تحقیق ميزان اثر بخشي شيوه هاي امر به معروف و نهي از منكر (docx) 47 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 47 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تحقیق : ميزان اثر بخشي شيوه هاي امر به معروف و نهي از منكر
گام اول
پرسش آغازين و طرح مساله 5
سوال تحقيق 8
سوال اصلي : 8
سوال هاي جزئي: 8
ضرورت تحقيق 8
گام دوم
پيشينه تحقيق 10
مقايسه نظارت اجتماعي و امر به معروف ونهي از منكر 11
انواع انحرافات: 12
انواع نظارت 13
مصاديق امر به معروف و نهي از منكر 15
جايگاه قانوني امر به معروف ونهي از منكر 18
مباني اجتماعي امر به معروف و نهي از منكر 18
كاركرد هاي اجتماعي امربه معروف ونهي از منكر 18
فرآيند اجراي امر به معروف و نهي ازمنكر در جامعه 19
پيامد هاي امر به معروف و نهي از منكر 19
عوامل تاثيرگذاردرانتقال،جذب وپذيرش پيام درامربه معروف ونهي از منكر 20
ويژگي هاي پيام در امر به معروف و نهي از منكر 22
ويژگي هاي آمر و ناهي 22
گام سوم
چهارچوب نظري 23
1- رويكرد زيست شناختي در تبيين كجروي 23
2- رويكرد روانشناختي در تبيين كجروي 24
3- رويكرد جامعه شناختي در تبيين كجروي 24
نظريه مختار 32
مدل تحليلي فرآيند شيوه هاي امر به معروف و نهي از منكر و اثر بخشي آن 37
فرضيه 38
گام چهارم
تحليل هاي آماري 39
گام پنجم
نتيجه 76
منابع 77
بسم الله الرحمن الرحيم
ميزان اثر بخشي شيوه هاي امر به معروف و نهي از منكر
پرسش آغازين و طرح مساله
زندگي اجتماعي انسان تحت حاكميت قواعد يا هنجار هاي اجتماعي است . اگر ما از قواعدي كه بعضي انواع رفتار را در زمينه هاي معيني به عنوان رفتار هاي مناسب و رفتار هاي ديگري را به عنوان رفتار هاي نامناسب تعريف مي كنند ؛ پيروي نمي كرديم فعاليت هايمان دست خوش هرج و مرج مي گرديد. براي مثال رفتار منظم در شاه راه ها ، چنانچه رانندگان قواعد راهنمايي و رانندگي را رعايت نمي كردند ، غير ممكن مي بود . اما هميشه همه كس با انتظارات اجتماعي همنوايي نمي كند ، رانندگان گاهي قواعد رفتار عبور و مرور را رعايت نمي كنند حتي اگر زندگي ديگران در نتيجه آن به خطر افتد. (گيدنز ،85 ،ص 149)بنا بر اين لازم است كه فرد از طريق اجتماعي شدن ياد بگيرد كه در موقعيت هاي گوناگون چه الگو هاي رفتاري پذيرفتني است و تفاوت ميان الگو هاي رفتاري شايسته و الگوهاي رفتاري ناشايسته چيست؛ اما اين فرا گيري احتياج به يك ضمانت اجرايي براي اهتمام به اجرايي كردن دارد كه اين كار را نظارت اجتماعي بر عهده دارد. در واقع نظارت اجتماعي به مكانيسم هايي اطلاق مي شود كه جامعه براي واداشتن اعضايش به سازش كاري و جلوگيري از نا سازش كاري به كار مي برد . به عبارت ديگر نظارت هاي اجتماعي براي آن مهم اند كه جامعه نمي تواند كاركرد درستي داشته باشد مگر آنكه اعضايش خودشان را با هنجار هاي اجتماعي تطبيق دهند ؛ نقش هايشان را انجام دهند و فعاليت هاي خود را طوري هماهنگ كنند كه جامعه يا گروه بتواند به هدف هايش دست يابد.(بروس كوهن ، 85 ،ص 152)
و اين قضيه را از طريق نظارت اجتماعي مي توان قابل دسترسي كرد لذا يكي از مباحثي كه مكرر وبا بياناتي متفاوت در قرآن و كتب روايي به دان توجه شده موضوع نظارت اجتماعي است كه در بعضي از اين آيات خداوند خود و حسابرسي را مطرح مي كند كه در ذيل اشاره مي شود:
1- سوره ق آيه 18: «ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد» به لب نراند سخني را جز آنكه نزد او است نگهباني آماده.
2- سوره زلزال آيه 6 تا 8 «يومئذ يصدر الناس ليروا اعمالهم فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره ومن يعمل مثقال ذرة شرا يره»آن روز مردم دسته دسته بازگردند تا كار هايشان به آنها نشان داده شود پس هر كه به اندازه ذره اي نيكي كرده باشد آن را مي بيند و هر كه به اندازه ذره اي بدي كند آن را مي بيند.
ودر آيات زياد ديگري موضوع نظارت و كنترل همگاني را تحت عنوان امر به معروف و نهي از منكر مطرح شده است مانند:
سوره آل عمران آيه 110: «كنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر» شما بهترين امتي هستيد كه خداوند براي نشريت ظاهر كرده است چون به كار هاي خوب امر مي كنيد واز كار هاي زشت باز مي داريد.
قرآن و روايات – كه حكايت گر سيره عملي معصومين عليه السلام هستند – از طرفي خود ناظر ناظر جامعه اسلامي هستندو با بيانات متفاوت از گناهان به طور عموم و يا با تاكيد بر گناهي خاص نهي كرده اند و از طرف ديگر از مومنان خواسته اند به مقابله با منكرات و گناهان بر خيزند واز ضرورت اين كار غافل نباشند چنانكه حضرت علي عليه السلام در نهج البلاغه مي فرمايند:« همه اعمال نيك و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منكر همانند قطره اي در برابر در يا است »
و به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه انسان به دليل اجتماعي بودنش نياز به جمعي دارد كه انيس اوباشند تا از غم ها و سختي رهايي يابد و استعدارد هاي نهفته اش را به فعليت برساند و گر نه انسانيت انسان بي معني خواهد بود ، به همين دليل زندگي انسان شكل اجتماعي به خود گرفته و اجتماعات متفاوت و در عين حال شبيه به هم را به وجود آورده اند. و رشد وتعالي انسان تنها در محيط و اجتماع سالم و پاك امكان پذير است چون افراد يك جامعه سالم ، همانند اعضاي يك بدن ، در طريق حيات اجتماعي و سازمان دادن به زندگي صحيح انساني سهيم شريك اند و هيچ يك از آنان نمي تواند خود را در قبال سود ها و زيان هاي اجتماعي بي تفاوت نشان دهد .
در اين منظومه فكري است كه مي توان شيوه هاي امر به معروف و نهي از منكر و نظارت اجتماعي را ترسيم كرد و جايگاه آن را در پالايش جامعه و هدايت آن به كمال مطلوب ، كه همان جامعه آرماني و اسلامي است ، را فهم كرد .
نوشتار حاضر در صدد تبيين و تحقيق همه جوانب اين موضوع نيست بلكه آنچه اين تحقيق در پي كشف آن است ميزان اثر بخشي شيوه هاي امر به معروف و نهي از منكر است به شيوه ي پرسشنامه اي – پيمايشي .
سوال تحقيق
سوال اصلي :
چه شيوه هايي در انجام امر به معروف و نهي از منكر در جامعه اثر بخش تر است؟
سوال هاي جزئي:
آيا شيوه هاي انبيا در امر به معروف نهي از منكر يكسان بوده يا آنان از شيوه هاي متفاوتي استفاده مي كردند؟
اگر شيوه ها متعدد بوده، اين تفاوت از كجا نشات گرفته است؟
قرآن چه شيوه هايي را در پشگيري ودرمان انحرافات اجتماعي ارائه ميدهد؟
ضرورت تحقيق
همان گونه كه مي دانيم هيچ يك از افراد جامعه از ديگران جدا نيست و راه زندگي وسرنوشت آنان در مسائل اجتماعي با يكديگر پيوند خورده است وانسان بالطبع اجتماعي است و عقايد و اخلاق و اعمال ديگران در او موثر است و اين واقعيت در زندگي همه اقوام وملل كاملا مشهود است وروشن است كه انحراف يك فرد علاوه بر اينكه به خود وي زيان وارد مي كند ، جامعه نيز از رفتار اوزيانمند مي شود پس عقل حكم مي كند كه عموم افراد مراقب يكديگر باشند و در حد توان جامعه را از آلوده شدن به فساد دور نگه دارند وشرع نيز همين اصل عقلي را واجب شمرده بلكه از واجب ترين آنها به شمار آورده است ، مثلا هنگامي كه در جامعه فردي به مريضي مسري مانند طاعون و وبا گرفتار مي شود براي پيشگيري از گسترش مرض به افراد و خانواده هاي ديگر ، اقدام به نابودي ميكروب هاي آن مرض مي شود وفرد مبتلا را فورا از ديگران جدا مي كنند ومورد معالجه قرار مي دهند و عقل نيز اين كار را مي ستايد و بر لزوم آن حكم مي كند ؛ مرض هاي روحي و انحرافات اخلاقي نيز اين گونه اند كه اگر جامعه در برابر آن قرار نگيرد و براي نابودي آن تلاش نكند به تدريج بين ديگران شيوع پيدا مي كند ودر نهايت فساد و سقوط جامعه را در بر خواهد داشت ؛ لذا مطلوب اصلي شارع از فريضه امر به معروف و نهي از منكر حصول اثر و نتيجه اي است كه بر آن مترتب مي شود بنا بر اين جايي امر به معروف و نهي از منكر مطلوب است كه اثر مورد انتظار و كارايي لازم را داشته باشد و آن امر و نهيي مورد خواست شارع است كه موثر و كارا اجرا گردد . و تشخيص مواردي كه احتمال كارآيي امر به معروف ونهي از منكر وجود دارد و آگاهي از مكانيسمي كه از طريق آن امر به معروف و نهي از منكر موثر و كارا اجرا گردد ،نوعي موضوع شناسي فقهي است . اين موضوع شناسي از جنبه هاي گوناگون قابل پيگيري است و توجه به جوامع كنوني و پيچيدگي هاي آن ضرورت اين موضوع شناسي را در دوره كنوني آشكارتر ساخته و برسي روشمند ، سيستمي و علمي را در ارتباط با تاثير و كارآيي امر به معروف و نهي از منكر مي طلبد . امر به معروف و نهي از منكر كه به عنوان فريضه اي كه تضمين كننده ي اجراي سائر فرايض و كار هاي شايسته است و از گسترش مفاسد ومعاصي در جامعه جلوگيري مي كند مورد تاييد و تاكيد ويژه ي شرع قرار گرفته است و از آنجا كه جامعه ما به عنوان جامعه اي مسلمان و داراي حكومتي اسلامي است انتظار مي رفت اين فريضه به نحوي موثر وكارا اقامه گردد و به رقم احتمامي كه از سوي مسئولين ، رهبران و مبلغان ديني در اجراي اين فريضه صورت گرفته به نظر مي رسد از رواج كافي بر خوردار نبوده و كارايي لازم را ندارد و مواردي كه اجرا شده تاثيرات اندكي داشته است و اين امر ممكن است از علل متعدد و گوناگوني ناشي شده باشد كه برسي هر كدام از آن عوامل براي اجراي اين فريضه داراي اهميت وضرورت مي باشد ، يكي از آن عوامل كه با توجه به جوامع امروزي واز جمله جامعه ما به ذهن مي رسد به نحوي اجراي اين عمل و شيوه هاي آن بر مي گردد كه تحقيق پيش رو به شناسايي آن شيوه ها و ميزان تاثير آنها مي پردازد. (هاشمي ، پايان نامه ، ص 10) ضرورت اين بحث از اين جهت آشكار تر مي شود كه بين اين شيوه ها و كارآيي امر به معروف ونهي از منكر رابطه اي مستقيم وجود دارد و با فراگيري اين شيوه ها و اجرايي كردن آنها و اجتناب از شيوه هاي نامناسب مي توان فوايد عمل به اين فريضه را در جامعه به صورت عيني و عملي درك كرد مثلا هر مبلغي علاقه مند است تا بيه طور مطلوب آگاهي هاي خود را به مخاطب منتقل نمايد واو را در فرا گرفتن پيام كمك نمايد و وقتي خود را موفق مي بيند كه نه تنها در ابلاغ ونشر دانش به نتيجه رسيده باشد ، بلكه آثار آگاهي مخاطبان را در عمل آنها مشاهده كند . پيشرفت هاي علمي سريع و شتابان جهان امروز تا اندازه زيادي وامدار روش ها وشيوه هاي سنجيده و نتيجه بخشي است كه در اين علوم به كار گرفته مي شود .در اين تحقيق در نظر داريم تا با استعانت از خداوند متعال شيوه هاي انجام امر به معروف ونهي ا ز منكررا بررسي كنيم و به بهترين شيوه ها دست يابيم و نتيجه عيني و علمي آن را در پيشرفت و موفقيت جامعه به بينيم.
پيشينه تحقيق
منابع بسياري به موضوع امر به معروف ونهي از منكر پرداخته وآن را مورد بحث قرار داده اند ، نگاه عمده اين منابع ديني وفقهي است و منابع محدودي از نگاه علوم اجتماعي نيز به موضو ع نگريسته اند . ما در اينجا اجمالي از آن ها را ذكر مي كنيم.
مقايسه نظارت اجتماعي و امر به معروف ونهي از منكر
الف)كار كرد هاي امر به معروف ونهي از منكر:
1- بقاي جامعه و وحدت آن
2- ضمانت اجرايي دستورات و هنجارهاي ديني
3- اقامه فرائض و استواري كارها
4- حاكميت درستكاران و عدم استيلاي بدكاران
ب)تعريف نظارت اجتماعي : مجموعه مجازات هاي رسمي وغير رسمي كه از طرف جامعه اعم از افراد ، گروه ها وسازمان ها بر رفتار نابهنجار وكجروانه فرد اعمال مي شود تا وي را وادار نمايد كه در قالب هنجارها عمل نمايد.
ج)ابزار هاي نظارت اجتماعي:
1- جامعه پذيري
2- فشار اجتماعي
3- زور و اجبار
د) اجزاي نظارت اجتماعي :
1- هنجار هاي اجتماعي
2- ضمانت هاي اجرايي
ه) كار كرد هاي نظارت اجتماعي:
1- حفظ نظم و ثبات جامعه
2- حراست و حفاظت از هنجار ها
و) بيان شباهت ها و تفاوت هاي امر به معروف و نهي از منكر و نظارت اجتماعي:
معنا و مفهوم امر به معروف ونهي از منكر در جامعه ديني مترادف با نظارت اجتماعي بوده و از اين رو كاركردهاي نظارت اجتماعي را مي توان براي آن قائل شد و تفاوت آن دو دراين است كه:
1- امر به معروف ونهي از منكر در فرهنگ اسلامي به عنوان نظارت اجتماعي در جامعه اسلامي مطرح شده است و عموميت اصطلاح نظارت اجتماعي را ندارد.
2- بر خلاف نظارت اجتماعي كه كاركرد اصلي آن حفظ نظم و ثبات اجتماعي است امر به معروف ونهي از منكر ، هم كاركرد حفظ نظم وثبات اجتماعي را دارد (آن گاه كه ارزش ها وهنجارهاي ديني در جامعه را يج باشد ) و هم داراي كاركرد تغيير اجتماعي است(آن گاه كه براي استقرار نظم وثبات اجتماعي مطلوب ؛ نظم وثبات اجتماعي موجود را به هم مي زند).(طالبان، تحقيق،1367)
انواع انحرافات:
فرهنگ به مثابه مجموعه اي منسجم وهماهنگ ازباورها ،ارزش ها ،گرايش ها ،
و هنجارها ؛ هر نوع ايده ، ارزش ورفتاري را بر نمي تابد . از اينجا است كه ناهنجاري و كجروي مفهوم پيدا مي كند زيرا رفتار با عقائد ،ارزش ها وآداب وسنن يك فرهنگ با هم ارتباط دارد واين يك منظومه هماهنگ است بنا بر اين انحراف اجتماعي مقوله گسترده اي است وشامل هر نوع عقيده ،ارزش و رفتاري مي شود كه بر خلاف شريعت الهي باشد و از جامعه برآمده باشد يا بر آن تاثير بگذاردكه به پيامد هاي چنين انحرافاتي آسيب هاي اجتماعي مي گويند و انحراف اجتماعي را مي توان باتوجه به پيامد آسيبي به پنج دسته تقسيم كرد كه هر كدام آسيب هاي متعددي به همراه دارد:
1- انحرافاتي كه امنيت ديني(عقائد ، ارزش ها وهنجارهاي ديني در جامعه اسلامي)را تهديد مي كند مثل كفر ، نفاق ،افترا ، بدعت دردين ، انحرتف جنسي و...
2- انحرافاتي كه به امنيت جاني افراد آسيب مي زند مثل خود كشي ، جنايت بر عليه ديگران ، ايجاد رعب و وحشت در جامعه و...
3- انحرافاتي كه باعث تضعيف يا گسستن روابط عاطفي وانسجام اجتماعي است مثل اختلافات خانوادگي ، حقوق والدين، نشر اكاذيب ، عهدشكني و...
4- انحرافاتي كه امنيت منزلتي وشخصيتي افراد را به خطر مي اندازد مثل توهين و نسبت هاي ناروا به افراد ، انتشار معايب وكجروي ها ي مخفي آن ها در جامعه و...
5- انحرافاتي كه سبب سلب امنيت مالي افراد مي شود مثل غصب ، سرقت ، رشوه ، قمار ، ربا و...(آقاجاني ، 81 ، ص 269)
انواع نظارت
اساس نظم و نظارت اجتماعي در اين است كه مردم بدانند ديگران از آن ها دارند و به توانند رفتار ديگران را در اغلب موارد پيش بيني كند . از شيوه هايي كه بوسيله آنها جامعه بر رفتار افراد نظارت مي كند ونظم اجتماعي را برقرار مي كند تحت چند عنوان بحث مي شود :
1- نظارت از طريق اجتماعي كردن:
فرد زماني اجتماعي شده محسوب مي شود كه هنجارها وارزش ها منبع هاي اجتماعي را دروني كرده باشد وحتي در خلوت نيز آنچه را جامعه ترجيح مي دهد وعادات ورفتاري را كه مناسب موقعيت هاي گوناگون است انجام دهد . فردي كه كاملا اجتماعي شده است چنانچه به شكستن هنجاري وسوسه شود وجدان اجتماعي او مانع از اين كار مي شود .
2- نظارت بر افراد از طريق گروه فشار :
ميزان فشار گروه ها بر افراد به يك اندازه نيست ، اثر گروه هايي بيشتر است كه از لحاظ تعداد محدود ترند و روابط ميان اعضاي آن صميمانه تر و نزديكتر است و افراد به مدت طولاني تري در آن گروه باقي مي مانند و كنش متقابل ميان اعضاي آن بيشتر است كه اين گونه گروه ها در واقع همان گروه هاي نخستين هستند .
3- نظارت از طريق گروه هاي نخستين:
در گروه هاي نخستين نظارت ؛غير رسمي و خود جوش وبرنامه ريزي نشده است ، همه اعضا دربرابر رفتار عضو عكس العمل نشان مي دهند ، فردي كه ديگران ا برنجاند وناراحت كند اعضا ناراحتي خود را با خنده و تمسخر و انتقاد و حتي طرد از گروه نشان مي دهند و چنانچه رفتار عضو مطلوب باشد از اوبه گرمي استقبال مي كنند . همه آدم بهنجار در هر كجا كه باشند نيازمند تاييد و پذيرش گروه هستند به خصوص درگروه هاي نخستين كه افراد روابط صميمانه و نزديك با فرد برقرار مي كنند ، لذا فرد خطا كار ناچار مي شود يا توبه كند ويا از گروه به برد و از سر شغل وكار و گروه خود كنار رود.
4- نظارت از طريق گروه هاي دومين :
گروه هاي دومين گروه هايي هستند كه روابط اعضاي آنها كمتر صميمانه و بيشتر رسمي است و افراد براي هدف هاي خاصي وارد گروه مي شوند . حضور در اين گروه ها به هيچ وجه پاسيخگوي نياز افراد براي پيوستگي گروهي نيست . مابر خي كار ها را توسط اين گروه ها انجام مي دهيم . گروه هاي دومين براي نظارت بر رفتار از ابزار رسمي نظير وضع قوانين در مجلس ، مقررات ادري ، بخشنامه هاي رسمي ، تبليغات ، روابط عمومي و استفاده از مزايا ، عناوين و دادن جوايز و بالاخره استفاده از مجازات و جريمه هاي رسمي سود مي برند . مكانيزم هاي رسمي نظارت زماني موثر است كه از تاييد و قبول گروه هاي نخستين بر خوردار باشد مثلا پاداش اعطاي مقام هنگامي اثر بيشتري دراد كه مورد تحسين اعضاي خانواده و يا دوستان صميمي فرد واقع شود.
5- تنظيم رفتار از طريق استفاده از زور :
در جوامع بزرگ افراد براي يكديگر و به صورت رو در رو آن قدر شناخته شده نيستند كه ميكانزهاي غير رسمي بتوانند آن ها را اداره كنند به علاوه در جوامع بزرگ خرده فرهنگ هايي ظاهر مي شوند كه در اغلب موارد با هنجار هاي جامعه ي رسمي در تضاداند و فردي كه فرهنگ رسمي جامعه را رها كند ممكن است به آساني از حمايت رواني گروه هاي ديگري كه مانند او فكر مي كنند بر خوردار شود . بنا بر اين جامعه رسمي به منظور جلب حداقل هم رنگي از جانب اعضا در برخي اوقات از طريق وضع قانون و تعيين مجازات به زور متوسل مي شوند.(سخاوت ، 76، ص 40)
مصاديق امر به معروف و نهي از منكر
1- تعليم جاهل:
اولين مصداق امر به معروف ونهي از منكر است . گاهي فردي به دلايل مختلف از قبيل اين كه تازه به تكليف رسيده يا به مقتضاي محيطي كه درآن زندگي مي كند نتوانسته احكام اسلامي راياد بگيرد مثل اينكه از مركز اسلام دور بوده و يا در منطقه اي تحت تسلط كفار زندگي مي كرده واين فرد به اصطلاح نسبت به احكام اسلام جاهل قاصر است يعني كسي است كه حكم يا راه اجراي آن را نمي داند ودر بي اطلاعي خود مرتكب تقصير نشده است به اين معنا كه براي اوشرايط فرا گرفتن احكام اسلامي فراهم نشده است واو در اين امر كوتاهي نكرده است.
چنين تعليمي بايد در كمال نرمي ، ملايمت و مهرباني انجام گيرد چون طرف در جهل خود تقصيري نداشته است همچنين در اين تعليم به مقتضاي سن شرايط زندگي ومرتبه استعداد وفهم شخص بايد سعي كرد از شيوه هاي مناسب آموزش استفاده كرد تا اوبهتر ياد بگيرد .
حالت ديگر بحث اين است كه جاهل مقصر باشد يعني توانايي ياد گرفتن را داشته اما در اين كار كوتاهي كرده است در اين جا علاوه بر اين كه بايد به او تعليم داد بايد در تعليم او روشي را به كار برد كه او تشويق به ياد گرفتن شود .
قسم سوم اين است كه كسي به خيال خود حكم را ياد گرفته و روش انجام آن را مي داند ولي اشتباه مي كند مثلا در مسائل فردي ، افرادي هستند كه قرائت نمازشان غلط است ولي گمان مي كنند درست است .
هر سه مورد ؛جاهل قاصر ، جاهل مقصر وجاهل مركب احتياج به تعليم دارند ، مي بايست مسائل را به آنها ياد داد اما بايد روش هاي آموزشي متناسب با سن ، استعداد وموقعيت اجتماعي افراد باشد تا انسان در امر به معروف و نهي از منكر موفق باشد.
2- تذكر و موعظه:
اين هم چند حالت دارد كه مصاديق آن فرق مي كند مثلا شما اطلاع پيدا كرده ايد كه فردي علي رغم اين كه حكم را مي داند ومي داند كه فلان كار گناه است در عين حال عالما و عامدا آن گناه را مرتكب مي شود ، اما اين همين فرض خود چند حالت دارد : گاهي آن فرد رد تنهايي و خلوت گناهي را مرتكب شده است و شما به طور اتفاقي از عمل او اطلاع پيدا كرده ايد واو اصلا نمي خواهدكسي از اين مساله چيزي بفهمدوحتي اگربفهمدشماازعمل اواطلاع پيدا كرده ايدخجالت مي كشد
در اين جا بايد امر به معروف و نهي از منكر به گونه اي باشد كه او خجالت نكشد چون خجالت دادن افراد ، مصداق ايذاي مومن است و ايذاي مومن هم حرام است .
حالت ديگر اين است كه فرد گناه كار انساني لا ابالي است درست است كه الان در خلوت گناهي را مرتكب شده اما اگر ديگران متوجه عمل او شوند اواحساس شرم وخجالت نمي كند در مورد چنين فردي پنهان كاري و حفظ سر لازم نيست اما در عين حال بايد به نحوي اورا امر به معروف نهي از منكر كرد كه كساني كه خبر ندارند بي جهت مطلع نشوند
3- بر خورد اجتماعي با توطئه:
گاهي خلاف شرع كار ساده و فردي نيست ، بلكه اقدامي پيچيده و حساب شده است كه كساني آن رابرنامه ريزي كرده اندكه مي خواهند اسلام و نظام اسلامي شكست به خورد وكارايي لازم را از دست بدهد در اين گونه منكرات بايد مسلمان ها بايد به صورت دسته جمعي تصميم بگيرند و عمل كنند ؛ كه گاهي ممكن است راه حل ، تحريم اقتصادي يك كالا باشد ولو همان جنس را با دو برابر قيمت از جاي ديگر بخرند.(مصباح ، 84 ، ص 180)
جايگاه قانوني امر به معروف ونهي از منكر
اصل هشتم قانون اساسي: در جمهوري اسلامي ايران دعوت به خير ، امر به معروف و نهي از منكر وظيفه اي است همگاني ومتقابل بر عهده مردم نسبت به يكديگر ، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت.
مباني اجتماعي امر به معروف و نهي از منكر
1- فراگير بودن : ترديدي نيست هنگامي كه شهروندان يك شهر ويا يك كشور نسبت به امور اجتماعي سرزميني كه در آن زندگي مي كنند حساسيت كافي و درستي داشته باشند تبديل به مجموعه نظارتي اي خواهند شد كه هيچ سازمان نظارتي نمي تواند داراي چنين كميت جمعيتي در آن واحد باشد.
2- تسهيل اجتماعي : در روانشناسي اجتماعي نظريه اي وجود دارد كه در آن تاكيد شده است حضور مردم در بهتر انجام شدن يك فعاليت موثر است و از اين قائده تحت عنوان تسهيل اجتماعي نام مي برند.
كاركرد هاي اجتماعي امربه معروف ونهي از منكر
1- بقاي جامعه ووحدت آن
2- ضمانت اجرايي دستورات و هنجارهاي ديني
3- اقامه فرائض واستواري آنها
4- حاكميت درستكاران و عدم استيلاي بدكاران
5- ايجاد امنيت
6- عزت وسربلندي مردم جامعه و كشور
7- به دست آوردن كسب حلال و دروي از لقمه حرام
8- آباداني كشور
فرآيند اجراي امر به معروف و نهي ازمنكر در جامعه
1- احساس قلبي : يعني زماني كه انسان گناه زشتي ويا انحرافي رادر جامعه مشاهده مي كند در دل خود آن را تقبيح كرده واحساس ناراحتي كند.
2- اظهار ناراحتي : در اين هنگام علاوه بر انكار دروني بايد ناراحتي خود را با مثل اخم كردن و روي بر گرداندن ابراز نمايد.
3- اظهار زباني : كه خود مراتبي دارد در مرحله اول چنانچه شرايط مناسب بود و زمينه هاي لازم براي تاثير گذاري وجود داشت با زباني لين ونرم معروف و منكر را تذكر دهد و اگر اثر نداشت در مرحله بعد بايد با لحن شديد تري از منكر جلوگيري كند.
4- برخورد فيزيكي : اگر امر به معروف و نهي از منكر به صورت تذكر اثر نكرد و شرايط مناسبي وجود داشت امر به معروف و نهي از منكر برخورد فيزيكي مي طلبيد بايد اين بر خورد صورت پذيرد . البته در جامعه اسلامي كه دولت و حكومت اسلامي وجود دارد برخورد فيزيكي بايد از طرف مقام رسمي و با مجوز رسمي انجام شود .
5- جهاد : به طور كلي همه انواع جهاد (ابتدايي ، دفاعي )از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر است.
6- حركت شهادت طلبانه : كه اين همان كاري است كه مصداق كامل آن حركت آقا ابا عبد الله الحسن است.(مصباح ، 84 ، ص 180)
پيامد هاي امر به معروف و نهي از منكر
1- اضمحلال نظام اجتماعي چنانچه قرآن علت نابودي جوامع گذشته را ترك اين دو وظيفه دانسته است .
2- فراگير شدن دانش غير بومي
3- هويت منگ ، بي تفاوت ، بي خيال و سرسري
4- مستعد شدن فضا براي تهاجم فرهنگي حاكميت اشرار
5- زوال نعمت اللهي
6- عدم استجابت دعا
عوامل تاثيرگذاردرانتقال،جذب وپذيرش پيام درامربه معروف ونهي از منكر
1- قدرت : قدرت عبارت است از اينكه يك فرد توان آن را دارد كه اراده اش را بر شخص يا اشخاص ديگر تحميل كند بنابراين فرد با قدرت مادي و يا معنوي خويش ؛ با رفتار و كلام خود در ديگران نفوذ مي كند . قدرت يك فرد تنها مي تواند متابعت ديگري را به دنبال داشته باشد و متابعت ناپايدار ترين سطح نفوذ اجتماعي است به اين معنا كه افراد صرفا به خاطر كسب پاداش ويا پرهيزازتنبيه به اطاعت ازديگري وبرآورده ساختن خواسته هايش سرفرود مي آورد و اين حالت تا آن هنگام ادامه مي يابد كه امكان تشويق و تنبيه وجود داشته باشد بنابراين با از ميان رفتن امكان مذكور مثلا در غياب فرد صاحب قدرت انگيزه اي براي اطاعت باقي نمي ماند.
2- اعتبار : يعني درجه مقبوليت و مورد اعتماد بودن وي ،تخصص كافي ، تبحر در شغل ، تحصيلات ، تجربه ، راستگويي ، جذابيت ظاهري ، ارتباط صميمي با مخاطب و... از جمله مؤلفه هاي اعتبار فرد است كه در پذيرش وجذب مخاطب و تغيير نگرش او مؤثر است كه در نتيجه شخص شناخت ، گرايش ويا رفتار مورد نظر را دروني سازي كرده ودر نظام باورها و ارزش هاي خود جذب مي كند.
3- جذابيت : مردم معمولا از افرادي استقبال وبه دستورات وتوصيه هاي كسي عمل و الگو يا مدي را مي پذيرند و فيلم ويا سريالي رامي بينند ويا رفتار و عملي را تكرار مي كنند كه برايشان رضايت بخش يا جذاب باشد. جذابيت فرد براي ديگران موجب مي گردد كه ديگران باورها و رفتار هاي او را اقتباس نمايند و اصطلاحا با او همانند سازي كنند ، كه همانند سازي نسبت به متابعت در سطح بالاتري از نفوذ اجتماعي قرار دارد زيرا افراد حتي در غياب شخص جذاب و بدون اينكه از سوي وي احتمال تشويق يا تنبيهي داده شود باورها، نگرش ها و رفتار هاي او را اقتباس مي كند و حتي تا اندازه اي اگر چه نه چندان استوار و پابرجا به آن باور ها ، نگرش ها و رفتار ها اعتقاد پيدا مي كنند.
4- پايگاه اجتماعي : پايگاه اجتماعي زماني مطرح مي شود كه طرف مقابل ، فرد مهمي بوده ، از منزلت اجتماعي بالايي برخوردار باشد ؛ در اين صورت است كه سخنان اورا بهتر درك مي كنيم و به آن ها اهميت مي دهيم.
5- چهره هاي سرشناس : شخصيت هاي محبوب ، رهبران فكري ، افراد متخصص وقابل اعتماد و اشخاص معروف و مورد احترام در اثر پذيري مخاطبان و تاثير بيشتر بر مخاطبان و تغيير نگرش آن ها در پيام تبليغي حايز اهميت است لذا پيامبر اسلام (ص) براي دعوت و ارشاد بسياري از اقوام و قبايل ابتدا تلاش نمودند كه رهبران و رؤساي آنان را مسلمان كنند و طبعا افراد قبيله به سرعت و با پيروي از رئيس خود مسلمان مي شدند زيرا تاثير پذيري و حرف شنوي از الگوها و راهنمايان فكري ريشه در يكي از غرايز آدمي يعني تقليد دارد.
6- الگوسازي : الگوسازي ، الگو دهي و معرفي الگوها نقش مهمي در هدايت رفتار اجتماعي به سمت رفتارهاي مقبول دارد . عملي ترين و پيروزمندانه ترين وسيله تربيت ، تربيت كردن بايك نمونه عملي و سرمشق زنده است . مابا نگاهي گذرا به قرآن به راحتي با چنين اسوه هايي برخورد مي كنيم ؛ حضرت يوسف اسوه ايستادگي دربرابر شهوت است ، حضرت ابراهيم قهرمان توحيد است ، حضرت نوح اسوه مقاومت وپايداري ، حضرت يعقوب اسوه صبر و پايداري ، حضرت اسماعيل اسوه ايثار و حضرت رسول (ص) اسوه حسنه و مقتداي همه است . امام صادق(ع)در اين مورد مي فرمايند : « كونوا دعاة الناس باعمالكم ولا تكونوا دعاة بالسنتكم»و چه زيبا قرآن كريم به اين موضوع اشاره كرده است« يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تعملون»(صف/2)
7- عشق به ديگران و داشتن سوز دروني ( فولادي ، 77، ص 70)
ويژگي هاي پيام در امر به معروف و نهي از منكر
1- در شرايط زماني ومكاني مناسبي ارسال شده باشد.
2- با توجه به مقتضيات سني ، عقلي و عاطفي مخاطب باشد.
3- استفاده از شواهد ، مثلا شواهد آماري و مثالها و ضرب المثل ها.
4- ارائه پيام از طريق تصوير
5- در بر داشتن تاييد ديگران
6- تكرار
ويژگي هاي آمر و ناهي
1- داشتن تخصص ، دانش و اطلاعات لازم
2- رعايت تقوا و داشتن تزكيه نفس و اخلاص
3- ساده زيستي و مردم گرايي
4- رعايت ادب و مهرباني (حسين زاده ، 1380، ص 30)
چهارچوب نظري
در تبيين كجروي نظريه ها ورويكرد هاي مختلفي وجود دارد كه هريك از منظر خاصي به كجروي نگاه كرده اند. مجموع اين نظريه هارا مي توان در سه رويكرد زيست شناختي ، روان شناختي و جامعه شناختي گنجاند.
1- رويكرد زيست شناختي در تبيين كجروي
اين گونه از تبيين ها علت كجروي را در نواقص و ويژگي هاي جسماني ويا ژنيتيكي جستجو مي كنند . لومبروزو جرم شناس ايتاليايي سده نوزده مي گويد: يك جنايت كار از لحاظ فيزيولوژي و اندامي عقب افتاده تر از آدم معمولي است وشباهت او به انسان هاي ما قبل تاريخ بيشتر است ؛ همچنين ويليام شلدون انسان شناس جسماني آمريكايي سه وضعيت جسماني اساسي را بيان كرده كه عبارتند از : گرد وچاق(اندومورف)؛ عضلاني(مزومورف)؛ استخواني(اكتومورف) ، افرادي كه اندامي گرد و چاق دارند معمولا مهربان و آسايش طلب هستند ؛ افراد با اندام استخواني بسيار حساس و تا اندازه اي گوشه گيرند اما افرادي با اندامي عضلاني زورگو ، پرتوان وعصبي هستند . احتمال جرم و تبهكاري اين دسته بيشتر از دو دسته ديگراست . برخي هم با نگاه ژنتيكي به مساله نگاه مي كنند به اين معنا كه در افراد معمولي توزيع كروموزم ها در مرد ها به صورت xy و در زن ها به صورت xx است . نظريه كروموزمي مي گويد افراد جنايت كار داراي يك كروموزم اضافي y هستند . انتقادات زيادي به اين گونه از نظريه ها شده است زيرا نه شواهد تجربي و نه ادله نظري هيچ كدام مؤيد اين رويكرد نيست.
2- رويكرد روانشناختي در تبيين كجروي
برخي از روان شناسان در صدد بر آمدند تا بين انحراف و ويژگي هاي شخصيتي فرد رابطه علي برقرار كنند . زيگموند فرويد شخصيت و خود انسان را مشتمل بر سه بخش مي داند : نهاد ؛ خود و فرا خود . نهاد بخش ناخود آگاه، غريزي ، وادارنده و اجتماعي نشده است . خود بخش خودآگاه و دروازه بان شخصيت است كه باعث تنظيم و تطبيق بخش نهاد با واقعيت خارجي است . فرا خود بخش اجتماعي شده شخصيت است كه ارزش و اخلاقيات جامعه را پذيرفته و به عنوان وجدان در درون فرد كار مي كند . رويكرد روان شناختي كجروي متاثر از ديدگاه فرويدي معتقد است كه انحراف زماني واقع مي شود كه بخش نهاد در اثر ضعف فراخود ودر نتيجه عدم فعاليت خود در تطبيق و كنترل ، دست به هر فعاليتي بزند و هيچ مانعي در برابر خود نبيند.
نقد : نظريه هاي روان شناختي جرم خواه ، برگرفته از نظريات فرويد يا از ديگر ديد گاه ها ي روان شناسي حداكثر تنها مي تواند جنبه هايي از جرم را تبيين كنند وحال آنكه انواع متعددي وجود دارند كه نمي توان پذيرفت همه كساني كه مرتكب جرم مي شوند داراي ويژگي ها ي روان شناختي خاصي هستند.
3- رويكرد جامعه شناختي در تبيين كجروي
جامعه شناسان درتبيين انحرافات اجتماعي نظريه هاي متعددي بيان كرده اند اين نظريه ها با معيارهاي متفاوتي قابل طبقه بندي است مثلا بر حسب مكاتب و سنت هاي مختلف جامعه شناسي . فريزر طبقه بندي خاصي ارائه داده است كه جامع بسياري از نظريه هاي مطرح در تبيين انحرافات اجتماعي است و ما همين طبقه بندي را به جهت و ضوح و رواني بيان مي كنيم .
طبقه بندي فريزر
3- رهيافت كنترل اجتماعي
2- رهيافت واكنش اجتماعي يا نظريه بر چسب زني
1- رهيافت جامعه پذيري
1-3 تئوري تعارض فرهنگي
1-2 تئوري آنومي يا فشار ساختاري
1-1 تئوري انتقال فرهنگي
1-1-1 نظريه انتقال فرهنگي شاو و مك كي
1-1-2 نظريه همنشيني افتراقي ساترلند
1-2-1 نظريه آنومي مرتن
1-2-2 نظريه پاره گروه كهن (خرده فرهنگ بزهكاري)
1-2-3 نظريه كلوارد و اهلين
1- رهيافت جامعه پذيري كه به صورت سه سنت تئوريكي«انتقال فرهنگي» ، «آنومي»و «تعارض فرهنگي» ظاهر شده است در تحليل نهايي بر اين نكته تاكيد مي ورزد كه منحرفين افرادي هستند كه ارزش هاي مشوق به انحراف را در خود دروني كرده اند .
1-1 تئوري انتقال فرهنگي به اين نكته تاكيد مي ورزد كه انحراف همانند همنوايي آموخته مي شود يعني فرد منحرف ناهنجاري ها را از جامعه يا د مي گيرد . دو نظريه در اينجا وجود دارد:
1-1-1 نظريه انتقال فرهنگي شاو(show) و مك كي (mckay)
شاو ومك كي معتقدند كه فعاليت هاي آغازين فرد از طريق شركت در فعاليت هاي اجتماعي در گروه هايي نظير خانواده ، دوستان ، همبازي ، و همسايه گان شكل گرفته وسرانجام نگرش ها ، علائق و روش هاي رفتاري فرد سازمان مي يابد ودراين بين نيزجامعه پذيري رفتارانحرافي شكل مي گيرد. شاو ومك كي روش اصلاح و بهسازي چنين افراد كجرو را جدا نمودن فرد از آن محيط و فراهم نمودن زمينه معاشرت آن ها با گروه هايي كه رفتارشان مطابق قواعد متعارف است مي دانند.
1-1-2 نظريه افتراقي ساتر لند مشتمل بر نه گزاره است :
1- رفتار بزهكارانه ياد گرفتني است نه اين كه ارثي يا ناشي از اختلال مغزي باشد.
2- اين ياد گيري در فرآيند كنش متقابل با ديگران صورت مي گيرد.
3-بخش عمده اين يادگيري درگروه هاي شخصي وصميمي صورت مي گيرد اما يادگيري از طريق فيلم و روزنامه از اهميت ثانويه برخوردار است.
4- فرآيند يادگيري شامل : الف) فنون و تكنيك هاي ارتكاب جرم ب) جهت گيري خاص انگيزه ها ،سليقه ها ، برهان سازي ها و نگرش ها مي شود .
5- فرد جهت گيري انگيزه ها را از تعريف ها و مقررات قانوني درباره مطلوبيت يا عدم مطلوبيت امور مي آموزد.
6- شخص به اين دليل بزهكار مي شود كه تعريف هاي مساعد به تخطي از قانون غلبه دارد بر تعريف هايي كه سرپيچي ازقانون رانزداو نامطلوب مي كند.
7- همنشيني هاي افتراقي تحت تاثير عواملي چون تكرار دفعات و عوامل زماني هستند واز اين جهت با يكديگر فرق مي كنند.
8- فرآيند يادگيري رفتار انحرافي شامل تمام مكانيسم هايي است كه در هر يادگيري وجود داردنه اينكه محدود به فرآيند تقليد شود.
9- رفتار بزهكارانه نشان دهنده نوعي از ارزش ها نياز هاي عمومي است .
نقد و بررسي تئوري انتقال فرهنگي:
1- اين تعريف نه جامع است ونه مانع بهاين معنا كه برخي افراد بدون تماس با منحرفين منحرف مي شوندو حال آنكه اين تبيين شامل آنها نمي شود و از طرف ديگر اين طور نيست كه هر كس با منحرفين همنشيني و معاشرت داشته باشد حتما منحرف شود وحال آن كه طبق اين نظريه بايد اورا منحرف شمرد.
2- اين نظريه علل بزهكاري را عمدتا در فرهنگ و محلات فقير نشين شهر هاي بزرگ جستجو مي كند اما بزهكاري طبقات بالاي شهر را به دست فراموشي سپردهاست.
1-2 تئوري آنومي يا فشار ساختاري
تاكيد محوري تاكيد محوري در اين نظريه مفهوم آنومي(anomie)است كه اميل دوركيم آن را وارد جامعه شناسي كرد . آنومي يا نابساماني اشاره به شرايط بهم ريخته اجتماعي دارد كه در آن هنجار هاي اجتماعي ضعيف شده يا از بين رفته يا در حال تضاد با يكديگرند در چنين شرايطي قواعد اجتماعي رفتار براي افراد معلوم نيست در نتيجه در اثر فشار هاي ساختاري ناشي از آن شرايط ، برخي افراد دست به رفتار انحرافي مي زنند . در اين زمينه سه نظريه وجود دارد:
1-2-1نظريه آنومي مرتن : مرتن مفهوم آنومي را نتيجه فشار ساختاري مي داند كه ا ز عدم هماهنگي اهداف و ارزش هاي پذيرفته شده اجتماعي با وسايل مقبول اجتماعي جهت دسترسي به آن ها ناشي مي شود در چنين شرايط ساختاري افراد جهت تطبيق خود خود با اهداف و وسايل به صور ذيل عمل مي كنند: 1- همنوايان 2- نوآوري يا بدعت گذاري 3- شعائرگرايي 4- انزواگرايان 5- شورش و انقلاب
ارزيابي : 1- لازمه فشار ساختاري در نظريه مرتن اين است كه كساني كه زير فشار عدم هماهنگي ساختي اهداف و وسايل نيستند دست به كجروي نمي زنند بلكه همواره همنوايند حجال آنكه چنين فرضي كليت ندارد بر اين اساس اين اشكال وارد است كه نظريه مرتن بزهكاري طبقات پايين را توضيح مي دهد اما بزهكاري طبقات متوسط وبالا را تبيين نمي كند.
2- مرتن نقش ديگر عوامل موثر در انحراف مثل يادگيري ، برچسب و غيره را ناديده گرفته است.
1-2-2 نظريه خرده فرهنگ بزهكار كهن : كهن معتقد است كه پسران و فرزندان طبقه پايين ، اهداف طبقه متوسط را مي پذيرند و والدين آن هارا جهت رسيدن به اين ارزش ها تشويق مي كنند ولي آنها وسايل دسترسي به اين اهداف را در اختيار ندارند در نتيجه مشكلات بزرگ ساختاري اتفاق مي افتد
1-2-3 نظريه كلوارد(cloward) و اهلين(ohlin) : ايشان مي گويند دسترسي افراد به اهداف ووسايل نامشروع يكنواخت نيست اين طور نيست كه هر فردي به راحتي بتواند دست به هر كج رفتاري بزند زيرا شرايط محيط اجتماعي و ميزان فرصت هايي كه در اختيار افراد قرار مي دهددربروز كجروي موثر است . فرصت ايفاي نقش چه براي رفتار به هنجار و چه ناهنجار همه جا به يك اندازه نيست بلكه عواملي مثل جايگاه فرد در ساخت اجتماعي ،سن ،جنس، قوميت ، خصوصيات شخصي و عوامل ديگر در ايجاد اين فرصت ها نقش دارند.
1-3 تئوري تعارض فرهنگي : اين نظريه جرم و بزهكاري جوانان را نتيجه تحرك زياد جمعيت و فقدان وحدت فرهنگي در برخي از مناطق شهرهاي بزرگ مي داند . ارزش هاي ها گروه ممكن است با آنچه كه در مجموعه وسيعتر مثل مدرسه و مطبوعات تبليغ مي شود ، هماهنگ نباشد بلكه افراد ارزش هاي گروه هي و قومي خود را در تعارض و ستيز با اين ارزش ها ببينند در چنين وضعيتي جوان متحير مي ماند كه كدام اصل يا قاعده را مبناي عمل خود قرار دهد در نتيجه در ميان چنين الگوهاي متناقضي فرد به هيچ يك از آن ها احترام نمي گذارد ويا لااقل آنچه كه خلاف ارزش هاي قومي خويش است را زير پا مي گذارد.
ارزيابي: 1- هر انحرافي نمي تواند ناشي از تعارض فرهنگي باشد .
2- تنها يك فرضش تحير فرد در عمل ويا ارتكاب رفتار نابهنجار است اما فرض ديگرش ترجيح معيارهاي مسلط اجتماعي ويا لااقل انتخاب راهي است كه بتواند جمع بين قواعد كند .
2- رهيافت واكنش اجتماعي يا بر چسب زني
به نظر بكر براي شماخت كجروي و عوامل ايجاد آن نبايد به دنبال ويژگي هاي فردي يا اجتماعي كجرو بود زيرا يك عامل خاصي در كار نيست تا اورا از درون خود يا از بيرون وادار به كجروي كند بلكه اساسا كجروي تعريفي است كه گروه هاي اجتماعي خاصي آن را ارائه مي دهند به اين معنا كه آن ها با وضع قوانيني ، نقض آن را كجروي دانسته و افرادي كه اين قوانين را نقض مي كنند خلافكار مي نامند . در اين رويكرد عمدتا به فرآيندي توجه مي شود كه طي آن فرد به عنوان كجرو شناخته شده و در اثر تاثير عميق چنين تعريفي در فرد او اين بر چسب را قبول مي كند و به انتظار ديگران پاسخ مناسب مي دهد.
نكته:هرچند كساني كه برچسب انحراف را دارند ومعروف به كجرو شده اند و عمل انحرافي انجام مي دهند اما معلوم نيست كه تنها عامل يا مهمترين عامل برچسب باشد بلكه ممكن است عوامل دروني يا بيروني ديگري در كار است.
3- رهيافت كنترل اجتماعي: اين رهيافت ريشه در تئوري آنومي دوركيم دارد. به نظر دوركيم انسان ها داراي تمايلات و نيازهاي نامحدود هستند . اين تمايلات سيري ناپذير منشا درد و دردسراند زيرا امكانات موجود پاسخ دهنده آن ها نيستند پس چاره اي جز محدود كردن اين تمايلات نيست . از آنجايي كه فردخود نمي تواند هيجان هاي خودرا محدود ومهار كند بايد اين كار بوسيله نيروي خارجي كه داراي اعتبار و اقتدار است صورت گيرد و اين چيزي جز جامعه نيست . اما هنگامي كه جامعه با بحران هاي بزرگ يا مرحله گذار روبرو است دچار گسيختگي ونابساماني مي شود در نتيجه قدرت اعمال آن محدوديت ها را ندارد و وقتي كه چنين كنترلي كاهش يافت ميزان ناهنجاري ها ناگهان افزايش مي يابد.
نكته : انسان در عين حالي كه طبيعتي خود خواه و فزون طلب دارد همچنين از حق گرايي ، گرايشات انسان دوستانه و نعمت عقل بهره مند است كه مي تواند طبيعت رهاي خويش را به بند و تربيت خود در آورد با وجود چنين بهره مندي اين فرض معقول است كه ضعف و فقدان كنترل اجتماعي بهانه اي براي لغزيدن و كجروي او نشود و همچنان احساس مسئوليت و تكليف كند ، همچنين درست است كه با فرض عدم كنترل اجتماعي ، نرخ انحرافات اجتماعي افزايش مي يابد و لكن كنترل اجتماعي كافي نيست چه بسا با وجود آن برخي افراد دست به كجروي بزنند.(آقاجاني ، 81 ، ص 92)
نظريه مختار
نظريه اجتماعي زماني به وجود مي آيد كه به نظر مي رسد قدرتي كه جامعه متشكل براي تنظيم روابط بين افرادداردبا شكست روبه رومي شود، نهاد هاي آن دستخوش تزلزل مي شود، قانون هاي آن مورد بي احترامي قرار مي گيرد ،انتقال ارزش هاي آن از نسلي به نسل ديگر به سختي صورت مي گيرد و چهارچوب توقعات متزلزل مي گردد. لذا جامعه براي آن كه بتواند نظام خود را حفظ كند و به حياط خويش ادامه دهد ناگزير است است پيوسته افراد جديدي را با خود همساز ساخته ، آن ها را با ارزش ها و هنجار هاي موجود جامعه آشنا ساخته و براي زندگي گروهي و اجتماعي آماده كند ؛ وضعيتي كه همنوا شدن افراد با ارزش ها و هنجار هاي موجود جامعه، نتيجه آن است. تحقق اين همنوايي در پرتو ملتزم بودن افرادبه الگوها و هنجار هاي رفتاري ممكن است در نتيجه فرآيند جامعه پذيري و همنوايي با جامعه ، تا آنجاست كه بقاي جامعه انساني را تضمين مي كند. اما در اجتماعات انساني به دلايل گوناگون زمينه و مجال ناهمنوايي همواره به اندازه زمينه همنوايي با ازش ها و هنجارها فراهم است . به گونه اي كه فرآيند جامعه پذيري از جوانب مختلف با پديده كجروي در ارتباط است.
انواع ناهنجاري از ديدگاه مرتن عبارتند از:
1- نوآوري : زماني است كه افراد ابزار جديد و معمولا غير قانوني براي دستيابي به اهداف به كار مي برد.
2- مناسك گرايي: فرد وسايل و ابزار رسيدن به هدف را پذيرفته است ولي هدف را ناديده مي گيرد.
3- انزوا طلبي: فرد هيچ يك از اهداف و وسايل مورد قبول جامعه را نمي پذيرد.
4- طغيان گري : هنگامي كه افراد اهداف و راه هاي رسيدن به آن ها را مردود دانسته و اهداف و وسايل جديدي ايجاد كنند.
نتيجه آن كه علت كج رفتاري در جامعه پذيري نامتناسب نهفته است وراه حل اصلي كج رفتاري جامعه پذيري مجدد است و بهترين راه جامعه پذيري افزايش تماس هاي گروه اوليه مهم با الگوهاي رفتاري مشروع و كاهش تماس گروه اوليه مهم با الگوهاي رفتاري نامشروع است . در عين حال فرصت ها هم از ساختاري باز برخوردار باشند تا گرايش هاي محرك افراد به رفتار هاي نامقبول كاهش يابد(صديق ، 86 ، ص 105)
اما از آنجا كه لازمه فشار ساختاري در نظريه مرتن اين است كه كساني كه زير فشار عدم هماهنگي ساختي اهداف و وسايل نيستند دست به كجروي نزنند بلكه همواره همنوا باشند حال آن كه چنين فرصتي كليت ندارد به عبارت ديگر نظريه مرتن بزهكاري طبقات پايين را توضيح مي دهد اما بزهكاري طبقات متوسط و بالا را تبيين نمي كند لذا لازم است در كنارنظريه مرتن ، نظريه پيوند اجتماعي «تراويس هرشي» رانيز مورد توجه قرار دهيم . به نظر هرشي ارتباط و همبستگي افراد و گروه ها با جامعه از طريق چهار عنصر انجام مي گيرد:
1- علاقه و توجه به افراد مهم : اين پديده يكي از عناصر مهم ارتباط فرد با غير خود (ديگران و جامعه)است. اگر ديگراني باشند كه براي فردي مهم اند ، قطعا در چگونگي رفتار فرد موثر بوده و كنترل دروني ايجاد مي كنند . هر قدر «ديگران» از اصالت ، اهميت و بقاء بيشتر برخوردار بوده و در سرنوشت فرد موثر باشند علاقه و توجه فرد به آن ها بيشتر شده ودر نتيجه كنترل دروني شديد تر خواهد بود و اين همان چيزي است كه در فرهنگ اسلامي از آن به تولي يا ولايت ياد شده است اگر اين توجه وعلاقه به موجودات بسيار متعالي مثل ذات مقدس پروردگار ،اولياي الهي و اموري آرماني شكل بگيرد كه همواره ناظر و مراقب انسان اند در اين صورت رفتار انساني به بهترين شكل خود كنترل مي شود .
2- مشغوليت و مشاركت دائمي در فعاليت هاي غير انحرافي : بطوري كه فرصتي براي كجروي باقي نماند؛ اين اصل مهم از اهميت ويژه اي برخور دار است زيرا بيكاري از زمينه هاي مساعد براي ارتكاب خلاف است ودر تعاليم و ارشادات اولياي الهي آمده است كه نفس خودرا مشغول بدار تا او تو را مشغول نكند.
3- ايمان و وفاداري نسبت به ارزش هاي يك گروه ؛ مهمترين عنصر ارتباط فرد با فرهنگ خود و جامعه است ؛ هر قدر ارزش ها اعتبار ي تر و قراردادي تر باشند و صرفا به رسم و سنت گذشتگان مستند باشد تاثير آن هادر ايمان و وفاداري فرد نسبت به آن ها كمتر خواهد بود اما هر قدر اين ارزش ها انساني تر و مستند به مبدا و معاد انسان ودر راستاي سعادت و كمال انسان باشند تاثيرشان درايمان وتعهدفرد نسبت به آن ها بيشتر خواهد بود لذا اين بهترين بلكه يگانه شالوده ارتباط بنيادين انسان با جامعه و فرهنگ خويش است ارتباطي كه باعث كنترل دروني و پرورش او مي شود.
4- افراددر هر جامعه وقت و انرژي خود را صرف دستيابي به اهداف و كسب منزلت و حسن شهرت مي كنندو به فعاليت هاي متداول روزمره متعهد بوده از كج رفتاري مي پرهيزند تا موقعت هايي را كه به دست آورده اند حفظ كنند.(صديق ، 86 ، ص 52)
قرآن در جلوگيري ودرمان انحرافات اجتماعي به مجموعه اي از اصول و اسلوب ها توجه كرده كه چنين جامعيتي در هيچ مكتب بشري و حتي اديان موجود پيدا نمي شود . خطوط كلي اين مجموعه به شرح زير است:
1- تعليم ، تبليغ و تربيت :قرآن كريم از طرق مختلف رسمي و غير رسمي به تعليم اصول و ارزش هاي اسلامي در جامعه ،تكرار و تبليغ آن ها واز همه مهمتر تربيت و تهذيب افراد اهتمامي خاص نشان داده است آشنايي افراد و ايمان و گرايش عملي آن ها به اين اصول، نظارت دروني ايجاد كرده و بهترين نوع درمان وپيشگيري را به عمل مي آورد مثلاآياتي مانند:«الم يعلم بان الله يري»(علق/14)
2- توجه به الگوهاي عيني در جامعه : يكي از عوامل مهم پيشگيري و درمان انحرافات ، وجود شخصيت هاي ممتاز و قابل الگو در جامعه است مثلا قرآن كريم نحوه عملكرد حضرت يوسف در شرايط بحراني جنسي را مطرح مي كند كه چطور با توجه به خدا آن خطر را پشت سر گذاشت «ولقد همت به وهم بها لولا ان اري برهان ربه كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصين»(احزاب/ 21)
3- سيستم نظارت همگاني : سالم ترين جامعه جامعه اي است كه نظارت همگاني درآن حاكم باشد لذا قرآن حكيم امت اسلامي را به خاطر دارا بودن صفت ايمان و نظارت همگاني بهترين امت ها مي داند : «كنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله»(آل عمران / 110)
4- سيستم مجازات اسلامي : رفتار انساني به گونه اي نيست كه هميشه با آرامش و تذكر زباني بتواند كج رفتاري هاي خود را كنترل كند بلكه وجود اقداماتي عملي در برخورد با كج رفتاران در مواردي الزامي است و آفريدگار انسان با تمام سيطره اي كه بر اودارد در راستاي عدالت بهترين و شايسته ترين مجازات ها را تعيين كرده است. مانند : « ولكم في القصاص حياة»
مدل تحليلي فرآيند شيوه هاي امر به معروف و نهي از منكر و اثر بخشي آن
نظارت همگاني
سيستم هاي مجازاتي
تعليم ، تبليغ و تربيت
جامعه پذيري مجدد
ايمان و وفاداري نسبت به ارزش هاي يك گروه
مشغوليت و مشاركت دائمي در فعاليت غير انحرافي
توجه به الگوهاي عيني در جامعه
اين شيوه هادرموقعيت هاي مناسب خود بيشترين اثر بخشي را دارند
فرضيه
بين شيوه هاي امر به معروف ونهي از منكر و اثر بخشي آن رابطه وجود دارد.
تحليل هاي آماري
ما در پرسشنامه خود از 30 سوال استفاده كرده ايم كه سه متغير آن (جنس،سن،تحصيلات) توسط آزمون شونده ها پر شده است و ما جنسيت را به صورت اسمي و همچنين تحصيلات را اسمي وسن را به صورت رتبه اي در آوردهايم واز 27 سوال باقي مانده، 2سوال(8،19) به عنوان دروغ سنج و 11سوال(4،5،6،9،10،11،12،14،15،16،18) در راستاي نظريات غير مختار و 14 سوال(7،13،19،20،21،22،23،24،25،26،27،28،29،30) در راستاي نظريات مختار تدوين شده است.
ما در ابتدا پايايي پرسشنامه را سنجيده ايم؛
سپس آماره هاي توصيفي همه سوالات را آورده ايم كه در آن ها از ميانه ، مد ،بيشترين و كمترين مقدار و انحراف استاندارد استفاده شده است.
در مرحله بعد دو متغير جديد به نام هاي "نظريات غير مختار" و "نظريه مختار"ايجادكرديم و ميانگين آن ها را به دست آورده و در طيف ليكرت به نمايش در آورديم تا از طريق آن معلوم گردد تا چه حد شيوه هاي نظريه مختارنسب به نظريات غيرمختار اثر بخشي بيشتري دارند.