تحقیق بازخواني نقش ايران در سازمان ملل (docx) 12 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 12 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
بازخواني نقش ايران در سازمان ملل
بازخواني نقش ايران در سازمان ملل
گفتگويي با سيد حسن امين «حقوقدان»
سازماني است بين المللي در سال 1324 شمسي (1945) (united Nations organization) سازمان ملل متحد شد و مقدر شد پاسدار صلح و امنيت بين المللي باشد. تاسيس اين سازمان در كنفرانس بين المللي سان فرانسيسكو در ايالات متحده آمريكا به تصويب نمايندگان كشورهاي حاضر در آن مجمع رسيد. در اين ميان هم هياتي به نمايندگي ايران در آن كنفرانس حضور يافت كه رياست هيات به عهده سيد مصطفي عدل (وزير اسبق دادگستري) بوددر گفتگو با دكتر محمد حسين امين حقوقدان و نويسنده، ميزان مشاركت هيات ايراني در تنظيم مقررات سازمان ملل بررسي شد. اين حقوقدان كه تا چندي پيش استاد صاحب كرسي گلاسكو انگليس بوده، اقدامات و پيشنهادات اعضاي شاخص هيات مذكور را بيان كرد و از ضرورتهاي شكل گيري سازمان ملل متحد به شيوه مستقر سخن گفت گفتگو با اين نويسنده و حقوقدان در پي ميآيد.
سازمان ملل متحد براي حفظ و حراست صلح و امنيت بين المللي و جلوگيري از وقوع جنگهاي جهاني و محفوظ نگه داشتن نسلهاي آينده از بلاي جنگ در سال 1945 تاسيس يافت. اما پيش از اين چنين تاسيسي، با پيشنهاد نيلكلاي دوم امپراطور روسيه در سال 1899 كنفراس اول صلح لاهه به منظور حفظ صلح آغاز شد. در اين كنفرانس نمايندگان 26 كشوردنيا و از جمله ايران حضور داشتند. در آن زمان فضاي حاكم بر مناسبات منطقه چگونه بود و آيا حضور نماينده ايران از درك حكومت وقت از مسئله خطير صلح ناشي ميشد؟
جهان يعني روسيه تزاريي و بريتانياي (super power) در آن زمان ايران در يك حالت بينابيني ميان دو قدرت برتر كبير قرار داشت و تلاش سردمداران وقت ايران عمدتا معطوف به حفظ استقلال ايران در آن وضعيت بود. چون در آن زمان احتمال حمله روسيه به ايران وجود داشت. از سوي ديگر امكان داشت، دولت بريتانيا ايران را به تصرف خود درآورد كه شانس گسترش سرزميني روسيه را به حداقل برساند. بنابراين در چنين فضايي كشور ما هيچگاه مستعمره انگلستان واقع نشد.
به هر حالت راي و نظر ايران در آن دوره، با توجه به اينكه كشوري مقتدر و موثر نبوده، ملحفوظ نظامات سياسي جهان نبود و هم تاثير چنداني در تنظيم مناسبات جهاني نداشت ولي به عنوان يك كشور مستقل صرف حضورش موثر بود و نشان دهنده بيداري و آگاهي نسبي حكومت گذاران دوران قبل از مشروطيت ايران بود.
البته از جمله تصميمات كنفرانس اول صلح اين بود كه ديوان دائمي داوري به مثابه مرجعي براي جلوگيري از جنگ تشكيل شود.
در عبارت ديگر ميخواهيد بگوييد شركت ايران در اولين كنفرانس صلح لاهه صرفا به حضور نماينده وقت ايران ختم ميشد.
واقعيت امر اين است كه ايران نقش موثري در اولين كنفرانس نداشت. اساسا در روابط بين الملل بعضي كشورها جنبه محوري و ديگر كشورها جنبه پيراموني دارند .ايران در آن زمان و به ويژه پس از شكست روسيه يك كشور پيراموني به شمار ميآمد. در آن دوره، دو كشور روسيه و انگليس دو كشور عمده تاثيرگذار در جامعه بين المللي بودند و تنها كاري هم كه حكومت ايران ميتوانست در آن زمان انجام دهد، اين بود كه با اتخاذ يك نوع سياست، فضاي تنفسي براي استقلال ايران ايجاد شود.
در كنفرانس دوم صلح لاهه با پيشنهاد امپراطور روسيه در ژوئن 1907 برگزار شد چهل و چهار كشور حضور داشتند در اين كنفرانس و درفضاي مسالمتآميز، سيزده معاهده جديد مرتبط با حقوق بيطرفي و جنگ امضا شد در سال 1918 نيز ويلسون، رئيس جمهوري وقت آمريكا پيشنهاد تاسيس اين سازمان را ميدهد و بالاخره جامعه ملل تشكيل نميشود. ايران به عنوان عضو اين جامعه چه مقاصدي را دنبال ميكرد؟
جنگ جهاني اول باعث كشته شدن افراد بسياري از ملل مختلف شد. در چنين فضايي، متفكران، فلاسفه و رهبران كليسا مباحثي را در خصوص ضرورت منع تعرض نظامي و جنگ مطرح كردند. فلسفههاي اخلاقي، جريان بسيار مهمي را به راه انداختند، كه صلح و دوستي با تبعيت از از تفكر مسيح كه او را «پادشاه صلح» ناميدهاند در جهان گسترش پيدا كند.
در مرحله اول هم استقرار صلح، ناظر به حفظ جان مسيحي ها بود كه با يكديگر جنگ و نزاع نداشته باشند تاسيس شد و ايران هم به عنوان يكي اعضاي آن شناخته شد و (League of Nation) باشند. بالاخره جامعه ملل (منصور السلطنه) عدل (1329-1258 ش) در مباحث مقدماتي براي تاسيس آن سازمان شركت داشت. ايران به عنوان كشوري كه ارتش منظم و نيروي نظامي كافي براي احقاق حقوق خود نداشت، جزو كشورهايي به حساب ميآمد كه به پيام صلح و مسئله حفظ امنيت جهان و جلوگيري از جنگ بسيار اهميت ميداد.
البته ما ميدانيم كه در زمان جنگ جهاني اول، عدهاي از ميليونها ايراني حكومتي موقتي در مقابل حكومت مركزي ايران با رياست نظام السلطنه مافي تشكيل دادند و با چندين هزار ژاندارمي كه در اختيار داشتند، تهران را ترك كرده و در كرمانشاه مستقر شدند. در آنجا به نيروهاي آلماني و عثماني متحد شدند و افسران آلماني، نيروهاي ايراني را تعليم ميدادند و بعضي از افسران ايراني به آلمان مهاجرت كردند و در آنجا تحت قواي نظامي آلمان عليه متفقين جنگيدند كه يكي از آنها محمد تقي خان پسيان اولين افسر خلبان ايراني بود. نيروهاي حكومت موقت ايران هم در كرمانشاه و همدان داراي قدرت نظامي بودند و با قواي انگليسي به مبارزه پرداختند. اما گروه آنان بعد از پذيرا شدن شكست در مقابل نيروهاي انگليسي، متلاشي شد و چندين نفر از كادر فعال آنها هم به عثماني مهاجرت كردند.
بنابراين ايران رغبت بيشتري به برقراري صلح داشت. زيرا برخي كشورها قدرتمند با استفاده از نيروي نظامي به برخي اهداف خود ميرسند. اما كشوري كه از نظر نظامي ضعيف تر است، تمايل دارد حرمت و حيثيت و استقلالاش حفظ شود.
چرا جامعه ملل در حفظ صلح و امنيت از جنگ جهاني ناكام ماند؟
ميثاق جامعه ضمن اينكه تعريف محدودي از منع توسل به زور داشت، داراي ضمانت اجرايي موثري در برقراري صلح نبود و در عمل نتوانست در مقابل تجاوزات و حملات نظامي مختلف از جمله اشغال ويلنا، پايتخت قديمي ليتواني توسط لهستان (1929) تصرف جزيره كورفو توسط ايتاليا (1923) حمله ژاپن به منچوري (1931)، حمله آلمان به اتريش (1993) حمله شوروي به فنلاند (1939) وحمله آلمان به لهستان (1939) و در دنبال آن جنگ جهاني دوم، اقدام موثري انجام دهد.
از يك سو طرفهاي پيروز در جنگ جهاني اول قراردادهايي را به كشورهاي مغلوب تحميل كردند و كشورهايي شكست خورده به خاطر پرداخت غرامتهاي جنگي فراوان و محدوديتهايي كه در منابع معدني آنها و از جمله زغال سنگ صورت ميگرفت، فرصتي مناسب براي احياي اقتصاد خود نداشتند و لذا اين كشورهاي مغلوب به علت نداشتن تعادل و توازن لازم اقتصادي بالاجبار وارد جنگ با طرف پيروز شدند و درصدد تغيير وضعيت تحميلي برآمدند.
و پايان طرح ويلسون آمده است براي تضمين متقابل سياسي و زميني كليه كشورها، جامعه عمومي تشكيل شود، چرا در محافل متعدد آن زمان اين گونه بر تشكيل چنين سازماني تاكيد ميشد. هر چند كه پس از تاسيس تداوم كاري زيادي نداشت؟
اساس جامعه ملل بر اين بود كه به جاي اين كه كشورها به زور متوسل بشوند ازشيوه تعامل استفاده كنند و از طريق مذاكره اشخاص ذيربط، مشكلات و اختلافات ميان ملل از بين برود و در اين راستا تعهداتي ايجاد كنند كه مانع وقوع جنگ بين المللي بشود.
در بهار سال 1324 شمسي (1945) كنفرانس بين المللي سان فرانسيسكو در ايالات متحده به منظور تاسيس سازمان بين المللي جديدي كه حافظ صلح و امنيت بين المللي باشد تشكيل شد. يك هيات ايراني هم در اين كنفرانس به عنوان نماينده ايران حضور داشت. قدرتهاي برتر وقت در فواصل زماني قبل از پايان جنگ جهاني دوم به فكر تاسيس اين نهاد نوين بودند. تامين منافع خودشان بود يا اينكه صرفا در مسير استقرار صلح و امنيت تلاش ميكردند؟
زماني كه جنگ جهاني دوم به پايان رسيد و سربازان از جنگ برگشتند، توقعات مختلفي در زمينه تامين شغل و مسكن و ديگر مسائل از دولتهاي خود داشتند. سطح بالاي اين توقعات و انتظارات فرضا در انگليس باعث شد دولت انگليس تغيير كند و حزب كارگر قدرت با دست بگيرد و دولت وظيفه داشت به اين افراد و خسارت ديدگان از جنگ كمك كند.
از سوي ديگر تجربه دو جنگ جهاني نشان داد كه در نهايت هيچ دولتي در جنگ برنده نيست. حتي دولت و كشوري هم كه ظاهرا پيروز ميشود. بخشي از نيروهايش را از دست داده و آرامش عمومي در داخل را هم از دست ميدهد.
بنابراين در همان زماني كه جنگ تمام نشده بود. سياستمداران سه كشور انگليس، شوروي و ايالات متحده آمريكا در چند نوبت با هم مذاكره كردن و به اين نتيجه رسيدند كه با ايجاد ساز و كاري مناسب، مانع وقوع جنگ جهاني سوم شوند و لذا مقدمات تاسيس سازمان ملل متحد را فراهم كردند.
در ژانويه 1942 در واشنگتن اعلاميه ملل متحد از سوي سران شوروي، ايالات متحده آمريكا و بريتانيا امضا شد.
كنفرانس مسكو در اكتبر سال 1943 و كنفرانس تهران در دسامبر همان سال و كنفرانس سان فرانسيسكو آوريل 1945 در ايالات متحده برگزار شد. و نهايتا سازمان ملل تاسيس يافت. آيا آن ساز و كار عادلانه كه براي استقرار صلح لازم بود با دادن حق وتو به قدرتهاي برترتضاد پيدا نكرد؟
مطابق منشور سازمان ملل متحد جنگ غير قانوني و نامشروع اعلام شد. اين پديده نوظهور در جهان دستاوردي ارزشمند اخلاقي و انساني بود. چون تا قبل از صدور منشور سازمان ملل متحد يكي از ويژگيهاي هر كشوري كه داراي حاكميت مستقل بود اعلان جنگ و صلح بود. در قانون اساسي مشروطه هم اعلان جنگ و صلح به پادشاه ايران محول شد:
بنابراين اگر كشوري از كشور ديگر گلهمند و ناراحت است به عنوان يك كشور صاحب حاكميت استقلال مي توان به زور و قدرت نظامي متوسل بشود ولي با تاسيس سازمان ملل متحد مقرر شد تك تك اعضاي سازمان ملل در صحنه بين المللي اين حق را از خودشان سلب كنند و به مقام مسئول صلاحيتدار براي رفع و رجوع مشكلات و اختلافات وحافظ صلح و امنيت جهاني، كه شوراي امنيت ملل متحد است بدهند و كشورهايي كه عضو سازمان شده اند،در واقع بخشي از قدرتشان را به اعضاي آن شورا دادهاند.
اما چرا بعضي از دولتهاي قويتر حق وتو را براي خودشان ايجاد كردند به دليل اين است كه به هر حال بايد به كشور صاحب قدرت بيشتر امتياز داد تا به صورت غير قانوني متوسل به قدرت نظامي نشود. اين قدرتهاي برتر همان كشورهاي محور و قدرتمند هستند و بايد به گونه اي عمل ميشد كه رفتار آنها هم ضابطه مند شود. اگر چنين امتيازاتي نباشد آن كشورها عضويت سازمان ملل را رها خواهند كرد و ممكن است حوادث ناگوار بعدي رخ بدهد اما شوراي امنيت اين حق را به قدرتمندان و زورمندان داد و اين سياست واقع گرايانه است. چرا كه كشورهاي قويتر حاضر نيستند در مجمع عمومي از حق مساوي با ساير كشورها برخوردار باشند.در واقع با اين نوع امتياز دادن، آمريكا ملتزم به رعايت مفاد منشور سازمان ملل. در قضيه حمله به عراق ما ديديم كه آمريكا با بياعتنايي نسبت به سازمان ملل متحد و بدون كسب مجوز توسل به زور، حمله به عراق را آغاز كرد و موجب سقوط رژيم صدام حسين شد هيات ايراني شركت كننده در كنفرانس سان فرانسيسكو هياتي نامنسجم بودند و برخي از اعضا نسبت به ديگران، مانند دكتر غني نسبت به رضا زاده شفق شماتت و خصومت ظاهر و پنهاني داشته اند. در يك جمع بندي كلي، آن افراد چه سهمي در تنظيم مقررات و قوانين سازمان در شرف تاسيس ملل متحد داشتند؟
با اين حال اعزام آن هيات يك اقدام جالب توجه بود و نشان ميداد در همان سال 1324 شمسي كساني هستند كه نسبت به وقايع جهاني آگاهي و اطلاعات مناسبي داشتند. اما نبايد انتظار داشت كه اعضاي يك گروه همگي با هم هماهنگ باشند. هماهنگي واقعي يك گروه، بسيار دشوار اتفاق ميافتد و شايد برخي تظاهر كنند كه با ديگران هم نظر و هماهنگ هستند كه اين كار هم صحيح نيست. و يا اينكه ممكن است از مقام مافوق بترسند و نظر و ايده خود را نگويند كه اين هم عملي آسيب رساننده و مضر است و بايد هم توجه داشت كه در دهه 1320 جريان هاي فكري متفاوت فرصت ابزار عقايد متنوع را به دست آورده بودند و اتفاقا در هيات اعزامي به كنفرانس مذكور چند چهره شاخص هم حضور داشتند كه در راس آنها سيد مصطفي منصور السلطنه (عدل) بود كه براي اولين بار اعلاميه جهاني حقوق بشر را نيز به زبان فارسي ترجمه كرد.
دومين كتابي كه در مورد قانون اساسي كشور ما، بعد از اثر محمد علي فروغي (ذكا الملك) نوشته شد توسط ايشان به رشته تحرير درآمده كتاب ديگري هم به نام «حقوق مدني» تاليف كرده بود كه زمان تحصيل ما در دانشكده حقوق دانشگاه تهران يكي از منابع مهم درسي به شمار ميآمد.
اين شخص رياست آن هيات را بر عهده داشت. يعني يك شخص صاحب صلاحيت و متخصص در اين امر و با نحوه مذاكره و تنظيم تصويبهاي كنوانسيونها در همان جامعه ملل آشنا شد و داراي تحصيلات حقوقي منظم و آگاهي كافي حقوقي بود. زنده ياد مصطفي عدل مدتي وزير مختار ايران در ژنو بود و نمايندگي دائمي كشورمان در جامعه ملل را به عهده داشت پس مراجعت به ايران، نخست به رياست دانشكده حقوق دانشگاه تهران رسيد و سپس وزارت فرهنگ و ارشاد را عهده دار شد.
كار عمده منصور السلطنه در مذاكرات تصويب منشور سازمان ملل متحده بوده و گنجاندن اصولي كه براي اعلان عدم مشروعيت جنگ و لزوم حفظ صلح و امنيت بين المللي اهميت داشت.
در مجموع مديري با تدبير و شايسته بود و هنر ايشان اين بود كه از مهارتها و تواناييهاي اعضاي هيات، حداكثر استفاده را كرد و آنها را به كميسيونهايي ميفرستاد كه متناسب با تجربههايشان بود و به آنها آزادي عمل و فرصت اظهارنظر در كميسيونها را ميداد.
ديگر اعضاي برجسته هيات اعزامي به سان فرانسيسكو چه نقشي عظيم در تنظيم مقررات داشتند و يا ايده خاصي را در زمينه بهبود و تحقق اهداف سازمان ملل ارائه دادند.
شخصيت صالح ديگري كه در آن هيات عضويت داشت دكتر جلال عبده بود. عبده حقوقداني بود كه مدرك دكترايش را از سوئيس اخذ و مدتي هم به عنوان يكي از اعضاي نمايندگي ايران در جامعه ملل حضور داشت.
پدرش هم شيخ محمد عبده بروجردي بود كه ساليان سال رئيس دادگاه انتظامي قضات بود و مدرس حقوق در مدرسه معقول، منفول در تدوين قانون مدني نقش داشت.
دكتر جلال عبده در دوره بعد از شهريور 1320 دادستان ديوان جزاي عمال دولت بود كه پزشك احمدي و سرپاس مختتاري و چندين ديگر از مسئولان زندان را به جرم قتل مدرس، محمد فرخي يزدي و نصرت الدوله فيروز محاكمه كرد وبنابراين از نظرحقوقي صاحب صلاحيت بود.
دكتر جلال عبده در كميسيون چهارم كه مربوط به امور حقوقي و طرح تاسيس ديوان بين المللي دادگستري بود، مشاركت فعال داشت و قطعنامه پيشنهادي راجع به ديوان بين المللي لاهه را با تصميم خود اجباري قلمداد كنند و اگر هم ديوان در موردي آن كشور را محكم كرد، راي دادگاه را بپذيرد.
دكتر علي اكبر سياسي كه تحصيلاتش در حوزههاي روانشناسي و فلسفه بود و مدتي هم رئيس دانشگاه تهران شد سياسي پيشنهاد تامين كميسيوني كه وظيفهاش ايجاد حسن تفاهم بين ملتها باشد را داد.
پيشنهاد او مورد تاييد قرار گرفت و كميسيون تربيتي، علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد (يونسكو) تاسيس يافته بود كار اين كميته اين بوده كه (Drafing Committee) همچنين دكتر سياسي يكي از اعضاي 20 گانه كميته انشا صورتجلسه و مصوبات مجمع عمومي را مرتب و تدوين كند و اساسنامه سازمان را كه بعدها منشور سازمان ملل نام گرفت به نمايندگي از ايران امضا كرد.
نصرالله انتظام بسيار فعال بود و بعد از آن هم مدتها سفير ايران در سازمان ملل متحد بود و در مقطعي نيز رئيس مجمع عمومي سازمان ملل شد. با توجه به سوابقي كه نصرالله انتظام در جامعه ملل داشت، به عضويت كميسيون مقدماتي براي تدوين مقررات اجراي منشور شد.
صادق رضا زاده شفق (1350-1271 ش) كه در زمان انقلاب مشروطه، دانش آموز مدرسه آمريكايي مموريال تبريز و شاگرد باسكرويل آمريكايي بود. باسكرويل به مشروطه طلبان پيوست و در مبارزه كشته شد.
شفق در سال 1297 از مدرسه عالي شبانهروزي آمريكاي رابرت كالج استانبول درجه ليسانس علوم گرفت و به مدت 4 سال در آلمان، تحصيلات دانشگاهي را طي كرد و مدرك تقريبا معادل با فوق ليسانس در رشته اقتصاد گرفت و بعدها عضو فرهنگستان و استاد دانشگاه تهران شد.
رضا زاده شفق مردي بسيار جذاب و جالب، آگاه و صلح دوست و ايران دوست بود و با اينكه تحصيلات حقوقي نداشت، سخنگوي هيات ايراني اعزامي به كنفرانس سان فرانسيسكو را به عهده داشت و با روزنامه نگاران و نشريات مختلف مصاحبه مي كرد و آراي هيات را به اطلاع اصحاب مطبوعات ميرساند.
دكتر لطفعلي صورتگر تحصيلاتش را در رشته زبان انگليسي و مردي اديب وشاعر بود و در دانشگاه تهران تدريس مي كرد او به عنوان مترجم هيات فعال بود و مشاركت مستقيم در آن برنامهها نداشت.
دكتر قاسم غني (133-1272ش) يكي ديگر از اعضاي هيات اعزامي به سان فرانسيسكو بود كه تحصيلات متوسطه را در مدارس بيروت و دارالفنون گذراند و پس از هفت سال تدريس در بيروت در رشته پزشكي از دانشگاه آمريكايي بيرون فارغ التحصيل شد و در سال 1315 استاد دانشكده پزشكي تهران و عضو فرهنگستان زبان و مدني هم وزير معارف شد. در آن كنفرانس هم عضو كميسيون حقوق بشر شد. در همان زماني كه دكتر غني به همراه هيات به آمريكا رفت به او وعده داده شده بود كه سفارت ايران را در آمريكا به او واگذار خواهد شد. به تعبيري ديگر هوش و حواس دكتر غني در فاز اول متوجه اين بود كه سفير ايران در آمريكا شود و بعد موضوع مشاركت در كنفرانس سان فرانسيسكو براي او مطرح بود.
دكتر غني با تاسف و تعجب كل ساختار سازمان ملل متحد و مباحث مطرح شده در مورد حقوق بشر را رياكارانه ارزيابي ميكند. او مانند بسياري از ديگر شخصيتهاي كشورهاي جهان سوم اعتقاد داشت تاسيس سازمان ملل ظاهر قضيه است و اينكه غربيها مي گويند ما طرفدار صلح جهاني هستيم بايد ديد آنها چگونه مي خواهند از اين قضيه سوءاستفاده كنند.
دكتر غني در كنفرانس سان فرانسيسكو بسيار اندك مي گويد و هيچ علاقهاي به مشاركت در اين بحث بزرگ همه ادوار كه مسئله جلوگيري از جنگ و خشونت و تشنجها و بحرانهاي بين المللي بايد از طريق رفع مشكلات اقتصادي و اجتماعي و اكثريت مردم جهان حل شود، از او بروز نميكند. در كنفرانس فرانسيسكو مكرر گفته ميشد تا مشكلات اجتماعي مردم حل نشود، تامين صلح پايدار در جهان عملي نيست و به دنبال همين فكر بود كه بنيانگذاران سازمان ملل تصميم گرفتند سازمانهاي بين الملي غير سياسي مانند يونسكو، بهداشت جهاني، سازمان خواروبار و ارزي را نيز براي پيكار با عوامل اصلي تشنجهاي بين المللي بنيان نهند، اما دكتر غني با همه صلاحيتي كه از نظر فرهنگي، بهداشت و سياست براي اظهارنظر در اين مسائل داشت، در يادداشتهاي اشاره مهمي به اين مسائل ندارد.
دكتر غني و رضاشفق زاده عضو كميسيون حقوق بشر هم بوده اند؟
بله ولي مشاركت فعالي نداشتند.
دكتر غني به گفته اروپا خرابكاريهاي خود را به نام حقوق بشر، برابري، نوع دوستي، احترام به شخصيت و آزادي انديشه به بازار دنيا وارد ميكند و همواره مشتري هم دارد. با اين نوع موضعگيري چرا ايران به آن آراي مثبت ميدهد ولي كشوري مثل عربستان به محتواي حقوق بشري مباحث راي ممتنع ميدهد؟
براساس تفكر عربي و خاص وهابي بوده است. آنها گفتهاند ما قانون اساسي نداريم و منشور سازمان ملل را هم نميخواهيم سفيرشان گفته بود ما مسلمانان يك كتاب به نام «قرآن» داريم و از آن پيروي ميكنيم. اگر اين مطلبي را كه شما مي گوييد با كتاب ما مطابقت داشته باشد خب ما به همان عمل ميكنيم و اگر تضاد داشته باشد مخالف آن هستيم و بنابراين ما نميتوانيم تعهد بدهيم. در مجموع آنها قائل به حق قانونگذاري توسط بشر نبودند و بنابراين با محتواي حقوق بشر هم موافقت نداشتند.
او در صحبتهاي گفته:« في المثل جامعه ملل ژنو، ميثاق سان فرانسيسكو و سازمان ملل متحد نيويوركي ميشود اين هم ؟ چيز ديگر»
چنين اظهاراتي ازسوي نماينده ايران در كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد براي ما وحشتناك مينمايد اما همانطور كه گفتم سفر دكتر غني و حضور او در كنفرانس سان فرانسيسكو به عنوان سكوي پرتاب بوده كه بالاخره سفير ايران در آمريكا شود. اما همين سازمان ملل متحد بعد از چندي به حمايت از حقوق ايران در مقابل شوروي پرداخت و نقش شگرفي را ايفا كرد.
اولين قضيهاي به شوراي امنيت سازمان ملل رفت همين مسئله عدم خروج نيروهاي شوروي از مناطق آذربايجان ايران در سال 1335 بود حسين علا نماينده ايران در سازمان ملل متحد به ارائه شكايتي به شوراي امنيت اعلام كرد ما به عنوان عضوي از سازمان ملل متحد شاي هستيم كه دولت شوروي به تعهد خود مبني بر تخليه خاك ايران اقدام نكرده است اين اولين شكايتي بود كه به دست حسين علا و راهنمايي تقيزاده سفير ايران و انگليس به شوراي امنيت ارائه شد.
البته احمد قوام السطنه) نخست وزير وقت ايران همين هم كه با مسكو مذاكره مي كرد به ظاهر نماينده ايران در سازمان ملل فشار ميآورد كه شكايت ايران را پس بگيرد. ولي آنها از پيگيري شكايت صرف نظر نميكردند. در نهايت با اولتيماتومي كه آمريكا به شوروي داد، شوروي مجبور شد خاك ايران را ترك كندو حكومت خود ساخته غرب دموكرات پيشهوري از هم بپاشد.
واقع ديگري درقضيه ملي شدن صنعت نفت ايران روي ميدهد. بعد از خلع يد ايران از شركت نفت و انگليس بود كه دولت انگليس بر اساس اينكه آن شركت تابع دولت انگليس است به دادگاه لاهه شكايت كرد ولي دادگاه لاهه اعلام كرد تا زمان بررسي پرونده ايران و انگليس از خود خويشتنداري نشان دهند. اما ايران به آن راي اعتنا نكرد و پرسنل انگليسي شركت را از ايران اخراج كرد. دولت انگلستان هم نيروهاي نظامي اش را در قبرس تجهيز كرد و در رزم ناوهايش را به خليج فارس فرستاد و در عين حال به شوراي امنيت سازمان ملل شكايت كرد كه دولت مصدق موجب بر هم زدن صلح بين المللي را ايجاد كرده و ما براي حفظ جان اتباع خود ناچاريم به ايران حمله كنيم نماينده ايران در سازمان اعلام كرد اين مسئله را بايد به اطلاع دولت ايران برساند.
در چنين فضايي دكتر مصدق نخست وزير وقت ايران به همراه هياتي به مقر سازمان ملل متحد رفت و از حقوق ايران دفاع كرد و گفت: ما طرح عملي كردن صنعت نفت را از برنامه ملي كردن صنايع زغال سنگ انگلستان گرفتهايم و در ضمن بررسي پرونده در صلاحيت سازمان ملل نيست. چرا كه در شوراي امنيت به اختلافات دو دولت و كشور رسيدگي مي شود ولي اين مورد، دعواي ما با يك شركت است و بايد در دادگاه لاهه اين موضوع بررسي شود. شوراي امنيت هم اين استدلال را پذيرفت و در واقع به نفع ايران راي داد.
همچنان كه در فرهگ صلح سازمان ملل آمده است تحقق صلح با عدم توسل به زور، رعايت حقوق بشر، حفظ محيط زيست و برابري زن و مرد عملي خواهد شد.
چشم اندازهاي پيش روي جامعه بين المللي را در زمينه استقرار صلح و امنيت بين المللي چگونه ترسيم ميكنيد؟
گمان مي كنيم جهان رو به بهبود داشته است و اينكه طبق مفاد منشور سازمان ملل متحد، جنگ و توسل به زور امري غير مشروع است يك پيشرفت بسيار بزرگ براي بشريت حاصل شده است. اما اينكه هنوز در جهان، اتفاقات ناسالم و برخوردهاي نظامي رخ ميدهد يك امر ثانوي است. مثل اين است كه در حقوق داخلي كشورها قتل امري ممنوع است و قاتل با اعدام يا مجازات حبس ابد مجازات ميشود ولي در عمل در همه جوامع مسلمان و غير مسلمان، قتل هاي مختلف واقع ميشود، نفس مجرمانه تلقي شدن قتل يك اقدام شايسته است.
هم اكنون در سطح جهان، سازمانهاي مختلف و طرفداران صلح مشغول فعاليت هستند و اگر دموكراسي واقعي در همه كشورها وجود داشته باشد و اكثريت جامعه طرفدار صلح باشند، حكومتها نميتوانند به ديگر كشورها اعلام جنگ كنند.
چون اكثريت شهروندان در اين نوع حكومتها حمايت نخواهند كرد. بنابراين ما بايد دموكراسي را در سطح جهان حمايت كنيم تا كشورها داراي حكومتي نباشند كه بر خلاف نظر مردم صلح دوست خودشان بتوانند به جنگ و زور متوسل شوند.
«منابع و ماخذ»
كتابها و جزوات
دكتر داوود آقائي- سازمانهاي بين المللي
هوشنگ مقتدر- حقوق بين المللي عمومي
نقش و جايگاه شوراي امنيت در نظام نوين جهاني
محمد شريف- بررسي دكترين نامحدود بودن صلاحيت شوراي امنيت
دكتر رضا موسيزاده- سازمانهاي بين الملل
سازمان ملل متحد- دفتر مطالعات سياسي و بين المللي تهران 1370
واقعيتهاي اساسي درباره سازمان ملل- اداره اطلاعات عمومي سازمان ملل- نيويورك 1995
ساموئل هانينگتون – تمدنها و بازسازي نظام جهاني
دكتر داوود آقايي- نقش و جايگاه شوراي امنيت در نظم نوين جهاني
ناصر ثقفي عامري- سازمان ملل متحد مسئوليت حفظ و امنيت بين المللي
آلوين تافله- جنگ و ضد جنگ
آنتونيو كاسسه، حقوق بين الملل در جهان نامتحد- ترجمه مرتضي كلانتريان
كلود آلبركيباد- سازمانهاي بين الملل- ترجمه دكتر هدايت الله فلسفي
هدايت الله فلسفي – سازمانهاي بين الملل- جزوه درسي كارشناسي ارشد حقوق بين الملل