تحقیق مديريت دانش (docx) 12 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 12 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مديريت دانش
مقدمه:
مديريت دانش، راهكارها و فرآيندهايي براي ايجاد، تعيين، تصرف، سازمان دهي و ادارة مهارتهاي حياتي ، اطلاعات ودانش سازمان و متضمن توانمندي افراد در مسير تحقق اهداف سازمان است، نشأت گرفتن دانش از افكار افراد، ضرورت اعتماد متقابل براي تسهيم دانش، تكيه بر فن آوري به منظور توسعه رفتارهاي جديد دانش، گتسرش و تسهيم دانش از طريق تشويق و پاداش، در حكم اصول مديريت دانش مورد تاكيد صاحبان نظرات قرار گرفته است. از سوي ديگر، مديريت مدرسه محور به مثابه يك راهكار محوري در نظام آموزش و پرورش بر اصولي مبتني است كه استقرار و پاي بند بر آن زمينههاي اعمال مديريت دانش موثر را فراهم ميآورد.
اين اصول عبارت اند از: مهارت آموزي و توانا سازي عوامل فعال در مدرسه، نبود تمركز، تفويض اختيار، مديريت مشاركتي با تكيه بر گروهها و انجمنهاي تصميم گيرنده در سطوح متفاوت مدرسه، افزايش و بهبود شبكههاي اطلاعاتي و ارتباطي در درون مدرسه و با توجه به محيط مدرسه، ارزشيابي عملكرد و پاداش عوامل فعال در مدرسه براساس ميزان مشاركت آنان در گروههاي و انجمنهاي تصميم گيرنده.
مشاهده برخي گرايشهاي مديران آموزشي به استفاده از نظامهاي اطلاعات مديريت در مراكز آموزشي، با هدف كاربرد و گسترش اين نظامها به منظور ايجاد يك محيط يادگيري موثر را ميتوان نويد بخش اغاز دوران جديدي در مرحله مديريت آموزشي در جهان دانست. اگر چه ادبيات موجود در زمينه استفاده از مديريت اطلاعات در جهت تقويت يادگيري آموزشي بسيار اندك است. گرايش، آگاهانه مدارس به مديريت اطلاعات و به ويژه مديريت دانش، زمينههاي رهايي آنان را از ساختارهاي ديوان سالارانة سنتي و روي آوردن به نظامهاي جديد مديريت در جهان فر اهم خواهد آورد.نظام مديريت مدرسه محوريكي از نظامهاي جديد ياد شده است . كه مفروضات اساسي و ساختار آن از ابعاد گوناگون ، با مباني مديريت دانش هماهنگ است.
(سعيد جعفري مقدم، فصلنامه مديريت در آموزش و پرورش ، ص 5 و 6)
تعريف مديريت دانش:
تعاريف زيادي از مديريت دانش ارائه شده است. مديريت دانش را ميتوان در يك تعريف ساده چنين معرفي كرد: برانگيختن افراد به تسهيم دانش خود با ديگران.
گروه كار تنر ، در حكم موسسه اي بين المللي، كه در بسياري از زمينههاي فن آوري اطلاعات به پژوهش، تحليل و مشاوره ميپردازد، يكي از دقيق ترين و قابل قبول ترين تعاريف مديريت دانش را به شرح زير ارائه داده است.
مديريت دانش رشته اي عملي است كه شيوه اي بر خوردار از حمايت دو جانبه را براي ايجاد، تصرف، سازمان دهي و استفاده از اطلاعات، تشويق و تقويت ميكند.
دافي متذكر ميگردد كه مديريت دانش فرايندي است كه از طريق ان ، افراد با استفاده از طبقه بنديهاي چند بعدي اطلاعات در محيطهاي متفاوت و استفاده كنندگان گوناگون به خلق دانش ميپردازند. بنابراين براي اثر بخشي فرآيند مديريت دانش، در يك محيط عملياتي، سازمان بايد عنصر انساني را ، كه اين ارزش را به اطلاعات ميافزايد، درك و از آن قدر داني كند.
تعريف بروكس از مديريت دانش كه مركز كيفيت و بهره وري آمريكا نيز آن را پذيرفته است، ميگويد: مديريت دانش، راهكارها و فرايندهايي براي ايجاد ، تعيين، تصرف، سازمان دهي و اداره مهارتهاي حياتي، اطلاعات و دانش، تا به بهترين نحو، افراد را در تحقق رسالت سازمان توانمند سازد.
تعريف جامع بروكس از مديريت دانش، براي نظامهاي پايدار و مطمئن به سازمان يك پارچه اي معطوف است كه ميتواند در مركز ارزشهاي محوري خود، مرزهاي عمودي، افقي، خارجي و جغرافيايي خويش را مديريت كند و با توسل به اعتماد، به هم متصل سازد.
همان منبع (ص 10)
مديريت دانش در مدارس
مدارس از سالها قبل تاكنون در كار مديريت دانش بوده اند. در واقع معلمان، نمونههاي خوبي از مديران دانش هستند. كتاب خانههاي مدارس نيز مثالهاي خوبي هستند كه امروزه مراكز و منابع اطلاعاتي آنها به مدد تغييرات فن آورانه، محيطي پويا براي يادگيري مستقل فراهم آورده اند. اما آنچه اهميت آن براي مدرسه، در حكم يك سازمان مطرح است، فراهم آوردن زمينههاي باز خواني، ايجاد ، پرورش، تسهيم و تبادل ، ارتقا و به ويژه سازمان دهي، نگهداري و انتشار دانش در سطح مدرسه و در ارتباط متقابل با عوامل ذي نفع است. از اين ديدگاه ، مهم ترين مسائل مديريت دانش در مدرسه را ميتوان در موارد زير خلاصه كرد:
آگاه سازي عموميجامعه در آموزش مدرسه
آگاهي سازي معلمان
آگاه سازي دانش آموزان
آگاه سازي جامعه
مديريت دانش، براي اين كه بدانيم در آموزش مديريت دانش چگونه عمل كنيم.
چگونه دانش [مدرسه] را حفظ، نگهداري ومتبلور كنيم.
(همان منبع ص 13)
اصول مديريت دانش
تعاريف و مفاهيم ارائه شده درباره مديريت دانش، دانش ضمني و دانش آشكار، تا اندازه زيادي بيانگر اصول مديريت دانش است. با وجود اين ، ميتوان اصول ياد شده را از ديدگاه دو تن از مشهورترين صاحب نظران مديران دانش خلاصه كرد . دوانپورت و پروساك در كتاب دانش كاري اصول مديريت دانش را چنين طرح كنند:
دانش، نشأت گرفته از افكار افراد است و در افكار آنان جاي دارد.
تسهميم دانش مستلزم اعتماد است
فن آوري، رفتارهاي دانش جديد را امكان پذير ميسازد.
تسهيم دانش بايد تشويق شود و پاداش بگيرد.
حمايت مديران ومنابع،ضروري است.
دانش ماهيتي خلق شونده داردو تشويق افراد، موجب ميشود كه دانش به شيوههاي غير منتظره گسترش يابد.
دانپورت و پروساك اصولي راكه فرهنگ موثر انتقال دانش بر آن مبتني است ، به شرح زير بيان ميكنند:
ايجاد ارتباط و اعتماد از طريق ملاقاتهاي رودر رو.
ايجاد مبنايي مشترك از طريق آموزش، مباحثه، انتشارات، كار تيميو گردش شغلي،
پيش بيني زمانها و مكان هايي براي انتقال دانش، نمايشگاه ها، اتاقهاي گفتگو و گزارشهاي كنفرانس ها، ارزشيابي عملكرد براساس ميزان تسهيم دانش و ايجاد محرك هايي براي اين كار.
آموزش كاركنان براي انعطاف پذيري، تعيين زماني براي يادگيري، استخدام براي دستيابي به تفكرات جديد.
ترغيب يك نگرش غير سلسله مراتبي به دانش، زيرا كيفيت افكار از مقام و موقعيت ارائه دهنده آن مهم تر است.
پذيرفتن و پاداش دادن به فضاهاي خلاقيت آميز و تشريك مساعي افراد تا نداشتن چيزي موجب از دست دادن سمت و موقعيت فرد نشود.
نظام مديريت مدرسه محور ساختاري اثر بخش براي مديريت دانش
بررسي اصول و راهكارهاي مديريت مدرسه محور بيانگر آن است كه تعهد مدارس به اين اصول، زمينههاي مديريت دانش موثر را فراهم خواهد كرد. در واقع ، حركت آگاهانه و هدفمند مسئولان مدارس به سوي مدرسه محوري، خود زمينه ساز ايجاد، فن آوري، تقويت، انتقال و توسعه دانش سازماني در مدارس خواهد شد. به اين منظور، اصول يا راهكارهاي اساسي ياد شده و نقش و اهميت هر يك در مديريت دانش در مدارس مورد توجه قرار ميگيرد.
عدم تمركز:
سياستهاي شوراهاي آموزش و پرورش در سطوح محلي و بالاتر، بر نحوه مديريت دانش نواحي و اجراي وظايف آنان موثر است. در برخي موارد شوراي مدرسه براي تغيير رويه اي كه در سطح ناحيه وجود دارد بايد تاييد مقامات بالاتر را به دست آورد. ساير رويه ها، به ويژه رويه هايي كه وظايف حسابداري و مالي مدارس مربوط است. از طريق مقررات ايالتي تنظيم ميشوند. بنابراين مسئولان مدارس بايد خط مشيها و مقرراتي را نيز براي برنامه ريزي، اجرا و استفاده از نظامهاي اطلاعات دانش محور تدوين كنند. اين اظهارات بيانگر اين واقعيت است كه پايين بودن اختيارات مسئولان مدرسه در تدوين برنامهها و خط مشيهاي خود آنان را در اتخاذ خط مشيهاي موثر در مديريت دانش، همچنان به سطوح بالاتر وابسته نگه خواهد داشت.
عدم تمركز مستلزم تفويض اختيار تصميم گيري به مدارس است و اين به معناي آن است كه بخشي از تصميماتي كه تاكنون در سطح بالاتر از مدرسه اتخاذ ميگرديد، اكنون در مدرسه و از سوي افراد فعال و ذي نفع اتخاذ خواهد شد. اما تصميم گيري همواره مستلزم در اختيار داشتن اطلاعات و دانش كافي درباره موضوع مورد بررسي است. بنابراين، فرض اساسي نهفته در پس اين تفويض اختيار آن است كه كساني كه مستقيماً با دانش آموزان كار ميكنند، دربارةمفيد ترين روشها و ساختارهاي آموزشي، افكار آگاهانه تر و مطمئن تري دارند.
مشاركت:
انديشة مشاركت كاركنان، والدين و جامعه در مدرسه، به پيشرفت و بهبود مدرسه در قالب يك چرخه كامل منجر ميشود در سال 1903 دوي استدلال خود مبني بر ديدگاههاي ارزشمند معلمان و نقش آن را در ارتقاي خط مشي مطرح كرد.
حاميان جنبش نظارت معلمان نيز خواستار مشاركت آنان در تدوين و هدايت خط مشي مدرسه بودند. به تازگي جنبش كنترل جامعه اين استدلال را مطرح ميكند كه نظارت و كنترل جمعي و مشاركت افراد و گروههاي خارج از مدرسه، پاسخ گويي مدارس را در برابر نتايج مورد انتظار افزايش ميدهد و به گسترش جامعه مدرسه منجر ميشود.
مسئولان مدارسي كه فرآيندهاي تصميم گيري موافقي داشتند از وضعيت اثر بخشي در فعاليتهاي گروهي برخوردار بودند:
محدود نشدن تصميم گيري به گروه خاصي از اعضاي انجمن ها
مهارت آموزي همه مشاركت كنندگان در مهارتهاي كار تيميو مهارتهاي تصميم گيري
تشخيصهاي گروهي تيمهاي بررسي كننده مشكلات.
فراهم آوردن زمينههاي تصميم گيري گروه ها.
بررسي و مطابقت موارد ياد شده با اصول مديريت دانش بيانگر آناست كه تقريبا تمام اين موارد به نحوي با اصول ذكر شده هماهنگ است. به بيان ديگر، راهكار تصميم گيري مشاركتي در بطن نظام مدرسه محور و با تكيه بر تشكيل، انسجام و تقويت گروههاي تصميم گيرنده در سطوح گوناگون مدرسه، هماهنگ با اصول مديريت دانش و زمينه ساز اجراي اثر بخش آن خواهد شد.
3. پژوهش محوري
با واگذاري برنامه ريزي درسي و تصميم گيري سازماني به پرسنل حرفه اي، در واقع تصميمات، پژوهش مدار و براساس يافتههاي واقعي موجود در هر مدرسه اتخاذ ميشود. فاهرمن والمور بر اين باورند كه نيازهاي برنامه ريزي تحصيلي به تجارب و مشاهدات آموزشي آموزگاران جهت ميدهد زيرا اين امر مستلزم آن است كه معلمان در اين باره پژوهش كنند و نتايج يافتهها و دانش خود را به كار گيرند و از اين طريق، دانمشند تر و حرفه اي تر شوند.
فراهم آوردن تمهيدات لازم به منظور خلق و توسعه دانش در سازمان، همواره به مثابه يكي از اصول اساسي مديريت دانش مورد تاكيد قرار گرفته است.
دانش و مهارت:
مديريت دانش موثر، با آگاهي از اين واقعيت آغاز ميشود كه مديريت مدرسه نميتواند همه چيز را درباره برنامه تحصيلي بداند. بنابراين مبناي دانش در مدارس تخصصي شده است و برخورداري از متخصصاني كه مدير را در زمينههاي گوناگون، از اهميت و رسالت شغلي تا خط مشيها و نيازمنديهاي مدرسه ياري دهند، ضروري است.
مطالعات انجام شده بيانگر آن است كه مشاركت افراد، به ويژه معلمان توانمند و با تجربه در سطح مدرسه با اداره كنندگان و صاحب نظران خارج از مدرسه، فرآيند دانش و مهارت آموزي افراد فعال در مديريت مدرسه محور را اثر بخشي خواهد كرد.
اطلاعات (و ارتباطات موثر)
موفقيت مدرسه در نظام مديريت مدرسه محور مستلزم آن است كه افراد فعال در مدرسه، از اطلاعات لازم درباره وضعيت مالي، پرسنلي ، برنامه ريزي، آموزشي و ... آگاه باشند و اين خود مستلزم آن است كه از اهداف و انتظارات ناحيه، اهداف و راهكارهاي آموزش و پرورش در سطح مدرسه و سطوح بالاتر با خبر گردند. به علاوه، از وضعيت عملكرد مدرسه، عملكرد انجمنها و نيز عملكرد خود، در مقايسه با اهداف تعيين شده براي آن و نيز در مقايسه با ساير مدارس هم سطح آگاهي داشته باشند.
از سوي ديگر اين مدارس بايد اطلاعات لازم را درباره نيازها و انتظارات دانش آموزان، والدين و ساير افراد و گروههاي ذي نفع در جامع داشته باشند و از ساير تغييرات محيطي موثر بر عملكرد مدرسه نيز آگاه گردند. در اين زمينه، تهيه يك بيانيه، كه در آن مقصود و اهداف سازمان تعيين شده باشد، ضروري است.
به هر حال، مدارس فعال در الگوي مدرسه محوري بايد راهكارهاي منظم و متنوع لازم براي تسهيم اطلاعات در سطح مدرسه، اداره ناحيه و افراد ذي نفع در جامعه توسعه دهند. مديران مناطق آموزش و پرورش با مكاتبات، گفتگوها و ارتباطات خود با جامعه مدرسه، ماهيت نظام مديريت مدرسه را تبيين ميكنند و به جامعه مدرسه نشان ميدهند كه چرا اين نظام براي ايجاد و پرورش درك مشترك، مطلوب است.
مداري كه فرآيندهاي تصميم گيري موفقيت آميزي داشتند، ازشرايط زير برخوردار بودند:
ارائه اطلاعات مناسب به گروههاي تصميم گيرنده.
پيدا كردن راه هايي براي گسترش ديدگاه مشاركت كنندگان.
وجود تيمهاي تصميم گيري چند گانه و نيز ارائه معناي روشني از نحوه ارتباط انها با هم.
مطالعه موردي:
در اينجا مثالي ارائه ميشود كه نشان ميدهد چگونه چارچوب بوم شناختي مديريت دانش در يك سازمان مدرسه اي بكار ميرود.
يك مدير و يك معاون مدير دبيرستان متوج شدند كه عده دانش آموزان تعليقي، بيش از حد معمول شده است. آنها براي اين كه دليل اين پديده را دريابند، سيستميطراحي كردند كه دادههاي مربوط به دانش آموزان تعليقي را در ان گرد آوري كنند. به اين سبب گروه راهنمايي و هدايت مدرسه تشكيل گرديد و اعضاي گروه از طريق مباحثات و تشكيل جلسات بارش ذهني توانستند متغيرهاي ضروري براي پيگيري اين پديده، از جمله نام، جنسيت، نژاد، روي داد، معلمان و دانش آموزاني كه درگير آن شده بودند، فكر كردند. اعضاي گروه بر اين باور بود كه احتمالاً بايد اطلاعات بيشتري گرد آورند. فرضيه آنها اين بود كه با گذشت زمان و گرد آوري دادههاي بيشتري درباره دانش اموزان و زمان و مكان، ممكن است به مرور الگوهايي كشف كنند كه اطلاعات بيشتري درباره تعليق دانش اموزان ارائه دهد. پس از اجراي نظام اطلاعاتي، آشكار شد كه يك معلم سال اول، كه نيازمند اموزش مهارت مديريت بود، در بسياري از تعليقها نقش داشته و اساميتعداد مشخصي از دانش اموزان در طول دوره خاصي از روز به طور منظم تكرار شده است.
هنگاميكه اين اطلاعات دريافت و وضعيت مدرسه مورد ارزشيابي قرار گرفت، اعضاي گروه به موضوع جديدي بر خوردند. در واقع فرآيند حاصل از دانش جديد، درك آنان را از تعليق دانش اموزان بهبود بخشيد و اين ادراك براي قانون گذاري و مذاكره درباره اين وضعيت با تكيه بر حيطه حمايتي مورد استفاده قرار گرفت. بر اين اساس، اعضاي گروه تصميم گرفتند نظام پيگيري تعليق را حفظ كنند و استمرار دهند و براي مسائل مربوط به حضور دانش آموزان نيز نظام مشابهي طراحي و اجرا كنند.
در مجموع، شايد با اطمينان بتوان گفت كه اغلب عوامل مرتبط با ارتباطات و اطلاعات، كه پژوهشگران به مثابه عوامل كليدي موفقيت در اجراي نظام مديريت مدرسه محور مطرح كرده اند در بر دارنده اصول مديريت دانش است و از جمله اين عوامل ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
تدوين روشها و مجراهاي گوناگون انتقال و توزيع اطلاعات به منظور تصميم گيري و ايفاي نقش در همه سطوح.
گفتگوهاي مستمر افراد دربارة آموزش و يادگيري
ارزشيابي عملكرد و پاداش:
اعطاي پاداش در نظام مديريت مدرسه محور مانند ساير نظامهاي مشاركتي دشوار و پيچيده است. بسياري از مسئولان مدارس از يادداشتهاي تشكر آميز، تقدير برنامههاي گوناگون و ... استفاده كردند. اما مديراني هم بودند كه ترجيح ميدادند از اين طريق بر برندهها و بازندهها تاكيد نكنند و به دستاوردهاي جمعي توجه داشته باشند. بعضي از مسئولان مدارس نيز از مراسم پايان سال، ناهارهاي مجاني، ميهمانيها و مراسم موفقيت در دستيابي به اهداف مدرسه استفاده كردند.
مسئولان برخي مدارس نيز در زمينههاي ارتقاي آزاد را در سطح ناحيه فراهم آورند يا براي افزايش پرداخت به معلماني كه حجم كاري بيشتري داشتند، طرحهاي ويژه اي اجرا كردند. به هر حال، علاوه بر پاداش مالي، پاداشهاي ديگري نيز مانند فرصتهاي مطالعه تمام وقت ( يك روز) در هفته، سمتهاي معلم- مشاور معتبر براي راهنمايي معلمان كم تجربه تر، حضور در كنفرانسهاي حرفه اي، كلاس هايي در دانشكدهها و دانشگاههاي محلي و ... نيز در افراد فعال در مدرسه انگيزه ايجاد ميكند. آشكار است كه مبناي ارزشيابي عملكرد و پرداخت در همه موارد، در واقع همان ميزان مشاركت در تسهيم دانش است كه دانپورت و پروساك به منزله اصول مديريت دانش از آن ياد كرده اند. (همان منبع ص 115 الي 22)
نقش ارزشها در مديريت دانش
ارزشها ، اخلاق و فرهنگ حاكم بر مدرسه به همان اندازه كه مديريت دانش موثر، در مدرسه تعيين كننده است ، در فرايند حركت مدارس به سوي مدرسه محوري نيز حائز اهميت است.
شواهد موجود درباره مدارس موفق در اجراي نظام مديريت مدرسه، محور بيانگر آن است كه فرهنگ مدرسه در فرايند تغيير به سوي مدرسه محوري تعيين كننده است مسئولان مدارسي كه موفق به ايجاد تغييرات آموزشي شدند، كساني هستند كه فضايي از اشتراك مساعي و اعتماد متقابل در ميان اعضاي خود پديد آورده اند و به بهبود و پيشرفت توجه داشته اند و ساختارهايي ايجاد كرده اند كه از طريق آن ها، همه افراد ذينفع در فرآيند تصميم گيري ، ميتوانند تسهيل كننده پيشرفت و بهبودهايي در فرهنگ مدرسه باشند.
رفتار آزاد فعال در مدرسه نيز ممكن است در حكم بخشي از فرآيند تغيير، دگرگون شود و شامل موارد زير باشد. گفتگوي بيشتر معلمان درباره تجارب آموزشي حفظ استانداردهاي بالاي عملكرد، استقبال از نظريات جديد و فعالانه درگير شدن در مسائل مدرسه.
در اين نظام ، وابستگيهاي افراد بايد فعالانه و رو به گسترش باشد و روابط انساني باز، همكاري و تعهد متقابل مورد تاكيد قرار گيرد. اداره كنندگان بايد توانمندي و مهارت بسيار داشته و همواره در حال يادگيري باشند.
بررسي اصول يا راهكارهاي اساسي نظام مديريت مدرسه محور و به بيان ديگر، عوامل اساسي موفقيت در نظام مديريت مدرسه محور- شامل عدم تمركز، تصميم گيري مشاركتي، توانا سازي، دانش ومهارت، پژوهش محوري، ارتباطات باز و اطلاعات ، ارزشيابي عملكرد و پاداش و مبناي آن- و مقايسه آن با اصول مديريت يا مباني فرهنگ موثر انتقال دانش در سازمان، بيانگر آن است كه گرايش به مدرسه محوري مستلزم به كارگيري فنون و روش هاي مديريت دانش و اجراي مديريت دانش موثر است.
(مان منبع- ص 23)
امروزه سازمانها درحال رويارويي با رقابت فزاينده اي هستند. بديهي است كه بقا در چنين فرآيندي بستگي به خلاقيت و وفاداري كاركنان به سازمان دارد. مديريت دانش فرآيندي است در جهت استفاده كار آمد از دانش براي سازگاري و ماندگاري در عصر چالشي حاضر.
محور فعاليتهاي مديريت دانش صرفا بكار گيري دانش نيست بلكه بردانش آفريني سازماني نيز تاكيد دارد. فرآيند تبديل دانش پنهان يعني دانش كه ريشه د رارزشها، احساسات، اعتقادات، تعلقات و تجربيات افراد دارد به دانش آشكار يعني دانشي كه ملموس و رمزها و كدهاي آن قابل تفهيم هستند، بهترين شيوه دانش آفريني است.
مديريت دانش تجربيات و دانش كاركنان را در سراسر سازمان انتشار ميدهد. و امكان استفاده درست و متناسب با شرايط را فراهم ميآورد.
(مل هاترا: 2000) محور فعاليتهاي مديريت دانش صرفاً بكار گيري دانش نيست بلكه بردانش و افريدن آن تاكيد اساسي دارد. زيرا در اقتصاد امروزي تنها منبع ممتاز رقابتي با دوام دانش است و همواره يك دارايي با ارزش در سازمان به حساب ميآيد. سازمانهايي كه از قدرت خلق دانش برخوردارند، با خلاقيت و نوآوري با نيروي اندك فعاليتهاي بزرگي را انجام ميدهند. منابع درون سازماني و برون سازماني را كشف ميكنند. دانش چيزي نيست كه به خودي خود حاصل شود بلكه بايد سازوكار توليد و خلق آن در سازمان تبيين شود و همين فرآيند رمز موفقيت شركتهاي موفق است.
كار مديريت دانش، بر جابجايي و انتقال دانش فردي (دانش پنهان) به دانش سازماني (دانش آشكار) متمركز است.
(محمد دوستدار، فاطمه كريمي مقاله مديريت ، شماره 67 و 68 ، ص 27)
پيش زمينههاي دانش افريني:
فرهنگ يگانگي و احساس يكي بودن افراد يا سازمان و رسالت آنرا ترويج نمائيد.
عرضه كننده دانش را از مزيتهاي شغلي مانند شركت ازمايشگاه با كمن برخوردار سازيد.
مكان و زمان لازم براي گفتگو، مصاحبه، و تشكيل گروههاي كاري را فراهم آوريد.
شناسايي افراد كه خير هستند و در برابر انتقال دانش خود چيزي را از سازمان مطالبه نميكنند و براي ارضاء انگيزه دروني خود انتقال دانش را انجام ميدهند.
اعتماد طرفين بين سازمان و افراد ايجاد شود.
دانش براي دارنده ان قدرت است به تسهيم ان بايستي قدرت فرد مضاعف گردد رعايت سلسله مراتب سازمان را در انتقال دانش پنهان منتقي سازيد و سعي كنيد زمينه اي فراهم شود كه سطوح مختلف سازمان نقشهاي متفاوت مرتبط به هم ايفا كند.
(همان منبع، ص 28)
منابع و مآخذ
اقتداري ، علي محمد. سازمان و مديريت. تهران : مولوي، 1366.
الواني ، مهدي. مديريت عمومي. تهران : ني ، 1374.
بابلي ، عزيزالله؛ يوز باشي، زهرا. مديريت آموزشي. تهران کانون فرهنگي آموزش، 1383.
جاسبي، عبدالله. اصول و مباني مديريت. تهران : دانشگاه آزاد اسلامي، 1380
جان بست، روشهاي تحقيق درعلوم تربيتي و رفتاري . ترجمه حسن پاشاشريفي. تهران: رشد، 1371.
جمالي، عيسي. مديريت خلاق در مدرسه. تهران : آواي نور، 1377.
جويس ، بروس. الگوهاي جديد تدريس. ترجمه محمد رضا بهرنگي. تهران: تابان : نشرکمال تربيت، 1378.
حافظ نيا، محمد رضا، مقدمه اي بر روش تحقيق در علوم انساني . تهران : سمت ، 1377.
خورشيدي ، عباس، غندالي، شهاب الدين. مقدمات مديريت آموزشي و آموزشگاهي. تهران : نشر پسين، 1380.
خوي نژاد، غلامرضا، روشهاي پژوهش در علوم تربيتي، تهران: سمت، 1380.
راد ،منوچهر؛ عابديني راد، امير. اصول مديريت و رفتار سازماني. تهران : منوچهر راد، 1375.
رؤوف، علي. بالانشيني مديريت آموزشي. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي، 1380.
ساکي ، رضا. تغيير و نوآوري در سازمان و مديريت. تهران: پژوهشکده تعليم وتربيت ، 1379.
سيد عباس زاده، مير محمد. کليات مديريت آموزشي. اروميه: دانشگاه اروميه، 1380.
شعباني ورکي، بختيار: آزاد، اسدالله. آموزش و پرورش کيفي فراگير. مشهد: آستان قدس رضوي، 1381.
قلعه سري، قدرت الله. تبيين جايگاه مديريت آموزشگاهي. آذر 1378.
صفر زاده، خسروشاهي . رشد (مديريت مدرسه). شماره2. دوره چهارم. (آبان 1384).
مقدم، امان. مديريت آموزشي. تهران : ابجد ، 1375.
مجد فر، مرتضي. رشد (مديريت مدرسه). دوره چهارم. (بهمن 1384).
ميرکمالي، محمد. رهبري و مديريت آموزشي. تهران: رامين ، 1373.
مقدس، جلال؛ کاشفي، مجتبي. مديريت دانشکده علوم اداري و مديريت بازرگاني . (اسفند1353).
وايلز، کيمبل ، مديريت و رهبري آموزشي. ترجمه محمد علي طوسي. تهران: نشرمرکز آموزش مديريت دولتي، 1377