تحقیق میراث فرهنگی (docx) 9 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 9 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
میراث فرهنگی
"ميراث" در لغت به معني آن چيزي است كه به ارث رسيده است. اين واژه مفهوم انتقال از گذشته به آينده را مي رساند. در واقع، به ميراث بايستي به عنوان ماتركي نگاه كنيم كه از نياكان دريافت كرده و لازم است به نسل هاي آينده انتقال دهيم.
"ميراث فرهنگي" نبوغ خلاقه مردمي است كه در گذشته دور، گذشته نزديك و در حال حاضر زندگي مي كرده و مي كنند. اين گونه ميراث، يعني ميراث فرهنگي، درباره سنت ها، عقايد و دست يافته هاي هر كشور و مردم آن سخن مي گويد.
دو نوع شاخص ميراث فرهنگي عبارتند از: "ميراث مادي" و "ميراث معنوي". نوع نخست شامل مواريثي است كه به طور فيزيكي قابل لمس هستند، مانند بناها، مجسمه ها، نقاشي هاي ديواري، اشياء و غيره.
نوع دوم، با آثار غير مادي به جا مانده از گذشتگان، از جمله موسيقي، رقص، ادبيات، تئاتر، زبان، دانش سنتي، مراسم مذهبي، آيين هاي سنتي و غيره، سر و كار دارد.
ميراث مادي، به نوبه خود، شامل ميراث منقول(كه به راحتي از مكاني به مكان ديگر قابل انتقال است) و ميراث غير منقول(كه قابل انتقال به مكان ديگر نيستند) مي شود. سابقاً و خصوصاً در قوانين ملي كشورها ميان ميراث منقول و غير منقول، تفاوت زيادي وجود اشت و ارزش تاريخي بيشتر به يادمان ها، اشياء عتيقه و كارهاي هنري، معطوف بود. ليكن در سده هاي اخير، اهل فن بر كمرنگ كردن مرز ميان ميراث منقول و غير منقول و يكپارچه سازي تمام وجوه ميراث تمايل بيشتري نشان داده اند. علاوه بر اين، يكي ديگر از وجوه بسيار مهم ميراث، يعني ارتباط ميان ميراث و جامعه، امروز جايگاه ويژه اي يافته است. به اين ترتيب كه ميراث فرهنگي اعم از انواع مادي و غير مادي آن بايستي در ارتباط با ارزشهاي فرهنگي جامعه توليد كننده آن، مطالعه و بررسي شود.
معني واژه ميراث فرهنگي در طول دهه هاي اخير تحول يافته است. در ابتدا اين واژه تنها به شاهكارهاي هنري و ارزش هاي تاريخي اطلاق مي شد، ليكن اكنون معناي وسيع تري يافته و آنچه را كه براي مردم داراي اهميت ويژه است، شامل مي شود. امروزه واژه ميراث شامل ميراث فرهنگي و ميراث طبيعي است. اين بدين معني است كه شناخت و درك كامل تنوع فرهنگي، بدون توجه ويژه به ميراث طبيعي ميسر نيست، طبيعت و فرهنگ به طور ذاتي در ارتباط با يكديگر هستند؛ بشر محيط افراد خود را تعديل كرده و محيط نيز بر فعاليت هاي انسان تأثير گذار بوده است. گرچه قسمت عمده آثار فرهنگي در دو دسته محوطه هاي فرهنگي و طبيعي قابل تقسيم بندي هستند، ليكن گونه سومي نيز وجود دارد كه تلفيقي از مصاديق فرهنگي و طبيعي بوده و امروزه تحت عنوان ميراث تلفيقي شناخته مي شود.(براي اطلاع بيشتر به كنوانسيون حفاظت از ميراث فرهنگي و طبيعي جهان رجوع كنيد)
مصاديق ميراث فرهنگي به طور خلاصه ي توانند دربرگيرنده يك و يا چند مورد از موارد زير باشند:
آثار معماري و يادمان ها؛ مراكز تاريخي؛ مجموعه بناها؛ موزه ها؛ آرشيو ها؛ كتابخانه ها؛ محوطه هاي باستاني؛ غارهاي اوليه؛ مناظر فرهنگي؛ پارك ها و باغ هاي تاريخي؛ پارك هاي زيستي جانوري و گياهي؛ باستان شناسي صنعتي و يا سنت هاي شفاهي، آداب اجتماعي؛ دانش سنتي؛ صنايع دستي، فضاهاي فرهنگي و...
مصاديق ميراث طبيعي نيز مي توانند شامل موارد زير باشند:
مناظر زيباي طبيعي؛ شكل گيري هاي زمين شناسي و جغرافيايي كه ارزش علمي و يا زيبايي شناسي دارند؛ محوطه هاي مشخص كه زيستگاه گونه هاي در معرض خطر حيوانات و گياهان باشد، ازجمله پارك هاي طبيعي و يا دريايي و...
معنای میراث فرهنگی در اساس نامه تشکیل سازمان میراث فرهنگی (1364)، این طور آمده است: به کلیه آثار باقیمانده از گذشته که نشان دهنده خط سیر انسان باشد و باعث عبرت انسان ها شود. و در قانون اساسی ایران، عناصر تشکیل دهنده میراث فرهنگی یک کشور، آثار فرهنگی – تاریخی نامیده می شوند که به طور کلی به دو بخش میراث مادی و میراث معنوی تقسیم می شود.
میراث فرهنگی معنوی شامل شخصیت های علمی ، فرهنگی و آیین ها و افکار فرهنگی است.
میراث فرهنگی مادی شامل آثار منقول و آثار غیرمنقول است، آثار منقول به آثاری گفته می شود که قابل انتقال و جابه جایی باشند مانند آثار موزه ای، یافته های باستان شناسی و...
آثار غیر منقول شامل : مجموعه های تاریخی، بناهای تاریخی، محوطه های باستانی، شهرهای تاریخی و تزئینات وابسته به معماری است
اما آیا میراث فرهنگی همان ثروت فرهنگی است؟
نکته قابل توجه این است که تمامی ثروت های فرهنگی جزء میراث فرهنگی اند اما تمام میراث فرهنگی ثروت فرهنگی نیستند، اما میراث فرهنگی را می توان به ثروت فرهنگی تبدیل کرد.
میراث فرهنگی در میان عموم مردم به چه معناست؟ بیشتر ما با شنیدن واژه میراث فرهنگی یاد سازمانی می افتیم که به نوعی مسئول نگهداری موزه ها ( به همراه آثارشان)، مجموعه های تاریخی، بناهاو سایر آثار ارزشمندی است که از دوران مختلف تا امروز برای ما و آیندگان باقی مانده است. اما با توجه به مطالب بالا این معنی به تنهایی کافی است؟ پس خود میراث فرهنگی بدون تعلق به سازمان خاصی موجودیت ندارند؟ پس چرا بسیاری از آثار فرهنگی درون مجموعه های خصوصی نگهداری می شوند یا مر بوط به سازمان دیگری مانند حج و اوقاف هستند؟
آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که ظرف گلی ای که دست به دست از بزرگان خانواده به دست ما رسیده هم جزء میراث فرهنگی محسوب می شود؟ اگر جواب منفی است پس چرا آن را دست به دست می کنیم؟ چرا مهم است که حتما آن را سالم به دست آیندگان مان برسانیم؟
اما اگر جواب مثبت باشد، آیا تابه حال از خود پرسیده ایم که برای این اثر فرهنگی چه کرده ایم؟ همان طور که همه می دانیم تمامی مبادلات در این روزگار دو طرفه است، اگر اثر فرهنگی نشان دهنده فرهنگ پیشینیان ما است پس ما برای اثر فرهنگی چه هستیم؟ اگر اثر فرهنگی ارزشمند است چون تنها جسم آن نیست که ارزش دارد، بلکه کلی اندوخته فرهنگی با خود دارد که برای آن معنویت است که آن را دست به دست می کنیم، پس ما برای این سند زنده تاریخ چه باید بکنیم؟
چرا اگر همین اثر را درون یک موزه درون ویترین ببینیم برایمان جالب می شود که حتما آن را خوب ببینیم و اصلا برای دیدن همان اثر ممکن است ماه ها برنامه ریزی کنیم تا به موزه یا ... برویم، که اگر در بیرون از خطوط مرزی ایران هم باشد باز بیشتر مورد استقبال ما قرار می گیرد. اما چرا همان اثر زمانی که در دستان ماست این گونه مهربان نیستیم؟ چرا بیشتر به ارزش های فرهنگی نهفته در این آثار بها نمی دهیم؟
بی تفاوتی ما به آثار فرهنگی مان به گونه ایست که برای خود اثر موجودیتی قائل نیستیم و حتی در ذهن خود تعریفی که داریم بسیار کلی و سازمانی است، مانند این که در تعریف کتاب، تنها به ناشر آن توجه شود، پس خود کتاب و نویسنده چه می شوند؟
برای هر یک از ما پیش آمده است به طور کاملا اتفاقی پا به منطقه ای گذاشته ایم که پر از تکه سفال های تاریخی است، چرا بیشتر از این که به فکر سامان دادن این تکه ها باشیم به فکر برداشتن غنیمت از آنیم؟ اگر جام طلایی در این منطقه پیدا کنیم چه کار می کنیم؟ برای خود بر می داریم؟ تحویل سازمان مربوطه می دهیم؟ یا آن را در جای خود رها می کنیم؟ اگر اثری فرهنگی است پس متعلق به تمامی انسان هایی است که در این جهان هستند، یعنی روزی خالق این اثر آن را برای دیگر انسان ها خلق کرده است. پس بزرگ تر ببینیم و بدانیم که ما هم می توانیم وظایفی در برابر آثار فرهنگی داشته باشیم، ممکن است امروز این وظیفه را با نمایش درست آن به تمامی انسان ها انجام دهیم و فردا با نگهداری و حفاظت آن در برابر غارتگران به گونه ای دیگر خدمتی به این اثر فرهنگی کرده باشیم.
آن چه اهمیت دارد برخورد درست ما به عنوان یک انسان در هر جای دنیا، با این آثار است
نظر اسلام در مورد حفاظت از میراث فرهنگی چیست؟
میراث فرهنگی
میراث فرهنگی، آن چیزی است که از گذشته به یادگار باقی مانده، بیانگر فرهنگ و تمدن گذشتگان یک ملت می باشد . بر این اساس ، میراث فرهنگی، شامل مکان های تاریخی و مذهبی، نظیر مساجد، حسینیه ها، زیارتگاه ها، کلیساها،کنیسه ها، اشیا و صنایع تاریخی، آثار علمی، هنری و هر چیزی است که دبا این موضوع در ارتباط باشد.
اهمیت میراث فرهنگی در اسلام
حفاظت و توجه به میراث فرهنگی، جایگاه و نقش مهمی در آموزه های اسلامی دارد و در یک تقسیم بندی، می توان سه عامل مهم زیر را برای این موضوع برشمرد:
1. اهتمام به علم و دانش؛ بخش عظیمی از میراث فرهنگی ، از متون و آثار علمی گذشتگان تشکیل شده است که با انتقال اندوخته های علمی پیشینیان به نسل های آینده، می تواند نقش عظیمی در تعلیم و پیشرفت علمی و رشد و ارتقای فرهنگ مادی و معنوی یک جامعه داشته باشد.
2. اهمیت و جایگاه والای مکان های عبادی ؛ در آیات و روایات متعددی بر ایجاد مساجد و مکان هایی که عبادت خداوند در آنها انجام شود و نیز بر حفاظت، پاکیزه نگاه داشتن، تعمیرو مرمّت و رعایت احترام آنها ، تأکید شده است. این امور، از مصادیق تعظیم شعاير الهی است و یکی از دلایل وجوب جهاد و دفاع در مقابل متجاوزین، جلوگیری از تخریب این مکان ها می باشد. قرآن می فرماید: «و اگر خدا بعضی از مردم را با بعضی دیگر دفن نمی کرد، صومعه ها ، کلیساها، کنیسه ها، و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده می شود، سخت ویران می شدند».1 براین اساس ، حفاظت و جلوگیری از تخریب این مکان ها، لازم می باشد.
3. اهتمام به پندگیری و عبرت آموزی از پیشینیان ؛ قرآن مجید از مسافرت و مطالعه پیرامون گذشتگان، به عنوان یک درس و یک منبع معرفت و شناسایی و یک موضوع تفکر و مایه ي تذکر و آیینه ي عبرت یاد می کند و زندگی اقوام و امت ها را به عنوان منبعی برای آگاهی اقوام دیگر مطرح می کند2 و با نقل داستان ها و سرگذشت های آموزنده و یا سنتی از سنت های الهی – که در امت های گذشته جاری شده – به آگاهی بخشی می پردازد؛ هم چنان که در داستان حضرت یوسف (علیه السلام) تذکر داده ، می فرماید: « به راستی در داستان ایشان، عبرتی است برای خردمندان ».3 هم چنین می فرماید : « خدا می خواهد شما را به سنت هایی که در امت های قبل از شما جریان داشته، هدایت کند ». 4 در جایی دیگر نیز چنین آمده است :« قبل از شما، سنت هایی جریان یافته، پس در زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده است. این قرآن، بیانی برای مردم و هدایت و موعظه ای برای مردم با تقواست».5
علاوه بر آن چه که قرآن، از فواید بررسی، مطالعه و سیر و سفر در آثار پیشینیان بدان اشاره کرده است، در روایات و سنت های اسلامی و شیعی ، بهره ها و آثار دیگری نیز بیان گردیده است .6 بررسی این قبیل مسايل ، بیان کننده ي اهمیت حفظ، نگه داری و استفاده ي مؤثر از میراث فرهنگی در جهت رشد و پیشرفت مادی و معنوی جامعه ي اسلامی می باشد .
میراث فرهنگی و مقوله حفاظت از ارزشهای میراثی در گفتگو با دکتر احمد خوشنویس
تعریف جامع میراث فرهنگی چیست؟
بر اساس تعریف جامع حقوقی و دستورالعملهای بینالمللی، به کلیه ارزشهایی که توسط گذشتگان برای ما به میراث گذاشته شدهاند و ما موظف هستیم آنها را تبدیل به ثروت فرهنگی کنیم، میراث فرهنگی گفتهمیشود. ارزشهای فرهنگی میتواند شامل ارزشهای تاریخی، اجتماعی، زیبائی شناختی و علمیباشند. طبق تعاریفی اگر ارزش میراثی به جا مانده، قدمتی بیش از صد سال داشته باشد ارگانهایی مانند سازمان میراث فرهنگی و گردشگری موظف به حفاظت از آن هستند. اما هر پدیده با قدمت صد سال را نمیشود حفاظت کرد و نتیجتا ارزشهای دیگری مد نظر است به عنوان مثال ارزشهای اجتماعی که برخواسته از نظام ارزشگذاری گروهی خاص از جامعه باشد، خاکریزی از جنگ که برای افرادی که این فضا را حس کردهاند، مقدس است ولی سایر افراد این ارزش را حس نمیکنند یا خانه استاد شهریار در تبریز که با قدمتی کمتر از صد سال دارای ارزش اجتماعی است و یک ارزش میراثی محسوب میشود که باید نگهداری شود.
- شما در خلال صحبت ها از کلمه «پدیده» استفاده میکنید، سوال بعدی من این است که آایااین ارزشها صرفا ابنیه هستند؟
اینکه با کلمه پدیده اشاره میکنم به این دلیل است کهاین ارزشها صرفا بنا نیستند؛ممکن است بنا باشد، شی باشد، آثار فرهنگی و تاریخی منقول و غیر منقول باشد، حتی قصهها و ضرب المثلها و بازیها هم بخشی ازاین مجموعه محسوب میشوند.
در مورد ارزشهای زیبایی شناختی میتوان به موزه هنرهای معاصر اشاره کرد که تاریخی نیست ولی به لحاظ ترکیب خاص و معیارهای زیبائیشناختی آن، باید حفاظت شود. در زمینه ارزشهای علمی معمولا اولین ها شامل اقدامات حفاظتی میشوند. به عنوان مثال در زمینه دانش ساختمان و سازه، اولین پل فلزی که درایران ساخته شده است، اولین گنبد یا طاق، یک بنای خشتی مانند آنچه در بم تخریب شد، معرف بخشی از یک دانش هستند و ایجاد مسوولیت حفاظت میکنند بنابراین به طور کلی مجموعه پدیدههایی که دارای ارزش تاریخی، اجتماعی، زیباییشناختی و علمی هستند در رده حفاظت میراث فرهنگی قرار میگیرند.
- حفاظت ازاین ارزشها شامل چه اقداماتی است؟
حفاظت عنوان اقدامات کلی شامل تمام زمینه های تخصصی است که باید انجام شوند تااین ارزشها برای ما وایندگان حفظ شوند و شامل چند نحوه برخورد است و به ترتیبی که توضیح میدهم مداخله در پدیده میراثی بیشتر میشود، اولین بخش نگهداری (preservation) است. دراین مرحله موظف هستیم که پدیده را همانطور که هست حفظ کنیم زیرا خود همان کالبد گویای ارزش است و اگر بخواهیم انرا به حالت اولیه برگردانیم ارزش آن از بین میرود. به عنوان مثال در ارگ علیشاه تبریز جای گلولههای دوران مشروطیت موجود است، وجوداین آثار روی دیواره ها باعث نمیشود برای حفظ ارزش، قسمت گلوله خورده را باز سازی کنیم و حفاظت ازاین اثر در مرحله نگهداری باقی میماند و اتفاقی که در گذشته افتاده است بهایندگان معرفی میشود. دراین مرحله به ساختار بنا استحکام میبخشیم و جلوی فرسایش در اثر باد و باران و باکتریها و تخریب های مصنوعی را میگیریم.
در مرحله دوم موظف هستیم کمیجلوتر برویم چون مشاهده میشود با نگهداری صرف، ارزش میراثی بیان نمیشود. مثلا آتشکدهای که گنبد آن فرو ریخته است و حکایت از وجود سازهای در گذشته و در پی آن نوعی رسم و رسوم است. با برگرداندن آن به حالت اولیه نشان میدهیم که چه روندی دراین مکان در جریان بوده است. دراین میان وظیفه داریم که بر اساس اسناد و مدارک، ابتدا حالت اولیه آن را بشناسیم و سپس اقدام به باز سازی کنیم. دراین مرحله اگر از مصالحی که متعلق به خود بنا است استفاده کنیم مرمت(Restoration) انجام دادهایم و دیوار یا گنبد یا کاشیکاری را با مصالح خود بنا و بر اساس مدارک موجود به حالت اولیه شناخته شده آن برگرداندهایم. اگر قسمتی از بنا مصالح خود را از دست داده باشد به صورت محدود اجازه داریم از مصالح جدید استفاده کنیم به طوری که در نگاه اول قابل تشخیص باشند بهاین مرحله باز سازی (Reconstruction) گفته میشود.
اگر در مراحل باز سازی و مرمت توانستیم ارزشها را نشان دهیم نباید جلو تر برویم ولی در برخی موارد پس از انجاماین مراحل باز هم ارزشهای واقعی مشخص نیستند.
به عنوان مثال حمامی که مرمت شده ولی خالی است و بیننده در جریان عملکرد بینه و سر بینه و خزینه قرار نمیگیرد، در حالی که با باز سازیاین عملکرد ها میتوان حس فضایی واقعی بنا را القاء کرد در غیراین صورت فقط ارزشهای تزئینی بنا معرفی میشود.
- در واقع کالبد بنا نشان داده میشود نه مفاهیم عملکردی آن.
دقیقا، در واقع آنچه که بنا برای آن ساخته شده است نشان داده نمیشود و دراین مرحله نیاز داریم که وارد عرصه جدیتری شویم. صرفنظر از بحثهای اقتصادی موجود دراین زمینه، آنچه هم اکنون در دنیابه عنوان بهترین راهکار حفاظتی مطرح است، استفاده عملکردی میباشد. دراین قسمت وارد بحث احیاء (Conversion) میشویم که در دنیا کاملا متداول است. درایران بیشترین کاری که برای احیاء انجام شده در حد موزه بوده است و بنا را در حد موزه تغییر کاربری دادهایم. بهترین مثال حمام گنجعلی خان در کرمان است که وقتی وارد آن میشویم عملکرد فضا ها کاملا ملموس است. در احیای موزهای مسالهای که وجود دارداین است که ما به چه تعداد موزه حمام یا خانه تبدیل شده به موزه نیاز داریم؟ دراین راستا میتوانیم همان عملکرد خود بنا را احیاء کنیم مثلا حمام عمومیرا تبدیل به صونا کنیم یا از خانه قدیمیبه عنوان اقامتگاه استفاده شود. و یا عملکرد جدیدی تعریف کنیم، برای نمونه خانهای که تبدیل به مدرسه یا اداره میشود. در استفاده مجدد بهترین استفاده استفاده ساز گار است. استفادهای که کمترین دخالت فیزیکی را در کالبد بنا یا آثار میراثی شامل شود.اگر قرار است حمامیتبدیل به چایخانه سنتی شود دکوراسیون داخلی آن عوض میشود مانند چایخانه وکیل کرمان. هر قدر دخالتها کمتر و برگشت پذیر تر باشند بهتر است. در تبدیل حمام وکیل به چایخانه ارزش میراثی بنا حفظ میشود اما اگر قرار باشد حمام فین کاشان تبدیل به چایخانه شود مشکل پیش میایدو نمیتوان آنرا به لحاظ ارزش اجتماعی و واقعه تاریخی که در آن رخ داده است تغییر کاربری داد. بنابراین کاربری تعیین شده در احیا باید دارای کمترین دخالت، قابلیت برگشت پذیری و معرف ارزش میراثی بنا باشد.
- در مرمت و بازسازی یا ساخت و سازهای جدید در بافتهای دارای ارزش میراثی چه اصولی باید رعایت شوند؟
این مساله بسیار مهم است. ببینید ادامه بحث ما وارد بافتهای با ارزش میشود و همانطور که صحبت کردیم ارزشاین بافت ها هم شامل چهار ارزش تاریخی، اجتماعی، زیبایی شناختی و علمیاست.محله زرتشتیان در کرمان با بافت محله های مسلمان نشین متفاوت است و به لحاظ اینکه متعلق به یک گروه اجتماعی خاص است، دارای ارزش است.
اولین کسی که در تاریخ بحث حفاظت روی بافت ها کار کرده کامیلو سیته اتریشی است. وی معتقد است در عین وجود تغییرات اجتناب ناپذیر در محله های قدیمی، زمانیکه در آنها قدم میزنیم باید نمای بافت کهن را مشاهده کنیم و خط آسمان بافت نباید نسبت به گذشته تغییر کرده باشد. مثال جالباین بحث برج جهان نما در اصفهان است.این برج تاریخ منظری چهارصد ساله را از بین میبرد که تااین زمان جز لبه جداره میدان هیچ عنصر دیگری در خط آسمان آن مشاهده نشده است.
معماران در دوران صفویه با پیش بینی تغییراتاینده، طاق نمای جداره بالای میدان را که کاربری ندارد ساختند تا عرصه دید به بناهای پشت میدان بسته شود. حال اگر در صحن مسجد امام تهران(شاه سابق) بایستیم، به علت عدم کنترل، رشد عمودی بازار در ضلع غربی صحن، باعث شده است که پشت زشت بناهای بازار کاملا مشخص باشد.
کامیلوسیتهاین مبحث را بیان میکند تا گونه شناسی منظر کهن حفظ شود ولی در عین حالاین بافتها محل زندگی مردم هستند و ما قصد نداریم ازاین بافت ها شهرک سینمایی بسازیم. اهالیاین محل ها نیاز به امکانات رفاهی و خدماتی و دسترسیهای سواره دارند و یکی از دلایل تخریب بافت ها عدم آمادگی آنها در مقابل نیاز های امروز است. ماشین وارد بافت میشود و کوچه ها تعریض میشوند و منظر اولیه تغییر میکند. دراین زمینه نمونه هایی درایران کار شده است که مردم در پشتاین دیواره های کهن زندگی امروزی خود را دارند. به عنوان مثال محله جمالیه در اصفهان، پشت مدرسه آقا بزرگ درکاشان، پس از تعریض، نما سازی و کف سازی طراحی میشود و حس و حال بافت کهن را باز مییابد.
- چه نمونه هایی درزمینه حفاظت ابنیه در کشورهای دیگر وجود دارد؟
مطلب جالب توجهاین است که در دوران تحصیل خود در سیدنی استرالیا، زمانی که شروع به تحقیق در مورد موضوع مورد علاقه خودم یعنی تغییر کاربری، کردم، متوجه شدم که در استرالیا با قدمت کمیکه دارد نگرانیهای حفاظتی وجود دارد و برای هر کالبد باقی مانده از گذشته، یک کاربری جدید تعریف شده است. من کلیساهایی دیدم که به خانه، هتل و رستوران تبدیل شده بودند حتی کلیسایی دیدم که به نجاری تبدیل شده بود. در کتاب (New uses for old buildings) کاربریهای جدید برای بناهای قدیمی، مثالهای بسیار جالبی برای حفاظت از کالبد ها وجود دارد. قلعه هایی که تبدیل به گالری شده اند یا انبار بارزدن کشتی در کنار دریا که تبدیل به موزه شدهاست.
درایران هم ما در ابتدای کار هستیم.البته بیشترین تفکری که وجود دارد تبدیل بنای تاریخی به چایخانه است که کاملا اشتباه میباشد و میتوان با انجام بررسیهای تخصصی، کاربریهای سازگار متنوعی تعریف کرد تا ارزش میراثیاین بنا ها بیش از پیش حفظ شوند.