زیرا: حجاب چهره جان میشود غبار تنم خوش آن دمی که از این چهره پرده درفکنم چنین قفس نه سزای من خوش الحانست روم بروضه رضوان مرغ آن چمنم مقام و منزلت شهید در روایات آمده است: نخستین قطره خون شهید که بر زمین می چکد، جز قرض همه گناهان او ( که حق الناس است) را پاک می کند. در واقع شهادت همه بدی ها و گناهان گذشته فرد را می پوشاند؛ زیرا شهید از گرامی ترین گوهر و سرمایه خود می گذرد و آن را تقدیم خدا می کند. همچنین شهید به غسل و کفن نیازی ندارد و در قبر از او پرس و جو نمی شود. از پیامبر (ص) پرسیده شد: چگونه است که شهدا از این امر مستثنایید؟ پیامبر پاسخ داد: (( همان بر شمشیرها در بالای سر شهید برای آزمایش او کافی است)). استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می گوید: روح و شخصیت شهید آن چنان پاک و وارسته شده که در بدنش و در خونش و حتی در جامه اش اثر گذاشته است. بدن شهید یک ( جسد متروح) است؛ یعنی جسدی است که احکام روح بر آن جاری شده است... بدن و جامه شهید از ناحیه روح و اندیشه و حق پرستی و پاک باختگی اش کسب شرافت کرده است. خون شهید حکم مطهرات است، همه گناهان و ناپاکی ها را می شوید و شهید را به مقام اولیا و خاصان خداوند می رساند. رسول خدا فرموده : هیچ قطره ای نزد خداوند از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، محبوبتر نیست. بهشت هشت در دارد که یکی از آن ها ویژه شهدا و صالحان است و به فرموده رسول گرامی اسلام (ص) شهید نخستین کسی که وارد بهشت می شود. علی (ع) در حال ترغیب مردم به جهاد بود که مردی گفت: مرا از فضیلت جنگیدن با دشمنان در راه خدا آگاه ساز. حضرت فرمود : در یکی از جنگ هادر رکاب پیامبر بودم و همین را از وی پرسیدم ، فرمودند: جنگجویان چون قصد جنگ کنند، خداوند برائت از آتش برایشان می نویسد. هنگامی که وسایل و ابزار لازم را فراهم آورند، خداوند نزد فرشتگان به آنان مباهات می کند و چون از خانه بیرون آیند، گویا از گناهاتشان خارج گشته اند... بهشت زیر سایه شمشیرها است. همانا ضربه شمشیر بر شهید آسان تر از نوشیدن آب خنک در روز گرم است. هنگامی که شیهد با ضربه ای از اسبش بر خاک افتد، به زمین نمی رسد تا بهشتی ای که خداوند به وی ارزانی می دارد، او را به کرامت ، لطف آلاهی بشارت دهد. چون به زمین می رسد،آن همسر به او می گوید: درود و آفرین بر روح پاکی که از بدنی طیب خارج شده است... شهید در حیات پس از مرگ با ویژگی های زیر از دیگر مسلمانان متمایز می شود: 1- شهید پس از مرگ از بازخواست دو فرشته پرسشگر معاف است. 2- بعد از مرگ از برزخ می گذرد و مستقیما به بالاترین جای بهشت یعنی نزدیک ترین مکان به عرش الاهی صعود می کند. این جایگاه زیباترین منزل است و (( دارالشهداء)) نام دارد. 3- در قیامت جراحت های شهیدان، خونین و سرخ می شود و بوی مشک می دهد. 4- در میان تمام ساکنان بهشت: تنها شهدا آرزوی بازگشت به زمین دارند تا دیگر بار شهید شوند. 5-شهید از بند گناه رها شده، به شفاعت نیازی ندارد. 6- شهیدان از شفعیان به شمار می آیند. رسول خدا (ص) فرمود : شهید هفتاد هزار نفر از خانواده، خویشان و همسایگانش را شفاعت می کند تا آن جا که همسایگان در باره نزدیک تر بودن خود به شهید با هم نزاع می کنند. البته برترین پاداش و گرانبها ترین منزلت شهید حیات جاودان در قرب پروردگار و متنعم شدن از خوان نعم معنوی است. قرآن کریم می فرماید: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا، بل احیا عند ربهم یرزقون. شهید در این دنیا نیز به مقام شهود حقیقت می رسد و با بصیرت و یقین به سوی خداوند می رود. امام علی (ع) می فرماید: هر که منکر و ستمی را با شمشیر انکار کند تا کلمه خدا بلند تر و کلمه ستمکار پست تر شود، او کسی است که به راه رستگاری رسیده و به راه راست قیام نموده و یقین و باور در دل او روشن و هویدا گشته است. آیات و روایات در مقام شهید و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما کسیکه بدستور خدا در راه خدا با دشمن می جنگد ( از برای آنکه ظلم و فساد را ریشه کن کند و دین خدا را در زمین استوار نماید تا آنکه مستضعفین و محرومین از چنگال اهریمنان نجات یابند هر گاه این مجاهد راه خدا) کشته شود یا پیروز گردد خداوند باو اجر و پاداش عظیم خواهد داد. 2- والذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم (2) کسانیکه که در راه خدا کشته شده اند هرگز اعمالشان گم نخواهد شد و اجر و پاداششان ضایع نخواهد گشت . 3- ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون به کسیکه در راه خدا کشته میشود مرده نگوئید بلکه او زنده است و جاوید شهید مرده نیست شما درک آنرا ندارید که بفهمید. 4- ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراه والانجیل والقرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به ذالک هو الفوز العظیم خدا خریدار است از مومنین جانها و اموالشان را و در عوض بانها عطا میکند بهشت را ( چرا خداوند جانها و مالهای مومنین را خریدار است و در عوض بهشت میدهد) برای آنکه می جنگد در راه خدا و میکشند ( دشمنان خدا را) تا کشته میشوند و جان خود را بخدای خویش تسلیم می کنند ( در این وقت است که وعده الهی در باره آنها چنین است که بهشت برای شما است) و این وعده را خدا در قرآن و انجیل و توراه بمجاهدین راه حق بشارت داده و تاکید فرموده که هیچکس وفا کننده تر بوعده خویش از خدا نیست، پس ای مومنین نیکو معامله ای با خدا کردید ( شما جان خویش را بخدا فروختید و خدا هم ثمن و قیمت جان شما را بهشت قرار داد) این است فیض و رستگاری بزرگ. و لا تحسبن قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون فرحین بما آناهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون گمان نبر آن کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند نه آنها زنده اند و از نعمتهای الهی بهره مند می باشند بسیار خوشحال و شادمانند از آنچه خداوند از فضل و رحمت خویش با آنان مرحمت فرموده ( آنان ببازماندگان خود چنین نوید میدهند) شما برای ما ناراحت و اندهناک نباشید ( زیرا ما نمرده ایم بلکه زنده و جاویدیم). ولئن قتلتم فی سبیل الله او متم لمغفره من الله و رحمه خیر مما یجمعون اگر شما در راه خدا کشته شوید یا بمیرید هر آینه مغفرت و رحمت خدا برای شما خواهد بود ( و رحمت و مغفرت خدا برای شما بهتر است) از آنچه را که در این دنیا برای خود اندوخته اید. روایات عن ابی عبدالله علیه السلام قال: رسول الله صلی الله علیه و آله الخیر کله السیف و تحت ضلل السیف و تحت ظلل السیف و لا یقیم الناس الاالسیف و السیوف مقالید الجنه و النار . امام صادق علیه السلام از پیغمبر اکرم نقل میکند که پیغمبر اکرم فرموده: تمام خوبیها و ارزشها در شمشیر و زیر سایه شمشیر است شمشیر است که مرد جنایتکار و آلوده را سر جایشان می نشاند و ریشه فتنه و فساد را قطع میکند، مسلمین و محرومین جهان هرگز نخواهند آرامش و آسایش داشته باشند مگر آنکه شمشیرها را در راه عدالت و قطع ریشه کفر بکار برند والسیوف مقالید الجنه و النار این سلاح ها و شمشیرها هستند که کلیدهای دوزخ و بهشتند ( اگر در راه خدا و سعادت بشر، بکار افتد، در سایه همین شمشیرها و سلاحها بهشت برای زندگی جامعه فراهم میگردد و اگر در راه بدبختی و بیچارگی و باستثمار کشیدن توده مردم محروم مشتضعف بکار افتد. همین سلاحها و شمشیرها انسان را ببردگی و غلامی می کشد و سرانجام انسان را بدوزخ می افکند.) عن ابی بصیر قال، قال ابوعبدالله علیه السلام من قتل فی سبیل الله لم یعرفه الله شیئا من سیائه ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت میکند که امام فرمود کسیکه در راه خدا کشته شد خداوند سیئات و گناهان او را نادیده می گیرد ( و او را بگناهانی که کرده است مواخذه و مجازات نخواهد کرد). عن ابی حفص الکلبی عن ابی عبدالله علیه السلام قال ان الله عزوجل بعث رسوله بالاسلام الی الناس عشر سنین فابوا ان یقبلوا حتی امره بالقتال فالخیر کلیه فی السیف و تحت السیف و الامر یعود کما بداء. ابی حفص کلبی از امام صادق علیه السلام روایت میکند که فرمود خداوند متعال پیامبرش را بسوی مردم برانگیخت تا آنان را با سلام دعوت کند، مدت 10 سال مردم را ( درمکه) با سلام دعوت کرد ولی آنها نپذیرفتند تا آنکه از جانب خدا مامور شد بجهاد، آری تمام خوبیها در شمشیر و در زیر سایه شمشیر است. در پایان حدیث امام صادق فرمود ( والامر یعود کما بدا) برای پیاده شدن اسلام مانند صدر اسلام زمانی بیاید که مسلمین دست باسلحه بزنند و دشمن را نابود کنند تا راه برای پیاده شدن احکام اسلام فراهم گردد. قال امیرالمومنین علیه السلام ان الله فرض الجهاد و عظمه و جعله نصره و ناصره و الله ما صلحت دنیا و لا دین الابه. علی علیه السلام فرمود خدا بر بندگانش واجب کرد جهاد را و آن را بزرگ دانست و وعده نصرت و پیروزی را برای دین و دنیای مردم در سایه جهاد قرار داد بخدا سوگند ، کارهای دنیا و آخرت اصلاح نمیشود مگر در سایه جهاد و پیکار با دشمن، ( پس باید با دشمن جنگید و استقامت و پایداری در راه نابودی دشمن کرد تا فتح و پیروزی نصیب مسلمانها گردد) (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم). قال علی علیه السلام فوالذی نفسی بیده لوکان الانبیاء علی طریقهم لتم جلوا اما یرون من بهائهم. علی علیه السلام فرمود : سوگند به آن کسی که جانم در قبضه قدرت اوست، شهداء با جلال و عظمت و نور امنیتی در قیامت وارد می شوند که اگر انبیاء از مقابل آن ها سواره بگذرید به احترام پیاده می شوند. ( بحارالانوار جلد100 حدیث 27) در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است که : مردی آمد خدمت رسول خدا عرض کرد من زیاد علاقه دارم که در جهاد شرکت کنم ، پیغمبر اکرم (ص) فرمود در راه خدا جهاد کن اگر کشته شدی زنده خواهی بود و در نزد خدا روزی می خوری و اگر فوت کردی اجرت بر خدا خواهد بود و اگر به سلامت از جبهه برگشتی از گناه پاک می شوی. این است تفسیر ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا . ( بحارالانوار جلد 100 حدیث 29) عن الرضا عن آبائه علیهم السلام : قال رسول الله اول من یدخل الجنه الشهید. حضرت رضا (ع) از پدران بزرگوار خود روایت می کند که رسول خدا فرمود : اولین کسی که داخل بهشت می شود ، شهید است . (بحارالانوار، جلد 100 حدیث21) جایگاه شهید و شهادت در نهج البلاغه و قرآن در قرآن کریم در آیات متعددی بر اهمیت ایثار ، فداکاری و اثر خودگذشتگی در راه خدا تاکید شده (( ولا تحسین الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم برزقون ( آل عمران آیه 169) آنان را که در راه خدا کشته شدند مرده نپندارند بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار خوبش روزی داده می شوند. فرجین بما اتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون ( آل عمران آیه 170) شامانند به آنچه خدا از فضل خود به آنها ارزانی داشته به آنانکه هنوز به ایشان نپیوسته اند مژده می دهند که اندوهگین نباشید. ولا تقولوا لمن یقتل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون (بقره آیه 154) و به آنان که در راه خدا کشته می شوند مردگان نگویید بلکه زندگانند و لیکن شما در نمی یابید. و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الذین کله الله ( انفعال 39) و یا ایشان نبرد کنید تا فتنه ای نباشد و دین تماما برای خدا بشود. ( آیه 190 سوره بقره) و بسیاری آیات دیگر بر اهمیت شهادت تاکید می دارد. در نهج البلاغه در نزدیک به 20 خطبه و چندین نامه و حکمت حضرت علی (ع) به مسئله شهادت، شهید، یاد سازنده شهیدان و وظیفه بازماندگان شهدا اشاره می کند که در زیر به مواردی چند مختصرا اشاره می شود: در خطبه 123 در جنگ صفین در راستای آموزش روانی به سربازان خود می فرماید خطبه 123 ان اکرم الموت الفصل والذی نفس ابن ابی طالب بیده ، لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی الفراش فی غیر طاعه الله! و همانا گرامی ترین مرگ ها کشته شدن در راه خداست سوگند به آن کسی که جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر من آسان تر از مرگ در بستر راحت در مخالفت با خداست)) و یا در خطبه 119 در سال 38 هجری هنگامی که مردم را برای سرکوبی معاویه فرا خواند و سکوت کردند در مورد عشق به شهادت فرمودند: (( والله لولارجائی الشهاده عند لقائی العدو – ولوقد حم لی لقاوه – لقربت رکابی ثم شخصت عنکم فلا اطلبکم...) به خدا سوگند! اگر امیدواری به شهادت در راه خدا را نداشتم ، پای در رکاب کرده از میان شما می رفتم و شما را نمی طلبیدم)). شهید در معانی مقدس در فرهنگ اسلام واژه شهید از درخشش خاصی برخوردار است و در میان واژه های با عظمت و مقدس همانند خورشید در میان ستارگان می درخشد که چه اندازه زیبا و دلرباست که دل های آدمیان را به خود جذب می کند. اکنون بحث در این است که منشا این همه تقدس چیست؟ و چه دلیلی دارد که این واژه این همه تقدس و عظمت را به خود اختصاص داده؟ اگر واژه شهید را از دیدگاه مکتب اسلام مورد بررسی قرار دهیم، می بینیم که شهید به معنای واقعی و حقیقی خود، حاوی بسیاری از معانی مقدس و با عظمتی است که جامع همه آن معانی با عظمت شهید می باشد که این معانی مقدس را به نحوی از انحا در شهادت شهید می یابیم که بعضی در پدید آوردن شهادت و بعضی در انگیزه و اثر آن چه در رابطه ی با خود شهید و چه در رابطه با دیگران تبلور می یابد. به این معنا که شهادت در فرهنگ ما، یک خود جوشش درونی است که از ایمان قلبی و از روی یقین به مبدا و معاد پدید می آید و با بعثت درونی فطرت خداجوئی به جنب و جوش در می آید و با بعثت بودن به نبوت و امامت رهبری می شود و شهید با دلی با شهامت و روحی قهرمان مهیا می شود و با صبر و استقامت به وسیله تقوا تحقق می پذیرد و انگیزه شهادت طلبی او برای خودش نیل به کمال و اثر شهادتش برای دیگران تامین عدالت اجتماعی و رهائی امت از چنگال متببکرین و هدایت و رهبری مستضعفین آگاه نمودن بی خبران و مسئولیت بخشیدن به بی تفاوت ها و قیام به قاعدان و تکان به را کردن و تعهد به غیر متعهدها می باشد. شهید برای اصلاح جامعه قیام می کند و عارفانه حقیقت ملکوتی آن را می یابد و عاشقانه آن را می پذیرد. اینگونه معانی مقدس و واژه های با عظمت در رابطه با شهادت به کار می رود که در شهید جامعیت پیدا می کند. منشا قداست شهادت قداست خود را از ناحیه چه امری دارد؟ بدیهی است که شهادت از آن جهت که کشته شدن است تقدس ندارد. بسیاری از کشته شدن هاست که نفله شدن است. احیانا به جای اینکه افتخار باشد ننگ است. اینجا لازم است توضیح بیشتری بدهیم می دانیم مرگ و میرهای اشخاص انواع و اقسام دارد: مرگ طبیعی – شخصی عمر طبیعی خود را به پایان می رساند و به طور طبیعی می میرد. این گونه مرگ ها قهرا عادی تلقی می شود. نه افتخارآمیز است و نه ملامت خیز و حتی تاسف زیادی به دنبال خود نمی آورد و قهرا اینگونه مردن ها نفله شدن هم تلقی نمی شود. مگر اخترامی – در اثر بیماری ها مثل حصبه و بار ... یا در اثر حوادث و سوانحی از قبیل سیل و زلزله و ... اینگونه مرگ ها هرچند ملامت یا افتخاری ندارد، اما نفله شدن هست و موجب تاسف. مرگهائی که پای یک جنایت در کار است. یعنی مرگ هائی که از طرف مقتول هیچ عملی صورت نگرفته است و قاتل صرفا به موجب هوی و هوس خود که وجود طرف مزاحم منافع خود تشخیص می دهد، او را هدف قرار می دهد. این گونه جریان ها در ناحیه قاتل، جنایت و خباثت وجود دارد. عملش نفرت انگیز تلقی می شود و در ناحیه ی مقتول، مظلومیت، بی دخالتی ، نفله شدن و هدر رفتن وجود دارد و عکس العملش در انسان های دیگر تاسف و ترحم است. بدیهی است که این چنین مردان در عین اینکه تاسف انگیز و ترحم خیز است تحسین آمیز نیست. افتخار شمرده نمی شود، زیرا مقتول به هیچ وجه دخالتی نداشته است. حسادت ، عداوت و حقارت طرف موجب شده که بی سبب کشته شود. مرگ هائی که خود آن مرگ ها جنایت است از قبیل خودکشی ها، این گونه مرگ ها، نفله کردن و هدر دادن خود است و بدترین انواع مرگ هاست. کسانی که در تصادف اتومبیل کشته می شوند و خود مقصرند، مرگشان از این قبیل مرگ هاست و همچنین کسانی که در راه یک گناه به هر شکل و به هر صورت باشد کشته شوند. مرگ هائی که شهادت است: مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن فی سبیل الله از آن استقبال کند. شهادت دو رکن دارد: یکی اینکه در راه خدا و فی سبیل الله باشد ، هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید دیگر اینکه آگاهانه صورت گرفته باشد. معمولا در مورد شهادت جنایت هم است. یعنی عملی که از جهت انتسابش به مقتول شهادت است و مقدس و از جهت انتسابش به قاتل، جنایت است و پلیدی. شهادت ، به حکم اینکه عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس است و از هرگونه انگیزه خود خود گرایانه منزه وو مبراست تحسین انگیز و اتخار آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. در میان انواع مرگ و میرها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و عظیمتر و مقدس تر و فخیم تر است. اینجا ب کمال تاسف باید به نکته ای اشاره کنیم و آن اینست که غالب ذاکران سید الشهدا ب انکه آن حضرت را با لقب مقدس شهید یاد می کنند و سیدالشهدا می خوانند در اثر اینکه تحلیلی در این مسائل ندارند تلقی شان از مرگ ابا عبدا... (ع) از نوع سوم است، یعنی نفله شدن و هدر رفتن. بسیاری از مردم ما صرفا بر مظلومیت ابا عبدا... و بی جرمی و بی دخالتی آن حضرت می گریند و تاسفشان از این است که امام حسین مانند کودکی که قربانی هوس یک جاه طلب می شود نفله شد و خونش هدر رفت. در صورتی که اگر این چنین باشد آن حضرت مظلوم و بی تقصیر هست، همچنانکه همه قربانیان آنگونه جنایات، مظلوم و بی تقصیرند ولی دیگر شهید نیست تا چه رسد که سیدالشهدا باشد. امام حسین صرفا یک قربانی هوس های جاه طلبانه دیگران نیست. شک ندارند که از آن جهت که این فاجعه به کشندگان او انتساب دارد، جنایت است، هوس است، جاه طلبی است ولی از آن جه که به شخص او انتساب دارد، شهادت است. یعنی ایستادگی آگاهانه و مقاومت هوشیارانه در راه هدف مقدس است. از او بیعت و امضا تسلیم می خواستند و او با توجه به همه عواقب زیر بار نر به علاوه او سخت معترض بود و سکوت در آن شرائط را گناهی عظیم تلقی می کرد. تاریخ آن حضرت مخصوصا بیانات ان حضرت گواه روشن این مطلب است که در بخش های بعدی مفصلا به آن می پردازیم. پس شهادتت، قداست خود را از این جا کسب می کند که مذاکره آگاهانه ی تمام هستی خود است در راه هدفی مقدس. از نر اسلام هر کس به مقام و درجه شهادت نائل آید که اسلام با معیارهای خاص خودش از شهید بشناسند. یعنی واقعا در راه هدهای عالی اسلامی به انگیزه برقراری ارزش های واقعی بشری کشته بشود به یکی از عالی ترین و راقی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود نائل شود، نائل می گردد. از نوع تعبیر و برداشت قرآن درباره ی شهدا و از تعبیراتی که در احادیث و روایات اسلمی در این زمینه وارد شده است می توان منطق اسلام را شناخت و علت قداست یافتن این کلمه را در عرف مسلمانان دریافت. منابع و مآخذ: دانشگاه و فرهنگ ایثار و شهادت ( جلد اول و دوم) معاونت تحقیق و پژوهش کنگره سرداران شهید جهاد و شهادت در اسلام نویسنده : علی عرب سرخی اردستانی مقام شهید در پیشگاه پروردگار تالیف: سید مجتبی ذاکری فرهنگ فارسی الفبایی- قیاسی (جلد اول) دکتر مهشید مشیری حماسه و عرفان ایه الله جوادی آملی شهادت دکتر علی شریعتی حماسه حسینی ( جلد اول : سخنرانیها) استاد مرتضی مطهری قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ استاد مرتضی مطهری فروغ شهادت آیه الله حاج شیخ علی سعادت پرور

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته