پاورپوینت طرحواره درمانی . (pptx) 22 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 22 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بسم الله الرحمن الرحیم
SchemaTherapyطرحواره درمانی
تعریف طرحواره:
شاید بتوان گفت طرحواره یک بسته حافظه ایست که محتوای آن را آموزه های فرد در طول زمان شکل می دهد.
باید توجه داشت که در روند پدیدایی طرحواره ها عواملی مثل بنیادهای زیستی فرد و عوامل مربوط به محیط تربیتی او مثل محیط خانواده، فرهنگ، تجارب وی در فرایند رشد، رخدادهای بزرگ و . . . تاثیر می گذارند.
این بسته حافظه ای مثل یک فیلتر بزرگ و پیچیده بر سر راه اطلاعات ورودی به حافظه و همچنین اطلاعات موجود در حافظه عمل کرده و دسته بندی، سازمان دهی و شکل گیری معانی جدید را در ذهن ممکن می سازد.
طرحواره ها فراتر از یک باورند آنها ما را برای مقوله بندی اطلاعات و پیش بینی رخدادها توانا می سازند.
یک طرحواره در برگیرنده مجموعه ای از خاطرات، هیجان ها، حسهای بدنی و شناختارهاست.
ویژگی مقاوم بودن و سخت جانی طرحواره ها آنها را در صدر فهرست چالش های کسانی می گذارد که در حرفه شان با ” تغییر ” سر و کار دارند.
تاریخچه:
واژه طرحواره از نخستین دهه های قرن بیستم به متون روانشناسی راه یافت و روانشناسان بسیاری آن را با تعاریف خاص خود در چهارچوب نظری ویژه ای بکار بستند.
به نظر می رسد بارتلت اولین کسی بود که مفهوم طرحواره را در روانشناسی و در گستره حافظه مطرح کرد.
بعدها کم کم در روانشناسی جایگاه ویژه ای یافت و پیاژه در نظریه های خود مدلهای بازنمایی ذهنی را توضیح داد.
در چند دهه اخیر نظریه پردازان شناختی – رفتاری مثل بک، باور، تیزدیل، متیوز و کلارک برای تبیین نابهنجاری های روانی و نظریه پردازان روانشناسی اجتماعی مثل نیس بت برای تبیین سازه های ذهنی در پیوند با درون دادهای اجتماعی از واژه طرحواره بهره بردند.
طرحواره درمانی:
طرحواره درمانی درمانی است ابتکاری و تلفیقی که توسط یانگ و همکارانش پایه گذاری شده است.او در این درمان کوشیده است تا بکارگیری مبانی و راهبردها و مولفه هایی از سایر نظریه ها مثل روش های درمان شناختی-رفتاری دلبستگی روابط شی یی ساختارگرایی وروان تحلیلگری وتلفیق یکپارچه و منسجم آنها با یکدیگر یک مدل درمانی جدید را برای درمان اختلالات دیر پایی مثل اختلالات شخصیت و اختلالات مزمن محور یک ارایه دهد. *سه دهه پیش بک مطرح ساخت که هرچند کاربرد اطلاعات مربوط به دوران کودکی برای درمان دوره حاد افسردگی و اضطراب لازم نیست اما برای درمان مشکلات مزمن شخصیتی ضروری به نظر می رسد.
طرحواره درمانی به درک پایه های مشکلات روانشناختی فرد در دوران کودکی، ارتباط مراجع – درمانگر و نشاندن فرمول بندی مشکل بر زمینه تاریخچه فردی گسترده تری پای می فشارد.
این درمان برای چه کسانی بکار می رود؟
وقتی که رفته رفته درمانگران از درمان اختلالهای محور یک مثل اضطراب به سمت کار بر روی اختلالات عمیقتر مثل اختلالات شخصیتی محور دو حرکت کردند با محدودیت های مدل شناخت درمانگری بک رو به رو شدند. بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی مجموعه ای از مشکلات پیچیده و مقاومی را دارند که در بسیاری از موارد روند درمان را متوقف می سازد. بنابراین یانگ تحت تاثیر ساختار گرایی طرحواره درمانی را بنا نهاد که اختلالات شخصیتی و دیگر اختلالهای دیرپا را نشانه رفته است.
تجربه نشان داده است که طرحواره درمانی در درمان افسردگی و اضطراب دیرپا، اختلالهای خورد و خوراک، مسایل زناشویی و مشکلات پایدار در حفظ روابط صمیمانه سازگار، اثربخش بوده است همچنین این روش در مورد مجرمان و در پیشگیری از عود مشکل در میان سوء مصرف کنندگان مواد مخدر کارایی دارد.
محدودیت های شناخت درمانی:
طبق نظر یانگ بیماران برای این که به شناخت درمانی پاسخ مطلوب بدهند باید چندین ویژگی را داشته باشند اما بیماران مبتلا به اختلالات خصیصه ای چند ویژگی زیر را دارند که آنها را برای درمان شناختی – رفتاری نامناسب می سازد : 1.مشکلات مبهم و آشفته فراوان : برای شناخت درمانی فرد باید مشکلات مشخص و قابل تعریفی داشته باشد تا بتوانیم آنها را کانون و هدف درمان قرار بدهیم . 2.مشکلات در روابط بین فردی : در شناخت درمانی انتظار میرود که بیمار رابطه ای مشارکتی با درمانگر خود برقرار سازد اما بیماران مبتلا به اختلالات خصیصه ای یا اصلا رابطه ای با درمانگر برقرار نمی سازند یا به نحوی افراطی به وی وابسته می شوند.
3. انعطاف ناپذیری : انعطاف پذیری در شناخت درمانی لازم است تا بیمار بتواند افکار و رفتارهای خود را با تجزیه و تحلیل تغییر دهد. ولی از مولفه های مشخص وجود رگه هایی از انعطاف ناپذیری است.
4. اجتناب : چون بیماران مبتلا به اختلالات خصیصه ای بطور دیر پای از تجربه احساسهای ناخوشایند خود می گریزند ( اجتناب هیجانی ) و در عین حال از افکار دردناک خود روی گردانند ( اجتناب شناختی ) .بنابراین تکنیک های شناختی غالبا در دستیابی به افکار و احساسات غیر انطباقی این افراد ناموفق هستند.