پاورپوینت انسان شناسی و عصب پژوهی چشم اندازهای یک حوزه بین رشته ای (pptx) 14 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 14 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
انسان شناسی و عصب پژوهیچشم اندازهای یک حوزه بین رشته ای
مقدمه
در دو دهه اخیر و به ویژه پس از تلاش های جان کاچیوپو(Cacioppo) در آمریکا و تاسیس انجمن علمی عصب پژوهی اجتماعی (Society for Social Neuroscience) در دانشگاه شیکاگو که فعالیت های خود را از سال2010 آغاز کرده است، مفاهیم و واژگانی چون عصب پژوهی فرهنگی (cultural neuroscience)، عصب-انسان شناسی (neuroanthropology) و قوم-عصب شناسی عصبی(ethno-neurology) هر چه بیش از پیش مطرح شده اند. این علوم در حوزه فرهنگ به دنبال مباحث گسترده ای رشد کردند که از سال ها ی دهه 1960 با استفاده از دستاوردهای روزافزون ژنتیک، کردارشناسی جانوری (ethology) و زبان شناسی و همچنین روان شناسی اجتماعی و کاربرد آنها در انسان شناسی امکان پذیر شدند. مسئله به صورت بسیار خلاصه در آن بود که پس از جنگ جهانی دوم و فجایعی که در آن به دلیل نفرت های نژادی انجام گرفته بودند و همچنین الوده شدن گروه اندکی از انسان شناسان و پزشکان در آن به ویژه از خلال آنچه «انسان سنجی» (anthropometry) و آزمایش های بیرحمانه زیست شناسانه بودند، اعتبار دانش های زیستی در نزد فرهنگ شناسان و جامعه شناسان به شدت کاهش یافته و تلاش داشتند که فرهنگ را تنها در روابطی غیر زیستی تعریف و درک کنند. اما تحول مطالعات و پژوهش های میدانی نشان داد که این کارنه عملی است و نه علمی. از این روی آوردن به طرف درک انسان و نظام های اجتماعی به مثابه پدیده های غیر قابل تفکیک از زمینه زیستی، ژنتیکی و رفتاری شان هر چه بیشتر در دستور کار فرهنگ شناسان قرار گرفت. از سوی دیگر تحول مشابهی نیز در زمینه علوم پزشکی رخ داد که نه تنها به رشد انسان شناسی پزشکی (medical anthropology)(در حوزه بیماری ها و سلامت در معنای مدرن آن) بلکه به رشد دانش قومی (ethnoscience) و قوم پزشکی (ethnomedecine) ( در زمینه اشکال سنتی و آلترناتیو پزشکی و دانش های بومی در این زمینه) یاری رساندند.
مقدمه (ادامه)
در ایران در حوزه پزشکی، تا کنون پژوهش های معدودی در زمینه اجتماعی از طرف متخصصان علوم اجتماعی انجام گرفته است که بیشتر در حوزه جامعه شناسی پزشکی، جمعیت شناسی و آسیب شناسی پزشکی بیماری ها و با روش های پیمایشی تعریف شده اند. این مطالعات که معمولا نمونه ای از موارد مشابه غیر ایرانی هستند، بیشتر می توانند برخی از روندهای عمومی را روشن کنند اما کمکی به درک روابط پیچیده میان فرهنگ و موقعیت های بیولوژیک و استفاده از این درک در بهبود سلامت و بهداشت و درمان افراد جامعه نمی کنند. برعکس، حوزه ای که می تواند از طریق همکاری های هر چه گسترده تر میان جامعه پزشکی و در این مورد خاص عصب پژوهی و انسان شناسی به وجود بیاید، با حرکت از این واقعیت که رابطه ای قابل درک و معنا دار میان نظام های عصبی و نظام های فرهنگی در پیچیده ترین اشکال وجود دارد و تلاش برای روشن کردن و تحلیل آنها، امکان آن را به وجود می آورد که ما بتوانیم برنامه های مطالعاتی مشترک و همچنین برنامه های آموزشی و ترویجی را تعریف کنیم.
در این سخنرانی ما ابتدا تعاریفی از چند حوزه انسان شناسی فرهنگی، عصب پژوهشی اجتماعی و فرهنگی و انسان شناسی عصبی ارائه داده و سپس بر نقاط اساسی قابل استفاده برای ایجاد رابطه نظری و روش شناختی میان این شاخه ها ونظام های فرهنگی از جمله بر شکل گیری اجتماعی عواطف، حوزه های مناسکی و سیاسی و تاثیر آنها بر نظام های عصبی تاکید خواهیم کرد.
انسان شناسی چیست؟
دانش شناخت انسان در همه ابعاد و همه زمان ها بر اساس روش شناسی بین رشته ای و جامع نگر
با اتکا به این تعریف انسان شناسی را باید علمی دانست که:
بین رشته ای است و حاصل تعامل شناخت فرهنگ با یکی از حوزه های شاخت علمی دیگر در یک قالب تخصصی شکل می گیرد نظیر انسان شناسی شهری، انسان شناسی پزشکی، انسان شناسی توسعه ...
رشته ای جامع گرا یا دائره المعارفی است که همواره چهار بعد زندگی انسان یعنی بعد فرهنگی، بعد زیست شناختی، بعد باستان شناختی یا تاریخی و بعد زبان شناختی را در تحلیل های خود قرار می دهد و تلفیق می کند.
از روش های کیفی در پژوهش های خود استفاده می کند اما روش های خود را با روش های شاخه علمی مورد تعامل انطباق می دهد برای مثال در پزشکی، روان شناسی، روانکاوی یا روان پزشکی.
تاریخچه مختصر رابطه انسان شناسی با حوزه مطالعات ذهنیت
انسان شناسی در ابتدا در رویکردها و روش های خود عمدتا دانشی متمرکز بر شناخت فرهنگ مادی و موزه گرایانه بود و این گرایش به تدریج تغییر کرده و به شاخه ای کوچک از آن تبدیل شد.
در طول قرن بیستم تا امروز و به ویژه از نیمه این قرن اهمیت مطالعات ذهن در انسان شناسی دائما افزایش یافته است.
نخستین روابط میان انسان شناسی و این حوزه با فروید و روانکاوی به وجود می آید و سپس با ژزا روهایم و تا امروز با مطالعات در حوزه روانکاوی لاکانی و نقد ادبی (کریستوا، بارت، تودوروف، ژیژک) و... ادامه یافته است.
پژوهش های انسان سنجی(anthropometry) در قالب های استعماری و پژوهش های معادل آنها در راستاهای نظریه های نژاد گرایانه در فاشیسم هیتلری و پژوهش های رفتار شناسی در شوروی استالینی
در جنگ جهانی دوم و حوادث پس از آن در همراهی با جامعه شناسی و با روان شناسی اجتماعی از جمله در فروید و مارکسیسم ویلهلم رایش، روان شناسی یونگی، مباحث مارکوزه و سپس در سنت انسان شناسی آمریکایی با مکتب «فرهنگ و شخصیت» (مید، بندیکت، کاردینر، لینتون) ادامه یافت که بعدها چندان اقبالی نداشت و به سود انسان شناسی روانکاوی و انسان شناسی شناختی و انسان شناسی پزشکی حاشیه ای شد.
تاریخچه (ادامه)
حوزه بعدی، بازگشت به تاریخ و حافظه های جمعی تاریخی بود که از خلال مکتب آنال، پسا آنال و تاریخ فرهنگی انجام گرفت (برودل، لوگوف، برک)
حوزه دیگر از خلال زبان شناسی و فرهنگ به ویژه ساختارگرایی و پساساختار گرایی ( از دو سوسور تا یاکوبسن و از استروس تا دسکولا).
حوزه دیگر انسان شناسی نمادین وتفسیری بود که یر ساختار های تاویلی کار می کرد (داگلاس، ترنر، گیرتز)
سرانجام باید به حوزه علوم شناختی(cognitive sciences) ، دانش قومی (ethnoscience) (کانکلین، لانزبری، ساپیر) و زبان شناسی ( داندراد و به ویژه زبان شناسی گشتاری جامسکی) اشاره کرد.
رابطه انسان شناسی و عصب پژوهی
این رابطه در تداوم تعامل انسان شناسی با دستاوردها و رشته ها و فرایندهای زیر به وجود آمد:
گسترش علوم شناختی و شناخت بسیار گسترده تر و عمیق تر از سازوکارها و شیوه های کنش و مختصات نظام مغز و اعصاب
بالا رفتن قدرت فناوری های جدید برای رویت اندام های انسانی در حین کارکرد و به ویژه نظام های عصبی و شناخت حوزه و شیوه های رابطه میان دستکاه حسی با مغز و رابطه سازوکارهای درونی مغط با جهان بیرونی
گسترش دانش زبان شناسی و روش های آن
گسترش دانش ژنتیک وزیست شناسی
پیشرفت علوم پارینه انسان شناسی (paleoanthropology)
گسترش دانش کردارشناسی ((ethnology یا رفتار شناسی جانوری
رشد علم حرکت شناسی(cultural human kinetics ) و ارتباطات فرهنگی در شاخه زبان غیر کلامی یا کالبدی(non verbal communivcation and body language )
تحول در روش شناسی انسان شناختی در سطح تحلیل روایت (anthropological ethnography)از جمله در نظریه مردم نگاری مارکوس و فیشر در آمریکا
تعاریفی برای شاخه های فرهنگی در تعامل با عصب پژوهی
عصب پژوهی فرهنگی (cultural neuroscience)
مطالعه بر ماهیت، فرایندها، سازوکارها و تاثیرهای متقابل و پیچیده میان نظام عصبی و ریشه های ژنتیک آن و اجزاء و کلیت های نظام های اجتماعی و فرهنگی و چگونگی تحول این تاثیرات در ظرف های زمانی – مکانی و در موقعیت ها و پهنه های فرهنگی پویا و تفاوت یافته
عصب- انسان شناسی (neuroanthropology)
شاخه ای از انسان شناسی فرهنگی که به طور خاص بر روابط میان مغز و فرهنگ در عام ترین اشکال آن به ویژه از خلال فرایندهای شناختی و زبان شناختی ، چگونگی شکل گیری مهارت ها، شدت حس ها، تغییرات آسیب شناسانه آنها، و تاثیر آنها در روابط فرهنگی، استراتژی های کنشگران فردی و جمعی ، بیماری ها و غیره در سطح کالبدی و ذهنی.
قوم-عصب شناسی (ethno-neurology)
مطالعه بر اشکال مختلف دانش بومی از جمله در حوزه گیاه قوم شناسی و و قوم پزشکیدر زمینه رابطه میان فرهنگ و نظام عصبی