مقاله تأثير فقر اقتصادي و عوامل آموزشي بر افت تحصيلي دانشجويان در دانشگاه ايذه

مقاله تأثير فقر اقتصادي و عوامل آموزشي بر افت تحصيلي دانشجويان در دانشگاه ايذه (docx) 27 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 27 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

تأثير فقر اقتصادي و عوامل آموزشي بر افت تحصيلي دانشجويان در دانشگاه ايذه چكيده نظام آموزش عالي كشور به عنوان يك نهاد و دانشگاه به عنوان يك سازمان اجتماعي در جامعه انساني، وظيفه تأمين نيازهاي جامعه از نظر سرمايه انساني، حفاظت و حراست از دستاوردهاي فكري و علمي و انتقال آنها به نسل هاي آينده را دارد. افت تحصيلي نظام آموزشي كشور را از اهداف پيش بيني شده دور نموده و بخشي از سرمايه ها و فرصت ها را از دست مي دهد. پيامدهاي اين پديده به صور مختلف از جمله اخراج، انصراف، ترك تحصيل و يا مشروط شدن دانشجو جلوه گر مي شود. در اين مقاله تأثير فقر اقتصادي و عوامل آموزشي بر افت تحصيلي فرد مفروض بوده كه به روش پيمايشي (survey) مورد بررسي قرار گرفته اند. جامعه آماري اين تحقيق دانشجويان دانشگاه ايذه مي باشند كه 320 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه به روش تصادفي انتخاب شده اند. در اين تحقيق دو نوع پرسشنامه يكي خاص دانشجويان مشروطي و ديگري خاص دانشجويان انصرافي و اخراجي استفاده شده است و اطلاعات جمع آوري شده در قالب جداول فراواني و نمودارها و آزمونهاي آماري توصيف و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته اند. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه فقر خانواده مهمترين عامل افت تحصيلي دانشجويان انصرافي و اخراجي بوده است. واژگان كليدي دانشجو، افت تحصيلي ، اخراجي، انصراف ، مشروط مقدمه شهرستان ايذه 2444 كيلومتر مربع وسعت و براساس سرشماري سال 1375، داراي 388171 نفر جمعيت بوده است كه از اين تعداد 363368 نفر در نقاط شهري و 24803 نفر در نقاط روستايي زندگي مي كنند. بدين ترتيب نسبت شهرنشيني 94 درصد است. تراكم نسبي جمعيت در شهرستان ايذه 159 نفر در كيلومتر مربع و در شهر ايذه 3284 نفر در كيلومتر مربع مي باشد. بعد يا متوسط تعداد افراد در خانوارهاي شهرستان ايذه 5/4 نفر است و ضريب تكفل يا نسبت جمعيت به شاغلان شهرستان 95/3 نفر بوده است. از تعداد 342331 نفر جمعيت 6 ساله و بيشتر شهرستان 297131 نفر يعني 87 درصد باسوادند. نرخ فعاليت يا ميزان علاقمندي افراد به شركت در فعاليت هاي اقتصادي در سطح شهرستان 34 درصد است و شاغلان شهرستان ايذه در سال 1375، 98275 نفر و بيكاران جوياي كار 5040 نفر بوده است. بدين ترتيب نرخ بيكاري شهرستان 9/4 درصد مي باشد كه در مقايسه با ساير نقاط كشور داراي پائين ترين نرخ بيكاري مي باشد. آموزش عالي در اين شهرستان به دو بخش دولتي و غيردولتي تقسيم مي شود. دانشگاه ايذه مهمترين مركز آموزش عالي دولتي در اين شهر مي باشد كه از بهمن ماه سال 1367 شروع به كار نموده و در سال تحصيلي 77-76 قريب 5500 دانشجو در آن مشغول به تحصيل بوده اند. بررسي شاخص ها و موفقيت هاي اين مؤسسه آموزشي بيانگر رشد كمي و كيفي آن در اين مدت كوتاه بوده است، لذا شناخت آسيب ها و آفت هايي كه ممكن است جريان تحصيل با آن روبرو باشد و علل و اسباب موجده آن مي تواند اين مركز علمي را ياري رساند تا بر اين مشكلات فائق آمده و گامهاي بعدي را آسانتر و سريعتر و بهتر بردارد. اين تحقيق با هدف بررسي خصوصيات اقتصادي و اجتماعي افراد داراي افت تحصيلي و همچنين زمينه هاي تحصيلي و اقتصادي آنها به منظور شناخت اين مسئله و بررسي علل و عوامل مؤثر بر افت تحصيلي به جهت جلوگيري يا كاهش افت تحصيلي انجام شده است. در اين مقاله پس از سير مباحث تجربي و نظري مربوطه و بيان روش اجراي تحقيق به بررسي يافته هاي آن در دو بخش توصيف و تجزيه و تحليل داده ها خواهيم پرداخت و خلاصه نتايج و پيشنهادات مربوطه را ارائه خواهيم كرد. سوابق تجربي و نظري تحقيق تحقيقات زيادي بر اين نكته تأكيد دارند كه افت تحصيلي ارتباط بسيار قوي و نزديكي با ويژگيهاي خانوادگي دانش آموز دارد. به عبارت كلي تر وضعيت اجتماعي ـ اقتصادي خانواده رابطه معكوسي با افت تحصيلي دارد. (آستين اكلند و ولفورد Astin, Eckland & WolFord ، 1964، واگنر، شان Wagner, Shan ، 1967). جنسيت دانش آموز نيز يك متغير مرتبط با افت تحصيلي ست. به نظر مي رسد كه مردان نسبت به زنان به نسبت بالاتري تحصيلات دبيرستان را به اتمام مي رسانند (آستين،Astin, ، 1972، فنس تماچر و اسپادي Fenstemacher & Spady، 1970). نكته اي را كه بايد مد نظر داشت اين است كه از آنهايي كه افت دارند، نسبت بيشتري در زنان تمايل به انصراف داوطلبانه دارند تا اخراج از تحصيل (رابينسون Rabinson ، 1697، اسپادي، 1971) از آنجا كه نوع مؤسسه تقريباً با كيفيت آن همبستگي دارد، عجيب نيست كه كيفيت مؤسسه نيز بر حضور و باقي ماندن دانش آموزان در آموزشگاه تأثير داشته باشد (آستين، 1971، واگنر، 1968) واگنر و سول (1970) در تحقيقي براي ايالت «ويسكانيسن» دريافتند كه مؤسسات با كيفيت بالاتر، نسبت به مؤسسات با كيفيت پائين تر فارغ التحصيل بيشتري دارند. فقر و محروميت اقتصادي بطور بارز يكي از عواملي است كه تأثير زيادي بر ترك تحصيل و مردودي مي گذارد ولي در اين زمينه بايد بين فقر مطلق و فقر نسبي تفاوت قائل شد بدين معني كه فقر مطلق با خود سختي معيشت، كم غذايي و بدغذايي، مسكن نامناسب و كاركردن در ضمن تحصيل را به همراه دارد كه همه اين شرايط موجب فقدان و كمبود امكانات تحصيلي و نيامدن افراد به مدرسه يا ترك تحصيل و مردودي مي شود. «فقر نسبي ـ كه وضع نامناسب اقتصادي فرد را نسبت به افراد ديگر ارائه مي كند، ممكن است خود نتيجه عوامل و متغيرهاي زيادي باشد، ولي بدون شك عاملي براي افت تحصيلي به حساب مي آيد زيرا كه اين نوع فقر اختلافات طبقاتي ايجاد مي كند كه در نتيجه آن تفاوتهايي در رشد و تكامل و تفكر، زبان ، رفتار و نگرش افراد نسبت به كار و استراحت بروز مي نمايد و علايق و انگيزه هاي پيشرفت آنان را تحت تأثير قرار مي دهد، و همه اين عوامل براي پيشرفت تحصيلي افراد و يا عدم آن اهميت حياتي دارند. فقر مطلق عموماً در جوامعي وجود دارد كه كار افراد جهت تأمين امكانات اوليه براي بقاء و زيست آنان بوده و به صورت زندگي كشاورزي قديم و يا كار غيرماهرانه افراد در شهرها و زندگي آنان در حداقل معيشت جلوه مي كند. اين نوع فقر به همراه خود مسائل و مشكلات انساني گوناگوني از قبيل: سختي معيشت، گرسنگي و كم غذايي، بدغذايي، بيماري، خستگي و افسردگي و عدم وجود تفريح و استراحت در بردارد كه هريك باعث مشكلات و موانع براي جلوگيري از ورود افراد به نظام آموزش و پرورش و يا ترك آن و عدم موفقيت در آن به حساب مي آيد.» (امين فر، 1367، ص 27). «افرادي كه در شرايط فقر و محروميت اقتصادي به سر مي برند عموماً در مكانهايي زندگي مي كنند كه فاقد امكانات بهداشتي بوده، از آب سالم و نور كافي محروم بوده و منزل آنها عموماً‌ يك فضاي اتاق مانندي است كه تمام فعاليتهاي زندگي خانواده، و حتي آشپزي در آن انجام مي گيرد. بدين لحاظ محلي است دودزده، پررفت و آمد و بسيار شلوغ و پرسروصدا و مكاني براي انجام كارهاي شخصي و تكاليف درسي دانش آموزان در آن موجود نيست. كمبود نور كافي و نبودن برق براي روشنايي نيز وضع را بدتر نموده، امكان ادامه امور تحصيلي در منزل را غيرممكن مي سازد كه اين امر بر عدم پيشرفت تحصيلي آنان تأثير مستقيم دارد.» (همان منبع، ص 28) «نياز به كار كودكان و نوجوانان و جوانان نيز كه در شرايط فقر و محروميت اقتصادي وجود دارد يكي ديگر از عوامل افت تحصيلي به حساب مي آيد، زيرا كه در اين قبيل شرايط امور زيادي در خانه، مزرعه و كسب و كار وجود دارند كه مي توان آنها را به عهده كودكان شش، هفت ساله و بالاتر قرار داد و منافع حاصل از آنها را جهت كمك به اقتصاد ناچيز خانواده اختصاص داد. براي اين خانواده ها مخصوصاً فصل جمع آوري محصول كشاورزي، فصل حياتي است و نياز به كار كودكان را تشديد مي كند. بدين لحاظ كار كودكان مانع رفتن آنان به مدرسه خواهد بود و يا باعث حضور نامرتب آنان در مدرسه و كلاس مي گردد و اين امر نيز عاملي براي ترك تحصيل، مردودي و افت تحصيلي مي باشد.» (همان منبع، ص 28) روش تحقيق روش اين تحقيق پيمايشي است كه در آن پس از تهيه طرح تحقيق، پرسشنامه اي براساس اهداف و فرضيات تحقيق تهيه شده و به دانشجويان اخراجي و انصرافي و مشروطي جهت پاسخ دادن ارائه گرديده است. دانشجويان مشروطي از طريق ليستي كه از ادارة كل آموزش دانشگاه گرفته شد شناسايي شدند و افرادي كه به عنوان نمونه برگزيده شده بودند، حضوراً به پرسشنامه پاسخ داده اند. دانشجويان اخراجي و انصرافي به علت اينكه در زمان تحقيق در دانشگاه حضور ندارند با استخراج آدرس پستي آنها از پروندة تحصيليشان پرسشنامه از طريق پست ارسال شده است و براي تسهيل در دادن پاسخ، پاكتهايي مهمور كه هزينه پستي آنها نيز پرداخته شده و آدرس دانشگاه نوشته شده بود به همراه پرسشنامه ها ارسال شد، تا پاسخگويان به راحتي بتوانند و يا تشويق شوند به پرسشنامه ها پاسخ دهند. پس از جمع آوري پرسشنامه ها، نتايج استخراج و به كامپيوتر داده شده است و با استفاده از نرم افزار آماري براي علوم اجتماعي (SPSS) به تهيه جداول، نمودارها و آزمونهاي آماري به توصيف و تجزيه و تحليل اطلاعات پرداخته شده است.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته