تحقیق نگرش ايالات متحده امريكا و فدراسيون روسيه به پرونده هسته ايران

تحقیق نگرش ايالات متحده امريكا و فدراسيون روسيه به پرونده هسته ايران (docx) 49 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 49 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

نگرش ايالات متحده امريكا و فدراسيون روسيه به پرونده هسته ايران مقدمه: از زماني كه بحث هسته اي ايران در رسانه ها به صورت جدي مطرح شد (نيمه دوم سال 1381) تا زماني كه پرونده هسته اي ايران در دستور كار شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي IAEA قرار گرفت (خردادماه 1382) ،‌2 حركت موازي براي به فرجام رساندن پرونده هسته اي ايران نيز آغاز شد كه هر يك متأثر از آراء و ديدگاه هاي طرفداران خود،‌داراي عناصري بود،‌حركت اول – كه سياسي بود- بيشتر از جانب امريكا و انگليس دنبال شده و همچنان استمرار دارد و حركت دوم – كه حقوقي و مبتني بر رايزني هاي سياسي وطني است- از جانب ايران و گروه نم (عدم تعهد) و تا حدود ضعيفي روسيه و چين دنبال شده و اين حركت نيز همچنان استمرار دارد. اين 2 حركت در 4 سال گذشته داراي فراز و فرودهايي بوده اند اما به نظر مي رسد در مقطع كنوني حركت سياسي در حال پررنگ شدن است؛‌بخصوص پس از گزارش البرادعي دبير كل آژانس مبني بر اينكه پرونده هسته اي ايران از لحاظ حقوقي هيچ خطايي درونش وجود ندارد و 6 مورد اختلاف در چارچوب موداليتي بين ايران و آژانس برطرف گرديده اما پس از مدت كوتاهي ما شاهد صدور قطعنامه چهارم (1803) از سوي شوراي امنيت سازمان ملل بوديم و در صدور قطعنامه 15 روسيه و چين جانب حركت اول را گرفته اند و اين نشان مي دهد پرونده هسته اي ايران كاملاً‌ سياسي مي باشد. حركت سياسي براي مقابله با فعاليت هسته اي ايران كه موتور محركه آن امريكا و انگليس بوده اند – از حمايت برخي دول اروپايي نيز برخوردار بوده است. اين حركت داراي عناصر يا محورهاي زير است: 1- بزرگ نمايي فعاليت هسته اي صلح آميز ايران و القاي انحراف آن به سمت ساخت سلاح هسته اي، 2- تلاش براي كمرنگ كردن نقش آژانس بين المللي انرژي اتمي، 3- پررنگ كردن نقش شوراي امنيت ملل متحد از طريق معرفي فعاليت هسته اي ايران بعنوان تهديدي عليه صلح و امنيت جهاني، 4- روي آوردن به اهرم هاي توسل به زور در 2 سطح وضع تحريم هاي يكجانبه و بين المللي ،‌همزمان با اعمال فشارهاي سياسي و تهديدات امنيتي براي بالابردن هزينه هسته اي شدن ايران، 5- تحت فشار قرار دادن مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي براي ارائه گزارش هاي سياسي؛ 6- تلاش براي يادگيري در سطوح شوراي حكام آژانس و شوراي امنيت سازمان ملل متحد؛ 7- خوش بين نبودن به راه حل هاي ديپلماتيك و تأكيد بر افزايش فشارها به ايران؛ طرفداران حركت سياسي با تكيه بر اين عناصر ،‌طي 4 سال گذشته تلاش كردند با تشديد فشارها به ايران ،‌تهران را از ادامه فعاليت هسته اي منصرف ساخته يا در غير اين صورت به انزوا بكشانند. بنابراين تلاش مي شود در اين فصل به نگرش دو قدرت بزرگ و تأثير گذار در پرونده و فعاليت هسته اي ايران يعني ايالات متحده امريكا و فدراسيون روسيه پرداخته شود. گفتار اول:تاريخچه روابط هسته اي ايران و امريكا پس از انقلاب: براي درك بهتر ديدگاه ها و گزينه هاي روابط بين ايران و امريكا مهم است كه به سال هاي گذشته برگرديم و تاريخ شكل گيري برخورد دولت امريكا با انقلاب اسلامي در تهران را بررسي كنيم. به نظر مي رسد اين مسئله باعث شد كه در گذشته تلاش براي برقراري تعامل ،‌گاهي اوقات محرمانه و پنهاني و گاهي اوقات آشكار و علني باشد،‌ هرچند هميشه ناچيز بوده است. زمان هايي وجود داشته كه ديپلماتهاي ايراني و امريكايي هيچ رابطه اي جز خودش وبش نداشتند. نخست بايد مروري بر رويارويي هاي گذشته يا تحليل جزئيات بيشتر درباره موضوعات معاصر ايران و امريكا ،‌انجام داد و سپس بحران هسته اي را بررسي كرد. - مرحله اول 1989-1979: سالهاي نخست انقلاب تحت تأثير بحران 14 ماه گروگانگيري نوامبر 1979 تا ژانويه 1981 قرار گرفته بود. ماجراي بحران گروگانگيري تأثير شديدي بر سياست ها وافكار عمومي امريكا گذاشت و يكي از دلايل شكست رئيس جمهور كاتر در انتخابات 1980 از رونالدريگان همين امر بود. در دوماه نخست ،‌ايران مورد تجاوز عراق قرار گرفت و جنگ 8 ساله ايران و عراق آغاز شد. با وجود تجاوز صدام ايالات متحده از اين كه رژيم ايران با تهديدهاي تازه اي رو به رو شده بود،‌كاملاً خرسند گرديد.(Kemp,2004,3) به منظور پايان جنگ ،‌ايالات متحده همچون بخشي از يك عمليات چند جانبه براي دفاع از تانكرهاي نفتي اعراب كه مورد حمله ايران قرار گرفته بود ،‌بطور مستقيم درگير جنگ شد.در سه جولاي 1988 ،‌رزمناو وينسنس يك هواپيماي مسافربري را سرنگون كرد و 290 غر نظامي را كشت. به زودي بعد از اين جريان جنگ با پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران خاتمه پذيرفت. - مرحله دوم :‌1996-1989: پايان جنگ ايران و عراق يكسال قبل از رحلت بنيانگذار انقلاب ايران آيت اله خميني اتفاق افتاد . اين مسأله امكان ايجاد روابط دوستانه بين ايران و امريكا را ايجادكرد. رئيس جمهور جرح بوش پدر در سخنراني افتتاحيه اش در 20 ژانويه 1989 اين پيغام را به ايران رساند، فرصت ديگر براي همكاري در فاصله جنگ خليج فارس 91-1990 پديد آمد كه ايران تصميم استراتژيك در جنگ اتخاذ كرد و مخالفت جدي با ائتلافي با رهبري امريكا نكرد. ايران پناهندگي براي خلبانان فراري عراق ايجاد كرد و هيچ گاه پس از جنگ آنها را به صدام حسين برنگرداند.(كمپ 1383،25). ايران سياست استراتژيك عدم دخالت را اتخاذ كرده بود. در سخنراني پس از جنگ ،‌بوش چهار معضل اصلي را در مورد خاورميانه جديد عنوان كرد: ايجاد مقدمات امنيت عادلانه، كنترل تسليحات كشتار جمعي ،‌بوجود آوردن صلح فراگير اعراب و اسراييل و ايجاد توسعه اقتصادي ،‌اين اهداف بخشي از شالوده كنفرانس صلح مادريد شد كه در نوامبر 1991 تشكيل جلسه داد. ايران به اين كنفرانس دعوت نشد،‌طرف مشورت قرار نگرفت و از مذاكرات كنار گذاشته شد. دولت رئيس جمهور كلينتون در ژانويه 1993 بقدرت رسيد. در اين زمان ايالات متحده به تهديد ايران و عراق بعنوان دو شورشي و خود سركه بايد كنترل و منزوي مي شدند نياز داشت . در اين فاصله، رئيس جمهور هاشمي رفسنجاني،‌در تلاش براي آشتي دادن ايران با جهان خارج و جذب سرمايه خارجي بود كه ايران براي نوسازي بعد از گذشت يك دهه از جنگ و انقلاب نياز داشت. بخش كليدي سياست جديد آزاد انديشانه رفسنجاني بهبود روابط ايران با ايالات متحده بود. - مرحله سوم:‌دوران رياست جمهوري خاتمي انتخاب محمد خاتمي در سال 97 ،‌به نحو شگفت انگيزي مواضع امريكا را تغيير داد و سومين دور از سياست كلينتون در مورد ايران بوجود آورد. پيروزي خاتمي و پيشنهادهايش به ايالات متحده بدنبال مصاحبه قابل توجه به كريستين امان پور،‌خبرنگارCNN ،‌در جولاي 1998 ،‌در حالي كه در مورد گفتگوي تمدنها بين ايران و ايالات متحده سخن گفت،‌دولت كلينتون را با جنجالهايي روبرو ساخت. در ژوئن 1998،‌مادلين آلبرايت سخنراني اي را در انجمن آسيا انجام داد و در مورد طرحي براي بهبود در روابط سخن گفت و كلينتون اطلاعيه اي را در جريان مسابقه فوتبال ايران و امريكا در جام جهاني منتشر ساخت. ايالات متحده استراتژي ديگري را در 18 اكتبر 1998 در پيش گرفت و اصلي ترين گروه مخالف با رژيم يعني سازمان مجاهدين خلق را در ليست گروه هاي تروريستي قرار داد. واكنش مستقيم ايران به اين حركت چندان جدي نبود به ميزان كمي انتقادات كلينتون را در خصوص مناطق دور دست كاهش داد. مسأله حل نشده انفجار بمب در اطراف طهران عربستان 1996 در خاطر مقامات ايالات متحده مانده بود،‌همچنانكه مواضع تند ايران نسبت به اسراييل ادامه داشت. با اين حال چهار سال اول رياست جمهوري خاتمي از بزرگترين اميدها براي بهبود روابط ايران وامريكا بود. در طول اين دوره ايرانيان به طرز بدي در مورد فهم درست همكاري استراتژيك با ايالات متحده دچار دودستگي شدند و رفتار هاي بسيار متزلزلي از خود بروز دادند.(Ellis,2003,8) انتخاب مجدد خاتمي در سال 2001 اين اميد را بوجود آورد كه شايد اين جريان با انتخاب جرج بوش پسر و معاونش ديك چني ،‌دوباره شروع شود. فرصت واقعي بعد از يازده سپتامبر 2001 و ضرورت جنگ امريكا در افغانستان كه به شدت ايران را تحت تأثير قرار مي داد بود. در نهايت دوران رياست جمهوري محمود احمدي نژاد كه همراه بود با تقابل جدي ايران و امريكا بر سر مسئله اتمي كه زمينه ساز فرستادن پرونده ايران از آژانس به شوراي امنيت و صدور چهار قطعنامه تحريم بر عليه ايران شد. پيچيده ترين و سخت ترين مشكل ايالات متحده و ايران مسأله قدرت اتمي است. مسائل پراهميت ديگر ،‌مثل تروريسم و تحريم ها،‌چنانچه رهبران مسئول تصميم بگيرند كه اين مسائل را مورد توجه قرار دهند،‌به راحتي قابل حل شدن هستند. اما مشكل قدرت اتمي بسيار ژرف است و حالا كه مشاجرات جنبة‌ عمومي و بين المللي به خود گرفته است براي ايران برآورده ساختن حتي اندك از خواسته هاي امريكا مشكل خواهد بود. الف): سير تعاملات ايران و امريكا در خصوص مسائل هسته اي. 1- امريكا و برنامه هاي هسته اي پيش از انقلاب پژوهشگران امريكا در زمينه امور خاورميانه نشان داده اند كه همة رؤساي جمهوري امريكا از روزولت تا كنون(بوش پسر) با مسأله ايران در گفتمان سياست خارجي خود درگير بوده اند و ايران همواره گزينه هاي سختي در برابر امريكا قرار داده و اين گزينه ها پس از 11 سپتامبر بيشتر هم شد.(Eniharn,2004,27) تلاش ايران براي دستيابي به انرژي هسته اي از زمان محمد رضا شاه آغاز شد. او برآن بود كه تا ميانه دهه 90 ، بيست و سه نيروگاه هسته اي در سراسر ايران برپاكند و با اين هدف در 1974 سازمان انرژي اتمي ايران را بنيان نهاد وبي درنگ گفتگو با امريكا،‌فرانسه و آلمان غربي سابق را براي ساخت نيروگاه هاي هسته اي آغاز كرد. در سال 1979 كه رژيم شاه فروپاشيد قرار داد 6 نيروگاه اتمي با آلمان غربي ، فرانسه و آمريكا بسته شده بود(cordesman,2003,53). دولتمردان اسراييلي كه اين اقدامات شاه را در راستاي دستيابي به بمب هسته اي ارزيابي مي كردند مي پنداشتند كه ايران از 1967 در تلاش براي داشتن بمب هسته اي بوده است. هرچند كشورهاي غربي در پي توسعه انرژي هسته اي ايران بودند،‌ ولي شاه كه انديشه جنگ افزارهاي هسته اي را در سر مي پروراند، در سپتامبر 1974 گفت: «جهان كنوني با اين مشكل مواجه است كه برخي كشورها داراي سلاح هاي هسته اي هستند و برخي نيستند. ماجزو كشورهايي هستيم كه سلاح هاي هسته اي نداريم،‌بنابراين دوستي كشوري مانند امريكا با آن زرادخانه تسليحات هسته اي اش براي ما حياتي است. (Quillen , 2002 , 71). شاه براي اجراي برنامه هاي انرژي هسته اي خود با كشورهاي غربي به توافق نامه هايي رسيده بود كه بر پايه آنها قرار بود سوخت اورانيوم كم غني شده براي نيروگاه ها آماده شود و كارشناسان ايراني در زمينه هاي اتمي آموزش داده شوند. ايران پيماني 10 ساله و تمديد شدني با امريكا، آلمان و فرانسه براي تأمين سوخت نيروگاه ها بسته بود.افزون بر اين،‌دولت ايران 10 درصد سهام يكي از تأسيسات غي سازي اورانيوم را كه كنرسيوم يوروديف در فرانسه ساخته بود و فرانسه و بلژيك و اسپانيا و ايتاليا نيز سهامدار آن بودند خريده بود،‌يك ميليارد دلار نيز به كميسيون انرژي اتمي فرانسه براي ساخت تأسيسات غني سازي گازي در فرانسه وام داده بود از ديد امريكايي ها،‌برنامه جنگ افزارهاي هسته اي ايران از همان زمان آغاز شده بود.(Ibid,72). هر چند شاه آشكارا مي گفت كه تداركات نظامي ايران را هر چيزي جز جنگ افزارهاي اتمي در مي گيرد، ولي در همان حال پژوهشگران بر اين باورند كه توان هسته اي ايران نمي تواند پيش از دهه 1990بدست آيد. از ديد استراتژيك خيلي چيزها مي توانست تا آن زمان رخ دهد. شاه از ژوئيه 1974 پشتيباني خود را از خاورميانه غير هسته اي اعلام كرده بود.(Ibid,78) . و در همان سال در يك نشست مطبوعاتي در استراليا گفته بود بر آن نيست كه در نيروگاه هاي كشور بمب اتمي بسازد و اين يكي از محورهاي اصلي در سياست ملي ايران است. با اين وجود شاه مي خواست با دريافت جنگ افزارهاي بيشتر از امريكا و افزايش نيروي نظامي كشور بيشتر روي پاي خود بايستد و كمتر به كمك و پشتيباني امريكا در برابر پيشامدهاي آينده پشتگرم باشد. اين انديشه را مي توان از سخنان شاه در گفتگو با خبرنگار روزنامه تايمز لندن دريافت.شاه در اين گفت و شنود كه در دهم ژوئن 1969 يعني كمتر از چهارماه پس از آغاز زمامداري نيكسون در امريكا منتشر شد گفت:«اگر عراق فردا به ما حمله كند چه خواهد شد؟ آيا امريكا و پيمان سنتور براي پشتيباني ما در برابر چنين حمله اي قدمي برخواهند داشت؟ پس ما نمي توانيم براي حفظ امنيت مرزهاي خود در برابر خطراتي كه ما را تهديد مي كند به ديگران متكي باشيم و به همين دليل است كه من روي تقويت نيروهاي نظامي خود پافشاري مي كنم. از ديد پاره اي از پژوهشگران،‌ايران چهار هدف و انگيزه جداگانه براي دستيابي به توان هسته اي داشت:1- بازدارندگي ،‌دست كم در برابر شوروي سابق،2- ايجاد نيرويي در برابر هند يا هر نيروي هسته اي منطقه اي ديگر، چه بسا دستيابي ايران به جنگ افزارهاي هسته اي در برابر هند مي توانست پاكستان را به چشم پوشي از برنامه اتمي خود وادارد، اما پاكستان زودتر از ايران نه تنها به دانش هسته اي بلكه به جنگ افزار هسته اي دست يافت، 3- اعتبار يابي در ميان قدرتهاي نظامي منطقه و جلوتر بودن از ديگران، 4- جلوگيري از خطرهاي هسته اي منطقه اي و باج خواهي هسته اي.(Ibid-79-80). 2- امريكا و برنامه هسته اي پس از انقلاب اسلامي. با از پا افتاده شدن شاه توافق هاي ايران و كشورهاي غربي نيز با ترديد روبرو شد تا اينكه دولت ايران بار ديگر در سال 1984 برآن شد كه نيروگاه بوشهر را زنده كند، مركزي نيز براي پژوهش هاي هسته اي در اصفهان برپاكرد. در برخي كسان مدعي شده اند كه پويش دوباره ايران در راه دستيابي به جنگ افزارهاي هسته اي به سال 1985 بر مي گردد و در سال 1987 بوده كه بودجه اي براي آن در نظر گرفهت شده است.(dates- Brtzezinski,2000,3) كوئيلن مي نويسد پس از اينكه شاه در ژانويه 1979از ايران رفت زمامداري تازه ايران وارث برنامة هسته اي او شدند. به باور بسياري كساني امام خميني (ره) داشتن جنگ افزار هسته اي،‌شيميايي و بيولوژيك را اخلاقي نمي دانسته و در پي آن نبوده است،‌پاره اي نيز مي گويند كه حكومت (تازه) ايران خواهان تداوم برنامه هسته اي بوده است،‌اما با بلند پروازي كمتر.(Quilen,Ibid,53) امروز نيز امريكا تلاش ايران در زمينه انرژي هسته اي را خطري براي منافع خود در خاورميانه و رژيم كنوني جلوگيري از گسترش جنگ افزارهاي هسته اي است،‌اما هيچ سندي كه گوياي توانايي ايران در ساخت جنگ افزارهاي هسته اي باشد،‌به دست نمي دهد. بدگماني امريكا در اين زمينه پس از جنگ خليج فارس افزايش يافت. امريكا مخالف دستيابي ايران به هر گونه تجهيزات، تكنولوژي، دانش و مهارت در زمينه هسته اي حتي براي كاربرد صلح آميز بود. به همين سبب دولت كلينتون تحريم هاي تجاري كاملي بر ضد ايران برقرار كرد. اما اين تحريم ها يكجانبه بود و اروپايي ها به آن نپيوستند. كنگره امريكا لايحه پيشنهادي سناتور داماتورا،‌مبني بر بستن بازارهاي امريكا بر روي شركت هاي خارجي داراي دادوستد با ايران تصويب كرد. امريكا ناچار بود يكجانبه به چنين اقداماتي دست بزند زيرا در سازمان ملل متحد و ديگر سازمانهاي بين المللي وفاق لازم بر ضد ايران نبود. وارد شدن نام ايران در محور شرارت با سخنراني بوش پسر، گفتمان دوباره حمله احتمالي امريكا به ايران را دامن زد و اين نكته مطرح شد كه با توجه به برداشتهاي ايران از خطرهاي منطقه اي،‌متحمل مي نمايد كه ايران يك استراتژي هسته اي راحتي اگر تنش با امريكا كاهش يابد،‌ادامه دهد. جفري كمپ پيش از انتخابات اخير رياست جمهوري ايران گفته بود كه حتي اگر دولتي جايگزين رژيم كنوني ايران شود، هر اندازه هم با امريكا روابط دوستانه و گرايش به اسراييل داشته باشد ، ممكن است بسياري از برنامه هايي را كه رژيم كنوني آغاز كرده است ادامه دهد.(Ibid,24) .جفري كمپ در مقاله ديگري نوشت تا هنگامي كه تهديدهايي براي ايران وجود داشته باشد،‌مانند خطر عراق و حضور امريكا در منطقه،نمي توان انتظار داشت كه ايران در پي توان هسته اي نباشد.(Kemp,Ibid,66). ب)- استراتژي سياست خارجي امريكا در دوره جورج بوش پسر در قبال ايران 1- عوامل سخت افزاري و نرم افزاري استراتژي سياست خارجي امريكا در قبال ايران، تحت تأثير دو دسته از عوامل سخت افزاي و نرم افزاري است. عوامل سخت افزاري،‌مباحثي چون تروريسم و سلاح هاي كشتار جمعي را شامل مي شود وعوامل نرم افزاري به حقوق بشر و رويكرد (تقابل گروتعامل گر) سياست خارجي ايران مربوط مي شود. تروريسم: يكي از مسائلي كه امريكاييان از آن مي ترسند و محافظه كاران به خوبي براي نيل به اهداف خود از آن استفاده مي كنند،‌مسئله تروريسم است. اين كشورها علي رغم اينكه دشمني نمادين ندارد،‌ولي ترورسيم مي تواند بعنوان مهم ترين دشمن معرفي شود تا محافظه كاران از آن بعنوان ابزاري براي توجيه ماندنشان در رأس قدرت واعمال برنامه هايشان استفاده كنند. در حال حاضر كه ما خودمان را رهبر انقلابات جهاني عليه امريكا مي دانيم وبر اين باوريم كه انقلاب مردم فلسطين و مبارزات مردم عراق و ... از انقلاب اسلامي ايران الهام مي گيرند،‌نهضت انقلابي مورد نظر ما ، در نظر امريكايي ها تحت عنوان حمايت از ترورسيم تفسير مي شود. تحولاتي كه در فلسطين يا عراق جريان دارد،‌به اين شكل تفسير مي شود كه ايران خواهان برهم زدن وضع موجود يا نفرت انقلابي است و نه تغيير وضع نامطلوب خود در درون نظم موجود بنابراين براي امريكا كه خواهان وضع موجود است،‌قبول جايگاه رهبري نهضت ها از سوي ايران به مشابه حمايت از ترورسيم تعبير مي شود(سيف زاده،1383،8). سلاح هاي كشتار جمعي (فعاليت هسته اي) امريكايي ها از فعاليت هاي ايران براي دستيابي به فن آوري هسته اي شديداً وحشت دارند. عليرغم اينكه ايران بارها اعلام كرده كه بدنبال دستيابي به سلاح هاي هسته اي نيست و مقاصد صلح جويانه را در اين زمينه مدنظر قرار دارد،‌اما تداوم موضع امريكا واسراييل با ما و موضع گيري هاي انقلابي هاي در قبال اين دو كشور، باعث شده تا آنها با احتياط و بي اطمينان نسبت به مواضع اعلامي مطرح شده از سوي مقامات جمهوري اسلامي نگاه كنند. از ديدگاه امريكايي ،‌دستيابي ايران به فناوري غني سازي اورانيوم مقدمه اي براي توليد سلاح هاي هسته اي براي تحقق آرزويي مبني بر تغيير نظم و نظام موجود بين المللي محسوب مي شود و آنان توان بالا بردن درصد اورانيوم غني شده را زمينه اي براي استفاده ايران به تكنولوژي هسته اي،‌يكي از محورهاي سياست خارجي امريكا در منطقه خاورميانه است. باعنايت به روي كار آمدن مجدد بوش ،‌اين فشار نيز افزايش يافت. عوامل نرم افزاري: حقوق بشر و دموكراسي،‌عوامل نرم افزاري توجيه كننده سياست خارجي امريكا در مورد ايران هستند با عنايت به عكس العمل ايران ، به نظر مي رسد كه امريكا توانسته از هر دو عامل به خوبي به نفع خود استفاده كند. حقوق بشر:‌در نظام هاي هژمونيك ، موقعي كه تك قطبي مي شود برتري رهبر قطب توسط بعضي از گروه ها پذيرفته مي شود و در نظر برخي ديگر منظور مي گردد. در جهان سلسله مراتبي امروز،‌امريكا بعنوان هژمون بلامنازع ،‌از حقوق بشر به صورت وسيله اي براي كاهش نفرت موجود در برخي از كشورها نسبت به خود استفاده مي كند. اين كشور به دليل اينكه قدرتي مقابل آن وجود ندارد،‌نيازي به روي كارآوردن حكومت هاي اقتدارگر نمي بيند(همان،10). از اين رو با استفاده از حقوق بشر،‌سعي مي كند نظر مردم را به طرف خودش جلب كند . البته بايد توجه نمود كه حقوق بشر از الزامات دموكراسي و يكي از لوازم زندگي سياسي جهاني است. امريكا با اتصاف خود بعنوان عامل محركه دموكراسي ،‌سعي دارد از اين موضوع به نفع خود استفاده كند. يكي از مهمترين انگيزه هاي امريكا در تبليغ دموكراسي،‌اين است كه از ايدئولوژيك وجود نخواهد داشت. امريكا در برخورد با ايران از هر چهار عاملي كه بحث شد ،‌به صورت همزمان استفاده مي كند و ما در تمامي موارد پرونده داريم. 2- سياست تحديد نفوذ ،‌بيان سياست امريكا مسئله برخورد با ايران به يكي از چالش هاي سياست خارجي ايالات متحده در ربع قرن اخير تبديل شده است و به نظر مي رسد كه ايران مهمترين مسأله سياست خارجي امريكا شده باشد. از ديد امريكا، ايران كشور اسلامي است كه ثبات منطقه اي را تهديد مي كند،‌مخالف روند صلح اعراب و اسراييل است، جامي تروريسم مي باشد و خواهان دستيابي به تسليحات هسته اي است. در اين راستا،‌سياست تحديد نفوذ به بينان سياست ايالات متحده در قبال ايران تبديل شده است. در اواسط دهه 1990 ،‌دولت كلينتون با تشديد تحريم ها به اين سياست عمل نمود. در نخستين سال رياست جمهوري بوش،‌امريكا به سياست تحديد نفوذ با شدت بيشتر و بعضاً‌ همراه با پيشنهادات آزمايش براي تشنج زدايي ادامه داد. در اين مرحله،‌وزارت خارجه ايالات متحده مشوق لغو تحريمات اقتصادي ايران بود. بعد از حوادث يازدهم سپتامبر و مداخله امريكا در افغانستان جورج بوش پسر در سخنراني سالانه خود در ژانويه 2002 از ايران بعنوان يك كشور تروريستي و عضو «محور شرارت» نام برد. با وجود معرفي ايران بعنوان يك كشور حامي تروريستي از سوي دولت بوش، ايالات متحده به مذاكرات مستقيم با اين كشور درباره افغانستان و عراق ادامه داد. در عين حال ،‌دولت بوش ايران را متهم كرده اند . اين گزينه استراتژيك در تلاش است تا با اعمال فشار زياد به ايران،‌اين كشور را وادار به تغيير سياست در مسائل بحث انگيز نمايد.(Martin,2003,244). گفتار دوم:‌ديپلماسي هسته اي امريكا در قبال ايران. ايالات متحده بعد از كشاندن مسأله هسته اي ايران به شوراي امنيت آيا قصد براندازي يا تغيير رفتار حكومت ايران را دارد ياخير؟ در اين رابطه دو جبهه در ايالات متحده در قبال جمهوري اسلامي ايران و خصوصاً برنامه هسته اي ايران وجود دارد. سياست تغيير رژيم ايران در عرصه نظري بيشتر در معاونت سياسي پنتاگون و دفتر برنامه ريزي هاي ويژه وزارت دفاع متمركز است كه مي توان به افرادي چون ريچارد پرل،‌داگلاس فيث و جيمز ولسس رئيس اسبق سيا اشاره كرد و در عرصه عملي از جانب دونالد رامسفلذ،‌ پل ولفووتيز،‌ديك چني،‌كاندوليزارايس،‌جرج تنت و جان بولتون اشاره كرد. اما سياست تغيير رفتار در عرصه نظري از جانب كمپ و برنت اسكو كرافت در مركز نيكسون و نيز جورج افول سام و در عرصه عمل نيز از جانب كالين پاول و ريچارد آرميتاژ دنبال مي شود. گفتني است كه ايده (تغيير رفتار ايران) از رؤساي جمهوري قبل و بعد آن تا كنون ادامه داشته است و چيز جديدي نيز نيست در گزارش كنفرانس بررسي روابط ايران و امريكا خرداد1374 اين موضوع به صراحت آمده است.(اميري،1384، 17). ونيز از سوي واقع گرايان جمهوري خواه دولت هاي نيكسون ،‌ فورد،‌رگيان و بوش پدر دنبال شده است. اما سياست تغيير رژيم از سوي جمهوري خواهان نو محافظه كار شاغل در دواير تنظيم استراتژي امنيت ملي دولت بوش دوم دنبال ميگردد. ايالات متحده از مدل سياسي ديپلماتيك (ديپلماسي كنفراس) يعني فشار آوردن ديپلماتيك بر كشورهاي اروپايي و روسيه ،‌چين و آژانس بين المللي انرژي اتمي براي تغيير رفتار ايران بهره مي گيرد. حال با اين وضعيت و با توجه به پاسخ سازش ناپذير تهران به پيشنهادهاي هسته اي امريكا و اروپا‌،‌اكنون نوبت آن رسيده است كه امريكا ديپلماسي جسورانه تري را در پيش بگيرد و كتاب خاطرات رونالدريگان را ورقي بزند. واكنش ايران كاملاً‌ قابل پيش بيني است. دولت بوش وحتي كشورهاي اروپايي هم به استناد به همين پيش بيني قبل از ارائه پاسخ رسمي ايران به بسته پيشنهادي، اقدامات بعدي را آغاز كرده بودند يكي از آنها شروع روند سازمان دهي تحريم ها عليه ايران توسط بوش بود. در واشنگتن نو محافظه كاران تندرو فقط بر طبل جنگ مي كوبند و به حرف هاي تحليلگراني كه مي گويند اين جنگي نيست كه امريكا در آن پيروز شود،‌توجهي ندارند. اين تحليل گران امريكايي مي گويند،‌از همان لحظه اي كه اولين بمب هاي امريكايي فرود آيد،‌واشنگتن اين جنگ را باخته است و بايد منتظر صدها سال مقابله با اسلامگرايان باشد. از نظر نوعي محافظه كاران هر چيز غير از جنگ براي امريكا به معناي كوتاه آمدن است. نومحافظه كاران نوين را نمي دانند كه«زور» سلاح مهمي است ،‌اما تا وقتي كه از آن استفاده نشده باشد. به نظر نمي رسد در امريكا كسي حملات نظامي را راه حل دائم يا خوب بداند. كساني كه گزينه نظامي را در نظر مي گيرند اميدوارند توانايي هسته اي ايران را به تأخير بيندازند و زمان بيشتري پيدا كنند تا تغيير سياسي در كشور رخ دهد. براي آنان ،‌مشكل واقعي ماهيت حكومت تهران است،‌نه بمب هسته اي در اختيار ايران.از اين رو،‌گزينه نظامي احتمالاً‌ با شعار سياست تغيير حكومت همراه خواهد شد. بلاتكليفي در مورد سياست امريكا در قبال ايران از اين رو روشن مي شود كه كاندوليازرايس در هفته هاي نخست وزارت از دادن پاسخ روشن به اين پرسش كه آيا تغيير حكومت ايران سياست امريكا شده است،‌خودداري كرد. در حالي كه مقامي ديگر موضع سنتي وزارت خارجه امريكا را در مورد اينكه تغيير حكومت هدف نيست،‌اعلام كرد. پرهيز از علام موضعي روشن ممكن است بعلت حضور نيروهايي در دولت و كنگره باشد كه مي خواهند سياست امريكا را به تغيير حكومت مسالمت آميز متمركز كنند. شايد اگرهدف تغيير حكومت شود،‌رو كردن به مجاهدين خلق براي بي ثبات كردن ايران طرفدار پيدا كند،‌گروهي كه هنوز در فهرست گروه هاي تروريستي وزارت خارجه امريكا قرار دارد.(نيازي، 1384، 155). الف- برنامه هسته اي ايران از ديد امريكا: ايالات متحده همواره نگراني زيادي به خاطر مقاصد ايران در دستيابي به سلاح هاي هسته اي داشته و بويژه نگران كمك هاي روسيه براي ساخت رآكتور هسته اي در بوشهر بوده است. به رغم تلاش امريكا براي تحريم بين المللي در زمينه همكاري هسته اي ، كارشناسان غربي تأكيد مي كنند كه ايران توانسته كمك هاي مهمي را براي كسب تكنولوژي غني سازي اورانيوم از كشورهايي همچون پاكستان كسب كند(همان،160) كارشناسان امريكايي بويژه بر عدم توجيه اقتصادي برنامه هسته اي ايران تأكيد دارند به اين خاطر استدلال مي كنند كه قصد ايران پيگيري برنامه هاي تسليحاتي است. در حاليكه در اين باره بايد به اين مسئله نيز توجه نمود كه ايران هنوز در تحريم است و در بسياري از موارد به راحتي به بازار آزاد دسترسي ندارد. به اين خاطر براي پيشبرد پروژه هاي خود با مشكلات اجرايي متعددي روبروست و در مواردي حتي هزينه هاي بيشتري صرف مي كند. از طرف ديگر مسلماً اجراي پروژه هايي در زمينه چرخة سوخت هسته اي در داخل كشور، با تكيه بر امكانات داخلي هزينه تمام شده كمتري را در پي دارد و حتي از هزينه پروژه مشترك با كشورهاي صنعتي به خصوص از نوع «كليد در دست»كمتر است. در اين رابطه بويژه بايد تأكيد كرد كه ايران هنوز تضمين لازم براي تأمين نيازهاي هسته اي را از كشورهاي اروپايي دريافت نكرده است. در واقع كشورهاي صنعتي تاكنون هيچ نوع تعهد الزام آور حقوقي جهت تأمين سوخت مورد نياز در طول عمر رآكتورهاي هسته اي را نداده اند. اين مسئله هر كشوري را مجبور به انتخاب گزينه خودكفايي مي نمايد.مقام هاي امريكائي تأكيد مي كنند كه به رغم تمام سخنان آشتي جويانه ،‌مقام هاي ايراني درباره حدود برنامه هسته اي ايران صادق نبوده اند،‌بويژه كه اقدامات و عملكرد آنها را با عملكرد ليبي در همكاري با آژانس بين المللي انرژي اتمي مقايسه مي كنند. اين مقام ها تصريح دارند كه ايران تا زماني كه توسط گزارش هاي آژانس مجبور نشده درباره فعاليت هاي هسته اي خود حقيقت را نگفت و حتي بعد از آن توضيح روشني درباره چگونگي توانايي ايران براي گسترش برنامه هاي غني سازي اش ارائه نكرد. پادمان معاهده منع گسترش هسته اي NPT به منظور تضمين غير نظامي بودن مواد و تجهيزات اتمي كشورها تأسيس شد. به اين خاطر قصور كشورها در ارائه اطلاعات در اين زمينه اهميت بسيار زيادي دارد. ايران تأكيد مي كند كه قصور اعلام شده در گزارش هاي ايران بسيار جزئي است. اما كارشناسان امريكايي استدلال مي كنند كه چنين گزارشي به خاطر مسئله برنامه تسليحات اتمي از زماني كه تنها مرتبط با مواد و تجهيزات اتمي صرف باشد،‌با اهميت تر است به خصوص كه اين رويه مي تواند الگويي براي فريبكاري ديگر كشورها باشد. برطبق گزارش هاي آژانس ، ايران از دومتد(روش) جداگانه براي غني سازي اورانيوم بهره گرفته است و به جداسازي پلوتونيوم مي پردازد كه اين مسئله به خاطر نزديك شدن ايران از نظر تكنولوژيكي به ساخت سلاح هاي هسته اي اهميت زيادي دارد. امريكا تأكيد مي كند كه نمي توان در اين مورد تنها به رويه هاي عادي بين المللي بسنده كرد. در حاليكه بعضي از اعضاي شوراي حكام آژانس معتقدند كه با اعمال پروتكل الحاقي و بازرسي هاي دقيق آن مي توان از متوقف شدن مقاصد تسليحات هسته اي ايران مطمئن شد. زبيگينو برژينسكي در مقاله اي درباره فعاليت هاي هسته اي ايران نوشت:«واقع افشاگريهايي كه تاكنون انجام شده ،‌بويژه توسط گروه هاي مخالف ايران،‌نشان داده كه توانايي هاي ايران در غني سازي اورانيوم وجداسازي پلوتونيوم اين كشور را به سرعت به آستانه هسته اي شدن سوق داده است» .وي تأكيد مي كند:«از طرف ديگر نكات فاش شده در گزارش هاي بازرسان آژانس بر اين امر تأكيد دارد كه نمي توان بر تعهد ايران براي پايبندي به مفاد معاهدهNPT متكي بود». گزارش هاي جديد بر سوء ظن هاي ايالات متحده تأكيد داشت و نظر بسياري ديگر از كشورها را تغيير داد. برژنيسكي معتقد است كه از نظر مقام هاي ايراني اين سلاح ها به ايران امكان مي دهد تا قدرت چانه زني بيشتري را در برابر امريكا پيدا كند.(Dates,Brtzezinsky,Ibid,94). با سرنگوني صدام حسين در عراق يكي از مهمترين نگراني هاي ايران فروكش كرد. با اين حال استقرار امريكا در جوار مرزهاي غربي ايران و توانايي امريكا براي اعمال قدرتش درمنطقه موردتوجه به ايران است از نظر برژينسكي ايران، كسب سلاح استراتژيك را تنها مانع بر سر راه امريكا براي عملي كردن تغيير رژيم يا اقدام به جنگ پيشدستانه مي داند. دو مسئله كسب پرستيژ و ايجاد بازدارندگي از عوامل قدرتمندي است كه در حكومت هاي ايران چه در گذشته و چه در امروز توانسته اند بر اساس آن به قدرت سياسي خود بيفزايند. مسئله با اهميت در برنامه هسته اي ايران اين است كه از ديد امريكا و اسراييل ايران مشغول تحقق ، آزمايش وتوليد سلاح هسته اي است. با اين حال و با وجودي كه اين دو كشور سال ها در چنين مسأله اي تأكيد داشته اند،‌نتوانسته اند مدرك قابل قبولي ارائه كنند.آنها تنها به صورت غيرمستقيم در ارزيابي هاي خود به وجود چنين برنامه اي اشاره مي كنند. يك تئوري آنها اين است كه عبدالقدير خان(پدر بمب اتمي پاكستان) و شبكه اش كه از ديد آمريكا تأمين كننده و حامي برنامه ساخت سانتريفيوژ در ايران و ليبي بودند،‌ در طراحي واجراي برنامه تسليحات هسته اي ايران به اين كشور كمك كرده اند. به رغم رد اين مسئله توسط پاكستان و ايران ،امريكا به اسناد وطرح هاي تسليحاتي ليبي استناد مي كند كه عبدالقديرخان نقش مهمي در تأمين تجهيزات و وسايل مورد نياز اين كشور داشته و به اين دليل شايد اين شخص درباره ايران هم چنين نقشي را ايفاء كرده باشد. اسناد ليبي همچنين به آزمايش كلاهك هاي هسته اي اشاره مي كند كه از چنين خريداري شده و پاكستان نيز در اويل دهة 80 آن را تهيه كرده بود. ازنظر كارشناسان امريكايي همچون ديويد آلبرايت،‌«اين كلاهك ها براي موشك شهاب 3 ايران مناسب است. براين اساس اگر ايران به چنين اطلاعاتي دست يافته باشد،‌توانسته است كلاهك هاي هسته اي قابل حمل بسازد. و در اين صورت ايران تا كنون تحقيقات ضروري براي ساخت كلاهك هسته اي را به پايان رساند و اكنون در حال تكميل آن است و شايد حتي اجزاي حياتي چنين كلاهكي را نگهداري مي كند.(Hinderstion- Albright,2004,17). با وجودي كه بازرسي هاي آژانس از سايت ها و تجهيزات ايران به كشف برنامه هاي تسليحاتي هسته اي، هيچ مورد مبهمي را نشان نمي دهد،‌آژانس بر بازري مرتب چندين سايت در ايران كه مشكوك به پيگيري چنين برنامه هايي هستند تأكيد داردند. يكي از اين سايت ها،‌سايت لويزان است كه مورد تأكيد كارشناسان امريكايي نيز قرار دارد. در واقع اولين بار شبكه خبري اِي،‌بي ،‌اس(ABS) وموسسه علوم و امنيت بين الملل بر امكان تسليحاتي بودن اين سايت تأكيد كردند. در اوت 2003 اين مؤسسه عكس هاي ماهواره اي را منتشر كرد كه نشان از وجود تجهيزات و ساختمان هاي بزرگ در يك محدوده حفاظت شده در منطقه لويزان بود.به ادعاي مقامات امريكايي ،‌در تصاوير چند بعدي اين مؤسسه در سال 2004 ساختمان ها و تجهيزات منتقل شده بودند.ديويد آلبرايت در يكي از مقالات خود ضمن بررسي وضعيت اين سايت،‌تأكيد مي كند كه نابودي آن نگراني هاي زيادي به وجود آورد كه چرا ايران مانع نمونه برداري هاي بازرسان آژانس شده است(Ibid,18) . ايران در جواب آژانس درباره ماهيت اين سايت،‌ تأكيد دارد كه سايت مذكور به توليد مواد هسته اي و يا فعاليت هايي در ارتباط با چرخة سوخت نمي پرداخته است. مقام هاي ايراني تصريح كرده اند كه سايت لويزان متعلق به سازمان صنايع نظامي بوده و يك مؤسسه بيوتكنولوژيك است. ايران علت انتقال سايت را نيز اختلاف بين شهرداري و وزارت دفاع ذكر كرد. آلبرايت اين دليل را كافي نمي داند و مي نويسد:«اما مسئله اينجاست كه چگونه وزارتخانه اي به اين قدرت دربرابر شهرداري تسليم مي شود و چگونه سايتي با اين حجم سرمايه گذاري در نزديك پارك ساخته شده است. آيا ايران قصد پنهان كاري نداشته است؟(Ibid,19). البته گزارش هاي بازرسان آژانس بعد از نمونه برداري از محل مورد بحث نشان داد كه هيچگونه فعاليت هسته اي در آن انجام نشده است. ب)- سياست هاي امريكا براي مقابله با برنامه هاي ايران: مهمترين سناريو پرداز امريكايي كه درباره برنامه هاي تسليحاتي ايران بويژه درباره برنامه هاي هسته اي ايران و موشك هاي دوربردش صحبت مي كرد،‌جان بولتون معاون سابق وزيرخانه امريكا و نماينده اسبق امريكا در سازمان ملل بود. وي در سخنراني ها و گزارش ها همواره خطر ايران هسته اي را گوشزد كرده و مهمترين اولويت امريكا را با مبارزه با اين خطرمي دانست. بولتون در يكي از گزارش هاي خود به كنگره امريكا تأكيد كرد كه برخلاف تمام آنچه ايران انجام داده ،‌هنوز براي متوقف ساختن و تغيير مسير قصد ايران براي دسترسي به سلاح هاي هسته اي دير نشده است وايالات متحده در حال بكارگيري تمام ابزارهاي ديپلماتيك براي پايان بخش به اين مسئله است. بولتون با اشاره به سخنراني 11فوريه 2004 بوش در دانشگاه دفاع ملي اقداماتي همچون محدود ساختن كارخانه هاي غني سازي و فن آوري مجدد كشورهايي كه در حال حاضر در حال كار بر روي آن هستند،‌ايجاد و يك كميته مخصوص در آژانس براي منع،‌كشف و پيشگيري سلاح هاي هسته اي،‌ پايبندي جهاني به پروتكل الحاقي و تبديل اين پروتكل به شرط لازم براي تهيه تجهيزات هسته اي و جلوگيري از حضور نمايندگان كشورهاي مورد بررسي آژانس در بين اعضاي هيأت مديره را ازجمله اقداماتي دانست كه براي مهار ايران در اين زمينه لازم است.(Bolton , 2004,2). يكي ديگر از سياست هاي امريكا براي مقابله با سلاح هاي كشتار جمعي نظير برچيدن اين است كه مقام هاي امريكايي بويژه براي توجيه حمله امريكا به عراق آن را استفاده و مطرح كردند. بعضي از كارشناسان امريكايي اينك درباره استفاده از اين نظريه درباره ايران سخن گفته اند.از نظر مايكل آيزنشتات در اين شرايط امريكا لازم است قابليت هاي خود را براي برچيدن برنامه هسته اي ايران را ارتقا دهد و در واقع شرايطي براي ايران ايجاد كند ايران همانند ليبي داوطلبانه برنامه هسته اي خود را كنار بگذارد. وي تأكيد مي كند كه از ديد دكترين برچيدن جلوگيري از ظهور ايران هسته اي بايد يكي از اهداف كليدي سياست امريكا باشد. به اين خاطر بايد روش هاي زير را در پيش گرفت: «كارشكني» امريكا براي اخلال در تلاش هاي هسته اي ايران، بايد جلوگيري از انتقال فن آوري هسته اي، تلاش هاي ديپلماتيك براي به تعليق درآوردن فعاليت هاي هسته اي و احتمالاً اقدامات پيشگيرانه همچون عمليات مخفي و عمليات آشكار نظامي را مد نظر قرار دهد. «ممانعت و محاصره» امريكا بايد ساخت بمب اتمي را براي ايران بي فايده كند. براي اين مهم بايد ساخت و توسعه تجهيزات مقابله با ابزار پرتاب و به كارگيري بمب هسته اي را توسعه دهد و با سامان دهي تلاش هاي چند جانبه به لحاظ نظامي ايران را محاصره كند. «برچيدن»،‌بالاخره امريكا بايد شرايط را براي برچيدن برنامه هسته اي ايران فراهم كند كه در محاسبه سود و زيان دست كشيدن از برنامه هسته اي براي اش سودمند به نظر برسد.(Eisenstadt,2004,1). از ديد آيزنشتات، همه اين روش ها بايد با هم اعمال شود. «كارشكني» وقت لازم را براي توسعه فني و تجهيزات مقابله با به كارگيري بمب هسته اي از سوي ايران ،‌فراهم مي كند. «ممانعت و محاصره» ايران نيز به لحاظ داخلي شرايطي را ايجاد مي كند كه ايرانيان داشتن سلاح هاي هسته اي را غير مفيد و زيان بار تلقي كنند و در اين زمينه جامعه بين المللي براي مجاب كردن ايرانيان به اينكه كسب قدرت اتمي با تضعيف موقعيت سياسي، اقتصادي و امنيتي آنان بيش از اينكه موجب تقويت ايران شود موجب تضعيف آن خواهد شد،‌از هيچ كوشش فروگذار نكند.(احمدب؛ 86-1385، 106). ديگر صاحبنظران امريكايي نيز معتقد به انتخاب گزينه هايي به جز حمله نظامي به ايران هستند. از جمله جفري كمپ معتقد است: «تئوري ايالات متحده در نهايت مي تواند فرآيند مسلح شدن ايران را از طريق حمله هوايي ،‌اشغال سرزميني يا به واسطة نوعي از عمليات پيچيده و مخفي ،‌ متوقف سازد، اما رهيافت ديگري نيز وجود دارد. بعقيده وي « به هر صورت معامله و مذاكره با ايران ميسرتر است . احتمال موفقيت اقدام نظامي يكجانبه بسيار كم است در حاليكه حل اين مشكل نياز به زمان دارد». وي تأكيد مي كند كه امريكا در هر صورت نياز به ائتلافي با حضور ديگر كشورهاي جهان،‌بويژه روسيه دارد تا بتواند به راه حل منطقي اين مسئله دست يابد. به استدلال كمپ حمله نظامي بايد آخرين راه حل ممكن باشد،‌از آنجا كه اين حمله تنها مي تواند جاه طلبي هاي حكومت ايران را به تأخير اندازد،‌از طرف ديگر اين حمله براي امريكا هزينه هاي سنگيني دارد و علاوه بر اينكه ممكن است به مسئله هسته اي ايران پايان ندهد باعث مي شود تا ايران از تعهدات خود در قالب موافقتنامه هاي منع گسترش منصرف شود. هرچند كه ابزار ديپلماتيك ممكن است به كندي عمل كند و فرآيند پيچيده اي را طي نمايد. از پيگيري ابزار نظامي مناسب تر است.(kemp,Ibid,3). مسئله حمله هوايي به تأسيسات هسته اي ايران از جمله گزينه هايي است كه مورد توه بسياري از سياستمداران امريكايي قرار دارد و حتي بعضي از مقام هاي نظامي ايران اعلام كرده اند كه در حال بررسي انجام چنين حملاتي هستند. پتانسيل انتخاب حمله نظامي احتمالي امريكا، شامل كاربرد حمله هوايي عليه تأسيسات هسته اي و موشكي ايران است. بطور كلي دو گونه از تجهيزات هسته اي در ايران مدنظر است. اولين هدف حمله هوايي احتمالاً نيروگاه هزارمگاواتي هسته اي بوشهر است،‌ چرا كه بعقيده كارشناسان تسليحاتي غربي سوخت مصرفي اين تجهيزات مي تواند پنجاه تا هفتاد بمب توليد كند. احتمال ديگر آن است كه شايد علاوه بر بوشهر، تأسيسات هسته اي واقع در نطنز و اراك مورد حمله هوايي قرار گيرد. اكثر كارشناسان امريكايي معتقدند به رغم پيش بيني هاي تند روانه،‌ايران به احتمال زياد الگوي همكاري تاكتيكي با آژانس بين المللي انرژي اتميIAEA را ادامه خواهد داد و ضمناً تلاش خواهد كرد تا چشم اندازهاي برنامه هسته اي خود را براي حفظ انتخاب ماشين پنهان سازد. اين كارشناسان معتقدند : امريكا بايد براي مسائلي چون ثبات منطقه اي،‌منصرف كردن ايران از ادامه برنامه ساخت سلاح هسته اي ،‌حفظ ميزان عرضه انرژي در حد قابل اعتماد، كاهش تهديد تروريسم وضع كمبود دموكراسي در خاورميانه با ايران وارد مذاكره شود. در اين بين مسئله گسترش برنامه هاي هسته اي ايران براي امريكا مهمترين و فوري ترين مسئله است. عدم علاقه امريكا به مذاكره با ايران از ديد كارشناسان،‌منافع امريكا را در بلند مدت تهديد خواهد كرد،‌به اين خاطر ايالات متحده ضمن داشتن هماهنگي نزديك با متحدان اروپايي و روسيه بايد به منظور زير نظر داشتن برنامه هاي هسته اي ايران،‌سياست راهبردي متمركزتري را به كار گيرد(احمدي،همان،108-107) بعضي از محققان و كارشناسان امريكايي نيز ممانعت از پيشرفت برنامه هسته اي ايران را براي موفقيت طرح خاورميانه و نيز نظام جهاني مورد نظر امريكا ضروري مي دانند. از جمله توماس دانلي در مقاله با تأكيد بر اين مطلب معتقد است وظيفه اصلي در برخورد با ايران برعهده امريكاست. وي تأكيد مي كند كه تهديد فزاينده مجهز شدن ايران به تسليحات هسته اي در رأس دستور كار امنيت ملي دولت بعدي امريكاست. بعقيده وي : «در واقع نه معامله بزرگ با تهران و نه حمله نظامي به تأسيسات هسته اي اميد چنداني را براي جلوگيري از دستيابي يكي از خطرناك ترين حكومت ها يجهان به سلاح هسته اي ايجاد نمي كند،‌در كوتاه مدت امريكا مي تواند ايران را نه فقط از منظر نظامي بلكه از نظر ايدئولوژيك منزوي كند. ايران به رغم فشارها و تحريم هاي بين المللي به سرعت در حال پيشرفت در جهت كسب سلاح هاي هسته اي است.امكان تجهيز ايران به سلاح هسته اي كابوسي بزرگ است. به اين خاطر كه تأثير محدودكننده اي برا استراتژي امريكا در خاورميانه بزرگ خواهد داشت. سلاح هاي هسته اي باعث مي شود ايران بازدارندگي خود را افزايش دهد.درحاليكه امريكا خواهان تغيير وضع موجود در خاورميانه قرن بيستم و يكم است، ايران طرفداري از وضع موجود را مانع بروز هر نوع تغييري مي داند.(Donnelly,2004,7). به نظر مي رسد سياست امريكا با نوعي اتفاق نظر داخلي همراه مي شود.در حال حاضر سياست اين است كه امريكا فكر تغيير حكومت ايران را فراموش كرده و تلاش خود را معطوف تسليحات سازد.با تمركز بر مسائل مربوط به تسليحات ايران،‌مي توان از هرگونه بحث در مورد پيامدهاي ديگر سياس امريكا پرهيز كرد. از نظردانلي،‌با اين حال در سراسر خاورميانه هر گونه معامله آشكار با ايران قطعاً بعنوان عقب نشيني امريكا تفسير مي شود. در واقع اكنون با وجود فعاليتهاي هسته اي نه چندان روشن،اسراييل،هند، پاكستان،آفريقاي جنوبي و ليبي تنها مشكل نگران كننده امريكا و اروپا محدود كردن دسترسي ايران به سلاح هاي هسته اي است.حتي از نظر مقام هاي غربي وضعيت هسته اي آفريقاي جنوبي و ليبي صلح آميز است و تسليحات اتمي اسراييل،هند،پاكستان،امريكا واروپا را تهديد نمي كند. گفتار سوم: اتهامات ايالات متحده عليه فعاليتهاي هسته اي ايران الف- اتهامات فني جورج بوش دوم، رئيس جمهور امريكا در 25ژوئن اعلام كرد كه «ما يك ايران با تسليحات هسته اي را تحمل نخواهيم كرد».( HYPERLINK "http://www.Irna.com.2003" www.Irna.com.2003). سخنان او از واقعيت به دور است، چرا كه شواهد واقعي مبني بر اجراي برنامه هاي تسليحات هسته اي در ايران وجود ندارد. ايران با همكاري روسيه در حال ساخت يك نيروگاه هسته اي هزار مگاواتي در بوشهر است و همه از اين امر آگاه هستند. اين نيروگاه به مدت سه دهه در دست ساخت بود و آغاز ساخت آن نيز به قبل از تأسيس جمهوري اسلامي در سال1979 باز مي گردد. هم اكنون دو مركز تحقيقاتي هسته اي ديگر مطرح شده اند،‌مركز غني سازي اورانيوم در شهر نطنز و تأسيسات آب سنگين (دتيوريوم) در شهر اراك كه هر دوي آنها در دست ساخت بود. تنها مسئله اين است كه آيا اين تأسيسات امكان توليد پلوتونيوم موردنياز بمب هاي هسته اي را دارند كه جوابش منفي است. نيروگاه بوشهر تنها در بخشي از مباحثي است كه عنوان مي دارد و ايران به برنامه هاي تسليحات هسته اي مبادرت مي ورزد. اتهامات دولت امريكا در رابطه با مقاصد خطرناك ايران از ساخت مراكز تحقيقاتي نطنز و اراك بر پايه ادعاهاي بي بثبات منابع مورد ترديد قرار دارد كه يكي از اين منابع،‌سازمان مجاهدين خلق است كه ايالات متحده آن را يك سازمان تروريستي مي داند. اين منابع ادعا مي كنند كه مراكزي براي غني سازي اورانيوم(جايگزيني براي پلوتونيوم شكافتي در بمب هاي هسته اي) يا تأسيسات پنهاني براي استخراج پلوتونيوم در ايران وجود دارد. هيچ كدام از اين ادعاها صحت نداشته و مورد اطمينان نيست، زيرا اين منابع يا ناشناخته بوده و يا همان كانال هاي تصايي هستند كه داستان هايي را در مورد تسليحات غير متعارف عراق و تسليحات شيميايي و ميكروبي سودان انتشار دادند.(cooper,2002,77) اين ادعا كه رآكتور هسته اي بوشهر تهديدي براي گسترش تسليهات هسته اي به شمار مي رود كاملاً دروغ است،‌زيرا براي رد اين موضوع چندين دليل تكنيكي و نهادي وجود دارد. 1- راكتور ايران نوعي پلوتونيوم را توليد مي كند كه براي ساخت بمب هاي هسته اي مناسب نيست؛ 2- دستكري پين هاي ميله اي سوخت مصرف شده در رآكتور ايران براي توليد تسليحات هسته اي بسيار خطرناك است؛ 3- شركاي روس ايران در پرووژه بوشهر عنوان كرده اند كه پين هاي سوخت مصرف شده بايد به روسيه برگردانده شود،‌همانطور كه در رابطه با كشورهاي ديگر چنين عمل شده است. در رابطه با نيروگاه هسته اي بوشهر بايد گفت كه هر نوع تغيير كاربري سوخت هسته اي آشكار خواهد بود زيرا خاموش شدن و از كار افتادن رآكتور بلافاصله مشخص مي شود. 4- هر نوع تلاشي براي استفاده از اين سوخت در بمب هاي هسته اي قابل شناسايي خواهد بود. ب) تحليل اقتصادي دولت بوش عنوان مي دارد كه ساخت نيروگاه هسته اي براي كشوري همچون ايران كه داراي منابع سرشار نفت است، هيچ نيازي نيست و بطور ضمني به معناي آن است كه نيروگاه هاي آن كشور براي ساخت تسليحات هسته اي مورد استفاده قرار خواهد گرفت. جنجال هسته اي بر سر ايران در بخش مبتني بر اين ادعاي دولت بوش كه ايران نيازي به توليد انرژي هسته اي ندارد شدت گرفته است. آن ها بيان مي دارند كه باتوجه به ذخاير عظيم نفتي در ايران اين كشور نيازي به انرژي هسته اي ندارد،‌ بنابراين بدنبال آن هستند تا از اين نيروگاه ها براي توليد تسليحات هسته اي استفاده كنند.(نيازي،‌همان،189). از نظر ايران، استفاده از انرژي هسته اي توجيه منطقي دارد، بعلاوه اين كه آغاز اين برنامه ها به دهه ها قبل بر مي گردد كه امريكا نيز آن را مورد تأييد قرار داده بود. جيمزولسي،‌رئيس سابق سيا در مصاحبه اي با برنامه پي.بي.اس(P.B.S) در 23 فوريه ادعا كرد كه:«هيچ دليل اساسي براي كشوري كه يكي از بزرگترين توليد كنندگان نفت در جهان است،‌وجود ندارد كه به انرژي هسته اي نياز داشته باشد». در نگاه اول،‌چنين سخني صحيح به نظر مي رسد،‌كشورهايي كه داراي ذخاير نفتي هستند يا ذخاير عظيمي از گاز طبيعي را نيز دارا هستند، چند سال قبل،‌گاز طبيعي سوزانده مي شد تا نفت زيرآن به سطح بيايد،‌به هر حال،‌پيشرفت هاي تكنولوژيك امروزه استفاده از اين گاز براي توليد انرژي را ممكن ساخته است. بااين وجود، بايد گفت كه استفاده از انرژي هسته اي در كشورهاي داراي ذخاير عظيم گاز نيز توجيه منطقي دارد، به خصوص با توجه به شرايط غيرمعمول در صنعت هيدروكربن ايران،‌نياز به گاز در ايران از آنچنان اولويتي برخوردار است كه جايي براي ساختن نيروگاه هاي گازي نمي گذارند.(غراياق زندي،1384، 13). 1- وجود گاز براي تزريق به داخل ذخاير نفت نيازي حياتي است .اين امر براي حفظ سطح توليد نفت و نيز افزايش آن دربلند مدت مهم است؛ 2- گاز طبيعي براي استفاده كشور در حال رشد پخت و پز گرمازايي مورد نياز است وسبب مي شود تا از نفت براي صادرات بيشتر استفاده شود. به كارگيري گاز طبيعي در ناوگان اتوبوس راني وتاكسي راني ايران براي توسعه شهري ضروري است؛ 3- صادرات گاز طبيعي،‌از طريق خط لوله به تركيه يا در شكل مايع آن به شبه قاره هند جاذبه اي براي كسب در آمد است.در صورت دارا بودن انرژي هسته اي،ايران مي تواند به جاي استفاده از گاز توليد انرژي ،‌از فروش آن سود ببرد. 4- اقتصاد توليد گاز در ايران تقريباً عقب مانده است. بيشتر گاز ايران غني است يعني موادي در آن وجود دارد كه استخراج آنها از گاز بيشتر به صرفه است تا استفاده از خود گاز. ايران مي تواند با فروش اين مشتقات سود بيشتري بدست آورد تا اينكه از گاز براي توليد انرژي بهره ببرد. بعلاوه ،‌ايران از سهميه هاي توليد اوپك تبعيت مي كند كه توليد نفت را شامل مي شود. همچنين ايران نمي تواند به آساني توليد گاز طبيعي خود را براي صادرات افزايش دهد تا ميزان گاز مصرف شده در داخل كشور راجبران كند. بنابراين،مي توان به طور منطقي بحث كرد كه گاز طبيعي در ايران استفاده هايي اقتصادي دارد كه منفعت آن بيش از توليد انرژي است.بنابراين عقلانيت اقتصادي نيز وجود دارد،‌بگونه اي كه هزينه هاي انرژي گازي در مقابل توليد انرژي هسته اي آن قدر به هم نزديك هستند كه مي توان گفت با هم برابرند، به خصوص با توجه به بهاي چانه زني براي رآكتور روسي. هم اكنون مقامات ايالات متحده اين برنامه ها را در بهترين حالت غير منطقي و در بدترين حالت فريبكاري عنوان مي كنند. بيشتر انتقادات وارده به برنامه هسته اي ايران از همان كساني شنيده مي شود كه قبل از حمله امريكا به عراق در 20 مارس 2003 ،‌اصرار داشتند كه عراق داراي يك برنامه پيشرفته درزمينه تسليحات هسته اي است. سخناني كه بايد ترديدهاي زيادي را در سطح جهان موجب شود.(روتيرز،2003). گفتار چهارم: سياست خارجي ايران و روسيه در قبال يكديگر در بسياري از زمينه ها، روابط دو كشور ايران و روسيه وابسته به ارزيابي نخبگان روسيه است كه آيا اين نزديكي جنبه تاكتيكي داشته و يا به منزله آغازي براي ايجاد نيروي جغرافيايي – سياسي جديد در منطقه مي باشد. كارآيي ومؤثر بودن اين روابط تأثير خود را روي روابط و در راهبردهاي كوتاه مدت و يا بلند مدت در آينده خواهد گذاشت. جالب توجه اينكه،‌ايران مايل به برقراري روابط همه جانبه با روسيه است،زيرا با كمك روسيه، اين كشور اميدوار است بتواند موقعيت منطقه اي و همچنين پتانسيل هاي خود را ارتقا بخشد.روسيه با كمك به احداث نخستين كارخانه ذوب آهن در ايران در دهه 60 خورشيدي و با مشاركت در چندين پروژه مهم و بزرگ صنعتي ديگر،‌سابقه مطلوبي از اينگونه همكاريها درمناسبات دو كشور ايجاد كرده است.طرح تكميلي نيروگاه بوشهر و همكاري در بسياري زمينه هاي فني ديگر در اساس همين سابقه وبا اتكاي به همين ذهنيت واثراتي كه بر توسعه مناسب في مابين داشته صورت ميگيرد. اين امر مستلزم برنامه ريزي دو كشور براساس منافع متقابل به هم در سطح منطقه اي و بين المللي مي باشد.(رونايي،86-1385، 50). روابط ايران با روسيه بي ثبات است و بوسيلة اختلاف نظر دروني مجامع سياسي و نظامي مسكو تعريف مي شود. گروهي طرفدار غرب هستند كه فكر مي كنند همكاري با كشورهاي صنعتي بزرگ خصوصاً آمريكا مي تواند بسيار مثمر ثمر تر از تجارت مسئله دار با شريكان بحث انگيزي مانند: چين، ايران،عراق و ليبي باشد. مناقشات اخير با ايران پيرامون مسائل منطقه اي در حوزه درياي خزر هم اين موضع را تقويت مي كند. گروه قدرتمند ديگري نيز وجود دارد كه شامل نمايندگان مجموعه صنايع دفاعي روسيه و سرويس هاي ويژه هستند.اين گروه،‌جريان متفاوتي از گسترش روابط سنتي اقتصادي و استراتژيك را با چين وهند يا مشتري هاي سابق مسكو مانند ايران،‌سوريه و كره شمالي دنبال مي كنند و در حالي كه معتقد به همكاري مشروط با واشنگتن در حوزه جهاني هستند،‌مي كوشند تا موقعيتشان را از طريق يك گروه از بازماندگان در اطرافيان پوتين تحميل كنند. بنظر مي رسد كه اعضاي گروه نه تنها مايلند منافع اقتصادي براي بقا و گسترش تشكيلات دفاعي در حال رنج (ونيز منافع شخصي خودشان) را بدست بياورند. بلكه نسبت به امريكا نيز دشمني ذاتي دارند. اين گروه ،‌امريكا را بعنوان دشمن اصلي روسيه ،‌در دوران جنگ سرد ومانع ظهور مجدد روسيه بعنوان قدرت بزرگ مي دانند. صنايع دفاعي،‌سرويس هاي مخفي و بدگماني ارتش مأيوس شده از اهداف سياست خارجي و نظامي فعلي امريكا(كه از آن در نهايت بعنوان ضد روسيه تعبير مي شود)موجب شده تا آنها به اين نتيجه گيري برسند كه واشنگتن تلاش مي كند تا موانع مستبدانه اي را بر سر راه صادرات تكنولوژي هاي پيشرفته روسيه بگذارد تا در نتيجه از اينكه كشور آنها بعنوان رقيبي براي نفوذ در كشورهاي مشترك المنافع مطرح شود، جلوگيري كند. سومين گروه، گروه ميانه رويي است كه اكثراً از مديران و مقامات صنايع دفاعي روسيه تشكيل مي شود و بسته به شرايط موقعيت هاي خودشان را تغيير مي دهند. امروزه با برنده شدن يك قرارداد بزرگ و خاص از سوي شركت لاكهيه مارتين آنها مي توانند به طرفداري از گسترش همكاري امريكا و روسيه درزمينه فضايي برخيزند ،اما فردا كه پولها ته مي كشد،‌آنها رو به مشترياني از رژيمهاي ياغي يا ديگر مشتريان مشكوك مي كنند. به نظر مي رسد عدم ثبات اقتصادي روسيه بدليل دوگانگي و عدم ثبات سياسي روسيه در روابط با خطرات انتقال تكنولوژي هاي مرتبط با سلاح هاي كشترا جمعي بويژه به ايران باشد.طرفداران روابط ويژه با مشتريان ممتاز در جهان سوم به طور فعالي ادامه معامله تسلحياتي با ايران را به جلو رانده اند. آنها به خصوص در طرفداري از لغومعاهده چرنومردين (معاهده اي كه در ژوئن 1995 ميان معاون اسبق رئيس جمهور امريكا الگو و ويكتور چرنومردين نخست وزير سابق روسيه بسته شد تا همكاري نظامي با ايران در سال 2000 پس از تكميل قراردادهاي پيشين متوقف شود) بسيار مهم بودند. طبق اين معاهده الگور قبول كرده بود كه اين قرار را براي هيچ طرف سومي ،‌حتي كنگره امريكا علني نكنند. در همين حين در خواستهاي مكرر واشنگتن براي توقف صادرات روسيه به ايران توسط اين گروه ها در مسكو بعنوان تمايل شركتهاي امريكا براي حفظ فرصتهاي آينده در بازار ايران براي خودشان تعبير شده است(همان،51) جهت اثبات اين ادعا آنها نوشته هاي اخير فعالان سياست خارجي مانند هنري كسينجر، برژسنيكي و برنت اسكوكرافت كه طرفدار روابط نزديك تر با نخبگان سياسي اصلاح طلب ايران بودند،‌استناد كردند.همكاري روسيه با ايران در پيشبرد تكنولوژي هاي هسته اي آن و همچنين همكاري در پيشبرد موشكهاي ايراني باعث شد روسيه قاطعانه هر گونه اشتباه كاري را رد كرد و اذعان نمود كه همكاريش با ايران منحصراً در چارچوب تعهدات بين المللي ودر راستاي رژيم هاي امنيتي بين المللي منع گسترش بوده است. پوتين اظهار داشت كه شركتهاي غربي،ايران را به تكنولوژي موشكي و هسته اي مجهز كرده اند نه شركتهاي موشكي روسي. وي به شكل طنز آميزي اشاره كرد كه امريكا مسئوليت تعهد ساخت يك نيروگاه هسته اي ،‌مشابه آنچه در بوشهر است را در كره شمالي برعهده بگيرد. با اين وجود وي پيشنهاد كرد تا ايران را براي اجازه دادن به بازرسي هاي بين المللي بيشتر و گسترده تر از رآكتور هسته اي ساخت روسيه،‌تحت فشار بگذارد. موضوع ترغيب ايران به پذيرفتن بازرسي هاي بيشتر آژانس بين المللي انرژي اتمي از تأسيسات هسته اي اش در جشنهاي سن پطرزبورگ سال 2003 وخيراً‌ نيز در ژوئن و جولاي هنگامي كه مقامات هسته اي ايران براي مذاكره با همكاري هسته ايشان از مسكو ديداري داشتند، تأكيد شده بود. مسكو همچنان به شدت،‌تمام اتهامات امريكا را در رابطه با انتقال تكنولوژي هسته اي و موشكي توسط دولت اين كشور به ايران ردمي كنند. مسكو همواره اعلام نموده است كه هيچ گونه تخلفي از رژيم كنترل تكنولوژي انتقال موشكي MTCR صورت نگرفته ، اما وجود تماسهاي انفرادي ميان مؤسسات روسي و ايراني را تأييد كرده است. با تمام اين تفاسير،‌روسها صرف نظر كردن از بازار پر سود تكنولوژي هاي موشكي را رد مي كنند.در مورد همكاري هسته اي روسيه با ايران ،‌روسيه انتظار دارد تا مبلغ 10 ميليارد دلار از قرارداد بوشهر و فروش سلاح به ايران بدست آورد، حتي اگر مبلغي كه ايران بايد براي ساخت رآكتور بپردازد،‌پس از اتمام پروژه پرداخت شود. تحريم ها و هشدارهاف‌روابط روسيه با يكي از خطرناك ترين كشورهاي عضو«محورشرارت»امريكا را تغيير نخواهد داد. فقط مي توان با ريچارد پرل يكي از اعضاي با نفوذ محافظه كار شوراي سياست دفاعي امريكا موافق بود كه مي گويد اين مسئله به روش شبه تجاري حل شود. وي پيشنهاد مي كند كه «اگر مي خواهيد اين مسئله حل شود،‌ديپلمات نفرستيد بلكه يك بانكدار بفرستيد تا درمورد آن مذاكره كند». با اين حال مشكل مي توان تصور كرد كه واشنگتن عملاً‌ بتواند بر مؤسسات با مشكلات مالي مواجه شده مجموعه صنايع روسيه پيشنهاداتي بدهد كه جبران معاملات پر سود ايران را بكند(صاف دل، 1384، 21-19). روابط ايران و روسيه به خصوص در رابطه با فروش سلاح هاي هسته اي و موشكي ،‌بعنوان مسئله عمده و بحث انگيز در روابط امريكا و روسيه عمل كرده است،‌وضعيت فعلي اين گفتگو ها در هر لحظه مي تواند بعنوان نمايشگر وضعيت روابط واشنگتن و مسكو نگريسته شود. سياستمداران روسي در حاليكه از ايران بعنوان يك متحد ژئوپلتيك مهم نامي مي برند با دقت به بهايي كه حركت به سوي روابط با تهران خواهد داشت،‌نگاه مي كنند.همكاري هسته اي مسكو با تهران كه مقامات روسيه اذعان مي كنند،‌منحصراً‌در مورد احداث تأسيسات هسته اي غيرنظامي است بعنوان آشكار ترين مسئله اي كه رهبري روسيه تلاش مي كند تا سياست خارجي و استراتژيك خود را براساس آن استوار سازد،‌ظاهر شده است. ارتش روسيه با وجود آگاهي از قابليت هاي نوظهور هسته اي و موشكي دركشورهاي مجاور، پي برده است كه اين ساختارها به سوي رقباي منطقه اي و نظاميان امريكايي حاضر در منطقه نشانه روي شده و اين امر تا حدودي از آنجا شكل گرفته كه همانند برخي اقمار اتحاد جماهير شوروي سابق مانند كره شمالي،‌ليبي و روسيه و عراق،‌تهران نيز عملاً‌در مسكو- كه نه بعنوان متحده بالقوه- بعنوان يك شريك منطقه اي مهم و بازار بزرگ براي تكنولوژيهاي نظامي روسه نگاه مي شود. به خصوص بدليل سقوط جهاني بازار تسليحات و سقوط مداوم مجموعه صنايع نظامي روسيه،‌مسكو احساس مي كند كه مجبور به گسترش روابط با خريداران فعلي يا آينده سلاح هاي روسي مانند ايران، چين، هند يا سوريه است. از ديدگاه ديپلماتيك ،‌در مسكو به ايران بعنوان حامي اصلي روسيه درمنطقه نگريسته مي شود. اهميت ايران بعنوان دريافت كننده آتي جديدترين سلاح ها و تكنولوژيهاي داراي مصرف دوگانه روسيه تنها در صورت فعاليت سياسي- نظامي گسترده امريكا در خاورميانه و خليج فارس گسترش خواهد يافت.(همان،19-16) در حاليكه ايران و روسيه ادعا مي كنند كه از معاهدات بين المللي در فعاليت هاي هسته اي خود پيروي مي كنند، اما افشاگريهاي اخير ايران حتي در تضاد با موافقتنامه اصلي اين كشور با مسكو،‌در زمينه بازگرداندن سوخت مصرف شده بوده است. سياست مسكو برغم اين حقيقت كه اين مشتري هاي سنتي،‌دشمن ايالات متحده(شركت استراتژيك روسيه) اعلام شده اند همچنان ادامه دارد. ايران بعنوان نمونه بارزي از جايگاه جهاني روسيه در قرن 21 وحتي در مذاكرات دوجانبه روسيه- امريكا ظاهر مي شود. اين موضوع بويژه در خصوص پرونده هسته اي صحت مي يابد،‌حوزه اي كه مسكو به طور تاريخي مي كوشيده كه در عين احترام به هنجارهاي بين المللي بعنوان پيشگام در آن ظاهر شود.(پيشين،12-11) روسيه در همكاري با ايران يك بازي پيچيده و دشوار انجام مي دهد. حركت حيرت انگيز پوتين در نشست سران گروه 8 دراويان كه در ظاهر قول داد كه از معامله هسته اي با ايران صرف نظر كند،‌بدرستي از سوي مفسران و گزارشگران غربي ترفندي در تلاش براي اثبات خوبي روسيه و روح جديد همكاري در پي عواقب شكست فاحش عراق، ارزيابي شد. مسلماً پوتين قصدداشت در مورد نيات واقعي روسيه و حتي تضمينهاي اين كشور به ايران،‌سردرگمي و تحير آشكاري را در غرب ايجاد كند و تمام اين علائم بدين معنا نيست كه مسكو در مورد ارتباطات هسته اي اش با ايران، سياست دوگانه را دنبال مي كند.مقامات روسي بعدها توضيح دادند كه منظور پوتين پيش شرط امضاي پروتكل دوجانبه با ايران در مورد بازگرداندن سوخت هسته اي مصرف شده از بوشهر به روسيه بوده است،‌نه پروتكل دوجانبه با ايران در مورد بازرسي از تأسيسات هسته اي ايران. ارتباط هسته اي ايران با نخبگان حاكم مسكو،‌سياست خارجي جديد روسيه را آشكار مي سازد(همان.34-29). از اواسط دهه 90 ،‌روسيه عملاً در همه بخش هاي برنامه هسته اي ايران حضور داشته است. در واقع روسيه تنها كشوري است كه در زمينه هسته اي آشكارا با ايران همكاري كرده و به خاطر تلاش هاي خود در اين دهه پاياني مورد انتقاد شديد ايالات متحده قرار گرفته اس. با اين حال طي دو دهه گذشته،‌ روسيه تا حد زيادي از تب و تاب فعاليت ديپلماتيك ،‌گمانه زني هاي رسانه اي و بحث دانشگاهي در مورد ايران به دور بوده است.مسئولان روسي بارها تأكيد كرده اند كه روسيه خود را همتاي تاريخي و ثابت ايران مي داند و قدر مسلم ترجيح مي دهد تا بر تاريخ اخير همكاري پيشگامانه اتحاد جماهير شوروي سابق با ايران تأكيد داشته باشد و نه قرن ها، مخاصمه و مداخله امپراطوري روسيه در اين كشور. در واقع روسيه از لحاظ سنتي نسبت به تمايلات هسته اي ايران نگران بوده است.(ثامني،1384، 10-9). شايد مسكو بطور عملي از تهران به خاطر حمايت يا حداقل عدم مخالفت با اهداف سياسي قدرداني كند. اين حمايت، سكوت در قبال مسئله چچنف شناسايي منافع خاص روسيه و قفقاز و آسياي مركزي ،‌دفاع از مسكو در قبال قطعنامه هاي سازمان كنفرانس اسلامي وموافقت با مواضع روسيه در مورد افعانستان و عراق در سازمان ملل متحد است. اگرچه در مورد موضوعات مربوط به درياي خزر همچنان اختلافاتي وجود دارد اما مسكو از ابتكار ايران در ميزباني نشست درياي خزر و حتي تأسيس يك سازمان منطقه اي متشكل از پنج كشور خزر(آذربايجان، روسيه، ايران، تركمنستان و قزاقستان) حمايت مي كند. در موافقتنامه اساسي ايران و روسيه در سال 2001 در زمينه روابط متقابل،‌بندي وجود دارد كه در آن تصريح شده در هنگام حمله به هر طرف،‌طرف ديگر بايد از ارائه هر نوع كمك به متجاوز امتناع ورزد و سعي نمايد تا اين مخاصمه را در چارچوب منشور سازمان ملل متحد و حقوق بين الملل حل وفصل نمايد. پوتين دريافته بود كه تصميم مسكو مبني بر همكاري با تهران بجاي منزوي ساختن آن- ونه فقط مخالفت نسبت به برنامه هاي هسته اي آن- منشأ تنش بين مسكو و واشنگتن بر سر ايران مي باشد. پوتين همكاري هاي هسته اي و بعبارت وسيع تر همكاري در زمينه فناوري برتر را بعنوان بخش مهمي از روابط استراتژيك وسيع تر با تهران در نظر مي گرفت.(همان،‌19-18). ايران با داشتن جمعيت بسيار با سواد،‌11% منابع نفتي و 18% منابع گازي جهان و وضعيت ژئواستراتژيك با دسترسي به راه هاي زميني و دريايي كه اروپا و آسيا را به هم متصل مي سازد ،‌قادر است تا به رهبر منطقه و بازيگر عمده در منطقه وسيعي از خاورميانه تا قفقاز و آسياي مركزي تبديل شود. در نتيجه همكاري با ايران يكي از وظايف اصلي سياست خارجي روسيه تبديل شده است. مسكو به رغم تراز تجاري پايين روسيه با ايران(4/1 ميليارد دلار سال 2003) داراي اهداف كوتاه مدت و ميان مدت توسعه طلبانه اقتصادي است. طبق برآورد تهران،‌افزايش تجارت تا 10 ميليارد دلار در چند سال آتي منطقي به نظر مي رسد. كه بخش فناوري برتر بيشترين رشد را در اين زمينه نشان مي دهد. از ديدگاه مسكو بازار ايران توان قابل توجهي براي واردات تسليحات متعارف دارد كه اين تسليحات يكي از منابع عمده تجارت روسيه محسوب مي شود. در موافقتنامه اساسي ايران و روسيه در سال 2001 در زمينه روابط متقابل‌،بندي وجود دارد كه در آن تصريح شده در هنگام حمله به هر طرف ،‌طرفديگر بايد از ارائه هر نوع كمك به حقوق بين الملل حل وفصل نمايد. در تهران توافق چنداني بين مسئولان نسبت به همكاري با روسيه وجود ندارد اگر چه مسئولان رسمي تأكيد مي كنند كه روابط دو طرف هيچ گاه تا اين اندازه نزديك نبوده است و منافع دو كشور در بسياري از مسائل تلاقي دارد و تعميق روابط، يك اقدام كوتاه مدت و تاكتيكي نيست بلكه بيشتر گزينه اي بلند مدت و استراتژيك محسوب مي شود. در واقع تهران مدت هاست كه سعي نموده است تا روسيه ،‌اتحاديه اروپا و ايالات متحده را عليه يكديگر قرار دهد و از فرصت پيش آمده از اختلافات داخلي بين اين بازيگران بهره برداري نمايد.(پيشين،25-24). برنامه هسته اي ايران از ديدگاه روسيه در برگيرنده جنبه هاي راهبردي، فناوري و اقتصادي است و چارچوب روابط روسيه باايران و بعنوان وجد خاص آن تعريف مي شود،‌محورهاي اين روابط عبارتند : - تعامل با ايران در درياي خزر،‌توافق در مورد نظام حقوقي اين دريا از اهداف كليدي روسيه است. - جلب حمايت ايران از سياست هاي روسيه (و يا حداقل عدم مخالفت با سياست هاي آن كشور) درمنطقه،‌بويژه در آسياي مركزي و قفقاز ،‌اين امر در قفقاز شمالي و چچن از اهميت خاصي برخوردار است. - جلب همكاري ايران براي همكاري هاي مهم راهبردي مانند شاهراه شمال- جنوب كه دسترسي روسيه را به خليج فارس و از طريق آن به شبه قاره هند ميسر مي سازد. - بهره گيري از تقاضاهاي ايران جهت دستيابي به فناوري پيرفته با توجه به تحريم هاي امريكا و غرب. - استفاده از ايران بعنوان يك اهرم و ابزار مهم چانه زني راهبردي در ديپلماسي عملگراي روسيه در قبال امريكا و غرب. همكاري هسته اي روسيه با ايران علاوه بر منافع سرشار اقتصادي،‌جايگاه مهمي به آن كشور در سياست بين المللي بخشيده است. روسيه به خوبي درك مي كند كه تكميل پروژه نيروگاه بوشهر تا چه حد براي ايران اهميت دارد و چگونه مي تواند بر كل روابط آتي آن كشور با ايران تأثيرگذار باشد. ولي بنا به ملاحظاتي كه اين كشور سعي دارد تا به اصطلاح (كژدار و مديز) را در اين مرود دنبال كند.(حجازي،1385، 3-2). الف – زمينه هاي همكاري ايران و روسيه 1- مواجهه با خطر پان تركسيم در آسياس ميانه. 2- بازارهاي تسليحاتي و اقتصادي كه طرفين فرا روي يكديگر دارند و از هم نفع مي برند. 3- ضرورت يك نظام امنيتي چند جانبه با شركت همه كشورهاي مهم منطقه از جمله ايران. 4- ايران بهترين راه دسترسي روسيه به خليج فارس است. اين راه از نظر اقتصادي هم براي روسيه و هم براي ايران منافع اقتصادي و تجاري متعددي دارد. همكاريهاي ايران و روسيه در دو سطح بين المللي و منطقه اي قابل بحث مي باشد. آقاي ولاديميراي مدير بخش آسيا و اقيانوسيه در آكادمي علوم ديپلماتيك وزارت خارجه روسيه بيان مي كند كه «منطقه گرايي مهمترين پديده در روابط بين المللي پس از فروپاشي سيستم دو قطبي خوانده مي شود و چگونگي سقوط و متلاشي شدن اتحاديه هاي فاقد عنصر روحيه همكاري منطقه اي نظير پيمان هاي ورشو و يا بغداد در همين راستا مورد بحث مي توان گذاشت». «همگرايي به نظر وي حتي مهمتر از همكاري است ،‌ايران و روسيه با استفاده از توانايي هاي بالقوه خود در همكاري مي تواند مانع حركت تدريجي پيمان نا تو به شرق گردند. موضوع اتحاد استراتژيك ايران و روسيه برعليه منافع غرب مطرح نيست بله دو كشوري كه دشوارترين مراحل رشد خود را پشت سر گذرانده اند بايد به منابع همكاري و همگرايي فيمابين توجه نمايند(نوري،1374، 221). عوامل بازدارنده و پيش برنده در روابط ايران و روسيه در سه سطح ساختار بين المللي ،‌منطقه اي و داخلي مورد بررسي قرار مي گيرد. حضور امريكا در خليج فارس و نفوذ انحصاري امريكا درخاورميانه و موضوع صلح اعراب و اسراييل كه در جهت تحقق جهان تك قطبي مورد نظر ايالات متحده پيش مي رود،‌نوعي تهديد مشترك عليه روسيه و ايران محسوب مي شود و از نظر قطب بنديهاي جديد نيز بلاتكليفي روسيه در مورد اينكه محور كار خود را در اروپا قرار دهد و يا به كشورهايي نظير ايران اولويت بخشد،‌كاملاً محسوب مي شود. از طرف ديگر امريكا با خلع سلاح تبعيض آميزي كه به منظور نوعي سيستم تك قطبي در پيش گرفته است.(صديقي،1374، 12) و كشورهايي چون ايران و روسيه و عراق را درجهت كاهش تسليحات نظامي هسته اي تحت فشار قرار بدهد و از سوي ديگر در جهت تقويت نظامي پايگاه نظامي خود در خاورميانه يعني رژيم صهيونيستي همت مي گمارد،حاكميت بسياري از كشورها مورد تهديد قرار گرفته و اين وضعيت يكي از زمينه هاي همكاري ايران و روسيه را جهت جلوگيري از بروز چنين ساختاري تشكيل مي دهد.(نوري ،‌همان،222) در سطح منطقه اي مواردي چون همكاري براي حل بحرانهاي منطقه اي و يا حوزه كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز سازمان همكاريهاي درياي خزر و بهره برداري از منابع نفت و گاز درياي خزر و همكاري در منطقه خيلج فارس جهت تحقق يك رژيم امنيتي با شركت تمامي كشورها از جمله ايران،‌حائز اهميت است. ب- زمينه هاي همكاري اقتصادي در سطح جهاني در زمينه همكاريهاي اقتصادي بين المللي ،‌هيچ يك از وعده هايي كه غرب به كشورهاي سرگرم تغيير سيستم اقتصايد خود مي دارد، تحقق نپذيرفته است. در مورد روسيه عليرغم امتيازات بزرگي كه از جانب روسيه داده شده است،‌اين كمكها به هيچ وجه با نيازها و وعده ها منطبق نيست و در مورد ايران نه تنها حركت به سوي اقتصاد باز و بين المللي و توسعه مناسبات مورد حمايت قرار نگرفت بلكه از مشكلات مشخصي كه اين انتقال داشت در جهت تضعيف موقعيت دولت ايران و لطمه زدن به اعتبار آن سوء استفاده شد.(موسويان،1373، 12) . در عين حال چنين دشمني هايي با انواع تحريكها و كارشكني هاي اقتصادي براي ممانعت از جلب سرمايه و تكنولوژي و همكاري دو كشور در سطح بين المللي مي بايد معطوف به همكاري اقتصادي بين المللي شده و دو كشور روي ارائه اصول و چارچوب مشخصي براي ترويج همكاري هاي اقتصادي در سطح جهاني كار كنند به نحوي كه در شروع قرن جديد،‌ضمن ترغيب كشورهاي پيشرفته به قبول تعهدات بيشتر در اين زمينه مسأله همكاري هاي بين المللي را از حالت خواست و ميل كشور ها و صدقه سري خارج ساخته ،‌به آن شكل يك تعهد قانوني و بين المللي ببخشند.(ملكي ،‌1374، 10). عواملي باعث شده است كه روابط ايران و روسيه رو به گسترش بگذارد كه عبارتند از :1- نيازهاي دفاعي و تسليحاتي ايران.2- استفاده از ايران بعنوان اهرم فشار.3- ايجاد يك اتحاديه استراتيك با مشاركت هند و چين.4- تغيير ساختار اقتصادي دو كشورد.5- گسترش ناتو به سوي شرق. 6- نقش ژئواستراتژيك ايران. 7- دستيابي به تكنولوژي تحريمي غرب (فناوري هسته اي). 8- تهديدهاي متفاوت عليه ايران و روسيه. پس از انقلاب اسلامي ايران وسپس فروپاشي شوروي ، نوعي همگرايي اجباري بين ايران و روسيه درمقابل تهديدات خطر ساز احتمالي غرب بوجود آمده است.در اين اقدام مشترك ،‌هر دو كشور در صدد بازتعريف خود و يافتن جايگاهي مناسب در عرصه بين المللي بودند. پايداري ايدئولوژيك ايران به تعهدات خارجي در مقابل عملگرايي مقطعي روسيه،‌در حوزه همكاريها،‌نشان داد كه روسيه با وجود سياست اعلاني همكاري راهبردي با ايران از لحاظ اعمالي،‌مناسب خود را به مقتضاي نيازهاي تاكتيكي سامان مي دهد. با بهره گيري از روابط سرد ايران وغرب ،‌روسيه درصدد القاي اين ذهنيت غلط به ايران است كه همكري با اين كشور تاوان سياسي نامطلوب را براي آن كشور ايجاد كرده است. همكاري چند جانبه دو كشور ايران و روسيه موضوعات متعددي در طول ساليان گذشته،‌ايران و روسيه را از برقراري رابطه اي شايسته با هم،‌آنچنان كه مي توانست و بايد باشد،‌بازداشته بود،‌ولي در شرايط موجود، وضعيت فعلي روابط دو كشور، فرصت مغتنمي براي جبران مافات فراهم شده است. مناسباتي كه اخيراً در روابط دو كشور بوجود آمده با اينكه در مراحل اوليه خود است ظاهراً در مسير درستي حركت مي كند. اين مناسبات آزمايش هاي خوبي را با موفقيت پشت سر گذاشته و به نظر مي رسد،‌انتظار هم همين است، در يك روند ثابت و مستمري افتاده باشد. ثبات و استمرار در روابط به نوبه ي خود امكان بهبود و تكامل آن به سوي همكاريهاي بيشتر و مفيد تر را فراهم مي آورد. همكاري در سطح بين المللي مهمترين دستاورد مناسبات اخير دو كشور،‌تأثير آن بر اصلاح ساختار سياست بين المللي و شكل كلي مناسبات و روابط ميان كشورهاست، عدم تمكين روسيه به فشارهاي بين المللي براي تغيير روز مناسباتش با ايران از يك سو و عزم ايران به حفظ مناسبات ويژه اش با روسيه از سوي ديگر بر اين اصول مسلم در قواعد رفتار بين المللي تأكيد دارد. روسيه و ايران با عدم پذيرش استدلالهاي بي پايه امريكا و عدم تمكين به فشارهاي آن كشور در صحنة بين المللي اجازه نداده اند، چنين رويه هاي غلطي در روابط بين الملل رايج گردد. گفتار پنجم: تغيير نگرش روسيه در خصوص پرونده هسته اي ايران از حالت بازي با آن تا رأي مثبت به قطعنامه بر عليه موضع انعطاف ناپذير واشنگتن در قبال پرونده هسته اي ايران نه تنها چشم انداز نيل به هر گونه توافق راتيره ساخته بلكه با اعمال فشار به ديگر بازيگران صحنه، مواضع آنان را به خود نزديكتر ساخته است. نقش و موضع روسيه داراي ماهيتي كاملاً‌ متفاوت است. مسكو از يك سو به مثابه شريك هسته اي ايران ضمن ابراز علاقه به تداوم همكاريها،‌از موضع ايران به ويژه در اظهارات مقامات خود حمايت مي كند و از سويي در محافل رسمي و غير رسمي بويژه نشست هاي شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي (IAEA) با استناد به تعهدات و مسئوليتهاي بين المللي، قطعنامه هاي صادره عليه ايران را امضاء مي كند و چنين موقعيتي موجب شد تا برخلاف مضوع مسكو مبهم،‌دو پهلو و غيرقابل پيش بيني ارزيابي گردد. برخلاف غرب كه سياست تحريم و انزواي ايران را اتخاذ كرد ، روسيه با اتخاذ رويكرد جلب مشاركت و همكاري ايران، توانست بر بسياري از مشكلات منطقه اي خود فايق آيد. در اين چارچوب است كه «رقابت استراتژيك» بر سر ايران معنا و مفهوم پيدا مي كند. بدين ترتيب است كه روسيه «ثبات استراتژيك» را در گرو روابط با غرب و حفظ ايران در حوزه «رقابت استراتژيك غرب» تعريف كرده است. حسن ظن و تعيين وزير خارجه روسيه به اهداف برنامه هسته اي ايران با اظهارات نسبتاً‌ تند ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه فاصله دارد. در روسيه برداشت مشتركي نسبت به اهداف هسته اي ايران وجود ندارد. پوتين رئيس جمهور روسيه به طور روزافزون نگران آثاري است كه از ناحيه ايران هسته اي متوجه روسيه خواهد بود. به گفته يكي از تحليل گران روسي پوتين در قبال ايران از يك سو مايل نيست صاحب سلاح هسته اي شود زيرا اين امر مي تواندبه تهديدي عليه روسيه و گسترش سلاح هسته اي در منطقه خاورميانه بويژه نزد دولتهايي كه داراي تخاصم بيشتري با مسكو هستند منجر شود. از سوي ديگر ،‌پوتين در حاليكه مي داند احداث نيروگاه بوشهر مي تواند در دستيابي به سلاح هسته اي به ايران كمك كند اما مايل به توقف آن نيست زيرا انجام چنين كاري به منزله تسليم مسكو در مقابل فشار امريكا است. بعلاوه،‌دست اندركاران صنايع هسته اي روسيه وآناني كه مايل به ادامه كار با ايران هستند معتقدند كه اگر روسيه كار در نيروگاه بوشهر را متوقف كند،‌امريكا يا ديگر شركتهاي غربي نسبت به تكميل نيروگاه اقدام خواهند كرد. يكي از تحليل گران روسيه مي گويد:روسيه نبايد هرگز به عقد قرارداد تكميل نيروگاه بوشهر با ايران مي كرد اما اكنون دولت پوتين احساس مي كند كه بايستي كار را تمام كند. با اين حال ،‌مسكو به طور روز افزوني در مورد اهداف هسته اي ايران نگران است. بهترين راه حل آن سات كه هر آنچه در بوشهر ساخته شده است،‌توسط امريكا يا اسراييل تخريب گردد. گرچه دولت پوتين آشكارا و به شدت با چنين اقدامي مخالفت خواهد كرد اما از آنجا كه دو هدف عمده مسكو يعني تخريب توان هسته اي ايران و تخريب هر چه بيشتر روابط ايران وامريكا را بدنبال خواهدداشت، در خفا مورد علاقه روسيه است. از سوي ديگر، موجب خواهد شد روسيه در قبال دريافت مبالغ هنگفت ديگري ،آن را براي ايران بازسازي كند و اين پروژه سالها به طول خواهد انجاميد. دولت روسيه با عنايت به اينكه ارجاع پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت ،شرايط را براي مسكو دشوارخواهد كرد،‌تلاش مي نمايد تا در مديريت بحران هسته اي ايران مشاركت نمايد. حمايت از مذاكرات ايران و اتحاديه اروپا،‌ارائه برخي طرحها و پيشنهادات و اصرار بر تضمين همكاريها از طريق انعقاد قرارداد تكميلي بازگشت سوخت مصرف شده از جمله راهكارهاي روسيه است. بطور طبيعي، ابزارهايي نظير عضويت در شوراي امنيت سازمان ملل متحد،‌گروه هشت(G8) و برخورداري از روابط سياسي مناسب با تهران،‌به روسيه براي اعمال مديريت در بحران هسته اي مساعدت خواهند كرد. حمايت از مذاكرات ايران و اتحاديه اروپا تا قبل از به بن بست رسيدن آن ،‌بخشي از مواضع اصولي روسيه در قبال بحران هسته اي ايران بود.وزير خارجه روسيه اعلام داشت«ما از مذاكرات اروپا و ايران حمايت مي كنيم و با هر دو طرف تماسهاي موازي و هماهنگ شده داريم. يك سازو كار غير رسمي ميان اروپا، روسيه و امريكا در حال تكوين است و روسيه ضمن استقبال از حركت واشنگتن در اين راستا،‌بدون جانشين بودن ديپلماسي چند قطبي كه در مورد ايران اعمال مي شود،‌تأكيد دارد». روسيه همچنين با ارائه طرح موقت ارسالي اورانيوم از نطنز به روسيه و پس از غني سازي و تبديل سوخت به ايران عودت داده شود تلاش نموده تا نقش خود را در روند تحولات مربوط به پرونده هسته اي ايران تحكيم بخشد(مرادي،1384، 569-539). روسيه نشان داده است كه به آساني تغيير موضع مي دهد و بدنبال امتيازگيري فردي است. روسيه با وجود سياست اعلاني و همكاري راهبردي با ايران از لحاظ اعمالي مناسبات خود را به مقتضاي نيازهاي تاكتيكي سامان مي دهد . با بهره گيري از روابط سرد ايران با غرب،‌ به ويژه امريكا، روسيه در صدد القاي اين ذهنيت غلط به ايران است كه همكاري با اين كشور تاوان سياسي نامطلوبي را براي آن ايجاد كرده است. روسيه ،‌همانند وضعيتش در مورد عراق،‌در همكاري با ايران يك بازي پيچيده و دشوار را انجام مي دهد. حركت حيرت انگيز پوتين در نشست سران گروه 8 در اويان كه در ظاهر قول دادكه از معامله هسته اي با ايران صرف نظر كند،‌مسلماً پوتين قصد داشت در مورد نيات واقعي روسيه وحتي تضمين هاي اين كشور به ايران،‌سردرگمي و تحير آشكاري را در غرب ايجاد كند وتما اين علائم بدين معنانيست كه مسكو در مورد ارتباطات هسته اي اش با ايران،‌سياست دو گانه اي را دنبال مي كند.(صاف دل،همان،29) درروسيه بين سالهاي 2003-2002 ،‌تضميني داخلي گرفته شد مبني بر اينكه ،‌اتمام پروژه نيروگاه هسته اي بوشهر را به بهانه هاي فني تسريع نشود. ايران نيز در مقابل با كارت اروپايي ها بازي كرد. روسيه بعد از اين حوادث، در استمرار دفاع از حق ايران مبني برگسترش منابع انرژي هسته اي جهت استفاده صلح اميز علتي را نيافت و در اظهارات يا در نشست هاي بين المللي اين تغييرموضع خود را نشان داد . ايران كه علناً‌از روابط خود با روسيه بعنوان الگوي همكاري ياد مي كرد متوجه تغيير موضع مسكو شد. در تابستان 2004 ،‌در حاليكه مذاكرات طرفهاي مقابل ايران يعني آژانس بين المللي انرژي اتمي ،‌سه كشور عضو اتحاديه اروپا و روسيه در حال شدت گرفتن بود. حسن روحاني،‌دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي ايران، روسيه را كشور دولتي خواند كه با ايران در نشست بعدي شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي همكاري خواهد كرد. در زمان تنظيم قرارداد اوليه نيروگاه اتمي بوشهر، عبارتي كه بازگرداندن سوخت هسته اي مصرف شده را اجباري سازد ،‌گنجانده نشده بود چرا كه اين اقدام در آن زمان برخلاف قوانين روسيه بود. تصويب قانون جديد به روسيه اجازه داد تا مذاكرات طولاني خود را با ايران براساس يك پروتكل مشابه آغاز نمايد مسكو معتقد بود كه نيازي به مجبور ساختن تهران وجود ندارد و نبايد راه اندازي نيروگاه را به اجراي اين پروتكل منوط ساخت.(ثامني،همان، 23-20) در سايه موافقتنامه هاي ايران با سه كشور اتحاديه اروپا،روسيه از توجه رسانه هاي بين الملي در مورد موضوع مسائل هسته اي ايران محو گشته است. يكي از دلايل اصلي اين است كه تقريباً‌ همه ادعاهاي مسكو در مورد برنامه هاي تهران جهت ساخت و دستيابي به تسليحات هسته اي نادرست از آب در آمده است. حتي سخت گيرترين منتقدان همكاري روسيه با ايران در مورد مسائل هسته اي،‌به اين نتيجه رسيده اند كه موفقيت چشمگير تهران در واقع با كمك پاكستان ممكن شده است نه روسيه. همكاري ايران با پاكستان ،‌انتقال قطعات دستگاه هاي سانتريفيوژ را نيز در بر مي گرفت. ايراني ها خود نيز به پيشرفتهاي زيادي در زمينه تحقيق و گسترش و مهندسي دست يافته اند كه سرعت آن براي قدرتهاي غربي و مسكو غير قابل پيش بيني بود. نگاهي به فعاليتهاي ديپلماتيك روسيه طي ماه هاي پاياني 2004 با اين مسئله كه روسيه از فعاليتهاي هسته اي ايران دورنگاه داشته شده است تناقض دارد. مسكو به رغم ناخوشايندي هاي طولاني مدت هيچ گاه گفتگو هاي پنهاني خود را با تهران كاهش نداده است. روسيه ترجيح داده است تا سه كشور اتحاديه اروپا نقش عمده اي را برعهده بگيرند.(پيشين،33-31). مسكو براساس موفقيت سه كشور اتحاديه اروپا در نوامبر 2004 در دستيابي به توافق با ايران اكنون به شدت از بين المللي ساختن موضوع هسته اي ايران حمايت مي كند . اين موافقتنامه حق ايران را جهت دستيابي به برنامه صلح آميز هسته اي به رسميت مي شناسد،‌مانع تكميل نيروگاه هسته اي بوشهر توسط روس ها يا دستيابي ايران به رآكتور تحقيقاتي هسته اي آب سبك نمي شود ، تهيه سوخت نيروگاه هاي هسته اي ايران طبق قيمت بازار و همچنين دسترسي به ديگر فناوريهاي هسته اي را تضمين مي كند، از پذيرش ايران در سازمان تجارت جهاني حمايت مي نمايد. زمينه همكاريهاي گسترده اقتصادي با ايران را فراهم مي آورد و نگرانيهاي امنيتي ايران را مدنظر قرار مي دهد. روسيه از اين مسئله خشنود است كه تلاشهاي پشت پرده آن باعث كاهش تنش در مورد ايران شده و اين توافقنامه ،‌ايجاد ابزارهاي جديد كنترل برنامه هاي هسته اي ايران را تسهيل نموده است اگرچه بين المللي سازي،‌افزايش رقابت هسته اي بازار هاي ايران را به همراه دارد،‌اما از سرمايه گذاري روسيه در كشوري كه بعنوان يك رژيم سركش در عرصه بين المللي شناخته مي شود و مي تواند به وجهة آن آسيب رساند،‌بهتر است. مسكو از ميان بد و بدتر،‌بد را انتخاب كرده است. عقايد پرنفوذ در مسكو به طور خاص از ايجاد يك كنسرسيوم بين المللي جهت پرداختن به مسئله انرژي هسته اي ايران حمايت مي كنند.چنين كنسرسيومي كه مي تواند شامل روسيه،‌اتحاديه اروپا وشايد ايالات متحده باشد،‌ در مورد ارائه سوخت مطمئن و ساخت رآكتورهاي بيشتر در ايران فعاليت خواهد كرد.اگر چه شايد آرمان گرايانه به نظر برسد اما ايران عقيده يك كنسرسيوم بين المللي را رد نخواهد كرد حتي اگر شامل مشاركت ايالات متحده باشد. مدافعان روسيه معتقدند كه چنين اقدامي از لحاظ اقتصادي براي مسكو منفعت آور است و همچنين باعث افزايش چشم گير ميزان اعتماد بين سه كشور اتحاديه اروپايي و ايران خواهد شد و در عوض شفافيت جانبي برنامه هسته اي ايران و شايد اعطاي انگيزه كافي به تهران به جهت تعليق هميشگي برنامه هسته اي ايران خود و اتكا به واردات متعدد خارجي را بيشتر خواهد كرد. روسيه كه از بازي حدس و گمان در مورد تمايلات هسته اي ايران خسته شده همچنين مراقب خواهد بود تا گفتگوهاي تنگاتنگ خود با ايالات متحده و سه كشور اتحاديه اروپا تداوم بخشد. روسيه برخلاف ايالات متحده وشايد برخي از كشورهاي عضو اتحاديه اروپا ،‌به ظاهر معتقد نيست كه ايران از نظر سياسي در به دست آوردن تسليحات هسته اي جدي است. مسكو مي داند كه تهران در صورت وخامت وضعيتش در عرصه بين المللي احتمالاً چنين تصميمي را اتخاذ مي كند و ما با اين وجود تهران را بازيگري عقلاني مي داند كه با انگيزيه هاي متناسب حاضر به مذاكره است.(همان، 38-36). روسيه به خوبي درك مي كند كه تكميل پروژه بوشهر تا چه حد براي ايران اهميت دارد و چگونه مي تواند بر كل روابط آتي آن كشور با ايران تأثير گذار باشد ولي بنا به ملاحظاتي اين كشور سعي دارد تا سياست را به اصطلاح«كژدارومريز »را در اين مورد دنبال كند. فشارها و انتقادات در دولت پوتين و موقعيت ضعيف وي در دو عرصه توسعه دموكراسي و شيوة حكومت داري در روسيه تواند به همسويي بيشتري با امريكا در قبال پرونده هسته اي ايران منتهي شود.(حجاري،‌همان،4-3). بتدريج و با آشكار كردن پيشرفتهاي ايران در زمينه هسته اي و از سويي ديگر افزايش فشار هاي امريكا و اسراييل به آن كشور تغييراتي در لحن مقامات روسي در مورد پرونده هسته اي ايران نمايان گرديد.پوتين درسفر به اسراييل گفت: « در خصوص ايران،‌تلاش مي كنيم اطمينان يابيم كه توانمندي ايرانيها براي اهداف صلح آميز است». اظهارات مزبور در پي فشارهايي بود كه به ايران براي امضاي قراردادي جهت بازگرداندن پس مانده سوخت نيروگاه هسته اي بوشهر بعمل آمده بود و نهايتاً ايران قرارداد مزبور را امضاء كرد.(همان،9). بيش از دوسال است كه روسيه با تهديد استفاده از وتوي خود در شوراي امنيت فعاليت تحريمهاي پيشنهادي غرب عليه برنامه هسته اي ايران را معطل نگه داشته بود. نتيجه چنين موضعگيري اين شد كه تحريم هايي كه شوراي امنيت عليه ايران تصويب كرد بسيار كم اثر و كم رنگ بود. روسيه از رابطه با ايران بعنوان ابزاري براي اعمال نفوذ در ديپلماسي خاورميانه استفاده مي كند. اين ديپلماسي همان حوزه هايي است كه واشنگتن سالها و از بعد از پايان جنگ سرد تلاش مي كند روسيه را از آن دور نگه دارد. دليل ديگر تلاش روسه و مقامات او در برابر تحريم هسته اي ايران حفاظت از منافع خودش است. روسيه مشغول ساخت نيروگاه بوشهر است و محدود شدن فعاليت ايران در اين حوزه به زيان روسيه است. از سوي ديگر،روسيه با تحريم مالي ايران مخالفت مي كند،‌زيرا اين تحريم،‌زيان زيادي براي مسكو بدنبال خواهد داشت. پوتين بارها گفته است كه ايران برخلاف كره شمالي بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي را اخراج نكرده و از پيمانNPT خارج نشده و سلاح هسته اي آزمايش نكرده است و بايد با ايران با احترام و به گونه اي ديگر رفتار شود. روابط تجاري روسيه با ايران بسيار نيرومند است. امريكا اخيراً‌ به بانكهاي خارجي فشار آورده تا معاملات خود را با ايران محدود كنند. سال گذشته دولت بوش پنج شركت از جمله چهار شركت چيني را به فهرست مغضوبين خود بدليل كمك به ايران و معامله با اين كشور اضافه كرد. اين شركتهاي مغضوب شده از هر گونه معامله با امريكا منع مي شوند. اكنون اين نگراني در مسكو بوجود آمده كه دولت بوش بعد از شركت هاي چيني به سراغ شركت هاي روسي برود و آنها را به خاطر رابطه با ايران تحريم كند. سياست روسيه در برابر ايران با محدوديت هاي زيادي روبروست. وجود يك ايران قدرتمند در نزديكي روسيه كه 20 ميليون مسلمان دارد. براي اين كشور گمانه زني هاي ناخوشايندي به همراه دارد. مسكو در مخالفت با حق غني سازي ايران با مجموعه غرب همگرايي زيادي در پي گرفته و موافقت خود را با روند تشديد فشار برا ايران در قالب قطعنامه هاي شوراي امنيت(1747، 1637، 1696) نشان داده است. روسها به وجود ابهامات در مورد پرونده هسته اي ايران اشاره كرده و خاطر نشان ساخته اند كه از روند همكاري ايران با آژانس ناخرسند هستند. روسها اشاره مي كنند كه در رفتارهاي خود تنها،‌تنها به منافع ملي خويش مي انديشند و به هيچ وجه ملاحظات ايدئولوژيك را مدنظر ندارند. روسها از فرصتهاي ناشي از رويكردهاي يكجانبه مقامات امريكايي در موضوعاتي مانند مبارزه با تروريسم، حمله به افغانستان و عراق، پرونده هسته اي ايران و افزايش قيمت نفت و گاز در جهت منافع خود بهره هاي فراواني برده اند پروژه هاي اقتصادي دوجانبه باركود مواجه شده و در بخش هاي حساس،نشانه اي از تمايل مسكو براي اتهام آنها مشاهده نمي شود.(فريدمن،1383، 390-387). در ادامه شاهد صد وچهارمين قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد(1803) بر عليه برنامه هاي هسته اي ايران ؟؟؟ كه روسيه نيز بعنوان يكي از اعضاي دائم شوراي امنيت رأي مثبت بدان داد،‌وزارت امور خارجه روسيه اعلام كرد كه ايران بايد به خواست شوراي امنيت عمل كند،‌روسيه در بيانيه اي با اشاره به قطعنامه 1803 شوراي امنيت سازمان ملل متحد كه روز دوشنبه 16 اسفند ماه 1386 به تصويب رسيد اعلام كرد: اين قطعنامه يك پيام سياسي جدي به تهران درباره لزوم همكاري با شوراي امنيت سازمان ملل است. قطعنامه جديد شوراي امنيت محدوديتهاي مالي و سفري را عليه برخي مقامات و شركت هاي ايراني اعمال مي كند و تحريم هاي پيشين را نيز گسترش مي دهد. تهران نيز درخواستهاي شوراي امنيت در خصوص تعليق غني سازي اورانيوم را ناديده گرفته قطعنامه 1803 را نيز رد كرده است. نماينده دائم روسيه در سازمان ملل نيز با اشاره به اينكه تهران براي سال ها هيچ مشكلي براي تأمين سوخت هسته اي مورد نياز خود براي نيروگاه اتمي بوشهر ندارد و مسكو ارسال اين سوخت را به ايران تضمين خواهدكرد، گفت: روسيه همسايه خوب ودوست ايران است. ويتالي چوركين،‌نماينده دائم رويه در سازمان ملل متحد اعلام كرد،‌ايران نيازي به غني سازي اورانيوم ندارد،‌چرا كه روسيه تأمين سوخت هسته اي مورد نياز اين كشور براي سال هاي متمادي را تضمين خواهد كرد. ماروي اين مسأله تأكيد داريم و اين تنها يك وعده نيست . چوركين در يك كنفرانس مطبوعاتي در نيويورك گفت:‌ايران انرژي اتمي صلح آميز خواهد داشت و ما اين سوخت را به ايران عرضه خواهيم داشت.به گفته اين ديپلمات بلند پايه روس، براي ايران فرصت خوبي است،‌بويژه امكان حل مشكلاتش با ايالات متحده امريكا ،فراهم شده است. چوركين افزود: روسيه بعنوان يك همسايه خوب و يك كشور دوست مي تواند نقش مثبتي در جريان مذاكرات ايفاء كند. در وزارت امور خارجه روسيه براين عقيده اند كه قطعنامه 1803 شوراي امنيت در خصوص ايران ،‌يك پيام سياسي جدي به تهران در خصوص ضرورت همكاري با شوراي امنيت سازمان ملل و اجراي تصميمات شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي در بر دارد.(فراهاني، 1386، 2) نتيجه گيري: شايد پيچيده ترين و سخت ترين مشكل قدرتهاي بزرگ نظير ايالات متحده امريكا و فدراتيو روسيه با جمهوري اسلامي ايران مسأله قدرت اتمي و فعاليت ها و برنامه هاي ايران در راستاي انرژي اتمي باشد. مسائل پراهميت ديگر،‌مثل تروريسم ،‌حقوق بشر و ... چنانچه رهبران مسئول كشورهاي مزبور تصميم بگيرند كه اين مسائل را مورد توجه قرار دهند،‌براحتي قابل حل شدن هستند. اما مشكل پرونده هسته اي ايران بسيار ژرف است و تبديل به يكي از مشاجرات عمومي و بين المللي گرديده است. بر اين اساس در اين فصل تلاش گرديد تا به نگرش دو قيمت بزرگ و دخيل در پرونده هسته اي ايران يعني روسيه و امريكا،‌در چارچوب رژيم هاي امنيتي بين المللي نظيرIAEA,NPT و... پرداخته شود. در سالهاي اخير بخصوص از سال 1381 كه موضوع دستاوردهاي هسته اي ايران در رسانه ها مطرح گرديد موضوع هسته اي ايران جنبه بين المللي يافته و باعث حساسيت قدرت هاي بزرگ از جمله امريكاو روسيه گرديده است.امريكا به شدت مخالف دستيابي ايران به انرژي هسته اي (خواه صلح آميز و خواه در راستاي تسليحات نظامي) مي باشد بوش پسر اعلام كرده كه ما يك ايران هسته اي راتحمل نخواهيم كرد،‌چرا كه با هسته اي شدن ايران شايد ديگر كشورهاي منطقه خاورميانه در صدد دستيابي به چنين فناوري برآيند وي همچنين گفته است: براي كشوري كه داراي ذخاير عظيم نفت و گاز مي باشد دستيابي به اين تكنولوژي لزومي ندارد،‌در ادامه هنگامي كه سرسختي دولت و مردم ايران را براي حق مسلم خود يعني فناوري هسته اي را مشاهده نموده خواهان تحريم ها و افزاي فشارها از طريق شوراي امنيت گرديد و تا كنون چهار قطعنامه تحريم را به همراه ديگر متحدانش بر عليه ايران صادر نموده.اما سياست فدراسيون روسيه در خصوص پرونده هسته اي ايران سياستي دو پهلو و دوگانه مي باشد روسيه از يك سو از فعايتهاي در اصطلاح صلح آميز هسته اي ايران حمايت نموده و سوخت نيروگاه اتمي در بوشهر را تأمين مي كند واعلام مي دارد كه مسكو حامي و دوست تهران است اما از سوي ديگر به همگرايي امريكا و غرب پرداخته،‌و به قطعنامه هاي صادره در شوراي امنيت رأي مثبت داده و خواهان افزايش فشارها بر ايران مي باشد و دولتمردان اين كشور اعلام مي كنند كه روسيه فقط در چارچوب منافع ملي و اهداف سياست خارجي خود گام بر مي دارد،‌همچنين دادن سوخت نيروگاه بوشهر از سوي روسيه ،‌بهانه لازم را در اختيار امريكا و دول اروپايي قرار داده است كه ايران از غني سازي اورانيوم بايد دست بردارد،‌چرا كه سوخت لازم براي راه اندازي نيروگاه هسته اي را روسيه تأمين مي كند. اين امر در صدور قطعنامه 1803 و سخنراني اخير بوش و پوتين كاملاً‌ نمايان بوده است. اين مباحث نشان گر اين است كه كليه رژيم هاي امنيتي بين المللي نظير NPT وغيره كه توسط صحبان قدرت تأسيس و تدوين گرديده اند كاملاً‌ تبعيض آميز مي باشد و فقط و فقط در راستاي منافع قدرتهاي بزرگ به نگارش در آمده اند اين امر در عدم اجازه به حق دستيابي ايران به انرژي هسته اي كاملاً‌ مشهود است. كتاب نامه الف) كتب فارسي ا)- اليوت جفري ورجينالد رابرت،‌فرهنگ اصطلاحات سياسي استراتژيك ،‌1381،‌ترجمه:‌ميرحسن رئيس زاده ،‌تهران، انتشارات معين. 2)- اردلانيان فيروز، رژيم بين المللي كنترل فن آوري موشكي، 1385،‌تهران، انتشارات راه نو. 3)- اورلف ولاديمير،‌كنترل هاي صادرات هسته اي و موشكي روسيه:‌سياستها و اقدام ها،‌1386،‌ترجمه :‌مريم دهقان،‌تهران،‌انتشارات وزارت امور خارجه. 4)- اسماعيلي محمد حسن و ديگران، جنگ افزارهاي شيميايي و بيولوژيك :‌ويژگيها،‌صدمات بهداشتي و درماني ،‌1365،‌شيراز،‌انتشارات وزيري. 5)- احدي مهدي و ديگران،‌عوامل جنگ بيولوژيك،‌1375،‌تهران،‌انتشارات علوي. 6)- استالتر جان وولف،‌جهان همچون يك زراوخانه،‌1386،‌ترجمه سليمان فرهاديان،‌چاپ اول،‌تهران،‌انتشارات فرهنگ. 7)- اجاقلو نسيم الله، پرونده هسته اي ايران، 1384 ، تهران ،‌انتشارات مؤلف. 8) - بيليس جان و اسميت استيو، جهاني شدن سياست: روابط بين الملل در عصر نوين (زمينه هاي تاريخي ،‌نظريه ها،‌ساختارها و فرآيندها،‌1383،‌ترجمه:‌ابوالقاسم چمني و ديگران،‌جلد اول ،‌چاپ اول،‌تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران. 9)- بيليس جان و ديگران،‌استراتژي در جهان معاصر:‌مقدمه اي بر مطالعات استراتژيك،1382، ترجمه،‌كابك جنيري،‌تهران،‌انتشارات مؤسسة فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران. 10)- بوزان بوي،‌مردم ،‌دولتها و ترس،‌1382 ‌،ترجمه :‌داود داود پناه،‌تهران ، انتشارات چاپخش. 11)- بلاكركوئيت دي و دافي گلوديا،‌كنترل تسليحات بين المللي:‌مشكلات و توافقات، 1379 ،‌ترجمه:‌سعيد ميناوند،‌تهران،‌ نشر قومس. 12)- بشري اسماعيل،‌ اقتصاد نظامي امريكا در فضاي جنگ،‌1386 ،‌تهران،‌انتشارات چاپخش. 13)- برتش گري و كريپونف ايگور ،‌مديريت مواد هسته اي مازاد در روسيه،‌1386 ،‌ترجمه: سعيد باقري،‌تهران،‌انتشارات وزارت امور خارجه. 14)- بجورنلوند بريتا،‌جنگ سرد،‌1385 ،‌ترجمه:‌مهدي حقيقت خواه،‌تهران، انتشارات ققنوس. 15)- جهانبخشي نيلوفر،‌نگرش به رژيم هاي بين الملي در عصر حاضر،‌1381 ،‌تهران ، انتشارات فرهيخته. 16)- چمني اصغر،‌رژيم بين المللي مهار و كنترل فناوري موشكي، 1385،‌تهران،‌انتشارات جهان گستر. 17)- خادم شريف مرضيه،‌ديدگاه روسيه به سلاح هاي شيميايي،‌1385،‌تهران،‌انتشارات دادگستر. 18)- دوئرتي جيمز وفالتزگراف رابرت،‌نظريه هاي متعارض در روابط بين الملل،‌1383 ،‌ترجمه، عليرضا طيب و وحيد بزرگي، تهران،‌نشر قومس. 19)- دلبري رامين،‌رويكردها و نظريه هاي نوين در فضاي روابط بين الملل،‌1378،‌تهران،‌انتشارات نشرني. 20)- دويچ كارل و ديگران، نظريه هاي روابط بين المللي ،‌1375،‌ترجمه وحيد بزرگي،‌جلد دوم،‌چاپ اول،‌تهران، انتشارات جهاد دانشگاهي. 21)- داندو مالكوم، جنگ بيولوژيكي در قرن 21،‌1372،‌ترجمه:‌ فاطمه محمد زاده ،‌تهران،‌انتشارات مسيرنگ. 22)- راس بروس،‌سياستهاي جهاني،‌فرصتي براي انتخاب ،‌1377،‌ترجمه: احسان مقامي،‌تهران،‌انتشارات مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران. 23)- رايدر لورفس،‌فيزيك اتمي،‌1386 ،‌ترجمه : بنيامين رياحي،‌تهران، انتشارات جهان نما. 24)- سيرينسون ژوزف ،‌امريكا و تهديد موشكهاي بالستيك،‌1380 ،‌ترجمه: جواد دين دارد،‌تهران،‌انتشارات مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابراز معاصر تهران. 25)- ساعد نادر،حقوق بين الملل و نظام عدم گسترش سلاح هاي هسته اي ،‌1384،‌تهران،‌انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي حقوقي (شهر دانش). 26)- ستاري هايده، نگاهي به نظريه رژيم ها ، انواع و جايگاه آنها،‌1380 ،‌چاپ اول،‌تهران،‌انتشارات نگاه معاصر. 27)- صدري جعفر،‌رژيم هاي حقوقي بين المللي، 1380 ،‌تهران،‌انتشارات سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه(همت). 28)- صحرايي حميد،‌رويش دوباره موشكها ،‌بررسي رقابت تسليحاتي امريكا و روسيه پس از دوران جنگ سرد،‌1384، اصفهان ،‌انتشارات ديداري. 29)- صارمي فر مهدي،‌تاريخچة كشف انرژي اتمي،‌ 1386 ،‌تهران،‌انتشارات جهان نما. 30)- عسگر خاني ابومحمد،‌رژيم هاي بين المللي،‌1383،‌چاپ اول،‌ تهران،‌انتشارات مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابراز معاصر تهران. 31)- علي بابايي غلامرضا،‌فرهنگ روابط بين الملل،‌1382 ،‌تهران،‌انتشارات وزارت امورخارجه. 32)- علايي حسين و خواجه كاووسي بابك،‌ صنايع شيميايي ،‌تسليحات و خلع سلاح شيميايي،‌1385، تهران،‌انتشارات وزارت امور خارجه. 33)- غريب آبادي كاظم،‌آشنايي با معاهدات منع گسترش سلاح هاي هسته اي و پروتكل الحاقي،1383 ،‌تهران،‌انتشارات مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين الملي ابرار معاصر تهران. 34)- غريب آبادي كاظم،‌ پرونده هسته اي ايران به روايت اسناد،‌1386 ،‌تهران،‌انتشارات وزارت امورخارجه. 35)- غريب آبادي كاظم، آشنايي با معاهدات خلع سلاح و كنترل تسليحات،‌1381،‌چاپ اول،‌تهران،‌انتشارات سازمان جغرافيايي وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح. 36)- فت هام آرجي،‌راهنماي ديپلماتيك،‌1373 ، ترجمه: محمد قنبري،‌تهران،‌انتشارات دفتر مطالعات سياسي و بين المللي. 37)- فيندلي كارتروراثني جان،‌جهان در قرن بيستم،‌1379 ،ترجمه:‌بهرام معلمي،‌تهران،‌انتشارات ققنوس. 38)- فكري حسن،‌رژيم هاي رسمي سياستگذار و عملياتي ،‌1382،‌تهران ، انتشارات نسل نيكان. 39)- قاسمي فرهاد،‌رژيم هاي بين المللي ،‌1384،‌چاپ اول،‌تهران ، نشر ميزان. 40)- قوام سيد عبدالعلي ،‌روابط بين الملل ،‌رويكردها و نظريه ها،‌1384 ، چاپ اول ، تهران،انتشارات سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه(سمت). 41) – قرباني حسين،‌تسليحات ،‌ خلع سلاح و امنيت بين الملل،‌1384 ،‌تهران،‌انتشارات انديشه ناب. 42)- كوريك آ.جيمز،‌علوم در قرن بيستم،‌1385،‌ترجمه :‌رضا ياسايي،‌تهران،‌انتشارات ققنوس. 43)- كولايي الهه،‌سياست و حكومت در فدراسيون روسيه،‌ 1385،‌چاپ دوم،‌تهران،‌انتشارات وزارت امورخارجه. 44)- كرمي جهانگير ،‌تحولات سياست خارجي روسيه،‌هويت دولت و مسأله غرب،‌1384،‌تهران،‌انتشارات وزارت امور خارجه. 45)- كريمي كامياب،‌هدف از تشكيل رژيم MTCR چيست؟ 1377 ،‌تهران،‌انتشارات سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه ها (سمت). 46)- كلاداينيس ،‌سازمانهاي بين المللي،‌1378،‌ترجمه: مهدي شجاعي،‌تهران، انتشارات كتاب نو. 47)- كاسسه آنتونيو، حقوق بين الملل در جهان نامتحد،‌1379،‌ترجمه: مرتضي كلانتريان،‌تهران،‌انتشارات دفتر خدمات حقوق بين الملل جمهوري اسلامي ايران. 48)- كلييار فيليپ و كلود آلبر،‌نهادهاي روابط بين المللي ،‌1368،‌ترجمه: هدايت اله فلسفي،‌تهران . 49) گلشن پژوه محمود رضا،‌پرونده هسته اي ايران:‌روندها و نظرها،‌1386،‌چاپ اول، تهران،‌انتشارات مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابراز معاصر تهران. 50)- مولايي يوسف،‌حاكميت و حقوق بين المللف‌1384، تهران،‌انتشارات علم. 51)- مقدم جعفر،‌تاريخچه و اهداف پادمان هسته اي،‌1382 ،‌تهران،‌انتشارات سازمان انرژي اتمي ايوان. 52)- ممتاز جمشيد،‌حقوق بين الملل و سلاح هاي كشتار جمعي،‌1377، ترجمه و تحقيق : امير حسين رنجبران،‌تهران،‌انتشارات دادگستر. 53)- مشيرزاده حميرا، تحول در نظريه هاي روابط بين المللف‌1384،‌چاپ اول‌،‌تهران،‌انتشارات سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه ها(سمت). 54) مزينالي فرهاد،‌ مشكلات و تغيرات در چهارچوب رژيم هاي بين المللي،‌1379،‌تهران،‌انتشارات ققنوس. 55)- معين محمد،‌فرهنگ فارسي، 1374، تهران‌،انتشارات امير كبير. 56) ولي الهي ملكشاه،‌ريشه هاي بحران كوزوو و دخالت نظامي ناتو،‌1385 ،‌تهران،‌انتشارات وزارت امور خارجه. 57)- والاس لوئيس ،‌آشنايي با MTCR،‌1384 ،‌ترجمه: فرشاد ناجي،‌تهران، انتشارات وزارت امور خارجه. 58)- هاس ارنست،‌تحول در چارچوب نظريات رژيم هاي بين المللي ،‌1380، ترجمه: نيلوفر مهرباني، تهران،‌انتشارات امير كبير. 59)- يانگ اوران،‌سياست جهاني:‌مشكلات تشكيل مفهوم رژيم هاي بين المللي،‌1381، ترجمه :‌حسن پناهي، تهران،‌انتشارات نسل نيكان. 60)- يوكادا شينچي،‌ روابط بين الملل در يك نگاه،‌1380، ترجمه:‌فيروز الياسي،‌تهران،‌انتشارات وزارت امور خارجه. ب) مقالات فارسي 1)- احمدي محمد و شريفي سيد محمود‌،«رژيم كنترل فناوري موشكي» صنايع هوا فضا،‌پيش شماره ششم،‌ ديماه 1383. 2)- اميري مجتبي، «ايران و امريكا نظري ديگر» ،اطلاعات سياسي اقتصادي ،‌شماره 97 و 98 ،‌1384. 3) بنيانيان مسعود،‌«استراتژي دفاع ملي موشكي ايالات متحده:سير تحول و منازعات دروني»،‌فصلنامه سياست خارجي،‌سال پانزدهم ،‌شماره دوم،‌تابستان 1380. 4)- بركرمتين،‌«تكرار تاريخ:‌ناكارآمدي استراتژي امريكا و ناتو در افغانستان» ،‌ترجمه: زهرا خدايي،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك،‌سال دوم،‌شماره هفدهم،‌ نيمه شهريور 1386. 5)- پري ويليام ،‌«آمادگي براي حمله بعدي »،‌ترجمه: صفر علي محمودي،‌سياست دفاعي به شماره 39-38 ،‌سال دهم،‌شماره دو و سه ،‌ بهار و تابستان 1381. 6)- پارساي محمودي محمدرضا ،‌« كدام امنيت:‌ايالات متحده ، ناتو‌و امنيت پس از جنگ سرد»،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك ،‌سال دوم ،‌شماره بيست و سوم ،‌نيمه اسفند 1386. 7)- ترابي سجاد،« سيستم دفاع ملي موشكي امريكا:«ديدگاه ها و راهبردها» ،گزارش وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح ،آبان ماه 1379. 8)- ترنين ديميتري،‌«سياست هسته اي روسيه در قرن بيست و يكم:عصر دوم» ،‌ترجمه: عسگر قهرمان پور،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك،‌سال اول،‌شماره ششم،‌نيمه شهريور 1385. 9)- ثامني داوود،‌«بازي بزرگ نامعلوم:‌روسيه و مسئله هسته اي ايران»و بولتين ويژه،‌1384. 10)- حجت زاده عبدالحسين ،‌«رژيم كنترل فن آوري موشكي جهان پهناورتر»،‌صنايع هوافضا پيش شماره پنجم،‌آبان ماه 1383. 11)- حجازي رحمان،« روسيه و پرونده هسته ايران» ، گزارش تحليلي،‌1385. 12)- دهشيار حسين،«تروريسم و چالش تئوريك سيستم دفاع موشكي» ،‌فصلنامه سياست خارجي،‌سال پانزدهم ،‌شماره چهارم،‌زمستان ،‌1380. 13)- دالدرايد و وگلديير جيمز،«ناتوي جهاني،‌وضعيت فعلي پيمان آتلانتيك شمالي و احتمال گسترش آن»،‌ترجمه: زكيه عزتي،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك،‌سال دوم،‌شماره هفدم،‌ نيمه شهريور 1386. 14)- رحماني منصور،‌«سازمان پيمان آتلانتيك شمالي و تحولات آن پس از جنگ سرد »،‌فصلنامه سياست خارجي،‌سال بيستم،‌پائيز 1384. 15)- زمرديان بهمن، «دفاع ملي موشكي ايالات متحده امريكا»،‌فصلنامه دفاعي استراتژيك،‌سال دوم،‌زمستان 1379. 16)- ساعد نار،‌«خلع سلاح و كنترل تسليحات پس از يازدهم سپتامبر»،‌سياست دفاعي ، شماره 39-38،‌سال دهم،‌شماره دو و سه ،‌بهار و تابستان 1381. 17)- سيف زاده حسين،«مناسبات ايران و امريكا پس از انتخاب بوش »، پژوهشكده مطالعات راهبردي،‌1383. 18)- شيرغلامي خليل،‌«ايالات متحده امريكا و روسيه: مشاركت يا تقابل استراتژيك»، مطالعات آسياي مركزي و قفقاز ،‌جلد سوم ،‌شماره سي و سوم،‌1380. 19)- صاف دل صادق،‌«روابط هسته اي ايران و روسيه و گزينه هاي سياسي امريكا»،‌بولتن ويژه، 1384. 20)- طولاني قادر ،‌«امريكا ،‌اهداف استراتژيك دفاع موشكي»،‌ترجمان سياسي،‌سال ششم،‌شماره بيست و چهارم،‌مرداد 1380. 21)- طاهري امين محمد،«ناتو و چشم انداز استراتژي نظامي غرب،‌مانيفست جديد»،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك ،‌سال دوم،‌شماره بيست و دوم،‌نيمه بهمن 1386. 22)- عسگر خاني ابومحمد،‌«گفتگو: رژيم هاي بين الملي»، فصلنامه روابط بين الملل،‌شماره 15و14 ،‌بهار و تابستان1375. 23)- عسگر خاني ابومحمد،«سيري در نظريه هاي بازدارندگي ،‌خلع سلاح و كنترل تسليحات» فصلنامه سياست دفاعي ،‌سال هفتم ،‌شماره يكم،‌زمستان 1377. 24)- عنادي مراد،«گاه شمار هسته اي ،‌مروري بر تحولات پرونده هسته اي ايران در سال 1385»،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك ،‌سال اول ،‌شماره دوازدهم،‌نيمه اسفند1385. 25)- عنادي مراد، «مسير برنامه اتمي ايران در سال 1386 ،‌از منازعه تا پيروزي» ،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك، سال دوم ،‌شماره بيست و سوم ،‌نيمه اسفند 1386. 26)- غراياق زندي داود،«جمهوري اسلامي «گذرگاه حساس تصميم گيري در خصوص برنامه هسته اي كشور»،پژوهشكده مطالعات راهبردي ،‌1384. 27)- فرسايي شهرام،«روابط روسيه و ناتو پس از كوزوو،‌چشم اندازها و چالشها»،‌ماهنامه ديدگاه ها و تحليل ها،‌شماره 158 ،‌سال بيستم ،‌تيرماه 1385. 28)- فرسايي شهرام،«منازعه قدرت ،‌حفظ معاهده موشكهاي ضد بلاستيك يا استقرار سپر دفاع موشكي امريكا؟»فصلنمه سياست خارجي،‌ سال چهارم ،‌شماره 141 ،مهرماه 1379. 29)- فرسايي شهرام،‌«تلاش امريكا براي توسعه دفاع ملي موشكي»، گفتمان امنيت ملي ،‌پائيز 1379. 30)- فردين حسن علي،‌«تغيير ساختار سازمان ملل متحد و رژيم امنيت دسته جمعي» ،‌ماهنامه ديدگاه ها و تحليل ها» شماره 161، بهمن ماه 1380. 31)- فرهمند فرفرزاد،‌«امنيت جديد جهاني؟» ،‌ترجمان سياسي، سال ششم،‌شماره 23 ،‌خرداد ماه 1380. 32)- فريدمن رابرت ، «ايران و روسيه در دهه 90» ،‌ترجمه:‌داود رضايي اسكندري،‌فصلنامه سياست خارجي،‌شماره دوم،‌زمستان 1383. 33)- كريمي هوشنگ ،‌«ارزيابي جايگاه ناتو در محيط امنيت بين المللي،‌ناتوي جهاني»،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك،‌سال دوم،‌شماره بيست و سوم،‌نيمه اسفند 1386. 34)- كوزه گر كالجي ولي ،«موازنه شكننده،‌چالش استقرار سيستم دفاع ضد موشكي در شرق اروپا»،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك ،‌سال دوم،‌شماره سيزدهم،‌نيمه ارديبهشت 1386. 35)- كمپ جفري ،«ايالات متحده امريكا و جمهوري اسلامي ايران، گام هاي بعدي مربوط به معضل هسته اي» ترجمه: شهرود امير انتخابي،‌پژوهشكده مطالعات راهبردي،‌1383. 36)- گلكار سعيد،‌« بررسي سپر دفاع ملي موشكي امريكا» ،‌گزيده تحولات جهاني،‌سال اول،‌شماره 13 ،‌مرداد ماه 1380. 37)-مشير زاده حميرا،«طرح دفاع ملي موشكي ايالات متحده: نگاهي به مناظرات جاري و واكنش هاي جهاني»،‌فصلنامه سياست خارجي،‌سال پانزدهم،‌شماره دوم،‌تابستان 1380. 38)- ملكي عباس،‌«دورنماي روابط ايران و روسيه تا سال 2000» ،‌فصلنامه آسياي مركزي و قفقاز ،‌سال چهارم،‌دوره دوم،‌شماره 12،‌زمستان 1374. 39)- ملكي مصطفي،‌«تشديد رقابت ،‌سپر دفاع موشكي و شكاف در رژيم امنيتي» ماهنامه همشهري ديپلماتيك ،‌سال دوم ،‌شماره بيستم ،‌نيمه آذر 1386. 40)- موسوي سيد رسول:«احياي عنصر مادي جنگ سرد جديد امريكا و روسيه ،‌رقابت تسليحاتي » ،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك،‌سال دوم،‌شماره سيزدهم، نيمه ارديبهشت1386. 41)- ميرطاهر سيد رضا:«واكنش روسيه به طرح سپر دفاع موشكي امريكا،‌دوري از غرب» ،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك،‌سال دوم،‌شماره شانزدهم،‌ نيمه مرداد1386. 42)- مرادي منوچهر،‌«روسيه و برنامه هسته اي ايران:‌انتخاب ثبات استراتژيك يا رقابت استراتژيك»، فصلنامه سياست خارجي،‌سال نوزدهم،‌پائيز و زمستان 1384. 43)- نيازي ‌فقح اله ، «پرونده هسته اي ايران، روندها و نظريه ها» ،‌گزيده تحولات جهاني‌،1384. 44)- نوري جهانبخش،«منطقه گرايي و جهان گرايي در سياس خارجي ايران و روسيه ،‌ميزگرد ايران و روسيه در مسكو»،‌فصلنامه آسياي مركزي و قفقاز،‌سال چهارم ،‌دوره دوم،‌شماره 12 ،‌زمستان 1374. 45)- ولايتي علي اكبر،«مسائل روسيه در دوران پوتين»،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك،‌سال دوم،‌شماره هجدهم،‌نيمه مهر1386. 46)- واعظي محمود،‌«نمايش قدرت،‌تحليل رفتار روسيه در قبال اقدمات ايالات متحده امريكا»،ماهنامه همشهري ديپلماتيك ،‌سال دوم،‌شماره هجدهم،‌نيمه مهر 1386. 47)- يادگارفر محمود،«نظامهاي بازرسي سلاح هاي كشتار جمعي»، سياست دفاعي ،‌سال هفتم،‌شماره يك ،‌زمستان 1377. 48)- آرباتوف آلكسي،«خلع سلاح هسته اي كارايي سياسي خود را از دست مي دهد»،‌ترجمه: فرهاد نادري،‌ماهنامه همشهري ديپلماتيك ،‌سال 1و5،‌شماره پنجم ،‌نيمه مرداد 1385. ج- نشريات فارسي 1)- آزادي نبي،‌«رژيم هاي بين الملي : تعريف ،‌مفاهيم و كاركردها»،ايران،‌4/9/1382. 2)- اسلامي مسعود، «سازمانهاي بين المللي در عرصه زمامداري جهاني: ضرورت همكاري هاي نهادينه بين دولت و ملت ها» ،‌همشهري ديپلماتيك ،‌سال هشتم ،‌شماره53،‌اسفند 1382. 3)- افضلي رسول، «تسليحات هسته اي نبض سياست بين الملل»،‌بيان،‌7/2/1379. 4)- صديقي رضا،«شكل گيري نظم نوين جهاني : برنامه ريزي امريكا براي خاورميانه پس از جنگ خليج فارس،اطلاعات، 18/1/1373. 5)- فراهاني سيد يونس،‌«ايران به خواست شوراي امنيت عمل كند» ،‌دنياي اقتصاد،‌16/12/1386. 6)- قديري نيلوفر،‌«بررسي رقابت تسليحاتي امريكا و روسيه پس از دوران جنگ سرد» ،‌همشهري 30/9/1383. 7)- مرادي محمدنظير،‌«تأملي برطرح دفاع موشكي امريكا» ،‌همبستگي،‌20/10/1382. 8)- موسويان حسين،‌«آينده اروپا،‌بحران روسيه و روابط ايران و غرب»،رسالت ،‌18/10/1373. 9) واحدي داود،‌«آژانس بين المللي انرژي اتمي از آغاز تا كنون»،اطلاعات ،31/4/1377. د- جزوات درسي 1)-دهقاني فيروزآبادي جلال، نظريه هاي مختلف در روابط بين الملل،جزوه درسي دانگشاه علامه طباطبايي،‌نيمسال اول84-1383. 2)-عسگرخاني ابومحمد ، آخرين موج از تئوريهاي روابط بين الملل ،‌جزوه درس دانشكده روابط بين الملل وزارت امور خارجه،‌نيمسال دوم75-1374. 3)-عسگرخاني ابومحمد،‌تئوريهاي روابط بين الملل،‌جزوه درسي دانشگاه آزاد واحد كرج،‌نيمسال اول81-1380. 4)-مشيرزاده حميرا، تئوريهاي روابط بين الملل،جزوه درسي دانشگاه تهران،نيمسال دوم84-1383. 5)-نقيب زاده احمد، سياست خارجي قدرتهاي بزرگ،‌جزوه درسي دانشگاه تهران،‌نيمسال85-1384. و) پايان نامه ها و رساله ها 1)- اصفهاني نوري الهام،‌پيامدهاي 11 سپتامبر 2001 و تأثير آن بر تحولات رژيم هاي بين الملي امنيتي، رساله كارشناس ارشد رشته روابط بين المللي،‌دانشگاه آزاد اسلامي واحدتهران مركز،85-1384. 2)- احمدي حسين،‌ سياست خارجي ايالات متحده در قبال موضوع هسته اي ايران ،‌رساله كارشناسي ارشد رشته روابط بين المل،‌دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز،‌86-1385. 3)- حيدري،‌ناصر الدين، اروپا و رژيم بين المللي مهار وگسترش تسليحات موشكي و نتايج آن بر جمهوري اسلامي ايران،‌رساله كارشناسي ارشد در رشته مطالعات منطقه اي،‌دانشكده وزارت امور خارجه،‌تابستان 1383. 4)-زندي علي آبادي طاهره،‌بررسي آثار تحولات نظام بين المللي بعد از 11 سپتامبر بر روي رژيم هاي امنيتي، رساله كارشناس ارشد رشته روابط بين الملل،‌دانشكده وزارت خارجه،‌1375. 5)- كريم زاده ياسمين،تأثير استفاده از انرژي هسته اي و تسليحات اتمي بر نظام بين الملل،‌رساله كارشناسي ارشد در رشته روابط بين الملل،‌دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز،مهرماه1379. 6)- نذيري اصل محسن، سلاح هاي هسته اي و نقش آن در امنيت بين الملل،‌رساله كارشناسي ارشد در رشته روابط بين الملل ،‌دانشكده وزارت امور خارجه، 1375. 7)- وفايي وحيد، روسيه و مناقشه ايران و امريكا،‌رساله كارشناسي ارشد در رشته روابط بين الملل، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز،تابستان 1386. 8)-يونسي قهي حسين،‌رژيم هاي بين الملي و رژيم هاي امنيت ،‌رساله كارشناسي در رشته روابط بين الملل،‌دانشكده وزارت امور خارجه،‌شهريور 1376. 9)- يوسفي اكرم، روابط امنيتي ايالات متحده امريكا و روسيه پس از يازدهم سپتامبر 2001 :‌مطالعه موردي بحران عراق،‌رساله كارشناسي ارشد در رشته مطالعات منطقه اي،‌دانشكده وزارت امور خارجه،‌تابستان 1383. ه)منابع اينترنتي وخبرگذاري ها http://www.Iran-emroze.de 1- 2- http: //www.Ishd.ir/Main/News. 3-http://www.Irna.com 4- خبرگذاري رويترز، 21 اكتبر 2003. ي- منابع انگليسي 1- Albright David,Hinderstien cory,Iran:countdown to showdon vol 6,November and December(2004) 2. Betzezinski zbigniew,Gates Robert,Time for a new approach, At:hTTp://www.cfr.org/pdf.iran.(2000). 3- Bolton John,’Testimory by under secretary of state for arms control andInternational security .AT:http://www.Golba/scurity . org.wmd/library/congress/2004-h/020624-Bolton. 4- cooper David , competing western strategic against the proliferation of weapons of mass Destruction. Conneticut,West port (2002). 5- Dermont J.M.C,’’The killing winds , Newyork:Arbor house.(1986). 6- Donnelly Thomas,A strategy for nuclear iran ,september 30,(2004),www.Aei.org/publication /pub/ID.21307/Pub-detail – as f. 7- Freedman Lawrence ,’’The Evolution of Nuclear strategy ‘’, London:st.Martin’s press.(1989). 8- Frank Barnady,’’ The problem of chemical and Biological warfar’’;stocholm , Almqvist and wiksell, vol.IV.(1997). 9- Ellis Jason D,’’ The best Defens : conunterproliferation and us.National security,’’The washington quartery , (spring 2003). 10- Einhorn Robert J,’’A Transationtic strategy on iran’s Nuclear program, The washington quartely,(Autumn 2004). 11- Eisenstadt micheal , Deter and contain:Dealing with a nuclear , 4 March(2004).www.Npec-web.org / project/ iran/ Eisenstadt.pdf. 12-Geissler Erhard ,’’ Biological and Toxin weapons Today,’’ SIPRI (1980). 13- Hasenclever Andreas ,’’ Theories of International Regimes ,combridge university press,(1997) 14- Hass Ernest,’’world can Hurt you:or , who saidto whom about regimes inkrasner’s , International Rgimes , London: Cornel university press(1983). 15- H.snyder Glenn,’’ Deterrence and Defence :Toward a Theory of National security,’’ princeton university press.(1961) 16- H.cordesman Anthony,’’Iran’s search for weapons of Mass Destruction, (August2003) 17- Jervis Robert,’’security Regimes’’ , International organization,vol 36, no2,(spring1998) 18- Keohane Robert and Nye jozeph , power and Interdependence: word in Transition, Boston(1971). 19- Keohance Robert,’’The Demand for International Regim’s,’’in krasner’s , International Regimes, London:cornel university press,(1985). 20-keely James,’’ Toward a focauldian Analysis of International Regimes ,’’International organization, vol44,no1 , (winter 1998). 21- kemp Geoffrey , iran’s Bomb’s and what todo about.It , iran’s BOMB: American and Iranian prespective , The Nixon Center , March(2004). 22- Michel Ronald,’’Information system In Internationa Regimes,International studies Quarterly.(1998). 23- Martin Laurence,’’The future strategic role of iran’’in Hossien Amir sadeghi (ed). Twentieth century iran .London heinemanh.(2003) 24- Quillen chris ,”Iranian Nuclear weapons policy:post,present and possible future”, Middle East of International Affairs(MERIA) lisreal , Herzliya:Gloria center.(June2002). 25- Ruggie Grad , constructing the world policy, Essay on International Institutionalization,London and Newyork,Routledge(1998). 26- stein Arthur,’’coordination and collaboration : regimes in a anarchic world’’in kransner’s , International Regimes , London:cornet university press(1985). 27-Smith Mark,’’Efficiency and Infficieny of the MTCR’’Mountbatten center for International studies , university of southampton,At . http:// www.MTCR.htm.2006/1/06. 28- wright susan ,’’preventing a Biological Arms Race’’, Mitren (1990) 29- woolf Amy “Nuclear Arms control :the u.s Russian Agenda’’ , At:http:// www. Lauger . senate . Gov/CRS/August 19,(2003). 30- young oran,”Regime Dynamic:The rise and fall of international regime” in kransner’s , International Regimes , London:cornel university Press,(1985).

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته