تحقیق تأثیرخانواده برنوجوان وحلّ مشکلات او (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تأثیرخانواده برنوجوان وحلّ مشکلات او
خصوصیات والدین به شرح زیرمی باشد:
1- پدرتند خو و مستبد - مادرآرام ومهربان
2- پدرمهربان وآرام - مادرتند خو ومستبد
3- پدرتند خو و مستبد- مادرتند خو ومستبد
4- پدرمهربان وآرام - مادرآرام ومهربان
درخانواده ی نوع اوّل ، پسرممکن است خود را با پدرانطباق دهد وازروش تحکیم آمیز وی تقلید کند وپدررا الگو قرار دهد وهرگونه خشونت راسرکوب کند وخواهروبرادرکوچکترازخود را مورد ضرب وشتم قرار دهد ودربرابر مردم نیزازروش پرخاشجویانه ای که ازپدرش آموخته است استفاده کند . یا ممکن است رفتارمادرش را سرمشق خود قرار دهد ورفتارو خصوصیّات زنانگی دروی تقویت شود . دراین صورت ازداشتن رفتاری مردانه محروم می ماند ودرزندگی اجتماعی وزناشویی با مشکلاتی مواجه می گردد.
دخترنیزممکن است خود را با مادر منطبق کند وازنظررفتارمادری مشکلی نداشته باشد ولی تصویرنادرستی ازمردان پیدا می کند وهمه ی مردان را مانند پدرخود می انگارد ودرزندگی آینده ودربرخورد با مردان مشکلاتی خواهد داشت .
درخانواده ی نوع دوّم ، دخترنمی تواند به آسانی خودش را با مادرش انطباق دهد ، درابقای نقش واقعی خود به عنوان یک دختردچاراشکال می شود .
انطباق با مادروپیروی ازرفتار وی موجب می شود که درمناسبات خود با دیگران مستبد باشد ونتواند درروابط اجتماعی موفّق گردد .
پسربه سادگی دراین خانواده با پدرانطباق می یابد ورفتاراو را الگو قرار می دهد ولی دراثرنداشتن یک الگوی مناسب دررفتارمادری با مشکلاتی درآینده مواجه می گردد ونمی تواند دربرابر جنس مخالف رفتارمناسبی داشته باشد. پسران چنین خانواده ای نسبت به زنان بدبین بوده وهمواره آنان را مورد سرزنش قرار می دهند.
درخانواده ی نوع سوّم، نه پسران ونه دختران الگوی مناسبی برای رفتارخود ندارند، نوجوان ازطرف پدرومادرمورد بی مهری قرار می گیرد ونمی تواند رفتارمناسبی رافرا گیرد. این خانواده ها زیر بنای مشکلات نوجوانان را می گذارند وچه بسا باعث بزه کاری ها وانحرافات آنان می شود .
خانواده ی ایده آل، خانواده ی نوع چهارم است . درچنین خانواده ای روابط صمیمی وتوأم با احترام وتفاهم است . دراینجا باید متذکّر شد که ضرورتاً تمام خانواده های تحصیل کرده ازنوع چهارم نیستند ودرتمام سطوح اجتماعی ودرهمه ی اقشاروطبقات ، تفاوت درروابط خانوادگی دیده می شود وبه مشکلات خانوادگی واشکال رفتاری نوجوانان می انجامد . شاید بتوان خانواده ی نوع چهارم را خانواده ی خویشتن سازلقب داد .
سه نوع دیگرخانواده ها به نوعی سلطه جوهستند که یکی ازوالدین یا هردوی آنهامی خواهند با اقتداروسلطه تحکّم کنند . دراین خانواده مجالی برای ارتباط صحیح ایجاد نمی شود وتفاهمی دربرخورد با مسائل وجود ندارد .
خانواده هایی رامی توان خویشتن سازدانست که رفتارطغیان گرانه درنوجوان رایکی از بخش های مهمّ رشد آنان به حساب آورند . این طغیان به معنای باج خواهی وتهدید نیست بلکه نشانه ای ازتشخّص طلبی واستقلال طلبی است . آنان می دانند که نوجوان درصدد است که راه مستقلی را برای خودش انتخاب کند ، درنتیجه عاقلانه نیست که الگوی بزرگ سالی خود را براو تحمیل کنند ، بلکه باید به تناسب وی او را آزاد بگذارند .
والدین خویشتن سازبه نوجوان کمک می کنند تا :
الف – خلاّق باشد .
ب – به روابط شخصی خود اهمیّت دهد .
ج – آگاه ازخویشتن باشد وبراین اساس عمل کند .1
نگرش های والدین نسبت به نوجوان
برخوردهای همراه با افراط وتفریط خانواده ها درتأمین نیازنوجوان باعث می شود آنها به بیراهه کشیده شوند.
به طورکلّی می توان نگرش های والدین دراین باره را به چهاردسته تقسیم نمود :
الف – نگرش ایستا وبازدارنده :
این نگرش متعلّق به گروهی ازوالدین است که میل دارند فرزندشان اوقات فراقت خود را درمنزل وتحت کنترل خانواده بگذرانند . این گونه اولیاء عقیده دارند معاشرت فرزندانشان با هم سالان نتیجه ای جزبدآموزی به دنبال ندارد .
نوجوانان متعلّق به این گونه خانواده ها درجمع هم سالان خود کم رو، خجالتی و گوشه گیربوده وتجربه ی لازم دربرقراری روابط اجتماعی با دیگران راندارند . این گونه نوجوانان درمنزل،افراد کوچک تررا مورد اذیّت قرار داده وازخود پرخاشگری نشان می دهند.
ب – نگرش آزاد منشانه :
اولیای دارای این نگرش معتقد هستند که ازاصل آزادی درروابط فرزندان باید استفاده کرد. نوجوانان دراین گونه خانواده ها دارای آزادی کامل هستند وبا هرگروهی که تمایل داشته باشند رفت وآمد می کنند وگاهی این رفت وآمدها علاوه برروزها درشب ها نیزادامه می یابد . آثار تزلزل دررفتارنوجوان این خانواده ها قابل مشاهده یا پیش بینی است . برخی ازویژگی های شخصیتی این گونه نوجوانان عبارت است از: خودمحوری ، هرج ومرج طلبی، فقدان یا ضعف شدید دراحساس مسئولیت های فردی واجتماعی و ...
این گونه نوجوانان اغلب درزندگی با شک هایی روبه رو می شوند وروحیه ای متزلزل وافسرده دارند وازآینده می هراسند .
ج – نگرش پویا وسازنده :
این گونه اولیاء باچنین نگرشی نسبت به نیازهای فرزندان خویش درمراحل مختلف رشد حسّاس هستند ، بنابراین سعی می کنند با راهنمایی های سازنده خود به نیازنوجوان به معاشرت با دوستانش توجّه کنند تا بتوانند زمینه ی رشد وی را فراهم سازند . نگرش این گونه ازوالدین درمورد تأثیرا ت دوستان وهم سالان واقع گرایانه ومثبت است ، ولی درعین حال سعی می کنند با به کارگیری روش هایی احتمال تأثیرنامطلوب درمعاشرت را به حدّ اقل برسانند . نوجوانان متعلّق به چنین خانواده هایی ازعزّت نفس لازم درمعاشرت با هم سالان برخوردارند وبه جای تأثیرپذیری صرف ازدوستان وهمسالان به عنوان رهبروالگو، مورد پذیرش همگانه خود قرار می دهند.
به طورکلّی دوستان وهم سالان یکی ازمهم ترین عوامل مؤثردر رشد وتکامل شخصیّت نوجوانان به شمارمی آید.1
د – نگرش متزلزل وتخریبی :
این گونه اولیاء با چنین نگرش، دارای نوعی بلا تکلیفی درارائه ی واکنش ها به فرزندان خود هستند . اولیای این گونه خانواده ها قادربه ایفای نقش مطلوب نیستند . تعارضات فکری اولیاء باعث به وجود آمدن چنین وضعیّتی می شود، بنابراین میزان آزادی ها یا میزان محدودیّت های پیش بینی شده برای نوجوان با انتظارات رشد طبیعی آنها دراین دوره تناسب ندارد وهمین امرباعث به وجود آمدن اختلافاتی بین نوجوان با والدینش می شود . چنین اختلافاتی باعث می شود تا نوجوان با دوستانش بیشترمعاشرت کند ومقاومت شدید تری درمقابل اولیاء ازخود نشان دهد وگاهی نیزبا پیروی ازالگوی خاصّی والدین رابه تسلیم وامی دارد و
هم سالان به عنوان رهبروالگو مورد پذیرش همگنان خود قرارمی گیرند.
پیامبراکرم ( صَلّی اللهُ علیهِ وَآلِهِ ) فرمودند :« رَحِمَ اللهُ والدَینَ اعاناً وَلَدَهُمَا عَلی یَرهَما .» 1
« خداوند رحمت کند پدرومادری را که فرزند خود را درکارنیک یاری نمایند .»
- قال النّبی ( صَلّی اللهُ علیهِ وَآلِهِ ) :« رَحِمَ اللهُ عَبداً اعانَ وَلَدِهِ عَلی بِرِّهِ بِالاِحسَانِ إلَیهِ وَالتَّألُّفِ لَهُ وَ تَعلیمِهِ وَ تَأدیبِهِ . »2« خداوند رحمت کند آن پدری که فرزندش را به نیکوکاری کمک نماید وبه او احسان کند وهمراه وهمراز وی باشد واورا به دانش وادب آراسته سازد .» «اِعدِلُوا بَینَ اَولادِکُم کَما تُحِبُّونَ اَن یَعدِلُوا بَینَکُم .»3 « درمیان فرزندانتان به عدالت رفتارکنید،هم چنان که دوست می دارید دیگران نسبت به شما به عدل رفتارنمایند.»
روابط والدین با فرزندان :
تأثیرگیری فرزند وتأثیردهی اوضاع خانه به فرزند آیا قابل انکاراست ؟ دربسترتاریخ کدام انسان را سراغ دارید که قسمتی ازافکاروآراء واعمال واخلاقش نتیجه ی اوضاع خانه نباشد .
پدرپاک وسالم ومادری با اندیشه وبا اخلاق ، خانه ای آراسته وپیراسته ازتمام مفاسد ، بدون تردید بارآوریک انسان نمونه ورشید ودارای آثارمثبت است .
پدرومادرعلاوه براینکه باید خود صالح باشند ودرخانه رفتاروکرداروگفتاروحالات خویش را کنترل کنند ، لازم است ازورود برنامه های ضدّ عقل واخلاق نیزبه خانه جلوگیری کنند ، رفت وآمد اقوام واشخاص را به خانه کنترل نمایند تا فرزند درسایه ی پدرومادرشایسته وخانه ای صددرصد اسلامی تربیت شده وبرای جامعه ی فردا منبع خیر وفضیلت باشد .4
تعاملی که بین والدین با فرزندان خصوصاً ازدوره ی کودکی وسپس نوجوانی وجوانی به وجود می آید ، مورد توجّه روان شناسان قرار گرفته است . جنبه های مختلف این تعامل رایکی شامل والدین متوقع وکنترل کننده ودیگرمتوقع وبدون کنترل می دانند که دریک بعد خانواده های کودک محوربا والدین پذیرا ومسئول ودربعد دیگرخانواده های والد محوربا والدین طرد کننده وغیرمسئول قرار می گیرند.
1- خانواده ی مقتدر، گرم وپذیرا :
دراین خانواده ها والدین مراقبت خود را با پذیرش فرزند ومحدود کردن وی همراه با گرمی
وصمیمیّت اعمال می کنند ، درمقابل ازفرزندان خود نیزتوقّع شایستگی هوشی واجتماعی
مناسب با سنّ خودش را دارند. رابطه ی این نوع والدین با فرزندان دو طرفه ومتقابل است .
تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد که فرزندان این نوع خانواده ها مستقل، گرم، صمیمی ودارای روحیّه ی همکاری بیشتری هستند وتوانایی ابراز وجود درآنها نیزبالاتراست . هم چنین موفقیّت های اجتماعی وهوشی دارند واززندگی خود لذّت می برند، چون انگیزه های پیشرفت درآنها بسیاربالاست .
2- خانواده ی مقتدر، سرد وخشک ( مستبد )
دراین نوع خانواده ها والدین کنترل وتوقّعات خود را با قدرت وبدون گرمی ومهرورزی وایجاد روابط متقابل اعمال می کنند . به بیان دیگررابطه ی حاکم برساخت خانواده با اعمال قدرت ، استبداد ، سردی وعدم انعطاف پذیری توأم است . این والدین رفتارها ونگرش های فرزند خود را طبق ضابطه ها ومعیارهای خودشان ارزیابی می کنند .1
چنین والدینی به فرمان برداری ، قبول استبداد ، کار، سنّت ورعایت سلسله مراتب ارج
می نهند . فرزندان این چنین خانواده هایی تقریباً لایق ومسئول تربیت می شوند ولی تمایل به کناره گیری ازاجتماع دارند . هم چنین این فرزندان فاقد خود انگیختگی هستند .
دختران این خانواده ها کاملاً وابسته به والدین تربیت می شوند وانگیزه ی پیشرفت ضعیفی خواهند داشت ، پسرانشان نیز پرخاشگرمی شوند . دراین سنّ وسال باید به زبانی غیرازتحکّم
واستبداد با آنها برخورد کنیم تا درمقابل انواع واکنش های دفاعی آنها قرارنگیریم .
دراین نوع خانواده ها مشاهده می شود که گه گاهی برای اصلاح رفتارنوجوان اولیاء به تنبیه بدنی متوسّل می شوند ، بدون این که ازتبعات چنین عملی آگاه باشند .
3- خانواده ی آزاد یا دموکراتیک ( سهل انگار )
4- خانواده های بی توجّه وغفلت کننده ( غافل )
اولیاء این نوع خانواده ها به علّت ترجیح دادن اشتغالات وفعّالیّت های خود ازرفتارهای فرزندان خود غافل می شوند بنابراین دراین نوع خانواده ها نوعی فرزند محوری به وجود می آید . نوجوان 14 تا 20 ساله ی این نوع خانواده ها ، افرادی خوش گذران و ولخرج هستند وقادربه کنترل پرخاشگری خود نیستند ، به مدرسه بی علاقه اند واوقات خود را درخیابان ها وپارتی های خاصّ می گذرانند . این نوجوانان اغلب لذّت جویند وتحمّل ناکامی را ندارند و نمی توانند هیجان های خود را کنترل نمایند . این گونه افراد نمی توانند اهداف دراز مدّتی را دنبال نمایند . واکثرآنها به گروه بزه کاران ومنحرفان اجتماع ملحق می شوند وازنظر عاطفی نیزافرادی گسیخته ، افسرده وبی علاقه اند.1
بررسی وجود نوجوان درانواع خانواده ها :
1- خانواده ی تک فرزندی :
دراین خانواده به دلیل تک فرزند بودن فرد ، امکان ابراز محبّت وتوجّه بیش ازحدّ والدین
وجود دارد وچنین فردی دراین نوع خانواده ، تجربه های لازم برای زندگی را نمی آموزد و عاقبت سرخورده شده ، درنتیجه برای فرار ازوالدین واطرافیان ، به دورخود دیواری کشیده وبه انزوا وگوشه گیری کامل تن درمی دهد ، ولی اگرپدرو مادر آگاه وهوشیارباشند ، به هیچ وجه چنین مسائلی پیش نخواهد آمد .
2- خانواده ی پرفرزند ( کثیرالا ولا د)
اگروالدین خانواده ی پرفرزند به علّت زیادی فرزند فرصت گفت وشنود وایجاد ارتباط سالم با فرزندان خویش را ازدست بدهند ونتوانند چنین وقت ونیرویی را برای آنان صرف کنند و بی توجّه ازکنارهمه ی توقّعات ومشکلات فرزندانشان بگذرند ، نوجوانانشان کم کم سرخوردگی پیدا می کنند که اوّلین انعکاس آن افت تحصیلی است که درنتیجه موجبات گوشه گیری وانزوای نوجوان را فراهم می نماید .
3- خانواده ی معمولی :
دراین خانواده تعداد بچّه ها کم است . چون والدین فرصت گفت وشنود وایجاد ارتباط بیشتر را با فرزندانشان دارند ، آنان با آسایش خیال وآرامش به رشد خود ادامه داده ، به اعضای خانواده ووالدین تکیه کرده وبه دوستان ناباب پناه نمی برند وافرادی متّکی به خود وعاری ازعقده های روانی هستند .
4- خانواده ی بزرگسال :
دراین خانواده علاوه بر پدرومادر وچند فرزند ، پدربزرگ ومادربزرگ و... با آنها زندگی می کنند . اگرارتباطی سالم بین اعضای این خانواده باشد ، آسایش خاطر نوجوان را درپی دارد ودردرازمدّت درتقویت روحیه ، تعاون واشتراک مساعی وتلطیف روحیه ی انسان دوستی نوجوانان نقش دارد . 1
به فرزندان خودتوجّه وعشق پابرجا مبذول دارید:
هرنوجوانی به منظوراحساس امنیّت وآرامش وافزایش حسّ اطمینان نیازمند به رابطه ای محکم ودوستانه با والدین یا افراد بزرگ سال است . بدون ضمانت محکمی ازجانب یک فرد بزرگ سال دل سوز، نوجوان درخطرآن است که متخاصم شود که دراین صورت کنترلش سخت ومشکل است .
به یاد داشتن این نکته مهمّ است که نوجوانان افکارمربوط به خود دارند. استقلال روبه افزایش نوجوانان گاهی مواقع آنان را به رفتارهایی سوق می دهد که شما راغمگین ، عصبانی یا ناامید می کند . صبروتمایل به این که قبل ازهرگونه واکنشی ، موقعیّت راازچشم بچّه ها نگاه کنید، می تواند دربرخورد با احساساتتان به شما کمک کند . تمام سعی خود رابه کارببندید تا از پاسخ گویی به فرزندانتان یا عبارات وحرکات تند پرهیزکنید .
- مطمئن شوید که فرزندانتان مورد رسیدگی قرار می گیرند :
فرزندان درطول مدّتی که می آموزند به خودشان فکرکنند ، به تشویق، حراست وحمایت
والدین خود واعضاء خانواده وابسته هستند چرا که بدون نظارت صحیح بچّه ها راهنمایی لازم را دریافت نمی کنند .
مطالعات حاکی ازآن است که نوجوانان بدون مراقبت اغلب دارای مشکلات رفتاری هستند . همیشه به این مسئله که فرزندانتان کجا هستند ودوستان آنها چه کسانی هستند پافشاری کنید . فرزندانتان را به شرکت درفعالیّت های فوق برنامه مدرسه نظیر: تیم های ورزشی، برنامه های خصوصی یا تفریح سازمان یافته تشویق کنید . آنها را دربرنامه های انجمن عملی و به خصوص آنهایی که توسّط افراد بزرگ سالی که مورد احترام شما هستند اداره می شوند ، ثبت نام کنید .
نوجوانان خود را فعالیّت های بازی نظارت شده همراهی کنید وببینید که چگونه با دیگران رفتارمی کنند .
به فرزندانتان بیاموزید که درمواقعی که دیگران ازتوهین یا تهدید یا کتک زدن همراه با عصبانیّت استفاده می کنند ، ازآنها دوری کنند . به فرزندانتان توضیح دهید که این رفتارها مناسب نیستند وآنها رابه دوری ازبچّه هایی که چنین رفتارهایی دارند تشویق کنید .
- با عملکرد خود به فرزندانتان رفتارهای مناسب را نشان دهید:
نوجوانان اغلب با مثال یاد می گیرند . رفتارها، ارزش ها وحالت های والدین وخواهر و برادرها تأثیرفراوانی برروی نوجوانان دارند .
ارزش های احترام ، صداقت وغروردرخانواده ونیاکان شما می تواند منابع مهمّی ازقدرت برای نوجوانان باشد .
چنان چه درمجاورت یک همسایه ی ناجورزندگی کنند یا دریک مدرسه ی نامناسب حضورداشته باشند سبب می شود رفتارفرزندانمان پرخاشگرانه شود وممکن است کسی راکتک بزنند . باید با فرزندان خود درمورد خطرات احتمالی رفتارخشونت آمیزجدّی باشید .1 چنان چه
فرزندان مورد تحسین وتوجّه قراربگیرند رفتارهای خوب رابیشترتکرارمی کنند .
می توانید ازطریق نکات زیر، راه حل های غیرپرخاشگرانه ی حلّ مشکلات را به فرزندان خود بیاموزید :
1- با آنها به بحث درمورد مسائلی بپردازید .
2- ازآنها بخواهید تا درنظربگیرند که اگرازخشونت برای حلّ مشکلات استفاده نمایند ، چه اتّفاقی ممکن است بیفتد .
3- دراین مورد صحبت کنید : چه اتّفاقی ممکن است بیفتد ، اگرآنها مشکلات را بدون خشونت حل کنند .
این نوع بلند فکرکردن ، متقابلاً به نوجوانان کمک خواهد کرد تا متوجّه شوند که خشونت راه حلّ مفیدی نیست . گاهی اوقات والدین بدون آن که بدانند ، رفتارپرخاشگرانه را تشویق می کنند، برای مثال بعضی ازوالدین که برای یک پسرآموختن زد وخورد مفید است ، به فرزندان خود بیاموزید که بهتراست مناظرات را با کلمات آرامش بخش ونه با مشت وتهدید حل کرد . به فرزندان خود کمک کنید تا برای استفاده ازاوقات فراقت خود راه های غیرخشونت آمیزوسودمند را بیاموزند وآنهارا دربازی ها ، سرگرمی ها و ورزش های مورد علاقه خود یاری دهید وکمک کنید تا مهارت ها واستعداد های خود را گسترش دهند.
برای بچّه های کوچک ترداستان بخوانید وبچّه های بزرگ تررا به کتاب خانه ببرید یا برایشان داستان های خانوادگی درمورد خویشاوندان مورد تحسینی که ازدنیا مکانی زیباتر ساخته اند نقل کنید . اِعمال هرروش تربیتی مثبت برای دورکردن نوجوان ازخشونت و عصبانیّت می تواند مثمرثمرباشد .1
نوجوانی که دست به خشونت می زند به این خاطر است که اغلب تحت تأثیرخواسته ها وتمایلات خویش است ودراین مورد اصرار می ورزد ومیل دارد که حرف خود رابه کرسی
بنشاند ، بنابراین والدین باید با منطق قوی دربرابر خواسته های غیر منطقی فرزندان قاطعیّت
نشان دهندتا آنها راوادار به انعطاف کنند .
این را هم بدانید که قاطعیّت غیرازخشونت است ، بنابراین نباید فرزندمان احساس کند که فردی رها شده است ، دراین مورد والدین باید ازخصوصیّات خُلقی ، عاطفی، روانی واجتماعی فرزندشان استفاده کنند ، زیرا اودردوره ای قرار دارد که روان شناسان به آن دوران وزارت می گویند .
دراین دوره نوجوان ازکنترل وراهنمایی والدین رنج می برد واحساس می کند که بزرگ شده ، بنابراین می خواهد درهرمورد مانند فردی مستقل عمل کند ، برای همین منظورچون شیفته ی تمجید وستایش است ، شما می توانید با با تحسین وتمجید درست وبه موقع اعتماد به نفس اورا بالا ببرید وارزش یابی صادقانه ومثبت موجب می شود که نوجوان تلاش بیشتری بکند تا مورد تأیید قراربگیرد . 1
- به فرزندانتان فرصت رشد بدهید :
وقتی صاحب اولاد هستیم باید بدانیم به ما فرصت داده شده است که برای مدّت نسبتاً کوتاهی مسئول آنها باشیم وآنها رابه شکلی راهنمایی کنیم تا رشد کنند وخودشان رابیابند . خلیل جبران معنای این استراتژی را با زیبایی تمام درکتاب پیامبر( صلی الله علیه وآله ) توضیح داده است ، اومی گوید :
« ما به عنوان پدرو مادرباید به فرزندانمان فرصت رشد بدهیم تا برای خودشان کسی شوند وروی پایشان بایستند ، نباید انتظارداشته باشیم که دقیقاً مانند ما بشوند . ما به عنوان پدر ومادروظیفه داریم به همان اندازه که با حرف زدن ، فرزندانمان را راهنمایی می کنیم ، با رفتارمان راهنمای آنها باشیم . فرزندان ما به عنوان الگو به ما نگاه می کنند وازروی رفتارما می فهمند که چگونه باید با دنیا کناربیایند . بچّه ها مانند اسفنج هستند که آب را به خود می کشند .
باید توجّه داشته باشیم که ما به عنوان انسان هرگزکامل وصددرصد بی عیب ونقص نیستیم . فرزندان، ازاشتباهاتی که مادرزندگی مرتکب می شویم ، می آموزند، همان طورکه ازاشتباهات خودشان درس می گیرند . مهمّ است که به اشتباهات خود درنزد فرزندانتان اذعان کنید تا آنها هم بدانند همه انسان هستند وانسان ها هم اشتباه می کنند ، بدانند که اشتباه کردن اشکالی ندارد و کافی است که پوزش ومعذرت بخواهند .
اگرما به عنوان پدرومادربا فرزندانمان به گونه ای رفتارکنیم که گویی اموال ما هستند ، به اجبار روی آنها کنترل هایی را اعمال می کنیم که لزوماً سالم نیستند . بهتر است که به آنها حدّ ومرزی بدهیم که بتوانند تصمیمات درستی بگیرند ویک انتخاب کننده ی خوب باشند . گاه بچّه ها تصمیمات ما را می گیرند، امّا درمواقعی هم این کار را نمی کنند .
مادران باید مراقب باشند که تصاویرذهنی خود را روی دخترانشان فرافکن نکنند ، مادران نباید خودشان را درگیرهمه ی مسائلی بکنند که فرزندانشان با دوستانشان دارند.
اغلب دختران درسنین کم با دوستانشان اختلافاتی جزئی وبی اهمیّت پیدا می کنند ، وظیفه ی ما به عنوان مادراین است که فرزندانمان را راهنمایی کنیم ، امّا نباید مباحث ومشکلات آنها را مباحث خود تلقّی کنیم .»
- مشورت کردن با فرزندان :
یکی دیگرازاصولی که باید رعایت شود ، مشورت است . زمانی که باید با نوجوان دراموری مشورت کنند ، احساس می کنند که دارای شخصیّت با ارزشی شده است وازطرف دیگر مورد اعتماد پدرومادرش قرار گرفته است .
درهرصورت والدین دربرابررفتارهای خشونت آمیزفرزندانشان باید ازخشونت بپرهیزند . خشونت وشدّت عمل آثارنامطلوبی برنوجوان می گذارد . بازتاب آنها دربرابر والدین خشن ، ممکن است بی توجّهی ، فرار ازخانه ، سرخوردگی ، احساس پوچی و امثال آن را
درپی داشته باشد .
هم زمان با رعایت این نکات ، محیط وجوّ خانه اگرصمیمی وگرم وآمیخته با محبّت واحترام باشد ، درتغییر روحیه ورفتارفرزندان تأثیربسزایی دارد.1
راه های کم کردن مشکلات خانوادگی :
تأکید براین نکته لازم است که نقش والدین نیزهم پای تغییرات زیستی نوجوان می بایست تغییریابد .
به دلیل افزایش سنّ وتغییردرشرایط محیط زندگی ، والدین نوجوان اغلب آن چنان درگیر مسائل ومشکلات گوناگون زندگی هستند که توانایی وشکیبایی درک درک وپذیرش وکنارآمدن با نوجوان را ندارند ، ممکن است یا به کلّی نوجوان رادراین سنّ مهمّ نادیده بگیرند ویا ازاو انتظارات وتوقّعات فوق توان اورا داشته باشند که هردو شیوه خطاست . ترکیبی ازشرایط نامطلوب می تواند وضع نوجوان را دشوارترکند و ورود او را به این دوره با مشکلات عاطفی زیادی همراه سازد . درخلال این دوره انتقال، نوجوان درغالب اوقات دچارابهام وبی ثباتی است وبه همین دلیل به شدّت به کمک وحمایت والدین ودیگربزرگ سالان چون معلّم نیازدارد . حمایتی که نوجوان دریافت می کند ، نه فقط شامل پذیرش وی باشد ، بلکه باید به نوعی کنترل واصلاح رفتارهای نامطلوب اورا نیز دربربگیرد.2
برای کم کردن مشکلات خانوادگی شیوه هایی وجود دارد که رعایت آنها ازطرف اولیاء الزامی است ، این راه حل ها عبارتند از :
1- پدرومادرازمجادله ودرگیری ها، حتّی مختصرولفظی درحضورفرزندان خود جلوگیری کنند.
2- والدین محیط امن وآرام برای فرزندان به وجود آورند تا آنها بتوانند موفّقیّت هایی در
امورمختلف زندگی خصوصاً درتحصیلات خود به دست آورند.
3- ازتحقیر، سرزنش ومقایسه با دیگران باید قویّاً خود داری کرد . باید با توجّه به تفاوت های فردی ، مطابق با امکانات هرفرد توقّع خاصّی داشت .
4- اولیاء به نگرانی های احتمالی فرزندان واقف باشند وبه آنها توجّه کنند ودررفع این گونه نگرانی ها تلاش نمایند .
5- عدم تمسخرافکارنوجوان وچنان چه با افکرش مخالف نیز هستید نباید به طورصریح ومستقیم ابرازکنید یا به اصطلاح توی ذوقش بزنید.
6- تجاوزبه حریم وبررسی لوازم شخصی وی به بهانه های مختلف مضرّ است . درصورت لزوم بهتراست وی ازاین کاربا خبرنشود ، زیرا چنین عملی گویای این است که به وی اعتماد ندارید ودراو ایجاد اظطراب می کند .
7- ازذکرحرف ها وعقایدش برای دیگران به عنوان یک موضوع بامزّه وخنده دارجلوگیری وخودداری شود.
8- اولیاء بیش ازحدّ توان وظرفیّت فرزندانشان ، ازآنها متوقّع نباشند وبا درک آنها سعی کنند ازکارها وتلاش های مفیدشان قدردانی کنند.
9- وظیفه ی والدین است که به فرزندان خود بیاموزند که ازمشکلات نباید گریخت و راه های مبارزه با مشکلات وراه حلّ آنها را به فرزندان خود بیاموزند .
10- تلاش وفعّالیّت فرد تشویق گردد نه خود فرد . نوجوان باید به این واقعیّت پی ببرد که فعّالیّت اوست که ارزشمند است وکوشش نماید که آن را استمرار بخشد .1
آموزش آداب صحیح زندگی :
علاوه برارزش های انسانی واخلاقی ، آداب صحیح زندگی با روش الگویی به سادگی قابل
تعلیم به فرزندان است .
برای این که نوجوانان به آداب صحیح زندگی خوبگیرند وعادت های پسندیده درآنها شکل
بگیرد ، باید محیط خانواده ازیک انضباط عملی صحیح ونسبتاً جدّی برخوردارباشد واعضای خانواده آن را درعمل رعایت کنند ، به عبارت دیگرنباید امورخانه وسبک وروش زندگی درآن بدون حساب وبرنامه وفاقد انضباط باشد . منظورازرعایت انضباط درمحیط خانه این نیست که انضباطی خشک وبی روح واحیاناً خشن برخانواده حکومت کند وآن را به سربازخانه تبدیل کند. اگرپدرومادرخود به این اصول معتقد باشند ودرعمل به طورجدّی آنها را مراعات کنند ، با اندکی مراقبت می توانند فرزندان خود را نیزبه آن اصول عادت دهند. این عادت های پسندیده سرمایه ای گرانبها برای فرزندان است .
به طورمثال ، مراعات نظافت وبهداشت ، صرفه جویی وپرهیزازریخت وپاش ، هم کاری درامور، مراعات حقوق دیگران، رعایت ادب ورفتاروگفتار، پرهیزازراحت طلبی و وقت گذرانی، استفاده ی صحیح ازوقت ونیرو و... ازاصولی هستند که درقالب یک برنامه ی عملی قابل آموزش به فرزندان است . به عنوان نمونه وقت خواب واستراحت فرزندان باید حدوداً مشخّص باشد وهرکس درهرساعت ازروز به رختخواب نرود. خواب آنان نیزنباید چنان طولانی باشد که ازآنها افرادی تنبل ، پرخواب، راحت طلب وسست ارا ده بسازد . برنامه ی غذایی واموررفاهی نیزنباید طوری باشد که فرزندان را نازپرورده بارآورد، چنین افرادی درمراحل بعدی زندگی آمادگی رویارویی با سختی ها ی طبیعی زندگی را نخواهند داشت .
لازم به توضیح است که زندگی به طورطبیعی با خود مشکلاتی به همراه دارد ورسیدن به موفقیّت همواره محتاج تلاش و زحمت وپذیرش پاره ای محرومیّت هاست . درطول تاریخ کسانی همواره موفّق بوده اند که تحمّل محرومیّت ها برای رسیدن به هدف درآنها کاردشواری نبوده است .
ازاین روپدرومادرعاقل ودوراندیش باید فرزندان خود را به تدریج با محرومیّت ها و رنج های طبیعی زندگی آشنا سازند وآنها را آماده ی زندگی درجهان واقعیّت ها کنند.1
خانواده هایی که درتأمین خواسته های فرزندان خود زیاده روی می کنند ، ندانسته بذرناکامی وناتوانی را درضمیرآنها می پاشند . فرزندان باید ازهمان ابتدا درانجام امورخانه و بویژه امورشخصی خود شرکت داده شوند تا احساس مسئولیّت درآنها رشد کند ونازپرورده وعاطل وباطل بارنیایند .1
- با عملکرد خود به فرزندانتان رفتارهای مناسب را نشان دهید:
نوجوانان اغلب با مثال یاد می گیرند . رفتارها، ارزش ها وحالت های والدین وخواهر و برادرها تأثیرفراوانی برروی نوجوانان دارند .
ارزش های احترام ، صداقت وغروردرخانواده ونیاکان شما می تواند منابع مهمّی ازقدرت برای نوجوانان باشد .
چنان چه درمجاورت یک همسایه ی ناجورزندگی کنند یا دریک مدرسه ی نامناسب حضورداشته باشند سبب می شود رفتارفرزندانمان پرخاشگرانه شود وممکن است کسی راکتک بزنند . باید با فرزندان خود درمورد خطرات احتمالی رفتارخشونت آمیزجدّی باشید .1 چنان چه
فرزندان مورد تحسین وتوجّه قراربگیرند رفتارهای خوب رابیشترتکرارمی کنند .
می توانید ازطریق نکات زیر، راه حل های غیرپرخاشگرانه ی حلّ مشکلات را به فرزندان خود بیاموزید :
1- با آنها به بحث درمورد مسائلی بپردازید .
2- ازآنها بخواهید تا درنظربگیرند که اگرازخشونت برای حلّ مشکلات استفاده نمایند ، چه اتّفاقی ممکن است بیفتد .
3- دراین مورد صحبت کنید : چه اتّفاقی ممکن است بیفتد ، اگرآنها مشکلات را بدون خشونت حل کنند .
این نوع بلند فکرکردن ، متقابلاً به نوجوانان کمک خواهد کرد تا متوجّه شوند که خشونت راه حلّ مفیدی نیست . گاهی اوقات والدین بدون آن که بدانند ، رفتارپرخاشگرانه را تشویق می کنند، برای مثال بعضی ازوالدین که برای یک پسرآموختن زد وخورد مفید است ، به فرزندان خود بیاموزید که بهتراست مناظرات را با کلمات آرامش بخش ونه با مشت وتهدید حل کرد . به فرزندان خود کمک کنید تا برای استفاده ازاوقات فراقت خود راه های غیرخشونت آمیزوسودمند را بیاموزند وآنهارا دربازی ها ، سرگرمی ها و ورزش های مورد علاقه خود یاری دهید وکمک کنید تا مهارت ها واستعداد های خود را گسترش دهند.
برای بچّه های کوچک ترداستان بخوانید وبچّه های بزرگ تررا به کتاب خانه ببرید یا برایشان داستان های خانوادگی درمورد خویشاوندان مورد تحسینی که ازدنیا مکانی زیباتر ساخته اند نقل کنید . اِعمال هرروش تربیتی مثبت برای دورکردن نوجوان ازخشونت و عصبانیّت می تواند مثمرثمرباشد .1
نوجوانی که دست به خشونت می زند به این خاطر است که اغلب تحت تأثیرخواسته ها وتمایلات خویش است ودراین مورد اصرار می ورزد ومیل دارد که حرف خود رابه کرسی
بنشاند ، بنابراین والدین باید با منطق قوی دربرابر خواسته های غیر منطقی فرزندان قاطعیّت
نشان دهندتا آنها راوادار به انعطاف کنند .
این را هم بدانید که قاطعیّت غیرازخشونت است ، بنابراین نباید فرزندمان احساس کند که فردی رها شده است ، دراین مورد والدین باید ازخصوصیّات خُلقی ، عاطفی، روانی واحتماعی فرزندشان استفاده کنند ، زیرا اودردوره ای قرار دارد که روان شناسان به آن دوران وزارت می گویند .
دراین دوره نوجوان ازکنترل وراهنمایی والدین رنج می برد واحساس می کند که بزرگ شده ، بنابراین می خواهد درهرمورد مانند فردی مستقل عمل کند ، برای همین منظورچون شیفته ی تمجید وستایش است ، شما می توانید با با تحسین وتمجید درست وبه موقع اعتماد به نفس اورا بالا ببرید وارزش یابی صادقانه ومثبت موجب می شود که نوجوان تلاش بیشتری بکند تا مورد تأیید قراربگیرد . روابط پدرومادرو تأثیرآن برتربیت فرزند
بی گمان محورخانواده زن وشوهرورابطه ی آن دو بایکدیگراست . چگونگی رابطه ی بین آنها تأثیری تعیین کننده برسرنوشت تربیتی فرزندان دارد . اگرمیان زن وشوهرروابط صمیمانه برقرار باشد وآن دوبا مهروصفا وبا مراعات اصول درکنارهم زندگی کنند ، محیط خانواده
برای رشد وپرورش فرزندان آماده خواهد بود.
شرط اصلی برای برقراری صمیمیّت میان والدین وفرزندان ، وجود صمیمیّت بین پدرومادر است .
پرسشی که دراینجا به آن می پردازیم این است که کدامیک اززن وشوهردرتربیت فرزندان نقش اصلی را دارد ؟ پدریا مادر؟
غالباً پاسخی که به این پرسش داده می شود این است که مادربه علّت تماس مداوم وطولانی بافرزندان ، سهم اصلی رادرتربیت آنها دارد وفرزندان بسیاری ازخلق وخوی خود را ازمادرشان دریافت می کنند .
پدربه علّت اشتغال به کاردرخارج ازخانه فرصت کافی برای ارتباط بافرزندان را ندارد ، از سوی دیگروجود عاطفه ی مادری درزن سبب می شود که اوبا همّت ، توجّه وعلاقه ی بیشتربه انجام کارهای مربوط به فرزندان خود مشغول شود وبه طورطبیعی بیش ازپدرآنها را تحت تأثیرشخصیّت قرارمی دهد.
شادابی روح زن :
لازمه ی شادابی روح زن ، جلوگیری ازافسردگی وپژمردگی اواین است که زن خود را
محبوب همسرخودش ببیند وازعشق وعلاقه اونسبت به خود مطمئن باشد. همین اعتماد واطمینان ، امنیّت خاطرزن را تأمین می کند وبه آرامش درونی اوکمک می کند ، امّا اگردرمورد عشق ومحبّت همسرش نسبت به خود تردیدی داشته باشد واورا نسبت به خود بی تفاوت وبی توجّه ببیند ، یا دل اورا درگروعشق وعلاقه به به کسان یا چیزهای دیگربداند وخود را ازتصاحب دل او محروم وبی نصیب بداند ، روز به روز نهال زندگی او روبه پژمردگی نهاده ، ازنشاط روحی اش کاسته می شود.1
این مسأله تا آنجا روحیّات زن را تحت تأثیر قرار می دهد که علاقه و عاطفه ی او نسبت به
فرزندانش نیزازاین تأثیربه دورنمی ماند ، یعنی با وجود این که عشق وعلاقه ی زن نسبت به مرد ، به پای عاطفه ی مادری نمی رسد ، امّا همین عشق وعلاقه ی فطری وطبیعی نسبت به فرزند نیزازتأثیرات رابطه ی او با همسرش برکنارنمی ماند وچنین نیست که مادردرهرحال به یک اندازه ازاحساسات مادری برخوردار باشد ، بلکه عواطف واحساسات شوهردرباره ی زن ، حتّی احساسات مادرانه ی اورا نسبت به فرزندانش تحت تأثیرقرار می دهد وآن را غنا می بخشد یا درآن نقصان ایجاد می کند . ازاینجا می توان پی برد که عواطف واحساسات شوهر نسبت به زن تا چه اندازه درزندگی اونقش دارد وتا چه حدّ می تواند زندگی خانوادگی اورا تحت الشّعاع قرار دهد.2
روابط معیوب والدین وفرزندان خلاصه ی تأثیرات وشرایط مربوطه
شرایط نامطلوب نحوه ی تأثیربررشد وتکامل نوجوان 1- طرد 2- حمایت افراطی توأم با اغماض 3- حمایت افراطی توأم با تسلّط وغلبه4- موازین برتروشدید اخلاقی 5- اختلافات ومشاجرات خانوادگی 6- طلاق وجدایی 7- سستی موازین اخلاقی والدین8- کمال جویی وآرزوهای غیرمنطقی وجاه طلبی والدین برای کودک9- والدین عصبانیاحساس ناامنی وگوشه گیری ، جستجوی دائم محبّت ، منفی بافی ، رفتارخصمانه، ناتوانی درتقدیم یا پذیرشخود خواهی ، پرتوقّعی، ناامنی، ناتوانی درمقابل محرومیّت ، سرکشی دربرابرقدرت،احتیاج فراوا ن برای توجّه ودقّت، فقدان مسئولیّت ناشایستگی ، فقدان توانایی ونیروی ابداع وابتکار متمایل به اتّکاء وعدم استقلال درروابط با دیگران رشد وجدان سخت گیر، تمایل به سخت گیری، کشمکش های سخت درونی، احساس گناه، تحقیرو نفرت شخصی تشویش وفشاردرونی، نا امنی ومیل به ارزیابی جهان به عنوان نا امن وخطرناکنا امنی، گوشه نشینی، انزوا، فقدان مدل کافی وشایسته برای رشد مناسب ووفاداری واطاعت نسبت به موازین هریک ازوالدیندرون افکنی ارزش های غیراخلاقی وناپسند اجتماعی که غالباً باعث رفتارغیرقانونی وگرفتاری های ناشی ازآن است .درون افکنی ارزوهای خام با حقیقت نامنطبق والدین توسّط فرزند وشکست حتمی که سبب محرومیّت وحسّ گناه وبی لیاقتی می گردد. تمایل فرزند به تقلید ودرون افکنی ترس ها و ناامنی ها ومکانیسم های دفاعی عصبانی پدرومادر1
آیا والدین ونوجوانان به شنیدن حرف های یکدیگرراغب هستند؟
ازمسائل مهمّ درزندگی خانوادگی درک یکدیگراست . یکی ازارکانی که زمینه ی درک طرف مقابل را فراهم می کند، شنیدن حرف ها ودیدگاه های افراد خانواده به خصوص نوجوانان وجوانان است . ولی متأسّفانه عدّه ی زیادی ازفرزندان شکایت دارند که والدینشان به حرف های آنها گوش نمی کنند ، درحالی که آنها مشتاق هستند که نه تنها به حرفهایشان توجّه شود وآن رابشنوند ، بلکه شنونده آنها رادرک کند واین امرباعث می شود که احساس کنند تأیید،
ستایش وپذیرفته شده اند.
وقتی یکی ازفرزندان به هرعلّتی دچارناراحتی می شود ، معمولاً کنترل کمی نسبت به اعمال وگفتارخود دارد وبه این ترتیب برای این که والدین رامتوجّه کند که ناراحت است شروع به نق زدن می کند ویک سری صحبت هایی که باعث می شود طرف مقابل حتّی دیگربه مقدارکم هم به صحبت های اوگوش نکند .
روان شناسان معتقدند یکی ازشیوه ها برای بیان مطلوب نظرات واحساسات به گونه ای که فرزندان کاملاً به آنها گوش دهند این است که : بیاموزید به زبان استعاره سخن بگویید ومنظورخودتان را به طورغیرمستقیم ودرپوششی دل چسب بیان کنید.1