تحقیق روانشناسی مهاجرت و تاثیرات روانی آن (docx) 13 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 13 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
به نام خدا
دانشگاه ...
دانشکده ...
گروه ...
موضوع پروپوزال
روانشناسی مهاجرت و تاثیرات روانی آن
برای درس
...
استاد
...
دانشجو
...
فروردین 1397
فهرست مطالب
مقدمه .............................................................................................................. 3
روانشناسی مهاجرت ................................................................................................ 4
عوامل استرس زا در مبداء .............................................................................................. 6
عوامل استرسزا در مقصد .............................................................................................. 7
زمینههای مهاجرت موفق ................................................................................................. 8
چگونه مهاجرت موفقی داشته باشیم؟ ................................................................................ 9
چرا افراد مهاجرت میكنند؟ .......................................................................................... 11
چه كسانی مهاجرت میكنند؟ ......................................................................................... 12
مهاجرت چه تاثیری بر روی مهاجران دارد؟ ...................................................................... 12
مهاجرت كودكان و نوجوانان .......................................................................................... 14
نتیجه گیری ............................................................................................................... 14
منابع ....................................................................................................................... 15
مقدمه
مهاجرت پديدهاي است كه در 4-3 دهه گذشته بسيار رواج پيدا كرده است و متأسفانه يا خوشبختانه هر كدام از اين مهاجرين، از طريقي دلبسته موطن خود ميمانند: يكي محل تولدش را دوست دارد، ديگري خانواده يا دوستانش را و حتي کسانی هستند كه به خاطر يك غذاي سنتي يا بستني كودكي يا جواني خود، در غربت اشك ميريزند. روانشناسان واژهHomesick يا بيماري خانه را توصيف مناسبي براي اين گروه از افراد ميدانند(زلینسکی، 1971، 11).
شدت اين غم به حدي است كه فردي پس از 30 يا 40 سال زندگي در كشوري ديگر، همچنان بر سر دوراهي ماندن و برگشتن دست و پا ميزند. از سويي مسائل عاطفي او را به اين سمت ميكشاند و از سويي ديگر كار و زندگي و رفاه و آرامش محل زندگي او را تشويق به ماندن ميكند. بعضي آدمها نيز به دلايلي بيشتر در معرض غم غربتند. مثلا كسي كه طلاق گرفته يا وابستگي عاطفي شديد به خانواده دارد. البته بعضيها هم كمتر غم غربت را تجربه ميكنند، مثلا افرادي كه خودشان مهاجرت به كشوري ديگر را انتخاب كردهاند و يا كساني كه ماجراجوتر هستند و اشتياق بيشتري به تجربه كردن چيزهاي جديد دارند(سل، 1978، 66).
مهاجرت پدیدهای است که برای به دست آوردن زندگی بهتر صورت میگیرد و معمولا به دو دسته اجباری و اختیاری تقسیم میشود. در دهههای گذشته نوع اختیاری آن رشد چشمگیری داشته است و در نگاهی اجمالی از شرق به غرب و یا از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای توسعه یافته در جریان بوده است. بدیهی است که ویژگیهای دو نوع مهاجرت فوق، به خصوص نوع اختیاری و تاثیرات آن در زندگی و رفتار انسانها متفاوت است. در این نوشتار منظور از مهاجرت نوع اختیاری آن است و بحث مهاجرت اجباری (که اغلب ناشی از جنگ، قحطی و ناامنی است) مورد نظر نیست. هم چنین در سالهای اخیر گرایشی به زندگی همزمان در دو کشور دیده میشود که نوع خاصی از مهاجرت محسوب میشود که در آن ضمن رفت و آمد به کشور مقصد و کسب مجوز اقامت و کار، روابط و پایگاههای مادی و عاطفی در کشور مبدا نیز حفظ میشود. به این گونه مهاجرت در فرصتی دیگر خواهم پرداخت(کریستنسون 1983، 90).
روانشناسی مهاجرت
علل مهاجرت به دو گروه جذب کننده و دفع کننده تقسیم میشوند. عوامل جذب کننده مربوط به کشور مقصد است و باعث گرایش مهاجران به آن کشور میشود. این عوامل میتوانند استانداردهای بالاتر زندگی، رفاه اجتماعی، شغل بهتر، تحصیلات و همینطور دلایل خانوادگی و یا شخصی باشند. هم چنین محرومیتهای اجتماعی، عدم امکان تحصیل، سطح نازل رفاه و نبود شرایط اجتماعی دلخواه در کنار فقر و دستمزد پایین، از علل دفع کننده است که مربوط به کشور مبدا هستند.
اگرچه مهاجرت داوطلبانه و اختیاری نوعی انتخاب محسوب میشود، باید در نظر داشت که مهاجرت با مسافرت تفریحی چند روزه تفاوت دارد. آن چه در مهاجرت اتفاق میافتد تغییرات وسیع و عمیق در زندگی و شرایط روحی و روانی است که به اختصار به آن میپردازیم(زلینسکی، 1971، 11).
مهمترین ویژهگی مهاجرت استرسزا یا تنش آور بودن آن است که تاثیرات روانی و استرس رفتاری آن از زمان برنامه ریزی برای مهاجرت شروع میشود و تا زمان انطباق کامل با محیط جدید ادامه می یابد که میتواند سالها به طول انجامد(زویچس، 1980، 55).
استرس جزء جدا نشدنی از زندگی انسان امروزی است و عبارت است از شرایطی که در آن فشار هر نوع محرک داخلی یا خارجی در انسان ایجاد تنش کند. واکنش بدن به این تنش را استرس یا تنیدگی مینامند.
بنابراین، پاسخ بدن به فشار محرک خارجی (مانند فوت یکی از بستگان، اخراج از کار، نقل مکان و یا بیماری) همراه با فعل و انفعالات بیوشیمیایی در مغز بر حالت روحی و روانی انسان تاثیر میگذارد. با این وجود، استرس به عنوان یک واکنش طبیعی در صورت کنترل آن برای ادامه حیات و تطبیق با محیط ضرورت دارد و میتواند باعث افزایش عملکرد و انگیزه شود، حال آن که در بسیاری موارد استرس غیرقابل کنترل و طولانی به اضطراب و افسردگی و غیره میانجامد و علاوه بر اختلال در ادراک و شناخت، قدرت عملکرد و توانایی ذهنی در حل مسایل را نیز کاهش میدهد و موجب کاهش عملکرد میشود.
مهاجرت همراه با فرآیندهای همراه آن مانند تغییر محل زندگی، تغییر شغل، دوری از دوستان و آشنایان، عدم امنیت مالی و غیره از عوامل اساسی در بروز استرس هستند. لذا مهاجرت مجموعهای از افکار و احساسات و اعمال استرسزا است که هر یک به تنهایی میتوانند موجب بروز برخی اختلالات روحی و روانی شوند(داوانزو، 1981، 88).
1-2- عوامل استرس زا در مبداء
اگر به ویژگیهای روانی افراد علاقهمند به مهاجرت دقت شود، ریشههای استرس را در شخصیت این افراد حتی قبل از مهاجرت میتوان پیدا کرد. در اغلب موارد مهاجران جایگاه موجود اجتماعی، شغلی و اقتصادی خود را متناسب با انتظارات خود نمیدانند و در فکر تغییر محیط و شرایط موجود هستند. همین عدم تناسب بین آنچه که “هستیم “و آنچه که توقع داریم “باشیم”عاملی استرسزا است. بنابراین میتوان گفت که استرس این مهاجران حتی قبل از تفکر درباره مهاجرت شروع میشود(برودی، 1969، 10).
به طور کلی، افرادی که تصمیم به مهاجرت میگیرند ویژگیهای شخصیتی خاصی دارند از جمله بهره هوشی بالا، جسارت، ریسک پذیری و غیره. البته این بدان معنی نیست که افرادی که مهاجرت نکردهاند دارای این صفات نیستند، بلکه معنی آن این است که مهاجران در بین این گونه افراد جامعه یافت میشوند. بدیهی است که این گونه افراد اغلب دارای جایگاه خاصی در جامعه هستند که با مهاجرت، آن را از دست خواهند داد. بنابراین، استرس ناشی از آن همراه با تغییر محل زندگی، اجبار به فروش وسایل منزل و دوری از دوستان و بستگان همگی موجب بروز استرس در فرد میشوند. ناگفته پیداست که میزان این استرس بستگی به شدت وابستگی به عوامل فوق دارد. هر قدر دلبستگیهای مالی، عاطفی، کاری و خانوادگی بیشتری داشته باشیم میزان استرس بیشتر خواهد شد و با در نظر گرفتن این که مجبور به ترک چه میزان از دستاوردهای گذشته خود هستیم و باید بدون آنها مهاجرت کنیم، به همان اندازه دچار استرس خواهیم شد. تحقیقات نشان میدهد کسانی که قبل از مهاجرت شرایط مالی و اجتماعی خوبی نداشتهاند، پس از مهاجرت رضایتمندی بالاتری داشتهاند. از این نکته میتوان به دلایل سادهتر بودن مهاجرت در سنین جوانی پیبرد و همین طور با دلایل بروز استرس قبل از مهاجرت بیشتر آشنا شد(سل، 1978، 66).
2-2- عوامل استرسزا در مقصد
محیط جدید همراه با عناصر زبانی، فرهنگی و شرایط جوی علاوه بر تازگی و تنوع آن در ابتدا، میتواند در ادامه به یک عامل استرسزا تبدیل شود. مواردی مانند انتخاب محل سکونت، تهیه مسکن مناسب و تامین وسایل مورد نیاز از اولین مشکلات پیشرو هستند. در ادامه، معادل سازی مدارک (از مدارک تحصیلی گرفته تا گواهینامه رانندگی، کارت واکسیناسیون کودکان و …)، دسترسی به وسایل ارتباطی (تلفن همراه، اینترنت، کانالهای مورد علاقه تلویزیونی) و مهمتر از همه یافتن شغل مناسب و به دست آوردن درآمد کافی، هر یک همراه با استرس و نگرانیهای مربوط به خود است. علاوه بر همه اینها، مشکلات مالی به ویژه در صورت نداشتن پس انداز کافی، ضمن ایجاد نگرانی و اضطراب بر همه فعالیتهای مهاجر تازه وارد سایه میاندازد و سختیها را دو چندان میکند(کریستنسون 1983، 90).
برای مقابله یا به عبارت بهتر برای مدیریت این موج استرس، به منابع و ابزاری مناسب احتیاج داریم که بیگمان توانایی فرد و شخصیت او در هموارسازی این راه و مقابله با استرس مهمترین نقش را بازی میکند. در صورتی که فرد نتواند با تنشهای موجود کنار آید، خلق افسرده، اعتماد به نفس پایین، اختلال در خواب، احساس غربت و دلتنگی همراه با احساس پوچی به سراغ وی میآید. این مسایل میتواند منجر به برخی رفتارها مانند سوءمصرف الکل یا مواد مخدر، اختلال در خواب، اختلافات خانوادگی و اختلالات روانی یا بیماریهای جسمی شود(دجانگ، 1981، 45).
3-2- زمینههای مهاجرت موفق
به طور کلی، عوامل تاثیر گذار در یک مهاجرت موفق عبارتند از:
داشتن رویکرد مثبت به مهاجرت (بدبین نبودن)
رضایت مندی از مهاجرت در هر مرحله از آن
میزان انطباق پذیری
شبکه حمایت کننده دوستان و بستگان
داشتن روحیه تلاشگر و سخت کوش
هر یک از موارد فوق به تنهایی و به خصوص در کنار یکدیگر میتواند زمینههای رضایتمندی و موفقیت در مهاجرت را فراهم آورند. پر واضح است که در هر شرایط، نقش یکی از عوامل فوق پررنگتر میشود. برای مثال، شبکه حمایتی دوستان و بستگان در ابتدای مهاجرت و لذت از تلاش کردن و سخت کوش بودن در سالهای بعد نقش بهتری دارند.
اما آنچه که در میزان موفقیت مهاجرت تعیین کننده است دو عامل شخصیت واقع گرا و تکامل یافته و انتظارات واقعی از مهاجرت است. افرادی که با تمرکز به کار و فعالیت و پیشرفت بر اساس کیفیت موجود زندگی توانایی مقابله و کنار آمدن با استرس را دارند، بسیار موفقتر از کسانی هستند که با احساس ناخرسندی از وضعیت موجود و تفکرات منفی در برابر استرس سر فرود میآورند. هم چنین افرادی که نگاهشان به مهاجرت مثلث “تغییر، تلاش، حل مشکل” است و هیچ گونه ثبات، سستی و آرامش را در آن جستجو نمیکنند، شانس موفقیت بیشتری در مهاجرت دارند. در حالی که کسانی که رویای غیر واقعی از مهاجرت داشتهاند و شرایط موجود را متفاوت با ایده آلهای خود میبینند، با توقع بیش از حد، راه را برای بروز استرس بیشتر هموار میکنند و امکان موفق شدن را از دست میدهند. بنابراین، شخصیت تکامل یافته و انتظار مناسب از مهاجرت دو عامل مهم برای یک مهاجرت موفق است(داوانزو، 1981، 88).
4-2- چگونه مهاجرت موفقی داشته باشیم؟
همان گونه که پیشتر اشاره شد، ویژهگیهای مهاجرت به شرایط گوناگون و شخصیت فرد مهاجرت کننده بستگی دارد، اما آنچه با کاهش مشکلات روحی و روانی شانس موفقیت بیشتری به مهاجرت میدهد، به طور خلاصه عبارتند از:
مشاوره با افراد متخصص اعم از مشاوران مهاجرت و مشاوران بهداشت روان
داشتن انتظارات واقعی و منطقی از مهاجرت
یادگیری زبان و به دست آوردن تواناییها و مهارتهای جدید
به دست آوردن جایگاه اجتماعی از طریق اشتغال و یا کار داوطلبانه
ایجاد شبکه دوستان جدید و حفظ ارتباط با دوستان قدیمی
تکیه بر دستاوردهای مهاجرت وعدم توجه به چیزهای از دست رفته(دجانگ، 1981، 45).
اکنون چندین میلیون شهروند افغان در کشورهای همسایه و صدها هزار در سرتاسر دنیا مهاجر و پراکنده اند. تفاوت بسیار عمدهی که میان مهاجرین و پناهندگان افغان با پناهندگان بعضی کشورهای دیگر وجود دارد این است که افغانها تقریباً بدون استثنا به علت جنگهای خونین و بنیاد-برکن بصورت اجباری یا در داخل کشور بیجا گشته اند و یا بار سفر به بیرون از کشور بسته اند. به همین دلیل، بسیاری از آنها سالها منتظر این بودهاند که اوضاع بهبود یافته و به وطن برگردند. یکتعداد زیادی از این مهاجرین در کشورهای همسایه زندگی بخورنمیر، فقیرانه، و پراسترسی دارند و از امتیازات زیادی محروم اند. آنهایی که توانستهاند خود را به کشورهای غربی برسانند شاید از لحاظ اقتصادی در رفاه بیشتری بسر میبرند، ولی تفاوتهای فاحش فرهنگی، زبانی و فکری چالشهای عمدهای بوده اند که بالاجبار باید با آنها دست و پنجه نرم کنند(دجانگ، 1981، 45).
از دست دادن موقعیت اجتماعی و روبروشدن با ارزشهای زندگی غربی که گاه در تضاد با ارزشهای زندگی افغانی قرار میگیرند فقط قسمتی از مشکلات پناهندگان و مهاجرین افغان در غرب اند. از سوی دیگر، اعتیاد و مشکلات مرتبط با آن تنها بخشی از چالشهای زندگی در کشورهایی چون ایران و پاکستان است.
برطبق آمارهای سازمان ملل از هر 100 نفر در جهان 3 نفر مهاجر اند، یعنی در كشوری زندگی میكنند كه در آنجا بدنیا نیامدهاند؟ مهاجرت با سابقهای به قدمت تاریخ، علاوه بر جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از لحاظ روانشناختی و طبابت نیز مورد توجه روانشناسان قرار دارد و از دیدگاههای مختلفی مورد بررسی قرارمیگیرد. علاوه بر مطالعه مهاجرت به عنوان یك استرس در زندگی فرد، در بسیاری از تحقیقات طبی برای شناخت بیشتر در مورد امراض از مقایسه مهاجران با همنژادهای خود كه مهاجرت نكرده اند، استفاده میكنند. به عنوان مثال دیده شده كه سكته قلبی در مهاجران جاپانی به امریكا بمراتب بیشتر از جاپانیهاییست كه در جاپان سكونت دارند. در مطالعات تكمیلی مشخص گردید كه این تفاوت به علت رژیم غذایی پرچربی در غرب و رژیم خامخوری و كمچربی غذاهای سنتی جاپانی می باشد(داوانزو، 1981، 88).
5-2- چرا افراد مهاجرت میكنند؟
دلایل زیادی برای مهاجرت برشمرده میشود. میتوان این دلایل را به دسته های اصلی زیر تقسیم نمود كه در هر برههی زمانی وبرای هر ملتی یكی دو مورد آن میتواند مهمتر باشد.
رسیدن به درآمد بالاتر وسطح بهتر زندگی
سطح بالاتر آموزش
دلایل سیاسی و عدم امنیت جانی و کاری
دلایل خانوادگی و شخصی
معمولا بازنشستههای كشورهای پیشرفته نظیر بریتانیا به كشورهایی با سطح هزینه پایینتر مانند اسپانیا مهاجرت مینمایند(دجانگ، 1981، 45).
6-2- چه كسانی مهاجرت میكنند؟
دیده شده است كه در شرایط یكسان تمایل افراد مختلف برای مهاجرت با هم متفاوت است و با مطالعه و مقایسه سطح هوش مهاجران و افراد متناظر آنها در كشور مبدا دیده شده است كه مهاجران از بهره هوشی بالاتری برخوردارند. به علاوه مهاجران افرادی جسورتر با حس جاهطلبی قویتری میباشند (این البته یک مقایسه بسیار کلی است و لزوماً بدین معنا نیست که شهروندانی که دست به مهاجرت نمی زنند کمتر جسور اند یا استعداد کمتری دارند). حس بالای مبارزهطلبی و توان بالاتر تحمل سختیها از موارد دیگر قابل ذكر در مورد مهاجران است(دجانگ، 1981، 45).
7-2- مهاجرت چه تاثیری بر روی مهاجران دارد؟
مهاجرت از دیدگاه روانشناسی جزو استرس های عمده زندگی در نظر گرفته میشود. مهاجران حتی در حالت قانونی آن در هنگام ترك كشور خویش ناچارند بسیاری از دلبستگیهای خویش نظیر خانواده، اقوام، دوستان، شبكههای حمایتی و فرهنگی كه با آن رشد و تكامل یافتهاند را ترک گویند. آنها همچنین ناچارند تمامی یا بخش عمدهای از دارائی خویش را به وجه نقد مبدل ساخته و آن را صرف مسافرت و تامین نیازهای اولیه در كشور مقصد نمایند. در كشور مقصد نیز مشكلاتی اساسی همچون زبان و لهجه جدید، اشتغال، تامین مسكن، گذراندن دورههای آموزشی متعدد برای رسیدن به استانداردهای كشور مقصد و تفاوتهای عمده فرهنگی در پیش روی مهاجران قرار دارد(زویچس، 1980، 55).
پذیرش فرهنگ كشور مقصد گاه چنان شدید است كه از آن به عنوان شوك فرهنگی یاد میشود. مهاجر ناچار است برای رسیدن سطح اجتماعی همردیف با آنچه در كشور خود بوده تلاشی دو چندان داشته باشد. (در مورد افغانها نکته دیگر اینست که پیشینه ناچیزی در زندگی به عنوان یک اقلیت دارند، بالاخص در غرب، در حالیكه اقوام چینی و هندی و اروپایی چند صد سال به عنوان اقلیتهای قومی به تجربیات ارزندهای دست یافتهاند. این تجربه برای افغانها چیزی حدود سی سال است)
به هرحال اضطراب، افسردگی، گوشهگیری، ترس و وحشت از دست دادن هویت همزمان با انطباق فرد، از علایم شدیدی اند که در بعضی از افراد دیده می شوند، ولی خوشبختانه بسیاری از مهاجران این دوران سخت ابتدایی را با موفقیت پشت سر میگذارند و این پیروزی تجربیاتی ارزنده و اعتماد به نفس فوقالعادهای به آنها و نسلهای بعدی میبخشد.
از سوی دیگر، تركیب فرهنگها بر غنای آنها میافزاید. بسیاری از مهاجران نسل اول بعد از سالها به سطح بالای از تابآوری (Resilience) دست مییابند كه از لحاظ روانشناختی بسیار ارزشمند است.
8-2- مهاجرت كودكان و نوجوانان
كودكان و جوانان مهاجر اغلب راحت تر از بزرگسالان و سالمندان انطباق حاصل مینمایند. مهاجران جوانتر اغلب راحتتر زبان جدید را می آموزند و روند پختگی و بلوغ آنها در فرهنگ جدید دامنه و شتاب بیشتری دارد، اما مهاجرین مسنتر در فرهنگ پیشین خود ثبات و روال زندگی یكنواختتری داشتهاند و برای انطباق با فرهنگ جدید به کوشش بیشتری نیاز دارند(زلینسکی، 1971، 11).
چگونه میتوان استرس ناشی از مهاجرت را به حداقل رسانید؟ مطالعات حاكی از آن است كه مهاجران قانونی كه با خانواده خویش مهاجرت مینمایند و این مهاجرت طبق یك روند برنامهریزی شده میباشد، به میزان بالاتری این مرحله را با موفقیت طی مینمایند. همچنین در صورتی كه فرد در حین ادغام با فرهنگ جدید، بتواند برخی از آداب و رسوم فرهنگ قبلیاش را حفظ كند این استرس به حداقل خواهد رسید. آشنایی و بهرهمندی از گروههای حمایتی ویژهی نومهاجران نیز نقش بسیار موثری در این زمینه دارد(سل، 1978، 66).
3-نتیجه گیری
مهاجرت به عنوان پدیده ای اجتناب ناپذیر از زندگی امروزین بشر در تمام نقاط دنیا به چشم کی خورد و افراد با اهداف بیشماری دست به این اقدام مهم می زنند. اما تغییرات و تاثیرات روانی حاصل و ناشی از مهاجرت نیز در دهه های اخیر بسیار مهم و برجسته شده است. استرس دوری از خانه و خانواده و انطباق با شرایط محیطی و فرهنگی جدید یکی از موضوعاتی است که روانشاسان بسیاری در در کشورهای جهان درگیر مطالعه و بررسی علمی آن کرده است. اکنون روانشناسی مهاجرت به عنوان شاخه ای جدید از شاخه های روانشناسی سعی دارد با شناخت علمی و دقیق متغییرهای روانی مرتبط با مهاجرت افراد، مهاجران را هر چه بیشتر در عرصه مهار و کنترل تاثیرات منفی ناشی از مهاجرت یاری رساند.
4-منابع
Brody, E.B. (Ed.)(1969). Behavior in new environments: Adaptation of migrant populations. Beverly Hills: Sage Publications.
Christenson, J.A., Garkovich, L.E., & Taylor, G.S. (1983). Proruralism values and migration behavior. Population and Environment, 3, 166-178.
Da Vanzo, J. (1981). Microeconomic approaches to studying migration decisions. In G.F. De Jong, & R.W. Gardner, (Eds.), Migration decision making (pp. 90-129). New York: Pergamon.
De Jong, G.F., & Fawcett, J.T. (1981). Motivations for migration: An assessment and a valueexpectancy research model. In G.F. De Jong, and R. W. Gardner, (Eds.) Migration decision- making (pp. 13-58). New York: Pergamon.
Zuiches, J.J. (1980). Residential preferences in migration theory. In D.L. Brown, & J.M. Wardwell (Eds.),. New directions in urban-rural migration (pp. 163-188). New York: Academic Press.
Zelinsky, W. (1971). The hypothesis of the mobility transition. Geographical Review, 61, 219-249.
Sell, R.R., & De Jong, G.F. (1978). Toward a motivational theory of migration decision making. Journal of Population, l, 313-335.