تحقیق عرضه عبارتست از جریان کالا (docx) 14 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 14 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
اقتصاد خـرد
عرضه عبارتست از جریان کالا - خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا.همچنین میتوان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:۱-درآمد۲-هزینه تولیدهمچنین با ثابت در نظرگرفتن بعضی عوامل در کوتاه مدت یک رابطه مثبت بین مقدار عرضه کالا یا خدمات و قیمت آن ایجاد میشود که به قانون عرضه شهرت دارد.
انتقال تابع عرضه
با کاهش قیمت از p1 به p2 مقدار تولید نیز از q1 به q2 رسیده است و منحنی عرضه به سمت راست جابجا شده است
تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی.منحنی تقاضا مکان هندسی مجموعه نقاطی است که یک فرد برای بدست آوردن کالا یا خدماتی حاضر به پرداخت چه میزان پول است.و یک تولید کننده به ازای هر قیمتی مایل به چقدر تولید است.شیب منحنی تقاضا منفی است،یعنی اینکه هر چقدر قیمت افزایش یابد مقدار تقاضا کاهش مییابد.عوامل زیادی بجز قیمت بر روی تقاضای افراد موثر است که از آنجمله میتوان به قیمت کالاهای جانشین و مکمل ، سلیقه مصرف کنندگان ، انتظارات از آینده و میزان درآمد مصرف کنندگان اشاره نمود.قانون تقاضا نیز به این معنی که با افزایش قیمت، مقدار تقاضا کاهش یافته و در مقابل با کاهش قیمت، مقدار تقاضا افزایش مییابد.به رابطه منفی قیمت و تقاضا قانون تقاضا میگویند.
انتقال منحنی تقاضا
با جابجا شدن منحنی تقاضا به سمت راست و افزایش تقاضا٬ قیمت ازp1 به p2 رسیده و مقدار تولید نیز از q1 به q2 افزایش یافته است
عرضه و تقاضا یک مدل اقتصادی میباشد که اثر قیمت را بر روی مقدار در بازار رقابتی بررسی میکند.قیمت بر روی مقدار تقاضا از طرف مصرفکنندگان و مقدار تولید از طرف عرضهکنندگان اثر میگذارد.در نتیجه اقتصاد در قیمت و مقدار به تعادل میرسد.سایر عوامل موثر در تعادل اقتصادی نیز در این مدل باعث تغییر تقاضا و عرضه میشوند.
اصول بنیادی
در P0 و Q0 منحنی عرضه و تقاضا یکدیگر را قطع کردهاند.این نقطه قیمت تعادلی را نشان میدهد.قسمت A مازاد و کمبود عرضه و B کمبود و مازاد تقاضا را نشان میدهد.
مدل عرضه و تقاضا در واقع برای بازار رقابتی تنظیم شده است که در آن هیچ یک از خریداران و فروشندگان نمیتوانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند ،و قیمت به صورت یک داده است.مقدار تولید محصول توسط تولیدکننده و مقدار تقاضا توسط مصرفکننده ٬ وابسته به قیمت محصول در بازار است.قانون عرضه میگوید که در ثابت بودن سایر شرایط مقدار عرضه وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر عرضه بیشتر و در قیمت پایینتر عرضه کمتر خواهد بود.و قانون تقاضا نیز میگوید با ثابت بودن سایر عوامل در قیمتهای بالا تقاضا کمتر و در قیمتهای پایین تقاضا بیشتر خواهد بود.
در بازار رقابتی قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین میشود.قیمت تعادلی یک کالا دقیقا برابر با قیمتی است که مصرفکنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند.در قیمتهای بالاتر کمبود تقاضا باعث میگردد و باعث مازاد عرضه میشود.این اضافه عرضه به قیمت فشار میآورد و باعث میشود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد.در قیمتهای پایینتر نیز٬مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر میشود و باعث مازاد تقاضا میشود.این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود(قیمت تعادلی)میشود.پس از اینکه قیمت به تعادل رسید٬این قیمت میل به استمرار و باقی ماندن دارد.
منحنی عرضه عمودی
در اینجا قیمت ازp1 بهp2 رسیده است و منحنی تقاضا نیز از D1 به D2 رسیده است اما مقدار عرضه تغییری نکرده است
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد.
تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجز به پیشرفت تمام رشته های مهندسی شد.
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد. از نظر اقتصاد تولید به مفهوم ساخت کالا یا ارائه خدمات می باشد. خدماتی مانند خدمات ارائه شده بوسیله پزشکان ، معلمان ، تعمیر کاران و ... نیز از نظر اقتصادی کالا به حساب می آیند زیرا همه افراد فوق نیز هدفشان از ارائه خدمت ارضای نیازهای دیگ افراد مردم است . از این گذشته ،آنان که در شبکه توزیع به کار اشتغال دارند مانند عمده فروشان و خرده فرو شان و کارکنان در واحدهایی که به حمل و نقل کالا یا مسافر مشغولند نیز بخشی از شبکه تولید به حساب می آیند. زیرا تولید کالا تا زمانی که کالاها به دست مصرف کننده نرسد کامل نمی گردد. تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ما قبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجر به پیشرفت تمام رشته های مهندسی شد. کالا هر چیزی است که بتوان برای جلب نظر، تملک، استفاده یا مصرف به بازار عرضه کرد و قابلیت تأمین یک خواسته یا نیاز را داشتهباشد. کالاهای فیزیکی، خدمات، اشخاص، سازمانها و ایدهها از این دستهاند. در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و مواد مختلفی که توسط تولید کننده، به بازار عرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی ازنیازهای انسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه می شوند، و به فروش می رسند تا توسط مصرف کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آن ها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطه ای نامیده می شود. کالاهایی که نیازهای اوّلیه ی مصرف کنندگان را تأمین می کند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف می شود، کالاهای لوکس نامیده می شود.
تورم با افزایش نقدینگی
چون میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میزان نقدینگی به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر میزان نقدینگی بسیار افزایش یابد، کالا و خدمات در جامعه کم شده و قیمتها(بهاها) افزایش مییابد(تورم).
بنابراین کنترل نقدینگی از مهمترین اهداف کشورها میباشد و سیاستهای گوناگونی را بدین منظور میگذارند. برای نمونه افزایش فرآوری و تولید درونمرزی، که با گردآوری کالای کافی و بسنده، از تورم جلوگیری میکند.
مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری با آن روبرو است. دلیل اصلی این چالش این است که بیشتر منابع بانکها از محل سپردههای کوتاهمدت تامین مالی میشود. علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی میشود که درجه نقدشوندگی نسبتاً پایینی دارند.
وظیفه اصلی بانک ایجاد توازن بین تعهدات کوتاهمدت مالی و سرمایهگذاریهای بلند مدت است. نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی قرار میدهد. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سوددهی بانک به سپردههای مردم و در نتیجه از دست دادن بازار میشود.
مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی در سطوح مختلفی صورت میگیرد. اولین نوع مدیریت نقدینگی به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی پیشبینی میشود. دومین نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانیتر شش ماهه تا دو ساله پیشبینی میکند. سومین نوع مدیریت نقدینگی به بررسی نقدینگی مورد نیاز بانک در شرایط بحرانی میپردازد.
تورم از نظر علم اقتصاد به معنی افزایش سطح عمومی قیمتها در طول یک زمان مشخص است. نرخ تورم برابر است با تغییر در یک شاخص قیمت که معمولا شاخص قیمت مصرف کننده است.
ریشههای تورم
دیدگاه کینزی دو دلیل عمده را برای تورم ذکر میکند: کاهش عرضه کل یا افزایش تقاضای کل. دیدگاه پولگرایان (Monetarist) رشد عرضه پول مازاد بر رشد اقتصادی را عمدهترین دلیل تورم میداند. به عبارت ديگر، تورم تناسب نداشتن حجم پول در گردش با عرضه خدمات و كالاهاست. تقریبا تمام اقتصاددانها بر این نکته متفقالقولند که تورم پایدار و دراز مدت ریشهای جز عرضه پول و افزایش نقدینگی ندارد. هر چه ميزان تورم بیشتر شود،قدرت خريد یک واحد پول كمتر میگردد.
در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و موادّ مختلفی که توسط تولید کننده، به بازار عرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی ازنیازهای انسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه می شوند، و به فروش می رسند تا توسط مصرف کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آن ها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطه ای نامیده می شود. کالاهایی که نیازهای اوّلیّه ی مصرف کنندگان را تأمین می کند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف می شود، کالاهای تجملّی نامیده می شود.
تعریف پول
عبارتاست از آن چیزی که در داد و ستد مورد قبول عموم افراد جامعه باشد و تعریف رایج آن بهصورت مقابل میباشد: M۱=CU+DD
که در آن M حجمپول، CUاسکناس و مسکوکات در دست مردم و DD سپردههای دیداری (سپردههای جاری که با صدور چک برای افراد قابل برداشت میباشد) میباشند. تعریف دیگری که برای پول ذکر میشود، تعریف گسترده پول یا حجم نقدینگی میباشد و بهصورت زیر تعریف میشود: M۲=CU+DD+T=M۱+T که در آن T سپردههای مدت دار و پس انداز (شبه پول) میباشد. تعریف دیگر نیز برای پول وجود دارد، ابزاری است که برای خرید کالاها و خدمات یا بازپرداخت بدهیها به کار میرود. معمولاً سه وظیفه سنتی برای پول ذکر شده که عبارتاند از: وسیله مبادله، واحد شمارش یا سنجش و ذخیرهارزش یا ثروت.
بانک مرکزی در کشورها وظیهانتشار اسکناس را به عهده دارد، این بانک از ذخایر ارزی (ذخایری از ارزهای معتبر جهان مانند دلار و پوند و یورو)، ذخایر طلا، مطالبات از دولت و مطالبات ارز بانکهای تجاری بهعنوان پشتوانههایی برای انتشار اسکناس استفاده میکند. در مقابل ترازنامه بدهی بانک مرکزی، همان اسکناس و مسکوکات در دست مردم، ذخایر قانونی اضافی و احتیاطی بانکهای تجاری میباشند. بانک مرکزی بایستی بهازای داراییهای خود اسکناس منتشر کند ولی در برخی موارد مانند اعطای اعتبار و وام به بانکهای تجاری بهجای انتشار اسکناس و تحویل آن به بانک تجاری میتواند بهصورت دفتری حساب آن بانک را بستانکار کند و بهآن حق اعطای وام به وام گیرندگان خود را بدهد.
منبع
اقتصاد چیست؟،محمد مهدی بهکیش، نشر نی، چاپ دوم،۱۳۸۱
انواع پول
پول بانکی (شامل وجوه و اعتبارات بانکی در بانکهای تجاری) پول نقد (شامل اسکناس و مسکوک) پول الکترونیک (شامل کارتهای اعتباری و نیز اعتبارت کدی)
[ویرایش] مدلی برای فرآیند خلق پول
در اینجا به مفهوم ضریب فزاینده میپردازیم، وقتی بانک مرکزی با افزایش پایه پولی (انتشار اسکناس) مثلاً ۱ ریال منتشر میکند این پول دردست مردم قرار میگیرد بخشی از اسکناس بهصورت سپرده نزد بانکهای تجاری نگهداری میشود، سپس بانکها بخشی از این سپرده را بهصورت ذخایر قانونی و اضافی نزد بانک مرکزی نگهداری میکنند و بخشی دیگر را با اعطای وام به وامگیرندگان بهصورت سپردههای دیداری اعطاء میشود این روند همینطور ادامه پیدا میکند و در واقع پول اعتباری بهوجود میآید. و فرآیند تکاثری خلق پول توسط بانکهای تجاری نیز همین موضوع است. در زیر به بیان ریاضی این موضوع میپردازیم:
CU=cd.DD
این رابطه بیانکننده آناست که کل اسکناس و مسکوکات نگهداری شده توسط مردم برابراست با نسبت اسکناس به سپرده(cd) ضربدر کل سپردههای دیداری:
RR= rr. DD
این رابطه نیز نشان دهندهآن است که کل ذخایر قانونی بانکها نزد بانک مرکزی RR، برابربا نرخ ذخیره قانونی ضربدر کل سپردههای دیداری نزد بانکهای تجاری:
ER= er. DD
این رابطه نیز نشان دهنده کل ذخایراضافی بانکها(ER) برابر با نرخ ذخیرهاضافی ضربدر وکل سپردههایدیداری مردم نزد بانکهای تجاری حال بهبررسی محاسبه پایهپولی از جهت مصارف میپردازیم. ) CU+RR+ER = همانطور که میدانیم چون صورت کسر بزرگتر از یک خواهد بود، پس همواره بیش از پایهپولی عرضهپول وجود خواهد داشت که مازاد عرضهپولی بر اثر اعطای وام بانکهایتجاری و ایجاد پولاعتباری بهوجود میآید.
بررسی عوامل موثر بر حجم پول
با توجه به رابطه بالا میتوان عوامل که سبب تغییر حجمپول میشود را بهطور خلاصه بهصورت زیر برشمرد: ۱- تغییر پایه پولی، ۲- تغییر نسبت اسکناس به سپرده cd ۳- تغییر نرخ ذخیره قانونی، rr ۴- تغییر نرخ ذخیرهاضافی، er واضح است که هر عاملی که سبب افزایش پایه پولی شود، عرضه پول را نیز افزایش میدهد. مقدار تغییر در عرضه پول نیز با ضرب کردن ضریب فزاینده خلق پول در تغییر پایهپولی بهدست میآید. ابتدا به بررسی اثر تغییر در ذخایرارزی روی حجمپول میپردازیم: فرض شود ذخایرارزی افزایش یابد و مازاد ترازپرداختها داشته باشیم، این مازاد ذخایرارزی بانک مرکزی را مجبور میکند که با انتشار اسکناس و یا از طریق بستانکار کردن حساب بانکهای تجاری و افزایش ذخایر اضافی سبب افزایش پایه پولی و عرضه پول میشود. افزایش ذخایر طلا نیز مانند ذخایرارزی است که وقتی در حساب بستانکار بانک مرکزی افزایش یافت، این بانک بایستی با انتشار اسکناس یا ایجاد اعتبار برای بانکهای تجاری آن را متوازن کند. افزایش مطالبات بانک مرکزی از دولت به دو روش، تامین مستقیم بودجه دولت و خرید اوراق قرضه دولتی توسط بانک مرکزی در بازار سبب افزایش پایه پولی (بهدلیل افزایش داراییهای بانک مرکزی) میشود و بانک مرکزی از طریق انتشار اسکناس یا ایجاد اعتبار در نزد بانکهای تجاری ترازنامه خود را متوازن میکند. البته گاهی اوقات بانک مرکزی برای خنثی کردن اثر تراز پرداختها بر عرضهپول اقدام به خرید و فروش اوراق قرضه دولتی میکند که بهآن خنثیسازی یا عقیمسازی میگوییم. مطلبات بانک مرکزی از بانکهای تجاری نیز سبب افزایش پایهپولی میشود. چنانچه بانک مرکزی اعتبارات و وام به بانکهای تجاری اعطا کند حساب این بانکها نزد بانک مرکزی بستانکار میشود و بانک مرکزی ذخایراضافی این بانک را در حساب بدهی خود افزایش داده و قدرت وامدهی آنها را بالا میبرد و در واقع ذخایراضافی بانکها نزد بانک مرکزی کمکم به ذخایرقانونی تبدیل میشود.
ابزارهای سیاست پولی بانک مرکزی
برای اجرای سیاست پولی توسط بانک مرکزی برای تغییر در عرضهپول میتوان از سهابزار زیر استفاده کرد:(۹) ۱) عملیات بازار باز ۲) نرخ ذخیره قانونی ۳) نرخ تنزیل مجدد هرگاه بانک مرکزی قصد اجرای سیاست پولی انبساطی را با استفاده از عملیات بازار باز را داشته باشد، اقدام به خرید اوراق قرضه دولتی در بازارآزاد میکند، به همین ترتیب مطالبات بانک مرکزی از دولت افزایش یافته و منابع پایهپولی افزایش مییابد، از سوی دیگر بانک مرکزی با انتشار اسکناس یا ایجاد ذخایراضافی برای بانکهای تجاری مصارف پایه پولی را افزایش میدهد. اگر بانک مرکزی تصمیم بهاجرای سیاست پولی انبساطی از طریق تغییر نرخ ذخیره قانونی را داشته باشد، اقدام به کاهش این نرخ میکند. و بخش بیشتری از منابع بانکهای تجاری آزاد میشود و حجم پول افزایش مییابد. چنانچه بانک مرکزی سیاست پولی انبساطی را با تغییر نرخ تنزیل انجام دهد، اقدام به کاهش این نرخ مینماید. دراین صورت بانکهای تجاری از ذخایراضافی خود میکاهند و همچنین بر استقراض خود از بانک مرکزی میافزایند و شروع به گسترش وام و اعتبار به مشتریان خود کرده و بهاین ترتیب بهافزایش حجمپول کمک میکنند. لازم بهذکر است در بسیاری از کشورها علاوه بر موارد فوق از ابزارهای دیگری نیز برای کنترل حجم پول استفاده میکنند، از انواع این ابزارها میتوان به کنترل مستقیم، وضع سقف برای رشد اعتبارات بانکهای تجاری و خودداری از اعطای وام بهاین بانکها ذکر کرد. بهعنوان مثال در کشورمان در طی سالهای بعد از انقلاب با تعیین سقف برای رشد اعتبارات بانکهای تجاری مانع از اعطای وام و اعتبار به بانکهای تجاری دلخواه شد.
تغییرات درونزای عرضه پول و کارایی سیاست پولی و مالی
عرضهپول تحت تاثیر عوامل گوناگونی بهویژه نرخ بهره دچار تغییر میشود، با توجه بهاینکهافزایش نرخ بهره سبب کاهش ذخایراضافی بانکها و افزایش وامدهی بهآنها و در نهایت موجب افزایش عرضهپول میشود، میتوان عرضهپول را بهصورت تابعی از نرخ بهره و به شکل زیر ارایه کرد:
Ms/P=f(r) ; f ` > ۰
با پذیرفتن برونزا بودن عرضهپول، یکی از نتایج مهم تبعیت عرضهپول از نرخبهره، کم شیبتر شدن منحنی LM میباشد و بدان معنی است که در حالت برونزا بودن عرضهپول، با افزایش درآمد تقاضای معاملاتی پول افزایش مییابد در نتیجه برای حفظ تعادل بازارپول و با توجه به ثابت بودن عرضهپول لازم است نرخ بهرهافزایش یابد تا بتواند سبب کاهش تقاضای سفتهبازی پول شود. اما اگر عرضهپول خود تابعی از نرخبهره باشد در صورت افزایش درآمد و افزایش تقاضای معاملاتی پول، افزایش کمتری در نرخ بهره برای حفظ تعادل بازار پول لازم است (به معنی کم شیب شدن منحنی LM است). دلیل آناست که با افزایش نرخ بهره عرضهپول افزایش یافته و لازم نیست که تقاضای سفتهبازی پول کاهش زیادی داشته باشد. همین موضوع، افزایش لازم در نرخبهره برای حفظ تعادل بازار پول بعد از افزایش درآمد ملی و افزایش تقاضای معاملاتی پول را کوچکتر مینماید که به معنی کم شیب تر شدن منحنی LM میباشد.