پیشینه تحقیق داخلی وخارجی ماهیت خانواده وفرزندان

پیشینه تحقیق داخلی وخارجی ماهیت خانواده وفرزندان (docx) 15 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 15 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

8-ادبیات پژوهشی 8-1- یافته های پژوهشی داخلی مشکبید حقیقی ( 1386 ) در پژوهشی با عنوان بررسی اثر آموزش زندگی خانوادگی در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودک ADHD نشان داده است که با آموزش زندگی خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD می توان احساس های منفی صلاحیت نقش ، انزوای اجتماعی ، روابط با همسر ، دلبستگی و سلامت کاهش داد . نتایج پژوهش صالحی ( 1385 ) با عنوان اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلري بر سبک هاي مقابله اي مادران کودکان داراي اختلال سلوك ، حاکی از اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلري بر سبک هاي مقابله اي مادران کودکان داراي اختلال سلوك بود و کاهش نشانه هاي اختلال سلوك با 95 درصد اطمینان تأیید شده است. همسنی والدین در تربیت به توجه اجتماعی مربوط می شد . هنگامی که پدران همسانی در تربیت نشان می دادند ، دخترها عزت نفس بالاتری داشتند این ارتباط معنی دار در خرده مقیاس برای پسران بدست نیامد . کج خلقی و کناره گیری مادر با عزت نفس دختر ارتباط منفی داشت و کج خلقی والدینی و کناره گیری با عزت نفس پسران ارتباط مثبت داشت ( حجازی و سیف ، 1379 ) . در برخی مطالعه ها نشان داده شده که سبک والدینی قدرت طلبانه به طور مثبت به عزت نفس کودکان از همه سنین و سبک دیکتاتورانه به طور منفی به عزت نفس کودکان مربوط می شود . در همین زمینه پژوهش اسماعیلی ( 1380 ) نشان داد ، میانگین نمره عزت نفس دانش آموزان دارای پدران دموکرات بیشتر از دانش آموزانی بود که دارای پدران دیکتاتور یا سهل گیر بودند . پژوهشی با نام بررسی اثر آموزش درس مهارت های زندگی در تعامل با شیوه های فرزندپروری بر عزت نفس دانش آموزان اردبیل توسط محمد اسماعیلی انجام شد و نتایج نشان داد که شیوه تربیتی 87.5 درصد از پدران مورد مطالعه ، شیوه ی تربیتی دموکراتیک ، 5 درصد دیکتاتورانه و 7.5 درصد سهل گیر بوده است ( اسماعیلی ، 1380 ؛ نقل از حسین پور ، 1381 ) . پژوهش های فطین حور (1375) نشان داد مادران کودکان مبتلا به اختلال های رفتاری در استفاده ازشیوه فرزندپروری مستبدانه تفاوت معناداری با مادران کودکان بهنجار دارند. مادران کودکان دارای اختلال رفتاری شیوه ی مستبدانه بکار می برند. پژوهش های برهمند (1381) که در مورد رابطه ی بین مزاج و شیوه ی فرزندپروری و مشکلات رفتاری میان کودکان انجام گرفت نشان داد که مادران کودکان دارای مشکلات رفتاری سهل گیرتر از مادران کودکان فاقد مشکلات رفتاری نیستند. 8-2- یافته های پژوهشی خارجی نتایج پژوهش رینالد ( 1992 ) نشان داد ، درگیر شدن والدین در تربیت فرزندان بر اعتماد به نفس کودک ، سطوح انگیزشی و توانایی پیشرفت در مدرسه اثر می گذارد ( گیسبون وارش و مارک استروم ، 2001 ) . در همین زمینه ، هس و هالوی ( 1984 ) نتایج مطالعه های انجام شده روی کودکان پیش دبستانی ، دبستانی و دبیرستانی را بررسی کردند و پنج عامل که نهاد خانواده و پیشرفت در مدرسه را به هم متصل می سازد ، تعیین کردند . 1 – تعامل کلامی میان مادر و کودک . 2 – خواسته ها و توقع های والدین برای پیشرفت . 3 – ارتباط های عاطفی مثبت میان والدین و کودکان . 4 – اعتقادات و باورهای والدین در مورد کودک . 5 - شیوه های انضباطی و کنترلی . از میان این عوامل مختلف ، مشخص گردید که شیوه های انضباطی و کنترلی دارای نقش اصلی در پیشرفت مدرسه است ( ملک پور ، 1382 ) . ایرلن و وایزنر (2004 ) در یک پژوهش گزارش کرده اند آموزش 9 هفته اي آموزش زندگی خانوادگی، با هدف تغییر رفتار، باعث بروز تغییرات مهم در والدین براي موفقیت در کنترل رفتار کودکانشان می شود که به نوعی داراي ناسازگاري رفتاري می شود ، ( شهرکی پور ، 1388 ) . پاترسون ( به نقل از مشکبید حقیقی ، 1386 ) گزارش داده است با آموزش والدین در یک پژوهش میزان بسیاري از تنیدگی هاي خانواده هاي آموزش دیده کاسته شده است. پیگیري هاي 5/1 و 3 ساله نشان داده است زوج هایی که در یک برنامه آموزش زندگی خانوادگی شرکت کرده اند ، رضایت از ازدواج در آنها افت کمتري در مقایسه با گروه شاهد نشان داده است و بهتر می توانستند تنیدگی زندگی را کنترل نمایند. همچنین نتایج پژوهش سو (1999) نشان داده است که رضایت والدین در زمینه احساس صلاحیت ، کاهش افسردگی ، افزایش مهارت هاي کنترل رفتار کودك باعث کاهش تنیدگی روابط والد -کودك از طریق یک برنامه آموزش زندگی خانوادگی براي مادران شده است. فارشتاین (1986) ، بیان می کند هنگامی که به والدین آگاهی درستی از مشکلات کودك شان داده می شود، مادران ساز و کارهاي مناسبی از خود نشان می دهند تا بدون دخالت احساساتشان با فرزندان خود برخورد منطقی نمایند ، (مختاري ، 1387) . شاید بهترین پژوهش در زمینه سبک های فرزند پروری ، مطالعات بامریند بر روی کودکان پیش دبستانی و دبستانی باشد . طبقه بندی بامریند از تحلیل عمقی والد – کودک حاصل آمد . او مادران و پدران را هنگامی که با کودکان 3 و 4 ساله خود در تکالیف ساختارمند شرکت می جستند ، مشاهده و ارزیابی کرد . این داده ها در خانه و نیز در محیط های آزمایشگاهی جمع آوری می شدند . در عین حال مصاحبه هایی را با والدین ترتیب داد. ابعاد مورد سنجش عبارت بود از کنترل والدین ، معقول بودن انتظار والدین ، ارتباط والد – کودک و مهرورزی والدین . کودکان والدینی که در تربیت فرزند خود از سبک مقتدرانه استفاده می کنند با همتایان خود ارتباط گرم و احترام آمیزی دارند ، این کودکان احساس خوشایندی نسبت به خود دارند . فرزند پروری صمیمانه و مثبت به آنها امکان می دهد که بدانند که به عنوان فردی ارزشمند و شایسته مورد قبول هستند و انتظارات جدی ، اما مناسب که با توضیحات همراه باشد ، به کودکان کمک می کنند تا رفتارهای خویش را در برابر معیارهای معقول ، ارزیابی کند فرزند پروری مقتدرانه با مقاومت در برابر فشار نامطلوب همسالان ارتباط دارند . در مقابل نوجوانانی که با رفتارهای افراطی والدین روبرو هستند ، خواه خیلی محدود کنند یا خیلی کم محدود کنند به مقدار زیاد به همسالان گرایش دارند . آنها اغلب در مورد زندگی شخصی و آینده خود به توصیه همسالانشان متکی هستند و بیشتر تمایل دارند ، مقرارت والدین خود را نقض کنند ، تکالیف مدرسه را نادیده بگیرند ، سیگار بکشند ، مشروب بنوشند و مواد مخدر مصرف کنند ، مرتکب اعمال بزهکارانه شوند و سایر رفتارهای مشکل آفرین را انجام دهند . کودکان والدین خودکامه بیشتر ممکن است غمگین باشند و به موفقیت های کمتری در مدرسه دست می یابند و ارتباط ضعیفی با همتایان دارند . ( شافر ، 2000 ؛ نقل از کمیجانی ؛ ماهر ، 1386 ) . دورنباچ و همکاران ( 1978 ) خصوصیات و شیوه های رفتار والدین با فرزندان را بر اساس توصیف های هفت هزار نوجوان در سه مقوله ی والدین هدایت کننده ، والدین قدرت مدار و والدین سهل گیر دسته بندی کردند آنگاه نمره های درسی دانش آموزان گروه نمونه را با توصیه آنان از والدین خود مقایسه کردند و چنین نتیجه گیری کردند که بهترین نمره های درسی از آن فرزندان والدین هدایت کننده بوده و بر عکس فرزندان والدین قدرت مدار و فرزندان والدین آسان گیر و نیز فرزندان والدین بی ثبات کمترین پیشرفت تحصیلی را داشته اند ( لطف آبادی ، 1378 ) . در مطالعه ای که در زمینه ی عوامل خانوادگی مربوط به جهات انگیزشی درونی / بیرونی و عملکرد علمی ، گینس بورگ و برونستین ( 1993 ) دریافتند ، والدین دموکرات که خود پیروی را حمایت می کنند و با انگیزه ی درونی فرزندان برای یادگیری ارتباط دارند . در مقابل سبک های تربیتی دیکتاتورانه و سهل گیرانه با شکل های بیرونی انگیزش بین دانش آموزان مدرسه مرتبط هستند . پژوهش های دیگری نشان دادند پیوند قوی بین سبک های تربیتی و جهات هدف دانش آموزان وجود دارد ( فانگ و همکاران ، 2003 ، گوندالز و همکاران ، 2001 ، گوندالز و همکاران ، 2002 ) . مدارکی اثر درگیری والدین بر یادگیری دانش آموزان را نشان داده است ( اپستین ، 1989 ) . برخی والدین که به جهت گیری هدف ها در فرزندان اهمیت می دهند در مدرسه تلاش خواهند کرد تا این جهت در فرزندانشان را بهبود دهند در حالیکه والدین دیگر ممکن است معتقد باشند که داشتن مهارت در جهت گیری هدف به فرزندان برای رقابت در جهان واقعی کمک نخواهد کرد ( پنیتریچ و اسچانک ، 2000 ؛ نقل از کمیجانی ؛ ماهر ، 1386 ) . جسور و جسور ( 1977 ) معتقدند ، والدین در اهمیت نقش اجتماعی سازی خویش ، نگرش ها و انتظارهای معینی برای فرزندان دارند و خودشان را الگوی فرزندان قرار می دهند . بعلاوه ، در این فرایند های اجتماعی سازی ، روش های برقراری ارتباط و محاوره با گفتگوی والدین با بچه ها و ایجاد اطمینان دوجانبه و اهتمام در روابطشان ، می تواند اثرات مهمی بر رشد رفتار نوجوان داشته باشد ( آدال ژورناردوتیر و هافس تینسون ، 2001 ) . نلسون و همکاران در پژوهش های خود دریافتند که ارتباط روشنی بین رفتار کودک و سبک های والدینی وجود دارد . والدین واقعی تاثیر بزرگی روی توانایی های اجتماعی و رفتاری کودکانشان داشته اند ، نلسون خاطر نشان ساخت یافته ها از پژوهش های قبلی حمایت می کند که نشان می دهد والدینی که استقلال فکری و یا عملی در فرزندان را کمتر تشویق می کنند احتمال بیشتری دارد اجتماعی بودن پسر بچه را منع نمایند . در یک سری مطالعه که به منظور بررسی شیوه های فرزندپروری و تاثیر آن بر فرزندان انجام گرفت ، پژوهشگر دریافت والدین کودکان شایسته و رشد یافته ، مهربان و پرحرارتند و ارتباط خوبی با فرزندان برقرار می کنند . کودکانی که از لحاظ اتکا به خود و خویشتنداری در حد متوسط ولی تا حدودی گوشه گیر و بی اعتماد نسبت به دیگران بودند ، والدینی داشتند که تا حدود زیادی اهل کنترل بودند لیکن رفتاری چندان گرم و با محبت با فرزندانشان نداشتند . والدین رشد نیافته ترین کودکان نسبت به فرزندان محبت نشان می دادند اما چندان در بند کنترل آنها یا برقراری ارتباط با آنها نبودند و انتظارات زیادی از آنها نداشتند . این قبیل والدین معمولاً فاقد کارایی و سازمان دهی در امور خانه ی خود هستند و در تعیین ضوابط ، تشویق و تنبیه و ارائه ی پاداش ، سهل انگاری نشان می دهند ( اتکینسون و همکاران ، 1983 ) . در مورد کمروئی ، بررسی ها نشان می دهد که رفتار والدین براساس برداشتی که از رفتار کناره گیری در کودکان دارند تحت تاثیر قرار می گیرد . مثلا والدینی که معتقدند کودکانشان در سن دو سالگی خجالتی هستند ، در سبک والدینی شان واقعا بیش کنترل کننده می شوند . نلسون از سوی دیگر یادآور می شود ، والدین در ارتباط با فرزندانشان نباید بیش کنترل کننده یا پیش حمایت کننده باشند ( مجله آمریکا ، 2001 ؛ نقل از گیبسون وارش و مارک استروم ، 2001 ) . نتایج پژوهش کوهن ( 1979 ) نشان داد شخصیت و الگوهای رفتاری نوجوان به نحوه ی تربیت او در دوران کودکی و چگونگی برخورد والدین وابسته است . بلسکی ، اشتبرگ و دراپر ( 1991 ) ، هترنیگتون ( 1991 ) و مارتین ( 1990 ) در بررسی های خود نشان داده اند که والدین محدود کننده ، آزادگذار ، طردکننده و آنانی که از تنبیه برای ایجاد نظم و تربیت استفاده می کنند دارای نوجوانانی با رفتارهای ضداجتماعی و عدم کنترل بر رفتار خود هستند . برعکس والدین گرم ، پذیرنده ، مشوق و حساس که از استدلال کلامی برای انتقال اصول و برقراری نظم استفاده می کنند دارای فرزندانی هستند که قابلیت اجتماعی آنها در سطحی عالی است ، رفتارشان سازمان یافته است و احساس امنیت اجتماعی – عاطفی دارند . به نظر بامریند ( 1991 ) این گونه والدین مداخلات تربیتی خود را بر مبنای سن و ویژگی های فرزند اعمال می کنند . در همین راستا بامریند ( 1996 ) به نقل از ود و کندلر ( 2001 ) مطرح می سازد ، استفاده از تنبیه از روی احتیاط در بافت پاسخده که ارتباط والد – کودک در آن مورد حمایت است یک ابزار ضروری در مواجه ی انضباط با کودکان جوان است . در یک بررسی مک میلان و هیلتون اسمیت ( 1982 ) دریافتند که رابطه مستقیمی بین احساس خودارزشی در نوجوان و میزان تعامل مثبت وی با والدین و سایر اعضای خانواده وجود دارد . براساس این پژوهش زمانی که رابطه صمیمی بین نوجوان و والدین برقرار است ، نوجوان تمایل بیشتری به گذراندن اوقات فراغت در خانه و در کنار خانواده دارد . نتایج پژوهش کلیس ( 1998 ) نیز این یافته را تایید می کند و روابط صمیمی بین والدین – نوجوان را مهم ترین عامل در عدم گرایش نوجوانان به گذراندن اوقات فراغت در خارج از خانه دانسته است . اما اگر والدینی در برقراری رابطه نزدیک با نوجوان اهمال ورزند ، در عزت نفس نوجوان تاثیر منفی می گذارد و موجب افسردگی و تمایل وی به دور شدن از خانواده می شود ( روزنبرگ ، شولر و شونباخ ؛ نقل از حجازی و سیف ، 1379 ) . براساس یافته هایی که از پژوهش هنس به دست آمد ، عزت نفس پسرها زمانی بزرگ تر بود که مادرها و پدرها به خودپیروی کودک احترام می گذاشتند . جنبه های معینی از عزت نفس پسرها زمانی بالاتر بود که مادران و پدران کنترل را از طریق گناه و اضطراب بکار می بردند . این فکر که سبک های والدینی برای پدران و مادران بطور متفاوت عمل می کند همسان با یافته های فولرد و کراس ( 1990 ) است که پدران و مادران در ارتباط با بچه هایشان بطور متفاوتی رفتار می کنند کاربرد کنترل از سوی مادران از طریق گناه و اضطراب به ابتکار دانش آموزان پسر ، موفقیت / شکست و کل عزت نفس علمی مربوط می شود . این تکنیکی بود که مادران احساس می کردند باید برای پسرانشان بکار برند زیرا پسرها اغلب رفتار پرانرژی با مادران ، نشان می دادند که ممکن بود پاسخ های مادران را در شکل کنترل برانگیزاند . پیناتا و والش ( 1996 ) دریافتند که پسران گرایش دارند الگوهای تعاملی منفی تری نسبت به دخترها با مادران نشان دهند . پدران کنترل را از طریق گناه و اضطراب بکار می برند که فقط به موفقیت / شکست پسرانشان مربوط می شود . آنان این روش را برای فرزندان دختر در شیوه محدودتری بکار می برند . در پژوهش ها مشخص شد پیامد رفتار والدین در نوع مشکل فرزندان دختر و پسر متفاوت است . به طوری که در یک بررسی آزمودنی های دختری که دارای والدین طردکننده بودند ، بیشتر در شغل خود دچار مشکل سازگاری بودند و پسرانی که دارای همین نوع والدین بودند ، بیشتر در روابط بین فردی دچار مشکل می شدند . جکاس و همکاران ( 1986 ) نتایج مشابهی در زمینه ادراک نوجوانان و عزت نفس یافتند . کنترل از سوی ما در یک عامل مؤثر در عزت نفس پسران بود . در مقابل ، کوهن و همکاران ( 1977 ) دریافتند کنترل از طریق ایجاد احساس گناه زمانی که والدین با فرزندان هم جنس خویش تعامل می کنند ، بکار می رود . به هر جهت این یک شیوه تربیتی است که مطلوبیت کمتری دارد . البته مشخص شده که این شیوه می تواند برای مادرانی مفید باشد که به رفتارهای غیرقابل قبول دخترانشان پاسخ می دهند . این یافته ها همسان با این فکر است که مادرها به فرزندان دختر استقلال نمی دهند و انتظار دارند دخترها کنترل بیشتری ابراز نمایند. شاک و اسمیت و همکاران ( 1997 ) دریافتند که یک محیط خانوادگی غیرحمایت کننده ، یا اعمال کنترل شدید از سوی والدین با میزان بالای مصرف الکل در نوجوانان همراه است . هامالینن ( 1999 ) نشان داد ، همتایانی که احساس می کردند تکالیف مطرح شده از سوی والدین با توجه به ویژگی های شخصی شان مثبت بود حداقل مصرف مواد و داروهای روان گردان را داشتند( گیبسون وارش و مارک استروم ، 2001 ) . لوامو ( 2001 ) نشان داد که نوجوانان خانواده هایی که والدین ، کنترل بیش از حد دارند در مقایسه با نوجوانان خانواده هایی که این کنترل افراطی را ندارند ، داروهای بیشتری مصرف می کنند . فالون و بولز ( 2001 ) نیز در ارتباط با مشکل نوجوانان و خانواده درجه بالای تعارض و درجه پایین تربیت دموکراتیک را مطرح نمودند ( جورنن ، 2005 ) . بامریند و بلاک ( 1967 ) نشان دادند که کودکان و نوجوانانی که با آنان به شیوه ی تربیتی دموکراتیک ( قدرت طلبانه ) رفتار می شود از لحاظ اجتماعی مسئول تر هستند ، مستقل اند و نسبت به همتایان دارای صلاحیت می باشند . رابرت و همکاران ( 1987 ) دریافتند بین تقریباً هشت هزار نوجوان از محیط های اجتماعی فرهنگی مختلف ، آن هایی که والدین کمتر سهل گیر ، کمتر دیکتاتور و بیشتر دموکرات ( قدرت طلب ) داشتند به احتمال بیشتر سازگاری خوبی داشتند و دارای صلاحیت بودند، ( کاردینالی و آلورا ، 2001 ). به نظر می رسد جوانان به مادرانشان به صورت ترکیبی از سبک های والدینی قدرت طلبانه ( دموکراتیک ) و دیکتاتورانه نگاه می کنند . به هر حال مادران خود را نسبت به ادراک بچه هایشان از خویش کمتر به صورت دیکتاتورانه می بینند . در بررسی ها رتبه بندی مادران از سبک قدرت طلبانه تقریباً دو برابر رتبه بندی مادران از سبک سهل گیرانه بود . مقدار بالای عزت نفس نوجوانان به طور مثبت به گزارش مادران از سبک قدرت طلبانه مربوط بود . یافته ها نشان می دهد که تقریباً بین رتبه بندی جوانان از سبک سهل گیرانه و رتبه بندی خود مادران از سبک سهل گیرانه ارتباطی وجود ندارد . ارتباط محدودی بین رتبه بندی جوانان از سبک قدرت طلبانه والدین و رتبه بندی مادران از این سبک دیده شد . همچنین یک ارتباط محدود بین رتبه بندی جوانان از سبک دیکتاتورانه و رتبه بندی مادران از سبک دیکتاتورانه دیده شد . بنابراین ارتباط قوی بین گزارش مادران از سبک قدرت طلبانه و عزت نفس جوانان همچنین ارتباط قوی بین رتبه بندی جوانان از سبک دیکتاتورانه و رتبه بندی مادران از سبک دیکتاتورانه وجود داشت . در کل ، بین رتبه بندی جوانان و رتبه بندی مادران از سبک های والدینی ، تفاوت عمده ای وجود داشت که به عزت نفس مثبت مربوط می شد ( کاردینالی و آلورا ، 2001 ) . دانگ ، چن و ژو ( 1997 ) در مطالعه های بچه های چینی نشان دادند بین تربیت قدرت طلبانه و سازگاری اجتماعی کودکان در مدرسه ارتباط وجود دارد . اغلب والدین گزارش دادند در تربیت کودک محور درگیرند . یک یافته غیرمنتظره در این پژوهش ارتباط بالا بین سبک های والدینی سهل گیرانه و دیکتاتورانه بود . کوریدو و کالزادا ( 2003 ) ارتباط مشابه بالایی بین این مقیاس ها در نمونه مادران دریافتند . دو تا از سبک های تربیتی با توانایی شناختی فرزندان ، ارتباط منفی دارد . به طوری که فرزندان با شیوه های فرزندپروری قدرت طلبانه و سهل گیرانه ، سطح پایین تری از توانایی شناختی را در نمرات نشان داده اند . نتایج بررسی نشان دادند ، فرزندان مادران متاهل سفیدپوست که از سطح بالای آموزش برخوردار بودند ، توانایی شناختی بالاتری از درون دادها داشتند . در پژوهشی دیگر درآمد و آموزش والدین هر دو با سبک والدینی مرتبط بود ، خانواده هایی که سطح درآمد بالاتر داشتند سبک والدینی قدرت طلبانه نشان داده اند و مادرانی که تحصیلات پایین تر داشتند سبک والدینی دیکتاتورانه نشان دادند و مشخص گردید خانواده هایی که مادران ، درآمد پایین تر و سطح تحصیلات پایین تر داشتند سبک والدینی سهل گیرانه را نشان دادند . این یافته در کنار پژوهش های قبلی ، ارتباط مستقیم بین تحصیلات مادران و رفتارهای کودک پروری را نشان می دهد . بلوستون و تامیس لموندا ( 1999 ) و کلی و همکاران ( 1992 ) نشان دادند که دموگرافی و متغییرهای محیطی در تغییر رفتارهای تربیتی سهیم هستند . در این مطالعه سبک والدینی قدرت طلبانه پیش بینی کننده بهتری از وضعیت مثبت کودک فراهم آورد . حتی بعد از این که تحصیلات مادران ، درآمد خانواده و فرهنگ پذیری آنان کنترل گردید . خصوصاً والدینی که در طی تعامل با فرزندانشان از گرمی و محبت ، منطقی بودن و مشارکت آزادمنشانه و پاسخ دهی استفاده می کردند ، احتمال بیشتری داشت گزارش کمتری از مشکل های رفتاری کودکان داشته باشند بر عکس ، والدینی که در سبک والدینی قدرت طلبانه نمره ی پایین می گرفتند مشکلات رفتاری بزرگی در کودک گزارش می دادند . به طور روشن ، عوامل دیگری در خانواده و بافت محیطی بزرگ تر وجود دارد که رفتار کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد ، اما یافته های مطالعه مورد نظر نشان می دهد که تعامل سبک های والدینی با فرزندان جوان ، نقشی مهم در ایجاد بنیانی برای رفتار مثبت کودک در خانواده های نمونه ی مورد مطالعه فراهم می آورد . گزارش والدین از مشکل های رفتاری فرزندان ، بطور معنادار به آموزش مادران ، سطح درآمد و سه سبک والدینی مربوط می شد . زنان پرستاری که سطح بالاتر مشکلات رفتاری را داشته و آموزش و درمان پایین تر داشتند ، سبک والدینی دیکتاتورانه و سهل گیرانه را نشان می دادند و کسانی که سبک والدینی دموکراتیک ( قدرت طلبانه ) را نشان می دادند مشکل های رفتاری کمتری در کودک گزارش می دادند . بین متغیرهای دموگرافی و تحصیلات مادر با سطح فرهنگ پذیری و سهل گیرانه و دیکتاتورانه بودن ارتباط مثبت داشت . علاوه بر این ، تحصیلات پایین تر مادر به سبک های والدینی سهل گیرانه و دیکتاتورانه مربوط می شد ، درآمد پایین تر با سبک والدینی سهل گیرانه و درآمد بالاتر با سبک والدینی قدرت طلبانه مربوط بود . بین سه سبک والدینی ، سبک قدرت طلبانه با دو سبک سهل گیرانه و دیکتاتورانه در چیزهایی که دو سبک ارتباط مثبت داشتند ، همبستگی منفی داشت . استدلال ، مؤلفه ای از سبک والدینی قدرت طلبانه بود که اغلب اوقات توسط مادران نشان داده می شد . و در کل یافته ها نشان داد ، برونداد مثبت کودک به این سبک مربوط می شود ( کورید و همکاران ، 2002 ) . در یک زمینه یابی مشخص شد نوجوانانی که والدین دموکرات ( قدرت طلب ) داشتند ، پذیرنده بودند و نوجوانانی که والدین کمتر قدرت طلب داشتند احتمال کمتری داشت ، اقدام به کشیدن سیگار نمایند . بطور کلی 20 درصد نوجوانانی که والدین بیشتر قدرت طلب داشتند بدنبال مصاحبه سیگار می کشیدند در حالی که 41 درصد نوجوانانی که والدین کمتر قدرت طلب داشتند ، سیگار می کشیدند . همچنین مطالعه ها نشان داده اند که تربیت بیشتر قدرت طلبانه می تواند کودکان را به مقاومت در برابر رفتارهای خطردار از قبیل سیگار کشیدن کمک نماید ( آدال ژورناردوتیر ، لیفور و هافس تینسون ، 2001 ) . بامریند ( 1991 ، کولین و همکاران ، 1987 ) نشان دادند فرزندان خانواده های قدرت طلب در مقایسه با نوجوانان خانواده های دیکتاتورانه و سهل گیرانه نمره های بالاتری در زمینه ی شایستگی ، رشد روان شناختی و پیشرفت در مدرسه می گیرند . بامریند ( 1991 ) و لامبورن و همکاران ( 1991 ) مطرح ساختند ، به نظر می رسد مصرف دارو در نوجوانان خانواده های قدرت طلب و دیکتاتور نسبت به خانواده های سهل گیر پایین باشد . یافته های این پژوهش تماماً نشان می دهد ادراکی که نوجوان از سبک والدینی دارد ، بطور قوی با مصرف مواد ارتباط دارد و این ارتباط هر دو جنس دختر و پسر را در بر می گیرد . یافته ها نشان می دهد ، نوجوانان 14 ساله ای که والدینشان را به صورت قدرت طلبانه ادراک می کنند احتمال کمتری دارد همزمان از هر موادی مصرف کرده باشند . از سویی والدین نوجوانانی که به صورت دیکتاتورانه ادراک می شوند ، نسبت به خانواده های قدرت طلب به نظر می رسد کمتر قادر باشند از مصرف مواد در فرزندانشان جلوگیری کنند . یافته ها بیان کننده ی این است که ، سبک والدینی قدرت طلبانه در ارتباط با مصرف داروهای قانونی و غیرقانونی از سوی نوجوانان کاملاً حمایت کننده است در حالیکه نوجوانان خانواده های مسامحه کار ( غفلت آمیز ) در این رابطه کاملاً در معرض آسیب قرار دارند ( آدال ژورناردوتیر ، لیفور و هافس تینسون ، 2001 ) . منابع -قرآن کریم ، سوره الزمر ، آیه 9 . -اتکینسون ، ریتال ال و دیگران . (1983) . زمینه روانشناسی هیلگارد ؛ مترجمان : براهنی ، محمدنقی و دیگران . (1370 ) تهران : انتشارات رشد . -احدی ، حسن و جمهری ، فرهاد ( 1378 ) . روان شناسی 2 ( نوجوانی ، بزرگسالی ) ، تهران ، نشر پردیس . -احمدی ، علی اصغر ( 1379 ) . تربیت اجتماعی و عاطفی نوجوانان . مجله پیوند ، مهرماه . -احمدی ، علی اصغر ( 1384 ) . روان شناسی روابط درون خانواده . انتشارات مهدی رضایی . -اکبری ، ابوالقاسم ( 1385 ) . مشکلات نوجوانی و جوانی . تهران : انتشارات رشد و توسعه . -امیر ، فاطمه ( 1391 ) . بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد – کودک بر سبک های فرزندپروری . پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده ، دانشگاه فردوسی مشهد . -برجعلی ، احمد ( 1378 ) . تاثیر سازگاری و الگوهای فرزندپروری والدین برتحول روانی – اجتماعی دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران ، رساله دکترای تخصصی رشته روان شناسی ، دانشگاه علامه طباطبایی . -برهمند ، اوشا ( 1381 ) . بررسی رابطه بین مزاج، سبک فرزندپروری و مشکلات رفتاری میان کودکان پیش دبستانی درشهر تبریز، رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبائی . -به پژوه ، احمد ( 1375 ) . اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان . نشر رویش . -به پژوه ، احمد و همکاران ( 1377 ) . خانواده و فرزندان . تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان . -پارسا ، محمد ( 1376 ) . روان شناسی رشد کودک و نوجوان . تهران : انتشارات بعثت . -جمالیان و رحیم ( 1376 ) . انتظارات والدین از فرزندان . مجله پیوند ، اسفند 1376 . -حجازی ، الهه . سیف ، سوسن ( 1379 ) . نگرش نوجوانان نسبت به سامانه ی تربیتی والدین . مجله ی روان شناسی و علوم تربیتی . دوره ی جدید ، سال پنجم ، شماره 1 . -حسین پور ، کبری ( 1381 ) . بررسی تاثیر شیوه های فرزندپروری مادران بر میزان بروز نشانه های اضطراب ، استرس و افسردگی فرزندان آن ها . پایان نامه ی کارشناسی ارشد . دانشگاه فردوسی مشهد . -خدایاری فرد ، محمد ( 1377 ) . مسایل نوجوانان وجوانان . انجمن اولیا و مربیان . -خوئی فر ، غلامرضا ؛ رجایی ، علیرضا و محب راد ، تکتم ( 1386 ) . رابطه سبک های فرزندپروری ادراک شده با احساس تنهایی نوجوانان دختر . دانش و پژوهش در روانشناسی ، شماره 34 ، صص 75-92 . -درویزه ، زهرا ( 1383 ) . مقایسه رابطه همدلی مادران و دختران نوجوان با اختلال های رفتاری دختران ( سازگار ، ناسازگار ، بزهکار ) در تهران . فصل نامه ی علمی – پژوهشی مطالعات روان شناختی . دوره ی 1 ، شماره ی 1 ، زمستان 1383 . -رادمنش ، محمدحسن و همکاران ( 1390 ) . بررسی اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان و راهکارهای درمانی . ایران : انتشارات بصیرت افزا . -رشیدپور ، مجید ( 1376 ) . خانواده و فرزندان . دوره راهنمایی و دبیرستان ، انتشارات انجمن اولیا و مربیان . -زینلی ، زهره ( 1380 ) . فصل نامه آیینه سازمان آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران ، بهار 1380 . -سادات ، محمدعلی ( 1372 ) . رفتار والدین با فرزندان . انتشارات انجمن اولیا و مربیان . -ساراسون و همکاران ( 1995 ) . روان شناسی مرضی بر اساس DSM . ترجمه بهمن نجاریان و همکاران ، ( 1377 ) تهران : انتشارات رشد . -سلطانی ، فتوت ( 1380 ) . تاثیر خانواده و گروه همسالان نوجوان . مجله پیوند ، خرداد 1380 . -شرفی ، محمدرضا ( 1376 ) . مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم . انتشارات تزکیه . -شفیع آبادی ، عبداله ( 1372 ) . نقش خانواده در رشد عواطف نوجوانان ، سمینار مسایل نوجوانان و جوانان با تاکید بر جوانان ایرانی . دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان . -شفیع آبادی ، عبداله ( 1386 ) . فنون تربیت کودک ( راهنمایی والدین ، معلمان و مشاوران ) . تهران : انتشارات چهره . -شهرکی پور ، حسن ؛ کریم زاده ، محمد ؛ کرامتی ، مهین . (1388) . بررسی اثر آموزش زندگی خانوادگی در کاهش تنیدگی والدین مادران دارای کودکان اختلال یادگیری در خواندن و نوشتن ؛ فصلنامه اندیشه های تازه در علوم تربیتی . -صالحی ، سیروس . (1385) . اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر سبکهای مقابله ای مادران دارای اختلال سلوک ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی . تهران . -کاوسیان ، جواد ؛ کدیور ، پروین ( 1374 ) . نقش برخی عوامل خانوادگی در خودپنداره خانوادگی دانش آموزان دبیرستانی . فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی . سال پنجم ، شماره 19 . -کدیور ، پروین . اسلامی ، عبداله و فراهانی ، محمدنقی ( 1383 ) . بررسی رابطه ی ساختار تعاملات خانواده ( عملکرد خانواده ) با سبک های مقابله با فشارهای روانی و تفاوت های جنسی در دانش آموزان پیش دانشگاهی . مجله ی روان شناسی و علو تربیتی . سال چهارم . شماره 2 . -کلمز ، هریس ؛ کلارک ، امینه و بین ، رینولد ( 1991 ) . روش های تقویت عزت نفس در نوجوانان . ترجمه پروین علی پور ، (1373 ) مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی . -کمیجانی ، مهرناز و ماهر ، فرهاد . (1386) . مقایسه شیوه های فرزندپروری والدین نوجوانان با اختلال سلوک و نوجوانان عادی . رساله دکتری واحد علوم و تحقیقات تهران . -گرین ، ل ( 1998 ) . ناتوانایی های یادگیری در کودکان . ترجمه : محمدباقر آذری ، ( 1379 ) . تبریز : انتشارات احرار . -لطف آبادی ، حسین ( 1378 ) . روانشناسی رشد 2 . تهران : انتشارات رشد . -طاهری ، ارسطو ( 1374 ) . مقایسه میزان اضطراب در نوجوانان با پدران دارای الگوهای رفتاری مختلف . -عصاره ، علیرضا ( 1377 ) . نقش والدین در کمک به آموزش فرزندان کتاب خانواده و فرزندان دوره ابتدایی . انتشارات انجمن اولیا و مربیان . -علیزاده ، حمید ( 1380 ) . تعامل والدین – فرزند : تحول و آسیب شناسی . مجله ی پژوهشی روان شناختی . دوره ی 6 . شماره ی 3 و 4 . -عیسی مراد ، ابوالقاسم ( 1389 ) . آسیب شناسی روانی اجتماعی دانش آموزان . تهران : انتشارات رشد فرهنگ. -فطین حور، شهاب ( 1375 ) . بررسی رابطه اختلالات رفتاری با شیوه‌های فرزندپروری مادران در بین دانش آموزان پسرکلاسهای چهارم و پنجم ابتدائی شهر اردبیل در سال تحصیلی 75-74 ، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی ، دانشگاه تربیت معلم . -فقیرپور ، مقصود ( 1380 ) . نقش مهارت های اجتماعی در سازگاری زناشویی و طراحی یک مدل آموزشی و ارزیابی آن . پایان نامه برای اخذ درجه دکتری تخصصی روانشناسی عمومی . دانشگاه علامه طباطبائی تهران . -قائمی ، علی ( 1361 ) . خانواده و مسائل نوجوانان و جوانان . جلد دوم . تهران : انتشارات شفق . -متاجی ، علی اکبر ( 1379 ) . بررسی رابطه نگرش های تربیتی والدین و نقش آن در عزت نفس دانش آموزان شهر تهران . -محمودیان ، حسین و همکاران ( 1383 ) . دانش خانواده . تهران : انتشارات سمت . -مختاری ، ل و اخوان تفتی ، م . (1387) . بررسی تاثیر نگرش والدین بر خودپنداره و رشد اجتماعی کودکان دارای ناتوانی یادگیری . فصلنامه تعلیم و تربیت استثنایی . شماره 86 . سازمان آموزش و پرورش استثنایی . -مشکبید حقیقی ، محسن . (1386) . بررسی اثر آموزش زندگی خانوادگی در کاهش تنیدگی مادران دارای کودکان بیش فعال . پایان نامه دکتری مشاوره . دانشگاه علوم و تحقیقات تهران . -معتمدی ، زهرا ( 1376 ) . رفتار با نوجوانان . انتشارات لک لک . -مکارمی ، آذر (1372 ) . بررسی مشکلات خانوادگی و عاطفی نوجوانان . سمینار مسائل نوجوانان و جوانان با تاکید بر مسائل جوانان ایرانی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان . -ملک پور ، مختار ( 1382 ) . بررسی باورهای والدین در مورد فرزندپروری و مفهوم آنان از هوش کودکان با توجه به وضعیت تحصیلی آنان . مجله ی علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز . دوره ی 20 . شماره 1 . -نجاتی ، حسین ( 1376 ) . روان شناسی نوجوانی ( چگونگی رفتار با نوجوان ) . انتشارات بیکران . -نریمان ، محمد ( 1372 ) . نوجوان و خانواده . مجله تربیت ، آذر 1372 . -نوابی نژاد ، شکوه و همکاران ( 1377 ) . خانواده و فرزندان . تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان . -نوابی نژاد ، شکوه ( 1380 ) . مشاوره ازدواج و خانواده درمانی . تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان . -Adalbjarnardottir , Sigrun . Hafsteinsson , Leifur . G ( 2001 ) . Adolescents Perceived Parenting Styles and their Substance use : Concurrent and Longitudinal Analyses . Journal of research on adolescents , 11 . 401 – 423 . -Baumrind , D ( 1991 ) . The influence of Parenting Style on adolescent competence and substance use . Journal of Early Adolescences , 11(1) . 56 – 95 . -Cardinally , Gina . Allura , Tana ( 2001 ) . Parenting Styles and Self-Esteem : a Study of young adults with visual impairments . Journal of Visual impairment and blindness , All right reserved . 261 – 271 . -Chao , Ruth . K ( 2001 ) . Extending Research on the Consequences of Parenting Style for Chinese Americans and European Americans . Child Development , 72 . 832 – 843 . -Fiscer , K . W . and Lazerson , A ( 1984 ) . Human development : From Conception through adolescence . New York : W . H . Freeman and Company . -Fowerz , B . J . ( 1998 ) , Psychology and the good marriage , American Behavioral Scientist , 41 , 516 – 542 . -Gibson Warsh , Bobbie . Markstirom , Carol A ( 2001 ) . Parental Perceptions of Parenting Styles in Relation to Academic Self-steam of preschoolers . Child Development and Family Studies Family and Consumer Sciences , 121-123 . -Grams , Robert ( 2005 ) . Patterns of Parental Authority . Mill Creek counseling Newsletter . -Irelan , J . & Wayzner , M . ( 2004 ) . Family Life Education : Aprogram of Lutheran child and family services of Illinois . -Jornen , Katja ( 2005 ) . Adolescents Subjective Well-being in their Social Contexts . Academic Dissertation , University of Tamper : Department of Nursing Science Finland . -Laugesen , Nina . Dugas , Michel J . and Bukowski , William M ( 2003 ) . Understanding Adolescent Worry : The Application of a Cognitive Model . Journal of abnormal Child Psychology , 31 . 55 – 64 . -Maccoby EE, Martin JA. Socialization in the context of the family: Parent-child interaction.Handbook of child psychology. New York: Wiley and sons; 1983: 97-101. -Park , R . P . Buriel , R . ( 1997 ) , Hand book of child psychology , ( 5 th ed ) . V . 4 , chapter 8 , William Domon . Edittorin chief , Nancy Eisenberg . -Querido , Jane G . Warner , Tamara D and Eyberg , Sheila ( 2002 ) . Parenting Style and Child Bihavior in Africa American Families of Preschool Children . Journal of clinical and Health Psychology , 31 . 272 – 277 . -Shek , Daniel T ( 2002 ) . The Relation of Parental Qualities to Psychological well-being , school adjustment and Problem Behavior in Chinese Adolescents with Economic Disadvantage . The American Journal of Family Therapy , 30 . 215-230. -Sluckin , W ( 1986 ) . Human-Mother-to-infant bonds . Parental Behavior , 208-227 . -Wood , Jeffrey J . Meleod , Bryce D . Sigman , Marian . Hwang , Wie-chin and Chu , Wade , T . D . Kendler , K . S ( 2001 ) . Parent , Child , and Social Correlates of Parental Discipline Style : a retrospective , multi – informant investigation with female twins . SOC Psychiatry Psychiatr Epidermal , 36 . 177 – 185 .

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته