تحقیق زندگينامه نامداران ايران (docx) 38 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 38 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
زندگينامه نامداران ايران
فردوسي : حکيم فرزانه ابوالقاسم حسن ابن اسحق . از وي به نام خداوندگار تاريخ و فرهنگ ايرانشهر ياد ميکنند . شاعر نامي ايران که ايران را پس از 200 سال از دست زبان اعراب نجات داد و دوباره زبان پارسي را که از ريشه پهلوي و دري گرفته شده است را بهکشور هديه کرد . او در سال 329 در قريه باژ از توابع طوس پا به حيات گذاشتو مدت 35 سال از عمر خود صرف جمع آوري تاريخ ايران به صورت نظم و شعر کردکه منبع گردآوري او از کتاب خداي نامه شاهنشاهي ساسانيان بود . اما حاکموقت سلطان محمود غزنوي رنج او را ضايع کرد و او را آزرده و رنجيده خاطرنمود . او يکي از سه اثر بزرگ وشاهکار ادبي جهان را بوجود آورد که هم اکنون کشورهاي مختلفي يادواره او راگرامي ميدارند و او در نهايت اندوه در سال 411 هجري در طوس درگذشت . کهبدليل سروده هاي جنجالي او عليه اعراب و نکوهش چنيدن باره آنان - مسلمانانبر جشدش نماز نگذاشتند و وي را در گورستان مسلمان خاک نکردند ولي او درتاريخ جاويد ماند .دياکو :دياکو بنيانگذار ايران و نخستين پادشاه سرزمين ماست دولت ماد يکي از سه تيرهآريايي ( ماد، پارس و پارت ) فلات ايران است در سال ۱۳۳۲ پيش از تاريخخورشيدي بود . مردم ايران او را به پادشاهي برگزيدند. شاهنشاه دياکو همدان( هگمتانه ) را به پايتختي خود برگزيد و در آن بر روي تپهاي، هفتدژ تو در تو ساخت و هر يک را به رنگ ويژهاي در آورد.دياکو ۵۳ سال برايران فرمانروايي کرد او توانست اتحادي تاريخي بين تيره هاي مختلف نژادآريايي ايجاد نمايد .دياكو ابتدا توانست 7 طايفه قوم ماد را با هم متحد كند ، وي سپس به عنوان رهبر وقاضي آن 7 طايفه انتخاب شد كه اين مساله در سال 701 قبل از ميلاد مسيحاتفاق افتاد. پس از 7 سال رهبري در بين اين 7 طايفه، وي از طرف مادها ،پارسها و پارتها به عنوان پادشاه ايران انتخاب شد و تا سال 656 قبل از ميلادمسيح حكومت كرد. ماجراهاي به قدرت رسيدن دياكو در كتاب تاريخهرودوت آمده است. دياكو پسر كياكسار (کسي که ميتواند خوب نشانهگيريکند) و كياكسار نام پدرش دياکو را بر فرزند گذاشته بود .فرهاد پسر دياكو و دومين پادشاه ايران بود و بين سالهاي 665 قبل از ميلاد تا 633 قبل از ميلاد حكومت كرد. مانند پدرش ، فرهاد هم جنگ برعليه آشوريان را آغاز كرد اما متاسفانه شكست خورد ، به دست آشور بني پالافتاد و به دست او كشته شد. جانشين فرهاد ، كياكسار نام داشت او ارتش مادرا تجديدسازمان و نوسازي کرد و با نَبوپَلَّسَر شاه بابل متحد شد. براي استوارسازياين اتحاد، دختر كياكسار به نام امتيس به همسري پسر نبوپلسر يعنيبختالنصر دوم درآمد. امتيس از زندگي در جلگه ميانرودان دلگير شد و برايکوههاي بلند همدان و ايران دلتنگي بسيار کرد. از اين رو بُختالنصر دومبه عنوان هديه براي همسرش دستور ساختن باغهاي معلق بابل را داد تا بلندايديوارهاي آن براي امتيس حکم کوهساران را داشته باشد.كياكسار در جواني، شکست پدرش، فرهاد را در برابر آشوري ها ديده بود و ازآن درس عبرتي آموخته بود. او فهميد که براي مقابله در برابر آشوريان، ميبايست نيروي نظامي مجهزي تشکيل دهد. زيرا سربازاني که رؤساي زمين دار جمعآوري مي کنند، هرگز از عهده ي سپاه منظم بر نمي آيند. از اين رو، بر آن شدکه سپاهي رزمي، مانند آشور، بنا کند. اين نيرو، مجهز به تير و کمان وشمشير و سواره نظام ماهر بود.كياكسار با اين نيروي نظامي، به سوي نينوا حرکت کرده، آن شهر را محاصرهکرد. اما پس از مدتي، به او خبر رسيد که سکاها، به ايران هجوم آورده اند.او دست از محاصره برداشت و به مقابله با آنان شتافت. كياكسار ، در شمالدرياچه ي اروميه، نبردي سخت با آنان کرد و از آنان شکست خورد. سکاها، 28سال بر سرزمين ماد تسلط يافتند و كياكسار، در اين مدت، مطيع آنان بود.سکاها، شهر سقز را بنا کردند و آن شهر را پايتخت خود قراردادند.با گذشت زمان ، كياكسار ، تصميم به بيرون راندن سکاها گرفت. او، فرمانده يسکاها و سردارانش را به يک ميهماني دعوت کرد و همه ي آنان را يکجا مسمومکرد. سپس، لشکريان سکاها را از سرزمين ايران بيرون راند.چون از اين جهت، آسودگي خاطر فراهم شد، كياكسار براي بار دوم، تصميم بهنابودي آشوريان گرفت. او و نبوپلسر توانستند با همياري، امپراتوري آشور رادرهمشکسته و پايتخت آن يعني شهر نينوا را در ۶۱۲ پ.م فتح کنند. ساراگوس،چون در برابر ايرانيان و آشوريان، تاب مقاومت نياورد، خود و خانواده اش رادر آتش، سوزاند. سپس، شهر نينوا، با خاک يکسان شد و دنيا از جنايات دولتستمگر آشور، رهايي يافت.پس از اين پيروزي ، ايرانيها ميان رودان ( بين النهرين) ، ارمنستان وبخشهايي از آسياي صغير و بخش شرقي رود قزل ايرماق را نيز ضميمه امپراطوريخود كردند. در اين شرايط رود قزل ايرماق به عنوان مرز بين امپراطوريقدرتمند ايران و سرزمين ليديه شد. جنگ معروف بين ايراني ها و ليدي ها كه بانام جنگ قزل ايرماق معروف است ، در 28 ماه مي 585 قبل از ميلاد مسيح ، بهدليل كسوف ناگهاني پايان يافت.كياكسار پس از اين كه جنگ با پيروزي پسرش ، آستياگ به پايان رسيد از دنيارفت. آستياگ مرزهاي ايران را تا اروپا گسترش داد او پدربزرگ مادري كوروشبزرگ بود.عمر خيام : فيلسوف - منجم - رياضيدان و انديشمند ايران زمين . که نه تنها ايران رادگرگون نمود بلکه تاثيري ژرف در جهان از خود برجاي گذاشت . هم اکنون تنديساين بزرگ مرد در دانشگاه فلورنس ايتاليا نصب است و فلسفه و خصوصيات اوتدريس ميشود . او در زمان جلال الدين ملکشاه سلجوقي زيست کرد و از قوانيناعراب بيابانگرد که سايه در کشورمتمدن ما گسترانيده بود به تنگ آمده بود ورباعيات بسياري در شکايت از آنان به روشني گفتابوريحان محود بن احمد بيروني : (440-363 هجري)(1048-973 م) ايراني نژاد زاده خوارزم، رياضيدان،زمين شناس،جغرافي دان،جهانگرد، فيلسوف،و نظريه پرداز در علوم طبيعي ودانشمند علومتجربي . يکي از برجسته ترين دانشمندان ايران که به هويتملي کشورش بسيار پايبند بود . کتاب آثارالباقيه بيروني يکي از برجسته تريناسناد تاريخي ايران باستان است
ابوبکر زکرياي رازي : ( مرگ در 924- 923 م / 312 - 311 ه ) فيزيک دان ، شيمي دان و پزشک و مهندس و فيلسوف - کاشف الکل . پزشکنامدار و دانشمند ايراني که در شهر ري در نزديک تهران به دنيا آمد.درجواني سفري به بغداد داشت که در آنجا علم کيميا را آموخت و به واسطه آسيبيکه به چشمانش وارد شد به فرا گرفتن علم طب پرداخت و در اين علم آنچنانپيشرفت کرد که اداره بيمارستان بغداد را به او سپردند همچنين زماني که بهري بازگشت از طرف منصور بن اسحق حاکم ري سرپرست بيمارستان ري شد.ازمهمترين آثار او در طب کتاب(الحاوي)است که يکي از کتاب هاي اصلي درز زمينهطب به شمار مي رفته اين کتاب را رازي در ابتدا بصورت پراکنده گردآورديکرده بود که پس از مرگ وي به دستور ابن عميد کتاب را از يادداشتها استنساخنمودند.از آثار طبي ديگرش ميتوان به کتاب (الطب الملوکي)و کتاب(طبمنصوري)نام برد.کتاب طب منصوري به نام منصوربن اسحق تاليف شده است.يکيديگر از آثار او کتاب(من لا يحضره الطبيب)است که شامل دستورهاي ساده درزمينه طب ميباشد.زساله هاي طبي ديگري که در زمينه بعضي از امراض نوشته ومعروفترين آنها عبارتند از:کتاب الجدري و الحصبه مي باشد که کتاب الحصبهيکي از بهترين رساله هاي طبي در زمان قديم بوده که اروپائيان همواره آن راتحسين مي کرده اند.راز ي در علم کيميا تبحري به سزا داشته است از کارهايمهم او کشف جوهرگوگرد و الکل مي باشد.وي کتاب الاکسير را در زمينه کيميانوشته است.رازي اولين کسي است که تمام اشياء عالم را به سه گروه و جامداتو نباتات و حيوانات طبقهبندي کرده است.رازي در الاهيات و ماوراء طبيعه آثاري از خود بر جا گذاشتهاست.رازي در زمينه طب فقط به جنبه علمي آن اکتفا نمي کرد بلکه به عمل وآزمايش نيز دست مي زد وي در سالهاي آخر عمر به دليل کار زياد به بيماريچشم مبتلا شد. براي معالجه نزد چشم پزشک رفت اما چشم پزشک براي درمان اوپول زيادي طلب کرد و خطاب به رازي گفت:من پيش از تو کيميا را يافته ام وآن همان پزشک است.وي در سال ۳۱۳(ه.ق)در حلي که بعلت کار مداوم بينايي خودرا از داده بود در شهر ري وفات يافت.
نادر شاه افشار :نادر شاه افشار از ايل افشار بود او از مشهورترين پادشاهان ايران بعد ازاسلام است ، ابتدا نادر قلي يا ندرقلي ناميده مي شد موقعي که افغانها وروس ها و عثماني ها از اطراف بايران دست انداخته بودند و مملکت در نهايتهرج و مرج بود يکعده سوار با خود همراه کرد و به طهماسب صفوي که کين پدربرخواسته بود همراه شد فتنه هاي داخلي را خواباند افغانها را هم بيرونريخت ، شاه طهماسب صفوي از شهرت و اعتبار نادر در بين مردم دچار رشک وحسادت گشت و براي نشان دادن قدرت خود با لشکري بزرگ به سوي عثماني تاخت ودر آن جنگ هزاران سرباز ايراني را در جنگ چالدران بدليل عدم توانايي بهکشتن داد و خود از ميدان جنگ گريخت نادر با سپاهي اندک و خسته از کارزاراز مشرق به سوي مغرب ايران تاخت و تا قلب کشور عثماني پيش رفت و سرزمينهايبسياري را به خاک ايران افزود و از آنجا به قفقاز تحت اشغال روس ها رفت کهبا کمال تعجب ديد روسها خود پيش از روبرو شدن با او پا به فرار گذاشته انددر مسير بر گشت در سال 1148 در دشت مغان در مجلس ريش سفيدان ايران ازفرماندهي ارتش استعفا نمود و دليلش اعمال پس پرده خاندان صفوي بود . و خودعازم مشهد شد در نزديکي زنجان سواراني نزدش آمدند و خبر آوردند که مجلس بهلياقت شما ايمان دارد و در اين شراط بهتر است نادر همچنان ارتش دار ايرانباقي بماند و کمر بند پادشاهي را بر کمرش بستند . او سه بار به هند اخطارنمود که افسران اشرف افغان را که حدودا 800 نفر بودند و در قتل عام مردمايران نقش داشتند را به ايران تحويل دهد که در پي عدم تحويل آنها سپاهايران از رود سند گذشتند و هندوستان را تسخير نمود ند 800 متجاوز افغان رادر بازار دهلي به دار زدند و بازگشتند و نادر شاه حکومت محمد گورکاني رابه او بخشيد و گفت ما متجاوز نيستيم اما از حق مردم خويش نيز نخواهيم گذشتمحمد گورکاني بخاطر اين همه جوانمردي نادر از او خواست هديه اي از اوبخواهد و نادر قبول نکرد و در پي اسرار او گفت جوانان ايران به کتابنيازمندند سالها حضور اجنبي تاريخ مکتوب ما را منهدم نموده است محمدگورکاني متعجب شد او علاوه بر کتابها جواهرات بسياري به نادر هديه نمود کهبسياري از آن جواهرات اکنون پشتوانه پول ملي ايرا ن در بانک مرکزي است .12 سال سطنت نمود و در سال 1160 بوسيله عده اي خائن کشته شد . نکته قابلذکر آنست که او از 15 سالگي تا 25 سالگي بهمراه مادرش در بردگي ازبکانگرفتار بود و با مرگ مادرش از اردوگاه ازبکان گريخت و پس از آن با جوانانآزاديخواهي همپيمان شد ...خواجه نصرالدين طوسي : خـواجهنصير الديـن طوسى، روز شنبه يازدهـم جمادى الاول سال 597 هـ.ق در شهر توسخراسان چشـم به جهان گشـود نام او محمد، کنيه اش (ابو جعفر ) لقبش (نصيرالديـن) (محقق طوسى) (استاد البشر) و شهرتـش (خـواجه) است.
سورنا : سورنا يکي از سرداران بزرگ و نامدار تاريخ است که سپاه ايران را در نخستينجنگ با روميان فرماندهي کرد و روميها را که تا آن زمان قسمتي از ارمنستانو آذربادگان را تصرف نموده بودند، را با شکستي سخت و تاريخي روبرو ساخت.«ژول سزار» Julius Caesar و «پومپه» Pompee و «کراسوس» Crassus سه تن ازسرداران بزرگ روم بودند که کشورهاي پهناوري را که به تصرف اين دولت درآمدهبود، اداره ميکردند. «کراسوس» فرمانرواي شام (سوريه) بود و براي گسترشدولت روم در آسيا، سوداي چيرگي بر ايران و سپس هند را در سر ميپروراند وسرانجام با حمله به ايران اين نقشه خويش را عملي ساخت. «کراسوس» با سپاهيمرکب از 42 هزار نفر از لژيونهاي ورزيده روم که خود فرماندهي آنان را بردوش داشت به سوي ايران روانه شد و « ارد Orod » ( اشک 13) پادشاهدلاور اشکاني که خود در شرق ايران در حال جنگ با مهاجمين بود ، سورنا فرمانده مورد اعتماد خود را به جنگ روميها فرستاد. نبرد ميان دو کشور درسال 53 پيش از آذربادگان آغاز و تا قلب ميان رودان ادامه يافت . در جنگيکه در جلگههاي ميان رودان ( بينالنهرين ) و در نزديکي شهر کاره Carrhae«حران» روي داد. در جنگ «حران»، سورنا با يک نقشه نظامي ماهرانه و بهياري سواران پارتي که تيراندازان چيره دستي بودند، توانست يک سوم سپاه رومرا نابود و دستگير کند. «کراسوس» و پسرش «فابيوس» Fabius در اين جنگ کشتهشدند و تنها شمار اندکي از روميها موفق به فرار گرديدند. جنگ حران کهنخستين جنگ ميان ايران و روم به شمار ميرود، داراي اهميت بسيار در تاريخاست زيرا روميها پس از پيروزيهاي پيدرپي براي نخستين بار در جنگ شکستبزرگي خوردند و اين شکست به قدرت آنان در دنياي آن روز سايه افکند و نامايران و دولت پارت را بار ديگر در جهان پرآوازه کرد.،دولت روم در پيشرفتمرزهاي خود در شرق، با سد نيرومند ايراني روبرو شد و از آن زمان به بعدگسترش و توسعه آن دولت در آسيا، پايان پذيرفت. پس از پيروزي «سورنا» بر«کراسوس» و شکست روم از ايران، نزديک به يک سده، رود فرات مرز شناخته شدهميان دو کشور گرديد و روميها براي جلوگيري از شکستهاي آينده و به پيروي ازايرانيان ناچار شدند به وجود سواره نظام در سپاه خود توجه بيشتري بنمايند.
مرگ سورنا ، باعث شد اروپائيان مرگ او را برگردن اشک سيزدهم بيافکنند تا بدين گونه انتقام از پادشاه مقتدر امپراطوري ايران بگيرند .و متاسفانه اين دسيسه کارگر افتاد بگونه اي که زخم اين نيرنگ سپاه ايران را ضعيف و ضعيف تر نمود .و تا پايان دوره سلسله اشکاني ديگر سپاهي به اقتدار و بزرگي دوران اشک سيزدهم پديد نيامد .اروپائيانهر گاه در صحنه قدرت نتوانسته اند پيش روند ، دست به حيله گري و دروغ گوييزده اند و فاحش ترين نمونه آن دسايس آنها در طي سلسله اشکاني است...
سعدي شيرازي : سعدي در شيراز ديده به جهان گشود. خانوادهاش از دينآموختگان بودند وپدرش در دستگاه ديواني اتابک سعد بن زنگي، فرمانرواي فارس شاغل بود. پس ازدرگذشت پدر، سعدي که هنوز نوجوان بود، به توصيه اتابک براي ادامه تحصيلعازم بغداد شد و در مدرسه مشهور نظاميه و ديگر حوزههاي علمي آن شهر بهدانشآموزي پرداخت. تا ۶۲۳ (هجري قمري) (۱۲۲۶ (ميلادي)) سعدي به عنوانطالب علم در بغداد ماند و از محضر استاداني چون شيخ ابوالفرج جوزي و شيخشهابالدين سهروردي بهره برد. پس از دانشآموختگي تصميم به ترک بغداد گرفتولي چون ايالت فارس ناامن و محل تاخت و تاز مغولان بود، به شيراز بازنگشتو براي حج گزاردن و جهانگردي يک رشته سفرهاي طولاني را در پيش گرفت.پس ازحدود سي سال جهانگردي، وقتي سعدي به زادگاه خود بازگشت، مردي کهنسال بود(۱۲۵۵ (ميلادي)) و ابوبکر بن سعد بن زنگي بر فارس حکومت ميکرد. سالهايباقيمانده عمر سعدي به موعظه و نگارش گذشت. با استفاده از تجربهها وآموختههايش کتاب بوستان را در سال ۶۵۵ (هجري قمري) (۱۲۵۷ (ميلادي)) بهنظم، و گلستان را در سال ۶۵۶ (هجري قمري) (۱۲۵۸ (ميلادي)) به نظم و نثرنگاشت.
شهاب الدين سهروردي :شيخ شهاب الدين يحيي بن حبشي بن اميرك سهروردي ، بي شك يكي از بزرگان حكمتو فلسفه و عرفان ايران زمين است .و اين حكيم فرزانه درمدت عمر كوتاه وليپربار خويش ،آثار ارزنده و ماندگاري به جامعه بشري تقديم كرده است كه اززواياي گوناگون درخور توجه و دقت هستند . هدف اصلي او در پرداختن به مسايلفلسفي ، احياي تفكر فلسفي ايران باستان وبد و با حكيم ابوالقاسم فردوسيدريك مسير قرار گرفت . شهاب الدين ازكودكي انديشه اي نيرومندو هوش سرشار وبراي تحصيل علم و طبعي حريص و مولع داشت . دوران كودكي و اوان حداثت سن وآغاز تحصيل را در مولدو مسقط خود سهرورد گذرانيد.شهابالدين دراصفهان كتاب «البصائر النصيريه »تاليف عمربن سهلان الساوي استادمبرز علم و منطق و حكمت را نزد ظهير پارسي خواند و درمراغه ، پيش شيخ مجدالدين جبلي ،از بزرگان نامدار عصر الياس علوم و حكمت و اصول فقه را آموخت. سهروردي درضمن تحصيل علم و دانش به فعاليت هاي گوناگوني پرداخت . اودرباب چگونگي تشكيل و تحقيق علم حصولي و ادراكات حصولي به مراتبي قائل بودكه عبارتند از : 1ـ ادراك عقلي 2ـ ادراك خيالي 3ـ ادراك حسي ز جملهاستادان سهرورد مي توان به مجد الدين جبلي و طاهر الدين قاري اشاره كرد .طوريكه جبلي تحصيلات اوليه را به وي آموخته و قاري نيز تحصيلات عاليه رابه او آموزش داده است . ا ز جمله استادان سهرورد مي توان به مجد الدينجبلي و طاهر الدين قاري اشاره كرد . طوريكه جبلي تحصيلات اوليه را به ويآموخته و قاري نيز تحصيلات عاليه را به او آموزش داده است . سهروردي درروزجمعه سلخ ذي الحجه ( يا پنجم رجب ) سال 587 هجري قمري وفات يافت . اهميتوعمق فلسفه سهروردي كه مهمترين فعاليت آموزشي شيخ شهاب الدين سهروردي بود،درهمين است كه دو اصل به ظاهر دوراز هم تفكر شرق و غرب را به يكديگرنزديك ساخته است . شيخ شهاب الدين يحيي بن حبشي بن اميرك سهروردي ، بي شكيكي از بزرگان حكمت و فلسفه و عرفان ايران زمين است .و اين حكيم فرزانهدرمدت عمر كوتاه ولي پربار خويش ،آثار ارزنده و ماندگاري به جامعه بشريتقديم كرده است كه از زواياي گوناگون درخور توجه و دقت هستند . هدف اصلياو در پرداختن به مسايل فلسفي ، احياي تفكر فلسفي ايران باستان وبد و باحكيم ابوالقاسم فردوسي دريك مسير قرار گرفت .شهابالدين بسيار كم مي خورد و اغلب به يك هفته روزه مي گشود . به امور دنيا وظاهر حال ، خوراك ،پوشاك ، جاه و مقام ، ضياع، عقار ، تعنيات مادي وتشخيصات اجتماعي بي اعتنا بود و حتي گاهي برخلاف عرف و عادت و منظور درهمشكستن قيود و حدود ،جامه و كلاهي دراز و سرخ مي پوشيد و يا خرقه اي ديگربر سر مي افكند . اغلب روزها روزه دارو بيشتر شبها در مناجاب و بيدار بود. به آواز و ترانه خوش و نغمات موسيقي و سماع دلكش عشق مي ورزيد و در سخنگفتن دلير و بي با ك بود . شيخ اشراق درطرح وبيان تجربيات عرفاني خويش ،از تجربيات پيشينيان خود بويژه متون حماسي بهره برده است و نه تنها ادامهدهنده راه بزرگاني چون فردوسي دراحياي فرهنگي ايران باستان است ، بلكهدرشيوه بيان اين مطالب نيز بيش از پيش تحت تاثير متون حماسي از جملهشاهنامه است .
مولانا : بزرگترين عارف ايران زمين و پارسي گوي بزرگ قرن 6 هجري
آرتاخه : دوره هخامنشي (زمان خشايار شاه) مهندس و سازنده کانال آتوس
آرش :ملقب به کمانگير . پهلوان ايراني در عهد منوچهر شاه که در تير اندازي سرآمد زمان خود بوده است که در جنگ ميان منوچهر و افراسياب قرار بر پرتابکردن تيري ميگذارند تا مرز ميان ايران و توران را تعين کند آرش از طربستانتيري پرتاب کرد که در مرو فرود آمد و بعد از آن جانش را در راه ايران زمينفدا نمود
اسکيلاس : دوره هخامنشي (زمان حکومت داريوش از سال 486- 521 ق.م.) دريا نورد و مکتشف و مهندس سازنده قنات
آريه : سردار معروف و بزرگ ايراني که به حمايت از پادشاهي کورش کوچک برخواست
استانس : دوره هخامنشي شيميدان و استاد دموکريتوسآيين گشسب : سردار بزرگ ايران که در زمان هرمز چهارم فرماندهي لشگر ايران را بر عهده داشت
ابولولو : يا همان فيروز نهاوندي . پس از يورش تازيان به ايران به سرکردگي عمربنخطاب فيروز نهاوندي و تعداد بيشماري از ايرانيان به غلامي اعراب در آمدند. فيروز غلام مغيره بن شعبه شد و با زيرکي و در جهت انتقام خون کشته شدگانايران عمربن خطاب خليفه دوم را با ضربه هاي کارد کشت . ابومسلم : ابومسلم خراساني سردار ايراني و داعي معروف عباسي مشهور به امين آل محمد وصاحب الدعوه است که در راس سياه جامگان خراسان بر بني اميه خروج کرد ومروان بن محمد خليفه اموي را مغلوب و منهزم کرده و دولت خلفاي بني عباسيرا تاسيس کرد ابومسلم به سال 124 ه.ق در کوفه بادعاء بني عباس آشنايي پيداکرد و چندي بعد به پيروزيهاي شگفت آوري دست يافت و کارش به جايي رسيد کهخليفه از قدرت او و محبوبيت اش در بين ايرانيان مرعوب شد در خلافت سفاحبرادرش منصور اجازه خواست که ابومسلم را به قتل رساند ولي سفاح جايزندانست وقتي منصور به خلافت نشست به دسيسه هايي دست يافت و عاقبت ابومسلمرا ناجوانمردانه به قتل رسانيد وي ياران و پيروان جان برکف بسياري داشت وفرقه هاي مسلميه راونديه به خاطره او را گرامي مي داشتند و کساني مانندسنباد اسحاق ترک مقنع و بابک خرم دين داعيه خونخواهي او را داشتند بابکخرمدين تا به آن حد پيش رفت که مي گفت روح ابومسلم در او حلول پيدا نمودهاست آريوبرزن : سردار بزرگ ايران که با شهامتي در خور ستايش و ماندگار لشگر ايران را تاآخرين لحظه در برابر ارتش اسکندر نگهداشت و مقاومت نمود و جان سپرد وحماسه اي در تاريخ ايران از خود بر جا گذاشت استاذسيس : سردار دلير ايران که در نواحي هرات و بادغيس و سيستان بر ضد منصور خليفهستمگر عباسي قيام کرد و عاقبت به فرمان منصور در بغداد به دار آويخته شد ويکي از سمبلهاي عرب ستيزي را در ايران به جاي گذاشت و درس وطن پرستي دربرابر يورش بيگانگان براي جوانان به جاي گذاشت احمدبن محمد نهاوندي : ( مرگ در 835 تا 845 م / 221 تا 231 ه) در جندي شاپور بر آمد - ستاره شناس م مؤلف زيج
آذربرزين : پسر فرامرز که با بهمن پسر اسفنديار جنگيد که يکي از پهلوانان ايراني ميباشد و آتشکده اي هم به همين نام وجود دارد
احمد معماري لاهوري و برادرش استاد حميد لاهوري : سده يازدهم هجري معماران ايراني سازنده تاج محل در هندوستان
انوشيروان عادل : انوشيرواندادگر . پادشاه معروف ساساني که با بنيان گذاشتن قوانين حکومتي - دادگستري- اجتماعي و کشوري ايران را به مرز باشکوه ترين کشورهاي جهان مبدل نمود .او مزدک و مزدکيان را که مدعي پيامبري شده بودند انوشيروان با طغيان مغ هاي زرتشتي مجبور شد همه مزدکيان را از ميان بردارد او مشهورترين کاخ معماري ايراني را در عراق پايه گذاشت که تيسپون نام گرفت ولي بعدها توسط تازيان ويران شد
استخري(اصطخري) : وي را نيزابن نديم از محاسبان ومهندسان بشمار آورده است از جغرافي دانان نامداري مشرق زمين
ابو سعيد ابوالخير : شاعر و عارف بزرگ پارسي قرن 4 و 5
امير خسرو دهلوي : شاعر بزرگ پارسي قرن 6 که خاندانش از ايران ترک وطن نمودن و هندوستان رفتند
اوحدي مراغه اي : شاعر و عارف قرن 7 هجري
انوري ابيوردي : شاعر و استاد نامدار قرن 6 هجري - استاد علوم - رياضيات و نجوم و از پيروان ابن سينا
ابوبکر محمدبن حسن حاسب کرجي : ( مرگ در 421/420 هجري 1030/1029 م) رياضيدان ايراني صاحب کتاب نسوي نامه
ابو معشر جعفر بن محمد بن عمر بلخي : ( 272 - 172 ه ) ( 886- 786 م ) اهل بلخ در خراسان بزرگ - ستاره شناس و نظريه پرداز در نجوم
اصفهاني - محمد حافظ : (نتيجه الدوله) سده دهم هجري ، مولف رساله هايي در انواع دستگاههاي مکانيکي
پور سينا (ابو علي حسين بن عبدلله بن سينا ) : شيخالرئيس حجهَ الحق ابوعلي حسين بن عبداللّه بن حسين بن علي بن سينا مشهوربه ابن سينا (427-370 هجري)(1037-980 م) در افشنه نزديک بخاراي ايران در خراسان بزرگمتولد شد و در آنجا به کسب علم پرداخت.او تحصيلات مقدماتي از جملهادبيات-قرآن-فقه و حساب نزد پدر آموخت و براي فرا گرفتن منطق و هندسه ونجوم نزد ابو عبداللّه ناتلي رفت.او از همان اوان کودکي بسيار خارق العادهبود و دانش زمان خود را با سرعت فرا ميگرفت.او در سن ۱۶ سالگي به طبابتپرداخت.وي پس از درمان کردن نوح بن منصور ساماني به دربار او راه يافت.بهدنبال شهرت روزافزون او که آوازهء اين شهرت به گوش سلطان محمود نيز رسيدهبود محمود را دعوت کرد تا به غزنين برود اما ابن سينا به دليل خشونت وتعصب ديني سلطان محمود دعوت او را رد کرد و از خوارزم فرار کرد.مدتي درترکستان و خراسان بسر برد و سپس وارد گرگان شد و در آنجا مشغول به طبابتگشت.سپس به ري رفت و در آنجا مجدالدوله ديلمي را که به بيماري ماليخوليامبتلا شده بود او را درمان کرد.او در همدان مقام وزارت شمس الدوله را بهدست آورد و از حمايت علاءالدوله کاکويه برخوردار گشت.سرانجام در همدان درسال ۴۲۸ (ه.ق)درگذشت.از جمله معروف ترين آثار او مي توان به دانشنامهعلائي که به زبان فارسي است و همچنين مهمترين اثر فلسفي او به نام شفاء کهشامل چهار بخش(منطق-طبيعيات-رياضيات و مابعدالطبيعه)است را نام برد ايناثر و کتاب بعدي به نام قانون که دايرهَ المعارف طبي مي باشد هر دو بهزبان عربي است . وي در رياضييات ،زمين شناسي،فيزيک،پزشکي، فلسفه تبحر خواصي داشت
اخوان الصفا : گروهاز مهندسان و دانشمندان و فيلسوفان که در سده دهم ميلادي( سده چهارم هجري)بر آمدند. بعضي از اعضاي اين گروه مخفي مثل ابو سليمان محمد بن بشير بستيمقدسي، ابو الحسين علي بن هارون زنجاني و محمد بن احمد نهرجوري ايرانيبوده اند آنان دايره المعارفي شامل کليه شعب معرفت پديد آوردند
ابو جعفر خازن : زاده خراسان( مرگ در 350/360/ه961/ 971 م) رياضي دان و ستاره شناس
ابو الفتح اصفهاني : رياضيدان سده چهارم هجري
ابو سهل ويجي بن رستم کوهي : (سدهچهارم هجري) اهل طبرستان ، رياضي دان،مهندس، ستاره شناس. وي رهبر ستارهشناسان در رصد خانه اي بود که شرف الدوله ديلمي ساخته بود
ابو سعيد احمد سنجري : (415-340ه)(1024-951م) رياضي دان
ابوبکر حسن بن خصيب : در اواخر سده نهم ميلادي ( سوم هجري ) بر آمد . ستاره شناس از نژاد ايراني بود
احمد بن داوود دينوري : ( 210 / 200 تا 282 ه 825 - 815 تا 895 م ) در دينور اصفهان بر آمد . ستاره شناس ، مورخ ، رياضي دان ، گياه شناس و لغت نويس
ابو نصر محمد فارابي : (340/339- 258/257 ه51/950-71/870 م) زاده فاراب ترکستان -فيزيکدان،موسيقي شناس،فيلسوف ايراني
احمدبن سهل بلخي : (934م/323ه) زاده شاستيان بلخ ،رياضيدان وجغرافي دان
ابوسهل فضل بن نوبخت - ( مرگ در 816-815 م / 201-200 ه)از خاندان نوبختي ستاره شناس و کتابدار هارون الرشيد
ابو نصر محمد بن عبدالله(کلو اذاني) : از دودمان اردشير بابک کلواذاني(تولدش پيش از سال سيصد هجري) از جمله رياضي دانان
ابو حامد احمد بن محمد صاغاني : (مرگ در 380ه 990 م) از مردم صاغان مرو ، رياضيدان- ستاره شناس، مخترع و سازنده اسطرلاب و ديگر ابزارهاي نجومي
ابو الرضا عباس بوزجاني : ( 388/387-329ه)(998/997-940م) زاده بوزجان در حوالي نيشابور ، رياضيدان، هندسه دان، مهندس، ستاره شناس و نظري پرداز در نجوم
ابو منصور موفق : (سده چهارم هجري) شيمي دان و دانشمند و علم مواد
ابو نصر اسمعيل بن حماد جوهري : (مرگ در 393ه 1002م) زاده فاراب و مقيم نيشابور. لغت نويس و مبتکرانديشه هاي پرواز
ابوالعباس احمد بن محمد بن کثير فرغاني : اهل فرغانه در ماوراء النهر (ورا رود ).در زمان مامون برآمد - ستاره شناس و نظريه پرداز نجومي
بابا طاهر عريان : شاعر و صوفي نامدار مشرق زمين در قرن 5 هجري . سروده هاي وي بزرگترين سند در اثبات زبان و ادبيات کوردي ايران است
بوبراندا : دوره هخامنشي (زمان خشايار شاه) مهندس برزمهر : پهلوان و دلير مرد ايران در زمان پادشاهي بهرام گور
برزويه : طبيب و انديشمند مخصوص انوشيروان عادل که کتاب کليله و دمنه را از هند به ايران آورد و به زبان پهلوي ترجمه کرد
بديع اسطرلابي : (مرگ در بغداد در 1140/1139 م) اهل اصفهان- ستاره شناس و سازنده اسطرلاب
بنو موسي ( محمد ، احمد و حسن ) : سده سوم هجري - خراساني الاصل ، مهندس مکانيک ، هندسه دان ، و رياضي دان
بلاش : يکي از پادشاهان اشکاني که به اشک بيست و دوم معروف بود و در سالهاي 51 تا77 ميلادي پادشاهي ايران را بر عهده داشت و خدمتي بزرگ به ايران زمين نمود. زيرا کتاب ارزشمند ايرانيان ( اوستا ) که در زمان حمله اسکندر به ايراناز ميان رفته بود با تلاش و همت او دوباره گردآوري شد
برازه : دوره ساساني زمان فرمانروائي اردشير( 241-226 م) مهندس و احيا کننده شهر فيروز آباد يا اردشير خوره
بابک خرمدين :سردار دلير و پيشواي نهضت خرمدينيان يا سرخپوشان که بر ضد حکومت عرب قيامکرد و 22 سال دست يورش گران عرب را از کشور ما کوتاه کرد و مبدل به سمبلياز مقاومت ايرانيان در برابر حمله بيگانگان به کشور شد . وي در تاريخ 2صغر سال 223 هجري قمري در سامرا به دستور خليفه تازي تکه تکه شد . پس ازوي خانواده و همسرش نيز کشته شدند بوذرجمهر : بزرگمهر معروف ترين و انديشمند ترين وزير دربار انوشيروان دادگر که گفتگوي هاي خرد ورزانه او در تاريخ ايران ثبت گشته است
بهرام چوبين : سردار دلير ايران که در زمان پادشاهي هرمز چهارم ايران را از حمله وحشيانه ترک هاي مغول نجات داد و با لشگر کشي و حمله به آنان ارتش آنان را شکست داد . که بعدها در جنگ با روميان شکست خورد
برانوش : دوره ساساني- سازنده شادروان شوشترپيروزان : يکي از سرداران ايراني در زمان يزدگرد سوم . که در جنگهاي ايرانيان با اعراب رشادتهاي از خود بر جاي گذاشت جمشيد :پسر طهمورث - چهارمين پادشاه پيشدادي . که جشن نوروز را بنيان نهاد و رسومو آيين هايي شادي براي ايرانيان بر جا گذاشت که او را جم يا جمشاسب همگفته اند ابو موسي جابرين حيان : در 160 هجري قمري در کوفه بر آمد - اهل توس ، شيميدان و کاني شناس و ستاره شناس بزرگ ايراني . اوبا تحقيقات خود پيشرفتهاي در علوم به وجود آورد.دوره زندگي جابربن حيانهمزمان با اوج عظمت و شکوه و قدرت مسلمانان بوده زماني که هارون الرشيدخليفه مسلمانان بود و از علم و دانش حمايت مي کرده است جابر با امام صادقرابطه داشته و از اصحاب امام جعفرصادق بوده است.وي از حمايت برمکيانبرخوردار بود امّا هنگاميکه جعفربرمکي به دستور خليفه کشته شد ماندن دربغداد را صلاح ندانست و فراري شد و به زادگاهش بازگشت.در آنجا در تنهايي وانزوا به کارهاي علمي و تحقيقي پرداخت تا سرانجام از جانب مامون عباسيمورد احترام و حمايت قرار گرفت.در دايرهَ المعارف بريتانيکا ذکر شده کهجابربن حيان علوم پنهاني را از امام صادق يادگرفت.وي راجع به اسطرلاب مطالبي را نوشته است.از کارهاي مهمي که جابر درزمينه علم کيميا انجام داده آن است که اصل عناصر يوناني را تغيير داده واظهار کرده است که از آن عناصر تنها دو جوهر به نام گوگرد و زيبق به وجودمي آيد.آزمايشگاه شيمي جابر تا دو قرن از ديد مردم پنهان بود تا اينکهزماني که مي خواستند در شهر کوفه در نزديکي دروازه دمشق بنايي بسازندآزمايشگاه وي را کشف کردند.جابر بيشتر عمر خود را در آزمايشگاه بسر برد ويدر آنجا به تجزيه و ترکيب مواد گونان مي پرداخت با توجه به به همين مسئلهمي توان او را از اولين دانشمندان اسلامي که علم شيمي را بر پايه آزمايش وتحقيق بنا کردند نام برد.وي در زمينه رنگها تحقيقات و کشفيات جالبي ارائهنموده است.حدس زده اند که وي به خاصيت راديواکتيو هم پي برده است.ويروشهايي را براي استخراج و تصفيه فلزات مطرح کرده است.جابر اعتقاد داشت کهتبديل عنصري به عنصرس ديگر از راه وساطت جوهري اسرار آميز صورت مي گيرد اوو شاگردانش اين جوهر اسرارآميز را اکسير نام نهادند.جابر به خوبي از تهيهو ساختن سفيداب سرب آگاه بوده است.ابن النديم در کتاب الفهرست به بيش ۳۵کتاب او اشاره مي کند که از مشهورترين آنها ميتوان به اين کتابها اشارهکرد:*کتاب الزيبق*کتاب الرکن*کتاب الاحجار*کتاب القمر*کتاب واحدالاول
حافظ شيرازي : حضرت لسان الغيب حافظ شيرازي شاعر - عارف و اديب پارسي گوي قرن 7 هجري
حلاج : حسن ابن منصور حلاج . از عرفاي مشهور ايراني - اسلاميقرن سوم هجري که با گفتن عقايد مخالف خود عليه اعراب افراطي به شهرت رسيد. او را صاحب کشف و کرامت دانسته اند و چون در زمان المقتدر خليفه عباسيخلاف موازين و عقايد اسلاميان افراطي آن زمان سخن گفته بود به اصرار فقهايبغداد او را دستگير و مدت هشت سال در زندان سر کرد و سپس وي را از زنداندر آوردند و بعد از زدن هزار ضربه شلاق به وي هر دو دست وي را قطع کردند وسپس هر دو پاي وي را بريدند و بعد جسدش را سوزاند واين وحشيگريهاي اعرابکه به نام اسلام کردند هزاران بار در تاريخ ما به ثبت رسيده است
خاقاني شرواني : بزرگ قصيده گوي پارسي و شاعر نامدار قرن 5 هجري ايران زمين
ابو جعفر محمد بن موسي خوارزمي : يکي از دانشمندان بزرگ ايراني که *منجم*رياضيدان*و جغرافيدان*که در سال۱۸۵(ه.ق)در نزديکي بغداد به دنيا آمد.او بزرگترين عالم زمان و عصر خويشبود.اجدادش اهل خوارزم بودند امّا به احتمال زياد خودش از اهالي قطربوليمنطقه اي نزديک بغداد بود.او در زمينه رياضيات و نجوم مهارت بسزاييداشت.او اولين رياضيدان دوره اسلامي است که آثارش به دست ما رسيده.وي درزمان خلافت ماُمون عضو"دارالحکمه"که گروهي از دانشمندان در بغدا بهسرپرستي مامون قرار داشتند شد و مورد توجه خليفه وقت بود.او کتاب جبر ومقابله خود را که درباره رياضيات مقدماتي است و اولين کتاب جبر است که بهعربي نوشته شده است.آن را به مامون تقديم کرد.کتابهاي او درزمينه*جبر*حساب*نجوم*که به زبان عربي نوشته شد هم در کشورهاي اسلامي و همدر کشورهاي اروپائي تاثير بسزايي داشت.کتابهاي ديگر او که درباره ارقامهندي است بعد از آنکه در قرن ۱۲ به زبان لاتيني منتشر شد تاثير خاصي برروي اروپائيان گذارد و نام خوارزمي مرادف با هر کتابي که درباره حساب جديدبود قرار گرفت و از همين جا اصطلاح الگوريتم به معناي قاعده محاسبه رواجيافت.از جمله کتابهاي ديگر او در زمينه رياضي مي توان مختصر من حساب الجبرو المقابله*و کتاب الجمع و التفريق*و زيج را نام برد.وي در سال۲۳۳(ه.ق)درگذشت...
خواجوي کرماني : شاعر و عارف قرن 7 هجري ايران زمين