تحقیق هزينه هاي تامين مالي (docx) 26 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 26 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
هزينه هاي تامين مالي
هزينه سرمايه :
هزينه سرمايه به نرخ بازده مورد انتظار كساني اشاره مي كند كه در ساختار تأمين مالي شركت ، مشاركت دارند يعني دارندگان سهام ممتاز و عادي و نيز بستانكاران . اين هزينه نشان دهنده وجوهي است كه براي تهيه و خريد مجموع دارائي هاي شركت بكار رفته است .
هزينه متوسط سرمايه كه به عبارتي آن را هزينه تأمين مالي نيزمي نامند عبارتست از نرخ متوسط بازدهي كه با كسب آن ارزش سهام در بازار حفظ مي شود . هزينه سرمايه از مجموع هزينه هاي بدهي و هزينه حقوق صاحبان سهام با در نظر گرفتن نسبت درصد هر يك ازآنها به كل بدهي و نرخ هزينه مربوط به هر يك محاسبه مي شود . به عبارت ديگر چون سرمايه گذاري طرحها از منابع مالي مختلف شامل وام ، اوراق قرضه ، سهام عادي ، سهام ممتاز .... تأمين مي شود ؛لذا هزينه سرمايه كل شامل متوسط هزينه بدهي ، هزينه حقوق صاحبان سهام و هزينه سهام ممتاز است . تا زماني كه شركت نسبت به انتشار سهام جديد اقدام نكند ، هزينه سرمايه ثابت خواهد ماند كه در اين صورت هزينه سرمايه به دليل استفاده از منابع تأمين مالي جديد افزايش مي يابد.( جاي جي ، 1374، ص 425)
عوامل متعددد ديگري وجود دارد كه شايسته تفسير و بررسي بيشتري است :
1- هزينه سرمايه كه نرخ بازده نيز ناميده مي شود، از دو قسمت تشكيل شده است . يك قسمت نرخ بازده بدون خطر است و قسمت ديگر صرف خطر . صرف خطر پوشش دهندة خطر تجاري و خطر مالي است كه مربوط به سرمايه گذاريهاي مختلف مي باشد . از آنجا كه نرخ بدون خطر براي تمام شركتها يكسان است لذا اختلافات موجود در هزينه شركتها از خطر پذيري آنها سرچشمه مي گيرد . هزينه سرمايه در واقع خطر متوسط شركت را بيان مي كند ، يعني اينكه خطر مركب شركت عبارت است از مجموع خطرهاي مربوط به پروژهاي مختلف عملياتي آن را به صورت پيچيد هاي آورده است .
2- از آنجا كه هزينه سرمايه شركت ، در آمد دارندگان اوراق بهادرا است ، لذا بيان كندة نرخ بازده داري است كه ارزش بازار اوراق بهادارمنتشره را در حركتهاي كلي بازار نشان مي دهد . سرمايه گذاران دامنه اي وسيع از انتخابهاي مختلف را در پيش روي دارند كه از اوراق بهادرا بدون خطر دولتي تا سهام عادي با كيفيتهاي مختلف را در بر مي گيرد . لذا ، هنگام تشكيل گنجينه يا پرتفوليوي خود انتظار دارند كه صرف خطري متناسب با كيفيت يك سرمايه گذاري معين رادريافت كنند . اگر به نظر رسد كه اوراق بهادار مورد نظر چنين بازده اي را با توجه به قيمت جاري اش به دست نمي آورد ، قيمت آن تا آنجا كاهش خواهد يافت كه با بازده انتظارات سرمايه گذار برابر شود .
3- هزينه سرمايه عبارت از نرخي است كه شركت را قادر مي سازد كه اوراق بهادرا جديدش را به قيمتي حدود قيمت جاري آن بفروشد ، شركت بايد توان استفاده از وجوه جديد رابه طريقي داشته باشد كه بازده كافي براي پوشش نرخ بدون خطر و صرف خطر مورد نياز را به دست آورد.
1- هزينه بدهي (هزينه اوراق قرضه ):
هزينه بدهي به سادگي قابل محاسبه است بدين صورت كه هزينه بدهي برابر است با نرخ بهره پرداختي بابت استقراض يعني بهره پرداختي تقسيم بر ارزش بدهي :
بهره
Km = ----------------
اصل بدهي
در اينجا تأثير ماليات گرفته شده است.
محاسبه هزينه خاص سرمايه براي اوراق قرضه مستلزم طي مراحل زير است:
1- تعيين خالص وجوهي كه در ازاي انتشار وفروش هر برگ از اوراق قرضه عايد شركت مي گردد. امكان دارد كه خالص پولي كه در ازاي هربرگ از اوراق قرضه به دست شركت مي رسد (پس از كسر هزينه فروش ) از ارزش اسمي آن برگ كمتر باشد .
2- تعيين هزينه مؤثر هر برگ از اوراق قرضه قبل از كسر ماليات . به اين منظور بايد نرخ بازدهي تا سررسيد آن برگ محاسبه گردد يعني بايد خالص پولي كه در زمان صفر وارد شركت مي شود . جريان نقدي ورودي ؛ بهره اي كه سالانه پرداخت مي گردد و پولي كه بابت ارزش اسمي آن برگ در تاريخ سر رسيد پرداخت مي گردد جريان نقدي خروجي تلقي گردد.
3-از آنجا كه هزينه بهره يك نوع هزينه قابل قبول مالياتي است بايد هزينه آن برگ راپس از كسر ماليات محاسبه كرد (با توجه به صرفه جويي مالياتي حاصل از بهره )آنچه كه به دست مي آيد هزينه خاص بدهي است .
Kd = km ( 1- t )
Km= هزينه مؤثر بدهي از كسر ماليات برمبناي نرخ سالانه
t= نرخ ماليات شركت
Kd= هزينه بهره پس از كسر ماليات
2-هزينه سهام ممتاز :
زماني كه شركتي سهام ممتاز را مي فروشد ، خريداران انتظار دارند كه در ازاء پولي كه آنها در آن شركت سرمايه گذاري نموده اند ، سود سهام دريافت كنند. پرداخت سود سهام هزينه اي است كه شركت بابت سهام ممتاز مي پردازد . براي اينكه بتوان اين هزينه را بر مبناي نرخ سالانه بيان كرد . شركت خالص پولي را كه در زما ن فروش سهام پس ازكسر ماليات دريافت مي كندمبناي محاسبه قرار مي دهد . اما تا زماني كه شركت سود كسب نكرده ، و قصد تقسيم سود نداشته باشد ، هيچ الزام براي پرداخت آن را ندارد . اگر سهام ممتاز قابل بازخريد نباشد ، شبيه اوراق قرضه دائمي مي شود ولي سود سهام ممتاز يك هزينه قابل قبول مالياتي نيستي .
از رابطه زير هزينه سهام ممتاز محاسبه مي گردد:
D= سود پرداختي سالانه هر سهم
Pn= پول دريافتي از بابت فروش هر سهم
Kp= هزينه خاص هر برگ از سهام ممتاز
بايد توجه داشت كه سود سهام ممتاز بعد از كسر ماليات پرداخت مي شود و از جمله هزينه هاي قابل قبول مالياتي نيست . لذا ، هزينه سهام ممتاز بيشتر از هزينه بدهي است . بنابراين هزينه سهام ممتاز بايد حتي الامكان مساوي بازده سهام عادي باشد تا سود سهام عادي تغيير نكند در غير اينصورت شركت جهت تامين سرمايه از طريق اوراق قرضه يا سهام عادي اقدام مي كند .
3- هزينه سهام عادي
هزينه خاص سهام عادي عبارت است از حداقل نرخ بازده اي كه شركت بايد عايد صاحبان سهام عادي بكند تابدان بازار سهام آن شركت حفظ گردد و سهامداران عادي نيز به اميد دريافت سود سهام سرمايه گذاري مي كنند . بنابراين ارزش فعلي سود مورد توقع سرمايه گذاران دو سهام عادي همان بازدهي سهام عادي در واقع به صورت جرياني از سود تقسيم نشده است و در صورتي كه انتظار داشته باشيم با نرخ ثابتي به طور دائم رشدكند ، ارزش سهام به اين شكل محاسبه مي گردد:
Do ( 1 + g )
V = ----------------------
K – g
Do= سود تقسمي هر سهم در حال حاضر
G = نرخ رد مركب سود تقسيمي
K= نرخ بازده مورد توقع سهامدداران
V= ارزش ذاتي هر برگ سهام
شركتي كه تعدادي سهام عادي منتشر مي كند ، براي محاسبه هزينه خاص سرمايه يك برگ از سهام عادي مي تواند از معادله بالا استفاده كند فقط بايد Pn را به جاي v قرار دهد يعني :
Pn = v
در اين صورت نرخ تنزيل بازار (k) با هزينه خاص آن سهم برابر مي شود و آن را با علامت Ke نشان مي دهند يعني :
هزينه خاص متعلق به يك سهم عادي = ke
سپس مي توان معادله را به اين صورت نوشت .
Do ( 1 + g )
Pn = ----------------
Ke - g
اگر معادله صحفه قبل را حل كنيم و مقدار Ke را به دست آوريم مقدار ان چنين خواهد شد .
Do (1+g)
59372512890500Ke =
Pn
اين معادله اي است كه غالبا براي محاسبه هزينه خاص يك سهم عادي مورد استفاده قرار مي گيرد . ولي اساس اين معادله بر اين فرض قرار دارد :
يك جريان سود تقسيمي وجود دارد كه براي هميشه با نرخ مركب (g) افزايش مي يابد . بنابراين كاربرد اين معادله محدود به شركتهايي مي شود كه جريان سود تقسيمي آيندة آنها بر اساس چنين فرضي قرار گرفته باشد .
4- هزينه سود انباشته :
دو مشكل بر سر راه محاسبه هزينه خاص سود اندوخته قرار دارد . اين دو مشكل از اين جهت به وجود مي آيند كه سود انباشته يكي از منابع داخلي شركت است (و نه يك منبع خارجي ) .
اول اينكه سود انباشته مثل سهام ممتاز و اوراق قرضه ، نوعي اوراق بهادار نيست كه بتوان از طريق قيمت آن در بازار هزينه خاص آن را محاسبه كرد .
دوم اينكه سود انباشته نمايانگر وجوهي نيست كه سرمايه گذاران مستقيما تأمين مي كنند ، لذا عده اي چنين مي پندارند كه هزينه خاص اين قلم از دارائي برابر صفر است . براي محاسبه هزينه خاص سود انباشته ، معمولا سود انباشته را سودي مي پندارند كه بايد به صاحبان سهام عادي پرداخت شود ، ولي شركت به نمايندگي از جانب آنها مجددا آنها را در شركت سرمايه گذاري مي كند . لذا آنان انتظار دارند كه نرخ بازدهي اين وجوه دست كم برابر با نرخي است كه عايد سهام عادي مي گردد بنابراين هزينه خالص سرمايه متعلق به سود انباشته با هزينه خاص سهام عادي برابر است ، ولي از آنجا كه چيزي به نام هزينه هاي توزيع و فروش وجود ندارد ، براي محاسبه از قيمت كنوني سهام عادي در بازار استفاده مي گردد.
Do(1+g)
59372512890500Kr = + g
po
Po= قيمت كنوني سهام عادي در بازار
Kr= هزينه خاص سرمايه متعلق به سهام عادي شركت
محاسبه ميانگين موزون هزينه سرمايه :
پس از اينكه هزينه خاص سرمايه متعلق به منابع بلند مدت تأمين مالي شركت تعيين گرديد . آنگاه مي توان هزينه كل سرمايه را محاسبه كرد . هزينه كل سرمايه را به اين صورت تعريف كرده اند :
نرخ بازده سرمايه گذاري شركت بايد به ميزاني باشد كه هزينه خاص كليه منابع سرمايه را تامين كند . هزينه كل سرمايه كه با توجه به ساختار موجود شركت محاسبه مي شود ، بيانگر اين مطلب است كه نرخ بازدهي شركت بايد حداقل برابر هزينه سرمايه شركت باشد . در اين صورت از ميانگين هزينه سرمايه مي توان به عنوان نرخ تنزيلي استفاده كرد كه در ارزيابي پروژه هاي مختلف سرمايه گذاري به كار مي رود .
ميزان تقريبي هزينه كل سرمايه به روشهاي زير تعيين مي گردد :
1- هزينه خاص سرمايه هر يك از منابع سرمايه را در درصد متعلق به آن ضرب كنيد. از آنجا كه سود انباشته در طي سالها انباشته مي شود ، ساده ترين راه براي تخمين يا تعيين هزينه خاص اين قلم ا ز سرمايه اين است كه در آن مقطع زماني ميزان ان را با هزينه خاص سرمايه متعلق به سهام عادي برابر گيرند .
2- مقادير به دست آمده را با هم جمع كنيد و اين حاصل جمع را ميانگين موزون هزينه سرمايه مي نامند .
دراين محاسبه از ضريبهاي ارزش دفتري و ارزش بازار استفاده مي شود . هر يك از اين ضريبها داراي مزايا و معايب خاص خود است .
ضرايب مبتني بر ارزش دفتري :
اولين گام در محاسبه ميانگين در محاسبه ميانگين موزون هزينه سرمايه اين است كه از مقادير ارزش دفتري تك تك منابع سرمايه (اعم از سرمايه هاي دائمي و بدهي هاي بلند مدت ) استفاده كرد . اين ارزشهاي دفتري نشان دهندة مقاديري از سرمايه است كه شركت از طريق فروش اوراق بهادار يا از طريق سرمايه گذاري مجدد سود (مبالغي كه از طريق عدم تقسيم سود به دست آمده ) تامين كرده است . از آنجا كه هر يك از منابع سرمايه داراي هزينه سرمايه خاص خود است ، براي محاسبه هزينه كل سرمايه (ميانگين موزون هزينه سرمايه) بايد مراحل زير را طي كرد :
1- درصد منابع مالي بلند مدت را تعيين و ارزش ريالي هر يك از اقلام را از ترارزنامه استخراج كنيد .
2- درصد هر يك از اين منابع سرمايه را در هزينه خاص متعلق به سرمايه ضرب كنيد .
3- حاصل جمع آنها را به دست آوريد .
مزاياي كاربرد ضريب ارزش دفتري:
1- محاسبه ميانگين موزون سرمايه نسبتا ساده است .
2- معمولا هزينه سرمايه محاسبه شده در طول زمان تغيير چندان زيادي نمي كند . يعني نسبتها ثابت است زيرا ضريبهاي ارزشي دفتري به قيمت بازار بستگي ندارند .
3- زماني كه عوامل خارجي مثل تورم و چرخه هاي اقتصادي ، باعث تغييرات شديد قيمت ساير اوراق بهادار شركت گردند . آنگاه ضريب ارزش دفتري تنها مرجعي است كه مي توان ان را براي محاسبه ميانگين موزون سرمايه به كار برد .
معايب كاربرد ضريب ارزش دفتري:
1- كاربرد اين ضريب با تعريفي كه از هزينه كل سرمايه داده شده است سازگار نيست . در تعريف كل هزينه سرمايه شركت از يك حداقل نرخ بازده صحبت كرديم كه بتوان بدان وسيله ارزش بازار شركت را خفظ كرد ولي در محاسبه ضريبهاي ارزش ، ارزش اوراق بهادار مورد توجه قرار نگرفته اند . در نتيجه ميانگين موزون هزينه سرمايه را كه براساس ضريبهاي ارزش دفتري محاسبه شده اند مي توان به عنوان يك تخمين سريع و تقريبي از ميانگين موزون هزينه سرمايه به كار برد .
2- با استفاده از اين ضريبها يك ميانگين موزون از هزينه سرمايه مربوط به سنوات گذشته به دست مي آيد كه احتمالا براي ارزيابي و قضاوت در مورد پروژه ها ي كنوني شركت چندان مثمر ثمر نيست .
ضرايب مبتني بر ارزش بازار :
در دومين روش محاسبه ميانگين موزون هزينه سرمايه شركت ، از روش ارزش بازار اوراق بهادار شركت استفاده مي كنيم . مقدار هزينه سرمايه اي كه به اين طريق به دست مي آيد نشان دهندة نرخ بازده كنوني است كه مورد نظر سرمايه گذاران ( و نه نرخهاي تاريخي كه بر اساس اقلام ترازنامه محاسبه شده است ).
براي محاسبه ميانگين موزون هزينه سرمايه ( بر اساس ضريبهاي ارزش بازار ) بايد چهار مرحله زير را طي كرد :
1- ارزش بازار هر يك از منابع تأمين سرمايه ( البته بر اساس قيمتهاي كنوني آن در بورس ) را تعيين كنيد .
2- براي تعيين ضريبهاي ارزش بازار ، هر يك از اين مقادير را به كل ارزش بازار اوراق بهادار تقسيم كنيد .
3- هزينه خاص هر يك از اقلام را در ضريب ارزش بازار ذيربط ضرب كنيد .
4- حاصل ضربها را با هم جمع كنيد .
مزاياي استفاده از ضريبهاي ارزش بازار :
1- كاربرد اين ضريبها با حفظ ارزش شركت كه در تعريف سرمايه گنجانده شده است منافات ندارد.
2- با اين ضريبها نرخ جاري بازده مورد توقع سرمايه گذاران تعيين مي شود براي ارزيابي و قضاوت در مورد پروژه هاي در دست اجرا (با شقوق مختلف بودجه بندي سرمايه اي ) استفاده از هزينه موزون سرمايه كه بدين طريق محاسبه شده باشد مناسب تر خواهد بود .
3- اگر شركت داراي ساختار مطلوب سرمايه باشد و اگر درصدد تأمين مالي از منابع خارجي بر آيد ، هزينه سرمايه به دست آمده از اين طريق تضمين خوبي از هزينه سرمايه اضافي خواهد بود .
معايب استفاده ارزش بازار :
1- از آنجا كه قيمت سهام دستخوش تغييرات روزانه قرار مي گيرد ، ارزش بازار يك شركتو هزينه هاي ذير بط سرمايه شاهد تغييرات روزانه خواهد بود .
2- اگر قيمت سهام يك شركت تحت تأثير عوامل خارجي ( مثل تورم و سيكلهاي تجاري) باشد . ضريب ارزش بازار باعث خواهد شد كه محاسبه ميانگين موزون هزينه سرمايه شركت مخدوش گردد.
براي مثال تورم ممكن است در يك دوره معين زماني باعث تضعيف قيمت اوراق قرضه شركت گردد. اين امر باعث خواهد شد كه هزينه خاص سرمايه متعلق به اوراق قرضه كاهش يابد به گونه اي كه نمي توان اين افت قيمت را به حساب ريسك و بازده آن اوراق گذاشت . در چنين مواردي بايد ميانگين موزون هزينه سرمايه به دليل وجود عوامل خارجي تعديل شود .
ميانگين موزون هزينه سرمايه ( چه از ضريب ارزش دفتري استفاده كنيم و چه از ضريب ارزش بازار ) به طريق زير محاسبه مي گردد . مفروضات زير را در نظر بگيرند .
D= ارزش ريالي وام
E=ارزش ريالي وام
Kw=ميانگين موزون هزينه سرمايه
در اين صورت :
يا به عبارت ديگر :
Kw=هزينه سرمايه كل
Pi= نسبت درصد بدهي به كل سرمايه
Pp= نسبت درصد سهام ممتاز به كل سرمايه
PR= نسبت درصد سود تقسيم نشده به كل سرمايه
PC= نسبت درصد سود سهام عادي به كل سرمايه
Ki= هزينه بدهي
Kp= هزينه سهام ممتاز
KR= هزينه سود تقسيم نشده
KC= هزينه سهام عادي
نظريه هاي ساختار سرمايه
تبيين ساختار سرمايه با هدف حداكثر نمودن ثروت سهامداران صورت مي گيرد كه بررسي ميانگين موزون هزينه سرمايه و رابطه EPS-EBIT بسيار ضروري است . ( رهنماي رودپشتي ، 1382 ،ص 245)
نظريه اهميت ساختار سرمايه و بر آورد و محاسبه هزينه تأمين مالي مرتبط با ساختار مالي ، مدل ها و نظريه هاي مختلفي ارائه شده از جمله :
ا- مدل قيمت گذاري دارايي سرمايه اي (CAPM)
اين مدل ارتباط بين خطر – بازده و دارايي ها را در ارتباط با بازده بازار تبيين مي كند با توجه به اينكه ، تركيب منابع مورد نياز براي ساختار سرمايه بر خطر – بازده سرمايه گذاري تأثير مي گذارد يكي از اجزاء ساختار سرمايه سهام عادي است نرخ بازده سهام عادي كه به نوعي ، هزينه جزء سهام عادي تلقي مي شود را مي توان به كمك CAPM محاسبه و تبيين نمود .
= نرخ بازده سهام عادي
= آلفا ( مقدار ثابت )
= بتا ( ضريب حساسيت )
= خطا در معادله رگراسيون
= نرخ بازده پر تفوي بازار
= بازده سهام شركت
= بازده بازار ( بازده شاخص كل در بازار سرمايه )
مفروضات CAPM
- بر پايه مدل ريسك ( پاداش مخاطره ) بازار شكل گرفته است ( قبول خطر بالا – انتظار بازده بالاتر )
- انتظار كسب بازدهي قابل قبول از دارايي ريسك پذير
- افق زماني تمام سرمايه داران يكسان
- نرخ بازدهي بدون ريسك براي كليه سرمايه گذاران يكسان است .
- كليه داراييها قابليت خريد و فروش دارند .
- اطلاعات بطور آزاد و آتي در اختيار همگان قرار مي گيرد .
- هزينه هاي معاملاتي و ماليات وجود ندارد .
2- خط بازار بهادار (SML)
برپايه مفروضات CAPM براي محاسبه خط بازار اوراق بهادار ، از رابطه زير استفاده مي شود :
= نرح بازده بدون ريسك
= ضريب بتا
= نرخ بازده بر پايه شاخص بازار
= نرخ بازده سهام عادي
= صرف يا فزوني بازده بازار در مقابل نرخ بازده بدون ريسك
= نرخ بازده مورد انتظار فراتر از نرخ بازده بدون ريسك براي سهام شركت در سطح ريسك داده شده .
مؤلفه اصلي مدل ، ضريب بتا است كه نعيين كننده در مقدار صرف ( پاداش ) تقاضا شده از طرف سرمايه گذار در رابطه با سرمايه گذاري در سهام است .
اگر ضريب بتا يك فرض شود ، آنگاه نرخ بازده مورد انتظار با نرخ بازده بازا برابر است كه در اين صورت خريد سهام ، در مرز رد يا قبول ( بي تفاوتي ) است .
اگر ضريب بتا بزرگتر از يم باشد ، آنگاه نرخ بازده مورد انتظار از نرخ بازده بازار بيشتر است به عبارتي تغييرات قيمتي سهام شركت از تغيرات قسمتي پر تفوي ، در بازار بيشتر است و سهام تهاجمي است و در زمان رونق ، براي سرمايه گذاري مناسب است .
اگر ضريب بتا كمتر از يك باشد ، آنگاه نرخ بازده مورد انتظار از نرخ بازده كمتر است سهام تدافعي است و در زمان ركود براي سرمايه گذاري مناسب است با ضريب ميزان ريسك پذيري سرمايه گذاري در ارتباط با بازار سنجيده مي شود .
بنابر اين مدل CAPM و SML براي تبيين تأثير هزينه تأمين مالي بر بازده خطر – بازده يا تغييرات نرخ بهره و تغييرات ريسك ناشي از هزينه هاي جزء سرمايه سودمند مي باشد .
3- مدل سود خالص
اين مدل بوسيله دو راند ارئه گرديد و فرض مي كند كه افزايش اهرم مالي بر ريسك و در نتيجه بر ادراك ريسك سهامداران تأثير نمي گذارد بنابر اين بازده مورد انتظار سهامداران و بازده مورد انتظار دارندگان بدهي ثابت مي ماند در اين شرايط با افزايش اهرم ( هزينه بدهي ) و تركيب بيشتر بدهي با سهام ، به علت تركيب يك منبع مالي ارزان قيمت با يك منبع مالي گران قيمت ميانگين اين دو جزء ساختار سرمايه يعني هزينه سرمايه كاهش مي يابد هزينه سرمايه ارزش فعلي جزيانات نقدي آتي افزايش و در نتيجه ارزش و ثروت سهامداران حداكثر مي شود .
1028700358775KeKdK Kd, اهرم مالي 00KeKdK Kd, اهرم مالي -114300381635هزينه سرمايه 00هزينه سرمايه
4- مدل سود خالص عملياتي
اين مدل نيز بوسيله دو راند ارائه گرديد مفروضات و نتايج آن كاملاً مخالف نظريه سود خالص است در اين مدل اهرم مالي ناشي از هزينه هاي بهره منتج از جزء بدهي در ساختار بر ارش شركت و ثروت سهامداران تأثير ندارد .
-11430031115هزينه سرمايه Ke K d K اهرم مالي00هزينه سرمايه Ke K d K اهرم مالي
5- رويكرد سنتي
در اين نظريه ، كه خد وسط دو مدل سود خالص و سود خالص عملياتي است ارتباط بين اهرم و ارزش شركت و ثروت سهامداران در سه مرحله فرض شده است .
مرحله اول : سهامداران متوجه افزايش ريسك نيستند يعني با تركيب منابع ارزان قيمت و گران قيمت ، ميانگين موزون هزينه سرمايه كاهش مي يابد .
مرحله دوم : سهامداران متوجه افزايش ريسك هستند و با افزايش ريسك انتظار كسب بازده بيشتري دارد و در اين جهت منافع حاصل از بكارگيري منبع مالي ارزان قيمت ( بدهي ) را از بين مي برند و در نتيجه هزينه سرمايه بدون تغيير باقي مي ماند .
مرحله سوم : غير از سهامدئاران ، دارندگان بدهي نيز متوجه افزايش ريسك شده و بازده مورد انتظار خود از شركت را افزايش مي دهند .
-11430048895هزينه سرمايه مرحله سوم مرحله دوم مرحله اول اهرم مالي Ke K d K 00هزينه سرمايه مرحله سوم مرحله دوم مرحله اول اهرم مالي Ke K d K
در اين رويكرد ، نقطه اي كه هزينه سرمايه شركت حداقل مي شود ساختار سرمايه بهينه شركت مي گويند .
6- مدل موديلياني – ميلار (M & M )
پايه و اساس مفروضات اين مدل بر اساس نظريات دوراند ، ارائه گرديد . در اين مدل فرض بر اين است كه ارزش شركت و هزينه تأمين مالي به ابزار هاي مالي بستگي دارد . اين موضوع به مدل سود عملياتي خالص (NOI ) كه توسط دو راند ارائه گرديد ، بسيار شباهت دارد ولي داراي نتايج متفاوتي است .
بر اساس نظر موديلياتي – ميلر ، ارزش شركت به كمك را به زير قابل محاسبه است .
EBIT = سود قبل از بهره و ماليات
Ka = هزينه سرمايه
V = ارزش شركت
وقتي شركت در ساختار مالي خود ، بدهي را لحاظ مي كند ، هزينه تأمين مالي ناشي از بدهي اهرم مالي را افزايش مي دهد عامل ايجاد اهرم ، صرف ريسك ناشي از ريسك اضافي استفاده از بدهي است
Kd= هزينه تأمين ملاي ناشي از اهرم ايجاد شده
I = ترخ بهره ناشي از بدهي
D= مقدار بدهي در تأمين مالي
S= مقدار سهام ( سرمايه ) در تأمين مالي
نكته اساسي در رابطه فوق ، ارتباط صرف ريسك با هزينه تأمين مالي ناشي از سهام (Ke) در شرايط اهرمي است .
اين دو صاحبنظر ، تأثير و يا عدم تأماليات بر ساختار سرمايه را نيز مورد بررسي قرار دادند آنها معتقدند ، بهره ( هزينه مالي ) به عنوان هزينه قابل قبول مالياتي هستند .
بنابر اين تأثير ماليات موجب كاهش هزينه بدهي ( هزينه مالي ) مي گردد و با كاهش هزينه مالي ارزش شركت افزايش مي شود . يعني :
Vi =ارزش شركت در شرايط اهرمي
Vu= ارزش شركت در شرايط غير اهرمي
T =نرخ مالياتي
D= مقدار بدهي
7- رويكرد نوين
در اين رويكر اعتقاد بر اين است كه عوامل زيادي وجود دارد كه بر تصيم شركت در تعيين ميزان استفاده از بدهي و سهام در ساختار سرمايه تاثير دارد بر اين اساس نظريه هاي مختلفي ارائه شده است :
الف – تئوري ترجيحي
بر اساس اين نظريه ، شركتها ، ترجيح مي دهند ابتدا از محل سود انباشته و نقد داخل تأمين مالي نمايند اگر نياز بيشتري داشته باشند ، ابتدا اوراق قرضه و سپس سهام عادي منتشر نمايند اين نظريه زماني ارجح است كه اولاً هزينه انتشار دارايي مالي بالا باشد ثانياً بازار سهام در حالت ركود باشد در اين صورت اوراق قرضه ارجح تر از سهام و اگر بازرار سهام در حالت رونق باشد انتشار سهام ارجح تر از اوراق قرضه است ( اگر قيمت سهام شركت پايين و قيمت اوراق قرضه بالا تعيين شده باشد بازار سهام در حالت ركود است و اگر قيمت سهام بالا و قيمت اوراق قرضه پايين تعيين شده است بازار سهام در حالت رونق است ) ثالثاً ، بازار در ارتباط با انتشار سهام عكس العمل منفي دارد .
ب – تئوري توازي ايستا
بر اساس اين نظريه شركت ، يك نسبت بدهي بهينه را تعيين مي نمايد نسبت بدهي بهينه بر اساس توازن هزينه ها ومنافع استقراض تعيين مي شود .
مفروضات اين نظريه عبارت است از :
1-شركت هايي كه ميزان داراي نامشهود آنها بالاست چون هزينه ورشكستگي بالا است از بدهي كمتر استفاده مي كنند .
2- شركت هايي كه نقدينگي بالايي دارند چون ريسك ورشكستگي آنها پايين است از بدهي بيشتر استفاده مي كنند
3- شركت هايي كه طرح هاي سرمايه گذاري سود آور دارند ، براي جلوگيري از محدوديت در اجراي طرح ، از بدهي كمتر استفاده مي كنند تا انعطاف بالايي داشته باشند.
4- شركت هايي كه سود آوري بالايي دارند ، احتمال ورشكستگي آنها بيشتر است در نتيجه بدهي كمتري استفاده مي كنند .
5- وجود مزيت مالياتي موجب افزايش استفاده از بدهي و در صورت وجود ماليات شخصي و عدم وجود صرفه جويي مالياتي افزايش استفاده از بدهي خواهد بود .
نظريه ارتباط سياست تقسيم سود با ارزش شركت :
مدل گوردون و والتر
از صاحبنظران اين نظريه مي توان مايرن گوردون و جيمزوالتر را نام برد .نظريه والتر و گوردون مشابه همديگر است . اين دو موسسات را به سه دسته تقسيم مي كنند.(رهنماي رود پشتي ،1382 ،ص 340)
موسسات در حال رشد
موسسساتي كه فرست سرمايه گذاري سود آورند و براي آنها نرخ بازده داخلي سرمايه گذاري بزرگتر از هزينه سرمايه است (r>k) . اين موسسات با انباشته كردن و عدم تقسيم سود باعث افزايش ارزش شركت مي شوند . اين موسسات بايد صد در صد سود خود را انباشته كنند.
موسسات در حال بلوغ
موسساتي هستند كه فرصت هاي سرمايه گذاري سود آور براي آنها تمام شده است. براي اين موسسات نرخ بازده داخلي فرصت هاي سرمايه گذاري برابر با هزينه سرمايه مي باشد . (r = k ) در اين موسسات سياست تقسيم سود تاثير بر ارزش سهام ندارد.
موسسات در حال افول
موسساتی هستند که هیچگونه مرصت سرمایه گذاری سود آور ندارند و برای آنها بازده سرمایه گذاری کوچکتر از هزینه سرمایه است (r