مقاله مسئولیت-اجتماعی-شرکتها

مقاله مسئولیت-اجتماعی-شرکتها (docx) 46 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 46 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

سايه روشنهايي از مسئوليت پذيري مسئوليت اجتماعي شركتها اشاره در نظرسنجي هزاره درباره مسئوليت اجتماعي شركتها كه در سپتامبر سال 1999 انجام شد، آمده است، «از هر سه شهروند، دو نفر مايلند شركتها از نقش تاريخي شان كه كسب سود، پرداخت ماليات، استخدام كاركنان و تبعيت از تمام قوانين است فراتر روند. يعني ميل دارند شركتها در تحقق هدفهاي اجتماعي گسترده تر نقش بسزايي داشته باشند». هر وجهـي از كسب و كار داراي يك بعـــد اجتماعي است. مسئوليت اجتماعي شركتها (CORPORATE SOCIALL RESPONSIBILITY)(CSR ) يعنـي رويــــــه هـاي باز و شفاف كسب و كار، يعني روشهايي كه مبتني بر ارزشهاي اخلاقي و احترام به كاركنان، جامعه و محيط زيست مي باشد. مسئوليت اجتماعي شركتها به اين منظور برنامه ريزي مي شود كه براي جامعه به طوركلي و براي سهامداران حامل ارزش پايدار باشد. حوزه مربوط به روش يا رويه كسب و كار دربرگيرنده يكي از پوياترين و چالش پذيرترين موضوعهايي است كه امروز رهبران شركتها با آن روبرو هستند. براي مديران امروز ديگر كافي نيست كه وظايفي چون برنامه ريزي، سازماندهي و كنترل را انجام دهند و خود را اثربخش بنامند بلكه پاسخگويي به نيازهاي جامعه و خواست شهروندان و مشتريان داخلي و خارجي سازمانهايشان از زمره وظايف بااهميت تـــــر آنان محسوب مي شود. مي توان گفت همانگونه كه مديران نحوه انجام وظايف سنتي را مي آموزند، بايد از چگونگي انجام چنين وظايف جديد نيز آگاه شوند زيرا شرايط امروز جهان و فضاهاي جديد كسب و كار ايجاب مي كند تا رهبران و مديران سازمانها و شركتهاي بزرگ كه در بازارهاي جهانـــــي يا بازارهاي درحال جهاني شدن نقش فعال و موثر دارند، تمام تلاش خود را متوجه ايجاد ارزش براي تمامي ذينفعان خود كنند و نوعي تعادل ميان بخشهاي اجتماعــــي، اقتصادي و زيست محيطي كسب و كارشان ايجاد نمايند. به طوركلي مي توان گفت مسئوليت اجتماعي شــــركتها (CSR) به ارائه روشهايي مي پردازد كه سازمانها در فضاهاي كسب و كار خود به آن عمل كنند و پاسخگوي توقعات جامعه، انتظارات تجاري، قانوني و اخلاقي اجتماعي آنان باشد. چرا كه سازمانها مسئوليتهاي بزرگـي در زمينه اجتماعي، اقتصادي و محيطي در قبال كاركنـــان، سهامداران، مشتريان، دولت، تاميـن كنندگان و تمامي ذينفعان خود برعهده دارند. آنچه كه مي تواند يك اعتماد و اطمينان دوجانبه را فراهم سازد و شركتها و سازمانها را به انباشت سرمايه و سوددهي هدايت كند، وجود فضايي پر از اعتماد در تجارت و اقتصاد است و اين قدم اول است براي پاسخگويي و حساب پـس دهي شركتها در قبال عملكرد خويش، قدمي كه اگرچه لازم است ولي براي مسئول بودن در قبال كليه ذينفعان ازجمله پيمانكاران، شركاي تجاري، انجمنها و نهادهاي مدني، سازمانهاي دولتي و درنهايت كل جامعه كافي نيست. چرا كه شركتها براي بقا و پايداريشان بايستي سوددهي و افزايش سرمايه را در فضاي رقابتي باز همراه با عملكردي سالم تحقق بخشند. درنهايت پايبندي و عمل به مسئوليتهاي اجتماعي نيازمند تمرين است و در اين تمرين بايد كه دل را بپردازيم و با ناب ترين ويژگيهاي انساني درهم آميزيم. بايد كه ارزشها را در درون باورهاي كهنه و رايج اسير نكنيم و در فضاي تنگ و تاريك كج فهمي ها عبوسش نسازيم. مسئوليتهاي اجتماعي شركتها و ارزشهاي محوري آنها را فلسفه اي نو، دلي نو، هوايي نو و فضايي نو بايد. پايبندي به مسئوليتهاي اجتماعي شركتها و ارزشهاي محوري، غفلتي آگاهانه از خويشتن را مي طلبد، غفلتي فراجسته و انديشيده. عوامل افزايش يا كاهش مسئوليت پذيري شركتهــا، چگونگي پايش و اندازه گيري مسئوليت پذيري، نقش مديران در گسترش مسئوليتهاي شركتها و دلايل روانشناختي مسئوليت پذيري يا عدم مسئوليت پذيري بسياري از شركتها درجهت احترام به ارزشهاي واقعي جامعه، مشتريان خود، مسايل زيست محيطي و استانداردها، از موضوعات و اهداف مهم اين گزارش مي باشد كه با افراد مصاحبه شونده درميان گذاشته شده است. كارشناساني كه دعوت تدبير را براي انجام مصاحبه پذيرفتند و نظرياتشان را درباره موضوع بسيار بااهميت مسئوليت پذيري شركتها در جامعه مطرح كردند، عبارتند از: - آقاي دكتر يوسف حجت، معاون محيط زيست انساني سازمان حفاظت محيط زيست. - آقاي دكتر محمود ساعتچي، استاد گروه مديريت دولتي، دانشگاه علامه طباطبايي. - آقاي مهندس محسن خليلي، رئيس هيات مديره كنفدراسيون صنايع ايران. - آقاي مهندس حسين ساساني، مدير طرحهاي استراتژيك شركت صنعتي بوتان. - آقاي مهندس محمدرضا بهزاديان، رئيس اتاق بازرگاني و صنايع و معادن تهران و نايب رئيس اتاق بازرگاني و صنايع و معادن ايران. رويكردي متعالي به كسب و كار مسئوليت اجتماعي سازمان، فراتر رفتن از چارچوب حداقل الزامات قانوني است كه سازمان در آن فعاليت دارد. اين تعريف، پاسخ نخستين پرسش ما از آقاي مهندس خليلي بود. از ايشان خواستيم تا تعاريفي از مسئوليت و مسئوليت پذيري ارائه دهند. وي در ادامه گفت: براســـــاس اين تعريف شركتها از نقش تاريخي شان كه كسب سود، پرداخت ماليات، استخدام كاركنان و تبعيت از قوانين است فراتر مي روند و در تحقق هدفهاي اجتمــاعي گسترده تر نقش بسزايي خواهند داشت. درواقع مسئوليت اجتماعي شركتها رويكردي متعالي به كسب و كار است كه تاثير اجتماعي يك سازمان بر جامعه چه داخلي و چه خارجي را مدنظر قرار مي دهد و هدف اصلي آن گردهم آوردن تمامي بخشها اعم از دولتي، خصوصي و داوطلبان جهت همكاري با يكديگر است تا از يك سو موجب همسويي منافع اقتصادي با محيط زيست و ازسوي ديگر سبب توفيق، رشد و پايداري كسب و كار گردد. البته بايد توجه داشت كه وابستگي كسب و كار به مسئوليت اجتماعي متناسب با نوع كار و اندازه واحد اقتصادي است، ليكن به لحاظ منافع و ارزشي كه مسئوليت پذيري اجتماعي براي هر كسب وكار سازمـان ايجاد مي كند، بهره گيري از آن را در اندازه هاي مختلف واحد اقتصادي ضروري مي سازد. بنابراين مسئوليت اجتماعي شركتها مختص به كسب و كارهاي بزرگ و سودآورتر شدن آنها نيست بلكه رفتار سازمـــاني تمامي شركتها و سازمانها را دربرمي گيرد. در اين راستا هر چه شركتهاي بزرگ نسبت به اصول اخلاقي و زيست محيطي خود حساس تر و آگاه تر شوند. شركتهاي كوچك نيز در مراوده و تبعيت از آنها مصرتر خواهند شد كه از اين طريق موجبات جلب اعتماد مشتريان و جامعه را فراهم سازند. اين پرسش را نيز از آقاي مهندس بهزاديان پرسيديم. وي درباره مسئوليت پذيري شركتها و سازمانها چنين گفت: مسئوليت اجتماعي امروزه مفهومي وسيعتر از فعاليتهاي گذشته دارد. به طور اعم به مجموعه فعاليتهايي اطلاق مي گردد كه صاحبان سرمايه و بنگاههاي اقتصادي به صورت داوطلبانه به عنوان يك عضو موثر و مفيد در جامعه انجام مي دهند. مسئوليت اجتماعي در مفهـــوم نوين را مي توان به اشكال زير تعريف كرد: - برنامه و ابزاري است براي گفتمان... بخش اقتصاد، سياست و جامعه با هدف ايجاد ارتقاي اعتماد عمومي به سرمايه گذاران و بنگاههاي اقتصادي آنان. - مسئوليت اجتماعي روشي است در مديريت اقتصادي براي توانمندكردن بنگاه و ايجاد رشد و توسعه پايدار در سه بعد اقتصاد، محيط زيست و اجتماع. - مسئوليت اجتماعي ايجاد فرصت براي بنگاههاي اقتصادي است كه مطالبي كه براي آنها از درجه اهميت زيادي برخوردار است را در جامعه مطرح كنند. - مسئوليت اجتماعي باعث ايجاد باور در بنگاهها مي شود كه خود را عضوي مسئول در جامعه بدانند. - مسئوليت اجتماعي جا انداختن اين مبحث در اقتصاد سياسي براي ايجاد يك بازار جهاني است. - مسئوليت اجتماعي به مفهوم ارتباطي پويا و پايدار بين بخشهاي اقتصادي و سياسي جامعه مي باشد. امروز بنگاههاي اقتصادي و صاحبان سرمايه و سهام هرچه بيشتر به اهميت مسئوليت اجتماعي خود پي برده اند. اما بايد درنظر داشت اين امر به مفهوم اين نيست كه مسئوليتهاي نهادهاي مدني، تشكلها، سياستمداران و دولت بايد به بنگاههاي اقتصادي منتقل شود. بلكه سازمانهاي جهاني، سه قوه، نهادهاي مدني و نظارت مردمي، همه و همه بايد درجهت ارتقاي مردم سالاري با رعايت حقوق انساني، براي توسعه و رشد استانداردهاي زندگي و رفاه عمومي، كوشا باشند. كاهش مسئوليتها در قبال نياز جامعه تدبير: آقــاي خليلي لطفاً دلايل كاهش مسئوليت پذيري شركتها را در قبـــــال مصرف كنندگان، دولت، سهامداران شركت و خواست كاركنان برشماريد. در يك بررسي كلي مي توان گفت كه عواملي نظير - بزرگ بودن ابعاد و اندازه دولت و تبعيت از قوانين و مقررات ناكارا در دستيابي به اهداف زيست محيطي و اجتماعي و همچنين عدم امكان جايگزيني روشهاي نوين غيراجباري با قوانين و مقررات دست و پاگير - افشانشدن اطلاعات و عدم شفاف سازي شركتها در راستاي تامين منافع مشتريان، كاركنان، اجتماعات، سرمايه گذاران و فعالان سازماني - حاكميت نداشتن مشتري در بازار و بي تاثيربودن تصميمات آنها در رفتار شركتها - درنظر نگرفتن ملاحظات زيست محيطي و مسئوليت پذيري اجتمـــاعي در ارزيابي سرمايه گذاران - رقابتي نبودن شرايط بازار و عدم انجام اقداماتي توسط شركتها براي مسئوليت پذيري شركا و سهامداران - در كاهش مسئوليت پذيري اجتماعي سازمانها و شركتهاي ايراني موثر بوده اند كه به رسم نمونه برخي راهكارهايي كه مي تواند در تحقق و تقويت مسئوليت اجتماعي شركتها منشا اثر باشد به شرح زير بيان مي گردد: - تدوين بيانيه اصول اخلاقي و دستورالعملها. - برقراري سيستم هايي براي شفافيت و تعهد سهامداران. - تدارك شيوه هاي بسيج كاركنان يا پشتيباني از آنان در اقدامات ابتكاري مربوط به جامعه. - تعريف و اندازه گيري معيارهاي اصلي كه ازطــريق اين معيارها عملكرد اجتماعي و زيست محيطي اندازه گيري و گزارش مي شود. - برقراري خط مشي و سيستم نظارت براي زنجيره عرضه مفاهيم مسئوليت اجتماعي شركتها. - گسترش فعاليتهاي ارتباطي اعم از داخلي و يا خارجي كه نسبت به فعاليتهـــــــاي مسئوليت پذيري اجتماعي ايجاد آگاهــــي مي كند. آقاي بهزاديان نيز درباره علل كاهش مسئوليتهاي شركتها درقبال نياز جامعه، چنين گفت: در سالهاي اوليه قرن بيست و يكم ما شاهد حوادث، نوسانات شديد سياسي و اقتصادي در عرصه جهان و ايران بوده ايم. نوسانات شديد در بورسهاي جهاني و نيز ادامه وضعيت ركود اقتصادي باعث افزايش تشويش اذهان عمومي و رشد بيشتر پديده بيكاري در جوامع شده است كه جامعه ما را نيز نگران كرده است. وضعيت اقتصادي باعث آن شده است كه انتقادات شديدي به سيستم اقتصادي مبتني بر بازار و شركتهاي چندمليتي شود. اذهان عمومي، بنگــــاههاي اقتصادي و سرمايه داران را آن گونه درنظر مي گيرند كه براي سود بيشتر به ضرر مصرف كننده و جامعه عمــل مي كنند. امروز مردم به طور فزاينده از بنگاههاي اقتصادي و سرمايه گذاران آنها انتظار دارند تا درمورد موضوعاتي مانند محيط زيست و شرايط بهبود اجتماعي فعال تر باشند. اكنون نه فقط تشكلها و نهادهاي مدني و همچنين سازمانهاي بين المللي از بنگاههاي اقتصادي انتظار پذيرش مسئوليت اجتماعي بيشتر را دارند بلكه قسمت عظيمي از مردم نيز در اين امر متوقع شده اند و خواستار تصويب قوانين و تشديد كنترل بنگاههاي اقتصادي هستند. مردم خواستار شفاف سازي فعاليت بنگاههاي اقتصادي شده اند. سلب اعتماد عمومي به سرمايه گذاران و بنگاههاي اقتصادي مي تواند نتايج منفي براي رشد و توسعه پايدار جامعه به بار آورد و باعث بحران سيستم اقتصادي شود. مسئوليت اجتماعي شركتها (CORPORATE SOCIAL RESPONSIBILITY) كه به اختصار CSR ناميده مي شود موضوع داغ در سالهاي اخير در سطح جهان بوده است تا آنجا كه سازمانهاي جهاني جامعه اروپايي بويژه سازمان ملل در اين زمينه فعالانه فعاليت كرده اند. تدبير: لطفاً راهكارهايي را كه موجب تقويت مسئوليتهاي اجتماعي شركتها مي شوند، برشماريد. آقاي بهزاديان: به اعتقاد من راهكارها در اين باره مي تواند به قرار زير باشد: ياري رساندن علمي و اجرايي، كاربردي براي تطبيق مدل CSR در بخش اقتصادي ايران و همواركردن راه توسعه و پيشرفت آن. اطلاع رساني و انتشار و آموزش CSR. گفتمان و رايزني دربخش سياسي، اقتصادي و اجتماعي و رسانه ها. ايجاد يك تصوير روشن و شفاف از مفهوم CSR. برپـــــايي كارگاههاي آموزشي، اجراي دوره هاي مشابه و ياري رساندن در اجرا و مميزي بنگاههاي اقتصادي در زمينه CSR. نهادينه شدن امر CSR در ايران به دليل شرايط ويژه و جلب اعتماد عمومي به سرمايه گذاران داخلي و خارجي و همچنين نظارت و تعميم اين احساس مسئوليت در نزد سرمايه گذاران و بنگاههاي اقتصادي كه اين مي تواند باعث صلح پايدار اجتماعي و نوعي بيمه و مصونيت بنگاههاي اقتصادي در جامعه ايران گردد، چرا كه اعتماد عمومي به بنگاههاي اقتصادي، نهادهاي مردمي و دولتي بزرگترين سرمايه است و اگر اين اعتماد به هدر رود جبران آن بسيار مشكل خواهدبود. تدبير: آقاي بهزاديان، به نظر شما براي افزايش توان رقابت شركتهاي ايراني با همتاهاي خارجي شان در زمينه مسئوليتهاي اجتماعي، چه مشتركاتي بايد ميان آنها ايجاد شود؟ از نكات مهمي كه موجب افزايش توان رقابت شركتهاي ايراني با همتاهاي خارجي مي شود، تقويت روند مسئوليتهاي اجتماعـــــي آنها مي باشد كه توجه به نكات زير در اين باره بسيار ضروري است: مسئوليت اجتماعي بايد داوطلبانه باشد و هر بنگــــاه اقتصادي در جهت دهي آن كوشا باشد ازطرفي خود بايد مديريت آن را به عهده بگيرد و از كنترل خارجي و بيروني بنگاه اجتناب نمايد. براي موفقيت در برنامه مسئوليت اجتماعي، طرح مذكور بايد از درون بنگاهها شكل بگيرد و به بيرون ارائه گردد. از طرفي همه بنگاهها بايد براساس توانائيها و شرايط ويژه خود اقدام به برنامه ريزي در زمينه مسئوليت اجتماعي نمايند. مسئوليت اجتماعي بايد به عنوان ابزاري قوي درجهت توانمندكردن، رقابتي بنگاههاي اقتصادي مدنظر قرار گيرد و از اين طريق رابطه برنده - برنده بين كاركنان - مشتريان - جامعه و ديگر ذينفعان برقرار گردد. مسئوليت پذيري بايد به عنوان برنامه اي براي توسعه و رشد پايدار در زمينه اقتصادي و محيط زيست و نيز ابزاري براي مبارزه با فساد در اشكال مختلف آن در جامعه درنظر گرفته شود. مسئوليت اجتماعي فرامرزي است و شامل فعاليتهـــا در سازمان ملل، سازمان جهاني كار مي شود و بايد ازطريق نهادهاي مدني و انجمنها در سراسر جهان توسعه يابد. تدبير: در ادامه اين گزارش، توجه شما را به نظر آقاي خليلي درباره مشتريان و مسئوليتهايي كه درمورد آنها و كل جامعه بايد رعايت شود، جلب مي نماييم. وي معتقد است: زمينه هاي اصلي اين مسئوليت مربــوط به حفاظت از محيط زيست و رفاه كاركنان است كه به طوركلي شامل اجتماع مدني و جامعه درحال و آينده مي شود. امروز شركتها قادر نخواهندبود منحصراً درقالب شخصيتهاي اقتصادي جدا از كل جامعه حركت نمايند بلكه ملاحظه ريسكهــاي زيست محيطي براي مديريت كنش مند امري حياتي است و در بازارهاي صنعتي براي جلب مشتري موثر است. بنابراين تلاش هرچه بيشتر براي رسيدن به توسعه پايدار در صدر مسئوليت اجتماعي سازمانها و شركتها قرار دارد. آموزش و توسعه رهبري از ديگر مسئوليتهاي اجتماعي شركتها و سازمانها است. چالش مربوط به آموزش همگاني و برخوردار از كيفيت يكي از مهمترين مسائلي است كه جهان امروز با آن روبرو است. آموزش، كليد دستيابي به توسعه پايدار، گسترش فرصتها و پيشبرد برابري و رفاه در تمام جوامع است. سرنوشت جوامع در عصر دانايي به آموزش مرتبط است كه كسب و كار مي تواند نقش خطيري در بخش آموزش ايفا كند. از ديگر مسئوليتهاي اجتماعي سازمانها و شركتها پيشبرد امر بهداشت در جامعه است. به طوري كه در كشورهاي صنعتي كارگاه به عنوان محيطي براي پيشبرد امر بهداشت پذيرفته شده است. تدبير: آقاي خليلي، چگونه مـــي توان مسئوليت پذيري شركتها را اندازه گيري كرد و نقش مديران ارشد شركتها در گسترش مسئوليتهايشان چيست؟ اندازه گيري مسئوليت پذيري اجتماعي شركتها را مي توان در سه زمينه منافع سهامداران و كاركنان، منافع جامعه و مردم و ملاحظات زيست محيطي انجام داد. در زمينه منافع سهامداران و كاركنان، ارتقاي عملكرد مالي، كاهش هزينه هاي عملياتي، اعتلاي نام و نشان شركت، افزايش فروش و اعتماد مشتري، بهره وري بيشتر و كيفيت بالاتر، كاهش نياز به وضع مقررات نوين، دسترسي به سرمايه، ارتقاي ايمني محصولات و كاهش نياز به تضمين هاي جديد ملاك عمل قرار مي گيرند. در بعد منافع جامعه و مردم نيز مشاركت در امور عام المنفعه، ارائه طرحهاي داوطلبانه كاركنان، مشاركت همگان در تحصيلات عمومي، اشتغــــــال و برنامه هاي كمك به بي خانمان ها، و ايمني و كيفيت محصول مدنظر قرار مي گيرند. در زمينه ملاحظات زيست محيطي، بازيافت هرچه بيشتر مواد، كاركرد و دوام بيشتر محصولات، استفـاده بيشتر از منابع تجديد شدني و به كـارگيري ابزارهاي مديريت زيسـت محيطي در طرحهاي كسب و كار شامل ارزيابي چرخه حيات و هزينه ها و استانداردهاي مديريت زيست محيطي به عنوان شاخصهاي مسئوليت پذيري شركتها مورداستفاده قرار مي گيرند. در اين راستا مديران ارشد شركتها با مشاركت در كنفرانسها و سمينارهاي مربوط به مسئوليت اجتماعي شركتها و نيز ازطريق مذاكره و رسيدن به نتايج مشترك با ديگر اركان جامعه مدني مثل سازمانهاي غيردولتي، سازمان ملل و دولتهاي محلي و منطقه اي مي توانند نقش مهمي را در اجراي استراتژي هاي مسئوليت اجتماعي سازمانها ايفا نمايند. قواعد جديد كسب و كار اين يك عادت انساني است وقتي كه به تاريكي قدم مي گذارد، چرا غي مي طلبد. پس پذيرش و عمل به مسئوليتهاي اجتماعي و ارزشهاي محوري، آن چراغي است كه بستر ســـــرآمدي شركتها و توسعه ملي را فراهم مي سازد. اين مطلب را آقاي مهندس ساساني كه در اين مصاحبه شركت داشتند در آغاز سخنان خود مطرح كردند. وي با بياني كلي، قواعد و رويكردهاي جديد كسب و كار را با توجه به مقوله مسئوليتهاي اجتماعي شركتها مطرح و نگاه پيشين و ديدگاه آينده نگر را در اين امر بيان كردند و افزودند، وقتي يك رويكرد يا مفهومي درميـــان كشورهاي پيشرفته مطرح مي شود و تصميم مي گيرند تا آن رويكرد و مفهوم به كار برده شود دو مرحله كلي را مدنظر مي گيرند: در مرحله اول: رويكرد يا مفهوم جديد بدون آنكه به عمق آن وارد شوند مطرح مي شود و كليه مـــــــوضوعات مرتبط با آن را مطرح مي سازنـــد. در اين مرحله جزئيات مطرح نمي شود بلكه سعي مي شود مفاهيم به شكل ساده و قابل فهم بيان شود اما تمام تلاش اين است تا بستري مهيا شود كه ادامه پياده سازي رويكرد موردنظر و تكامل مفاهيم مرتبط با آن تحقق يابد. دراين مرحله بيشتر بر بسترسازي موردنظر توجه جدي مي شود تا پرداختن به جزئيات. كه اگر اين بستر فراهم نشود، مفاهيم موردنظر عقيم و نازا مي شوند. مرحله دوم: در اين مرحله وقتي بستر و موضوعات مرتبط با رويكرد موردنظر در يك سطح قابل فهم، مهيا شد، سعي مي كنند، وارد عمق آن شوند و به شناسايي جزئيات رويكرد بپردازند. دراين حالت رويكرد در بستر مهيا شده صيقل داده مــي شود تا اين رويكرد از يك سو وضعيـت اقتصـادي و شرايط كســـب و كار را بهبود بخشد و ازسوي ديگر اين مفاهيم و رويكردها در راستاي تحقق آرزوهاي انساني و نهادينه كردن ارزشهاي محوري انساني - اجتماعي به كار گرفته شود به اين دليل در برخورد با هر رويكرد، يك نگاه قبلي يا پيشين وجود دارد كه به آن ديدگاه سنتي گفته مي شود و يك نگاه جديد و روبه جلو كه به ديدگاه آينده نگر معروف است. با اين توصيف مقوله مسئوليتهاي اجتماعي شركتها (CSR) هم از اين قاعده مستثني نيست. از نگاه پيشين يا رويكرد سنتي&، مسئوليت اجتماعي شركت تنها و تنها افزايش سود است تا جايي كه فقط در چارچوب قواعد بازي باقي بماند. يا تا جايي كه درگير رقابت آزاد بدون كلاهبرداري و فريب كاري باشد. اما طرفداران ديدگاه آينده نگر معتقدند، «ما همانطور كه استراتژي هايمان را در سراسر جهان دنبال مي كنيم، مسئوليتي اجتماعي و محيطي را نيز مي پذيريم، اين مسئوليت شامل ترويج يك اقتصاد پايدار و درك پاسخگويي ماست درقبال اقتصادها، محيط ها و جوامعي كه ما در سراسر جهان در آنها به كسب و كار مشغوليم». شايد بتوان نتيجه گرفت كه برخلاف ديدگاه سنتي، وظيفه شركتها و سازمانها تنها كسب سود و سودرساني نيست بلكه تمام شركتها و سازمانها در قبال محيط و فضاي كسب و كار خود چه در منطقه و چه جهان، مسئوليتهايي دارند. آنها بايد سعي كنند تا به توسعه همه جانبه اقتصادي براي خود، كشورشان و توسعه پايدار جهاني دست يابند. نبايد فراموش شود كه كسب و كار به دنبال بازسازي و توسعه محيط، رشد مي يابد پس بايد فضا و محيط كسب و كار خود را خوب بشناسيد. محيط زيست خوب، بازار خوب و دولت خوب، شاخصهاي مهمي هستند كه اگر بهينه باشند، فضا و محيط كسب و كار خوب نيز حاصل مي شود. در اينجا يك پرسش مطرح است و آن اينكه آيا (CSR) يا مسئوليتهاي اجتماعي شركتها در اصول اخلاقي&، گزارشهاي اجتماعي، نشانه هاي اجتماعي، جهاني شدن، زنجيره تامين، اخلاقيات و اعتبار شركتها، خلاصه مي شود؟ بايد گفت كه اين موارد تنها ده درصــــد از بالاي كوه يخي است كه ديده مي شود اما نود درصد بقيه اين كوه يخ كه در زير آب قرار دارد، درگير شدن در رويكردي است كه ازطريق فراتر رفتن داوطلبانه از الزامات قانوني ازطريق طرح پيشنهاد براي داشتن تعاملي منصفانه با ذينفعان در خلال داشتن گفتمان با آنها شكل مي گيرد. اين رويكرد شامل كارآفرينان، شركتهاي كوچك، متوسط و بزرگ مي شود. منظور از فراتر رفتن از الزامات قانوني يعني اينكه نه تنها بايستي مسئوليتهاي اجتماعي خود را انجام دهند بلكه بايد وظايف شهروندي نيز انجام شود. مانند پرداخت ماليات و حفظ مسايل زيست محيطي كه اگر بازهم فراتر برويم مي توان به مواردي چون ساختن مدرسه يا ايجاد امكانات عالي براي نيازمندان جامعه اشاره كرد. در اين باره سازمانها بايستي در توسعه همه جانبه ملي سهيم شوند و در راه توسعه جهاني گام بردارند. تعامل منصفانه به معناي ايجاد ارتباط با ذينفعان، توجه به حقوق بشر، بازسازي مديريت و توجه به موضوعات محيط زيست و منابع انساني است كه به طور منصفانه بايد به اين موارد توجه جدي شود. يك پرسش ديگر مطرح است و اينكه اين تعامل چگونه مي تواند رخ دهد؟ شايد بهترين شيوه، روش گفتمان است، بــايد شرايطي را مهيا كرد تا فضاي گفت وگو با كاركنان، ذينفعان، سهامداران و مشتريان شركت ايجاد شود. اين گفت و گوها بايد به گونه اي باشد تا نيازهاي ذينفعان شركت برطرف شود يعني تمام اعضاي داخلي و خارجي شركت مانند واحدهايي چون توليد، مالي، فروش و مشتريان از اين گفتمان بهره مند و نيازهايشان برطرف شود. نمي توان گفت در اين فرايند مثلاً فقط واحد فروش مشاركت دارد اين درحالي است كه تمامي واحدها دركل فرايند مشاركت دارند پس بهتر است تمام واحدها از مقوله CSR عميقاً مطلع و آگاه باشند. تدبير: به نظر شما شركتهاي ايراني براي داشتن تعامل بيشتر با همتاهاي خارجي خود (از زاويه مفاهيم CSR) چه مشتركاتي را بايد ايجاد كنند تا بتوانند در بازارهاي جهاني به كسب و كار و رقابت بپردازند؟ مهندس ساسانيشركتها بايد باور كنند كه اولاً در مقابل ذينفعان خود پاسخگو هستند و براي اين پاسخگويي بايد فضايي آزاد و پررقابت را در اقتصاد بوجود آورند. بنابراين: - در اين فضاي آزاد رقابتي بايد پاي بند اصول و ارزشهايي خاص باشند. - اين اصول و ارزشها بايد با ارزشهاي جهاني همسو باشد. - و استانداردهايي در زمينه پاسخگويي به نيازها و خواست ذينفعان خود تدوين نمايند. اين استانداردها نيز بايد با استانداردهاي موجود جهاني ازنظر مسئوليتهاي اجتماعي شركتها همسو باشد. تدبير: چگونه مي توان مسئوليت اجتماعي شركتها را اندازه گيري و پايش كرد؟ مهندس ساساني: براي آنكه مفاهيم CSR پايش شود بايد از سيستم هاي متداولي كه سازمانها براي ارزشيابي عملكرد خود استفاده مي كنند&، بهره گرفت. چون CSR بخشي ازعملكرد است پس براي اندازه گيري عملكرد كلي شركت بايد سيستمي يكپارچه براي اندازه گيري مسئوليت اجتمــاعي شركت داشته باشيم در اين حالت مي توان فعاليتهاي بازاريابي&، سرمايه گذاريها و فعاليتهاي راهبردي را نيز اندازه گيري كرد. من اعتقاد دارم بسياري از سيستم هايي كه در دنيا براي اندازه گيري CSR وجود دارد، كامل نيست و تنها بخشي از مسئوليتهاي اجتماعي شركتها را اندازه گيري و پوشش مي دهد نه تمام موضوعات آن را. اما در اين باره مي توان به يك سيستم كه همان سيستم «كارت امتيازي متوازن»، است اشاره كرد. اين سيستم به طور يكپارچه كل عملكرد يك سازمان را هم پايش و هم اندازه گيري مي كند و بهبود مي بخشد. در اين سيستم در وجه مالي، تامين رضايت كامل سهامداران، در وجه مشتري و بازار، تامين رضايت كامل مشتريان، در وجه كسب و كار، بهبود فرايندها و سيستم و در وجه يادگيري و رشد به ارتقاي قابليتهاي نيروي انساني و كاركنان توجه مي شود. اما ذينفعان ديگري مثل دولت، انجمن ها و اتحاديه ها نيز وجود دارند كه اين سيستم از پايش و اندازه گيري مسئوليتهايي كه شركتها درقبال آنها دارند عاجز و ناقص است به همين علت من وجه جديدي به چهار وجه ديگر اين سيستم افزوده ام با نام «وجه تامين رضايت ذينفعان بيروني و محيطي غيرمستقيم». اين وجه پنجم، كارت امتيازي متوازن را كامل و تمامي ذينفعان داخلي و خارجي را عادلانه و دقيق مدنظر مي گيرد. شرح كامل اين وجه و سيستم، طي مقاله اي در يكي از شماره هاي آتي ماهنامه تدبير مطرح خواهدشد. تدبير: در بهمن ماه سال گذشته همايشي با نام «همايش مسئوليتهاي اجتماعي شركتها»، در اتاق بازرگاني برگزار شد. لطفاً به عنوان دبير آن همايش بفرمائيد چه اهدافي را درجهت معرفي مسئوليتهاي اجتماعي شركتها دنبال مي كرديد؟ مهندس ساساني: اهداف بسياري در آن همايش درباره CSR پيگيري شد كه خلاصه آنها چنين است: بالابردن آگاهي سازمانها و شركتها از فضاي كسب و كار مبتني بر مسئوليت اجتماعي شركتها آشنايي با نحوه عملكرد شركتها در حوزه مسئوليتهاي خود در قبال مردم و جامعه ايجاد زمينه هاي مشاركت در جامعهافزايش توان شركتها در زمينه چگونگي تمركز بر آينده براي پيش بيني علايق عموميآشنايي با نحوه پشتيباني و تقويت شركتها از جوامع خودجلب مشاركت و انگيزه مند نمودن شركتها در تــوسعه و گسترش مفاهيم زيربنايي مسئوليت هاي اجتماعي توانمندسازي شركتها در زمينه پيش بيني نگراني ها مردم و جامعه و ارزيابي تاثيرات بالقوه آنها بر جامعه بهبود توان شناسايي و ارزيابي شركتها از تاثيرات اهداف كليدي، استراتژي ها، اقدامات و روشهاي اجرايي شان بر موضوعات قانوني / مقرراتي / اخلاقي افزايش شناخت شركتها از اثرات فعلي و آينده محصولات / خدمات / تسهيلات / عمليات خود بر جامعه آشنايي با فعاليتها و اقداماتي كه سبب افزايش مشاركت اجتماعي شركتها مي شود. آشنايي با ريسكها و پيامدهاي اجتماعي در فرايند تحقق اهداف و استانداردهاي حوزه مسئوليت اجتماعي شركتها آشنايي با پايش، اندازه گيري و گزارش دهي اهداف و برنامه هاي مسئوليت اجتماعي شركتها. تدبير:لطفا محورهاي مهم آن همايش را نيز نام ببريد. مهندس ساساني: محورهاي موردبحث در آن همايش عبارت بودند از جهاني شدن و فعاليتهاي مرتبط با مسئوليتهاي اجتماعي شركتها ارزشهاي محوري، اصول اخلاقي و مسئوليت اجتماعي شركتها مباني و تفسير و تحول مسئوليت اجتماعي و شهروندي شركتها استراتژي هاي توسعه پايدار و مسئوليتهاي شهروندي شركتها جهاني شدن، مسئوليت اجتماعي و قوانين بازارهاي مالي بهينه كاوي شاخصهاي مناسب شهروندي شركتها فرهنگ سازماني و شهروندي شركتها اصول اخلاقي و مباحث اجتماعي در مديريت مديريت ريسك اجتماعي در مديريت مديريت ريسك اجتماعي و توسعه پايدار استانداردهاي پاسخگويي، مكانيزمهاي جديد دولتي، حسابداري محيطي و اجتماعي مسئوليت اجتماعي و ابزارهاي تصميم گيري معيارهاي اخلاقي، اجتماعي و عملكرد پيراموني تاثير ماليات بر رفتار شركتها مسئوليت اجتماعي و بازاريابي قوانين حاكم بر شركتها و مسئوليت اجتماعي سيستم هاي اندازه گيري، پايش، پيگيري و گزارش دهي و اهداف و استراتژي هاي مسئوليت اجتماعي شركتها يكپارچگي كسب و كار و مسئوليت اجتماعي شركتها اتحاد و همسويي كسب و كارها و مسئوليت اجتماعي شركتها. مهندس ساساني در پايان افزود، ما براي برنامه ريزي و پياده سازي اصول و بنيانهاي مسئوليت اجتماعي شركتها و دستيابي به يك توسعه پايدار در مسير مسئوليت اجتماعي شركتها و كسب جايگاه لازم در ابعاد اجتماعي، اقتصادي، انساني و تكنولوژيك در جهان امروز، نيازمند تفكري هستيم كه ما را به حركت وادارد و هر لحظه درگوشمان بخواند كه تنها چيزي كه براي شروع نياز داريم يك چشم انداز و روياي بلندپروازانه است، چشم انداز و رويايي كه بتواند در بهتر از گذشته بودن ما را ياري دهد وتنها چيزي كه بايد در وجودمان داشته باشيم باور است. باوري كه تضمين كند روياهايمان به واقعيت خواهدپيوست. پس تنها چيزي كه بايد انجام دهيم عمل است كه زمان عمل همين حالاست. نگاه روانشناسي به مسئوليت اجتماعي شركتها موضوع مسئوليتهاي اجتماعي شركتها و سازمانها، موضوعي است بسيار گسترده كه دلايل رعايت يا عدم رعايت آن، ريشه در مسايل گوناگون دارد. مسايلي چون اقتصاد، قانون، آموزشهاي مديريتي، ارتباطات و ... كه از نگاه روانشناسي بهره وري پيوسته اين پرسش مطرح است كه چرا برخي سازمانها سعي دارند به حقوق مشتريان خود ازنظر رعايت كيفيت محصول، خدمات و مسايل «زيست محيطي» توجه كنند و مسئوليت اجتماعي خود را در قبال جامعه به خوبي انجام دهند. اما بسياري ديگر از سازمانها با حقوق مصرف كنندگان و مسئوليتهاي خود غريب هستند. ريشه چنين غفلتهايي در چيست؟ آيا به فرد مربوط است يا به شرايط محيطي يا ساختار اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه ربط دارد؟ پاسخ چنين پرسشهايي را از زبان آقاي دكتر محمود ساعتچي با هم مي خوانيم: پيش از پرداختن به اين پرسش بايد تصويري كلي از سازمان ترسيم كنيم و درباره نقشها و وظايف آن سخن بگويم. در تعريف سازمان گفته شده است سازمان يعني هماهنگي معقول فعاليتهاي تعدادي از افراد براي دستيابي به يك هدف يا منظور مشترك ازطريق تقسيم كار و وظايف و از مجراي سلسله مراتب اختيار و مسئوليتهاي قانوني. براساس اين تعريف، مـي توان افزود كه بهره برداري موثر از كار و تلاش انسانها بايد آن گونه سازمان داده شود تا منجر به توليد كالا و خدمات با كيفيت شود. هر سازمان داراي گروههاي بسياري است، هر گروه درمورد رفتارهاي صحيح و مناسب، خود هنجارهايي را به وجود مي آورد و اين هنجارها براساس نوع كاري كه لازم است انجام گيرد، توسعه مي يابد. چون فرد به تنهايي قادر نيست تمامي احتياجات و آرزوهاي خود را برآورده سازد و براي دستيابي به اين هدف، فاقد تــوانايي، قدرت، زمان و مقاومت كافي مي باشد، بنابراين ناگزير است نيازهاي خود را به كمك ديگران و با اتكا به آنها برآورده سـازد. مي دانيم وقتي چند نفر تلاشهاي خود را با يكديگرهماهنگ مي سازنــــــــد، متوجه مي شونـــد قادرند كارهايي را انجــــام دهند كه از عهده هريك از آنان به تنهايي برنمي آيد. بزرگترين سازمانها يا جوامع نيز ازطريق ايجاد هماهنگي ميان فعاليتهاي بسياري از افراد خود به اهدافشان دست مي يابند. تلاش هماهنگ افراد بــــاعث مي شود تا اهداف هريك از اعضاي آنها نيز محقق شود. زيرا هدف، قصد يا اعتقاد اصلي و زيربنايي مفهوم سازمان، هماهنگي بين تلاش افراد درجهت ارضاي نياز جامعه است. امروز ساختار سازمانها تغيير كرده است و سازمانها نيز در داخل سازمانهاي ديگر قرار دارند. به عبارتي هر سازمان جزيي از يك سازمان ديگر است. جامعه نيز كه بزرگترين واحد زندگي بشري است، در درون خود سازمانها و موسسات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، توليدي، سياسي و دولتي بسياري را جاي داده است. بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه سازمانها براي ارضاي نيازهاي آدمها شكل گرفته اند. مي توان اين نيازها را تقسيم بندي و براساس سلسله مراتب طبقه بندي كرد. در يك طبقه بندي گفته شده است. اين نيازها شامل نيازهاي فيزيولوژيكي، نيازهاي امنيتي، احترام به خود، عشق و تعلق و نياز به خود شكوفايي مي باشد. يكي از عواملي كه باعث ادامه حيات سازمانها مي شود، مسئوليت پذيري آنها در مقابل ساير انسانها، افراد و گروههاي داخل و خارج از سازمان است. عوامل بسيار ديگري در حيات سازمـــانها دخالت دارد. ازجمله مسئوليت پذيري آنها در مقابل: - سازمانهاي توليدي و خدماتي. - جامعه اي كه سازمان در آن فعاليت دارد به طـــــوركلي، مسئوليتهاي سازمانها را مي توان طبقه بندي كرد. اين مسئوليتها نسبت به موارد زير است: نسبت به افزايش سطح بهداشت جسماني - روانشناختي افراد در درون سازمان. نسبت به ايجاد آن چنان جوّ و فضاي كاري كه نشاط آور و سالم باشد. نسبت به حفظ محيط زيست در محدوده فعاليت و محيط فيزيكي خود. نسبت به كاركنان، مشتريان، اجتماع و كلي تر، جامعه. تدبير: مديران و رهبران سازمانها تا چه ميزان و چگونه مي توانند در انجام مسئوليتهاي اجتماعي خود نقش آفرين باشند؟ دكتر ساعتچي: اينكه سازمانها و مديرانشان چقدر در ايفاي مسئوليتهاي خود در قبال عوامل داخلي وخارجي سازمان نقش دارند، پرسشي است كه پاسخ آن را بايد ازطريق انجام پژوهش و مشاهده بيابيم. تصور من اين است كه چون سازمانها براي ادامه اثربخش زندگي مردم شكل مي گيرند. پس مسئوليتهاي چندجانبه اي را برعهده دارند. ما سازماني را نمي شناسيم كه آن را مفيد و سالم تشخيص دهيم اما مسئوليتهاي اجتماعي خود را در قبال مردم، محيط زيست و جامعه به درستي انجام ندهد. من در پژوهشها و مشاهدات خود طي تعامل و صحبت با هزاران مدير در كارگاههاي آموزشي كه در سازمانهاي مختلف تشكيل شــده است، پيوسته اظهار كرده ام كه براي دستيابي به آرمانهاي هر سازمان، اين مديران هستند كه بايد امكانات چنين دستيابي را فراهم آورند. اما به دلايلي مختلف، در مديريت كشور و در مديريت بخشهاي مختلف سازماني، شاهد نوعي كاهش اثربخشي يا نوعي بحران هستيم. چرا اين اتفاق افتاده است. شايد پاسخ اين است كه نگاهي نظام مند به سازمانها نداشته ايم. مي دانيم كه وقتي هر كدام از ما وارد يك سازمان مي شويم، فرهنگ خاص خود را نيز به آن سازمان مـــــي بريم. حال اگر فرهنگ و جوّ سازماني به گونه اي باشد كه براي ما در آن سازمان خاص، جامعه پذيري اتفاق بيفتد، يعني فرهنگ آن سازمان را بپذيريم و ناگزير باشيم خود را براساس آن فرهنگ تعديل يا تغيير دهيم، آنگاه آموزش مديريت، مهمترين ابزار براي اين تغيير و اصلاح رفتار است. در اين باره اگر سازمانها را به خوبي مطالعه كنيم مشاهده مي كنيم كه آنها به برنامه هاي آموزش مديريت به معناي جامع و اثربخش توجه ندارند. آنچه من طي 40 سال تعامل و همكاري باسازمانهاي گوناگون مشاهده كرده ام اين است كه اگر اغراق نباشد مديران بيشتر سازمانها، مساله آموزش مديريت اثربخش را جدي نمي گيرند. بنابراين هر مديري مطابق آنچه كه در خانواده خود مشاهده و آموخته است يا فكر مي كند كه درست است، عمل مي كند و محل تحت نظارت خود را اداره مي كند. اين نوع رهبري و مديريت غالباً غيرعلمي و ناكارآمد، مي تواند اثربخش باشد يا نباشد. طبيعي است كه هر مدير در دوران رشد خود در خانواده، نوعي رهبري عامرانه و گاه مديريت استبدادي را تجربه كرده است. اين تجربه مي تواند در اعمال رهبري و مديريت او موثر افتد و ناخودآگاه گمان كند كه چنين شيوه مديريتي مي تواند درست باشد. حال اگر آموزشهاي مديريتي يك سازمان حداقل يا درحد صفر باشد، مي توان انتظار داشت كه اثربخشي و كارايي مديران در آن سازمان خاص به حــــد بهينه نرسد. براي مشاهده اين وضع تأسف بار كافي است به هر سازماني كه مايل هستيم مراجعه كنيم و سبكها و شيوه هاي مديريتي آن را به عنوان يك محقق يا متخصص مسايل مديريتي، مشاهده كنيم. مشكل اصلي سازمانها ما به ويژه اگر دولتي باشند، فقدان آموزشهاي جامع و كل نگر در مديريت است. ما در كشور خود بسيار غني هستيم و از حيث فرهنگ، داراي فرهنگي بسيار غني و مملو از ارزشهاي جهاني هستيم پس چرا نبايد همپاي كشوري چون ژاپن يا كره جنوبي از امكانات بالقوه خود بهره بگيريم و رشد بيابيم. به نظر من دلايل را بايد در مديريت و رهبري سازمانها جست و جو كرد. در اينجا يك پرســـش مطرح مي شود كه چرا مديران ما آموزشهاي جامع و كل نگر مديريتي را نمي بينند. بايدگفت علت در شيوه و سبك ارزيابي عملكرد شغلي آنهاست كه به شيوه اي جامع و به طور جدي انجام نمي شود. چرا چنين است، چون آموزشهاي آنها اثربخش و جامع نبوده است. علت اينكه درست آموزش نمي بينند اين است كه انتخاب آنها با روش علمي و با معيارهاي مناسب انجام نمي شود و چــرا چنين است؟ چون مشاغل آنها به درستي ارزيابي نمي شود و مشــــوّق مالي مناسبي براي آنان مشخص نمي شود و دليل اين مشكل از آنجاست كه شغل مديران با شيــوه هاي علمي تجزيه و تحليل نمي شود. به نظـــــر من وظايف مديران بايد به طوركامل تعيين شود و ويژگيهاي شناختي، هيجاني و حركتي آنها نيز با روشهاي علمي نيز مشخص شود. اين شش عامل كه گفته شد، عوامل درون سازماني هستند كه بر بهره وري سازمان بسيار موثر مي باشند. اين عوامل اصلي در مدل واره يا پارادايم معروف «مناباماس» مربوط به نظريه چندعاملــي بهره وري ساعتچي مطرح شده است. گفتني است كه مدل واره «مناباماس» به معناي «مدل نظام مند انتخاب و به كارگيري اثربخش منابع انساني در سازمانها» تعريف شده است. اگر سازماني اراده كند براساس مدل واره «مناباماس» عمل كند، بي ترديد شاهد پيدايي مديراني خواهدبود كه از جهات مختلف بين همگنان خود، نمونه خواهندبود. تدبير: به نظر شما راهكارها براي رفع اين تنگناها كدامند؟ دكتر ساعتچي: باتوجه به شرايط كنوني كشورمان و نيز باتوجه به عوامل درون سازماني اصلي و مكمل. همين طور عوامل برون سازماني مثل نظام اداري كشور، فرهنگ جامعه، وضعيت اقتصـادي و نقش جناحها بر سازمانها و... مي توان گفت، هر سازمـاني ايـن توانايــــي هايي را دارد و مي تواند درشرايط فعلي، اندازه كارايي و اثربخشي شغلي كاركنان خود را به ميزان قابل توجهي افزايش دهد. اگر چه مديران سازمانها امكان كنترل عوامل برون سازماني را يا ندارند يا اين كنترل در شرايط محدودي است، اما كنترل مديران بر عوامل درون سازماني، قابل توجه است. در هر حال اين كنترل بايد جدي گرفته شود و اولين گام اين است كه تصميم گرفته شود مشاغل يك سازمان خاص با روشهاي علمي تجزيه وتحليل شوند و بعد براساس هر شغل براي آن مشوّق مالي با روش منطقي تعيين گردد، سپس مراحل ششگانه مدل واره «مناباماس» طي شود. به نظر من اگر بپرسيم كه راه خروج از اين بحران براي سازمانها چيست، مي گويم موثرترين شيوه، تشكيل يا برپايي كارگاههاي آموزشي براي مديران سازمانهاي گوناگون در سطح جامعه است و براي دستيابي به سطوح بالاتر بهره وري بايد كليه مديران هر سازمان يعني بالاترين مقام سازمان تا سرپرستان خط اول در اين كارگاههاي آموزشي، شركت جويند. زيرا اگر بدنه مديريت توسط متخصصان زبده آموزشهاي جدي و كل نگر و نيز اثربخش ببيند، باعث مي شود نگرش آنان در سطوح مختلف ســازمانها به تدريج درجهت افزايـش بهره وري و به شيوه اي نــظام مند، بومي و هدفمند تغيير يابد. در دل اين آموزشها، اتفاقات ديگري نيز رخ مي دهـد مثـلاً در اين كارگاههــاي آموزشي، مديران بــه طورعملي با سبكهاي رهبري اثربخش آشنا مي شوند. مديران در اين كارگاهها از يك سو، اداره گروههايـي خاص را برعهده مـــــي گيرند و شرايطي فراهم مي آيد تا خود و افراد گروه خود را ارزيابي كنند. و از سوي ديگر همگنانشان آنها را ارزيابي نمايند. نتايجي را كه من طي سالهاي بسيار، از برپايي اين كارگاهها بدست آورده ام، در صحبت هاي مديران پس از برپايي كارگاهها نهفته است. بعضي از آنان درپايان كارگاههاي آموزشي خود به اتفاق چنين اظهار مي كنند: «من طي سالهاي بسيار، فكر مي كردم كه مديري موفق هستم، اما در اين كارگاه مشاهده كردم، چقدر به بيراهه مي رفتم». و اين آغاز حركت است. مسئوليتهاي زيست محيطي حفظ محيط زيست و حفاظت از محيط طبيعي با گسترش فناوريهاي جديد، سازمانها و مراكز صنعتي را با چالشهايي مواجه كرده است. امروز آلودگي گوناگون زيست محيطي رشد فزاينده اي يافته و مسئوليتهاي اجتماعي واحدهاي بزرگ صنعتي و توليدي را بسيار پيچيده ساخته است. از اين رو مبحث مسئوليتهاي زيست محيطي صنايع و آنچه را كه به فضا و محيط اطراف واحدهاي توليدي كوچك و بزرگ مربوط مي شود، با آقاي دكتر حجت درميان گذاشتيم. وي مسئوليت را جزو وظايف مديريت تمامي واحدها دانست و افزود، تعريف مسئوليت پذيري نسبت به يك قرن پيش تغيير بزرگي كرده است. در گذشته سازمانهاي توليدكننده تنها مسئول درآمدسازي بودند و توليد، محور اصلي كارشان بود. اما از چند دهه قبل به اين سمت نگاه به مسئوليتهاي سازماني تغيير كرد و توليدكنندگان توجه بيشتري به مشتريان معطوف داشتند، پس به مرور عرضه نسبت بـــــه تقاضا افزايش يافت. امروز مصرف كنندگان چه به صورت مستقيم (داخلي) و چه غيرمستقيم (افراد جامعه) تعريف مي شوند و آنچه اهميت ويژه دارد رضايت مشتريان و ساير مصرف كنندگان است. گذشته از مسئوليتهايي كه موجب رضايت مصرف كننده ازنظر كيفيت و ارائه خدمات مي شود، مسئوليت بزرگتري متوجه واحدهاي صنعتي و توليدي است و آن توجه به مسايل ايمني و مسايل زيست محيطي است كه به نظر مي رسد اين دو بسيار مهمترند. اگرچه مساله زيباشناختي در توليد از اصول بااهميت است، اما پرداختن به مسايلي چون حفظ محيط طبيعي كه همگان از آن بهره مي برند يا پرداختن به امنيت محصول در توليد، به حيات انسانها ربط پيدا مي كند. در هر حال يك توليدكننده مسئول، اين گونه مي انديشد كه هر محصولي كه توليــــد مي شود، درنهايت روانه جامعه مي شــــود و در چرخه زندگي انسانها قرار مي گيرد (LIFE CYCLE) . بنابراين توليدكنندگان نمي توانند فكر كنند كه فقط مسئوليت توليد محصولات را برعهده دارند بلكه آنها تا زماني كه محصول توليديشان در جامعه و چرخه زندگي حضور دارد، نسبت به آن مسئول هستند. به عبارتي اين مسئوليت از طراحي تا بازيافت ادامه دارد. چرا كه يك محصول ممكن است نوعي آلودگي ايجاد كند يا انرژيها را بيش از حد مصرف نمايد. يا حين كار موجب احتراق شود و يا آبها را آلوده سازد، بدرستي معلوم نيست كه آيا تمام محصولات درنهايت به طبيعت بازمي گردند يا خير. به همين خاطر است كه توليدكنندگان بايد با مسئوليتهاي اجتماعي خود درقبال مشتريان ازنظر كيفيت و تبعات حضور محصول در چرخه زندگي انسانها آشنا بوده و نسبت به رعايت مسئوليتهاي خود پايبند باشند. تدبير: چگونه مي توان مسئوليت اجتماعي شركتها و توليدكنندگان را به آنها القا كرد؟ دكتر حجت: بي ترديد احساس مسئوليت در هر زمينه اي نياز به انگيزه هاي دروني و بيروني دارد. و با تعطيل كردن واحدهايي كه به وظايف و مسئوليتهاي خود پايبند نيستند، چيزي اصلاح نمي شود. در تمام دنيا درباره تعطيل كردن واحدهاي آلوده تفكر مي شود اما به نظر مــــي رسد تعطيلي واحدها راه حل مناسبي نيست. خوشبختانه در كشورمان با شروع برنامه سوم توسعه، مكانيزم هايي براي اصلاح آلودگي هاي زيست محيطي برطبق بند (ج) ماده 104 و 134 قانون برنامه سوم تدوين شده است كه به مسايل اقتصادي و محيط زيست توجه خاصي دارد و اميدواريم اين توجه تداوم داشته باشد. اما براي آن دسته از واحدهايي كه مسئوليتهاي خود را در حفظ محيط طبيعي خود و ديگران به خوبي انجام نمي دهند جرايمي درنظر گرفته شده است كه درصورت عدم پرداخت به صورت تصاعدي، افزايش مي يابد. با درنظر گرفتن مسايل اقتصادي، توليدكنندگان ترجيح مي دهند عملكرد خود را در رابطه با مسايل زيست محيطي اصلاح كنند كه نتايج بسيار خوبي از اين شيوه تفكر حاصل شده است ما نيز با اضافه كردن مواد اصلاحي در قانون برنامه سوم، بحث محيط زيست را از يك بحث خارجي به يك بحث داخلي تبديل كرده ايم. بنابراين واحدهاي صنعتي كه مسايل مالي را مدنظر دارند سعي مي كنند با رعايت موازين قانوني خود را مجبور به پرداخت جريمه نسازند چرا كه هر انسان با هر شخصيت وقتي كاري را انجام مي دهد، انجام آن كار براي او يا بايد داراي ارزش باشد يا صرفه اقتصادي و يا ايجاب و قانون داشته باشد كه نقش سياستگذاران در قانونمندي بسيار مهم است. خوشبختانه ساختار مسايل زيست محيطي به گونه اي طراحي شده است كه واحدهاي جديدي كه شروع به كار مي كنند، از ابتدا همراستا با محيط زيست مي شوند. به طوركلي سعي بر اين است كه تا تمام واحدهاي صنعتي با ما هماهنگ باشند مثلاً مسئولان خطوط توليد و خروجي واحدهاي بزرگ مانند نيروگاهها و پتروشيمي موظف به ارزيابي مسايل زيست محيطي خود هستند. متاسفانه واحدهاي خدماتي براي تاسيس واحدهاي خود، آن طور كه بايـــد با سازمان محيط زيست مشورت نمي كنند و چندان تحت كنترل نيستند. در اين باره شيوه هاي متعددي براي آموزش آن دسته از واحدها، كارخانه ها يا شركتهايي كه مسئوليت كمتـــــري نسبت به جامعه نشان مي دهند وجود دارد. مانند برپايي همايش هايي كه با نام «صنايع سبز» حدود 5 سال است كه برپــــا مي شود. با برپايي چنين همايشهايي مي توان فعــاليتهاي شركتها و واحدهاي توليدي - صنعتي را با مسايل محيط زيست همراستا كرد كه اين خود نوعي ارزش است. ديگرانتخاب شركتهايي است كه در انجام مسئوليتهاي خود در رابطه با مسايل زيست محيطي كوشا هستند. ما اين گونه شركتها را همه ساله در اواخر بهار و اوايل تابستان به عنوان شركتهاي مسئول معرفي مي كنيم. انجام تبليغات مي تواند در آموزش شركتهاي بي توجه به مسايل محيط زيست، بسيار موثر باشد. دادن لوح تقدير به دوستداران محيط زيست و اقدامات مشابه نيز شيوه ديگري است كه مي تواند ازنظر فرهنگي داراي بار ارزشي خاصي باشد. تدبير: به نظر شما ارتباط رعايت مسئوليتهاي اجتماعي شركتها و توسعه پايدار چيست؟ دكتر حجت: ابتدا بايد گفته شود كه توسعه پايدار به توسعه اي اطلاق مي شود كه خود باعث نابودي خود نشود، اما توسعه ناپايدار يعني توسعه اي كه بدون توجه به مسئوليتهاي اجتماعي حركت مي كند. چگونگي توسعه طي چند دهه گذشته به توسعه كشورمان صدمه زده است و مي توان گفت توسعه بي رويه اتفاقاً باعث شده است تا اصل توسعه زيرسوال برود. اگر به سه محور فقر، مسايل فرهنگي و محيط زيست كه از محورهاي اساسي در توسعه پايدار هستند دقت شود، متوجه مي شويم كه اهميت اين سه تا به آنجا بوده است كه حتي كشورهاي توسعه يافته نيز پي برده اند، چنانچه به رفع فقر در كشورهاي جنوب كمك نشود، عدم توسعه كشورهاي فقير ممكن است اصل توسعه در كشورهاي شمال را نيز به خطر اندازد. لذا كمك به كشورهاي فقيرتر و كمتر توسعه يافته را در دستور كار خود قرار داده اند. نبايد فراموش كرد كه هدف اصلي در توسعه پايدار رفاه تمام انسانهاست. تدبير: چه راهكارهايي را براي رفع تنگناهاي موجود پيشنهاد مي كنيد؟ دكتر حجت: به نظر مي رسد بهترين راهكار قانون و قانونمندي و توجه به ارزشهاست كه اگر اين سه رعايت نشوند دچار نوعي تنگنا خواهيم شد. من معتقدم كه ارزش گذاري ها و صرفه هاي اقتصادي درخصوص مسايل زيست محيطي قانون خاص خود را مــــــــي خواهد. بنابراين بايد قانونمندي را به سمت حفظ محيط زيست سوق دهيم و حفظ محيط زيست تبديل به يك ارزش شود. درگذشته در ارتباط با مواردي چون آلودگي هوا قانون خاصي وجود نداشت اما در سال 1374 اين قانون تصويب شد كه خوشبختانه در لوايح برنامه چهارم توسعه، موارد زيادي درباره آلودگي هاي زيست محيطي لحاظ شده است. البته قوانين جديد ديگري چون «قانون مديريت پسماندها» (شامل پسماندهاي شهري، بيمارستاني و صنعتي) نيز درحال تصويب است. بنابراين براي رفع تنگناها به قوانيني نياز داريم كه در موارد بالا به خوبي عمل كنند، اگرچه اجراي آنها براي ما قدري با مشكل روبروست. زيرا سازمان محيط زيست اصولاً يك سازمان مجري نيست. به همين دليل ساير سازمانها و ارگانها مانند دادگاهها، قوه قضائيه، نيروي انتظامي و راهنمايي و رانندگي مي توانند در برابر تخلفات زيست محيطي برخورد كنند درحالي كه اين از حوزه اختيارات سازمان محيط زيست است. ازطرفي بسياري از معضلات زيست محيطي، در بلندمدت ايجاد شده اند و حل آنها امروز در كوتاه مدت ممكن نيست. بنابراين زمان نياز است تا معضلات فعلي رفع شود، طوري كه در كنارشان بحرانهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نيز پيش نيايد. پس بايد به مسايل محيط زيست به شكل ملي نگاه كنيم و به صورت زيست محيطي عمل كنيم. به طوركلي مي توانم بگويم براي رشد نگاه ملي به مسايل محيط زيست در جامعه، بايد از كتابهاي درســي شروع كرد. ايجاد تغيير در برنامه هاي راديو و تلويزيون، جرايد و نيز توسعه برنامه هاي علمي، مي تواند به رشد تفكر ملي درباره مسايل زيست محيطي كمك كند. به نظر مي رسد توسعه و حفظ محيط زيست، نياز به آموزش و اطلاع رساني بسيار گسترده درتمـــام امور دارد. اين آموزش و اطلاع رساني در سطوح و اقشار جامعه بايد رخ دهد. اقشاري چون كودكان و قشرهاي مشخصي مانند زنان، كارگران، مسئولان، كشاورزان، سياستگذاران، قانونگذاران و مجريان در جامعه. از سوي ديگر رشد و توسعه گردشگري و نيز انجام سرمايه گذاري هاي بلندمدت در زمينه هاي فرهنگي و اقتصـادي مي تواند فرايند رشد نگاه ملي به مسايل زيست محيطي و عمل به آن را با موفقيت روبرو سازد. كه در اين راستا جشنواره ها و برنامه هايي انجام گرفته و طرحهايي نيز درحال اجرا است. در اين باره مي توان به جشنواره فيلم سبز براي هنرمندان، جشنواره صنايع سبز ويژه صنعتگران، جشنواره هاي پژوهشي براي اساتيد دانشگاه و جشنواره اديان، اسلام و محيط زيست، ويژه مذاهب اشاره كرد. گفتني است كه براي رشد و توسعه ديدگاه ملي درخصوص مسايل زيست محيطي برنامه هاي خاصي درجهت رشد كودكان در زمينه مسايل محيط زيست برپا شده و اجرا مي شود كه به صورت بازيهاي كامپيوتري و پازل مي باشد. منبع: سيـدمهــدي الواني - سيداحمد رضا قاسمي - مديريت و مسئوليت هاي اجتماعي سازمان- تهران - نشر مركز آموزش مديريت دولتي - 1377. به سوي مسئوليت اجتماعي بيشتر عصـــر حاضر را «عصر مديريت» نيز ناميده اند چرا كه كاملاً آشكار است كه هر تصميم يك مدير مي تواند طي يك روند سلسله وار، دير يا زود، سرنوشت تمامي نهادهاي جامعه را دستخوش تغيير نمايد. لذا يكي از مسايل و مشكلات اجتماعي كه طي سالهاي اخير توجه بسياري از صاحب نظران و دست اندركاران جوامع مختلف را به خود جلب كرده است، عدم توجه و پاي بندي سازمانها و مديران به وظيفه و مسئوليت اجتماعي شان است. اين موضوع بويژه در كشور ما به خاطر شرايط خاص و نياز به توسعه اقتصادي و صنعتي، از اهميت بيشتري برخوردار است. امروز لازم است كه مديران ما از جزءنگري نسبت به اهداف سازماني خود دست بردارند و اهداف جامعه را به عنوان راهنماي خود در تلاشهايشان فراراه قرار دهند. از اين رو بايد بين سازمانها و اهدافشان با جامعه پيوند زده شود و در منشور هر سازماني اهداف اجتماعي، سرلوحه امور قرار گيرد. بدون شك، عدم احساس مسئوليت درقبال مردم، مانع ازخـــدمت موثر مديران به ايشان مي شود. مديران نمي توانند تنها به واژه هايي چون كنترل، نظارت، نظم و هدايت فكر كنند. بلكه بايد خدمت به مردم را به صورت يك وظيفه و يك امر خير، موردتوجه قرار دهند. زيرا مسئوليت سازمانها نسبت به جامعه و عامه مردم فراتر از ارائه خدمت وتهيه كالاست. به عبارت كلي تر، چنانچه سازمانها به اهداف اجتماعي خود توجه جدي نكنند، آلودگي محيط، فقر و بيماري و نابساماني محيط شان را فرا خواهدگرفت و مسير دستيابي به اهدافشان متزلزل خواهدشد. تعريف مسئوليت اجتماعي يكي از مشكلات اساسي علوم اجتماعي اين است كه دانشمندان اين علم درخصوص پديده هاي اجتماعي، تعريف واحدي از خود ارائه نمي نمايند. اين امر، خود از يك طرف ناشي از پيچيدگي عنصر موردمطالعه آنها بوده و ازطرف ديگر ناشي از برداشتهاي متفاوتي است كه هريك از دانشمندان از يك پديده اجتماعي دارند. موضوع مسئوليت اجتماعي نيز جداي از اين قضيه نيست، زيرا درخصوص ارائه تعريفي واحد از مسئوليت اجتماعي بين دانشمندان علم مديريت، اتفاق نظر وجود ندارد. «گريفين» و «بارني» (JAY B.BARNEY & W.GRIFFIN) مسئوليت اجتماعي را چنين تعريف مي كنند: <«مسئوليت اجتماعي، مجموعه وظايف و تعهداتي است كه سازمان بايستي در جهت حفظ و مراقبت و كمك به جامعه اي كه در آن فعاليت مي كند، انجام دهد». «درك فرنچ» و «هينر ساورد» در كتاب «فرهنگ مديريت» درخصوص مسئوليت اجتماعي مي نويسند: «مسئوليت اجتماعي&، وظيفه اي است برعهده موسسات خصوصي، به اين معنا كه تاثير سوئي بر زندگي اجتماعي كه در آن كار مي كنند، نگذارند. ميزان اين وظيفه عموماً مشتمل است بر وظايفي چون: آلوده نكردن، تبعيض قائل نشدن دراستخدام، نپرداختن به فعاليتهاي غيراخلاقي و مطلع كردن مصرف كننده از كيفيت محصولات. همچنين وظيفه اي است مبتني بر مشاركت مثبت در زندگي افراد جامعه». «رابينسون» درهمين رابطه مي گويد: «مسئوليت اجتماعي يكي از وظايف و تعهدات سازمان درجهت منتفع ساختن جامعه است به نحوي كه هدف اوليه سازمان يعني حداكثر كردن سود را صورتي متعالي ببخشد». <«كيث ديويس» معتقد است كه: «مسئوليت اجتماعي يعني نوعي احساس تعهد به وسيله مديران سازمانهاي تجاري بخش خصوصي كه آن گونه تصميم گيري نمايند كه در كنار كسب سود براي موسسه، سطح رفاه كل جامعه نيز بهبود يابد». در تعاريف ديگري از مسئوليت اجتماعي آمده است: - «مسئوليت اجتماعي از تعهدات مديريت است كه علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان، درجهت رفاه عمومي جامعه نيز انجام مي گيرد». - «مــــوسسات بازرگاني در جامعه اي كار مي كنند كه آن جامعه براي آنها فرصتهاي مختلفي را ايجاد كرده است كه آنها به كسب سود مي پردازند. درعوض، سازمانهاي مذكور بايد متعهد باشند كه نيازها و خواسته هاي جامعه را برآورده كنند. اين تعهد را مسئوليت اجتماعي مي ناميم». - «مسئوليت اجتماعي، تعهد تصميم گيران براي اقداماتي است كه به طوركلي علاوه بر تامين منافع خودشان، موجبات بهبود رفاه جامعه را نيز فراهم مي آورد. در اين تعريف، عناصر چندي وجود دارد: اولاً، مسئوليت اجتماعي، يك تعهد است كه موسسات بايد درقبال آن پاسخگو باشند. ثانياً، موسسات مسئولند كه از آلوده كردن محيط زيست، اعمال تبعيض در امور استخدامي، بي توجهي به تامين نيازهاي كاركنان خود، توليدكردن محصولات زيان آور و نظائر آن كه به سلامت جامعه لطمه مي زنند، بپرهيزند. و سرانجام، سازمانها بايد با اختصاص منابع مالي، در بهبود رفاه اجتماعي موردقبول اكثريت جامعه بكوشند. اين قبيل اقدامات عبارتند از: كمك به فرهنگ كشور و موسسات فرهنگي و بهبود كيفيت زندگي». درنهايت، مقصود از مسئوليت اجتماعي اين است كه، چون سازمانها تاثير عمده اي بر سيستم اجتماعي دارند، لاجرم چگونگي فعاليت آنها بايد به گونه اي باشد كه در اثر آن زياني به جامعه نرسد، و درصورت رسيدن زيان، سازمانهاي مربوطه ملزم به جبران آن باشند. به عبارت ساده تر، سازمانها بايد به عنوان جزئي مرتبط با نظام بزرگتر كه در آن قرار دارند، عمل كنند. لازم به ذكر است كه بين اخلاق مديريت، پاسخگويي اجتماعي و تعهد اجتماعي با مسئوليت اجتماعي تفاوت وجود دارد. در اين خصــــوص «اندرسن» در كتاب خود چنين مي نويسد: «هر دو اصطلاح اخلاق مديريت و مسئوليت اجتماعي در رابطه با رعايت ارزشها و هنجارها و اصول اخلاقي جامعه و تامين هدفهاي سازمان ازسوي مديران هستند... با اين تفاوت كه مسئوليت اجتماعي در ارتباط با مسائل كلان سازمان و اخلاق در ارتباط با رفتار فردي مديران و كاركنان است». «استيفن رابينز» نيز در اين باره مي نويسد: «اگر مفهوم مسئوليت اجتماعي را با مفاهيم تعهد اجتماعي و پاسخگويي اجتماعي مقايسه نماييم، متوجه مي شويم كه مسئوليت اجتماعي در ميانه سير تكامل مشاركت اجتمـــــاعي مي باشد. (از تعهد اجتماعي تا پاسخگويي اجتماعي)». يك سازمان، زماني به تعهد اجتماعي اش عمل مي كند كه به مسئوليتهاي قانوني و اقتصادي خود عمل نمايد و نه بيشتر. به عبارت ديگر، او به حداقل مسئوليتي كه قانون از او خواسته است عمل مي كند. چنانچه سازماني، هدف اجتماعي را ترغيب كند، تنها به منظور رسيدن به هدفهاي اقتصادي اش مي باشد و نه چيز ديگر. مسئوليت اجتماعي با ورود خود، يك چارچوب حاكميت اخلاقـــي را اضافه مي كند كه براساس آن سازمانها به فعاليتهايي اقدام مي كنند كه وضع جامعه را بهتر كرده، از انجام كارهايي كه باعث بدتر شدن وضعيت جامعه مي گردند پرهيز مي كنند. و نهايتاً، پاسخگويي اجتماعي اشاره به توان و ظرفيت سازمان درجهت عمل و اقــدام نسبت به خواسته ها و انتظارات جامعه دارد. اهميت موضوع مسئوليت اجتماعي مطالعه و پژوهش بر روي موضوع مسئوليت اجتماعي مديران از ديدگاههاي مختلف داراي اهميت است: تصميم گيري هاي مديران مي تواند تاثيرات عميق و شگرفي در بخشهاي مختلف جامعه از خود باقي گذارد. بنابراين مطالعه بر روي ميزان توجه مديران به مسئوليتهاي اجتماعي شان در زمان اتخاذ يك تصميم مي تواند از اهميت زيادي برخوردار باشد. چرا كه يك تصميم نادرست و غيرمنطقي و بدون توجه به تاثيرات اجتماعي مي تواند خسارات جبران ناپذيري را به جامعه تحميل كند. باتوجه به شرايط خاص كشور، بررسي و تحقيق از يك طرف، و توجه دادن مديران به مسئوليت اجتماعي شان از طريق ديگر، مـــــي تواند نقش مهمي در رفع مشكلات فوق داشته باشد. بدون شك، چنانچه افراد، گروهها، سازمانها و موسسات مختلف جامعه خود را نسبت به رويدادها، اتفاقات و بحرانهاي مختلف مسئول دانسته و هريك در حدود مسئوليت و حيطه كاري خويش در حل بحرانهاي فوق تلاش نمايند، بسياري از آنها در اندك زماني حل شده و جامعه اي سالم و آرام به وجود خواهدآمد. همان طور كه مي دانيم، امروز همه مديران بايد به كارهايي دست بزنند كه موردقبول جامعه و منطبق با ارزشهاي آن باشد. سازمانهايي كه نتوانند خود را با اين مهم تطبيق دهند، در عرصه عمل موفق نخواهند بود. به عبارت ديگر، سازمانها براي آنكه بتوانند جايگاه خود را در جامعه حفظ نموده يا بهبود بخشند، به نحوي كه باعث ادامه بقاي آنها و موفقيتشان در كار بشود، لازم است كه به مسئوليت اجتماعي شان توجه لازم را داشته باشند. اگر سازمانها به مسئوليت اجتماعي شان عمل نكنند، دولت با اتخاذ تصميمات و تصويب قوانين، به نحوي سازمانها را مجبور مي كند كه به اين مهم عمل كنند. مثال عيني كه درخصوص اين قضيه در كشورمان مي توان آورد، پرداخت 2 درصد حق آموزش و پرورش است كه سازمانهاي توليدي به ازاي مقدار فروش خود مي پردازند. درحالي كه اگر سازمانها خود به اين وظيفه اجتماعي شان داوطلبانه عمل كنند، نياز به كنترل نبوده و كار آنها موجب مي شود تا در ميان جامعه، از چهره مطلوبي برخوردار گردند. درهمين زمينه، يكي از صاحب نظران مديريت به نام «پيتر دراكر» (PETER DRUCKER) مي گويد: <«سازمانهاي خصوصي به منظور حفظ مشروعيت كامل و باقي ماندن به عنوان يك موسسه خصوصي بايد قبول كنند كه نقش و وظيفه عمومي و اجتماعي نيز دارند». اصولاً، در جوامع بشري، رفتارهاي گروهي و حتي رفتارهاي فردي، روي افراد و گروههاي مختلف داخل جامعه تاثير مي گذارد. و هرچه فرد يا گروه از توانايي و قدرت بيشتري برخوردار باشد، دامنه تاثير آن روي جامعه بيشتر خواهدبود. به عبارت ديگر، سازمان به هر نحوي كه عمل كند، عملكردش روي جامعه تاثير مي گذارد، و اين تاثير، چه خوب و چه بد، به خود سازمان منعكس مي گردد. لذا بدعمل كردن مديران باعث آن مي گردد كه سازمان نتيجه بد بگيرد. خلاصه آنكه اگر مديران با دورانديشي به قضيه ننگرند، مشكلاتي را كه خود براي جامعه ايجاد مي كنند درنهايت گريبان خودشان را نيز خواهدگرفت. درنهايت بايستي به اين مهم اعتراف كرد كه هزينه جامعه اي با مديراني كه نسبت به آن احساس مسئوليت نمي كنند، به طور شديد و غيرمعقولي بالاست. ديدگاههاي مسئوليت اجتماعي نگرشها و نظريات مربوط به مسئوليت اجتماعي سازمان، سابقه چنداني ندارند. قبل از سالهاي حدود 1800، هنجارها و نگرشهاي اجتماعي، اثر بسيار كمي بر اعمال مديريت داشته است. در دهه آخر قرن نوزدهم، در زماني كه شركتهاي بزرگ و عظيم درحال شكل گيري بودند و صنايـع بزرگ، روز به روز قويتر مــــي شدند، توجه جامعه به ضرورت مسئوليت اجتماعي سازمانها بيشتر معطوف گرديد. در ابتداي قرن حاضر، بسياري از صاحب نظران، نياز به مسئوليت اجتماعي سازمانها را مورد تاكيد قرار دادند. و بالاخره در سال 1919 محققان رشته بازرگاني براي اولين بار هشدار دادند كه اگر بنگاههاي اقتصادي درخصوص انجام مسئوليت اجتماعي خود اهمال كاري كنند، جامعه بايستي به هر نحو ممكن اختيارات آنها را درخصوص فعاليتهاي اقتصادي شان سلب كند و كنترل آنها را دردست گيرد. از اوايل دهه 1920 ساير محققان مديريت در نوشته هاي خود به مسئوليت اجتماعي بنگاههاي اقتصادي تاكيد كرده اند. ديدگاههاي موافق و مخالف مديران درخصوص پذيرش و انجام مسئوليت اجتماعي خود ديدگاههاي مختلفي ارائه مي كنند از اين رو در قبول يا ردآن دلايلي را عرضه مي دارند. دلايل موافقت نسبت به مسئوليت اجتماعي شركتها و سازمانها، از مزاياي بالقوه اي كــه نصيب سازمان و جامعه مي شود، ناشي مي شود. يكي از دلايل مذكور اين است كه انجام مسئوليت اجتماعي باعث مي شود تا سازمان در بلندمدت به منافع خود دست يابد ازطرفي فعاليتهاي اجتماعي باعث مي شود كه دولت دخالت كمتري در مسايل داشته باشد كه اين نيز در بلندمدت به نفع سازمان است. اهم دلايل موافقت نسبت به مشاركت و مسئوليتهاي اجتماعي عبارتند از: 1 - التزام اخلاقي 2 - محيط اجتماعي بهتر 3 - ممانعت از گسترش قوانين و مقررات دولتي 4 - وابستگي هاي متقابل نظام مند 5 - كمك درحل مشكلات اجتماعي 6 - بهبود چهره عمومي 7 - جلب منابع ارزشمند سازمانها. و دلايل مخالفت با انجام مسئوليتهاي اجتماعي شركتها به قرار زير است: 1 - لزوم كسب حداكثر سود. 2 - تعدد هدفهاي سازمان. 3 - هزينه مشاركت اجتماعي. 4 - تضعيف تراز پرداختهاي بين المللي. 5 - فقدان مهارتهاي اجتماعي. 6 - عدم حساب پس دهي. 7 - ناتواني سازمان در انتخاب گزينه هاي اخلاقي.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته