مقاله طوفان (docx) 9 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 9 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع :طوفان
تهيه كننده :
كلاس
دبير :آقاي
مدرسه
طوفان
حضرت نوح اولین پیامبر اوالو العزم الهی است که مدت رسالت او به تصریح قرآن مجید نهصد و پنجاه سال بوده است و در این مدت طولانی جز تعداد اندکی که گفته شده حدود چهل نفر مرد و چهل نفر زن بودند کسی به او ایمان نیاورده و همگی راه کفر و الحاد را در پیش گرفتندو او را بسیار آزار نمودند و حتی زن و یکی از فرزندان حضرت نوح نیز به او ایمان نیاورده بطوریکه حضرت نوح قوم خود را نفرین کرد و به خداوند چنین گفت: ‹‹ و قال نوح رب لاتذر علی الارض من الکافرین دیارا ›› سوره نوح پروردگارا احدی از کافرین را بر روی زمین باقی مگذار. خداوند نیز به او وحی فرستاد که به دستور و الهام ما شروع به ساختن کشتی نما و درباره هیچ یک از این کفار شفاعت مکن که همه آنها غرق خواهند شد. ‹‹واضع الفلک باعینا و وحینا و لاتخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون›› کافرین و قوم نوح چون بر او می گذشتند که مشغول ساختن کشتی است او را به استهزاء گرفته مسخره می کردند تا اینکه کار ساختن کشتی بپایان رسید. این کشتی از سه طبقه تشکیل شده بود یک طبقه برای چهارپایان و یک طبقه برای پرندگان و مرغان و یک طبقه برای آدمیان و نشانه آغاز طوفان جوشیدن آب از محل تنور خانه حضرت نوح بود که در کوفه واقع شده بود. ‹‹فلما جاء امرنا و فارالتنور›› قرآن مجید پس زمانی که امر ما رسید و تنور جوشید به نوح وحی شده که در کشتی سوار شده و مومنین نیز سوار شده و از هر حیوان و پرنده ای یک جفت در کشتی سوار کند. ‹‹ قلنا احمل فیها من کل زوج اثنین››؛ به نوح گفتیم سوار شود از هر زوج جفتی را در کشتی حمل کن و آب از آسمان بارید و از زمین جوشید و آنقدر از آسمان و از زمین آب جوشید بطوریکه کوهها را نیز در بر گرفت تا اینکه آسمان و زمین به امر خداوند از بارش و جوشش آب فرو گذاشته و کشتی نوح بر کوه جودی آرام گرفت و حضرت نوح و مؤمنین همراه او از کشتی بیرون آمده و در زمین منزل نمودند. در هنگام طوفان که آب از آسمان و زمین همه جا را گرفته بود نوح فرزند خود را میان آب دید به او گفت ای فرزند بیا با ما سوار کشتی شو. او گفت: من به کوه پناه می برم تا مرا از آب حفظ کند . نوح گفت امروز هیچ نگهدارنده ای جز خداوند نیست و در این حال موجی آمد و فرزندش را غرق کرد. نوح به خدا عرض کرد: پروردگارا این فرزند از اهل من است و وعدة تو نیز حق است زیرا خداوند وعده کرده بود که کفار را غرق و اهل نوح را نجات می دهد). خداوند فرمود: انه لیس من اهلک؛ او از اهل تو نیست بلکه او ‹‹عملٌ غیر صالح›› یعنی مجسمه ناصالحی است به تو موعظه می کنم که از نادانان نباش، و نوح از خداوند درخواست عفو کرد.
طوفان بزرگ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
طوفان، اثر گوستاو دوره
طوفان بزرگ طوفانیاست که بنا به اساطیر از سوی خدا یا خدایان برای نابودی تمدن فرستاده شد. داستان طوفان، در تورات و قرآن به نوح نسبت داده شدهاست؛ به همین دلیل مسیحیان، مسلمانان و یهودیان از آن با نام طوفان نوح یاد میکنند. این داستان، یک داستان رایج در بین ملتهای باستانی، سامی و آریاییاست. نظیر این داستان در اوستا،کتابهای هندو، متون قدیم یونانی، و حماسه گیلگمش آمدهاست.
فهرست مندرجات[نهفتن]۱ اسطوره طوفان در فرهنگها ۱.۱ سومریان و بابلیان ۱.۲ عبرانیان ۱.۳ مسلمانان ۱.۴ متون قدیم یونانی ۱.۵ ایرانیان ۲ منابع
[ویرایش] اسطوره طوفان در فرهنگها
[ویرایش] سومریان و بابلیان
لوح طوفان از حماسه گیلمش
قدیمترین نوشتهای که تاکنون درباره داستان طوفان به دست آمده، سنگنبشتههاییاست که از سومریان و بابلیان باستان یافت شدهاست. این سنگنبشتهها در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح نوشته شدهاند، به همین دلیل سومریان و بابلیان پیشتر از دیگر ملتها، داستان طوفان را نگاشتهاند. طوفان در سنگنبشتههای سومری، به نام زیوگیدو است.
رویدادهای داستان طوفان سومری و بابلی با رویدادهای داستان طوفان نوشته شده در تورات، تا حدودی هماهنگ است؛ زیرا در داستان سومری و بابلی، آمدهاست که کشتی طوفان با قیر اندود شد و سازنده کشتی، خود قهرمان طوفان است. این توصیف در سفر پیدایش در تورات نیز آمدهاست. در هر دو سند آمدهاست که خدایان، شخصی را از روی دادن طوفان آگاه کردند و او با افراد خانوادهاش در یک کشتی نشسته و از جانوران، از هر کدام جفتی در آن نهاده و از طوفان رهایی یافتند. همچنین در هر دو روایت، مدت طوفان هفت روز دانسته شدهاست. در دوره طوفان، زیوگیدو یا زیودسورا به پیشگاه آن خدای آسمان و انلیل رییس خدایان، قربانی کرده و آنها را پرستش میکند. در دیلمون، انو و انلیل به زیوگیدو زندگی جاویدان میبخشند. معنی لغوی زیوگیدو دیدن زندگیاست. در این متن از این که چرا انکی تصمیم به نابود کردن بشر گرفته بود، سخنی نرفتهاست.
چگونگی داستان طوفان در اسناد بابلی، که جدیدتر از اسناد سومریاست، با طوفان سومری اندکی اختلاف ظاهری دارد. نام خدایی که به قهرمان طوفان دستور ساختن کشتی داده در الواح سومری انکی ولی در سنگنبشتههای بابلی و آشوری نام او ایشتار نوشته شدهاست.
زیودسورا هم در اساطیر بابلی و آشوری، اوتناپیشتیم است. ایئا از خدایان باستان سومر بودهاست که نسل آدمی را از طوفان میرهاند. چون بعل از گناهکاری آدمیان در زمین خشمگین میشود، و از شهر شوریپک کینه به دل میگیرد، با فرستادن طوفان، شهر شوریپک را ویران کند، و آدمیان گناهکار را بکشد.
در این هنگام، ایئا از تصمیم بعل آگاه میشود و با شتاب به اوتانا پیشتیم که پادشاه بابلیان بود و مردم او را به نیکی میشناختند، رفته و او را از خواست بعل آگاه میسازد. آنگاه ایئا به اوتناپیشتیم فرمان میدهد که یک کشتی بزرگ بسازد و اندرون و بیرون آن را با قیر اندود کند؛ آنگاه خود با خانوادهاش و یک زوج نر و ماده از هر جانور در آن کشتی درآورد تا انسانها و جانوران از طوفان رهایی یابند. اوتاناپیشتیم، به پیروی از ایئا کشتی را ساخته، آنگاه طوفان آغاز میشود.
هفت شب و هفت روز، آسمان باران میبارد و از دریاها و چشمهها آب میجوشد و روی زمین را آب فرامیگیرد؛ و همه انسانها و جانوران جز آنها که در کشتی اوتانا پیشتیم در آمدهاند، نابود میگردند. پس از هفت شبانهروز، طوفان میایستد و آبها در زمین فرومیروند؛ و اوتانا پیشتیم، از پنجره کشتی کبوتری به بیرون میفرستد و کبوتر برای او از خشکی نشانی میآورد. پس از آن کشتی، بر فراز کوهی مینشیند و سرنشینان آن، در سرزمین میانرودان از کشتی پیاده میشوند، و از فرزندان ایشان، سومریان و بابلیان و دیگر اقوام پدید میآیند.
در میان داستان حماسی گیلگمش که در حدود دو هزار و پانصدسال پیش از میلاد، در الواح سومری نوشته شده، اشارهای به داستان طوفان سومری و بابلی شده است؛ در آن داستان، یعنی داستان حماسی گیلگمش، میان گیلگمش و اوتناپیشتیم دیداری روی میدهد، گیلگمش چگونگی رخ دادن طوفان بزرگ را از اوتاناپیشتیم میشنود. گیلگمش برای دیدار اوتاناپیشتیم از جنگل و دریاها گذشته و در جزیرهای در وسط دریا با او دیدار میکند؛ اوتاناپیشتیم آنچه در طوفان بر وی گذشتهاست، برای گیلگمش روایت میکند.
[ویرایش] عبرانیان
خدا به نوح دستور داد كه جانوران را جفتجفت به كشتی بیاورد.
به دلیل همانندی بسیار رویدادهای طوفان نوح در تورات و طوفان سومری و بابلی، سرچشمه داستان طوفان در تورات را روایتهای سومری دانستهاند. البته داستان طوفان در تورات، با شرح بیشتری نوشته شدهاست. ظاهراً عبرانیان، به نوشتههای سومری و اکدی دست یافته و نام نوح، یکی از قهرمانان قدیم خود را، جانشین نام اصلی کردهاند. بابهای ششم تا هشتم، سفر پیدایش به طوفان نوح میپردازد.
روایت تورات در کتاب پیدایش چنین است: " و خداوند خدا دید که شرارت انسان در زمین بسیار است، و خیالهای دل او، دائماً شرارت است. و خداوند متأسف شد که انسان را بر زمین ساخته بود، و در دل خود محزون گشت. و خداوند گفت انسان را که آفریدهام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم را، حشرات و پرندگان هوا را، چونکه پشیمان گشتم از ساختن ایشان."۱
خدا نوح را که در نظر التفات یافته بود۲ برگزید و به او دستور داد که کشتی را بسازد. کشتی از چوب کوفر ساخته شد و بیرونش به قیر اندود گشت. طول کشتی سیصد ذراع، عرضش پنجاه ذراع و ارتفاع آن سی ذراع بود.۳ همچنین خدا به نوح دستور داد که جانوران پاک، هفت جفت و از جانوران ناپاک یک جفت به کشتی بیاورد. با روی دادن طوفان، نوح با خانوادهاش به کشتی وارد میشود؛ تا این که سرانجام کشتی بر کوهی نشست. آنگاه نوح و خانوادهاش به زنین تازه پا گذاشتند.
بنا به روایت تورات، پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند، سام و حام و یافث بودند. نوح سیصد و پنجاه سال پس از طوفان زندگی کرد و در تمام عمر، نهصد و پنجاه سال عمر داشت.
[ویرایش] مسلمانان
داستان طوفان در سورههای چندی از قرآن آمدهاست. داستان نوح در قرآن، همانند داستان نوح در تورات است و در عین حال اختلافاتی نیز وجود دارد. در تورات، داستان بسیار مفصل و یکجا آمدهاست؛ در قرآن، داستان پراکنده، مکرر و بسیار مختصر است. در تورات، داستان به شیوه اسطوره و داستان بیان شدهاست.
اما در قرآن، پس از بیان روایت نوعی پند و عبرت نیز در آن بیان گشتهاست. اما در روایت اسلامی، در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی و قصص أنبیا، مانند تاریخ طبری، این داستان بسیار مفصل آمدهاست؛ به قدری که از تورات نیز مفصلتر است و یا از دیگر کتابهای یهود نظیر هاگادا بهره بردهاست.
در قرآن تصریح شدهاست که کسانی از مشرکین، به نوح آزار میرسانند؛ اما نوح به خدا دعا کرد. خدا به او دستور داد که یک کشتی بسازد. نوح را کشتی را میساخت، در حالی که قوم او، وی را مسخره میکردند. در قرآن، همچنین اشاره به فرزند ناصالح نوح رفتهاست که به کشتی درنیامد و هلاک شد.
[ویرایش] متون قدیم یونانی
اسطوره یونانی طوفان چنین است که زئوس خدای بزرگ قوم هلن، رییس خدایان آن گروه، پس از آفرینش انسان پشیمان گشت و از کارهای او خشمناک گردید؛ پس خواست که ایشان را در زمین نابود کند، به دریاها، رودها و چشمههای زمین دستور داد طغیان کنند، و به آسمان هم فرمان داد که ببارد تا طوفان سختی ایجاد شود و نسل ایشان از بین بروند. ولی در این وقت، پرومته پیش از روی دادن طوفان از خواسته زئوس آگاه شد و بیدرنگ به دکالیون و زنش پیرا دستور داد برای نجات آدمی و جلوگیری از نابودی نسل انسان، یک کشتی بسازند و هنگام رخ دادن طوفان بر آن سوار شوند تا از طوفان رهایی یابند. دوکالیون و پیرا، بر کشتی ساخته شده سوار گشتند، و پس از آن طوفان پدید آمد و آسمان به شدت بارید و دهروز، جهان را آب فراگرفت و به جز دو نفر کشتینشینان، همه انسانهای زمین غرق شدند. پس از مدتی، آبها فرورفتند و آسمان از باریدن ایستاد و کشتی دکالیون و پیرا، بر قله کوهی نشست و آن دو باقی مانده، به خشکی درآمدند. پس از پایان طوفان، دکالیون به پیشگاه زئوس قربانی کرد. زئوس به او و همسرش دستور داد که سنگهایی پشت سرشان بیاندازند. سنگهایی که دکالیون انداخت تبدیل به مردان شدند و سنگهایی که پیرا انداخت تبدیل به زنان شدند. یکی از پسران ایشان هلن نام داشت که یونانیان از آنها به وجود آمدند.
[ویرایش] ایرانیان
داستان طوفان و چگونگی روی دادن آن در متون دینی زردشتی و داستانهای اساطیر باستانی ایران نیز آمدهاست. داستان طوفان در کتاب وندیداد اوستا چنین آمدهاست که میان اهورامزدا و اهریمن جنگی درگرفت. اهورامزدا برای نابود ساختن اهریمن خواست در زمین طوفان سختی بفرستد، ولی میخواست انسانرا رهایی دهد و نگذارد که انسانها از بین بروند.
از این رو، اهورامزدا به جمشید آگاهی داده و به وی دستور میدهد: " ای جمشید، در این جهان خاکی، سرمای سختی خواهد شد، سرمای سختی که از آن نابود گردند، در آن برف بسیاری خواهد بارید، از فراز کوهها تا رود اردوی. ای جمشید، از سه جای جانوران خواهند گریخت. نخست از آنچه ترسناکترین جایها هستند، دوم آنچه در فراز کوهها هستند، سوم آنچه در دریاهای ژرف در خانههای استوار هستند. پیش از سرما، این سرزمین سرسبز است؛ آن را برف بجنباند و سپس ای جمشید برف آب شده و این جهان خاکی را ویران کند. همان جهانی که مردمان آن جای پای گوسفندان را میبینند؛ چنین جهان از طوفان آب ویران گردد. پس ای جمشید، غاری بساز که درازا و پهنای آن چون یک میدان اسب باشد. تخمه جانوران بیشه و ستور و مردم و مرغان و آتش سرخ را در آنجا ببر...در آنجا بهاندازه مسافت هزار قدم انبار کن؛ آنجا بازاری بساز که در آن سبزیها باشند و خوراکی که فاسد نشود. در آنجا خانهها بسازد، با اطاقها و ستونها و دیوارها و حصارها. آنجا تخمه تمام بزرگترین و بهترین و نیکوترین مردان و زنان زمین را ببر و تخمه بزرگترین و زیباترین جانوران را، آنجا تخمه بلندترین و خوشبوترین گیاهان و درختها را ببر، و تخمه خوشبوترین و نیکوترین خوراک را، تا وقتی که مردم در غار هستند، جفتجفت و دو به دو باشند تا نسل ایشان بماند."
خداوند جمشید را از وارد کردن این افراد بازمیدارد: کوژسینه، کوژپشت، ستمگر، درویش، فریبدهنده، بخیل، بددین، و کسی که دندانهایش بدترکیب است.
جمشید فرمان اهورامزدا را پیروی کرده و چنین غاری را ساخت. وندیداد، یک روز آن غار را یک سال دانستهاست.
بعضی از زرتشتیان، باور دارند که، غار جمشید و آنچه که در آن از انسان و حیوانات برده شده، امروز نیز محفوظ مانده و تا پایان جهان محفوظ خواهد ماند. این عقیده زرتشتیان بیشتر به داستان اصحاب کهف در قرآن شبیه است.