تحقیق علاقه دانش اموزان نسبت به مدرسه

تحقیق علاقه دانش اموزان نسبت به مدرسه (docx) 23 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 23 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

بررسی علل بی انگیزگی و بی رغبتی دانش آموزان ابتدایی نسبت به حضور در مدرسه نام نویسنده کارشناسی پیوسته - رشته علوم تربیتی - ترم پنجم ایمیل چکیده : مقاله حاضر ماحصل مشاهدات من در مدرسه .... واقع در استان زنجان میباشد. در این پژوهش سعی شده بود علل بی رغبتی دانش آموزان دوره ابتدایی مورد بررسی قرار گیرد.هدف عمده از این تحقیق، کمک به دانش آموزانی بود که بنا به دلایلی دچاربی انگیزگی تحصیل شده بودند. این تحقیق بر اساس روش کیفی مبتنی بر تجربه صورت گرفته بود.جامعه مورد مطالعه این پژوهش مدرسه دولتی ....وهمچنین نمونه من ، مصادف تعدادی از دانش آموزانی بود که از خود بی رغبتی نسبت به مدرسه نشان میدادند.شیوه گرد آوری اطلاعات و ابزار های مورد استفاده در این پژوهش شامل چک لیست ، مصاحبه و پرسشنامه شفاهی ، مشاهده و یادداشت برداری میباشد. لازم به ذکر است که این پژوهش به روش میدانی و با رویکرد روایت پژوهی صورت گرفته و شیوه تحلیل داده ها ، کدگذاری و تحلیل کیفی کد گذاری ها میباشد.طبق تجزیه و تحلیل کد های بدست آمده این نتایج بدست آمد که در انگیزه دانش آموزان چهار عامل اساسی مدرسه ، معلم ، محتوای آموزشی و خانواده تاثیر گذار میباشد.در صورتی که بتوانیم مدارس را جذاب تر کنیم تا حد قابل توجهی میتوان دانش آموزان را جذب مدرسه کرد.معلم نیز به نوبه خود یکی از ارکان بسیار مهم آموزش میباشد. اگر معلم بتواند روش تدریس خود را جذاب تر کرده و هم غیر از آن كه مسایل آموزشی را می‌آموزد، دراصلاح رفتار و تربیت فراگیران بكوشد، خشك و عبوس برخورد ننماید،كلاس درس، كلاسی خوشایند و پرجاذبه خواهد شد.محتوای آموزشی نیز یکی دیگر از محرک های مهم افزایش انگیزه هست.درصورتی که محتوای آموزشی در عین غنی بودن سرشاراز جذابیت باشد دانش اموزان را ناخودآگاه جذب خود میکند.خانواده هم منزلت والایی دارد.این نهاد مهم از ابعاد مختلف ، در پیشرفت تحصیلی دانش آموز نقش مهمی را ایفا میکند.در نتیجه با توجه به عملکرد چهار رکن ذکر شده لازم است تا هر معلمی با آگاهی کامل از اثرات آن ها، بتواند انگیزه دانش آموزان را بهبود بخشد. کلید واژه ها : علاقه ، علل بی رغبتی ، انگیزه ، جذب دانش آموزان ، مدرسه مقدمه و بیان مسئله : روزهای اواخر شهریورماه روزهای خاصی است. برای بعضی شیرین و برای برخی دلهره آور است؛ چون با پایان شهریورماه و نزدیک شدن فصل هزار رنگ، دانش‌آموزانی هستند كه هنوز دوست ندارند پاییز از راه برسد. آن‌ها علاقه‌ای نسبت به رفتن مدرسه ندارند و لحظه لحظه‌های روزهای پایانی تابستان را با بی‌میلی می‌گذرانند! رفتار انسان متأثر از احساسات او می باشد. به عبارت دیگر احساسات، طرز فکرها، اعتقادات و ادراکات انسان ،به وجود آورنده رفتارند. حال اگر این احساسات دانش آموزان نسبت به مدرسه منفی باشد موجب نوعی بی رغبتی نسبت به مدرسه میشود. انگيزه، حالات دروني فرد است كه موجب تداوم رفتارش تا رسيدن به هدف مي‌شود. انگيزه ارتباط مستقيم و مثبت با پيشرفت تحصيلي دارد.به همين علت علاوه بر آنكه انگيزه وسيله‌اي براي پيشرفت تحصيلي در نظر گرفته مي‌‌شود، گاهي از آن به عنوان هدف نيز نام برده مي‌شود، زيرا با افزايش انگيزه، پيشرفت تحصيلي نيز پديد مي‌آيد.از آنجا كه هوش و استعداد تحصيلي به‌عنوان دو عامل اساسي در پيشرفت تحصيلي، كمتر تحت تأثير معلم يا مربي واقع مي‌شود، سعي بر آن است كه با افزايش انگيزه دانش‌آموزان حداكثر بهره‌ وري از هوش صورت گيرد. زيرا در حالت مساوي برابري هوش و استعداد تحصيلي افراد، مشاهده شده است كه پيشرفت تحصيلي افراد با انگيزه چشمگيرتر بوده است. با وجود آنكه معلمان در تغيير هوش و استعداد تحصيلي نقش چنداني ندارند، ولي مي‌توانند در بالا بردن انگيزه دانش‌‌آموزان مفيد واقع شوند. بنده در مدت زمانی که به عنوان کارورز در مدرسه .... حضور داشتم، از نزدیک نظاره گر رفتار دانش آموزان کلاس های مختلف بودم.با توجه به مشاهداتی که در این مدرسه صورت گرفت، مشاهده کردم هنگام زنگ کلاس ،دانش آموزان با تاخیر به کلاس ها میرفتند ولی هنگام خروج از کلاس ها با سرعت تمام از کلاس ها خارج میشدند.این سوال نظرم را جلب کرده بود که چرا دانش آموزان هنگام ورود به مدرسه بی حال وهنگام خروج از مدرسه شاداب هستند؟بنابراین بر این شدم تا اینگونه رفتار دانش آموزان را به صورت دقیق تر مورد مشاهده قرار دهم. سرانجام در تاریخ 21/1/95 شروع به ثبت مشاهدات خود نمودم. مساله علاقه دانش آموزان به مدرسه یکی از مهمترین مسائل میباشد زیرا به تدریج این بی میلی ها موجب مدرسه گریزی میشود که در این حالت دانش آموز از مدرسه زده شده و نسبت به آن بی رغبت میشود .این عامل ، پیامد های منفی زیادی داشته و تاثیر سوئی دررشد خلاقیت ،یادگیری وپیشرفت تحصیلی وبروز اختلالات یادگیری دربزرگسالی دارد.لیکن در صورتی که به این مساله مهم پرداخته شود موجب علاقمندی دانش آموزان نسبت به مدرسه و درس ، افزایش انگیزه دانش آموزان و در نهایت موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میشود.علاقه و انگیزه دوعامل محرک برای انسان میباشند. تا زمانی که علاقه ای نباشد، فرد برای رسیدن به هدف تلاش نمیکند.دانش آموزان نیز در صورتی که به درس و مدرسه علاقه ای نداشته باشند انگیزه ای برای رسیدن به هدف های تربیتی و آموزشی نخواهند داشت.بنابراین افزایش علاقه دانش آموزان از ضروریات مهم و اساسی میباشد که نباید از نظرها دور بماند. در مورد تاثیر علاقه دانش اموزان و همچنین میزان علاقه دانش آموزان ، تحقیقات و مقالاتی را که بتواند پاسخگوی سوالات نگارنده مقاله باشد و بتواند وی را قانع سازد یافت شد زیرا به نظر آن مطالعات ناکافی بوده و نیاز به تحقیق بیشتر در این رابطه میباشد. هدف کلی از این تحقیق ، شناسایی علل بی رغبتی و کاهش انگیزه دانش آموزان نسبت به مدرسه میباشد. از هدف های جزئی آن میتوان به موارد زیر اشاره نمود: شناخت زمینه های ایجاد بی رغبتی در دانش آموزان در مدرسه شناخت شیوه های ایجاد علاقه در دانش آموزان نسبت به مدرسه شناخت عوامل اساسی تاثیرگذار در علاقه دانش آموزان نسبت به مدرسه سوالات اساسی که در این تحقیق مطرح است این است که : آیا دانش آموزان نسبت به حضور در مدرسه رضایت دارند؟ در صورت عدم رضایت ، چرا دانش اموزان نسبت به مدرسه بی رغبت هستند؟ برای ایجاد فضایی توام با شور و نشاط چه باید کرد؟ شیوه های جذب دانش آموزان به مدرسه کدام است؟ پیشینه پژوهش : نخستین نکته ی مهم این است که انگیزش انسانی یک موضوع بسیار پیچیده است صدها روان شناس زندگی خود را صرف کرده اند تاعلت نحوه رفتار انسان راکشف کنند . کوشش های آنان به موفقیت های زیادی منجرشده است امروزه مانسبت به چند دهه ی قبل اطلاعات زیادی درباره ی این موضوع داریم اما این موفقیت ها بدین معنا نیست که درک و فهم ماکامل شده است و اکنون می توانیم با این دانش جدید تمام اشکال رفتارها و نگرش های ضد باروری در مدارس کلاسها رامتوقف کنیم اگرموضوع انگیزش انسان اینقدرساده بود معلمان به حل بسیاری از مشکلاتی که با اندک انگیزش دانش آموزان قابل رفع بود فایق می آمدند. بنا براین معلمانی که برای افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان فعالیت می کنند باید بینش و اهدافی متعادل داشته باشئد معلمان باید علاوه برداشتن اهدافی متعادل برای افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان باید آگاه باشند که مجموعه ی یکسانی از شیوه های علمی که در تمام موفقیت موثر باشند وجود ندارد. انگیزش از جمله مباحثی است که قرن ها توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است و دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که ارزیابی انگیزش انسان بسیار پیچیده است .اصطلاح انگیزش (motivation)در اصل از ریشه لاتین (movere)مشتق شده است و به معنی تحریک است. در تعریف انگیزش میتوان گفت که انگیزه یا نیاز عبارت است ازحالتی درونی و کمبود یا محرومیتی که انسان را به انجام یک سری فعالیت وا میدارد. درتعریف دیگر انگیزه به این شکل می باشد : میل به کوشش فراوان در جهت تامین هدفهاي سازمان به گونه اي که این تلاش در جهت ارضاي برخی از نیازهاي فردي سوق داده شود.یک جاندار انگیخته ،در مقایسه با یک جاندار نا انگیخته با نیرو و کارایی بیشتری در یک فعالیت درگیر می شود. موفقیت تحصیلی از جمله مسایل مهمی است که محور بسیاری از پژوهش های آموزشی و روان شناسی است.(براون و کراسی، (1997)؛موس وموس،1990 نایسی و وانیوماکسی 1999). عوامل بسیاری در موفقیت و پیشرفت تحصیلی کودکان و نوجوانان سهیم هستند که برخی ا ز آنها نظیر هوش، توانایی ویادگیری های قبلی ،شناختی هستند و برخی دیگر نظیر محیط خانوادگی جایگاه اجتماعی – اقتصادی ،غیر شناختی اند.(براون و کراسی، (1997). الف: عوامل شناختی به این دلیل مهم هستند که فراهم کننده پایه و اساس ذهنی و تجربی برای یادگیری در آینده هستند ورابطه بین آنها و موفقیت تحصیلی کاملاً بارز وقابل مشاهده است. دویک(2000) معتقد است که باورهای هوشی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان رابطه دارد. ب:عوامل غیرشناختی مثل موقعیت خانواده به لحاظ اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی از جمله عوامل مهم در پیشرفت ها و شکست های تحصیلی کودکان به شمار می رود (گولال1374) نتایج پژوهش ها نیز نشان دهنده ی وجود ارتباط بین بالا بودن سطح اجتماعی اقتصادی والدین و موفقیت تحصیلی دانش آموزان است(باخروو روشلن1965؛نقل از گولال،1374،موس وموس،1990) کالجرو(1982) نشان داد که بین سطح درآمد ،میزان تحصیلات و نوع شغل والدین با موفقیت تحصیلی فرزندان آنها رابطه معناداری وجود دارد. بعد از انجام فعالیتی رفتاردانش آموز به یکی از3 طریق زیر نشان داده می شود: 1- تلاش نکند 2- برای کسب موفقیت تلاش کند 3-برای اجتناب از شکست فعالیت کند چنین فرض شده است که خصوصیت برخی از افراد این است که نوعی انگیزه پیشرفت از خود نشان می دهند حال آنکه برخی دیگر غالباً تحت تاثیر انگیزش منفی گریز از شکست هستند دسته دوم خواهان موفقیت نام گرفته اند و گروه سوم را گریزان از شکست می گویند.(مک للاند،اتکیسون،کلارکو لوئل 1953).تلاش برای موفقیت یا انگیزه پیشرفت ، از خصوصیات دسته خواهان موفقیت است. طبق نظریه مک للاند،اتکینسون،کلارکو لوئل (1953) ، انگیزه پیشرفت یا انگیزه گرایش، از آرزوهای فزاینده کودک ناشی می شود انگیزه مثبت پیشرفت، نیاز به پیشرفت نامیده می شود. معلم دانش آموزی را انگیخته می داند که هم مایل است کارهای مورد نظر وی را انجام دهد و هم اینکه عملا آنها را انجام دهد بر همین منوال معلم دانش آموزی را ناانگیخته می داند که مایل نیست کارهای مورد نظر وی را انجام دهد و یا اینکه باید او را وادار به انجام آنها کرد. نظریه پردازان و محققان انگیزش انسانی به دو نوع کلی از انگیزش یعنی درونی و بیرونی اشاره کرده اند.(دسی،1975؛دسی و ریان،1985؛ لپروگرین،1978؛مالون لپر،1987). انگیزش بیرونی زمانی وجود دارد که افراد به وسیله پیامدی که خارجی است و یا از لحاظ کارکردی مربوط به فعالیتی است که در آن افراد درگیر می شوند برانگیخته می شوند. دانش آموزان که در فعالیتهای مطلوب خود به صورتی فعال درگیر می شوند برانگیخته شده اند ولی دلیل این سختکوشی آنان با ماهیت خود تکلیف ارتباطی ندارد آنان به این خاطر سختکوش هستند که تکلیف را وسیله ای برای رسیدن به اهداف مطلوب دیگری در نظر می گیرند. در مقابل انگزش بیرونی،انگیزش درونی وجود دارد بدین معنی که شخص برای انجام موفقیت آمیز تکالیف خود تمایل درونی دارد خواه برای آن ارزش بیرونی وجود داشته باشد و یا نداشته باشد. اگر چه هر دو جهت گیری یعنی انگیزش درونی و بیرونی در اکثر کلاسها وجود دارد،ولی شیوه های عملی مدارس و سیستم کلاسهای ما طوری طرح ریزی می شود که جهت گیری انگیزش بیرونی را بصورت افراطی تسریع می کند. یکی از راههای اصلی سرعت بخشیدن به انگیزش درونی دانش آموزان برای یادگیری،این است که در محیط های تحصیلی انگیزش درونی با تغییر موقعیتها،از یک روز به روز دیگر حتی دقیقه به دقیقه ادراکات شایستگی و خود تعیین دانش آموزان تغییر خواهد کرد. انگیزش درونی بطور عمده تابعی از احساس کنترل است. معلمانی که در فکر افزایش انگیزش درونی دانش آموزان هستند باید بیاموزند که برای کنترل محیط های یادگیری خود چگونه برای دانش آموزان فرصتهای واقعی ایجاد کنند. به هر حال، آنان باید فرصتهای کنترل را افزایش دهند. استفاده ی ناشیانه و نا آگاهانه از روش های ایجاد انگیزش درونی و بیرونی می تواند مشکلات انگیزشی غیر منتظره ای به وجود آورد بروز مشکل عمده بدین علت است که بین جهت گیری های انگیزش بیرونی و انگیزش درونی رابطه ای مثبت وجود ندارد. یعنی، نمی توان با افزایش درجه ی معینی از انگیزش بیرونی باعث افزایش علاقه ی درونی دانش آموز در یک تکلیف شد تا جایی که سطح انگیزش تحصیلی او به بالاترین حد خود برسد. اگر به افرادی که برای انجام فعالیتهای خاصی انگیزش درونی دارند پاداش داده شود سطح انگیزش درونی آنها در آن فعالیتها در آینده کاهش خواهند یافت(دسی، 1971، 1972، 1973،لپروگرین، 1975، لپروگرینو نایسی، 1973). انگیزش دارای کاربرد مفهومی و درجاتی است وتا اندازه ای نیز از توانائیهای فطری و آموختنی پیروی می کند.معلم به هیچ وجه کنترل همه جانبه بر همۀ فرایندهای انگیزشی کلاس درسی ندارد.ولی دستکاری و کنترل کردن انگیزه های کودک در کلاس به شکل گیری شخصیت او اثر می گذارد.در این مورد بحث تقلید بعنوان الگویی برای یادگیری مطرح می شود.تقلید را می توان یادگیری بدون کوشش به شمار آوردکه بوسیله مشاهده ی الگو و بدون توسل به تمرین موجب تقویت رفتار گرددو تأیید این رفتارها موجب ایجاد انگیزه بیشتر برای تقلید از الگوهای مطلوب گردد. اگر معلمان می خواهند که دانش آموزان آنها کنجکاو و پژوهشگر باشند خود باید کنجکاو و پژوهشگر باشند ذکر این نکته قابل توجه می باشد که هر چه کودک رشد می کند و بطور فزاینده ای خود مختار می شود احتمال اینکه معلم بتواند بطور موفقیت آمیزی با استفاده از فرایندهای یادگیری انگیزه های فراگیر را دست کاری کند، کاهش می یابد. والدین در ایجاد انگیزه تحصیلی در فرزندان نقش اساسی دارند؛ هاماچک نشان داده است که چگونه رفتار والدین می تواند اثر چشمگیری بر،انگیزه تحصیلی کودکان بگذارد. (با توجه به نتایج فرضی آن برای موفقیت تحصیلی آنان)، کودکان یاد می گیرند که نگرشهای افراد با نفوذ (والدین ومعلمان ) نسبت به خود، پیشرفت تحصیلی و توانایی بالقوه آنان را درک کرده و این ارزشیابی را بعنوان حقیقت بپذیرند. نتیجه جالبی از یک مطالعه در ارتباط با این موضوع توسط کتکاوسکی و دیگران بدست آمده است آنها متوجه نوعی ارتباط نیرومند بین نگرشهای پیشرفت تحصیلی والدین و رفتار آنها نسبت به کودکان خود شدند. ارزشهای مادر بیشتر بارفتار آنها نسبت به پسران مرتبط بودند تا دختران و در مورد پدران بر عکس آن درست بود. به نظر می رسد که نیاز به پیشرفت تحصیلی، ریشه کاملاً محکمی در نگرشهای والدین نسبت به پیشرفت تحصیلی و رفتار آنها نسبت به فرزندان خود در موقعیت های پیشرفت تحصیلی دارد. روش شناسی: این تحقیق بر اساس روش کیفی مبتنی بر تجربه صورت گرفته است.جامعه مورد مطالعه این پژوهش مدرسه دولتی .... می باشد که به صورت هدفمند انجام گردید و همچنین نمونه من ، مصادف تعدادی از دانش آموزانی است که از خود بی رغبتی نسبت به مدرسه نشان میدادند. شیوه گرد آوری اطلاعات و ابزار های مورد استفاده در این پژوهش شامل چک لیست ، مصاحبه و پرسشنامه شفاهی ، مشاهده و یادداشت برداری میباشد. لازم به ذکر است که این پژوهش به روش میدانی و با رویکرد روایت پژوهی صورت گرفته و شیوه تحلیل داده ها ، کدگذاری و تحلیل کیفی کد گذاری ها میباشد. کد گذاری و تحلیل داده ها : برای تحلیل داده ها از استنباط مفهومی استفاده شده است.تمامی کدبندی های زیراز طریق بررسی مشاهدات، یادداشت برداری رفتار و بررسی پاسخ پرسشنامه از قبل طراحی شده ، حاصل شده است: کد گذاری اولیه : 1 – آقا معلم این زنگ ، زنگ آخر است و ما راحت میشویم؟ 2 – آقا اجازه خسته شدیم ، آخه چقدر بنویسیم؟ 3 – آقا دستم درد گرفته ، هرکاری هم بکنید دیگر نمی نویسم. 4 – آقا مگه باز هم ریاضی داریم ؟چرا همش ریاضی میخونیم؟ 5 – آخ جون امروز سه شنبه هست؛ یعنی فقط فردا را هم باید بیاییم و بعدش دو روز تعطیل هستیم. 6 – ملکان ، خوش به حالت که بابات اومده تا اجازه تورو بگیره بری ؛ بیچاره ما باید تا آخرین زنگ اینجا باشیم. 7 – همین که زنگ اخر میشد ، بچه ها از همان ابتدای زنگ کتاب هارا جمع کرده ، کیف خود را بر میداشتند و آماده رفتن میشدند. 8 – در طول زنگ آخر بچه ها دوبار به هوای اینکه زنگ خورده باشد ، به طرف در هجوم بردند که دوستم مانع رفتن آن ها شد 9 – هنگامی که در ایستگاه اتوبوس نزدیک مدرسه ، منتظر اتوبوس بودم،چشمم به دو دانش آموز افتاد که به طرف پنجره پشتی مدرسه سنگ پرتاب میکردند. 10 – پنجره پشتی مدرسه با یک توری فلزی محافظت میشد 11 – حیاط پشتی مدرسه و روی دیوار پشتی پر از سنگ هایی بود که بچه ها در زمان های مختلف پرتاب کرده بودند. 12 – آقا این مدرسه چی داره که از اون لذت ببریم؟خشک خشکه دیگ. 13 – آقا معلم مگه الان زنگ آخر نیست؟اه چرا این زنگ ها تموم نمیشه؟ 14 – من بخاطر این از مدرسه خوشم نمیاد که تو مدرسه نمیتوانیم هرکاری که دلمون خواست انجام بدیم.مثلا اجازه نداریم با تبلت بازی کنیم، ولی توخونه آزادیم 15 – من از آقای ......متنفرم چون ایشون همیشه مارو بخاطر ریختن آشغال تنبیه میکنه.کاش زودی مدرسه تموم شه واز دست همشون (کادر آموزشی)راحت شیم. 16 – خانوم حوصلمون از درس سر رفت ، اجازه بدید تا دوباره آقا یک فیلم آموزشی با لپتابش پخش کنه 17 – وقتی یک اشتباهی را دوبار انجام دهیم ، خانوم معلم سر ما داد میزنه ، واسه همین هی دعا میکنم کلاس ها زودی تموم شه. 18 – نمیشه به جای این کتاب ها کتاب های دیگه بخونیم ؟این کتاب ها حوصله آدمو سر میبرن. 19 – راست میگه آقا تو این کتاب ها یک مطلب که آدم خوشش بیاد نیست، من یک کتاب دیگ دارم اون رو دربیارم بخونیم؟ 20 - شرمنده آقا نتونستم کتاب بنویسیم رو کامل کنم ،تمرین هاش خیلی زیاده 21 – کاش همه کتاب ها مثل کتاب علوممون بود.خیلی کیف میده.این کتاب هارو باید فقط خوند ولی تو علوم وقتی آزمایش کنید هارو آزمایش میکنیم خیلی کیف میده 22 – توی مدرسه دلم واسه برادرم تنگ میشه . دوست دارم زودتر مدرسه تعطیل شه تا بتوانم با برادرم بازی کنم 23 – همیشه بیچاره داداش بزرگم میگفت مدرسه ، پدر آدم رو در میاره ولی من به حرفاش گوش نمیدادم.بیچاره راست میگفت . 24 – خیلی از بچه ها از مامان بابا هاشون برای حل تکالیف کمک میگیرن ولی تو خونه به من کمکی نمیکنن واسه همین همیشه تکالیفم نیمه تموم میمونه. همیشه استرس دارم که خانوم معلم میخواد دعوام کنه 25 – من همیشه از اینکه بخوام با خانوم مدیر روبه رو شم خجالت میکشم ، چون هیچوقت پدر مادرم به جلسه اولیا و مربیان نمیان. تجزیه و تحلیل داده ها : در این قسمت قصد دارم ابتدا با طبقه بندی داده ها به تجزیه و تحلیل آن ها بپردازم. 50497952122100 1 - مدرسه دارای محیطی خشک مدرسه : 2 - تعداد زنگ ها زیاد 3 - محدود کردن آزادی دانش آموزان 52374292152650 1 - دادن مشق زیاد معلم : 2- تدریس مکرریک درس در روز 3 - روش تدریس خشک 4 – بد اخلاقی 45382941768560 1 - عاری از جذابیت 2 - مطالب زیاد محتوای آموزشی : 3 - عدم توجه کافی به سلایق و علایق دانش آموزان 4- مفاهیم اکثرا به صورت تئوری وکم بودن مفاهیم عملی 508355922299700 1 – دلتنگی بخاطر دوری از اعضای خانواده خانواده : 2 –ایجاد پیش ذهنیت های بد از مدرسه در ذهن دانش آموزان 3 - عدم توجه کافی به دانش آموزان وعدم کمک به اودر حل تکالیف 4 - عدم همکاری لازم با مدرسه با توجه به طبقه بندی فوق ، مشاهده میشود که 4 عامل اساسی مدرسه ، معلم ، محتوای آموزشی و خانواده نقش شگرفی در انگیزه و علاقه دانش آموزان نسبت به مدرسه دارند. 1 - نقش مدرسه : مدرسه به عنوان خانه دوم دانش آموزان تاثیر بسزایی در انگیزه دانش اموزان دارد. امروزه از هر دانش‌آموز در مدرسه انتظار می‌رود که ساکت، خوش‌رفتار و مۆدب باشد اما به نظر نمی‌رسد در چنین محیطی شور و هیجان لازمه‌ یادگیری وجود داشته باشد. (اگرچه بسیاری از معلمان شیوه‌هایی را برای ایجاد سرگرمی و انرژی در کلاس به کار می‌برند تا دانش‌آموزان بسیاری از این انرژی روحیه گرفته و به کار ادامه دهند.) منفعل ‌بودن مخالف روحیه‌ کودکی و نوجوانی است. نوجوانی به ویژه سن شور و احساسات است، پسران و دختران مشتاقانه می‌طلبند تا در یادگیری ها و تجربیاتی پرشور با یکدیگر به رقابت بپردازند. با اطلاع و آگاهی از ویژگی‌های این دوره از زندگی و نیز نیازهای مربوط به آن معلمان می‌توانند هوش، روحیه و مهارت های دانش‌آموزان خود را گسترش دهند. قبل از اینکه سراغ بررسی روش های جذاب کردن کلاس برویم توجه به نکات زیر ضروری است: دانش‌آموزان فعالیت‌هایی را دوست دارند که سرگرم‌کننده، جذاب و رقابتی باشد. دانش‌آموزان از فعالیت‌های خسته‌کننده بیزارند. در صورتی که خستگی تداوم یابد آن ها سرگرمی‌ها و کارهایی از خود بروز می‌دهند که معمولاً موردپسند ما نمی‌باشد. این نکات را از‌ آغاز تاریخ یا حداقل چندین قرن پیش شناخته‌ایم اما اغلب به آن ها فکر نمی‌کنیم. روش های متعدد زیادی برای جذاب کردن مدارس وجود دارد .برای جذاب کردن مدرسه باید راه کارهایی را کشف کنیم که بتواند دانش‌‌آموزان را علاقمند نموده و آنان را با میل و رغبت در محیط مدرسه نگاه دارد. راه کارهای پیشنهاد شده از سه قسمت تشکیل شده‌اند. این سه قسمت عبارتند از: 1-1 باید مشخص کنیم که دانش‌‌آموزان در چه مقطع سنی رشدی هستند. در چه مواردی ناتوان و چه مواردی توانا هستند. 1-2 به چه چیزهایی علاقه‌مندند و برای چه کارهایی مستعدند. 1-3 باید مشخص کنیم که نیازهای دانش‌آموزان چیست؟ چه چیز را ترجیح می‌دهند و سپس رهنمودهای آموزشی را با این نیازها و اولویت‌ها وفق دهیم. ‌حال این سه نکته را به تفصیل بررسی می‌کنیم: نکات 1-1 و 1-2 : باید بدانیم که دانش‌آموزان ما در کدام مقطع رشدی هستند؟ درچه مواردی ناتوان و چه مواردی توانا هستند و به چه چیزهایی علاقمند و برای چه کارهایی مستعدند؟ برای این کارمی‌توانیم خصوصیات رشدی همه‌ مقاطع را مطالعه کنیم و با در نظر گرفتن مقطعی که در آن مشغول به آموزش هستیم تنها ویژگی‌های مربوط به دانش‌آموزان خود را مطالعه نماییم.چون بنده این تحقیق را در مورد دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام میدهم ، بنابراین مفصلا به مقاطع ابتدایی دوره اول و دوره دوم میپردازم. ـ مقطع ابتدایی: (کلاس‌های اول تا سوم ابتدایی) کودکان در بدو ورود به مدرسه سرشار از انرژی زندگی و اشتیاق یادگیری می‌باشند. غالباً بسیار دوست‌داشتنی‌اند. آن ها به هر مطلبی که ما ارایه میدهیم علاقه‌مند می‌شوند. به داستان موسیقی و فعالیت‌های موزون علاقه دارند. دختران از نظر زمانی پیشرفته‌ترند و چنین تصوری را ایجاد می‌کنند که از لحاظ هوشی نیز برترند در حالی که ممکن است لزوماً چنین نباشد. تا سن هفت سالگی همان‌طوری که روان‌شناس سوئیسی، ژان پیاژه می‌گوید در مرحله‌ پیش عملیاتی هستند. در این مرحله قادر به استدلال منطقی نمی‌باشند. قبل از هفت سالگی آن ها در به خاطر سپردن توالی رویدادها، درک قواعد و قوانین، توضیح هم‌بستگی و ارتباط وقایع، فهم اعداد و رابطه‌ اعداد با یکدیگر، فهم کامل بیان دیگران از جمله بیان معلم خود ضعیف می‌باشند. آنان به طور قابل ملاحظه‌ای با دیگران کنار می‌آیند حتی با وجودی که گهگاهی با بزرگترها درگیر می‌شوند زود خسته می‌شوند و نیاز به استراحت‌هایی بین درس دارند. تمایز زیادی بین موقعیت کار و بازی قائل نیستند. در حدود هفت سالگی به طور قابل توجهی رشد یافته‌تر می‌شوند پس از هفت سالگی قادرند رابطه‌ جزء با کل را دریافته و در نتیجه استدلال منطقی را درک کنند. با وجودی که قبل از این سن استدلال آن ها بر مبنای حضور فیزیکی شئی و شهود انجام می‌گرفت (برای مثال آن ها استدلال می‌کنند که حرکت خورشید به خاطر این است که باد آن را به جلو می‌راند) پس از سن هفت سالگی قادرند مفاهیم و رابطه‌ اعداد را درک کرده و نیز مفاهیمی هم‌چون شب و روز را بفهمند. در کلاس دوم آن ها از بازی های همچون قایم‌باشک و گرگم به هوا لذت می‌برند. آن ها معماها، چیستان و بازی های حدس‌زدنی را دوست دارند. هرچند آنان قوانین بازی را یاد می‌گیرند اما پیروی از قوانین بازی برایشان مشکل است. بین افسانه و حقیقت فرق زیادی نمی‌گذارند. از دیگر هم‌سالان تقلید می‌کنند. از نظر آن ها رفتار ناپسند رفتاری است که بزرگترها دوست ندارند و گناه آن چیزی است که به وسیله دیگران سرزنش و تنبیه شود. قبل از آنکه مدرسه ابتدایی را ترک گویند، اجتماعی شده‌اند و اعمالی همچون رعایت نوبت، اجازه گرفتن (دست بلند کردن) به هنگام صحبت و در صف ایستادن و صبور بودن را یاد گرفته‌اند. آن ها در این سن به توجه و احساسات دیگران پاسخ می‌گویند. ـ مقطع ابتدایی دوم: (کلاس‌های چهارم و پنجم وششم) همراه با رشد کودکان به تدریج وابستگی آنان به دیگران کاهش می‌یابد. ولی هنوز خواهان توجه و علاقه معلم نسبت به خود می‌باشند. توانایی تفکر منطقی در این سنین افزایش می‌یابد. هم‌چنین تفکر عینی داشته و قادر به تفکر مجرد نمی‌باشند. از نظر اجتماعی، از زبان بحث و مجادله استفاده می‌کنند. برخی از آنان بدلحن و پرسروصدا به نظر می‌آیند. در این سنین دوست دارند به صورت گروهی بازی کنند و اغلب در بازی های رقابتی شرکت می‌کنند، پذیرفتن شکست برایشان دشوار است. بعد از یک ناکامی اغلب گریه می‌کنند و کج‌خلقی نشان می‌دهند. آنان لزوم وجود و اجرای قوانین را در کلاس و در بازی تشخیص می‌دهند. دیگر به طور چشم‌بسته از معلم پیروی و اطاعت نمی‌کنند، ممکن است با آموزگار به بحث و مجادله بپردازند. آنان از اهمیت راست‌گویی و صداقت آگاهند، به ویژه نقش خود را در روابط با دیگران درک می‌کنند، تشخیص بین خوب و بد به‌طور آشکاری در رفتار آنان مشهود است. احترام متقابل را درک کرده و همراهی دیگران را می‌طلبند. آنان از شرکت در گروه ها، دستجات، باشگاه ها و انجمن‌ها و نام‌گذاری بر گروه لذت می‌برند. رفتارهای آنان بازتابی از رفتار همسالانشان می‌باشد. نکته 1-3 - نیازهای دانش‌آموزان: دانش‌آموزان به چه چیزی احتیاج دارند؟ نیازهای آنان در ارتباط با مدرسه و کلاس درس عبارتند از: - امنیت - امید - پذیرش و مقبولیت - شأن و احترام - قدرت - لذت و سرگرمی - شایستگی این نیازها با علایق یا خواست‌ها متفاوتند زیرا آن ها تمنای مدام دانش‌آموزان هستند. برای مثال پذیرش و مقبولیت، هنگامی که دانش‌آموز احساس کند از طرف معلم مورد پذیرش نمی‌باشد ضمن احساس بی‌اتکایی و بی‌اهمیت بودن سعی خواهد کرد که مقبولیت و پذیرش را از همسالان و شاید برخی از همسالان نامناسب خود دریافت کند که نتیجه‌ای جز دردسر برای معلم ببار نمی‌آورد. برخلاف نیازها، خواست ها یا علایق شامل مواردی است که ما دوست می‌داریم و فقدان آن ها ما را با مشکل جدی مواجهه نخواهد کرد.برای مثال دوست داریم به دیدن یک فیلم برویم، نرفتن یا عدم امکان برای دیدن فیلم سبب از دست رفتن خواب شبانه ما نخواهد شد و پس از مدتی آن را به کلی فراموش خواهیم کرد. حال لیست نیازها را به طور مفصل بررسی می‌کنیم. نیازها عبارتند از: امنیت: همه ما خواستار رهایی از ترس‌هایی هستیم که در اثر تهدید و ارعاب در ما شکل گرفته‌اند. در صورتی که دانش‌آموز بخواهد در درس و مدرسه توفیق یابد می‌بایست احساس امنیت کند. مسلماً اگر دانش‌آموزان دائماً نگران تهدید و ترس از شکست باشند چیز زیادی یاد نخواهند گرفت با وجودی که اغلب مدارس سعی زیادی در برآورد این نیاز دانش‌آموزان دارند اما عده‌ای از شاگردان مرتباً اظهارنگرانی و ترس از تحقیر و مرعوب شدن می‌کنند. امید: امید به معنی انتظار خوب شدن اوضاع یا حداقل بدتر نشدن اوضاع در آینده است. امید موجب ادامه کار و چشم دوختن به آینده است. در صورتی که کسی امیدش را از دست بدهد بسیار متاثر خواهد شد.دانش‌آموزان به امید توفیق در تحصیل، در مدرسه به سر می‌برند. هم چنین آن ها به امید یادگیری مطالب مناسب، استفاده لذت‌بخش از وقت و عدم برخورد نامناسب در این مکان یعنی مدرسه جمع می‌شوند.دانش‌آموزانی که گلاسر از آن ها سخن رانده است کسانی هستند که امید خود را از دست داده‌اند و فکر می‌کنند دیگر مدرسه مطالب مفید و آموزنده‌ای برای آنان ندارد. پذیرش و مقبولیت: هر دانش‌آموزی خواستار پذیرفته شدن از طرف اولیای مدرسه و افراد گروهی است که در آن به سر می‌برد. این خواست بیشتر در مورد کودکان و نوجوانان صادق است تا ما بزرگسالان.ما بزرگسالان تقریباً هر روزه از رفتارهای اطرافیان خود تایید، ستایش و توجه دریافت می‌کنیم و در می‌یابیم که مورد پذیرش و قبول دیگران هستیم، در حالی که برخی از دانش‌آموزان با وجود تلاش در مدرسه احساس پذیرش و مقبولیت نمی‌کنند و تلاش مداوم آن ها برای کسب پذیرش می‌باشد. شأن و احترام: نیاز به تصویری مثبت از خود در ابتدای کودکی پیدایش یافته و تا دوران بلوغ به اوج خود می‌رسد.دانش‌آموزان دوست دارند توانا به نظر دیگران برسند. آن ها تصویری از خود ارائه می‌دهند که با هوش، توانمند، خونسرد، قوی و صادق به نظر دیگران برسند. حتی گاهی با چنگ و دندان از این تصور شخصی دفاع می‌کنند. دلیل بسیاری از اعمال آن ها نظیر حالت تدافعی، عدم میل به کوشش، کناره‌گیری و برخورد متقابل، حفاظت از خویش است. مدرسه می‌تواند هم در ساخت تصور شخصی و هم در تخریب آن کمک کند. قدرت: همگی ما خواهان کنترل بر زندگی خود و رویدادهای محیطمان هستیم. این نیاز حتی قبل از شروع به صحبت آغاز شده و تا انتهای زندگی با ماست. ما خواستار تصمیم‌گیری درباره مسائل خود هستیم حتی اگر این تصمیم گیری ها اشتباه باشد. اغلب مدارس همواره در حال هدایت تحصیلی دانش‌آموزان می‌باشند و فرصت زیادی برای اخذ تصمیم به آنان واگذار نمی‌کنند. لذت: همواره دانش‌آموزان به دنبال لذت و سرگرمی هستند. اغلب اوقات این نیاز توسط معلمان خردمند، تعامل با همکلاسی ها، رقابت‌های گروهی، کشف علایق فردی و کار بر روی هدفی ارزشمند ارضاء می‌گردد.اما مدارس هنوز کار مهمی در جهت ایجاد لذت در مدارس نکرده‌اند. شایستگی: هر دانش‌آموزی می‌خواهد نه تنها مطالب زیادی را بداند بلکه آن ها را درک کند و بفهمد و همه دانش‌آموزان خواستار آنند که در رشته‌ای دارای مهارت و شایستگی کامل شوند. مدرسه تنها شانس آنان برای بدست آوردن این شایستگی‌ها است. اما اشکالاتی بر سر راه مدرسه است. اغلب ما دلزگی و عدم علاقه دانش‌آموزان و نیز عدم ارتباط مناسب دانش‌آموزان با معلمان را به عنوان دلیل می‌بینیم اما دلیل عمده آنکه ما نتوانسته‌ایم دانش‌آموزان را به شایستگی لازم برسانیم این است که معلمان کمکی به یادگیری آنچه که دانش‌آموزان دوست دارند نمی‌کنند. 2 – نقش معلمان : معلم یكی از اركان اساسی آموزش و پرورش است و بدون در نظر گرفتن نقش او، نقش سازنده‌ای را نمی‌توان برای تعلیم و تربیت منظور نمود. معلم نه تنها متخصص مسایل آموزشی، بلكه راهنما و سرمشق فراگیران، مشاور و مشفق آنان و دوست و مشكل‌گشای دانش‌پژوهان است و این همه كاركرد با عنایت به نقش و جایگاه ممتازی است كه او در تعلیم و تربیت داراست. نقش معلم در جذابیت کلاس از چند جنبه: 1. جنبه علمی 1-1. تسلط علمی معلمی می‌تواند جذابیت كلاس را فراهم آورد كه از نظر علمی توانا و مسلط باشد. در واقع اصلی‌‌ترین وظیفه آموزشی معلم یاد دادن و آموختن است و معلمی كه از نظر علمی توانا‌تر باشد، بهتر می‌تواند این وظیفه را به انجام برساند. حال اگر وظیفه آموزشی معلم با كم آگاهی او به خوبی انجام نگیرد و كلاس درس او سطح مناسبی از اندیشه و دانایی را شاهد نباشد، ممكن است فراگیران نسبت به حضور در چنین كلاسی احساس تردید كنند و به این نتیجه برسند كه خود با مطالعه كتاب می‌توانند به همین سطح از آموزش كه معلم آن را عهده‌دار شده است، دست یابند. در این صورت كلاس برای فراگیران فاقد جذابیت می‌گردد و تنها ممكن است قوانین و مقررات آموزشی یا به تعبیری درست‌تر «جبر مقررات آموزشی» فراگیران را به حضور در كلاس راضی سازد. در تجارب برخی از معلمان مشاهده و شنیده شده است كه آنان بدون آن كه قواعد سخت‌گیرانه‌ای را برای حضور دانش آموز در كلاس وضع و اعمال نمایند، تنها به دلیل اطلاعات گسترده‌ علمی توانسته‌اند دانش آموز را مشتاقانه به كلاس بیاورند و دانش آموزان از چنین كلاسی بهره‌های فراوان برده‌اند. 1-2. پاسخ‌گویی تسلط علمی معلم امری جدا از پاسخ‌گویی اوست. ممكن است معلمی به لحاظ علمی توانمند باشد، اما در پاسخ به پرسش‌های دانش آموزان توانائی نشان ندهد. زیرا پاسخ‌گویی علاوه بر حضور ذهنی قوی به پیش زمینه‌های دیگری همانند آشنایی با اندیشه‌های روز و شبهات جدید، استفاده از منابع نوتر و جدیدتر، احترام به جایگاه فراگیر و در نظر گرفتن حق پرسش برای او و استقبال از جلب مشاركت و حاكمیت جوّ پرسش در كلاس است. معلمی كه با این پیش زمینه‌ها بیگانه باشد، معلم پاسخگو نخواهد بود. معلمی كه به مطالبات، ابهامات و سۆالات دانش آموزان پاسخ ندهد، نمی‌تواند برای آنان ایجاد جذابیت نماید و چنین كلاسی برای ذهن پرسشگر دانش آموزان، كلاس بی‌جاذبه تلقی خواهد شد. در كلاسی كه پاسخگویی جریان دارد: دانش آموز مطالب و سۆالات خود را پنهان نمی‌كند و پرسش‌ها امكان طرح خواهند یافت. حاكمیت جوّ پاسخگویی كلاس را به مكانی برای داد و ستد اندیشه‌ها مبدل خواهد ساخت. جلب مشاركت در چنین كلاسی جریان منظم خواهد داشت. به عكس،معلمانی كه قادر به پاسخ نباشند می‌كوشند به گونه‌ای رفتار نمایند كه دانش آموز از طرح پرسش گریزان و پشیمان شود و یا پرسش دانش آموز را به گونه‌ای صورت‌بندی می‌كنند كه بر پاسخ آن قادر و توانا باشند. در پاره‌ای از موارد واگذار كردن پرسش به آخر كلاس یا به صورت خصوصی در پایان كلاس یكی از ترفندهای فرار از پرسش است. 1-3. استفاده از منابع روشن است كه معلمان تك منبع تنها به داده‌های همان منبع اكتفا می‌كنند و اكتفا به داده‌های یك منبع و عدم اطلاع از مسایل جانبی و مطالب بیرونی از كتاب كه ممكن است متناسب با نیازها، خواست‌ها و علائق فراگیران باشد، از جذابیت درس می‌كاهد و كلاس را پویا، بالنده و پرجاذبه نشان نمی‌دهد. برخی از معلمان پیرامون منبع درسی اطلاعات خوب و مناسبی دارند اما همین كه خارج از منبع چیزی از آنان پرسیده شود اظهار بی‌اطلاعی می‌كنند و ممكن است به آسانی اعتبار علمی خویش را متزلزل نشان دهند. بدین جهت استفاده از منابع متعدد برای جذابیت كلاس توصیه‌ای حتمی است. البته منابع نیاز نیست به صورت كتاب باشد. معلمانی كه با داده‌های جدید اینترنتی از مباحث دانش آموز را از نوترین مباحث آگاه می‌سازند، كلاس خویش را جذاب‌ می‌نمایند. 2. جنبه‌ رفتاری؛ 2-1. شادابی: معلمی كه عبوس، گرفته، اخم‌آلود و یا افسرده‌رو باشد، نمی‌تواند پیام‌آور شادابی و طراوت باشد و كلاس او فاقد اشتیاق و جذابیت خواهد بود. البته گاه ممكن است فیزیك چهره یك معلم كمی او را جدی و گرفته نشان دهد، در این صورت بهره‌مندی از طنز و آمیختن درس با تكنیك بیان می‌تواند آن را جبران نماید. اگر معلم شاداب و با نشاط باشد: دانش آموزان مشتاق‌تر در كلاس حاضر خواهند شد. روابط بین استاد معلم و دانش آموز صمیمانه‌تر خواهد گشت. دانش آموز به طرح مشكلات خویش با استاد معلم خواهد پرداخت و از معلم به عنوان مشاور بهره خواهد برد. دانش آموزان شاداب‌تر خواهند شد و بهره‌وری از كلاس افزایش خواهد یافت. روحیه معلم تأثیر منفی در اخلاق دانش آموزان نخواهد نهاد. اما اگر معلم بی‌نشاط باشد: كلاس خشك و كسل‌كننده می‌شود. دانش آموزان حتی حاضر به طرح پرسش‌های درس نخواهند بود و در واقع بسیاری از سۆالات امكان بروز نمی‌یابد. یادگیری با اختلال مواجه خواهد شد، چرا كه دانش آموز با عنایت به ویژگی‌ معلم علاقه به آموختن را از دست خواهد داد. ازنقش تربیتی معلم كاسته می‌شود و دانش آموزان نمی‌توانند از رفتار معلمی سرمشق بگیرند. فضای دوستی و علاقه به فضای سرد و خاموش بدل خواهد شد و رابطه معلم و شاگرد در حد چارچوب آموزشی محدود خواهد گشت. 2-2. احترام به دانش آموز: ممكن است معلم شخصاً فرد شادابی باشد اما فراگیر در هندسه ذهنی او، جایگاه ویژه‌ای نداشته باشد. در این صورت از چنین معلمی نمی‌توان توقع داشت كه به خواست دانش آموز احترام بگذارد. در چنین كلاسی ممكن است معلم یكسویه اعمال مدیریت نماید و تنها خواست خود را بر كلاس تحمیل سازد. نتیجه ضروری چنین كلاسی دلزدگی دانش آموزان از آن است كه جذابیت كلاس را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بدگمانی به دانش آموز، تردید در صداقت او، پاسخ‌هایی گزنده، برخورد دبستانی و مدرسه‌ای با دانش آموز، بی‌اطلاع و بی دانش فرض كردن دانش آموز و… معلم و دانش آموز را مقابل و معارض یكدیگر قرار می‌دهد و درس را برای دانش آموز تحمیلی می‌سازد. 2-3. رعایت پوشش ظاهری پوشش ظاهری به ظاهر امر ساده‌ای به نظر می‌آید؛ اما در واقع چنین نیست. برخی از معلمان می‌پندارند كه باید به لحاظ علمی واخلاقی آراسته و توانمند باشند و توجه به ظواهر از جمله رعایت شأن معلمی در پوشش و آرایش یا پیرایش از اهمیت چندانی برخوردار نیست. اما این پندار، ناصواب و خطاآلود است. فراگیران حتی درباره پوشش معلم موشكافی می‌كنند و اگر معلم ظاهری ژولیده و نامرتب داشته باشد، از او تأثیر چندانی نمی‌پذیرند. راستی چگونه معلم می‌تواند به تأكید دین بر پاكی و طهارت تكیه كند و بر آموزه‌های دینی در باب پاكیزگی توجه دهد، اما خود به لحاظ ظاهری ناآراسته و ژولیده‌پوش باشد چنانكه آراستگی باطنی معلم می‌تواند در جذب دانش آموز كمك نماید، آراستگی ظاهری نیز بر جذابیت كلاس خواهد افزود و معلمان باید رنگ و مدل مناسب، تمیزی و در صورت امكان تازگی را در پوشش مراعات نمایند. 2-4. اعتماد و خوش‌گمانی معلمی كه به دانش آموزان ظنین و بدگمان است، سوء‌ظن و بدگمانی دانش آموزان را نیز درباره خویش برخواهد انگیخت. معلم خوش‌گمان: مشكل دانش آموز را در مسایل درسی و غیردرسی «بهانه» نمی‌خواند و از این رو با درك موقعیت او درحل مشكل به او كمك خواهد كرد. رابطه‌اش با دانش آموزان بر اساس وسواس و احتیاط افراطی شكل نخواهد گرفت، بلكه رابطه‌شان بر اساس صمیمیت و تفاهم قوت می‌پذیرد. بین خود و دانش آموز گسست ایجاد نمی‌كند و دیواری از بی‌اعتمادی نمی‌كشد، از این رو دانش آموز مشكلات شخصی خود را با او در میان خواهد نهاد. و از او به عنوان راهنما كمك خواهد گرفت. اما اگر معلم بدگمان باشد: ممكن است سخن راست دانش آموز را نیز دروغ تلقی كند. مشكل او را «توجیه» بداند. پرسش او را به اصطلاح دست انداختن قلمداد كند و سۆال او را بی‌‌پاسخ بگذارد. همه این ها باعث می‌شود كه درس و مدرّس آن برای دانش آموز فاقد جذابیت باشد. 2-5. پرهیز از غرور: معلمی كه مغرور نشان دهد، دانش آموزان از او خواهند گریخت. تكبر و غرور معلم نه تنها رسالت تربیتی معلم را ناكام می‌گذارد، بلكه وظیفه تعلیمی معلم را نیز با مشكل مواجه خواهد ساخت. برعكس معلمان متواضع و فروتن بهتر می‌توانند دانش آموزان را جذب كنند، كلاس را جذاب سازند و به رسالت تعلیمی و تربیتی خویش عمل نمایند. 3. جنبه روشی: اگر چه روش تدریس واحدی را نمی‌توان به عنوان بهترین روش برای معلمان معرفی نمود؛ اما می‌توان گفت كه بهترین روش تدریس برای هر معلمی آن است كه برای دانش آموزانش جذاب‌تر و نتیجه بخش‌تر و حصول یادگیری در آن سهل‌الوصول‌تر باشد. ممكن است گاه سخنرانی محض یا سخنرانی فعال، شیوه سقراطی و یا روش قیاسی نتیجه‌بخش‌تر و جذاب‌تر باشد و گاه روش دیگری ایجاد جاذبه نماید و به یادگیری بهتر منجر گردد. زمان آموزشی، متن درسی، مخاطبان درس، توانایی‌هایی معلم، سیاست‌های آموزشی، تكنولوژی آموزشی و اموری از این قبیل در انتخاب روش تدریس معلم اثرگذار می‌باشد. مهم آن است كه معلمان محترم به این نكته عنایت نمایند كه تدریس شان باید نتیجه مناسب را در بر داشته باشد و برای دانش آموزان دلنشین و جذاب باشد. به نظر می‌رسد كه توجه به نكات زیر می‌تواند در جذاب كردن روش تدریس موثر باشد. معلم شیوه تدریسی را برگزیند كه نقش دانش آموز در آن به خوبی لحاظ شده باشد. فی‌المثل سخنرانی محض نقش دانش آموز را نادیده می‌انگارد. نحوه طرح درس كه از مسایل مربوط به فنون تدریس و روش‌های آن است، می‌تواند در جذابیت موضوع كمك نماید. معلم می‌تواند درس را با یك سۆال آغاز نماید و روش خویش را بر این مسأله بنا نهد؛ آنگاه توجه دانش آموزان برای یافتن پاسخ جلب خواهد شد و در ادامه تدریس برای یافتن پاسخ و حل ابهام خویش توجه بهتری به درس نشان خواهند داد. ارایه چارچوب در آغاز و تلخیص درس در پایان، روش تدریس را مۆثر می‌سازد. با این كار دانش آموز در آغاز خواهد دانست كه در این جلسه یادگیری به دنبال یافتن چه نكاتی است و اگر از نكته‌ای غفلت كرده باشد، تلخیص آن در پایان دوباره توجه‌اش را جلب و نقص و كمبود را جبران خواهد ساخت. جریان داشتن جلب مشاركت و روحیه‌ پرسش و پاسخ می‌تواند دانش آموزان را به فراگرفتن مشتاق‌تر و كلاس را پرجاذبه‌تر نماید. منظور از پرسش و پاسخ نیز فقط آن نیست كه معلم پاسخ‌گوی سۆالات باشد، بلكه منظور آن است كه درس را به گونه‌ای طرح نماید كه در ذهن دانش آموز پرسش ایجاد شود یعنی شیوه تدریس معلم ، پرسش‌ساز باشد. 4. جنبه مدیریتی: معلم غیر از آن كه متخصص آموزشی است، نقش یك مدیر را نیز در كلاس ایفا می‌نماید، تعداد فراگیران، روحیات متفاوت و گونه‌های رفتاری آنان، محدودیت زمان آموزشی، اتمام سرفصل‌های مصوب، الزامات قانونی و مقررات آموزشی و استفاده بهینه از وقت اموری هستند كه مدیریت و نظارت بر كلاس را حتمی و الزامی می‌سازند. اگر معلم بر كلاس مدیریت ننماید: هرج و مرج جوّ غالب و حاكم بر كلاس خواهد شد. روحیه نظم‌پذیری و انضباط بین فراگیران از بین خواهد رفت. تعلیم و آموزش ناكامیاب و بی‌نتیجه خواهد شد. حضور در كلاس بی‌فایده تلقی‌ می‌شود و جاذبه‌ای برای حاضر شدن در كلاس درس باقی نخواهد ماند. اما چگونه مدیریتی می‌تواند جذابیت ساز باشد؟ معلم باید قبل از هر چیز در فكر ایجاد قوانینی برای كلاس باشد. كلاس كه قاعده خاصی بر آن حاكم نباشد، نتیجه خاصی بر آن مترتب نیست. بنابراین اصل ایجاد و وضع قانون و حرمت نهادن به آن، اصل اولی و ضروری است. قوانینی كه معلم در كلاس به كار می‌گیرد باید انعطاف‌پذیر باشد. قوانین خشك‌، بی‌روح و غیرقابل انعطاف دانش آموزان را از معلم گریزان و كلاس درس را فاقد جذابیت می‌سازد. معلم باید سعی كند از تهدید خودداری نماید. تهدید كردن و حاكمیت ترس بر كلاس تنها از آن معلمان ترسو و ضعیف‌النفس است و معلمی كه از اعتماد به نفس برخوردار است، ابزارهای دیگری را برای مدیریت برمی‌گزیند مثلاً برخی از معلمان با تهدید حذف درس، منظور كردن نمره منفی و یا مثلاً معرفی به آموزش عملاً ناتوانی خود را به اثبات می‌رسانند. قاطعیت لازمه مدیریت است اما آمیختن آن با منطق، نظارت و مدیریت را پربار‌تر و نتیجه‌بخش‌تر می‌سازد. در واقع معلم باید در عین قاطعیت منطق‌پذیر باشد. لازم است معلم متناسب با هر كلاسی شیوه‌های نفوذ در فراگیران را از قبل طراحی نماید. به عنوان نمونه كنترل و نفوذ با استفاده از مجاورت (مثل آن كه معلم به طرف فرد خطاكار برود و در كنارش بایستد) یا با استفاده از اشاره ماهرانه و نیز به كارگیری طنز و شوخی (به شرط آن كه ملایم، محترمانه و ظریف باشد و نه نیشدار، تمسخرآمیز و ریشخند) گونه‌هایی از نفوذ در فراگیران و مدیریت و نظارت بر كلاس است. مدیریت پلیسی، مدیریت نوچه‌گرا و جاسوسی، مدیریت خشك نظامی و مدیریت آزاد، رها و بی‌قاعده گونه‌های منفی مدیریت است كه كلاس را از مكان آموزشی به مكانی نظامی یا مكانی صرفاً فراغت‌بخش و سرگرم كننده، بدل می‌سازد و در نتیجه از جاذبه‌های درس و كلاس می‌كاهد. در پایان جدولی ارائه می‌شود كه معلمان جذاب و غیر جذاب را به لحاظ رویكرد و كاركرد با یكدیگر مقایسه می‌نماید. اگر معلمی بد عمل کند،ممکن است دانش آموز دچار شرطی سازی دوم شود و دوست نداشتن معلم را تعمیم دهد و به تدریج از درس و کلاس و مدرسه و در نهایت از تحصیل متنفر شود. 3 – نقش محتوای آموزشی : متن آموزشی یكی از اساسی‌ترین مۆلفه‌های آموزشی است كه همواره با فراگیر همنشین و در ارتباط است.معلم نیز از اركان و پایه‌های آموزش است ولی همیشه با فراگیر همنشینی ندارد. او تنها در كلاس درس با دانش آموز همراه است و سپس تأثیرات اوست كه می‌تواند به احساس حضور او در كنار دانش آموز منجر شود. اما متن آموزشی امكان حضور مداوم را در كنار دانش آموز دارد. یعنی دانش آموز هر وقت بخواهد می‌تواند با آن مۆانست و مجالست برقرار نماید. از این رو جذاب كردن متن بیش از هر چیز دیگر ضروری و لازم می‌نماید. افزون بر به كارگیری تكنیك برتر چاپ در كتب درسی (اگركتاب متن درسی باشد) به كارگیری فن نگارش، استفاده از محتوای غنی و پرعمق، بهره‌گیری از نظریات جدید و رقیب، آسان‌یابی‌مفاهیم و دوری از پیچیده‌گویی‌های غیرفنی، توجه به نیاز مخاطب و اهتمام به سطح اندیشه و نگرش او می‌تواند كتاب را با جاذبه‌ها و آرایه‌ها همراه سازد و دانش آموز را به همنشینی مدام با آن ترغیب نماید. متون درسی با محتوای كهنه، ‌با قلم و بیان ناشیوا و دشواریاب،‌ بدون عنایت به مباحث جدی و جاری، پایین‌تر از فهم مخاطب یا در سطحی دورتر از دانایی و فهم او و بی‌اعتنا به خواست‌ها و نیازهای فراگیر نمی‌تواند در دانش آموز علاقه ایجاد نماید و كلاس را جذاب سازد.توجه به نکات زیرنیزبرای جذابتر شدن محتوامیتواند مفید باشد : 1- دانش‌آموزان مان را در انتخاب فعالیت ها و موضوعات و عناوین درسی یاری دهیم. 2- به موضوعات و عناوینی که بطور طبیعی از جذابیت برخوردار نیستند کمی چاشنی اضافه کنیم (آن ها را دوست‌داشتنی کنیم) و نیز می‌توانیم برای دانش‌آموزان از کارآیی و مفیدبودن مطالب صحبت کنیم. 3 - با تناسب مواد درسی از روش های تسهیل‌کننده آموزشی بهره بگیریم. 4 – نقش خانواده : خانواده اولين بذر تكوين رشد فردي و بناي شخصيت را در انسان فراهم مي سازد.كودك در خانواده زبان مي آموزد , ارزش هاي اخلاقي را كسب مي كند , روابط اجتماعي با ديگران را مي آموزد و اصول و قواعد اخلاقي را ياد مي گيرد. خانواده به عنوان فيلتري براي عقايد , ارزش ها و نگرش هاي مربوط به فرهنگ يك جامعه محسوب مي شود و آنها را به يك شيوه بسيار اختصاصي و انتخابي به كودك ارائه مي دهد بي ترديد بايد گفت كه شخصيت , نگرش ها , طبقه اجتماعي , اقتصادي مذهب و خصوصيات , وابستگي هاي نسبي خانوادگي , تحصيل و جنس والدين خانواده بر نحوه ارائه ارزش ها و ميزان هاي اخلاقي به فرزندان تاثير خواهد گذاشت.( كرمي نوري و مرادي , 1372 ) بيش از 80 % شخصيت كودكان و نوجوانان در متن خانواده , در كنار پدر و مادر شكل مي گيرد و خانواده بعنوان اولين پايگاه تعليم و تربيت و نخستين مدرسه كودكان مي باشد و در مورد پيشرفت تحصيلي فرزندان و آينده سازان نقش اساسي را دارند . خانواده از چند لحاظ میتواند در پیشرفت تحصیلی موثر باشد که بنده دو مورد را اینجا به طور مفصل توضیح میدهم: وضعیت سواد - وضعیت اقتصاد توانايي ها ذاتي يادگيرندگان به صورت هاي متعددي تحت تاثير موقعيت هاي اجتماعي اقتصادي قرار مي گيرد. انواع سنخ هاي شناختي فرآيندهاي رشد تفكر , خود تصوري , روابط گروهي , روابط معلم و شاگرد , فرصت هاي آفرينندگي و كسب تجارب بطور عميقي تحت تاثير طبقه اجتماعي هستند كه كودك در آن متولد شده و رشد يافته است به اين ترتيب طبقه اجتماعي دانش آموزان در سطح دبيرستان ها و دانشجويان انجام گرفته است و معلوم شده است علي رغم كوشش هايي كه براي ترغيب كودكان محروم از آموزش و پرورش براي ورود به دبيرستان و دانشگاه انجام گرفته است , اكثريت دانش آموزان و دانشجويان از خانواده هاي متوسط و متوسط به بالا بوده اند. همچنين بررسي ها نشان مي دهد كه اين قبيل نه از نظر اقتصاد تحصيلي , بلكه از نظر توقعات و امكانات مالي والدين يا كودكان محروم از تحصيل تفاوت هاي مشهودي داشتند . به احتمال قوي نتيجه اين بررسي ها را مي توان به كشور خودمان تعميم داد. هر چند , براي حصول اطمينان , لازم است تحقيق مشابهي براي سال هاي اخير انجام گيرد. در گذشته طبقات پايين اجتماعي كمترين رغبت را براي آموزش و پرورش رسمي داشتند. فرض جامعه نيز بر اين بود كه آنان در پايه هاي تحصيلي پايين تري ترك تحصيل خواهند كرد از بيشترشان انتظار مي رفت كه مثل پدران و دوستان پدرانشان . كارگران دستي غير ماهر يا نيمه ماهر با آيد. بعلاوه . بيشتر خانواده هاي محروم در محله هاي پرجمعيت و يا در محله هاي دوردست , كه بيشتر از خانواده اي زندگي مي كند كه مردم آن , اهل علم و ادب هستند و در آنجا علاقه و رغبت به بحث و گفتگو در باره انديشه هاي نو , اختراعات و اكتشافات جديد وجود دارد , بيشتر از كودكي كه در خانه وي در باره كتاب ها يا موضوع ها و اكتشافات جديدي صحبت نمي شود آماده شركت در بحث ها , درك مسائل جديد و احياناً هماهنگي و سازگاري با آنها خواهد بود.در هر حال كودكاني كه والدين آنها از تحصيلات خوبي برخوردارند , احتمالاً بيشتر از ساير كودكان علاقمندتر خواهند بود كه در تحصيلات خود توفيق داشته باشند. همچنين مطالعاتي كه در مورد روابط ميان آموزش و پرورش و درآمدها و نابرابري هايي كه در خانواده ها و در نتيجه , در مدارس به وجود مي آيند انجام گرفته است نشان مي دهند كه هر قدر سطح درآمدها بالاتر و بالاتر مي رود نمرات آزمون هاي پيشرفت تحصيلي نيز بالاتر مي رود يعني سطح تحصيلات كودكان و نوجوانان با درآمد خانواده آنان رابطه مستقيمي دارد. ( تقي پور ظهير , 1374 ) همانطور که ملاحظه شد 4 عامل اساسی مدرسه وکلاس ، معلم ، محتوای آموزشی و خانواده در انگیزه دانش آموزان بسیار اثر گذار بودند.یک معلم آگاه میتواند با آشنایی و تسلط خود این چهار مفهوم مهم را در نظر گرفته و آن هارا کنترل کند.همچنین او باید با نشانه های بی انگیزگی دانش آموزان آشنا باشد و بلافاصله بی انگیزگی را تشخیص داده و سپس در تلاش برای رفع آن باشد. نشانه های بی انگیزگی موارد زیر را شامل میشود: - ناتمام گذاشتن کارها - خودداری از انجام تکالیف - عدم تلاش برای حل مشکل خود - مشکل در تصمیم‏گیری - انتظار کمک از دیگران - بی‏توجهی و بی‏دقتی - تمایل نداشتن به فعالیت های بدنی - آوردن بهانه‏های متعدد برای انجام ندادن کارها - داوطلب نشدن برای انجام کارها - عاجز بودن در تنظیم فعالیت حال و آینده - میل دائمی به قرار داشتن در حالت استراحت - به سر بردن دائمی در رویا - قدرت تمرکز فکری پایین -تنبلی نمودن و از زیر باز مسئولیت، شانه خالی کردن البته لازم به یادآوری است که عوامل بسیار زیادی منجر به بی انگیزگی میشود که ما در اینجا فقط به چهار مورد بسیار اساسی آن پرداخته بودیم. نتیجه گیری و پیشنهاد : همانطور که قبلا ذکر شد انگيزه، حالات دروني فرد است كه موجب تداوم رفتارش تا رسيدن به هدف مي‌شود. انگيزه ارتباط مستقيم و مثبت با پيشرفت تحصيلي دارد.انگیزه به ما کمک می‏کند تا احساس رضایت‏خاطر کنیم، درباره‏ی خودمان احساس مسئولیت نماییم و بر زندگی خود تسلط داشته باشیم. بی‏انگیزگی در بین دانش‏آموزان این نگرانی را در والدین و معلمان به‏ وجود می‏آورد که شاید آن‏ها نتوانند در مورد خود به درستی عمل کنند، به بیراهه بروند یا حتی زندگی خود را تلف کنند. موقعیت و شرایط محیط آموزشی (مدرسه و کلاس) ، از جمله عواملی است که با بی‏انگیزگی دانش‏آموزان ارتباط نزدیک دارد.برای جذاب تر کردن هر چه بیشتر مدارس می بایست به سوالاتی شبیه اینکه دانش اموزان به چه چیزهایی علاقه‌مندند و برای چه کارهایی مستعدند.و یا نیاز های اساسی دانش اموزان چیست پاسخ داد.این مهم را نیز هرگز نباید از یاد برد که مدرسه به عنوان خانه دوم دانش آموز است و بنابراین باید فعالیت هایی صورت گیرد که دانش اموز حس کند که در خانه خودش هست و کاملا احساس رضایت کند.مورد دیگر که نقش بسزایی در انگیزه و علاقه دانش آموزان دارد ، معلم است. معلم مهم‏ترین نقش را در مدرسه ایفا می‏کند و چگونگی عملکرد دانش‏آموز به رفتار معلم بستگی دارد؛ .حال اگر معلم بتواند هم روش تدریس خود را جذاب تر کرده و هم غیر از آن كه مسایل آموزشی را می‌آموزد، مشفقانه و مشتاقانه در صلاح و اصلاح رفتار و تربیت فراگیران بكوشد، با آنان نه از روی مقررات خشك آموزشی بلكه از روی احساس وعاطفه متعادل رفتار نماید، موقعیت آنان را درك كند، خشك و عبوس و با اخم و ترشرویی برخورد ننماید، حرمت و جایگاه آنان را پاس دارد و با آنان در تعامل و تفاهم باشد، كلاس درس، كلاسی خوشایند و پرجاذبه خواهد شد و فراگیران برای حضور در چنین كلاسی اشتیاق نشان خواهند داد. مورد تاثیرگذارسوم محتوای آموزشی هست. در کشور ما محتوای کتب درسی توسط دفاتر تحقیق و تالیف کتب درسی به وسیله اساتید متخصص تدوین می شود. سطح ارتباط مولفین کتاب با عوامل درگیر با محتوای کتب معلم و شاگرد ضعیف بوده و نسبت به نیاز دانش آموز و تقاضای معلم بی اطلاع هستند یا حداقل شناخت از نزدیک وجود ندارد. لذا متخصصان به پشتوانه رشته تحصیلی خود به تعیین محتوای درسی پرداخته اند. موضوع های درسی مدون به عنوان منبع اصلی اطلاعاتی در برنامه آموزشی ایجاب می کند که یک سازماندهی منطقی و از پیش تعیین شده داشته باشیم. حتی گام های تدریس باید از پیش تعیین شده باشد تا مجموعه آموزشی بتواند به نحوی موثر و کارآمد به انتقال دانش بپردازد. با توجه به حجم کتب و نامتناسب بودن با درک و فهم دانش آموز و حتی زمان و مکان آموزشی با چالش های جدی روبه رو هستیم. با این شیوه جریان یادگیری به یک جریان مکانیکی مبدل شده. در صورتی که بتوانیم کتب درسی را با علایق و توانایی های کودکان تطبیق دهیم ، تا حد زیادی انگیزه دانش آموزان بالا میرود. خانواده نیز در نوبه خود در پیشرفت دانش آموزان میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. مطالعات زیادی در رابطه با تاثیر خانواده از جنبه های مختلف به انگیزه و در نهایت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان صورت گرفته است. مطالعاتی كه در مورد روابط ميان آموزش و پرورش و درآمدها و نابرابري هايي كه در خانواده ها و در نتيجه , در مدارس به وجود مي آيند انجام گرفته است نشان مي دهند كه هر قدر سطح درآمدها بالاتر و بالاتر مي رود نمرات آزمون هاي پيشرفت تحصيلي نيز بالاتر مي رود يعني سطح تحصيلات كودكان و نوجوانان با درآمد خانواده آنان رابطه مستقيمي دارد.از طرف دیگر تحصیلات والدین نیز از جهات زیادی در علاقمند سازی کودکان به علم آموزی و در نهایت پیشرفت تحصیلی دارد. آرزوی همه معلمان موفقیت دانش آموزان در همه عرصه های علم و ادب میباشد.فلذا در این قسمت پیشنهاد هایی جهت بهبود انگیزه دانش آموزان ارائه میگردد: دانش‌آموزان را در كلاس كمتر درگير مسائل عاطفي منفي نمائيم و نسبت به حساسيت‌هاي عاطفي آنان آشنا و در كاهش آن كوشا باشيم. سخت‌گيري و انضباط شديد، تبعيض، بيان قضاوت‌هاي منفي و خبرهاي ناخوشايند از جمله عواملي است كه موجب درگيري ذهني و كاهش علاقه به يادگيري مي‌شود. تشويق كلامي در كلاس، به صورت انفرادي بسيار حائز اهميت است. در فرآيند آموزش متكلم وحده نباشيم و يادگيرندگان را در يادگيري مشاركت دهيم. شيوه‌هاي تدريس را از سنتي به شيوه‌هاي روز تغيير داده و با استفاده از تكنولوژي آموزشي، حواس پنجگانه دانش‌آموزان را به كار گيريم. محيط كلاس و مدرسه را با طراحي زيبا و مناسب، جذاب تر سازيم تا مانع بروز كسالت روحي شويم. دانش‌آموز را از ميزان پيشرفت خود آگاه سازيم تا بداند براي رسيدن به هدف چه گام‌هاي ديگري بردارد. به منظور افزايش حس كفايت و مشاركت در ارائه دروس از نظرات دانش‌آموزان استفاده كنيم. به افراد درون‌گرا، كمرو، مضطرب كه تمايلي به ابراز وجود ندارند، توجه كرده و با تقويت رفتارهاي مثبت، آنها را به مشاركت در بحث‌هاي كلاسي و كارهاي گروهي تشويق كنيم. بهتر است متن و محتوایی که برای دانش آموزان در نظر گرفته می شود ، بر اساس علاقه ی آنان تدوین شود .هرچند که در کشور ما ایران محتوا از قبل تدوین شده میباشد اما این هنر معلم است که همان محتوا یا تکالیفی که به کودکان واگذار میکند توام با شور و نشاط باشد. به دفتر برنامه ریزی و تدوین کتب درسی نیز پیشنهاد میشود در تدوین کتب درسی به این نکته توجه شود که بعضی از موضوعات در فصل و یا زمان خاصی از سال بهتر است تدریس شود ؛ مثلاً دروس مربوط به گیاهان در کتب علوم بهتر است در فصل بهار تدریس شود . پس در تدوین کتب به زمان و موقعیت درس توجه شود . در کتاب ها می توان از نقاشی ها و تصاویر جذاب استفاده کرد . به عنوان مثال تصاویر و نقاشی های کتاب فارسی در چاپ های اخیر تصاویری غیر و اقعی می باشند . اما در مورد فضای کلاسی میتوان از رنگ های شاد و جذاب در رنگ زدن درو دیوار کلاس ها استفاده کرد و حتی رنگ تخته های روی دیوار ( که در سال های گذشته به رنگ سیاه بود و لی در حال حاضر اکثراً به رنگ سبز رنگ می شوند. بهتر است در جلساتی که بین اولیا و مربیان تشکیل می یابد ، نقش بسیار مهم خانواده تشریح شود ، تا از این طریق اطلاعاتی مهم به خانواده ها انتقال یابد. خانواده و به ویژه والدین از تشویق های کلامی که سبب افزایش و تقویت یادگیری در دانش آموزان می شود ، استفاده نموده و همیشه آن را به کار ببرند . منابع و ماخذ: اتکینسون و هیگارت، زمینه های روانشناسی ،ترجمه محمد تقی براهینی سید جوادین سید رضا ، 1386، مبانی سازمان و مدیریت، نگاه دانش، چاپ دوم استیفن پی رابینز،1373رفتار سازمانی، ترجمه علی پارسائیان و محمد اعرابی، تهران: نوبهار،چاپ اول كرمي نوري , رضا , 1372 , روان شناسي رشد – مراكز تربيت معلم مرادي , عليرضا , 1372 , روان شناسي – مراكز تربيت معلم تقي پور ظهير , علي , 1370 , مقدمه اي بر برنامه ريزي آموزشي و درسي سیف علی اکبر ، روانشناسی تربیتی

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته