تحقیق شیعه در عصر امام زمان

تحقیق شیعه در عصر امام زمان (docx) 14 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 14 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

شیعه در عصر امام زمان مقدمه يكى از مسايل اختلافى شيعه و اهل سنت است كه جنبه هاى گوناگونى دارد. مسايل مورد بحث مهدويت عبارتند از: ۱/ اصل مهدويت و انتظار ظهور امام زمان(عج).۲/ امامت امام زمان(عج) در ۵ سالگى و طول عمر امام زمان(عج). ۳/ فلسفه باور داشتن وجود امام زمان(عج) در ميان شيعيان. مسأله نخست نه تنها مورد اتفاق شيعه و اهل سنت است،بلكه همهى ملتها، فرقهها و اديان جهان منتظر ظهور مصلح كل هستند تا در آخر الزمان بر اين جهان، حكومت براند و بشريت را از ستم، رهايى بخشد.در زبور داوود در اين باره مى خوانيم: همانا منتظران خداوند، وارث زمين خواهند بود. پس از اندكى، شرير نخواهد بود... . ولى خداوند صالحان را تأييد مى كند; زيرا آنان كه از وى بركت يابند، وارث زمين مى گردند... ولى نسل شرير از هم گسسته خواهد شد، صالحان وارث زمين خواهند بود و... . در اين جا از ستم و شر، سخن به ميان آمده و گفته شده است شر و ستم از ميان خواهد رفت و صالحان وارث زمين خواهند شد.قرآن مجيد نيز با اشاره به اين رخداد، فرموده است: (لَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِى الصَّالِحون)[1] ما در زبور نوشتيم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد. گفتنى است اناجيل اربعه از آمدن «پسر انسان» خبر داده و از مردم خواسته است انتظار بكشند.[ ۲] آيات قرآن و روايات نبوى نيز از مردم مىخواهند به انتظار روزى باشند كه شخصى از اهل بيت پيامبر و فرزندان فاطمه(عليهما السلام) ظهور كند و با برچيدن بساط ستمكارى، جهان را از عدل و داد، سرشار سازد. اين عقيده در اسلام، امرى مسلّم و انكارناپذيراست تا جايى كه محى الدين عربى حنفى در فتوحات مكيه در بابى با نام وزراءالمهدى (عج)، بحث مفصلى را پيش كشيده و با توضيح دادن دربارهى شمايل آن حضرت، به نام مبارك او اشاره كرده است. [ ۳] همچنين ابن حجر در الصواعق المحرقة به تفصيل در شرح حال امامان دوازدهگانه سخن گفته و بابى به نام الآيات التى وردت فى ذريه فاطمه(عليها السلام) و الآيات التى وردت فى فضائل اهل البيت(عليهم السلام)گشوده است. آنگاه آيات فراوانى را درباره مهدى (عج) آورده است. افزون بر آن، در سنن ابن داوود كه يكى از صحاح ستة اهل سنت است، بابى به نام كتاب المهدى به چشم مى خورد.در ديگر كتابها و صحاح اهل سنت نيز روايات فراوانى در اين باره آمده است. اينك تنها به سه روايت بسنده مى كنيم و خوانندگان را به پى گيرى تفصيلى آنها ارجاع مى دهيم: ۱/ در روايات نبوى موجود در بسيارى از كتابهاى اهل سنت، آمده است: لا تقوم الساعه حتى يلى رجل من اهل بيتى يواطؤ اسمه اسمى.[ ۴] قيامت برپا نمى شود مگر اين كه مردى از اهل بيت من كه نام او همانند نام من است (محمد)، زمام امور را در دست گيرد. ۲/ جابر بن سمره نقل مى كند كه پيامبر فرمود: يكون اثنا عشر اميراً كلهم من قريش.[ ۵] پس از من دوازده امير خواهند آمد كه همگى از قريش هستند. ۳/ رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: المهدى من ولد فاطمه.[ ۶] مهدى از فرزندان فاطمه است. شيعه و اهل سنت بر سر روايت دوم و سوم اختلاف نظر دارند و روايت دوم بيشتر مورد نزاع و بحث قرار گرفته است. مسأله دوم به دو بخش تقسيم مى شود: الف ـ امامت حضرت مهدى(عج) در پنج سالگى. ب ـ طول عمر آن حضرت. چون شبهه دربارهى طول عمر آن حضرت است، به طور فشرده به آن مى پردازيم. گفتنى است پاسخ به اين پرسش، به ابهام بخش نخست نيز پاسخ مى گويد. بايد گفت سخن برخى افراد مبنى بر از دنيا رفتن امام زمان(عج) در سرداب، به دليل و برهان نياز دارد. چون فرض اين است كه طرف سخن و صاحب شبهه كسانى هستند كه قرآن را پذيرفته اند و حقانيت آن را باور دارند، مى گوييم نبايد طولانى بودن عمر يكى از اولياى خدا براى شما شگفت آور باشد; زيرا قرآن كريم دربارهى افراد گوناگون، عمرهاى طولانى برشمرده است. براى نمونه، گفته شده است كه حضرت نوح ۹۵۰ سال پيش از توفان، در ميان قومش بوده و ساليانى پس از توفان نيز زيسته است; «فلبث فيهم الف سنه الاخمسين عاماً.»[ ۷] برخى طول عمر حضرت نوح را ۲۵۰۰ سال نيز گفتهاند.همچنين قرآن كريم، سخن يهوديان دربارهى به دار آويختن حضرت مسيح(عليه السلام) را رد مى كند و مى فرمايد: «و ما قتلوه يقيناً بل رفعه الله اليه»;[۸] همانا كشته نشده، بلكه خدا، او را به سوى خود بالا برده است.براساس چنين آياتى و روايات ديگرى كه از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) وارد شده است، حضرت نوح(عليه السلام)عمرى طولانى داشته و حضرت عيسى مسيح(عليه السلام) نيز حدود دو هزار سال است كه زنده است. بدين ترتيب،چگونه نسبت به عمر امام زمان(عج) اين همه خدشه وارد مى شود و آن را بعيد مى شمارند؟ افزون بر آن، معمرين بسيارى را در تاريخ نام برده اند كه بعضى با اين كه ولى خدا نبوده اند، عمرهاى طولانى داشته اند. جدا از همه اين استدلالها، ما كه خدا را قادر مطلق مى دانيم، چرا باور نكنيم كه خداوند مى تواند براساس مصالحى، ولى خود را براى مدت زمانى طولانى از دسترس مردم، دور نگاه دارد و با اين كار، بندگان خود را آزمايش كند. بنابراين، قرآن كريم، عمر طولانى را براى يك انسان ممكن مى داند، شگفت اين است كه كسانى كه به اين آيات عقيده دارند، به طول عمر امام عصر (عج) به شدت ايراد مى گيرند و آن را منكر مى شوند. اين در حالى است كه اگر چيزى ممكن شد، ميان مصداقهاى آن تفاوتى نخواهد بود. به همين دليل، زنده ماندن عيسى مسيح(عليه السلام) يا مهدى موعود (عج) براى خدا ممكن است و مانعى ندارد.در نتيجه، طول عمر امام زمان به چند دليل معقول است: ۱/ مسأله طول عمر امام عصر(عج) بعيدتر و غريبتر از آفرينش انسان و سير تكوينى او نيست; زيرا او از عالم اصلاب به عالم ارحام و سپس از آنجا به عالم دنيا منتقل مى گردد و پس از آن، برزخ و آخرت در انتظار اوست. خداوندى كه جسم انسان را اين گونه منقلب مى گرداند، مى تواند مخلوق خويش را مدت زمانى بيشتر، در اين دنيا و هر كدام از مراحل آفرينش يا تكوين نگاه دارد: «اِنَّ الله على كل شى قدير». ۲/ ابليس نيز از كسانى است كه به اذن خداوند، عمرى طولانى دارد و هيچ مسلمانى، آن را انكار نكرده است. ۳/ طول عمر امام زمان (عج) مسأله تازهاى نيست و در طول تاريخ در اديان گوناگون، افرادى بوده اند كه طول عمر زيادى داشتند.قرآن و ديگر كتابهاى آسمانى نيز به اين مطلب اشاره كرده اند. بدين ترتيب از آيات و روايات و شواهد تاريخى آشكار مى شود كه طول عمر انسان يا هر موجود ديگرى به اشراف و ارادهى آفريننده اوست. خداوند نيز اراده كرده است ولىّ خويش را از سال ۲۵۵ هـ.ق تاكنون از ديد افراد عادى پنهان بدارد. وظایف اجتماعی شیعه در دوران غیبت عصر غیبت عصر انتظار فرج و آمادگی برای ظهور امام زمان علیه السلام است. دورانی است که شیعیان باید علاوه بر حفظ خویش، مقدمات ظهور را آماده نموده و از خود نیرویی قوی برای یاری آن حضرت بسازند. اما سئوالی که مطرح می گردد این است که در دورانی که امام علیه السلام در پس پرده غیبت به سر می برند وظیفه شیعیان چیست و چگونه باید باشند. در بعد مسائل اجتماعی و روابط مردم با یکدیگر و ساخت جامعه آرمانی برای رسیدن به ملاک و معیارهای ظهور امام زمان علیه السلام، بهترین راه نگاه به احادیث و اشارات معصومین و امام زمان علیهم السلام است که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره می گردد. 1- کمک به فقرا: امام محمدباقر علیه السلام می فرمایند: کسانی که در میان شما قوی هستند به اشخاص ضعیف کمک کنند و آنها را تقویت کنند و کسانی که ثروتمندند به فقرا احسان و بخشش کنند، اسرار ما را پراکنده و فاش نکنید... و بدانید که منتظران این امر، پاداش روزه دار شب زنده دار را خواهند داشت. «الکافی- ج2- ص222» فرهنگ خدمت رسانی به دیگران از فرهنگ هایی است که قرآن کریم بر آن تأکید بسیاری نموده است. معرفی رابطه اجتماعی باتاکید بر انفاق، زکات، صدقه و... برای تولید و ساخت روحیه انفاق و بخشش و خدمت رسانی به دیگران است. و این در زندگی اهل بیت علیهم السلام جایگاه بسیارویژه و مهمی دارد، که مهمترین نمونه آن کمک های شبانه ائمه علیهم السلام به فقرا و مساکین است. تقویت ضعیفان در جامعه و تأمین فقرا توسط خود مردم و شبکه مردمی از دیگر عوامل مهم در جامعه سازی ظهور خواهد بود. 2- گمنامی: امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه بر روی منبر فرمودند: بدانید در آینده فتنه تاریک کور پوشیده ای پیش آید که فقط اشخاص ناشناس و گمنام از آن نجات پیدا کنند. گفته شد: ای امیرمؤمنان اشخاص گمنام چه کسانی هستند؛ فرمود: کسانیکه مردم را می شناسند ولی مردم آنها را نمی شناسند. «غیبه نعمانی- ص141» اگر شهرت، هدف و آرزوی دیرینه انسان شود تمام تلاشها و کوششهای او به سوی خاصی جهت دهی می شود و آن اینکه در دهان مردم بیفتد و از او تمجید کنند. آفاتی در شهرت وجود دارد، از جمله اینکه انسان را بر این می دارد که برای ستایش و تمجید مردم، در راه رضای خلق گام بردارد و این اهرم بسیار بزرگی در انحراف از مسیر حق و خدا خواهد بود.امروزه یکی از مشکلات عمده کارهای فرهنگی و مذهبی در جامعه ما این است که گمنامی یک اصل نیست. برعکس، ارائه گزارشهای قطور و آمارهای کذایی از اهداف مسئولین فرهنگی و مذهبی است و این باعث شده که در تربیت نسل جوان فقط کارها و تلاش هایی صورت پذیرد که وجهه شهرتی و تبلیغاتی داشته باشد. در حقیقت ما بنده تبلیغات شده ایم نه بنده خدا. 3- ورع، خوش خو، خوش رفتار: امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکس دوست دارد و خشنود می شود که از اصحاب و یاران امام قائم صلوات الله علیه باشد باید انتظار بکشد و در حال انتظار ورع پیشه کند و خوش خو و خوش رفتار باشد. «بحارالانوار-ج25-ص140» الف- ورع ورع گامی بالاتر از تقوا است. تقوی در این است که انسان محرمات الهی را ترک نموده و واجبات را انجام دهد، ولی ورع در این است که انسان از کارهای شبهه ناک هم دوری کند. مکروهات را ترک و مستحبات را انجام دهد. این مطلب اشاره به این دارد که یاران امام زمان علیه السلام باید فوق العاده باشند. مقامی بالاتر از متقین داشته باشند. علاوه بر عمل به وظیفه اصلی خویش گامی فراتر گذاشته، اهل ایثار و فداکاری باشند.اگر انسان تقوای الهی را پیشه کند، عنایات و الطاف الهی شامل او شده، خداوند علم و برکاتش را بر او نازل می کند، از جایی که گمان نمی برد به او روزی خواهد داد و... ولی اگر ورع پیشه کند قطعا الطاف بیشتری نصیب او خواهد شد. علاوه بر این کسی که در حال خدمت است اگر با ورع باشد ثمره و نتیجه و بازدهی کارش بسیار بالا خواهد شد. ب- خوش اخلاقی و خوش رفتاری اخلاق خوش از ارزشهای والای الهی و انسانی است که در روایات به عنوان معیار ارزش ایمانی فرد معرفی شده است. خداوند در قرآن کریم، پیامبر عظیم الشأن خود را صاحب خلق عظیم معرفی می نماید. انسان خوش برخورد و خوش رفتار از جامعه، بوستانی می سازد که گلهای آن خدمت، گذشت، ایثار، فداکاری و... خواهد بود. 4- یقین و شناخت صحیح: امام سجاد علیه السلام فرمودند: همانا برای قائم ما دو غیبت است که یکی از دیگری طولانی تر است. غیبت دوم آن چنان طولانی می شود که بیشتر قائلین به امامت وی از او بر می گردند و کسی ثابت نمی ماند جز افرادی که یقین قوی و شناخت صحیح داشته باشند و در مورد آنچه ما دستور داده ایم برای خود حرجی نبینند و تسلیم ما اهل بیت باشند. «کمال الدین-ج1-ص323» شناخت صحیح و یقین قوی به امام زمان علیه السلام در دوران غیبت ازابزارهای مهم حفظ دین و سلامت انسان است. اما متأسفانه از مهم ترین مشکلات که امروز در مورد شناخت امام زمان علیه السلام وجود دارد شناخت ناصحیح از آن امام همام است. پرداختن به مسائلی چون قتل و خونریزی و معرفی چهره امام زمان علیه السلام به عنوان یک انسان خونریز به حدی که جوی های خون به راه می افتد، قاتل امام زمان علیه السلام که زنی است دارای ریش و سبیل، آیا 313 تن انسان خوب وجود دارد یا خیر؟ و... که هیچ دردی از دردهای جامعه دینی و منتظر را دوا نمی کند.پرداختن به مسائل مهمی همچون چگونگی آماده کردن جامعه جهانی برای ظهور مولا، چگونگی تربیت نسلها برای خدمتگزاری در محضر امام زمان علیه السلام و... نیازهای مهمی است که نباید از آن غافل شد. 5- انجام کارهایی که باعث نزدیکی به اهل بیت است: « هرکدام از شما باید کاری انجام بدهد که او را به محبت و مهر ما نزدیک نموده و از کارهایی که خوشایند ما نیست و موجب خشم ما می گردد پرهیز نماید. زیرا که امر ما به یکباره و به طرز ناگهانی رخ خواهد داد و آن موقع، توبه سودی برجان او نداشته و پشیمانی او از گناه، او را از کیفر گناه نجات نخواهد داد». توقیع امام زمان علیه السلام به شیخ مفید- بحار الانوار-ج3-ص174 معیاراعمال انسان در دوران غیبت عترت رسول الله صلی الله علیه وآله است. لذا امام زمان علیه السلام برای برنامه های رفتاری شیعیان اصیل ترین معیار را بیان نمودند. کارهایی انجام دهد که او را به محبت و مهر ما نزدیک نماید و از کارهایی که خوشایند ما نیست و موجب خشم ما می گردد پرهیز نماید.اگر این معیار در زندگی شیعیان منتظر جاری شود، قطعا جامعه برای ظهور مولا آماده خواهد شد. این معیار جامعه شیعه را از فردمحوری، استقلال فکری افراد و کارهای سلیقه ای نهی می نماید؛ که امروزه آفت و آسیب بسیار بزرگی در بین شیعیان و مذهبیان است. اعمال سلیقه های شخصی در عزاداریها، کارهای دینی، برنامه های مذهبی و... آثار ناشناسی در جامعه از خود بر جای گذاشته که علاوه بر عدم منفعت ضررهای بزرگی را متوجه جامعه مهدوی نموده است. 6- صبر بر فقر، صبر بر دشمنی مردم، شکیبایی: امام صادق علیه السلام فرمودند:« به زودی زمانی خواهد رسید که حکومت و سلطنت جز به وسیله کشتار و ستمگری، ثروت و توانگری جز با خست و غضب، محبت و دوستی جز با خارج شدن از دین و پیروی از هوا وهوس بدست نمی آید. پس هرکس که آن زمان را درک نماید و بر فقر آن صبر کند با آن که می توانست ثروتمند شود و بر دشمنی مردم صبر نماید با آنکه می توانست جلب محبت کند، و بر ذلت و خواری آن دوران شکیبا باشد با آنکه می توانست عزیز باشد، خداوند بر چنین شخصی پاداش صدیقی از تصدیق کنندگان مرا عطا خواهد کرد». الکافی-ج2-ص91 قرار گرفتن در ناملایمات و امواج سهمگین دنیا و دنیاخواهی از مشخصه های دوران قبل از ظهور است. قرار گرفتن در مسیر و باقی ماندن در این راه و حفظ سلامت دینی از این آلودگی ها، نشانه صدیقین است.وقتی که رسیدن به حکومت و سلطنت جز از راه کشتار و ستمگری نیست، بر فقر صبر نموده و دنبال جمع آوری ثروت از راه غصب و بخل نباشد. فقر دینی را ترجیح بر ثروتمند بودن غیردینی دهد.در زمانی که جلب محبت از طریق هوی و هوس است انسان بر ذلت و خواری صبر کرده و بخاطر جلب محبت مطیع هوی و هوس نگردد. جمع آوری ثروت از طریق ربا، رشوه، استخدام با پارتی، دزدی و کلاهبرداری نباشد. زنان ار طریق طنازی و عشوه گری محبت دیگران را جلب نکنند؛ بطوریکه زنی تمام ارزشهایش را زیر پا بگذارد تا در مغازه ای یک مشتری را جذب کند. 7- کنترل زبان، ماندن در خانه: امام صادق علیه السلام فرمودند: «زمانی بر مردم فرا خواهد رسید که امامشان از آنها غیبت خواهد نمود. خوشا بحال کسانیکه در آن زمان بر امر ما ثابت و استوار باشند. کمترین پاداشی که برای آنهاست این که خداوند متعال با این سخن آ ن ها را صدا می زند: ای بندگان من که به نهان من ایمان آورده و غیب مرا تصدیق نمودید؛ مژده باد بر شما پاداش نیکوی خودم. شما بندگان و کنیزان حقیقی و واقعی من هستید، شما را می پذیرم و کوتاهی شما را می بخشم و شما را می آمرزم.بواسطه شما بندگانم را از باران سیراب می کنم و بلا و گرفتاری را از آنها برطرف می سازم. اگر شما نبودید عذاب خود را بر آنان فرو می فرستادم. جابر می گوید: عرض کردم: ای فرزند رسول خدا؛ بهترین عملی که یک فرد مؤمن می تواند در آن زمان انجام دهد چیست؟ فرمود: حفظ و کنترل زبان و ماندن در خانه». کمال الدین-ج1- ص330 منظور از کنترل زبان فقط وفقط غیبت نکردن و تهمت نزدن نیست بلکه اظهارنظرهای شخصی و غیرتخصصی و غیرواقعی در امور، دخالت کردن در مسائل و مطالبی که مربوط به تخصص نیست، تخریب دیگران به انحاء مختلف، چاپلوسی کردن نزد مسئولین برای رسیدن به مقامی بالاتر، تبلیغ ناصحیح دین و... همه از آفاتی است که سرچشمه آن به زبان برمی گردد. خانه نشینی و دوری از اجتماعی که هرکس به فکر جدا کردن پول از مردم برای شخص خویش است و فعالیتهای خالصانه و سالم از دیگر وظایف شیعیان در دوران غیبت است. 8- حفظ اتحاد و یکدلی: «اگر شیعیان ما که خداوند آنان را بر حاجتشان موفقشان کند در وفا به آن عهد و پیمانی که داشتند با دلهای خود گردهم می آمدند، مبارکی دیدارها از آنان به تأخیر نمی افتاد و سعادت ملاقات ما هرچه زودتر نصیب و روزی آنان می شد. ملاقاتی که براساس شناختی راستین و تصدیق از آنان نسبت به ما بود. پس چیزی آنان را از ما دور نمی دارد، جز آن که کارهایی که ما آنها را ناپسند می دانیم به ما می رسد، کارهایی که ما از آنان ناپسند می دانیم». توقیع دوم امام زمان علیه السلام به شیخ مفید- بحارالانوار-ج53-ص176 اتحاد شیعیان اهل بیت و یکدل بودن آنان در تمام زمینه ها عامل بسیار مهم ظهور امام زمان علیه السلام است. اما اختلافاتی که در بین شیعیان در زمینه های مختلف عقیدتی، سیاسی، اخلاقی و رفتاری و... بوجود آمده است، عامل مهم تأخیر ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. چه این که با اتحاد شیعیان، اولا قدرت شیعیان فوق العاده بالا رفته و در مقابل دشمن را هم زمینگیر خواهد نمود. اختلافات بین شیعیان از بین خواهد رفت و جامعه برای ظهور آماده خواهد شد. 9-شکیبایی: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: « در جای خود آرام بگیرید و بر بلا و سختی شکیبا باشید و دست و شمشیرتان را در راه تمایلاتتان بکار نبرید و در آنچه خداوند برای شما زود مقدر نفرموده، شتاب نکنید تا زمان آن فرارسد». نهج البلاغه- خطبه190شکیبایی بر بلاها و سختی ها بهترین راه مبارزه با آن است. حضرت علی علیه السلام در کنار توجه به شکیبایی در سختی ها و بلاها، به عدم پیروی از تمایلات اشاره می نمایند که دست و شمشیرتان را در راه تمایلات خود بکار نبرید. این کلام مولا هدف و مقصود اصلی را روشن می نماید که هدف باید خدا و عبادت خدای متعال باشد. هرکس در مسیر انتظار قدم برمی دارد باید هدفی جز خدای متعال نداشته باشد. عقيده شيعه درباره امام زمان ‏عليه السلام نام مبارك امام زمان‏عليه السلام "محمدبن حسن عسكرى" است، القاب مشهور حضرت عبارت است از: "مهدى موعود" و "قائم" و "صاحب الزمان‏عليه السلام" و ...ايشان بنا بر مشهور در سال ( 255) هجرى قمرى(1) در شهر سامرا متولد شد و در سال ( 260) يعنى در سن پنج سالگى به مقام خلافت عظمى و امامت كبرى نائل گرديد. از آغاز تولد از ديدگاه اغيار مخفى است و تا سال ( 329) افرادى به عنوان سفير يا نائب خاص بين ايشان و مردم وساطت داشته‏اند كه معروفين آنها در بغداد چهار نفر بودند: "عثمان‏بن سعيد"، "محمدبن عثمان"، "حسين‏بن روح" و "على‏محمد سمرى". اين فاصله زمانى را غيبت صغرا مى‏نامند و از سال ( 329) تا به امروز باب سفارت و نيابت خاص حضرت مسدود شده و تا بحال ادامه دارد و زمان ظهور ايشان نامعلوم است.دليل اين عقيده روايات متواتر و ادله قطعى عقلى و نقلى است، مرحوم آية اللَّه حائرى‏رحمةاللَّه مى‏فرمود: من ده هزار دليل بر اين عقيده دارم؛ و در نوشته‏هاى ايشان به خط خودشان آمار اجمالى پانصد حكايتِ(2) ديدار، در خواب و بيدارى بيان شده، كه در كتابهاى ديگر نقل نشده است.بسيارى از علماى خاصه و عامه در رابطه با امام زمان‏عليه السلام كتاب‏هاى مستقلى نوشته‏اند. حاج ميرزا حسين نورى‏رحمةاللَّه آمار اين كتاب‏ها را در نجم الثاقب به تفصيل آورده است كه به چهل كتاب مى‏رسد و بيست شخصيت اهل سنت را كه عقيده آنان درباره امام زمان‏عليه السلام با ما يكى است به تفصيل معرفى نموده و گفتار آنان را در آن كتاب نقل كرده است.علامه مجلسى‏رحمةاللَّه جلد سيزده بحار الانوار را به معرفى حضرت امام زمان‏عليه السلام اختصاص داده كه توسط جناب آقاى دوانى ترجمه و به چاپ رسيده است و نام اين ترجمه "مهدى موعود" است.سيد محمد صادق خاتون آبادى در اين‏باره كتابى به نام كشف الحق نوشته كه معروف به اربعين خاتون آبادى است، در اين كتاب چهل حديث مستند درباره حضرت مهدى‏عليه السلام را ترجمه و شرح كرده است. مرحوم سيد هاشم بحرانى در خاتمه كتاب غاية المرام درباره حضرت مهدى‏عليه السلام به ( 120) آيه قرآن و ( 192) حديث از عامه و خاصه استدلال نموده است. در اين مقام شايسته است بخشى از آنچه را كه استاد معظم حضرت آية اللَّه العظمى شيخ حسين وحيد خراسانى، در مقدمه توضيح المسائل خود ذكر نموده‏اند بياورم.شيخ صدوق (اعلى اللَّه مقامه) به دو واسطه از احمدبن اسحاق‏بن سعد الاشعرى كه از اكابر ثقات است نقل مى‏كند، كه گفت: "داخل شدم بر حسن‏بن على‏عليهما السلام و اراده داشتم كه از او سؤال كنم از جانشين بعد از خودش.ابتداءا آن حضرت فرمود: يا احمدبن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى از زمانى كه آدم را آفريد زمين را از حجتى براى خدا بر خلق خودش خالى نگذاشته و خالى نخواهد گذاشت تا قيامت، به او بلا را از اهل زمين دفع مى‏كند، و به او باران را نازل مى‏كند، و به او بركات زمين را بيرون مى‏آورد.گفت: پس گفتم: يابن رسول اللّه! بعد از تو امام و خليفه كيست؟پس آن حضرت بر خاست شتابان داخل خانه شد، بعد بيرون آمد و بر شانه آن حضرت پسرى سه ساله بود كه گويا صورت او ماه شب بدر بود، پس فرمود:يا احمدبن اسحاق! اگر بزرگوارى تو بر خداى عزوجلّ و بر حجج او نبود پسرم را به تو نشان نمى‏دادم، اين پسر همنام و هم كنيه پيغمبر خداست، كسى است كه زمين را پر از قسط و عدل مى‏كند همچنان كه از جور و ظلم پر شده است.يا احمدبن اسحاق! مَثَل او در اين امت مَثَل خضر و مَثَل ذى‏القرنين است، و اللّه! هر آينه غيبتى خواهد كرد كه از هلاكت نجات پيدا نمى‏كند مگر كسى كه خدا او را بر قول به امامت اين پسر ثابت كرده، و به او توفيق دعاى به تعجيل فرج او را داده است.پس احمدبن اسحاق گفت: گفتم: اى مولاى من! آيا علامتى هست كه قلب من به آن مطمئن شود؟آن پسر به عربى فصيح فرمود: "انا بقيّة اللّه فى ارضه و المنتقم من اعدائه؛ من بقية اللّه هستم در زمين خدا و انتقام گيرنده‏ام از دشمنان خدا" اى احمدبن اسحاق! بعد از ديدن، طلب اثر مكن. پس احمدبن اسحاق گفت: بيرون آمدم مسرور و شادمان، فرداى آن روز برگشتم نزد آن حضرت گفتم: يابن رسول اللّه، خشنودى من به منّتى كه بر من نهادى بزرگ شد، پس چيست سنّتى كه در اين پسر از خضر و ذى‏القرنين جريان دارد؟ فرمود: طولانى شدن غيبت، يا احمد. گفتم: يابن رسول اللَّه! هر آينه غيبت اين پسر طولانى مى‏شود؟ فرمود: بلى به پروردگارم قسم! تا زمانى كه بيشتر قائلين به اين امر، از اين امر برگردند، و باقى نماند مگر كسى كه خداوند عزّوجلّ از او عهد گرفته براى ولايت ما، و ايمان را در دل او نوشته، و او را به روحى از جانب خودش مؤيد كرده است.يا احمد بن اسحاق! اين امرى است از امر خدا، و سرّى است از سرّ خدا، و غيبى است از غيب خدا، پس(3) بگير آنچه دادم به تو و آن را كتمان كن و از شاكرين باش كه فردا در علّيين با ما خواهى بود".ظهور آن حضرت به روايتى كه عامّه و خاصّه نقل كرده‏اند از كنار خانه خداست، و جبرائيل از يمين او و ميكائيل از يسار اوست، و چون ملكى كه واسطه افاضه علوم و معارف الهيه كه حوايج معنوى انسان است جبرائيل است، و ملكى كه واسطه افاضه ارزاق و حوايج مادى آدمى است ميكائيل است، كليد خزينه علوم و ارزاق در اختيار آن حضرت است(4)، و با صورتى ظهور مى‏كند كه در روايات عامه و خاصه، آن رخساره به كوكب درّى(5) تشبيه شده است، و "له هيبة موسى و بهاء عيسى و حكم داود و صبر ايوب"(6) و با پوششى كه به تعبير امام هشتم‏عليه السلام "عليه جيوب النور تتوقّد من شعاع ضياء القدس".(7)ظهور آن حضرت -به روايتى كه شيخ طوسى در "الغيبة" و صاحب "عقد الدرر" ذكر كرده‏اند- روز عاشورا است(8)، تا تفسير (يُريِدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللّهِ بِاَفْوَهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِه وَ لَوْكَرِهَ الْكافِرُونَ)(9) ظاهر شود، و شجره طيبه اسلام كه به آن خون پاك آبيارى شده، به دست آن حضرت به ثمر رسد، و آيه كريمه (وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوما فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا)(10) بر مصداق اعلاى خود تطبيق شود.آنچه ممكن است موجب شبهه در ذهن ساده انديشان شود طول عمر آن حضرت است، ولى بايد دانست كه طول عمر يك انسان -حتى تا چندين هزار سال- نه محال عقلى است و نه محال عادى، زيرا محال عقلى آن است كه به اجتماع يا ارتفاع دو نقيض منتهى شود، مثل آن كه مى‏گوييم: هر چيزى يا هست يا نيست، يا هر عددى يا زوج است يا فرد، كه اجتماع و ارتفاع هر دو عقلا محال است، و محال عادى آن است كه به نظر عقل ممكن است ولى مخالف قوانين طبيعت است، مانند آن كه انسانى در آتش بيفتد و نسوزد.و طول عمر انسان قرن‏ها و بقاى سلول‏هاى بدن به حال نشاط جوانى نه از قسم اول است و نه از قسم دوم، بنابر اين اگر حيات انسانى مانند نوح (على نبيّنا و عليه السلام) نهصد و پنجاه سال واقع شد، زياده بر آن هم ممكن است، به اين جهت دانشمندان در جستجوى يافتن راز بقاى حيات و نشاط جوانى بوده و هستند، همچنان كه با قواعد علمى به وسيله اختلاف تركيب اتمهاى فلزات مى‏توان آنها را در مقابل آفت مرگ و زوال بيمه كرد، و آهنى كه زنگار مى‏گيرد و تيزاب آن را مى‏خورد به طلاى نابى آفت‏ناپذير تبديل كرد.بنابر اين طول عمر يك انسان از نظر عقلى و علمى ممكن است، هر چند راز آن براى بشر كشف نشده باشد. گذشته از اين كه اعتقاد به امام زمان‏عليه السلام در مرتبه بعد از اعتقاد به قدرت مطلقه خداوند متعال، و اعتقاد به نبوت انبياء و تحقق معجزات است، به اين جهت قدرتى كه آتش را بر ابراهيم سرد و سلامت مى‏كند و سحر ساحران را در كام عصاى موسى نابود مى‏نمايد، و مرده را به دم عيسى زنده مى‏كند، و اصحاب كهف را قرن‏ها در خواب بدون مدد غذا نگه مى‏دارد، براى او نگه داشتن انسانى هزاران سال با نشاط جوانى، به جهت حكمت بقاى حجت در زمين و نفوذ مشيّت به غلبه حق بر باطل، سهل و آسان است(11) (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرادَ شَيْئا أَنْ يَقُولَ لَهُ، كُنْ فَيَكُونُ).دير زمانى نيست كه قبر شيخ صدوق در رى باز شد و بدن تازه او نمايان گشت، و روشن شد كه قانون طبيعت در مورد پيكر او استثنا خورده، و عوامل فساد از تأثير در اندراس بدن او عقيم گشته است. اگر عموم قانون طبيعت در مورد شخصى كه به دعاى امام زمان‏عليه السلام به دنيا آمده و كتابى با عنوان "كمال الدين و تمام النعمة" به نام آن حضرت نوشته تخصيص بخورد، تخصيص آن در مورد خليفه خدا و وارث جميع انبياء و اوصياء تعجب ندارد.شيخ الطايفه در كتاب "الغيبة" مى‏گويد: "و اما ظهور معجزاتى كه دلالت بر صحت امامت او در زمان غيبت دارد بيشتر از آن است كه احصا شود"،(12) اگر عدد معجزات تا زمان شيخ -كه در سنه ( 460) هجرى وفات نموده است- بيش از حد احصا باشد، تا زمان ما چه اندازه خواهد بود؟ نتیجه هر چند امام زمان‏عليه السلام غايب از انظار است، و اين غيبت موجب محروم شدن امت از قسمتى از بركات وجود آن حضرت است كه متوقف بر ظهور است، ولى قسمتى از فيوضات، وابسته به ظهور نيست.او همچون آفتابى است كه ابر غيبت نمى‏تواند مانع تأثير اشعه وجود او در قلوب پاكيزه شود، مانند اشعه خورشيد كه در اعماق زمين جواهر نفيسه را مى‏پروراند، و حجاب ضخيم سنگ و خاك مانع استفاده آن گوهر از آفتاب نمى‏شود.و چنان كه بهره‏مند شدن از الطاف خاصه خداوند به دو طريق ميسر است: اول: جهاد فى اللّه به تصفيه نفس از كدورت‏هايى كه مانع از انعكاس نور عنايت اوست. دوم: اضطرار كه رافع حجاب بين فطرت و مبدأ فيض است (أَمَّن يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ)(14) همچنين استفاده از واسطه فيض خدا كه اسم اعظم و مَثَل اعلاى اوست به دو طريق است: (15)اول: به تزكيه فكرى و خلقى و عملى كه "اما تعلم أن أمرنا هذا لا ينال إلّا بالورع". دوم: به انقطاع از اسباب مادى و اضطرار، و از اين طريق، بسيار كسانى كه بيچاره شدند، و كارد به استخوان آنها رسيد، و به آن حضرت استغاثه كردند نتيجه گرفتند. در خاتمه به قصور و تقصير نسبت به ساحت قدس آن حضرت اعتراف مى‏كنيم، او كسى است كه خدا به او نور خود را، و به وجود او كلمه خود را تمام كرده است، و او كسى است كه كمال دين به امامت و كمال امامت به اوست، و دعاى وارد در شب ميلاد او اين است: "اللهم بحق ليلتنا هذه و مولودها و حجتك و موعودها التى قرنت الى فضلها فضلك، فتمت كلمتك صدقا و عدلا، لا مبدّل لكلماتك و لا معقّب لآياتك، نورك المتالّق و ضياؤُك المشرق و العلم النور فى طخياء الديجور الغائب المستور جلّ مولده و كرم محتده، و الملائكة شهّده و اللَّه ناصره و مؤيّده اذا آن ميعاده، و الملائكة امداده، سيف اللَّه الذى لا ينبو، و نوره(16) الذى لا يخبو، و ذو الحلم الذى لا يصبو ...". منابع: [1]. انبياء، ۱۰۵/ [1]. نك: انجيل متى، باب ۲۴، آيات ۴۰ و ۴۵، انجيل مقدس، باب ۱۳، آيهى ۲۷، انجيل لوقا، باب ۱۳، آيات ۳۷ ـ ۴۱; انجيل يوحنا، باب۱۴، آيهى ۳۰/ [2]. فتوحات مكيه، محى الدين عربى حنفى، ج ۳، باب ۳۶۶، وزراء المهدى (عج). [2]. مسند احمدبنحنبل، ج ۱، ص ۳۷۶، سنن ابن داوود، ج ۴، ص ۱۰۶; صحيح ترمذى، ج ۴، ص ۵۰۵ و... . [4]. صحيح بخارى، الجزء الرابع فى كتاب الاحكام، ص ۱۷۵; صحيح مسلم، كتاب الامارة، باب الناس تبع لقريش والخلافة لقريش، ج ۲، ص ۱۹۱; صحيح ترمذى، ج ۲، ص ۴۵ و... . [5]. اين حديث در بيشتر كتابهاى اهل سنت مانند: سنن ابن داوود، ج ۴ و مستدرك حاكم، ج ۴ آمده است. [6]. عنكبوت، ۱۴/ [7]. نساء، ۱۵۸/

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته