مقاله امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلا

مقاله امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلا (docx) 92 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 92 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلا HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "001" امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلا HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0001" مقدمه HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0002" زمينه بحران HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0003" تعريف بحران HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0004" بحران در زمان حكومت يزيد HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00001" 1. تهديد هدف‏هاى عالى و حياتى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00002" 2. محدوديت زمانى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00003" 3. محدوديت شرايط مكانى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000001" حركت امام به سمت عراق HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00004" 4. عواملى كه رهبر را با بروز ناگهانى خود غافلگيرمى‏كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0005" مشخصات وضعيت بحرانى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0006" امام حسين(ع) و مديريت بحران HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00005" 1. ويژگيهاى رهبر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000002" 1-1. قاطعيت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000003" 1-2. داشتن هدف روشن HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000004" 1-3. دين دارى همراه بصيرت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000005" 1-4. مشورت در امور HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000006" 1-5. استقبال از سختى‏ها HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000007" 1-6. ديندارى همراه با غيرت و حميّت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00006" 2. ويژگيهاى پيرو HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000008" وفادارى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000009" مقاومت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000010" الگوهاى كهن‏سال HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000011" الگوى نادمان HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000012" راز دار HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000013" علاقه‏مند به رهبر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000014" جان نثار HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000015" معتقد HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000016" شجاع HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000017" شهيد سياه و الگويى سفيد HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00007" 3. استراتژى و سياست‏هاى مقابله HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000018" 3-1. تاكتيكهاى نظامى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000001" 3-1-1. حفاظت شخصى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000002" 3-1-2. گزارشگر اطلاعاتى: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000003" 3-1-3. خنثى كردن توطئه ترور: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000004" 3-1-4. جمع آورى اطلاعات: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000005" 3-1-5. مصادره HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000006" 3-1-6. جذب نيرو: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000007" 3-1-7. تصفيه نيرو: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000008" 3-1-8. آرايش اردوگاه: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000009" 3-1-9. سازماندهى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000010" 3-1-10. ايجاد مانع HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000011" 3-1-11. مهلت‏خواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآن HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000012" 3-1-12. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000019" 3-2. روشهاى روانى، تبليغى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000013" 3-2-1. نامشروع دانستن خلافت يزيد: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000014" 3-2-2. شهود صحنه HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000015" 3-2-3. ارتباط تشكيلاتى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000016" 3-2-4. سنجش افكار: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000017" 3-2-5. مشروعيت نهضت: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000018" 3-2-6. بهره‏گيرى عاطفى: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000019" 3-2-7. اتمام حجّت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000020" 3-2-8. آماده سازى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000021" 3-2-9. جبران كميت با كيفيت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000022" 3-2-10. تقويت بُعد معنوى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000023" 3-2-11. رَجَز HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000024" 3-2-12. افشاگرى‏هاى اسرا HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000025" 3-2-13. مجالس يادبود: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000026" 3-2-14. فرهنگ گريه و نوحه: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0007" نكات كليدى مورد استفاده HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00008" 1. ويژگيهاى رهبر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00009" 2. ويژگيهاى پيرو HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000010" 3. استراتژى و سياست‏هاى مقابله HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000020" 3-1. تاكتيكهاى نظامى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000021" 3-2. روشهاى روانى، تبليغى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_001" امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلابحران اختلالى است كه از جهت سطح، كلسيستم و از جهت نوع فيزيكى يا نمادى، سيستم راتهديد كرده و به مخاطره مى‏اندازد. بحران ممكناست به دو صورت در جامعه به وجود آيد، يكى درزمانى كه كل سيستم از جهت مادى و فيزيكى تحتتاثير قرار گرفته و حيات آن به مخاطره افتادهباشد؛ ديگر آنكه سيستم به جهت مسائل اعتبار وحيثيت اجتماعى و به طور نمادين دچار بحرانگرديده و به ورطه سقوط كشانده شود. بحران كربلااز نوع دوم محسوب‏مى‏شود. در اين مقاله توضيح داده شده است كه درمديريت بحران موفق، سه عامل، نقش تعيين كنندهدارد كه در نهضت كربلا به رهبرى امام حسين (ع)به روشنى نمايان است: ويژگى‏هاى رهبرى چون قاطعيت، هدف روشن،عقيده همراه با بصيرت، مشورت در امور و...ويژگى‏هاى پيرو چون وفادارى، مقاومت، شجاعتو... استراتژى و سياسيت‏هاى مقابله چون داشتناطلاعات و خنثى كردن توطئه‏ها... نويسنده معتقداست امام حسين (ع) پس از عدم بيعت با يزيد وحركت از مدينه به دنبال شرائط مناسبى براىمبارزه با يزيد بود كه با توجه به مركزيت شيعه دركوفه، پس از اعلام آمادگى مردم، آن حضرت بهسمت عراق حركت كرد و با درايت و مديريت خوداين هنر را داشت كه مشكل بحران را با موفقيتپشت سر گذارد و آن را به فرصتى طلايى تبديل كندو در جهت اهداف خود به كار گيرد، به گونه‏اى كهزمينه براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشاء تمامىانقلابهاى مردمى‏گرديد. |36| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0001" مقدمهدر دل هر مشكلى فرصتهاى بزرگتر و عالى‏ترى نهفته است كه انسانهاى بزرگ قادرندمشكلات را به فرصتهاى بزرگ تبديل نمايند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_01" [1] براى خاندان رسول خدا(ص) و شيعيان آن خاندان مظلوم ،روزى مصيبت بارتر و پراندوه‏تر از روز عاشوراى امام حسين(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و يارانش نبوده و درتاريخ اسلام ثبت نشده است. در حديثى از امام زين‏العابدين(ع) نقل شده كه فرمود: روزى بررسول خدا(ص) سخت‏تر از روز اُحد نبود كه عمويش حمزه فرزند عبدالمطلب و شيررسول خدا(ص) به شهادت رسيد و پس از آن روز موته بود كه عموزاده‏اشجعفرابن‏ابى‏طالب در آن روز كشته شد، آنگاه فرمود: «و روزى همانند روز حسين(ع) نبود كه سى هزار مرد كه خود را از اين امت مى‏دانستند بهسوى آن حضرت هجوم برده و هر كدام با ريختن خون آن حضرت مى‏خواستند به خدانزديك‏تر شوند، و آن حضرت آنان را به ياد خدا مى‏انداخت ولى اعتنا نكرده تا آنكه آن بزرگواررا از روى ستم و دشمنى كشتند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_02" [2] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0002" زمينه بحرانزندگى امام در برهه‏اى از زمان كه با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاى زيادى رو به روشده و تمامى وقايع گواه آنند كه او مردى پولادين بود و با تكيه بر نيروى غيبى الهى هيچ‏گاهتسليم نشد. روح بزرگ او بسان درياى ژرفى بود كه همه ناگوارى‏ها را در خود جاى مى‏داد وآنچنان دلش قوى و به فضل پروردگار بستگى داشت كه هيچ قدرتى نتوانست در او خللىايجاد كند.پيروان راستين اسلام هر كدام به نوبه خود و به مقتضاى شرايط زمان و مكان، درطول تاريخ، در راه عمل به تكليف و انجام وظيفه الهى حماسه‏ها آفريده‏اند و ثمراتگرانبهايى را براى اسلام و مسلمين از خود به يادگار گذاشته‏اند.بررسى تاريخ انبياى الهى وپيشوايان معصوم ،اين امر را روشن مى‏سازد كه سراسر حيات پربركت آنان، تلاش واستقامت در راه اداى وظيفه تبليغ رسالت الهى بوده است. و در اين راه، هيچ چيز مانع انجاموظيفه آنان نگرديده است. يك بحران ضمن آن‏كه حامل جنبه‏هاى مخرب و منفى است ولى از جهات ديگرىمى‏تواند منشأ اثرات سازنده‏اى باشد و خلاقيت و نوآورى و تلاش‏ها و چالش‏هاى جديد راايجاد كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_03" [3] با مرگ معاويه و روى كارآمدن يزيد بحران به‏وجود آمد،اثبات فسق و فجور و |37| بى‏بند و بارى و بى‏دينى و كفر يزيد نيز براى افراد بى‏غرض نياز به استدلال زيادى ندارد.دوران خلافت يزيد سه سال و شش ماه بيشتر طول نكشيد، ولى در اثر بى‏سياستى و پاى‏بندنبودن به مقدّسات اسلام و پرده‏درى، در همين مدت كوتاه سه جنايت هولناك و بى‏سابقهانجام داد كه براى هميشه نه تنها تاريخ بنى‏اميه را ننگين ساخت بلكه تاريخ اسلام را سياه ومشوّه كرد. اجمال آنها اين گونه بود: 1. سال اول، شهادت امام حسين(ع) و يارانش و به اسارت بردن فرزندان و خاندان رسولخدا و گرداندن آنها در شهرها و قصبات و به شهادت رساندن زنان و كودكان بى گناه ايشان دركربلا و كوفه و شام و... 2. فرستادن لشكرى جرّار براى سركوبى مردم مدينه و مباح شمرده خون مردم آن شهر كهبزرگترين جنايتهاى تاريخ را، لشكريان شام در كنار قبر مطهّر رسول خدا(ص) انجام دادند وجوى خون در مسجد مدينه به راه انداختند، خانه‏اى را سالم نگذاردند و... 3. ويران كردن خانه‏هاى مكه و به خاك و خون كشيدن هزاران انسان در آن شهر و در كنارخانه خدا و حرم امن الهى و سوزاندن و به منجيق بستن خانه كعبه و ويران كردن قسمت‏هايىاز آن و... HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_04" [4] يزيد بعد از به حكومت رسيدن سريعاً خواستار بيعت امام حسين(ع) با خود شد. در نقلىكه يعقوبى در تاريخ خود آورد متن نامه يزيد به وليد بن عتبه اين گونه است:وقتى نامه من بهتو رسيد حسين بن على و عبدالله بن زبير را احضار كن و از آنها بيعت بگير و اگر بيعتنكردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست. امام حسين(ع) مى‏دانستند كهزمان شهادت نزديك است (يا بيعت و يا جنگ و شهادت) در چنين محيطى ،شخص آزاده وديندارى مانند امام حسين(ع) نمى‏تواند دست بيعت به او بدهد. پس شِق دوم يعنى جنگ وشهادت پيش روى حضرت قرار داشت. ابن اثير و ديگران از عبداللّه بن عباس و جعفربنسليمان ضبعى از امام حسين(ع) روايت كرده‏اند كه فرمود: به خدا سوگند مرا رها نخواهندكرد تا وقتى كه قلبم را از درونم بيرون آورند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_05" [5] در همان كتاب كامل ابن‏اثير نقل شده كه آن حضرت به عبداللّه بن زبير كه علّت تصميم اورا از حركت جويا شد فرمود: «براستى پدرم براى من حديث كرد كه شهر مكه را بزرگى است كه به وسيله او حرمت اين شهرشكسته شود، و من دوست ندارم كه آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بيرون |38| مكه كشته شوم بهتر دوست دارم تا يك وجب و هر چه دورتر باشم از مكه و كشته شوم، پيشمن محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از اين جانوران باشم مرا بيرون آوردهتا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_06" [6]»در قسمتى ديگر امام فرمود: اگر تعجيل نكنم مرا دستگير خواهند كرد HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_07" [7] و بار ديگر فرمود:بنى‏اميّه مالم را گرفتند، صبر كردم، به آبرويم تعرّض كردند، صبر كردم، خواستند خونم رابريزند، گريختم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_08" [8] اين نقلها شاهد صدق اين گفته است كه به هر روى، آنان تصميم بر قتل او داشتند و اميدىبه زنده بودن، به صورتى كه بيعتى صورت نگيرد، نمى‏توانسته وجود داشته باشد. طرف ديگرقضيه رفتن به سمت عراق است.تا اينجا با قسمت يا روى منفى بحران مواجه هستيم (درد،رنج، تشنگى، قطعه قطعه‏شدن، آوارگى و.....) روى ديگر بحران ،قسمت مثبت و هنر تبديلمشكل به فرصت طلائى است.كه سالار شهيدان به نحو شگفت انگيزى بحران را با موفقيتدر جهت اهداف خود به حركت درآورد و زمينه‏اى براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشأتمامى انقلابهاى مردمى گرديد. به همين علت است هنگامى كه "ابن‏زياد" به حضرت زينب(س) گفت: ديدى كه خدا بابرادرت چه كرد، فرمود: من بجز نيكويى چيزى نديدم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_09" [9] اين حادثه مى‏توانست با ماندن حضرت در مكه و شهادت او در آن نقطه مقدس به پايانبرسد كه اگر اينچنين مى‏شد اثرات آن نمى‏توانست وسيع و ماندگار باشد و سرمشق رهبرانآتيه قرار گيرد. خط مشى و استراتژى برخورد حضرت با اين بحران مى‏تواند راهنماىرهبران در سوگيريى‏هاى آتى گردد. عالمان وظيفه‏شناس، در طول تاريخ دين، به مقتضاى عصر خويش براى انجام اين مهمقيام كرده‏اند. اكنون اين بار مسؤوليت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0003" تعريف بحرانشايد در برخورد اوليه با موضوع، مفهوم بحران بديهى انگاشته شود، اما زمانى كه درمسأله بيشتر غور مى‏كنيم در مى‏يابيم كه تعريف بحران كار چندان ساده‏اى نيست ونويسندگان مختلف هر كدام به‏گونه‏اى خاص آن را تعريف و توصيف كرده‏اند. هرمان (Herman,1963) بحران را حادثه‏اى مى‏داند كه موجب سردرگمى و حيرت افرادشده، قدرت واكنش منطقى و مؤثر را از آنان سلب كرده، و تحقق اهداف آنان را به مخاطره |39| انداخته است. پرو (Perrow,1984) قبل از پرداختن به تعريف بحران، حادثه يا رويداد جزيى را تعريفكرده و آن را اختلال در يك جزء يا واحد از يك سيستم بزرگ مى‏داند، كه كاركرد كل سيستم بااين حادثه مورد تهديد واقع نمى‏شود و با اصلاح و رفع نقص از آن جزء، سيستم به كار خودادامه مى‏دهد. اما بحران اختلالى عمده است كه كل سيستم را از كار باز داشته و جامعه را بااشكالات عمده رو به رو مى‏سازد و حيات آن را به مخاطره مى‏اندازد. هابرماس (Habermas,1973) رويدادهاى مشكل‏آفرين و بحران را در دو سطح فيزيكىيا ملموس و اجتماعى و نمادين مورد مطالعه قرار مى‏دهد. با تلفيق نظريات اين دو عالممى‏توان نتيجه گرفت كه بحران اختلالى است كه از جهت سطح كل سيستم و از جهت نوعفيزيكى يا نمادى، سيستم را تهديد كرده و به مخاطره مى‏اندازد. بدين ترتيب بحران ممكن است به دو صورت در جامعه به وجود آيد؛ يكى بحران درزمانى كه كل سيستم از جهت مادى و فيزيكى تحت تأثير قرار گرفته و حيات آن به مخاطرهافتاده است و دوم آنكه سيستم به جهت مسائل اعتبار و حيثيت اجتماعى و بطور نمادين دچاربحران گرديده، و به ورطه سقوط كشانيده شده است. بحران بقاى جامعه و مشروعيت آن رامتزلزل ساخته و موجب محو يا تغييرات بنيادى در آن مى‏گردد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_010" [10] كه بحران كربلا از نوعدوم‏بود. مطالعه قيام حضرت سيد الشهدا(ع) به خوبى نشان مى‏دهد كه عنصر اصلى اين قياممقدس، امر به معروف و نهى از منكر است و حضرت نيز در مناسبت‏هاى مختلف به اين دوفريضه مهم، تصريح مى‏كرد. آن بزرگوار قبل از خروج از مدينه، علت قيام خويش را اينگونه بيان فرمود: «إنّى لَم أخرُج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإِصلاحِ في اُمَّةِجَدّى(ص)؛ من از روى خودخواهى، خوش گذرانى، فساد و ستمگرى قيام نكردم، بلكه براى اصلاح امتجدّم به پا خاسته‏ام». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_011" [11]در حالى كه بنى‏اميه اين گونه وانمود مى‏كردند كه آن بزرگوار بر خليفه وقت و به ضرراسلام خروج كرده است، امام حسين(ع) با اين سخن روشن، هرگونه فساد، ستمگرى وخودخواهى را نفى مى‏نمايد و در عوض، تأكيد مى‏نمايد كه حركت و قيام او يك حركت |40| اصلاحى بر محوريت سيره و سخن پيامبر اكرم(ص) مى‏باشد. و نيز فرمود: هدف من امر بهمعروف و نهى از منكر و حركت بر اساس سيره جدّم رسول خدا(ص) و پدرم على بنابى‏طالب(ع) است. مينتزبرگ (MINTZBERG) و همكارانش بحران را «وقوع ناگهانى و غيرمنتظره حادثهو يا اتفاقى كه توجه فورى و فوتى به آن، براى اخذ تصميمى فورى، ضرورىاست»،مى‏دانند HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_012" [12]. ايگور آنسف (ANSOFF) بحران را به «تغيير و تحولاتى كه بقا و حيات جامعه را بهمخاطره انداخته و جامعه بايد براى رهايى از نابودى و اضمحلال تلاشى فوق‏العاده نمايد»،تعريف مى‏كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_013" [13] رهبر معظم انقلاب اسلامى در اين باره مى‏فرمايند: اگر به تحليل ظاهرى قضيه نگاه كنيم، اين قيام، قيام عليه حكومت فاسد و ضد مردمىيزيد است؛ اما در باطن، قيامى براى ارزش‏هاى اسلامى و براى معرفت و براى ايمان و براىعزّت است؛ براى اين است كه مردم از فساد و زبونى و پستى و جهالت نجات پيدا كنند؛ لذاابتدا كه از مدينه خارج شد، در پيام به برادرش محمّد بن حنفيه - و در واقع در پيام به تاريخ -اين طور گفت: «إنىّ لم أخرُج أشِراً ولا بَطراً ولا مُفسِداً ولا ظالما»؛ من با تكبر، با غرور، از روىفخر فروشى، از روى ميل به قدرت و تشنه قدرت بودن قيام نكردم؛ «إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِالإصلاحِ فى اُمّةِ جَدّى» مى‏بينم كه اوضاع در ميان امّت پيامبر دگرگون شده است؛ حركت،حركت غلطى است، حركت به سمت انحطاط است، در ضد جهتى است كه اسلاممى‏خواست و پيامبر آورده بود؛ قيام كردم براى اينكه با اينها مبارزه كنم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_014" [*] گروه ديگر از محققان معتقدند كه بحران ممكن است «در اثر وقوع حادثه‏اى غيرمنتظره ويا بى‏توجهى تدريجى به مسائل كه باعث سراشيبى سقوط قرار گرفتن جامعه شده و تنها باتوجه فورى و اقدامات سريع و اضطرارى مى‏توان آن را نجات داد»، باشد. در همين راستا درتعريف ديگرى از بحران مى‏گويند: «واقعه پيش‏بينى نشده كه به دليل اضطرار و فوريت آن،بايد مورد توجه قرار گيرد، زيرا عدم توجه و رسيدگى بلافاصله به آن، به وخيم‏تر شدناوضاع مى‏افزايد. بدين ترتيب، روال عادى كار در جامعه متوقف و يا مختل مى‏شود و HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_014" [*]. از سخنان معظم له در ايام محرم سال 1378 و 1379. |41| رسيدگى به بحران، بر ساير مسائل در جامعه اولويت پيدا مى‏كند». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_015" [14] با توجه به چهار تعريف اخير مى‏توان «بحران» را از ديدگاه مديريتى چنين تعريف‏كرد كه: «وقوع ناگهانى پيش‏بينى نشده و يا غيرقابل پيش‏بينى و يا وقوع پيش‏بينى شده ولى غيرقابلپيش‏گيرى كه باعث به مخاطره افتادن هستى كل جامعه شود، بدين سبب تصميم و اقدامعاجل مديران را براى نجات جامعه از سقوط، نياز داشته باشد.»در مديريت موضوع بحران به صورتى محدود بررسى گرديده و برخى از علماى اينرشته بحران را از جهت آثار و تبعات آن مورد مداقه قرار داده و با افزايش كنترل بهچاره‏انديشى پرداخته‏اند(Hermann,1963). از اين‏رو در بعضى از متون مديريت مقابله بابحران با مديريت ايمنى و حفاظت در برابر سوانح كارى يكى انگاشته شده است. در حالى كهبحران را بايد در سطحى وسيع‏تر بررسى كرد و آن را از جهت و جوانب مختلف موردملاحظه قرار داد. يك بحران ضمن آن‏كه حامل جنبه‏هاى مخرب و منفى است ولى از جهاتديگرى مى‏تواند منشأ اثرات سازنده‏اى باشد و خلاقيت و نوآورى و تلاش‏ها و چالش‏هاىجديد را ايجاد كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_016" [15] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0004" بحران در زمان حكومت يزيدمعاويه با تمام ترفندهاى تبليغاتى و نيرنگها و فشارها نتوانست از امام حسين(ع) براىوليعهدى يزيد بيعت بگيرد، و پيوسته نگران مخالفت و قيام آن حضرت بود. امام(ع) نيز با آنكه با خلافت معاويه و اعمال ننگين و جنايت‏بار او به سختى مخالف بود ودر نامه‏هاى مختلف و سخنرانى‏هاى خود پيوسته بيدادگريها و اعمال خلاف اسلام معاويه رابه خود مسلمانان گوشزد مى‏كرد، اما روى مصالحى كه احياناً اشاره به برخى از آنها مى‏كرد وبه دوستان و شيعيان خود تذكر مى‏داد قيام مسلحانه را در آن روزگار(شناخت شرايط) بهصلاح اسلام و مسلمين نمى‏دانست و پيوسته در پاسخ نامه‏هايى كه به آن حضرت مى‏نوشتنديا حضوراً در خواست قيام مى‏كردند مى‏فرمود: «تا معاويه زنده است من چنين كارى را مصلحت نمى‏دانم و شما نيز در خانه‏هاى خود باشيد ومنتظر فرصت باشيد تا هر وقت مرگ معاويه فرا رسيد در اين باره تصميم خواهيم گرفت.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_017" [16]با مرگ معاويه امام حسين(ع) با مسئله رو به رو نبودند ،بلكه با بحران رو به رو بودند.حضرت مى‏فرمايند: «إنّ القَومَ لا يَترُكوني و إن أصابوني و إن لَم يُصيبوني فَلا يَزالونَ حَتّى‏ أُبايِعَ وأنا كارِهٌ أو يَقتُلونى؛ |42| والله!اين جماعت رهايم نخواهندكرد تا به من برسند واگرنرسندبه دنبالمخواهند بود تا يا با كراهت بيعت كنم و يا مرا خواهند كشت». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_018" [17]از ديد تصميم‏گير ،بحران عبارت از وضعيتى است كه: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00001" 1. تهديد هدف‏هاى عالى و حياتى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_019" [18]امام حسين(ع) علاوه بر اين كه بنى‏اميه را متهم به ظلم وعداوت مى‏كرد، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_020" [19] آنها را كسانى مى‏دانست كه «طاعت شيطان راپذيرفته، طاعت خداوند را ترك گفته، فساد را ظاهر ساخته،حدود الهى را تعطيل و به بيت المال تجاوز كرده‏اند». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_021" [20] جامعهاسلامى در سال 61 هجرى يعنى سال قيام كربلا، نسبت به آخرينسال زندگى پيامبر خدا(ص) تغييرات فراوانى كرده بود. در زمانمعاويه و يزيد از اسلام چيزى به غير از نام باقى نمانده بود.ابواسحاق مى‏گويد: شمر بن ذى الجوشن با ما نماز مى‏خواند؛ پساز نماز دست‏هاى خود را بلند كرده و گفت: خدايا تو مى‏دانى كهمن مردى شريف هستم، مرا مورد بخشش قرار ده. من بدو گفتمچگونه خداوند تو را ببخشد، در حالى كه در قتل فرزندپيامبر(ص) معاونت كرده‏اى؟ شمر گفت: «ما چه كرديم؟ امراى مابه ما دستور دادند كه چنين كنيم. ما نيز نمى‏بايست با آنها مخالفتكنيم. چرا كه اگر مخالفت مى‏كرديم، از الاغ‏هاى آبكش بدتربوديم.» من به او گفتم: اين عذر زشتى است. اطاعت تنها دركارهاى درست و معروف است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_022" [21] ابن زياد هم، پس از دستگيرى مسلم بن عقيل به او گفت: اىعصيانگر! بر امام خود خروج كرده و اتحاد مسلمين را ازبين‏بردى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_023" [22] نمايندگان عمر و بن سعيد عاص، حاكم مكّه، در زمان خروجامام حسين(ع) از مكّه، گفتند: آيا از خدا نمى‏ترسى كه از جماعتمسلمين خارج شده و تفرقه بين امّت ايجادمى‏كنى؟ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_024" [23] |43| عمر و بن حجاج، يكى از فرماندهان ابن زياد، با افتخارمى‏گفت: ما، طاعت از امام را كنار نگذاشته و از جماعتكناره‏گيرى نكرديم HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_025" [24] و به سپاه ابن زياد نيز نصيحت مى‏كرد:طاعت و جماعت را حفظ كرده و در كشتن كسى كه از دين خارجگشته و مخالفت با امام ورزيده، ترديدنكنيد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_026" [25] افرادى چون عبدالله بن عمر، كه از فقهاى اهل سنّت ومحدّثين روايات به حساب مى‏آمد به امام مى‏گفت: جماعتمسلمين را متفرّق نكن! HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_027" [26] عبيدلله بن زياد نيز به امام سجّاد(ع)گفت: «أو لم يقتل الله عليّاً؛ آيا خدا على اكبر را نكشت؟»امام‏فرمود: «كان لى أخ يقال له على، أكبر منى قَتَله الناس؛ برادر بزرگترىبا نام على داشتم كه مردم او راكشتند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_028" [27]وقتى عمر بن سعد مورد اعتراض قرار گرفت كه چرا به سببحكومت رى، امام حسين(ع) را كشتى، گفت: اين كار از جانبخدا مقدّر شده بود! HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_029" [28] در نگاه امام، يزيد «تبهكار، شرابخوار و قاتل انسانهاى محترمبود كه آشكارا گناه مى‏كرد» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_030" [29]. امام حسين(ع) در واكنش بهخلافت يزيد آيه استرجاع را بر زبان راند: «إنا للَّه وإنّا اليه راجِعون، وعَلى‏ الإسلامِ السّلامُ إذ قَد بُلِيَتِ الاُمّةُبِراعٍ مِثلِ يَزيد؛ بايد با اسلام خداحافظى كرد كه امّت اسلامى به فرمانروايىچون يزيد گرفتار آمده است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_031" [30]حضرت بر اين عقيده بود كه حاكمان اموى «تمام سرزميناسلام، بى دفاع زير پايشان افتاده، و دستشان در همه جا باز است ومردم برده وار در اختيار آنانند» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_032" [31]، مسند نشينان «اطاعت خدا راترك و پيروى از شيطان را بر خود فرض نموده‏اند؛ فساد را ترويجو حدود الهى را تعطيل ساخته‏اند» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_033" [32]: «فَيا عَجَبا وما لي لا أعجَبُ والأرضُ مِن غاشٍ غَشومٍ و مُتَصَدِّقٍ |44| ظَلومٍ و عامِلٍ عَلى‏ المؤمنينَ بِهِم غَيرُ رَحيمٍ؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_034" [33] شگفتا! و چرا در شگفت نباشم كه زمين از آن ستمگرى دغل پيشه و باجگيرى ظالم و حاكمى(شرور) است كه بر مؤمنان رحم نيارد.»امام حسين(ع) براى اصلاح اين وضعيت اسفبار تنها به مبارزه براى دگرگونى مى‏انديشيدو خود را «سزاوارترين فرد براى تغيير اين روند واژگونه مى‏دانست» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_035" [34] و مى‏فرمود: «من به هدايت و رهبرى جامعه مسلمان و قيام بر ضد اين همه فساد و مفسدين، كه دين جدمرا تغيير داده‏اند، از ديگران شايسته ترم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_036" [35] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00002" 2. محدوديت زمانىزمانى كه پس از شهادت امام مجتبى(ع) مردم كوفه از امام حسين(ع) دعوت كردند تا بهكوفه بيايد، امام پاسخ داد تا معاويه در قيد حيات است او موافق با حركت انقلابى نيست. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_037" [36]امام حسين(ع) با مرگ معاويه و روى كارآمدن يزيد با محدوديت شديد زمانى رو به رو بود.مروان بن حكم وقتى استاندار معاويه در مدينه بود HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_038" [37] به معاويه نوشت: «به من گزارشداده‏اند كه مردانى از اهل عراق و سرشناسان حجاز نزد حسين بن على(ع) رفت و آمد مى‏كنندو بيم آن مى‏رود كه در صدد قيام باشد ولى من تحقيق كرده‏ام و به من گفته‏اند او فعلاً قصدانجام كارى را ندارد، اما براى آينده اطمينانى به او نيست. اكنون نظر خود را در اين باره براىمن مكتوب دار». معاويه در پاسخ مروان نوشت: «نامه‏ات رسيد و از مضمون آن اطلاع حاصل گرديد و در مورد كار حسين بن على(ع)سخت بر حذر باش از اينكه متعرض او شوى و تا وقتى كه او متعرض تو نشده تو هم كارى بهاو نداشته باش، زيرا ما تا وقتى او به بيعت خود پاى‏بند است و در حكومت ما به منازعه برنخواسته، نمى‏خواهيم متعرض او شويم. تا چيزى از او ظاهر نگشته تو نيز هر چه ديدىپنهان دار.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_039" [38] ابن اثير و طبرى در تاريخ خود نقل كرده‏اند كه چون هنگام مرگ معاويه فرا رسيد پسرشيزيد را طلبيد و به او چنين گفت: «اى پسرم، من براستى سختى‏ها و پستى و بلندى‏ها را براى تو هموار كرده و كارها رابراى تو آماده ساخته‏ام و دشمنان را برايت رام، و گروههاى عرب را براى تو خاضع و آنچه راهيچ كس براى ديگرى جمع آورى نمى‏كند گرد آوردم، اينك تو نگران اهل حجاز باش كه |45| آنها اصل و ريشه تو هستند، و هر كس از ايشان كه بر تو در آمد او را اكرام كن و هر كس كه ازايشان غايب و پنهان بود از او احوال‏پرسى كن؛ بخصوص در مورد مردم عراق بنگر كه اگر هرروز از تو خواستند كه فرماندارى را عزل كنى حتماً اين كار را بكن، زيرا عزل يك فرماندارآسانتر است از اينكه صدهزار شمشير بر روى تو كشيده شود، و درباره مردم شام نيز بنگر كهاينها بايد پشتوانه و ذخيره تو باشند كه اگر از دشمن خود چيزى مشاهده كردى آنها را بهكمك‏گيرى، و چون بهره خود را از ايشان گرفتى مردم شام را به شهرهاى خود بازگردان كهاگر اينها در غير از شهرهاى خود اقامت گزينند اخلاقشان دگرگون شود. براستى كه من از كسى بيمناك نيستم كه با تو در امر خلافت به نزاع برخيزد جز ازچهارنفر: حسين بن على، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبير، عبدالرحمن بن ابى‏بكر. اماعبدالله بن عمر كه او مردى است كه عبادت او را سرگرم و آرام ساخته و چون همه با تو بيعتكنند او نيز با تو بيعت خواهد كرد، و اما حسين بن على مردى است سبكبار و مردم عراق هيچگاه او را رها نخواهند كرد تا او را به قيام وادارند. و اگر قيام كرد و تو بر وى چيره شدى از او درگذر، كه او را رَحِمى نزديك و حقى بزرگ و خويشى نزديك با محمد(ص) است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_040" [39] چون معاويه از دنيا رفت و يزيد به حكومت رسيد وليد بن عتبه در مدينه حكومتداشت. از اين رو در يك نامه كوتاهى كه به وليد نوشت پس از خبر مرگ معاويه به او نوشت: «با رسيدن اين نامه از حسين و عبدالله بن عمر و ابن زبير بيعت بگير و در اين دستورهيچ‏گونه رخصتى نيست تا وقتى كه آنها بيعت كنند، و السلام.» در نقلى كه يعقوبى در تاريخ خود آورده متن نامه يزيد به وليد بن عتبه اين گونه است: «وقتى نامه من به تو رسيد حسين بن على و عبدالله بن زبير را احضار كن و از آنها بيعت بگير واگر بيعت نكردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست، و از مردم نيز بيعت بگير وهر كس امتناع كرد همان دستور را درباره‏اش اجرا كن و همچنين درباره حسين بن على وعبدالله بن زبير.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00003" 3. محدوديت شرايط مكانىابن اثير و ديگران از عبداللّه بن عباس و جعفربن سليمان ضبعى از امام حسين(ع) روايتكرده‏اند كه فرمود: «به خدا سوگند مرا رها نخواهند كرد تا وقتى كه قلبم را از درونم بيرون آورند، و چون اين كار راكردند خداوند كسى را بر سرشان مسلّط گرداند كه خوارشان سازد تا آنجا كه از كهنه حيضزنان خوارتر گردند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_041" [40] |46| در همان كتاب كامل ابن اثير نقل شده كه آن حضرت به عبداللّه بن زبير كه علّت تصميم اورا از حركت جويا شد فرمود: «براستى پدرم براى من حديث كرد كه شهر مكه را بزرگى است كه به وسيله او حرمت اين شهرشكسته شود، و من دوست ندارم كه آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بيرونمكه كشته شوم بهتر دوست دارم تا يك وجب و هر چه دورتر باشم از مكه و كشته شوم پيشمن محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از اين جانوران باشم مرا بيرون آوردهتا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_042" [41]انتخاب شهر مكه توسط امام حسين(ع) انتخاب درستى بود؛ زيرا يمن يا هرنقطه ديگرى،امنيت مكه را نداشت. در مكه اين امكان بود آن حضرت، اوضاع را بسنجد و تصميم بگيرد. تا اينجا علّت اصلى خروج از مدينه، در وهله نخست، گريز از شرايط حاكم بر اين شهربراى گرفتن بيعت به زور است. در وهله دوم پيدا كردن شرايط مناسبى براى مبارزه با يزيد واحياناً اگر زمينه مساعد بود، ساقط كردن وى و به دست گرفتن حكومت. امام حسين(ع) در بيست و هشتم ماه رجب از مدينه به سوى مكه براه افتاد و سوم شعبان(شب جمعه) كه از قضا به نقلى روز تولد خود امام حسين(ع) است، به مكه وارد شد. امامحسين(ع) اندكى بيش از چهارماه - از سوم شعبان تا هشتم ذيحجه - در مكه ماند. وقت ورود،امام به خانه عباس بن عبدالمطلب وارد شد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_043" [42] دينورى نوشته است كه حضرت در شِعْب على وارد شد؛ مردم هر روز نزد وى آمده،اطرافش حلقه مى‏زدند. حتى ابن‏زبير هم در جمعى كه اطراف امام بودند، حضور مى‏يافت. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_044" [43]روشن بود كه ابن زبير احساس مى‏كرد كه با وجود امام در مكه كسى با او همراهىنخواهدكرد. چرا كه با ورود امام حسين (ع) به مكه «فَفَرِحَ به أهلها فرحاً شديدا و جعلوايختلفون اليه بكرة و عشيّة؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_045" [44] با آمدن امام به مكه مردم آنجا خوشحال شده صبح و شام نزدوى رفت و آمد داشتند.» امام حسين(ع) در مكه تلاش خود را براى فراهم كردن زمينه قيام آغاز كرد. دنياى اسلامدر آن شرايط تنها دو بال داشت: عراق و شام. شام در انحصار امويان بود و اين تنها عراق بودكه مى‏توانست نيروى لازم را براى يك قيام عمومى بر ضد امويان فراهم كند. بنابراين اگركسى، انقلابى مى‏انديشيد، تنها مى‏بايست به عراق فكر مى‏كرد. اگر اين انقلابى فردى مانندامام حسين(ع) بود، آگاه بود كه اگر شيعه‏اى هم براى او وجود داشته باشد، تنها در كوفه واحياناً در بصره است و بس. براى همين امام چشم‏انتظار اعلام آمادگى شيعيان كوفه و بصره |47| بود. در يمن نيز شيعيانى بودند؛ اما يمن از مركزيت دنياى اسلام دور بود.اما در كوفه با مرگمعاويه، و بيعت نكردن امام حسين(ع) با يزيد شيعيان كوفه جان تازه‏اى گرفتند و احساسكردند كه رهبرشان براى مبارزه با يزيد آماده شده است. حكومت سهل‏گيرانه نعمان بن بشير،حاكم انصارى كوفه از طرف معاويه، (كه درباره‏اش گفته شده است: كان النعمان عُثْمانيّامجاهرا، يُبْغض عليّاً، سىّ‏ء القول فيه HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_046" [45] و در عين حال درباره‏اش گفته شده است: كانَ رجلاًحليماً يحبُّ العافية) HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_047" [46] زمينه را براى رفت و آمد شيعيان با يكديگر فراهم مى‏كرد. سكوتشيعيان تا اين زمان، به خاطر آن بود كه امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به آنان مى‏گفتند تامعاويه زنده است، نبايد دست به اقدامى بزنند. بنابراين همه صداها در گلو فرومانده بود؛اكنون با آمدن يزيد، آماده اعتراض و فرياد بودند. آنان از پيش انسجام سياسى خود را داشتندو چند شخصيت معتبر كه از اصحاب امام على(ع) بودند، آنان را رهبرى مى‏كردند. برترينآنان سليمان بن صُرَد خُزاعى بود. دست كم، يك‏سوم مردم كوفه احساس شيعى داشتند؛ اما بههر روى عامه مردم اين شهر، تابع اشراف و رؤساى قبايل بودند كه جداى از ويژگى‏هاىشخصى، حكومت به آنان اعتبار مى‏داد. در اين زمان شيعيان كوفه تنها يك راه در پيش داشتندو آن دعوت از امام حسين(ع) بود. جلساتى ميان خود آنان و در منزل سليمان بن صرد برگزارشد. وى با آنان سخن گفت و اظهار كرد: اگر واقعاً مى‏دانيد كه مى‏توانيد امام حسين(ع) رايارى كنيد، از وى دعوت نماييد؛ فإن كنتم تعلمون أنّكم ناصروه و مجاهدو عدوّه، فاكتبواإليه. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_048" [47] و در جاى ديگر: «إن خِفْتُمُ الفشل فلا تغرّوه؛ اگر آگاهيد كه سست خواهيد شد، او رافريب مدهيد.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_049" [48] پس از آن كه از آنان عهد و پيمان گرفت، آنان شروع به نامه‏نگارى بهامام‏حسين(ع) كردند. تجربه گذشته در سستى حمايت مردم كوفه از امام على(ع) و فرزندشامام حسن(ع) نشان مى‏داد كه آنان در راهى كه انتخاب مى‏كردند، چندان استوار نبودند. اينمطلبى بود كه همه مخالفان حركت امام حسين(ع) به كوفه به آن حضرت گوشزد مى‏كردند.شيعيان كوفه كه خبر عدم بيعت امام حسين(ع) با يزيد را شنيده و آماده براى مبارزه شدهبودند، تصميم گرفتند تا امام را به كوفه بياورند: «اجتمعت الشيعة فى منزل سليمان بن صُرَد و تذاكرو أمر الحسين و مسيره الى مكّة، قالوا:نكتب اليه يأتينا الكوفة؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_050" [49] آنان در منزل سليمان اجتماع كردند و از كار حسين و آمدنش به مكه آگاه شدند و گفتند به اونامه مى‏نويسيم تا به كوفه بيايد.» |48| پس از آن نامه نگارى آغاز شد. سليمان كه مردى با تجربه بود، نپذيرفت تا به تنهايى نامه بنويسد؛ بلكه همه آنها را درگيرماجرا مى‏كرد. طبق تصريح همه مورخان، كوفيان نامه‏هاى فراوانى به امام حسين (ع) نوشتند.هر گروهى نامه‏اى را مى‏نوشتند و دسته جمعى آن را امضا كرده، براى امام مى‏فرستادند. درميان اين افراد، افزون بر بزرگان شيعه، برخى از اشراف فرصت‏طلب هم مشاركت داشتند كهاز آن جمله مى‏توان به شَبَث بن ربعى، حجار بن اَبْجر عِجلى و عمرو بن‏حَجّاج HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_051" [50] اشاره كردكه پس از برگشتن ورق، در كربلا حاضر شده و در رأس سپاه كوفه بر ضد امام حسين(ع)جنگيدند. اين چند نفر با هم يك نامه نوشتند HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_052" [51] كه اين نشان از هماهنگى آنان در يك توطئهدارد. بعدها برخى از كوفى‏ها كه به امام حسين(ع) پيوستند، درباره نامه نوشتن اين قبيلاشراف نوشتند كه هدف آنان اين بود: لِيَجْعلوك سوقاً و كَسْباً؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_053" [52] «تو را وسيله‏اى براىبهره‏مند شدن بيشتر از مال دنيا قرار دهند.» شايد براى جذب شيعيان به خود يا به گونه‏اىديگر پس از پيروزى احتمالى امام حسين(ع) و يا حتى انداختن امام در دامى كه امويان تداركديده بودند. رهبران شيعه كه عبارت از سليمان بن صُرَد، مُسيّب بن نجبة، رفاعة بن شداد و حبيب بن(مظاهر) بودند، با هم يك نامه نوشتند. اينان بعد از كربلا، رهبر جريان توابين شدند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000001" حركت امام به سمت عراقنماينده رسمى امام، آمادگى مردم كوفه را تأييد كرده بود، و ديگر جاى تأمل نبود. چرا كهبه طور مطمئن با توجه به نامه‏ها و نامه مسلم، شرايط براى قيام عليه بنى‏اميّه آماده شده بود.امام در رفتن تسريع كرد، به طورى كه در هشتم ذيحجه، يعنى در زمان مراسم حج، با تبديلعمره تمتع به عمره مفرده عازم عراق گرديد. لحظه‏اى تأخير مى‏توانست وضع عراق رادگرگون كند. اضافه بر اين احتمال ترور امام در مكه وجود داشته و ماندن حضرت در مكه بههيچ صورتى مصلحت نبود. گفته‏اند همراهان امام هشتاد نفر بودند؛ اما از پاره‏اى اخبار ديگرچنين بر مى‏آيد كه تعداد بيش از اين بوده است. به احتمال، رقم مزبور مربوط به كسانى استكه تا كربلا همراه امام ماندند. اولين برخورد امام در طول راه برخورد با كاروانى بود كه از يمن به سمت شام حركتمى‏كرد. اين كاروان هدايايى را براى دربار يزيد به شام مى‏برد. امام كاروان هدايا را تصرف |49| كرد و از افراد آن نيز دعوت كرد تا در صورت تمايل همراه او به عراق بيايند، در غير اينصورت باز گردند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_054" [53] امام از منطقه نقيم، كه در آن با كاروان برخورد كرده بود، به سمتالصفاح حركت كرد. در آنجا بود كه با فرزدق - كه آن زمان شاعرى جوان بود - برخورد كرد. اودر پاسخ سؤال امام از وضع كوفه گفت: «قلوب الناس معك و سيوفهم عليك». منطقه بعدى،بطن‏الرّمه بود. در آنجا ضمن نوشتن نامه‏اى به مردم كوفه، با اشاره به نامه مسلم، از آنهاخواست آماده ورود او باشند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_055" [54] اين نامه به دست قيس بن مسهّر سپرده شد تا آن را به مردمكوفه برساند. او در راه با سپاه حصين بن نمير مواجه شده و توسط آنها دستگير گرديد. قيسدر همان دم نامه را خورد و پس از آن در كوفه به دست ابن زياد به شهادت رسيد. امام حسين(ع) در منطقه بعدى كه زدود ناميده مى‏شد، با زهير بن قَيْن برخورد كرد. زهيربا اين كه عثمانى بود، با توجه به دعوت امام و نيز تحريك همسرش، به صورت يكى از يارانصميمى امام در آمد. او همچنين از دوستانش خواست تا هر كدام دوستدار شهادت هستند بااو بيايند، در غير اين صورت به راه خويش به طرف مكه ادامه دهند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_056" [55]در منطقه ذات‏عرق بودكه شخصى از بنى‏اسد پيام شهادت هانى و مسلم را به امام حسين(ع) رساند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_057" [56] گفته‏اند كه امامقصد بازگشت داشت، اما برادران مسلم مانع شده و امام نيز به راه خود ادامه داد. به نظرنمى‏رسد برادران مسلم خواسته يا توانسته باشند در صورت مخالفت امام، آن حضرت راوادار به ادامه مسير كنند؛ بويژه كه ديگران در تحريك امام بر رفتن گفتند: «والله ما أنت مثلمسلم بن عقيل ولو قدمت الكوفة لكان الناس إليك أسرع؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_058" [57] «شما مسلم نيستيد، اگر به كوفهبرويد، مردم به سرعت به شما خواهند پيوست.» امام حسين(ع) خود براى رفتن قاطع بود.در منطقه زباله، پيام مسلم كه در حين شهادت به عمر بن سعد گفته و از او خواسته بود كه بهامام حسين(ع) برساند، به دست امام رسيد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_059" [58] هنوز چندى نرفته بودند كه خبر شهادت قيسبن مسهّر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_060" [59] و عبدالله بن بقطر، برادر رضاعى امام حسين(ع) نيز به دست امام رسيد. اين اخبارنشان مى‏داد كه اوضاع كوفه دگرگون گشته و شرايط، با زمانى كه از زبان مسلم گزارش شدهبود، كاملاً تفاوت كرده است. در اين هنگام، امام، افرادى را كه همراه او بودند گرد آورد و بهآنها فرمود: «أيها الناس، قد خذلتنا شيعتنا فمن أراد منكم الانصراف فلينصرف؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_061" [60] اى مردم! شيعيان ما، ما را تنها گذاشتند. هر كدام از شما مى‏خواهد برگردد، از همين جابازگردد.» |50| اينجا بود كه شمارى از كسانى كه در نيمه راه به امام پيوستهبودند، بازگشته و ياران خاص امام باقى ماندند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_062" [61] كسانى بودند كهاز مكه امام را همراهى كرده HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_063" [62] و يا حتى قبل از آن، از مدينههمراهيش كرده بودند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_064" [63] كسانى كه از او جدا شدند، اعرابى بودندكه فكر كرده بودند همراه حسين بن على(ع) به شهرى در مى‏آيندكه همه آنها تابعيت او را گردن نهاده‏اند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_065" [64] اكنون كه روشن شدتصورشان نادرست بوده، از همان جا بازگشتند. پس از اين مرحلهنيز امام به حركت خود ادامه داد. در اينجا كاملاً براى امام روشنشده بود كه ديگر رفتن به كوفه با توجه به ارزيابى‏هاى سياسىدرست نيست و طبعاً وراى مسائل سياسى، مطلب ديگرى نيزبوده كه مى‏بايست حسابش را از ارزيابيهاى سياسى جدا كنيم. امامبه سوى منطقه شراة حركت كرد و شب را در آنجا ماند. فرداى آنروز باز به حركت ادامه داد. نيمه‏هاى روز بود كه از دور سپاه ابنزياد به طلايه دارى حرّ بن يزيد رياحى پديدار شده و راه را بر امامسد كرد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00004" 4. عواملى كه رهبر را با بروز ناگهانى خود غافلگير مى‏كند.چهار عامل مهم در تعريف و تشخيص بحران از ديدگاه روشتصميم‏گيرى، نقش عمده‏اى دارند كه عبارتند از: تهديد،محدوديت زمان، محدوديت مكان و غافلگيرى. وضعيت‏هاىبحرانى به تناسب شدت تهديد، تداوم زمانى و درجه آگاهى باهم‏متفاوتند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_066" [65] الف. وضعيت كاملاً بحرانى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_067" [66] تهديد شديد/ زمان كوتاه/غافلگيرى. ب. وضعيت نوظهور، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_068" [67] تهديد شديد / زمان بلند/ غافلگيرى. ج. وضعيت بطئى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_069" [68] تهديد ضعيف / زمان زياد / غافلگيرى. |51| د. وضعيت ويژه يا فورى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_070" [69] تهديد ضعيف / زمان كوتاه /غافلگيرى. ه . وضعيت انعكاسى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_071" [70] تهديد شديد/ زمان كوتاه / پيش‏بينىشده. و. وضعيت عمومى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_072" [71]،تهديد شديد / زمان بلند / پيش‏بينى شده. ز. وضعيت عادى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_073" [72] تهديد ضعيف / زمان بلند/ پيش‏بينى شده. ح. وضعيت ادارى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_074" [73] تهديد ضعيف / زمان كوتاه / پيش بينىشده. با توجه به انواع وضعيت بيان شده و خصوصيات ذكر شده ازنظر زمانى ، مكانى و نيروى انسانى تحت رهبرى ،امام حسين(ع)با وضعيت نوع(الف) وضعيت كاملاً بحرانى، تهديد شديد/ زمانكوتاه/ غافلگيرى، رو به رو بودند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0005" مشخصات وضعيت بحرانىدر مطالعه‏اى كه توسط هرمن كان و آنتونى واينر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_075" [74] انجام شد،ويژگى زير براى شرايط بحرانى ذكر گرديده است: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_076" [75] 1. بحران معمولاً يك نقطه چرخش در يك سلسله رويدادهاو عمليات است. (مرگ معاويه و روى كار آمدن يزيد) 2. بحران وضعيتى است كه در آن ضرورت اتخاذ تصميمبسيار بالا است. (تصميم يزيد مبنى بر بيعت گرفتن سريع از امام )امام در اينمورد مى‏فرمايند:اگر تعجيل نكنم مرا دستگير خواهند كرد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_077" [76] 3. بحران يك تهديد واقعى نسبت به هدف‏ها و مقاصد عواملدرگير است. «إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فى اُمّةِ جَدّى». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_078" [77] 4. بحران نتايج مهمى را در پى دارد كه عواقب آن، آينده روابط |52| طرف‏هاى درگير را معين‏مى‏كند. زمينه از بين رفتن بنى‏اميه، ظهور مختار و... 5. بحران حاصل برخورد رخدادها است و به شرايط تازه‏اى مى‏انجامد. احياء دين و زمينه دگرگونى مردم 6. در بحران تصادم و درگيرى بين عوامل دو طرف بحران افزايش مى‏يابد. درگيرى در مسير حركت و در كربلا (تاسوعا و عاشورا) HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0006" امام حسين(ع) و مديريت بحران HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_079" [78]در مديريت بحران سه عامل نقش تعيين كننده‏اى را در موفقيت ايفاء مى‏نمايند. اينعوامل عبارتند از: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00005" 1. ويژگيهاى رهبريكى از نقش‏هاى مهم و اساسى رهبران ، هدايت كردن امت در مراحل سخت و بحرانىاست. خصوصاً آنگاه كه دشمنان انسى و جنى سيل شبهات را به سوى جامعه روانه مى‏سازندو اكثريت مردم را از يقين خارج ساخته و در دو راهى شك و گمان نگه مى‏دارند. رهبر بايد ازكمالات لازم برخوردار باشد تا بتواند پناهگاه مردم باشد. عطار مى‏گويد با شك و ترديدنمى‏توان ادامه راه داده و به مقصد رسيد. اگر امت به دام ترديد افتادند فقط رهبر الهى كه بهعلم و معرفت و معنويت مزين است مى‏تواند مردم را به يقين رسانده و از شك برهاند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_080" [79] رهبران در جامعه اصلى‏ترين عامل در تعيين بحران‏ستيزى و بحران‏پذيرى مى‏باشند.رهبران منفعل، مأيوس، جبرگرا و بى‏اراده مسلماً در انتظار وقوع حوادث مى‏نشينند و تحركو تلاشى از خود بروز نمى‏دهند، در حالى كه انسان‏هاى فعال، خوشبين، با اراده و مصمم بهاستقبال بحران‏ها مى‏روند و آنها را در هم مى‏شكنند. به هر حال در مديريت بحران، ابزارها و وسايل نيستند كه نقش محورى را ايفا مى‏كنند،بلكه اين انسان‏ها هستند كه محور اصلى مقابله با بحران مى‏باشند. حفظ خويشتن‏دارى و آرامش در تسلط بر اوضاع به‏هنگام بحران نقش مهمى دارد. به اينعلت، مديريت بحران كارى است مشكل كه به شجاعت و سرعت عمل نياز دارد. لازمهتصميم‏گيرى در بحران تجربه و مهارت كافى است ولى افزون بر آن مدير بايد بتواند از شمخود استفاده كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_081" [80] |53| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000002" 1-1. قاطعيتانسانهاى موفق در صورتى كه خواستار رسيدن به هدفى باشند به آن هدف خواهندرسيد، آنها نمى‏گذارند هيچ چيز بين آنها و هدف حائل ايجاد كند، ممكن است شكلى ازاحساس هدفمندى باشد، دقيقا مى‏دانند به كجا مى‏خواهند بروند و به آنجا مى‏رسند وشكست را تنها به مثابه گامى در مسير موفقيت مى‏پذيرند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_082" [81] رهبر در رأس جامعه قرار دارد و مركز ثقل انديشه‏ها، طرحها و پيشنهادهاست و درحقيقت، آخرين مرجع براى تجزيه و تحليل، جمعبندى و اتخاذ تصميم براى رفتارهاست. از اين جهت و به لحاظ موقعيت خود به اراده نيرومندى نيازمند است تا پس از بررسىتمام جوانب، تصميمى قاطع بگيرد. او بايد از هر نوع ترديد و دو دلى بپرهيزد و با اعتماد واتكال به ذات مبارك خداوندى، نظر نهايى خود را اعلام كند و در پى‏گيرى و اجراىآن‏بكوشد. آيات و روايات و سيره معصومان(ع) حاكى از توجه فراوان به اين اصل از اصول مهمرهبرى است. خداوند متعال در قرآن كريم، پس از امر به مشورت به پيامبر اكرم(ص)مى‏فرمايد: «اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش) بر خدا توكل كن». پيامبر اكرم (ص) درجنگ «احد» پس از ابراز پشيمانى اصحاب در پاسخ مى‏فرمايد: «هنگامى كه پيامبرى زره مى‏پوشد، شايسته نيست آن را از تن به در كند تا زمانى كه با دشمنبه نبرد بپردازد.»حضرت حسين بن على - عليه السلام - هم پس از تصميم به قيام و تشخيص امر خدا واحساس وظيفه براى مبارزه با دستگاه غاصب يزيد، قاطعانه وارد عمل مى‏شود، به طورى كهدرخواست افراد مخلص و بزرگوارى مانند عمربن عبدالرحمن مخزومى، عبدالله بن عباسو محمد حنفيه نمى‏تواند او را از تصميمش منصرف سازد و او با اراده‏اى استوار، حركتالهى خويش را براى رسيدن به اهداف والا و مقدسش آغاز مى‏كند. امام حسين در خطبه معروفش در مكه مكرمه مى‏فرمايند: «مرگى كه سرنوشت فرزندان آدم شده، همچون گردنبند بر گردن دختر جوان برازنده وزيباست. چنان به ديدار گذشتگانم مشتاقم كه يعقوب در اشتياق ديدار يوسف. براى منمصرع و مقتلى اختيار كرده‏اند كه با عشق و افتخار با آن روبه‏رو مى‏شوم. هم اكنون اعضاىپيكر خويش را به چشم مى‏نگرم كه آن را گرگهاى بيابان در منطقه‏اى بين «نواويس» و «كربلا»پاره‏پاره مى‏كنند و روده‏هاى تهى و شكمهاى گرسنه خود را از آنها پر مى‏سازند.گريز از روزى |54| نيست كه با قلم مشيت پروردگار به نگارش در آمده است. خشنودى خدا، خشنودى خاندانپيامبر است. در برابر آزمايش او پايدارى مى‏كنيم و در برابر، پاداش مقاومت كنندگان را بهدست مى‏آوريم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_083" [82]امام حسين در بيانى مى‏فرمايند: «لا وَاللَّهِ لا اُعطيهِم بِيَدي إعطاءَ الذَليلِ وأقِرُّ إقرارَ العَبيد؛ به خدا قسم! چون زبونان دست بهسويشان دراز نخواهم كرد و چون بردگان به التماس و اقرار نخواهم افتاد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_084" [83] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000003" 1-2. داشتن هدف روشن HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_085" [84] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000004" 1-3. دين دارى همراه بصيرتامام حسين(ع) رهروى است كه چون مقتدايش على(ع) كه در گرماگرم جنگ وچكاك‏شمشيرها به «ذعلب يمانى» فرمود: «أَفأَعبُدُ ما لا أرى‏؛ مگر مى‏شود خدايىراكه‏نمى‏بينم بپرستم» و آنگاه توضيح داد: «لَاتُدْرِكُهُ الْعُيُونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ،وَلكِنْ‏تُدْرِكُهُ‏الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_086" [85] خدا را مى‏ديد و لذا مى‏فرمود: «عَمِيَت |55| عَينٌ‏لاتَراكَ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_087" [86] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000005" 1-4. مشورت در امورامام به سخن آنان كه در لباس نصيحت‏گرى ظاهر مى‏شدند با كمال متانت گوش فرا مى‏دادو آنگاه هر يك را به فراخور شخصيت، موقعيت و فهمش پاسخ مى‏گفت . تاريخ، گواهىمى‏دهد كه حتى «مروان بن حكم» - كه عناد و كينه‏توزى‏اش با خاندان وحى و بويژهاباعبداللَّه(ع) آشكار بود - وقتى به عنوان ناصح به نزد حضرت آمد حرفش را شنيد.ابن‏طاووس نقل كرده است: «حسين به قصد اطلاع از اخبار، صبحگاهان در خارج از منزل بود كه مروان بن حكم،همان انسان كينه‏توز كه ديشب به وليد - حاكم مدينه - اشاره كرده بود، حسين اگر بيعت نكرداو را بكش، با او روبه‏رو شد و گفت: «يا أباعَبدِاللَّهِ إنّى لَكَ ناصِحٌ فَأطِعنى تَرشُد؛ اى اباعبدالله بهنصيحت من گوش كن تا به راستى هدايت شوى». حضرت فرمود: «ما ذاكَ؟ قُل حَتّى‏ أسمَعَ؛ چه مى‏خواهى؟ بگو تا بشنوم» گفت: ترا بهبيعت با يزيد بن معاويه كه خير دنيا و آخرت در آن است، دعوت مى‏كنم.» آن حضرت فرمود:«إنّا للَّهِ وإنّا إلَيه راجِعون؛ آنگاه كه امت مبتلا به حاكمى چون يزيد گردد پس خداحافظ اسلام.»آنگاه ابن‏طاووس، مى‏نويسد: «حسين(ع) از عاقبت امر خويش آگاه بود و تكليفى داشت كهبايد در پى آن مى‏رفت». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_088" [87] از جمله افرادى كه به تناسب، در لباس نصيحت به امام، ظاهر شده‏اند مى‏توان به «عبداللهبن زبير»، «ابن عباس»، «عمر بن على الاطرف»، «محمد حنفيه»، «عمرة بنت عبدالرحمن»،«عبدالله بن عمر»، «فرزدق»، «عبدالله بن مطيع» و.... اشاره نمود كه سخن هر يك شنيدنى وپاسخ آن حضرت شنيدنى‏تر است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000006" 1-5. استقبال از سختى‏هاامام حسين(ع) در محضر پدر بزرگوارش آموخته بود كه طى مسير ايمان با همه وضوح وروشنايى‏اش سخت و نفس‏گير است و در اين ميان، آنان كه توفيق پيمايش‏آن را مى‏يابندخاصّان و مشمولان عنايت حضرت حقند كه در امتحانات الهى سربلند بوده‏اند. «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَايَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ للْإِيمَانِ، وَلَايَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا |56| صُدُورٌ أَمِينَةٌ، وَأَحْلَامٌ رَزِينَةٌ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_089" [88]بنابراين او مى‏دانست كه اهل بيت رسول خدا كه بر جاده وسط و صراط مستقيمندبايدسختى‏ها، غربت‏ها، تبعيدها، قلّت ياران و تمام حرمان‏هاى دنيايى رابه جان تجربه كنند و درموعد مقررّ الهى، سر و جان را نيز فداى حضرت دوست‏كنند: «خُيِّرَ لى مَصرَعٌ أنَا لاقيهِ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_090" [89]بر همين اساس، حسين بن على(ع) كه جلوه‏اى از اين آيه كريمه بوده: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَالْمُشْرِكِينَ» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_091" [90]هيچ نگرانى از عاقبت كار نداشت و با اطمينان خاطر به استقبال حوادث تلخ وشيرين‏مى‏رفت و آنان را كه در حقيقت، مقام والاى امامتش را نفهميده‏اند وگاهى‏ازسردلسوزى و بعضى به دليل اغراض مختلف لب به نصيحت حضرتش مى‏گشودند،به فراخور شأن و حال هر يك، جواب مى‏داد. او از كمى ياران نيز، باكى نداشت، چون ازپدرش على(ع) گفته‏اى وحيانى را در ضمير جانش محفوظ داشت كه فرموده بود: «لَاتَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى‏ لِقِلَّةِ أَهْلِهِ، فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى‏ مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِيرٌ،وَجُوعُهَا طَوِيلٌ؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_092" [91] در طريق هدايت به خاطر كمى رهروان، بيمناك نشويد چرا كه (اكثر) مردم برگرد سفره‏اىنشسته‏اند كه سيرى‏اش كم و گرسنگى‏اش طولانى خواهد بود».امام چهارم(ع) فرمود: «هنگامى كه كار بر حسين(ع) سخت شد كسانى كه با او بودند آن حضرت را نگريسته و ديدندكه حال او بر خلاف ايشان است، زيرا آنها اين گونه بودند كه هر چه كار سخت مى‏شد رنگشاندگرگون گشته و لرزه بر اندامشان افتاده و ترس دلهاشان را گرفته بود، ولى حسين(ع) و برخىاز همراهان خاص آن حضرت رنگهاشان درخشيده و اعضاى بدنهايشان آرام گشته ودلهايشان تسكين يافته بود.(با ديدن اين منظره) برخى از آنها به يكديگر گفتند: بنگريد كه اواز مرگ با كى ندارد! امام(ع) به آنها فرمود: آرام باشيد و بردبار! اى كريم‏زادگان، كه راستى مرگجز پُلى نيست كه شما را از سختى‏ها و فشارها به سوى باغهاى فراخناك و نعمتهاى جاويدانعبور دهد، كدام يك از شما است كه نخواسته باشد از زندانى به قصر منتقل گردد، و امّا براىدشمنان شما، مرگ جز آن نيست كه از قصرى به زندان و عذابى منتقل گردند، براستى پدرم ازرسول خدا(ص) براى من حديث كرده كه همانا دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است، و مرگ پُلاينها است به سوى بهشتهاشان، و پل آنها به سوى دوزخهاشان، دروغ نگفتم و به من همدروغ‏نگفته‏اند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_093" [92] |57| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000007" 1-6. ديندارى همراه با غيرت و حميّتآن روز حسين(ع) در محضر معلمش نشسته بود و على(ع) آن استاد بى‏بديل، موضوععصبيّت را تبيين مى‏كرد؛ به اينجا رسيد كه فرمود: «اگر به ناچار بايد تعصب پيشه كرد پس در (تحصيل) خصال كريمه و اعمال پسنديده و امورمحموده كه بزرگان و اصل و نسب‏داران از يكديگر گوى سبقت مى‏ربايند، بايد تعصب ورزيد. وبراى خصيصه‏هاى نيكو چون همسايه‏دارى، وفاى به عهد، و پيروى از نيكى‏ها، سرپيچى ازتكبر، كسب فضيلت و خوددارى از عهدشكنى و بزرگ شمارى قتل، انصاف نسبت به خلق وكظم غيظ و پرهيز از فساد، (براى چنين امورى) بايد تعصب ورزيد.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_094" [93]آرى حسين(ع) در محضر پدرش على(ع) درس حميّت و عصبيّت فرا گرفته بود. اما نه ازنوع عصبيتى كه جاهلان و سفيهان گرفتار آنند، نه از نوع عصبيتى كه شيطان رجيم در دامشافتاده بود و نه از سنخ تعصبات مترفين (مرفهان بى‏درد) كه به افزونى مال و فرزند تفاخرمى‏ورزند، بلكه تعصّب به تفسير على(ع) يعنى در كسب خُلقياتى كه همگان بر آن غبطهمى‏خورند و آرزوهايى بلند و مقامات علّيه و آثار ارزشمند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00006" 2. ويژگيهاى پيروپيروان اثربخش در موقعيّت بحرانى عناصرى حياتى در پيشبرد اهداف رهبرانمى‏باشند، نه تنها به اين علت كه به صورت فردى رهبرى را حمايت مى‏كنند بلكه از اين رو كهبه صورت گروهى همه قدرت شخصى رهبر را رقم مى‏زنند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_095" [94] شرط اساسى در موفقيّت رهبرى، اطاعت بى‏قيد و شرط رهروان از رهبر خويش است.بزرگترين رهبران ، اگر پيروان مخلص و مطيع نداشته باشند، محكوم به شكست در برابردشمن بوده و بسيارى از طرح و برنامه‏هاى آنها عقيم خواهد ماند. تاريخ بسيار نشان دادهاست كه گروهى اندك ولى با هدف و اراده‏اى قوى و اخلاص والا توانسته‏اند بر گروهى كثيرچيره گردند. «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئةً كَثيرَةً بِاِذْنِ اللَّهِ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_096" [95]سختى‏هاى موجود در آئين رهروى باعث شده است كه از هزاران مدعى و مريد اندكىتاب و توان تحمل شدائد را داشته و اكثريت يا از نيمه‏هاى راه برمى‏گردند و يا از قافله بازمى‏مانند. و به قول سعدى: |58| از هزاران در يكى گيرد سما زانكه هركس محرم اسرار نيستخَليلَىَّ قُطَّاعُ الْفَيا فى‏ اِلىَ الْحِمى‏ كَثِيرٌ وَ اَمَا الْواصِلوُنَ قَليلٌ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_097" [96]وحشت از سختى‏ها و دل بستن به دنيا و مشغوليّت به امورفردى و اجتماعى باعث مى‏شود كه همه كس سلوك، قولش بهفعل تبديل نشود و به راه نيفتاده از راه به در رود. از اين‏رو بسيارىاز مردم وقتى جديت امام را ديدند هر كدام به نوعى عذر آوردند واز سفر بازبماندند. دلايلى كه هر يك از آنها بيان مى‏كنند بيانگرنوعى دلبندى به چيزهائى است كه آنها را مدتها به خود مشغولساخته است. لذا نمى‏توانند از آنچه بدو عادت كرده‏اند جدا شوندو سختيهاى راه را به جان بخرند و دل به غير حق ندهند. من چنان در عشق گل مستغرقم كز وجود خويش محو مطلقمدر سرم از عشق گل سودا بس است زانكه معشوقم گل رعنا بس استكى تواند بود يك شب بلبلى خالى از عشق چنان خندان گلى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_098" [97]قرآن كريم و نهج‏البلاغه فراوان درخصوص اين قبيل افرادسخن گفته و آنان را مذمت كرده‏اند. افرادى كه هنگام جهادعذرهاى گوناگون آورده و به بهانه‏هاى مختلف از پيغمبر و اماممى‏خواستند كه آنان را از رفتن به جهاد معاف بدارند. و به گمانخود با پرداختن به عبادت و پرداختن زكات و ماليات اسلامىداخل بهشت شوند و از باب الجهاد نروند! در مقابل اين عدهگروهى بودند كه صداى طبل جهاد روحشان را به پرواز درمى‏آورد و شتابان به حضور پيامبر مى‏رسيدند تا از وى اسلحهبگيرند و راهىِ جبهه‏ها شوند. اما وقتى جواب منفى مى‏شنيدنداشك در چشمانشان حلقه مى‏زد. |59| «الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْاوَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ».در عين حال افرادى بودند كه توانائى مسلح شدن و حركت بهسوى جبهه را داشتند اما ننگ ماندن را به جان مى‏خريدند، وهمنشينى با كودكان و زنان و كهنسالان را براى خودپيروزى‏مى‏دانستند. «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لايَعْلَمُونَ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_099" [98]عشق كار نازكان نرم نيست عشق كار پهلوان است اى پسرسينه خود را هدف كن پيش دوست هين كه تيرش در كمان است وى پسرسينه‏اى كز زخم تيرش خسته شد در جبين‏اش صد نشان است اى پسر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0100" [99]ياران امام حسين(ع) دقيقا تمامى ويژگيهاى لازم جهتساختن تيمى منسجم براى رهبرى امام را داشتند و هر يك از آنانداراى ويژگيهاى منحصر به فرد بودند. نهضت عاشورا و قيام امامحسين(ع) از آغاز تا انجام، مجموعه‏اى از الگوهاى ارزشمند درفضايل اخلاقى، عبادى، عقيدتى، اجتماعى، سياسى و... است كهمى‏تواند طالب هر نوع فضيلتى را سيرآب و خواهان هر اسوه والگويى را كام‏ياب نمايد؛ چرا كه مجموعه عاشورا از تمامى اقشارمختلف جامعه و از همه مراحل سنى از كودك و خردسال ونوجوان گرفته تا جوان و ميان‏سال و از عمر متوسط گرفته تا پيركهن‏سال، از نو عروس و تازه داماد گرفته تا پدر و مادر داغ‏ديده، ازسفيد و سياه گرفته تا آزاد و برده، از فرزند و بستگان گرفته تانيروى از دشمن گريخته و به دوست پيوسته؛ همه‏و همه در اينمجموعه با ارزش، تعبيه شده است؛ مجموعه‏اى كه امام حسين(ع) درباره آن‏ها فرمود: «فَاِنّى لا أعلم اصحاباً أوفى‏ ولا خيرٌ من أصحابى و لا أهل بيت أبرّ |60| و لا أوصل من أهل بيتى فجزاكم‏اللَّه خير الجزاء». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0101" [100]بر اين اساس، هر كس در هر زمينه‏اى كه بخواهد، مى‏تواند الگويى مناسب فرا راه و مسيرآينده خود برگزيند كه به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000008" وفادارىاگر چه در صحنه كربلا و فرهنگ عاشورا، همه ياران امام حسين(ع) با وفا بلكه با وفاترينبودند، اما در رأس همه وفاداران، حضرت ابوالفضل العباس(ع) قرار داشت. واژه‏ها و تعبيرهايى كه درباره اين سردار كربلا وارد شده، همه حاكى از فضايل ومناقبى‏است كه در صحنه عاشورا به نمايش گذارده است؛ مانند نافذ البصيرة (داراىبينش‏عميق)، صلب الايمان (ايمان قوى)، آثر و ابلى (ايثارگر و سر بلند درامتحانات)،العبدالصالح (بنده شايسته) المطيع‏للَّه و لرسوله (مطيع خدا و پيامبر)،الفادى(فداشده)، الواقى (نگهبان)، الساعى (تلاش گر)، السقاء (آب‏آور طفلان)، صاحباللواء (علم‏دار) و بالاخره، شهيد و مجاهد در ركاب امام خود؛ چنان كه در روايتى امامصادق(ع) فرمود: «كان عمّنا العباس بن على نافذ البصيرة، صلب الايمان، جاهد مع أبى‏عبداللَّه و ابلى بلاء حسناً ومضى شهيداً». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0102" [101]و امام سجاد(ع) فرمود: «رحم‏اللَّه العباس فلقد آثر و ابط و فدى اخاه بنفسه حتى قطعت يداه...». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0103" [102] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000009" مقاومتبيش‏ترين مصيبت را حضرت زينب(س) تحمل كرد، حضرت زينب(س)، قهرمان كربلااست كه به حق مى‏توان آن بانوى بزرگ را «ام‏المصائب» ناميد. آن حضرت، قطع نظر از مصايبى كه در فراق جد، پدر، مادر و برادر خود متحمل شد تنهادر قضيه عاشورا، شهادت و به خون غلتيدن بيش از بيست نفر از نزديك‏ترين افراد خانوادهخود را به چشم ديد. از اين رو زينب(س)، هم مادر شهيد است (3 تن) و هم خواهر شهيداست (تا 8 شهيد) و هم عمه شهيد (9 تن) و هم خاله شهيد (3 تن) كه بى‏شك صبرى جميللازم دارد. |61| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000010" الگوهاى كهن‏سال«حبيب بن مظاهر» از بزرگان شيعه در كوفه و از جمله كسانى است كه در دعوت از امام بهكوفه نقش اساسى داشت. كهن‏سال ديگرى كه با قلب جوانش به سان شير، در ركاب امامحضور داشت و امام از تلاش وى تقدير كرد «انس بن‏حارث» است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000011" الگوى نادماندر صحنه كربلا و قضيه عاشورا، بزرگ‏همّتانى بودند كه گرچه ابتدا در مقابل امام قرارگرفتند و بناى جنگ با آن حضرت را داشتند، اما با تحولى درونى به اصحاب امام حسين(ع)پيوستند و تا آن‏جا پيش رفتند كه در ركاب آن حضرت به درجه رفيع شهادت رسيدند. دررأس اين گروه از عاشوراييان، «حرّ» آزاد مرد و عالم قرار دارد كه در آغاز، فرماندهى بخشىاز نيروى دشمن را بر عهده داشت. حرّ در مراجعه به امام مى‏گويد: «من اول كسى بودم كه بر شما خروج كردم، اجازه فرماييد اول كسى باشم كه در راه شما كشتهشوم و با جدّت مصافحه كنم». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0104" [103] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000012" راز دار«قيس» نامه‏رسان مبارزى است كه در شكل‏گيرى جريان عاشورا نقش مهمى بر عهدهداشت، چرا كه وى به عنوان قاصد، نامه‏هاى امام را براى مردم كوفه و نامه‏هاى آن‏ها را براىامام حسين(ع) مى‏رساند و در اين راه سختى‏هاى فراوانى متحمل شد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0105" [104] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000013" علاقه‏مند به رهبر«عابس» از شخصيت‏هاى بارز شيعه است. او شخصيتى مدير، ارجمند، شجاع، سخن‏ورو زاهدى شب زنده‏دار بود و از نظر پاكى و خلوص و قهرمانى و شور انگيزى از بزرگ‏ترينانقلابيون به حساب مى‏آمد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0106" [105] وى به امام عرض مى‏كند: «يا أبا عبداللَّه! اما واللَّه ما أمسى على وجه الأرض قريب ولا بعيد أعزّ علىّ ولا أحبّ الىّ منك، ولوقدرت على ان ادفع عنك الضَيم او القتل بشى‏ءٍ اعز علىّ من نفسى و دمى لفعلت؛ اى حسين! به خدا سوگند، هيچ كسى در روى زمين نزد من عزيزتر و محبوب‏تر از تو نيست واگر ممكن بود به چيزى بهتر از جانم و خونم از تو دفاع كنم چنين مى‏كردم». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0107" [106] |62| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000014" جان نثار«حنظلة بن سعد تهامى» با رشادت تمام، بدن خود را سپر وجود مبارك امام مى‏كند وتيرها، نيزه‏ها و شمشيرهايى كه از هر سو به قصد جان امام پرتاب مى‏شوند به‏جان مى‏خردكه: «وقف بين يدى الحسين ليقيه السهام و الرماح و السيوف بوجهه و نحره؛ پيش روى امام حسين(ع) ايستاد و به وسيله صورت و سينه خود از اصابت تير و نيزه وشمشير به امام جلوگيرى كرد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0108" [107]يكى ديگر از اين جان‏نثاران «سعيد بن عبداللَّه حنفى» است كه: «تقدم امام الحسين فاستهدف لهم يرمونه بالنبل، كلما اخذ الحسين يميناً و شمالاً قام بينيديه فما زال يرمى به حتى سقط الى الارض؛ در پيش روى امام ايستاد و خود را هدف تيرهاى دشمن قرار داد تا اين كه به زمين افتاد و بهشهادت رسيد» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0109" [108]. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000015" معتقددر گرما گرم نبرد در صحنه كربلا يكى از عاشوراييان به نام «ابو ثمامه صيداوى» دريافتكه ظهر شده و وقت نماز است؛ از اين رو به امام عرض كرد: مى‏خواهم در حالى خدا راملاقات كنم كه اين نماز را نيز به جاى آورده باشم. به دنبال اين يادآورى، امام با نگاهىبه‏آسمان فرمود: «ذكرت الصلوة جعلك اللَّه من المصلين؛ به ياد نماز هستى، خداوند تو راازنماز گزاران قرار دهد». آرى هم‏اكنون، اول وقت نماز است از دشمن مهلت بخواهيد تانماز بخوانيم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0110" [109] در ميان عاشوراييان افرادى «كثيرالصلوة» نيز وجود داشتند و شايد همين كثرت نمازشانباعث شده در ميدان جنگ دليرانه جنگ كنند. يكى از اين افراد كه نقش الگودهى دارد «سويدبن عمرو» است كه در توصيف وى مى‏نويسند: «كان شريفاً كثير الصلوة» و وقتى در ميداننبرد قرار مى‏گيرد «قاتل قتال الاسد الباسل و بالغ فى الصبر على الخطب النازل؛ در زمانى كهجنگ مى‏كند به سان شيرى شجاع و در مشكلات و گرفتارى‏ها صبور و مقاوم است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0111" [110] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000016" شجاعاگر اولين‏ها را در فرهنگ عاشورا جستجو كنيم، على اكبر اولين شهيد از بنى‏هاشم است.همو كه وقتى امام(ع) از مرگ خود و يارانش خبر مى‏دهد در پاسخ پدر مى‏گويد: «پدر جان!اگر مرگ ما در راه حق است، پس از مرگ، باكى نيست؛ فاذاً لا نبالى بالموت» |63| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000017" شهيد سياه و الگويى سفيدوجود سربازان ترك، فارس، عرب، سفيد و سياه و... در عرصه كربلا و در قاموسعاشورا، مبيّن اين معنا است كه گوناگونى نژاد و مليت در فرهنگ شهادت راهى ندارد واختلاف رنگ، زبان و قوميت، مانع دفاع از حريم حريت، آزادى، ايمان و عقيده نخواهد بود. «جَوْن» فردى است سياه پوست از تبار بردگان آزاد. روز عاشورا، وى به حضور امام آمدو اجازه خواست تا به ميدان برود. امام به وى فرمود: «انت فى اذن منى، فانما تبعتنا طلباًللعافية، فلا تبتل بطريقنا؛ تو به خاطر تأمين عافيت همراه ما بودى، اينك آزاد هستى هر جامى‏خواهى برو و عافيت خود را به خطر نينداز». جَون وقتى اين سخن را شنيد، گفت: «من بههنگام آسايش در كنار سفره شما باشم، ولى هنگام سختى شما را تنها بگذارم؟! آرى منمى‏دانم بدنم بد بو است، حسبم شريف نيست و رنگم سياه است اما اجازه فرما تا با رفتن بهبهشت، بدنم خوش بو، حسبم شريف و رنگم سفيد شود، به خدا سوگند از شما جدا نخواهمشد تا خونم با خون شما مخلوط شود.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0112" [111] ياران امام حسين(ع)، اين جلوه‏هاى ايثار و از جان گذشتگى، صبر و مقاومت، رازدارى وپايدارى، پيشى گرفتن عقيده بر عاطفه، سبقت در شهادت و ديگر ارزش‏هاى متجلى درارزش‏گاه كربلا، همه ناشى از تحول و دگرگونى عميقى است كه در انديشه و بينش اين شيرزنان و رادمردان خودنمايى مى‏كند، تا بدان جا كه حاضرند براى همين معرفت حاصله، هفتادبار بلكه هزار بار خود را در مسير حق فدا كنند، چنان كه يكى از همين عاشوراييان - سعيد بنعبداللَّه - مى‏گويد: «أما واللَّه لو علمت أنّى أقتل ثُمّ أحيى ثُمّ أحرق ثُمّ أذّر، يفعل ذلك بى سبعين مرّة، ما فارقتكحتى ألقى‏ حِمامى دونك فكيف لا أفعل ذلك و انّما هى قتلة واحدة ثم هى الكرامة الّتى لا انقضاءلها ابداً؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0113" [112] آگاه باشيد به خدا قسم اگر مى‏دانستم كه به قتل مى‏رسم بعد زنده مى‏شوم سپس دوبارهسوزانده مى‏شوم تا اين‏كه پير شوم، و اين كار تا هفتاد بار ادامه پيدا كند، هرگز از شما جدانخواهم شد تا اين‏كه مرگ را ملاقات كنم، بدون تو، چگونه چنين نكنم در حالى كه اين همانكرامتى است كه بعد از آن هيچ پايانى براى آن نخواهد بود.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00007" 3. استراتژى و سياست‏هاى مقابله HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0114" [113]در نهضت عاشورا به يك سرى تاكتيكهاى نظامى و تبليغى بر مى‏خوريم كه از سوىحسين بن على(ع) انجام گرفته است. شيوه‏هاى نظامى به طور عمده يا حالت دفاعى داشته |64| است، يا تهاجمى. روشهاى تبليغى نيز به طور عمده جهت آگاهانيدن مردم و پيام رسانى وبهره‏بردارى بيشتر از اين حركت بوده است؛ چه آنچه در زمان خود آن حضرت و توسط خوداو انجام گرفته است، يا پس از شهادتش. در اينكه آن حضرت در قيام كربلا به عنوان يكمبارز مسلط به همه فنون رزمى و تاكتيكهاى نظامى و دفاعى و تبليغى عمل كرده است، شكىنيست. آنچه مطرح مى‏شود، تنها نمونه‏هايى است كه از تأمل بر حوادث اين نهضت به نظرمى‏رسد، و مديريت شگفت و نظم و تدبير آن حضرت را در آن حادثه كه آميخته‏اى ازاحساسات و عواطف و تعقل است، نشان مى‏دهد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000018" 3-1. تاكتيكهاى نظامى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000001" 3-1-1. حفاظت شخصىسيدالشهدا(ع) هنگام ديدار با «وليد بن عتبه» والى مدينه پس از مرگ معاويه، با همراهداشتن گروه محافظ از جوانان بنى‏هاشم نزد والى رفت. او جمعى از ياران، خويشان و پيروانخود را مسلحانه همراه برد، در حالى كه شمشيرها را آخته زير لباسها پنهان كرده بودند و بهآنان سفارش كرد كه بيرون در بمانند و اگر صداى امام از درون به مددخواهى بلند شد، بهداخل بريزند و طبق فرمان امام، عمل كنند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000002" 3-1-2. گزارشگر اطلاعاتى:چون اباعبدالله(ع) به اتفاق خانواده و همراهان از مدينه به سوى مكّه حركتكرد،برادرش محمد حنفيه را در مدينه باقى گذاشت تا حركتهاى حكومتى را به عنوانيك‏گزارشگر اطلاعاتى به امام خبر دهد و آنچه را در مدينه مى‏گذرد، بى كم و كاستبه‏آن‏حضرت برساند. او تعبير «عين» (مأمور اطلاعاتى) را درباره محمد حنفيه به كاربرده‏است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000003" 3-1-3. خنثى كردن توطئه ترور:به امام خبر رسيده بود كه يزيد، گروهى را تحت فرمان عمر و بن سعيد اشدق براى تروريا دستگيرى وى به مكّه فرستاده است. حضرت براى خنثى كردن توطئه ترور و نيز حفظحرمت حرم خدا و براى اينكه خونش در مكّه ريخته نشود، حج را به عمره تبديل كرد و روزهشتم ذى حجّه از مكّه خارج شد. |65| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000004" 3-1-4. جمع آورى اطلاعات:از آنجا كه آگاهى از وضعيت دشمن و مردم هوادار، در تصميم گيريهاى پيشوا نقش مؤثردارد، سيدالشهدا(ع) پيوسته مى‏كوشيد از اوضاع داخلى كوفه اطلاعات كافى داشته باشد. ايناطلاعات را از راههاى زير به دست آورد: الف. استنطاق و پرسش از مسافرانى كه از كوفه مى‏آمدند و به عنوان شاهدان عينىجريانها، از آنجا خبر مى‏دادند؛ نمونه‏هايى همچون «بشربن غالب» كه در «ذات عرق» با امامبرخورد كرد، يا فرزدق در يكى ديگر از منزلگه‏ها. ب. مكاتبات و نامه‏نگارى با پيروان خود در كوفه، بصره و يمن (مناطقى كه در محبت بهاهل بيت، ريشه دارتر بودند) و گزارشهاى مكتوب از اوضاع آن مناطق و حمايت مردمى ونصرت در قيام را جويا مى‏شدند و حتى اين آگاهيها را در مواقع لزوم، به سربازان دشمن كهراه را بر مى‏گرفتند يا با او به نبرد برمى‏خاستند، اعلام مى‏فرمود. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000005" 3-1-5. مصادرهدر مسير راه عراق، كاروانى تجارتى از يمن به سوى شام مى‏رفت و براى يزيد، اجناسقيمتى مى‏برد. وقتى امام حسين(ع) در منزلگاه تنعيم به آن كاروان برخورد، كالاهاى آن رامصادره كرد تا راه براى وابستگان به يزيد، ناامن شود. به افراد كاروان هم فرمود: هر كسبخواهد با ما به عراق بيايد، كرايه كاملش را خواهيم داد و با او رفتار خوب خواهيم داشت وهر كس هم بخواهد جدا شود، كرايه‏اش را تا اينجا مى‏پردازيم. برخى جدا شدند، بعضى همهمراه امام آمدند. با اين شيوه، هم ضربه اقتصادى به حكومت يزيد زد و هم از افراد دشمن،جذب نيرو كرد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000006" 3-1-6. جذب نيرو:سيدالشهدا(ع) از هر فرصتى براى جذب نيرو به جبهه حق بهره مى‏گرفت. يكى از آنموارد متعدد، ملاقاتى بود كه با «زهير بن قين» در منزلگاه «زَرود» داشت. زهير كه ابتدا ازروبه‏رو شدن با امام گريزان بود، پس از اين ديدار به امام پيوست و در عاشورا همحماسه‏آفريد. |66| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000007" 3-1-7. تصفيه نيرو:امام حسين(ع) چندين بار در طول راه كربلا با پيش‏گويى ازوضع آينده و خبردادن از شهادتِ خود و همراهان، افراد بى‏انگيزهو غيرمطيع و دنياپرست را كه به اميد غنيمت همراه شده بودندتصفيه كرد، تا گروه زبده و عاشقِ شهادت و خالص و برخوردار ازانضباط و اطاعت محض از فرماندهى و رهبرى براى حضور درميدان نبرد بمانند. در منزلگاه «زباله» و شب عاشورا، نمونه‏هايىاز اين تصفيه‏ها بود. در منزل زُباله برخى برگشتند؛ اما شبعاشورا كسى نرفت. در شب عاشورا، سيد الشهدا(ع) اجازه بازگشت داد وچنين‏فرمود: «اللَّهُمَّ إنّي أحمَدُكَ عَلى‏ أن أكرَمتَنا بالنُّبُوَّةِ و عَلَّمتَنا القُرآنَ وفَقَّهتَنا فى الدِّينِ، أمّا بَعدُ؛ فَإنّي لا أعلَمُ أصحاباً أوفى‏ و لا خَيراًمِن أصحابى و لا أهلَ بَيتٍ أبَرّ و لا أوصَل عَن أهلِ بَيتي... إنّي قَدأَذِنتُ لَكُم فَانطَلِقوا جَميعاً فى حِلٍّ لَيسَ عَلَيكُم مِنّي ذِمامٌ و هذااللَيلُ قَد غَشِيَكُم فاتَّخِذوهُ جَمَلاً؛ بار خدايا، تو را سپاس مى‏گويم كه ما را با نبوت بزرگىبخشيدى و قرآن آموختى و فهم دين عطا فرمودى، من يارانى،باوفاتر و نيكوتر از يارانم سراغ ندارم و خاندانى نيكوكارتر وشريف‏تر از خاندانم نمى‏شناسم... من اكنون به همگى شمااجازه دادم و بيعت خود را برداشتم، تا شب به پايان نرسيدهاست از اينجا برگرديد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0115" [114] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000008" 3-1-8. آرايش اردوگاه:وقتى در سرزمين كربلا فرود آمد، دستور داد چادرهارانزديك به هم بزنند، طنابهاى‏خيمه‏ها راازلابه‏لاى هم بگذارند،در مقابل خيمه‏ها حضورداشته باشند و با دشمن از يك طرفمواجه شوند، در حالى كه خيمه‏ها سمت راست و چپ و پشتسرشان باشد. |67| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000009" 3-1-9. سازماندهىامام حسين(ع) صبح روز عاشورا اصحاب را سازماندهى كرد، نماز صبح خواندهشد.زهيربن قين را، فرمانده جناح راست و حبيب بن مظاهر را فرمانده جناح چپقرارداد،پرچم را به دست عباس سپرد، چادرها را پشت سر خويش قرار دادند، در گودالى كهپشت چادرها به صورت خندق حفر كرده بودند، هيزم و نى ريختند. گودال، مثل نهر آبى بودكه شب عاشورا براى پيش‏گيرى از حمله دشمن از پشتِ سر كنده بودند و در آنآتش‏افروختند. طرز آرايش جبهه و استقرار نيروها و نصب چادرها در كربلا به صورت نعلى شكل بود،تا هم تسلط بر مجموعه مواضع خودى ممكن باشد، و هم خود در وسط اين شكل قرار گيردو هم امكان محاصره شدن توسط سپاه كوفه را سلب كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000010" 3-1-10. ايجاد مانعدر روز عاشورا، نيروهايى از دشمن مى‏خواستند از پشت خط دفاعى، از لابه‏لاى خيمه‏هاحمله كنند (طناب خيمه‏ها يكى از موانع بود) و سه، چهار نفر از ياران امام در منطقه به دفاعپرداخته بودند. عمر سعد دستور داد خيمه‏ها را آتش بزنند. امام حسين(ع) فرمود: بگذاريدآتش بزنند (البته خيمه‏ها خالى از اصحاب و...بود). HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000011" 3-1-11. مهلت‏خواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآنگرچه اين را مى‏توان به عنوان امرى عبادى و معنوى به حساب آورد، ليكن با توجه بهنقش روحيه معنوى رزمندگان، اين مهلت‏خواهى براى شعله ور ساختن بُعد معنوى وتقويت روحيه رزمى و شهادت‏طلبانه در نيروهاى تحت امر، تأثير بسزايى داشت و يكراهكار نظامى محسوب مى‏شد؛ بويژه نشان دادن جايگاه ياران در بهشت، آنان را بى‏تابشهادت ساخت و برخى مانند «بُرير» شوخى مى‏كردند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000012" 3-1-12.در آخرين لحظه‏هاى بى‏ياورى و غربت كه سيدالشهدا(ع) پياده جنگ مى‏كرد، باز مواظببود تا تير دشمن به او اصابت نكند و در پى لحظه‏هايى از غفلت دشمن بود، تا حمله كند و برجمع سپاه دشمن حمله برد. |68| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000019" 3-2. روشهاى روانى، تبليغى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0116" [115]روشهايى كه از سوى سيد الشهدا(ع) در طول نهضت و در روز عاشورا، و نيز توسطخانواده او به كار گرفته شد، هم مايه ماندگارى نهضت و مصونيت چهره آن است، هم عاملروحيه بخشى به يارانِ شركت كننده در آن حماسه، كه امام را با همه هستى يارى كردند، و هممايه تزلزل در انگيزه سپاه كوفه و موجب ضعف يا رسوايى يا خنثى شدن تبليغات دشمن شدهاست، كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000013" 3-2-1. نامشروع دانستن خلافت يزيد:«إنا للَّه وإنّا اليه راجِعون، وعَلى‏ الإسلامِ السّلامُ إذ قَد بُلِيَتِ الاُمّةُ بِراعٍ مِثلِ يَزيد؛ بايد با اسلام خداحافظى كرد كه امّت اسلامى به فرمانروايى چون يزيد گرفتار آمده است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0117" [116]امام حسين(ع) با اين وضع، در افكار هواداران يزيد، ايجاد تزلزل كرد و با امتناع آشكار ازبيعت و اعلان آن، جوّ سكوت را شكست. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000014" 3-2-2. شهود صحنهبا همراه بردن زنان و كودكان در سفر كربلا، به عنوان عاملان ثبت وقايع شاهدان زنده كههمه صحنه‏ها را ديده‏اند، از تحريف و مسخ چهره واقعه جلوگيرى كرد. بعلاوه حضور زنانو كودكان در قافله حسينى، تأثير عاطفى و برانگيزنده افكار بر ضدّ امويان در طول سفرداشت؛ حتى پس از شهادت و در دوران اسارت. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000015" 3-2-3. ارتباط تشكيلاتىنامه‏نگارى و پيام‏رسانى به بزرگان كوفه و بصره و سران قبايل و اعزام نماينده به كوفه وتماس با پايگاه هواداران به عنوان يك كار تشكيلاتى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000016" 3-2-4. سنجش افكار:محاسبه زمينه اقدام در كوفه، از راه اعزام مسلم بن عقيل به آنجا و ارزيابى وضعيتهواداران و نويسندگان دعوتنامه‏ها و درخواست از مسلم براى گزارش دقيق از اوضاع كوفهو ميزان تعهد و وفاى مردم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000017" 3-2-5. مشروعيت نهضت:آن حضرت، حركت سياسى خود بر ضدّ حكومت را به تكليف شرعى و امر به معروف و |69| نهى از منكر و احياى سنت پيامبر(ص) پيوند داد، تا ضمن مشروعيت بخشيدن به قيامخود،تعريضى به نامشروع بودن خلافت و تعارض آن با سنت نبوى داشته باشد. درقسمتى‏مى‏فرمايند: «من به هدايت و رهبرى جامعه مسلمان و قيام بر ضد اين همه فساد و مفسدين، كه دين جدمرا تغيير داده‏اند، از ديگران شايسته ترم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0118" [117] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000018" 3-2-6. بهره‏گيرى عاطفى: از آنجا كه مردم حسين بن على(ع) را به عنوان فرزند پيامبر(ص) و فاطمه(س)مى‏شناختند، وى از اين موقعيت و زمينه عاطفى خود در دلها، چه براى جذب نيروى يارىدهنده، چه براى سلب انگيزه جنگ از دشمن و چه براى افشاگرى نسبت به ماهيت سلطهحاكم استفاده كرد. اين شيوه، هم توسط خود امام، و هم از طريق حضرت زينب ، امام سجاد وديگر اهل بيت انجام مى‏گرفت. حتى پوشيدن بُرد، زره و عمامه پيامبر(ص) و برگرفتنِذوالفقار و يادآورى خويشاوندى خود با پيامبر خدا نيز، در تحريك عواطف دينى نيروهاىدشمن مؤثر بوده و به عنوان يك شيوه تبليغاتى و روانى قابل توجه است. هنگامى كه امام(ع) جنازه‏هاى ياران خود را مشاهده كرد محاسن شريف خود را در دستگرفته و فرمود: «آيا فريادرسى نيست كه به فرياد ما برسد، آيا دفع كننده‏اى نيست كه دفع دشمن از حرمرسول خدا بنمايد!» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0119" [118]در اين وقت دو نفر از انصار به نامهاى سعد بن حارث و برادرش ابوالحتوف كه در لشكرعمر بن سعد بودند و صداى استغاثه امام(ع) و گريه زنان حرم را شنيدند از لشكر او بيرونآمده و شمشيرهاى خود را كشيده به طرف لشكر ابن سعد حمله كردند و كارزار كرده تا بهشهادت رسيدند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0120" [119] خطبه امام سجاد در كوفه نيز همين گونه است: «من على پسر حسين فرزند على بن ابى‏طالب هستم. من پسر كسى هستم كه در كنار شطفرات، بدون آنكه خونى را از او طلبكار باشند و خواستار قصاص شوند، او را سر بريدند. منپسر آن كسى هستم كه حريم او را شكستند و نعمتش را سلب كردند و مال او را به يغما بردند واهل بيت او را به اسيرى گرفتند. و....» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000019" 3-2-7. اتمام حجّتبراى بستن راه هر گونه عذر و بهانه و توجيه و تأويل، آن حضرت مكرر اقدام به «اتمام |70| حجّت» كرد؛ هم براى بازداشتن دشمن از كشتن او، و هم براى پيوستن افراد به جبهه حق. دراين اتمام حجّت، گاهى هم تكيه روى حسب و نسب خويش مى‏كرد. امام حسين(ع) در اينمورد در روز عاشورا مى‏فرمايند: «خشم خدا سخت شد...بر مردمى كه همگى يك‏صدا شدند براى كشتن پسر دختر پيامبرخود. سوگند به خدا هيچ پاسخى به آنها نخواهم داد تا آن گاه كه خداى را با محاسن خود كه بهخونم خضاب و رنگين گشته ديدار كنم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0121" [120]آن گاه فرياد زد: حرف مرا بشنويد و در جنگ و خونريزى شتاب مكنيد تا من وظيفه خود را كه نصيحت وموعظه شماست انجام دهم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000020" 3-2-8. آماده سازىياران و اهل بيت خود را از نظر روانى آماده مى‏ساخت كه با حادثه عاشورا شجاعانهروبه‏رو شوند و با سخنان و خطابه‏ها، روحيه شهادت‏طلبى در ياران، و صبر و تحمل دربستگان ايجاد مى‏كرد و هر گونه «ابهام» در مسير و هدف و سرانجام را مى‏زدود. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000021" 3-2-9. جبران كميت با كيفيتگرچه ياران آن حضرت در كربلا اندك بودند، اما اين كميت اندك را، با كيفيت بالاوروحيه والا در ياران خويش جبران كرد، چه در سخنان طول راه، چه ميثاق عاشورا واعلام‏ايستادگى ياران تا پاى جان و نيز نشان دادن جايگاه اصحاب خود در بهشت، به آنجمع‏حاضر. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000022" 3-2-10. تقويت بُعد معنوىمهلت خواهى شب عاشورا و سپرى كردن آن شب با انس با خدا و تلاوت و عبادت وزمزمه‏هايى كه از خيمه‏ها بر مى‏خواست، همه به عنوان عامل معنوى و تقويت روحى درشب قبل از عمليات مؤثر بود و ياران در صبح عاشورا بى تابِ شهادت بودند و شوخىمى‏كردند و ميان خود و بهشت، فاصله‏اى جز تحمل ضربت شمشيرها نمى‏ديدند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000023" 3-2-11. رَجَزاستفاده از رجزهاى حماسى توسط امام و يارانش در درگيريهاى تن به تن يا عمومى؛ |71| خواندن رجز، هم رزمنده را تقويت روحى مى‏كرد، هم دشمن را تحقير مى‏نمود و هم مبيّنانگيزه و انديشه و ايمان جنگجوى حسينى بود. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000024" 3-2-12. افشاگرى‏هاى اسراپس از عاشورا، اسيران اهل بيت(ع)، از تجمعهاى مردمى در كوفه، مجلس ابن زياد، شام،دمشق، حتى مجلس يزيد، استفاده مى‏كردند و پيام خون شهدا را مى‏رساندند و ضمن معرفىخود و امام حسين(ع)، بر ضد حكام افشاگرى مى‏كردند. اين شيوه را، چه در خطبه‏ها و چه درسخنانى كه در برخوردهاى متفرقه ابراز مى‏شد، به كارمى‏گرفتند. «زينب بزرگ‏ترين و مشكل‏ترين تكليف را پس از واقعه كربلا بر عهده گرفت و به خوبىاز عهده اين مهم بر آمد چنان كه نخستين نتيجه كار زينب، سقوط حاكميت آل ابى‏سفيان شد». به تعبير شهيد مطهرى: «از عصر عاشورا زينب تجلى مى‏كند و از آن به بعد رهبرى قافله را عهده‏دار مى‏گردد و درواقع،نيابت امامت يعنى رهبرى را پس از عاشورا از ناحيه امام حسين و امام سجادبه‏عهده‏مى‏گيرد.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0122" [121]اگر رسالت حسين(ع) قيام عليه هر چه پستى و زشتى و دفاع از آزادى و كرامت انسانبود، رسالت زينب ماندگار ساختن همه خوبى‏ها بود. پس نهضت عاشورا دو رويه دارد يكرويه آن حسين(ع) است و رويه ديگر آن زينب(س). سكّه وقتى ارزش داردكه دو رويه باشدو به همين جهت او را «شريكة الحسين» لقب داده‏اند.شيخ صدوق مى‏گويد: «زينب(س) نيابت خاص را از طرف امام حسين(ع) در بيان مسايل حلال و حرام تا بهبودى امامسجاد(ع) بر عهده داشت». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0123" [122] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000025" 3-2-13. مجالس يادبود: اهل بيت، پس از بازگشت از سفر كربلا به مدينه، مجالس عزا و سوگوارى بر پا داشتند وپيوسته از حادثه عاشورا و فجايع سپاه كوفه ياد كردند. بارزترين آنها ياد كردن امام سجاد(ع)از حسين(ع) و شهادت او با لب تشنه بود، هنگام نوشيدن آب، يا ديدن صحنه ذبح گوسفند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000026" 3-2-14. فرهنگ گريه و نوحه:امامان شيعه تأكيد فراوان كردند كه از مظلوميت اهل بيت و حادثه عاشورا همواره يادشود و زنده بماند. اين فرهنگ ياد و يادآورى در قالب مفاهيمى همچون: گريه، نوحه خوانى، |72| مرثيه سرايى، زيارت، تبرك با تربت سيدالشهدا(ع)، كامگيرى با آب فرات و تربت، ياد كردناز عطش حسين هنگام آب نوشيدن، برگزارى مجالس عزادارى براى اهل بيت و... شكلگرفت. اين فرهنگ، تاكنون هم سبب زنده ماندن و جاودانه شدن آن حماسه بوده است. درباره سيّد الشّهدا(ع) در بيان امام باقر(ع) آمده: پيامبر پيوسته اينگونه بود كههرگاه‏حسين به نزد او مى‏آمد، او را در بغل مى‏گرفت و او را مى‏بوسيد و گريه مى‏كرد.سپس‏مى‏فرمود: «اى فرزندم من جاى شمشيرها را مى‏بوسم». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0124" [123] ابن عباس مى‏گويد: به هنگام رفتن به صفّين من همراه على(ع) بودم، وقتى از نينوا عبورمى‏كرديم، آن حضرت گريه مفصّلى كرد، به طورى كه اشك از روى محاسن او جارى شد، ماهم هم‏صدا با على(ع) گريه سرداديم، بعد ادامه داد: «واى، واى، مگر من با آل‏ابوسفيان چه كرده‏ام؟» سپس اضافه كرد: «در اين سرزمين هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت مى‏رسند، و به آغوشخاك‏مى‏روند». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0125" [124]امام چهارم(ع) كه خود در كربلا شاهد مصائب دردناك حسين(ع) و ياران فداكار او بود،و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناك، تا زمانى كه در قيد حيات بود، يعنى مدت 34 سالطبق برخى از روايات، براى پدر و عزيزان خويش، گريه و سوگوارى مى‏كرد. ابن‏شهرآشوب، مى‏نويسد: آن حضرت هر وقت ظرف آب بر مى‏داشت تا بنوشد، گريه مى‏كرد به طورى كه از اشكخون آلود چشم او، آب ظرف خون‏آلود مى‏گرديد، وقتى هم افرادى وى را دلدارىمى‏دادند،مى‏فرمود: «و چگونه نگريم؟ حال آن كه پدرم از آبى كه براى درندگان و حيوانات وحشى آزاد بود،ممنوع‏گرديد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0126" [125]علقمة بن محمد حضرمى، روايت مى‏كند: «امام باقر(ع) براى حسين‏بن على(ع)، گريه و ناله سر مى‏داد، به هر كس هم درخانه او بود(با رعايت تقيّه)، دستور مى‏داد گريه كند، در خانه آن حضرت مجلس عزا و سوگوارىتشكيل مى‏گرديد، و آنان مصيبت حضرت حسين(ع) را به هم تسليت‏مى‏گفتند». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0127" [126] |73| عبداللَّه بن سنان، مى‏گويد: «روز عاشورايى به حضور امام صادق(ع) رسيدم، آن حضرت را با رنگ پريده و بسيار غمناك،در حالى كه اشك چون مرواريد از چشم او جارى بود يافتم، علت آن وضع را سوال كردم،فرمود: مگر نمى‏دانى در چنين روزى جد ما حسين(ع) شهيد شده است...؟» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0128" [127]امام صادق(ع)، به ابو هارون مكفوف دستور مى‏دهد مرثيه بسرايد، و آنگاه كه وى مرثيهخود را مى‏خواند، مشاهده مى‏نمايد، امام(ع) سخت گريه مى‏كند، متوجه مى‏شود از صداىگريه امام صادق(ع) زنانى كه پشت پرده حضور داشته‏اند، صداى خود را به گريه و شيون بلندكرده‏اند، بعد امام(ع) فرمود: «كسى كه درباره حسين(ع) شعرى بسرايد و سپس گريه كند و ده نفر را بگرياند بهشت بر اوواجب مى‏شود». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0129" [128]امام رضا(ع) مى‏فرمايد: «روش هميشگى پدرم امام موسى‏بن جعفر(ع) اين بود كه، هرگاه ماه محرم مى‏رسيد، پيوستهاندوهناك بود و خنده‏اى در چهره نداشت، تا دهه عاشورا سپرى شود. روز عاشورا هم، روزگريه و سوگوارى و مصيبت او بود، و مى‏فرمود: اين روز، روزى است كه حسين(ع) در آن كشتهشده است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0130" [129]امام رضا(ع) فرموده است: «محرّم ماهى است كه، در روزگار جاهليت احترام داشت و مردم در آن از جنگ و خونريزىپرهيز داشتند، اما دشمنان در آن خون ما را ريختند، حرمت ما را شكستند، زنان و عزيزان مارا به اسارت گرفتند، آتش به خيمه ما زدند، اموال ما را غارت نمودند، و سفارش پيغمبر(ص) رادر حق ما پاس نداشتند. روز (عاشوراى) حسين(ع) پلك‏هاى ما را مجروح و اشك‏هاى ما راروان ساخته... بر كسى مانند حسين(ع) بايد گريه كنندگان گريه كنند؛ چرا كه گريه بر او گناهانبزرگ را از بين‏مى‏برد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0131" [130]در بيانى كه علامه مجلسى؛، به عنوان زيارت عاشوراى حضرت سيّد الشهدا(ع) آورده، ومحدث قمى آن را با عنوان زيارت ناحيه مقدسه روايت كرده است، مطالب زيادى ازسوگوارى، مى‏يابيم. علامه مجلسى؛ زيارت را از كتاب المزار الكبير شيخ محمدبن جعفربنعلى مشهدى حايرى، آورده، و علامه حاج‏آقا بزرگ تهرانى، و محدث‏نورى، اين كتاب را كهدر قرن ششم هجرى نوشته شده، و 15 راوى معتبر از آن مطلب روايت كرده‏اند معتبردانسته‏اند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0132" [131] براساس روايت اين كتابها، از زبان امام زمان(ع) خطاب به حضرتسيّدالشهدا(ع) مى‏خوانيم: |74| «اى جدّ بزرگوار! روزگاران مرا به تاخير انداخت، و نتوانستم‏به يارى تو بشتابم، و با دشمنانتجنگ كنم، اما صبح و شام براى تو گريه مى‏كنم و از شدت افسوسم به جاى اشك خونگريه‏مى‏كنم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0007" نكات كليدى مورد استفادهبا توجه به نكات ذكر شده ،هنر اداره مؤثر يك بحران به عوامل زير بستگى دارد: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00008" 1. ويژگيهاى رهبرقاطعيت، داشتن هدف روشن، عقيده همراه با بصيرت، مشورت در امور، استقبال ازسختى‏ها،پيشگامى در انجام امور،منعطف در شيوه انجام كار، آگاه از محدوديتها و تواناييها. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00009" 2. ويژگيهاى پيرووفادارى، مقاومت، علاقه‏مندى به رهبر، جان نثارى، معتقد بودن، شجاعت و آگاهىكامل از بحران. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000010" 3. استراتژى و سياست‏هاى مقابله HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000020" 3-1. تاكتيكهاى نظامىحفاظت شخصى، داشتن اطلاعات ، خنثى كردن توطئه دشمنان ، جمع آورى اطلاعات ازموقعيت بحران، مصادره اموال دشمنان (ضعيف كردن دشمن)، جذب نيرو، تصفيه نيرو،آرايش مطلوب محيط ، سازماندهى نيروها، ايجاد مانع جهت موفقيت‏دشمنان. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000021" 3-2. روشهاى روانى، تبليغىنامشروع دانستن دشمن ، ايجاد شهود در صحنه، افزايش‏ارتباطات( با نيروههاى خودى،دشمن و انسانهاى بيطرف )، سنجش افكارنيروها، مشروعيت دادن به كار، اتمام حجّت،آماده‏سازى روانى نيرو، جبران كميت با كيفيت، انتشار اخبار ناشى از بحران جهت جلوگيرىاز بحرانهاى آينده (افشاگريهاى اسراء). HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_01" [1]. هلن كلر،عشق به خداوند،ترجمه خرمشاهى ،نشر ققنوس ،ص 112 HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_02" [2]. امالى صدوق، مجلس‏70، رقم 10. |75| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_03" [3]. مهدى الوانى، سازمان‏هاى بحران‏پذير و بحران ستيز و دانش مديريت، ش‏35 و 36، ص 58. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_04" [4]. سيرة الائمة الاثنى عشر، هاشم معروف حسنى، ص‏42 - 45. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_05" [5]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 39. البداية و النهاية، ج 8، ص 169. و در حديثى كه از تاريخ ابن كثير و ابنعساكر نقل شده «فرم الامة» نقل شده (حياة الامام حسين(ع)، باقر شريف، ج 3، ص 43.) HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_06" [6]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 38؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 169. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_07" [7]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 290. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_08" [8]. الفتوح، ج 5، ص 124. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_09" [9]. حماسه پيروز عاشورا،ابوالقاسم آذرسا،نشر دفترانتشارات اسلامى ،ص 80. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_010" [10]. مهدى الوانى، پيشين، ص 57 - 58. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_011" [11]. بحار الانوار، ج‏44، ص‏329. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_012" [12]. اسفنديار سعادت، مديريت بحران، دانش مديريت، ش.11، زمستان 1369، ص 21. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_013" [13]. همان، ص 22. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_015" [14]. اسفنديار سعادت، پيشين، ص 22. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_016" [15]. مهدى الوانى، پيشين، ص 58. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_017" [16]. زندگانى امام حسين(ع)،سيد هاشم محلاتى ،ص 143. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_018" [17]. مقتل خوارزمى، ج 1، ص 192. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_019" [18]. على اسدى، بحران مديرت و مديريت در بحران، مجله مديريت دولتى، ش 4، ص 55. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_020" [19]. الفتوح، ج 5، ص 137. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_021" [20]. انساب الاشراف، ج 3، ص 171؛ الفتوح، ج 5، صص 144 - 145، تاريخ الطبرى، ج 4، ص 304. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_022" [21]. لسان الميزان، ج 3، ص 151 (چاپ جديد: ج 3، ص 504). HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_023" [22]. الفتوح، ج 5، ص 98. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_024" [23]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 289؛ همين تبليغات بود كه بسيارى از مردم، بخصوص مردم شام، امام حسين(ع) را خارجى (خروج بر امام) دانسته و تكفير مى‏كردند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_025" [24]. همان، ص 275. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_026" [25]. همان، ص 331. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_027" [26]. الكامل فى التاريخ، ج 4، ص 17. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_028" [27]. ترجمة الامام الحسين(ع) ص 79. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_029" [28]. طبقات الكبرى، ج 5، ص 148. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_030" [29]. «و يزيد رجلٌ فاسق شارب خمر قاتل النّفس المحرّمة مُعلنٌ بالفسق». الفتوح، ص 826 ؛بحار الانوار، ج44، ص 325 . ذهبى درباره يزيد مى‏گويد: «كان ناصبياً، فظاً، غليظاً، جلفاً، يتناول المسكر، و يفعل المنكر، افتتح دولته بقتلالشهيد الحسين..» سيراعلام النبلاء، ج 4، ص 37. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_031" [30]. بحارالانوار، ج 44، ص 326. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_032" [31]. تحف العقول، ص 239. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_033" [32]. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 171. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_034" [33]. تحف العقول، ص 239. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_035" [34]. «انى احق بهذا الامر؛ بحارالانوار، ج 44، ص 381. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_036" [35]. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 171. |76| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_037" [36]. ترجمة الامام الحسين(ع)، ابن عساكر، ص 197؛ اخبارالطوال، صص 224، 222. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_038" [37]. بر طبق نقل ابن اثير در كتاب كامل معاويه در سال 49 هجرى مروان را از استاندارى مدينه معزول وسعيد بن عاص را به جاى او منصوب كرد و دوباره در سال 54 سعيد را معزول كرده و به جاى او مروان را بهاستاندارى مدينه گماشت و در سال 57 مروان را از استاندارى مدينه معزول كرد و به جاى او وليد بن عتبة بنابى‏سفيان را به حكومت آنجا نصب كرد، و وليد تا پس از مرگ معاويه يعنى تا سال 60 همچنان در مدينهاستاندار بود. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_039" [38]. ادب الحسين، ص 88. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_040" [39]. كامل ابن اثير، ج 4؛ تاريخ طبرى، ج 6، ص 179. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_041" [40]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 39. البداية و النهاية، ج 8، ص 169. و در حديثى كه از تاريخ ابن كثير و ابنعساكر نقل شده «فرم الامة» نقل شده (حياة الامام حسين(ع)، باقر شريف، ج 3، ص 43.) HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_042" [41]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 38؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 169. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_043" [42]. ترجمه الامام الحسين(ع) ص 56. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_044" [43]. اخبار الطوال، ص 230. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_045" [44]. الفتوح، ج 5، ص 38. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_046" [45]. انساب الاشراف، ج 3، ص 158. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_047" [46]. انساب الاشراف، ج 3، ص 77. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_048" [47]. الارشاد، ج 2، ص 36. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_049" [48]. المنتظم، ج 5، ص 327. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_050" [49]. الفصول المهمة، ص 184. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_051" [50]. انساب الاشراف، ج 3، ص 158؛ متن نامه آنان در تجارب الامم (ج 2، ص 41 آمده است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_052" [51]. اخبار الطوال، ص 231. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_053" [52]. انساب الاشراف، ج 3، ص 171. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_054" [53]. انساب الاشراف، ج 3، ص 164؛ اخبار الطوال، ص 245؛ تاريخ الطبرى، ج 4، صص 290 - 289. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_055" [54]. اخبار الطوال، ص 245. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_056" [55]. همان، ص 247. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_057" [56]. الفتوح، ج 5، ص 120. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_058" [57]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 300. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_059" [58]. اين پيام اين بود كه هر چه زودتر امام حسين(ع) به حجاز باز گردد و به كوفه نيايد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_060" [59]. اخبار الطوال، صص 247، 248. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_061" [60]. انساب الاشراف، ج 3، ص 169. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_062" [61]. اخبارالطوال، ص 248. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_063" [62]. انساب الاشراف، ج 3، ص 169. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_064" [63]. تاريخ الطبرى، ج 4، صص 300، 301. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_065" [64]. همان، ج 4، ص 300. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_066" [65]. على اسدى، بحران مديرت و مديريت در بحران، مجله مديريت دولتى، ش. 4 ص 55. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_067" [66]. Crisis Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_068" [67]. innovative Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_069" [68]. inertil Situation |77| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_070" [69]. Cireumstantial Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_071" [70]. Situation reflexive HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_072" [71]. Delibrative Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_073" [72]. Situation Routinised HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_074" [73]. Administrative Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_075" [74]. Herman Kahn and, Wiener HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_076" [75]. على اسدى، بحران مديرت و مديريت در بحران، مجله مديريت دولتى، ش 4. ص 55. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_077" [76]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 290. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_078" [77]. همان. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_079" [78]. مهدى الوانى، پيشين، ص 58 - 63. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_080" [79]. فريد الدين عطار نيشابورى، منطق‏الطير، تصحيح مشكور، مقاله خامس عشر. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_081" [80]. على اسدى، پيشين، ص 60. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_082" [81]. تدابيرموفقيت ،ادوارد دبنو ،ترجمه هادى رشيديان ،نشر پيكان ،ص 5. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_083" [82]. ناسخ التواريخ ،ج 2، ص 120. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_084" [83]. تاريخ طبرى، ج 5، ص 425. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_085" [84]. ره توشه راهيان نور ،41،ص 312. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_086" [85]. نهج البلاغه، خ 179. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_087" [86]. دعاى عرفه امام حسين، بحار الانوار، ج، 67، ص 139. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_088" [87]. سوگنامه كربلا، ص‏52، ترجمه لهوف / دزفولى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_089" [88]. نهج البلاغه، خ 189. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_090" [89]. بحار الانوار، ج 44، 366. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_091" [90]. سوره يوسف، آيه 108. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_092" [91]. نهج البلاغه، خ 201. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_093" [92]. معانى الاخبار، (ط صدوق طهران)، ص 28. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_094" [93]. نهج البلاغه، خ 192. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_095" [94]. پاول هرسى، مديريت رفتار سازمانى، ترجمه قاسم كبيرى ،1375، ص 222. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_096" [95]. بقره ، آيه 249. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_097" [96]. دوستان من ،روندگان راه باغ دوست زيادند اما واصلان بدان اندكند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_098" [97]. منطق‏الطير، مقاله ثانيه. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_099" [98]. توبه ،آيه 92 و 93. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0100" [99]. مولوى، كليات شمس تبريزى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0101" [100]. بلاغة الحسين، ص 196. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0102" [101]. مقتل ابى مخنف، ص 175. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0103" [102]. همان. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0104" [103]. بحارالانوار، ج 45 ص 13. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0105" [104]. بحارالانوار ج 44 ص 370. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0106" [105]. انصار الحسين ص 93، العيون العبرى ص 136. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0107" [106]. بحارالانوار ج 45، ص 29. |78| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0108" [107]. بحارالانوار ج 45 ص 23. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0109" [108]. همان ص 21. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0110" [109]. همان ص 21. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0111" [110]. همان ص 24. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0112" [111]. همان ص 24. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0113" [112]. اعيان الشيعه، ج 1، ص 601. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0114" [113]. نظامى ،تبليغى ،در نهضت عاشورا، جواد محدثى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0115" [114]. ابصار العين، ص‏9، تاريخ طبرى، ج 5، ص 418. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0116" [115]. همان. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0117" [116]. بحارالانوار، ج 44، ص 326. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0118" [117]. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 171. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0119" [118]. زندگانى امام حسين(ع)،سيد هاشم محلاتى ،ص 422. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0120" [119]. همان منبع ،ص 422. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0121" [120]. طبرى ،ج 328.7. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0122" [121]. حماسه حسينى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0123" [122]. زينب كبرى فريادى بر اعصار، اسماعيل منصورى لاريجانى، ص 19، به نقل از العيون العبرى‏، ص 5. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0124" [123]. كامل الزيارات، ص 63، بحار الانوار، ج 44، ص 251. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0125" [124]. بحار الانوار، ج 44، ص 253. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0126" [125]. مناقب، ج 3، ص 303، بحار الانوار، ج 46، ص 109. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0127" [126]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 398. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0128" [127]. سفينة البحار، ج 2، ص 196، بحار الانوار، ج 98، ص 309. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0129" [128]. كامل الزيارات، ص 104. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0130" [129]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 394. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0131" [130]. بحار الانوار، ج 44، ص 284. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0132" [131]. الذريعة الى تصانيف الشيعه، ج 20، ص 324، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 368.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته