تحقیق تعاريف مديريت (docx) 6 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 6 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تعاريف مديريت
تعاريف مديريت
وايلز مديريت و رهبري آموزشي را مترادف با تسهيل کنندگي ميداند، او ميگويد: «رهبري آموزشي عبارت از ياري و مدد به بهبود کارآموزشي است و هر عملي که بتواند معلم را يک قدم پيش تر ببرد، رهبري آموزشي خوانده ميشود.»
(جمالي، عيسي. مديريت خلاق در مدرسه. ص 72)
(منظور از تسهيل کنندگي مدير در امر آموزش اين است که چون مدير در تعيين وتشخيص هدايت و راهنمايي معلمان و همچنين در برقراري ارتباطات موثر با آنان، سهم موثري را بر عهده دارد در واقع به عنوان تسهيل کننده امر آموزش است. همان طور که دانش آموزان با هم اختلاف دارند معلمان هم از نظر اخلاقي، روش تدريس، ... با هم تفاوت دارند مدير بايد مهارت شناخت معلم خود را داشته باشد و با توجه به خصوصيات وويژگيهاي فردي معلم او را در جهت بهبود کار خود ياري رساند اگر کمک و ياري مدير به همه معلمان به يک روش باشد مدير موفق نخواهد بود چون ممکن است کمک و ياري او به يک معلم مناسب باشد ولي با علايق و ويژگيهاي معلم ديگر سازگار نباشد.)
«مديريت آموزشي فرآيندي است اجتماعي که با استفاده از دانش مديريت وتجربه عملي و با آگاهي وبهره گيري از علوم تربيتي، کليه امکانات و منابع مادي و انساني را در جهت تقويت ياري وبهبود تعليم و تربيت هم سو وهماهنگ نموده براي رسيدن به اهداف آموزشي محيط مساعد مناسب را فراهم ميسازد.»
(مير کمالي، رهبري و مديريت آموزشي، ص 21)
(مديريت جرياني است که با اجتماع وجامعه انساني ارتباط پيدا ميکند مدير بااستفاده از آگاهي، دانش، معلومات و تجربه خود از تمام امکانات مادي وانساني استفاده ميکند تا بتواند به تعليم وتربيت ياري رساند در واقع با اين کار خود يک محيط مناسبي را فراهم ميکند تا هر چه بهتر به اهداف آموزشي برسند.)
«ماري پارکر فالت، در تعريف مديريت ميگويد:»
«مديريت هنر انجام دادن کارها بوسيلة ديگران است».
(مقدس، بلال. کاشفي، مجتبي. مديريت- ص5)
(در اين معني هر کس بتواند کارها را با استفاده از نيروي ديگران به انجام برساند مدير است. يعني مدير هماهنگ کننده و کنترل فعاليتهاي دسته جمعي براي رسيدن به هدفهاي مطلوب در يک سازمان است که اين فعاليتها باحداکثر کارآيي همراه است.)
مديريت آموزشي عبارت است از کليه نظريه هايي که براي اداره مراکز آموزشي به ويژه مدرسه مطرح شده و مديريت آموزشگاهي، کار بست اين نظريهها در عمل است.
(قورچيان، 1375). (خورشيدي. غندالي. مقدمات مديريت آموزشي. ص 253)
(براي بهتر اداره شدن مراکز آموزشي نظريهها و دستور العمل هايي مطرح ميشود که مديران بايد به آن عمل کنند تا به هدفهاي آموزشي برسند. مثلا يکي از اين نظريهها اين است که مديران بايد روابط انساني مطلوب با کارکنان و دانشآموزان مدرسه برقرار کنند همه مديران به اين امر واقف هستند ولي مديري که بتواند اين رابطه را در اخلاق و رفتارش نشان دهد توانسته است اين نظريه را در عمل به کار بندد.)
5. مديريت آموزشي صرفا يک واژه يا عبارت نيست که مربوط به شخص مدير، معاون ، و حتي مربيان باشد. مديريت آموزشگاهي تعادل و تضارب افکار و انديشه انسانها و تدبير در به ثمر رساندن اهداف آموزش و پرورش از پيش دبستاني تا آموزش عالي و دانشگاه هاست.
(اصلي پور، محمد، مديريت آموزشگاهي، ص 41)
(آن چه در اين تعريف مهم به نظر ميرسد اين است که در آموزشگاه فقط مدير، يا معلم و يا دانشآموز نقش ندارند بلکه همه آنها به صورت گروهي مطرح هستند از هم نقش ميگيرند و بر هم تاثير ميگذارند پس در يک محيط آموزشگاهي ممکن است افکار و انديشه انسانها با هم يکي باشد يا اختلاف نظر با هم داشته باشند وظيفه مدير در ميان اين تعادل و تضارب انديشهها اين است که راهحلهايي را در نظر گيرد که علاوه بر رفع شدن مشکل، بتواند به اهداف آموزشي و پرورشي (در سطوح مختلف تحصيلي) برسد.)
رهبري و مديريت آموزشي يعني ياري به ايجاد فرصتهاي بهتر براي تعليم و تربيت است. (وايلز)
(وايلز، کيمبل. ترجمه محمد علي، طوسي.مديريت و رهبري آموزشي. ص 6)
(منظور وايلز از اين تعريف اين است که در محيط آموزشگاه فقط دانش آموز ياد نميگيرد يعني تنها آموزش و پرورش دانش آموز مطرح نيست بلکه مدير ميتواند با ايجاد محيطي مناسب فرصت هايي را فراهم آورد که معلمان هم تعليم ببينند. منظور از محيط مناسب محيطي است که روابط انساني قوي برقرار ميباشد. در اين محيط علاوه بر اينکه انگيزه معلم براي آموختن زياد است انگيزه او براي آموزاندن هم زياد خواهد بود که نتيجه آن رسيدن به اهداف آموزشي معلم و دانشآموز است.)
مديريت آموزشگاهي فرآيند اجتماعي مربوط به هويت دادن، نگهداشتن، برانگيختن، کنترل کردن، وحدت بخشيدن تمام نيروهاي رسميو غير رسمي، انساني و مادي سازمان يافته در يک نظام واحد و يک پارچه ميباشد که براي دست يابي به هدفهاي از پيش تعيين شده طراحي شده است. (کنزويچ)
(محمد، اصلي پور. مديريت آموزشگاهي (سيري در نهج البلاغه). ص 39)
(در اين تعريف مديريت آموزشي جرياني است که به جامعه و نيروهاي انساني و منابع مادي که به صورت سازمان يافته هستند مربوط ميشود. تلاش تمام اين نيروها رسيدن به اهدافي است که در برنامه ريزيها طراحي شده است. کار مدير هم اين است که به اين نيروهاي انساني و منابع مادي وحدت بخشد، به نيروهاي انساني رسميو غير رسمياحترام و ارج گذارد يا به منابع مادي توجه کند تا آنها در جاي خود باقي بمانند، در نيروهاي انساني انگيزش ايجاد کند تا کارآيي بيشتري داشته باشند و بتوانند به صورت يک کل در يک نظام واحد و يکپارچه فعاليت کنند.)
مير کمالي (1378) معتقد است . «از آنجا که مدرسه نظام صد در صد انساني است که عامل انساني هيچ سازماني، مثل يک کارخانه و ياحتي يک بيمارستان به اندازه مدرسه قوي نميباشد. مديريت آموزشي را با تکيه بر بعد انساني آن از يک سو، و با توجه به هدف الهي آن از سوي ديگر، «کارکردن با مردم، ميان مردم، براي مردم، به خاطر خدا» ميداند.
(اين تعريف به انسان و رفتارهاي او در پيشبرداهداف آموزش، توجه خاصي دارد و منابع انساني را از تعيين کننده ترين منابع مراکز آموزشي به حساب ميآورد. چرا که سازمان آموزش و پرورش محيطي به تمام معنا انساني بوده و مديريت آن در شبکه اي گسترده و در عين حال پيچيده از روابط انساني فعاليت ميکند. مولف همچنين به اهداف الهي کار مديريت هم توجه دارد و کارکردن را به خاطر خدا در ميان مردم ميداند.)
و در جاي ديگر ميگويد:
«مديريت آموزشي فرآيندي است اجتماعي که با به کارگيري مهارتهاي علمي، فني وهنري کليه نيروهاي انساني و مادي را سازماندهي و هماهنگ نموده و با فراهم آوردن زمينههاي انگيزش و رشد با تامين نيازهاي منطقي فردي و گروهي معلمان، دانش آموزان و کارکنان به طور صرفه جويانه به هدفهاي تعليم و تربيت برسد.»
(خورشيد، غندالي. مقدمات مديريت آموشي و آموزشگاهي ص 253).
مديريت يعني به وجود آوردن و حفظ کردن محيطي که در آن افراد بتوانند در جهت بر آوردن هدفهاي معيني به طور موثر و کارآمد فعاليت کنند. (علاقهبند)
(بابلي، يوزباشي. مديريت آموزشي. ص 9)
(مديريت بايد رفتار، روابط و محيطي را به وجود آورد و در آن امکاناتي را پيش بيني کند که افراد آن سازمان يا اداره، داراي سلامتي جسمي، رواني و عاطفي باشند تا بتوانند به طور موثر و مفيد براي برآوردن اهداف سازمان فعاليت کنند.)
فراگرد تبديل اطلاعات به عمل- اين فراگرد تغيير و تبديل را تصميم گيري ميناميم. (فورستر، 1926)
(بابلي، عزيز الله. يوزباشي، زهرا. مديريت آموزشي. ص 9)
(هر مديري بايد علاوه بر علم مديريت، هنر و توانايي ابداع شيوهها و روشهاي اجرائي وابتکاري متناسب ، جهت اداره و مديريت اجرائي مدرسه را نيز داشته باشد تا مديري موفق به حساب آيد. يعني چنانچه هر مديري داراي تجربه کافي در تصميم گيري باشد (هنر مديريت) و از تکنيکها و روشهاي علمينيز استفاده کند (علم مديريت)، از موفقيت بيشتري در مديريت برخودار خواهد بود.)
فراگرد هماهنگ سازي فعاليت فردي و گروهي در جهت هدفهاي گروهي. (دانلي و همکاران، 1971).
(همان منبع، ص 9)
(مهمترين و اساسي ترين هدف مديريت آموزشي، رسيدن به اهداف کلي تعليم و تربيت است. بدين منظور سازمانهاي گوناگون آموزشي، در هر مقطع تحصيلي، اهداف خاصي را دنبال ميکنند و از طريق يک سلسله از فعاليتهاي هماهنگ و مستمر (فردي و گروهي) ، کوشش مينمايند تا به آن اهداف کلي و رفتاري دست يابند.)
مديريت علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن ، رهبري و کنترل فعاليتهاي دستهجمعي براي نيل به هدفهاي مطلوب با حداکثر کارآيي. (از کتاب هنري فايول)
(جاسبي، عبدالله. اصول و مباني مديريت. ص 23)
(مديريت هم علم است و بايد آن را آموخت و تجربه کرد و هم هنر زيرا هنر عبارت از مهارت در انجام کاري که بوسيله تجربه، تکرار و مشاهده به دست آمده باشد.
مدير با علم و هنر خود فعاليتهاي آموزشي درمدرسه را با اهداف کلي تعليم و تربيت هماهنگ ميکند بر فعاليتهاي دسته جمعي نظارت و کنترل دارد و با هدايت و رهبري اعضاء و فعاليتهاي آنان سعي در رسيدن به اهداف مطلوب با حداکثر کارآيي را دارد.)
مديريت آموزشي يعني آن بخش از فعاليت مراکز آموزشي که مستقيما با امر آموزش و پرورش و ياد گيري مرتبط است.
مديريت آموزشي، هماهنگي بين متغيرها و پارامترها است. (علاقهبند. 1377)
(خورشيدي، عباس. غندالي، شهاب الدين. مقدمات مديريت آموزشي و آموزشگاهي. ص 252)
(اين تعريف نشان ميدهد که هر مسئله يا فعاليتي که در مدرسه اتفاق ميافتد يا وجود دارد در ارتباط با مديريت آموزشي است. از جمله فعاليتهاي مربوط به برنامههاي آموزشي، روشها و وسايل تدريس مشاورهها و جلسات مختلف، مواد و محتواي دروس ، فعاليتهاي فوق برنامه و ... اموري هستند که به مديريت مربوط ميشود و يک مدير بايد درجريان تمام مسائل آموزشي و برنامههاي غيرآموزشي قرار گيرد تا بتواند يک هماهنگي ميان تمام متغيرها که عوامل دروني هستند (مانند کلاس، مدرسه، اهداف و ...) با پارامترها که عوامل بيروني هستند برقرار کند. (منظور از عوامل بيروني قواي سه گانه و مجلس و ... است) يعني کارهايي که مدير در مدرسه انجام ميدهد بايد مطابق با قوانين و مقرراتي باشد که درنظام آموزشي وجود دارد و قبلا به تصويب مجلس رسيده است.)
مديريت آموزشي عبارت است از فرآيندي براي حل مسايل مربوط به تامين هدفهاي سازمان به نحو مطلوب از طريق استفاده موثر و کارآمد از منابع کمياب در يک محيط درحال تغيير.
(مديريت (1) .انتشارات اداره آموزش بانک سپه. ص 7)
(در هر سازماني مسائل مختلفي پيش ميآيد که وظيفه مدير اين است که براي رسيدن به اهداف سازمان به نحو مطلوب مسائل را حل کند، محيط هر سازماني متغير است يعني وضع ثابت و ايستايي ندارد پس روش مديريت مدير هم نبايد يکسان باشد، منابع سازمان به ويژه در آموزشگاهها محدود است مدير بايد از منابع کمياب حداکثر استفاده را به عمل آورد پس، مدير مسائل خود را در يک محيط متغيير با امکانات محدود به بهترين شيوه حل ميکند تا به اهداف سازمان خود برسد.)
منابع و مآخذ
اقتداري ، علي محمد. سازمان و مديريت. تهران : مولوي، 1366.
الواني ، مهدي. مديريت عمومي. تهران : ني ، 1374.
بابلي ، عزيزالله؛ يوز باشي، زهرا. مديريت آموزشي. تهران کانون فرهنگي آموزش، 1383.
جاسبي، عبدالله. اصول و مباني مديريت. تهران : دانشگاه آزاد اسلامي، 1380
جان بست، روشهاي تحقيق درعلوم تربيتي و رفتاري . ترجمه حسن پاشاشريفي. تهران: رشد، 1371.
جمالي، عيسي. مديريت خلاق در مدرسه. تهران : آواي نور، 1377.