تحقیق تحقيقات انجام شده در خصوص رابطه سود – قيمت سهام (docx) 14 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 14 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تحقيقات انجام شده در خصوص رابطه سود – قيمت سهام
در زمينه بررسي رابطه سود و قيمت سهام و تاثير اعلان سود بر قيمت ، همچنين ارتباط سود نقدي با قيمت سهام ، تحقيقات متعددي صورت گرفته است . شواهد تجربي نشان مي دهد كه اطلاعات در مورد سود شركت ، براي سرمايه گذاران از اهميت بالايي برخوردار مي باشد.
اولين تحقيقي كه به آن اشاره مي گردد ، تحقيق انجام شده توسط نيدر هافر و ريگان با عنوان تغييرات سود ، پيش بيني تحليلگران و قيمت سهام مي باشد كه به تفصيل راجع به مراحل اين تحقيق شرح خواهم داد.
در تحقيقات انجام شده محققين دريافتند كه نوسانات قيمت سهام ، ارتباط نزديكي با تغييرات سود دارد . در اين مقاله مداركي را ارائه مي نمائيم كه مويد اين فرضيه هستند. نمونه هاي انتخابي از بين شركت هايي مي باشد كه بيشترين درصد تغيير قيمت را در سال هاي 1970 و 1971 داشته ان . ابتدا عملكرد بازار 1253 سهام بورس اوراق بهادار نيويورك مورد بررسي قرار گرفت. در حالي كه ميانگين صنعتي داو جونز پيشرفت 8/4 درصدي را براي سال 1970 اعلام نموده است. تقريبا نيمي از شركت ها (572 شركت كه حدودا 46% كل شركتها را شامل مي گردد ) سود يا زياني بيش از 20% را گزارش نموده اند (منظور از سود يا زيان تغيير در قيمت ها در سال 1970 نسبت به سال 1969 مي باشد) از بين اين شركت ها ، 50 درصد به عنوان بهترين شركت ها (شركت هايي كه افزايش قيمت آنها بين 37 + تا 125 + درصد مي باشد ) و 50 شركت نيز به عنوان بدترين شركت ها (شركت هايي كه كاهش قيمت آنها بين 49 – تا 78 – درصد مي باشد ) انتخاب گرديده و به عنوان 2 نمونه دسته بندي شدند (Top 50 & Bottom 50 Sample) اين انتخاب با اين فرض صورت گرفت كه تحت اين نمونه ها ارتباط سود – عملكرد ، بهتر بيان مي گردد . تفاوت هاي مهم بين دو نمونه فوق كه از اين پس B 50 , T50 ناميده مي شوند به شرح ذيل قابل تفكيك است :
مهمترين عامل مجزا كننده اين دو گروه ، سودآوري مي باشد . سود گزارش شده پايان سال 1970 تعداد 45 شركت از بين 50 شركت گروه T50 ، نسبت به سال قبل افزايش نشان مي دهد در حالي كه براي گروه B50 اين تعداد محدود به 4 شركت مي باشد.
از آنجايي كه 23 شركت از گروهB50 زيان گزارش كرده اند لذا مديريت در مقابل گزارش اخبار بد ، مقاومت مي كند ، تنها 40 درصد از شركت هاي گروه B50 سود خود را در مدت 2 ماه پس از پايان سال مالي گزارش نموده اند (20 شركت) در حالي كه اين نرخ براي شركت هاي گروه T50، 88% مي باشد (44 شركت) . از 5 شركتي كه بيش از 3 ماه بعد از پايان سال مالي ، گزارش خود را ارائه كرده اند ، 4 شركت زيان داشته اند و لذا نتيجه ديگر اين است كه شركت هايي كه عملكرد مناسبي دارند ، دوست دارند زودتر از شركت هايي كه عملكرد ضعيفي دارند ، گزارش مالي خود را ارائه نمايند. (شركت هاي گروه T 50 زودتر از شركت هاي گروه B50 گزارش مالي سالانه خود را ارائه ميكنند)
داده هاي تعديل شده با قيمت :
در تلاش براي تحليل دقيق تر تغييرات سود و اشتباهات پيش بيني، داده ها بوسيله قيمت تعديل گرديد. در مجموع 3 متغير زير براي هر شركت محاسبه گرديد :
1- تغيير سود پيش بيني شده به ازاي هر دلار قيمت
2- تغيير سود واقعي به ازاي هر دلار قيمت
3- خطاي پيش بيني به ازاي هر دلار قيمت
سود هر سهمE = Earning Per Share
سود پيش بيني شده هر سهم F = Forcasted earning per share
قيمت پايان سال P = year end price
دليل اصلي استفاده از داده هاي تعديل شده به وسيله قيمت ، به جاي درصد تغيير در سود، نارسايي ناشي از مسائل آماري و محاسباتي در زمان كوچك بودن يا منفي بودن مخرج مي باشد. به همين دليل بسياري از محققين شركت هايي را كه زيان گزارش نموده اند از نمونه خود حدف مي كنند .
اين تجزيه و تحليل ساده و غير پارامتري به وضوح موارد تفاوت بين 3 گروه را مشخص مي كند . به عنوان مثال 14 درصد از شركت هاي گروه T50 داراي افزايش سودي به ميزان 4 سنت و بيشتر، به ازاي هر دلار قيمت مي باشند، در صورتي كه اين درصد براي نمونه تصادفي 100 تايي ، 1% و براي گروه B50 صفر درصد مي باشد.
جدول 3 – توزيع تغييرات سود واقعي به ازاي هر دلار قيمت
تغييرات سودT50R100B50 18 و بيشتر216 تا 18214 تا 1812 تا 1410 تا 128 تا 1226 تا 84 تا 6812 تا 4 2620 تا 2 503580- تا 2-1038162- تا 4-16144- تا 6-4286- تا 8-5128- تا 10-1210- تا 12 -412- تا 14- 214- تا 16- 16- تا 18-18- و كمتر12100100100
ميانگين خطاي پيش بيني در طول سال 1970 معادل تقريبا يك سنت برآورد به ازاي هر دلار قيمت مي باشد. به عبارت ديگر براي يك سهام 20 دلاري ، تغييرات سود ، حدودا 1/0 دلار اضافه برآورد شده است . گفتيم كه يكي از ويژگي هاي شركت هاي گروه B50 اضافه برآورد و يكي از ويژگي هاي شركتي گروه T50 كمبود برآورد مي باشد.
نمودار 5 ساله
در پايان ، عملكرد 650 سهم براي مدت 5 سال منتهي به سال 1970 مورد آزمون قرار گرفت . ميانگين تغييرات واقعي در قيمت سهام و سود براي گروه T50 نمونه تصادفي 100 تايي و گروه B50 ، نتايج يك ساله را تاييد مي نمايد . گروه T50 ميانگين پيشرفتي معادل 182 درصد در قيمت و 199 درصد در سود هر سهم را نشان مي دهد ، در حالي كه اين نرخ ها براي گروه B50 به ترتيب 62 – درصد و 61- درصد مي باشد . بنابراين در كليه مقياسها و مقاطع زماني، سود، عامل اصلي موثر بر عملكرد سهام مي باشد.
نتايج :
در مجموع ، نتايج اين مقاله مويد وابستگي شديد قيمت سهام به تغييرات سود، هم به صورت مطلق و هم با توجه به پيش بيني تحليلگران مي باشد. ويژگي مشترك شركت هايي كه بيشترين افزايش قيمت را داشته اند . سود واقعي بيش از پيش بيني تحليلگران مي باشد. ويژگي شركت هايي با عملكرد ضعيف ، كاهش در سود مي باشد.
ساير تحقيقات انجام شده در زمينه بررسي ارتباط سود و قيمت سهام و همچنين سود پيش بيني شده و قيمت سهام به طور خلاصه به شرح ذيل مي باشد :
تحقيق بال و براون (Ball and Brown) در سال 1968 در آمريكا و در بورس نيويورك:
اين تحقيق كه اولين تحقيق و زمينه ساز تحقيقات بعدي به شمار مي ورد ، در مورد 261 شركت و در فاصله زماني سال هاي 65 – 1946 انجام شد. اين تحقيق به بررسي رابطه علامت (جهت) تغييرات قيمت و سود پرداخته است. بال و براون دريافتند كه بيشتر واكنش قيمت سهام قبل از اعلام سود سالانه رخ مي دهد و تنها در حدود 10% تغييرات در ماه اعلام سود اتفاق مي افتد . اين اثر پيش از موقع ، مطابق اين نظريه است كه قيمت ها ، سودهاي مورد انتظار را منعكس مي نمايند.
اين اثر تعجب آور نيست چون اطلاعات ديگري وجود دارد كه در طي سال بطور عمومي انتشار يافته و باعث شده كه سرمايه گذاران پيش بيني خود را از سودهاي سالانه تعديل نمايند . مثل سودهاي فصلي (ميان دوره اي) سودهاي تقسيمي ميان دوره اي و نيز پيش بيني هاي سود كه توسط مديريت و تحليلگران انجام مي گيرد . اين شواهد اين تفسير را به وجود مي آورد كه سودهاي سالانه ، اطلاعات مربوط به يك زمان خاص نيستند. بلكه بوسيله منابع ديگري كه بيشتر از سود مربوط به يك زمان خاص هستند ، جانشين مي شوند . (تحقيق بن استون سال 1967).
تحقيق براون در سال 1970 و در كشور استراليا : مشابه تحقيق بال و براون بوده و نتايج مشابهي نيز داشت و تنها تفاوت بين دو تحقيق اين بود كه به دليل اينكه در كشور استراليا اهميت بيشتري به گزارشات سالانه داده مي شد و نه به گزارشات فصلي، لذا تعديلات قيمت در اين كشور، سرعت كمتري داشته است.
تحقيق بيور در سال 1968 ، نشان داد كه يك واكنش مهمي در هفته اعلام سود سالانه در قيمت ها رخ مي دهد . اين تحقيق ، به بررسي ميزان تغييرات بدون توجه به جهت تغيير ، تمركز داشت . نتايج حاصله به معني اين است كه تغييرات ناگهاني و با اهميت قيمت بدون توجه به آن ، به احتمال زياد در هفته اعلام سود رخ مي دهد.
مورس (Morse) در سال 1978 يعني پس از 10 سال بر اساس تحقيق آقاي بيور و با استفاده از اطلاعات روزانه به نتايح آقاي بيور دست يافت. او به جاي ميانگين مجذور بازدهي، از ميانگين قدر مطلق بازدهي استفاده نمود .
پاتل و ولف سان (Patell and wolfson) واكنش قيمت سهام را نسبت به سود در طي يك روز بررسي كردند. (بررسي معامله به معامله) آنها دريافتند كه بيشترين واكنش قيمت در طي 2 ساعت اعلام سود رخ مي دهد .
بيور، كلارك ورايت (Beaver, Clarke and Wright) در سال 1979 و پس از تحقيقات بن استون (Benston 1966) و بال و براون (1968) ، تحقيق بال و براون با در نظر گرفتن ميزان تغييرات ، همراه با علامت آن بسط دادند. اينها كل شركت را به 25 گروه (پرتفوي) بر اساس سود، تقسيم كردند و همبستگي حدود 74% رابه دست آورند ولي ميانگين همبستگي شركتها به طور انفرادي حدود 38% بود.
بيور، لامبرت و مورس (Beaver, Lambert and Morse) در سال 1980 نشان دادند كه اگر كل شركت ها را در هر سال به 10 يا 5 گروه (پرتفوي) تقسيم كنيم. همبستگي تغييرات سود و قيمت به يك بسيار نزديك است.
بيور، لامبرت و ريان (Beaver, Lambert and Ryan) در سال 1987 ، بر اساس اطلاعات سال هاي 1958 تا 1976 يك حساسيت (يعني شيب رگرسيون درصد تغيير در قيمت نسبت به درصد تغيير سود) با ميانگين 31% كه بطور چشمگيري هم از يك و هم از صفر فاصله داشت گزارش كردند.
به عبارت ديگر معمولا قيمت ها و سودها در يك جهت تغيير مي نمايند ولي نه به يك نسبت، البته قيمت ها ممكن است به علت عوامل نامربوط و غير وابسته ، تغيير نمايند كه بر روي همبستگي تاثير مي گذارد. اين عدم همبستگي كامل و حساسيت كمتر از يك، مطابق اين نظر است كه اگر سودها داراي يك قسمت غير دائمي باشند ، واكنش قيمت ها نسبت به آنها اساسي نيست .
جيمز پاتل جهت ارزيابي محتواي اطلاعاتي پيش بيني سود ، تصميم گرفت ، آن را از طريق تاثير افشاي سود پيش بيني شده بر روي سهام ، مورد آزمون قرار دهد . نتايج بدست امده از تحقيق مزبور ، بيانگر اين واقعيت است كه افشاي پيش بيني ها ، تعديل قيمت سهام را به همراه دارد . لذا داده هاي پيش بيني شده داراي بار اطلاعاتي مي باشد .
پاتل (pattell 1976) و پن مان (Penman 1980) نشان دادند كه پيش بيني هاي سود توسط مديريت معتبر مي باشد . اين مطالعات معني دار بودن واكنش قيمت سهام را نسبت به پيش بيني هاي سود ، گواهي مي دهد و نشان از ارتباط مثبت بين بازده هاي غير عادي سهام و اطلاعات سود غير منتظره كه از طريق پيش بيني ها منتقل مي شود، دارد .
تحقيق استفن . پ . باگينسكي شواهدي منطبق بر وجود اثر اطلاعات پيش بيني سود مديريت فراهم آورده است و يافته ها نشان مي دهد كه واكنش قيمت سهام شركت هاي فاقد پيش بيني ، بطور مثبتي با تغيير در انتظارات سود كه از طريق پيش بيني سود مديريت انتقال يافته است ، هم از نظر علامت و هم از نظر مقدار ، داراي همبستگي است . نتايج با يافته هاي فوستر (1981) براي انتشار سودهاي واقعي منطبق است . اين شواهد از اين بحث كه اطلاعات موجود در پيش بيني مديريت منجر به واكنش قيمت سهام مي شود حمايت مي كند . از مجموعه بحث فوق مي توان نتيجه گرفت كه تغييرات قيمت سهام با تغييرات سود ، همبستگي زيادي دارد و سرمايه گذاران به شركت هايي كه EPS آنها خوب است بيشتر علاقمند هستند و از شركت هايي كه داراي عملكرد ضعيف هستند، گريزان مي باشند . لذا شركت هايي كه داراي EPS مناسب تري هستند ، يك كليد اساسي در موفقيت سرمايه گذاران مي باشد.
شواهد تجربي در مورد رابطه سود – بازده ، حاكي از اين است كه ، در حالي كه به نظر مي رسد ، سود توسط سرمايه گذاران مورد استفاده قرار مي گيرد ، اما دامنه مفيد بودن آن محدود است. اين نتيجه بخاطر وجود يك رابطه ضعيف و بي ثبات بين سود و بازده و نيز توانايي بسيار ضعيف سود در پيش بيني قيمت و بازده آتي سهام مي باشد . دلايل متعددي مي توان براي نمايش ضعف سود نام برد . بخشي ناشي از روش شناسي تحقيقات سود – بازده است و بخشي نيز ناشي از غير معقول بودن رفتار سرمايه گذار مي باشد . سومين دليل ضعف همبستگي سود – بازده ، پايين بودن محتواي اطلاعاتي سودهاي گزارش شده جاري و ساير متغيرهاي مالي مي باشد . محتواي اطلاعاتي پايين ، احتمالا به علت تورشهاي ناشي از سنجش هاي حسابداري و اصول ارزشيابي و در برخي موارد ، دستكاري هاي انجام شده توسط مديريت مي باشد.
طبقه بندي تحقيقات انجام شده درباره بازده غير عادي سهام با توجه به فاصله زماني در نظر گرفته شده در آن تحقيقات ، بسيار مهم است .
حلقه هاي ارتباطي سود و قيمت سهام
مي توان يك ارتباط منطقي بين سود حسابداري و قيمت سهام عادي از طريق معرفي سه حلقه ارتباطي اساسي بسط داد :
1-ارتباط بين قيمت اوراق بهادار و سود پرداختني آتي
2-ارتباط بين سود پرداختني آتي و سودهاي آتي
3-ارتباط بين سودهاي آتي و سودهاي جاري
1- قيمت ها و سود پرداختني آتي
قيمت ها و سودهاي پرداختني آتي ، از طريق يك مدل ارزيابي با هم ارتباط مي يابند . بطور معمول ، مدل ارزيابي به مقدار سودهاي دريافتني آتي در هر حالت (state) و هر دوره زماني خاص باورهاي سرمايه گذاران نسبت به احتمال وقوع هر حالت و ارزش يك ريال دريافتني در حالت S در دوره زماني t بستگي خواهد داشت . در اين حالت قيمت تابعي از ارزش مورد انتظار سودهاي دريافتني آتي است .
قيمت ها ممكن است تابعي از اطلاعات كه به سود مربوط نيست ، باشند (يعني اطلاعاتي درباره سودهاي پرداختني آتي كه از طريق سودهاي حسابداري منتقل نشده اند) با وجود اين اگر فرض شود كه سودها و سودهاي پرداختني وابسته هستند (مثلا وجود يك نرخ مشخص پرداخت سود) مي توان گفت قيمت ها تابعي از سودهاي مورد انتظار آتي هستند.
2- سودهاي پرداختني آتي و سودهاي حسابداري
اگر سودها داراي محتواي اطلاعاتي هستند ، بايستي يك رابطه بين سودها و آن پارامترهايي كه در قيمت سهام تاثير دارند وجود داشته باشد .
سودهاي آتي، به اندازه اي كه به طور آماري احساس مي شود با سودهاي پرداختني آتي داراي وابستگي هستند ، مربوط مي باشند. اين يك تفسير ازاين عبارت است كه بيان مي دارد سودها يك معيار توانايي پرداخت سود سهام هستند اگر چه اين عبارت بطور معمول استفاده مي شود مفهوم توانايي پرداخت سود سهام در آينده بخوبي تعريف نشده است .
در يك بازار كامل و واقعي ، قيمت اوراق بهادار بايستي يك معيار براي توانايي آتي پرداخت سود سهام باشد و سودهايي كه بر اساس قيمت نيز تعيين شده اند خود بايستي معياري از اين توانايي باشند.
در يك بازار كامل و يا غير واقعي مفهوم توانايي اتي پرداخت سود سهام ، ضرورتا دربازار منعكس نمي شود . مفهوم توانايي آتي پرداخت سود سهام و نيز ارتباط بين سود و سود پرداختني ، مفروضات اوليه در اين بازارها مي باشند .
فاما ، بابيك و واتز نشان دادند كه تغييرات سود با تغييرات سود پرداختني داراي همبستگي است لذا فرض وابستگي آماري بين سودهاي آتي و سودهاي پرداختني آتي ، يك فرض قابل قبول مي باشد . يكي از معمول ترين و ساده ترين مفروضات اين است كه سودهاي آتي و سودهاي پرداختني آتي به كمك نسبت پرداخت سود ، كه در طي زمان ثابت مي باشد با هم ارتباط پيدا مي كنند .
با وجود اين ، تنها اتكا به يافته هاي تجربي ، بدون مبناي منطقي عميق تر براي اين ارتباط، كم اهميت است . ممكن است بطور شهودي جالب باشد كه نتيجه بگيريم ، وابستگي مشاهده شده به علت استنباطات مديريت از توانايي سود در منعكس كردن توانايي پرداخت سود مي باشد . با اين وجود ، اين يك سوال عميق تر را باعث مي شود . مبناي ضعيفي براي مربوط بودن سود است . البته مسئله اصلي اين است كه هيچ تئوري عمومي درباره اولويت هاي مديريتي دربازار غير كامل و غير واقعي وجود ندارد (مثلا حداكثر كردن ارزش بازار)
3- سود حسابداري آتي و سود حسابداري جاري :
رابطه بين سودهاي گذشته و سودهاي آتي در قالب فرايند متغيري كه در طي زمان سود را توصيف مي كند ، بيان مي شود از اين رو وقايعي كه در يك دوره مشخص روي مي دهند ، ممكن است موقتي باشند و انتظار نمي رود كه اثر يكساني در دوره هاي آتي روي سود داشته باشند . وقايع اسف بار و اعتصابات دو نمونه از اين وقايع هستند.
سود حسابداري را مي توان به صورت دو جزء در نظر گرفت : سودهاي دائمي و سودهاي موقتي . سودهاي دائمي حسابداري را مي توان به عنوان ارزش مورد انتظار سودهاي حسابداري آتي در نظر گرفت و در هر لحظه يك بردار است نه يك عدد اسكالر. علاوه بر اين، هر چه زمان مي گذرد، سود دائمي يا مورد انتظار براي يكسال ممكن است تغيير نمايد.
سود حسابداري به علت انعكاس وقايعي كه باعث تغيير باورها در باره توانايي پرداخت اتي سود سهام مي شود جزو اطلاعات مربوط است و پيش بيني سود ، قسمتي از يك فرايند تحليلي وسيع است كه در آن توجه نهايي به پيش بيني و ارزيابي جريانات سود نقدي آتي مي باشد. سودها يك منبع اطلاعاتي مهم درباره توانايي پرداخت سود مي باشند.
سود حسابداري مثل سود اقتصادي يك مفهوم ارزيابي نيست و نيز ضرورتا سود حسابداري حتي به عنوان جايگزين چنين مفهومي به نظر نمي آيد . مربوط بودن اصلي آن بخاطر رابطه نامحسوس با توانايي پرداخت سود آتي مي باشد.
14-2- تحليل سود شامل دو قسمت است :
1-ارتباط بين سودها و توانايي آتي پرداخت سود تحت روشهاي مختلف حسابداري چيست ؟
2-ارتباط بين داده هاي قابل مشاهده فعلي و سودهاي آتي چيست ؟
در رابطه با موضوع اول، عوامل مشخصي وجود دارد كه ممكن است بطور دائم سطح سود حسابداري را تحت تاثير قرار دهند ولي نه به طريقي كه دلالت بر گوناگوني قدرت پرداخت سود دارد . ماهيت سيستم گزارشگري مالي يكي از اين عوامل اصلي است . اثر تورم پيش بيني نشده را در نظر بگيريد. درآمدها و برخي از هزينه ها با تورم افزايش مي يابند . ولي برخي هزينه ها مثل استهلاك كه به بهاي تمام شده تاريخي هستند ، تغيير نخواهد كرد . نتيجه آن يك افزايش در سود خالص خواهد بود كه از نرخ تورم يشتر است ، حتي اگر در شرايط واقعي هيچ چيز تغيير نكرده باشد . لذا يك قسمت از تغيير در سود حسابداري خواهد بود كه ممكن است با يك تغيير در توانايي پرداخت سود همراه نباشد .
در رابطه با موضوع دوم ، سودهاي آتي را مي توان از طريق اجزاي درآمد و هزينه كه سود را به وجود مي آورند ، توصيف كرد . پيش بيني سود مي تواند شامل پيش بيني تك تك اجزاي صورتحساب سود و زيان باشد . پيش بيني سود ، جمع جبري پيش بيني هاي تمام اجزا مي باشد . ازاين ديدگاه پيش بيني سود حسابداري آتي شامل موارد زير است :
1-ارزيابي توزيع :
الف) تعداد خروجي هاي آتي
ب)قيمت آتي خروجي ها
ج) تعداد ورودي هاي آتي
د) قيمت آتي ورودي ها
2-روش حسابداري مورد استفاده براي تبديل اين داده هاي خام به اعداد سود
منابع و ماخذ:
مديريت مالي ؛ دكتر ايرج نوروش
بررسي رابطه سود وقيمت ؛ ماكوئي ، پايان نامه كارشناسي ارشد
رابطه سود حسابداري و قيمت سهام ؛
بورس ، سهام ، نحوه قيمت گذاري سهام ؛ موسسه حسابرسي دايارايان به اهتمام دكتر غلامحسين دواني
آمار دراقتصاد و بازرگاني ؛ دكتر محمد نوفرستي
آمار و كاربرد آن در مديريت ؛ دكتر ناصحي فر
مفاهيم اوليه بورس به زبان ساده ؛ فراهاني فرد ، رضا صبري