تحقیق شهر سوخته (docx) 11 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 11 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
فهرست
پیشینهی کاوشها 1
جغرافیا و محیط زیست شهر سوخته 2
منطقه گورستان 3
صنعت و پیشهها در شهر سوخته 4
شهر سوخته 7
منابع 17
شهر سوخته
شهر سوخته نام بقایای شهری باستانی است که در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل-زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.
شهری که گفته میشود پیشرفتهترین شهر جهان قدیم بوده است و حتا بسیار پیشرفتهتر از شهر کرت که سینوهه در کتاب خود از آن یاد کرده است.به اعتقاد برخی باستانشناسان اگر بخواهیم به معنای کامل و دقیق شهر توجه کنیم،این شهر را باید قدیمیترین شهر دنیا دانست چرا که معدود شهرهای ژیش از آن، از نظر امکانات و اصول شهرنشینی با آن قابل مقایسه نیستند.[۱]
پیشینهی کاوشها
کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات سودمندی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستانشناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت. این شهر یکی از آثارتاریخی استان سیستان و بلوچستان به شمار میآید.
جغرافیا و محیط زیست شهر سوخته
بر مبنای یافتههای باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان میدهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخشهای مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپههای متوالی و چسبیده به هم واقع شدهاند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.
پژوهشها نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده میشود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقهای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است.
در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شاخههایش به خوبی زمینهای کشاورزی شهر سوخته را سیراب میکرده است.
دریاچه هامون در ۳۲۰۰ قبل از میلاد دریاچهای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخههای قوی از آن منشعب میشده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است. در بررسیهای منطقهای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانههای گوناگون و آبراههایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب میرساندهاند. در نخستین فصل کاوش در شهر سوخته کوچهها و خانههای منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامهریزی شهری در این شهر است.
منطقه گورستان
از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ تعداد ۱۴ گمانه به مساحت تقريبی ۲۳۰۰ متر مربع در گورستان شهر حفاری شده و در نتيجه ۳۱۰ گور كشف شده است. طی كاوش های بهعمل آمده توسط باستان شناسان، برخی از مردم شهر سوخته را با لباس و پارچه كفنی دفن می كردهاند. در تعدادی از قبرها، آثار پارچه در روی بدن اجساد مردگان ديده میشود. پارچه ها به سه شكل گوناگون در گورها ديده میشود:
به صورت كفن ،كه مردهها را در آن میپيچيدهاند؛
به شكل لباس زير انداز و رو انداز؛
كف گور فرش شده و مرده را با لباس در آن میگذاشتند.
اشياء سفالی اصلیترین موادی هستند كه تقريباً در همه گورها وجود دارند در كنار اين دسته از اشياء، هدايای ديگری ساخته شده از سنگ، چوب، پارچه در قبور ديده میشود.
صنعت و پیشهها در شهر سوخته
شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاریهای فصلهای گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاههای صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده میکردهاند. شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد.
باستان شناسان با یافتن مهرهها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور در باره روشهای ساخت ورقهها و مفتولهای طلایی به پژوهش پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحههای طلایی بسیاز نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لولههای استوانهای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقهها به یکدیگر مهرههای سنگ لاجورد را در میان آن قرار میدادند.
در شهرسوخته انواع سفالینهها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجا است. تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاقهای اطراف هامون سبد و حصیر میبافتند و از این نیها برای درست کردن سقف هم استفاده میکردند.
صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر پیشههای مردمان شهر سوخته بوده است.
شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. این نکته نه تنها در بقایای آثار معماری و کارهای ظریف دستی وصنعتی دیده می شود بلکه در سازماندهی اجتماعی شهر نیز دیده می شود.
شهر سوخته دارای تشکیلات منظم و مرتبی بوده است. آثار باقی مانده نشان دهنده این امر است که در این شهر طی هزاره سوم پیش از میلاد، دارای یک نظام مرتب و منظم آبرسانی، تخلیه فاضلاب و دانش پزشکی بوده تا آن حد که پزشکان این شهر نه تنها از فنونی چون شکستهبندی آگاه بودهاند، بلکه می توانستهاند به اجرای اعمال شگفتانگیز جراحی مغز دست بزنند.
از سوی دیگر پیدا شدن تنها لوح نوشته دوران آغاز ایلامی این شهر، همراه با آثار مهرها، نشان از ارتباطات تجاری و کنترل اقتصادی منطقه از سوی این جامعه دارد .
در يك تقسيم بندی كلی، اشياء پيدا شده را میتوان به گروهای زير تقسيم كرد:
اشياء زينتی
اشياء آيينی
اشياء مربوط به پیشهها
اشياء مورد استفاده در زندگانی روزمره
مواد غذايی
شهر سوخته
تدريجأ پرده ازرازهاي زندگي پنج هزارسال پيش مردم فلات ايران برداشته ميشود
دهانة رود هيلمند در سيستان در حدود 5000 سال پيش يكي از آبادترين منطقههاي خاورميانه بوده است
بتدريج اين مطلب روشن ميشود كه جلگة بينالنهرين نخستين مهد تمدن بشر نبوده است و كاوشهاي اخير پرده از بسياري از رازهاي نهفته در سرزمين فلات ايران برداشته است.
«شهرسوخته» بطوريكه از اسم آن معلوم است،شهري است كه روسن نيست در نتيجة چه حادثهاي سوخته و بصورت ويرانهاي درآمده، سپس قرنها گذشت زمان آنرا بفراموشي سپرده. حوادث طبيعي، خصوصأ بادهاي موسمي قشري ازشن شوركوير را برروي آن پوشانده و چنان لاية ضخيمي بوجود آورده كه در حدود چهل سال پيش وقتي دانشمند انگليسي «اورل استين» خواست تحقيقي در مورد قدمت اين شهر كه بصورت تپة مرتفعي درميان كوير قرار داشت بعمل آورد، پس از كندوكاو مختصري چنين تصور كرد كه بزمين بكر رسيده است و كاوش درآن مكان را رها كرده اظهار تعجب كرد ازاينكه اطراف اين تپه نمونة سفالي ديده ميشود كه بسيار قديمي بنظر ميرسد.
چهارده سال پيش «مؤسسة ايتاليائي روابط فرهنگي با شرق ميانه» كه رياست آنرا دانشمند معروف و دوست بسيار نزديك ايران «پروفسور توچي» برعهده دارد تصميم گرفت تحقيقاتي ازنظر باستانشناسي دراين مكان بنمايد. اين مؤسسه قبلأ در افغانستان و پاكستان كاوشهاي دقيقي بعمل آورده بود و علاقه داشت تحقيقات خود را تا قسمتهاي شرقي فلات ايران ادامه دهد. اين كار را به عهدة باستانشناس معروف ايتاليايي «دومنيكو فاچنو» واگذار نمودند و «پروفسور توزي» دانشمند ديگر ايتاليايي مأمور كاوش درمحل شد.
باستانشناسان ايتاليايي، پس از خاكبرداري، از روي شهر «پمپي» و «فوروم»هاي متعدد روم شهرت فوقالعادهاي ازنظر دقت در روش كاوش پيدا كردهاند و در «شهر سوخته» نيز ازهمان روشهايي كه در «پمپي» كه در نتيجة آتشفشاني «وزوو» ناگهان زيرپوستهاي از خاكستر پنهان شده بود استفاده نمودند. روي «شهرسوخته» را پوستهاي بضخامت 20 سانتيمتر پوشانده بود. اين پوشش موجب شده بود كه در حدود 4000 سال ويرانههاي اين شهر قديمي زير خاك دستنخورده باقي بماند. ولي مردم محل درعرض اين مدت دراز فراموش نكرده بودند كه اين تپه باقيماندهاي از تمدن پيرفتهاي است كه در نتيجة آتشسوزي ازبين رفته است، وازپدر به پسر آنرا تحت نام «شهرسوخته» ميشناختند.
كاوشهاي اخير نشان داد كه بلندي ويرانههاي اين شهر به 7 متر از كف جلگه ميرسد. رود هيلمند، همانطوري كه در «شهداد» اتفاق افتاده بود، مسير خود را عوض كرد، و ناچار ساكنان اين ناحيه نيز تغيير مسكن دادند،و حيوانات و پرندگان نيز آن ناحيه را ترك كردند و آنرا به دست باد وشنونك بيابان سپردند، و همين امر موجب شد كه ما امروز موفق شدهايم به راز زندگي انسانهاي پنجهزارسال پيش درزير اين پوشش خاكي دست يابيم، همانطور كه تمدن پيشرفتة مصر قرنها در زير خاك دست نخورده پنهان ماند تا امروز باستانشناسان پرده از اسرار آن برداشتند.
پس ازاينكه كاوشها دراين مكان آغاز شد در حدود چند ميليون قطعات شكستة سفال اززير خاك بيرون آمد. درداخل اطاقها، درخانهها، تعدا بيشماري آثار زندگي از هرنوع بدست آمد. اشياء مختلفي از جنس پارچه و حصير و شيشه در زير پوشش نمك كاملأ سالم باقي مانده بود. برداشتن اين پوشش نمك ممكن بود موجب شود كه آثار مكشوف در نتيجة تماس با هواي آزاد از بين برود. بنابراين لازم بود تدابير مخصوصي براي حفظ آنها بعمل آيد.
درحدود دوميليون اشياء مختلف تحت آزمايشهاي مخصوصي قرار گرفت و براي حفظ آنها اقدامات لازم بعمل آمد. ميان اين اشياء تعدادي استخوانهاي ريز نيز وجود داشت و لازم بود مشخص شود اين استخوانها مربوط به كدام حيوان يا پرنده ياجانداري بوده و كارشان دراين اطاقها چه بوده است.
دراين موقع اينطور بنظر رسيد كه انجام اين كار از عهدة باستانشناسان به تنهايي برنخواهد آمد. بهمين منظور بود كه در حدود ده نفر از متخصصان مختلف ايتاليايي به محل كاوش آمدند و با ميكروسكوپها و بوسيلة تجزيههاي «راديو كاربون» مشغول مطالعة زندگي 5000 سال پيش دراين مكان گرديدند.
درهمين اوان بود كه متخصصان ژاپوني نيز علاقمند به كاوشهاي «شهرسوخته» شدند و زمينشناسان و متخصصان «فيزيكهستهاي» به همكاري با متخصصان ايتاليايي پرداختند و نمونههاي بدست آمده رااز طريق روشهاي «پالئوماگنتيك» و «اورانيوم238» تحت بررسي قرار دادند.
بخشي از خانههاي «شهرسوخته» كه اززير خاك بيرون آورده شده است
بررسيهاي دانشمندان مزبور نشان داد كه بصورت دقيق شهر سوخته در فاصلة بين 2900 تا 1900 سال پيش از ميلاد مورد سكونت بوده است.
هزارسال، نسبت به قدمت بشر، چيز فوقالعادهاي نيست، ولي آنچه كه بنظر ما فوقالعاده ميآيد اين است كه در عرض مدت هزارسال مردم اين ناحيه موفق شدهاند شهر بزرگ و آبادي بوجود آورند كه مردم آن به انواع صنايع دستي پرداخته و حكومت منظمي تشكيل داده بودند و پيرو مذهب واحدي شده روابط تجارتي و فرهنگي گستردهاي با نواحي مجاور خود ترتيب داده بودند.
نكتة قابل توجه ازنظر روشن شدن تاريخ سرزمين ايران اين است كه آثار مكشوف در «شهرسوخته» نشان ميدهد كه مردم اين ناحيه دراوايل استقرارشان، يعني درحدود 2900 سال پيش ازميلاد مسيح روابط بسيار نزديك با مردم تركمنستان داشتهاند و در اواخر دوران وجودشان، يعني پيش از 1900 سال پيش ازميلاد با مردم ساكن در درة پنجاب رابطة بسيار نزديك پيدا ميكنند.
آيا ميتوان از مطلب بالا اينطور نتيجه گرفت كه اينها مردمي بودند كه در حدود 2900 سال پيش از ميلاد از سوي شمال به طرف دهانة رود هيرمند كه در نتيجة شرايط بخصوصي براي شهرنشيني مناسب بود سرازير شدهاند، و سپس هزارسال بعد، در زماني كه مسير رود هيرمند تغيير يافت اين مردم به طرف درة پنجاب مهاجرت كردند و درآنجا امپراطوري بزرگ «موهنجودارو» و «هاراپا» را تشكيل دادند
ظروف سفالين «شهرسوخته» با ظروف سفالين مكشوف در درة پنجاب شباهت دارند. نقش خورشيد كه روي يكي ازاين سفالها نشان داده شده در روي ظروف سفالين شهداد نيز ديده ميشود. شباهت اين نقوش با نقوش ظروف گلي بينالنهرين كمتر است.
بايد بخاطر داشته باشيم كه تمدن شهداد نيز درهمين حدود اوايل هزارة سوم پيش ازميلاد در نتيجة تغيير مسير رودخانه ازبين رفت و درآن زمان مردم شهداد بامردم پنجاب روابط نزديك داشتهاند.
براي انجام تحقيقات بيشتر، دانشمندان ايتاليايي با باستانشناسان شوروي كه در تركمنستان مشغول كاوش بودند تماس گرفتند. تحققات دقيق باستانشناسان شوروي رابطة مردم شهرسوخته با مردم تركمنستان دراوايل هزارة سوم پيش از ميلاد را تأييد نمود.
مردم سيستان دراين مدت با مردم ساكن بين دو رود دجله و فرات روابط تجارتي داشته و اين روابط ازراه زميني و دريايي كناب خليج فارس انجام ميگرفت. مردم بينالنهرين ازهمين طريق ازسنگ لاجورد افغانستان استفاده مينمودهاند. ولي تمدن سيستان را نميتوان وابسته به تمدن جلگة بينالنهرين يامصر دانست زيرا دراين مكان خصوصياتي وجود داشته است كه آنرا كاملأ متمايز مينمايد.
وجود تعداد زياد اشياء بسيار كوچك كه بعضي ازآنها بيش از 2 ميليمتر در 2 ميليمتر عرض و طول ندارند موجب شد ك ازيك متخصص «پالئوبوتانيست» نيز كمك خواسته شود. آزمايشهاي ميكروسكوپي نشان داد كه دراين اجتماع ماهيها و پرندگان و خرچنگها نيز مورد استفادة غذايي بوده است. درميان حيوانان استخوانهاي بز و غزال و گوسفند 99 درصد باقيماندههاي حيواني دراين ناحيه راتشكيل ميدادهاند. بين پرندگاني كه دراينجا مورد مصرف اهالي بودند مرغهاي آبي، قرقاول،مرغابي و غاز وجود داشته است كه بيشتر آنها ميتوانستند اهلي بوده باشند. ضمنأ وجود هزاران پيكان سنگي نشان ميدهد كه شكار پرندگان درميان ساكنان اين ناحيه بسيار رواج داشته است.
دانشمند پالئوبوتانيست «لورنزوكنستانين» مطالعة اين آثار را برعهده گرفت و براي اين كار به سيستان آمد و باستانشناسان پند فيلسوف جهان كهن «اپيكور» يا «ابيقور» را سرلوحه برنامة خود قرار دادند و آن اين بود كه «ازاشياءكوچك به حقايق بزرگ يابند».
مجموع سطحي كه ازاين نظر بايد مورد بررسي قرار گيرد در حدود 100 هكتار وسعت دارد. ميليونها آثار بسيار كوچك از استخوان و چوب وصدف و چوب و نظاير آن تحت بررسي دانشمندان ايتاليايي قرار گرفت.
باستانشناسان دراين مكان آثار دانههاي گندم و جو و شاهدانه و تخم خربوزه و حتي انگور نيز پيدا كردند. اين امر براي دانشمندان باستانشناس مسلم گرديد كه پرندگان و حيواناتي كه آثارشان در شهر سوخته بدست آمده درحال حاضر ديگر دراين مكان زندگي نميكنند.
اشياء ديگري كه ساخت دست انسان بوده است و ازجنس فيروزه يا سنگ لاجورد است در شهرسوخته بدست آمده است.
كاوش كنندگان فكر ميكنند كه وصعت اين شهر به 70 هكتار ميرسيده است. درطرف جنوب و مغرب آن مردگان بخاك سپرده شدهاند. با تخميني كه زده شده احتمال دارد كه در حدود 21000 قبر دراين ناحيه وجود داشته باشد. با كمك متخصصان «پالئوپاتولوژيست» و «آنتروپولوژيست» بسياري از مطالب مربوط به زندگي دراين ناحيه با مطالعة اسكلتها روشن شد. به اين وسيله توانستند بفهمند صاحبان اين قبرها تقريبأ ازچه گروه نژادي بودهاند. سن مردگان در قبرهايي كه شكافته شد نيز تشخيص داده شد و نسبت تعداد مردان به زنان و كودكان معين گرديد. پروفسور «توچي» تصميم دارد از متخصصان ديگري نيز كمك بخواهد كه با معاينة استخوان ساق پاها بتوانند گروه خوني اين مردگان را مشخص نمايند. مثلأ معلوم شد در زمان معيني يك مرض مسري موجب مرگ تعداد زيادي كودكان و نوجوانان شده وآنها را بخاك سپردهاند. استخوان جنيني را درشكم مادرش كه حامله بوده و مرده است تشخيص دادند. اين نوع تحقيقات در مورد مردگان ممكن است نتايج بسيار جالبي در برداشته و در علم باستانشناسي تازگي دارد. بنابر تخميني كه زدهاند در قبرستاني كه مورد تحقيق قرار گرفته 55 درصد از 60 اسكلتي كه بيرون آمده كودكان كمتر از نه سال بودهاند، يك اسكلت از مرد 20 ساله بوده، يك كودك پنجساله بخاك سپرده شده و دريك گور دونفر قرار داده شدهاند.
نقوش بالا باحتمال قوي نشانهاي از خورشيد، يا مفهوم ديگري است كه اكنون برما پوشيده است. نقش خورشيد بصورت صليب در بسياري از نقاط فلات ايران ديده ميشود و احتمالأ مربوط به پرستش خورشيد درآن زمانهاي كهن ميباشد
تحقيقات باستانشناسان نيز نشان داده است كه تعداد زيادي از ساكنان شهرسوخته بكارهايي اشتغال داشتهاند كه مربوط به قوت و غذا نبوده است. صنعت كوزهگري، حصيربافي، سنگ تراشي و تهية جواهرات و زينتآلات از سنگ لاجورد يا فيروزه عدهاي از صنعتگران شهرسوخته را به خود مشغول ميساخته است.
تحقيقات باستانسناسان درناحية سيستان راه جديدي براي بازسازكردن زندگي مردم پيش از تاريخ فلات ايران بازنموده است. براي آنان مهم نيست كه اشياءمختلفي را كه ازنظر هنري ارزشي دارد از زير خاك بيرون آورده در موزهها قرار دهند. آنها ميخواهند بوسيلة ميكروسكوپ، تجزيههاي مختلف ازطريق راديو كاربون، و مطالعة دقيق با روشهاي بسيار جديد روي آثار ناچيز مانند ريزههاي استخوانهاي پرندگان يا باقيمانده حبوبات و چوب و غيره زندگي مردم آن ناحيه را درآن روزهاي بسيار كهن معرفي نمايند.
رود هيرمند پيش ازآنكه درميان شنزارهاي سيستان نابود گردد، درجلگههاي مجاورش وضعي شبيه به درة نيل بوجود آورده بود، به اين معني كه در مواقع معيني در نتيجة بالاآمدن سطح آب زمينهاي واقع دركنار آن مشروب ميشد و خاك را حاصل خيز ميكرد و اين امر سبب شده بود كه ساكنان اين ناحيه بتوانند به كار زراعت بپردازند و در مرحله شهرنشيني موفق به پيشرفتهايي گردند.
اين نكته قابل توجه است كه شهرسوخته تنها نقطه از ناحية جنوب ايران نبوده است كه درهزارة چهارم ازميلاد به درجة نسبتأ بلندي ازتمدن رسيده بوده است.
پايين وسط چپوسط راستبالا چپبالا راست
اينها شايد علاماتي باشند كه براي مردم آنروز مفهوم مشخصي داشتهاند ودرواقع ميتوانند بصورت مراحل اولية «خط» معرفي گردند.
درمجاورت نزديك يا دوراز شهر سوخته در نقاطي مانند «تپة يحيي» و «تلابليس» و بم و شهداد كاوشهايي انجام گرفته است كه حاكي از وجود تمدن پيشرفتهاي در ناحية وسيع جنوب ايران و سواحل فارس بوده است.
اكنون وقت آن رسيده است كه خصوصيات اين تمدن بوسيلة باستانشناسان جوان ما مشخص و معرفي گردد