تحقیق تعریف شرکت تعاونی در حقوق ایران (docx) 28 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 28 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تعریف شرکت تعاونی در حقوق ایران
كلمه «تعاوني» از تركيب كلمه «تعاون» عربي بر وزن تفاعل و از ريشه عون با حرف «ياي» نسبت فارسي به وجود آمده و معادل كلمه co انگليسي است. واژه «تعاون» در مفاهيم مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد از جمله اينكه تعاون به معناي همكاري يكديگر را مدد رساندن و تشريك مساعي در جهت ارضاي نيازي مشترك به كار برده شده است كه در اين معني بيشتر مفهوم «همكاري» يعني با هم كار كردن را به ذهن متبادر ميكند. تعاون به معني ياري رساندن و كمك كردن به ديگري نيز مورد استفاده واقع شده است. كلماتي مانند معاون (كمك كننده)، معاونت (كمك كردن) اعانه (كمك كردن) مبين مفهوم اخير تعاون است و در اين معنا تعاون را مترادف «ديگر ياري» به كار ميبرند. تعاون را گاهي معادل «خودياري» دانستهاند البته اگر مشخصه اصل «خودياري» را كمك به خود از طريق ديگران بدانيم، در اين صورت تعاون مفهومي خاص پيدا ميكند. مفهومي كه از آن هر كس خير خود را ميجويد. تعاون را گاهي مترادف با «همياري» دانستهاند و سرانجام اينكه تعاون به مفهوم عملي كه در داخل يك شركت تعاوني صورت ميگيرد نيز استعمال ميشود. مرحوم دهخدا در تعريف كلمه تعاون آوردهاند كه اين لغت به معني يكديگر را ياري كردن است. همچنين ايشان در تعريف شركت آوردهاند كه اين لفظ به معني همدست شدن در كاري و اتحاد چند نفر براي غرض عام يا خاص به كار رفته است.
واژه «تعاون» در شكل فعاليت رسمي و براي موسساتي كه بر مبناي اصول و قواعد تعاوني فعاليت مينمايند به كار برده ميشود. اين واژه معمولاً معادل شركت تعاوني استعمال ميگردد. در تعريف «شركت تعاوني» ميتوان آن را به معني تجمع افراد براي همكاري دانست و چون همكاري افراد با يكديگر ميتواند صور مختلفي داشته باشد، مانع از اين است كه بتوان تعريف كاملي كه از هر جهت در برگيرنده اين همكاريها باشد، براي شركتهاي تعاوني ارائه نمود؛ به همين دليل هنوز تعريف جامع و مانعي از شركت تعاوني كه بتواند تمام اشكال و مختصات آن را دربرگيرد ارائه نشده است. «لوئيس اسميت» استاد مشاور تعاونيها در انگلستان نيز اعتقاد دارد نميتوان تعريف مشخص و روشني از تعاوني ارائه داد زيرا معمولاً هر كس تعاون را بدان گونه كه خود ميخواهد و يا به گونهاي كه در كشوري معين وجود دارد، تعريف ميكند.
«پل روي» صاحب نظر و نويسنده آمريكايي در تعريف تعاوني آورده است كه «تعاوني موسسهاي است اقتصادي كه از طرف اعضا سازمان يافته، ايجاد ميگردد و توسط خود آنها اداره ميشود و به تدارك يا فروش كالا و ارائه خدمات به اعضا به قيمت تمام شده ميپردازد». وي معتقد است شركت تعاوني شركتي معمولا سهامي است، با هدفهاي اقتصادي كه براي اشخاص و توسط كساني تشكيل ميگردد كه داراي احتياجات مشترك بوده و در اداره تعاوني تقريبا سهمي يكسان يا متناسب دارند و از خدمات و منابع آن به طور متناسب استفاده ميبرند.
قانون شركتهاي تعاوني، مصوب سال 1350 شركت تعاوني را به شرح زير تعريف نموده بود: «شركت تعاوني شركتي است از اشخاص حقيقي و يا حقوقي كه به منظور رفع نيازمنديهاي مشترك و بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي شركا از طريق خودياري و كمك متقابل و همكاري آنان و تشويق به پس انداز موافق اصولي كه در اين قانون مصرح است تشكيل ميشود»
در قانون بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران كه در مهرماه 1377 اصلاح گرديده آمده است: «شركتهايي كه با رعايت اين قانون تشكيل و به ثبت برسند تعاوني شناخته ميشوند». اين قانون تعريفي براي شركت تعاوني ارائه ننموده است. اما از آنجا كه قانون بخش تعاوني... اهدافي را براي تعاونيها تعيين كرده و به اشخاص حقيقي و حقوقي غير دولتي اجازه داده است كه نسبت به تاسيس شركت تعاوني اقدام نمايند و قانون اساسي نيز تعاونيها را به توليدي و توزيعي تقسيم نموده است، ميتوان در تعريف شركت تعاوني چنين گفت: «شركت تعاوني شركتي است كه بين اشخاص حقيقي و حقوقي غير دولتي براي فعاليت در امر مربوط به توليد و يا توزيع اهداف مصرح در قانون بخش تعاوني به منظور بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي اعضا از طريق همكاري و تشريك مساعي آنها با رعايت مقررات اين قانون تشكيل ميشود»
مبحث دوم- ماهيت حقوقي شركت تعاوني
در خصوص ماهيت شركت تعاوني، ميتوان گفت نظريه قابل قبول در حقوق ايران «نظريه قراردادي – سازماني» ميباشد، زيرا از يك سو تشكيل شركت تعاوني در نتيجه انعقاد عقدي بين موسسان ميباشد و از سوي ديگر اراده قانونگذار در اعطاي شخصيت حقوقي به چنين مجموعهاي مبين سازماني بودن ماهيت حقوقي شركت تعاوني ميباشد، به طور كلي در خصوص تجاري بودن شركت هاي تعاوني اختلاف است. نظراتي كه د راين مورد مطرح است را ميتوان به سه دسته تقسيم نمود:
گروه اول، به طور مطلق شركت تعاوني را از اقسام شركتهاي تجاري ميدانند. دلايل اين عده را ميتوان به شرح زير بيان نمود:
دليل اول از ماده 20 قانون تجارت مأخوذ است. طبق اين ماده شركتهاي تجارتي بر هفت قسم است. آخرين قسم از اين شركتها را قانونگذار شركت تعاوني توليد و مصرف دانسته است در اين شركت هر چند قصد انتفاع به معناي تجاري كلمه وجود ندارد اما ترديدي نيست كه در برابر نص صريح قانونگذار، شركت تعاوني نيز نوعي شركت تجارتي محسوب ميشود.
دليل دوم از ماده 3 قانون تجارت مأخوذ است. بند 4 اين ماده كليه معاملات شركتها را تجاري محسوب مينمايد. در اين صورت كافي است شركتي به يكي از صورتهاي ماده 20 قانون تجارت درآيد تا كليه اعمالي كه انجام ميدهد، تجارتي محسوب گردد. بنابر اين شركتهاي تعاوني نيز از اين قاعده مستثني نبوده و اين شركت نيز از اقسام شركتهاي تجاري ميباشد.
دليل سوم از ماده 583 قانون تجارت مأخوذ است. اين قانون كليه شركتهاي تجارتي مندرج در قانون تجارت را داراي شخصيت حقوقي ميداند. بنابر اين كافي است شركتي به يكي از اشكال ماده 20 قانون تجارت درآيد تا شخصيت حقوقي داشته باشد و درنتيجه تجارتي محسوب گردد.
دليل چهارم اين است كه به موجب ماده 588 قانون تجارت، اصل بر اهليت شركتهاي تجاري و آزادي آنها در انتخاب اعمال حقوقي است، از اين رو عدم اهليت آنها امري استثنايي است كه نياز به تصريح قانونگذار دارد. از آنجا كه قانونگذار در مواد 190 الي 194 قانون تجارت در خصوص اشتغال شركتهاي تعاوني به امور غير تجارتي و مدني منعي وارد نشده است و از سوي ديگر بر لزوم انجام موضوعات تجارتي نيز تأكيد نگرديده است، اين گونه شركتها ميتوانند با توجه به اصل مذكور، به امور بازرگاني يا غير بازرگاني اشتغال ورزند و در عين حال شركت تجارتي محسوب گردند. همين شيوه را نيز قانونگذار در قانون بخش تعاوني در پيش گرفته است و لذا اين استدلال را در خصوص قانون مزبور نيز ميتوان بيان نمود.
دليل پنجم اين است كه بند 6 ماده 54 (ق.ب.ت.ا.ج.ا) ايران مصوب 1370، ورشكستگي را يكي از علل انحلال شركتهاي تعاوني قرار داده است و اين بدان معني است كه قانونگذار ابتدا اين شركتها را تجاري فرض نموده است و سپس مشمول مقررات ورشكستگي قرار داده است.
از جمله قائلين به اين نظر ميتوان از دكتر عرفاني نام برد. ايشان در تقسيم بندي كه از شركتهاي تجاري به شركتهاي سرمايه و شركتهاي شخص ارائه داده اند، شركتهاي تعاوني را از اقسام شركتهاي سرمايه ميدانند و مستند خود را ماده 193 قانون تجارت بيان ميكنند كه در آن قيد شده است: «شركت تعاوني اعم از توليد يا مصرف ممكن است مطابق اصول شركت سهامي يا بر طبق مقررات مخصوص كه با تراضي شركا ترتيب داده شده باشد تشكيل شود...» دكتر تفرشي نيز به استناد دليل اخير الذكر، شركت تعاوني را از اقسام شركتهاي تجارتي ميدانند. دكتر كاتبي درجايي از كتاب حقوق تجارت خود شركتهاي تعاوني را از اقسمام شركتهاي تجاري كميتي ميدانند و شركت كميتي را شركتي معرفي ميكنند كه در آن شركا مسؤوليتي ندارند و محض رفاه آنها تشكيل ميشود، اما در جايي ديگر معتقدند شركتهاي تعاوني علاوه بر اينكه با شركتهاي تجارتي از لحاظ موضوع و ماهيت و بنياد متفاوت است از لحاظ تشكيل و شرايط كار و شكل آن نيز تفاوت دارد.
گروه دوم، شركت تعاوني را از اقسام شركتهاي تجارتي نميدانند اما معتقدند به لحاظ رعايت پارهاي مصالح قانونگذار شركت تعاوني رامشمول مقررات شركتهاي تجاري قرار داده است.
اين عده از علماي حقوق انتقادهاي زير را به دلايل قائلين نظريه نخست وارد آورده اند:
اول –اين استدلال كه وفق بند 4 ماده 3 قانون تجارت كليه معاملات شركتها، تجاري ميباشد و كافي است كه شركتي خود را به يكي از صورتهاي ماده 20 قانون تجارت درآود تا تجارتي محسوب شود، صحيح به نظر نميرسد. زيرا ماده 3 قانون تجارت به معاملاتي اشاره ميكند كه به اعتبار تاجر بودن متعاملين يا يكي از آنها تجارتي محسوب ميشود. در اين صورت براي اينكه معاملات شركتها تجاري محسوب شود بايد شركت، تاجر باشد و تاجر مطابق ماده 1 قانون تجارت كسي است كه شغل معمولي خود را معاملات تجارتي قرار داده باشد. حال اگر يك شركت تجارتي، يعني شركتي كه شغل معمولي خود را معاملات تجارتي قرار داده است، اعمال غير تجارتي نيز انجام دهد، اين اعمال، صرفاً از اين نظر كه شركت تاجر است، تجارتي محسوب خواهد شد.
علاوه بر آنچه گفته شد مطابق ماده 220 قانون تجارت، «هر شركت ايراني كه فعلاً وجود دارد و يا در آتيه تشكيل ميشود و با اشتغال به امور تجارتي خود را به صورت يكي از شركتهاي مذكور در اين قانون درنياورده و مطابق مقررات مربوط به آن شركت عمل ننمايد، شركت تضامني محسوب شده و احكام راجع به شركتهاي تضامني در مورد آن اجرا ميگردد...»
از مفهوم مخالف اين ماده، كه صريحاً به اشتغال به امور تجارتي اشاره ميكند، چنين استنتاج ميشود كه هرگاه شركتي به يكي از صورتهاي ماده 20 قانون تجارت درنيايد و به امور تجارتي نيز اشتغال نداشته باشد، مشمول ضمانت اجراي آن (تضامني محسوب شدن) نميگردد زيرا چنين شركتي عمل تجارتي انجام نميدهد و شركت تنها در صورتي تجارتي محسوب ميشود كه به امور تجارتي اشتغال داشته باشد.
دوم – اين عقيده كه كليه شركتهاي تشكيل شده وفق ماده 20 قانون تجارت به موجب ماده 583 اين قانون داراي شخصيت حقوقي بوده و در نتيجه تجارتي محسوب ميگردند، قابل توجه نميباشد. زيرا در متون مواد 20 و 593 قانون تجارت عبارت «شركتهاي تجارتي» به چشم ميخورد و مسلم است شركت هنگامي تجارتي است كه شغل معمولي آن انجام معاملات تجاري باشد (ماده 1ق.ت). بنابر اين صرف مطابقت صورت شركت با ماده (20ق، ت) كافي نيست بلكه موضوع شركت نيز بايد انجام اعمال بازرگاني باشد تا شركت تاجر شود و شخصيت حقوقي پيدا نمايد.
سوم – در خصوص تجارتي بودن يا نبودن موضوع شركتهاي تعاوني هر چند تصريحي در قانون بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران وجود ندارد، از ديرباز تاكنون هيچگونه ترديدي در اين امر كه شركتهاي تعاوني ميتوانند موضوع خود را امور غير تجاري قرار دهند، وجود نداشته است. صراحت اين امر خصوصاً با توجه به اهداف بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران كه در ماده يك قانون مذكور به آن تصريح شده است، بيشتر آشكار ميگردد. زيرا اين شركتها علي الاصول به دنبال كسب سود و تقسيم آن از طريق به كار گرفتن سرمايه نيستند، بلكه هدف از تشكيل آنها بردن سود از طريق به كارگيري اعضا ميباشد. بنابر اين عدم تصريح قانونگذار به تجارتي بودن عمل شركت تعاوني امري طبيعي است زيرا همان طور كه ذكر شد هدف اين شركتها عالي و ناشي از موازين نوع دوستي و خدمت اجتماعي است؛ قانونگذار اين شركتها را مشمول مقررات سخت حقوق تجارت قرار داده است تا شركا تضمين كافي داشته باشند و اين در حالي است كه در تعريف هر يك از شركتهاي تجارتي ديگر قانونگذار همه جا تصريح نموده است به اينكه براي امور تجارتي تشكيل ميشود (مواد 94، 116، 141، 183 قانون تجارت مصوب 1311). تنها استثنا يعني ماده 62 قانون تجارت مربوط است به شركتهاي مختلط سهامي ميباشد كه به نظر ميرسد اين عدم تصريح ناشي از مسامحه قانونگذار بوده است. بنابر اين در خصوص شركتهاي تعاوني قانونگذار با علم به هدف و فلسفه تشكيل اين شركتها، بحث تجارتي بودن يا نبودن اين قسم شركتها را مسكوت گذاشته است. نتيجه اينكه، شركتهاي تعاوني الزاما شركت تجاري نيستند و فقط تصفيه امور آنها، آن هم به لحاظ مصالح اجتماعي و اقتصادي، تابع مقررات تصفيه در قانون تجارت دانسته شده است (بند 6 ماده 54 ق.ب.ت.ا.ج.ا)....
چهارم – علاوه بر تفاوت ماهوي شركتهاي تعاوني با شركتهاي تجاري از نظر هدف و فلسفه تشكيل اين شركتها كه در قسمت قبل به آن اشاره شد، شركتهاي تعاوني با شركتهاي تجارتي از لحاظ چگونگي تشكيل و نظارت ماهوي قانونگذار بر مراحل تشكيل و ثبت و شرايط كار و شكل آن نيز اختلاف دارند.
از ميان علماي حقوق، دكتر اسكيني بر اين اعتقادند كه شركتهاي تعاوني توليد و مصرف موضوع مواد 190 الي 194 قانون مصوب 1311، با تصويب قانون بخش تعاوني مصوب 1370 منحصراً تابع اين قانون هستند. تا وضع قانون اخير به استثناي شركتهاي تعاوني توليد و مصرف، ديگر شركتهاي تعاوني تابع قانون شركتهاي تعاوني مصوب 16/3/1350 و اصلاحيه هاي بعدي آن بودند و تجاري بودن يا نبودن آن به موضوع اين شركتها بستگي داشت. با تصويب قانون بخش تعاوني اين وضعيت در مورد كليه شركتهاي تعاوني صادق است؛ به عبارت ديگر، هيچ شركت تعاوني الزاما تجاري نيست. اگر شركت تعاوني به اموري بپردازد كه مطابق قانون تجاري تلقي ميشود، شركت تجاري است و در غير اين صورت شركت تجاري نخواهد بود.در واقع دوگانگي وضعيت حقوقي شركتهاي تعاوني موجب شده است كه امروزه اين شركتها را در كتب اختصاصي و عمدتا در حوزه عمل حقوق تعاون مورد بررسي قرار دهند.
پذيرش اين نظر، اين ايراد را به دنبال دارد كه بايد متناسب با موضوع فعاليت شركتهاي تعاوني دو نظام حقوقي متفاوت را حاكم دانست. در واقع ثمره عملي پذيرش اين نظر اين است كه در صورت تجاري نبودن موضوع بايد آن را شركت مدني تلقي نموده و قواعد حاكم بر شركتهاي مدني را جاري نمود. اين امر منجر به ايجاد دوگانگي بدون وجهي در نظام حقوقي بر شركتهاي تعاوني داراي موضوع تجاري و فاقد موضوع تجاري ميشود و اين خود نيز با اطلاق مواد مندرج در قانون بخش تعاوني.... د رتعارض ميباشد.
از مجموع آنچه گفته شد، ميتوان باارائه يك تقسيم بندي از شركتهاي تجاري در حقوق ايران، نظريه قابل قبول را بيان نمود:
در قانون تجارت ايران به دو نوع شركت اشاره شده است:
قسم نخست، شركتهايي است كه موضوع آنها تجارتي است؛ به عبارت ديگر براي آنكه بتوانند تشكيل شوند بايد به امور تجارتي بپردازند. اين شركتها عبارتند از شركتهاي با مسؤوليت محدود (ماده 94 ق.ت)، شركتهاي تضامني (ماده 116 ق.ت)، و مختلط غير سهامي (ماده 141 ق.ت). قانونگذار شرط تشكيل اين شركتها را به صراحت پرداختن به امور تجارتي قرارداده است. شركت مختلط سهامي نيز شركت تجارتي است، هر چند قانونگذار شرط تشكيل آن را پرداختن به امور تجارتي قرار نداده است. (ماده 162 ق.ت). همان گونه كه ميدانيم شركت مختلط سهامي تركيبي است از شركت تضامني و شركت سهامي موضوع قانون تجارت ميباشد اين شركتها، شركتهايي هستند كه براي امور تجارتي تشكيل ميشوند، مسلم است كه عدم قيد شرط پرداختن به امور تجارتي در مورد شركتهاي مختلط سهامي سهواً انجام گرفته و اين شركتها را نيز بايد از جمله شركتهايي تلقي نمود كه موضوع تجاري دارند.
قسم دوم، شركتهايي است كه قانون تجارت براي تشكيل آنها تجارتي بودن فعاليت را شرط ندانسته است، اين شركتها شامل شركتهاي سهامي و شركتهاي تعاوني ميباشند. لايحه قانوني اصلاح قسمتي از قانون تجارت مصوب 1374، تجارتي بودن شركت سهامي عام و خاص را موكول به انجام امور تجارتي نكرده است و مطابق ماده 12 اين قانون، اين شركتها تجاري تلقي ميشوند، هر چند كه موضوع عمليات آنها تجاري نباشد. همين وضعيت در مورد شركتهاي تعاوني تلقي ميشوند، هر چند كه موضع عمليات آنها تجاري نباشد. همين وضعيت در مورد شركتهاي تعاوني نيز صادق است. با عنايت به فلسفه و هدف تشكيل اين شركتها و تجاري بودن موضوع فعاليت آنها بايد گفت اين شركتها صرفاً از نظر شكلي تجاري تلقي شده و تجارتي بودن موضوع آنها، شرط لازم براي تجارتي دانستن اين شركتها نميباشد و به همين دليل است كه قانونگذار در بند 6 ماده 54 (ق.ب.ت.ا.ج.ا) ورشكستگي شركت تعاوني را كه فقط در مورد اشخاص تاجر موضوعيت دارد از موارد انحلال آن قرار داده است.
با قائل شدن به اين تفكيك و در مقام انتخاب نظر ارجح ميتوان گفت كه هر چند شركت تعاوني ذاتاً شركت تجارتي نبوده و موضوع فعاليت آن نيز عمدتاً امور غير تجاري ميباشد، با عنايت به هدف و فلسفه تشكيل اين شركتها بايستي آنها را از نظر شكلي تجاري دانسته و احكام شركتهاي تجاري را بر آنها حاكم نمود و اين در واقع به نوعي پذيرفتن نظريه نخست مطرح شده در همين بحث ميباشد.
مبحث سوم پيشينه شركت تعاوني
بنداول – سير انديشه تعاون در اروپا
در دوران رنسانس (قرون 15 تا 18 ميلادي) همه چيز در اروپا رو به تحول نهاد. در نتيجه تحولات شگرف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و صنعتي در افكار كارگران متوسط تحولاتي ايجاد گرديد كه اين عوامل منشاء اصلي پيدايش حيات جديد تعاون گرديد. مسائل و مشكلات روز افزون كارگران، عدهاي از اصلاح طلبان اجتماعي و نويسندگان را بر آن داشت تا بحث علمي تعاون را بنيانگذاري نمايند.
رابرت اون (1885-1771) انگليسي با مطالعه وضع زندگي كارگران كارخانه اش نظريه و طرح شركتهاي تعاوني را ارائه داد. فيليپ بوشه (1861-1769) فرانسوي كشيش كاتوليك باني شركتهاي تعاوني توليد كارگري در فرانسه بود و معتقد به يك حكومت جمهوري دموكراتيك بود كه دولت مالك همه چيز باشد مگر تعاونيهاي كارگري. ويليام كينگ (1866-1786) انگليسي اولين نشريه تعاوني را در سال 1828 تاسيس كرد. اين نشريه ماهانه «تعاونگر» نام داشت. وي بر اصل خود ياري تاكيد ميكرد و سعي در اشاعه تعاونيها حول اين محور داشت، حدود سيصد شركت تعاوني مصرف طبق اصول و يا راهنمايي كينگ در انگلستان تشكيل شد. انديشمندان ديگري نظير ميشل دريون، شارل ژيد، ژرژفوكه، برنارد لاورن و نيز با ترويج انديشه تعاوني به ايجاد نهضت تعاون و تشكيل تعاونيها به شيوه نوين ياري نمودند. نهضت تعاون در انگلستان ريشه در نهضتي داشت كه انديشه هاي رابرتاون در اوايل قرن نوزدهم به وجود آورده بود. در سال 1821 «جرج مودي» يك جامعه تعاوني – اقتصادي به وجود آورد و نشريه «اقتصاد دانان» كه در آن نظريات «اون» را تبليغ ميكرد منتشر ساخت. در سال 1824 «شركت تعاوني لندن» تاسيس و مجله تعاون رامنتشر ساخت كه در آن زمان مهمترين مبلغ انديشه هاي تعاون بود واز اين طريق عقايد و اصول تعاوني به سازمانهاي كارگري نظير اتحاديه هاي كارگري و انجمنهاي دوستي راه يافت.
در سال 1844 چند نفر از كارگران فقير و درمانده كارخانه هاي بافندگي شهر كوچك «راچديل» در انگلستان در جستجوي راه حلي براي مشكلات اقتصادي خود در نتيجه آشنايي باافكار رابرت اون طرح ايجاد يك شركت تعاوني مصرف را پيشنهاد نمودند. تشكيل اين شركت در انگلستان سرچشمه اصلي نهضت تعاوني گرديد زيرا اساسنامه پيشگامان راچديل به صورت الگويي براي ايجاد نخستين تعاونيها درآمد. در مدت كوتاهي انواع تعاونيهاي مصرف محلي و شركتهاي خرده فروشي، تعاونيهاي عمده فروشي و تعاونيهاي توليدي و تعاونيهاي كشاورزي در انگلستان به وجود آمدند واز رشد چشمگيري برخوردار شدند به نحوي كه در سال 1988 در انگلستان بيش از 9 ميليون نفر به عضويت شركتهاي تعاوني درآمدهاند.
بند دوم : پيشينه تعاون در ايران
در ايران تعاون به مفهوم واقعي كلمه از سابقهاي بس طولاني برخوردار است. اين سابقه طولاني علاوه بر ويژگي ها و خصوصيات روحي و رواني مردم برخاسته از فرهنگ و انديشه ملي، اشكال زندگي اجتماعي، تمدن كهن ايران وهمچنين شيوه هاي گوناگون توليد ميباشد. علاوه بر اينها قوانين و ضوابط اسلام در بسياري موارد مثل وقف كردن، صدقه دادن، هبه كردن و قرض الحسنه را براي گسترش روح تعاون و همكاري فراهم نمود.
آغاز تعاون رسمي و قانوني در ايران از سال 1303 ميباشد. در دوازدهم خرداد ماه سال 1304 با تدوين قانون تجارت در فصل دوم ماده 107 قانون مزبور از شركتهاي تعاوني بدين گونه ياد ميشود: «شركت تعاوني بر دو قسم است: شركت تعاوني توليد و شركت تعاوني مصرف». در سيزدهم ارديبهشت ماده 1311 قانون تجارت مورد تجديد نظر قرار گرفت و ماده 20 آن شركت تعاوني را يكي از انواع شركتهاي تجاري به حساب آورد مواد 190 الي 194 قانون مزبور شركتهاي تعاوني را به شركت توليد و مصرف تقسيم كرده و به تعريف آنها پرداخت. سه سال بعد يعني در سال 1314 اولين شركت تعاوني روستايي در ايران به استناد قوانين موجود توسط اداره فلاحت سابق در شهرستان گرمسار تشكيل شد، تا سال 1320 تعداد شركتهاي تعاوني در ايران به دو شركت تعاوني روستايي محدود شد. مسائل و مشكلات ناشي از جنگ جهاني دوم و محدوديت ارزاق عمومي، گراني كالاها و بازار ناسالم توزيع آنها زمينه را براي تاسيس شركتهاي تعاوني مصرف به وجود آورد به طوري كه در فاصله سالهاي 1320 تا 1330 تعداد 19 شركت تعاوني مصرف تشكيل گرديد.
در ششم خرداد ماده 1332 لايحه شركتهاي تعاوني در 14 ماده از طرف نخست وزير وقت براي اجرا ابلاغ شد. در شانزدهم مرداد ماده 1334 لايحه مزبور در 11 ماده به تصويب قوه مقننه رسيد. اين اولين قانون شركتهاي تعاوني بود كه به طور مستقل و جدا از ساير قوانين موضوعه به تصويب رسيد. بعد از طي اين مراحل در قانون اصلاحات ارضي نيز از تعاونيها ذكري به ميان آمده بود به طوري كه لزوم عضويت در شركتهاي تعاوني را براي كشاورزان پيش بيني كرده بود. در تبصره ماده 16 قانون اصلاحي قانون اصلاحات ارضي مصوب نوزدهم دي ماه 1340 آمده بود «به افرادي طبق مقررات اين قانون زمين واگذار خواهد شد كه قبلا عضويت شركت تعاوني همان را پذيرفته باشند». در سال 1342 اساسنامه سازمان مركزي تعاون روستايي ايران به تصويب رسيد. در بيست و سوم اسفند ماده 1349 به منظور توسعه تعاون كشور وبسط مفاهيم آن و آشنايي مردم با اصول و قواعد و تعليمات تعاوني و فراهم نمودن تدريجي موجبات همكاري افراد و تجمع و تمركز سرمايه هاي كوچك و توسعه منابع اعتباري و بسط سازمانهاي تعاوني كشور، قوه مقننه وزارت تعاون و امور رستاها را تاسيس نمود. پس از مطالعه و تحقيق تطبيقي در قوانين تعاوني ساير كشورهاي جهان سرانجام در شانزدهم خرداد ماه 1350 قانون شركتهاي تعاوني در 25 فصل و 149 ماده به تصويب رسيد و مقرر شد كه اين قانون به مدت پنج سال به صورت آزمايشي اجرا شود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي موضوع مشاركت مردم در فعاليتهاي اقتصادي و تحقق عدالت اجتماعي مورد توجه قرار گرفت و در اصل چهل و چهارم قانون اساسي بخش تعاوني به عنوان دومين بخش رسمي اقتصاد كشور هم رديف با بخشهاي دولتي و خصوصي مورد تصويب قرار گرفت. در راستاي روند تكامل بخش تعاون در ايران و در جهت پاسخگويي صحيح به مواد اصول چهل و سوم و چهل و چهارم قانون اساسي طرح قانون تعاونيها در دي ماه 1362 تقديم مجلس شوراي اسلامي شد. اين طرح يكي از جنجالي ترين طرحها پس از انقلاب اسلامي بود كه نزديك به هشت سال در مجلس شوراي اسلامي مورد بحث قرار گرفت و سرانجام سيزدهم شهريور ماه 1370 با عنوان قانون بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران در 12 فصل و 71 ماده به تصويب رسيد.
در اجراي قانون مزبور شركتهاي تعاوني با مشكلاتي روبرو شدند. يكي از مشكلات عمده كوتاه بودن مدت زمان مسووليت و تصدي هيات مديره درشركتها و اتحاديه هاي تعاوني بود. د رهمين راستا در پنجم مهرماه 1377 پارهاي از مواد قانون مزبور مورد بازنگري و اصلاحات قرار گرفت. از جمله اين اصلاحات پذيرش اشخاص حقوقي غير دولتي به عنوان عضو در شركتهاي تعاوني، كاهش مدت زمان پراخت سهم عضو به وي و يا ورثه اش از يك سال به سه ماه، افزايش دوران تصدي هيات مديره از دو سال به سه سال، كاهش دوران مسووليت بازرسان از دو سال مالي به يك سال مالي، افزايش دوران تصدي هيات مديره اتحاديه هاي تعاوني از يك سال به سه سا ل ميباشد.
مبحث چهارم: قانون حاكم بر شركتهاي تعاوني
با توجه به وجود مواد 190 الي 194 قانون تجارت مصوب 1311، قانون شركتهاي تعاوني مصوب 1350 و قانون بخش تعاوني... مصوب 1370 و اصلاحيه بعدي آن، نكتهاي كه د راينجا حائز اهميت بسيار ميباشد، تشخيص قانون حاكم بر شركتهاي تعاوني از ميان سه قانون ياد شده است.
در خصوص قانون تجارت مصوب 1311، فقط پنج ماده به شركتهاي تعاوني اختصاص داده شده است. اين مقررات به هيچ وجه پاسخگوي نقش تعاونيها در اقتصاد كشور و نيز ساختار، تشكيلات و ساير مسايل مربوط به آن نبود و به همين دليل بود كه مقنن، قانون ديگري را به شركتهاي تعاوني اختصاص داد (لايحه قانوني شركتهاي تعاوني مصوب 1332). در ماده 11 اين قانون تصريح شده بود كه شركتهاي تعاوني ملزم به تبعيت از مواد قانون تجارت راجع به تشكيل سازمان نيستند. براي نخستين بار اين قانون شركهاي تعاوني را در امور مزبور از شمول قانون تجارت خارج نموده و مستقل ساخت. پس از اين قانون در دوره هاي بعدي قانونگذاري نيز شركتهاي تعاوني مستقل از مقررات قانون تجارت (مواد 190 الي 194) تشكيل و اداره شدهاند. با تصويب قانون شركهاي تعاوني مصوب 16/3/1350 و اصلاحيه هاي آن، اراده مقنن جانشين تراضي شركا در ترتيب شركت تعاوني شد (ماده 193 قانون تجارت مصوب 1311) به گونهاي كه تشكيل شركتهاي تعاوني بر اساس اين قوانين مخصوص به عمل ميآيد كه بر پايه اصول تعاون بنيانگذاري شده است، در آخرين مرحله قانونگذاري نيز ماده 71 قانون بخش تعاوني... مصوب 1370، مقرر نموده است كليه قوانين و مقررات مغاير اين قانون ملغي است. صرف نظر از قوانين قبلي كه شركتهاي تعاوني را از شمول قانون تجارت خارج نموده اند، با استناد به ماده 71 ياد شده و با بررسي هر كدام از مواد 190 الي 194 قانون تجارت مصوب 1311، اين مواد را در تعارض با مواد قانون بخش تعاوني مصوب 1370 ميبينيم؛ لذا در بررسي قوانين حاكم بر شركتهاي تعاوني بايد مواد مربوطه در قانون تجارت 1311 را از شمول اين قوانين خارج دانست. نتيجه عملي اين بحث قائل شدن به نسخ مواد 190 الي 194 قانون تجارت مصوب 1311 و عدم حكومت آنها بر شركتهاي تعاوني ميباشد.
در خصوص نسخ يا عدم نسخ قانون شركتهاي تعاوني مصوب 1350 ميتوان دو نظر متفاوت ارائه داد.
نظر اول با توجه به ماده 149 قانون شركتهاي تعاوني كه اعتبار آن قانون را تا زمان تصويب قانون بعدي اعلام نموده و با توجه به تصويب قانون جديد و صراحت ماده 71 آن و با توجه به اينكه قانونگذار در سال 1370 در مقام بيان كليه مقررات شركتهاي تعاوني بوده و عدم اشاره به تعدادي از مواد قانون قبلي در قانون جديد با آگاهي و با توجه به فقدان قالبيت اجرايي آنها در قانون جديد بوده است و با توجه به اينكه مجري قانون حق ندارد نقاط ضعف و فقدان را در اجرا كه منجر به اتخاذ شيوه هاي متفاوت اجرايي ميگردد جبران نمايد، لذا هيچ يك از مقررات قانون سال 1350 قابليت اجرايي نخواهد داشت.
نظر دوم – با توجه به دلايل زير مندرجاتي از قانون قديم كه در قانون فعلي مسكوت مانده است، قابليت اجرايي دارد:
1- مفهوم مخالف ماده 71 (ق.ب.ت.ا.ج.ا)داير بر اينكه كليه قوانين مغاير با اين قانون را غير قابل اجرا اعلام نموده است. با توجه به اينكه موارد مسكوت، از مواد مغاير با قانون جديد ولو به طور ضمني نيز نميباشند، لذا قابل اجرا و استناد هستند.
2- استفاده از ملاك لايحه استفساريه در خصوص تاثير ماده 173 قانون مالياتهاي مستقيم مصوب 1366 بر ماده 111 قانون شركتهاي تعاوني مصوب 1350 كه طي آن در خصوص قابليت اجرايي قانون اخير الذكر چنين اظهار نظر شده است:
«ماده واحده – با توجه به ماده 148 قانون شركتهاي تعاوني مصوب 1350، ماده 173 قانون مالياتهاي مستقيم ناسخ ماده 111 قانون شركتهاي تعاوني نميباشد».
با عنايت به اظهار نظر مطروحه از سوي مجلس شوراي اسلامي ميتوان در موارد مشابه از ملاك مصوبه استفاده نمود و چنين عقيده داشت كه اگر در قوانين بعدي صريحاً يا ضمناً مواد قانون شركتهاي تعاوني مصوب 1350 نسخ نشده باشد، كما في السابق اين مواد به قوت خود باقي ميباشد.
3- استفاده از ملاك نظريه اداره حقوقي دادگستري در تاريخ 20/12/1375 و به موجب جوابيه شماره 8337/7 در پاسخ به استعلام شماره 9053/11 مورخه 12/12/1375 اداره ثبت شركتها، در اين خصوص كه آيا استفاده از اختيارات قانوني موضوع ماده 146 قانون شركتهاي تعاوني سال 1350 توسط وزارت تعاون محل قانوني موضوع ماده 146 قانون شركتهاي تعاوني سال 1350 توسط وزارت تعاون محمل قانوني دارد، يا خير؟ در اين نظريه آمده است كه «با عنايت به اينكه در قانون بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران فقط قوانين و مقررات مغاير با اين قانون ملغي گرديده است و ماده 146 قانون شركتهاي تعاوني مغايرتي با قانون مذكور ندارد و با التفات به اينكه در بخش تعاوني سال 1370 نيز مقرراتي در مورد موضوع ماده 146 قانون ملاحظه نميشود ماده مذكور به قوت و اعتبار خود باقي بوده و داراي اعتبار و قابل اعمال ميباشد».
با استفاده از اين نظريه مشورتي، ميتوان ساير مواد قانون شركتهاي تعاوني مصوب 1350 كه با مواد قانون بخش تعاوني مصوب 1370 هيچ تعارض و تضادي ندارد را همچنان معتبر دانست.
با توجه به مصالح اجتماعي و عنايت به مشكلات اجرايي ناشي از ضعف قانون جديد و بطي جريان اصلاح آن و لحاظ ضروريات اجتماعي نسبت به اعمال مقررات قانون قديم كه در قانون جديد مسكوت مانده ميتوان اقدام نمود.
بنابر اين با عنايت به مراتب فوق، در حال حاضر قوانين حاكم بر شركتهاي تعاوني، قانون بخش تعاوني... مصوب 1370 و اصلاحيه بعدي آن در سال 1377 و نيز آن بخش از قانون شركتهاي تعاوني مصوب 1350 ميباشدكه قانون بخش تعاوني نسبت به آن ساكت بوده و مغايرتي با مواد قانون مزبور نداشته باشد. ملاك بحث در اين تحقيق نيز در مورد شركتهاي تعاوني دو قانون فوق الذكر ميباشد؛ البته به تناسب موضوع از دستورالعملها و آيين نامه هاي مرتبط مصوب وزارت تعاون نيز استفاده خواهد شد.
مبحث پنجم: انواع شركتهاي تعاوني
موضوع ديگري كه به عنوان مقدمه ورود به بحث اركان تشكيل دهنده شركتهاي تعاوني، پرداختن به آن امري ضروري است، بحث تقسيم بندي شركتهاي تعاوني و ذكر انواع اين شركتها در نظام حقوقي فعلي ميباشد.
قانون تجارت مصوب 1304 – 1303 در ماده 107 مقرر ميداشت: «شركت تعاوني بر دو قسم است: 1- شركت تعاوني توليد 2- شركت تعاوني مصرف» و سپس در مواد 108 و 110 اين دو نوع شركت را تعريف نموده و ميگفت:
ماده 108: «شركت تعاوني توليد شركتي است كه بين عدهاي از كارگران و ارباب حرف تشكيل ميشود و شركا مشاغل خود را براي توليد و فروش اشيا يا اجناس به كار ميبرند. مشروط بر اينكه قرارداد بين شركا به موجب الزام مشروع بوده و در اساسنامه اين التزام تصريح شده باشد».
منظور از شرط آخر ماده، ارائه وجه تمايز شركت تعاوني توليد از شركت ابدان است.
ماده 110: «شركت تعاوني مصرف شركتي است كه براي مقاصد ذيل تشكيل ميشود:
1- فروش اجناس لازمه براي مصارف زندگي اعم از اينكه اجناس مزبور را شركا ايجاد كرده باشند يا خريده باشند.
2- تقسيم نفع و ضرر بين شركا به نسبت خريد هر يك از آنها»
در قانون تجارت مصوب 13/2/1311، به موجب ماده 20، دو نوع شركت تعاوني يعني شركت تعاوني توليد و شركت تعاوني مصرف از جمله شركتهاي تجاري پيش بيني شده بود. ماده 190 قانون مذكور تعريف مندرج در ماده 108 قانون تجارت 1304 را با حذف آخرين جمله يعني عبارت: «مشروط بر اينكه قرارداد بين شركا به موجب التزام مشروع بوده و در اساسنامه اين التزام تصريح شده باشد» در تعريف شركت تعاوني توليد آورده و نيز همان تعريف ماده 110 قانون تجارت 1304 را از شركت تعاوني مصرف در ماده 192 گنجانيده بود.
ماده 18 قانون شركتهاي تعاوني مصوب 16/3/1350 در طبقه بندي شركتهاي تعاوني سه رشته را پيش بيني نموده كه مقرر ميدارد، انواع شركتهاي تعاوني در رشته تعاوني به اين شرح طبقه بندي ميشود:
رشته كشاورزي: شامل تعاونيهاي كشاورزي و روستايي
رشته مصرف شامل تعاونيهاي مصرف كنندگان، مسكن، اعتبار و آموزشگاهها
رشته كار و پيشه: شامل تعاونيهاي كار، تعاونيهاي حرف و صنايع دستي، تعاونيهاي صنايع كوچك، تعاونيهاي تهيه و توزيع، تعاونيهاي مشاغل آزاد و تعاونيهاي صيادان.
رشته سوم در واقع به طور ضمني، تعاونيهاي توليد را نيز در بر ميگيرد.
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب 1358 در اصل چهل و چهارم كه نظام اقتصادي جمهوري اسلامي را بر سه پايه دولتي، تعاوني و خصوصي استوار ميداند، بخش تعاوني را شامل شركتها و موسسات توليد و توزيع ميداند كه در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامي تشكيل ميشود. در واقع بر طبق اين اصل از اصول قانون اساسي انواع شركتهاي تعاوني را ميتوان به چهار گروه زير تقسيم نمود: شركتهاي تعاوني توليد شهري،
شركتهاي تعاوني توزيع شهري؛
شركتهاي تعاوني توليد روستايي؛
شركتهاي تعاوني توزيع روستايي.
قانون بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران مصوب 1370، بدون ذكر تقسيم بندي انواع شركتهاي تعاوني كه در قوانين سابق معمول بود، با عنوان كلي تعاونيهاي توليد و توزيع در دو ماده 26 و 27 به ذكرانواع هر كدام از اين تعاونيها ميپردازد و در ماده 26 تعاونيهاي توليد را شامل تعاونيهايي ميداند كه در امور مربوط به كشاورزي، دامداري، دامپروري، پرورش، صيد ماهي، شيلات، صنعت، معدن، عمران شهري و روستايي و عشايري و نظاير اينها فعاليت مينمايند و تعاونيهاي توزيع را تعاونيهاي معرفي ميكند كه نياز مشاغل توليدي و مصرف كنندگان عضو خود را در چهارچوب مصالح عمومي و به منظور كاهش هزينه ها و قيمتها معين مينمايد.
در واقع ميتوان گفت قانون بخش تعاوني انواع... شركتهاي تعاوني مصرحه در قانون شركتهاي تعاوني رانسخ ننموده است و فقط جهت تعيين اولويتها و ارائه خدمات و استفاده از سهميه دولتي و حمايتهاي دولت، به شرح مواد 26 و 27 اقدام مينمايد.
فهرست منابع و ماخذ
كتب، مقالات، تقريرات اساتيد و رساله ها
الف- کتب
آهنگران، جعفر، قانون و مقررات مناطق آزاد تجاري صنعتي و مناطق ويژه اقتصادي، چاپ سوم، تهران، موسسه فرهنگي شريف، تابستان 1377.
اسكيني ربيعا، حقوق تجارت (شركتهاي تجاري) جلد اول، تهران، انتشارات سازمان مطالعه وتدوين علوم انساني دانشگاهها، 1375.
اسكيني، حقوق تجارت، كليات معاملات تجاري، تجار و سازماندهي فعاليت تجاري، چاپ اول، تهران، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، زمستان 1378.
اسكيني، ربيعا، حقوق تجارت، شركتهاي تجاري، جلد اول، چاپ دوم، تهران، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، تابستان 1377
افتخاري، جواد، حقوق تجارت، شركتهاي تجارتي، چاپ اول، تهران، انتشارات ققنوس، 1380.
الماسي، نجادعلي، تعارض قوانين، چاپ اول، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1368
امامي، سيد حسن، حقوق مدني جلد اول، چاپ هفتم، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1370
امامي، سيد حسن، حقوق مدني، جلد دوم، چاپ دوازدهم، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1375.
امامي، سيد حسن، حقوق مدني، جلد سوم، چاپ دوازدهم، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلامي، 1375
بازگير، يدا، موازين حقوق تجارت در آراء ديوان عالي كشور، چاپ اول، تهران، انتشارات كتابخانه گنج دانش، 1378.
جعفري لنگرودي، محمد جعفر، دائره المعارف حقوق مدني و تجارت، جلد اول، چاپ اول، تهران، انتشارات مشعل آزادي ، 1357.
جعفري لنگرودي، محمد جعفر، ترمينولوژي حقوق، چاپ دوم، تهران، انتشارات گنج.
جعفري لنگرودي، محمد جعفر، حقوق اموال، چاپ دوم، تهران، انتشارات گنج دانش، 1370.
حاتمي، علي، دميرچيلي، محمد خزايي، محسن، قانون تجارت در نظم حقوقي كنوني، چاپ اول، تهران، انتشارات خليج فارس، 1380.
حسنی، حسن، حقوق تعاون، شركتهاي تعاوني، جلد اول، چاپ دوم با تجديد نظر، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، زمستان 1374.
دهخدا، علي اکبر، لغت نامه دهخدا، جلد 16، تهران، انتشارات چاپخانه دولتي ايران، 1337.
ستوده تهراني، حسن، حقوق تجارت، جلد 2، چاپ اول، تهران، نشر دادگستر، 1375.
شايگان، سيد علي، حقوق مدني، جلد اول، تهران، چاپخانه مجلسي، 1322.
شهيدي، مهدي، سقوط تعهدات، چاپ اول، تهران، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، 1368.
عرفاني، محمود، حقوق تجارت، جلد 2، چاپ پنجم، تهران، انتشارات دانشگاهي، 1371.
عميد، حسن، فرهنگ عميد، جلد 2، چاپ چهارم، تهران، مؤسسه انتشارات اميرکبير، 1362.
صقري، منصور، حقوق تجارت، تهران، بيتا، بينا.
کاتوزيان، ناصر، حقوق مدني (اموال و مالکيت)، چاپ اول، تهران، انتشارات يلدا، 1372.
کاتوزيان، ناصر، حقوق مدني (عقود معين)، جلد اول، شرکت سهامي انتشار، چاپ هشتم، 1381.
گلريز، حسن، بورس اوراق بهادار، تهران، انتشارات اميرکبير، 1374.
نوبخت، يوسف، انديشههاي قضايي، انتشارات کيهان، چاپ سوم، 1370.
ب – مقالات، تقريرات اساتيد و رساله ها
1- آذربايجاني، عليرضا، بررسي تطبيقي شركتهاي تعاوني و سهامي، درس حقوق تجارت پيش نياز، دانشگاه تربيت مدرس، دانشوري حقوق خصوصي، نيم سال اول، سال تحصيلي 77-1376.
اخلاقي بهروز، جزوه درسي حقوق تجارت 3، تهران، پلي كپي درانتشارات دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، سال تحصيلي 70-1369
اديب زاده، حسين، شركتهاي تعاوني، پايان نامه كارشناسي ارشد حقوق خصوصي، دانشكده حقوق، دانشگاه شهيد بهشتي.
اعظمي زنگنه، عبدالحميد، حقوق بازرگاني، درس و تقريرات ، با سعي و اهتمام سهراب امينيان، چاپ سوم، بي نا، بي تا.
اعظمي غلامعلي، سهم در شركتهاي سهامي (رساله دكتري)، دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، 1352
امامي، نورالدين، «شركت در شرف تاسيس»، مجله كانون وكلاي دادگستري تهران، سال بيست و هفتم، پاييز 1354، شماره 132.
بورس، سهام و نحوه قيمتگذاري سهام شركتها، انتشارات معاونت سرمايهگذاري و برنامه ريزي سازمان تامين اجتماعي، 1375.
تفرشي، محمد عيسي، تحولات حقوقي در نظام شرکتهاي سهامي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، رساله دکتري (حقوق خصوصي) دانشگاه تربيت مدرس 1375.
حسنی، حسن، «خروج از عضويت در شركتهاي تعاوني مسكن واعتبار»، مجله كانون وكلا، سال 26، شماره 129- 128
حسين زاده علي آبادي، جواد، اهليت شركتهاي تجاري، پايان نامه كارشناسي ارشد حقوق خصوصي، دانشكده علوم انساني، دانشگاه تربيت مدرس، 1377.
حسيني تهراني، سيد مرتضي، «سهام در شركتهاي سهامي» مجله كانون وكلاي دادگستري، تهران، سال بيست و هشتم، پاييزو زمستان 2535، شماره 137-136.
خلاصه پيشنهادات دفتر تحقيقات و استانها درباره قانون بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران، كتابخانه مركزي وزارت تعاون.
دفترچه راهنماي ثبت شعبه يا نمايندگي شركت خارجي در ايران، تهران، اداره كل ثبت شركتها و مالكيت صنعتي، بي تا.
دوستي، نصرت ا...، راهنماي ثبت شركت تجاري، موسسات غير تجاري، اختراعات و علايم تجاري، چاپ دوم، تهران، نشر حقوقدان، 1378.
فخاري، امير حسين، حقوق تجارت (شرکتها) جزوه درسي، دانشکده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي.
کاشاني، سيد محمود، جزوه حقوق مدني 7، دانشکده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي، سال تحصيلي 71-1370.
گوهريان خليل آباد، حميدرضا، نظام حقوقي تعاونيها در حقوق ايران، پايان نامة دوره کارشناسي ارشد. دانشکده حقوق، و علوم سياسي، دانشگاه تهران، 1383.
مشکي سيروس، سهام ممتاز، رساله فوق ليسانس، دانشگاه تهران، 1354.