مقاله امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلا (docx) 92 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 92 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلا HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "001" امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلا HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0001" مقدمه HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0002" زمينه بحران HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0003" تعريف بحران HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0004" بحران در زمان حكومت يزيد HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00001" 1. تهديد هدفهاى عالى و حياتى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00002" 2. محدوديت زمانى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00003" 3. محدوديت شرايط مكانى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000001" حركت امام به سمت عراق HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00004" 4. عواملى كه رهبر را با بروز ناگهانى خود غافلگيرمىكند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0005" مشخصات وضعيت بحرانى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0006" امام حسين(ع) و مديريت بحران HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00005" 1. ويژگيهاى رهبر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000002" 1-1. قاطعيت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000003" 1-2. داشتن هدف روشن HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000004" 1-3. دين دارى همراه بصيرت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000005" 1-4. مشورت در امور HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000006" 1-5. استقبال از سختىها HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000007" 1-6. ديندارى همراه با غيرت و حميّت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00006" 2. ويژگيهاى پيرو HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000008" وفادارى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000009" مقاومت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000010" الگوهاى كهنسال HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000011" الگوى نادمان HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000012" راز دار HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000013" علاقهمند به رهبر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000014" جان نثار HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000015" معتقد HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000016" شجاع HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000017" شهيد سياه و الگويى سفيد HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00007" 3. استراتژى و سياستهاى مقابله HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000018" 3-1. تاكتيكهاى نظامى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000001" 3-1-1. حفاظت شخصى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000002" 3-1-2. گزارشگر اطلاعاتى: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000003" 3-1-3. خنثى كردن توطئه ترور: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000004" 3-1-4. جمع آورى اطلاعات: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000005" 3-1-5. مصادره HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000006" 3-1-6. جذب نيرو: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000007" 3-1-7. تصفيه نيرو: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000008" 3-1-8. آرايش اردوگاه: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000009" 3-1-9. سازماندهى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000010" 3-1-10. ايجاد مانع HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000011" 3-1-11. مهلتخواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآن HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000012" 3-1-12. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000019" 3-2. روشهاى روانى، تبليغى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000013" 3-2-1. نامشروع دانستن خلافت يزيد: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000014" 3-2-2. شهود صحنه HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000015" 3-2-3. ارتباط تشكيلاتى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000016" 3-2-4. سنجش افكار: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000017" 3-2-5. مشروعيت نهضت: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000018" 3-2-6. بهرهگيرى عاطفى: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000019" 3-2-7. اتمام حجّت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000020" 3-2-8. آماده سازى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000021" 3-2-9. جبران كميت با كيفيت HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000022" 3-2-10. تقويت بُعد معنوى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000023" 3-2-11. رَجَز HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000024" 3-2-12. افشاگرىهاى اسرا HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000025" 3-2-13. مجالس يادبود: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00000026" 3-2-14. فرهنگ گريه و نوحه: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0007" نكات كليدى مورد استفاده HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00008" 1. ويژگيهاى رهبر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "00009" 2. ويژگيهاى پيرو HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "000010" 3. استراتژى و سياستهاى مقابله HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000020" 3-1. تاكتيكهاى نظامى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "0000021" 3-2. روشهاى روانى، تبليغى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_001" امام حسين(ع) و رهبرى بحران از مكه تا كربلابحران اختلالى است كه از جهت سطح، كلسيستم و از جهت نوع فيزيكى يا نمادى، سيستم راتهديد كرده و به مخاطره مىاندازد. بحران ممكناست به دو صورت در جامعه به وجود آيد، يكى درزمانى كه كل سيستم از جهت مادى و فيزيكى تحتتاثير قرار گرفته و حيات آن به مخاطره افتادهباشد؛ ديگر آنكه سيستم به جهت مسائل اعتبار وحيثيت اجتماعى و به طور نمادين دچار بحرانگرديده و به ورطه سقوط كشانده شود. بحران كربلااز نوع دوم محسوبمىشود. در اين مقاله توضيح داده شده است كه درمديريت بحران موفق، سه عامل، نقش تعيين كنندهدارد كه در نهضت كربلا به رهبرى امام حسين (ع)به روشنى نمايان است: ويژگىهاى رهبرى چون قاطعيت، هدف روشن،عقيده همراه با بصيرت، مشورت در امور و...ويژگىهاى پيرو چون وفادارى، مقاومت، شجاعتو... استراتژى و سياسيتهاى مقابله چون داشتناطلاعات و خنثى كردن توطئهها... نويسنده معتقداست امام حسين (ع) پس از عدم بيعت با يزيد وحركت از مدينه به دنبال شرائط مناسبى براىمبارزه با يزيد بود كه با توجه به مركزيت شيعه دركوفه، پس از اعلام آمادگى مردم، آن حضرت بهسمت عراق حركت كرد و با درايت و مديريت خوداين هنر را داشت كه مشكل بحران را با موفقيتپشت سر گذارد و آن را به فرصتى طلايى تبديل كندو در جهت اهداف خود به كار گيرد، به گونهاى كهزمينه براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشاء تمامىانقلابهاى مردمىگرديد.
|36| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0001" مقدمهدر دل هر مشكلى فرصتهاى بزرگتر و عالىترى نهفته است كه انسانهاى بزرگ قادرندمشكلات را به فرصتهاى بزرگ تبديل نمايند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_01" [1] براى خاندان رسول خدا(ص) و شيعيان آن خاندان مظلوم ،روزى مصيبت بارتر و پراندوهتر از روز عاشوراى امام حسين(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و يارانش نبوده و درتاريخ اسلام ثبت نشده است. در حديثى از امام زينالعابدين(ع) نقل شده كه فرمود: روزى بررسول خدا(ص) سختتر از روز اُحد نبود كه عمويش حمزه فرزند عبدالمطلب و شيررسول خدا(ص) به شهادت رسيد و پس از آن روز موته بود كه عموزادهاشجعفرابنابىطالب در آن روز كشته شد، آنگاه فرمود: «و روزى همانند روز حسين(ع) نبود كه سى هزار مرد كه خود را از اين امت مىدانستند بهسوى آن حضرت هجوم برده و هر كدام با ريختن خون آن حضرت مىخواستند به خدانزديكتر شوند، و آن حضرت آنان را به ياد خدا مىانداخت ولى اعتنا نكرده تا آنكه آن بزرگواررا از روى ستم و دشمنى كشتند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_02" [2] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0002" زمينه بحرانزندگى امام در برههاى از زمان كه با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاى زيادى رو به روشده و تمامى وقايع گواه آنند كه او مردى پولادين بود و با تكيه بر نيروى غيبى الهى هيچگاهتسليم نشد. روح بزرگ او بسان درياى ژرفى بود كه همه ناگوارىها را در خود جاى مىداد وآنچنان دلش قوى و به فضل پروردگار بستگى داشت كه هيچ قدرتى نتوانست در او خللىايجاد كند.پيروان راستين اسلام هر كدام به نوبه خود و به مقتضاى شرايط زمان و مكان، درطول تاريخ، در راه عمل به تكليف و انجام وظيفه الهى حماسهها آفريدهاند و ثمراتگرانبهايى را براى اسلام و مسلمين از خود به يادگار گذاشتهاند.بررسى تاريخ انبياى الهى وپيشوايان معصوم ،اين امر را روشن مىسازد كه سراسر حيات پربركت آنان، تلاش واستقامت در راه اداى وظيفه تبليغ رسالت الهى بوده است. و در اين راه، هيچ چيز مانع انجاموظيفه آنان نگرديده است. يك بحران ضمن آنكه حامل جنبههاى مخرب و منفى است ولى از جهات ديگرىمىتواند منشأ اثرات سازندهاى باشد و خلاقيت و نوآورى و تلاشها و چالشهاى جديد راايجاد كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_03" [3] با مرگ معاويه و روى كارآمدن يزيد بحران بهوجود آمد،اثبات فسق و فجور و
|37| بىبند و بارى و بىدينى و كفر يزيد نيز براى افراد بىغرض نياز به استدلال زيادى ندارد.دوران خلافت يزيد سه سال و شش ماه بيشتر طول نكشيد، ولى در اثر بىسياستى و پاىبندنبودن به مقدّسات اسلام و پردهدرى، در همين مدت كوتاه سه جنايت هولناك و بىسابقهانجام داد كه براى هميشه نه تنها تاريخ بنىاميه را ننگين ساخت بلكه تاريخ اسلام را سياه ومشوّه كرد. اجمال آنها اين گونه بود: 1. سال اول، شهادت امام حسين(ع) و يارانش و به اسارت بردن فرزندان و خاندان رسولخدا و گرداندن آنها در شهرها و قصبات و به شهادت رساندن زنان و كودكان بى گناه ايشان دركربلا و كوفه و شام و... 2. فرستادن لشكرى جرّار براى سركوبى مردم مدينه و مباح شمرده خون مردم آن شهر كهبزرگترين جنايتهاى تاريخ را، لشكريان شام در كنار قبر مطهّر رسول خدا(ص) انجام دادند وجوى خون در مسجد مدينه به راه انداختند، خانهاى را سالم نگذاردند و... 3. ويران كردن خانههاى مكه و به خاك و خون كشيدن هزاران انسان در آن شهر و در كنارخانه خدا و حرم امن الهى و سوزاندن و به منجيق بستن خانه كعبه و ويران كردن قسمتهايىاز آن و... HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_04" [4] يزيد بعد از به حكومت رسيدن سريعاً خواستار بيعت امام حسين(ع) با خود شد. در نقلىكه يعقوبى در تاريخ خود آورد متن نامه يزيد به وليد بن عتبه اين گونه است:وقتى نامه من بهتو رسيد حسين بن على و عبدالله بن زبير را احضار كن و از آنها بيعت بگير و اگر بيعتنكردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست. امام حسين(ع) مىدانستند كهزمان شهادت نزديك است (يا بيعت و يا جنگ و شهادت) در چنين محيطى ،شخص آزاده وديندارى مانند امام حسين(ع) نمىتواند دست بيعت به او بدهد. پس شِق دوم يعنى جنگ وشهادت پيش روى حضرت قرار داشت. ابن اثير و ديگران از عبداللّه بن عباس و جعفربنسليمان ضبعى از امام حسين(ع) روايت كردهاند كه فرمود: به خدا سوگند مرا رها نخواهندكرد تا وقتى كه قلبم را از درونم بيرون آورند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_05" [5] در همان كتاب كامل ابناثير نقل شده كه آن حضرت به عبداللّه بن زبير كه علّت تصميم اورا از حركت جويا شد فرمود: «براستى پدرم براى من حديث كرد كه شهر مكه را بزرگى است كه به وسيله او حرمت اين شهرشكسته شود، و من دوست ندارم كه آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بيرون
|38| مكه كشته شوم بهتر دوست دارم تا يك وجب و هر چه دورتر باشم از مكه و كشته شوم، پيشمن محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از اين جانوران باشم مرا بيرون آوردهتا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_06" [6]»در قسمتى ديگر امام فرمود: اگر تعجيل نكنم مرا دستگير خواهند كرد HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_07" [7] و بار ديگر فرمود:بنىاميّه مالم را گرفتند، صبر كردم، به آبرويم تعرّض كردند، صبر كردم، خواستند خونم رابريزند، گريختم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_08" [8] اين نقلها شاهد صدق اين گفته است كه به هر روى، آنان تصميم بر قتل او داشتند و اميدىبه زنده بودن، به صورتى كه بيعتى صورت نگيرد، نمىتوانسته وجود داشته باشد. طرف ديگرقضيه رفتن به سمت عراق است.تا اينجا با قسمت يا روى منفى بحران مواجه هستيم (درد،رنج، تشنگى، قطعه قطعهشدن، آوارگى و.....) روى ديگر بحران ،قسمت مثبت و هنر تبديلمشكل به فرصت طلائى است.كه سالار شهيدان به نحو شگفت انگيزى بحران را با موفقيتدر جهت اهداف خود به حركت درآورد و زمينهاى براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشأتمامى انقلابهاى مردمى گرديد. به همين علت است هنگامى كه "ابنزياد" به حضرت زينب(س) گفت: ديدى كه خدا بابرادرت چه كرد، فرمود: من بجز نيكويى چيزى نديدم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_09" [9] اين حادثه مىتوانست با ماندن حضرت در مكه و شهادت او در آن نقطه مقدس به پايانبرسد كه اگر اينچنين مىشد اثرات آن نمىتوانست وسيع و ماندگار باشد و سرمشق رهبرانآتيه قرار گيرد. خط مشى و استراتژى برخورد حضرت با اين بحران مىتواند راهنماىرهبران در سوگيريىهاى آتى گردد. عالمان وظيفهشناس، در طول تاريخ دين، به مقتضاى عصر خويش براى انجام اين مهمقيام كردهاند. اكنون اين بار مسؤوليت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0003" تعريف بحرانشايد در برخورد اوليه با موضوع، مفهوم بحران بديهى انگاشته شود، اما زمانى كه درمسأله بيشتر غور مىكنيم در مىيابيم كه تعريف بحران كار چندان سادهاى نيست ونويسندگان مختلف هر كدام بهگونهاى خاص آن را تعريف و توصيف كردهاند. هرمان (Herman,1963) بحران را حادثهاى مىداند كه موجب سردرگمى و حيرت افرادشده، قدرت واكنش منطقى و مؤثر را از آنان سلب كرده، و تحقق اهداف آنان را به مخاطره
|39| انداخته است. پرو (Perrow,1984) قبل از پرداختن به تعريف بحران، حادثه يا رويداد جزيى را تعريفكرده و آن را اختلال در يك جزء يا واحد از يك سيستم بزرگ مىداند، كه كاركرد كل سيستم بااين حادثه مورد تهديد واقع نمىشود و با اصلاح و رفع نقص از آن جزء، سيستم به كار خودادامه مىدهد. اما بحران اختلالى عمده است كه كل سيستم را از كار باز داشته و جامعه را بااشكالات عمده رو به رو مىسازد و حيات آن را به مخاطره مىاندازد. هابرماس (Habermas,1973) رويدادهاى مشكلآفرين و بحران را در دو سطح فيزيكىيا ملموس و اجتماعى و نمادين مورد مطالعه قرار مىدهد. با تلفيق نظريات اين دو عالممىتوان نتيجه گرفت كه بحران اختلالى است كه از جهت سطح كل سيستم و از جهت نوعفيزيكى يا نمادى، سيستم را تهديد كرده و به مخاطره مىاندازد. بدين ترتيب بحران ممكن است به دو صورت در جامعه به وجود آيد؛ يكى بحران درزمانى كه كل سيستم از جهت مادى و فيزيكى تحت تأثير قرار گرفته و حيات آن به مخاطرهافتاده است و دوم آنكه سيستم به جهت مسائل اعتبار و حيثيت اجتماعى و بطور نمادين دچاربحران گرديده، و به ورطه سقوط كشانيده شده است. بحران بقاى جامعه و مشروعيت آن رامتزلزل ساخته و موجب محو يا تغييرات بنيادى در آن مىگردد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_010" [10] كه بحران كربلا از نوعدومبود. مطالعه قيام حضرت سيد الشهدا(ع) به خوبى نشان مىدهد كه عنصر اصلى اين قياممقدس، امر به معروف و نهى از منكر است و حضرت نيز در مناسبتهاى مختلف به اين دوفريضه مهم، تصريح مىكرد. آن بزرگوار قبل از خروج از مدينه، علت قيام خويش را اينگونه بيان فرمود: «إنّى لَم أخرُج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإِصلاحِ في اُمَّةِجَدّى(ص)؛ من از روى خودخواهى، خوش گذرانى، فساد و ستمگرى قيام نكردم، بلكه براى اصلاح امتجدّم به پا خاستهام». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_011" [11]در حالى كه بنىاميه اين گونه وانمود مىكردند كه آن بزرگوار بر خليفه وقت و به ضرراسلام خروج كرده است، امام حسين(ع) با اين سخن روشن، هرگونه فساد، ستمگرى وخودخواهى را نفى مىنمايد و در عوض، تأكيد مىنمايد كه حركت و قيام او يك حركت
|40| اصلاحى بر محوريت سيره و سخن پيامبر اكرم(ص) مىباشد. و نيز فرمود: هدف من امر بهمعروف و نهى از منكر و حركت بر اساس سيره جدّم رسول خدا(ص) و پدرم على بنابىطالب(ع) است. مينتزبرگ (MINTZBERG) و همكارانش بحران را «وقوع ناگهانى و غيرمنتظره حادثهو يا اتفاقى كه توجه فورى و فوتى به آن، براى اخذ تصميمى فورى، ضرورىاست»،مىدانند HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_012" [12]. ايگور آنسف (ANSOFF) بحران را به «تغيير و تحولاتى كه بقا و حيات جامعه را بهمخاطره انداخته و جامعه بايد براى رهايى از نابودى و اضمحلال تلاشى فوقالعاده نمايد»،تعريف مىكند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_013" [13] رهبر معظم انقلاب اسلامى در اين باره مىفرمايند: اگر به تحليل ظاهرى قضيه نگاه كنيم، اين قيام، قيام عليه حكومت فاسد و ضد مردمىيزيد است؛ اما در باطن، قيامى براى ارزشهاى اسلامى و براى معرفت و براى ايمان و براىعزّت است؛ براى اين است كه مردم از فساد و زبونى و پستى و جهالت نجات پيدا كنند؛ لذاابتدا كه از مدينه خارج شد، در پيام به برادرش محمّد بن حنفيه - و در واقع در پيام به تاريخ -اين طور گفت: «إنىّ لم أخرُج أشِراً ولا بَطراً ولا مُفسِداً ولا ظالما»؛ من با تكبر، با غرور، از روىفخر فروشى، از روى ميل به قدرت و تشنه قدرت بودن قيام نكردم؛ «إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِالإصلاحِ فى اُمّةِ جَدّى» مىبينم كه اوضاع در ميان امّت پيامبر دگرگون شده است؛ حركت،حركت غلطى است، حركت به سمت انحطاط است، در ضد جهتى است كه اسلاممىخواست و پيامبر آورده بود؛ قيام كردم براى اينكه با اينها مبارزه كنم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_014" [*] گروه ديگر از محققان معتقدند كه بحران ممكن است «در اثر وقوع حادثهاى غيرمنتظره ويا بىتوجهى تدريجى به مسائل كه باعث سراشيبى سقوط قرار گرفتن جامعه شده و تنها باتوجه فورى و اقدامات سريع و اضطرارى مىتوان آن را نجات داد»، باشد. در همين راستا درتعريف ديگرى از بحران مىگويند: «واقعه پيشبينى نشده كه به دليل اضطرار و فوريت آن،بايد مورد توجه قرار گيرد، زيرا عدم توجه و رسيدگى بلافاصله به آن، به وخيمتر شدناوضاع مىافزايد. بدين ترتيب، روال عادى كار در جامعه متوقف و يا مختل مىشود و HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_014" [*]. از سخنان معظم له در ايام محرم سال 1378 و 1379.
|41| رسيدگى به بحران، بر ساير مسائل در جامعه اولويت پيدا مىكند». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_015" [14] با توجه به چهار تعريف اخير مىتوان «بحران» را از ديدگاه مديريتى چنين تعريفكرد كه: «وقوع ناگهانى پيشبينى نشده و يا غيرقابل پيشبينى و يا وقوع پيشبينى شده ولى غيرقابلپيشگيرى كه باعث به مخاطره افتادن هستى كل جامعه شود، بدين سبب تصميم و اقدامعاجل مديران را براى نجات جامعه از سقوط، نياز داشته باشد.»در مديريت موضوع بحران به صورتى محدود بررسى گرديده و برخى از علماى اينرشته بحران را از جهت آثار و تبعات آن مورد مداقه قرار داده و با افزايش كنترل بهچارهانديشى پرداختهاند(Hermann,1963). از اينرو در بعضى از متون مديريت مقابله بابحران با مديريت ايمنى و حفاظت در برابر سوانح كارى يكى انگاشته شده است. در حالى كهبحران را بايد در سطحى وسيعتر بررسى كرد و آن را از جهت و جوانب مختلف موردملاحظه قرار داد. يك بحران ضمن آنكه حامل جنبههاى مخرب و منفى است ولى از جهاتديگرى مىتواند منشأ اثرات سازندهاى باشد و خلاقيت و نوآورى و تلاشها و چالشهاىجديد را ايجاد كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_016" [15] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0004" بحران در زمان حكومت يزيدمعاويه با تمام ترفندهاى تبليغاتى و نيرنگها و فشارها نتوانست از امام حسين(ع) براىوليعهدى يزيد بيعت بگيرد، و پيوسته نگران مخالفت و قيام آن حضرت بود. امام(ع) نيز با آنكه با خلافت معاويه و اعمال ننگين و جنايتبار او به سختى مخالف بود ودر نامههاى مختلف و سخنرانىهاى خود پيوسته بيدادگريها و اعمال خلاف اسلام معاويه رابه خود مسلمانان گوشزد مىكرد، اما روى مصالحى كه احياناً اشاره به برخى از آنها مىكرد وبه دوستان و شيعيان خود تذكر مىداد قيام مسلحانه را در آن روزگار(شناخت شرايط) بهصلاح اسلام و مسلمين نمىدانست و پيوسته در پاسخ نامههايى كه به آن حضرت مىنوشتنديا حضوراً در خواست قيام مىكردند مىفرمود: «تا معاويه زنده است من چنين كارى را مصلحت نمىدانم و شما نيز در خانههاى خود باشيد ومنتظر فرصت باشيد تا هر وقت مرگ معاويه فرا رسيد در اين باره تصميم خواهيم گرفت.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_017" [16]با مرگ معاويه امام حسين(ع) با مسئله رو به رو نبودند ،بلكه با بحران رو به رو بودند.حضرت مىفرمايند: «إنّ القَومَ لا يَترُكوني و إن أصابوني و إن لَم يُصيبوني فَلا يَزالونَ حَتّى أُبايِعَ وأنا كارِهٌ أو يَقتُلونى؛
|42| والله!اين جماعت رهايم نخواهندكرد تا به من برسند واگرنرسندبه دنبالمخواهند بود تا يا با كراهت بيعت كنم و يا مرا خواهند كشت». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_018" [17]از ديد تصميمگير ،بحران عبارت از وضعيتى است كه: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00001" 1. تهديد هدفهاى عالى و حياتى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_019" [18]امام حسين(ع) علاوه بر اين كه بنىاميه را متهم به ظلم وعداوت مىكرد، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_020" [19] آنها را كسانى مىدانست كه «طاعت شيطان راپذيرفته، طاعت خداوند را ترك گفته، فساد را ظاهر ساخته،حدود الهى را تعطيل و به بيت المال تجاوز كردهاند». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_021" [20] جامعهاسلامى در سال 61 هجرى يعنى سال قيام كربلا، نسبت به آخرينسال زندگى پيامبر خدا(ص) تغييرات فراوانى كرده بود. در زمانمعاويه و يزيد از اسلام چيزى به غير از نام باقى نمانده بود.ابواسحاق مىگويد: شمر بن ذى الجوشن با ما نماز مىخواند؛ پساز نماز دستهاى خود را بلند كرده و گفت: خدايا تو مىدانى كهمن مردى شريف هستم، مرا مورد بخشش قرار ده. من بدو گفتمچگونه خداوند تو را ببخشد، در حالى كه در قتل فرزندپيامبر(ص) معاونت كردهاى؟ شمر گفت: «ما چه كرديم؟ امراى مابه ما دستور دادند كه چنين كنيم. ما نيز نمىبايست با آنها مخالفتكنيم. چرا كه اگر مخالفت مىكرديم، از الاغهاى آبكش بدتربوديم.» من به او گفتم: اين عذر زشتى است. اطاعت تنها دركارهاى درست و معروف است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_022" [21] ابن زياد هم، پس از دستگيرى مسلم بن عقيل به او گفت: اىعصيانگر! بر امام خود خروج كرده و اتحاد مسلمين را ازبينبردى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_023" [22] نمايندگان عمر و بن سعيد عاص، حاكم مكّه، در زمان خروجامام حسين(ع) از مكّه، گفتند: آيا از خدا نمىترسى كه از جماعتمسلمين خارج شده و تفرقه بين امّت ايجادمىكنى؟ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_024" [23]
|43| عمر و بن حجاج، يكى از فرماندهان ابن زياد، با افتخارمىگفت: ما، طاعت از امام را كنار نگذاشته و از جماعتكنارهگيرى نكرديم HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_025" [24] و به سپاه ابن زياد نيز نصيحت مىكرد:طاعت و جماعت را حفظ كرده و در كشتن كسى كه از دين خارجگشته و مخالفت با امام ورزيده، ترديدنكنيد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_026" [25] افرادى چون عبدالله بن عمر، كه از فقهاى اهل سنّت ومحدّثين روايات به حساب مىآمد به امام مىگفت: جماعتمسلمين را متفرّق نكن! HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_027" [26] عبيدلله بن زياد نيز به امام سجّاد(ع)گفت: «أو لم يقتل الله عليّاً؛ آيا خدا على اكبر را نكشت؟»امامفرمود: «كان لى أخ يقال له على، أكبر منى قَتَله الناس؛ برادر بزرگترىبا نام على داشتم كه مردم او راكشتند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_028" [27]وقتى عمر بن سعد مورد اعتراض قرار گرفت كه چرا به سببحكومت رى، امام حسين(ع) را كشتى، گفت: اين كار از جانبخدا مقدّر شده بود! HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_029" [28] در نگاه امام، يزيد «تبهكار، شرابخوار و قاتل انسانهاى محترمبود كه آشكارا گناه مىكرد» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_030" [29]. امام حسين(ع) در واكنش بهخلافت يزيد آيه استرجاع را بر زبان راند: «إنا للَّه وإنّا اليه راجِعون، وعَلى الإسلامِ السّلامُ إذ قَد بُلِيَتِ الاُمّةُبِراعٍ مِثلِ يَزيد؛ بايد با اسلام خداحافظى كرد كه امّت اسلامى به فرمانروايىچون يزيد گرفتار آمده است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_031" [30]حضرت بر اين عقيده بود كه حاكمان اموى «تمام سرزميناسلام، بى دفاع زير پايشان افتاده، و دستشان در همه جا باز است ومردم برده وار در اختيار آنانند» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_032" [31]، مسند نشينان «اطاعت خدا راترك و پيروى از شيطان را بر خود فرض نمودهاند؛ فساد را ترويجو حدود الهى را تعطيل ساختهاند» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_033" [32]: «فَيا عَجَبا وما لي لا أعجَبُ والأرضُ مِن غاشٍ غَشومٍ و مُتَصَدِّقٍ
|44| ظَلومٍ و عامِلٍ عَلى المؤمنينَ بِهِم غَيرُ رَحيمٍ؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_034" [33] شگفتا! و چرا در شگفت نباشم كه زمين از آن ستمگرى دغل پيشه و باجگيرى ظالم و حاكمى(شرور) است كه بر مؤمنان رحم نيارد.»امام حسين(ع) براى اصلاح اين وضعيت اسفبار تنها به مبارزه براى دگرگونى مىانديشيدو خود را «سزاوارترين فرد براى تغيير اين روند واژگونه مىدانست» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_035" [34] و مىفرمود: «من به هدايت و رهبرى جامعه مسلمان و قيام بر ضد اين همه فساد و مفسدين، كه دين جدمرا تغيير دادهاند، از ديگران شايسته ترم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_036" [35] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00002" 2. محدوديت زمانىزمانى كه پس از شهادت امام مجتبى(ع) مردم كوفه از امام حسين(ع) دعوت كردند تا بهكوفه بيايد، امام پاسخ داد تا معاويه در قيد حيات است او موافق با حركت انقلابى نيست. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_037" [36]امام حسين(ع) با مرگ معاويه و روى كارآمدن يزيد با محدوديت شديد زمانى رو به رو بود.مروان بن حكم وقتى استاندار معاويه در مدينه بود HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_038" [37] به معاويه نوشت: «به من گزارشدادهاند كه مردانى از اهل عراق و سرشناسان حجاز نزد حسين بن على(ع) رفت و آمد مىكنندو بيم آن مىرود كه در صدد قيام باشد ولى من تحقيق كردهام و به من گفتهاند او فعلاً قصدانجام كارى را ندارد، اما براى آينده اطمينانى به او نيست. اكنون نظر خود را در اين باره براىمن مكتوب دار». معاويه در پاسخ مروان نوشت: «نامهات رسيد و از مضمون آن اطلاع حاصل گرديد و در مورد كار حسين بن على(ع)سخت بر حذر باش از اينكه متعرض او شوى و تا وقتى كه او متعرض تو نشده تو هم كارى بهاو نداشته باش، زيرا ما تا وقتى او به بيعت خود پاىبند است و در حكومت ما به منازعه برنخواسته، نمىخواهيم متعرض او شويم. تا چيزى از او ظاهر نگشته تو نيز هر چه ديدىپنهان دار.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_039" [38] ابن اثير و طبرى در تاريخ خود نقل كردهاند كه چون هنگام مرگ معاويه فرا رسيد پسرشيزيد را طلبيد و به او چنين گفت: «اى پسرم، من براستى سختىها و پستى و بلندىها را براى تو هموار كرده و كارها رابراى تو آماده ساختهام و دشمنان را برايت رام، و گروههاى عرب را براى تو خاضع و آنچه راهيچ كس براى ديگرى جمع آورى نمىكند گرد آوردم، اينك تو نگران اهل حجاز باش كه
|45| آنها اصل و ريشه تو هستند، و هر كس از ايشان كه بر تو در آمد او را اكرام كن و هر كس كه ازايشان غايب و پنهان بود از او احوالپرسى كن؛ بخصوص در مورد مردم عراق بنگر كه اگر هرروز از تو خواستند كه فرماندارى را عزل كنى حتماً اين كار را بكن، زيرا عزل يك فرماندارآسانتر است از اينكه صدهزار شمشير بر روى تو كشيده شود، و درباره مردم شام نيز بنگر كهاينها بايد پشتوانه و ذخيره تو باشند كه اگر از دشمن خود چيزى مشاهده كردى آنها را بهكمكگيرى، و چون بهره خود را از ايشان گرفتى مردم شام را به شهرهاى خود بازگردان كهاگر اينها در غير از شهرهاى خود اقامت گزينند اخلاقشان دگرگون شود. براستى كه من از كسى بيمناك نيستم كه با تو در امر خلافت به نزاع برخيزد جز ازچهارنفر: حسين بن على، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبير، عبدالرحمن بن ابىبكر. اماعبدالله بن عمر كه او مردى است كه عبادت او را سرگرم و آرام ساخته و چون همه با تو بيعتكنند او نيز با تو بيعت خواهد كرد، و اما حسين بن على مردى است سبكبار و مردم عراق هيچگاه او را رها نخواهند كرد تا او را به قيام وادارند. و اگر قيام كرد و تو بر وى چيره شدى از او درگذر، كه او را رَحِمى نزديك و حقى بزرگ و خويشى نزديك با محمد(ص) است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_040" [39] چون معاويه از دنيا رفت و يزيد به حكومت رسيد وليد بن عتبه در مدينه حكومتداشت. از اين رو در يك نامه كوتاهى كه به وليد نوشت پس از خبر مرگ معاويه به او نوشت: «با رسيدن اين نامه از حسين و عبدالله بن عمر و ابن زبير بيعت بگير و در اين دستورهيچگونه رخصتى نيست تا وقتى كه آنها بيعت كنند، و السلام.» در نقلى كه يعقوبى در تاريخ خود آورده متن نامه يزيد به وليد بن عتبه اين گونه است: «وقتى نامه من به تو رسيد حسين بن على و عبدالله بن زبير را احضار كن و از آنها بيعت بگير واگر بيعت نكردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست، و از مردم نيز بيعت بگير وهر كس امتناع كرد همان دستور را دربارهاش اجرا كن و همچنين درباره حسين بن على وعبدالله بن زبير.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00003" 3. محدوديت شرايط مكانىابن اثير و ديگران از عبداللّه بن عباس و جعفربن سليمان ضبعى از امام حسين(ع) روايتكردهاند كه فرمود: «به خدا سوگند مرا رها نخواهند كرد تا وقتى كه قلبم را از درونم بيرون آورند، و چون اين كار راكردند خداوند كسى را بر سرشان مسلّط گرداند كه خوارشان سازد تا آنجا كه از كهنه حيضزنان خوارتر گردند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_041" [40]
|46| در همان كتاب كامل ابن اثير نقل شده كه آن حضرت به عبداللّه بن زبير كه علّت تصميم اورا از حركت جويا شد فرمود: «براستى پدرم براى من حديث كرد كه شهر مكه را بزرگى است كه به وسيله او حرمت اين شهرشكسته شود، و من دوست ندارم كه آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بيرونمكه كشته شوم بهتر دوست دارم تا يك وجب و هر چه دورتر باشم از مكه و كشته شوم پيشمن محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از اين جانوران باشم مرا بيرون آوردهتا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_042" [41]انتخاب شهر مكه توسط امام حسين(ع) انتخاب درستى بود؛ زيرا يمن يا هرنقطه ديگرى،امنيت مكه را نداشت. در مكه اين امكان بود آن حضرت، اوضاع را بسنجد و تصميم بگيرد. تا اينجا علّت اصلى خروج از مدينه، در وهله نخست، گريز از شرايط حاكم بر اين شهربراى گرفتن بيعت به زور است. در وهله دوم پيدا كردن شرايط مناسبى براى مبارزه با يزيد واحياناً اگر زمينه مساعد بود، ساقط كردن وى و به دست گرفتن حكومت. امام حسين(ع) در بيست و هشتم ماه رجب از مدينه به سوى مكه براه افتاد و سوم شعبان(شب جمعه) كه از قضا به نقلى روز تولد خود امام حسين(ع) است، به مكه وارد شد. امامحسين(ع) اندكى بيش از چهارماه - از سوم شعبان تا هشتم ذيحجه - در مكه ماند. وقت ورود،امام به خانه عباس بن عبدالمطلب وارد شد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_043" [42] دينورى نوشته است كه حضرت در شِعْب على وارد شد؛ مردم هر روز نزد وى آمده،اطرافش حلقه مىزدند. حتى ابنزبير هم در جمعى كه اطراف امام بودند، حضور مىيافت. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_044" [43]روشن بود كه ابن زبير احساس مىكرد كه با وجود امام در مكه كسى با او همراهىنخواهدكرد. چرا كه با ورود امام حسين (ع) به مكه «فَفَرِحَ به أهلها فرحاً شديدا و جعلوايختلفون اليه بكرة و عشيّة؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_045" [44] با آمدن امام به مكه مردم آنجا خوشحال شده صبح و شام نزدوى رفت و آمد داشتند.» امام حسين(ع) در مكه تلاش خود را براى فراهم كردن زمينه قيام آغاز كرد. دنياى اسلامدر آن شرايط تنها دو بال داشت: عراق و شام. شام در انحصار امويان بود و اين تنها عراق بودكه مىتوانست نيروى لازم را براى يك قيام عمومى بر ضد امويان فراهم كند. بنابراين اگركسى، انقلابى مىانديشيد، تنها مىبايست به عراق فكر مىكرد. اگر اين انقلابى فردى مانندامام حسين(ع) بود، آگاه بود كه اگر شيعهاى هم براى او وجود داشته باشد، تنها در كوفه واحياناً در بصره است و بس. براى همين امام چشمانتظار اعلام آمادگى شيعيان كوفه و بصره
|47| بود. در يمن نيز شيعيانى بودند؛ اما يمن از مركزيت دنياى اسلام دور بود.اما در كوفه با مرگمعاويه، و بيعت نكردن امام حسين(ع) با يزيد شيعيان كوفه جان تازهاى گرفتند و احساسكردند كه رهبرشان براى مبارزه با يزيد آماده شده است. حكومت سهلگيرانه نعمان بن بشير،حاكم انصارى كوفه از طرف معاويه، (كه دربارهاش گفته شده است: كان النعمان عُثْمانيّامجاهرا، يُبْغض عليّاً، سىّء القول فيه HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_046" [45] و در عين حال دربارهاش گفته شده است: كانَ رجلاًحليماً يحبُّ العافية) HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_047" [46] زمينه را براى رفت و آمد شيعيان با يكديگر فراهم مىكرد. سكوتشيعيان تا اين زمان، به خاطر آن بود كه امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به آنان مىگفتند تامعاويه زنده است، نبايد دست به اقدامى بزنند. بنابراين همه صداها در گلو فرومانده بود؛اكنون با آمدن يزيد، آماده اعتراض و فرياد بودند. آنان از پيش انسجام سياسى خود را داشتندو چند شخصيت معتبر كه از اصحاب امام على(ع) بودند، آنان را رهبرى مىكردند. برترينآنان سليمان بن صُرَد خُزاعى بود. دست كم، يكسوم مردم كوفه احساس شيعى داشتند؛ اما بههر روى عامه مردم اين شهر، تابع اشراف و رؤساى قبايل بودند كه جداى از ويژگىهاىشخصى، حكومت به آنان اعتبار مىداد. در اين زمان شيعيان كوفه تنها يك راه در پيش داشتندو آن دعوت از امام حسين(ع) بود. جلساتى ميان خود آنان و در منزل سليمان بن صرد برگزارشد. وى با آنان سخن گفت و اظهار كرد: اگر واقعاً مىدانيد كه مىتوانيد امام حسين(ع) رايارى كنيد، از وى دعوت نماييد؛ فإن كنتم تعلمون أنّكم ناصروه و مجاهدو عدوّه، فاكتبواإليه. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_048" [47] و در جاى ديگر: «إن خِفْتُمُ الفشل فلا تغرّوه؛ اگر آگاهيد كه سست خواهيد شد، او رافريب مدهيد.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_049" [48] پس از آن كه از آنان عهد و پيمان گرفت، آنان شروع به نامهنگارى بهامامحسين(ع) كردند. تجربه گذشته در سستى حمايت مردم كوفه از امام على(ع) و فرزندشامام حسن(ع) نشان مىداد كه آنان در راهى كه انتخاب مىكردند، چندان استوار نبودند. اينمطلبى بود كه همه مخالفان حركت امام حسين(ع) به كوفه به آن حضرت گوشزد مىكردند.شيعيان كوفه كه خبر عدم بيعت امام حسين(ع) با يزيد را شنيده و آماده براى مبارزه شدهبودند، تصميم گرفتند تا امام را به كوفه بياورند: «اجتمعت الشيعة فى منزل سليمان بن صُرَد و تذاكرو أمر الحسين و مسيره الى مكّة، قالوا:نكتب اليه يأتينا الكوفة؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_050" [49] آنان در منزل سليمان اجتماع كردند و از كار حسين و آمدنش به مكه آگاه شدند و گفتند به اونامه مىنويسيم تا به كوفه بيايد.»
|48| پس از آن نامه نگارى آغاز شد. سليمان كه مردى با تجربه بود، نپذيرفت تا به تنهايى نامه بنويسد؛ بلكه همه آنها را درگيرماجرا مىكرد. طبق تصريح همه مورخان، كوفيان نامههاى فراوانى به امام حسين (ع) نوشتند.هر گروهى نامهاى را مىنوشتند و دسته جمعى آن را امضا كرده، براى امام مىفرستادند. درميان اين افراد، افزون بر بزرگان شيعه، برخى از اشراف فرصتطلب هم مشاركت داشتند كهاز آن جمله مىتوان به شَبَث بن ربعى، حجار بن اَبْجر عِجلى و عمرو بنحَجّاج HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_051" [50] اشاره كردكه پس از برگشتن ورق، در كربلا حاضر شده و در رأس سپاه كوفه بر ضد امام حسين(ع)جنگيدند. اين چند نفر با هم يك نامه نوشتند HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_052" [51] كه اين نشان از هماهنگى آنان در يك توطئهدارد. بعدها برخى از كوفىها كه به امام حسين(ع) پيوستند، درباره نامه نوشتن اين قبيلاشراف نوشتند كه هدف آنان اين بود: لِيَجْعلوك سوقاً و كَسْباً؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_053" [52] «تو را وسيلهاى براىبهرهمند شدن بيشتر از مال دنيا قرار دهند.» شايد براى جذب شيعيان به خود يا به گونهاىديگر پس از پيروزى احتمالى امام حسين(ع) و يا حتى انداختن امام در دامى كه امويان تداركديده بودند. رهبران شيعه كه عبارت از سليمان بن صُرَد، مُسيّب بن نجبة، رفاعة بن شداد و حبيب بن(مظاهر) بودند، با هم يك نامه نوشتند. اينان بعد از كربلا، رهبر جريان توابين شدند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000001" حركت امام به سمت عراقنماينده رسمى امام، آمادگى مردم كوفه را تأييد كرده بود، و ديگر جاى تأمل نبود. چرا كهبه طور مطمئن با توجه به نامهها و نامه مسلم، شرايط براى قيام عليه بنىاميّه آماده شده بود.امام در رفتن تسريع كرد، به طورى كه در هشتم ذيحجه، يعنى در زمان مراسم حج، با تبديلعمره تمتع به عمره مفرده عازم عراق گرديد. لحظهاى تأخير مىتوانست وضع عراق رادگرگون كند. اضافه بر اين احتمال ترور امام در مكه وجود داشته و ماندن حضرت در مكه بههيچ صورتى مصلحت نبود. گفتهاند همراهان امام هشتاد نفر بودند؛ اما از پارهاى اخبار ديگرچنين بر مىآيد كه تعداد بيش از اين بوده است. به احتمال، رقم مزبور مربوط به كسانى استكه تا كربلا همراه امام ماندند. اولين برخورد امام در طول راه برخورد با كاروانى بود كه از يمن به سمت شام حركتمىكرد. اين كاروان هدايايى را براى دربار يزيد به شام مىبرد. امام كاروان هدايا را تصرف
|49| كرد و از افراد آن نيز دعوت كرد تا در صورت تمايل همراه او به عراق بيايند، در غير اينصورت باز گردند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_054" [53] امام از منطقه نقيم، كه در آن با كاروان برخورد كرده بود، به سمتالصفاح حركت كرد. در آنجا بود كه با فرزدق - كه آن زمان شاعرى جوان بود - برخورد كرد. اودر پاسخ سؤال امام از وضع كوفه گفت: «قلوب الناس معك و سيوفهم عليك». منطقه بعدى،بطنالرّمه بود. در آنجا ضمن نوشتن نامهاى به مردم كوفه، با اشاره به نامه مسلم، از آنهاخواست آماده ورود او باشند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_055" [54] اين نامه به دست قيس بن مسهّر سپرده شد تا آن را به مردمكوفه برساند. او در راه با سپاه حصين بن نمير مواجه شده و توسط آنها دستگير گرديد. قيسدر همان دم نامه را خورد و پس از آن در كوفه به دست ابن زياد به شهادت رسيد. امام حسين(ع) در منطقه بعدى كه زدود ناميده مىشد، با زهير بن قَيْن برخورد كرد. زهيربا اين كه عثمانى بود، با توجه به دعوت امام و نيز تحريك همسرش، به صورت يكى از يارانصميمى امام در آمد. او همچنين از دوستانش خواست تا هر كدام دوستدار شهادت هستند بااو بيايند، در غير اين صورت به راه خويش به طرف مكه ادامه دهند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_056" [55]در منطقه ذاتعرق بودكه شخصى از بنىاسد پيام شهادت هانى و مسلم را به امام حسين(ع) رساند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_057" [56] گفتهاند كه امامقصد بازگشت داشت، اما برادران مسلم مانع شده و امام نيز به راه خود ادامه داد. به نظرنمىرسد برادران مسلم خواسته يا توانسته باشند در صورت مخالفت امام، آن حضرت راوادار به ادامه مسير كنند؛ بويژه كه ديگران در تحريك امام بر رفتن گفتند: «والله ما أنت مثلمسلم بن عقيل ولو قدمت الكوفة لكان الناس إليك أسرع؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_058" [57] «شما مسلم نيستيد، اگر به كوفهبرويد، مردم به سرعت به شما خواهند پيوست.» امام حسين(ع) خود براى رفتن قاطع بود.در منطقه زباله، پيام مسلم كه در حين شهادت به عمر بن سعد گفته و از او خواسته بود كه بهامام حسين(ع) برساند، به دست امام رسيد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_059" [58] هنوز چندى نرفته بودند كه خبر شهادت قيسبن مسهّر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_060" [59] و عبدالله بن بقطر، برادر رضاعى امام حسين(ع) نيز به دست امام رسيد. اين اخبارنشان مىداد كه اوضاع كوفه دگرگون گشته و شرايط، با زمانى كه از زبان مسلم گزارش شدهبود، كاملاً تفاوت كرده است. در اين هنگام، امام، افرادى را كه همراه او بودند گرد آورد و بهآنها فرمود: «أيها الناس، قد خذلتنا شيعتنا فمن أراد منكم الانصراف فلينصرف؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_061" [60] اى مردم! شيعيان ما، ما را تنها گذاشتند. هر كدام از شما مىخواهد برگردد، از همين جابازگردد.»
|50| اينجا بود كه شمارى از كسانى كه در نيمه راه به امام پيوستهبودند، بازگشته و ياران خاص امام باقى ماندند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_062" [61] كسانى بودند كهاز مكه امام را همراهى كرده HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_063" [62] و يا حتى قبل از آن، از مدينههمراهيش كرده بودند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_064" [63] كسانى كه از او جدا شدند، اعرابى بودندكه فكر كرده بودند همراه حسين بن على(ع) به شهرى در مىآيندكه همه آنها تابعيت او را گردن نهادهاند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_065" [64] اكنون كه روشن شدتصورشان نادرست بوده، از همان جا بازگشتند. پس از اين مرحلهنيز امام به حركت خود ادامه داد. در اينجا كاملاً براى امام روشنشده بود كه ديگر رفتن به كوفه با توجه به ارزيابىهاى سياسىدرست نيست و طبعاً وراى مسائل سياسى، مطلب ديگرى نيزبوده كه مىبايست حسابش را از ارزيابيهاى سياسى جدا كنيم. امامبه سوى منطقه شراة حركت كرد و شب را در آنجا ماند. فرداى آنروز باز به حركت ادامه داد. نيمههاى روز بود كه از دور سپاه ابنزياد به طلايه دارى حرّ بن يزيد رياحى پديدار شده و راه را بر امامسد كرد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00004" 4. عواملى كه رهبر را با بروز ناگهانى خود غافلگير مىكند.چهار عامل مهم در تعريف و تشخيص بحران از ديدگاه روشتصميمگيرى، نقش عمدهاى دارند كه عبارتند از: تهديد،محدوديت زمان، محدوديت مكان و غافلگيرى. وضعيتهاىبحرانى به تناسب شدت تهديد، تداوم زمانى و درجه آگاهى باهممتفاوتند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_066" [65] الف. وضعيت كاملاً بحرانى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_067" [66] تهديد شديد/ زمان كوتاه/غافلگيرى. ب. وضعيت نوظهور، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_068" [67] تهديد شديد / زمان بلند/ غافلگيرى. ج. وضعيت بطئى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_069" [68] تهديد ضعيف / زمان زياد / غافلگيرى.
|51| د. وضعيت ويژه يا فورى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_070" [69] تهديد ضعيف / زمان كوتاه /غافلگيرى. ه . وضعيت انعكاسى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_071" [70] تهديد شديد/ زمان كوتاه / پيشبينىشده. و. وضعيت عمومى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_072" [71]،تهديد شديد / زمان بلند / پيشبينى شده. ز. وضعيت عادى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_073" [72] تهديد ضعيف / زمان بلند/ پيشبينى شده. ح. وضعيت ادارى، HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_074" [73] تهديد ضعيف / زمان كوتاه / پيش بينىشده. با توجه به انواع وضعيت بيان شده و خصوصيات ذكر شده ازنظر زمانى ، مكانى و نيروى انسانى تحت رهبرى ،امام حسين(ع)با وضعيت نوع(الف) وضعيت كاملاً بحرانى، تهديد شديد/ زمانكوتاه/ غافلگيرى، رو به رو بودند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0005" مشخصات وضعيت بحرانىدر مطالعهاى كه توسط هرمن كان و آنتونى واينر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_075" [74] انجام شد،ويژگى زير براى شرايط بحرانى ذكر گرديده است: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_076" [75] 1. بحران معمولاً يك نقطه چرخش در يك سلسله رويدادهاو عمليات است. (مرگ معاويه و روى كار آمدن يزيد) 2. بحران وضعيتى است كه در آن ضرورت اتخاذ تصميمبسيار بالا است. (تصميم يزيد مبنى بر بيعت گرفتن سريع از امام )امام در اينمورد مىفرمايند:اگر تعجيل نكنم مرا دستگير خواهند كرد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_077" [76] 3. بحران يك تهديد واقعى نسبت به هدفها و مقاصد عواملدرگير است. «إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فى اُمّةِ جَدّى». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_078" [77] 4. بحران نتايج مهمى را در پى دارد كه عواقب آن، آينده روابط
|52| طرفهاى درگير را معينمىكند. زمينه از بين رفتن بنىاميه، ظهور مختار و... 5. بحران حاصل برخورد رخدادها است و به شرايط تازهاى مىانجامد. احياء دين و زمينه دگرگونى مردم 6. در بحران تصادم و درگيرى بين عوامل دو طرف بحران افزايش مىيابد. درگيرى در مسير حركت و در كربلا (تاسوعا و عاشورا) HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0006" امام حسين(ع) و مديريت بحران HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_079" [78]در مديريت بحران سه عامل نقش تعيين كنندهاى را در موفقيت ايفاء مىنمايند. اينعوامل عبارتند از: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00005" 1. ويژگيهاى رهبريكى از نقشهاى مهم و اساسى رهبران ، هدايت كردن امت در مراحل سخت و بحرانىاست. خصوصاً آنگاه كه دشمنان انسى و جنى سيل شبهات را به سوى جامعه روانه مىسازندو اكثريت مردم را از يقين خارج ساخته و در دو راهى شك و گمان نگه مىدارند. رهبر بايد ازكمالات لازم برخوردار باشد تا بتواند پناهگاه مردم باشد. عطار مىگويد با شك و ترديدنمىتوان ادامه راه داده و به مقصد رسيد. اگر امت به دام ترديد افتادند فقط رهبر الهى كه بهعلم و معرفت و معنويت مزين است مىتواند مردم را به يقين رسانده و از شك برهاند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_080" [79] رهبران در جامعه اصلىترين عامل در تعيين بحرانستيزى و بحرانپذيرى مىباشند.رهبران منفعل، مأيوس، جبرگرا و بىاراده مسلماً در انتظار وقوع حوادث مىنشينند و تحركو تلاشى از خود بروز نمىدهند، در حالى كه انسانهاى فعال، خوشبين، با اراده و مصمم بهاستقبال بحرانها مىروند و آنها را در هم مىشكنند. به هر حال در مديريت بحران، ابزارها و وسايل نيستند كه نقش محورى را ايفا مىكنند،بلكه اين انسانها هستند كه محور اصلى مقابله با بحران مىباشند. حفظ خويشتندارى و آرامش در تسلط بر اوضاع بههنگام بحران نقش مهمى دارد. به اينعلت، مديريت بحران كارى است مشكل كه به شجاعت و سرعت عمل نياز دارد. لازمهتصميمگيرى در بحران تجربه و مهارت كافى است ولى افزون بر آن مدير بايد بتواند از شمخود استفاده كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_081" [80]
|53| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000002" 1-1. قاطعيتانسانهاى موفق در صورتى كه خواستار رسيدن به هدفى باشند به آن هدف خواهندرسيد، آنها نمىگذارند هيچ چيز بين آنها و هدف حائل ايجاد كند، ممكن است شكلى ازاحساس هدفمندى باشد، دقيقا مىدانند به كجا مىخواهند بروند و به آنجا مىرسند وشكست را تنها به مثابه گامى در مسير موفقيت مىپذيرند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_082" [81] رهبر در رأس جامعه قرار دارد و مركز ثقل انديشهها، طرحها و پيشنهادهاست و درحقيقت، آخرين مرجع براى تجزيه و تحليل، جمعبندى و اتخاذ تصميم براى رفتارهاست. از اين جهت و به لحاظ موقعيت خود به اراده نيرومندى نيازمند است تا پس از بررسىتمام جوانب، تصميمى قاطع بگيرد. او بايد از هر نوع ترديد و دو دلى بپرهيزد و با اعتماد واتكال به ذات مبارك خداوندى، نظر نهايى خود را اعلام كند و در پىگيرى و اجراىآنبكوشد. آيات و روايات و سيره معصومان(ع) حاكى از توجه فراوان به اين اصل از اصول مهمرهبرى است. خداوند متعال در قرآن كريم، پس از امر به مشورت به پيامبر اكرم(ص)مىفرمايد: «اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش) بر خدا توكل كن». پيامبر اكرم (ص) درجنگ «احد» پس از ابراز پشيمانى اصحاب در پاسخ مىفرمايد: «هنگامى كه پيامبرى زره مىپوشد، شايسته نيست آن را از تن به در كند تا زمانى كه با دشمنبه نبرد بپردازد.»حضرت حسين بن على - عليه السلام - هم پس از تصميم به قيام و تشخيص امر خدا واحساس وظيفه براى مبارزه با دستگاه غاصب يزيد، قاطعانه وارد عمل مىشود، به طورى كهدرخواست افراد مخلص و بزرگوارى مانند عمربن عبدالرحمن مخزومى، عبدالله بن عباسو محمد حنفيه نمىتواند او را از تصميمش منصرف سازد و او با ارادهاى استوار، حركتالهى خويش را براى رسيدن به اهداف والا و مقدسش آغاز مىكند. امام حسين در خطبه معروفش در مكه مكرمه مىفرمايند: «مرگى كه سرنوشت فرزندان آدم شده، همچون گردنبند بر گردن دختر جوان برازنده وزيباست. چنان به ديدار گذشتگانم مشتاقم كه يعقوب در اشتياق ديدار يوسف. براى منمصرع و مقتلى اختيار كردهاند كه با عشق و افتخار با آن روبهرو مىشوم. هم اكنون اعضاىپيكر خويش را به چشم مىنگرم كه آن را گرگهاى بيابان در منطقهاى بين «نواويس» و «كربلا»پارهپاره مىكنند و رودههاى تهى و شكمهاى گرسنه خود را از آنها پر مىسازند.گريز از روزى
|54| نيست كه با قلم مشيت پروردگار به نگارش در آمده است. خشنودى خدا، خشنودى خاندانپيامبر است. در برابر آزمايش او پايدارى مىكنيم و در برابر، پاداش مقاومت كنندگان را بهدست مىآوريم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_083" [82]امام حسين در بيانى مىفرمايند: «لا وَاللَّهِ لا اُعطيهِم بِيَدي إعطاءَ الذَليلِ وأقِرُّ إقرارَ العَبيد؛ به خدا قسم! چون زبونان دست بهسويشان دراز نخواهم كرد و چون بردگان به التماس و اقرار نخواهم افتاد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_084" [83] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000003" 1-2. داشتن هدف روشن HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_085" [84] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000004" 1-3. دين دارى همراه بصيرتامام حسين(ع) رهروى است كه چون مقتدايش على(ع) كه در گرماگرم جنگ وچكاكشمشيرها به «ذعلب يمانى» فرمود: «أَفأَعبُدُ ما لا أرى؛ مگر مىشود خدايىراكهنمىبينم بپرستم» و آنگاه توضيح داد: «لَاتُدْرِكُهُ الْعُيُونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ،وَلكِنْتُدْرِكُهُالْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_086" [85] خدا را مىديد و لذا مىفرمود: «عَمِيَت
|55| عَينٌلاتَراكَ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_087" [86] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000005" 1-4. مشورت در امورامام به سخن آنان كه در لباس نصيحتگرى ظاهر مىشدند با كمال متانت گوش فرا مىدادو آنگاه هر يك را به فراخور شخصيت، موقعيت و فهمش پاسخ مىگفت . تاريخ، گواهىمىدهد كه حتى «مروان بن حكم» - كه عناد و كينهتوزىاش با خاندان وحى و بويژهاباعبداللَّه(ع) آشكار بود - وقتى به عنوان ناصح به نزد حضرت آمد حرفش را شنيد.ابنطاووس نقل كرده است: «حسين به قصد اطلاع از اخبار، صبحگاهان در خارج از منزل بود كه مروان بن حكم،همان انسان كينهتوز كه ديشب به وليد - حاكم مدينه - اشاره كرده بود، حسين اگر بيعت نكرداو را بكش، با او روبهرو شد و گفت: «يا أباعَبدِاللَّهِ إنّى لَكَ ناصِحٌ فَأطِعنى تَرشُد؛ اى اباعبدالله بهنصيحت من گوش كن تا به راستى هدايت شوى». حضرت فرمود: «ما ذاكَ؟ قُل حَتّى أسمَعَ؛ چه مىخواهى؟ بگو تا بشنوم» گفت: ترا بهبيعت با يزيد بن معاويه كه خير دنيا و آخرت در آن است، دعوت مىكنم.» آن حضرت فرمود:«إنّا للَّهِ وإنّا إلَيه راجِعون؛ آنگاه كه امت مبتلا به حاكمى چون يزيد گردد پس خداحافظ اسلام.»آنگاه ابنطاووس، مىنويسد: «حسين(ع) از عاقبت امر خويش آگاه بود و تكليفى داشت كهبايد در پى آن مىرفت». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_088" [87] از جمله افرادى كه به تناسب، در لباس نصيحت به امام، ظاهر شدهاند مىتوان به «عبداللهبن زبير»، «ابن عباس»، «عمر بن على الاطرف»، «محمد حنفيه»، «عمرة بنت عبدالرحمن»،«عبدالله بن عمر»، «فرزدق»، «عبدالله بن مطيع» و.... اشاره نمود كه سخن هر يك شنيدنى وپاسخ آن حضرت شنيدنىتر است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000006" 1-5. استقبال از سختىهاامام حسين(ع) در محضر پدر بزرگوارش آموخته بود كه طى مسير ايمان با همه وضوح وروشنايىاش سخت و نفسگير است و در اين ميان، آنان كه توفيق پيمايشآن را مىيابندخاصّان و مشمولان عنايت حضرت حقند كه در امتحانات الهى سربلند بودهاند. «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَايَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ للْإِيمَانِ، وَلَايَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا
|56| صُدُورٌ أَمِينَةٌ، وَأَحْلَامٌ رَزِينَةٌ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_089" [88]بنابراين او مىدانست كه اهل بيت رسول خدا كه بر جاده وسط و صراط مستقيمندبايدسختىها، غربتها، تبعيدها، قلّت ياران و تمام حرمانهاى دنيايى رابه جان تجربه كنند و درموعد مقررّ الهى، سر و جان را نيز فداى حضرت دوستكنند: «خُيِّرَ لى مَصرَعٌ أنَا لاقيهِ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_090" [89]بر همين اساس، حسين بن على(ع) كه جلوهاى از اين آيه كريمه بوده: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَالْمُشْرِكِينَ» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_091" [90]هيچ نگرانى از عاقبت كار نداشت و با اطمينان خاطر به استقبال حوادث تلخ وشيرينمىرفت و آنان را كه در حقيقت، مقام والاى امامتش را نفهميدهاند وگاهىازسردلسوزى و بعضى به دليل اغراض مختلف لب به نصيحت حضرتش مىگشودند،به فراخور شأن و حال هر يك، جواب مىداد. او از كمى ياران نيز، باكى نداشت، چون ازپدرش على(ع) گفتهاى وحيانى را در ضمير جانش محفوظ داشت كه فرموده بود: «لَاتَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ، فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِيرٌ،وَجُوعُهَا طَوِيلٌ؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_092" [91] در طريق هدايت به خاطر كمى رهروان، بيمناك نشويد چرا كه (اكثر) مردم برگرد سفرهاىنشستهاند كه سيرىاش كم و گرسنگىاش طولانى خواهد بود».امام چهارم(ع) فرمود: «هنگامى كه كار بر حسين(ع) سخت شد كسانى كه با او بودند آن حضرت را نگريسته و ديدندكه حال او بر خلاف ايشان است، زيرا آنها اين گونه بودند كه هر چه كار سخت مىشد رنگشاندگرگون گشته و لرزه بر اندامشان افتاده و ترس دلهاشان را گرفته بود، ولى حسين(ع) و برخىاز همراهان خاص آن حضرت رنگهاشان درخشيده و اعضاى بدنهايشان آرام گشته ودلهايشان تسكين يافته بود.(با ديدن اين منظره) برخى از آنها به يكديگر گفتند: بنگريد كه اواز مرگ با كى ندارد! امام(ع) به آنها فرمود: آرام باشيد و بردبار! اى كريمزادگان، كه راستى مرگجز پُلى نيست كه شما را از سختىها و فشارها به سوى باغهاى فراخناك و نعمتهاى جاويدانعبور دهد، كدام يك از شما است كه نخواسته باشد از زندانى به قصر منتقل گردد، و امّا براىدشمنان شما، مرگ جز آن نيست كه از قصرى به زندان و عذابى منتقل گردند، براستى پدرم ازرسول خدا(ص) براى من حديث كرده كه همانا دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است، و مرگ پُلاينها است به سوى بهشتهاشان، و پل آنها به سوى دوزخهاشان، دروغ نگفتم و به من همدروغنگفتهاند.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_093" [92]
|57| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000007" 1-6. ديندارى همراه با غيرت و حميّتآن روز حسين(ع) در محضر معلمش نشسته بود و على(ع) آن استاد بىبديل، موضوععصبيّت را تبيين مىكرد؛ به اينجا رسيد كه فرمود: «اگر به ناچار بايد تعصب پيشه كرد پس در (تحصيل) خصال كريمه و اعمال پسنديده و امورمحموده كه بزرگان و اصل و نسبداران از يكديگر گوى سبقت مىربايند، بايد تعصب ورزيد. وبراى خصيصههاى نيكو چون همسايهدارى، وفاى به عهد، و پيروى از نيكىها، سرپيچى ازتكبر، كسب فضيلت و خوددارى از عهدشكنى و بزرگ شمارى قتل، انصاف نسبت به خلق وكظم غيظ و پرهيز از فساد، (براى چنين امورى) بايد تعصب ورزيد.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_094" [93]آرى حسين(ع) در محضر پدرش على(ع) درس حميّت و عصبيّت فرا گرفته بود. اما نه ازنوع عصبيتى كه جاهلان و سفيهان گرفتار آنند، نه از نوع عصبيتى كه شيطان رجيم در دامشافتاده بود و نه از سنخ تعصبات مترفين (مرفهان بىدرد) كه به افزونى مال و فرزند تفاخرمىورزند، بلكه تعصّب به تفسير على(ع) يعنى در كسب خُلقياتى كه همگان بر آن غبطهمىخورند و آرزوهايى بلند و مقامات علّيه و آثار ارزشمند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00006" 2. ويژگيهاى پيروپيروان اثربخش در موقعيّت بحرانى عناصرى حياتى در پيشبرد اهداف رهبرانمىباشند، نه تنها به اين علت كه به صورت فردى رهبرى را حمايت مىكنند بلكه از اين رو كهبه صورت گروهى همه قدرت شخصى رهبر را رقم مىزنند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_095" [94] شرط اساسى در موفقيّت رهبرى، اطاعت بىقيد و شرط رهروان از رهبر خويش است.بزرگترين رهبران ، اگر پيروان مخلص و مطيع نداشته باشند، محكوم به شكست در برابردشمن بوده و بسيارى از طرح و برنامههاى آنها عقيم خواهد ماند. تاريخ بسيار نشان دادهاست كه گروهى اندك ولى با هدف و ارادهاى قوى و اخلاص والا توانستهاند بر گروهى كثيرچيره گردند. «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئةً كَثيرَةً بِاِذْنِ اللَّهِ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_096" [95]سختىهاى موجود در آئين رهروى باعث شده است كه از هزاران مدعى و مريد اندكىتاب و توان تحمل شدائد را داشته و اكثريت يا از نيمههاى راه برمىگردند و يا از قافله بازمىمانند. و به قول سعدى:
|58| از هزاران در يكى گيرد سما زانكه هركس محرم اسرار نيستخَليلَىَّ قُطَّاعُ الْفَيا فى اِلىَ الْحِمى كَثِيرٌ وَ اَمَا الْواصِلوُنَ قَليلٌ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_097" [96]وحشت از سختىها و دل بستن به دنيا و مشغوليّت به امورفردى و اجتماعى باعث مىشود كه همه كس سلوك، قولش بهفعل تبديل نشود و به راه نيفتاده از راه به در رود. از اينرو بسيارىاز مردم وقتى جديت امام را ديدند هر كدام به نوعى عذر آوردند واز سفر بازبماندند. دلايلى كه هر يك از آنها بيان مىكنند بيانگرنوعى دلبندى به چيزهائى است كه آنها را مدتها به خود مشغولساخته است. لذا نمىتوانند از آنچه بدو عادت كردهاند جدا شوندو سختيهاى راه را به جان بخرند و دل به غير حق ندهند. من چنان در عشق گل مستغرقم كز وجود خويش محو مطلقمدر سرم از عشق گل سودا بس است زانكه معشوقم گل رعنا بس استكى تواند بود يك شب بلبلى خالى از عشق چنان خندان گلى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_098" [97]قرآن كريم و نهجالبلاغه فراوان درخصوص اين قبيل افرادسخن گفته و آنان را مذمت كردهاند. افرادى كه هنگام جهادعذرهاى گوناگون آورده و به بهانههاى مختلف از پيغمبر و اماممىخواستند كه آنان را از رفتن به جهاد معاف بدارند. و به گمانخود با پرداختن به عبادت و پرداختن زكات و ماليات اسلامىداخل بهشت شوند و از باب الجهاد نروند! در مقابل اين عدهگروهى بودند كه صداى طبل جهاد روحشان را به پرواز درمىآورد و شتابان به حضور پيامبر مىرسيدند تا از وى اسلحهبگيرند و راهىِ جبههها شوند. اما وقتى جواب منفى مىشنيدنداشك در چشمانشان حلقه مىزد.
|59| «الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْاوَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ».در عين حال افرادى بودند كه توانائى مسلح شدن و حركت بهسوى جبهه را داشتند اما ننگ ماندن را به جان مىخريدند، وهمنشينى با كودكان و زنان و كهنسالان را براى خودپيروزىمىدانستند. «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لايَعْلَمُونَ». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_099" [98]عشق كار نازكان نرم نيست عشق كار پهلوان است اى پسرسينه خود را هدف كن پيش دوست هين كه تيرش در كمان است وى پسرسينهاى كز زخم تيرش خسته شد در جبيناش صد نشان است اى پسر HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0100" [99]ياران امام حسين(ع) دقيقا تمامى ويژگيهاى لازم جهتساختن تيمى منسجم براى رهبرى امام را داشتند و هر يك از آنانداراى ويژگيهاى منحصر به فرد بودند. نهضت عاشورا و قيام امامحسين(ع) از آغاز تا انجام، مجموعهاى از الگوهاى ارزشمند درفضايل اخلاقى، عبادى، عقيدتى، اجتماعى، سياسى و... است كهمىتواند طالب هر نوع فضيلتى را سيرآب و خواهان هر اسوه والگويى را كامياب نمايد؛ چرا كه مجموعه عاشورا از تمامى اقشارمختلف جامعه و از همه مراحل سنى از كودك و خردسال ونوجوان گرفته تا جوان و ميانسال و از عمر متوسط گرفته تا پيركهنسال، از نو عروس و تازه داماد گرفته تا پدر و مادر داغديده، ازسفيد و سياه گرفته تا آزاد و برده، از فرزند و بستگان گرفته تانيروى از دشمن گريخته و به دوست پيوسته؛ همهو همه در اينمجموعه با ارزش، تعبيه شده است؛ مجموعهاى كه امام حسين(ع) درباره آنها فرمود: «فَاِنّى لا أعلم اصحاباً أوفى ولا خيرٌ من أصحابى و لا أهل بيت أبرّ
|60| و لا أوصل من أهل بيتى فجزاكماللَّه خير الجزاء». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0101" [100]بر اين اساس، هر كس در هر زمينهاى كه بخواهد، مىتواند الگويى مناسب فرا راه و مسيرآينده خود برگزيند كه به برخى از آنها اشاره مىشود: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000008" وفادارىاگر چه در صحنه كربلا و فرهنگ عاشورا، همه ياران امام حسين(ع) با وفا بلكه با وفاترينبودند، اما در رأس همه وفاداران، حضرت ابوالفضل العباس(ع) قرار داشت. واژهها و تعبيرهايى كه درباره اين سردار كربلا وارد شده، همه حاكى از فضايل ومناقبىاست كه در صحنه عاشورا به نمايش گذارده است؛ مانند نافذ البصيرة (داراىبينشعميق)، صلب الايمان (ايمان قوى)، آثر و ابلى (ايثارگر و سر بلند درامتحانات)،العبدالصالح (بنده شايسته) المطيعللَّه و لرسوله (مطيع خدا و پيامبر)،الفادى(فداشده)، الواقى (نگهبان)، الساعى (تلاش گر)، السقاء (آبآور طفلان)، صاحباللواء (علمدار) و بالاخره، شهيد و مجاهد در ركاب امام خود؛ چنان كه در روايتى امامصادق(ع) فرمود: «كان عمّنا العباس بن على نافذ البصيرة، صلب الايمان، جاهد مع أبىعبداللَّه و ابلى بلاء حسناً ومضى شهيداً». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0102" [101]و امام سجاد(ع) فرمود: «رحماللَّه العباس فلقد آثر و ابط و فدى اخاه بنفسه حتى قطعت يداه...». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0103" [102] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000009" مقاومتبيشترين مصيبت را حضرت زينب(س) تحمل كرد، حضرت زينب(س)، قهرمان كربلااست كه به حق مىتوان آن بانوى بزرگ را «امالمصائب» ناميد. آن حضرت، قطع نظر از مصايبى كه در فراق جد، پدر، مادر و برادر خود متحمل شد تنهادر قضيه عاشورا، شهادت و به خون غلتيدن بيش از بيست نفر از نزديكترين افراد خانوادهخود را به چشم ديد. از اين رو زينب(س)، هم مادر شهيد است (3 تن) و هم خواهر شهيداست (تا 8 شهيد) و هم عمه شهيد (9 تن) و هم خاله شهيد (3 تن) كه بىشك صبرى جميللازم دارد.
|61| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000010" الگوهاى كهنسال«حبيب بن مظاهر» از بزرگان شيعه در كوفه و از جمله كسانى است كه در دعوت از امام بهكوفه نقش اساسى داشت. كهنسال ديگرى كه با قلب جوانش به سان شير، در ركاب امامحضور داشت و امام از تلاش وى تقدير كرد «انس بنحارث» است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000011" الگوى نادماندر صحنه كربلا و قضيه عاشورا، بزرگهمّتانى بودند كه گرچه ابتدا در مقابل امام قرارگرفتند و بناى جنگ با آن حضرت را داشتند، اما با تحولى درونى به اصحاب امام حسين(ع)پيوستند و تا آنجا پيش رفتند كه در ركاب آن حضرت به درجه رفيع شهادت رسيدند. دررأس اين گروه از عاشوراييان، «حرّ» آزاد مرد و عالم قرار دارد كه در آغاز، فرماندهى بخشىاز نيروى دشمن را بر عهده داشت. حرّ در مراجعه به امام مىگويد: «من اول كسى بودم كه بر شما خروج كردم، اجازه فرماييد اول كسى باشم كه در راه شما كشتهشوم و با جدّت مصافحه كنم». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0104" [103] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000012" راز دار«قيس» نامهرسان مبارزى است كه در شكلگيرى جريان عاشورا نقش مهمى بر عهدهداشت، چرا كه وى به عنوان قاصد، نامههاى امام را براى مردم كوفه و نامههاى آنها را براىامام حسين(ع) مىرساند و در اين راه سختىهاى فراوانى متحمل شد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0105" [104] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000013" علاقهمند به رهبر«عابس» از شخصيتهاى بارز شيعه است. او شخصيتى مدير، ارجمند، شجاع، سخنورو زاهدى شب زندهدار بود و از نظر پاكى و خلوص و قهرمانى و شور انگيزى از بزرگترينانقلابيون به حساب مىآمد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0106" [105] وى به امام عرض مىكند: «يا أبا عبداللَّه! اما واللَّه ما أمسى على وجه الأرض قريب ولا بعيد أعزّ علىّ ولا أحبّ الىّ منك، ولوقدرت على ان ادفع عنك الضَيم او القتل بشىءٍ اعز علىّ من نفسى و دمى لفعلت؛ اى حسين! به خدا سوگند، هيچ كسى در روى زمين نزد من عزيزتر و محبوبتر از تو نيست واگر ممكن بود به چيزى بهتر از جانم و خونم از تو دفاع كنم چنين مىكردم». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0107" [106]
|62| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000014" جان نثار«حنظلة بن سعد تهامى» با رشادت تمام، بدن خود را سپر وجود مبارك امام مىكند وتيرها، نيزهها و شمشيرهايى كه از هر سو به قصد جان امام پرتاب مىشوند بهجان مىخردكه: «وقف بين يدى الحسين ليقيه السهام و الرماح و السيوف بوجهه و نحره؛ پيش روى امام حسين(ع) ايستاد و به وسيله صورت و سينه خود از اصابت تير و نيزه وشمشير به امام جلوگيرى كرد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0108" [107]يكى ديگر از اين جاننثاران «سعيد بن عبداللَّه حنفى» است كه: «تقدم امام الحسين فاستهدف لهم يرمونه بالنبل، كلما اخذ الحسين يميناً و شمالاً قام بينيديه فما زال يرمى به حتى سقط الى الارض؛ در پيش روى امام ايستاد و خود را هدف تيرهاى دشمن قرار داد تا اين كه به زمين افتاد و بهشهادت رسيد» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0109" [108]. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000015" معتقددر گرما گرم نبرد در صحنه كربلا يكى از عاشوراييان به نام «ابو ثمامه صيداوى» دريافتكه ظهر شده و وقت نماز است؛ از اين رو به امام عرض كرد: مىخواهم در حالى خدا راملاقات كنم كه اين نماز را نيز به جاى آورده باشم. به دنبال اين يادآورى، امام با نگاهىبهآسمان فرمود: «ذكرت الصلوة جعلك اللَّه من المصلين؛ به ياد نماز هستى، خداوند تو راازنماز گزاران قرار دهد». آرى هماكنون، اول وقت نماز است از دشمن مهلت بخواهيد تانماز بخوانيم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0110" [109] در ميان عاشوراييان افرادى «كثيرالصلوة» نيز وجود داشتند و شايد همين كثرت نمازشانباعث شده در ميدان جنگ دليرانه جنگ كنند. يكى از اين افراد كه نقش الگودهى دارد «سويدبن عمرو» است كه در توصيف وى مىنويسند: «كان شريفاً كثير الصلوة» و وقتى در ميداننبرد قرار مىگيرد «قاتل قتال الاسد الباسل و بالغ فى الصبر على الخطب النازل؛ در زمانى كهجنگ مىكند به سان شيرى شجاع و در مشكلات و گرفتارىها صبور و مقاوم است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0111" [110] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000016" شجاعاگر اولينها را در فرهنگ عاشورا جستجو كنيم، على اكبر اولين شهيد از بنىهاشم است.همو كه وقتى امام(ع) از مرگ خود و يارانش خبر مىدهد در پاسخ پدر مىگويد: «پدر جان!اگر مرگ ما در راه حق است، پس از مرگ، باكى نيست؛ فاذاً لا نبالى بالموت»
|63| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000017" شهيد سياه و الگويى سفيدوجود سربازان ترك، فارس، عرب، سفيد و سياه و... در عرصه كربلا و در قاموسعاشورا، مبيّن اين معنا است كه گوناگونى نژاد و مليت در فرهنگ شهادت راهى ندارد واختلاف رنگ، زبان و قوميت، مانع دفاع از حريم حريت، آزادى، ايمان و عقيده نخواهد بود. «جَوْن» فردى است سياه پوست از تبار بردگان آزاد. روز عاشورا، وى به حضور امام آمدو اجازه خواست تا به ميدان برود. امام به وى فرمود: «انت فى اذن منى، فانما تبعتنا طلباًللعافية، فلا تبتل بطريقنا؛ تو به خاطر تأمين عافيت همراه ما بودى، اينك آزاد هستى هر جامىخواهى برو و عافيت خود را به خطر نينداز». جَون وقتى اين سخن را شنيد، گفت: «من بههنگام آسايش در كنار سفره شما باشم، ولى هنگام سختى شما را تنها بگذارم؟! آرى منمىدانم بدنم بد بو است، حسبم شريف نيست و رنگم سياه است اما اجازه فرما تا با رفتن بهبهشت، بدنم خوش بو، حسبم شريف و رنگم سفيد شود، به خدا سوگند از شما جدا نخواهمشد تا خونم با خون شما مخلوط شود.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0112" [111] ياران امام حسين(ع)، اين جلوههاى ايثار و از جان گذشتگى، صبر و مقاومت، رازدارى وپايدارى، پيشى گرفتن عقيده بر عاطفه، سبقت در شهادت و ديگر ارزشهاى متجلى درارزشگاه كربلا، همه ناشى از تحول و دگرگونى عميقى است كه در انديشه و بينش اين شيرزنان و رادمردان خودنمايى مىكند، تا بدان جا كه حاضرند براى همين معرفت حاصله، هفتادبار بلكه هزار بار خود را در مسير حق فدا كنند، چنان كه يكى از همين عاشوراييان - سعيد بنعبداللَّه - مىگويد: «أما واللَّه لو علمت أنّى أقتل ثُمّ أحيى ثُمّ أحرق ثُمّ أذّر، يفعل ذلك بى سبعين مرّة، ما فارقتكحتى ألقى حِمامى دونك فكيف لا أفعل ذلك و انّما هى قتلة واحدة ثم هى الكرامة الّتى لا انقضاءلها ابداً؛ HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0113" [112] آگاه باشيد به خدا قسم اگر مىدانستم كه به قتل مىرسم بعد زنده مىشوم سپس دوبارهسوزانده مىشوم تا اينكه پير شوم، و اين كار تا هفتاد بار ادامه پيدا كند، هرگز از شما جدانخواهم شد تا اينكه مرگ را ملاقات كنم، بدون تو، چگونه چنين نكنم در حالى كه اين همانكرامتى است كه بعد از آن هيچ پايانى براى آن نخواهد بود.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00007" 3. استراتژى و سياستهاى مقابله HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0114" [113]در نهضت عاشورا به يك سرى تاكتيكهاى نظامى و تبليغى بر مىخوريم كه از سوىحسين بن على(ع) انجام گرفته است. شيوههاى نظامى به طور عمده يا حالت دفاعى داشته
|64| است، يا تهاجمى. روشهاى تبليغى نيز به طور عمده جهت آگاهانيدن مردم و پيام رسانى وبهرهبردارى بيشتر از اين حركت بوده است؛ چه آنچه در زمان خود آن حضرت و توسط خوداو انجام گرفته است، يا پس از شهادتش. در اينكه آن حضرت در قيام كربلا به عنوان يكمبارز مسلط به همه فنون رزمى و تاكتيكهاى نظامى و دفاعى و تبليغى عمل كرده است، شكىنيست. آنچه مطرح مىشود، تنها نمونههايى است كه از تأمل بر حوادث اين نهضت به نظرمىرسد، و مديريت شگفت و نظم و تدبير آن حضرت را در آن حادثه كه آميختهاى ازاحساسات و عواطف و تعقل است، نشان مىدهد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000018" 3-1. تاكتيكهاى نظامى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000001" 3-1-1. حفاظت شخصىسيدالشهدا(ع) هنگام ديدار با «وليد بن عتبه» والى مدينه پس از مرگ معاويه، با همراهداشتن گروه محافظ از جوانان بنىهاشم نزد والى رفت. او جمعى از ياران، خويشان و پيروانخود را مسلحانه همراه برد، در حالى كه شمشيرها را آخته زير لباسها پنهان كرده بودند و بهآنان سفارش كرد كه بيرون در بمانند و اگر صداى امام از درون به مددخواهى بلند شد، بهداخل بريزند و طبق فرمان امام، عمل كنند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000002" 3-1-2. گزارشگر اطلاعاتى:چون اباعبدالله(ع) به اتفاق خانواده و همراهان از مدينه به سوى مكّه حركتكرد،برادرش محمد حنفيه را در مدينه باقى گذاشت تا حركتهاى حكومتى را به عنوانيكگزارشگر اطلاعاتى به امام خبر دهد و آنچه را در مدينه مىگذرد، بى كم و كاستبهآنحضرت برساند. او تعبير «عين» (مأمور اطلاعاتى) را درباره محمد حنفيه به كاربردهاست. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000003" 3-1-3. خنثى كردن توطئه ترور:به امام خبر رسيده بود كه يزيد، گروهى را تحت فرمان عمر و بن سعيد اشدق براى تروريا دستگيرى وى به مكّه فرستاده است. حضرت براى خنثى كردن توطئه ترور و نيز حفظحرمت حرم خدا و براى اينكه خونش در مكّه ريخته نشود، حج را به عمره تبديل كرد و روزهشتم ذى حجّه از مكّه خارج شد.
|65| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000004" 3-1-4. جمع آورى اطلاعات:از آنجا كه آگاهى از وضعيت دشمن و مردم هوادار، در تصميم گيريهاى پيشوا نقش مؤثردارد، سيدالشهدا(ع) پيوسته مىكوشيد از اوضاع داخلى كوفه اطلاعات كافى داشته باشد. ايناطلاعات را از راههاى زير به دست آورد: الف. استنطاق و پرسش از مسافرانى كه از كوفه مىآمدند و به عنوان شاهدان عينىجريانها، از آنجا خبر مىدادند؛ نمونههايى همچون «بشربن غالب» كه در «ذات عرق» با امامبرخورد كرد، يا فرزدق در يكى ديگر از منزلگهها. ب. مكاتبات و نامهنگارى با پيروان خود در كوفه، بصره و يمن (مناطقى كه در محبت بهاهل بيت، ريشه دارتر بودند) و گزارشهاى مكتوب از اوضاع آن مناطق و حمايت مردمى ونصرت در قيام را جويا مىشدند و حتى اين آگاهيها را در مواقع لزوم، به سربازان دشمن كهراه را بر مىگرفتند يا با او به نبرد برمىخاستند، اعلام مىفرمود. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000005" 3-1-5. مصادرهدر مسير راه عراق، كاروانى تجارتى از يمن به سوى شام مىرفت و براى يزيد، اجناسقيمتى مىبرد. وقتى امام حسين(ع) در منزلگاه تنعيم به آن كاروان برخورد، كالاهاى آن رامصادره كرد تا راه براى وابستگان به يزيد، ناامن شود. به افراد كاروان هم فرمود: هر كسبخواهد با ما به عراق بيايد، كرايه كاملش را خواهيم داد و با او رفتار خوب خواهيم داشت وهر كس هم بخواهد جدا شود، كرايهاش را تا اينجا مىپردازيم. برخى جدا شدند، بعضى همهمراه امام آمدند. با اين شيوه، هم ضربه اقتصادى به حكومت يزيد زد و هم از افراد دشمن،جذب نيرو كرد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000006" 3-1-6. جذب نيرو:سيدالشهدا(ع) از هر فرصتى براى جذب نيرو به جبهه حق بهره مىگرفت. يكى از آنموارد متعدد، ملاقاتى بود كه با «زهير بن قين» در منزلگاه «زَرود» داشت. زهير كه ابتدا ازروبهرو شدن با امام گريزان بود، پس از اين ديدار به امام پيوست و در عاشورا همحماسهآفريد.
|66| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000007" 3-1-7. تصفيه نيرو:امام حسين(ع) چندين بار در طول راه كربلا با پيشگويى ازوضع آينده و خبردادن از شهادتِ خود و همراهان، افراد بىانگيزهو غيرمطيع و دنياپرست را كه به اميد غنيمت همراه شده بودندتصفيه كرد، تا گروه زبده و عاشقِ شهادت و خالص و برخوردار ازانضباط و اطاعت محض از فرماندهى و رهبرى براى حضور درميدان نبرد بمانند. در منزلگاه «زباله» و شب عاشورا، نمونههايىاز اين تصفيهها بود. در منزل زُباله برخى برگشتند؛ اما شبعاشورا كسى نرفت. در شب عاشورا، سيد الشهدا(ع) اجازه بازگشت داد وچنينفرمود: «اللَّهُمَّ إنّي أحمَدُكَ عَلى أن أكرَمتَنا بالنُّبُوَّةِ و عَلَّمتَنا القُرآنَ وفَقَّهتَنا فى الدِّينِ، أمّا بَعدُ؛ فَإنّي لا أعلَمُ أصحاباً أوفى و لا خَيراًمِن أصحابى و لا أهلَ بَيتٍ أبَرّ و لا أوصَل عَن أهلِ بَيتي... إنّي قَدأَذِنتُ لَكُم فَانطَلِقوا جَميعاً فى حِلٍّ لَيسَ عَلَيكُم مِنّي ذِمامٌ و هذااللَيلُ قَد غَشِيَكُم فاتَّخِذوهُ جَمَلاً؛ بار خدايا، تو را سپاس مىگويم كه ما را با نبوت بزرگىبخشيدى و قرآن آموختى و فهم دين عطا فرمودى، من يارانى،باوفاتر و نيكوتر از يارانم سراغ ندارم و خاندانى نيكوكارتر وشريفتر از خاندانم نمىشناسم... من اكنون به همگى شمااجازه دادم و بيعت خود را برداشتم، تا شب به پايان نرسيدهاست از اينجا برگرديد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0115" [114] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000008" 3-1-8. آرايش اردوگاه:وقتى در سرزمين كربلا فرود آمد، دستور داد چادرهارانزديك به هم بزنند، طنابهاىخيمهها راازلابهلاى هم بگذارند،در مقابل خيمهها حضورداشته باشند و با دشمن از يك طرفمواجه شوند، در حالى كه خيمهها سمت راست و چپ و پشتسرشان باشد.
|67| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000009" 3-1-9. سازماندهىامام حسين(ع) صبح روز عاشورا اصحاب را سازماندهى كرد، نماز صبح خواندهشد.زهيربن قين را، فرمانده جناح راست و حبيب بن مظاهر را فرمانده جناح چپقرارداد،پرچم را به دست عباس سپرد، چادرها را پشت سر خويش قرار دادند، در گودالى كهپشت چادرها به صورت خندق حفر كرده بودند، هيزم و نى ريختند. گودال، مثل نهر آبى بودكه شب عاشورا براى پيشگيرى از حمله دشمن از پشتِ سر كنده بودند و در آنآتشافروختند. طرز آرايش جبهه و استقرار نيروها و نصب چادرها در كربلا به صورت نعلى شكل بود،تا هم تسلط بر مجموعه مواضع خودى ممكن باشد، و هم خود در وسط اين شكل قرار گيردو هم امكان محاصره شدن توسط سپاه كوفه را سلب كند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000010" 3-1-10. ايجاد مانعدر روز عاشورا، نيروهايى از دشمن مىخواستند از پشت خط دفاعى، از لابهلاى خيمههاحمله كنند (طناب خيمهها يكى از موانع بود) و سه، چهار نفر از ياران امام در منطقه به دفاعپرداخته بودند. عمر سعد دستور داد خيمهها را آتش بزنند. امام حسين(ع) فرمود: بگذاريدآتش بزنند (البته خيمهها خالى از اصحاب و...بود). HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000011" 3-1-11. مهلتخواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآنگرچه اين را مىتوان به عنوان امرى عبادى و معنوى به حساب آورد، ليكن با توجه بهنقش روحيه معنوى رزمندگان، اين مهلتخواهى براى شعله ور ساختن بُعد معنوى وتقويت روحيه رزمى و شهادتطلبانه در نيروهاى تحت امر، تأثير بسزايى داشت و يكراهكار نظامى محسوب مىشد؛ بويژه نشان دادن جايگاه ياران در بهشت، آنان را بىتابشهادت ساخت و برخى مانند «بُرير» شوخى مىكردند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000012" 3-1-12.در آخرين لحظههاى بىياورى و غربت كه سيدالشهدا(ع) پياده جنگ مىكرد، باز مواظببود تا تير دشمن به او اصابت نكند و در پى لحظههايى از غفلت دشمن بود، تا حمله كند و برجمع سپاه دشمن حمله برد.
|68| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000019" 3-2. روشهاى روانى، تبليغى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0116" [115]روشهايى كه از سوى سيد الشهدا(ع) در طول نهضت و در روز عاشورا، و نيز توسطخانواده او به كار گرفته شد، هم مايه ماندگارى نهضت و مصونيت چهره آن است، هم عاملروحيه بخشى به يارانِ شركت كننده در آن حماسه، كه امام را با همه هستى يارى كردند، و هممايه تزلزل در انگيزه سپاه كوفه و موجب ضعف يا رسوايى يا خنثى شدن تبليغات دشمن شدهاست، كه به برخى از آنها اشاره مىشود: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000013" 3-2-1. نامشروع دانستن خلافت يزيد:«إنا للَّه وإنّا اليه راجِعون، وعَلى الإسلامِ السّلامُ إذ قَد بُلِيَتِ الاُمّةُ بِراعٍ مِثلِ يَزيد؛ بايد با اسلام خداحافظى كرد كه امّت اسلامى به فرمانروايى چون يزيد گرفتار آمده است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0117" [116]امام حسين(ع) با اين وضع، در افكار هواداران يزيد، ايجاد تزلزل كرد و با امتناع آشكار ازبيعت و اعلان آن، جوّ سكوت را شكست. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000014" 3-2-2. شهود صحنهبا همراه بردن زنان و كودكان در سفر كربلا، به عنوان عاملان ثبت وقايع شاهدان زنده كههمه صحنهها را ديدهاند، از تحريف و مسخ چهره واقعه جلوگيرى كرد. بعلاوه حضور زنانو كودكان در قافله حسينى، تأثير عاطفى و برانگيزنده افكار بر ضدّ امويان در طول سفرداشت؛ حتى پس از شهادت و در دوران اسارت. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000015" 3-2-3. ارتباط تشكيلاتىنامهنگارى و پيامرسانى به بزرگان كوفه و بصره و سران قبايل و اعزام نماينده به كوفه وتماس با پايگاه هواداران به عنوان يك كار تشكيلاتى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000016" 3-2-4. سنجش افكار:محاسبه زمينه اقدام در كوفه، از راه اعزام مسلم بن عقيل به آنجا و ارزيابى وضعيتهواداران و نويسندگان دعوتنامهها و درخواست از مسلم براى گزارش دقيق از اوضاع كوفهو ميزان تعهد و وفاى مردم. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000017" 3-2-5. مشروعيت نهضت:آن حضرت، حركت سياسى خود بر ضدّ حكومت را به تكليف شرعى و امر به معروف و
|69| نهى از منكر و احياى سنت پيامبر(ص) پيوند داد، تا ضمن مشروعيت بخشيدن به قيامخود،تعريضى به نامشروع بودن خلافت و تعارض آن با سنت نبوى داشته باشد. درقسمتىمىفرمايند: «من به هدايت و رهبرى جامعه مسلمان و قيام بر ضد اين همه فساد و مفسدين، كه دين جدمرا تغيير دادهاند، از ديگران شايسته ترم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0118" [117] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000018" 3-2-6. بهرهگيرى عاطفى: از آنجا كه مردم حسين بن على(ع) را به عنوان فرزند پيامبر(ص) و فاطمه(س)مىشناختند، وى از اين موقعيت و زمينه عاطفى خود در دلها، چه براى جذب نيروى يارىدهنده، چه براى سلب انگيزه جنگ از دشمن و چه براى افشاگرى نسبت به ماهيت سلطهحاكم استفاده كرد. اين شيوه، هم توسط خود امام، و هم از طريق حضرت زينب ، امام سجاد وديگر اهل بيت انجام مىگرفت. حتى پوشيدن بُرد، زره و عمامه پيامبر(ص) و برگرفتنِذوالفقار و يادآورى خويشاوندى خود با پيامبر خدا نيز، در تحريك عواطف دينى نيروهاىدشمن مؤثر بوده و به عنوان يك شيوه تبليغاتى و روانى قابل توجه است. هنگامى كه امام(ع) جنازههاى ياران خود را مشاهده كرد محاسن شريف خود را در دستگرفته و فرمود: «آيا فريادرسى نيست كه به فرياد ما برسد، آيا دفع كنندهاى نيست كه دفع دشمن از حرمرسول خدا بنمايد!» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0119" [118]در اين وقت دو نفر از انصار به نامهاى سعد بن حارث و برادرش ابوالحتوف كه در لشكرعمر بن سعد بودند و صداى استغاثه امام(ع) و گريه زنان حرم را شنيدند از لشكر او بيرونآمده و شمشيرهاى خود را كشيده به طرف لشكر ابن سعد حمله كردند و كارزار كرده تا بهشهادت رسيدند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0120" [119] خطبه امام سجاد در كوفه نيز همين گونه است: «من على پسر حسين فرزند على بن ابىطالب هستم. من پسر كسى هستم كه در كنار شطفرات، بدون آنكه خونى را از او طلبكار باشند و خواستار قصاص شوند، او را سر بريدند. منپسر آن كسى هستم كه حريم او را شكستند و نعمتش را سلب كردند و مال او را به يغما بردند واهل بيت او را به اسيرى گرفتند. و....» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000019" 3-2-7. اتمام حجّتبراى بستن راه هر گونه عذر و بهانه و توجيه و تأويل، آن حضرت مكرر اقدام به «اتمام
|70| حجّت» كرد؛ هم براى بازداشتن دشمن از كشتن او، و هم براى پيوستن افراد به جبهه حق. دراين اتمام حجّت، گاهى هم تكيه روى حسب و نسب خويش مىكرد. امام حسين(ع) در اينمورد در روز عاشورا مىفرمايند: «خشم خدا سخت شد...بر مردمى كه همگى يكصدا شدند براى كشتن پسر دختر پيامبرخود. سوگند به خدا هيچ پاسخى به آنها نخواهم داد تا آن گاه كه خداى را با محاسن خود كه بهخونم خضاب و رنگين گشته ديدار كنم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0121" [120]آن گاه فرياد زد: حرف مرا بشنويد و در جنگ و خونريزى شتاب مكنيد تا من وظيفه خود را كه نصيحت وموعظه شماست انجام دهم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000020" 3-2-8. آماده سازىياران و اهل بيت خود را از نظر روانى آماده مىساخت كه با حادثه عاشورا شجاعانهروبهرو شوند و با سخنان و خطابهها، روحيه شهادتطلبى در ياران، و صبر و تحمل دربستگان ايجاد مىكرد و هر گونه «ابهام» در مسير و هدف و سرانجام را مىزدود. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000021" 3-2-9. جبران كميت با كيفيتگرچه ياران آن حضرت در كربلا اندك بودند، اما اين كميت اندك را، با كيفيت بالاوروحيه والا در ياران خويش جبران كرد، چه در سخنان طول راه، چه ميثاق عاشورا واعلامايستادگى ياران تا پاى جان و نيز نشان دادن جايگاه اصحاب خود در بهشت، به آنجمعحاضر. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000022" 3-2-10. تقويت بُعد معنوىمهلت خواهى شب عاشورا و سپرى كردن آن شب با انس با خدا و تلاوت و عبادت وزمزمههايى كه از خيمهها بر مىخواست، همه به عنوان عامل معنوى و تقويت روحى درشب قبل از عمليات مؤثر بود و ياران در صبح عاشورا بى تابِ شهادت بودند و شوخىمىكردند و ميان خود و بهشت، فاصلهاى جز تحمل ضربت شمشيرها نمىديدند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000023" 3-2-11. رَجَزاستفاده از رجزهاى حماسى توسط امام و يارانش در درگيريهاى تن به تن يا عمومى؛
|71| خواندن رجز، هم رزمنده را تقويت روحى مىكرد، هم دشمن را تحقير مىنمود و هم مبيّنانگيزه و انديشه و ايمان جنگجوى حسينى بود. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000024" 3-2-12. افشاگرىهاى اسراپس از عاشورا، اسيران اهل بيت(ع)، از تجمعهاى مردمى در كوفه، مجلس ابن زياد، شام،دمشق، حتى مجلس يزيد، استفاده مىكردند و پيام خون شهدا را مىرساندند و ضمن معرفىخود و امام حسين(ع)، بر ضد حكام افشاگرى مىكردند. اين شيوه را، چه در خطبهها و چه درسخنانى كه در برخوردهاى متفرقه ابراز مىشد، به كارمىگرفتند. «زينب بزرگترين و مشكلترين تكليف را پس از واقعه كربلا بر عهده گرفت و به خوبىاز عهده اين مهم بر آمد چنان كه نخستين نتيجه كار زينب، سقوط حاكميت آل ابىسفيان شد». به تعبير شهيد مطهرى: «از عصر عاشورا زينب تجلى مىكند و از آن به بعد رهبرى قافله را عهدهدار مىگردد و درواقع،نيابت امامت يعنى رهبرى را پس از عاشورا از ناحيه امام حسين و امام سجادبهعهدهمىگيرد.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0122" [121]اگر رسالت حسين(ع) قيام عليه هر چه پستى و زشتى و دفاع از آزادى و كرامت انسانبود، رسالت زينب ماندگار ساختن همه خوبىها بود. پس نهضت عاشورا دو رويه دارد يكرويه آن حسين(ع) است و رويه ديگر آن زينب(س). سكّه وقتى ارزش داردكه دو رويه باشدو به همين جهت او را «شريكة الحسين» لقب دادهاند.شيخ صدوق مىگويد: «زينب(س) نيابت خاص را از طرف امام حسين(ع) در بيان مسايل حلال و حرام تا بهبودى امامسجاد(ع) بر عهده داشت». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0123" [122] HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000025" 3-2-13. مجالس يادبود: اهل بيت، پس از بازگشت از سفر كربلا به مدينه، مجالس عزا و سوگوارى بر پا داشتند وپيوسته از حادثه عاشورا و فجايع سپاه كوفه ياد كردند. بارزترين آنها ياد كردن امام سجاد(ع)از حسين(ع) و شهادت او با لب تشنه بود، هنگام نوشيدن آب، يا ديدن صحنه ذبح گوسفند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00000026" 3-2-14. فرهنگ گريه و نوحه:امامان شيعه تأكيد فراوان كردند كه از مظلوميت اهل بيت و حادثه عاشورا همواره يادشود و زنده بماند. اين فرهنگ ياد و يادآورى در قالب مفاهيمى همچون: گريه، نوحه خوانى،
|72| مرثيه سرايى، زيارت، تبرك با تربت سيدالشهدا(ع)، كامگيرى با آب فرات و تربت، ياد كردناز عطش حسين هنگام آب نوشيدن، برگزارى مجالس عزادارى براى اهل بيت و... شكلگرفت. اين فرهنگ، تاكنون هم سبب زنده ماندن و جاودانه شدن آن حماسه بوده است. درباره سيّد الشّهدا(ع) در بيان امام باقر(ع) آمده: پيامبر پيوسته اينگونه بود كههرگاهحسين به نزد او مىآمد، او را در بغل مىگرفت و او را مىبوسيد و گريه مىكرد.سپسمىفرمود: «اى فرزندم من جاى شمشيرها را مىبوسم». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0124" [123] ابن عباس مىگويد: به هنگام رفتن به صفّين من همراه على(ع) بودم، وقتى از نينوا عبورمىكرديم، آن حضرت گريه مفصّلى كرد، به طورى كه اشك از روى محاسن او جارى شد، ماهم همصدا با على(ع) گريه سرداديم، بعد ادامه داد: «واى، واى، مگر من با آلابوسفيان چه كردهام؟» سپس اضافه كرد: «در اين سرزمين هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت مىرسند، و به آغوشخاكمىروند». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0125" [124]امام چهارم(ع) كه خود در كربلا شاهد مصائب دردناك حسين(ع) و ياران فداكار او بود،و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناك، تا زمانى كه در قيد حيات بود، يعنى مدت 34 سالطبق برخى از روايات، براى پدر و عزيزان خويش، گريه و سوگوارى مىكرد. ابنشهرآشوب، مىنويسد: آن حضرت هر وقت ظرف آب بر مىداشت تا بنوشد، گريه مىكرد به طورى كه از اشكخون آلود چشم او، آب ظرف خونآلود مىگرديد، وقتى هم افرادى وى را دلدارىمىدادند،مىفرمود: «و چگونه نگريم؟ حال آن كه پدرم از آبى كه براى درندگان و حيوانات وحشى آزاد بود،ممنوعگرديد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0126" [125]علقمة بن محمد حضرمى، روايت مىكند: «امام باقر(ع) براى حسينبن على(ع)، گريه و ناله سر مىداد، به هر كس هم درخانه او بود(با رعايت تقيّه)، دستور مىداد گريه كند، در خانه آن حضرت مجلس عزا و سوگوارىتشكيل مىگرديد، و آنان مصيبت حضرت حسين(ع) را به هم تسليتمىگفتند». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0127" [126]
|73| عبداللَّه بن سنان، مىگويد: «روز عاشورايى به حضور امام صادق(ع) رسيدم، آن حضرت را با رنگ پريده و بسيار غمناك،در حالى كه اشك چون مرواريد از چشم او جارى بود يافتم، علت آن وضع را سوال كردم،فرمود: مگر نمىدانى در چنين روزى جد ما حسين(ع) شهيد شده است...؟» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0128" [127]امام صادق(ع)، به ابو هارون مكفوف دستور مىدهد مرثيه بسرايد، و آنگاه كه وى مرثيهخود را مىخواند، مشاهده مىنمايد، امام(ع) سخت گريه مىكند، متوجه مىشود از صداىگريه امام صادق(ع) زنانى كه پشت پرده حضور داشتهاند، صداى خود را به گريه و شيون بلندكردهاند، بعد امام(ع) فرمود: «كسى كه درباره حسين(ع) شعرى بسرايد و سپس گريه كند و ده نفر را بگرياند بهشت بر اوواجب مىشود». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0129" [128]امام رضا(ع) مىفرمايد: «روش هميشگى پدرم امام موسىبن جعفر(ع) اين بود كه، هرگاه ماه محرم مىرسيد، پيوستهاندوهناك بود و خندهاى در چهره نداشت، تا دهه عاشورا سپرى شود. روز عاشورا هم، روزگريه و سوگوارى و مصيبت او بود، و مىفرمود: اين روز، روزى است كه حسين(ع) در آن كشتهشده است». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0130" [129]امام رضا(ع) فرموده است: «محرّم ماهى است كه، در روزگار جاهليت احترام داشت و مردم در آن از جنگ و خونريزىپرهيز داشتند، اما دشمنان در آن خون ما را ريختند، حرمت ما را شكستند، زنان و عزيزان مارا به اسارت گرفتند، آتش به خيمه ما زدند، اموال ما را غارت نمودند، و سفارش پيغمبر(ص) رادر حق ما پاس نداشتند. روز (عاشوراى) حسين(ع) پلكهاى ما را مجروح و اشكهاى ما راروان ساخته... بر كسى مانند حسين(ع) بايد گريه كنندگان گريه كنند؛ چرا كه گريه بر او گناهانبزرگ را از بينمىبرد». HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0131" [130]در بيانى كه علامه مجلسى؛، به عنوان زيارت عاشوراى حضرت سيّد الشهدا(ع) آورده، ومحدث قمى آن را با عنوان زيارت ناحيه مقدسه روايت كرده است، مطالب زيادى ازسوگوارى، مىيابيم. علامه مجلسى؛ زيارت را از كتاب المزار الكبير شيخ محمدبن جعفربنعلى مشهدى حايرى، آورده، و علامه حاجآقا بزرگ تهرانى، و محدثنورى، اين كتاب را كهدر قرن ششم هجرى نوشته شده، و 15 راوى معتبر از آن مطلب روايت كردهاند معتبردانستهاند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lz_0132" [131] براساس روايت اين كتابها، از زبان امام زمان(ع) خطاب به حضرتسيّدالشهدا(ع) مىخوانيم:
|74| «اى جدّ بزرگوار! روزگاران مرا به تاخير انداخت، و نتوانستمبه يارى تو بشتابم، و با دشمنانتجنگ كنم، اما صبح و شام براى تو گريه مىكنم و از شدت افسوسم به جاى اشك خونگريهمىكنم.» HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0007" نكات كليدى مورد استفادهبا توجه به نكات ذكر شده ،هنر اداره مؤثر يك بحران به عوامل زير بستگى دارد: HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00008" 1. ويژگيهاى رهبرقاطعيت، داشتن هدف روشن، عقيده همراه با بصيرت، مشورت در امور، استقبال ازسختىها،پيشگامى در انجام امور،منعطف در شيوه انجام كار، آگاه از محدوديتها و تواناييها. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_00009" 2. ويژگيهاى پيرووفادارى، مقاومت، علاقهمندى به رهبر، جان نثارى، معتقد بودن، شجاعت و آگاهىكامل از بحران. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_000010" 3. استراتژى و سياستهاى مقابله HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000020" 3-1. تاكتيكهاى نظامىحفاظت شخصى، داشتن اطلاعات ، خنثى كردن توطئه دشمنان ، جمع آورى اطلاعات ازموقعيت بحران، مصادره اموال دشمنان (ضعيف كردن دشمن)، جذب نيرو، تصفيه نيرو،آرايش مطلوب محيط ، سازماندهى نيروها، ايجاد مانع جهت موفقيتدشمنان. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "lh_0000021" 3-2. روشهاى روانى، تبليغىنامشروع دانستن دشمن ، ايجاد شهود در صحنه، افزايشارتباطات( با نيروههاى خودى،دشمن و انسانهاى بيطرف )، سنجش افكارنيروها، مشروعيت دادن به كار، اتمام حجّت،آمادهسازى روانى نيرو، جبران كميت با كيفيت، انتشار اخبار ناشى از بحران جهت جلوگيرىاز بحرانهاى آينده (افشاگريهاى اسراء). HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_01" [1]. هلن كلر،عشق به خداوند،ترجمه خرمشاهى ،نشر ققنوس ،ص 112 HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_02" [2]. امالى صدوق، مجلس70، رقم 10.
|75| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_03" [3]. مهدى الوانى، سازمانهاى بحرانپذير و بحران ستيز و دانش مديريت، ش35 و 36، ص 58. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_04" [4]. سيرة الائمة الاثنى عشر، هاشم معروف حسنى، ص42 - 45. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_05" [5]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 39. البداية و النهاية، ج 8، ص 169. و در حديثى كه از تاريخ ابن كثير و ابنعساكر نقل شده «فرم الامة» نقل شده (حياة الامام حسين(ع)، باقر شريف، ج 3، ص 43.) HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_06" [6]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 38؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 169. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_07" [7]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 290. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_08" [8]. الفتوح، ج 5، ص 124. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_09" [9]. حماسه پيروز عاشورا،ابوالقاسم آذرسا،نشر دفترانتشارات اسلامى ،ص 80. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_010" [10]. مهدى الوانى، پيشين، ص 57 - 58. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_011" [11]. بحار الانوار، ج44، ص329. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_012" [12]. اسفنديار سعادت، مديريت بحران، دانش مديريت، ش.11، زمستان 1369، ص 21. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_013" [13]. همان، ص 22. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_015" [14]. اسفنديار سعادت، پيشين، ص 22. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_016" [15]. مهدى الوانى، پيشين، ص 58. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_017" [16]. زندگانى امام حسين(ع)،سيد هاشم محلاتى ،ص 143. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_018" [17]. مقتل خوارزمى، ج 1، ص 192. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_019" [18]. على اسدى، بحران مديرت و مديريت در بحران، مجله مديريت دولتى، ش 4، ص 55. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_020" [19]. الفتوح، ج 5، ص 137. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_021" [20]. انساب الاشراف، ج 3، ص 171؛ الفتوح، ج 5، صص 144 - 145، تاريخ الطبرى، ج 4، ص 304. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_022" [21]. لسان الميزان، ج 3، ص 151 (چاپ جديد: ج 3، ص 504). HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_023" [22]. الفتوح، ج 5، ص 98. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_024" [23]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 289؛ همين تبليغات بود كه بسيارى از مردم، بخصوص مردم شام، امام حسين(ع) را خارجى (خروج بر امام) دانسته و تكفير مىكردند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_025" [24]. همان، ص 275. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_026" [25]. همان، ص 331. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_027" [26]. الكامل فى التاريخ، ج 4، ص 17. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_028" [27]. ترجمة الامام الحسين(ع) ص 79. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_029" [28]. طبقات الكبرى، ج 5، ص 148. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_030" [29]. «و يزيد رجلٌ فاسق شارب خمر قاتل النّفس المحرّمة مُعلنٌ بالفسق». الفتوح، ص 826 ؛بحار الانوار، ج44، ص 325 . ذهبى درباره يزيد مىگويد: «كان ناصبياً، فظاً، غليظاً، جلفاً، يتناول المسكر، و يفعل المنكر، افتتح دولته بقتلالشهيد الحسين..» سيراعلام النبلاء، ج 4، ص 37. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_031" [30]. بحارالانوار، ج 44، ص 326. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_032" [31]. تحف العقول، ص 239. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_033" [32]. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 171. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_034" [33]. تحف العقول، ص 239. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_035" [34]. «انى احق بهذا الامر؛ بحارالانوار، ج 44، ص 381. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_036" [35]. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 171.
|76| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_037" [36]. ترجمة الامام الحسين(ع)، ابن عساكر، ص 197؛ اخبارالطوال، صص 224، 222. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_038" [37]. بر طبق نقل ابن اثير در كتاب كامل معاويه در سال 49 هجرى مروان را از استاندارى مدينه معزول وسعيد بن عاص را به جاى او منصوب كرد و دوباره در سال 54 سعيد را معزول كرده و به جاى او مروان را بهاستاندارى مدينه گماشت و در سال 57 مروان را از استاندارى مدينه معزول كرد و به جاى او وليد بن عتبة بنابىسفيان را به حكومت آنجا نصب كرد، و وليد تا پس از مرگ معاويه يعنى تا سال 60 همچنان در مدينهاستاندار بود. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_039" [38]. ادب الحسين، ص 88. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_040" [39]. كامل ابن اثير، ج 4؛ تاريخ طبرى، ج 6، ص 179. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_041" [40]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 39. البداية و النهاية، ج 8، ص 169. و در حديثى كه از تاريخ ابن كثير و ابنعساكر نقل شده «فرم الامة» نقل شده (حياة الامام حسين(ع)، باقر شريف، ج 3، ص 43.) HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_042" [41]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 38؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 169. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_043" [42]. ترجمه الامام الحسين(ع) ص 56. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_044" [43]. اخبار الطوال، ص 230. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_045" [44]. الفتوح، ج 5، ص 38. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_046" [45]. انساب الاشراف، ج 3، ص 158. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_047" [46]. انساب الاشراف، ج 3، ص 77. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_048" [47]. الارشاد، ج 2، ص 36. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_049" [48]. المنتظم، ج 5، ص 327. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_050" [49]. الفصول المهمة، ص 184. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_051" [50]. انساب الاشراف، ج 3، ص 158؛ متن نامه آنان در تجارب الامم (ج 2، ص 41 آمده است. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_052" [51]. اخبار الطوال، ص 231. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_053" [52]. انساب الاشراف، ج 3، ص 171. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_054" [53]. انساب الاشراف، ج 3، ص 164؛ اخبار الطوال، ص 245؛ تاريخ الطبرى، ج 4، صص 290 - 289. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_055" [54]. اخبار الطوال، ص 245. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_056" [55]. همان، ص 247. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_057" [56]. الفتوح، ج 5، ص 120. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_058" [57]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 300. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_059" [58]. اين پيام اين بود كه هر چه زودتر امام حسين(ع) به حجاز باز گردد و به كوفه نيايد. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_060" [59]. اخبار الطوال، صص 247، 248. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_061" [60]. انساب الاشراف، ج 3، ص 169. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_062" [61]. اخبارالطوال، ص 248. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_063" [62]. انساب الاشراف، ج 3، ص 169. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_064" [63]. تاريخ الطبرى، ج 4، صص 300، 301. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_065" [64]. همان، ج 4، ص 300. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_066" [65]. على اسدى، بحران مديرت و مديريت در بحران، مجله مديريت دولتى، ش. 4 ص 55. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_067" [66]. Crisis Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_068" [67]. innovative Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_069" [68]. inertil Situation
|77| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_070" [69]. Cireumstantial Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_071" [70]. Situation reflexive HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_072" [71]. Delibrative Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_073" [72]. Situation Routinised HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_074" [73]. Administrative Situation HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_075" [74]. Herman Kahn and, Wiener HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_076" [75]. على اسدى، بحران مديرت و مديريت در بحران، مجله مديريت دولتى، ش 4. ص 55. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_077" [76]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 290. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_078" [77]. همان. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_079" [78]. مهدى الوانى، پيشين، ص 58 - 63. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_080" [79]. فريد الدين عطار نيشابورى، منطقالطير، تصحيح مشكور، مقاله خامس عشر. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_081" [80]. على اسدى، پيشين، ص 60. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_082" [81]. تدابيرموفقيت ،ادوارد دبنو ،ترجمه هادى رشيديان ،نشر پيكان ،ص 5. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_083" [82]. ناسخ التواريخ ،ج 2، ص 120. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_084" [83]. تاريخ طبرى، ج 5، ص 425. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_085" [84]. ره توشه راهيان نور ،41،ص 312. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_086" [85]. نهج البلاغه، خ 179. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_087" [86]. دعاى عرفه امام حسين، بحار الانوار، ج، 67، ص 139. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_088" [87]. سوگنامه كربلا، ص52، ترجمه لهوف / دزفولى HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_089" [88]. نهج البلاغه، خ 189. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_090" [89]. بحار الانوار، ج 44، 366. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_091" [90]. سوره يوسف، آيه 108. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_092" [91]. نهج البلاغه، خ 201. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_093" [92]. معانى الاخبار، (ط صدوق طهران)، ص 28. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_094" [93]. نهج البلاغه، خ 192. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_095" [94]. پاول هرسى، مديريت رفتار سازمانى، ترجمه قاسم كبيرى ،1375، ص 222. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_096" [95]. بقره ، آيه 249. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_097" [96]. دوستان من ،روندگان راه باغ دوست زيادند اما واصلان بدان اندكند. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_098" [97]. منطقالطير، مقاله ثانيه. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_099" [98]. توبه ،آيه 92 و 93. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0100" [99]. مولوى، كليات شمس تبريزى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0101" [100]. بلاغة الحسين، ص 196. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0102" [101]. مقتل ابى مخنف، ص 175. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0103" [102]. همان. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0104" [103]. بحارالانوار، ج 45 ص 13. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0105" [104]. بحارالانوار ج 44 ص 370. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0106" [105]. انصار الحسين ص 93، العيون العبرى ص 136. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0107" [106]. بحارالانوار ج 45، ص 29.
|78| HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0108" [107]. بحارالانوار ج 45 ص 23. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0109" [108]. همان ص 21. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0110" [109]. همان ص 21. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0111" [110]. همان ص 24. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0112" [111]. همان ص 24. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0113" [112]. اعيان الشيعه، ج 1، ص 601. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0114" [113]. نظامى ،تبليغى ،در نهضت عاشورا، جواد محدثى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0115" [114]. ابصار العين، ص9، تاريخ طبرى، ج 5، ص 418. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0116" [115]. همان. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0117" [116]. بحارالانوار، ج 44، ص 326. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0118" [117]. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 171. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0119" [118]. زندگانى امام حسين(ع)،سيد هاشم محلاتى ،ص 422. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0120" [119]. همان منبع ،ص 422. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0121" [120]. طبرى ،ج 328.7. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0122" [121]. حماسه حسينى. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0123" [122]. زينب كبرى فريادى بر اعصار، اسماعيل منصورى لاريجانى، ص 19، به نقل از العيون العبرى، ص 5. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0124" [123]. كامل الزيارات، ص 63، بحار الانوار، ج 44، ص 251. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0125" [124]. بحار الانوار، ج 44، ص 253. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0126" [125]. مناقب، ج 3، ص 303، بحار الانوار، ج 46، ص 109. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0127" [126]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 398. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0128" [127]. سفينة البحار، ج 2، ص 196، بحار الانوار، ج 98، ص 309. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0129" [128]. كامل الزيارات، ص 104. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0130" [129]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 394. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0131" [130]. بحار الانوار، ج 44، ص 284. HYPERLINK "http://www.nezam.org/persian/magazine/026/03.htm" \l "ly_0132" [131]. الذريعة الى تصانيف الشيعه، ج 20، ص 324، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 368.