مقاله نقش مسلمانان در پیشرفت شیمی (docx) 16 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 16 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تمدن اسلامی به درجه ای از عظمت و در مرتبه ای از کمال و پهناوری است که آگاهی از همه ابواب و احاطه بر همه جهات آن، به واقع دشوار است. مهمترین عنصر از عناصر این تمدن، علوم شرعی، عقلی و ادبی آن است که به زبانهای عربی و فارسی تألیف و تدوین شده و احاطه بر همه آن و اطلاع از تمامی کتب و علمای هر فن در این جا میسر نیست. بنابراین، در مقاله پیش رو، جنبش علمی مسلمانان و نهضت ترجمه در قرون سوم و چهارم هجری قمری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه این دو قرن دوره طلایی علمی مسلمانان به ویژه ایرانیان شمرده می شود، دامنه بحث چنان گسترده است که می توان در خصوص آن کتابهایی تألیف کرد. اما قصد ما در این مقاله، پرداختن به بخشی از فعالیت و جنبش علمی مسلمانان است که ایرانیان نقش اساسی در آن دارند. نگارنده در این مقاله، تنها به ذکر مقدمات و بحث در تاریخ حکمت در تمدن اسلامی و شرح مختصری از احوال دانشمندان و فرزانگان ایرانی و اسلامی در قرن سوم و چهارم خواهد پرداخت. علوم عقلی در تمدن اسلامی که در این مقاله مورد بحث و مطالعه ماست، از آمیزش اطلاعات و آثار علمی چند قوم و اختلاط تمدنهای یونانی و ایرانی و هندی و عربی پدید آمد و در این امر بیش از همه، ایرانیان شرکت داشتند و به همت آنان است که بنیاد علوم درخشان اسلامی نهاده شد. پیش از آنکه دین اسلام از آسیای مرکزی تا جبال پیرنه را تحت تسلط خود درآورد، در این قسمت از جهان متمدن آن روزگار، چهار حوزه عمده شهرت داشت که نخست مرکز علمی اسکندریه و دوم مراکز علمی شام و شمال بین النهرین و متصرفات غربی ساسانیان و سوم دارالعلم جندی شاپور و سایر مراکز تعلیم در ایران و چهارم هندوستان بود. آن گونه که از تاریخ برمی آید، تشکیل دهندگان حکومت اسلامی اطلاعات کمی از علوم و فنون رایج در میان سایر ملتها داشتند. به طوری که در تمام عربستان در پایان حیات حضرت رسول جز ده تن خواندن و نوشتن می دانستند. با توجه به این موضوع، اطلاعات عرب پیش از عهد اسلامی و آغاز اسلام در علوم بسیار ابتدایی و از مقوله اطلاعاتی بود که سینه به سینه و دهان به دهان نقل می شد.
پس از رواج اسلام در عربستان، قبایل پراکنده عرب متحد شدند چون حکومتی که میان آنان پدید آمد و وسیله اتحاد و قدرت و سیادت آنان شد، مبتنی بر قرآن بود، طبعاً این کتاب مقدس مرجع تمام اعمال و نیات آنان قرار می گرفت. در دو قرن نخستین اسلام، بنا به عللی پیشرفت چندانی در علوم و فنون نشد، اما از قرن سوم با تشکیل دولت عباسی و نفوذ عنصر ایرانی در دستگاه خلافت، اندک اندک توجه به علوم آغاز شد. ابن خلدون می گوید: از امور غریب یکی این است که حاملان علم در اسلام اغلب از عجم بودند. بویژه ایرانیان بانیان اصلی و واقعی بوده و در عین حال عده زیادی از آنان مباشرت عمل ترجمه و نقل و تدوین علوم را مستقیماً بر عهده داشته اند و در حقیقت ایرانیانند که علوم اسلامی را پدید آورده و در همه علوم اعم از علوم لسانی، دینی، ادبی و عقلی پیشوا و مؤسس و بنیانگذار بوده اند. علل اصلی تأثیر ایرانیان را در نقل و تدوین و نشر علوم در تمدن اسلامی می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
الف) راه یابی ایرانیان در دستگاه حکومت و به دست گرفتن قدرت دولتی. ب) چون ایرانیان اهل بحث و نظر بوده، و در دوره ساسانی چنانکه سراغ داریم بر اثر رواج ادیان و مذاهب مختلف و ایجاد بحثهای دینی آشنا به تحقیق در مسائل دینی شده بودند، در اسلام نیز به سرعت مباحثات شدید را آغاز کردند و در کشمکشهای مذهبی وارد شدند، مانند قدریه و مجبره و خوارج مشرق و غالب شعب شیعه و نزدیک به تمام معتزله. این مبارزات مذهبی یکی از مهمترین علل توجه مسلمانان به علوم شد.
ج) ایرانیان پیش از اسلام با علوم مختلف از قبیل فلسفه و ریاضیات و طب آشنایی داشتند و پس از شروع نهضت نقل و ترجمه در عهد اسلامی، قسمت بزرگی از آنها را خواه آنها که اصلاً از یونانی و هندی به پهلوی نقل شده بود و خواه آنها که مستقیماً ایرانیان به پهلوی و سریانی نوشته بودند، به زبان عربی نقل کردند و از این طریق سهم بزرگی در علوم اسلامی به دست آوردند و این غیر از تأثیری است که در ادبیات و سایر شؤون تمدن داشته اند.