مقاله رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی در شرکت¬های پذیرفته شده در

مقاله رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی در شرکت¬های پذیرفته شده در (docx) 102 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 102 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

عنوان: رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران: دیدگاه مبتنی بر منابع فهرست مطالب TOC \f \h \z \t "شکل;2;ONVAN;1" فصل اول PAGEREF _Toc412243400 \h 2 1-1- مقدمه PAGEREF _Toc412243401 \h 3 1-2- بیان مساله PAGEREF _Toc412243402 \h 3 1-3- اهمیت موضوع PAGEREF _Toc412243403 \h 6 1-4- اهداف تحقیق PAGEREF _Toc412243404 \h 7 1-5- فرضیه های تحقیق PAGEREF _Toc412243405 \h 7 1-5-1- فرضیه های اصلی تحقیق PAGEREF _Toc412243406 \h 7 1-5-2- فرضیه های فرعی تحقیق PAGEREF _Toc412243407 \h 8 1-6- قلمرو تحقیق PAGEREF _Toc412243408 \h 8 1-6-1- قلمرو موضوعی PAGEREF _Toc412243409 \h 8 1-6-2- قلمرو مکانی PAGEREF _Toc412243410 \h 8 1-6-3- قلمرو زمانی PAGEREF _Toc412243411 \h 8 1-7- تعریف واژه ها و اصطلاحات PAGEREF _Toc412243412 \h 8 1-7-1- قابلیت بازاریابی PAGEREF _Toc412243413 \h 8 1-7-2- قابلیت عملیاتی PAGEREF _Toc412243414 \h 9 1-7-3- عملکرد مالی PAGEREF _Toc412243415 \h 9 فصل دوم PAGEREF _Toc412243416 \h 10 2-1- مقدمه PAGEREF _Toc412243417 \h 11 2-2- عملکرد مالی PAGEREF _Toc412243418 \h 11 2-2-1- رویکردهای مختلف ارزیابی عملکرد PAGEREF _Toc412243419 \h 12 2-2-2- مدلهاي ارزيابي عملكرد PAGEREF _Toc412243420 \h 13 2-2-2-1- مدلهاي حسابداري ارزيابي عملكرد PAGEREF _Toc412243421 \h 13 2-2-2-2- مدلهاي اقتصادي ارزيابي عملكرد PAGEREF _Toc412243422 \h 14 2-2-3- نسبتهای مختلف مورد استفاده در ارزیابی شرکتها PAGEREF _Toc412243423 \h 15 2-2-3-1- نسبتهای نقدینگی PAGEREF _Toc412243424 \h 15 2-2-3-1-1- مسئله نقدينگی PAGEREF _Toc412243425 \h 15 2-2-3-1-2- شاخص های سنتي اندازه گيري نقدينگي PAGEREF _Toc412243426 \h 16 2-2-3-1-3- شاخص های نوين اندازه گيري نقدينگي PAGEREF _Toc412243427 \h 17 2-2-3-1-3-1- شاخص فراگير نقدينگي PAGEREF _Toc412243428 \h 17 2-2-3-1-3-2- شاخص دوره تبديل وجه نقد PAGEREF _Toc412243429 \h 17 2-2-3-1-3-3- شاخص مانده نقدي خالص PAGEREF _Toc412243430 \h 17 2-2-3-2- نسبتهای فعالیت PAGEREF _Toc412243431 \h 17 2-2-3-3- نسبتهای سودآوری PAGEREF _Toc412243432 \h 18 2-2-3-4- نسبتهای سرمایه‌گذاری PAGEREF _Toc412243433 \h 19 2-2-3-5- نسبت پوشش PAGEREF _Toc412243434 \h 19 2-2-3-6- نسبتهای اهرمی PAGEREF _Toc412243435 \h 19 2-2-3-6-1- نسبت بدهی جاری PAGEREF _Toc412243436 \h 20 2-2-3-6-2- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سهام PAGEREF _Toc412243437 \h 21 2-2-3-7- شاخص کارایی‌ PAGEREF _Toc412243438 \h 22 2-2-4- بازده داراییها PAGEREF _Toc412243439 \h 22 2-2-4-1- نرخ بازده دارایی ها PAGEREF _Toc412243440 \h 24 2-2-4-2- ایرادات وارد بر نرخ بازده دارائی‌ها PAGEREF _Toc412243441 \h 25 2-2-5- بازده حقوق صاحبان سهام PAGEREF _Toc412243442 \h 29 2-2-5-1- نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار PAGEREF _Toc412243443 \h 31 2-2-5-2- نسبت سود به قيمت PAGEREF _Toc412243444 \h 32 2-2-5-3- شاخص‌هاي كلان‌ اقتصادي PAGEREF _Toc412243445 \h 32 2-2-5-3-1- نرخ تورم PAGEREF _Toc412243446 \h 33 2-2-5-3-2- نرخ ارز PAGEREF _Toc412243447 \h 33 2-2-5-3-3- نرخ رشد نقدينگي PAGEREF _Toc412243448 \h 34 2-2-5-3-4- درآمد نفتي PAGEREF _Toc412243449 \h 34 2-2-5-4- اجزای بازده PAGEREF _Toc412243450 \h 35 2-3- مفهوم قابلیت PAGEREF _Toc412243451 \h 36 2-4- قابلیت های بازاریابی PAGEREF _Toc412243452 \h 37 2-4-1- اهمیت قابلیت بازاریابی در شرکت PAGEREF _Toc412243453 \h 41 2-4-2- دسته بندی قابلیت بازاریابی PAGEREF _Toc412243454 \h 41 2-4-3- مدل بلوغ فرايندهاي بازاريابي PAGEREF _Toc412243455 \h 43 2-4-4- اصول بنيادين مدل بلوغ فرآيندي PAGEREF _Toc412243456 \h 43 2-4-5- قابلیت هاي تخصصی شده بازاریابی PAGEREF _Toc412243457 \h 45 2-4-6- قابلیت هاي معماري بازاریابی PAGEREF _Toc412243458 \h 45 2-4-7- ارتباط بین قابلیت هاي معماري و تخصصی شده بازاریابی با عملکرد بازار PAGEREF _Toc412243459 \h 46 2-5- قابلیت های عملیاتی PAGEREF _Toc412243460 \h 47 2-6- پیشینه تحقیق PAGEREF _Toc412243461 \h 48 2-6-1- تحقیقات داخلی PAGEREF _Toc412243462 \h 48 2-6-2- تحقیقات خارجی PAGEREF _Toc412243463 \h 49 فصل سوم PAGEREF _Toc412243464 \h 51 3-1- مقدمه PAGEREF _Toc412243465 \h 52 3-2- روش تحقیق PAGEREF _Toc412243466 \h 52 3-3- جامعه آماری PAGEREF _Toc412243467 \h 53 3-4- روش نمونه گیری و اندازه نمونه PAGEREF _Toc412243468 \h 54 3-5- ابزار گردآوری دادهها PAGEREF _Toc412243469 \h 54 3-6- روش تجزیه و تحلیل داده ها PAGEREF _Toc412243470 \h 55 3-7- مدل ریاضی تحقیق PAGEREF _Toc412243471 \h 55 3-8- متغیرهای تحقیق PAGEREF _Toc412243472 \h 56 3-9- روش آماری مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده ها PAGEREF _Toc412243473 \h 56 3-10- ماهیت و منابع داده ها برای تحلیل اقتصاد سنجی PAGEREF _Toc412243474 \h 57 فصل چهارم PAGEREF _Toc412243475 \h 58 4-1- مقدمه PAGEREF _Toc412243476 \h 59 4-2- توصیف متغیرهای تحقیق PAGEREF _Toc412243477 \h 59 4-2-1- توصیف آماری متغیرهای تحقیق PAGEREF _Toc412243478 \h 60 4-3- آمار استنباطی PAGEREF _Toc412243479 \h 60 4-3-1- آزمون پایایی PAGEREF _Toc412243480 \h 60 4-3-2- آزمونهای چاو و هاسمن PAGEREF _Toc412243481 \h 61 4-3-3- بررسی فرضیات تحقیق PAGEREF _Toc412243482 \h 62 فصل پنجم PAGEREF _Toc412243483 \h 67 5-1- مقدمه PAGEREF _Toc412243484 \h 68 5-2- چکیده ای از ماهیت و تحلیل های پژوهش PAGEREF _Toc412243485 \h 68 5-3- نتایج حاصل از آزمون فرضیه PAGEREF _Toc412243486 \h 68 5-4- مقایسه نتایج آزمون فرضیه با نتایج پیشین PAGEREF _Toc412243487 \h 70 5-5- محدودیت های تحقیق PAGEREF _Toc412243488 \h 70 5-6- پیشنهادات تحقیق PAGEREF _Toc412243489 \h 71 5-6-1- پیشنهادهایی برگرفته از یافته های پژوهش PAGEREF _Toc412243490 \h 71 5-6-2- پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی PAGEREF _Toc412243491 \h 71 منابع PAGEREF _Toc412243492 \h 72 پیوست PAGEREF _Toc412243493 \h 78 فهرست جداول TOC \f \h \z \t "شکل;2;JADVAL;1" جدول3-1- مراحل نمونه گیری PAGEREF _Toc411637388 \h 54 جدول4-1- توصیف آماری متغیرهای تحقیق PAGEREF _Toc411637389 \h 60 جدول4-2- آزمون ریشه واحد PAGEREF _Toc411637390 \h 60 جدول4-3- آزمون های چاو و هاسمن PAGEREF _Toc411637391 \h 61 جدول4-4- بررسی زیر فرض اول فرضیه اول PAGEREF _Toc411637392 \h 62 جدول4-5- بررسی زیر فرض دوم فرضیه اول PAGEREF _Toc411637393 \h 63 جدول4-6- بررسی زیر فرض اول فرضیه دوم PAGEREF _Toc411637394 \h 64 جدول4-7- بررسی زیر فرض دوم فرضیه دوم PAGEREF _Toc411637395 \h 65 جدول4-8- بررسی فرضیه سوم PAGEREF _Toc411637396 \h 66 چکیده: ديدگاه مبتني بر منابع شركت (RBV) عملكرد مالي برتر را به منابع سازماني و تواناييها نسبت ميدهد. قابليتها به طور گسترده به عنوان "بستهاي پيچيده از مهارتها و دانش انباشته شده كه شركتها را قادر به هماهنگ كردن فعاليت ها و استفاده از داراييهاي خود ميكند" تعريف ميشود. هدف این تحقیق بررسی رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی (با دیدگاه مبتنی بر منابع) در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه نهايي تحقیق با استفاده از روش حذفی سیستماتیک و غیر تصادفی در بازه زمانی 6 ساله، از سال 1387 الی سال 1392 انتخاب شد. فرضیات تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد بین قابلیت های عملیاتی و بازاریابی با عملکرد مالی رابطه معناداری وجود ندارد. اما قابلیت بازاریابی تاثیر معناداری بر قابلیت عملیاتی دارد. کلیدواژه: قابلیت بازاریابی، قابلیت عملیاتی، عملکرد مالی فصل اولکلیات تحقیق 1-1- مقدمه در عصرگسترش روز افزون جهاني شدن، رقابت پذيري موضوعي مهم در بين سياست گذاران سطوح مختلف (کشور، صنعت و شرکت) در بخشهاي مختلف دنيا تلقي ميشود(شورچلو،2002). آنچه در رقابت پذيري يک سازمان حايز اهميت است، توانايي سازمان بر عمل و عکس العمل در درون محيط رقابتي است. عملکرد کسب و کار شامل عملکرد مشتري (رضايت و وفاداري مشتريان) و عملکرد بازار (حجم فروش و سهم بازار بالا) و عملکرد مالي (سود و بازگشت سرمايه در مقايسه با رقبا) است. ادبيات بازاريابي نشان ميدهد كه شركتها از قابليتها براي تبديل منابع به خروجي بر اساس استراتژي آميخته بازاريابي استفاده ميكنند و از این جهت قابليتهاي بازاريابي به عملكرد كسب و كار مرتبط است. سانگ و همكارانش استدلال كردند كه قابليت بازاريابي به ساختار شركت و حفظ روابط بلند مدت با مشتريان و اعضاي كانال توزيع كمك ميكند. قابليت بازاريابي يك تصوير قوي از نام تجاري ايجاد ميكند كه اجازه ميدهد تا شركتها به عملكرد شركتي برتر دسترسي داشته باشند. مطالعات تجربي بين قابليت هاي بازاريابي و عملكرد مالي رابطه معناداري پيدا كرده است. در این فصل از تحقیق به بیان کلیاتی از طرح تحقیق حاضر میپردازیم. بیان مسئله، اهمیت موضوع، فرضیه های تحقیق و قلمرو تحقیق، بخشهای مهم این فصل از تحقیق می باشند. 1-2- بیان مساله ارزیابی عملکرد فعالیتی است که با شکل‌ گیری زندگی اجتماعی بشر گره خورده است، ولی استفاده از نظام‌های رسمی ‌آن در سطح فردی و سازمانی از سال ۱۸۰۰ میلادی توسط رابرت آون در صنعت نساجی اسکاتلند متداول شده است. نظام ارزیابی عملکرد را می‌توان از زوایای متفاوتی مورد بررسی قرار داد. دو دیدگاه مهم در خصوص ارزیابی عملکرد وجود دارد: دیدگاه سنتی که مهمترین هدف آن؛ ارزیابی، قضاوت و یادآوری عملکرد می‌باشد و دیدگاه مدرن که فلسفه ارزیابی آن بر رشد، توسعه و بهبود ظرفیت ارزیابی شونده متمرکز شده است. فرآیند ارزیابی عملکرد شامل انجام مجموعه‌ای از اقدامات با ترتیب و توالی خاص، منطقی و هدفمند می‌باشد. ارزیابی عملکرد انواع مختلفی دارد که از مهمترین آنها ارزیابی عملکرد شرکت از جنبه مالی است. جنبه مالی را می‌توان شامل مواردی مثل فروش، سودآوری، سود سهام و ... دانست. شرکت‌ها امروزه بیش از هر زمان دیگری به دنبال بهبود عملکرد مالی خود هستند، زیرا بقاء و توسعه آنها وابسته به داشتن عملکرد مالی مناسب می‌باشد. عوامل بسیاری بر عملکرد مالی شرکت موثرند و می‌توانند آن را به میزان کم یا زیاد تحت تاثیر قرار دهند. مقالات بسیاری به شناسایی این عوامل و بررسی میزان اثرگذاری آنها بر عملکرد مالی پرداخته‌اند (ترینتور، 2011). با پیچیده تر شدن وضعیت کسب و کارها و نوآوری های جدید در فرآیندها و محصولات و همچنین وجود رقابت شدید در میان شرکت ها، این سوال ها در ذهن بازاریابان و مدیران شرکت ها مطرح می شود که مشتریان آنها چه نیازهایی دارند؟ خواسته های آنها چیست؟ رقبای آنها کدامند؟ چگونه می توان سازمان را در مقابل بازار هوشیار نمود؟ چگونه می توان نیازها و خواسته های مشتریان را به گونه ای بهتر از رقبا برآورده نمود؟ بهترین طریق برآوردن نیازهای مشتریان چیست؟ چگونه میتوان بهترین بازده و عملکرد مطلوب را از قابلیت های بازاریابی و دارایی های بازاریابی بدست آورد؟(حمیدی زاده و خیرخواه، 1391). و چگونه می توان بهترین بازده و عملکرد را از قابلیت های عملیاتی بدست آورد؟ دیدگاه مبتنی بر منابع شرکت را به عنوان مجموعه ای از منابع و قابلیت ها در نظر می گیرد (آمیت و شومیکر، 1993). منابع را به عنوان سهمی از عوامل موجود که شرکت مالک آن است یا آن را کنترل می کند، تعریف کرده اند. منابع شامل مولفه های محسوس همانند؛ دارایی های مالی و فیزیکی (ملک و کارخانه) و مولفه های نامحسوس مانند؛ سرمایه انسانی، حق ثبت و تکنولوژی های مدرن است (گرانت، 1991). قابلیت ها به عنوان توانایی شرکت در استفاده از منابع خود برای دستیابی به اهداف مطلوب تعریف می شوند. دیدگاه مبتنی بر منابع بیان می کند که شرکت ها دارای ماهیت متفاوتی از منابع و سطوح مختلفی از قابلیت ها هستند. بقاء شرکت ها وابسته به توانایی هایشان در خلق منابع جدید، ساخت بر مبنای قابلیت ها و ایجاد قابلیت های بی رقیب برای دستیابی به مزیتهای رقابتی است (پراهالاد و هامل، 1990). بنابراین داراییهای در انحصار شرکت نمیتوانند مزیت رقابتی برای شرکت به حساب آیند، اما شیوه ای که یک شرکت منابع محدود را گسترش میدهد، از قابلیت هایش بهترین استفاده را میکند و زیر ساختهای قابلیت های موجود خود را کامل می کند، مزیت رقابتی به حساب می آید (سانگ و همکاران، 2007). گرانت(1991) عنوان کرده است که قابلیت ها نتیجه گروه هایی از منابع اند که با یکدیگر کار می کنند. آنها منابع متفاوت را با هم پیوند می دهند و سازمان را برای ایجاد عملکرد مالی برتر توانا می سازند. بر اساس دیدگاه مبتنی بر منابع، قابلیت ها به عنوان نوعی کارآیی که سازمان ها بدان وسیله مجموعه ای از منابع معین را به منظور دستیابی به اهداف خاص به کار می برند، ملاحظه می شوند. در ادبیات دیدگاه مبتنی بر منابع، قابلیت ها به عنوان مهارت های مدیریتی و دانش انباشته برای توسعه دارایی ها تعریف می شوند. قابلیت ها در فرآیندها و روال عادی سازمانی جای می گیرند و تقلید از آن بسیار مشکل است. بنابراین، آنها می توانند برای سازمان ها مزیت رقابتی پایدار را به همراه داشته باشند (دی، 1994). قابلیت‌ بازاریابی، فرایندی یکپارچه‌ای است که در آنها شرکت‌ها منابع محسوس و نامحسوس را برای درک پیچیدگی نیازهای خاص مشتریان، دستیابی به تمایز نسبی محصولات برای برتری رقابتی و در نهایت دستیابی به کیفیت برند مناسب به‌کار می برند (سانگ، 2007). یک شرکت زمانی می‌تواند قابلیت های بازاریابی‌ خود را توسعه دهد که توانایی ترکیب مهارت‌های فردی و دانش کارکنانش را با منابع در دسترسش داشته باشد (ورهیز و مورگان، 2009). شرکتی که بیشتر منابعش را برای تعامل با مشتریان هزینه می‌کند می‌تواند توانایی احساس نیازمندی‌های بازار را افزایش دهد (نرسیمهان و همکاران، 2006). سانگ (2007) عنوان می‌کند که قابلیت های بازاریابی به ایجاد و حفظ رابطه‌ شرکت با مشتریان و اعضای کانال‌های توزیع آن کمک می‌کند. قابلیت های بازاریابی یک تصویر قوی از برند ایجاد می‌کنند که به شرکت اجازه برخورداری از عملکرد مالی عالی را می‌دهد (اورتگا و ویلاورد، 2008). قابلیت عملیاتی به عنوان مجموعه ای از کارکردهای یک شرکت تعریف شده است که منظور از آن افزایش تولید از طریق استفاده ی موثر از قابلیت های تولید، تکنولوژی و جریان مواد است (دوتا و همکاران، 1999). قابلیت عملیاتی برتر، بهرهوری در فرآیند تحویل را افزایش داده و هزینه عملیات و میزان دستیابی به مزیت رقابتی را کاهش میدهد (دی، 1994). این قابلیت، مهارتی اساسی است که شرکت را قادر به دستیابی به اهداف مربوط به افزایش کیفیت محصول، کاهش هزینه، افزایش حجم و انعطاف پذیری در تولید محصول، قابلیت اعتماد و اطمینان در تحویل کالا و نیز افزایش سرعت میکند (بویر و لوئیس، 2002). بنابراین قابلیت بازاریابی می تواند به همراه قابلیت عملیاتی افزایش تولید را به همراه داشته باشد و از این نظر عملکرد شرکت را بالا ببرد. اما مسئلهای که مورد سوال است این است که آیا این فرایند میتواند به دنبال خود بهبود در عملکرد مالی را نیز به همراه داشته باشد؟ با توجه به مفاهیم و تعاریف ذکر شده، تحقیق پیش رو رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با رویکرد مبتنی بر منابع را مورد بررسی قرار می دهد. مدلی که با توجه به آن متغیرهای تحقیق بررسی خواهند شد به صورت زیر است: قابلیت عملیاتی قابلیت بازاریابیعملکرد مالی شکل1-1- مدل مفهومی تحقیق( وانتائو، 2014) 1-3- اهمیت موضوع آنچه در رقابت پذيري يک سازمان حائز اهميت است، توانايي سازمان بر عمل و عکس العمل در درون محيط رقابتي است. هر چه سازمان بتواند نیازهای بالقوه بازار را شناسایی کند و بر حسب نیازها کیفیت محصول را ارتقاء دهد، در محیط رقابتی سهم بازار بیشتری را به خود اختصاص خواهد داد. دست یابی به مزیت رقابتی پایدار که شرکتها را نسبت به رقبا در جایگاه بهتری قرار میدهد از طریق افزایش قابلیتهای بازاریابی قابل دسترس است. همچنین افزایش توانایی شرکت در ایجاد قابلیتهای بازاریابی و عملیاتی می تواند مزایای قابل توجهی برای شرکتها به همراه داشته باشد. با توجه به اهمیت بالای رقابت پذیری در میان صنایع و افزایش کیفیت محصولات در سطح رقابتپذیری بالا، قابلیتهای بازاریابی و عملیاتی از اهمیت ویژهای برخوردار است که در این تحقیق سعی بر این است تا رابطه این دو شاخص مهم را بر عملکرد مالی شرکتها مورد بررسی قرار دهیم. 1-4- اهداف تحقیق عملکرد بازاريابي شامل: بازگشت مشتري، رضايت مشتري و اعتماد است. اکثر تحقيقات به بررسي اثر بازارگرايي بر روي عملکرد کسب و کار در بازارهاي داخلي پرداخته اند. کيم(2003) در يک مطالعه رابطه بين بازارگرايي و عملکرد کسب و کار را در يک فضاي بين المللي مورد بررسي قرار داده است. نتايج اين مطالعه نشان ميدهد که عوامل ويژه بنگاه (شامل اندازه بنگاه و تجربيات بين المللي)، استراتژي هاي رقابتي(شامل استراتژي هاي عمومي رهبري هزينه، تمايز و تمرکز)، عوامل ويژه بازار (شامل رشد بازار و شدت رقابت) و نيز عوامل محيطي مداخله گر (شامل آشفتگي بازار، آشفتگي تکنولوژيکي، شدت رقابت و رشد بازار)، در روابط بين بازارگرايي و عملکرد کسب و کار در بازارهاي بين المللي تاثير گذارند. تجربيات بين المللي بيشتر، عملکرد بالاتري را ايجاد ميکند. بنابراین این تحقیق سعی بر این دارد تا با تبیین روابط موجود میان قابلیت بازاریابی و عملکرد مالی، قابلیت عملیاتی و عملکرد مالی و نیز قابلیت بازاریابی و قابلیت عملیاتی، پس از کشف روابط میان متغیرها، راهکارهای لازم جهت تقویت عملکرد مالی موسسات مورد بررسی را ارائه نماید. 1-5- فرضیه های تحقیق 1-5-1- فرضیه های اصلی تحقیق فرضیه اول: قابلیت های بازاریابی دارای رابطه مثبت با عملکرد مالی است. فرضیه دوم: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با عملکرد مالی است. فرضیه سوم: قابلیت بازاریابی دارای رابطه معنی داری با قابلیت عملیاتی است. 1-5-2- فرضیه های فرعی تحقیق زیر فرض اول فرضیه اول: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با بازده دارایی ها است. زیر فرض دوم فرضیه اول: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با بازده حقوق صاحبان سهام است. زیر فرض اول فرضیه دوم: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با بازده دارایی ها است. زیر فرض دوم فرضیه دوم: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با بازده حقوق صاحبان سهام است. 1-6- قلمرو تحقیق 1-6-1- قلمرو موضوعی موضوع اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی (با دیدگاه مبتنی بر منابع) در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. 1-6-2- قلمرو مکانی با توجه به این که جامعه آماری این پژوهش که شامل کلیه شرکتهای فعال در بورس تهران که جزء شرکتهای هلدینگ و سرمایه گذاری ، بیمه و بانک نبوده اند می شود، قلمرو مکانی تحقیق کشور ایران می باشد. 1-6-3- قلمرو زمانی قلمرو زمانی این پژوهش از تیر ماه سال 1393 تا بهمن 1393 است. 1-7- تعریف واژه ها و اصطلاحات 1-7-1- قابلیت بازاریابی قابليت بازاريابي به عنوان فرآيندي يكپارچه كه در آن يك شركت با استفاده از منابع مشهود و نامشهود خود به درك نيازهاي خاص گروهي از مصرف كنندگان، دستيابي به تمايز محصول نسبت به رقبا، دستيابي به نام تجاري برتر ميپردازد تعريف شده است. قابليتهاي بازاريابي شامل دانش رقابت و مشتريان و همچنين مهارت در بخش بندي و هدف گذاري بازار در تبليغات و قيمت گذاري و در يكپارچه سازي فعاليتهاي بازاريابي است. 1-7-2- قابلیت عملیاتی قابليت عملياتي به عنوان يكپارچه سازي مجموعه اي از كارهاي انجام شده توسط يك شركت به منظور افزايش توليد خود از طريق استفاده موثر از قابليتهاي توليد، تكنولوژي و گردش مواد تعريف شده است. قابليت عملياتي برتر بهره وري در فرآيند تحويل را افزايش، هزينه عمليات را كاهش ميدهد و دستيابي به مزيت رقابتي را ميسر ميسازد. قابليت عملياتي مهارت اساسي است كه شركت را قادر به دستيابي به اهداف مربوط به توليد نظير كيفيت محصول پايدار، كاهش هزينه، حجم و انعطاف پذيري محصول و قابليت اعتماد تحويل و سرعت بالا مي كند. 1-7-3- عملکرد مالی آنچه در رقابت پذيري يک سازمان حايز اهميت است، توانايي سازمان بر عمل و عکس العمل در درون محيط رقابتي و حفظ بقا است و عملکرد مالي (سود و بازگشت سرمايه در مقايسه با رقبا) یکی از مهمترین معیارهای سنجش این توانایی میباشد. برای ارزیابی عملکرد مالی شرکت‌ها از رویکردها متفاوتی نظیر سود هرسهم، بازده حقوق صاحبان سهام‌، روند تغییر مبلغ فروش‌، بازده هرسهم، بازده سود سهام، معادله خط بازار سرمایه و مدل قیمت‌گذاری دارائی‌های سرمایه‌ای و غیره استفاده میشود. فصل دوممبانی نظری و پیشینه تحقیق 2-1- مقدمه ديدگاه مبتني بر منابع شركت عملكرد مالي برتر را به منابع سازماني و تواناييها نسبت ميدهد. قابليت ها به طور گسترده به عنوان "بستهاي پيچيده از مهارتها و دانش انباشته شده كه شركتها را قادر به هماهنگ كردن فعاليتها و استفاده از داراييهاي خود ميكند" تعريف ميشود. تعداد فراينده اي از محققان به صراحت به اهميت عمليات يكپارچه و ديدگاه هاي بازاريابي در كسب مزيت رقابتي پافشاري مي كنند. اگر چه نقش هاي يكپارچه از قابليت هاي عملكردي در دستيابي به مزيت رقابتي از هر زمان ديگري مهمتر شده است، بازاريابي و عملكردهاي عملياتي بطور جداگانه در ادبيات مديريت مورد بررسي قرار گرفته است. ادبيات بارزيابي همواره در ايجاد تقاضاي مشتريان بيشتر و چگونگي ايجاد يك پيشنهاد منحصر به فرد براي مشتريان تمركز كردهاند، همانند پيشنهاد اينكه يك شركت ميتواند عملكردهاي خود را از طريق بهبود قابليت بازاريابي خود بهبود بخشد. محققان مدیريت عملياتي، از سوي ديگر روي مدیريت عرضه براي انجام تقاضاي مشتريان تمركز ميكند مانند بررسي اثر قابليت عملياتي بر روي عملكرد شركت. پورتر استدلال كرد كه تمام زمينههاي كاربردي كسب و كار به ارائه محصولات و خدمات ميپردازد اما بازاريابي و عمليات دو تابع كليديست كه براي مشتريان ايجاد ارزش ميكند. با رشد روز افزون، پژوهشها نقش يكپارچگي بازاريابي و عمليات در بهبود عملكرد شركت را استدلال ميكنند. عدم تطابق بين دو تابع منجر به عدم كارايي توليد و نارضايتي مشتري ميشود در حاليكه تطابق مناسب منجر به مزيت رقابتي پايدار ميشود. اين به طور گسترده در ميان رهبران كسب و كار پذيرفته شده است كه توانايي يكپارچه سازي چنين عملكردهاي تخصصي متقابل براي هر دو مزيت رقابتي و موفقيت طولاني مدت حياتي است. 2-2- عملکرد مالی در عصرگسترش روز افزون جهاني شدن، رقابت پذيري موضوعي مهم در بين سياست گذاران سطوح مختلف (کشور، صنعت و شرکت) در بخشهاي مختلف دنيا تلقي ميشود (شورچلو،2002). آنچه در رقابت پذيري يک سازمان حايز اهميت است، توانايي سازمان بر عمل و عکس العمل در درون محيط رقابتي است. عملکرد کسب و کار شامل عملکرد مشتري (رضايت و وفاداري مشتريان) و عملکرد بازار (حجم فروش و سهم بازار بالا) و عملکرد مالي (سود و بازگشت سرمايه در مقايسه با رقبا) است. به منظور سنجش عملکرد کسب و کار از هفت شاخص و در قالب دو دسته عملکرد بازاريابي و عملکرد مالي استفاده کرده اند. عملکرد بازاريابي شامل: بازگشت مشتري، رضايت مشتري و اعتماد. عملکرد مالي شامل بازگشت سرمايه، بازگشت فروش، رشد فروش و سهم بازار. چنگ و همکاران(1999) در يک مطالعه تجربي نشان دادند که در بسياري از خدمات مانند بانکداري و پزشکي که در آنها يک فرآيند تبادل دو طرفه بين کارکنان و مشتريان به صورت مستقيم انجام ميشود، بازارگرايي اثر قابل ملاحظه اي بر عملکرد دارد. اکثر تحقيقات به بررسي اثر بازارگرايي بر روي عملکرد کسب و کار در بازارهاي داخلي پرداخته اند. کيم(2003) در يک مطالعه بين بازارگرايي و عملکرد کسب و کار را در يک فضاي بين المللي مورد بررسي قرار داده است. نتايج اين مطالعه نشان ميدهد که عوامل ويژه بنگاه (شامل اندازه بنگاه و تجربيات بين المللي)، استراتژي هاي رقابتي(شامل استراتژي هاي عمومي رهبري هزينه،تمايز و تمرکز)، عوامل ويژه بازار (شامل رشد بازار و شدت رقابت) و نيز عوامل محيطي مداخله گر(شامل آشفتگي بازار، آشفتگي تکنولوژيکي، شدت رقابت و رشد بازار)، در روابط بين بازارگرايي و عملکرد کسب و کار در بازارهاي بين المللي تاثير گذارند. تجربيات بين المللي بيشتر، عملکرد بالاتري را ايجاد ميکند. 2-2-1- رویکردهای مختلف ارزیابی عملکرد برای ارزیابی عملکرد شرکت‌ها از رویکردهای متفاوتی استفاده می‌شود و مهم‌ترین‌ این‌ رویکردها را می‌توان به چهار گروه کلی بشرح زیر تقسیم کرد. داده‌های حسابداری‌ همانند سود هرسهم بازده حقوق صاحبان سهام‌، روند تغییر مبلغ فروش‌. داده‌های مدیریت مالی همانند بازده هرسهم، بازده سود سهام، معادله خط بازار سرمایه و مدل قیمت‌گذاری دارائی‌های سرمایه‌ای. داده‌های اقتصادی همانند ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل‌ یافته. داده‌های تلفیقی که حاصل ترکیب ارزش بازار و اطلاعات حسابداری است. همانند نسبت P/E شاخص قیمت به سود، نسبت Qتوبین و نسبت ارزش بازار هرسهم به‌ ارزش دفتری هرسهم (خالقی و برزیده،1382). 2-2-2- مدلهاي ارزيابي عملكرد استفادهكنندگان گزارشهاي مالي با استفاده از معيارهاي مختلف، عملكرد شركت را ارزيابي ميكنند. روشهاي متعددي براي ارزيابي عملكرد وجود دارد كه بطور كلي مي توان آنها را به دو دسته مدلهاي حسابداري و مدلهاي اقتصادي تقسيم كرد. 2-2-2-1- مدلهاي حسابداري ارزيابي عملكرد حاصل سيستم اطلاعات حسابداري، گزارشهاي مالي است كه سود گزارش شده در آنها از اهميت زيادي براي استفادهكنندگان برخوردار است. سرمايهگذاران با اتكا به سود حسابداري، عملكرد شركت را ارزيابي كرده و پيشبينيهاي خود را بر آن اساس انجام ميدهند. مديران نيز از سود براي برنامهريزي آينده شركت استفاده ميكنند. در مدل حسابداري ارزيابي عملكرد، ارزش شركت از حاصلضرب دو عدد بدست ميآيد؛ عدد اول، سود شركت و عدد دوم، ضريب تبديل سود به ارزش است. همانطور كه پيش از اين نيز بيان شد در مدلهاي حسابداري ارزيابي عملكرد، ارزش يك شركت، تابعي از معيارهاي مختلفي نظير سود، سود هر سهم، نرخ رشد سود، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده سرمايهگذاري، جريان نقدي آزاد و سود تقسيمي است (استوارت، 1991). سود حسابداري، سنتيترين معيار ارزيابي عملكرد است كه براي سرمايهگذاران، سهامداران، مديران، اعتباردهندگان و تحليلگران اوراق بهادار از اهميت زيادي برخوردار است. سود حسابداري كه با فرض تعهدي محاسبه ميشود به نظر بسياري از پژوهشگران يكي از مهمترين معيارهاي سنجش عملكرد محسوب ميشود. با توجه به مزيت در دسترس بودن اطلاعات مورد نياز در اين مدلها و آساني محاسبات مربوط به آن، اين گروه از معيارهاي ارزيابي عملكرد به شكل گستردهاي توسط استفادهكنندگان از اطلاعات مالي، مورد استفاده قرار ميگيرد. بررسيهاي انجام شده توسط پژوهشگران نيز نشان ميدهد كه سود حسابداري و اطلاعات بدست آمده از آن، اطلاعات مفيدي را در اختيار استفاده كنندگان قرار ميدهد كه در تصميم گيریهاي آنها بسيار مؤثر است (لیپکا و بالسام، 1998). با اين حال، مدلهاي حسابداري (سنتي) ارزيابي عملكرد داراي نارساييهاي زير است: امكان تحريف و دستكاري سود از طريق انتخاب روشهاي مختلف. رويه هاي عمومي پذيرفته شده حسابداري، عدم يكنواختي را در اندازهگيري سود در شركتهاي مختلف مجاز ميكند. با تغييرات سطح قيمتها سود اندازهگيري شده با واحد پول تاريخي، تغيير ميكند. به دليل كاربرد اصل بهاي تمام شده و تحقق درآمد، ارزش فروش تحقق نيافته داراييهايي كه در يك دورة زماني مشخص نگهداري شدهاند، در محاسبه سود حسابداري شناسايي نميشود. اين ويژگي باعث ميشود كه نتوان اطلاعاتي سودمند را افشا كرد. به دليل استفاده از روشهاي مختلف پذيرفتهشده براي محاسبه بهاي تمام شده و روشهاي مختلف براي تخصيص هزينهها، تكيه بر سود حسابداري مبتني بر اصل بهاي تمام شده تاريخي، كار مقايسه اقلام را بسيار مشكل ميسازد. تكيه بر سود حسابداري مبتني بر اصل تحقق درآمد، اصل بهاي تمام شده تاريخي محافظه كاري باعث ميشود تا اطلاعات گمراه كنندهاي در اختيار استفادهكنندگان قرار گيرد. در نظر نگرفتن هزينه سرمايه. نارساييهاي بالا نشان ميدهد كه معيارهاي حسابداري مبتني بر سود حسابداری نميتواند به عنوان تنها معيار و مبناي ارزيابي عملكرد مورد استفاده قرار گيرد. 2-2-2-2- مدلهاي اقتصادي ارزيابي عملكرد همانطور كه در بخش مربوط به مدلهاي حسابداري ارزيابي عملكرد نيز بيان شد عليرغم كاربردهاي مختلف سود حسابداري، برخي معتقد بودند كه سود حسابداري معيار مناسبي براي ارزيابي عملكرد شركت نيست؛ براي مثال، با استفاده از هر يك از روشهاي مختلف ارزيابي، اندازهگيري و شناسايي موجودي كالا، مخارج پژوهش و توسعه و استهلاك داراييهاي ثابت، مبلغ سود نيز متفاوت خواهد بود در حاليكه اين تفاوت به دليل نحوه عملكرد نيست؛ بلكه به دليل استفاده از روشهاي مختلف حسابداري است. معرفي معيارهاي اقتصادي ارزيابي عملكرد، نتيجه تلاش پژوهشگران براي رفع نارساييهاي مدل هاي مبتني بر اعداد حسابداري است. در مدلهاي اقتصادي، ارزش شركت، تابعي از قدرت سودآوري، اولويتهاي موجود، سرمايهگذاريهاي بالقوه و مابهالتفاوت نرخ بازده و هزينه سرمايه شركت است (بوش، 2003). 2-2-3- نسبتهای مختلف مورد استفاده در ارزیابی شرکتها 2-2-3-1- نسبتهای نقدینگی نقدينگي توانايي شركت براي انجام تعهدات كوتاهمدت در سررسيد ميباشد (فوستر،1978). نسبت هاي نقدينگي توانايي شركت براي به دست آوردن وجه نقد در جريان عمليات چند ماه آينده را نشان مي دهند. در سالهای اخیر، نقائص نسبتهای‌ نقدینگی جاری و آنی مورد بحث زیاد قرار گرفته است. بعضی از پژوهشگران به‌ این نسبتها ایراد گرفته و آنها را از لحاظ تشخیص قدرت نقدینگی، غیرقابل استناد شناخته‌اند. اینان می‌گویند نسبتهای جاری‌ و آنی بر پایه انحلال و برچیدن واحد اقتصادی بنا گذاشته شده‌اند به این تعبیر که فرض می‌شود فعالیت واحد تجاری‌ متوقف و همه اقلام دارایی جاری اعم‌ از به‌گونه‌ای‌ جنسی و غیر آن در صندوق جمع می‌شود تا جوابگوی بدهیهای جاری باشد و این‌ در عمل مصداق پیدا نمی‌کند و می‌دانیم که‌ همه اقلام صورتهای مالی به ارزشهایی که‌ بر دائر بودن واحد تجاری و تداوم فعالیت‌ آن متکی می‌باشند در صورتهای مالی‌ منظور شده‌اند. از جهت دیگر عده‌ای‌ استدلال کرده‌اند که در این نسبت‌ها به‌ هیچ‌وجه گردش پول مطرح نیست یعنی‌ کاهش ورود پول به حساب موجودی‌ نقدی و خروج نامنظم و گاه ناگهانی آن از مخزن نقدینگی در نظر گرفته نشده است‌ زیرا پولی که در یک لحظه وارد و در لحظه‌ای بعد به مبلغی بیشتر از مخزن‌ نقدینگی خارج شود چه اثری از لحاظ امکان بازپرداخت بدهی می‌تواند داشته‌ باشد؟ علاوه بر اینها، از دو حسابی که‌ اصولا نقدینگی را به وجود می‌آورند یعنی‌ حسابهای فروش و سود در این نسبتها اثری دیده نمی‌شود. 2-2-3-1-1- مسئله نقدينگی کارشناسان امر بر اين باورند که نقدينگی در جامعه هميشه بايد به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری میکند. افزايش آن باعث کمبود کالا و خدمات شده که نتيجه آن افزايش تورم در جامعه خواهد بود. در رابطه با نقدينگی، مديريت نقدينگی در سيستم بانکی يکی از مهمترين چالش ها میباشد. نقدينگی بايد طوری مديريت گردد که هميشه به اندازه کافی موجود باشد، چرا که کمبود آن بانک را با خطر عدم توانايی در ايفای تعهدات و در نتيجه ورشکستگی مواجه میکند و مازاد نقدينگی در بانک نيز به معنای تخصيص ناکارآمد منابع میباشد که اين امر در نهايت میتواند منجر به از دست دادن بازار شود. نقدينگی و تورم از مهمترين متغيرهای کلان اقتصادی می باشند که ساير متغيرها نيز تحت تاثير آن دو می باشند. بنابراين بنگاه های تجاری مخصوصا در کشور ما بايستي به منظور دستيابی به اهداف خود در مرحله برنامه ريزی و ساير مراحل آن توجه فراوانی به موارد ذکر شده در بالا داشته و از انعطاف پذيری بالايی برخوردار باشند (دارابي، 1390). کنترل نقدينگي از مسؤوليت‌ هاي مهم مديريت بانک است. استفاده از وجوه‌ کوتاه‌ مدت در سرمايه‌ گذاری ‌هاي بلند مدت، بانک را با اين ريسک مواجه مي‌نمايد که دارندگان حساب‌ های ‌سرمايه‌گذاري ممکن است متقاضي دريافت وجوه خود باشند و اين نکته بانک را مجبور به فروش دارايی‌هاي خود نمايد. بانک مي‌بايست نقدينگي کافي براي پاسخگويی به تقاضاي ‌سپرده‌گذاران و وام ‌دهندگان داشته باشد تا اطمينان عمومی ‌را نسبت به خود جلب نمايد. بانک‌ها نيازمند داشتن سيستم ‌مديريت دارايي و بدهي اثربخش می‌باشند تا بتوانند عدم ‌انطباق سررسيد در دارايی‌ها و بدهی‌ها را حداقل و بازگشت‌ آنها را بهينه نمايند. همچنين نقدينگي با سودآوري رابطه ‌معکوس داشته، بنابراين، نهادهاي مالي بايد بين نقدينگي و سودآوري تعادل مناسبي را برقرار کنند (عباسقلی پور، 1389). مهمترین نسبت های نقدینگی عبارتند از : نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت نقد، دوره وصول مطالبات، دوره پرداخت. 2-2-3-1-2- شاخص های سنتي اندازه گيري نقدينگي در شاخص هاي سنتي نقدينگي، تأكيد اصلي بر اين موضوع است كه هرچه داراييهاي جاري بيشتر از بدهي هاي جاري باشد، وضعيت نقدينگي شركت مطلوبتر است. به عبارت ديگر، داراييهاي جاري صرفنظر از تركيب آن نمايانگر توان پرداخت شركت و بدهيهاي جاري نيز صرفنظر از تركيب آن، نمايانگر نيازهاي نقدي شركت است. براساس همين ديدگاه، نسبتهاي جاري و آني براي اندازهگيري وضعيت نقدينگي معرفي شدهاند مدت زماني طولاني است كه از اين نسبتها به عنوان شاخصهايي براي ارزيابي توان بدهيها استفاده ميشود. نواقص اين شاخصها، همواره مورد تأكيد تحليلگران و به خصوص بازار سرمايه بوده است كه ازجمله ميتوان به لحاظ نكردن درجات نقدينگي داراييهاي جاري و سرعت بازپرداخت بدهيهاي جاري اشاره كرد. 2-2-3-1-3- شاخص های نوين اندازه گيري نقدينگي باتوجه به ايرادهاي وارده برشاخصهاي سنتي نقدينگي شركتها، پژوهشگران مالي درصدد برآمدند شاخص هايي را معرفي كنند كه ضمن رفع ايرادهاي مذكور، جزئيات وضعيت نقدينگي شركتها را نيز مدنظر قرار دهد. در ادامه شاخصهاي نوين نقدينگي كه در اين پژوهش استفاده ميشود، به طور مختصر بررسي مي شود. 2-2-3-1-3-1- شاخص فراگير نقدينگي اين شاخص با محاسبه ميانگين وزني نسبت جاري، مشكل مربوط به در نظر نگرفتن درجه نقدينگي داراييهاي جاري و زمان بازپرداخت بدهيهاي جاري را مرتفع ميكند. 2-2-3-1-3-2- شاخص دوره تبديل وجه نقد دوره تبديل وجه نقد، دوره زمانی خالص بين پرداخت بدهیها و دريافت وجه نقد از محل وصول مطالبات است. هر چه اين دوره کوتاهتر باشد، شرکت نقدينگی بهتری دارد. 2-2-3-1-3-3- شاخص مانده نقدي خالص شاخص جديد ديگري است كه براي تعيين وضعيت نقدينگي شركتها معرفي شده است. در اين شاخص براي نشان دادن وضعيت نقدينگي شركت به مانده وجه نقد و اوراق بهادار توجه ميشود. اين شاخص ذخيره نقدينگي واقعي شركت را، در رابطه با نيازهاي پيشبيني نشده نشان ميدهد. 2-2-3-2- نسبتهای فعالیت ارزیابی نحوه استفاده از منابع واحد انتفاعی در تحلیل گری مالی مهم است. در این ارتباط از نسبت های فعالیت استفاده می شود. به این معیارها، نسبت های فعالیت هم گفته می شود.زیرا هدف آنها، اندازه گیری میزان استفاده از دارایی های واحد انتفاعی است. مهمترین نسبتهای فعالیت عبارتند از: نسبت گردش کالا، نسبت کالا به سرمایه‌ در گردش و نسبت گردش سرمایه جاری، نسبت گردش کل سرمایه، گردش حسابهای دریافتنی. در این نسبتها موجودی کالای بنگاه‌ اقتصادی نقش اصلی را به عهده دارد. در سال های اخیر بسیاری از سازمانهای‌ بزرگ تولیدی و صنعتی در غرب در تدارک مواد اولیه برای تولید و یا تهیه‌ کالا برای فروش از روشی استفاده می‌کنند که Just In Time نامیده می‌شود با این‌ توضیح که مدیران صنایع با استفاده از کامپیوترهای دستی ترتیبی می‌دهند که فروشندگان مواد اولیه یا کالا، مواد یا کالای مورد لزوم کارخانه یا بنگاه تجاری‌ را درست سر موقع و به هنگام نیاز تأمین‌ نمایند و تا حد ممکن از نگهداری مواد و کالا در انبار اجتناب شود و یا در هزینه‌هایی چون بیمه مواد و کالا در انبار، خسارت بروز فساد و ضایعات‌ انبار، حمل‌ و نقل و از همه مهمتر رکود سرمایه به صورت مواد یا کالا صرفه‌جویی گردد. واضح است که در چنین حالتی با استفاده از روشJIT و حذف انبارداری نسبت فعالیت که‌ عمدتا بر مبنای موجودی کالا می‌باشد گمراه کننده و نشان‌دهنده کارایی‌ افسانه‌ای مدیران خواهد بود. 2-2-3-3- نسبتهای سودآوری سودآوري به توانايي شركت به ايجاد درآمد مازاد بر هزينه مي گويند (فوستر، 1987). عملكرد مطلوب شركت در گذشته اين اطمينان نسبي را به سرمايهگذاران ميدهد كه شركت در كسب سود از منابع جديد نيز موفق خواهد بود (نمازي و خواجوي، 1383). مهمترین نسبتهای سودآوری عبارتند از: حاشیه سود ناویژه، حاشیه سود ویژه(عملیاتی)، حاشیه سود قبل از کسر بهره و مالیات(EBIT)، حاشیه سود قبل از مالیات(EBT)، حاشیه سود خالص، نسبت حاشیه کمکی. در عمل به هر کسری که سود واحد تجاری در صورت کسر و فروش، ارزش‌ ویژه، داراییها و یا سرمایه در گردش در مخرج آن قلمداد و محاسبه شود اصطلاحا بازده اطلاق می‌نمایند و آنها را شاخص سودآوری می‌دانند و همانطور که ملاحظه می‌گردد در تمام شاخص‌های‌ سودآوری، سود واحد اقتصادی حرف‌ اول را می‌زند درحالی که فلسفه تشکیل‌ بسیاری از شرکتهای تعاونی ارائه خدمات‌ به اعضا و ایجاد اشتغال می‌باشد در این‌ حالت استفاده از چنین شاخصهایی برای‌ ارزیابی این‌گونه شرکت‌ها تصویر منطقی‌ از عملکرد آنها ارائه نخواهد داد. 2-2-3-4- نسبتهای سرمایه‌گذاری نسبت بازده سرمایه گذاری، ارتباط بین سود آوری و سرمایه گذاری واحد انتفاعی را نشان می دهد. به این نسبت بازده دارایی نیز گفته می شود. در این گروه از نسبت های سودآوری، کارایی و بازدهی استفاده از سرمایه گذاری سنجیده می شود. مهمترین نسبتهای سرمایه گذاری عبارتند از: بازده حقوق صاحبان سهام(ROE)، سود هر سهم(EPS)، بازده سهامداران عادی(ROCE)،سود نقد هر سهم(DPS)،بازده دارایی یا سرمایه(ROA). نسبتهای سرمایه‌گذاری بر دو نوع‌ هستند یکی نسبتی که به وسیله آن میزان‌ سرمایه‌گذاری در دارایی ثابت سنجیده‌ می‌شود و دیگری نسبتهایی که رابطه منابع‌ مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهیهای جاری و بلندمدت با ارزش ویژه تعیین و ارزیابی می‌کند و در واقع نحوه ترکیب آنها را بررسی می‌نمایند. معمولا شرکتهای تعاونی عمدتا منابع خود را در داراییهای جاری سرمایه‌گذاری‌ می‌کنند حتی در محل خود شرکت تعاونی‌ که عمدتا استیجاری است. بنابراین جز اول تحلیل که مبتنی بر داراییهای ثابت‌ است در شرکت‌های تعاونی کاربرد ندارد. 2-2-3-5- نسبت پوشش دارایی‌های یک شرکت، پشتوانه بدهی‌های آن شرکت و نیز معیار بسیار مفیدی برای نسبت پوشش است. با وجود این، همه دارایی‌ها و تعیین‌ پوشش مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. دارایی‌ها غیر قابل قبول که معمولا مورد پذیرش نهادهای نظارتی قرار نمی‌گیرند، شامل تجهیزات، مانده‌ حساب نماینده‌ها و اوراق بهادار غیرقابل فروش در بازار می باشند. این نسبت‌ باید بزرگتر از 521 درصد باشد (صفوی، فلاحتی، 1386). 2-2-3-6- نسبتهای اهرمی نسبتهاي اهرمي توانايي شركت براي انجام تعهدات كوتاه مدت و بلندمدت را نشان ميدهند (ارتوگرال و کاراکاساگلو،2009). نسبتهای اهرم مالی میزان کلی بدهیهای شرکت را اندازه میگیرند. این نسبت از طریق مقایسه هزینههای ثابت و سود (از صورتحساب سود و زیان) یا با ارتباط دادن بدهیها به حقوق صاحبان سرمایه (از ترازنامه) محاسبه میشوند. مهمترین نسبتهای اهرم مالی عبارتند از: نسبت بدهی، نسبت کل بدهی، نسبت بدهی به ارزش بازار سهام، نسبت پوشش هزینه های ثابت. نسبتهای اهرمی تامين نيازهاي مالي از طريق ايجاد بدهي را نشان ميدهد. در واقع اين نسبتها تعيين مي كنند كه شركت تا چه حد نيازهاي مالي خود را از منابع ديگران تامين نموده است. در واقع نسبتهايي كه تركیب سرمایه از بدهی شركت را نمایان میسازد یعنی نشان میدهد شركت چه مقدار از نیاز مالی خود را با وام جبران نموده است را نسبتهای اهرمی میگویند موضوع تاثیر اهرم مالی بر هزینه سرمایه شرکت از جمله موضوعات مورد توجه در مدیریت مالی است. توجه اصلی این مبحث به این سوال معطوف است که: آیا شرکت‌ می‌تواند از طریق متنوع ساختن منابع تامین مالی، هزینه سرمایه خود را تحت ‌تاثیر قرار دهد؟ این موضوع برای نخستین ‌بار در سال 1958 توسط میل و مودیلیانی مطرح شد. آنها پس از مطالعه و پژوهش به این نتیجه رسیدند که ارزش شرکت مستقل از اهرم ‌(ساختار سرمایه) است (کلارک و همکاران، 1990). در تعریف اهرم مالی 2 رویکرد داریم: الف- رویکرد سود و زیانی که به بررسی رابطه بین سود قبل از بهره و مالیات و سود هر سهم می‌پردازد و در واقع درجه اهرم مالی نشان‌دهنده درصد تغییر در سود هر سهم در ازای یک درصد تغییر در سود قبل از بهره و مالیات است. ب- رویکرد ترازنامه ای در این رویکرد دو تعریف برای اهرم مالی قایل شده اند: نسبت بدهی به کل دارایی ها نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (خوش طینت و فلاح جوشقانی، 1386). 2-2-3-6-1- نسبت بدهی جاری این نسبت تابع مستقیم نسبت پوشش (بدهیهای جاری/ سود) می‌باشد، اما به شکلی واضح‌تر، چون سیاست مدیریت‌ را در زمینهی توزیع سود و آثار بعدی آنرا بر وجه نقد موجود برای ایفای نقش تعهدات بدهی جاری عنوان می‌کند، همانند نسبت پوشش بهره، نسبت بدهی جاری، درجهی توانایی‌ شرکت را در بازپرداخت بدهیها نشان می‌دهد. نسبت‌ بالاتر نشاندهندهی سطح ایمنی بیشتر می‌باشد. اما در شرایطی‌ که شرکت توانایی انجام تعهداتش را داشته باشد، مشابه‌ بیشتر نسبتها، سطح مناسب با توجه به خصوصیات تغییر می‌نماید (فاضلی و بهرام فر، 1382). 2-2-3-6-2- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سهام نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یکی از مقیاس های اندازه گیری اهرم مالی شرکت می باشد این نسبت از طریق تقسیم کل بدهی های شرکت به حقوق صاحبان سهام بدست می آید که نشان می دهد که شرکت برای تامین مالی دارایی هایش چه درصدی از حقوق صاحبان سهام و بدهی استفاده می کند. بعضی اوقات تنها بدهیهای بلندمدت بجای کل بدهیها در معادله فوق استفاده میشود. نسبت بالای بدهی به حقوق صاحبان سهام میتواند منجر به پرداخت هزینه بهره مازاد شود و معمولا به این معنا می باشد که شرکت بیشتر از بدهی در تامین مالی استفاده نموده است. اگر مقدار بدهی زیادی در تامین مالی شرکت استفاده شود و باعث افزایش نسبت بدهی به حقوق صاحبان شود؛ شرکت بالقوه باید درآمد بیشتری نسبت به وقتی که تامین مالی خارجی نکرده بود تولید کند. اگر به این طریق درآمد شرکت به مقدار قابل توجهی نسبت به هزینه بدهی (هزینه بهره) افزایش پیدا کند پس سهامداران از درآمد بیشتری با مقدار سرمایه گذاری قبلیشان در شرکت بهرهمند میشوند. در حالیکه هزینه تامین مالی از طریق بدهی بیشتر از بازدهای باشد که شرکت از طریق کسب بدهی در سرمایهگذاری و فعالیتهای تجاری کسب می کند ممکن است منجر به ورشکستگی شرکت شود که در نهایت هیچ چیز را برای سهامداران باقی نخواهد گذاشت. پس بدهی میتواند یک حالت تعادل بسیار شکننده باشد که نشاندهنده تاثیر اهرم مالی و اهمیت نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام باشد. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام همچنین به صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند وابستگی شدیدی دارد. برای مثال صنعتهایی که سرمایهبر هستند مانند شرکتهای ساخت اتومبیل تمایل دارند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بالای 2 داشته باشند در حالیکه شرکتهای تولید کننده کامپیوتر شخصی معمولا نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام زیر 0.5 دارند (آتی نگر، 1385). 2-2-3-7- شاخص کارایی‌ زمانی که داده‌ها اندازه همزمانی را در مورد چند متغیر شامل می‌شوند؛ تحلیل داده‌ها را تحلیل چند متغیره می‌نامند. بسیاری از روش‌های چند متغیره براساس الگوی احتمال مورد بررسی که به توزیع نرمال چند متغیری‌ موسوم است قرار دارد. از جمله بررسی‌های علمی که برای آن روش‌های‌ چند متغیری به کار می‌رود موارد زیر قابل ذکر است: کاهش داده‌ها یا سهولت ساختاری: بدون این‌که اطلاعات با ارزش را از دست بدهیم، تا جایی که ممکن است پدیده مورد مطالعه، در قالب‌ یک شاخص ترکیبی؛ ساده ارایه می‌شود و این امر تعبیر و تفسیر را ساده‌تر می‌کند. جدا کردن و دسته‌بندی کردن: دسته‌های اشیاء یا متغیرهای مشابه‌ برمبنای خصیصه‌ها اندازه‌گیری شده تشکیل می‌شوند. بررسی وابستگی میان متغیرها: طبیعت روابط میان متغیرها مورد علاقه است. آیا به‌طور طبیعی تمام متغیرها مستقل‌اند یا این‌که آیا یک یا چند متغیر به سایرین وابسته‌اند؟ اگر چنین است چطور؟ روش‌های تحلیلی چند متغیره را می‌توان براساس کارکرد و قابلیت ها، به دو دسته تقسیم نمود؛ بدین ترتیب که گروهی از روش‌ها به رتبه‌بندی‌ گروه‌ها براساس مجموعه متغیرها می‌پردازند و دسته‌ای دیگر از روش‌های‌ تحلیلی چند متغیره، که گروه‌های موردنظر را براساس مجموعه متغیرها، دسته‌بندی و سطح‌بندی می‌کنند. به این منظور مختصرا به معرفی هریک‌ از دسته روش‌های چند متغیره پرداخته می‌شود.گروهی از این روش‌ها، از طریق فرمول‌های ساده و با رفع محدودیت ناشی از یکی نبودن مقیاس‌ها، امکان مقایسه نسبی گروه‌های مختلف را فراهم می‌نمایند؛ لکن گروهی از روش‌ها با محاسبات پیچیده آماری همراه هستند (صفوی و فلاحتی، 1386). 2-2-4- بازده داراییها در این مطالعه سعی بر این است تا از متغیر بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام که از نسبت های سودآوری میباشد جهت شاخصی برای اندازه گیری عملکرد مالی بهره گرفته شود. یکی از وظایف مهم مدیران کنترل داراییهاي عملیاتی است. اگر داراییهاي اضافی در عملیات به کارگرفته شوند هزینههاي عملیاتی افزایش خواهند یافت. بازده داراییها با کنترل هزینهها، سود خالص و حجم فروش موجب میشود مدیران در بکارگیري داراییهاي عملیاتی به دقت برنامهریزي نمایند. در واقع بازده داراییهاي عملیاتی معیار اساسی مورد استفاده جهت ارزیابی عملکرد مدیریت است. هنگامی که شرکتها با عملکرد مشابه، داراي عمر دارایی متفاوتی هستند، بدون تعدیلات بهاي تمام شده تاریخی، میتوانند موجب کاهش قابلیت مقایسه بازده داراییها گردد. رشد داراییها، ترکیب داراییهاي اندازهگیري شده به بهاي جاري را افزایش داده و موجب افزایش سودمندي بازده داراییها میگردد. محققان بازده دارایی را به طور منظم به نسبتهاي خاصتر (گردش دارایی و حاشیه سود) تفکیک نموده تا اطلاعاتی راجع به سودآوري شرکت بدست آورند. نتایج حاکی از آن بود که برآورد نسبت گردش داراییها و حاشیه سود براي سودآوري جاري سودمند است و اطلاعاتی در مورد راهبردهاي شرکت ارائه میدهد .در واقع این نسبتها براي بیان تغییرات، در بکارگیري داراییهاي شرکت در جهت کسب عملکرد عملیاتی برتر سودمند میباشند. راهبرد، بخش اساسی در هر برنامه عملیاتی موثراست. شرکتها میتوانند با انتخاب یک راهبرد و اهتمام بر آن به نتایج مطلوب دست یابند. انواع مختلفی از راهبردهاي تجاري طی سالهاي گذشته شناسایی شده، با وجود آن، راهبرد عمومی"پورتر" رایجترین آنهاست. پورتر(1980) بیان میدارد براي کسب سودآوري بلند مدت و مطمئن بجاي اینکه راهبرد میانه رو داشته باشند، اتخاذ یک راهبرد عمومی مطلوبتر میباشد. هدف شرکتهاي"رهبر در هزینه" از بکارگیري داراییها، بهبود و افزایش کارایی مدیریتی است؛ یعنی مدیریت موفق بر داراییهاي فیزیکی را در این راهبرد مدنظر قرار میدهند. پیشرفت روز افزون فنآوري و نوآوري در فرآیند تولید از جمله عواملی است که موجب کاهش کارایی عملیاتی داراییها میگردد. بهرهمندي از امکان رشد در راستاي بهبود مدیریت داراییها، براي آن دسته از شرکتها که در اندیشهي بهبود کارایی و اثربخشی هستند (شرکتهاي رهبر در هزینه) مهمتر است . مدیران این دسته از شرکتها میکوشند تا با بهرهگیري از برنامههاي نظاممند، ترکیبی کمنظیر از داراییها را فراهم نموده و به مزیت بهاي تمام شده دست یابند. بنابراین انتظار میرود تاثیر منفی رشد دارایی بر بازده داراییها در شرکتهاي پیرو "رهبر در هزینه" از شدت کمتري برخوردار باشد. بازده داراییها نشان دهنده توانایی مدیریت در استفاده کارا از داراییها میباشد و بیشتر بر روی بازدهی بخش عملیات متمرکز است. این معیار در کنار معیار نسبت بدهیها (میزان استفاده بنگاه از اهرمهای مالی) نظام دوپانت را تشکیل میدهند. اگر داراییهای اضافی در عملیات به کارگرفته شوند مانند این است که هزینههای عملیاتی افزایش یافتهاند. یکی از مزایای مهم فرمول نرخ بازده داراییها این است که مدیران را به کنترل داراییهای عملیاتی وادار میسازد و همواره با کنترل هزینهها، نرخ سود خالص و حجم فروش، به کنترل داراییهای عملیاتی نیز میپردازند. نسبت بازده داراییها حاصل تقسیم سود خالص به کل داراییهای است (پینوو، 1383). 2-2-4-1- نرخ بازده دارایی ها یکی از معیارهای اندازهگیری کارآیی، محاسبه بازده داراییهاست. بازده داراییها توانایی شرکت را در ایجاد سود در ارتباط با میزان کل سرمایهگذاری انجام شده در شرکت اندازهگیری میکند (بازگیر، 1384). سادهترین شکل تجزیه و تحلیل سودآوری، برقراری ارتباط بین سود خالص گزارششده و جمع داراییهای منعکس در ترازنامه است که بدین شکل محاسبه میشود: جمع داراییها/ سود خالص = بازده داراییها اگر شرکتی به سرمایهگذاریهایش بیفزاید ولی نتواند به تناسب مقدار سود خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش مییابد، بنابراین افزایش حجم سرمایهگذاریهای شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع سهامداران نمیشود. در محاسبه نرخ بازده داراییها نظرات متفاوتی راجع به رقم مندرج در کسر مربوطه وجود دارد که از آن جمله بعضی از محققان سود خالص پس از کسر مالیات را در صورت کسر اعمال کرده و هزینههای بهره را به آن میافزایند و معتقدند از نظر تئوریکی پون مجموع داراییها از دو طریق سهامداران و وامدهندگان تأمین مالی شده لذا باید بهرهوری داراییها را از نظر بازده برای هردو دسته نشان دادند (تبریزی و همکاران، 1363). عدهای از تحلیلگران نیز فقط سود خالص قبل از مالیات را با هزینهی وامهای اخذ شده جمعکرده و در صورت کسر قرار میدهند و توجیه آنها بدین صورت است که چون حاصل وام ها در جمع دارایی منظور شده قاعدتا به لحاظ تجانس باید هزینه آن هم که از جهتی نتیجه کاربرد وام است در تعیین بازده محسوب گردد (اکبری، 1374). این نسبت برای سنجش عملیات مدیریت کاربرد دارد و کارآیی مدیریت را در استفاده از داراییهای شرکت به منظور ایجاد سود ویژه نشان میهد (داوری فر، 1383). 2-2-4-2- ایرادات وارد بر نرخ بازده دارائی‌ها محدود کردن دیدگاه آتی‌نگر و عدم بررسی عواقب و اثرات آتی تصمیمات مدیریت. اثر عوامل خارجی غیرقابل کنترل مدیریت مانند شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... که با نرخ بازده دارائی‌ها اثر می‌گذارد یکی دیگر از عیوب نرخ بازده دارائی‌ها است. عدم لحاظ دیدگاه مخاطره‌ای مدیریت در این نرخ ممکن است در آینده لطماتی به شرکت وارد کند. یکی دیگر از نواقص نرخ بازده دارائی‌ها یا در کل نظام دوپونت همان ایراد وارد بر حسابداری است. یعنی بهره‌گیری از اصل بهای تمام‌شده تاریخی که مربوط بودن اطلاعات را نقض می‌کند. نرخ بازده دارائی‌ها بیشتر بر عملکرد کوتاه‌ مدت مدیران تکیه دارد. نسبت بازده دارائی‌ها با صورت گردش وجوه نقد که برای تجزیه و تحلیل هزینه‌های سرمایه‌ای به ‌کار می‌رود، مطابقت ندارد. تخصیص هزینه‌ها از نوع تسهیم که خارج از کنترل مدیران بخش‌ها است باعث عدم کارآئی کامل و اثربخشی roa می‌شود (صادقی، 2012). مهرانی و همکاران (1389) به بررسی رابطه راهبرد انتخابی پورتر (راهبرد رهبري در هزینه و تمایز محصول) و نرخ بازده داراییها پرداختند .در واقع نقش متغیرهاي موثر بر اعمال راهبردهاي فوق در دورههاي زمانی کوتاه و بلند مدت بر عملکرد مالی شرکتها آزمون گردید. مطالعه آنها نشان داد که اعمال راهبردهاي فوق بر عملکرد شرکتها تاثیر مستقیم و از طرف دیگر بلند مدت داشته و با گذشت زمان نیز رابطه فوق افزایش می یابد. قاسمی و ابراهیمی(1386) به بررسی آثار بکارگیري راهبردهاي رقابتی مناسب بر کارایی شرکتهاي تجاري ایران پرداختند .بر مبناي آن بررسی، راهبرد رهبر در هزینه، بیشترین تاثیر را بر کارایی شرکت هاي تجاري داشته و پس از آن راهبردهاي بهترین شیوه هزینه کردن، تمایز و تمرکز، به ترتیب اولویتهاي بعدي را کسب کردند. یکی از عملکردهاي اولیه بازار سرمایه، قیمتگذاري کاراي سرمایهگذاريهاست. لی، لی و ژانگ (2008) از شاخصهاي هزینه تامین مالی خارجی استفاده کردند تا دریابند که تاثیرات رشد دارایی و سایر عوامل براي شرکتهایی که هزینه تامین مالی خارجی بالاتري دارند، مطابق نظریههاي مبتنی بر ریسک و رشد دارایی، بیشتر است. نتایج آن تحقیقات حاکی بود که روشهاي مختلف تامین مالی به طور کاملا متفاوتی بر رشد دارایی تاثیر میگذارند. نرخ رشد داراییها در کشورهاي کمتر توسعه یافته در مقایسه با کشورهاي پیشرفته با بازارهاي نسبتا کارا از همسانی بیشتري برخورداراست. این امر موجب کاهش نابهنجاري رشد داراییها میگردد. در واقع می توان تاثیر کم رشد داراییها را به گرایش پایین براي اجراي طرحهاي سرمایهگذاري در این کشورها نسبت داد. زیرا واحدهاي تجاري در این کشورها جهت گسترش دامنه فعالیتهاي خود و تامین نیازهاي مالی جدیدي که با آن مواجهاند، منابع داخلی شرکت را به منابع بیرونی ترجیح میدهند یعنی ابتدا از محل سود انباشته یا اندوختهها تامین مالی میکنند، سپس اگر منابع داخلی کافی نباشد؛ از بین منابع مالی خارج از شرکت ابتدا به استقراض (بیشتر از طریق بانک) متوسل میشوند، در صورتی که استقراض کفایت نکند و به منابع مالی بیشتر نیاز باشد به انتشار سهام مبادرت میورزند (ژانگ و همکاران، 2011). افزایش تامین مالی از طریق ایجاد بدهی در جهت دستیابی به رشد داراییها، تمایل مدیران را به منظور سرمایهگذاري در پروژههاي مخاطرهآمیز، اما پربازده و رویارویی جسورانه با ریسکهاي سرمایهگذاري کاهش میدهد .هر چه عوامل محدودکننده رفتارهاي فرصتطلبانه مدیران، از جمله فشارهاي ناشی از قراردادهاي بدهی و همچنین نیاز به بازپرداخت بدهی در سررسید بیشتر باشد، احتمالا منجر به کاهش تصمیمات سرمایهگذاري میگردد که مدیران را در موقعیتهاي نامطمئن و پرخطر قرار میدهد که معمولا بازده متفاوتی از جریان عادي عملیات شرکت دارند. آثار اینگونه تصمیمات معمولا سود واحد تجاري را دچار نوسان میکند. بنابراین با محدودیتهایی که از سوي اعتباردهندگان به شرکت اعمال میشود مانند: نگهداري بیشتر وجه نقد، کنترل میزان بدهیهاي شرکت، فشار براي پایین آوردن هزینههاي تولید و اجرایی و طرحهاي سرمایهگذاري و... ، شرکتها مجبور میشوند در بسیاري از موارد از اجراي طرحهاي سرمایهگذاري چشمپوشی نمایند و سعی کنند که قدرت نقدینگی شرکت را حفظ نمایند. بنابراین نرخ رشد داراییها کاهش یافته و این امر به همسانی نرخ رشد شرکتها میانجامد. بنابراین شرکتها میکوشند تا سرمایهگذاريها را رتبهبندي نمایند و سودآورترین پروژهها را براي سرمایهگذاري برگزینند تا به سودآوري بالاتر و عملکرد عملیاتی پایدارتر دست یابند (ژانگ و همکاران، 2011). نتایج بسیاري از تحقیقات گویاي آن است که سرمایهگذاران اطلاعات حسابداري را به طور مناسبی پردازش نمیکنند. یکی از این متغیرها، خالص دارایی عملیاتی است که با افزایش سودآوري جاري مرتبط است لیکن با پایداري سودآوري در آینده غیر مرتبط است .این مسئله سبب میشود سرمایهگذارانی که تاکید زیادي بر سود حسابداري دارند، تصمیمات ناکارا اتخاذ نمایند (هیرش لیفر، هو، تئو و ژانگ ، 2004). در نتیجه، سرمایهگذاران واحدهاي تجاري با خالص داراییهاي عملیاتی زیاد را بیش نمایی و واحدهاي تجاري با مبلغ خالص داراییهاي عملیاتی کمتر را کمنمایی میکنند. نتایج برخی از تحقیقات حاکی از آن است که عمر داراییها قابلیت مقایسه بازده دارایی را تحت تاثیر قرار میدهد. عمر داراییها به منظور شناسایی تغییرات مقطعی تفاوت میان بهاي تمام شده تاریخی و بهاي جاري جایگزینی داراییهاي بلندمدت شرکت مورد توجه قرار میگیرد. هنگامیکه قیمت بازار داراییها در حال افزایش است، ارزش دفتري داراییهاي قدیمی کمتر از بهاي جاري جایگزینی آنهاست (ادوارد و بل، 1961). سوگیري در ارزش داراییهاي گزارش شده بر نرخ بازده دفتري سود خالص افزوده و موجب میگردد که نرخ مذکور از عملکرد اقتصادي جاري فراتر رود (فاما و فرنچ، 2000، پنمان و ژانگ، 2002، پنمن، 2003، راجان و همکاران، 2007) هنگامیکه شرکتها با عملکرد مشابه داراي عمر دارایی متفاوتی هستند، بدون تعدیلات لازم، معیار بهاي تمام شده تاریخی میتواند موجب کاهش قابلیت مقایسه نرخ بازده حسابداري گردد. نتایج پژوهش آشر و ملیسا(2010) حاکی از آن بود که بین عمر داراییها و بازده آتی دارایی عملیاتی بعد از کنترل راهبردهاي رقابتی و عملکرد رابطه مثبت و معنیداري وجود دارد و به شواهدي در مورد قابلیت مقایسه کمتر نرخ بازده دارایی بخاطر تغییر مقطعی در عمر دارایی شرکت دست یافتند. آشر و ملیسا (2010) نشان دادند که بازده خالص دارایی عملیاتی شرکتها با دارایی قدیمیتر با بازدههاي جاري همبستگی مثبت کمتري دارند. لذا، مبین آن است که سرمایهگذاران بازده خالص دارایی عملیاتی را کاهش میدهند. همچنین دریافتند که تعامل بازده دارایی عملیاتی، متوسط عمر داراییها و بازدههاي آتی همبستگی منفی دارند و بیانگرآن است که سرمایهگذاران بازده دارایی عملیاتی شرکتها با دارایی قدیمیتر را کاهش میدهند (آشر و ملیسا، 2010). سلیمون (2008) تاثیر بازده خالص داراییهاي عملیاتی و مولفههاي دوپونت حاشیه سود عملیاتی و گردش داراییها بر بازدههاي جاري و آتی بررسی نمود. برخی محققین رابطه پایداري سود با مولفههاي سود را مورد بررسی قرار دادند. لیپ(1986)، ویلسون(1987)، اسلوان(1996) و التیمور و همکاران (2003) دریافتند که مولفههاي مختلف سود، پایداری متفاوتی دارند و بنابراین به طور متفاوتی توسط سرمایهگذاران قیمتگذاري میشوند. پنمن و ژانگ(2006) اذعان نمودند که سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی باید به پایداري سود توجه نمایند، چون ارزش سرمایه بر مبناي سودهاي مورد انتظار ارزشگذاري میشود و نه بر اساس سود جاري. بنابراین، سرمایه گذاران باید براي سودهاي پایدارتر منابع مالی بیشتري پرداخت نمایند. برخی از تحقیقات بر پایداري نرخ بازده داراییهاي عملیاتی و مولفههایش متمرکز شده اند (رومر، 1986، نیسیم و پنمن، 2001،پنمن و ژانگ، 2006) آن مطالعات نشان دادند که پایداري گردش داراییها بیشتر از پایداري حاشیه سود عملیاتی است .پایداري غیر شرطی گردش داراییها از حاشیه سود عملیاتی بیشتر است. این نتایج لزوما به این معنا نیست که گردش داراییها نسبت به حاشیه سود عملیاتی داراي ارزش مربوطتري محسوب میشود و نه اینکه عامل مهمتري براي توضیح بازده سهام هستند. مطالعات قبلی نشان داد که پایداري درآمد از سود بیشتر است، اما واکنش بازار براي سود غیر منتظره، نسبت به درآمد غیر منتظره، از شدت بیشتري برخوردار است الی و همکاران (2010) و پورتر (1985) چارچوبی مفهومی، پیرامون چگونگی انتخاب راهبرد تجاري در راستاي انجام رقابت کارا توسط شرکتها، ارائه دادند .راهبردهاي عمومی پورتر در حوزه رقابت بیان میداشت که یک شرکت باید از میان رقابت به عنوان"تولیدکنندهاي با کمترین هزینه" در صنعت خود راهبرد رهبر در هزینه یا رقابت از طریق تولید"محصولات ممتاز و کم نظیر از حیث کیفیت"، ویژگیهاي عینی محصول و مجموعه خدمات مرتبط با آن راهبرد تمایز یکی را برگزیند. پورتر (1996) تأکید کرد که ماهیت راهبرد تجاري، دلالت بر توانایی شرکت در انتخاب درست مجموعهاي از فعالیتها دارد، که ترکیبی کم نظیر از ارزش و مطلوبیت را به مشتریان ارائه میدهد. نتایج حاکی از آن بود که راهبردهاي عمومی پورتر و نرخ بازده داراییها با یکدیگر در ارتباط میباشند .اعمال راهبردهاي فوق میتواند بر عملکرد شرکتها اثر گذاشته و منجر به بهبود عملکرد آنها گردد. همچنین مشخص گردید که اعمال راهبرد رهبري در هزینه به دلیل اینکه به آسانی توسط رقبا قابل تقلید است، در بلندمدت منجر به عملکرد اقتصادي با دوام نخواهد شد. اما اعمال راهبرد تمایز میتواند به عملکرد اقتصادي بادوام منجر شود. چون براي تقلید از رقبا به زمان بیشتري نیاز دارد. جوردن و همکاران (1998) بیان کردند، هدف شرکتهاي"رهبر در هزینه" از به کارگیري اهرم مالی، ارتقاء و افزایش کارایی مدیریتی است. این هدف، همان هدفی است که تأمینکنندگان سرمایۀ شرکت، از طریق فراهم آوردن سازوکارهاي نظارت، همواره در جستجوي آن میباشند .در واقع وظیفه کنترل و جلوگیري از افزایش بدهیها، براي آندسته از شرکتهایی که در اندیشهي ارتقاي کارایی و اثربخشی هستند (شرکتهاي رهبر در هزینه)، مهمتر است. پورتر(1985) اظهار داشت شرکتهاي رهبر در هزینه، به شدت نیازمند کنترل هزینههاي خود هستند، از تحمل مخارج هنگفت در راستاي نوآوري، بازاریابی و تبلیغات اجتناب میورزند و در مرحله فروش، جهت افزایش میزان فروش و بهرهمندي از شاخص صرفهجویی در مقیاس، اقدام به کاهش قیمت محصولات خود مینمایند. در نقطه مقابل، میلر(1987) اظهار داشت، شرکتهاي متمایزساز به شدت تمایل به فعالیتهاي توسعهاي و تحقیقاتی دارند، تا از طریق آن بتوانند ظرفیتها و قابلیت های نوآوري خویش را بهبود بخشند و همواره خود را آماده رویارویی با محصولات نوین رقبا نگاه دارند و از این طریق، به هدف حفظ وارتقاي سهم بازار خویش دست یابند. 2-2-5- بازده حقوق صاحبان سهام معمولاً مهم ترین معیار ارزیابی عملکرد موسسات، در حال حاضر نرخ بازده سهام است. این معیار به تنهایی دارای محتوی اطلاعاتی برای سرمایهگذران بوده و برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار میگیرد. وقتی این معیار کاهش یابد زنگ خطری برای شرکت است و عملکرد شرکت را مناسب نشان نمیدهد. این معیار دارای محتوی اطلاعاتی زیادی میباشد، زیرا ارزیابی عملکرد برمبنای ارزش بازار، اطلاعات سرمایه گذران را به خوبی منعکس میکند. بازده در فرآیند سرمایهگذران نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه میکند و پاداشی برای سرمایهگذران محسوب میشود. منظور از بازده کل مجموعه مزایای است که در طول سال به سهم تعلق میگیرد، مجموعه این مزایا شامل موارد ذیل است: افزایش قیمت سهام درآخر سال مالی نسبت به ابتدای سال مالی مورد محاسبه (تفاوت نرخ اول و آخر سال مالی سهم شرکت). سود نقدی ناخالص هر سهم طبق مصوبه مجمع عمومی صاحبان سهام که بعد از کسر مالیات پرداخت می گردد. مزایای ناشی ازحق تقدم خرید سهام که قابل تقویم به ارزش است . مزایای ناشی از سود سهمی یا سهام جایزه. در واقع بازده سهام یکی از فاکتورهای بسیار مهم در انتخاب بهترین سرمایه گذاری است. به همین دلیل تحلیلگران مالی همیشه در پی آن هستند که با استفاده از تکنیکهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی معیاری مناسب جهت تخمین آن شناسایی نمایند. بحث پیرامون پیشبینی بازده سهام در کشورهای پیشرفته، مدتهای مدیدی است که به عنوان یکی از جذابترین مباحث علمی تاکنون گامهای موثری در این زمینه برداشته است. اما پیشبینی صحیح آن بدلیل مشکلات زیادی که در این زمینه وجود دارد، هنوز به عنوان یک مسئله اصلی به قوت خویش باقی است (علوی طبری و علیزاده اقدام، 1385). با نگاهی کلی و اجمالی به سهامدارانی که در سهام شرکت‌های مختلف سرمایه‌گذاری می‌کنند در می‌یابیم که دو نوع سود مورد انتظار برای سهامداران قابل لحاظ است، یکی سود نقدی که توسط شرکت سرمایه‌پذیر پرداخت می‌گردد و دیگری سود ناشی از افزایش ارزش سهام است که ناشی از تغییرات قیمت به سبب عوامل مختلفی همچون سود باقیمانده‌، افزایش تقاضا بر عرضه، مسائل اقتصادی‌ و سیاسی و... می‌باشد. بازده سهام به این صورت قابل محاسبه است: بازده تغییرات قیمت سهام + بازده نقدی سهام = بازده سهام (مهرانی و رساییان, 1388) امروزه با توجه به اهميت و گسترش روزافزون بازارهاي سرمايه در تجهيز و گردآوري سرمايه‌هاي كوچك فردي به سمت فعاليت‌هاي توليدي، شناسايي رفتار سرمايه‌گذاران و متغيرهاي تاثيرگذار بر قيمت و بازده سهام در اين بازارها اهميت زيادي پيدا كرده است. در مجموع همه‌ اين عوامل سبب مي‌شود نرخ بازده مورد انتظار سرمايه‌گذاران از سهام شركت‌هاي بزرگ در مقايسه با سهام شركت‌هاي كوچك كم‌تر باشد. در نتيجه به طور منطقي انتظار مي‌رود بين اندازه شركت و نرخ بازده مورد انتظار از سهم آن رابطه‌ منفي وجود داشته باشد. شواهد تجربي گزارش شده در نوشتارهاي مالي نيز اين رابطه را تاييد مي‌كند. به طور کلی می توان عوامل زیر را در بازده سهام شرکت ها موثر دانست: 2-2-5-1- نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار (B/M) برخي صاحب‌نظران بر اين عقيده‌اند صرف ناشي از نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار اگرچه ممكن است واقعي باشد، عقلايي به نظر نمي‌رسد. به اعتقاد اين انديشمندان، صرف ناشي از نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار نتيجه‌ واكنش بيش از حد سرمايه‌گذاران است كه سهام ارزشي را كم‌تر از واقع و سهام در حال رشد را بيش از واقع ارزش‌گذاري مي‌كنند. به اعتقاد اين گروه دليل اصلي شكلگيري صرف ناشي از نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار بالاتر نتيجه‌ توجه غيرعقلايي سرمايه‌گذاران به نرخ رشد گذشته‌ شركت است. به اين معني كه سرمايه‌گذاران درباره‌ شركت‌هايي كه در گذشته عملكرد خوب از خود به يادگار گذاشته‌اند، خوش‌بين و درباره‌ شركت‌هايي كه در گذشته عملكرد بد به جا گذاشته‌اند بدبين هستند. طبق مطالعات انجام شده نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار، بيان‌گر رشد بالقوه‌ آتي شركت است. وقتي انتظار بر اين باشد كه شركتي در آينده رشد كند، ارزش دفتري به خاطر ماهيت حسابداري تعهدي، نمي‌تواند رشد بالقوه‌ شركت را نشان دهد اما ارزش بازار منبع قابل اتكايي براي استنباط رشد بالقوه‌ آتي شركت به شمار مي‌رود. بنابراين انتظار بر اين است كه ارزش دفتري، (و نه ارزش بازار) شركت‌هاي داراي نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار پايين، نسبت به ارزش دفتري شركت‌هاي داراي نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار بالا، سريع‌تر رشد كند. با اين حال اگر فرصت‌هاي رشد و توسعه‌ آتي شركت كه بازتاب نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار است، پيش‌تر مورد توجه سرمايه‌گذاران قرار گرفته باشد، در قيمت سهام اثر گذاشته و نمي‌تواند دليلي روشن بر قدرت نسبت ارزش دفتري بر قيمت بازار در پيش‌بيني بازده مقطعي سهام باشد. بنابراين نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار نه تنها با فرصت‌هاي رشد و توسعه آتي شركت بلكه با ديگر عوامل نظير عدم كارآيي بازار سرمايه يا عوامل ريسك خاص بازار، هم‌بسته است و ريسك خاص بازار نيز با بازده آتي سهام همبستگي دارد، در حالي كه عدم كارايي بازار فاقد اين همبستگي است. 2-2-5-2- نسبت سود به قيمت (E/P) به اعتقاد بال، نسبت سود به قيمت در برگيرنده‌ مجموع عوامل ناشناخته مرتبط با بازده سهام است كه مي‌توان از آنها به عنوان «عوامل ريسك‌زا» نام برد. به اعتقاد وي انتظار مي‌رود سهامي كه نسبت سود به قيمت بالاتري دارند، بازده مورد انتظار بيشتري ايجاد كنند. پايين بودن نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار سهام به اين معني است كه بين ارزش دفتري و ارزش بازار حقوق صاحبان سهام اختلاف چشمگير وجود دارد. اين اختلاف از يك عامل اساسي مي‌تواند نشات گرفته باشد؛ شركت از دارايي‌هاي نامشهود و فرصت‌هاي رشد و توسعه‌اي (نظير برخورداري از رانت‌هاي اطلاعاتي و اقتصادي، حق‌الامتيازها، سرقفلي، نيروي انساني متخصص، دانش فني انباشته و...) برخوردار است كه در دفاتر شركت منعكس نشده اما بازار ارزش آنها را در قيمت سهام لحاظ كرده است. در مورد بالا بودن نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار نيز عكس اين قضيه صادق است. بر اين اساس پايين بودن نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار به معني ريسك كمتر براي شركت و متعاقبا نرخ بازده مورد انتظار كم‌تر براي سرمايه‌گذاران مي‌شود و بالعكس. بنابراين طبق استدلال ياد شده و شواهد تجربي موجود در نوشتارهاي مالي، به طور منطقي انتظار مي‌رود بين نسبت ارزش دفتري به قيمت بازار و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران نيز رابطه‌ مثبت مشاهده شود. نسبت سود به قيمت(E/P) معكوس نسبت قيمت به سود(P/E) است. بالا بودن نسبت قيمت به سود(P/E) يك سهم نمونه‌وار، به اين معني است كه بازار ارزش فرصت‌هاي رشد و(P/E) قيمت به سود توسعه آتي سهم را در انتظارات خود( قيمت سهم) لحاظ كرده است. بر همين قياس بالا بودن نسبت سود به قيمت(E/P) به معني ريسك بيشتر و در نتيجه بازده مورد انتظار بيش‌تر از سهم مورد نظر است. 2-2-5-3- شاخص‌هاي كلان‌ اقتصادي مطالعه در مورد تاثير متغيرهاي اقتصادي بر بازدهي سهام مي‌تواند در چگونگي قيمت‌گذاري سهام تاثير داشته باشد. كه اين امر مي‌تواند بخش عمده‌ اي از نياز سرمايه‌گذاران و سهامداران را برآورده سازد. ترديدي نيست كه رفع اين نياز از طريق جهت‌گيري صحيح تحولات اقتصادي موجب رونق بازار سرمايه مي‌شود به گونهاي كه عرضه و تقاضاي وجوه در بازار كارآمدتر از گذشته انجام مي‌شود. در اين ميان 4 متغير كلان اقتصادي نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ رشد نقدينگي و درآمد نفتي مي‌توانند بر بازده سهام تاثير داشته باشند. به دليل اين كه افراد در سبد دارايي‌هاي مالي خود تركيب‌هاي مختلفي از پول نقد، سهام، سپرده بانكي، اوراق مشاركت، طلا و ارز نگهداري مي‌كنند، تغييرات در حجم پول، نرخ ارز، نرخ تورم و نرخ بهره بانكي، تقاضاي افراد براي نگهداري هر يك از دارايي‌هاي مزبور از جمله تقاضا براي سهام را تحت تاثير قرار مي‌دهد و اين موضوع نيز به نوبه خود بر شاخص‌هاي سهام اثر‌گذار است. اعتقاد بر اين است كه قيمت‌هاي سهام توسط برخي از متغيرهاي كلان اقتصادي بنيادين مانند نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره و حجم نقدينگي، تعيين مي‌شوند. 2-2-5-3-1- نرخ تورم در شرايط تورمي ‌به طور متوسط سود اسمي شركت‌ها پس از مدت زماني به دليل كاهش ارزش پول، افزايش مي‌يابد. بنابراين افزايش نرخ تورم، سود تقسيمي و به تبع آن شاخص بازده نقدي سهام را افزايش مي‌دهد. از اين رو بين افزايش نرخ تورم، و شاخص بازده نقدي سهام، يك رابطه مثبت، مورد انتظار است. اگر چه رابطه بين نرخ تورم و شاخص بازده نقدي مثبت است اما به دليل اين كه اين افزايش به علت جبران كاهش سود واقعي است، توصيه مي‌شود تصميم‌گيران و سياست‌گذاران اقتصادي هنگام تدوين سياست‌هاي پولي و مالي در سطح كلان، آثار ناشي از تصميمات مزبور را بر شاخص‌هاي بازار سهام و بازارهاي مالي ديگر، مورد نظر قرار دهند. 2-2-5-3-2- نرخ ارز نقش ارز در نظام‌هاي اقتصادي انكار ناپذير بوده و علت آن نيز روشن است. امروز تمامي كشورهاي جهان در اغلب بخش‌هاي اقتصادي وابسته به مبادلات با ديگر كشورها هستند و اين مبادلات با ارزهاي مختلف انجام مي‌شود. در ايران، بيشتر بنگاه‌هاي توليدي براي خريد مواد اوليه، فن آوري و ماشينآلات اقدام به واردات مي‌كنند. اگر در اثر تغيير و تحولات اقتصادي و عوامل متعدد ديگر تاثير‌گذار، نرخ ارز افزايش يابد، بنگاه‌هاي اقتصادي مجبور به پرداخت مبالغ بيشتري وجه بابت واردات مي‌شوند. افزايش نرخ ارز از يك سو باعث افزايش ميزان بدهي و از سوي ديگر باعث افزايش بهاي تمام شده توليدات و خدمات ارائه شده توسط اين شركت‌ها مي‌شود. افزايش بدهي كمبود نقدينگي را به همراه دارد و كمبود نقدينگي بنگاه‌هاي اقتصادي اثر منفي بر توزيع سود و شاخص بازده نقدي سهام دارد. 2-2-5-3-3- نرخ رشد نقدينگي براساس نظريه پولي تورم، افزايش مستمر حجم نقدينگي با نرخي بيش از حاصل ضرب نرخ رشد درآمد حقيقي و كشش درآمدي تقاضا براي پول، شروط لازم و كافي براي تورم مستمر به شمار مي‌آيد، بنابراين به طور عمده افزايش حجم نقدينگي منجر به افزايش تقاضا و هزينه‌هاي جاري مي‌شود. تحقيقات انجام شده در زمينه نظريه‌ پولي تورم در ايران نشان داده افزايش نقدينگي در جامعه همراه و همگام با افزايش توليد ناخالص داخلي نيست و عامل تشديد كننده تورم به شمار مي‌آيد. بنابراين انتظار مي‌رود رابطه بين نرخ رشد نقدينگي و شاخص بازده نقدي سهام رابطه‌اي مثبت باشد. 2-2-5-3-4- درآمد نفتي اگرچه افزايش قيمت نفت باعث افزايش توليد ناخالص ملي براي كشورهاي صادر كننده نفت مي‌شود، اما بايد در نظر داشت كه مصرف‌كننده نهايي محصولات و مشتقات نفتي به طور عمده كشورهاي در حال توسعه هستند. به دليل اين كه كشورهاي صادركننده نفت اغلب خود به دليل عدم توانايي و نداشتن فناوري لازم براي فرآوري نفت خام، واردكننده محصولات و مشتقات نفتي هستند، بنابراين افزايش قيمت نفت باعث افزايش بهاي تمام‌شده محصولات توليد شده توسط كشورهاي صنعتي مي‌شود كه اين خود منجر به افزايش ارزش ريالي واردات كشورهاي در حال توسعه مي‌شود. با توجه به اين كه ايران نيز از جمله اين كشورها به شمار مي‌آيد اين انتظار وجود دارد كه رابطه بين افزايش درآمد نفتي با افزايش شاخص بازده نقدي سهام رابطه‌اي معكوس داشته باشد (عمارزاده، زارعي و طوروسيان، 1390). با این مباحث می توان بیان نمود که بازده سهام عادی، عبارتست از مجموعه عايداتی که در طول يک دوره مالی به شرح ذيل به دارنده سهم تعلق میگیرد : تغییر قیمت: تغییرات قیمت سهم طی يک دوره، به عنوان يكی از عوامل اصلی بازده است که اصطلاحا تحت عنوان Capital Gain از آن نام برده میشود. سود نقدی هر سهم: که پس از کسر مالیات به سهامداران پرداخت میشود و تحت عنوان Dividend نامیده میشود. مزايای ناشی از حق تقدم خريد سهام: سهامداران شرکتهای سهامی عام در خريد سهام جديدی که پس از افزايش سرمايه توسط شرکت منتشر میشود، نسبت به سايرين اولويت داشته و میتوانند در ظرف مهلت مقرر از حق خود استفاده نمايند. اين حق دارای ارزش مبادلاتی است. مزايای ناشی از سود سهم يا سهام جايزه: برخی شرکتها ترجیح میدهند که سود را به صورت سهام جايزه به سهامداران پرداخت نمايند. بنابراين به جای سود نقدی، تعدادی سهام به سهامداران تخصیص میيابد. کل سود يا زيان يک سرمايهگذاری در طی يک دوره زمانی مشخص است. برای اندازه گیری بازده کافی است میزان تغییر در ارزش دارايی مذکور را با مقدار وجه نقد دريافتی حاصل از سرمايه گذاری آن دارايی جمع کرده و رقم حاصل را بر ارزش اول دوره دارايی مذکورتقسیم کنیم (سارنگ راد،1390). 2-2-5-4- اجزای بازده بازده معمولا از دو بخش تشکیل می‌شود : سود دریافتی‌: مهمترین جزء بازده سودی است که به صورت جریانات نقدی‌ دوره‌ای سرمایه‌گذاری بوده و می‌تواند به شکل بهره یا سود تقسیمی ‌باشد. ویژگی ممتاز این‌ دریافت‌ها این است که منتشرکننده، پرداخت‌هایی را به صورت نقدی به دارنده دارایی‌ پرداخت می‌کند. این جریانات نقدی با قیمت اوراق بهادار نیز مرتبط است. سود(زیان) سرمایه‌: دومین جزء مهم بازده، سود(زیان) سرمایه است که مخصوص‌ سهام عادی است ولی در مورد اوراق قرضه بلندمدت و سایر اوراق بهادار با درآمد ثابت نیز مصداق دارد. به این جزء که ناشی از افزایش(کاهش) قیمت دارایی است، سود(زیان) سرمایه‌ می‌گویند. این سود(زیان) سرمایه ناشی از اختلاف بین قیمت خرید و قیمت زمانی است که‌ دارنده اوراق قرضه قصد فروش آنها را دارد. این اختلاف می‌تواند سود یا زیان باشد. مجموع این‌ دو جزء بازده کل اوراق بهادار را تشکیل می‌دهد (ابزری، صمدی و تیموری، 1386). 2-3- مفهوم قابلیت قابلیت ها فعالیتهایی هستند که سبب تفاوت شرکتها در یک صنعت خاص میشوند و همچنین، در تقلید دشوارند. این قابلیت ها همان روتینها (مانند الگوی تعاملات) و فعالیتهای سازمان و اقدامات سازمانی هستند. بنابراین، قابلیت ها در درون روتینها و اقدامات سازمانی خود را نشان میدهند و ضرورتا پیچیدگی و ابهام دارند و برای تقلید و انتقال دشوار هستند. در واقع قابلیت های هر سازمانی از یک منبع یا آمیزهای از منابع سازمان پدید میآیند و خود اساس ایجاد مزیت رقابتی میشوند (حمیدی زاده و حسین زاده شهری، 1385). قابلیت ها نقش اصلی و سازنده ای در ایجاد شایستگیهای محوری دارند. در مجموع، به طور کلی قابلیت ها ویژگیهای زیر را دارند: ظرفیت یا توانایی شرکت در یکپارچه کردن منابع منفرد برای دستیابی به اهداف مورد نظر. تعاملات پیچیدهای که در گذر زمان شکل میگیرند و ایجاد مزیت میکنند و از روابط متقابل بین منافع ملموس و ناملموس شرکت پدید میآیند. روابط متقابل بر اساس توسعه و تسهیم دانش و اطلاعات بوسیله کارکنان شرکت ایجاد میشوند. قابلیت ها هنگامی که در ترکیبات منحصر به فردی قرار میگیرند، با اهمیت میشوند. شایستگیهای محوری ایجاد میکنند. ارزش استراتژیک دارند. و به مزیت رقابتی منجر میشوند (حمیدی زاده و حسین زاده شهری، 1385). دی (1994) قابلیت های سازمان را به چهار دسته تقسیم کرد: قابلیت درونی- بیرونی: این قابلیت ها به شرکت اجازه میدهند که هزینههای خود را پایین نگه دارند و یا عرضههای خود را از عرضههای رقبا متمایز کنند. قابلیت های بیرونی- درونی: اینها اطلاعات مهمی را برای شرکت فراهم میکنند و اجازه میدهند به نحو بهتری پاسخگوی تغییرات در نیازهای مشتریان باشد. این قابلیت ها به شرکت اجازه می دهند به طور اثربخشتر از قابلیت های درونی- بیرونی بهرهبرداری نمایند. قابلیت های بازاریابی: اینها به شرکت اجازه میدهند از قابلیت های درونی- بیرونی و بیرونی- درونی با اجرای اثربخش برنامههای بازاریابی مزایایی به دست آورد. قابلیت تکنولوژی اطلاعات: این قابلیت به شرکت اجازه میدهد تا به طور اثربخش اطلاعات بازار را در میان همه بخشهای وظیفهای ترویج دهد (حاجیپور و همکاران، 1391). محققان تئوری قابلیت ها را تعمیم یافته دیدگاه منبع محور از سازمان میدانند (دیساربو و همکاران، 2007). دیدگاه مبتنی بر منابع شرکت، رویکرد نوینی در مباحث نظری مدیریت استراتژیک است که مبنای تدوین استراتژیها را منابع، قابلیت ها، و شایستگیهای محوری سازمان در نظر میگیرد. در این دیدگاه، اثربخشی منابع در سوق دادن سازمان به سوی موفقیت یکسان نیستند. منابع در چارچوب زنجیره ارزش، به قابلیت و سپس به شایستگیمحوری و سرانجام به مزیت رقابتی تبدیل میشوند. بنابراین در فرآیند برنامه ریزی استراژیک، مسئله اساسی شناسایی قابلیت های استراتژیک و نیز عملیاتی کردن و اندازهگیری کردن آنهاست (حمیدی زاده و حسین زاده شهری، 1385). 2-4- قابلیت های بازاریابی مديران بازاريابي شركتها به منظور تدوين استراتژيها و برنامههاي بازاريابي در حوزه هايي همچون تقسيم بندي بازار، انتخاب بازار هدف، موقعيت يابي، تعيين آميزه بازاريابي و غيره، نيازمند ابزار جامع آسيب شناسي و عارضهيابي هستند. ابزارهاي موجود هر يك صرفاً از زاويه ديد خاصي به بازاريابي نگريسته اند؛ مثلاً مديران بازاريابي با بررسي و تجزيه و تحليل دوره عمر محصول، صرفاً ميتوانند برنامههايي براي مديريت محصولات شركت ارائه دهند و از طريق مدلها و الگوهاي پورتفوليو، برنامههايي براي مديريت سبد محصولات شركت تدوين كنند (استانلي و همكاران، 2001). بنابراين، همواره وجود يك ابزار جامع عارضهيابي كه همه حوزه هاي فرايند بازاريابي را در تدوين استراتژيها و برنامه عملياتي بازاريابي در نظر بگيرد، خالي بوده است. محیط کسب و کار امروز به شدت تحت تأثیر رقابت میان شرکتها و تغییرات سریع تکنولوژی و تغییرمداوم خواستهها و نیازهای مشتریان است. با افزایش روز افزون رقابت، و تنوع نیازها و خواستههای مشتریان سازمان باید به فکر دستیابی به مزیتهای رقابتی باشند. ایجاد و حفظ مزیت رقابتی، مستلزم شاستگیهایی است که با تکیه بر قابلیت های سازمان، برای مشتریان ارزش ایجاد میکند. از عومل مهمی که میتواند موجب ارتقای عملکرد شرکتها شود، قابلیت بازاریابی است. قابلیت بازاریابی  شرکت را قادر می سازد تا ارزش افزودهای برای کالا و خدمات بدست آورده و خود را با تقاضای رقابتی تطبیق دهد. بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی- اجتماعی تعریف می‌شود که بوسیله آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند. واژه بازاریابى نباید به معنى قدیمى آن، یعنى صرفاً فروختن، معنى و تعبیر گردد. معناى جدید این واژه همانا تأمین نیازهاى مشترى است. شرکت‌هاى امروزى با رقابت شدید و فزاینده‌اى روبه‌رو هستند و پاداش از آن شرکتى خواهد بود که بتواند به بهترین نحو ممکن، خواست‌هاى مشترى را درک و بالاترین منفعت را براى مشتریان هدف خود تأمین کند. در محدوده بازار، این مهارت‌هاى بازاریابى است که شرکت‌هاى حرفه‌اى را از شرکت‌هاى غیرحرفه‌اى تفکیک مى‌کند. مزیت رقابتی در بلند مدت برای شرکتی ایجاد میشود که دارای شایستگی و قابلیت هایی هستند که برتر از رقبا می باشد (عباسی رستمی، 1393). به جهت ماندگاری و کسب مزیت رقابتی پایدار، سازمانها باید سازو کارهای لازم برای بهبود مستمر محصولات، خلق محصولات و بازارهای جدید و بهرهبرداری سریع از فرصتها را فراهم سازند. فرصت های فراروی شرکت برای حفظ مزیت رقابتی به وسیله قابلیت های آن تعیین می‌گردد. یک قابلیت یا شایستگی متمایز را میتوان به عنوان یک ویژگی مهم توصیف کرد که موجب برتری شرکت و سازمان می شود.در طول دهههای گذشته، تلاش شده است تا ارتباطات بین محیط صنعت و قابلیت شرکت را برای ایجاد فعالیتها، بررسی کنند. یکی از این رویکردها در این حوزه، رویکرد «رقابت موجب صلاحیت میشود است» که این رویکرد پیشنهاد میکند که همان گونه که شرکتها یاد میگیرند چطور بر چالشهای خاص رقابتی غلبه کنند، آنها به طور بالقوه قابلیت های ارزشمند را توسعه میدهند. این قابلیت ها به نوبهی خود، میتوانند مزایای رقابتی مهمی داشته باشند - مزایایی که در اختیار شرکتها نیست، که شرکتها مجبور نیستند با توسعه قابلیت های مرتبط، نسبت به خطرات رقابتی واکنش نشان دهند (عباسی رستمی، 1393). قابلیت های بازاریابی فرایند یکپارچهای است که در آن شرکتها منابع محسوس و نامحسوس را برای درک پیچیدگی نیازهای خاص مشتریان، دستیابی به یک تمایز نسبی محصولات برای برتری رقابتی و در نهایت دستیابی به یک کیفیت برند مناسب به کار میبرند (سانگ، 2007 ؛ قاضی زاده، 1390). طبق تعریف ورهیس و همکارانش در سال 1999 و دی در سال 1933 قابلیت های بازاریابی فرآیندهای یکپارچه و منسجمی هستند که برای اعمال مهارتهای جمعی، دانش و منابع شرکت طراحی میشوند و باعث شناسایی نیازهای بازار میشوند و ارزش کالا و خدمات شرکت را بهبود میبخشند و شرکت به کمک این قابلیت ها قادر است تا خود را با شرایط متغیر بازار تطبیق دهد و از فرصتهای بازار در جهت مقابله با تهدیدهای رقابتی استفاده نماید. قابلیت های بازاریابی نشاندهنده تواناییهای خاص یک شرکت در شناسایی بازارهای هدف، استراتژیها و آمیختههای بازارهای در حال توسعه است که باعث حفظ ارتباط با مشتریان وفادار می گردد. تحقیقات نشان دهنده یک ارتباط مثبت بین قابلیت های بازاریابی و عملکرد شرکت است (مورگان و همکاران، 2009:1). قابلیت های بازاریابی را میتوان توانایی سازمان در درک بازار و ارتباط با مشتری دانست (دی، 1994). قابلیت های بازاریابی فرآیندهای یکپارچهای است که در آن شرکتها منابع محسوس و نامحسوس را برای آگاهی از پیچیدگی نیازهای خاص مشتریان، دستیابی به یک تمایز نسبی محصولات برای برتری رقابتی و در نهایت دستیابی به یک کیفیت برند برتر به کار میبرند (سانگ دراگ و همکاران، 2005). قابلیت بازاریابی فرآیندهای یکپارچهای هستند که برای اعمال مهارتهای دسته جمعی، دانش و منابع شرکت و به منظور شناسایی نیازهای مرتبط با شرکت طراحی میشوند و شرکت را قادر میسازد تا ارزش افزودهای برای کالا و خدمات بدست آورده و خود را با تقاضای رقابتی تطبیق دهد (تامینن و همکاران، 1997). اگر قابلیت بازاریابی یک شرکت به عنوان یک مزیت رقابتی نسبت به رقبای دیگر در نظر گرفته شود، بنابراین یک فاصله بزرگ از لحاظ ارزیابی بین شرکت و رقیب آن ایجاد میشود (دویتا و همکاران، 1999). تحقیقات بسیاری در مورد بازاریابی انجام شده است که تأثیر قابلیت بازاریابی را بر روی عملکرد، سود، حاشیه سود، رشد و بازار محصول شرکت بررسی مینماید (مورگان وهمکاران، 2009:2). شرکتها با داراییهای مبتنی بر بازار از قبیل قابلیت های بازاریابی خود میتوانند سطوح خود را ارتقا دهند و سرعت ذخیرهسازی و ارزش باقیمانده از جریانهای نقدی را افزایش دهند (مک الیسترو همکاران، 2007 ؛ پائوولس، 2004 ؛ سری واستاوا و هانسنز، 2009). یک شرکت قابلیت های بازاریابیاش را زمانی میتواند توسعه دهد که توانایی ترکیب مهارتهای فردی و دانش کارکنانش را با منابع در دسترسش داشته باشد (ورهیس و مورگان، 2005). شرکتی که بیشتر منابعش را برای تعامل با مشتریان هزینه میکند می تواند توانایی احساس نیازمندیهای بازار را افزایش دهد (ناراسیم ها و همکاران، 2006). سانگ در پژوهشی که در سال 2007 انجام داده است پیشنهاد میکند که قابلیت های بازاریابی به شرکت برای ایجاد و حفظ رابطهاش با مشتریان و اعضای کانالهای توزیع کمک میکند. قابلیت های بازاریابی یک شکل قوی از برند ایجاد میکنند که به شرکت اجازه داشتن یک عملکرد مالی برتر را میدهد (اورتگا و یلوارد، 2008) بازاريابي تنها فعاليت تجاري است كه نقش اصلي آن درك نيازها، خواستهها و ترجيحات مشتريان و ارضاي نياز آنها به نحوي بهتر از رقباست. قابليتهاي بازاريابي را ميتوان توانايي سازمان در درك محققان، بازار و ارتباط با مشتري دانست (دي 1994). تئوري قابليتها را تعميم يافته ديدگاه منبع-محور از(RBV) ميدانند. طبق اين ديدگاه، شركتهايي سازمان كه داراي قابليتها (منابع توليدي) و توانايي استفاده از اين قابليتها (منابع مديريتي) هستند، به رشد و بهرهوري بالايي دست مييابند (دساربو و همكاران، 2007). بازارگرايي به عنوان يك قابليت با ارزش، كمياب، غير قابل تقليد، غير قابل جايگزيني توصيف ميشود كه رفتارهاي، استراتژيك را ترويج میدهد (گائو و همكاران ، 2008) با اين حال، براي دستيابي به عملكرد برتر، جهت گيريهاي استراتژيك نياز به قابليتهاي سازماني دارند كه نشان دهنده فعاليتهايي مربوط به اجراي راهبرد انتخابي است (مورگان و همكاران، 2009). مورگان و همكارانش (2009)، قابلیت هاي بازاريابي را بر اساس تخصص و ساختار تقسيمبندي كردهاند. قابليتهاي تخصصي بازاريابي منعكسكننده فعاليتهاي بازاريابي هستند (مثل ارتباطات بازاريابي، فروش شخصي، قيمتگذاري، توسعه محصول). در حاليكه قابليتهاي ساختاري، برنامهريزي و مكانيزم همكاري را فراهم مي كند تا بهكارگيري موثر فعاليتهاي بازاريابي را تضمين كند. هر دو نوع قابليتهاي بازاريابي، در اثربخشي بازار مهم هستند. علاوه بر اين تقسيمبندي عمده، تحقيقات ديگري قابليتهاي خاصي را مورد بررسي قرار دادهاند كه به فرآيندهاي بازاريابی (توانايي درك بازار، توانايي ارتباطي، توانايي مديريت برند و قابليت نوآوري) مربوط ميشود (دي، 1994، منگوك و آمح، 2010، اسمیرنوا، 2011). 2-4-1- اهمیت قابلیت بازاریابی در شرکت سانگ (2008) در پژوهش خود دریافته که قابلیت بازاریابی یکی از منابع مهم افزایش مزیت رقابتی برای یک شرکت محسوب میشود. اورتگا و ویلوارد(2008) پیشنهاد میکنند که قابلتهای بازاریابی تاثیر بیشتری بر عملکرد شرکتهایی دارند که سرمایهگذاری بهتری بر داراییهایی که بر نوآوری در محیط پویای تجارت به کار میبرند، دارند. مولر و آنتیلا(1987) مطالعهای را میان 36 شرکت فنلاندی و سوئدی با استفاده از رویکرد مورد مطالعاتی انجام دادند. آنها چارچوب قابلیت بازاریابی را که میتوانست به عنوان ابزاری کیفی برای سنجیدن هنر بازاریابی در شرکتهای تولیدی کوچک توسعه دادند. با بکارگیری چارچوب قابلیت بازاریابی بالا برروی شرکتهای فنلاندی و سوئدی، آشکار شده است که قابلیت بازاریابی نقش مهمی را بر روی عملکرد آن شرکت داشته است. قابلیت های بازاریابی یک شکل قوی از برند ایجاد میکنند که به شرکت اجازه داشتن یک عملکرد مالی برتر را میدهد (فیض و همکاران، 1391). 2-4-2- دسته بندی قابلیت بازاریابی آثاهن- گیما جهت عملیاتی سازی قابلیت های بازاریابی، فرآیندهای متعددی را تعریف کردند که هرکدام میتواند به وسیله شرکت، جهت رسیدن به مشتریان هدف و ایجاد ارزش افزوده برای کالاها و خدمات به کار گرفته شود. اولین فرآیند، خدمتدهی به مشتریان است، به گونهای که بتواند نیازهای خریدار و مصرفکننده را برآورده کند. بسیاری از پژوهشگران بازاریابی معتقدند که خدمتدهی به مشتریان به گونهای شاخص میتواند منجر به مزیت رقابتی شود. دومین فرآیند، اثربخشی فعالیتهای پیشبرد در رسیدن به رشد سهام بازار و فروش است. از این فعالیتها برای برقراری ارتباط با بازارهای هدف استفاده میشود. سومین فرآیند، داشتن شبکه توزیع قوی است به گونه ای که بتواند با توزیعکنندگان ارتباطی کارا و مؤثر برقرار کند. چهارمین فرآیند، برقراری ارتباط با مشتری است. از این فرآیند برای شناخت نظرات مشتری و مشارکت با او استفاده میشود. پنجمین فرآیند، استفاده از تحقیقات بازاریابی برای شناختن نیازهای آشکار و پنهان مشتری و بررسی کالاها و خدمات ارائه شده به وسیله رقباست. آخرین فرآیند، توانایی شرکت در ایجاد محصولی متمایز از نظر کیفیت، قیمت، وجهه، خدمات و.... است. هر یک از این متغیرها ارتباط مثبتی با عملکرد شرکت به خصوص در زمینهی نوآوری، کارآفرینی، ایجاد مزیت رقابتی و افزایش فروش و سهم بازار دارد (رضایی دولت آبادی و خائف الهی، 1384). ورهایس و مورگان (2005) قابلیت های بازاریابی را به هشت گونه تقسیم بندی کردهاند و این عوامل عبارتند از: توسعه محصول، قیمتگذاری، مدیریت کانال، ارتباط بازاریابی، فروش، مدیریت اطلاعات بازار، برنامهریزی بازاریابی و پیادهسازی بازاریابی. مولر و آنتیلا(1987) قابلیت های بازاریابی را به قابلیت های بازاریابی داخلی و خارجی تقسیم کردند. قابلیت های بازاریابی خارجی با قابلیت هایی از سازمان برای انجام تحلیلی کامل و جامع از ویژگیهای محیط کلان سازمان بواسطه نظارت، تحلیل و شناخت کامل از این جنبهها در ارتباط است و از طرف دیگر، قابلیت های بازاریابی داخلی، مدیریت استراتژیک، یکپارچگی کارکردی و مدیریت بازاریابی و عملیاتی را در بر میگیرد (حمیدی زاده و خیرخواه عسگرآباد، 1391). مورگان و همکارانش (2009) قابلیت های بازاریابی را بر اساس تخصیص و ساختار تقسیمبندی کردهاند. قابلیت های تخصصی بازاریابی منعکسکننده فعالیتهای بازاریابی هستند (مثل ارتباطات بازاریابی، فروش شخصی، قیمتگذاری، توسعه محصول). درحالیکه قابلیت های ساختاری، برنامهریزی و مکانیزم همکاری را فراهم میکند تا بکارگیری مؤثر فعالیتهای بازاریابی را تضمین کند. هر دونوع قابلیت های بازاریابی، در اثربخشی بازار مهم هستند (خیری و روشنی، 1392). 2-4-3- مدل بلوغ فرايندهاي بازاريابي يكي از مشكلات مديران بازاريابي در كشورهاي در حال توسعه، اين است كه براي تدوين برنامههاي بازاريابي خود از الگوبرداري استفاده ميكنند، بدون توجه به اينكه آيا اين برنامهها با سطح بلوغ آنها مطابقت دارد يا خير؛ مثلاً شركتي كه هنوز به اصول اوليه قيمتگذاري توجه قرار نميكند، نميتواند از ابزارهاي پيشرفته قيمتگذاري استفاده كند. شركتي كه هنوز كانالهاي توزيع خود را نشناخته؛ نميتواند برنامه بهبود براي يكپارچه كردن كانالهاي توزيع ارائه دهد. ديدگاه بلوغ بازاريابي به معناي آن است كه شركت براي تدوين برنامههاي بازاريابي به جايگاهش در بازاريابي توجه كند و پلههاي بهبود را مرحله به مرحله طي كند. فرايندهاي بازاريابي، شامل زيرفرايندهايي است. هر يك از اين زيرفرايندها ميتواند در سطوح بلوغ متفاوتي باشد. پنج سطح بلوغ داريم و پله آخر، به شركتهاي كلاس جهاني مربوط است. بر اين اساس، شركت بازاريابي خود را عارضهيابي وآسيبشناسي كرده و جايگاه بلوغ هر حوزه بازاريابي را به دست آورده است. در تدوين برنامههاي بهبود بازاريابي، شركت بايد همه زيرفرايندهاي بازاريابي خود را به صورت متوازن رشد دهد. نميتوان تصور كرد، شركت در حوزه تبليغات محصول، مثل يك شركت كلاس جهاني عمل كند، ولي در حوزه فروش مثل يك شركت نوپا عمل كند. طبق ديدگاه بلوغ، فرايندهاي بازاريابي، داراي سطوح بلوغ مختلفي است. در سطوح بلوغ بالا، آن فرايند به شكلي متعالي انجام ميشود و در سطوح بلوغ پايينتر، اين فرايند به اشكال ضعيفتري انجام ميشود (اي اف كيو ام، 2010). با توجه به مطالب تشريح شده، فرايند جامع بازاريابي شامل يازده زيرفرايند مختلف است و در مدل بلوغ فرايندهاي بازاريابي، بايد بتوان سطوح بلوغ همة زيرفرايندها را آسيبشناسي نمود. فرايندهاي مدل بلوغ بازاريابي شامل استراتژي بازاريابي، تحقيقات و هوشمندي بازاريابي، برنامهريزي بازاريابي، رهبري بازاريابي و قابليتهاي كاركنان، قيمتگذاري، جايگاهيابي برند، كانال فروش و توزيع، ارتباطات بازاريابي، مديريت مشتريان و مديريت فروش است (احمدی زاد و همکاران، 1390).  2-4-4- اصول بنيادين مدل بلوغ فرآيندي ويژگيهاي يك فرآيند بايد به شكلي ارزيابي گردد كه قابليت آن براي مشاركت در اهداف سازماني مشخص شود. فرآيندهاي قادر و توانمند نميتوانند ماندگار باشند، مگر اينكه سازمان به اندازه كافي بالغ باشد تا آنها را حفظ نمايد. بهبود فرآيند بهترين رويكردي است كه يك برنامه بهبود سازماني را مرحلهبندي ميكند تا به طور موفقيتآميزي به حالتهاي پيشبينيپذيرتري از قابليت سازماني دست يابد. هر مرحله يا سطح بلوغ، يك مبناي لازم و ضروري طرح ميكند تا بر آن اساس بهبود آينده تضمين شود. همچنين، در مدل بلوغ فرآيندي، به عنوان يك استاندارد، حداقل پنج چالش يا سطح براي موفقيت سازمان به اين صورت شناسايي و تعيين شده است؛ مديريت داراي استانداردهاي كمي براي سنجش بلوغ گردش كار فرآيندهاي كسب و كار است و نيازمند روش قابل قبول براي شناسايي ريسكهايي است كه ضعفهاي فرايندها بر روي توسعه سازمان و دستيابي به اهداف كسب و كار تحميل ميكنند. مديريت روشهاي قابل قبول اندكي دارد تا ميزان انطباق بين چگونگي انجام وظايف و چگونگي توصيف گردش كار فرآيندها را به درستي بسنجد. در اين مدل كوشش ميشود اعتبار الزامات و نيازمنديهاي سيستم، درستي استفاده از موردهاي مطالعه و توصيفات مبتني بر مدل، و اثربخشي كاربردهاي عملي به گونهاي هماهنگ شوند. مديريت غالباً آگاهي ندارد كه تا چه اندازه اكتساب يا رشد سازنده و پويا ناشي از شيوههاي متعدد انجام وظايف مشابه است. خلق و ايجاد فرآيندهاي استاندارد و بههم مرتبط، الزامات و نيازمنديهاي كاركردهاي سازمان را ساده نموده، در نتيجه پيچيدگي سيستمهاي سازمان را كاهش ميدهد. سازمانها، روشهاي قابل قبول اندكي دارند تا قابليت عرضهكنندگان براي تحويل پروژههاي واگذار شده و ديگر خدمات آنان را در مقايسه با پارامترهاي ادعا شده در طرح پيشنهادي سنجش كنند. بعلاوه، آنها نيازمند مبنايي قابل قبول براي مشخص كردن الزامات و نيازمنديهاي قراردادي هستند تا فرآيندهاي كاري عرضه كنندگان بهبود يابد. مديريت نيازمند يك راهنماست تا بداند بنيادهاي لازم براي فرآيندهاي كاري به چه شيوهاي استقرار يابند كه چابكي سازماني حفظ و هزينههاي عملياتي كمتر شود (كورتيس و آلدن، 2007). 2-4-5- قابلیت هاي تخصصی شده بازاریابی ایده اصلی دیدگاه مبتنی بر منابع سازمان یکپارچهسازي و افزایش مجموعهاي از شایستگیها، منابع و قابلیت هاي تخصصیشده است. منابعی که در مدت زمان طولانی شکل میگیرند یا مستلزم دارائیهاي تخصصیشده هماهنگ (براي مثال، در واحد بازاریابی) و ویژه شرکت و سازمان هستند به آسانی ایجاد یا باز تولید نمیشوند. اما از آنجایی که این منابع به آسانی تقلید نمیگردند، ارزش سرمایهگذاري در آنها بسیار زیاد است (سالامون و اش، 2003). قابلیت هاي تخصصیشده بازاریابی فعالیتهاي یکنواخت کاري مبتنی بر آمیخته بازاریابی هستند. این قابلیت ها شامل عواملی همچون تبلیغات و ترفیعات، فروش شخصی، روابط عمومی، قیمتگذاري و توزیع میشوند. این قابلیت هاي روزانه مبتنی بر آمیخته بازاریابی نقشی محوري در فعالیتهاي بازاریابی ایفا مینمایند (چانگ و دیگران، 2009). قابلیت هاي تخصصیشده بازاریابی بطور وظیفهاي بر قابلیت هاي ایجاد شده حول دانش تخصصیشدهاي که بوسیله کارکنان بازاریابی نگاه داشته میشود، تمرکز دارد. این قابلیت ها نشاندهنده فعالیتهاي بازاریابی همچون ارتباطات بازاریابی، فروش شخصی، قیمتگذاري، توسعه محصول و در صنایع کالا - محور، توزیع میباشند (ورهایس و همکاران، 2009). 2-4-6- قابلیت هاي معماري بازاریابی قابلیت هاي سازمانی تنها مجموعههایی از فعالیتهاي یکنواخت نیستند (هرچند بطور محدود یا گسترده اینگونه تعریف شدهاند). از اینرو در کنار فعالیتهاي تکراري، روابط معماري میان قابلیت هاي تخصصی شده براي رسیدن به کارایی و هماهنگی وجود دارد (دوسی و دیگران، 2002 ، ص 63). هندرسون و کلارك (1990)، تفسیر کاملاً متفاوتی از شایستگیهاي هستهاي ارائه مینمایند. مفهوم قابلیت "معماري" که توجه مستقیمی به دانش مورد نیاز جهت آرایش مجدد و اثربخش دارد، ظرفیت سازمانی مورد نیاز براي طراحی مجدد روابط بین خرده مجموعههایی از فعالیتهاي یکنواخت و عملیاتی را فراهم میکند (دوسی و همکاران، 2002). قابلیت هاي معماري بازاریابی، قابلیت هایی هستند که مستقیماً هماهنگکننده قابلیت هاي تخصصیشده بازاریابیاند. بنابراین این قابلیت ها بر آرایش منابع جهت دستیابی به اهداف محصول- بازار تمرکز دارند. قابلیت هاي معماري بازاریابی مکانیزم مورد نیاز براي اطمینان از فعالیتهاي سطح برنامه بازاریابی را فراهم می کنند. قابلیت هاي معماري بازاریابی خود را در قابلیت هاي تخصصیشده بازاریابی نشان میدهند و بطور اثربخش براي تأمین نیازمنديهاي مربوط به استراتژي شرکت آرایش مییابند (ورهایس و همکاران، 2009). 2-4-7- ارتباط بین قابلیت هاي معماري و تخصصی شده بازاریابی با عملکرد بازار ادبیات بازاریابی و مدیریت استراتژیک عمومی بیان میکنند که قابلیت هاي شرکت در تعدادي از حوزه هاي وظیفهاي میتواند به عملکرد مثبت منتهی شود (مور و فایرهارست، 2003). قابلیت بازاریابی ایجادکننده تصویر مارك قوي است که به شرکتها اجازه میدهد محصولی با عملکرد بالاتر را تولید کنند (نس و دیگران ، 2008). نتایج پژوهش یونگ انگ و اسپیکت جونز(2009) نشان داد که بعضی از اجزاء قابلیت هاي معماري و تخصصیشده بازاریابی رابطه معنیداري با عملکرد بالاي تولیدکننده ندارند. نتایج همچنین روابط مثبت و معنیدار غیر مستقیم قابلیت هاي بازاریابی با عملکرد بالاي تولیدکننده را مورد تأیید قرار داد. اکدنیز و همکاران(2008) نتیجه گرفتند که روابط بین قابلیت هاي بازاریابی و عملکرد شرکت معنیدار و مثبت است. هدف پژوهش بلسا و ریپولوس(2007) بررسی رابطه مثبت قابلیت هاي معماري و تخصصیشده بازاریابی با عملکرد بینالمللی شرکت بود. این رابطه ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم باشند. قابلیت هاي بازاریابی بر تعهد بینالمللی و انتخاب شیوه ورود به بازارهاي بینالمللی (واردات، صادرات، اعطاي امتیاز، بستن قراداد) تأثیر می گذارند. از این طریق قابلیت هاي بازاریابی بر عملکرد بینالمللی تأثیر غیرمستقیم میگذارند. ورهایس و همکاران (2009)، نشان دادند که بین قابلیت هاي معماري و عملکرد بازار رابطه مثبتی وجود دارد. 2-5- قابلیت های عملیاتی قابليت عملياتي به عنوان يكپارچه سازي مجموعهاي از كارهاي انجام شده توسط يك شركت به منظور افزايش توليد خود از طريق استفاده موثر از قابليتهاي توليد، تكنولوژي و گردش مواد تعريف شده است. قابليت عملياتي برتر بهرهوري در فرآيند تحويل را افزايش، هزينه عمليات را كاهش ميدهد و دستيابي به مزيت رقابتي را ميسر ميسازد. قابليت عملياتي مهارت اساسي است كه شركت را قادر به دستيابي به اهداف مربوط به توليد نظير كيفيت محصول پايدار، كاهش هزينه، حجم و انعطاف پذيري محصول و قابليت اعتماد تحويل و سرعت بالا مي كند. قابليت عمليات برتر به مدت طولاني به عنوان يك منبع مزيت رقابتي برتر و نتايج عملكرد برتر شده است. اين استدلال ميكند كه يك شركت ميتواند با دست زدن به يك فرآيند گردش مواد كارآمد، استفاده دقيق از داراييها و كسب و اشاعه دانش در فرآيند دانش برتر به مزيت رقابتي دست يابد. برخي از مطالعات تجربي، تاثير مهم قابليت عملياتي روي عملكرد شركت را نشان دادهاند. بر اساس نمونهي 167 شركت با فنآوري توليد بالاي انگلستان، ترجسنا و همكارانش متوجه شدند كه عملكرد شركت (همانند رشد فروش، بازده فروش و بازده دارايي) بطور قابل ملاحظهاي با استفاده از قابليتهاي عمليات كه هزينههاي عمليات پايين و كيفيت محصول پايين را ترويج ميدهد بطور معنيداري قابل پيش بيني است. روزنوي و همكارانش متوجه شدند كه تواناييهاي رقابتي بهبود يافته (همانند كيفيت محصول، هزينه، انعطاف پذيري فرآيند، قابليت اطمينان تحويل). بطور كلي عملكرد كسب و كار را بهبود ميبخشد. با استفاده از دادههاي بايگاني شده از 102 شركت لجستيك انگلستان، نات و همكارانش همچنين نشان دادند كه قابليت عملياتي بطور قابل ملاحضهاي بر عملكرد كسب و كار تاثير ميگذارد (براي مثال سوددهي) (وانتائو و همکاران، 2014). 2-6- پیشینه تحقیق 2-6-1- تحقیقات داخلی بهرام خیری و عارفه روشنی (1392) به بررسي نقش ميانجي گرانه قابليت هاي بازاريابي در رابطه بين جهت گيري هاي استراتژيک و عملکرد سازمان (مطالعه موردي در بانک ملي ايران) پرداختند. در اين تحقيق روابط علي ميان جهت گيري هاي استراتژيک، قابليت هاي بازاريابي و عملکرد سازمان مورد بررسي قرار گرفته است. جهت گيري هاي استراتژيک به طور خودکار منجر به عملکرد بهتر نمي شوند، اما رفتارهاي خاصي را به دنبال دارند که بر عملکرد سازمان اثر مي گذارد. بنابراين، نقش قابليت هاي بازاريابي و بازارگرايي به عنوان متغيرهاي ميانجي که رابطه بين جهت گيري هاي استراتژيک و عملکرد را تقويت مي کنند، مورد مطالعه قرار گرفته است. اطلاعات موردنياز جهت آزمون مدل مفهومي ارائه شده از جمع آوري 226 پرسش نامه از مديران شعب بانک ملي ايران به دست آمده است. جهت آزمون پيوندهاي علي بين متغيرها در مدل مفهومي از مدل سازي معادلات ساختاري استفاده شده است. نتايج پژوهش نشان مي دهد که در بانک ملي ايران کارآفريني گرايي و کارمندگرايي بر بازارگرايي تاثير مثبت دارد. ولي بين ساير جهت گيري هاي استراتژيک و بازارگرايي رابطه معني داري يافت نشد. همچنين، عملکرد اين بانک در فضاي رقابتي کنوني تحت تاثير متغيرهاي بازارگرايي و قابليت هاي بازاريابي قرار دارد. سمیه نوراللهی و همکاران (1392) به بررسي تاثير قابليت هاي بازاريابي بر عملكرد بازار به واسطه متغيير خلق ارزش برتر براي مشتري در صنايع غذايي شهرك صنعتي توس مشهد پرداختند. جامعه آماري شركت هاي فعال در صنايع غذايي شهرك توس مشهد مي باشد و حجم نمونه 95 شركت صنايع غذايي است كه در زمينه توليد و عرضه محصولات غذايي فعاليت مي كنند. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه محقق ساخته و براي تجزيه و تحليل داده ها از آمار توصيفي و در سطح استنباطي براي بررسي فرضيه ها از نرم افزار SMARTPLS استفاده شده است. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه تاثير مستقيم قابليت هاي بازاريابي بر عملكرد بازار بيشتر از تاثير غير مستقيم قابليت هاي بازاريابي بر عملكرد بازار از طريق متغيير واسطه خلق ارزش برتر براي مشتري مي باشد. فیض و همکاران (1391) تحقیق با موضوع تأثير قابليت های بازاریابی بر پيامدهای عملکردی شرکت های کوچک و متوسط کارآفرین انجام دادند. در این پژوهش تأثیر قابلیت های بازاریابی بر روی عملکرد شرکت های کوچک و متوسط و همچنین بقای آنها با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری بررسی شده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است و بر اساس هدف نیز کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه پرسنل، کارشناسان و مدیران شرکت مواد غذایی تهران همبرگر به تعداد981 نفر است، که نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شده است و با استفاده از جدول مورگان921 نفر انتخاب گشتند که 921 پرسشنامه جمع آوری شد. پس از جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه به بررسی و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده پرداخته شد که نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت قابلیتهای بازاریابی بر پیامدهای عملکردی و بقای شرکت های کوچک و متوسط است. 2-6-2- تحقیقات خارجی ورهید و مورگان(2005) در مطالعه خود نتیجه گرفتند که شرکت‌ها قابلیت هایشان را برای انتقال منابع به خروجی‌ها بر مبنای استراتژی‌های بازاریابی خود به‌کار می‌برند و چنین قابلیت هایی با عملکردشان در ارتباط است و عملکرد آنها را بهبود میدهد. سانگ و همکاران(2008) در مطالعه خود به این نتیجه رسید که قابلیت های بازاریابی به‌ عنوان یک منبع مهم برای افزایش مزیت‌های رقابتی یک شرکت به‌حساب می‌آید. همچنین پلامیتر(2007) در مقاله خود از چارچوب RBV به طور گسترده برای تحلیل عملکرد، در زمینه درک تعامل بین بازاریابی و سایر قابلیت های اساسی و تاثیر آن بر عملکرد و همچنین برای درک عملکرد روابط درون سازمانی به‌کار گرفته است. او مطرح می کند که که یک ارتباط مهمی ‌بین قابلیت ها و عملکرد وجود دارد. دی(1994) به این نتیجه دست یافته است که توسعه قابلیت های بازاریابی یکی از راه های اصلی برای دستیابی به کسب مزیت رقابتی است. قابلیت های بازاریابی طبق مطالعات او به عنوان قابلیت های کلیدی مؤثر بر روی عملکرد شناخته شده اند که شرکت می تواند با بهره گیری از این قابلیت ها باعث ارائه ارزش بهتر به مشتریان شود. سانگ(2005) معتقد است که فرایند یکپارچه سازی قابلیت ها منجر به عملکرد برتر میشود؛ زیرا ادغام شایستگیها و قابلیت ها کمبود منابع را پوشش میدهند. نیرومند و همکارانش (2012) در یک مطالعه در خصوص تاثیر قابلیت های بازاریابی و عملیاتی و تنوع محصول و استراتژی های تنوع بین المللی بر عملکرد مالی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران دریافتند که قابلیت های بازاریابی و قابلیت های عملیاتی تاثیر مثبت بر روی عملکرد مالی شرکتها دارند. استین کمپ و همکارانش اظهار داشتهاند که قابلیت های بازاریابی به عنوان تواناییهایی محسوب می گردند که شرکت با استفاده از آنها اقدام به کشف نیازهای مشتری میکند و پاسخ خود را از طریق برنامه ریزی در فعالیت های بازاریابی، سرمایه گذاری و اجرا (اقدام به سرمایه گذاری) ارائه میدهد. این مفهوم بیانگر توانایی یک شرکت برای استفاده از دانش ضمنی در مورد نیازهای بازار و مشتریان است که شرکت با پیشبینی سریع و پاسخگویی به آن در روندهای برتری نسبت به رقبا پیشی میگیرد و باعث افزایش بقای خود می شود (فیض، 1391). وانتائو و همکارانش (2014) در یک مطالعه در خصوص رابطه بین قابلیتهای بازاریابی و عملیاتی بر روی عملکرد مالی شرکتهای خرده فروشی انگلیس دریافتند قابلیت های عملیاتی تاثیر مثبت بر روی عملکرد مالی شرکتها دارند و قابلیت های بازاریابی تاثیر مثبتی بر عملکرد مالی نداشته و نیز به این نتیجه رسیدند که قابلیت بازاریابی تاثیر معنی داری بر قابلیت عملیاتی دارد. فصل سومروش تحقیق 3-1- مقدمه یکی از اساسيترين و حساسترين مرحله در انجام پژوهش، روش تحقیق ميباشد. روش پژوهش، مجموعهای از قواعد، ابزار و راه های معتبر«قابل اطمینان» و نظام یافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است (سروش، 1376). انتخاب روش تحقیق، به هدف ها و ماهیت موضوع پژوهش و امکانات اجرایی آن بستگی دارد، بنابراین هنگامی می توان در مورد روش بررسی و انجام یک تحقیق تصمیم گرفت که ماهیت، موضوع و اهداف آن مشخص باشد. به عبارت دیگر، هدف از انتخاب روش تحقیق آن است که محقق مشخص نماید چه شیوه و روشی را آغاز کند تا او را هر چه دقیقتر، آسانتر و سریعتر در دستیابی به پاسخ یا پاسخ هایی که برای پرسش تحقیق در نظر گرفته شده، یاری نماید (خاکی، 1384:1). بنابراین در این فصل، با توجه به هدف اصلی تحقیق و سایر موارد، ابتدا به تشریح مسأله تحقیق و سپس فرضیه تحقیق می پردازیم. در ادامه روش آزمون فرضیه، تعریف متغیرهای تحقیق، جامعه آماری، نمونه آماری و سایر موضوعات مربوط تشریح میشود. 3-2- روش تحقیق هدف از انتخاب روش تحقیق این است که مشخص نمائیم برای بررسی موضوعی خاص چه روش تحقیقی لازم است و محقق چه روش و شیوهای را اتخاذ کند تا او هرچه دقیقتر و سریعتر به پاسخهای تحقیق مورد نظر دست یابد. از اصطلاح روش تحقیق معنای خاص و متمایزی در متون علمی استنباط می شود که یکی از تعاریف جامع بصورت زیراست: روش تحقیق مجموعهای از قواعد، ابزار و راههای معتبر و نظام یافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است. هر تحقیق، تلاشی سیستماتیک و روشمند به منظور دست یافتن به پاسخی است که راه حلی برای یک مساله است؛ که بر این اساس، تحقیقات صورت گرفته را بر اساس هدف از انجام تحقیق میتوان طبقه بندی نمود (خاکی، 1388:2). به طور کلی روش های تحقیق را میتوان با توجه به دو ملاك الف) هدف تحقیق و ب) نحوه گردآوری دادهها، تقسیم کرد. الف) دسته بندی تحقیقات بر حسب هدف تحقیقات علمی بر اساس هدف تحقیق به سه دسته تقسیم میشود : بنیادی، کاربردی و تحقیق و توسعه. ب) دسته بندی تحقیقات بر حسب نحوه گردآوری داده ها تحقیقات علمی را براساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز (طرح تحقیق) میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد: تحقیق توصیفی(غیرآزمایشی) تحقیق آزمایشی تحقیق توصیفی: شامل مجموعه روشهایی است که هدف آنها توصیف کردن شرایط با پدیدههای مورد بررسی است. اجرای تحقیق توصیفی میتواند صرفا برای شناخت بیشتر شرایط موجود برای یاری دادن به فرآیند تصمیم گیری باشد. این تحقیقات را میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد: تحقیق پیمایشی تحقیق همبستگی اقدام پژوهی بررسی موردی تحقیق پس رویدادی (علّی- مقایسهای) اين پژوهش بر اساس هدف از نوع تحقيقات کاربردی بوده و براساس نحوه جمع‌آوری داده‌ها می‌توان آن را در گروه تحقيقات پيمايشی قرار داد؛ که در آن به مطالعه وابستگی متغیر وابسته با یک یا چند متغیر دیگر پرداخته می‌شود. 3-3- جامعه آماری برای درک و روشن شدن هدف هر پژوهش ابتدا باید جامعه مورد مطالعه تعریف شود. در هر بررسی آماری، جامعه، مجموعه ای است که میخواهیم درباره آن استنباطی به عمل آوریم. جامعه ترکیبی از تمام مواردی است که با خصوصیت مشخصی تطبیق می کنند. جامعه باید بر حسب محتوی، حدود و زمان تعیین شود. حدود هر جامعه پژوهش بر پایه تعریفی که از آن ارائه میشود، مشخص می گردد و تعریف با تلفیق ویژگی های مشترکی که عناصر هر جامعه داراست و برای پژوهش مهم و قابل توجه اند، بیان میشود. جامعه آماری مورد مطالعه عبارتست از کلیه شرکتهای پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران. 3-4- روش نمونه گیری و اندازه نمونه نمونه و نمونه گیری از مهمترین مباحث در آمار اجتماعی است. چه از طرفی با توجه به وسعت جمعیت یا موضوعات مورد مطالعه، محقق ناچار است به نمونه گیری بپردازد. از طرفی دیگر، اعتماد یافته های یک تحقیق با صحت نمونهگیری آن سنجیده میشود تا آنجایی که به نظر والیس و روبرتز دو مفهوم اساسی در آمار اجتماعی، نمونه و جامعه آماری می باشند (ساروخانی، 1381). در این تحقیق نمونه با استفاده از روش حذفی سیستماتیک و به صورت غیر تصادفی انتخاب شده است. بدین صورت که تمامی شرکتهایی که در دوره مورد مطالعه (سالهای 1387 الی 1392) به صورت فعال و مستمر در بورس حضور داشتهاند و جزء شرکتهای هلدینگ و سرمایهگذاری، بیمه و بانک نبودهاند و سال مالی آنها به 29 اسفند ختم میشود نمونه آماری تحقیق را تشکیل میدهند. بنابراین نمونه تحقیق برابر است با 90 شرکت. جدول3-1- مراحل نمونه گیری 616تعداد کل شرکتها274شرکتهایی که سال مالیشان غیر از 29 اسفند بوده است30شرکتهای فعال در حوزهی خدماتی بیمه و بانک19شرکتهای فعال در حوزهی خدماتی سرمایه گذاری و هلدینگ120شرکتهایی که در دوره زمانی مورد مطالعه به طور مستمر حضور نداشتهاند83شرکتهایی که دادههایشان را به طور کامل ارائه نکردهاند90شرکتهای انتخاب شده جهت نمونهی نهایی تحقیق 3-5- ابزار گردآوری دادهها ابزارهای قابل توجه تحقیق، در اصل نرم افزارهای کاربردی مورد استفاده می باشند. از جمله نرم افزار ره آورد نوین3 به عنوان پایگاه داده، نرم افزار صفحه گسترده اکسل و نرم افزار آماری ایویوز. 3-6- روش تجزیه و تحلیل داده ها تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی است و بر حسب روش و ماهیت از نوع تحلیل کمی مبتنی بر روابط علی بین متغیرهاست که در آن به مطالعه وابستگی متغیر وابسته با یک یا چند متغیر دیگر می پردازد. داده های مورد نیاز تحقیق از مشاهده اسناد مربوط به صورتهای مالی شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران گردآوری می شود. به منظور تلخیص داده‌ها، ابتدا نسبت‌های مورد نظر با استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده برای تک تک شرکت‌ها و هریک از سال‌های مورد آزمون محاسبه شدند. کلیه فعالیت‌های مربوط به عملیات تلخیص با استفاده از نرم افزار Excel انجام شده و سپس با استفاده از نرم افزار Eviews7 اقدام به آزمون فرضیات خواهد شد. تجزیه و تحلیل دادهها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی صورت میگیرد. در آمار توصیفی وضعیت جمعیت شناختی نمونهها تجزیه و تحلیل میشود و در آمار استنباطی به بررسی فرضیات و مدل تحقیق میپردازیم. جهت بررسی معناداری روابط بین متغیرهای تحقیق از آماره t و جهت بررسی معناداری مدل از آماره F بهره میگیریم. بررسی آماره دوربین واتسون نیز جهت بررسی خودهمبستگی بین پسماندهای مدل ضروری میباشد. ضریب تعیین نیز قدرت کارایی مدل را نشان میدهد که مورد بررسی قرار میگیرد. روش حداقل مربعات معمولی(OLS) روش حداقل مربعات معمولی به کارل فردریک گوس ریاضیدان نامی آلمان، نسبت داده می‌شود. روش مزبور مجموع مربعات جملات پسماند را کمینه می‌نماید. روش OLS تخمین زننده‌هایی را ارائه می‌کند که خطی، بدون تورش و در بین تمام تخمین زننده‌های خطی و بدون تورش، دارای حداقل واریانس باشد. 3-7- مدل ریاضی تحقیق مدلهای تحقیق از روابط مورد مطالعه وانتائو و همکاران (2014) الهام گرفته است. مدلهای مربوط به فرضیه شماره1: ROAit = α0 + α1 MCit + ɛit ROEit = α0 + α1 MCit + ɛit مدلهای مربوط به فرضیه شماره2: ROAit = α0 + α1 OCit + ɛit ROEit = α0 + α1 OCit + ɛit مدلهای مربوط به فرضیه شماره3: OCit = α0 + α1 MCit + ɛit 3-8- متغیرهای تحقیق متغیرهای وابسته دو متغیر بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام شاخصهای مناسبی جهت سنجش عملکرد مالی به شمار میرود. این دو متغیر، متغیرهای وابسته مربوط به دو فرضیه اول و دوم هستند و متغیر وابسته مربوط به فرضیه سوم عبارتست از قابلیت عملیاتی(OC). ROE: بازده دارایی ها. ROA: بازده حقوق صاحبان سهام. متغیرهای مستقل MC (قابلیت بازاریابی): این متغیر عبارتست از هزینه های عمومی، فروش و ادرای (سهم هزینههای بازاریابی). OC (قابلیت عملیاتی): این متغیر عبارتست از داراییهای مشهود (هزینه سرمایه). 3-9- روش آماری مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده ها برای برازش مدل تحقیق از روش دادههای تلفیقی ایستا بهره میگیریم. بررسی فرضیات تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی ساده انجام خواهد شد. قبل از بررسی فرضیات جهت مطلوب بودن وضعیت دادهها، فروض کلاسیک مرور میشود. لازم به ذکر است با توجه به این که جهت برازش مدل از دادههای ترکیبی یا پنل دیتا استفاده میگردد، به همین جهت علاوه بر آزمونهای مورد نیاز در فروض کلاسیک، از آزمون چاو و در صورت نیاز آزمون هاسمن نیز بهره میبریم. تحقیق حاضر، رابطه بین متغیرهای مورد مطالعه را در چند مقطع وچند دوره زمانی مورد بررسی قرارمی دهد .به عبارت دیگر با تلفیقی از دوره های زمانی و مقاطع مواجه هستیم. بنابراین برای بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق به منظور تخمین مدل های پژوهش ازتکنیک دادههای ترکیبی با اثرات ثابت استفاده شده است. ضرورت استفاده ازاین تکنیک که دادههای سری زمانی و مقطعی را باهم ترکیب می کند، بیشتر به خاطر افزایش تعداد مشاهدات، بالابردن درجه آزادی، کاهش ناهمسانی واریانس وکاهش همخطی میان متغیرهاست. لذا باید ابتدا بررسی شود که آیا بین مقاطع، ناهمگنی یا تفاوتهای فردی وجود دارد یاخیر؟ درصورت وجود ناهمگنی ازروش دادههای تابلوییpanel و در غیر این صورت ازروش دادههای تلفیقی pooling بارویکرد حداقل مربعات معمولی ols برای تخمین مدل استفاده میگردد. برای این منظورآزمون F لیمر انجام میگیرد. در این آزمون فرضیه H0 یکسان بودن عرض از مبدأها (داده های تلفیقی) درمقابل فرضیه مخالفH1، ناهمسانی عرض ازمبدأها (داده های تابلویی) قرارمیگیرد (هاشمی، 1376). از طریق آزمون هاسمن ثابت یا تصادفی بودن تفاوتهای واحدهای مقطعی محاسبه می شود. برای اینکه بتوانیم بین مدلهای اثرات ثابت و اثرات تصادفی ازنظر توضیح دهندگی متغیر وابسته مقایسهای انجام دهیم، ازاین آزمون استفاده میکنیم. درآزمون هاسمن فرضیه صفر این است که هیچ همبستگی میانai و xi وجود ندارد( مدل اثرتصادفی)؛ وفرض مقابل آنai وxi همبستگی وجود دارد (مدل اثرثابت)(اشرفزاده ومهرگان، 1376). همچنین به منظور بررسی وجود خود همبستگی ازآماره دوربین واتسون استفاده میگردد. 3-10- ماهیت و منابع داده ها برای تحلیل اقتصاد سنجی صحت هر تحلیل اقتصادسنجی سرانجام به قابلیت دسترسی به داده های صحیح بستگی خواهد یافت( گجراتی، 1387). برای تحلیل های تجربی عموماً سه نوع داده قابل دسترس است: سریهای زمانی : داده های سری زمانی، داده هایی هستند که در طی یک دوره زمانی جمع آوری می شوند. مانند: داده های تولید ناخالص ملی(GNP)، اشتغال و بیکاری. مقطعی : دادههای مقطعی بر اساس یک یا چند متغیر در یک زمان مشخص جمعآوری میشوند. مانند: سرشماری ده ساله جمعیت توسط اداره سرشماری. ترکیبی یا مرکب (یعنی ترکیبی از سریهای زمانی و مقطعی) : در دادههای مرکب، عناصر هر دو دسته دادههای مقطعی و سریهای زمانی وجود دارد. نوع ویژهای از دادههای مرکب وجود دارد که دادههای طولی یا گزینشی و همچنین دادههای جزئی نامیده میشود (گجراتی، 1387). در این پژوهش از دادههای ترکیبی در تحلیل مساله پژوهشی استفاده میشود. فصل چهارمتجزیه و تحلیل داده 4-1- مقدمه يافته‌ها و دستاوردهاي پژوهش اطلاعات واقعي است كه از فرآيند پژوهش علمي به دست آمده است. داده هاي تحقيق تنها آمارهاي کمي ما و اطلاعات خام و غير تجربي ما هستند که با توجه به اهداف و فرضيه هاي تحقيق تفسير و به يافته هاي تحقيق تبديل مي شوند. دراین پژوهش به بررسی رابطه بین رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 6 ساله (1387-1392) پرداخته می شود. در فصل سوم به مطالعه و بررسی روش تجزیه و تحلیل داده های تحقیق پرداختیم. در این فصل به تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهایEXCEL و EVIEWS در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی می پردازیم. ابتدا آماره های توصیفی را بررسی می کنیم، سپس پایایی متغیرهای تحقیق را مورد مطالعه قرار می دهیم و در نهایت به بررسی فرضیات تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی ساده می پردازیم. 4-2- توصیف متغیرهای تحقیق میانگین، میانه، حداکثر و حداقل داده ها، انحراف معیار، کشیدگی و چولگی و آماره جارک برا، شاخص هایی هستند که محقق جهت بررسی آمار توصیفی مورد بررسی و مطالعه قرار می دهد. 4-2-1- توصیف آماری متغیرهای تحقیق جدول4-1- توصیف آماری متغیرهای تحقیق MCOCROAROEشرح106604.8397551915.5138037.22257میانگین30159.50737830.512.9750035.37500میانه502113208E+1.4863.13000442.7100بیشترین مقدار2325.00024012.0016.06000-105.7300-کمترین مقدار370093.61431266611.3395928.40422انحراف معیار8.5346546.4774161.0733086.348270چولگی89.9431851.080414.39050088.98758کشیدگی 4-3- آمار استنباطی 4-3-1- آزمون پایایی پایایی متغیرهای تحقیق، از طریق آزمون ریشه واحد سنجیده می شود. جدول4-2- آزمون ریشه واحد آزمون ریشه واحد داده های پانلفرضیه صفر: ریشه واحد وجود داردآمارهسطح معنی داریبازده دارایی ها7.83245-0.000بازده حقوق صاحبان سهام3.40068-0.000قابلیت بازاریابی6.25719-0.000قابلیت عملیاتی9.67929-0.000 تمامی متغیرها در سطح ایستا هستند و فرضیه صفر مبتنی وجود ریشه واحد و غیر ایستا (نامانا) بودن متغیرها در سطح اطمینان 95% رد میشود. بنابراین مشکل رگرسیون کاذب وجود ندارد. 4-3-2- آزمونهای چاو و هاسمن با توجه به نوع دادهها که به صورت ترکیبی میباشند، ابتدا آزمونهای چاو و هاسمن را انجام ميدهيم. جدول4-3- آزمون های چاو و هاسمن متغیر وابستهسطح معناداری آزمون چاوسطح معناداری آزمون هاسمنمدل برازش مدلROA0.0000.840مدل پنل با اثرات تصادفی- مقطعیROE0.0000.335مدل پنل با اثرات تصادفی- مقطعیOC0.0000.000مدل پنل با اثرات ثابت- مقطعی همانطور که مشاهده می گردد مقدار سطح معناداری آماره آزمون چاو در تمامی مدلها کمتر از 0.05 است و فرضیه صفر رد میگردد. بنابراین برای فرضیات تحقیق، مدل Panel به عنوان مدل برتر انتخاب میشود( مدل اثرات ثابت به عنوان مدل ارجح انتخاب میگردد). حال می بايست جهت بررسی مدل اثرات ثابت در مقابل مدل اثرات تصادفی نتایح آزمون هاسمن را بررسی نمود که سطح معناداری آماره آزمون هاسمن برای فرضیات با متغیرهای وابسته ROA و ROE بیشتر از 0.05 به دست آمد و نتیجتا برای این فرضیات، مدل پنل با اثرات تصادفی انتخاب گردید. و نیز مقدار سطح معناداری آماره آزمون هاسمن در مدل فرضیه سوم کمتر از 0.05 به دست آمد و در نهایت مدل پنل با اثرات ثابت برای این فرضیه انتخاب گردید. 4-3-3- بررسی فرضیات تحقیق الف) فرضیه اول: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با عملکرد مالی است. زیر فرض اول فرضیه اول: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با بازده دارایی ها است. H0: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با بازده دارایی ها نیست. H1: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با بازده دارایی ها است. مدل رابطه: ROAit = α0 + α1 MCit + ɛit نتیجه برازش مدل جدول4-4- بررسی زیر فرض اول فرضیه اول متغیر وابسته: ROAمتغیرهاضریبآماره tسطح معناداریC15.4445714.962050.0000MC07E-6.490.3948040.6931آماره های وزنیضریب تعیین0.000357سطح معنی داری آماره F0.661389ضریب تعیین تعدیل شده0.000301آماره دوربین واتسون1.524541 با توجه به مقادیر آماره t به دست آمده از نتایج برازش مدل، مشخص می شود که فقط ضریب ثابت رابطه معناداری با متغیر وابسته دارد و قابلیت بازاریابی رابطه معناداری با متغیر وابسته ندارند؛ چرا که مقدار آماره t مربوط به این متغیر کمتر از قدرمطلق 2 است. آماره دوربین واتسون در سطح مطلوبی است و خودهمبستگی بین پسماندهای مدل مشاهده نمی گردد. نتیجتا فرضیه صفر رد نمی شود و رابطه معناداری بین متغیر مستقل و وابسته وجود ندارد. زیر فرض دوم فرضیه اول: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با بازده حقوق صاحبان سهام است. H0: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با بازده حقوق صاحبان سهام نیست. H1: قابلیت بازاریابی دارای رابطه مثبت با بازده حقوق صاحبان سهام است. مدل رابطه: ROEit = α0 + α1 MCit + ɛit نتیجه برازش مدل جدول4-5- بررسی زیر فرض دوم فرضیه اول متغیر وابسته: ROEمتغیرهاضریبآماره tسطح معناداریC37.1334420.820380.0000MC07E-8.360.1520780.8792آماره های وزنیضریب تعیین0.000077سطح معنی داری آماره F0.838741ضریب تعیین تعدیل شده0.000072آماره دوربین واتسون1.545489 در این فرضیه نیز مقادیر آماره t به دست آمده از نتایج برازش مدل، نشان میدهد که فقط ضریب ثابت رابطه معناداری با متغیر وابسته دارد و قابلیت بازاریابی رابطه معناداری با متغیر وابسته ندارد و مقدار آماره t مربوط به این متغیر کمتر از قدرمطلق 2 است. آماره دوربین واتسون در سطح مطلوبی است و خود همبستگی بین پسماندهای مدل مشاهده نمیگردد. نتیجتا فرضیه صفر رد نمی شود و رابطه معناداری بین متغیر مستقل و وابسته وجود ندارد. ب) فرضیه دوم: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با عملکرد مالی است. زیر فرض اول فرضیه دوم: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با بازده دارایی ها است. H0: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با بازده دارایی ها نیست. H1: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با بازده دارایی ها است. مدل رابطه: ROAit = α0 + α1 OCit + ɛit نتیجه برازش مدل جدول4-6- بررسی زیر فرض اول فرضیه دوم متغیر وابسته: ROAمتغیرهاضریبآماره tسطح معناداریC15.4507014.954630.0000OC08E-1.590.3253040.7451آماره های وزنیضریب تعیین0.000277سطح معنی داری آماره F0.699698ضریب تعیین تعدیل شده0.000158آماره دوربین واتسون1.522572 در این مدل نیز رابطه معناداری بین متغیر مستقل و وابسته مشاهده نشد و فرضیه صفر رد نمی شود. اما مانند فرضیات قبل آماره t مربوط به ضریب ثابت بیشتر از قدرمطلق 2 است و در نتیجه ضریب ثابت رابطه معناداری با متغیر وابسته دارد. آماره دوربین واتسون در سطح مطلوبی است (برابر با 1.52). زیر فرض دوم فرضیه دوم: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با بازده حقوق صاحبان سهام است. H0: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با بازده حقوق صاحبان سهام نیست. H1: قابلیت عملیاتی دارای رابطه مثبت با بازده حقوق صاحبان سهام است. مدل رابطه: ROEit = α0 + α1 OCit + ɛit نتیجه برازش مدل جدول4-7- بررسی زیر فرض دوم فرضیه دوم متغیر وابسته: ROEمتغیرهاضریبآماره tسطح معناداریC37.3725420.977610.0000OC08E-3.770.242004-0.8089آماره های وزنیضریب تعیین0.000225سطح معنی داری آماره F0.728004ضریب تعیین تعدیل شده0.000163آماره دوربین واتسون1.544488 مشاهده میشود که متغیر مستقل دارای آماره t کمتر از قدرمطلق 2 بوده و رابطه معناداری بین آن و متغیر وابسته مشاهده نمیشود. نتیجتاً فرضیه صفر رد نمیشود. آماره دوربین واتسون بین 1.5 و 2.5 است که نشان میدهد خودهمبستگی وجود نداشته و رگرسیون کاذب وجود ندارد. ج) فرضیه سوم: قابلیت بازاریابی دارای رابطه معنی داری با قابلیت عملیاتی است. H0: قابلیت بازاریابی دارای رابطه معنی داری با قابلیت عملیاتی نیست. H1: قابلیت بازاریابی دارای رابطه معنی داری با قابلیت عملیاتی است. مدل رابطه: OCit = α0 + α1 MCit + ɛit نتیجه برازش مدل جدول4-8- بررسی فرضیه سوم متغیر وابسته: OCمتغیرهاضریبآماره tسطح معناداریC11197567.7171040.0000MC0.946842-2.169020-0.0310AR(2)1.97345941.560.0000ضریب تعیین0.986949سطح معنی داری آماره F0.000ضریب تعیین تعدیل شده0.982517آماره دوربین واتسون2.595803 نتایج پس از رفع خود همبستگی نشان داد که آماره t مربوط به متغیر قابلیت بازاریابی و ضریب ثابت دارای مقادیری بیش از قدرمطلق 2 است و رابطهی معناداری بین آن ها و متغیر وابسته مشاهده میشود. بنابراین فرضیه صفر مورد پذیرش قرار نمیگیرد. همچنین مقدار آماره دوربین واتسون در سطح مطلوبی قرار دارد. فصل پنجمنتیجه گیری و پیشنهادات 5-1- مقدمه در فصل های پیشین، مباحث نظری تحقیق، متدولوژی و نتایج به دست آمده از جمع آوری و تجزيه و تحليل آماري داده هاي تحقيق به تفصيل ارائه گرديد. در اين فصل نتايج حاصل از تجزيه و تحليل هايي كه در فصل قبل انجام شد، درجهت قبول يا رد فرضيات تحقيق كه برخواسته از اهداف تحقيق بوده است، ارائه مي شود. در نهايت پيشنهاداتي براي پژوهش هاي بعدي ارائه خواهد شد. 5-2- چکیده ای از ماهیت و تحلیل های پژوهش ديدگاه مبتني بر منابع شركت (RBV) عملكرد مالي برتر را به منابع سازماني و تواناييها نسبت ميدهد. قابليتها به طور گسترده به عنوان "بستهاي پيچيده از مهارتها و دانش انباشته شده كه شركتها را قادر به هماهنگ كردن فعاليتها و استفاده از داراييهاي خود ميكند" تعريف ميشود. هدف این تحقیق بررسی رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی (با دیدگاه مبتنی بر منابع) در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه نهايي تحقیق با استفاده از روش حذفی سیستماتیک و غیر تصادفی در بازه زمانی 6 ساله، از سال 1387 الی سال 1392 جمعآوری شد. فرضیات تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد بین قابلیت های عملیاتی و بازاریابی با عملکرد مالی رابطه معناداری وجود ندارد. اما قابلیت بازاریابی تاثیر معناداری بر قابلیت عملیاتی دارد. 5-3- نتایج حاصل از آزمون فرضیه الف) فرضیه اول در فرضیه اول رابطه بین قابلیت بازاریابی با عملکرد مالی بررسی شد. و از آنجایی که عملکرد مالی با استفاده از دو متغیر نرخ بازده داراییها و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام مورد بررسی قرار گرفت، فرضیه اول به صورت دو زیر فرض 1 و 2 مورد بررسی قرار گرفت. در زیر فرض اول رابطه قابلیت بازاریابی با بازده دارایی ها بررسی شد. با توجه به مقادیر آماره t به دست آمده از نتایج برازش مدل، مشخص شد که فقط ضریب ثابت رابطه معناداری با متغیر وابسته دارد و قابلیت بازاریابی رابطه معناداری با متغیر وابسته ندارند؛ چرا که مقدار آماره t مربوط به این متغیر کمتر از قدرمطلق 2 است. آماره دوربین واتسون در سطح مطلوبی است و خود همبستگی بین پسماندهای مدل مشاهده نشد. نتیجتا فرضیه صفر رد نشده و رابطه معناداری بین متغیر مستقل و وابسته وجود ندارد. در زیر فرض دوم رابطه قابلیت بازاریابی با بازده حقوق صاحبان سهام بررسی شد. در این فرضیه نیز مقادیر آماره t به دست آمده از نتایج برازش مدل، نشان داد که فقط ضریب ثابت رابطه معناداری با متغیر وابسته دارد و قابلیت بازاریابی رابطه معناداری با متغیر وابسته ندارد و مقدار آماره t مربوط به این متغیر کمتر از قدرمطلق 2 است. آماره دوربین واتسون در سطح مطلوبی است و خودهمبستگی بین پسماندهای مدل مشاهده نشد. نتیجتا فرضیه صفر رد نشده و رابطه معناداری بین متغیر مستقل و وابسته وجود ندارد. ب) فرضیه دوم در فرضیه دوم رابطه بین قابلیت عملیاتی با عملکرد مالی بررسی شد. عملکرد مالی از دو بعد بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام مورد مطالعه قرار گرفت. در زیر فرض اول رابطه قابلیت عملیاتی با بازده دارایی ها بررسی شد. در این مدل نیز رابطه معناداری بین متغیر مستقل و وابسته مشاهده نشد و فرضیه صفر رد نمی شود. اما مانند فرضیات قبل آماره t مربوط به ضریب ثابت بیشتر از قدرمطلق 2 است و در نتیجه ضریب ثابت رابطه معناداری با متغیر وابسته دارد. آماره دوربین واتسون در سطح مطلوبی است(برابر با 2.1). در زیر فرض دوم رابطه قابلیت عملیاتی با بازده حقوق صاحبان سهام بررسی شد. مشاهده شد که متغیر مستقل و ضریب ثابت دارای آماره t کمتر از قدرمطلق 2 بوده و رابطه معناداری بین آنها و متغیر وابسته وجود ندارد. نتیجتاً فرضیه صفر رد نشد. آماره دوربین واتسون بین 1.5 و 2.5 است که نشان میدهد احتمال رگرسیون کاذب رفع شده است. ج) فرضیه سوم در فرضیه سوم رابطه بین قابلیت بازاریابی با قابلیت عملیاتی بررسی شد. نتایج نشان داد که آماره t مربوط به متغیر قابلیت بازاریابی و ضریب ثابت دارای مقادیری بیش از قدرمطلق 2 است و رابطهی معناداری بین آن ها و متغیر وابسته مشاهده می شود. بنابراین فرضیه صفر مورد پذیرش قرار نمی گیرد. همچنین مقدار آماره به دست آمده از آزمون دوربین واتسون در سطح مطلوبی قرار دارد. 5-4- مقایسه نتایج آزمون فرضیه با نتایج پیشین نتایج تحقیق نشان داد بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی رابطه معناداری وجود ندارد. این نتایج با نتایج حاصل از مطالعات پلامیتر (2007)، ورهید و مورگان (2005)، دی (1994)، نیرومند (2012)، وانتائو (2014) (در خصوص قابلیت بازاریابی مطابقت و در مورد قابلیت عملیاتی مغایرت دارد) و سانگ (2005) مغایرت دارد. یکی دیگر از نتایج دقیق این است که قابلیت بازاریابی تاثیر معناداری بر قابلیت عملیاتی دارد و این نتیجه با نتایج ورهید و مورگان(2005)، پلامیتر(2007)، سانگ(2008)، وانتائو (2014) و دی(1994) مطابقت دارد. 5-5- محدودیت های تحقیق اطلاعات در دسترس در خصوص سنجش متغیرها عمدتا کمی بوده اند و دسترسی به اطلاعات کیفی شرکتهای مورد مطالعه در نرم افزار بورسی ره آورد نوین وجود نداشته، لذا عدم دسترسی به اطلاعات کیفی این شرکتها در سالهای مورد مطالعه از محدودیت های تحقیق به شمار می رود. با توجه به متعدد بودن ابعاد قابلیتهای بازاریابی، قابلیت های عملیاتی و نیز ابعاد عملکرد مالی بر اساس دیدگاه مبتنی بر منابع، با توجه به محدودیتهای زمانی، امکان بررسی تمامی ابعاد برای محقق وجود نداشته است. بنابراین محدودیت زمانی از عمدهترین محدودیتهای تحقیق به شمار میرود. 5-6- پیشنهادات تحقیق با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهادهایی برای استفاده از این نتایج به شرح زیر ارائه می گردد. 5-6-1- پیشنهادهایی برگرفته از یافته های پژوهش نتایج تحقیق نشان داد قابلیت های بازاریابی بر قابلیت های عملیاتی تاثیر خواهد داشت. بنابراین پیشنهاد میشود فرایندهای بازاریابی و نیازهای افراد و بازار را به صورت اصولی شناسایی نموده و در جهت آگاه کردن افراد نسبت به این نیازها، راههای اصولی بازاریابی و معرفی محصول شناسایی شود و مراحل بازاریابی پس از بررسی زیرساختها و امکانات تکنولوژی به صورت دقیق اجرا گردد. همچنین پیشنهاد میشود قبل از پیادهسازی فرایند بازاریابی منابع اولیه، امکانات و تجهیزات مورد نیاز جهت افزایش تولید محصول و یا تولید محصول جدید شناسایی و تخمین زده شود تا با افزایش درخواست، این درخواست ها به خوبی پاسخ داده شود. 5-6-2- پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی با توجه به این که نتایج تحقیق نشان داد هیچ ارتباطی بین قابلیت های عملیاتی و بازاریابی با عملکرد شرکت وجود ندارد، پیشنهاد میشود در تحقیقات آتی سایر ابعاد عملکرد مالی و قابلیت های بازاریابی و عملیاتی شرکت مورد مطالعه قرار گیرد که در صورت وجود رابطه غیر مستقیم بین متغیرهای تحقیق، این روابط مشخص شود و نوع عملکرد و مزایای و معایب قابلیت های عملیاتی و بازاریابی در ارتباط با عملکرد سازمان به وضوح روشن گردد. موضوع تحقیق پیشرو رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با دیدگاه مبتنی بر منابع است. بنابراین پیشنهاد میشود این موضوع در تحقیقات آتی با رویکر مصارف نیز مورد بررسی قرار گیرد. پیشنهاد میشود در تحقیقات آتی متغیرهای قابلیت عملیاتی و بازاریابی با استفاده از پرسشنامه و روشهای مالی رفتاری از بعد کیفی نیز مورد آزمون قرار گیرند. در تحقیقات آتی تلاش شود تا با مشاوره اساتید گرامی، سایر متغیرهای موثر در دنیای واقعی را وارد مدل نمود تا به نتایجی نزدیک به دنیای واقعی رسید و ضریب تعیین را تقویت نمود. منابع منابع فارسی آتی نگر، (1385)، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، (دسترسی در تاریخ:10/05/1391): &kind=3826&_ref=0.301948.http://www.parsatinegar.com/Farsi/View.asp?id= ابزری، م.، صمدی، س.، تیموری، ه.، (1386). بررسی عوامل موثر بر ریسک و بازده سرمایه گزاری در محصولات مالی. نشریه روند، 123-152. BIBLIOGRAPHY \l 1065 احمدي زاد، آ.، اخوان حجازي، س. م.، صبور طينت، ا. ح.، (1390). به كارگيري مدل بلوغ قابليت هاي بازاريابي به منظور ارزيابي فرآيندهاي بازاريابي در شرکت ایران ترانسفو. علمي- پژوهشي تحقيقات بازاريابي نوين، 41-60. اکبری، ف.، (1374). تجزیه و تحلیل صورت های مالی، انتشارات سازمان حسابرسی، نشریه شماره 69. بازگیر، م.، (1384). رابطه نرخ بازده دارایی ها و نرخ تورم در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران. پی نوو، ر.، (1383). مدیریت مالی جلد اول و دوم. ترجمه علی جهان خانی و علی، پارسائیان، چاپ نهم-انتشارات سمت. حاجیپور، ب.، درزیان عزیزی، ع. ه.، و شمسی گوشکی، س.، (1391). تبیین استراتژی محصول- بازار و قابلیت های بازاریابی شرکت بر عملکرد بازار، کاوش های مدیریت بازرگانی، سال چهارم، شماره 7، 54-87. حمیدی زاده، م.ر.، خیرخواه عسگرآباد، م.ر.، (1391). بررسی تأثیر قابلیت های مدیریت دانش بازاریابی بر عملکرد سازمان در صنعت پتروشیمی ایران، نشریه کاوش های مدیریت بازرگانی، سال چهارم، شماره هشتم، 30-45. حمیدی زاده، م.ر.، حسین زاده شهری، م.، (1385). طراحی مدل شناسایی، ارزیابی و تعیین قابلیت های استراتژیک: پژوهشی در شرکت ایران خودرو، فصلنامه علوم مدیریت ایران، دوره اول، شماره 4، 1-28. خاکی، غ.ر، (1384:1). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی، انتشارات بازتاب، تهران خاکی، غ.ر، (1388:2). روش تحقیق در مدیریت، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، چاپ اول خالقی مقدم، ح.، برزیده، ف.، (1382). ارتباط بین رویکردهای مختلف در اندازهگیری عملکرد مالی شرکتها، مطالعات حسابداری،شماره 2. 83-106. خوش طینت، م.، فلاح جوشقانی، ح.، (1386). تاثیر اهرم مالی بر ضریب واکنش سود. مطالعات حسابداری, 1-26. خیری، ب.، روشنی، ع.، (1392). بررسی نقش میانجی گرایانه قابلیت های بازاریابی در رابطه بین جهت گیری های استراتژیک و عملکرد سازمان: مطالعه موردی در بانک ملی ایران، پژوهشگر، سال دهم، شماره 29، 97-113. دارابي، ر. م. م.، (1390). اثر متغيرهاي نقدينگي، تورم، حفظ سرمايه، توليد ناخالص داخلي بر سودآوري بانك ملت. دانش مالي تحليل اوراق بهادار (مطالعات مالي) ، 139-182. داوری فر، ر.، (1383). بررسی رابطه ارزش افزوده اقتصادی، نرخ بازده دارایی ها و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام در صنعت کانی غیر فلزی در بورس تهران، پایان نامه کار شناسی ارشد، دانشگاه تهران. رضایی دولت آبادی، ح.، خائف الهی، ا. ع.، (1384). مدلی برای تعیین میزان بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار با توجه به قابلیت های بازاریابی در صنایع شیمیایی، فصلنامه مدرس علوم انسانی، دوره 10، شماره 1، 131-161. سارنگ راد، و.، (1390). عوامل موثر بر بازدهی سهام در بورس اوراق بهادار تهران در صنعت پتروشیمی. پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده مدیریت تهران. سکاران، ا.، (1391). روش های تحقیق در مدیریت، تهران. انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی. BIBLIOGRAPHY \l 1065 صادقی، ر.، (2012,258). بازیابی از مرجع تخصصی حسابداران ایران: .http://www.acchesab.net صفوی، ب.، فلاحتی، م.، (1386). بررسی تطبیقی عملکرد مالی شرکت های بیمه ایرانی با شرکت های بیمه خارجی و رتبه بندی آن ها،نشریه بررسی های بازرگانی،شماره 24، 12-19. عادلی، ع.، (1384). ارزیابی عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در برقراری نظم و امنیت شهرستان بم، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم انتظامی عباسقلی پور، م.، (1389).عوامل موثر بر بهبو عملکرد بانک ها، نشریه بانک و اقتصاد، شماره 106. 24-35. عباسی رستمی، ن.، (1393). قابلیت بازاریابی و اهمیت آن در شرکت ها. بازیابی از http//marketing articles.ir. عبده تبریزی، ح.، مشیرزاده و مویدی، (1363)."مدیریت مالی"، انتشارات آگاه، چاپ دوم، ص 42. BIBLIOGRAPHY \l 1065 علوی طبری، س.، علیزاده اقدام، ص.، (1385). پیش بینی بازده سهام با استفاده از نسبت های سودآوری. دانش و پژوهش حسابداری, 56-63. عمارزاده، م.، زارعي، ف.، طوروسيان ، آ.، (1390, 02 24). 7 متغير پيشبيني بازده سهام. بازيابی در 05 25, 1391، از ایران بورس: http://www.irbna.com/education/bourse-trick/35-7----.html فاضلی، ن.، بهرام فر، ن.، (1382). بررسی رابطه شاخص های نقدینگی و نرخ بازده مورد انتظار. بورس اوراق بهادار, 46-55. فیض، د.، نعمتی، م. ع.، جبلی جوان، ا.، و زنگیان، س.، (1391). تأثیر قابلیت های بازاریابی بر پیامد های عملکردی شرکت های کوچک و متوسط کارآفرین (مورد مطالعه: شرکت مواد غذایی تهران همبرگر)، فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، سال اول، شماره 1، 19-28. قاضی زاده، م.، (1390). بررسی و مطالعه اثر قابلیت های بازاریابی و تنوع بخشی بر عملکرد مالی با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ه، بانک مقالات بازاریابی ایران. مهرانی، س.، مهرانی، ک و ح.، (1389). تاثیر مدیریت هزینه و تمایز محصول بر عملکرد مالی بلند مدت،فصلنامه مطالعات حسابداري ،شماره 27 ، 74. مهرانی، س.، رساییان، ا.، (1388). رابطه ارزش افزوده اقتصادی و نسبت های مالی شرکت های تولیدی بورس اوراق بهادار تهران. پژوهشها و سیاستهای اقتصادی , 93-114. نمازي، م.، خواجوي، ش.، (1383).سودمندي متغيرهاي حسابداري در پيش بيني ريسك سيستماتيك شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بررسي هاي حسابداري وحسابرسي، سال يازدهم، شماره 38. نوراللهی، س.، کفاشپور، آ.، حدادیان، ع.ر.،(1392). بررسي تاثير قابليت هاي بازاريابي بر عملكرد بازار به واسطه متغيير خلق ارزش برتر براي مشتري در صنايع غذايي شهرك صنعتي توس مشهد، دومین همایش ملی علوم مدیریت نوین، 1-15. منابع لاتین Akdenzi, M.B., Gonzalez- Padron, T., Calantone, R.J., (2008). An integrated marketing capability benchmarking approach to dealer performance through parametric and nonparametric analyses. Industrial Marketing Management, IMM-06286, pp. 1- 11. Amit, R., Schoemaker, P. J., (1993). Strategic assets and organizational rent. Strategic Management Journal, 14(1), pp. 33-46. Asher Curtis & Melissa F., Lewis, (2010).The comparability of accounting. Available at http://ssrn.com. Balsam, S., & Lipka, R., (1998). Share Prices and Alternative Measures of Earnings Per Share, Accounting Horizons, p. 248. Bausch, A. E., Barbara, W., Blome, M., (2003). Is Market Value-Based Residual Income a Superior Performance Measure Compared to Book Value- Based Residual Income? , Working Paper 2003, No. 1. Justus-liebig-Universitat, p. 2. Blesa, A., Ripolle´s, M., (2007). The influence of marketing capabilities on economic international performance. International Marketing Review, Vol. 25 No. 6, pp. 651-673. Boyer, K. K., Lewis, M. W., (2002). Competitive priorities: Investigating the need for trade-offs in operations strategy. Production and OperationsManagement, 11(1), pp. 9–20. Chang W., Eun Park J., Chaiy, S., (2009). How does crm technology transform into organizational performance? A mediating role of marketing capability. Journal of Business Research. JBR-06874, pp. 1-7. Clarke, W., Daines, & Nadauld. (1990). strategic financial management. Richard D.Irwin Inc. Curtis, B., Alden, J., (2007). The Business Process Maturity Model, BPM & Organizational Maturity, pp. 1-4. Day, G. S., (1994). The capabilities of market driven organizations. Jornal of Marketing, 58, pp.37-51. DeSarbo, W., Di Benedetto, C.A., Song, M., (2007). A heterogeneous resource based view for exploring relationships between firm performance and capabilities, Journal of Modeling in management, 2(2), pp. 103-130. Dosi, G., Nelson, R.R., Winter, S.G., (2002). The nature and dynamics of organizational capabilities. New York, Oxford University Press. Dutta, S., Narashiman, O., Surendra, R., (1999). Success in high technology markets: Is marketing capability critical? Marketing Science, 18(4), pp. 547–568. Foster, G., (1978). Financial statement analysis, Englewood cliffs. NJ: prentice-Hall. Grant, R. B., (1991). A resource based theory of competitive advantage: Implications for strategy formulation. California Management Review, 33(3), pp. 114-135. Gao, G.Y., Zhou, K.Z., Yim, C.K., (2007). On what should firms focus in transitional economies? A study of the contingent value of strategic orientations in China, International Journal of Research in Marketing, 24(1), pp. 3–15. Henderson R., K. Clark., (1990). Architectural innovation: the reconfiguration of existing product technologies and the failure of established firms. Administrative Science Quarterly, Vol 35, pp. 9–30. Hirshleirfer, D., Hou, K., Teoh, S., Zhang, Y., (2004). Do Investors Overvalue Firms with Bloated Balance Sheets?. Journal of Accounting and Economics, 38. pp. 297-331. Jordan, M.C., Lowe, J., Taylor, P., (1998). Strategy and financial policy in UK small firms. Journal of Business Finance and Accounting 25, pp.1-27. Li, D., E. X. N., Li, L. Zhang, (2008). Costly external equity: Implications for asset pricing anomalies, Working paper, University of Michigan. Menguc, B., Auh, S., (2010). Development and return on execution of product innovation capabilities: The role of organizational structure, Industrial Marketing Management, 39, pp. 820-831. Miller, D., (1987). The structural and environmental correlates of business strategy. Strategic Management Journal 8, pp.55-76. Moore M., Fairhurst, A., (2003). Marketing capabilities and firm performance in fashin retailing, Journal of Fashion Marketing and Management.Vol. 7 No. 4, pp. 386-397. Morgan, N.A., Vorhies, D. W., Mason, C. H., (2009:1). Market orientation, marketing capabilities and firm performance, Strategic Management Juornal, 30(8), pp. 909-920 Narsimhan, O., Rajiv, S., Dutta, S., (2006). Absorptive capacity in high technology markets: The competitive advantage of the haves. Marketing Science, 25(5), pp. 510-524. Nath, P., Nachiappan, S., Ramanathan, R., (2008). The impact of marketing capability, operations capability and diversification strategy on performance: a resourcebased view. Industrial Marketing Management. IMM-06300, pp. 1-13. BIBLIOGRAPHY \l 1033 Niromand, M., Majidazar, M., Balaghar, A., (2012). Examination of Effects of Marketing and Operations Capabilities, Product Diversification and International Diversification Strategies on Financial Performances of Firms(Case Study:Production/manufacturing Firms Admitted to the Tehran Stock Exchange). IDOSI Publication, Industrial Marketing Management 43 , PP.251-263. Ortega, M. J. R., Villaverde, P. M. G., (2008). Capabilities and ompetitive tactics influences on performance: Implicationsof the moment of entry. Journal of Business Research, 61, pp. 332-345. Palmatier, R.W., Dant, R. P., Grewal, D., (2007). A comparative longitudinal analysis of theoretical perspectives of inter organizational relationship. Prahalad, C. K., Hamel, G., (1990). The core competence of the corporation. Harvard Business Review, 68(3), pp. 79-91. Porter, M., (1980). Competitive Strategy, Free Press, New York, NY. Porter, M., (1985). Competitive Advantage Creating and Sustaining Superior Performance, Free Press, New York, NY. Porter, M., (1996). What is strategy? , Harvard Business Review, November/December, pp. 61-78. Salaman, G., Asch, D., (2003). Strategy and capability sustaining organizational change. United Kingdom, Blackwell Publishing. Schlingemann, F., Rene, P., Stulz, M., Ralph, M., Walking, A., (2002). .Divestitures and the Liquidity of the Market for Corporate Assest., Journal of financial Economics, 64, pp.117- 144. Shurchuluu, P., (2002).National productivity and competitivenessstrategies for the new millennium. Integrated Manufacturing Systems. Vol. 13 No. 6. Pp.408-441 Smirnova, M., Naudé, P., Henneberg, S.C., Mouzas, S., & Kouchtch, S.P., (2011). The impact of market orientation on the development of relational capabilities and performance outcomes: The case of Russian industrial firms, Industrial Marketing Management, 40, pp. 44 53. Song, M., Nason, R.W., Benedetto, A. D., (2008). Distinctive marketing and information technology capabilities and strategic types: A cross national investigation. Journal of International Marketing, 16(1), pp. 4-38. Song, M., Droge, C., Hanvanich, S., Calantone, R., (2005). Marketing and technology resource complementarity: An analysis of their interaction effect in two environ-mental contexts. Strategic Management Jornal, 26(3), pp. 259-276. Song, M., Benedetto, A.D., Nason, R.W., (2007). Capabilities and financial performance: The moderating effect of strategic type. Journal of the Academy of Marketing Science, Vol. 35, PP. 18-34. Trainor, K., Rapp, A., (2011). Integrating information technology and marketing: An examination of the drivers and outcomes of e-Marketing capability. Industrial Marketing Management, 69, pp.162-174. Tuominen, M., Moller, K., Rajala, A., (1997). Marketing Capability: a nexus of learning-based resources and a prerequisite for market orientation, proceeding of the Annual Conference of the European Marketing Academy, May, pp. 40- 1220. Vorhies D.W., Morgan N.A., (2005). Benchmarking marketing capabilities for sustainable competitive adventage, Jornal of Marketing, Vol. 69, Issue. 1. Vorhies D.W., Morgan, R.E., AutryC.W., (2009:2). Product-market strategy and the marketing capabilities of the firm: impact on market effectiveness and cash flow performance. Strategic Management Jornal, 30, pp. 1310-1334. BIBLIOGRAPHY \l 1033 Wantao, R., Y u, R., (2014). The impacts of marketing and operations capabilities on fi nancial performance in the UK retail sector: A resource-based perspective. elsevier, Industrial Marketing Management 43 , PP.25-31. پیوست ها جدول الف–1- آماره های توصیفی MCOCROAROE Mean 106604.8 3975519. 15.51380 37.22257 Median 30159.50 737830.5 12.97500 35.37500 Maximum 5021132. 1.48E+08 63.13000 442.7100 Minimum 2325.000 24012.00-16.06000-105.7300 Std. Dev. 370093.6 14312666 11.33959 28.40422 Skewness 8.534654 6.477416 1.073308 6.348270 Kurtosis 89.94318 51.08041 4.390500 88.98758 Jarque-Bera 176635.7 55789.96 147.1827 169989.0 Probability 0.000000 0.000000 0.000000 0.000000 Sum 57566606 2.15E+09 8377.450 20100.19 Sum Sq. Dev. 7.38E+13 1.10E+17 69307.99 434865.0 Observations 540 540 540 540 جدول الف–2- ریشه واحد Null Hypothesis: Unit root (common unit root process) Series: ROADate: 01/23/15 Time: 12:04Sample: 1387 1392Exogenous variables: Individual effectsAutomatic selection of maximum lagsAutomatic lag length selection based on MHQC: 0Newey-West automatic bandwidth selection and Bartlett kernelTotal (balanced) observations: 265Cross-sections included: 53 (37 dropped)MethodStatisticProb.**Levin, Lin & Chu t*-7.83245 0.0000 Null Hypothesis: Unit root (common unit root process) Series: ROEDate: 01/23/15 Time: 12:05Sample: 1387 1392Exogenous variables: Individual effectsAutomatic selection of maximum lagsAutomatic lag length selection based on MHQC: 0Newey-West automatic bandwidth selection and Bartlett kernelTotal (balanced) observations: 265Cross-sections included: 53 (37 dropped)MethodStatisticProb.**Levin, Lin & Chu t*-3.40068 0.0003Null Hypothesis: Unit root (common unit root process) Series: MCDate: 01/23/15 Time: 12:07Sample: 1387 1392Exogenous variables: Individual effects, individual linear trendsAutomatic selection of maximum lagsAutomatic lag length selection based on MHQC: 0Newey-West automatic bandwidth selection and Bartlett kernelTotal (balanced) observations: 270Cross-sections included: 54 (36 dropped)MethodStatisticProb.**Levin, Lin & Chu t*-6.25719 0.0000 Null Hypothesis: Unit root (common unit root process) Series: OCDate: 01/23/15 Time: 12:09Sample: 1387 1392Exogenous variables: Individual effects, individual linear trendsAutomatic selection of maximum lagsAutomatic lag length selection based on MHQC: 0Newey-West automatic bandwidth selection and Bartlett kernelTotal (balanced) observations: 270Cross-sections included: 54 (36 dropped)MethodStatisticProb.**Levin, Lin & Chu t*-9.67929 0.0000 جدول الف–3- همخطی MCOCROAROEMC10.79629942019502510.01509392105098217-0.003244724913733174OC0.796299420195025110.004709284051675894-0.03642439557940349ROA0.015093921050982170.00470928405167589410.5151705206560189ROE-0.003244724913733174-0.036424395579403490.51517052065601891 الف–4- ROA جدول الف–4-1- آزمون چاو Redundant Fixed Effects TestsEquation: UntitledTest cross-section fixed effectsEffects TestStatistic  d.f. Prob. Cross-section F13.045272(89,448)0.0000Cross-section Chi-square690.440254890.0000 جدول الف–4-2- آزمون هاسمن Correlated Random Effects - Hausman TestEquation: UntitledTest cross-section random effectsTest SummaryChi-Sq. StatisticChi-Sq. d.f.Prob. Cross-section random0.34877920.8400 Dependent Variable: ROAMethod: Panel EGLS (Cross-section random effects)Date: 01/23/15 Time: 12:00Sample: 1387 1392Periods included: 6Cross-sections included: 90Total panel (balanced) observations: 540Swamy and Arora estimator of component variancesPeriod weights (PCSE) standard errors & covariance (d.f. corrected)VariableCoefficientStd. Errort-StatisticProb.  C15.444571.03225014.962050.0000MC6.49E-071.64E-060.3948040.6931Effects SpecificationS.D.  Rho  Cross-section random9.3558170.6707Idiosyncratic random6.5550760.3293Weighted StatisticsR-squared0.000357    Mean dependent var4.266401Adjusted R-squared0.000301    S.D. dependent var6.544124S.E. of regression6.549034    Sum squared resid23074.74F-statistic0.192053    Durbin-Watson stat1.524541Prob(F-statistic)0.661389Unweighted StatisticsR-squared0.000191    Mean dependent var15.51380Sum squared resid69294.78    Durbin-Watson stat0.441064 Dependent Variable: ROAMethod: Panel EGLS (Cross-section random effects)Date: 01/23/15 Time: 12:00Sample: 1387 1392Periods included: 6Cross-sections included: 90Total panel (balanced) observations: 540Swamy and Arora estimator of component variancesPeriod weights (PCSE) standard errors & covariance (d.f. corrected)VariableCoefficientStd. Errort-StatisticProb.  C15.450701.03317214.954630.0000OC1.59E-084.88E-080.3253040.7451Effects SpecificationS.D.  Rho  Cross-section random9.3567620.6708Idiosyncratic random6.5549310.3292Weighted StatisticsR-squared0.000277    Mean dependent var4.265915Adjusted R-squared0.000158    S.D. dependent var6.544002S.E. of regression6.549174    Sum squared resid23075.72F-statistic0.148945    Durbin-Watson stat1.522572Prob(F-statistic)0.699698Unweighted StatisticsR-squared0.000213    Mean dependent var15.51380Sum squared resid69322.72    Durbin-Watson stat0.440250 الف–5- ROE جدول الف–5-1- آزمون چاو Redundant Fixed Effects TestsEquation: EQ01Test cross-section fixed effectsEffects TestStatistic  d.f. Prob. Cross-section F2.477410(89,448)0.0000Cross-section Chi-square216.122834890.0000 جدول الف–5-2- آزمون هاسمن Correlated Random Effects - Hausman TestEquation: EQ01Test cross-section random effectsTest SummaryChi-Sq. StatisticChi-Sq. d.f.Prob. Cross-section random2.18747520.3350 Dependent Variable: ROEMethod: Panel EGLS (Cross-section random effects)Date: 01/23/15 Time: 12:03Sample: 1387 1392Periods included: 6Cross-sections included: 90Total panel (balanced) observations: 540Swamy and Arora estimator of component variancesPeriod weights (PCSE) standard errors & covariance (d.f. corrected)VariableCoefficientStd. Errort-StatisticProb.  C37.372541.78154420.977610.0000OC-3.77E-081.56E-07-0.2420040.8089Effects SpecificationS.D.  Rho  Cross-section random12.764450.2011Idiosyncratic random25.442380.7989Weighted StatisticsR-squared0.000225    Mean dependent var23.49365Adjusted R-squared0.000163    S.D. dependent var25.41702S.E. of regression25.43777    Sum squared resid348129.2F-statistic0.121078    Durbin-Watson stat1.544488Prob(F-statistic)0.728004Unweighted StatisticsR-squared0.001023    Mean dependent var37.22257Sum squared resid434420.0    Durbin-Watson stat1.077426 Dependent Variable: ROEMethod: Panel EGLS (Cross-section random effects)Date: 01/23/15 Time: 12:03Sample: 1387 1392Periods included: 6Cross-sections included: 90Total panel (balanced) observations: 540Swamy and Arora estimator of component variancesPeriod weights (PCSE) standard errors & covariance (d.f. corrected)VariableCoefficientStd. Errort-StatisticProb.  C37.133441.78351420.820380.0000MC8.36E-075.50E-060.1520780.8792Effects SpecificationS.D.  Rho  Cross-section random12.834550.2029Idiosyncratic random25.438090.7971Weighted StatisticsR-squared0.000077    Mean dependent var23.41381Adjusted R-squared0.000072    S.D. dependent var25.40281S.E. of regression25.42543    Sum squared resid347791.4F-statistic0.041454    Durbin-Watson stat1.545489Prob(F-statistic)0.838741Unweighted StatisticsR-squared0.000189    Mean dependent var37.22257Sum squared resid434947.4    Durbin-Watson stat1.075876 الف–6- OC جدول الف–6-1- آزمون چاو Redundant Fixed Effects TestsEquation: UntitledTest cross-section fixed effectsEffects TestStatistic  d.f. Prob. Cross-section F10.472106(89,449)0.0000Cross-section Chi-square606.718569890.0000 جدول الف–6-2- آزمون هاسمن Correlated Random Effects - Hausman TestEquation: UntitledTest cross-section random effectsTest SummaryChi-Sq. StatisticChi-Sq. d.f.Prob. Cross-section random34.65058910.0000 Dependent Variable: OCMethod: Panel Least SquaresDate: 01/23/15 Time: 12:59Sample: 1387 1392Periods included: 6Cross-sections included: 90Total panel (balanced) observations: 540Period weights (PCSE) standard errors & covariance (d.f. corrected)VariableCoefficientStd. Errort-StatisticProb.  C1982637.283504.66.9933160.0000MC18.694111.70737210.949050.0000Effects SpecificationCross-section fixed (dummy variables)R-squared0.881035    Mean dependent var3975519.Adjusted R-squared0.857189    S.D. dependent var14312666S.E. of regression5408799.    Akaike info criterion33.99744Sum squared resid1.31E+16    Schwarz criterion34.72065Log likelihood-9088.310    Hannan-Quinn criter.34.28029F-statistic36.94698    Durbin-Watson stat0.932487Prob(F-statistic)0.000000 جدول الف–6-3- رفع خودهمبستگی Dependent Variable: OCMethod: Panel Least SquaresDate: 01/23/15 Time: 14:07Sample (adjusted): 1389 1392Periods included: 4Cross-sections included: 90Total panel (balanced) observations: 360Period weights (PCSE) standard errors & covariance (d.f. corrected)Convergence achieved after 11 iterationsVariableCoefficientStd. Errort-StatisticProb.  C1119756.145100.57.7171040.0000MC-0.9468420.436530-2.1690200.0310AR(2)1.9734590.04748041.564430.0000Effects SpecificationCross-section fixed (dummy variables)R-squared0.986949    Mean dependent var4767793.Adjusted R-squared0.982517    S.D. dependent var16645840S.E. of regression2200973.    Akaike info criterion32.26269Sum squared resid1.30E+15    Schwarz criterion33.25581Log likelihood-5715.284    Hannan-Quinn criter.32.65757F-statistic222.7049    Durbin-Watson stat2.595803Prob(F-statistic)0.000000Inverted AR Roots      1.40         -1.40Estimated AR process is nonstationary Abstract Firm's Resources Based view Assign's superior financial performance to organizational resources and capabilities. Capabilities broadly defined as a "Complex package of accumulated knowledge and skills that enable companies to coordinate activities and the use of its assets". The purpose of this study was to examine the relationship between marketing and operational capabilities with the financial performance (Resources-Based view) of the companies listed in Tehran Stock Exchange. The final sample for this study using non-random and systematic elimination of the 6-year period from 1387 to 1392. Hypotheses were examined using linear regression. The results showed no significant relationship between marketing and operational capabilities on financial performance. But marketing capability has significant influence on operational capability. Keywords: Marketing Capabilities, Operational Capabilities, Financial Performance Islamic Azad University Rasht Branch Faculty of Management and Accounting Department of Business Management Presented in partial fulfillment of the requirements for (M.Sc.) Business Management (Financial Management) Title: The relationship between marketing and operational capabilities and financial performance of companies listed on Tehran Stock Exchange: Resources-Based View Supervisor: Mehdi Homayoun Far (PHD) Author: Javad Ebrahimnejad Date: (February, 2015) Islamic Azad University Rasht Branch Faculty of Management and Accounting Department of Business Management Presented in partial fulfillment of the requirements for (M.Sc.) Business Management (Financial Management) Title: The relationship between marketing and operational capabilities and financial performance of companies listed on Tehran Stock Exchange: Resources-Based View Supervisor: Mehdi Homayoun Far (PHD) Author: Javad Ebrahimnejad Date: (February, 2015)

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته