تحقیق تعريف افت (docx) 16 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 16 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تعريف افت تحصيلي كاربرد اصطلاح افت تحصيلي يا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه ميكند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه را كه بايد به محصول نهايي تبديل ميشد، تلف كرده و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورده است. البته كاربرد اصطلاح قصور و واماندگي در تحصيل مطلوبتر است. وقتي صحبت از افت تحصيلي ميشود، منظور تكرار پايه تحصيلي در يك دوره و ترك تحصيل پيش از پايان دوره است. به عبارت ديگر افت تحصيلي شامل جنبههاي مختلف شكست تحصيلي، چون غيبت مطلق از مدرسه، ترك تحصيل قبل از موعد مقرر، تكرار پايه تحصيلي، نسبت ميان سنوات تحصيلي دانشآموز و سالهاي مقرر آموزش و كيفيت نازل تحصيلات ميشود. منظور از افت تحصيلي كاهش عملكرد تحصيلي و درسي دانشآموز از سطح رضايتبخش به سطح نامطلوب است. افت تحصيلي يعني دانشآموز در هنگام تحصيل بعد از يك دوره موفقيت تحصيلي يا متوسط، بهتدريج ظرفيت يادگيري او كاهش يافته و يا تكرار پايه تحصيلي داشته باشد. بهطوركلي نمرات او نسبت به ماه قبل يا سالهاي قبل سير نزولي محسوس از خود نشان ميدهد. افت تحصيلي بهعنوان شاخص اتلاف آموزشي، از نظر مفهوم عام به هر گونه ضعف در سوادآموزي و يا وجود بيسوادي گفته ميشود. اما از نظر مفهوم خاص عبارت از محقق نشدن انتظارات آموزشي و شكست در اهداف آموزشي است و نا بساماني در فرآيند ياددهي - يادگيري را در برميگيرد. ناكاميهاي تحصيلي به شكل گريز از مدرسه، تجديدي، مردودي و ترك تحصيلي به منصه ظهور ميرسد. تاريخچه افت تحصيلي افت تحصيلي از دير باز مورد نظر سياستگذاران، برنامهريزان آموزشي، مسؤولان آموزشي و خانوادهها بوده و همگي از خسارات ناشي از افت تحصيلي دانشآموزان در جنبههاي مادي و انساني آن آگاهي داشتهاند. به نظر ميرسد افت تحصيلي به مفهوم عام آن از گذشته دور، حتي دوران باستان و از صدر اسلام در ايران و جهان وجود داشته است اما افت تحصيلي به معناي خاص آن يعني ناكامي در تحقق انتظارات آموزشي و شكست در موفقيتهاي تحصيلي (آموزشي) در صدساله اخير در ايران و در چند قرن اخير در كشورهاي ديگر جهان، بهوجود آمده است. مباني روانشناختي افت تحصيلي: 1- شرايط اجتماعي و اقتصادي: كودكاني كه والدين آنها از قدرت اقتصادي- اجتماعي پايينتري برخوردارند و خانوادههاي آنها با محروميتهاي اقتصادي مواجه ميباشند، افت تحصيلي بيشتري دارند. همچنين در هر جامعهاي كه ديكتاتوري، وحشت و ناامني حاكم باشد، كودكان دچار افت تحصيلي ميشوند. 2- شرايط آموزشي و امكانات مطلوب تحصيلي: در صورتي كه از حواس مختلف انسان براي يادگيري استفاده شود، مسلماً يادگيري راحتتر و عميقتر صورت ميگيرد و شرايط و امكانات آموزشي به تحقق اين امر كمك شاياني ميكند. عدم امكانات مطلوب تحصيلي و شرايط آموزشي معمولا عواملي هستند كه در ايجاد افت تحصيلي دخيل ميباشند. امكاناتي از قبيل مدرسه، كلاس، كتابهاي درسي مناسب و بهرهمندي از معلمان باسواد و كارآمد، همه از عواملياند كه از پيدايش افت تحصيلي پيشگيري ميكنند. 3- شرايط فيزيولوژيك يادگيرنده: معمولاً شرايط فيزيولوژيك دانشآموزان در مدارس ما مورد غفلت قرار ميگيرند، بعضيها دچار ضعف شنوايي هستند (حدود 2 درصد سخت شنواهستند). بعضي ضعف بينايي دارند. مسئله ديگر گرسنگي كودكان است. تحقيقات نشان داده است دانشآموزاني كه از تغذيه مناسب برخوردارند، كمتر دچار افت تحصيلي ميشوند. 4- شرايط رواني - حركتي: مانند دانشآموزاني كه مبتلا به صرع ميباشند (حدود 2 درصد دانشآموزان مدارس ما صرع دارند.) يا دانشآموزاني كه دچار لكنت زبان هستند، از آنجا كه نميتوانند افكار خود را بازگو كنند، دائماً در فشار رواني، اضطراب و تنش به سر ميبرند. گروه ديگر دانشآموزاني هستند كه به فلج مغزي دچار هستند. اين قبيل كودكان لزوماً عقبمانده نيستند بلكه برخي از آنها تيزهوش نيز هستند و افت تحصيلي آنها به اين دليل است كه فاقد حركت هستند. 5- سازشنايافتگي رفتاري: كودكاني كه به ناسازگاري عاطفي مبتلا هستند، از نظر رفتاري با محيط سازش ندارند و از يك تعامل بين فردي به نحو مطلوب برخوردار نيستند. 99 درصد از اين كودكان در مدارس چون سازگاري با خود و محيط ندارند، افت تحصيلي بيشتري دارند. به طور كلي رفتارهايي از قبيل(بيش فعالي، بي توجهي، كمرويي، در خود فروماندگي و پرخاشگري همه تحت عنوان سازش نايافتگي رفتاري خوانده ميشوند و در ايجاد افت تحصيلي موثرند. 6-شرايط عاطفي و رواني: شايد بتوان گفت اين مورد در كشور ما عامل اصلي افت تحصيلي ميباشد. همواره سخن بر سر اين است كه ميان ظرفيت بالقوه كودكان و آنچه انجام ميدهند، فاصلهاي وجود دارد. امروزه روانشناسان معتقدند نبايد صرفاً به دنبال سنجش هوش كودكان بود بلكه بايد ظرفيت يادگيري آنها را به دست آورد، زيرا همواره ظرفيت يادگيري بچهها بسيار بيشتر از آن است كه ميآموزند. عمدهترين دلائل افت تحصيلي 1- عوامل فردي: شامل هوش، توجه و دقت، انگيزه، هيجانات و آشفتگيهاي عاطفي و نارسائيهاي جسمي. 2- عوامل خانوادگي: شامل روابط خانوادگي، فقر مالي و اقتصادي، فقر فرهنگي والدين، فقدان والدين يا والد. 3- علل آموزشي مدرسه: شامل شيوه تدريس معلم، برنامه درسي مدرسه، پيشداوري معلم، شرايط فيزيكي كلاس، ارزيابيهاي نادرست معلمان از عملكرد دانشآموزان، پايين بودن نسبت معلم به دانشآموزان، كمبود معلم مجرب، آموزشديده و علاقهمند به تدريس و تحت پوشش قرار نگرفتن دانشآموزان واجبالتعليم. راههاي كاهش افت تحصيلي افت تحصيلي موضوعي غير قابل حل نيست، اما حل آن هم يكباره و ناگهاني و با شيوههاي آني ميسر نيست. براي مقابله با اين پديده، به برنامهريزيهاي درازمدت و زيربنايي احتياج است. برنامههايي كه بر اساس واقعيتهاي اجتماعي باشند و ضمانت اجرايي به عنوان يكي از اصول برنامهريزي آموزشي را داشته باشند. الف: برنامههاي درازمدت يا بنيادي: اين برنامهها تدابير زيربنايي است كه يك سياست كلي را در نظام آموزشي ميطلبد. برخي از جزييات اين روشها عبارتند از: 1- تجديد نظر در نظام ارزشيابي. 2- كاهش تعداد دانشآموزان هر كلاس. 3- ارزيابي هوشي دانشآموزان قبل از دبستان. 4- فراهم كردن امكانات آموزش و پرورش. ب: برنامههاي كوتاه مدت: جزئيات اين برنامهها به شرح زير است: 1- تهيه به موقع كتابهاي درسي و فراهم آوردن وسايل كمك آموزشي. 2- همكاري نزديك اولياء مدرسه و والدين. 3- ارزيابي عملكرد معلمان و تشويق معلمان كارآمد. 4- تقويت انگيزههاي دروني دانشآموزان. همچنين تغيير در نگرشهاي آموزشي معلمان، تغيير در سبكهاي مديريت مدارس، نوآوري در روشهاي تدريس، اصلاح فرآيند ياددهي- يادگيري و توجه به مشاركت مردمي ميتواند در كاهش مسائل آموزش و پرورش به ويژه افت تحصيلي مثمر ثمر باشد. بهرهگيري از مطالعات تطبيقي يعني استفاده از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه ميتواند مؤثر باشد. به عنوان مثال در هند راههاي زير را به كار بردهاند: 1- روشهاي موثر تدريس عرضه گرديد. 2- بازآموزي معلمين آغاز شد. 3- بين والدين و معلمين رابطه نزديكتر ايجاد شد. در كشور پاكستان بيشتر روي بازآموزيها تاكيد شده و بازآموزي معلمين را سرلوحه كار خود قرار دادهاند و معتقدند كه اين كار بايد شامل آموزش مهارتهاي تدريس، بازنگري محتواي دروس و آموزش مهارتهايي باشد كه انگيزه دانشآموزان را به درس و تحصيل بيشتر كند. همچنين براي كاهش افت تحصيلي علاوه بر راههاي درون سازماني به راههاي برون سازماني نيز نياز است. مثلا كاهش علائق افراد به تحصيلات به ويژ در پسران، به خاطر نبود بازار كار مناسب و شايسته براي دانشآموختگان است كه اين مهم عامل جدي در كاهش انگيزش تحصيلي در آنها ميشود، به طوري كه نابرابريهاي آموزشي در شهر و روستا و نيز نابرابريهاي جنسيتي (دختران در مقابل پسران) در تحصيلات عاليه كه در يك دهه اخير بر عكس چند دهه قبل در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالي كشور ما رخ داده است، به دليل عدم تطابق نيازهاي بازار كار به تخصص فارغالتحصيلان مدارس و دانشآموختگان دانشگاههاست. خسارتهاي ناشي از افت تحصيلي: 1-هزينههاي تحميلشده به دولت كه شامل: الف: اتلاف هزينههاي جاري اداره موسسات آموزشي توسط دولت. ب: اتلاف سرمايهگذاريهاي ثابت براي احداث و تجهيز فضاهاي آموزشي و پرورشي. 2- هزينههاي تحميلشده بر خانواده شامل: الف: اتلاف هزينههاي مستقيم خانواده مثل پرداخت حق ثبتنام، هزينه لوازمالتحرير. ب: اتلاف هزينههاي حمل و نقل، ارتباطات براي رفت و آمد دانشآموزان به مدرسه. 3- خسارتهاي وارده به دانشآموزان شكست خورده شامل: الف: هزينه فرصت از دست رفته بر اثر ديرتر راه يافتن به بازار كار. ب: خسارتهاي ديگري كه بر فرد وارد ميشود مثل هزينه واقعي سرخوردگي، احساس حقارت و بيكفايتي و خودپنداري منفي. به نظر ميرسد كه بعد رواني اجتماعي خسارتها كه به دانشآموز و خانواده او وارد ميشود، بهمراتب ضربات رواني جديتري نسبت به بعد مادي خانواده بر فرد تحميل ميكند و متأسفانه جبران زخمهاي شكست تحصيلي بهكندي انجام ميشود. نتيجهگيري: مسئله افت تحصيلي به عنوان قديميترين و بحثانگيزترين مسأله آموزش و پرورش ايران در دهههاي اخير بوده است كه فاصله بين وضعيت علمي موجود فراگيران با وضعيت مورد انتظار آنها از حد معقول و مقبول آن فراتر رفته است و منجر به خسارتهاي اقتصادي، رواني و اجتماعي گرديده است. تحقيقات انجامشده نشان ميدهد در كشور ما شكست تحصيلي زياد و پرحجم بوده و از همان سال اول ابتدايي گريبانگير برخي از دانشآموزان ميشود. تحليلهاي آماري نشان ميدهند كه اين پديده در ايران نيز همانند ساير جوامع گزينشي بوده و همه طبقات به يك نسبت با آن مواجه نيستند. اين امر در مناطق محروم و روستايي و در ميان حاشيهنشينان شهرها بسيار عميقتر است. متأسفانه گهگاه در ارائه آمار و ارقام، دقت لازم صورت نميگيرد تا ميزان و حجم واقعي معضلات آموزشي و فرهنگي مشخص گردد. وقتي در مواردي مانند مسئله بيسوادي آمار متفاوتي از 22 تا 32 درصد ارائه ميشود، چگونه انتظار داريم برنامهريزي درستي در اين مورد بنماييم. متأسفانه بدتر از اين، پاك كردن صورت مسئله، به جاي حل مسئله در بحث افت تحصيلي قابل تأمل است. يعني به جاي مردودي و تجديدي، اجازه تكرار امتحان در نوبتهاي متوالي را به معني كاهش افت تحصيلي بيان ميكنند. شناخت علل فردي، اجتماعي از يكطرف و علل ساختاري و آموزشي نظام تعليم و تربيت از طرف ديگر مسائل را پيچيدهتر كرده است. بدين منظور براي كاهش افت تحصيلي ميتوان از تغيير و نوآوري آموزش در عرصه تربيت هنر، نظام ارزشيابي، روشهاي تدريس، مشاركت اولياء، و سبكهاي مديريت مدارس استفاده كرد. منابع: 1- مسائل آموزش و پرورش ايران و راهكارهاي آن، دكتر عباس شكاري 2- بررسي اجمالي افت تحصيلي و دلائل آن در ايران، چهارمين دوره مقاله نويسي اصفهان 3- ارزشيابي آموزشي، عباس بازرگان 4- بررسي افت تحصيلي، ابوالفضل جمشيدي 5- روشهاي پيشگيري از افت تحصيلي، نشر انجمن اولياء و مربيان 6- مسائل جهاني آموزش و پرورش، ترجمه احمد آقازاده
درمان تو درخود تو است، تو بدان بصيرت نداري.
درد تو نيز از خود توست، تو بر آن آگاهي نداري.
تو آن كتاب مبيني هستي كه به ياري حروف اندك آن، رازهاي نهفته آشكار ميشود، آيا گمان، مي كني كه تو همين جسم كوچك هستي؟ و حال آنكه از «جهان بزرگ» درك تاب وجود تو مندرج است.
«امام علي(ع)»
از مهمترين آفتهاي نظامهاي آموزشي جهاني و من جمله كشور ما افت تحصيلي است كه همه ساله به صورت هاي گوناگون تعداد بسياري از استعدادهاي بالقوة انساني و منابع اقتصادي جامعه را هدر داده و نابسامانيهاي فردي و اجتماعي را بر جاي ميگذارد، هرچند پاره اي از موارد افت تحصيل در بعضي از رشتههاي خاص بيشتر مشاهده ميشود ولي ميتوان علل آن راتقريباً يكسان دانست: از جمله افت بر اثر قصور در اعمال و روش هاي مناسب آموزشي و پرورشي توسط نظام آموزش و پرورش،معلمان، خانواده، … .
بررسي عوامل مؤثر بر پيشرفت و ترقي جوامع پيشرفته نشان ميدهد كه همة اين كشورها از آموزش و پرورش توانمند و كارآمد برخوردار بودهاند. اين نهاد از يك سو با كودكان و نوجوانانو جوانان خلاق، مبتكر و مستعد واز طرف ديگر با طيف گسترده اي از مردم به عنوان خانواده يا اولياي دانشآموزان در ارتباط است و تعليمات وآموزشهاي خود را چه مثبت و چه منفي به پيكرة جامعه تزريق ميكند.
بدون ترديد هيچ نظام آموزشي نميتواند صددرصد به اهداف آموزشي خود برسد،ولي موفق بودن هر نظام آموزشي نزديكتر شدن هرچه بيشتر به اهداف تعيين شده بستگي دارد براي نزديكتر شدن به اهداف نظام آموزشي حتماً ميبايست عوامل مؤثر بر افت تحصيلي را شناخت و اثرهاي آن راكاهش داد.
افت تحصیلی
كاربرد اصطلاح «افت تحصيلي » يا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه ميكند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه را بايد به محصول نهايي تبديل ميشد ، تلف كرده و نتيجه مطلوب ومورد انتظار را به بار نياورده است. شايد اين تشبيه چندان خوشايند نباشد اصطلاح “قصور در تحصيل” يا واماندگي در تحصيل از آن مطلوب تر باشد
وقتي صحبت از افت تحصيلي ميشود منظور تكرار پايه تحصيلي در يك دوره و ترك تحصيل پيش از پايان دوره نیست. به عبارت ديگر افت تحصيلي شامل جنبه هاي مختلف تحصيل چون غيبت مطلق از مدرسه، ترك تحصيل قبل از موعد مقرر، تكرار پاية تحصيلي، نسبت ميان سنوات تحصيلي دانشآموز و سالهاي مقرر آموزش، كيفيت نازل تحصيلات دانشآموز در مقايسه با آنچه كه بايد باشد، كسب محفوظات به جاي معلومات است.
به تجربه ديده شده كه در دورة راهنمايي نسبت به دورههاي ابتدايي و متوسطه عمومي افت تحصيلي بيشتري وجود دارد. اين موضوع را ميتوان به وضعيت خاص اين دوره كه دانش آموز بايد دروس متنوع تري رانسبت به دوره ابتدايي بگذراند و همچنين به بحران بلوغ و مشكلات آن كه در اين دوره اتفاق ميافتد نسبت داد.
معمولاً مشاهده ميشود كه ميزان ترك تحصيلي كرده ها و افرادي كه مردود ميشوند در مقاطع تحصيلي راهنمايي و متوسطه در پسران بيشتر از دختران است، اين تفاوت را احتمالاً به عوامل زير ميتوان نسبت داد:
• دختران اوقات فراغت خود را بيشتر درخانه ميگذرانند و فرصت و امكان سرگرمي در بيرون از منزل راكمتر از پسران دارند و بيشتر مطالعه ميكنند.
• معمولاً دختران به نمره قبول شدن بيش از پسران اهميت ميدهند و انگيزه قويتري دارند.
• دختران به حضور در كلاس درس بيشتر از پسران اهميت مي دهند و از مطالب كلاس بيشتر يادداشت برداري ميكنند.
منبع سایت :www.royesh.bravehost.com
بررسي افت تحصيلي در مدارس
تحصیل فرزندان امروزه یکی از دغدغه های مهم خانواده های کشورمان را تشکیل می دهد این دغدغه بیشتر به دلیل وابستگی آینده فرزندان به میزان توفیق آنان در تحصیل استاگر چه این دل نگرانی ها برای اعتلا و ارتقای تحصیلی فرزندان و در کل نظام آموزش و پرورش نقطه ای امید بخش و خوشایند به حساب می آید.در شکل دیگر نوعی اضطراب و تشویش برای خانواده ها و دانش آموزان فراهم می نماید که چنانچه فردی مراحل تحصیل را به شکلی کامل طی نماید و راه یابی او به دانشگاه دچار اشکال گردد دیگر نمی تواند فردی موفق و شهروندی مؤثر به لحاظ اجتماعی به شمار آید.به نظر می رسد نظام تربیتی ما باید به گونه ای برنامه ریزی شود که از سویی افت تحصیلی را کاهش دهد و کارایی آموزشی را بالا ببرد و راه های پیشرفت تحصیلی را برای اعتلای آموزشی در پیش گیرد و از سوی دیگر ملاک توفیقات اجتماعی و شغل یابی را تنها مدارک تحصیلی دانشگاهی شاخص قرار ندهد.بلکه شایستگی های فردی، ابتکارات انسانی و تلاش های سازنده افراد را به عنوان ملاک اعتباری برای شاخص های اجتماعی و نیاز های شغلی مورد توجه قرار دهد.یکی از مشکلات نظام های آموزشی هر کشور افت تحصیلی است که یک نظام آموزشی کارآمدکمترین افت و بالاترین بازدهی را دارد.وقتی صحبت از افت تحصیلی می شود شامل جنبه های مختلف شکست چون غیبت مطلق از مدرسه ترک تحصیل قبل از موعد مقرر، تکرار پایه تحصیلی ، کیفیت نازل تحصیلات دانش آموزان با آنچه تداعی میگردد.
ضرورت توجه به دوران راهنمایی تحصیلیآغاز دوران راهنمایی تحصیلی شروع دوران نوجوانی کودکاناست.کمک به نوجوان برای یافتن و شناخت توانائیها، امکانات و ظرفیتهای درونی می تواند نقطه شروع تربیت این دوران پر آشوب باشد که خود راه را برای یکی از مختصات این مرحله یعنی یافتن هویت و نقش اجتماعی باز می کند. حیات جمعی و نیاز به عضوی از گروه بزرگتر بودن مقدمه فعالیتهای اجتماعی می شود و از آنجا که در عصر حاضر تحصیلات نقش و تاثیر زیادی در دستیابی به این مهم دارد راهنمایی تحصیلی مقدم بر راهنمایی شغلی قرار می گیرد. در سيستم آموزشی ما دوره راهنمايي تحصیلی بعد از ابتدایی این وظیفه را به عهده دارد. یعنی در این دوران دانش آموزان به رشته های تحصیلی مناسب هدایت می شوند. هرچه هدایت تحصیلی صحیح تر و با روشهای اصولی تر انجام گیرد نتایج کاملتر و موفق تری به دنبال خواهد داشت. بروز و ظهور استعدادهای فردی در دوره نوجوانی هر چند روند راهنمایی تحصیلی را آسانتر می کند ولی به گفته متخصصین این امر اطلاعاتی که از بررسی استعدادهای کودکان 12 یا 13 ساله به دست می آید برای راهنمایی قطعی کافی نيست. نتایج تحصیلی می تواند مکمل این اطلاعات بوده و روند راهنمایی را اعتلا بخشد. در این راستا وضعیت درسی و نمرات دانش آموزان دوره راهنمایی اهمیت ویژه ای دارد. ولی تکیه صرف به نمرات شاید خالي از اشكال نباشد چرا که توجه به این مساله بدون در نظر گرفتن آسیب شناسی نمرات اکتسابی کاری ناقص و ناتمام خواهد بود. اینکه علت پایین بودن یا بالا بودن معدل درسی ناشی از چه عامل یا عواملی است می تواند مبحث گسترده ای را بر روی فعالیت مشاوره در این دوران بگشاید. اغلب داشتن وضعیت درسی ضعیف نه به علت کندذهنی و هوش پایین شاگردان بلکه می تواند ناشی از دلایل متفاوت چون عدم شناخت روش های صحیح مطالعه و یادگیری و یا حتی دشواریهای خاص آغاز دوران نوجوانی و بلوغ باشد که با تشخیص و راهنمایی به موقع می توان از افت نمرات دانش آموزان جلوگیری کرد. بدون علت يابي و یافتن دلایل واقعی افت تحصیلی در این دوره نمی توان بالا یا پایین بودن معدل درسی را ملاک انتخاب رشته تحصیلی قرار داد. پایه راهنمایی تحصیلی را می توان به عنوان بهترین زمان برای آشنا ساختن دانش آموزان با راهها و روشهای مختلف یادگیری و ترویج یادگیری معنا دار غنیمت شمرد . خیال بافی، تنوع علایق و عقاید، میل به مباحثه و مخالفت با اطرافیان که همگی مقدمه پختگی عقلی است فرصتی و زمینه مناسبی است برای ایجاد شوق و انگیزه به مطالعه و عادت دادن نوجوان به مطالعه. قبل از اینکه امتحان و نمره ملاکی شود برای هدایت دانش آموزان به سمت رشته های درسی که مستلزم تحصیلات طولانی است یا رشته هایی که مقدمه مهارت آموزی و دستیابی به شغل و حرفه خاص، بایستی ناموفقیت درسی دانش آموزان دوره راهنمایی مورد بررسی قرار گیرد و به علت یابی و و رفع مشکلات مطالعه و یادگیری پرداخت.
افت تحصیلیافت تحصیلی ، افت عملکرد تحصیلی و درسی دانش آموز از سطحی رضایت بخش به سطحی نا مطلوب است. چنانچه فاصله قابل توجهی بین استعداد بالقوه و استعداد بالفعل فرد در فعالیت های درسی مشهود باشد چنین فاصله ای را افت تحصیلی می نامند. لذا افت تحصیلی فقط در مردودی و یا تجدیدی و یا ترک تحصیل خلاصه نمی شود و در مورد هر دانش آموزی که یاد گیری او کمتر از توان و استعداد بالقوه و حد انتظار باشد صدق می کند.بنا براین شامل دانش آموزان تیز هوش هم می شود که ممکن است دچار افت تحصیلی و کم آموزی باشند.
علل افت تحصيلی دانش آموزان در مقطع راهنمايی جنسیت جنسیت دانش آموزان که طبق مطالعات انجام شده دختران در علوم ادبی و پسران در علوم ریاضی و فنی توانایی بهتری دارند، همچنین طبق گزارش های وزارت آموزش و پرورش میزان مردودی در پسران بیشتر از دختران است. عوامل جسمانی: دانش آموزانی که دارای بنیه ضعیف هستند و از سلامت عمومی کامل برخوردار نیستند نمی توانند به اندازه کافی کوشش و فعالیت داشته باشند این دسته از افراد بخاطر دارا بودن استعداد ابتلا به انواع بیماری ها نظیر گواتر، صرع ، تومورهای مغزی ، برخی از نقص ها و معلولیت های بدنی نظیر معلولیت های بینایی و شنوایی و گیرایی از پیشرفت درسی باز می مانند و دچار عقب ماندگی درسی می شوند. سازش نایافتگی رفتاری :اختلالات رفتاری در میان کودکان و نوجوانانی که افت تحصیلی دارند به مراتب بیشتر از دانش آموزان عادی است : نا سازگاری هایی چون پر خاشگری ، بیش فعالی ، بی قراری کم رویی شدید و انزوا طلبی ، در خود فرو ماندگی ، بی توجهی ، تخاصم از عوامل مؤثر در افت تحصیلی است. علل خانوادگی و اجتماعی : یکی دیگر از عوامل مهم در افت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عوامل خانوادگی است. خانواده اولین مکانی است که کودک در آن زندگی می کند و تربیت می یابد ، بسیاری از روانشناسان معتقدند که شخصیت کودک در شش سال اول زندگی شکل می گیرد. بنابراین ، خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی می تواند نقش بارزی در افت و پیشرفت تحصیلی داشته باشد . عمده ترین عوامل خانوادگی مؤثر در پیشرفت تحصیلی عبارتند از : 1- شرایط عاطفی و امنیت محیط خانواده
2- شرایط اجتماعی و اقتصادی3- تحصیلات و سطح فرهنگ خانواده4- تعداد اعضای خانواده5- اشتغال کودکان
6- ارتباط بین اولیا و مربیان7- حاکمیت ارزش های مادی8- اشتغال مادران9- اثرات تلویزیون10- طلاق والدین11- اعتیاد والدین.شرایط آموزشگاهی :دسته دیگری از عوامل که می تواند تأثیر به سزایی در میزان موفقیت و افت تحصیلی دانش آموزان داشته باشند عوامل مربوط به مدرسه و معلم هستند. مهم ترین عوامل آموزشگاهی که بر پیشرفت یا شکست مؤثرند عبارتند از: 1- روابط معلم و دانش آموز 2- شرایط آموزشی و امکانات مطلوب تحصیلی 3-کتاب های درسی و موارد آموزشی 4- آماده کردن درس و نمره دادن 5- فضای کلاس و تسهیلات مدرسه 6- تعویض مکرر معلمان 7- مهارت معلمان 8- ارزشیابی 9- نا هماهنگی برنامه ها و روش های آموزشی 10- انتظارات مد رسه از دانش آموزان 11- شلوغ بودن کلاس های درسی و..... شرایط اقتصادی معلمین : شرایط اقتصادی امروزه به گونه ای رقم می خورد که روز به روز لایه های اجتماعی بیشتری زیر خط فقر قرار می گیرند ، در چنین شرایطی فرهنگیان کشور اغلب در آمدی کمتر از این دارند ، در حالی که در کشور های توسعه یافته معلمین از میان نخبه ترین افراد جامعه انتخاب می شوند و نیازهای مادیشان تا حد اشباع تأمین می شود . در ایران مشهود است که آموزش و پرورش به دلیل سطح نازل دستمزد ها ، آخرین انتخاب جوانان جویای کار است.متأسفانه این موضوع باعث شده تا معلمان به کارهایی که در خور مقام والای ایشان نیست روی آورند نظیر مسافر کشی و یا تجدید کردن دانش آموزان در جهت گرفتن تدریس خصوصی ، یا فروختن سوالات امتحانی به دانش آموزان پیش از امتحان. راهکار این معضل را می توان در رویکرد دولت به آموزش و پرورش و اختصاص اعتبار مورد نیاز برای ایجاد مراکز و فضاهای آموزشی و رسیدگی به امور معیشتی فرهنگیان و جلوگیری از چند شغله شدن آنان است. شرایط علمی معلمین :آموزش و پرورش از دو طریق نیروهای خود را جذب می کنند ، 1- نیروهای تربیت شده در مراکز تربیت معلم و مدرس 2- نیروهای جذب شده از دانشگاه های دیگر و از طریق مصاحبه و آزمون . معلمینی که شروع به کار می کنند از همان ابتدا نباید وارد سیستم آموزش شوند بلکه باید یک دوره کار آموزی کامل را ببینند ، اطلاعات معلمین تنها محدود به کتاب های درسی می شود. دوره های ضمن خدمت صرفاً برای گرفتن امتیازات استفاده می شود و اگر امتیازات نباشد معلمین رغبتی برای گذراندن دوره ها ندارند و گروه های آموزشی به مفهوم فعلی تأثیری برروندکیفیت آموزشی ندارند. ایجاد انگیزه در معلم به نحوی که بتواند آن را به دانش آموز خود انتقال دهدیکی از نکات بسیار مهم است که درگروه های آموزشی باید به صورت مداوم ومؤثربه آن پرداخته شود. ضرورت مشاوره تحصیلی در زمینه جلوگیری از افت تحصیلیبرخی از دانش آموزانبه خاطر شرایط ویژهای که دارند بیشتر در معرضافت تحصیلیهستند و برخی از آنها افتان وخیزان تجربه هایی از افت تحصیلی داشتهاند. برخی از علل افت تحصیلی این دانش آموزانبه عوامل بیرونی مثل خانواده ،مدرسهو ... که در بالا ذکر شده مربوط میشود. و برخی از علل ،علل فردی هستند مثل انگیزه خود دانش آموز ،روشهایمطالعه و برنامه ریزی، علایق و استعدادها و غیره.مشاوره تحصیلی برای این دستهاز دانش آموزان اهمیت بسزایی دارد. در جریانمشاورهتحصیلیبه این دانش آموزان کمک میشود علت افتها و شکستهای خود را بشناسند و باراهکارهایی آشنا شوند که به آنها در رفع آن علتها و یا کاهش تاثیر آنها در مسائلتحصیلی شان کمک میکنند. انجام چنین مشاورههایی میتواند با احیای نیروهای بالقوهفرد او را در تمام مسیر تحصیلیاش همراهی کند.
علل افت تحصيلي
آيا بين ديدگاه معلمان و دانشآموزان در خصوص علل شكست تحصيلي تفاوتي وجود دارد؟ براي پاسخ دادن به اين سوال مطالعهاي را كه تحت عنوان بررسي علل شكست تحصيلي ازديدگاه معلمان و دانشآموزان صورت گرفته، مرور ميكنيم.
“ ويند” و همكارانش معتقدند كه عقايد افراد در مورد علت موفقيت و عدم موفقيت ممكن است در درك رفتار و مربوط به امور تحصيلي، بسيار مهم باشد. افراد علت موفقيت يا عدم موفقيت خود را به طور اساسي به دو عامل دروني و بيروني نسبت ميدهند. منظور از عوامل بيروني عاملهايي است كه منشاء آن در خارج از فرد است، مثل مسائل خانوادگي و اجتماعي و …
در اين تحقيق نشان داده شد كه براساس نظر معلمان در درجة اول مسائل خانوادگي و اجتماعي و سپس به ترتيب عدم توانايي وعدم كوشش سبب افت تحصيلي دانشآموزان شده است.
از ديدگاه دانشآموزان علل شكست در مرتبة اول به عدم كوشش ودرجة دوم و سوم به ترتيب مسائل خانوادگي و اجتماعي و عدم توانايي نسبت داده اند.
معلمان عوامل بيروني را بيشتر مطرح ميسازند كه يك عامل يا ثبات است، ولي دانشآموزان بيشتر عوامل دروني را در علت شكست تحصيلي مهم ميدانند كه عامل بيثبات محسوب ميشود.
تعطیلات طولانی سبب افت تحصیلی دانش آموزان می شود
دانش آموزان در بسیاری از مواقع به دلیل تعطیلات طولانی و عدم یادگیری صحیح مفاهیم درسی ، پس از گذراندن یک دوره چند روزه تعطیلات دچار افت تحصیلی می شوند ، از سوی دیگر عدم تناسب محتوای درسی با نیازها ، علایق و استعداد های دانش آموزان و حافظه محوری از دلایل دیگر افت تحصیلی دانش آموزان پس از سپری کردن ایام تعطیلات است.
مادر یک دانش آموز در این باره می گوید : هر چند که بچه ها تعطیلات را دوست دارند و از آن لذت می برند اما به قدری در این مدت از کتاب های درسی دور می شوند که بسیاری از محتوای کتاب ها را فراموش می کنند.
وی می افزاید : پسرم را در اولین روز مدرسه پس از تعطیلات نوروز به زحمت راهی مدرسه کردم ، مفاهیم درسی به قدری برایش کم ارزش است که با تعطیلی مدارس حتی به مدرسه و تکالیفی که باید انجام دهد ، فکر هم نمی کند.
پسرم پیک های نوروزیش را یا روز اول و یا روز آخر تعطیلات انجام می دهد تا به قول خودش خیالش راحت شود ، او به هیچ وجه از انجام تکالیفش لذت نمی برد و انجام تکالیف را اجباری می داند که به هر حال باید انجام دهد ، همیشه پس از تعطیلات نوروزی مدتی از وقت من و همسرم صرف آموزش مجدد آموخته های درسی قبلی به پسرمان می شود ، چرا که در بسیاری از موارد آنها را به کلی فراموش می کند.
یک کارشناس تعلیم و تربیت با اشاره به اینکه دانش آموزان در روند تحصیل مشارکت ندارند، می گوید : نظام آموزشی فعلی کشور بر محفوظات دانش آموزان تاکید می کند و مهارت هایی همچون خواندن ، حفظ کردن و کپی کردن را در دانش آموزان تقویت می کند و توجهی به تفکر ، اندیشه ، ابتکار و پویایی آنها نمی شود.
او با تاکید بر اینکه نظام آموزشی کشور باید از جنبه های حافظه محوری به تدریج رو گردان شده و مفاهیم آموزشی را به سوی عملکردی کردن آنها هدایت کند ، می افزاید : به دلیل اینکه در نظام آموزشی مفاهیم درسی توسط دانش آموزان به جای یادگیری حفظ می شوند ، پس از گذشت مدتی این اطلاعات فراموش شده و نیاز به مرور مجدد دارد.
وی با اشاره به اینکه در تعطیلات نباید ارتباط دانش آموزان با مطالب درسی قطع شود ، می گوید : در ایام تعطیلات باید فعالیت های آموزشی متناسب با انگیزه و رغبت دانش آموزان ، برای آنها درنظر گرفته شود تا بر اساس آن دانش آموز مهارت هایی همچون فکر کردن ، نوشتن و نقشه کشیدن را در محیطی خارج از فضای آموزشی بیاموزند.
« باید دانش آموزان را در ایام تعطیل به سمت مطالعه کتب غیر درسی و پر جاذبه سوق داد تا در این ایام آموخته های آنها به فراموشی سپرده نشود . »
تعطیلات فرصت خوبی برای آموزش مهارت های اجتماعی است
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی نیز با اشاره به اینکه تعطیلات برای دانش آموزان لازم است ، می گوید : تعطیلات فرصت بسیار خوبی برای آموزش مهارت های اجتماعی است.
وقتی ارتباط دانش آموزان با مفاهیم درسی حذف می شود ، چون آموخته های قبلی اجرا نشده و یادگیری به درستی صورت نپذیرفته است ، مفاهیم به سرعت فراموش شده و بازگشت به انباشته کردن مجدد ذهن به مفاهیم درسی نیازمند فرصتی است که باعث عقب ماندن از روند تحصیل و افت تحصیلی دانش آموزان می شود.
نظام آموزشی باید دانش آموزان را در کشف استعدادها و خلاقیتشان هدایت کند ، متاسفانه نظام آموزشی فقط به پر کردن ذهن و وقت دانش آموزان با محتوای فشرده و سنگین کتاب های درسی می پردازد ، مفاهیمی که در بسیاری از موارد به دلیل عدم کارایی در زندگی دانش آموزان به سرعت فراموش می شود.
نقش مدرسه و برنامههاي آن در افت تحصيلي
در اين قسمت عللی كه در ارتباط با مدرسه سبب افت تحصيلي دانشآموزان مي باشد ارائه ميگردد.
• عدم هماهنگي مدرسه و خانواده در مسائل تربيتي و آموزشي به علت عدم مراجعة والدين به مدرسه و يا عدم فراخوني اولياء به مدرسه از جانب مسئوولان فعاليت هاي تربيتي خانه و مدرسه با يكديگر در تعارض بوده، براي دانشآموز ايجاد حيرت و سرگرداني ميكند.
• تعويض معلمان در حين سال تحصيلي و تغييرات ناشي از مرخصي هاي زايمان خواهران معلم، اعمال روشهاي آمرانه و تنبيهي، وجود محيطهاي خشك خالي از محبت، باعث ميشود برخي از دانشآموزان ازمدارس فرار كنند يا به كلي ترك تحصيل نمايند.
• عواملي چون عدم توجه معلمان به تفاوتهاي فردي درامر آموزش، روش هاي ارزشيابي غلط و سطح دشواري امتحانات، كمبود تجهيزات و وسايل آموزشي، ميتواند افت تحصيلي را در پي داشته باشد.
• در كلاسهاي درس معمولاً معلم از شاگردان سؤال ميكند و آنها پاسخ ميگويند اين پرسش و پاسخ ها اغلب طوطي وار بوده ونيز عدم درك ارتباط بين مطالب درسي و تجارب واقعي زندگي و احياناً مشاهده تضاد و تناقض بين اين دو موجب ميشود كه يادگيرنده درسراسر موضوع يادگيري مقاومت منفي از خود نشان دهد و همين امر نگرش منفي نسبت به درس و مدرسه يكي از علل عمده افت تحصيلي به شمار ميرود.
• ويژگيهاي رواني و جسماني دانشآموزان، به بيان ديگر يكي از عوامل مهم در يادگيري دروس، تمركز حواس دانشآموزان مي باشد دانشآموزاني كه دچار اضطراب و ناراحتي هايي ازاين قبيل باشند، از نظر تحصيلي دچار افت ميگردند و سلامت رواني آنها به خطر ميافتد كه والدين ميبايست در بهبود سلامت آنها بكوشند.
خانواده و افت تحصيلي
يكي ازعوامل مهمي كه در افت تحصيلي دانشآموزان مطرح است خانواده ميباشد، مثلاً هر قدر شمار فرزندان بيشتر باشد مسئووليت والدين سنگينتر است.بنابراين اگر خانوادهاي طالب فرزندان زياد است بايد توانايي وقدرت ارائة زندگي خود را نيز افزونتر ساخته، بتواند در همة ابعاد به بچهها رسيدگي كند. والدين فقط در مورد ازدياد نسل احساس مسئوليت ميكنند ودر زمينه تربيت و رشد آنها معتقدند كه خودشان بزرگ مي شوند.
مورد ديگري كه قابل ذكر است، امنيت محيط خانواده است، نحوة ارتباط والدين با يكديگر اثر مستقيم روي بچهها دارد. محيط خانوادهاي كه مبدل به كانون تشنج و درگيري والدين گرديده، بچهها شديداً احساس عدم امنيت كرده، سعي درگريز از محيط خانواده خواهندداشت.
همچنين رسيدگي والدين و مربيان به غيبتهاي دانشآموزان و جبران عقبماندگي هاي درسي نقش مهمي در پيشرفت تحصيلي آنان دارد. به عبارت ديگر عدم آگاهي و يا بيتوجهي والدين و پشت به غيبت هاي پي در پي دانش آموزان ، سبب ميشود كه لطمه شديدي به يادگيري آنان وارد آيد و دچار افت تحصيلي شوند.
علاه بر موارد فوق مسألة سواد والدين است كه ازعوامل مهم در پيشرفت يا افت تحصيلي دانشآموزان محسوب مي شود اگر بچهها در ميحط خانواده احساس پشت گرمي نمايند و هرگاه از نظر درسي مشكلي برايشان پيش آيد، مطمئن باشندكه اولياء آنها را كمك ميكنند، دراين صورت دلگرمي بيشتري درس ميخوانند.
شايان ذكر است كه عدم حضور يكي از والدين نيز بر موفقيت و عدم موفقيت تحصيلي دانشآموزان تأثير مستقيم دارد. به طوري كه از دست دادن پدر يامادر به احتمال زايد مسائل و مشكلات عاطفي فراواني را ميتواند در دانشآموزان، مخصوصاً در دورة ابتدايي و راهنمايي ايجاد كند و در نتيجه بر موفقيت تحصيلي آنها اثر بگذارد.
وضعيت اقتصادي نيز از جمله عواملي است كه درموفقيت تحصيلي دانشآموز مؤثر ميباشد. فقر و محدوديت در عين حال كه براي عدهاي داراي سازندگي است،ولي براي عدهاي تخريب كننده است، مخصوصاً زماين كه ارزشهاي اخلاقي هم دركار نباشد.
عوامل فردي
در بعضي موارد دانشآموزاني كه به طور عادي به تحصيل اشتغال داشته و عملكرد خوبي نيز دارند، به علل فردي دچار اتفت تحصيلي ميشوند. از جمله علل فردي كه در افت تحصيلي مؤثر است ميتوان، توجه، انگيزه نام برد.
• توجه: براي يادگيري و به خاطر سپردن هر مطلبي اولين شرط، توجه به آن مطلب است. علت افت و شكست تحصيلي بعضي از دانش آموزان ناشي از عدم توجه به معلم و مواد تدريس شده و نيز عدم تمركز حواس هنگام مطالعه و انجام تكليف درسي است.
• انگيزه: انگيزه به حالت هاي دروني فرد كه موجب هدايت رفتار او به سوي نوعي هدف است گفته ميشود انگيزه موتور حركت هر فردي است.بعضي از دانش آموزان اين انگيزه را براثر تلقين منفي از دست ميدهند مثلاً من نميتوانم مطالب درسي را يادبگيرم، در يادگيري رياضي علوم فيزيك و … ضعيف ميباشم، در حفظ كردن مطالب درسي ناتوانم. همين احساس ضعف تأثير بسياري در كاهش يادگيري از سطحي مطلوب و رضايت بخش به سطحي نامطلوب دارد كه سليگمن اين گونه عدم يادگيري را درماندگي آموخته ناميده.
سليگمن در زمينه شكست تحصيلي ، به مطالبي تحت عنوان درماندگي آموخته شده اشاره مي كند . وي معتقد است كه علت شكست تحصيلي اين است كه دانش آموز ، درماندگي را يادگرفته است يعني به اين نتيجه رسيده كه ناتوان است . سليگمن براي آزمايش فرضيات خود تعدادي سگ را در يك اتاق قرار داد در اين اتاق بود. سليگمن به سگهاي داخل اتاق شوك الكتريكي وارد مي كرد و آنها با فرار از اتاق و بيرون رفتن از در ، از شوك خلاص مي شدند . سگها مي توانستند با انجام عمل يا فعاليت خود به موقعيت دست يافته ، از شوك نجات پيدا كنند. بعد از اين مرحله ، او شرايطي را ايجاد كرد كه سگها نمي توانستند از شوك خلاص شوند . يعني به هر طرف كه مي رفتند شوك دريافت مي كردند . پس از چندين بار كه تلاش سگهابا شكست مواجه شد ، سليگمن مشاهده كرد كه سگها دست از تلاش كشيده ، وسط اتاق دراز كشيدند و فقط به زوزه كشيدن پرداختند. او به اين نتيجه رسيد كه سگها چون تلاششان بي فايده است آنرا كنار گذاشتند و سليگمن نام اين پديده را « درماندگي آموخته شده» گذاشت و عنوان كرد كه رفتار انسان نيز مي تواند اين گونه شكل بگيرد .
سليگمن معتقد است كه دانش آموزان ناموفق برداشتي منفي از خود دارند و همان برداشت منفي ممكن است دربارة توانايي آنها باشد . شايد در ابتدا اين دانش آموزان تلاش اندكي داشته اند ولي چون تلاششان بي ثمر بوده و نتوانسته اند با كوشش خود به موفقيت دست بيابند ، به اين نتيجه رسيده اند كه از موفقيت ناتوانند و اين برداشت آنان منجر به عدم تلاش شده است زمانيكه معلم يا والدين از دانش آموز ضعيف مطلبي را مي پرسند و او بلد نيست پاسخ دهد و در صورت تكرار اين عمل ، كم كم دانش آموز به اين نتيجه مي رسد كه تلاش وي ثمري ندارد و ممكن است با خود بگويد « من ياد نمي گيرم» و همين تلقين عزت نفس دانش آموز را پائين مي آورد و عقيدة (من ناتوانم) يا (من ياد نمي گيرم) را در آنها تقويت مي كند. زمانيكه اين عقيده در آنها ثابت شد ديگر نمي توان از آنان انتظار يادگيري داشت.
تذكر اين نكته لازم است كه درماندگي ايجاد شده در زمينة تحصيلي ممكن است بر تمامي جنبه هاي زندگي انسان تاثير بگذارد. يعني اگر دانش آموز عدم يادگيري را به عدم توانايي خود نسبت دهد، طبيعتاً دست از تلاش مي كشد ، اين فرد نه تنها در زمينه تحصيلي بلكه در زمينه شغلي احساس ناتواني مي كند.
سليگمن راه صحيح برخورد با پديدة درماندگي را اينگونه بيان مي كند: سعي شود از دانش آموز ضعيف پرسشهايي را بپرسيم كه مي دانيم جوابش را بلد هستند. در اين صورت است كه مي توانيم مرحله به مرحله عمل كرده و كمك كنيم كه خويشتن پنداري آنها بهبود پيدا كند. زماني كه آنها با ديدي مثبت و خوش بينانه به خود بنگرند، مي توان انتظار موفقيت را از ايشان داشت و اين كار، علاقه ، حوصله ، پشتكار و ايثار مربيان و والدين را مي طلبد
شناسايي و رفع عوامل افت تحصيلي دانشآموزان
تابان- در عصر گسترش روزافزون اطلاعات و ارتباطات <عصر دانايي> به سر ميبريم اهداف آموزش و پرورش در سطح جهان به خوبي بيانگر اين مطلب است كه از مهمترين نيازهاي هر جامعه تعليم و تربيت افرادي است كه با اتكا به نيروي اراده و تعقل خويش منطقي بيانديشد و به جاي وابستگي و استفاده از دستاوردهاي اقتصادي و فرهنگي ديگران، خود مولد دانش، فناوري و فرهنگ مناسب براي زندگي مستقل درعصر دانايي باشند، در اين راستا با مشكلي اساسي در نظامهاي آموزشي مواجه هستيم كه همان <افت تحصيلي> است كه هر ساله هزينههاي سنگيني به بار ميآورد و همچنان در حال افزايش است. بسياري از دانشآموزان نميتوانند از پس مواد و محتواي آموزش مسايل برآمده يا در موعد مقرر به پايان رسانند، تاسفانگيزتر نيست كه بدانيم بسياري از اين افراد تواناييهاي لازم براي كسب موفقيت را دارند و موفق نميشوند، از طرفي هم عليرغم توسعه كمي آموزش رسمي در چند دهه اخير شاهد انتقاداتي از شرايط كيفي تعليم و تربيت در عرصههاي مختلف بودهايم، شرايطي كه موجب پديد آمدن دانشآموزان بياحساس و انگيزه، فارغالتحصيلان بيعلم و معلمان فاقد خلاقيت شده است، به طوري كه هر چه سطح تحصيلي بالاتر ميرود، شوق آموختن در دانش آموزان كمتر ميشود. در ابتدا به تعريف افت تحصيلي ميپردازيم؛ منظور از افت تحصيلي <كاهش عملكرد تحصيلي دانشآموزان از سطحي رضايت بخش به سطحي نامطلوب است> بهترين شاخص براي <بررسي افت و پيشرفت تحصيلي> سطح عملكرد قبلي و فعلي خود دانش آموز است.ابعاد افت تحصيلي دانش آموز كه بهم وابسته هستند عبارتند از:فردي (مانند: هوش، حافظه، مشكلات جسمي و...)خانواده (مانند: ناآرامي محيط، نظام ارزشي حاكم بر خانواده و...)مدرسه (مانند: شيوه تدريس و نحوه نگرش معلم، عدم استفاده مناسب از وسايل كمك آموزشي، تعداد زياد دانشآموزان، شلوغي كلاسها و...)جامعه (مانند: بيكاري تحصيلكردهها)علل فردي:1- هوش و تواناييهاي ذهني الف) هوش عمومي، توانايي است كه در اغلب فعاليتهاي انسان خود را نشان ميدهد (رابطه عمومي بين نمرات دروس مختلف). ب) هوش اختصاصي: هر فرد در يك زمينه خاصي از آن بهرهمند است.2- توجه3- انگيزه4- آشفتگيهاي عاطفي- هيجانينارساييها يا ناراحتيهاي جسميعلل فردي: 1- هوش: امروزه ديگر مثل گذشته به هوش اهميتي داده نميشود، تحقيقات نشان ميدهد؛ حدود 10 درصد از موارد افت تحصيلي به علت ناتواني ذهني و عدم كنش فرد است، از بين دو دانش آموز با بهره هوشي مساوي آن موفقتر خواهد شد كه تلاش بيشتر نموده و پشتكار زيادتر داشته باشد.2- توجه: براي يادگيري و به خاطر سپردن هر مطلبي، اولين شرط توجه به آن مطلب است. حتي اگر دانش آموز هوش بالا داشته باشد، ولي توجه نكند نميتواند خوب ياد بگيرد؛ علت افت و شكست بعضي از دانشآموزان عدم توجه به معلم و مواد تدريس شده و عدم تمركز حواس هنگام مطالعه و انجام تكاليف است.3- انگيزه: به حالتهاي دروني فرد كه موجب هدايت رفتار او به سوي نوعي هدف خاص، كه در واقع موتور حركت هر فرد را انگيزه گويند. كساني كه داراي ترس شديد از شكست هستند يا افرادي كمالگرا مطلقا نمره خوب ميخواهند، به سوي تكليف بسيار آسان كه احتمال موفقيت در آنها زياد و احتمال شكست بسيار كم است، روي ميآورند يا به تكاليف بسيار دشوار كه بتوانند از دشواري آنها به عنوان بهانهاي براي عدم موفقيت استفاده كرد.4- آشفتگيهاي عاطفي و هيجاني: فشارهاي رواني خاص هر مرحله از رشد ميتواند باعث اشتغال خاطر، آسيب وارد آمدن به قواي هوشي، تحليل انرژي ذهني، عدم تمركز حواس و در نهايت افت تحصيلي دانشآموزان شود (در دوره نوجواني مساله ميزان توجه و نوع ارتباط با جنس مخالف و ميزان پذيرفته شدن در جامعه و در جمع همسالان و خانواده بسيار تعيين كننده است).نارسايي و يا ناتواني جسميالف) بنيه ضعيف جسمي و آماده ابتلا به انواع بيماريها.ب) ضعف در بينايي و شنوايي.ج) ناراحتيهاي مربوط به مراكز عصبي و ناهماهنگيهاي جسمي و حركتي.د) مشكلات ارتباطي- فقدان مهارت اجتماعي (برقراري ارتباط با معلمان و همكلاسيها) باعث گوشهگيري انزواگزيني كودك و افت تحصيلي خواهد شد.علل خانوادگي افت تحصيلي:الف) روابط نظام ارزشي خانواده: مهمترين عامل موثر در نگرش دانشآموز نسبت به <تحصيل> خانواده است؛ اگر نگرش خانواده نسبت به درس، مدرسه، معلمان منفي باشد به تدريج دانشآموز هم نگرشي منفي پيدا ميكند، موارد زيادي از افت و يا شكست تحصيلي مربوط به همين مساله نگرش منفي و تضادهاست. مهمترين نقش خانواده ايجاد محيطي آرام، مساعد مطالعه و انجام تكاليف به دور از سر و صدا و تلويزيون، بازي ساير كودكان است و علاوه بر آن عدم برگزاري مراسم، جشنها در ايام امتحانات، غني كردن محيط.1- خانواده: بدين صورت كه به جاي خريد اشياء و مواد غيرضروري از طريق خريد كتابهاي كمك درسي، غيردرسي و وسايل كمك آموزشي تا به وسيله آنها اوقات فراغت دانشآموز با آنها پر شود.ب) فقر مالي خانواده كه محروم ماندن از غذاي سالم و كافي تاثير غيرمستقيم بر افت تحصيلي دارد.ج) فقر فرهنگي، بيسوادي و يا كمسوادي والدين.د) فقدان والد يا والدين.ه-) وجود مشاجرات و ناسازگاري ميان والدين.و) نحوه ارتباط دانش آموز با برادران و خواهران و الگو گرفتن از رفتار آنان (اگر همه اهل مطالعه و تحصيل باشند، او نيز رغبت بيشتر به اين مساله پيدا ميكند و برعكس).علل آموزشي <مدرسهاي>شيوه تدريس معلم: هر دانشآموز به شيوه خاص مطالب را فراميگيرد، معلمان ميبايستي با توجه به شناخت از دانشآموزان و توجه به اصل تفاوتهاي فردي آنان روش خود را انتخاب و اجرا نمايند.برنامه درسي مدرسه: مناسب نبودن زمان (همه درسهاي سخت با هم در يك روز تدريس شوند).انتظارات و پيشداوريهاي معلم: انتظار عدم موفقيت و پيشداوري غلط معلم از دانشآموز.شرايط فيزيكي كلاس: گرما، سرما، نظافت، نور، سر و صداي غيرمعمول.تعويض مكرر معلمان: در طي سال تحصيلي و ناتواني بعضي از دانشآموزان در سازگاري با روش تدريس و خصوصيات معلم.ارزيابيهاي نادرست معلمان از عملكرد دانشآموزان، پيشداوريها و زير سوال بردن شخصيت دانشآموزان.عوامل ديگر افت تحصيلي: كنترل نامناسب كلاس توسط معلم.فقدان وسايل كمك آموزشي.عدم همكاري و ارتباط مستمر بين اوليا و مدرسه.فقدان نظم و انضباط در كلاس و مدرسه.كمبود فضاهاي آموزشي.راهكارها:- تشويق تعامل ميان معلم و دانشآموزان- گسترش همكاري بين دانش آموزان- تشويق و توسعه يادگيري فعال4 اصل يادگيري موثر براي دانش آموزان:- نيت- واكنش فعالانه داشته باشند- زمانهاي استراتژيك براي مطالعه را در نظر داشته باشند- ايجاد بازخورد سريع- تاكيد بر استفاده از زمان- افزايش سطح انتظارات از دانش آموزان- پذيرش استعدادهاي گوناگون و روشهاي يادگيري- معلمان احساس نياز به آن مطلب يا درس را در دانش آموز ايجاد كنند.- اگر دانش آموز شكست در درسي داشت كمك به كسب موفقيت و احساس كردن موفقيت، تا بار نگرش منفي در آن درس را از بين برد.- انتظار در هر درس چيست؟ هدفها روشن و شفاف باشند.- معلم در آغاز تدريس روش مطالعه خاص درس خود را به دانشآموز بگويد.- تشويق كلامي در شرايط ايجاد شده از جانب معلم، اوليا و مسوولان.- تكاليف درسي نه خيلي سخت، نه خيلي مشكل باشند.- تكاليف يكنواخت نباشد.- آزمونها و نمرهها به عنوان وسيله ايجاد انگيزه باشد.- مطالب از ساده به مشكل باشد.- فعال كردن دانش آموز هنگام تدريس نفي حسادت و چشم هم چشمي، بلكه ايجاد رقابت مثبت بين آنها.براي تقويت حافظه1- رژيم غذايي سالم و نخوردن غذاهاي آماده2- داشتن فعاليت مرتب هوازي (مثل پيادهروي)3- به كار بردن روشهاي پرورش و فعال سازي ذهن مثل حل جدول4- داشتن برنامه آرام سازي بدن (مثل ريلكسيشن).
بررسي علل پديده کم آموزي و افت تحصيلي در مدارس و راههاي مقابله با آن
ظاهراً اکثريت افراد، هوش را يکي از عوامل بسيار مهم در امر موفقيت تحصيلي تلقي مي کنند. ولي بسياري از بچه هاي ناموفق در تحصيل کساني هستند که در مدرسه معدل هاي پايين تر از آنچه از وضعيت هوشي آنان انتظار مي رود کسب مي کنند. به طور کلي اين موضوع پذيرفته شده است که عوامل گوناگوني در موفقيت تحصيلي دخالت دارد. نه تنها استعداد عمومي و آموزشي مناسب، بلکه عواملي مانند علاقه ي دروني به ماده ي تدريس شده، انگيزه ي کودک نسبت به موفقيت و باور او به موفقيت نيز نقش مهمي دارند. عملکرد ضعيف تحصيلي و کم آموزي اختلافي است بين ظرفيت يا توانايي بالقوه فرد و عملکرد وي که منجر به گرفتن نمرات پايين تر از آنچه هوش قادر به اکتساب آن هستند مي شود. اين تعريف شامل نمرات پاييني که ناشي از هوش محدود باشد نمي شود و تنها افرادي را در بر مي گيرد که از لحاظ هوش متوسط بالا بوده ولي از لحاظ تحصيلي کمتر موفق هستند و به طور غير منتظره عملکردضعيف تحصيلي از خود نشان مي دهند. چنين عدم موفقيت در شکوفايي بالقوه تحصيلي را حدوداً در 25 درصد کودکان سنين مدرسه و 30 الي 50 درصد نوجواناني که در کلينيک هاي روان پزشکي تحت درمان هستند تخمين زده اند. جواناني که نمي توانند يا بي ميل به استفاده بالقوه از نيروي عقلاني خود هستند، معمولاً پيشرفتهاي آموزشي و شغلي را که در حيطه توانايي آنهاست از دست مي دهند مطالعات طولي همبستگي مثبت بسيار بالايي بين تلاش عقلاني پيشرفت تحصيلي و سطح شغلي در دوران بزرگسالي را نشان داده است. نوجواناني که ترک تحصيل مي کنند احتمال مضاعف بيکار ماندن آنها در سنين جواني بيشتر از افرادي است که از مدرسه فارغ التحصيل مي شوند. به علت اينکه ترک تحصيل شامل اتلاف وقت و قواي جوانان است و مي تواند به عنوان يک مشکل اجتماعي تلقي شود. الگوهاي پيشرفت ناکافي تحصيلي اغلب در سالهاي اوليه مدرسه ظاهر شده و تا دوره نوجواني ريشه دارتر مي شود. تحقيقات نشان مي دهد که 50 درصد دانش آموزان دبيرستان اولين شکست تحصيلي را در دوم دبستان، 75 درصد تا چهارم دبستان و 90درصد تا دوم راهنمايي تجربه مي کنند. سپس از آغاز اين الگو به عنوان يک دوره معيوب عمل خواهد نمود. زمينه ضعف دانش آموزان ناموفق در درسي که قبلاً در آن با شکست مواجه شده اند، اعتماد به نفس آنها را پايين مي آورد و فقدان انگيزش و لذت در يادگيري به تدريج منجر به اختلاف بيشتري بين توانايي بالقوه و عملکرد تحصيلي مي شود. علل افت تحصيلي پيشرفت ناکامي تحصيلي، ناشي از علل مختلف است. احتمالاً علي رغم وجود هوش عمومي مناسب در بين بچه هاي دبستان، بي دقتي معمول ترين دليل عملکرد ضعيف تحصيلي است. اين مسئله که در اواخر دوره کودکي شروع و تا دوران نوجواني ادامه مي يابد، بطور فزاينده از عوامل اجتماعي فرهنگي و روانشناختي ناشي مي شود. اين عوامل شامل انگيزش پايين، امکانات محدود، کيفيت معين رشد يا آسيب شناسي رواني احساس خاص انزجار نسبت به جريان يادگيري ناسازگارانه تعامل خانواده مي باشد. عوامل اجتماعي فرهنگي در بسياري از جوانان ناموفق در تحصيل، اختلاف بين عملکرد تحصيلي و ظرفيت عقلاني قبل از هر گونه آسيب شناسي رواني، عوامل اجتماعي فرهنگي را منعکس مي کند. اين عوامل اساساً با توليد انگيزش پايين براي موفقيت تحصيلي يا امکانات محدود جهت اکتساب آن به کسب معدلهاي پايين و بر خلاف انتظار منجر مي شود. مشاهده شده است که معمولي ترين علت ترک تحصيل در پسران »بي علاقه بودن« و براي دختران »ازدواج« مي باشد. هر چند که تحقيقات زيادي در مورد منشاء اجتماعي فرهنگي انگيزه پايين تحصيلي صورت نگرفته، ولي مدارک کافي بر اين اعتقاد که ارزشها و اهداف غير تحصيلي توسط عمومي خانوادگي، مدرسه، گروه همسالان و نقش جنسي پرورده مي شود، وجود دارد. انگيزه پايين مکرراً در مطالعات آشکار شده است دانش آموزاني که در شرايط تحصيلي موفق هستند بر عکس جواناني که به ارزشهاي عقلاني و اهداف تحصيلي گرايش ندارند، فاقد انگيزه براي تلاش در شرايط تحصيلي مي باشند چنين دانش آموزاني شرايط تحصيلي را دوست نداشته و انتظار هيچگونه رضايت دروني يا پاداش بيروني براي عملکرد خوب ندارند. اگر يادگيرنده معتقد باشد که در گذشته، در يادگيري مطالب مشابه با مطلب جديد موفق بوده است، با علاقه مندي به مطلب جديد برخورد خواهدکرد. اما اگر به اين اعتقاد رسيده باشد که يادگيري مطلب جديد نيز مانند يادگيري مطالب مشابه گذشته منجر به شکست خواهد شد، علاقه اي نسبت به يادگيري آن مطلب از خود نشان نخواهد داد. اين عواطف و انگيزه هاي مثبت و منفي ابتدا مشخص و محدود به موضوعهاي خاص بوده ولي با افزايش تجارب مثبت و منفي گسترش يافته و تا آنجا پيش مي روند که تمام درسهاي آموزشگاهي را در بر مي گيرند. باور فرد در توانايي اش براي موفق شدن بخش جدايي ناپذير مکانيزم انگيزش نسبت به موفقيت است. کودکان برانگيخته براي پيشرفت نه تنها بايد موفقيت را ارزيابي کنند، بلکه لازم است باور کنند که چنين موفقيتي ممکن است به عقيده بندوراوشانگ (1981) قرار دادن »شرايط رضايت از خود« در سطح معيني از عملکرد باعث مي شود تا افراد در کوشش هايشان آنقدر پافشاري کنند تا عملکردشان با معيارهاي درونيشان يکي شود. آنها اضافه مي کنند اثرادراکات فردي مي تواند بر انتخاب فعاليت افراد، ميزان تلاشي که بايد بخرج دهند و زمان مقاومت آنها در برابر مشکلات اثر بگذارند. اثرات خانوادگي نوجوانان و جوانان معمولاً با احساسات والدين خود در مورد تحصيل و مدرسه همانند سازي مي کنند. والديني که به روند آموزشي ارزش قائل هستند و براي تلاشهاي معلمين احترام قائل مي شوند، نگرشهاي مثبت را تقويت مي کنند. در صورتي که والديني که معلمين را تحقير مي کنند و يا ادعا دارند که بدون تحصيل زياد، امکانات زندگي را کسب کرده اند، نگرشهاي منفي را مي پرورانند. والديني که نسبت به فوايد آموزش رسمي به عنوان وسيله اي براي پيشرفت زندگي مشکوک هستند اغلب به کيفيت فرزندان در مدرسه توجه اندکي نشان مي دهند پاداش و تنبيه هايي را که آنها در شيوه تربيتي بکار مي برند، اغلب هيچ ارتباطي با تکاليف مدرسه يا دريافت معدلهاي خوب درسي توسط فرزندان خود ندارند. در نتيجه آنها انگيزه چنداني براي پيشرفت تحصيلي بدست نخواهند آورد. داده هاي حاصل از مطالعات طولي رشد کودک تاييد کرده است که هر قدر والدين ارزش بيشتري براي اکتساب عقلاني خود قائل باشند براي اکتسابات عقلاني فرزندانشان نيز ارزش قائل خواهند بود و در فعاليتهاي عقلاني آنها نيز بيشتر شرکت خواهند کرد. والدين بر خلاف آنچه بر زبان مي آورند نوعي بيزاري دروني نسبت به تحصيل دارند که به نحوي آن را به فرزندان خود منتقل مي کنند، به عنوان مثال شخصي که علي رغم سطح تحصيل پايين يا سابقه بد تحصيلي موفقيت خوبي در بازار کار کسب کرده اند، فرزند خود را به علت احراز معدل پايين يا نداشتن نگرش مثبت به تحصيل سرزنش مي کند، اما غير مستقيم بوسيله رفتارهاي ديگر خود اين پيغام را که بدون تحصيل هم ميتوان موفق شد، منتقل مي کند. در چنين مواردي پرواضح است که سطح تحصيل والدين هر قدر پايين تر باشد، احتمال بيشتر کسب معدلهاي پايين و ترک تحصيل وجود دارد. اين کيفيت در تحقيقات مکرراً آشکار شده که معدل نوجوانان همبستگي مثبت با سطح تحصيل والدين دارد، مشابه آن نوجواناني که نگرش منفي نسبت به مدرسه دارند، اغلب در خانواده يا محل زندگي خود الگوهايي از بزرگسالان را ندارند که از تحصيل بهره مند شده باشند، همانطور که اين يافته ها مشخص مي کند، طبقه اجتماعي والدين ممکن است عاملي براي تعيين نگرش فرزندان نسبت به مدرسه باشد، والدين طبقات متوسط و بالا معمولاً از سطح تحصيلي خوب برخوردار هستند و تحصيل را بهترين راه براي آماده شدن براي زندگي، از لحاظ اجتماعي ، روانشناختي و شغلي مي دانند در نتيجه آنها هميشه از فوايد تحصيل صحبت مي کنند و فعاليتهاي تحصيلي فرزندانشان را مورد توجه قرار مي دهند و آنچه را که در مدرسه آموخته اند مورد بحث قرار مي دهند و برخلاف آنان، والدين طبقات پايين که از حداقل سطح تحصيلي برخوردارند ممکن است مدرسه را با نگرش منفي بررسي کنند و لزومي براي شرکت فرزندان خود در مدرسه به عنوان يک نياز قانوني يا راهي براي اکتساب شغل پردرآمدتر نبينند. در نتيجه احتمال اينکه آنها در مورد فعاليتهاي تحصيلي با فرزندان خود بحث کنند. آنها را درک و يا در ارتباط با دروس آنها را ياري داده و موفقيت هايشان را تحسين کنند، کمتر است. دانش آموزاني که در مدارس فاقد امکانات و معلمين کافي و در کلاسهاي بر جمعيت حضور دارند، ممکن است نتوانند مهارتهاي اساسي تحصيلي و عادات مطالعه لازم را در ارتباط با تحصيل دبيرستاني کسب نمايند.