تحقیق نقش خانواده در سلامت روان (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
نقش خانواده در سلامت روان
مقدمه :
خانواده اولين جايي است كه نو زاد ادمي پا به عرصه ي وجود مي گذارد وتعامل وهم انديشي اجتماعي شدن را در انجا و از دامن مادر مي آموزد و به همراه ساير اعضاي خانواده پرورش مي يابد .همين دليل لازم است تا والدين ودر مرتبه ي بعد ساير اعضاي خانواده يا نياز هاي رواني تيپ شخصيتي كودكان وبه طور كل تحولات جسماني و رواني انان روش ها و اصول تربيت و ارضاي نياز ها آشنا باشند تا بتوانندتامين بهداشت رواني و تربيت انسانهاي سالم از بعد رواني جسمي و ذهني و افرادي پر طراوت و با اميد پرورش داده و وسيله ي جامعه اي سالم را پايه گذاري كنند. زيرا جامعه ي سالم به وسيله ي انسان هاي سالم به وجود ميآيد.
تعريف بهداشت رواني :
بهداشت رواني فقط منحصر به تشريح علل مختلف رفتار نبوده بلكه هدف اصلي آن پيشگيري از وقوع ناراحتي ها مي باشد پيشگيري به معناي وسيع آن عبارت از به وجود آمدن عواملي كه مكمل زندگي سالم و طبيعي باشد به علاوه درمان اختلالات جز اين رفتار به منظور جلوگيري از بيماريهاي شديد رواني . بهداشت رواني نه تنها علاقه مند است بداند كه گونه رفتار بشر به وجود مي آيد بلكه مايل است بفهمدكه اين دليل مهم چيست.
اهميت و ضرورت بهداشت رواني :
سلامت رواني چيزي بيشتر از فقدان ناتواني و يا بيماري رواني است. اغلب مردم ار اهميت حفظ سلامت جسماني خود آگاهند اما تعداد كمي از مردم از اهميت حفظ بهداشت رواني خود واقف هستند. سلامت جسماني يا ضربات وصدمه ي وارد به آن يا زخم ها و ناراحتي هاي آن قابل مشاهده است به همين دليل هم مردم بيشتر توجه مي كنند و هم پزشك به راحتي درمان مي كند ولي بيماري رواني و يا عدم بهداشت رواني قابل مشاهده نيست به همين دليل با وجود اينكه در قرن حاضر از فراواني بسيار بالايي در بين مردم شايع است وليكن توجه كمتري به آن مي شود به طوري كه رئیس اداره سلامت روان وزارت بهداشت و درمان ايران در روز نامه ي همشهري اعلام مي كند.
بهداشت روان و خانواده
یکی از عوامل موثر در شکل گیری رفتار فرد، خانواده است. فضای خانه، نخستین و بادوام ترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد تاثیر می گذارد. به گونه ای که می توان گفت پدر و مادر نیرومندترین آموزگار افراد در زندگی، آموزش خانوادگی پایدارترین آموزش و محیط خانه مهمترین آموزشگاه برای هر فرد می باشد. فراموش نکنیم که کودکان شما پیش از آن که به پند و اندرز شما عمل کنند رفتار شما را الگو قرار می دهند. نفوذ والدین در این موضوع تنها محدود به جنبه های ارثی نیست. در آشنا کردن کودک به زندگی جمعی و فرهنگ جامعه خانواده نقش بسیار موثری را اجرا می نماید. میزان آگاهی خانواده در طرز رفتار در کودکان، موقعیت اجتماعی خانواده، وضعیت مالی آن، اندیشه و باورها، آداب و رسوم، ایده آل ها و آرزوهای والدین ، تاثری فراوان دارد.چنانچه می دانیم خانواده ها در زمینه اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، دینی، هنری و مانند اینها با هم اختلاف هایی دارند. ترکیب خانواده ها طرز ارتباط اعضای هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن بسر می برد، در تمام موارد یکسان نیست. بنابراین تاثیر خانواده ها در رفتار افراد متفاوت است. اغلب افراد مبتلا به مشکلات مختلف شخصیتی از خانواده های ناسالم برخاسته اند. از این رو تامین بهداشت روانی افراد خانواده سهم به سزایی در تامین و حفظ بهداشت روان جامعه دارد و عدم تامین بهداشت روان خانواده آسیب های شدیدی بر پیکره جامعه وارد می کند.برای ایجاد و حفظ سلامت روان در خانواده لازم است تک تک اعضای آن با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا شوند. بهداشت روان خانواده به همه افراد کمک می کند تا در جهت رشد و تکامل و بهره گیری از استعدادهای خودگام بردارند. تلاش در جهت ارتقا بهداشت روان خانواده کمک به ارتقا بهداشت روان جامعه می باشد. پس برای رسیدن به یک جامعه سالم باید ابتدا خانواده سالمی داشته باشیم.
برای رسیدن به یک خانواده سالم و شاد باید به نکات زیر توجه کنیم :
1-ایجاد روابط سالم بین اعضای خانواده: شیوه های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده های فاقد روابط گرم و محبت آمیز، خانواده های دارای روابط خصومت آمیز و شیوه های ارتباطی شدیداً وابسته در خانواده معمولاً ناسالم گزارش شده اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی، محترمانه و درعین حال گرم و صمیمانه نشان دهنده ی خانواده سالم است.
2-توجه به سلامت جسمی افراد خانواده:تغذیه سالم، فعالیت فیزیکی مناسب، پرهیز از دخانیات و کنترل بیماریهای مزمن به حفظ سلامت جمعی ما کمک می کند.
3-تلاش در جهت شناخت یکدیگر و تقویت اعتماد به نفس
4-گوش دادن به صحبتهای یکدیگر: به حرف های یکدیگر با دقت گوش کنیم، به یکدیگر توجه کنیم بدون اینکه قضاوت، پیشداوری و یا نصیحت کنیم.
5-فراهم کردن شرایط گفتگو و تبادل نظر برای همه افراد خانواده : با فراهم کردن محیطی گرم و صمیمانه فرصت اظهارنظر به همه افراد خانواده داده شود تا همه بتوانند مشکلات خود را در محیطی دوستانه مطرح کنند.
6-انجام فعالیتهای گروهی: برنامه ریزی جهت انجام گروهی برخی از وظایف در خانواده، تماشای برنامه تلویزیونی بصورت جمعی و...
7-خودداری از سرزنش افراد خانواده
8-مسئولیت پذیر بودن نسبت به یکدیگر
9-احترام به اعتقادات مذهبی و غنا بخشیدن به ارزش های معنوی افراد خانواده
10-عمل کردن به آنچه می گوییم
11-هماهنگ بودن والدین با یکدیگر و اطلاع از نیازهای افراد خانواده
12-پرهیز از توهین و سرزنش و پرخاشگری والدین نسبت به هم
13-توجه به رفتارهای مثبت یکدیگر و تشویق و ترغیب رفتارهای پسندیده اعضای خانواده : در یک خانواده سالم تبادل افکار وجود دارد و به عبارت دیگر خانواده سالم خانواده ای است که از سلامت روان و آرامش روانی و معنوی هر یک از اعضای خانواده حمایت می کند. کودکی که زندگی را با دوستی می گذراند، می آموزد که دنیا مکانی زیبا برای زیستن است. بطور کلی نگرش و رفتار والدین می تواند تسهیل کننده و یا مانعی در جهت رشد و تکامل کودک باشد.موقعیت کودک در خانواده ، تعداد و جنسیت فرزندان ، ترتیب تولد آنها، روابط بین آنها، وجود ارزش ها و معیارهای صحیح اخلاقی و اعتقادی در خانواده، حضور دیگر افراد فامیل در خانه، روابط با همسالان و بچه های محل و عواملی مانند عوامل اقتصادی و فرهنگی در کنار استعداد سرشتی کودک، شخصیت او را شکل می دهند. طبیعت انسان ها با خشونت و اجبار سازگاری ندارد. مراقبت مداوم، تسلط بیش از حد ، محافظت بیش از اندازه و دلسوزی افراطی والدین به شخصیت کودکان آسیب می رساند. برای رسیدن به خانواده سالم والدین باید به بچه ها توجه کنند و وقت کافی برای آنها و نیازهای عادی انها در نظر بگیرند، با آنها صادق باشند و از توهین و سرزنش و تنبیه بدنی آنها بپرهیزند .اگر خانواده از سلامت کافی برخوردار نباشد، افراد بیمار خانواده نیز پس از ورود به جامعه ، بیماری خویش را به دیگران انتقال داده و ساختار جامعه را از هم فرومی پاشند . گاهی ممکن است یک رفتار نامعقول اجتماعی در اثر همین تعاملات بصورت یک رفتار نامعقول اجتماعی در اثر همین تعاملات بصورت یک رفتار پسندیده در جامعه ظهور کند. همین طور اگر خانواده های یک جامعه بصورت متعادل و سالم باشند جامعه نیز از سلامت روانی برخوردار خواهد بود. بچه در خانه با فلسفه ی اجتماعی جامعه آشنا می شود. در خانواده سالم اشتراک و همراهی آنها برای تعیین هدفهای خانواده و تامین مصالح خانواده، پیروی از روشهای عقلانی در کلیه امور خانوادگی، شرکت دادن تمامی اعضای خانواده در تصمیم گیری هایی که مربوط به امور خانوادگی است و تقسیم کار و مسئولیت میان اعضای خانواده و همچنین فرصت دادن برای اظهار نظر افراد در محیط خانواده به چشم می خورد.به این ترتیب بچه نیز از این وضع استفاده می کند و اسباب رشد او در جنبه های مختلف شخصیتی بهتر فراهم می گردد. خانواده ها در آشنا کردن بچه ها به میراث ادبی، علمی، فلسفی، دینی و هنری جامعه بسیار نقش آفرینند و اهمیت این میراث را در زندگی اجتماعی و وحدت معنوی جامعه برای فرزندان خود روشن می کنند و در این راستا باید بدون تعصب ارزش و اعتبار این میراث را برای بچه های خود مشخص سازند و در این باره به بچه ها کمک کنند تا آنها بوسیله مطالعه به شناخت میراث فرهنگی و ملی خود اقدام نمایند. ضمناً آنها را تشویق کنند، که برای توسعه و پیشرفت این میراث فعالیت نمایند.
نقش محیط کار در سلامت روان
مشاغل بخش مهمی از زندگی انسانها هستند. اشتغال بکار همراه با ایجاد یک منبع درآمد به افراد کمک می کند تا خواسته های شخصی خود را برآورده ساخته ، شبکه های اجتماعی تشکیل داده و به جامعه خدمت کننددر عصرتکنولوژی جدید در دنیا استرس های مختلفی وجود دارد که بعضی از این استرس ها مربوط به محیط کار است. مردم احساس می کنند که سوار بر یک دستگاه تردمیل هستند و فرار از آن امکان پذیر نیست. همه چیز با سرعت و شدت در حال انجام است و هیچ فرصتی برای توقف فرد و لحظه ای برای تفکر در تنهایی وجود ندارد. کاملاً قابل درک است که این شکل از زندگی و چنین فشارهایی سبب اضطراب و مشکلات روحی و جسمی فراوان برای فرد خواهد شد. بیشتر افراد شاغل، فشارهای روانی در کار را به گونه ای تجربه کرده اند.
فشار روانی و کار
استرس تا حدی که فرد را در جریان کاری که بر عهده دارد هوشیار نگه دارد، مفید است و انسان با روبرو شدن با استرس به آن دسته از الگوهای رفتاری روی می آورد که قبل از آن برایش کارایی نداشته است. برای برخی افراد استرس محرکی است که انجام بعضی کارها را حتمی می سازد، اما گاهی در برخی دیگر،به سبب فشارهای روانی کار، فرسودگی شغلی یا کارزدگی ایجاد شده و شخص توان مقابله با آن
را نداشته و می تواند براحتی زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد. فشار کار باعث فرسودگی روانی می شود، حالتی که با خستگی روحی و نگرش های منفی و بدبینانه نسبت به خود و دیگران همراه می باشد. در کنار ضررهای ناشی از استرس کاری بر روان مثل افسردگی، اضطراب، خشم و ...طولانی شدن آن می تواند بر سلامت جسمانی نیز تاثیر بگذارد و در نتیجه باعث کاهش رضایتمندی شغلی و تعهد سازمانی، افزایش غیبت کاری و کاهش بهره وری گردد. بیشتر وقت افراد در محیط کار می گذرد و به همین دلیل محیط کار اهمیت زیادی در تامین سلامت جسمانی و روانی افراد دارد.
عوامل موثر بر فشار روانی در محیط کار
فشار هیئت مدیره یا روسای اداره یا سازمان به مدیر یا کارکنان، مشکلات مدیریت، عملکرد ضعیف مدیریت، تغییرات مدیریتی و سازمانی، برچسب زدن به کارکنان، انتظارات و توقعات سازمان از کارمندان، پیشرفت تکنولوژی و نگرانی از کهنه شدن معلومات و اطلاعات، مهم بودن شرایط کار، دیر رسیدن به سرکار، خشونت، تبعیض، محروم شدن از حقوق یا پاداش یا اضافه کار، ناسازگاری بین افراد و نزاع با همکار، ترس از اخراج، مشغولیت ذهنی مداوم با مسائل کاری، نگرانی افراد نسبت به کار، خانواده و فرزند، دوری اعضاء خانواده از یکدیگر، نگرانی مادران کارمند نسبت به وضع کودکان خود و احساس گناه بخاطر دور بودن از فرزندان، مشکلات اجتماعی، وضع اقتصادی و نیازهای گوناگون، سهیم نبودن در تصمیم گیری ها، شرایط بدکاری، محیط فیزیکی و روانی نامطلوب، کار خسته کننده و تکراری، کار خیلی کم و کار خیلی زیاد و طولانی، توقع کارکنان و ...باعث می شود یک فرد شاغل از لحظه بیداری تا هنگام خواب همواره دچار هیجان، تنش، نگرانی و ترس باشد که گاهی با ظرفیت جسمی، عصبی و روانی وی متناسب است و گاه با آن سازگار نیست و بهداشت روان او را به خطر می اندازد.
اهمیت بهداشت روان در محیط کار
بهداشت روان در محیط کار یعنی مقاومت در مقابل پیدایش پریشانی های روانی و اختلالات رفتاری در کارکنان، یعنی سالم سازی فضای روانی کار، به نحوی که هیچ یک از کارکنان به دلیل عوامل موجود در محل کار گرفتار اختلال روانی نشوند، هر یک از کارکنان از فعالیت ها و محل کار خود احساس رضایت کنند و علاقمند به آن محل باشند، همه کارکنان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود در آن باشند و هر یک از کارکنان نسبت به خود، رؤسا، همکاران و بطور کلی نسبت به محیط کار خود و خصوصاً نسبت به جایگاه خود در آن اداره یا سازمان احساس مثبتی داشته باشند. بهداشت روان کارکنان در هر سازمان و موسسه از جمله مسائل مهمی است که باید به آن توجه شود و مدیران باید به نیروی انسانی و تأمین امکانات رفاهی، خواسته ها و نیازهای آنان به عنوان عاملی برای افزایش کارایی و سطح بهره وری توجه کنند.
مدیران یک سازمان به سبب مسئولیتی که در شغل خود دارند بیشتر از دیگران در معرض حوادث استرس زا قرار می گیرند و به همین دلیل بیشتر باید مراقب وضعیت عصبی و روانی خود باشند. لذا مدیران و کارکنان باید با آگاهی از میزان تحمبل نسبت به سطح استرس پذیری خود و بکارگیری راهکارهای عملی برای افزایش قدرت تحمل و فشارپذیری فردی خود قدم برداشته و در راستای سالم سازی محیط و ارتقای بهداشت روانی سازمان حرکت کنند تا انرژی هایی که ناخواسته صرف تنش های محل کار می شود برای ارتقاء کمیت و کیفیت و تحقق اهداف سازمان مربوطه بکار گرفته شود.
ارائه توصیه هایی برای رسیدن به بهداشت روانی مطلوب در محیط کار: برخی از راهها که می تواند برای مدیران و کارکنان مفید باشد عبارتند از: شناخت موقعیت ، تجربه در کار، استراحت بموقع ، پرهیز از اشتغال به چندکار و هدف گرا بودن.
رعایت اصول بهداشت روان در محیط کار می تواند تا حدود زیادی از تنش جلوگیری کند. شناسایی، ارزیابی و کنترل عوامل زیان آور در محیط کار ،ایجاد جو صمیمیت، همدلی، صداقت، همکاری و احترام متقابل در میان کارکنان، پرهیز از اعمال روش های مبتنی بر زور و اجبار در محیط کار، شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان و فراهم ساختن شرایط برای بالفعل شدن و رشد و شکوفایی این استعدادها در حد توان و امکانات محیط کار، استفاده صحیح از افکار و نظرات کارکنان در تصمیم گیری ها، اطلاع رسانی در مورد گزارش عملکرد و برنامه های آینده سازمان، پرهیز از قضاوت های سطحی و مبتنی بر پیش داوری در مورد کار و اساس رفتار کارکنان، شناسایی دلایل واقعی کم کاری و غیبت از کار، بی حوصلگی و بی علاقگی به کار ، کم توجهی و بی دقتی کارکنان توسط مدیر یا رئیس، توجه به مشکلات و مسائل شخصی و خانوادگی کارکنان،آشنا ساختن کارکنان با واقعیت محیط کار، فراهم آوردن شرایط ارتقاء از لحاظ علمی و عملی در فعالیتی که به آن مشغولند، تشریح اهداف و خط مشی سازمان و حذف آن دسته از معیارها و عوامل سازمانی که از لحاظ اخلاقی، انسانی و فرهنگ سازمانی صحیح تلقی نمی شود، عدم تبعیض در محیط کار، صادر نکردن دستورات متناقض، مورد توجه قراردادن نظر کارکنان در مواقع انتقال یا تغییر پست، راهنمایی گرفتن در صورت بروز مشکل ، مضایقه نکردن از بکار بردن تشویق به موقع، داشتن اطلاع کافی از نوع کار هر یک از کارکنان و میزان مهارت و تخصص آنان، هماهنگی کار و مسئولیت و پرهیز از بردن کارهای اداری به منزل، استفاده بموقع از مرخصی بخصوص پس از اوج فشارکاری، دادن استراحت لازم در موقع خستگی به کارکنان، دسترسی و ارجاع به مشاور یا روانشناس سازمان در صورت نیاز و .... می تواند باعث ایجاد محیط کاری لذت بخش و برانگیزاننده شود.یک مدیر کارآزموده باید طوری رفتار کند که حتی کارمندی که در پایین ترینرده شغلی مشغول بکار است به اهمیت مقام خود و نقشی که در جامعه ایفا می کند پی ببرد. سعی در بهبود روابط بین همکاران نماید، از انتقاد شدید کارمندان خودداری کرده و اشتباهات را قابل اغماض و اصلاح پذیر جلوه دهد، لیاقت حسن انجام وظیفه را مورد تحسین قراردهد،از بزرگ نمایی نکات منفی پرهیز کند و از بکار بردن عبارات تشویق آمیز دریغ نکند.
مواردی که باعث سلامت جسم و روان در محیط کار می شود را رعایت نمایند مثل : استراحت کوتاه چند دقیقه ای در فواصل کاری، استفاده از موسیقی ملایم از طریق پیچر در زمان کوتاهی از روز بخصوص در ساعات آخر که خستگی زیاد دیده می شود، استفاده از رنگ های شاد در اتاق ها، تزئین اتاق مطابق میل کارمند ولی بر اساس ضوابط بدون افراط و تفریط ، استفاده از لباس های مطابق با سئونات اسلامی ولی با رنگ های شاد، استفاده از امکانات رفاهی مثل اردوهای تفریحی،گردشگاهها، جنگ های شادیع همایش ها و... فراهم کردن محیط فیزیکی مناسب و تلاش جهت جذابی مجیط کار حتی با گذاشتن یک گلدان کوچک روی میز یا کنار اتاق، یا یک عکس زیبا زیر شیشه میز.
نقش مدرسه در سلامت روان
امروزه در نقش و وظایف مدارس بسیاری از کشورهای جهان دگرگونی های عظیمی رخ داده است این تحولات باعث شده تا علاوه بر نقش سنتی مدرسه یعنی آموزش صرف و رشد مهارتهایی مانند خواندن و نوشتن و اکتساب دانش . نقش پرورش روان و تکامل انسان نیز مورد توجه قرار گیرد.
بهداشت روان نواجوانان و جوانان
همه کودکان در زندگی خود با استرس های شدیدی روبه رو می شوند که بخشی از آنها ناشی از تغییرات رشد به هنجار کودکان است مانند رشد و تغییرات هورمونی و همچنین تغییراتی که در ارتباط با والدین و اجتماع رخ می دهد. استرس های دیگر از عمومیت کمتری برخوردار است و شامل فشار برای پیشرفت در مدرسه، نقل و انتقال خانواده، نزاع والدین، طلاق، تغییر مدرسه یا فشار دوستان برای سوء استفاده از مواد می شود. بسیاری از نوجوانان و جوانان بدون اینکه دچار مشکلات رفتاری یا تحصیلی جدی می شوند این دوره را پشت سر می گذارند و این امر به عواملی چون مهارتهای مقابله ای موفقیت آمیز،میزان حمایت های قابل دسترس و میزان استرس های محیطی وابسته است. تقریباً یک پنجم کودکان بدون در نظر گرفتن اینکه کجا و چگونه زندگی می کنند در دوران کودکی دچار اختلالات رفتاری، هیجانی می شوند.
نقش مدارس در ارتقای بهداشت روان
مدارس اثر عمیقی بر کودکان، خانواده ها و اجتماع می گذارند. مدارس مانند شبکه ای امن از کودکان در برابر خطراتی که سر یادگیری، رشد و سلامت روانی اجتماعی تاثیر می گذارد محافظت می کنند. مدرسه همگام با خانواده نقش تعیین کننده ای در ایجاد یا تخریب عزت نفس کودک و احساس شایستگی آنان دارد. توانایی و انگیزه ی کودکان برای ماندن در مدرسه، یادگیری و استفاده از آموزه هایشان متاثر از سلامت روان آنان است و نیز بر سلامت روان آنها تاثیر گذار است. محیط و موسسات آموزشی در سطوح مختلف کودکستان، دبستان، دبیرستان و دانشگاه از عواملی هستند که تاثیر اساسی در بهداشت روان دارند. کار آموزش و پرورش در آموزشگاهها در واقع دنباله ی کار پرورش شخصیت افراد در محیط خانواده است. کودکان در محیط آموزشگاهها یاد می گیرند که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشند و نقش خود را در اجتماع ایفا کنند. آنان می آموزند در چه محدوده ای بیندیشند و حس همکاری داشته باشند. این محیط می تواند ارتباط دوستی با کمک برقرار کند و او را آماده پذیرش مسئولیت ، تصمیم گیری و حل مسائل زندگی سازد. کودکی که به مدرسه می رود بدنبال احساس تعلقی مشابه آنچه در خانه تجربه کرده است می گردد و در صورتی که در خانواده به این احساس دست نیافته باشد در پی جبران آن در مدرسه است هر گاه نتواند در گروه همسن خود به احساس ارزشمند بودن برسد برای نشان دادن این که فرد با ارزشی است درصدد جلب توجه دیگران برمی آید. این جلب توجه ممکن است به شیوه های مختلفی بروز کند برخی از کودکان از طریق پیشرفت نحصیلی، ورزشی و اجتماعی این نیاز را در خود رفع می کنند. کودکی که محدودیت خود را بصورت پرخاشگری نشان می دهد در کلاس اختلال بوجود می آورد و باعث ناراحتی معلم و مدیر مدرسه می شود، کودکی که خشم خود را فرو می خورد بصوت موقت رفتارش را کنترل می کند ولی در نهایت دچار نافرمانی و مشکلات رفتاری می شود. معمولاً دلایل ناسازگاری در کلاس روشن است هر کودکی میل به موفقیت دارد ولی اگر وظایف او خارج از حدود استعداد و علاقه اش باشد احساس ناکافی و بی حوصلگی خواهد کرد.
نقش معلم در بهداشت روان کودک
تلاش معلم نباید تنها به این منجر شود که دانش آموزان بهترین نمره را کسب کنند بلکه باید بکوشد به هر فرد به اندازه توانایی او مسئولیت دهد و تا حد امکان به پرورش روانی-فکری و جسمانی کودک بپردازد. معلمان در محیط آموزشگاهی می توانند با ارائه ارزش های صحیح بزرگسالان به دانش اموزان به نحو احسن کمک کنند. دادن پاداش مناسب، جهت همانندسازی و یاری کردن آن ها و رضایت داشتن از محیط مدرسه از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا کودکان بعضاً با کنترل درونی نامناسب و اجتماعی شدن نامطلوب به مدرسه می آیند.
در مدرسه فرزندان عاطفه و محبت را تجربه می کنند، معلم با محبت و توجه را در مسیر صحیح هدایت می کند. دانش آموز در مدرسه چگونگی برقراری روابط درست عاطفی و سازگاری با دیگران و مسئولیت پذیری را می آموزد و راههای مبارزه با کینه توزی ،دیگر آزاری و حسادت را یاد می گیرد. تحقیقات متفاوتی که در این زمینه انجام شد نشان می دهد رفتار کودکان دبستانی بستگی زیادی به رفتار معلمان آنها دارد و چنانچه معلمی روش محبت آمیز همراه با انضباط منطقی را در کلاس خود بکار ببرد از همکاری، علاقه مندی و قدرت ابتکار شاگردانش بهره مند می شود. معلمی که الگوی تعاملی و متعادلی میان خود و دانش آموز برقرار می کند و در این ارتباط به شخصیت و نیازهای دانش اموزان توجه کافی دارد و کارها بر اساس استعدادها و تمایلات ، میان شاگردانش تقسیم می کند نقش بهتری را در بهداشت روان دانش آموزان ایفا خواهد کرد. مهم ترین شرط معلم خوب از لحاظ بهداشت روان این است که با او با کمال صمیمت و خلوص نیت کودکان را دوست بدارد و از رفتار آنان آزرده نشود، بلکه با صبر و حوصله و خوشرویی، سعی کند به عمق مشکلات کودکان پی ببرد و در حل این مسائل تا حد ممکن بکوشد. نتایج مضر نمره دادن بیش از همه متوجه افراد کم هوش می شود، زیرا آنها قادر به رقابت با دیگران نیستند و از این بابت احساس حقارت و شکست شدید خواهد کرد. شکست همیشه نامطلوب است و شکت های پی در پی معمولاً منجر به رفتار غیرعادی خواهد شد. موفقیت تجربه مثبت و مفیدی است که باعث ایجاد تعادل شخصیت و احساس اعتماد به نفس می شود یکی از عوامل موثر بر سلامت روان دانش آموز، درک شدن او توسط معلمش است.
نتیجه گیری
هدف آموزش و پرورش تنها تعلیم درس نیست بلکه هدف پرورش جسم و روان دانش آموز است. موضوع سلامت روان کودکان هنوز به شکل صحیح مورد توجه و قبول مدرسه قرار نگرفته و بر اساس این غفلت، مدرسه، بطور غیرمستقیم در ازدیاد اختلالات روانی کودکان موثر واقع شده است. باید بپذیریم مسئولیت اولیای مدرسه به افزایش علم و آشنا کردن دانش آموزان به ارزشهای شناختی، اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود بلکه آنها مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگار و تامین بلوغ فکری و سلامت روان کودکان و نوجوانان نیز هستند.