تحقیق تاریخ و طب

تحقیق تاریخ و طب (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

تاریخ و طب نام نویسنده چکیده تاریخ مفهومی انتزاعی است که حداقل دو معنا از آن مستفاد می‌گردد: گاه ناظر به وقایع گذشته و گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع است؛ بنابراین، هم به علم تاریخ و هم به موضوع آن، تاریخ گفته می‌شود. اما علم پزشکی یک دانش کاربردی است، هدف آن حفظ و ارتقاء تندرستی، درمان بیماری‌ها و بازتوانی آسیب‌دیدگان است. این منظور با شناخت بیماریها، تشخیص، درمان و جلوگیری از بروز آن‌ها به انجام می‌رسد. این تحقیق قصد دارد پیوند تاریخ و طب (پزشکی) را شناسایی کند. بنابراین هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تاثیرات متقابل تاریخ و طب و سوال اصلی این تحقیق از این قرار است که تاثیرات متقابل علوم تاریخ و طب چه بوده؟ فرضیه اصلی این تحقیق نیز عبارت است از اینکه علم تاریخ و علم طب بر روی هم تاثیرات متقابل داشته اند. این تحقیق به روش اسنادی و کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیش برداری از مقالات و کتب و مجلات انجام شده است و تحلیل داده های آن نیز به روش تحلیل تفسیری بوده است. در این مقاله دیدیم که طب و تاریخ به عنوان دو علم مجزا اما تاثیرگذار و متاثر از هم توانسته اند در طول تاریخ به همدیگر یاری رسانده و همدیگر را حفظ و تقویت کنند. بدین ترتیب و با مراجعه به مستندات و کتب و مقالات متعدد علمی دیدم که تمام فرضیات این تحقیق تایید شدند و اهداف این تحقیق به دست آمد و سوالات چهارگانه آن پاسخ داده شد. به نظر می رسد بسیار مفید باشد که پژوهشگران هر دو رشته در همکاری تنگاتنگ با یکدیگر روش های همکاری و ارتباط بیشتری را یافته و به تقویت هر دو رشته علمی در همکاری با یکدیگر همت گارند. کلیدواژه ها تاریخ، طب مقدمه تاریخ مفهومی انتزاعی است که حداقل دو معنا از آن مستفاد می‌گردد: گاه ناظر به وقایع گذشته و گاه معطوف به مطالعه و بررسی وقایع است؛ بنابراین، هم به علم تاریخ و هم به موضوع آن، تاریخ گفته می‌شود. برای تفکیک این دو مقوله، اصطلاحاً تاریخ را تاریخ (1) و علم تاریخ را تاریخ (2) می‌نامند. منظور از تاریخ (۱)، مجموعه حوادث فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی انسان‌ها و در رابطه با آن‌ها رخ داده است. این رویدادها شامل اموری می‌شود از قبیل کردارها و دستاوردهای مادی و معنوی بشر و هرآنچه که گفته، اندیشیده و عمل کرده ‌است. تاریخ (۲) معرفتی ناظر به وقایع جزئی و درک پدیده‌های ذکرشده ‌است که در ذهن تاریخ‌نگار شکل می‌گیرد و از نوع معرفت درجه یک است. به عبارت دیگر، رویداد (تاریخ)، موقعیتی هستی‌شناختی دارد و تأویل و فهم از رویداد (علم تاریخ) دارای موقعیتی شناخت‌شناختی است. ویلیام هنری والش تاریخ (۲) را بازگو کردن کلیه اعمال گذشته انسان می‌داند، به‌گونه‌ای که نه‌تنها در جریان وقایع قرار می‌گیریم، بلکه علت وقوع آن حوادث را نیز بازمی‌شناسیم. به عبارت دیگر، هدف تاریخ علاوه بر اینکه معرفت به افراد انسان است، آگاهی به روابط اجتماعی او در گذشت روزگار را نیز هست. منظور از «اجتماعی» در واقع کل اموری است که در حیات آدمی مؤثر است، نظیر امور اقتصادی، مذهبی، سیاسی، هنری، حقوقی، نظامی و علمی. پژوهشگرانی که درباره تاریخ می‌نویسند، تاریخ‌نگار نامیده می‌شوند. هرچند غالباً این رشته مطالعاتی را در زیرگروهی از علوم انسانی یا علوم اجتماعی قرار داده‌اند، با این حال می‌توان آن را به عنوان پلی بین این دو شاخه تلقی کرد؛ زیرا روش‌های مطالعاتی مختلف آن از هر دو شاخه وام گرفته شده‌اند. تاریخ به عنوان یک رشته مطالعاتی دارای شاخه‌ها و گرایش‌های جانبی زیادی است. تاریخ‌نگاران از گذشته کوشیده‌اند تا پرسش‌های تاریخی را با پژوهش در اسناد نوشتاری پاسخ گویند. با این‌حال پژوهش‌های تاریخی تنها به این منابع محدود نمی‌شوند. به‌طور کلی، منابع دانشورانه تاریخی را می‌توان به سه رده تقسیم کرد: منابع مکتوب، منابع منقول و منابع مادی. تاریخ‌نگاران اغلب از هر سه مورد استفاده می‌کنند. اما علم پزشکی یک دانش کاربردی است، هدف آن حفظ و ارتقاء تندرستی، درمان بیماری‌ها و بازتوانی آسیب‌دیدگان است. این منظور با شناخت بیماریها، تشخیص، درمان و جلوگیری از بروز آن‌ها به انجام می‌رسد. دانش پزشکی بر روی طیف وسیعی از رشته‌ها شامل از فیزیک و زیست‌شناسی تا علوم اجتماعی، مهندسی و علوم انسانی بنا شده ‌است. امروزه هدف دانش پزشکی استفاده از فناوری‌های دانش‌مبنا و استدلال قیاسی برای رسیدن به راه‌حل مشکلات بالینی است. اکتشافات در باب ماهیت ژن‌ها و سلول‌ها دریچه‌ای برای تعریف فیزیولوژی بر مبنای سیستم‌های مولکولی فراهم کرده‌است. این بصیرت فیزیولوژیکی راه را برای درک بهتر فرایندهای پیچیده بیماری‌ها و رویکردهای نو درمانی فراهم کرده‌است. تلاش بشر برای درمان بیماری‌ها و آسیب‌ها از دوران پیش از باستان وجود داشته‌است و در دوران باستان نیز در کنار مذهب و گاه به عنوان بخشی از آن وجود داشته‌است. در یونان باستان پزشکانی چون بقراط پزشکی را به عنوان دانش و فنی مجزا مطرح کردند و بنیانگذاران راهی بودند که بعدها توسط پزشکانی همچون ابن‌سینا و رازی طی شد. در رنسانس با بهره‌گیری از روش علمی پزشکی پیشرفت‌های قابل توجهی کرد. از قرن ۱۹ آنچه به عنوان پزشکی مدرن شناخته می‌شود بنیان گذاشته شد. در اواخر قرن بیستم و دوران معاصر دانش ژنتیک رویکرد نسبت به درمان و بیماری‌ها را دچار تحولی جدی کرد به‌طوری‌که ژنتیک پزشکی را دارای نقشی متحول‌کننده برای پزشکی از درمان محور بودن به حفظ سلامتی دانسته‌اند. اهمیت سلامتی در بهره‌وری اجتماع و کیفیت زندگی منجر به تأسیس موسسات و قوانین شده‌است تا مسایلی همچون تحصیل و مجوزدهی به پزشکان تا نحوه استفاده از بودجه‌های درمانی در کشورها قانونمند و تنظیم شوند؛ لذا سازمان‌های پزشکی در کشورهای مختلف برای سازمان دهی و قانونمندسازی فعالیت‌های پزشکی تأسیس شده‌اند. در حرفه پزشکی، پزشکان با استفاده از قضاوت بالینی، بیمار را جهت تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماری ارزیابی می‌کنند. در عملکرد بالینی معمولاً مراحل شرح حال، معاینه فیزیکی، تهیه فهرست مشکلات، مشخص کردن تشخیص‌های افتراقی، بررسی‌ها (شامل آزمایش و تصویربرداری و …)، رسیدن به تشخیص و در آخر درمان انجام می‌شود. امروزه پیشرفت‌های روزمره علم و گسترش قابل توجه دامنه دانش پزشکی و شناخت بشر از بیماری‌ها منجر به تخصصی شدن پزشکی و تقسیم آن به رشته‌های مختلف شده‌است. با این حال کماکان ارائه خدمات پزشکی در بیشتر جوامع از سطح مراقبت‌های اولیه بهداشتی، با تمرکز روی عملکرد پزشکان عمومی و پزشکان خانواده شروع می‌شود و بسته به نیاز در سیستم ارجاع بیماران به سطوح دوم و سوم که خدمات پزشکی تخصصی‌تر را ارائه می‌دهند ارجاع می‌شوند. پزشکی مدرن با انتقاداتی هم مواجه است از جمله عدم دسترسی مناطق محروم و طبقه کم درآمد بعضی جوامع به خدمات پزشکی گران‌قیمت که در این راه سازمان‌هایی همچون سازمان جهانی بهداشت با تعیین سیاست‌های جهانی و ایجاد مسئولیت در کشورها و سیاستمداران نسبت به سلامت سعی در رفع این نقیصه را دارند. اهداف، سوالات و فرضیات این تحقیق قصد دارد پیوند تاریخ و طب (پزشکی) را شناسایی کند. بنابراین هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تاثیرات متقابل تاریخ و طب بوده و اهداف فرعی آن بررسی پیوند علم تاریخ و پزشکی، بررسی علم پزشکی و طب در طول تاریخ و نیز بررسی عملکرد تاریخ در وقایع نگاری علم طب و پزشکی بوده است. سوالات این تحقیق از این قرار است که تاثیرات متقابل علوم تاریخ و طب چه بوده و این دو علم چه پیوندهایی با هم داشته و علم طب در طول تاریخ چه روندی را طی کرده است و علم تاریخ در روایتگری علم طب در طول زمان چگونه عمل کرده است؟ فرضیاتی که برای این تحقیق در نظر گرفته شد از این قرار بودند: علم تاریخ و علم طب بر روی هم تاثیرات متقابل داشته اند. علم تاریخ و علم طب پیوندی ناگسستنی دارند و علم تاریخ توانسته است رویدادهای پزشکی را در طول تاریخ به خوبی روایت و ثبت کند. ادبیات نظری و پیشینه تحقیق تمامی اقوام انسانی از ابتدایی‌ترین دوران‌های خود عقاید پزشکی خاصی در مورد تولد و مرگ و بیماری‌ها داشته‌اند. به‌طوری‌که بیماری را ناشی از اراده الهی، قدرت جادوگران یا سایر منابع ماوراءالطبیعه می‌دانستند و لذا درمان را از آن دیدگاه دنبال می‌کردند. برخی از این عقاید تا دوران معاصر در غالب ایمان درمانی و مقبره‌های مقدس باقی مانده‌است. گرچه خیزش پزشکی علمی در هزاره اخیر بسیاری از این روش‌ها را ضعیف کرده‌است. پزشکی در مقابل تاریخ گرچه پیشینه ثبت شده‌ای از گیاهانی که برای مقاصد دارویی استفاده می‌شدند وجود ندارد اما شواهدی وجود دارد که انسان اولیه پس از طی نسل‌ها و در پی آزمون و خطا به خواص دارویی برخی گیاهان پی برد. 2-1- پزشکی بابل استقرار تقویم و اختراع نوشتن علامت آغاز تاریخ ثبت شده‌است. دانسته‌های ما از دانش اولیه متشکل از قرص‌های خاک رس منقوش به خط میخی و مهرهایی است که توسط پزشکان بین النهرین باستان مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. در موزه لوور ستون سنگی وجود دارد که قوانین حمورابی پادشاه بابل که در قرن ۱۸ پیش از میلاد را نشان می‌دهد. این قانون شامل قوانین سختی مربوط به پزشکی است. برای مثال، «اگر دکتر، در بازکردن آبسه، بیمار را کشت دست او قطع خواهد شد»؛ اما اگر بیمار کشته شده برده بود، دکتر به سادگی موظف شد تا برده دیگری تأمین کند. هرودوت مورخ یونانی، در مورد بابل اظهار کرده که هر بابلی یک پزشک آماتور بود، چون رسم بود بیمار را در خیابان قرار دهند چرا که هر عابری ممکن است مشاوره پزشکی ارائه دهد. غیب گویی با بررسی کبد حیوان قربانی شده به‌طور گسترده‌ای اعمال می‌شد تا دوره بیماری را مشخص کنند. 3-1- پزشکی مصر باستان در مورد پزشکی مصر باستان تصویر روشن تر می‌شود. نخستین پزشک ایمهوتپ Imhotep است، وزیر پادشاه جوزر در هزاره سوم پیش از میلاد که طراح یکی از قدیمیترین هرم‌ها، هرم Ṣaqqārah است و بعدها به عنوان خدای پزشکی مصر همرده با خدای یونانی آسکلپیوس یاد شده‌است. از مطالعه پاپیروسهای مصری دانش قویتری به دست آمده‌است به خصوص پاپیروسهای Ebers و ادوین اسمیت که در قرن ۱۹ کشف شدند. اولی لیستی از راه‌های جبران بلا، با جادوهای مناسب یا وردخوانی است. دومی رساله‌های جراحی در درمان زخمها و صدمات دیگر است. برخلاف آن‌چه ممکن است انتظار رود، عمل گسترده از تخلیه بدن مرده در مصر منجر به انجام مطالعه آناتومی انسان نشد. اما مومیایی‌های حفظ شده نشان دادند که صاحب آن‌ها در زمان زندگی از چه بیماری‌هایی رنج می‌برده، از جمله ورم مفاصل، سل، تورم مفاصل، نقرس، فساد و پوسیدگی دندان، سنگ مثانه و سنگ صفرا. شواهدی از schistosomiasis بیماری انگلی است که هنوز یک معضل پزشکی است یافت شده‌است. در این میان شواهدی دال بر سفلیس یا نرمی استخوان در آن دوران یافت نشده‌است. جستجو برای اطلاعات مربوط به طب کهن طبیعتاً منجر به هدایت ما از پاپیروس‌های مصری به ادبیات عبری می‌شود. اگرچه کتاب مقدس شامل اطلاعات کمی در شیوه‌های درمانی از عهد عتیق است ولی غنی از اطلاعاتی در مورد بهداشت شخصی و اجتماعی است. 4-1- پزشکی ایران باستان در کتاب مقدس اوستا شاخه‌های از علم پزشکی ایران ذکر شده‌است و در اوستا از واژه (وی ماد معادل کنونی واژه مدیکال در زبان انگلیسی) استفاده شده‌است لازم به ذکر است واژه مدیکال در زبان انگلیسی کنونی به معنای پزشکی است. تمرین و مطالعه پزشکی در ایران دارای سابقه طولانی و پرکاری است. موقعیت ایران در تقاطع شرق و غرب آن را در قلب تحولات در هر دو پزشکی یونان باستان و هند قرار داده‌است. بسیاری از پیشرفت‌ها توسط ایرانیان در هر دو دوران قبل و بعد از اسلام به این دانش اضافه شد. نخستین نسل از پزشکان پارسی در دانشگاه جندی‌شاپور، آموزش دیده بودند که گفته می‌شود نخستین بیمارستان آموزشی که ابداع شده‌است. رازی به عنوان مثال، نخستین پزشکی است که از مصرف الکل به‌طور منظم در حرفه خود استفاده کرد. کتاب جامع پزشکی (الحاوی) نوشته شده توسط رازی پزشک و شیمیدان بزرگ ایرانی بود در این کتاب رازی به ثبت بیماری‌ها و روش‌های درمانی به کار برده در مورد آن‌ها پرداخته‌است. همچنین کتاب رازی در مورد سرخک و آبله در معرفی این دو بیماری در اروپا بسیار تأثیرگذار بود. ابن سینا فیلسوف مشائی و پزشک بزرگ چهره دیگر تأثیرگذار پزشکی ایران است که کتاب قانون در طب او را عده‌ای معروف‌ترین کتاب در تاریخ طب در نظر گرفته‌اند. این کتاب متن استاندارد تحصیل پزشکی در تمام اروپا تا عصر روشنگری بود. 5-1- پزشکی در یونان و روم باستان پزشکی در یونان باستان تحت تأثیر سنت‌های پزشکی بابلی‌ها و مصری‌ها ایجاد شده‌است. یونانیان باستان به ایجاد یک سیستم پزشکی مزاجی که در درمان به دنبال بازگرداندن توازن مزاج در داخل بدن است نائل شدند. چهره بزرگ در طب یونان باستان بقراط بود، که او راپدر "از طب مدرن می‌دانند. کورپس بقراطی می‌مجموعه‌ای از حدود هفتاد اثر از کارهای اولیه پزشکی یونان باستان است که تحت تأثیر قوی بقراط و شاگردانش است. سوگند بقراط برای پزشکان یکی از معروفترین باقیمانده‌های آن دوران است که هنوز هم به کار می‌رود. در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۱۳ تعدادی قرص روی که به صورت قابل توجهی تحت محافظت و نگهداری قرار داده شده بودند، کشف شد. این قرص‌ها در یک کشتی متروک و ویران شده رومی به قدمت حدود ۲۰۰۰ سال پیدا شد. این اکتشاف اسرار جدیدی را از پزشکی در روم باستان به پژوهشگران تاریخ علم پزشکی تقدیم کرد. اما در زمینه تحقیقاتی که سابقا در این زمینه انجام شده است می تواند گفت شعبانی و مشایخی (1395) در پژوهشی با عنوان جایگاه علمی مکتب پزشکی جندی شاپور آورده اند که دانش گاه پزشکی جندی شاپور جایگاه بالایی در تاریخ پزشکی جهان دارد. دست آوردهای درخشان این دانش گاه و استادان و دانش آموختگانَش به گونه ای در تاریخ طب جهان تأثیر گذارد که می توان آن را مکتبی ویژه خواند. گزارش های تاریخی درباره کارکردهای آموزشی فراوان و مؤثر آن در انتقال علم پزشکی، نقش درمانی ممتاز و تاریخی اش در ایران و جهان و افتخاراتَش در زمینه پژوهش و عرضه محصولات ارزش مند علمی؛ به ویژه کتاب های پزشکی مرجع، بر جایگاه علمی برجسته این دانش گاه دلالت می کنند. این پژوهش با طرح پرسشی کانونی درباره جایگاه این مکتب در زمینه های آموزشی، پژوهشی و درمانی در سنجش با جایگاه دیگر دانش گاه ها و مراکز علمی ایران و جهان، به روش توصیفی تحلیلی و به کمک منابع معتبر علمی، به بحث و بررسی می پردازد و علل و زمینه های افول آن را پس از قرن ها مرجعیت علمی در جهان می کاوَد. نگاه فراگیر به جایگاه علمی مکتب پزشکی جندی شاپور از قوت های این پژوهش به شمار می رود و نه تنها بر هویت ممتاز ایرانی اسلامی تأکید می کند که دست مایه ای برای برنامه ریزان علمی و مجریان سیاسی در عرصه احیای الگوی موفق و مفید تمدن اسلامی است. نظری (1390) در مقاله ای تحت عنوان تاریخ چشم پزشکی مسلمانان تا قرن پنجم هجری آورده است که پزشکان مسلمان در مسیر شناخت و درمان بیماری های چشم همت فراوان گماشتند. آنان در گام اول به مطالعه، بررسی و ترجمه کتب و مقالات چشم پزشکی متعلق به تمدن های دیگر نظیر یونانی، سریانی، هندی، ایرانی و غیره پرداختند؛ ولی تلاش ایشان به مطالعه و ترجمه کشفیات گذشتگانی چون جالینوس، بقراط و دیگر پزشکان تمدن های روزگار خود محدود نشد. آن ها در گام بعدی با نگارش مقالات و کتب فراوان، به علم چشم پزشکی خدمات شایان توجهی کردند. در نخستین سده های پس از ظهور اسلام، چشم پزشکان تمدن نوپای اسلامی- در دو بُعد نظری و عملی- تحولاتی را رقم زدند که تا قرن ها در مرکز توجه چشم پزشکان عالم قرار گرفت. در این دوره به لحاظ نظری، نظریه های نوینی درزمینه فیزیولوژی و آناتومی چشم و همچنین اصلاح عیوب بینایی با استفاده از علم فیزیک نور بیان شد؛ در بُعد عملی نیز ابتکارات درخور توجهی در زمینه درمان های دارویی و اعمال جراحی پا به عرصه علم چشم پزشکی گذارد. بنابر مطالب فوق دیدیم که نظرات و تحقیقات متعددی درباره تاریخ طب و پیوند میان تاریخ و طب وجود دارد و انجام گرفته است و این تحقیق نیز در راستای این نظریات و تحقیقات انجام گرفته است. روش شناسی این تحقیق به روش اسنادی و کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیش برداری از مقالات و کتب و مجلات انجام شده است و تحلیل داده های آن نیز به روش تحلیل تفسیری بوده است. یافته ها در این تحقیق دیدیم که علم پزشکی و عمل تاریخ ارتباطی تنگاتنگ با هم داشته و علم تاریخ در روایتگری رویدادها و وقایع مهم علم پزشکی کوشا بوده و تقریبا توانسته است تمام این رویدادهای تاریخ ساز را ثبت و روات کند و آنها را به نسل های بعد منتقل کند. دو مقابل خود علم پزشکی نیز با دست یازیدن به کشف های بزرگ و مهم مشوقی بوده است برای علم تاریخ که بر روی این موضوعات حساس و متمرکز شده و سعی در ثبت و نگهداری اطلاات آن داشته باشد. علم تاریخ با ثبت و انتقال وقایتع پزشکی توانست اطلاعات اساسی و مهمی در اختیار پزشکان عصرهای بعدی قرار داده و کمک شایانی به آنها نماید تا بتوانند با استفاده از دانش پزشکی سابق علم خود را نوسعه دهند و نیز علم پزشکی در توسعه سلامت و بهداشت عمومی جامعه در نوبت خود جان و سلامتی مورخان و روایتگران رویدادهای علم پزشکی را نیز نجات داده و بهبود بخشید و این خدمات تاریخ را بی پاسخ نگذاشت. بنابراین می بینیم که علم تاریخ و علم پزشکی هر دو و در کنار هم و در روابط متقابل با هم توانسته اند ضمن انجام وظیفه اصلی خود که یکی ثبت وقایع و دیگری حفظ و ارتقا سلامتی در جامعه بوده، یاری گر رشته مقابل خود نیز باشند. مطمئنا اگر علم تاریخی نبود که بتواند وقایع علم طب را روایت کرده و به دست نسل های بعدی برساند پزشکان امروزین نیز از اطلاعات مورد نیاز خود در این رشته و رویدادهای حیاتی که در زمانهای قبل اتفاق افتاده بی خبر می بوده اند. در مقابل اگر علم پزشکی و طب نمی توانسته رشد کرده و به جامعه دانشمندان خدمات رسانی کند مورخان بسیاری نمی توانستند حداقلی از سلامتی را داشته به رشته خود بپردازند. در تاریخ بسیار می خوانیم که مورخان بسیاری به دست طبیبان یا از مرگ نجات یافته و یا به سلامتی بازگشته اند. بحث احمدی (1395) خاطرنشان می کند که دانش پزشکی از دیرباز در تاریخ کهن ما ریشه دوانیده است. در متون کهن مذهبی مؤثرترین شیوه درمان خواندن اوراد مذهبی ذکرشده است. در متون فارسی میانه زردشتی آگاهی های مختصری درباره پزشکی و درمان آمده است؛ بااین وجود همین آگاهی های اندک و ناچیز چشم انداز گسترده ای را پیش رو قرار می دهد و با کمک آن می توان تااندازه ای به چگونگی پزشکی و درمان درآن روزگار پی برد. نام گندی شاپور در اصل به معنی (وِ اندوشاه پور) بهتر از انطاکیه شاپور است و به همین نام محلی در حوالی شوش و دزفول و شوشتر کنونی قرار داشته است که بعد از اشاعه مذهب نسطوری محل تجمع علمای مسیحی گردید و به احتمال قوی اردشیر بابکان آن را به نام پسرش بنا نهاد. شاپور اول آن را تکمیل نمود و به روزگار انوشیروان شهرت جهانی یافت. نگارنده در این مقاله سعی دارد تا به پزشکی در ایران باستان و در ادامه به چگونگی به وجود آمدن جندی شاپور و تحولات آن بپردازد. معلمی و همکاران (1395) اعتقاد دارند که ابن عباد ملقب به کافی الکفاه، ادیب و سیاست مدار سده چهارم هجری، توانمند در کشورداری و نظم و نثر عربی بوده است. گزارش هایی از مخالفت وی با پزشکان و دانش پزشکی وجود دارد، اما در عین حال نامه ای در دیوان رسائل الصاحب مشتمل بر مطالب طبی است و نشان دهنده آشنایی نه چندان اندک صاحب بن عباد با مبانی طب و اسباب و علامات بیماری ها. این مقاله با بررسی محتوای رساله یاد شده و تطبیق با منابع پزشکی سده های میانه، دانسته های طبی صاحب بن عباد را می سنجد و دلیل مخالفت های وی با پزشکان و دانش پزشکی را نیز جستجو می نماید. یافته ها نشان می دهد نویسنده این رساله آگاه از مبانی طب در عصر خویش بوده و نظرات خویش را مبتنی بر منابع پزشکی موجود در آن عصر ارائه کرده است. به نظر می رسد مخالفت وی با پزشکان و دانش پزشکی نیز ریشه در گرایش ها و مطالب فلسفی پزشکان و دانش پزشکی داشته است. گرواند و آذرجو (1395) نیز اعتقاد دارند که شکل گیری تمدن های مهم در فلات ایران در قالب امپراتوری های بزرگ در جهان سیاسی آن زمان و اقتدار سیاسی، نظامی، اقتصادی و حتی فرهنگی آن در طی ادوار مختلف تاریخی، سبب آن گردیده است که در گزارش های مورخین، سیاحان و جغرافیا نویسان همواره از شکوه و عظمت شهرهای ایرانی با نقش های متفاوت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی در صدر شهرهای جهان عصر خود یاد شود، اما در این میان جندی شاپور دارای ویژگی خاصی است که نه تنها در تاریخ ایران بلکه جهان منحصر به فرد است و آن جایگاه علمی این شهر بخصوص از بُعد پزشکی است، به گونه ای که در زمان ساسانیان از این شهر به عنوان شهر بقراط یاد شده است. سقوط ساسانیان عامل تضعیف علمی این دانشگاه نگردید بلکه تأثیر این دانشگاه در شکل گیری و رونق تمدن اسلامی سبب شده است که در گزارش های متعدد از مورخین اسلامی از آن به عنوان بزرگترین و مشهورترین شهر دانشگاهی و پزشکی عصر خود یاد شود که توانسته بود بعد از مدت ها بر سیادت علمی شهر اسکندریه پایان دهد، دانشگاه پزشکی جندی شاپور با پیوند دانش پزشکی ایرانی، هندی، یونانی – سریانی و پذیرش و تربیت دانشجویان متعدد از چهار گوشه جهان به نوعی اولین دانشگاه بین المللی را به وجود آورد که میراث آن تا مدت ها بر دانش پزشکی و تربیت پزشکان نامی همچون ابن سینا و... مشهود بود. با این اوصاف این مقاله در نظر دارد با تکیه بر گزارش های مورخین اسلامی از جایگاه علم پزشکی در دانشگاه جندی شاپور و اساتید و پزشکان نامی آن، چگونگی شکل گیری این دانشگاه بین المللی در شهر جندی شاپور و تاثیر آن بر دانش پزشکی را مورد بررسی قراردهد. بنابراین در این مقاله از روش تاریخی و مطالعه توصیفی – تحلیلی استفاده شده است که هدف بر آن است با تکیه بر اسناد تاریخی به بررسی موضوع پرداخته شود. غفرانی و تنهایی (1392) نیز اعتقاد دارند که تاریخ پزشکی مسلمانان، یکی از عرصه های مهم در مطالعات تاریخ و تمدن اسلامی است. جامعه ی اسلامی از روزهای آغازین شکل گیری، به دلیل نیاز، به پزشکی توجه کرد و مسلمانان ضمن استفاده از تجربیات پزشکی جوامع پیش از اسلام، همچون ایرانیان، هندیان و رومیان که از طریق ترجمه منتقل می شد، به تألیف آثار و انتقال تجربیات خود مبادرت ورزیدند. کی یا داغ کردن اعضای بدن، یکی از تجربیات طبی و شیوه های مرسوم جوامع بشری در زمینه ی درمان بیماری ها بود که زمان و مکان پیدایش آن معلوم نیست و تقریباً در تمام جوامع متمدن بشری به کار رفته و نسل به نسل منتقل شده است. این اصطلاح و شیوه ی درمان که در میان پزشکان مسلمان نیز رایج شده بود، هم در احادیث و روایات دینی و هم در ادبیات ملت های مسلمان، اعم از عربی و فارسی، به شکل های گوناگون مورد توجه قرار گرفته و مراتب و اثرات خاصی داشت و تا زمان شکل گیری پزشکی جدید، برای معالجه ی بسیاری از بیماری های بیرونی و درونی بدن آدمی، به کار می رفت. در بسیاری از کتاب های پزشکی مسلمانان، درباره ی ضرورت استفاده از داغ کردن و انواع بیماری های قابل درمان با این شیوه و شکل و جنس ابزارهای مورد استفاده، مطالب قابل توجهی آمده و شیوه های اجرایی آن نیز شرح داده شده است. در این نظرات که با یافته های این تحقیق نیز همراستایی دارند می بینیم که در جهان اسلام پیوند میان علم تاریخ و علم طب بسیار قوی تر و برجسته تر بوده و بسیار به چشم می آید. نتایج در این مقاله دیدم که طب و تاریخ به عنوان دو علم مجزا اما تاثیرگذار و متاثر از هم توانسته اند در طول تاریخ به همدیگر یاری رسانده و همدیگر را حفظ و تقویت کنند. این دو رشته علمی ارتباطی تنگاتنگ با هم داشته و علم تاریخ به وبی روایتگر علم طب در طول دوران ها بوده و علم طب خود یاری گر مورخان بزرگ جهان در طول دوره های متعدد بوده است. بدین ترتیب و با مراجعه به مستندات و کتب و مقالات متعدد علمی دیدم که تمام فرضیات این تحقیق تایید شدند و اهداف این تحقیق به دست آمد و سوالات چهارگانه آن پاسخ داده شد. به نظر می رسد بسیار مفید باشد اگر پژوهشگران هر دو رشته در همکاری تنگاتنگ با یکدیگر روش های همکاری و ارتباط بیشتری را یافته و ب تقویت هر دو رشته علمی در همکاری با یکدیگر همت بگارند. منابع مصطفی معلمی سید حسین حسینی کارنامی محمدعلی افضلی سید علی مظفرپور، بررسی دانسته های طبی صاحب بن عباد بر پایه منابع پزشکی معاصر او، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال هفتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۳  سید هاشم آقاجری بهرنگ صدیقی بهزاد کریمی، پزشکی مذهبی مسلمانان در سده های میانه ریشه ها و مبانی نظری، مطالعات تاریخ فرهنگی سال سوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۰  شیرین احمدی، نقش جندی شاپور در پیشرفت پزشکی در ایران باستان، جندی شاپور سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۵  عباس احمدوند، کارکرد سیاسی پزشکی در عصر اول عباسی (237 132)، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال هفتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۳  محمدحسن بهنام فر نادیه ابویی مهریزی، پزشکی و روشهای بهداشتی – درمانی در متون کهن ایرانی،  پژوهش در تاریخ سال سوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۹)  زهرا الهویی نظری، تاریخ چشم پزشکی مسلمانان تا قرن پنجم هجری، تاریخ اسلام و ایران دوره جدید زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۷)  امامعلی شعبانی مریم جلالی مشایخی، جایگاه علمی مکتب پزشکی جندی شاپور، سخن تاریخ سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۳  فرشته جهانی مجید گل محمدی، نقش سید اسماعیل جرجانی در تحولات علم پزشکی (434 تا 531 ه . ق)، تاریخنامه خوارزمی سال سوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)  محمدحسین عزیزی فرزانه عزیزی مترجم: فریده فرزی، اعزام دانشجویان پزشکی ایران به خارج از کشور تحت حمایت دولت (1935- 1811)، خردنامه سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲  علی غفرانی سیده نرگس تنهایی، شیوه ی درمانی داغ کردن و جایگاه و اهمیت آن در تاریخ پزشکی مسلمانان، تاریخ اسلام و ایران دوره جدید تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۸ (پیاپی ۱۰۸)  مجتبی گراوند بشیر آذرجو، جایگاه علم پزشکی در دانشگاه جندی شاپور و تأثیر آن بر مراکز علمیِ تمدن اسلامی، تاریخ نو پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۶ 

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته