تحقیق روایت پژوهی ویژه رشته آموزش کودکان استثنایی (docx) 47 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 47 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
موضوع:روایت پژوهی
فصل اول
مقدمهآموزش پرورش فرآیندی است که به وسیله آن انسان می کوشد دستاوردها و آرمانهای خود را برای زندگی بهتر به کودکان خود منتقل کند که برای این منظور مکانی اجتماعی به نام مدرسه وجود دارد که سن ورود به آن شش یا هفت سال می باشد و تاقبل از آن کودکان تحت تربیت والدین قرار می گیرند که بعد از ورود به مدرسه جهت کاهش میزان بی سوادی در سطح کشور تحصیلات ضروری می باشد که در طی این دوره افرادی به عنوان معلم و مدیر و معاون در مدرسه مشغول تدریس می باشند و دانسته های خود را با توجه به کششی ذهنی دانش آموزان به آنها منتقل می کنند..آموزش اثر بخش نیازمند آن است که معلمان در طول دوره آموزشی در معرض تجربیات متنوع و غنیقرار گیرد و برنامه کارورزی فرصت برقرار ساختن پیوند میان آموخته های نظری با محیط های واقعی آموزشی- تربیتی و عمق بخشیدن به تجربه های پیشین در جهت توسعه شایستگی های حرفه ای و دست یابی به ظرفیت غایی کنش عملی در کلاس درس را فراهم می کند. این برنامه در دانشگاه فرهنگیان ، با تأکید بر مشاهده تاملی، روایت نگاری و واکاوی تجربیات به عنوان عناصر سازنده عمل فکورانه و نیز ابزارهای سه گانه اقدام پژوهشی، درسی پژوهشی و پژوهشی روایتی به عنوان روش های مورد تاکید در برنامه تربیت معلم فکور این هدف را تعقیب می نماید.برنامه کارورزی فرصت به کار گرفتن آموخته ها و تعمیق تجربیات و توسعه ی شایستگی های حرفه ای را فراهم می کند. به عبارتی دانشجو معلم در برنامه کارورزی فرصتی به دست می آورد تا آموخته های نظری خود را به طور عملی به کار گیرد.برنامه کارورزی با اهداف زیر انجام می گیرد: 1. آشنایی دانشجو با رشته تحصیلی خود 2. فراگیری یک حرفه توسط دانشجو و امکان ورود به بازار کار از طریق آشنایی با آن 3.کسب تجربه و جمع آوری اطلاعات بر پایه مدیریت دانش از یک حرفه خاصی به منظور افزایش تجربیات آن دانشجو و سایر دانشجویان4.معرفی نیروهای کار آینده به نهادهای اجرایی و دریافت پیشنهادات لازم جهت اصلاح روش های آموزشی دانشگاه ها از طریق کارورز.ایجاد علاقه در دانش4 جویان نسبت به رشته تحصیلی خودشاناین پژوهش در مورد وضعیت فیزیکی ، عاطفی ، آموزشی و ساختاری مدرسه استثنایی طلوع نگاشته شده است.تعاریف واژه ها مشاهده: مشاهده از لحاظ لغوی به این معنی می باشد که تنها چیزی موجود دانسته می شود که مشاهده شود و در غیر این صورت آن «چیز» یا پدیده از عرصه وجود محسوس انسانی خارج می باشد.
معلم راهنما: به معلم کلاسی که دانشجو- معلم برای گذراندن دوره ی کارورزی در حضور آن معلم به کسب تجارب و روش های تدریس می پردازد معلم راهنما می گویند.
محیط فیزیکیمساحت کل : 850 متر مربع
مساحت حیاط : 547 متر مربع
تعداد سرویس بهداشتی :4
تعداد اناق ها :12
تعداد کلاسی : 8
تعداد طبقات : 1
نوع ساختمان : آجری
سیستم گرمایشی : شوفاژدرب های ورودی در قسمت غربی ساختمان آموزشی مدرسه رو به کوچه چهار متری واقع شده است که دارای در بزرگ به رنگ آبی کمرنگ می باشد بر بالای درب ورودی بزرگ بر روی تابلوی سبز رنگ،نام مدرسه ها و سال تأسیس مدرسه ها نگاشته شده است که در دو طرف تابلو پرچم جمهوری اسلامی ایران نصب گردیده است. مساحت حیاط مدرسه 547 متر مربع و کف حیاط آسفالت شده است بر روی دیوارهای ضلع شمالی و جنوبی حیاط مدرسه مطالب آموزشی طراحی و نگاشته شده است و حیاط مدرسه دارای فضای سبز محدود می باشد. وساختمان آموزشی در ضلع شرقی، آبخوری و سرویس بهداشتی در ضلع غربی تعبیه شده اند. نمای ساختمان آموزشی آجری می باشد که شامل یک طبقه می باشد که اتاق مدیریت ، اتاق مشاور و گفتار درمان و کلاس ها،و انبار مدرسه قرار دارد هم چنین در دیوارهای صندوق پیشنهادات و انتقادات، کپسول آتشنشانی، جعبه کمک های اولیه و اسامی شوراها دیده می شود.امکانت مدرسه : - نمازخانه و آزمایشگاه وجود ندارد. کتابخانه دیده نمی شود. - بوفه در مدرسه وجود ندارد. مدرسه مجهز به دوربین مداربسته نیست. سیستم گرمایشی مدرسه شوفاژ می باشد.اغلب کلاس ها نورگیر می باشد تعداد کل دانش آموزان 64نفر و مدرسه یک شیفته می باشد.امکانات داخل کلاسی تمام کلاس ها مجهز به ویدیو پروژکتور نمی باشد. - در تمام کلاس ها نیمکت های دو نفره و میز و صندلی به تعداد افراد وجود دارد و مساحت هر کلاسی 36 مترمربع می باشد.و پنجره ها دارای پرده صورتی رنگ می باشد. تشریحوضعیت مکانی مدرسه ام ابیها در منطقه بیست و چهار متری واقع شده است که درب های ورودی به سمتکوچه 4 متری قرار گرفته اند و در اطراف آن ساختمان های مسکونی، سوپرمارکت ها و...وجود دارد. وضعیت کلی ساختمان مدرسه دارای یک در بزرگ به مساحت 2×4 مترمربع در به رنگ آبی آسمانی با طرح های نقاشی شده می باشد.مساحت کل زیر بنای مدرسه 850 مترمربع و مساحت حیاط مدرسه 547 مترمربع و مساحت هر یک ازدیوارهای حیاط مدرسه نقاشی شده که این نقاشی ها جنبه آموزشی داشتند نقاشی های دیوارضلع شمالیحیاط مدرسه که مربوط به علوم زیستی می باشد که در بخش علوم زیستی نقاشیجانوران شکل ها و اندازه های گوناگون دارد.نقاشی های دیوار ضلع جنوبی حیاط مدرسه به ترتیب مربوط به علوم زیستی و ریاضی می باشد که نقاشیتعدادی میوه کشیده شده و این پیام ) بالای آن نوشته شده است " آشنایی با انواع میوه هاوسبزیجات و نقش آن ها در سلامتی و رشد و اینکه میوه ها و سبزیجات مقاومتبدن در برابر بیماری ها زیاد می کند.و در بخش های مربوط به ریاضی نقاشی های آموزشی به ترتیب جدول ضرب وشمارش اعداد(دهگان، صدگان، هزارگان) است در بین دیوار ضلع جنوبی و ساختمان مدرسه 3 نیمکت سبز رنگ قرار دارد.کف حیاط مدرسه آسفالت شده که قسمت هایی از آن را خط کشی کرد ه اند که برخی جهت بازی دانشآموزان بوده و جنبه سرگرمی دارد و 9 خط دیگر جهت منظم ایستادن دانش آموزان در صف کشیده شدهآبخوری و دستشویی در ضلع غربی حیاط مدرسه قرار دارند و بر دیوار آبخوری و دستشویی این حدیث را نوشته شده است : "پاکیزگی نیمی از ایمان است. پیامبر اکرم (ص) آبخوری دارای سه پله به ابعاد 25*180 سانتی متر، که وقتی از آن به سمت بالا حرکت می کنیم به یک در سفیدرنگ به ابعاد 1×2 متر که قسمت های پایینی آن با گل لاله طراحی شده است برخورد می کنیم بعد از واردشدن به داخل آبخوری دو پنجره بزرگ و کوچک به رنگ سفید که پنجره بزرگ به ابعاد 1×1 متر به سمت حیاط مدرسه باز می شود و پنجره کوچک به ابعاد 60* 80 سانتیمتر که به سمت کوچه که مدرسه داخل آن کوچه است باز می شود به چشم می خورد. به سمت چپ در ورودی آبخوری که نگاه می کنی یک کمد صورتی رنگ به ابعاد 1×2 متر توجه آدم را به خود جلب می کند که در بالای آن یک سبد سبز رنگ، کهنه و شکسته قرار دارد. در ضلع جنوبی آبخوری یک شوفاژ به ابعاد 50 × 150 سانتی متر و یک آب سرد کن که دارای 4 شیرآب که در کنار شوفاژ می باشد قرار دارند. دیوارهای آبخوری با کاشی های به رنگ سفید کاشی کاری شده که روی آن 4 کاغذ چسبانده شده است که دربر دارنده این پیام ها می باشد : -شیر آب را محکم ببندید-در مصرف آب صرفه جویی کنید. دستشویی دارای یک در سفید رنگ به ابعاد 1×2 متر می باشد که داخل آن 4 عدد دستشویی قرار دارد و4 عدد شیر آب برای شستن دست ها و در کنار آن ها لوله هایی برای مایع دستشویی که به مخزن 2 لیتری متصل شده اند تعبیه شد ه اند و در قسمت بالایی این لوله ها یک آینه به ابعاد 50 × 150 سانتی متر می باشد.اتاق کارورزاناتاق کارورزی در سمت جنوب این اتاق یک کمد کشویی 4 طبقه ای صورتی و در قسمت شرقی اتاق یک کمد دیگر قرار دارد که در طبقه اول و دوم این کمد جامها و مدال های دانش اموزان و در طبقه سوم دفتر حضور و غیاب دانش آموزان و معلمان قرار گرفته است در وسط اتاق یک میز به ابعاد 60 سانتی متر که اطراف آن 4 تا صندلی قرمز وجود دارد و در سمت شمال بر روی دیوار یک چوب لباسی نصب کرد ه اند. به قسمت غربی اتاق که می رویم یک میز به ابعاد 60*80 سانتی متر قرار دارد که میز مشاور می باشد در پشت این میز یک شوفاژ و در بالای این شوفاژ یک پنجره به ابعاد 60*80 سانتی متر و در کنار پنجره یک کپسول آتش نشانی وجود دارد.اتاق مدیریتاتاق مدیریت مدرسه قبل از کلاس دوم قرار دارد این اتاق نیز 36در ضلع جنوبی اتاق 2 پنجره به ابعاد 1*2 x 1.5 متر با پرده هایی به رنگ قهوه ای و در ضلع شرقی اتاق کمدصورتی رنگ به ابعاد 1×2.5 متر و میز مدیر و معاون به ابعاد 60*80 سانتی متر وجود دارد هم چنین در ضلع شمالی اتاق 4 تا کمد صورتی رنگ به ابعاد 1×2.5 متر و در اتاق به ابعاد 1×2 متر، نیز در این سمت قرار گرفته است و در
ضلع شرقی اتاق 7 تا صندلی قهوه ای رنگ با یک میز شیشه جهت نشستن مراجعین وجود دارد.پیشنهاداتمدرسه دارای فضای سبز محدودی است. لازم است که در حیاط به فاصله ی معین درخت کاشته شود تا دانش آموزان در زنگ تفریح از این فضای سبز استفاده کنند و این امر تاثیر زیادی در روحیه و یادگیری آنهاخواهد داشت. آسفالت کف حیاط نیز خیلی سفت می باشد چون بچه ها همیشه در زنگ تفریح مشغول بازی و دویدن هستند امکان زمین خوردن وزخمی شدن آنها وجود دارد.سالن ورزشی نیز در مدرسه وجود ندارد و به این دلیل دانش آموزان در فصول سرد نمی توانند در حیاط مدرسه بازی کنند.روی دیوارهای مدرسه جدول ضرب و تصاویر کارتونی و نقاشی های جالب آموزشی کشیده شده و سخنان ارزشمندی با رنگ روغنی نوشته شده است که تاثیر گذار برای دانش آموزان است. وجود پنجره هایی در سالن باعث نور گیر بودن این سالن شده و گل های طبیعی که جلوی پنجره قرار گرفته به نوعی باعث ایجاد شادابی و تقویت روحیه می گردد. باتوجه به نکات انتخاب محل مدرسه مناسب، محل مناسبی می باشد برای انتخاب مکان مناسب برای ساخت مدرسه، نکات زیر در نظر گرفته می شود: 1. مدرسه نباید در مجاورت ساختمان های بلند، مکان های پرسروصدا مانند کارگاه ها، پایانه ها راه آهن و... نباشد. 2.مدرسه باید نزدیک امکانات شهری باشد. 3 رفت وآمد به مدرسه باید به سادگی صورت گیرد. 4زمینی که برای ساختن مدرسه در نظر گرفته می شود نباید مرطوب باشد به این دلیل که می تواندایجاد آلودگی کند و دانش آموزان در هر سنی که باشد، بسیار آسیب پذیر است و می تواند اثرات نامطلوبی روی سلامت دانش آموزان باشد.
ورزشی و بازیباید توجه داشته باشیم که ورزشی و بازی در زندگی کودکان نقش اساسی و حیاطی را ایفا می کند در رشد شخصیت یاری می کند و در پیشبرد به سوی کمال عاملی بسیار موثر و دلیلی برای تکامل و رشد عضلانیدانشمندانی چون فروبل ، ماریا مونت سوری ، ژان پیاژه، ژان راک روسو جستجو کرد. عقاید فروبل در مقایسه با دیگر عقاید در مورد بازی اثرات بسیار زیاد به جا گذاشته است وی بر این باور است که بازی های کودکان بهشود و در حقیقت بازی موجب بروز استعداد و شخصیت کودک می شود و از سوی دیگر می توان بسیاری از نا به هنجاری های کودک را از طریق بازی درمان کرد. *ماریا مونته سوری: مونته سوری بازی را مدرسه بزرگی می داند که کودک در آن پرورش می یابد و نیروی بدنی ذهنی و اجتماعی او رشد می کند و برای زندگی کردن از هر جهت آماده می کند. *ژان پیاژه: پیاژه به کار طبقه بندی بازی های کودکان دست زده است او معتقد است پیشرفت و بازیکودکان در مسیر رشد و تکامل خود به شکل : 1. بازی های تمرینی 2. بازی های نمادین 3. بازی های باقاعدهنمایان می گردد بازی های با قاعده در سنین 7 - 4 سالگی ادامه می یابد و در 11 سالگی به مرحله نهاییزمان به صورت کاملتر انجام می شود .نظریه ژان ژاک روسوتروسو بر اهمیت نقش بازی در درک کودک تأکید داشت وی متعقد بود که باید بهکودک احترام گذاشت و از شتاب زدگی در دواری پرهیز کرد. بنابر توصیه روسومعلم برای همبازی شدن بابازی و با توجه به نظرات ارائه شده می توان گفت که بازی حل مسئله روحی روانی، اجتماعی ، آموزشی و آینده کودکان تاثیر به سزایی دارد که متاسفانه در مورد مدرسه مذکور مورد غفلت مسئولین قرار گرفته است.تجهیزات گرمایشی و سرمایشییکی از عوامل تاثیرگذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آنمي تواند سبب افت در یادگیری آسیب های جانبی شود براساس تحقیق در دانشگاه هاروارد در مدارسابتدایی صورت گرفت ، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود میزان هوای لازم از مقدار هواضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود ضمنا هوای کلاس معمولا 3 تا 5 مرتبه در هر ساعت باید تعویض شود زیراهوای داخل اتاق نباید بیش از 1 درصد کربن دی اکسید داشته باشد. اما تمامی کلاس های آموزشی در مدرسه فاقد سیستم تهویه می باشد
3. رنگ
رنگ ها می توانند موجب تغییر رفتار انسان ها شوند و این نوع تغییر به تحول در خصوصیات شخصیت افراد منجر می گردد. انسان و رنگ زیر مجموعه ای از نظام کلی و جهان می باشند لذا همیشه با هم در تعادل هستند با عدم به کارگیری درست رنگ در محیط های انسانی صدمات روحی شدید بر انسان وارد خواهد آمد دین اسلام به طور ظریفی اثرات حداقل و ضعیف را در نظر دارد در همین رابطه دستورات خاصی را در مورد انتخاب رنگ داده است در این جا به تاثیر رنگ سبز و آبی که رنگ های استاندارد برای دیوار های کلاس می باشند می پردازیم. تاثیر رنگ سبز: اثر مفرح و ملایمی دارد که تماس مداوم با آن اشکالی ایجاد نمی کند فلذا برای محیط کار و زندگی بسیار مناسب است.پژوهشگران در مورد رنگ، رنگ های روشن و نزدیک به سفید ضمن افزایش فعالیت عمومی بدن، باعث نشاط، پیشرفت کار و فعالیت های شغلی، حرفه ای، تحصیلی و ... می گردد و برعکس، رنگ های تیره اثرکاهندگی در میزان تحرک داشته، باعث کم شدن فعالیت و پیشرفت می گردد. رنگ های تیره محیط راتاریک تر و کوچک تر جلوه نشان می دهد در حالی که رنگ های روشن که بزرگ تر جلوه می کنند و محیط را روشن تر و پر نور تر جلوه می دهند. رنگ کلاس های و سالن های مدرسه به رنگ سفید و روشن می باشد..سازماندهی و آرایش کلاسینیز از موارد مهمی است که باید بدان توجه شود. مهمترین تحول در فضاهای آموزشی، شکستن خط نگاهمعلم و دانش آموزان و ایجاد فضا برای تعامل دانش آموزان با یکدیگر است. چیدمان صندلی ها در کلاس اول 1 به صورت خطی است به این صورت که صندلیهای دانش آموزان در ردیفهای منظم و پشت سرهم چیده می شود و میز معلم در جلوی کلاس قرار میگیرد، تمام توجه دانش آموزان به معلم متمرکز می شود و ارتباط میان دانش آموزان اندک است. این نظم و ترتیب هنگامی که معلم درسی را برای همه کلاس ارائه می دهد، ممکن است بسیار مطلوب باشد، اما یادگیری از همکلاسیها و کار گروهی را غیر ممکن میسازد. در این حالت دانش آموزان ردیف آخر کلاس، در فاصله زیادی از معلم قرار دارند و به احتمال زیاد کسانی هستند که مشکلات انضباطی و بی نظمی را ایجاد میکنند. بر اساس نظر دانشمندان ردیفهای خطی، مغایر با روحیات دانش آموزاننور و متغیرهای مربوط به آن در فرآیند یادگیری دخیل اند، به طور کلی ۸۳ درصد یادگیری به وسیلهحس بینایی صورت می گیرد . بنابراین، اگر عمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد میگردد. هدف تأمین روشنایی در مدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که در آن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانش آموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن - که در محیط کم نور وجود دارد صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت استنوع فعالیت اشرایط شدت و روشنایی برحسب لوکس200-500 تدریس و سخنرانی اتخته سبز300-500 تدریس و سخنرانی اتخته سیاه 200-500 آزمایشگاه امیز آزمایشگاه100-200 مطالعه ابین قفسه ها300-500 مطالعه امیز مطالعهروشنایی کلاس از طریق نور طبیعی (پنجره ها، دریچه هاو...) یا نور مصنوعی (لامپ و انواع چراغها) تأمینمیگردد که در هر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد.موسسه استاندارد ایران و تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجره های شیشه دار باید حداقلبه اندازه ی یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. نور از نظرتوزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگرددهمچنین میزان نور کافی باشد و سایه های مزاحم موجود نباشد. در همین راستا، " نویفرت " اظهار می دارد: «نور مستقیم حباب دار فلورسنت بسیار عادی بود ۵، روشنایی مناسب برای تخته تولید می کند»در این مدرسه تقریبا همه ی کلاس ها به دلیل دارا بودن پنجره نورگیر هستند .هم چنین در مورد شکل کلاس اظهار می دارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنادار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد می کند.با توجه به این که کلاس های این مدرسه مستطیل شکل و فاقد انحنا هستند ، پس محیط فیزیکی کلاسیبرای یادگیری دانش آموزان مناسب است.محیط عاطفی دبستان طلوع مدرسه ای است که جو صمیمانه ای در آن برقرار است و تمام عوامل و دست اندرکارانآن باهم صمیمی و روابط دوستانه دارند.الف) روابط انسانی در مدرسهبررسی روابط متقابل مدیربا معلمین
اگرچه ما معلمان و مدیر را کمتر با هم مشاهده نموده ایم اما تا آنجا که مشاهده کردیم رابطه معلمان با مدیر و رابطه مدیر با معلمان دوستانه و خوب می باشد.بررسی روابط متقابل مدیر با سایر کارکنان
رابطه مدیر با معاون اجرایی صمیمانه و دوستانه می باشد و با احترام با همدیگر برخورده می نماید بررسی روابط متقابل مدیر و معاونان با شاگردان
معاون آموزشی با دانش آموزان به مهربانی برخورد می کند. بررسی روابط متقابل معلمین
اگرچه ما در زنگ های تفریح پیش معلمان نیستیم اما موقع رفت و آمد آن ها به مدرسه آن ها را مشاهدهمی کنیم که باهم روابط دوستانه دارند و با هم احوال پرسی می کنند به هم خسته نباشید می گویند و از خانواده های یکدیگر می پرسند. بررسی روابط متقابل معلمان با دانش آموزانرفتار خانم چیت ساز زاده(معلم راهنمای من ) با شاگردانش خوب و صمیمانه می باشد دانش آموزان را با اسمکوچک صدا می زنند یا به آنها پسرم میگوید.
بررسی روابط متقابل کارکنان با اولیامن در این مدت که برای کارورزی به مدرسه ام ابیها رفته ام رفتار مدیر و معاون اجرایی را با اولیا ندیده ام، اما رفتار معاون آموزشی را بیشتر مشاهده نموده ام که با اولیا متناسب رفتار می کنندرفتار معلم راهنمایی من نیز با اولیا نیز خوب می باشد اگر یکی از اولیای بچه ها به کلاسی تشریف بیاورند به احترام ایشان از صندلی خود بلند می شوند حال و احوال پرسی می کنند. بررسی روابط متقابل دانش آموزان با یک دیگر
رابطه دانش آموزان باهم خیلی خوب و دوستانه می باشد اگرچه هرزگاهی باهم دعوا می کنند اما آن یکدعوای کودکانه باشد البته بنده در طول کارورزی شاهد درگیری شدید بین دانش آموزان نبوده ام. عملکردهای تربیتی نحوه تشویق و تنبیه دانش آموزان توسط معلمینخانم چیت ساز زاده به وقتش دانش آموزانشان را تنبیه و به وقتش آن ها را تشویق می کنند مثل آفرین پسرخوبم یا دادن کارت های امتیازی (10 امتیازی و 20 امتیازی )، به دانش آموزان و دست زدن تشویق می کنند و در تنبیه دانش آموزان وقتی که تکلیف هایشان را انجام نمی دهند یا با دوستانشان صحبت کرده و شلوغیمی کنند ان ها را جلوی تخته نگه می دارد
تبیین
یک آموزگار خوب باید قدرت برقراری یک ارتباط عاطفی مناسب بنا به شخصیت دانش آموز را داشته باشدزیرا که برخورد نامناسب یک معلم سبب تحقیر یک دانش آموز و درس گریزی او می شود. گاهی برخورد یک معلم یا مدیر ناپخته اشتباه است و والدین نباید به خاطر اتفاقی که در مدرسه می افتد،فرزندشان را تحقیر کنند و با ایجاد استرسی در او، وی را از درسی و مدرسه گریزان کنند. ارتباط عاطفی لازمه هر پرورشی است. تحت هیچ عنوانی نباید این رابطه صدمه ببیند رنجاندن کودک زمینه را برای دیگر خطاهاآماده می کند "دکتر ابوالقاسم مهری نژاد"در مورد تشویق و تنبیه امام علی (ع) می فرمایند: تشویق و تنبیه باید به اندازه باشد تا اثرات منفی به جای نگذارد.محیط آموزشییکی از چالش برانگیزترین مسائل موجود در مدارس استثنایی مدیریت کلاس توسط معلم هستاینکار بدون مطالعه قبلی توسط معلم و داشتن توانایی ها امکان پذیر نیستو برای هر دسته از دانش آموزان رفتارهای کنترلی لازم استبرای دانش آموزان پرخاشگر و روش های محبت آمیز و دوستانه روشهای بهتری استبرای دانش آموزان تنها عقب ماندگی ذهنی ایران و انضباط بهتری استبدون مدیریت کلاس امر آموزش امر غیر قابل اجرای استفرض کنید که دانش آموزی که توانایی نشستن بر روی نیمکت را ندارد چگونه می توان آموزش دادحتی در مواردی اگر ریتالین و داروهای ملین نباشد کنترل آنها قابل اجرا استمعلم هایی که میخواهند به دانش آموزان استثنایی درس بدهند باید در کلاس های ضمن خدمت کنترل و مدیریت شرکت کنندموارد تدریس و روش تدریس متناسب با اختلال دانش آموزان باشد میتوانند مدیریت باشداز این روشها در این مدرسه که من در آن به کار ورزی مشغول هستم دیده میشودبرای مثال در کلاسی که من در آن هستم دانش آموز های مختلف حضور دارندکنترل هریک از آنها مخصوص خود را لازم داردبرای مدیریت یک دانش آموز بیش فعال به یک عامل برانگیزنده نیاز استدادن این عوامل برانگیزنده شناخته ویژگی های شناختی رفتاری و عاطفی دانش آموزان امکان پذیر نیستپس این یک چالش بزرگ است که ویژگی ها و توانایی های علم های که در مدرسه حضور دارند قابل حل استمعلمان این مدرسه سعی دارند که مدیریت کلاس را طوری انجام دهند که مدرسه آموزش و خوشحال و شادی انگیز باشددر این که عوامل مدرسه از فرآیند تبریز خواهند بود و دانشآموزان خواهد بودهدف اصلی هر مدرسه ای فرایند یادگیریاین فرایند یاددهی و یادگیری توسط معلمین قابل اجرا هستمعلمان مجبورند این روش ها را در کلاس های ضمن خدمت فرا بگیرنددر مدارس استثنایی بیشتر آموزش انفرادی مد نظر هستآموزش انفرادی هم باید از تجسمیآموزش به سمت آموزش عینی پیش رودابزارهای آموزشی خصوصی ویژه ای برای این امر لازم استروش سخنرانی فقط برای عده ای از دانش آموزان در یک کتاب از نظر روانشناختی قابل اجرا استروش نمایشی و روش بازی و روش آزمایش برای دانش آموزان هستندمعلمان مجبورند برای یادگیری روشهای کنترلی ابتدا و از روش های آموزشی ویژه در مراحل بعدی استفاده کنندفرایند یادگیری باید با کمک اولیا دانش آموزان باشدفرایند باید در تمام فصول سال صورت گیردزیرا فراموشی یکی از ویژگی های روانشناختی دانش آموزانبرای مثال ما دانش آموزی را دیدیم که در تمام سال گذشته آب را به او کار کردند اما در این سال هم میتواند بشناسند تا به تا بنویسمکتابهای این دانش آموزان در کتاب ریاضی آنها در فارسی آنان می شودمهم این است در این مدارس یکسان کنیمباید به تفاوت های دانش آموزان توجه ویژه ای شودبرای مثال زنگ ورزش برای دانش آموز جسمی حرکتی دانش آموز ناشنوا استدر مواقعی ورزش برای سندرم داون ها قابل اجرا میشودوسایل آموزشی استفاده می شودتخته وایت برد استاما از وسایلی مثل تخته هوشمند استفاده می شودوسایلی مثل مکعب ها کهس هم استفاده می شود وحتی کوییز نرمشکل در استفاده از تکنولوژی آموزشی معلمان آموزش برای این کار ندارندبعضی از معلمان وقت استفاده از این وسایل را ندارند زیرا کنترل آنها مشکل استمعلمی که من ایشان پذیرفتند و آموزش زبان فارسی و ریاضی برای آنها وقت کمی برای آموزش این درس ها دارند چه برسد به این که از تکنواوژی آموزشی استفاده کنندنحوهی بازخورددهی معلمان به دانش آموزان امر مهم اساسی وقبل تفکری هست زیرا این دانش آموزان به دلیل مشکلات ویژه ای که دارند اغلب احساس سر خوردگی وخجالت دارند یا از نظر فکری قدرت درک وفهم پاره ای از مسائل مهم جامعه را ندارند که اغلب مورد تمسخر اطرفیان قرار می گیرند به همین دلیل باید بازخورد ها متناسب سن وروحیاتشان باشد تا فرآین یاددهی آنها با شکست مواجه نشود در این مدرسه عوامل سعی می کنند با عطوفت و مهربانی وحداقل تنبیه البته باسخت گیری ورعایت نطم هستروش های تدریسروش سخنرانی ارائه مفاهیم به طور شفاهی از طرف معلم و یادگیری آن ها از طریق گوش دادن و یاداشت برداشتن از طرف دانش آموزان اساسی این روش را تشکیل می دهد به همین دلیل بعضی این روش را روش توصیفی یا نمایشی نیز گفته اندخصوصیات بارز این روشی ، فعال و متکلم وحده بودن معلم و غیر فعال بودن دانش آموزان است . در فرایند تدریس اکثر عوامل تحت کنترل معلم است و در واقع انتقال پیام یک جریان فکری یک طرفه از سوی معلم به دانش آموزان است.(گیج و برلاینر ، 1998، 445 )محاسن روش سخنرانی : - مختص کلاس های پر جمعیت است .- مخصوص نظریه های نظریه های جدید است که هنوز چاپ نشده است .معایب روش سخنرانی :- در این روش معلم متکلم وحده است و دانش آموزان چندان فعال نیستند. - اغلب سخنرانی ها طولانی و خسته کننده هستند. - در این روش فقط از حس شنوایی استفاده می شود و قدرت تکلم دانش آموزان چنان تقویت نمی شود.- این روش می توان حالات انفعال و وابستگی را دانش آموزان افزایش می دهد و نیز می تواند وسیله ای برای ابراز عقاید شخصی و گرایش های فردی معلم باشد.( شعبانی 92)روش پرسش و پاسخدر روش (پرسش و پاسخ) معلم دانش آموزان به تفکر و تلاش درباره مفهومی جدید یا بیان مطلبی تشویق می کند وی اندیشه ها و تفکرات خود را دیکته نمی کند در این روش دانش آموزان می کوشند با فعالیت هایذهنی از معلوم به مجهول در جهت حل مسئله گام بردارند .نقش معلم در تمام مراحل تدریس نقش ارشادی است نه جهت دهنده و کنترل کننده مستقیم فعالیت هاست. .از محاسن این روش می توان به تشویق دانش آموزان در بحث ها و فعالیت های آموزشی ودرنتیجه یادگیریموثر وانگیزه فعالیت بیشتر در دانش آموزان اشاره کرد واز محدودیت های روش پرسش و پاسخ این است کهاین روش برای همه دروس قابل اجرا و برای کلاس های پر جمعیت مناسب نیست. (شعبانی 92) روش ایفای نقشی * روش ایفای نقش را می توان برای تجسم عینی موضاعات و درس هایی که برای نمایش نامه مناسب هستند به کار گرفت که دانش آموزان نیز در آن شرکت می کنند که این روش تدریس دارای هفت مرحلهمی باشد. 1.تعیین موضوع و نوشتن آن بصورت نمایش نامه 2. فراهم کردن شرایط و وسایلی لازم برای اجرای نمایشی 3. تعیین نقش هایی که باید ایفا شوند 4. آماده کردن فراگیران برای ایفای نقش 5. توضیح مختصر در مورد موضوع و هدف نمایش برای شاگردان 6.اجرای نمایش نامه 7.بحث درباره محتوا و چگونگی اجرای نمایش نامه و ارزشیابی نتایج آنمحاسن روش ایفای نقش: 1. باعث ایجاد شورو هیجان در دانش آموزان می شود. 2. با این روش می توان زمینه بحث گروهی را فراهم ساخت.3.این روش برای رفع کم رویی دانش آموزان خجالتی روش مفیدی است.معایب روش ایفای نقش : 1. برای تحقق هدف های پیچیده آموزشی مناسب نیست. 2.روش ایفای نقش به اجرای درست، صرف وقت کافی و تهیه تدارکات نیاز دارد.(شعبانی 92).
آماده سازی فعالیتی است که معلم از طریق آن سعی سعی می کند ارتباطی معنی داری بین تجربیات قبلی و انتظارات و نیازهای شاگردان با هدف های آموزشی کلاس برقرار کند"به طور کلی هدف از آماده سازی عبارت است از: تمرکز حواس دانش آموزان، معرفی ضمنی و غیر مستقیم موضوع درس ، ایجاد علاقه، انگیزه و کنجکاوی در دانش آموز برای یادگیری مطلب جدید.این بخشی از مهارت های ضمن تدریس مواردی از نتایج زیر را در بردارد. آماده سازی، دانش آموزان را برای شرکت فعال در درسی کلاس آماده می کند. آماده سازی، علاقه و شوق یادگیری ایجاد می کند. (صفوی 76)محیط ساختاریمدیرخانم اکبری مدیریت آموزشگاه طلوع را بر عهده دارد.وظایف مدیر مدرسه نظارت بر حسن اجرای برنامه ها و فعالیتهای فوق برنامه - هدایت و همکاری با کارکنان آموزشی و اداری در حسن اجرای برنامه ها - تشکیل جلسات عمومی اولیاء دانش آموزان و کلاسهای آموزش خانواده برای آنان - اقدام به تشکیل انجمن اولیاء و مربیان کوشش و تلاش مستمر در جهت رعایت موازین اسلامی از سوی کارکنان و دانش آموزان و آشنا کردن دانش آموزان با مسائل مذهبی و اخلاقی و ترغیب آنان در این زمینه نظارت بر رفتار و رابط دانش آموزان و کارکنان مدرسه-کوشش در گسترش فضای مدرسه و تجهیز آن به نمازخانه ، سالن سخنرانی ، کتابخانه و وسایل ورزشی بهداشتی و وسایل آموزشی ، پرورشی دیگر با بهره گیری از همکاری و خدمات فکری و اجرائی اولیاء و انجمن اولیاء و مربیان و افراد خیر نظارت بر اجرای مراسم صبحگاهی و برگزاری نماز جماعت سعی در شناخت دانش آموزان کم بضاعت و ایجاد زمینه کمک با حفظ شئون و شخصیت آنان اهتمام در مورد شناسائی دانش آموزانی که ناهنجاریهای رفتاری، نارسائیهای اخلاقی و مشکلات خانوادگی دارند با همکاری معلمان و ادقام در اصلاح و رفع مشکلات آنان به طرق مقتضیمدیر طبق وظایف مدیریت، تقریبا وظایف خود را درست انجام می دهد از جمله برگزاری جلسات با والدیندانش آموزان در روز های چهارشنبه هر هفته، نظارت بر مراسم صبحگاهی دانش آموزان وجود جعبه کمک های اولیه در سالن و کپسول های آتش نشانی دربرای جلوگیری از حوادث خوشبختانه وجود داردمعاون آموزشی آقای محمودی معاون آموزشی می باشد. وظایف معاون آموزشی مدرسه: - هدایت و شرح وظایف رهبری مدرسه در غیاب مدیریت - بررسی و کنترل حضور و غیاب کارکنان و گزارش هفتگی به مدیریت 3-همکاری و همیاری در جهت اجرای طرح های آموزشی پرورشی - نظارت بر نحوه تدریس و رفتار دبیران در کلاس - برنامه ریزی در اداره کلاس در غیاب معلم با استفاده از ناظم ونیروهای آزاد مدرسه ارائه گزارش دقیق به مدیر نسبت به مواردی که در طول روز در مدرس رخ می دهد. -انتقال انتقادات و پیشنهادات مدیر مدرسه و والدین به سایر همکاران-نظارت و کنترل دقیق در برگزاری امتحانات ، آزمون ها -نظارت بر کار خدمتگزاران در حفظ نظافت و بهداشت مدرسه نظارت و کنترل دقیق بر گفتار، کردار و رفتار دانش آموزان میز کار آقای محمودی در اتاق مدیریت است و ایشان طبق وظیفه ی که دارند علاوه بر نظارت بر حضور و غیاب معلمان بر حضور غیاب دانشجویان کارورزی نیز نظارت دارند به طوری وقتی ما برای کارورزی به مدرسه می رویم از ما می پرسند دفتر حضور و غیاب را امضا نمود ه اید و زمانی که زنگ تفریح تمام می شود به ما می گویند در این جانشینید و به کلاس هایتان بروید و حتی زمانی که مدیر تشریف نداشته باشند ایشان به مراجعان رسیدگی می کنند که خوشبختانه با آن ها رفتار مناسبی دارند یا وقتی دانش آموزی مریضی باشد به خانواده ایشان اطلاع رسانی می کنند یا اگر دانش آموزی غایب باشد و والدین دانش آموز به مدرسه خبر نداده باشند علت نیامدن او را جویا می شوند. معلم کلاس اول و سومخانم چیت ساز زاده با 29 سال سابقه خدمت و دارای مدرک کارشناسی آموزش ابتدایی ، معلم راهنمای من می باشند ایشان یک معلم دلسوز هستند که از جانشان برای آموزش به دانش آموزانش مایع می گذارند هر چند که گاهی عصبانی می شوند اما بعدا سعی می کنند که از دل دانش آموزان در بیاورند به نظر من برای یکمعلم این رفتار طبیعی هست.وظایف معلمان نام یکایک شاگردان را یاد بگیرد و سعی کند همان گونه که پدر و مادر و بستگان نزدیک و دوستان، او را به نام کوچک خطاب می کنند. آموزگار نیز او را بیشتر به نام کوچک وی بخواند تا احساسی محبت آمیز نسبتبه آموزگار و مدرسه داشته باشد. - به نوع تربیت و عادتهایی که طفل بر اثر محیط خاص خانوادگی و اجتماعی خود پیش از آمدن به مدرسه کسب کرده است آشنا شود. عادتهای خوب او را پرورش دهد و به تدریج در تغییر عادات نامطلوب او بکوشد. کودکان کناره گیر و خجول یا مزاحم و گستاخ و ناسازگار را بشناسد و علل ناهماهنگی آنان را با کودکان دیگر کشف کند و در برطرف کردن نقایص آنان به طور مداوم کوشش کند. کودکانی که دارای استعداد و هوشی بیشتری هستند را بشناسد و روشی خاص در بروز و پرورشاستعدادهای آنان به کار ببرد. - اگر در بین شاگردانش کودکان چپ دست وجود دارد هرگز او را وادار نکند که ترک عادت کند و دست راست خود را برای نوشتن به کار بیندازد. - به «کودک بودن» کودکان توجه کند زیرا کودک توانایی انجام دادن کارهای بزرگ و خارج از توانایی خودندارد- در مراحل تحصیل با خوش رویی و مهربانی به سوالاتی که کودکان می پرسند پاسخ دهد تا کنجکاو ترشوند و از این راه دامنه ی اطلاعات و تجارب آنها گسترش یابد..
تفسیر روایتی گزارش فیزیکی بیان مسئله از مسائل و مشکلات ساختار فیزیکی کثیف و آلوده بودن سرویس بهداشتی ها می باشدمبانی نظری"بهداشت در مدارس مجموعه اقداماتی است که به منظور تشخیصی، حفظ ارتقا و تأمین سلامت جسمی،روانی و اجتماعی دانش آموزان و کارکنان مدارس که به نحوی در ارتباط با دانش آموزان قراردارند، تحتراهنمایی و سرپرستی مسئولان آموزشگاه به اجرا در می آید.هدف کلی بهداشت در مدارس آموزش و پرورش کودکانی متعادل وسالم است که دارای رشد ونمو طبیعی "(86 باشند و هیچ گونه اختلالی در آنان از لحاظ فکری، جسمی و عاطفی مشاهده نگردد(خالصیکثیف بودن سرویس بهداشتی های مدارس یکی از مهمترین عوامل ابتلای دانش آموزان به بیماری های عفونی و انگلی است که این عفونت در دختران بیشتر دیده می شود که این عارضه در دانش آموزان دختر اغلب به دلیل استفاده از سرویس های بهداشتی نامناسب و کثیف مدارس است.علاوه براین کثیف بودن سرویس بهداشتی ها وبوی نا متبوع آن باعث امتناع دانش آموزان از رفتن به دستشویی ها می شود که به مشکلات متعددی از جمله ناراحتی های کلیوی ، عفونت های ادراری و گوارشی مبتلا می کندو این بیماری ها تاسال ها به عنوان یادگار دوران تحصیل همراه دانش آموزان است و لازم به ذکر است که معلمان فکر نکند دانش آموزان برای فرار از کلاس به دستشویی ها می روند که بی توجهی به این مسئلهناراحتی های کلیوی و اختلات روانی را به دنبال می آورد.پیشنهاداتکه برای رفع این مشکل راه حل های زیررا پیشنهاد می شود: 1- درونی کردن بعضی ارزش ها مثل پاکیزه نگهداشتن محیط در دانش آموزان 2- فعالیت مربی بهداشت در جهت آگاهی دادن به دانش آموزان3. سپردن مسئولیت تمیز کردن مدرسه گاهی اوقات به خود دانش آموزانتفسیر روایتی گزارش عاطفیمهمترین دوره ی تحصیلی در تمام نظام های آموزش و پرورش، دوره ابتدایی است، زیرا شکل گیری شخصیت و رشد همه جانبه فرد در این دوره بیشتر انجام می گیرد. *رابرت آون، -جامعه شناسی - عقیده داشت که شخصیت فرد تحت تاثیر عوامل محیطی است و از این رو در سنین کودکی محیط آموزشی غنی را تعیین کننده ی شخصیت موثر و سازنده دانست. و یک آموزگار خوب باید قدرت برقراری یک ارتباط عاطفی مناسب بنا به شخصیت دانش آموز را داشته باشد زیرا که برخورد نامناسب یک معلم سبب تحقیر یک دانش آموز و درسی گریزی او می شود گاهی برخورد یک معلم یا مدیر ناپخته اشتباه است و والدین نباید به خاطر اتفاقی که در مدرسه می افتد، فرزندشان را تحقیر کنند و با ایجاد استرس در او، وی را از درس و مدرسه گریزان کنند. ارتباط عاطفی لازمه هر پرورشی است. تحت هیچ عنوانی نباید این رابطه صدمه ببیند رنجاندن کودک زمینه را برای دیگر خطاهاآماده می کند (دکتر ابوالقاسم مهری نژاد)اساسی و بنیان مدیریت رفتار موثر، داشتن روابط مثبت با دانش آموزان است. ارتباط مثبت پیوند محکمیبین معاونان و دانش آموزانتان بر قرار می کند بدون این پیوند، توان آن ها برای تحت تاثیر قرار دادن وهدایت کردن آنها ضعیف خواهد بود.«همانقدر که فکر میکنید سزاوارید دانش آموزان به شما احترام بگذارند به آنها احترام بگذارید». «موفقیت در شغل معلمی، مدیریت و معاونت آنقدر که به روابط مثبت، مهربانانه و اعتماد آمیز با دانش آموزان وابسته است به هیچ مهارت، ایده، ابزار یا دستورالعملی بستگی ندارد». (پروفسور اریک جنسن)تفسیر روایتی گزارش آموزشی بیان مسئله از مشکلات اساسی آموزشی عدم ایجاد انگیزه برای دانش آموزان توسط معلم راهنما می باشد.مبانی نظریمعلم باید سعی نماید قبل از ورود به بحث اصلی، علاقه شاگردان را تحریک نمایند و آنان را وا دارد که ادامه کار را با علاقه بیش تر همراه معلم باشند. برخی تکنیک های ایجاد انگیزه در کلاس عبارتند از : 1.ارایه مطلب جدید، پرهیز از تکرار مطالب تکراری 2. اجرا کردن نمایش در برخی کلاس ها3.استفاده از اظهاراتی چون «خوب»، «عالی» و «مرحبا» پس از عملکرد درست دانش آموز در افزایش علاقه او بسیار مؤثر است، اما باید توجه داشت که مؤثرترین تشویق آن است که به رفتار و عملکرد درست دانش آموز وابسته باشد. 4. علاوه بر اظهارات شفاهی، سایر تشویقها از جمله، تشویقهای کتبی در ورقه امتحانی و دفترچه تکالیف دانش آموزان بر یادگیری آنان اثر مثبت دارد. 5.ارائه مطالب درسی به صورت متوالی، از ساده به دشوار، موجب می شود که یادگیرندگان ابتدا در یادگیری مطالب ساده، به اندازه کافی موفقیت به دست آورند. این کسب موفقیت اولیه، انگیزش یادگیری را براییادگیریهای بیشتر افزایش می دهد و بر آمادگی او می افزاید.6.ایجاد رقابت فردی بین دانش آموزان به کسب موفقیت در معدودی از آنان و شکست اکثریت کلاس میانجامد، بنابراین باید از آن پرهیز کرد. 7.مشارکت دانش آموزان در فعالیت یادگیری یکی از عوامل مهم ایجاد علاقه و انگیزش است .
بهترین تکالیف و فعالیتهای یادگیری از لحاظ ایجاد انگیزش آنهایی هستند که نه خیلی ساده و نه خیلی دشوارند. به عبارتی بهترین تکالیف یادگیری آنهایی هستند که یادگیری در انجام آنها نیاز به قدری تلاشداشته باشد.
فصل دوم
مقدمه
برنامههای تربیت حرفهای در هر حوزه دیگر مانند پزشکی، حقوق و امثالهم، در حوزه تعلیم و تربیت نیز عناصر حرفهای که معلم هستند نیازمند کار در محیطهای عینی و عملی در میدان اجرا هستند که همان مدرسه است. بنابراین تا وقتی این پیوند با مدرسه برقرار نشود، تحقق اهداف تربیت حرفهای یعنی تربیت معلمی که دارای شایستگیهای لازم برای مواجهه با مسائل یادگیری، مسائل تربیتی و مانند اینها است، اگر نگوییم به هیچ عنوان حاصل نمیشود، ممکن است به شکل خیلی خیلی محدود حاصل شود. تحقق شایستگیهای حرفهای در امر تربیت معلم به این مرحله کارآموزی و کارورزی موکول میشود که مرحلهای برای کسب تجارب میدانی و تجارب کلینیکی است. بنابراین من معتقدم که ما در حال وارد شدن به نقطه عطف برنامههایمان در دانشگاه فرهنگیان هستیم؛ سازماندهی لازم را کردهایم که با استفاده از بهترین معلمان کارآزموده شاغل در آموزش و پرورش، که آموزشهای لازم را از دانشگاه فرهنگیان میبینند و به دریافت گواهی صلاحیت معلم- راهنمای کارورزی نائل میشوند، نسل جدید معلمان را در اختیار آنها قرار بدهیم و انشالله در چهارچوب برنامههایی که برای 4 ترم پیشبینی شده است این دانشجو معلمان به اهداف مورد نظر دست پیدا بکنند. این مرحله فوقالعاده خطیر و حساسی است.
گزارش اول ساعت 7:30دانشگاه فرهنگیان را به همراه دوستانم ترک کرده تا به آموزشگاه طلوع برویم.شوق رسیدن به مدرسه در وجود من شوری به پا کرده بود.و من از اینکه دوباره میتوانم کنار دانش آموزانم باشم برای من خوشحال کننده بود.ساعت7:45به آموزشگاه رسیدیم بعد از سلام و احوال پرسی با معاون آموزشگاه آقای محمودی در امر برگزاری صبحگاه به ایشان کمک کردیم بعد از اجرای مراسم صبحگاه به کلاس چند پایه اول وسوم رفتم در بدو ورود به کلاس با بچه ها سلام و احوال پرسی کردم خوشبختانه امروز غیبت زیادی نداشتیم فقط آقای قدرتی که به زیارت عتبات رفته بودند در این حین معلم کلاس خانم چیت ساز وارد کلاس شد بعد از سلام و احوال پرسی شروع به اجرای برنامه کلاسی کردیم.هر دو پایه ریاضی داشتند پس مشغول به تدریس شدیم.من به تدریس پایه سوم پرداختم.در تدریس ریاضی سعی کردم از وسایل متنوع به شکل های گوناگون استفاده کنم و مثال های متنوع بزنم تا بچه ها به خوبی درس را فرا بگیرند.وقتی دیدم بچه ها به خوبی به مثال ها پاسخ میدهند به سراغ تمرینات کتاب رفتیم واز بچه ها خواستم که با دقت به سوالت پاسخ دهند در پایان دیدم به غیر از چند موارد مشکل به راحتی توانستند به سوالات پاسخ دهند زنگ تفریح زده شد و با معلم کلاس از کلاس درس خارج شدیم.در زنگ تفریح در حیاط مدرسه مراقب بچه ها بودم که مشکلی به وجود نیاید.تا به کلاس رفتیم.در ساعت دوم کلاس سوم اجتماعی داشت بعد از تدریس یک درس به ارزشیابی از بچه ها پرداخته در پایان به مرور مطالب درسی پرداخته تا دوباره زنگ به صدا در آمد .در زنگ تفریح با مشاور مدرسه در مورد مشکلات بچه ها با وی صحبت کرده نهایتا راهکارهایی دریافت کرده وبه کلاس درس رفتیم. در این ساعت بچه ها هدیه ها داشتند ولی از بودجه بندی درسی جلو بودند بنابزاین به مرور مباحث درسی گذشته پرداختیم تا ساعت کلاس درسی به پایان رسید.در ساعت آخر به برگزاری امتحان ریاضی پرداختیم من در این ساعت از خانم چیت ساز اجازه گرفته و به دفتر مدر سه رفته که با استاد شامی برخورد کردم و در همان جا به گفتگو در مورد مرکز پرداخته درپایان از کادر مدرسه خداحافظی کرده و به سمت دانشگاه باز گشتیم.گزارش دومبه سمت مدرسه ای که قرار بود به عنوان کارورزی در ان حضور داشته باشم مراجعه کردم.استرس و هیجان داشتم. مدرسه طلوع در کنار خیابان واقع شده بود اما خیابان اصلی نبود . در اطراف ان خانه های مسکونی و تعدادی میوه فروشی بود. اما مدرسه با صدای زنگ و جوش و خروش بچه ها واضح و مشخص بود. دروازهی بزرگ، با طرح و رنگی خاص داشت. از این طرح ها و نمای بیرونی ساختمان لذت بردم. وقتی به داخل محوطه مدرسه رفتم در یک سمت دو والدین بچه ها را دیدم که در مورد فرزندانشان با هم صحبت می کردند. در حیاط نسبتا بزرگ مدرسه چهار سطل زباله بود. دفتر مدیر را دیدم وقتی وارد آن شدم معاون مدرسه, اقای محمودی را دیدم با او سلام و احوال پرسی کردم. در اتاق مدیر دو میز و شش صندلی بود. پس از اندکی زمان مدیر مدرسه وارد دفتر خود شدند، ایشان وقتی که ما را دیدند، تعجب کردند. سپس اقای محمودی شروع به معرفی کردن ما کردند، که این پنج دوست عزیز از دانشگاه فرهنگیان برای کارورزی امده اند. مدیر هم با خنده ای احساس رضایت خود را به ما نشان داد. سپس هماهنگی های لازم انجام شد و اقای محمودی تک تک ما را وارد کلاس کردند تا معرفی کنند. همراه ایشان وارد کلاس اول –سوم شدم. 5میز و 7 دانش آموز در این کلاس بودند. چهار کمد دیواری، یک سطل زباله، یک بورد بزرگ در ته کلاس به همراه چهار لامپ یک پنکه ی سقفی , یک پنجره ی بزرگ , یک سطل زباله و یک جالباسی . دو شوفاژ، دو کلید برق و یک پریز بود. وقتی به دیوارهای کلاس نگاه کردم شش میخ به صورت ناهماهنگ درون دیوارهای کلاس فرو رفته بود. اقای معاون فرمودند: بچها ایشان اقای معلم هستند و قرار است که در کلاس شما باشند پس فکر نکنید که برای شما مبصر اورده ایم و نخیر ایشان معلم هستند. سپس مرا با خانمچیت ساز, معلم بچه ها و معلم راهنمایم اشنا کردند و کلاس را ترک کردند. بچه ها با یک سلام بلند مرا غافلگیر کردند. من نیز با خانم چیت ساز احوال پرسی کردم , به ایشان گفتم که میخواهم از تجربیات شما استفاده کنم و تعداد بچه های کلاسی را پرسیدم که 7نفر بودند. به انتهای کلاس رفتم و کنار دو دانش اموز به ظاهر زرنگ نشستم. بچه ها مرا نگاه می کردند.
خانم چیت ساز در س را از نو شروع کردند، آموزش حرف همان بچه های کناری من با این که با یک چشم مرا نگاه می کردند سریع و بلافاصله در درسی با معلم همگام بودند. یکی از بچه های کلاس شروع کرد به معرفی کردن چند تا از دوستانش به من. کلاس ساکتی بود و بچه ها با هم صمیمی بودند . زنگ بعد ریاضی داشتند و مبحث قرینه . خانم معلم از بچه ها خواست تعدادی اشکال هندسی بر روی کاغذی که به آن ها داده بود با کمک خط کش بکشند. سپس کاغذ را از وسط تا کنند و با پشت ناخن روی آن لمس کنند، تا زمانی که سایه ی آن اشکال روی قسمت دیگر کاغذ بیفتد. برای بعضی از بچها این اتفاق افتاد ولی برای بعضی دیگر نه. که معلم از آن ها خواست تا آن اشکال را پررنگ تر کنند و بلاخره همه ی آن ها توانستند که این کار را انجام دهند. سپس با رنگ قرمز انها را پررنگ کردند. این روش اموزش قرینه برایم بسیار جالب بود. دو نفر از بچه ها از معلم اجازه گرفتند تا برای آب خوردن بیرون بروند. پس از چند لحظه دوان دوان با خنده امدند. وقتی مدیر آمد ، از خانم چیت ساز توضیح خواست که چرا به ان ها اجازه داده، برای آب خوران به خارج از کلاس بروند، خانم چیت ساز فهمیدند که شیطنت از سوی این دو نفر بوده ، از ان دو نفر توضیح خواست ولی آن ها یکدیگر را متهم می کردند. خانم معلم، از من خواستند که برایشان از دوران ابتدایی خودم بگویم تا بدانند چه دانش آموزی بودم تا بچه ها یاد بگیرند.
شروع کردم به صحبت کردن، که : بچه ها من در آن دوران هیچ وقت شلوغ نمی کردم، همیشه بخاطر دوستم که گوش میداد سکوت می کردم تا حق او را ضایع نکرده باشم. انگار چند ثانیه اول حرف من روی انها تاثیر داشت. همه ی بچه ها یک طرف و مبین هم یک طرف .مبین مرا آقای برزویی صدا میکرد نه اقای معلم. دو تا از دانش اموزان حواس مرا به خودشان جلب کرده بودند، این دو آن چنان توجه ای به درس نمی کردند. یکی از انها بود. اصلا توجه ای به درس نداشت. هر لحظه به پشت سر خود نگاه می کرد و با آن ها صحبت می کرد. دانش آموز دیگر اگر چه توجه ی اندکی به درس می کرد، اما انگار آن نتیجه مطلوب را بدست نمی اورد. من احساس میکردم که چشم هایش اندکی ضعیف است، که به راحتی نمیتواند تابلو را ببیند. خانم معلم به من گفتند: که این کلاس کلاس شما هم هست. اگر می خواهید قدم بزنید و بررسی کنید. با بچه ها مستقیم در ارتباط باشید. تا انرژی زیاد بچه ها به شما هم مانند من روحیه و شادابی بدهد.بچه ها در رویای بچگی شان خیلی بزرگ بودند. طاهری بچه ی شلوغ کلاس بود که برخلاف همه ی بچه های شلوغ، که در انتهای کلاس می نشستند، در جلوی کلاس می نشست. من در حال بررسی دفترهای بچه ها بودم که آقای محمودی در را باز کردند و گفتند که زنگ خورده است . بچه ها با خوشحالی و بلافاصله وسایل شان را جمع کردند و با من و معلم شان خداحافظی کردند و رفتند. یکی از آن ها پرسید: آقای معلم شما فقط یکشنبه ها به مدرسه می آیید، گفتم بله . احساس کردم ناراحت شد. من هم به همراه خانم چیت ساز رفتم و از ایشان تشکر کردم سپس مدرسه را ترک کردم.
گزارش سوم
ساعت 7.30 دقیقه به سمت مدرسه حرکت کردم . سمت راست مدرسه یک خانه مسکونی و میوه فروشی بود. سمت چپ مدرسه هم خیابان پر تردد بود. بعد از حدود نیم ساعت به مدرسه رسیدم. حیاط مدرسه تقریبا بزرگ بود سمت راست در ورودی یک باند بزرگ وجود داشت.یک صندوق صدقات نیز در ارتفاع کمتری از باند وجود داشت .
چهار سطل زباله در حیاط موجود بود. هنگامی ک چند قدمی در حیاط برداشتم، آب سرد کن مدرسه , که سه شیر آب داشت را در کنار دستشویی دیدم. جلوتر از ان دستشویی دانش اموزان و هفت شیر مخصوصی شستن دست جلب توجه میکرد. اقای محمودی را دیدم و سلام کردم .تعدادی از بچه ها بیرون بودند. به نظرم ورزش داشتند. به سمت اتاق مدیر حرکت کردم. در دفتر مدیر دو میز بود و شش صندلی , روبه روی این دفتر , دفتر دبیران وجود داشت میان کارکنان هماهنگی و یک رابطه ی دوستانه و صمیمی در جریان بود. به طرف کلاس رفتم . این بار اندکی زودتر از خانم چیت ساز در کلاس حاضر بودم . تا وارد شدم بچه ها سلام کردند و من هم با یک سلام بلند و این که بچه ها امروز خوب هستید خوشحالیم را نسبت به این قضیه به آن ها نشان دادم. از بچه ها پرسیدم این زنگ چه درسی دارید بلند پاسخ دادند: قرآن تا از آن ها خواستم کتاب هایشان را در بیاورند خانم چیت ساز آمدند. سلام کردم و به سمت انتهای کلاس رفتم .خانم فرهمند درسی را با نام خدا شروع کردند. امروز را جنب حضرت زهرا صحبت کردند که ایشان همسر امام علی (ع) و دختر حضرت محمد(ص) هستند. برایم جالب بود لابه لای حرف های معلم بچه ها هر کدام یک نظری میدادند. اگر چه اشتباه بود ولی با شجاعت حرف میزدند. یکی داز بچه ها گفت : من در اخبار دیدم که....... وقتی واژه ی اخبار را از دهان آن دانش آموز شنیدم برایم بسیار جالب بود که بچه ها علاوه بر برنامه ی کودک آگاهی نسبت به مسایل دیگر نیز دارند و تقریبا به روز هستند. معلم شروع کرد به خواندن سوره مبارک کوثر. بعد از روخوانی درست معلم هر یک از بچه ها از ایشان می خواستند تا بگذارد که آن ها هم این سوره را بخوانند. بچه ها به جلوی کلاس می رفتند و به نوبت این سوره را می خواندند. یکی از آن ها به صورن صوت و زیبا این سوره را خواند، که من لذت بردم. به نظرم استعداد قرانی داشت.
همه ی بچه ها در انتها همدیگر را تشویق میکردند.زنگ اول به صدا درامد به راهرو رفتم , چند تا از بچه ها را دیدم که همدیگر را می زدند، ولی انگار هیچ کدام از آن ها ناراحت نمیشد و قهر نمی کرد. وارد آبدارخانه شدم، یک لیوان چای نوشیدم و مقداری نان و پنیر میل کردم. زنگ بعد بچه ها ریاضی داشتند، و اعداد را باید یاد میگرفتند و تعدادی اشکال را در درون کتاب پررنگ میکردند. من هم بنابر عادت به هر یک از آن ها سر میزدم تا ببینم تا چه اندازه به درستی این کار را انجام می دهند. تعدادی درست انجام داده بودند و تعدادی غلط . از این میان چند نفری بودند که اصلا انجام نداده بودند، از آن ها خواستم تا برگشت دوباره من در کنارشان، آن را حل کرده باشند، اما دو نفر از ان ها به حرفم گوش ندادند. که من خودم در کنار ان ها نشستم و کمک شان کردم تا ببینند و یاد بگیرند. خانم معلم هم در انتهای زمانی که به آن ها داده بود کتاب آن ها را نگاه کرد و تشویق شان نمود. زنگ ها به سرعت می خوردند آنقدر با بچه ها بودن شیرین بود که ساعت از دستم در میرفت. به حیاط مدرسه رفتم تا بچه ها را ببینم. آن ها با هم بازی می کردند. سرو صدایشان زیاد بود. پیش خودم گفتم آنقدر که ان ها انرژی در حیاط مدرسه دارند اگر در سر کلاس داشته باشند از معلم خود هم جلو خواهند زد.
خیلی دوست داشتم که کلاس درس برای آن ها هم مانند حیاط می بود تا بچه ها هر چه که دارند بکار بگیرند و اموزش ببینند. رابطه ی بچه ها با هم بسیار گرم بود. یکی از آن ها وقتی دید که دوستش تغذیه ی خود را فراموش کرده بیاورد. ساندویچ خودش را با او تقسیم کرد.یکی دیگر از آن ها کلوچه ی خود را با من نصف کرد هر چند همه ی آن ها اینطور نبودند ولی از میان شان هم کسانی بودند که به همدیگر کمک می کردند.زنگ سوم به صدا درامد، بچه تمرکز کرده بودند . معلم دفتر مشق های بچه ها را نگاه می کرد. زنگ چهارم به اتاق مشاور رفتم و تا پایان ساعت با مشاور صحبت کردم در مورد مشکلات دانش آموزان درپایان از کادر مدرسه خداحافظی کرده و به سمت دانشگاه بازگشتم.
گزارش چهارمامروز هم مثل روزهای دیگر به سمت مدرسه حرکت کردم. زنگ اول قران داشتند با کمی تاخیر رسیدم. خانم چیت ساز مشغول درس دادن بودند. موضوع بحث این هفته ی آن ها کمک به پدر و مادر بود. چرا که آن ها به تنهایی نمی توانند همه ی زحمت ما را بکشند . هر یک از آنها کمک هایی که انجام داده بود را با صدایی بلند بیان می کرد. بعد از درس معلم از آن ها خواست تا نقاشی ای از آرزوهای شان بکشند، یکی از آنها مرا صدا کرد و خودم را در نقاشی اش نشان داد و گفت جشن است و شما هم دعوت هستید، یکی دیگر از بچه ها لباس عروس کشیده بود و میگفت این من هستم. بچه هایی که کنارش بودند شروع به خندیدن کردند و این نقاشی او مرا یاد خاطره ای انداخت. یکی دیگر از بچه ها از من خواست تا بروم و در کنار او بنشینم.مرتضی برگه اش خالی بود هر چقدر که اصرار کردم، باز نقاشی ای نکشید انگار آرزویی ندارد ولی چشم هایش چیز دیگری می گفت. ساعت به سرعت میگذشت. زنگ تفریح خورد به سمت ابدارخانه رفتم ، یک فنجان چای ریختم و میل کردم. به سمت حیاط مدرسه رفتم تا بچه ها را بیشتر ببینم . یکی از آن ها در حال دعوا کردن بود انگار زورش زیاد بود. وقتی با او صحبت کردم و فهمید زور من از او بیشتر است به اشتباهش پی برد و از دوستش معذرت خواست. رابطه آن ها با هم یک رابطه کاملا بر پایه ی بی آگاهی بود. همدیگر را بسیار دوست داشتند. تا جایی که امکان داشت با هم راه می آمدند اما به سرعت همدیگر را لو می دادند. دو تا از بچه ها را به دفتر آورد. از خاکی بودن لباس هایشان پی بردم که با هم دعوا گرفته بودند. وقتی جویا شدم فهمیدم که یکی از بچه ها به او گفته بود که دوستش را بزند البته این طور که خودش میگفت. ظاهرا قضیه چیز دیگری بود. خودش او را با دست خودش زده بود و دروغ هم میگفت. جرمش علاوه بر زدن دروغ هم بود و چقدر دردناک است که دروغ گفتن برای یک بچه ی سال اولی مثل آب خوردن است. دید معصومانه ی من تقریبا عوض شد.
زنگ بعد بچه ها فارسی داشتند که معلم از آن ها امتحان گرفت. بچه ها هم تقلب می کردند و دوستان شان به راحتی ان ها را لو می دادند و احساس نارضایتی داشتند. زنگ دوم خورد ساعات کلاس کمی نسبت به هفته ی پیش بهم خورده بود. وارد دفتر شدم یکی دیگر از بچه ها را در دفتر دیدم که در حال گریه کردن بود. ظاهرا او هم درگیر شده بود و با حالتی خودش را مظلوم نشان میداد که من کسی را نزدم و حتی قسم هم بر زبانش جاری شد. یکی از معلمان با زیرکی او را سوال جواب کرد ایشان به دانش اموز می گفت: او راست می گوید، او نزده است دستش بوده که زده و محمد هم با حالت گریه سرش را پایین آورد که نشان دهنده صحت حرف ایشان بود. و باز هم پی بردم که بعضی از آن ها برای تبرنه کردن خودش دست به هر کاری می زند. بله اینطور که معلوم بود همه ی آن ها صداقت کامل نداشتن شاید از ترس این کار را میکردند، ولی در هر صورت این کار آن ها اصلا درست نبوده و نیست.
زنگ بعد باز هم فارسی داشتند معلم میخواست املاء بگوید که آن ها شروع به نوشتن کردند. خانم معلم می گفت بچه ها تقلب نکنید، طاهری گفت خانم معلم من تقلب میکنم؟
گزارش پنجم
امروز هم مثل همیشه به سمت مدرسه حرکت کردم. وقتی وارد مدرسه شدم تعدادی از بچه ها در حال بازی کردن بودند و من با ورودم توجه آن ها را به خودم جلب کردم ، با صدای بلند سلام کردند، این کار آن ها خستگی راه را از تنم به در برد .
ا و به سمت دفتر رفتم . کسی در داخل دفتر نبود بعد از چند دقیقه آقای کشاورزی را دیدم لحظه ای با ایشان خوش و بشی کردم و به سمت کلاس رفتم. به بچه ها سلام کردم و از آن ها پرسیدم که امروز کنار کدام یک از آن ها باید بنشینم. همه ی آن ها دست بلند کردند که بیاید و اینجا بنشینید. من هم به سمت یکی از آن ها رفتم و آنجا نشستم. با ورود معلم شان آن ها شروع کردند به تلاوت سوره ای از قرآن که آموخته بودند. از تلاوت شان معلوم بود آن چنان که باید در منزل تمرین نکرده اند و این کار معلم شان را دشوارتر می کرد. قران ها مثل همیشه بر روی میز بود. درس امروز راجب نیکی کردن به پدر و مادر بود. این که باید به آن ها توجه کنیم و در کارها کمک شان کنیم و نگذاریم از دست ما دلخور شوند چرا که آن ها هم برای ما زحمت می کشند. خانم معلم بیشتر از بحث گروهی و بیان اندیشه ازاد در کلاس استفاده می کردند و برخلاف بسیاری از معلمان به دقت به حرف های بچه ها گوش می داد تا هرآنچه در ذهن شان دارند بیان کنند. مشخصی بود بچه هایی که پیش دبستانی رفته بودند هم راحت تر صحبت می کردند و هم ارتباط برقرار می کردند. من کنار مهدی نشسته بودم ، او خیلی ساکت بود و اصلا در بحث ها شرکت نمی کرد. در کلاس بود ولی انگار حواسش نبود. سکوت او باعث شده بود که در دید معلم هم نباشد.
اغلب روزها آن ها در حیاط به سرو و صورت هم می زدند ولی هیچ کدام از آن ها نه ناراحت میشد و نه آسیب میدید. بازی کودکانه آن ها مرا به دوران بچگی ام برد که چطور مثل این بچه ها شیطنت می کردم. تا چه حد دوستانم را اذیت می کردم. به سمت کلاس رفتم امروز بچه ها در درس ریاضی باید عدد 8 را یاد می گرفتند. بعد از آموختن خانم معلم از بچه ها خواست تا در دفتر کارشان از 0 تا 8 را بنویسند و تمرین کنند. مورد بعدی که باید می آموختند علامت مساوی بود که ایشان با استفاده ایفای نقش مساوی را به آن ها یاد داد و تعدادی تمرین هم در این زمینه در کتاب حل کردند.
زنگ بعد قرار شد که من اولین املاء را به بچه ها بگویم. بسیار هیجان انگیز بود برایم. اولین املاء بود که برای بچه ها به عنوان معلم می گفتم. به اهستگی می خواندم تا بتوانند بنویسند ولی باز هم تعدادی از آن ها عقب می افتادند و وقتی باز هم تکرار می کردم آن ها همان جمله را می نوشتند و این بی توجه ای بعضی از آن ها را میرساند.
مدیر مدرسه شخصی مدبر، بسیار خونسرد و صبور و با تجربه و آشنا به امور اداری و آموزشی بود.نحوه ی رفتار ایشان با کادر اداری بسیار مودبانه و در چهارچوب قوانین اداری است، از نقطه نظرات همکاران اداری و آموزشی در جهت پیشبرد اهداف آموزشی و تربیتی به نحو مطلوب بهره می گیرد. برخورد ایشان با اولیاء بسیار محترمانه و صمیمی و همچنین رفتار ایشان با دانش آموزان بسیار عاطفی و دلسوزانه بود.
معلم در بدو ورود به کلاس با گرمی و صمیمیت با دانش آموزان احوالپرسی می کند. پوشش معلم بسیار مناسب از نظر اسلامی بود و مرتب بودن ایشان باعث می شد که الگو پذیری بچه ها با نظم و ترتیب باشد. گاهی در کلاس قدم میزدند و گاهی مانند مادری مهربان دست نوازشی بر سر آن ها می کشند. با دانش آموزانی که مشکلاتی دارند با تندی رفتار نمیکنند و سعی در حل این مشکل دارند. رفتار معلمان با کادر آموزشی اداری بسیار صمیمی است و در زنگ تفریح با اولیاء دیدار و گفتگو دارند.
گزارش ششمامروز هم مانند سایر روزها با انرژی از خواب بلند شدم. به سمت مدرسه حرکت کردم. در طی راه به افرادی برخوردم که به خاطر تصادف دور هم جمع شده بودند و درگیری شدیدی پیش آمده بود. از مشاهده ی این صحنه بسیار ناراحت شدم. به مدرسه رسیدم. صدای بچه ها به گوش می رسید. وارد حیاط مدرسه شدم بچه ها صف تشکیل داده بودند و صلوات می فرستادند. من به تماشای آن ها نشستم تعدادی از بچه ها به کلاس هایشان نرفتند وقتی جویا شدم فهمیدم که ورزش داشتند. و معلم ورزش شان تعدادی حرکت کششی برای انجام دادن به آنها یاد میدادند. وارد دفتر شدم. آقای محمودی مثل همیشه با روی خوش از من استقبال کردند. من هم احوالپرسی کردم.
بعد از اندکی به سمت کلاس رفتم ، در را باز کردم و به بچه ها سلام کردم. به انتهای کلاس رفتم تا کنار سید محمد بنشینم. موضوع بحث انجام ندادن کارهای بد همچون دروغ گفتن ، اذیت کردن یکدیگر و ... بود. کاملا از نحوه ی صحبت کردن آن ها می شد به طریقه ی رفتار والدین آن ها در خانه پی برد. بچه ها آینه ی رفتار والدین خود هستند. همان طوری که از معلمشان الگو می پذیرند. چند لحظه بعد معلم قران بچه ها وارد کلاس شدند، در دست شان تعدادی کتاب بود از خانم چیت ساز خواستند تا اجازه دهد چند کلمه ای صحبت کنند. ایشان این کتاب ها را به تعدادی از بچه ها دادند تا بعد از چند روز مطالعه دوباره بیاورند و به خانم چیت ساز تحویل دهند و ایشان هم به نوبت به بچه ها تحویل دهند.تا از این طریق این کتاب ها را همه ی آن ها مطالعه کنند و شیوه و روش بسیار عالی بود برای ترویج فرهنگ کتاب خوانی. با دیدن بعضی از حرکات بچه ها مانند پاره کردن کتاب های یکدیگر و برداشتن ناخواسته ی مداد و پاک کن همدیگر لازم دانستم چند کلمه ای با آن ها درباره ی حق الناسی صحبت کنم. از سکوت شان مشخص بود کنجکاو و آماده شنیدن بودند. جالب بود بعد از صحبت های من بچه ها هرآنچه که پیدا کرده بودند را به من تحویل دادند. این نشان دهنده ی آن بود که آن ها سخن مرا با جان و دل گوش داده بودند. زنگ خورد و وارد حیاط شدم، بوفه ای در مدرسه نبود.
بعضی از بچه ها خوراکی هایشان را به من تعارف کردند و من هم از آن ها تشکر کردم.وارد کلاس شدم خانم فرهمند دفتر مشق بچه ها را جمع می کردند و بعد از کمی تمرین فارسی می خواستند که به آن ها املاء بگوین. بعد از املاء ایشان از من خواستند تا دفترهای املاء را جمع و تصحیح کنم. آقای محمودی وارد کلاس شدند و به سه تا از بچه های منظم سه عدد مداد جایزه داد.در ساعت های بعدی اتفاق خاصی رخ نداد در پایان از کادر مدرسه خداحافظی کرده و به دانشگاه بازگشتم.گزارش هفتم
به سمت مدرسه راه افتادم در بین راه هیجان زیادی برای دیدن دوباره بچه ها داشتم، بدون اغراق برای دیدن شان هیجان زیادی داشتم. بعضی از اولیاء را می دیدم در حال همراهی فرزندشان تامدرسه بودند. آبدارچی مدرسه که مسوول نظافت مدرسه هم بود در کنار دروازه ی مدرسه ایستاده بود، تا اگر بچه ها آمدند نگذارد آنها در حیاط بمانند. بعد از احوالپرسی با او که بسیار خانم خوش اخلاقی است به سمت راهروی مدرسه رفتم بعضی از بچه ها هم در راهروی مدرسه دیده می شدند که باهم در حال صحبت بودند وارد راهرو شدم آقای محمودی ایستاده بود. بعد از سلام و احوالپرسی با او به طرف دفتر رفتم ، وارد دفتر شدم.
به طرف بیرون از دفتر حرکت کردیم تا وارد کلاس شویم. یکی از دانش آموزان را دیدم که ناراحت بود. او شروع به حرف زدن کرد که مریض است و سرماخورده است و... معاون گفت مرتضی هر روز بهانه ای برای مریضی دارد. هر روز که آدم مریض نیست . او فقط دوست دارد کنار مادرش باشد و ما را دوست ندارد بعد به او گفت به کلاست برو و زنگ تفریح به نزدم بیا. به بیرون از اتاق آمدیم یکی از بچه ها در حال خواندن قرآن بود. به محض ورود به کلاس شاهد جدالی بین دو دانش آموز بودم و نمیدانستم چطور باید با آنها مقابله کنم. آقای محمودی را صدا کردم و ایشان هم بچه ها را به دفتر بردند. به سمت یکی از بچه های تنبل کلاس رفتم تا امروز را کنار او بنشینم و انگیزهای برای فعالیت او ایجاد کنم. همین طور هم بود من در جواب سوال هایی که معلم از بچه ها می پرسید او را مطلع می کردم و او پاسخ می داد. این شیوه جوری بود که ایشان هم پی بردند من عامل سخن گفتن محمد شده بودم. و این کار من باعت شد در زنگ های بعدی محمد با شجاعت بیشتری شروع به حرف زدن بکند. کند نویسی بچه ها به حدی بود که آن ها را به گریه وامیداشت. البته بودند کسانی که که به راحتی می نوشتند . خانم چیت سازهم از شیوهی بحث کلاسی در آموزشی خودشان استفاده می کردند و همیشه بچه ها را پای تخته می آوردند تا میزان پیشرفت شان را بسنجند. خلاصه با تمام شیرینی ها و تلخی ها ترم ما تمام شد ولی دل کندن از این محیط برای من خیلی سخت و قابل قبول بود .
گزارش هشتم
صبح مثل همه ی یکشنبه ها همراه دوستان کارورز به سمت مدرسه حرکت کردیم و یک ربع به هشت در مدرسه بودیم مثل هفته ی قبل صف را در سالن مدرسه تشکیل دادند این کار را به دلیل سرمای هوا و مواظبت از سلامتی دانش آموزان انجام دادند و این مراسم صبحگاهی هم مثل بقیه مراسمات صبحگاهی که قبل اجرا شد با خواندن دسته جمعی سوره ی کوثر و سرود هایی که کار می کردند و صحبت های معاون مدرسه در مورد روز جهانی معلولین چون امروز متصادف بود با این روز یعنی روز جهانی معلولین ادامه یافت و دانش آموزان به ترتیب وارد کلاس هایشان شدند معاون مدرسه آمد و به من گفت که معلم کلاس خانم مظاهری امروز به کلاس نمیاید و به من گفت کلاس را اداره کنم برای زنگ اول تصمیم گرفتم با آنها فارسی خواندن را کار کنم چون آقای محمودی گفت که تدریس نکنم فقط درس های قبلی را مرور کنم من هم همین کار را انجام دادم و شروع پرسیدن از درس ها به صورت روخوانی سوال کردم ود دفتر های مشقشان به آنها تمرین و سرمشق دادم تا مشغول کار شوند تقریبا توانستم کلاس را کنترل کنم اما یکی از دانش آموز ها به نام کامران قابل کنترل نبود و جنجال داشتم سر کنترل او بااینکه در موضوع کنترل کلاس در اکثر دانش آموزان موفق بودم اما در تدریس به آنها به دلیل نیاز آنها به آموزش انفرادی و وقت گذاشتن روی این 7نفر خیلی سخت هست ودر این کار خیلی خوب نبود به هر حال زنگ اول را به اتمام رساندیم و وارد آبدارخانه شدیم تا چای میل کنیم و ودر آنجا دیگ نذری آش که یکی از که نذری یکی از معلمان مدرسه هست زنگ دوم را برای تنوع تصمیم گرفتیم که ریاضی کار کنیم که در این زنگ مادر مانی مثل هفته ی گذشته به ما اضافه شد و شروع کرد به کار کردن با پسرش و کار مارا تا حدی آسان کرد وما ریاضی را مثل زنگ قبل به همان شکل طی کردیم و در زنگ تفریح در مورد کامران با مشاور مدرسه آقای ویسی صحبت کردم و او مطالب خوبی به من گفتم که در زنگ سوم که خواستیم املا کار کنیم دو نفر از دانش آموزان که کنترلشان سخت بود ودرس نمی خواندن را فرستادم نزد آقای غراوی ومن با بقیه آنها املا کار می کردم که این زنگ هم به اتمام رسید اما جایی یا چیزی که من از آن ترس داشتم زنگ آخر بود که دانش آموزان به دلیل رفتن اثر دارو ها وخستگی آنها کنترل آنها وحشت ناک می شود که اوج نبوغ من این جا نمایان شد که در زنگ تفریح چند فیلم دانلود کردم تا از دیتاشویی که کارایی زیادی در کلاس نداشت ومشغول خاک خوردن بود استفاده کردم و فیلمی در مورد حیوانات به آنها نشان دادم واز آنها خواستم که نام حیوانات را بگویند وویژگی آنهرا برایشان توضیح دادم و فیلمی از یک داستان نشان دادم اما به دلیل اینکه کارت صدا سوخته بود من خوم برایشان توضیح دادم که خیلی خوب محو در فیلم شدند هیچ موقع آنهارا آنقدر ساکت ندیده بودم که خیلی خوب کلاس را گذراندیم وامروز به پایان رسید
گزارش نهم
صبح روز یک شنبه باقرار فبلی که با بچه ها گذاشتیم با اسنپی به به سمت مدرسه حرکت کردیم وساعت هفت وچهل دقیقه به مدرسه رسیدیم که بچه هارا سر صف دیدیم آنها ابتدا سوره کوثر را خواندند وبعد از آن به صورت انفرادی به جلوی صف آمدند تا به حفظ این سوره را بخوانند برنامه ی بعدی سرود ملی جمهوری اسلامی ایران بود که بچه ها با گذاشتن دست بر روی سینه با هم همخوانی کردند و با سرود ای ایران برنامه ی صبحگاهی را به اتمام رساندند آخر این برنامه خانم اکبری شروع به سخنرانی کرد و مژده ی آش نذری را به بچه ها داد و بچه با شادی و سرور راهی کلاس ها شدند قبل از اینکه من وارد کلاس شوم خانم چیت ساز در کلاس حضور داشت و به من خوش آمد گفت ساعت اول که یک ساعت ونیمی بودبچه ها فارسی خواندن ونوشتن داشتند ومعلم از من درخواست کرد که با یکی از بجه ها که هفته ی قبل غایب بود و در این جلسه دفتر مشقش را نیاورده بود روی تخته ی وایت برد نوشتن کلمات را کار کنم علی رضا درس ششم یعنی درس م بود که در نوشتن بادام مسکل داشت وحتی ب اول بادام را تلفظ نمی کرد و مثل مشکل اغلب بچه ها صدا کشی را انجام نمی داد من این مطلب را با معلمش در میان گذاشتم و معلمش عنوان کرد که علی رضا بازیگوش هست من نزدیک چهل وپنج دقیقه روی تخته با او کار کردم که فکر نکنم تاثیری داشته باشد بقیه ی این زنگ را با بقیه دانش آموزان نوشتن را تمرین کردم اما ذکر وفکر بچه ها آش نذری بود که به آنها وعده داده شده بود و روایت 1
زنگ دوم بچه ها املا داشتند خانم چیت ساز از من درخواست کرد که برای سه نفر از بچه ها به نام های میثم امیر حسین ونیما املا بگویم که این سه نفر از نظر نوع مشکل با هم متفاوت بودند میثم سندرم داون داشت اما در نوشتن خوب بود ولی کمی درشت می نوشت پرخاشگری زیادی داشت و دائم با بقیه در گیر می شد البته تعدادی از بچه ها هم اورا مورد اذیت قرار می دادند نیما که اولش فکر کردم که اتیسم هست زیرا هر حرفی می زدم تکرار می کرد و فقط به وقایعی که برایش جالب بود را توجه می کرد وزود حواس پرت می شد به هر حال یک صفحه به آنها املا گفتم تا اینکه مدیر مدرسه از پنجره صدا زد بچه ها بروند برای خوردن آش زنگ تفریح دوم را آش خوردیم در این میان مسئولین مدرسه دانش آموزانی را برای کنترل بچه ها به عنوان انتظامات انتخاب می کردند. زنگ سوم بچه ها ریاضی داشتند چون در زنگ تفریح بچه ها آش خورده بودند لباس هایشان را کثیف کرده بودند و مجبور تعویض لباس شدند من در این زنگ به بچه ها در حل کردن تمرین های کتابشان کمک کردم زنگ چهارم بچه ها علوم داشتند و من شروع بهکار کردن با بچه ها در حل تکالیف کتاب بودم که معلم از یک روش تدریس جدید در آموزش استفاده کرد که به دانش آموزان می خواست بفهماند که چرا می شود یک جسم را ببینیم وچرا نمی شود یک جسم را نبینیم برای همین کلاهی برسر یکی از دانش آموزان گذاشت تا حدی که جلوی جشم اورا گرفت وخواست که صورت بجه ها را لمس کند وبگوید او کیست یا وسایلی را در همان کلاه قرار داد و خواست بدون دیدن به آن دست بزنند وبگویند آن چیست و کارورزی امروز من با خوردن زنگ خانه به اتمام رسید.
فصل سوم
مقدمه
از منظری متداول در نشانه شناسی و تئوری ادبی، روایت یک داستان یا بخشی از یک داستان است. ممکن است به زبان آورده شود، نوشته شود یا تصور شود و یک یا چند زاویه دید را برای برخی نقشها و ناظرها یا همهٔ آنان ارایه میدهد. در داستانهایی که به صورتشفاهی بیان میشوند، یک نفر داستان را بیان میکند، یک راوی که مخاطبان یا او را میبیند یا صدایش رامی شوند کسی که لایههای معنایی غیر زبانی را به متن میافزاید. راوی همچنین این فرصت را دارد تا واکنش مخاطب در برابر داستان را مشاهده کند تا روش بیان خود را با مضمونهای روشن با بالابردن میل مخاطب اصلاح کند. تفاوتهای این روش با قالب نوشتاری که درآن نویسنده واکنشهای محتمل خوانندگان را در حال رمزگشایی متن میسنجد تا انتخاب نهایی کلمات به امید رسیدن به واکنش مطلوب را انجام دهد، قابل تمییز است. قالب هر چه که باشد، ممکن است مضمون به مردم و اتفاقات جهان واقعی مربوط باشد که با نام روایتگر تجربههای شخصی شناخته میشود. زمانی که مضمون ساختگی باشد، روشهای دیگری اعمال میشوند. متن صدای روایتگر است، در حالی که راوی متعلق به جهانی ساختگی یا خیالی و نه واقعی است. راوی میتواند یکی از شخصیتهای داستان باشد. رولان بارت این بخش از شخصیتها را با عنوان «موجود کاغذی» تعریف میکند و داستان شامل روایتگرهای تجربه شخصی که توسط نویسنده خلق شدهاند، میشود. زمانی که افکار آنان نیز دخیل باشند با عنوان کانونیسازی درونی (internal focalization) شناخته میشود، هنگامی که ذهن هر شخصیت روی رویداد خاص متمرکز میشود، متن واکنشهای او را بازتاب میکند. در قالبهای نوشتاری، خواننده صدای راوی را هم از طریق مضمون و هم سبک نگارش میشنود. نویسنده میتواند صداها را برای حالات و مواقع مختلف رمز گذاری کند و صداها میتوانند هم آشکار و هم پنهان باشند و از نشانههایی که عقاید، ارزشها و نظرات آرمانی راوی را آشکار میسازند میتوان وضعیت نویسنده را نسبت به مردم، رویدادها و چیزها بازشناخت. تمیز دادن روایتگر اول شخص از سوم شخص مرسوم است: ژرارد ژنه به ترتیب از اصطلاحات «همودایجتیک» و «هترو دایجتیک» استفاده میکند. یک راوی «همودایجتیک» تجارب شخصی و ذهنی خود را به عنوان شخصیتی از داستان تشریح میکند. این گونه راوی نمیتواند چیزی بیش از آنچه در واکنشهای دیگر شخصیتها آشکار میشود را بداند. یک روای «هترودایجتیک» تجربههای شخصیتهایی که در داستان ظاهر میشوند را تشریح میکند و اگر رویدادهای داستان از دید «کانونیکننده درونی» سوم شخص دیده شود از اصطلاح روایت مجازی استفاده میشود. در برخی داستانها نویسنده، آشکارا بر همه چیز واقف است و از هر دو زاویه دید استفاده میکند و نظر خود را دربارهٔ هر رویداد بیان میدارد.
اشتوتان تودوروف (۱۹۶۹) اصطلاح narratology (روایت شناسی) را برای تحلیلهای ساختار گرایانه روایتهایی که عنصر سازنده آنها در کارکردها و روابط آنان معین میشوند، ابداع کرد. برای این منظور داستان آن چیزی است که روایت شدهاست و موضوعها، موتیوها(بن مایه) و خطوط پیرنگ در سکانسها را با ترتیب زمانی معمول بیان میکند. از این رو پیرنگ، ساختار منطقی و علی یک داستان را نشان میدهد و چرایی وقوع را توضیح میدهد. اصطلاح «نثر» ، انتخابهای نگارشی را توضیح میدهد که چگونگی روایت متن و ظهور آن در مقابل مخاطب را تعیین میکند. ممکن است ترتیبهای نگارشی رویدادها را به ترتیب زمانی نشان ندهند و از پسنگاه استفاده کنند به عنوان مثال برای فاش کردن انگیزشها در یک لحظهٔ دراماتیک.
روایت اولنون و پنیر...یادش به خیرچه روزایی بودهمیشه وقتی گرسنم می شد می رفتم دفتر مدرسه. اونجا همیشه نون گرم و پنیر و چای بودیه خانم قلی پور داشتیم که خیلی هوامو داشت. خب من شاگرد فعال بودم،هوامو داشتن دیگه.واقعا نمی دونین که چه کیفی می داد! بوی نون گرم نفس آدم رو بند می آورد. می رفتم پیش خانم قلی پور می نشستم میگفتم اجازه انقد استرس درس داریم که صبحونه نمی خوریم.خیلی خانم مهربونی بود. شروع می کرد به اصرار کردن: بیا مادر! بیا نون بخور.منم می گفتم: نه!خیلی ممنون! نه!نه!نه !نه!نه!نه.خیلی اصرار می کرد و خب منم می گرفتم دیگه!تشکر می کردم و تا می خواستم پاشم میگفت صبر کن صبر کن! بیا برات پنیر بذارمبنده خدا برام پنیر هم می ذاشت!!!خدا حفظش کنه. اصلا نذاشت گرسنگی بکشمحالا این صحنه رو تصور کنین که من با یه لقمه ی بزرگ نون و پنیر وارد کلاس قحطی زده مون میشمروایت دوم
مهدی پسربچه ی هشت ساله ای است که سال گذشته رل در مدرسه ی عادی درس می خوانده و به دلیل مشکلاتی اورا عقب مانده ی ذهنی تشخیص دادند و به این مدرسه فرستادند او علاوه بر این مشکل بیش فعال هم هست اما از نظر هوشی وپیشرفت تحصیلی که تا به حال ما با هم در حال کار کردن هستیم از بقیه ی دانش آموزان کلاس در سطح بالاتری قرار دارد که کتاب های درسی اش را با سرعت بالا در حال طی کردن هست که هیچ کدام از مسئولین مدرسه هم باورشان نمی شود که او یک عقب مانده باشد من تصمیم گرفتم برای این که او بتواند دوباره به کلاس عادی باز گردد به او کمک کنم که این می توانست تاثیر زیادی در زندگی او در آینده داشته باشد زیرا او می تواند با حل کردن مقداری از مشکلش به سطح عادی بازگردد و عمرش در مدارس استثنایی تلف نکند من برای این که به او کمک کنم به معلمش پیشنهاد دادم که برای او یک کتاب کمک درسی تهیه کند که او علاوه بر کتاب درسی وتمرینات معلم بتواند تمرینات درون کتاب کار را هم بتواند حل کند این تصمیم تا حدی موجب تاتلاش بیشتر مهدی شده بود اما مهدی یک مشکلات یادگیری خاصی داشت که باید توسط یک متخصص حل می شد اما خانواده اش به رغم خواستار فرزندشان بون وپی گیر کار او هم هستند ولی توان مالی این کار را ندارند من سعی کردم خودم در حد توان با او کار کنم ابتدا باید می دیدم که او چه مشکلی دارد که برای این کار بدو ن دوستی با اد او ایجاد حس اعتماد این امکان مذیر نبود من سعی کردم با دادن اطمینان به او آرامش دادن به او بازی کردن وانجام فعالیت دلخواهش آنها را به سمتی ببریم که بتوانم یک سنجش خوب با استفاده از یک پرسش نامه ی خوب از او داشته باشم من برای این کار باید مطمئن می شدم که او به علت مادر زادی ویا مشکلی در جسم او به این اختلال دچار نشده برای همین یک مصاحبه ای هم با مادرش انجام دادم که گاهی به مدرسه می آمد وجویای اوضاع پسرش می شد بعد از مطمئن شدن از این که مشکلش ربطی به علت های فیزیولوژیک ندارد پرسشنامه را اجرا کردم اما چون خودم تخصص کامل واطلاعات کامل نداشتم از یکی از اساتید دانشگاه خواستم که کمکم کند و فهمیدیم که اودر توجه مشکل دارد که اگر این مشکل توجه او حل شود می تواند به مدارس عادی باز گردد ما تمرین های توجه را طراحی کردیم و روی اجرا کردیم و دیدیم کم کم در حال حل شدن است البته که خوب شدن کامل او نیاز به زمان داشت وباید تا یکسال با آنها باشیم اما درسی که من گرفتم خیلی از دانش آموزانی که وارد این مدرسه می شوند استثنایی نیستند و نیاز دارند مهارت هایی را بیاموزند تا به سطح عادی باز گردند که این مهارت ها باید علمی وتوسط افراد علمی ودر محیطی سازمان یافته انجام شود.
روایت سوم
شما بگیددوم دبیرستان، یه روز معلم دفاعی عزیزمون ما رو برد توی حیاط مدرسه تا فعالیت عملی انجام بدیم.دو تا آقا هم از آتش نشانی اومده بودن تا طرز کار کپسول های آتش نشانی رو نشونمون بدن. با چند تا وسایل دیگه. که آتش سوزی در مقیاس کوچیک رو انجام بدیم و خاموش کردنشون رو یاد بگیریم.دور حیاط مدرسه گرد شده بودیم و معلم داشت حین توضیحات آقای آتش نشان، ازمون می پرسید- خب، کی می دونه این مربوط به کدوم مبحث کتابه؟- این به کدوم نوع آتش سوزی شبیه تره؟- روش های جلوگیری از این نوع آتش سوزی رو کی میتونه نام ببره؟خلاصه بگم فقط داشت واسه خودش می پرسید و هیچکی بلد نبود و جوابش رو نمی دادبعدش پرسید:خب بچه ها؟ این آتش سوزی نوع چندمه؟؟؟؟؟منم بلند گفتم: شما بگید؟!چپ چپ نگام کرد!منم ریز خندیدم. معطل نکرد. به نماینده گفت: برو توی کلاس دفتر نمره ی منو بیار.بعدش یه نیم نگاه کرد بهم و گفت: وقتی یه صفر کله گنده گرفتی جوابتو می دمخلاصه ما هرچی ازین دبیر گرفتیم صفر بود. البته آخرش هیچ کدومو در نظر نگرفت
روایت چهارم
یعنی ازمون می گذره؟سوم راهنمایی یه دبیر قرآن داشتیم که خیلی آروم و دوست داشتنی بود. صداش اصلا در نمیومد. هروقت می خواست سرمون داد بزنه، فقط از طرز باز شدن لب و دهنش می فهمیدیم که داره داد می زنه، وگرنه صدا ازش در نمیومد. بنده خدا خیلی از دستمون عذاب کشید. بچه های کلاس خیلی شیطونی می کردن. مثلا یکی وسط درس می گفت: صلواتهمه صلوات می فرستادن. دبیرمون هم تشکر می کرد. بعدش که می خواست ادامه درس رو بده، یکی دیگه می گفت: برای سلامتی خانم معلم صلواتهنوز تموم نشده یکی دیگه می گفت: برای سلامتی پدر و مادرا صلوات- برای سلامتی تمام کارکنان مدرسه صلوات- سلامتی همه زحمت کشان جامعه صلوات- سلامتی رهبر معظم انقلاب صلوات-بی خود و بی جهت صلواتویه روز با این صلوات هامون کفر معلممون در اومد. عصبانی شد. و هی می گفت: ساکت! ساکتولی صداش در نیومد و هیچکی بهش توجه نکرد و اونم کیفشو برداشت و از کلاس بیرون رفت. ما هم که دیدیم سابقه مون خرابه تو دفتر، ترسیدیم که معاون بیاد و حسابمون رو برسه. واسه همین تموم بچه ها باهم از کلاس رفتیم بیرون و دست دبیر رو کشیدیم که اجازه ببخشید!دیگه تکرار نمی شه. تو رو خدا نرید بدون شما نمی تونیممن اون وسط فقط می خندیدم!همیشه در شرایط سخت خنده م میاد و همه چی بدتر میشهخلاصه معلم اصلا راضی نمی شد. یکی از بچه ها که اونم خیلی شیطون و بامزه بود، پای معلم رو گرفت و با جدیت داد زدسرشو بگیرین،سرشو بگیرین! ببریمش تو کلاستموم سالن از خنده بچه ها منفجر شد
روایت پنجمخدایا!امیدوارم ازمون بگذره
سال دوم دبیرستان تو درس آمادگی دفاعی یه دبیر داشتیم که خیلی خوش قلب بود. خوب درس می داد و خوب می پرسید. تموم سال اصلا اذیتمون نکرد. فقط تنها چیزی که بود، این بود که شوخی هایی که می کرد خیلی بی نمک بود. البته خودش فکر می کرد خیلی خنده داره. راحت تر بگم: خودش می گفت و خودش می خندیداین رفتارش تا مدت ها سوژه دست بچه ها شده بود! مثلا یه روز میومد کلاس همه تصمیم می گرفتیم هرچی گفت نخندیممیومد یه تیکه وسط درس می پروند و غش غش می خندید ولی همه بچه ها نگاش می کردن!!!!!!!!!هیچکی هم نمی خندیدیه روز می یومد همه تصمیم می گرفتیم هرچی گفت بخندیمتا صدا ازش در میومد همه می خندیدنالبته متوجه شیطونی هامون می شد. ولی به رومون نمی آورد از بس بزرگوار بود
یعنی ازمون می گذره؟؟
روایت سال دوم دبیرستان پرماجرا ترین سال تحصیلی بود که تابحال داشتمچون من تو یه مدرسه ی دیگه بودم و خیلییییییییی شیطون بودیمبخاطر اینکه تو کلاس هایی که دوست نداشتیم شرکت نکنیم،خودمون رو با فعالیت شورا و نشریه دیواری و کارای دیگه مشغول می کردیمیه روزی با بچه ها رفتیم توی اتاق پرورشیمربی پرورشی- داشت با بچه ها صحبت می کردمی گفت بچه ها نماز اول وقت بخونید....کتاب امام سجاد رو حتما مطالعه کنید...خوشبحالتون جوونید...خیلی فرصت دارید...و ازین حرفایهو یه دانش آموز اومد داخل اتاق پرورشی گفت:خانم این مسابقه ی حاج آقا قرائتی رو کی برگزار می کنند؟من گفتم:باید برنامشو ببینی،بعد توی مسابقه شرکت کنیآقای قیاسی خوشحال شد،نگاهم کرد گفت: تو می بینی؟خب شرکت کن تو مسابقهگفتم:آره ،من هرروز می شینم می بینم...اتفاقا خیلی جالبه برام....یه روز هم برنامشو از دست ندادمیکی از بچه ها گفت: خوشبحالتون!تلویزیون شما هرروز پخش می کنه....واسه ما که هفته ای یه بار پخش می شهدیدم خیلی بد شد!چشم غره دادم بهش....بعد گفتم- منظورم اینه که مرتبا می بینمآقای قیاسی ساکت نشسته بود داشت به حرف ما گوش می داداون دانش آموزه به من گفت: خب من نمی بینم....چند شنبه ها پخش میشه؟من نیشم باز شد!همه نگام می کردن ببینن چی میگمگفتم:ببین الان دقیقا نمیدونم....خونه ی ما همیشه تلویزیون روشنه...هروقت برنامه شروع میشه مامانم صدام میکنه:بیا برنامه موردعلاقه تگوشه ی لب آقای قیاسی از بالا به پایین سقوط کرد و خندش به ناامیدی تبدیل شد خیلی ضایع شدیم خلاصه....سرمون رو انداختیم پایین،رفتیم کلاس!........بچه ها هم تا آخر وقت سربه سرم می ذاشتن
روایت پنجم
یک روز از روز های کارورزی که من به مدرسه رفتم به دلیل حضور نداشتن معلم کلاس من مجبور شدم به تنهایی کلاس را اداره کنم هر طوری بود من به هر سختی این کار را کردم و با دانش آموزان درسشان را کار کردم اما نکته ای که روایتی جالب شد این بود که بر حسب اتفاق همان روز چند تنی از والدین دانش آموزان سر کلاس حضور یافتن وبعد از اتمام درس نزد من آمدن واز من سوال هایی می پرسیدن یکی از آنها که آمد سر کلاس وبا پسرش کار کرد ومدام از من می پرسید که چگونه باید با او کار کنم من هم اولین روزی بود به صورت انفرادی مشغول تدریس بودم و اطلاعاتی نداشتم ونمیدانستم چه بگویم در انتهای کلاس یکی دیگر از مادر های بچه ها وضعیت پسرش را از من جویا شد و سوال های تخصصی تدریس را از من پرسید که من اصلا هیچ اطاعاتی دراین مورد نداشتم وحرف هایی از خودم وبی ربط به آنها تحویل دادم که اصلا خودم نفهمیدم که چه گفتم یکی دیگر از والدین پرسید که چکار کنم او توجهش بیشتر شود ومن اطلاعی نداشتم وخیلی شرمنده شدم از آن روز به بعد دیگر تصمیم گرفتم اطلاعاتم را ببرم بالا وکتاب های زیادی در مورد مطالب بخوانم تا چنین روزی پیش نیاید.
روایت ششم
بهترین 20تا حالا هرچی خاطره براتون گفتم از صفر و منفی بودامروز اومدم خاطره ی بهترین 20 هایی که گرفتم رو براتون تعریف کنمیکی از این بهترین 20ها مربوط به پارسال بود که من سوم دبیرستان بودم. زنگ زمین شناسی!معلممون میگفت باید درسو پیش خوانی کرده باشید. نه اینکه بیاین تو کلاس بشینین و ندونین قراره چی یاد بگیرین.بچه ها اوایل زیاد توجه نمی کردن ولی وقتی چند جلسه گذشت و چند نفر بخاطر اینکه پیش خوانی نمی کردن منفی می گرفتند، من یکی به خودم اومدم و تصمیم گرفتم از این به بعد توی کلاس زمین شناسی حاضر باشم و پیشخوانی کنم.خلاصه من بچه درسخوووووووووون!!!! آماده سر کلاس نشستم که دبیر نازنینم وارد شد و شروع کرد به درس دادن.وسط درسش می پرسید خب بچه ها! حالا ببینم کیا پیش خوانی کردن؟یه عده دستشون رو بلند می کردن و بعدش می پرسید: خب من تا اینجا درس دادم کدوم قسمت رو نگفتم؟(اینم از مچ گیری فوق حرفه ای دبیر ما)من جواب دادم. و خانم دبیر که سیاستش رو همیشه حفظ می کرد ، اون روز بار اولی بود که خندیداز پشت سر شنیدم یکی گفت: ای بچه ها! خندید! بچه ها! معلم داره میخندهو گفت: آفرین!حقته یه 20 بهت بدمبچه ها گفتن: چراااااااااااااااااااااااااا؟گفت: آخه درسی رو که هنوز ندادم بلدهو من خیلی خوشحال شدم.
روایت هفتم
علی رضا یکی از دانش آموزان کلاس ما در کلاس اول ابتدایی حاضر هست او عقب ماندگی همراه بیش فعالی را دارا هست اودر خانواده ای مذهبی بزرگ شده است و پدرش روحانی است او مرموزی و آب زیر کایی خاصی دارد اما نکته مثبت رفتار او این هست که دعوا اذیت وزورگویی به دیگر دانش آموزان را ندارد اما دروغ زیاد می گوید مشکلی که من با او دارم همین بازیگوشی مرموزانه ودروغ گویی او هست یکی از روز ها رفتم که با او درسش را کار کنم اما هر درسی را خواستم بااو کارکنم او می گفت که این درس را بلد نیست حتی مطالبی که خیلی وقت پیش کار کرده یا مطلبی که بار ها کار کرده و دیدم که یاد گرفته اما او می گفت بلد نیست نمی دانستم چطور باید به او درس بدهم زیرا او خیلی بازیگوش بود تصمیم گرفتم ابتدا حرفش را باور کنم ودوباره درسش را به او بدهم اما دیدم که این طور نم شود و خیلی وقت را می گیرد بعد از آن تصمیم گرفتم اصلا به درس قبلی او کاری نداشته باشم وفقط کاری که قرار بود انجام بدهم را انجام دهم دیدم که این طور فقط دارم خودم راخسته می کنم که اصلا تاثری در پیشرفت این دانش آموز ندارد تصمیم گرفتم با استفاده ترس وتهدید او به اخراج از کلاس و خبر دادن به والدینش اما باز هم فایده ای نداشت دیگر عقلم به جایی قد نمی داد گفتم دیگر ولش کنم و دیگر کاری بااو نداشته باشم من به صورت اتفاقی به او بی اعتنایی کردم و بر عکس به بقیه بیشتر اعتنا کردم دیدم کم کم دارد بر روی او تاثیر می گذارد و به این کار ادامه دادم واز راه های مختلفی به او بی اعتنایی کردم طوری شد که او برای به دست آوردن توجه من مجبور شد از اعملش دست بردارد و مطیع شود واین طور مشکل من با او حل شد.
روایت هشتم
من برای امتحان تئوری های آموخته شده در دانشگاه خواستم روش های کنترل دانش آموزان را روی این دانش آموزان امتحان کنم که تا حدی موفق بودم وبیشتر شکشت خوردم که شکست مقدمه ی پیروزی است و درس های خیلی جالب و کارساز والبته زیبا گرفتم دو روش محبت واحترام وجلب اعتماد متقابل را با روش سخت گیرانه ی همراه با داد وترس که شرح می دهمبا دانش آموزی به نام میثم و مسلم من این روش رو امتحان کردم بیشتر وتاحدی روی بچه های دیگر میثم دانش آموزی سیزده ساله ودارای سندرم داون که دادای عقب ماندگی شدید هست ومسلم بچه ای نه ساله با درجه بالایی از عقب ماندگی ذهنی هست که پرخاشگری زیادی دارد من ابتدا روش سخت گیرانه ی همراه با زور وتهدید وترس را رویبجه ها اعمال کردم میثم وقتی داد من را می شنید یا برای تنبیه بالاتر دستشان را به آرامی پیشگون می گرفتم میثم آرام میشد واصلا دلش نمی خواست داد ودعوای مرا ببیند که اکثر بچه ها هم همینطور بودند شاید در مواقعی یکیشان به معلم می گفت این آقا مرا می زند دیگر از این بالاتر نمی رفت اما مسلم این طور نبود یک بار که خواستم جلوی اورا بگیرم که از در بیرون نرود وسر کلاس بماند تا نظم را یاد بگیرد او لیوانی را که در دستش بود را رو میز گذاشت وبه طرف من حمله ور شد طوری که ابتدا با دست شروع به زدنم کرد که من دستانشر گرفتم اما دیدم با پاهایش درحال لگد زدن هست من فقط عقب عقب می رفتم در همین لحظه معلم وارد کلاس شد اورا گرفت وروی میز نشاند واورا تهدید کرد که به مدیر میگوید که اخراجش کند واو آرام شد وروی میز نشست ولی وقتی به او نزدیک شدم به آرامی به من گفت که زنگ تفریح حالم را میگیرد من در این لحظه خیلی نزد معلم کلاس شرمنده شدم چون نتوانستم کلاس را کنترل کنم وحتی بدتر از آن در حال کتک خوردن از یکی از دانش آموزان بودم این روایت من از سخت گیری اما در زنگ بعد سعی کردم با محبت با همه بچه ها رفتار کنم که باز هم روی همه ی بچه ها جواب داد البته که روی مسلم جواب داد که خیلی خوب شد اما میثم در زنگ تفریح منو از این روش پشیمونم کرد که آمد ودو دستی بقلم کرد اصلا رهایم نکرد مادرش که دد این مدرسه بود آمد رهایش کند بی فایده بود معاون مدرسه آمد بی فایده بود تا اینکه مدیر مدرسه را صدا زدند واو مثل یک باز شکاری آمد واو را از من جدا کرد وطوری شد که دیگر میثم به نزدیکی من هم نیامد من اینجا هم خیلی خجالت کشیدم این بار پیش همه اینجا فهمیدم که باید با هر دانش آموز که ویژگی های مختلف رفتاری البته مشکلات شخصیتی وروانی باید از روش های متفاوتی استفاده کنیم وگرنه باشکست رو به رو می شویم من دوست دارم شکست هایم در دوران کارورزی باشد تا در سر کلاس شکست بخورم که آنجا اثراتش سخت تر است.
این روایت از سرکار خانم چیت ساز معلم کلاس چند پایه اول و سوم به دست آمده ضمن تشکر و قدردانی از زحمات ایشان به بررسی ادامه روایت و کد گذاری آن می پردازیم.
1.اگر به 20سال پیش برگردید شغل معلمی را انتخاب می کنید؟
بله بهترین لحظات زندگی من تدریس بوده و دوست دارم در کنار بچه ها باشم.
2.از کدام روش آموزشی استفاده می کنید؟
از روش مجسم و نیمه مجسم و استفاده از فضاهای باز آموزشی.
3.کدام دانش آموز را هنوز فراموش نکرده اید چرا؟
دانش آموزی بود کلاس اول که فهمیدم مشکلش کم شنوایی بوده که ارجاع به این مدرسه داده شده بعد که به خانواده گفتم برایش سمعک خریدند و مشکلش رفع شد .
خانواده فرد از این اتفاق خوشحال شدند چون سال بعد دانش آموز به مدرسه عادی رفت و هوش خوبی داشت ولی متاسفانه معلم مدرسه عادی متوجه این موضوع نشده بود برای همین این دانش آموز را فراموش نکردم.
4.چه نگاهی به معلمی دارید ؟
کسی که در این راه قدم می گذارد و مخصوصا در این رشته باید ایمان و عقیده وعشق به این کار داشته باشد.
5.کدام یک از دانش ها و مهارت هایی که در دوره تریست معلم آموختید کاربرد دارد؟
بیشتر کلاسهای تدریس درسها و کارورزی هایی که رفتم و راهنمایی های معلمان باسابقه و شرکت در کلاس ها و کارگاه های آموزشی و شرکت در برنامه های آموزشی تولید محتوا
6. آیا آگاهی لازم ئکامل در مورد مشکلات بچه ها دارید از چه طریقی این آگاهی را کسب کرده اید؟
بله این آگاهی ها ازطریق سابقه در آموزش و پرورش و شرکت در همایش ها و همچنین مطالعه مقالات علمی توانسته ام اطلاعات کاملی داشته باشم در مورد دارو های مصرفی آنان نیز با شرکت در دوره های تکنسین در خارج از نوبت کاری خویش اطلاعات قابل ملاحضه ای دارم.
7.چه توصیه ای به همکاران جدید دارید؟این که تا میتوانند در دوره ی دانشجویی اطلاعات کسب کنند و باعشق وعلاقه این رشته را انتخاب کنند و سعی کنند به بهترین وجه ممکن به وظیفه خود عمل کرده .تا می توانند نسب به روش های نوین آموزشی آگاهی کسب کرده . وبا مواد ومنابع تدریس آگاهی کامل داشته باشند.و این که انرژی لازم و کافی در امر تدریس این بچه ها لازم و ضروری است چه در زمینه ی روانی وچه جسمانی وعصبی حداکثر آن را دارا باشند. وصبر کافی داشته باشند و نسبت به تکرار وتمرین بی علاقه نباشند.
مفاهیم استخراج شدهمفاهیم خلاصه شدهجملات استخراج شده 1-علاقه به شغل معلمیبله بهترین لحظات زندگی من تدریس بوده و دوست دارم در کنار بچه ها باشم.2-روش تدریساز روش مجسم و نیمه مجسم و استفاده از فضاهای باز آموزشی3-مشکلات شنواییدانش آموزی بود کلاس اول که فهمیدم مشکلش کم شنوایی بوده4- شناخت مشکلکه ارجاع به این مدرسه داده شده بعد که به خانواده گفتم برایش سمعک خریدند و مشکلش رفع شد5-راهنمای آگاه و مناسب خانواده فرد از این اتفاق خوشحال شدند چون سال بعد دانش آموز به مدرسه عادی رفت و هوش خوبی داشت6-شناخت و آگاهی کممتاسفانه معلم مدرسه عادی متوجه این موضوع نشده بود برای همین این دانش آموز را فراموش نکردم.7- عشق و علاقه کسی که در این راه قدم می گذارد و مخصوصا در این رشته باید ایمان و عقیده وعشق به این کار داشته باشد8- آموزش های معلمیبیشتر کلاسهای تدریس درسها و کارورزی هایی که رفتم9-تجربیاتو راهنمایی های معلمان باسابقه10-تجربیاتشرکت در کلاس ها و کارگاه های آموزشی11-تجربیاتشرکت در برنامه های آموزشی تولید محتوا12-تجربیاتآگاهی ها ازطریق سابقه در آموزش و پرورششرکت در همایش13- دانش و تجربیاتمطالعه مقالات علمی14-تجربیات و دانشمورد دارو های مصرفی آنان نیز با شرکت در دوره های تکنسین در خارج از نوبت کاری خویش اطلاعات15-تجربیاتاین که تا میتوانند در دوره ی دانشجویی اطلاعات کسب کنند16-عشق و علاقهباعشق وعلاقه این رشته را انتخاب کنند17- عشق و علاقهسعی کنند به بهترین وجه ممکن به وظیفه خود عمل کرده18- دانش و تجربیاتنسب به روش های نوین آموزشی آگاهی کسب کرده19- دانش و تجربیاتوبا مواد ومنابع تدریس آگاهی کامل داشته باشند20- سلامتو این که انرژی لازم و کافی در امر تدریس این بچه ها لازم و ضروری است چه در زمینه ی روانی وچه جسمانی وعصبی حداکثر آن را دارا باشند21-صبر و حوصلهوصبر کافی داشته باشند 22 –تکرار و تمریننسبت به تکرار وتمرین بی علاقه نباشند
استخراج مفاهیم :
مفاهیم جایگزین شدهکد مفاهیم هم دستهردیفعلاقه به شغل معلمی11روش تدریس22مشکلات شنوایی33شناخت مشکل44راهنمای آگاه و مناسب55شناخت و آگاهی کم66آموزش های معلمی87تجربیات9و10و11و15و12و198دانش و تجربیات13و14و18و199عشق و علاقه7و16و1710سلامت2011صبر و حوصله2112تکرار و تمرین2213