دانلود مبانی نظری کمرویی علت وشیوع آن (docx) 40 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 40 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق کمرویی علت وشیوع آن
فصل دوم
پيشينه مطالعاتي
كمرويي چيست؟ 8
ديدگاههاي مختلف در مورد كمرويي 9
كمر و متولد شدن 10
علل كمرويي12
شيوع كمرويي 16
ويژگيهاي رفتاري افراد كمرو 19
عواقب كمرويي 20
جنبه مثبت كمرويي 23
علايم جسماني كمرويي 25
خجالتي – اما موفق 26
خجالتي در محيط كار 29
آيا كمرويي همان درونگرايي است 30
آيا ميشود يك آدم خجالتي موفق بود 31
درمان 32
شناخت خود 32
پايهريزي عزت نفس خود 35
پانزده گام در راه مبدل شدن به فردي متكي به نفس 37
پايهريزي اعتماد به نفس 40
رشد مهارتهاي اجتماعي خود
فـصل دوم
پيشينه مطالعاتي
كمرويي چيست؟
كمرويي مقولهاي ناروشن است، هر چه نزديكتر به آن بنگريم، تنوع بيشتري در آن مشاهده ميكنيم. فرهنگ لغت انگليسي آكسفورد ميگويد كه اولين استفاده ثبت شده از اين لغت در يك شعر آتلگوماكون بوده است كه حدود هزار سال بعد از ميلاد مسيح سروده شده است. كه در آن شعر معني اين لغت «به سهولت ترسانده شده» بوده است «كمرو بودن» نشانگر صفت فردي است كه «به خاطر ترسويي» احتياط كاري و بياطميناني نزديك شدن به او مشكل است. فرد كمرو «هشيارانه از مواجهه با افراد يا چيزهايي مشخص يا انجام كاري همراه آنان بيزار است، به طور محسوسي ترسو است.» ممكن است فرد كمرو «كنارهگير يا بياعتماد باشد» يا از خمير ماية ديگري باشد دو شخصيتي پرشانگيز بياعتماد و مشكوك» فرهنگ لغت و بستر كمرويي را به عنوان «ناراحت بودن در حضور ديگران» تعريف ميكند. (زيكمباردو،به نقل از پارسا ،1376)
برانيه كمرويي را نوعي بيماري رواني تلقي ميكند كه ابتدا در ضمير باطن ريشه ميداوند و مزمن ميشود و سرانجام جسم را نيز از تحرك مياندازد.(براينه به نقل از رزم آزما ،1369)
ديدگاههاي مختلف در مورد كمرويي :
جمع كثيري از روانشناسان، روانپزشكان، جامعهشناسان و محققين ديگر كوشيدهاند تجربة پيچيدة كمرويي را معنا كنند.
محققين ويژگيهاي شخصيتي معتقدند كه كمرويي مانند هوش يا طول قد انسان خصوصيتي موروثي است.
رفتارگرايان بر اين باورند كه افراد كمرو صرفاً مهارتها اجتماعي لازم براي برقراري ارتباط اثربخش با ديگران را نياموختهاند.
گروه روانكاوان ميگويد كه كمرويي يك نشانه است، يك ابراز وجود آگاهانه از تعارضات نا هشيارانهاي كه در اعماق روان فرد طغيان ميكنند.
جامعهشناسان و برخي روانشناسان كودك معتقدند كه كمرويي را ميبايد از نقطه نظر برنامهريزي اجتماعي – شرايطي از اجتماع كه موجب كمرو شدن برخي افراد ميگردد – درك كرد. روانشناسان اجتماعي ميگويد كه كمرويي بيش از هر چيز يا بر چسب متواضعانة «كمرو» آغاز ميشود. «من كمرو هستم زيرا خودم را كمرو ميخوانم يا افراد ديگر مرا چنين ميبينند.» يقيناً اين پنج ديدگاه تمام احتمالات موجود را در بر نميگيرند مثلاً نويسندهاي فرضية غريبي دارد و معتقد است كه مردم به دليل آنكه تمايل نامحدودي به ثروتمند بودن دارد كمرو هستند.(به نقل از زيمباردو ترجمه پارسا،1376)
كمرو متولد شدن :
تمام افرادي كه به شدت كمرو هستند، از نظر خلق و خو نيز عصبي ميباشند. آنان از نژادي هستند كه در آن جنون، صرع، ميگرن، آنژين، ماليخوليا و انجام كارهاي عجيب و غريب رواج دارد. ما اغلب اوقات ميتوانيم در ريشهيابي آن، ردپاي تأثير مستقيم توارث را بيابيم:
هيچ واقعيتي مسلمتر از اين مطلب نيست كه كمرويي در خانوادهها بخش ميشود.»
اين ديدگاه بدبينانه كه با اطمينان در نزديكي چرخش قرن «گناه» را به گردن ژنهاي والدين افراد كمرو تا چندين نسل قبل از آنان مياندازد، از جانب يك پزشك انگليسي مطرح شده است. برگردان تازهاي از نظرية «كمرو متولد شدن» توسط ريموند كاتل روانشناس ارائه شده است. او معتقد است كه شخصيت يك فرد از مجموعهاي از ويژگيهاي پايهاي تشكيل شده است كه با تجزيه و تحليل رياضي پاسخهاي فرد به يك پرسشنامه ميتوان آنها را كشف كرد. افراد براي هر خصومتي كه پرسشنامه مورد سنجش قرار ميدهد، نمرهاي دريافت ميكنند. نمرات براي ايجاد الگوها يا «نشانگان» صفت فرد همبسته ميشوند. سپس نتايج بدست آمده از والدين و كودكان مورد مقايسه قرار ميگيرند تا معلوم شود كه آيا اين صفات موروثي بودهاند يا خير. براي انجام اين كار، كاتل خصوصيات شخصيتي را نه از طريق ملاحظه، بلكه از طريق يك آزمون «كاغذ و قلم» مشخص ميكند:
آيا هنگام ورود به مكاني جديد، دريافتن دوستان جديد شديداً كند هستيد؟ بله يا خير
آيا شما فرد سخنوري هستيد كه از هر فرصتي براي بيان كلامي مطالب لذت ميبريد؟ بله يا خير
كساني كه به سئوال اول پاسخ «منفي» و به سئوال دوم پاسخ «مثبت» ميدهند (و نسبت به موضوعات مشابه ديگر پاسخ يكساني ارائه ميكنند) به عنوان افراد داراي آنچه عامل هاش (H) خوانده ميشود، در رتبهبندي بالايي قرار ميگيرند.
فاكتور هاش (H) مركب از دو ويژگي است: هاش مثبت (H+) (بيباكي) در مقابل هاش منفي (H-) (مستعد قبول تهديد). افراد گروه هاش مثبت (H+) افرادي خشن، پوست كلفت و در مقابل شوايد زندگي قوي دل هستند.
در مقابل افراد داراي كه H- آمادگي بالايي نسبت به پذيرش تهويه از خودش نشان ميدهند..
خام تجارتي ويژگي H- كنارهگيري است. ما آنرا به عنوان كمرويي ميشناسيم.
تكانهاي جسماني و اجتماعي كه يك فرد گروه H+ ميتواند آنرا تحمل كرده و يا حتي نسبت به آن بيتفاوت باشد، دو فرد كنارهگير را به طبع فرسودگي و دست كشيدن از انجام كار تنزل ميدهد.» اصلي ديكينسون و هنري كاونديش مخترع نمونههايي از اين گونه افراد هستند كه بنا بر نظرية كاتل و كاركنان نشريات، كشاورزان و كساني كه در جستجوي توان بخش شغلي هستند». نيز در كنار آنان قرار دارند.
نكتة جالب توجه براي ما نظريهاي است كه در پشت اين گونهها قرار گرفته است. نوع H- كمرو با سيستم عصبي حساستر و با تحريكپذيري شديد به كمرويي و دوري گزيدن از تعارضات و وقايع تهديدآميز منجر ميشود. كاتل معتقد است از آنجا كه اين خصوصيت H به شدت موروثي است با بروز اتفاقات گوناگون در زندگي فرد تغيير نميكند. هر چند او ابراز ميدارد كه دو كمرويي از نوع بسيار شديد آن به طور طبيعي مايل به مداواي خود ميباشد». هيچ راهحلي براي مشكل كمرويي ارائه نميشود به جز آنكه اعتقاد بر اين است كه از طريق «آموزش مستقيم» نميتوان كمرويي را از ميان برد، پس بنابراين ديدگاه بدبينانه تلاش براي معالجة كمرويي بايد فراموش شود.(به نقل از زيمباردو و ترجمه پارسا،1376)
علل كمرويي :
1- علت كمرويي معمولاً فكر غلط است.
شخص كمرو يا خودش براي خودش ارزشي قائل نيست يا تصور ميكند كه ديگران براي او ارزشي قائل نيستند. هيچ كس دوست ندارد مورد تمسخر ديگران قرار گيرد ترس از چنين وضعي شجاعترين فرد را عقب ميزند تنها چند فرد استثنايي از افكار عمومي ترس به خود راه نميدهند. بعضيها نيرومند و داراي منش محكمي ميباشند كه مستقيماً به سوي هدف خود ميروند و موانع را از سر راه خود برميدارند بدون آنكه فكر كنند ديگران در اين مورد چه خواهند گفت؟ بعضي ديگر افرادي هستند مغرور و متكبر و چنان در احساس برتري خود غرق هستند كه قضاوت ديگران را بيارزش و قابل چشمپوشي تلقي ميكنند و چنين نيروي اراده و چنين اعتماد به نفس بندرت مشاهده ميشود. از كس كه خود را مضحك و مسخره تصور ميكند انتظار نداشته باشيد كه با اطمينان در جع ديگران حاضر شود. زيرا اين درخواست و انتظار مثل آن است كه بخواهيد گرة ماه را آسمان پايين بكشدي. ولي بايد با صداي هر چه بلندتر تكرار كرد. فرد كمرو فاقد ارزش نميباشد. چنين فردي نه مضحك و مسخره است و نه دست و پا چلفتي و پخمه فقط تصور ميكند كه چنين است تا موقعي كه اين فكر غلط را كه در مغز و نهادش نقش بسته است از سر بيرون نكرده و اصلاح نكند نخواهد توانست از اين ضعف و زبوني نجات پيدا كند. بنابراين فرد كمرو بايد در جداول دقيقاً خود را مورد آزمايش و بررسي قرار دهد تا قضاوتهاي غلط و نادرستي كه منشأ راحتياش ميباشند پيدا و كشف كند.
2- اولين علت كمرويي: تحقير نابجاي خود
بعضي افراد خود را از لحاظ فكري ضعيف و حقير ميشمارند. آنچه ميگويند. آنچه مينويسند بنظرشان پوچ و بيارزش ميرسد ترس از آشكار شدن حالت معمولي و متعادل خود و ترس از اينكه با رفتار و گفتار نامعقول خيالي خود مورد تمسخر و استهزاء ديگران قرار گيرند. دهان آنها را ميبندد.
3- دومين علت كمرويي: پختگي خيالي
بعضي افراد معتقدند كه ظاهرشان فاقد ظرافت رفتارشان ناشيانه و چلمن ورودشان در سالن اجتماعات سبب كنجكاوي مسخرهآميز ميشود اين فكر و خيال كه مبتني بر هيچ پايهاي نميباشد در طرز رفتار آنان تأثير ميكند: نميدانند چه بايد كرد و كجا بايد نشست.
4- سومين علت كمرويي: ترس بيدليل از مورد تمسخر ديگران بودن.
آنچه معمولاً سبب كمروئي احساس ميشود ترس است فرد كمرو جرأت نميكند علاقه خود را نسبت به شخص معيني ابراز و به عشق خود نسبت به كسي كه دوست دارد اعتراف كند زيرا ميترسد از اينكه نتواند مناسبتي برقرار كند و در نتيجه با تمسخر به عقب رانده شود. بعضي افراد كمرو حتي جرأت نميكنند لطف و محبت خود را نسبت به افراد خانوادهشان ابراز كنند كلمات دوستي تشكر و سپاس رحم و شفقت و مهرباني كه بر حسب موارد مختلف مطرح ميشوند در گلوي آنها خفه ميشوند اين نوع افراد اجازه ميدهند تحت فشار نوعي شرم و حياي پوچ و بيمورد فلج شوند و خونسردي ظاهري آنها سبب ناراحتي ديگران شده همانطوريكه خودش هم سبب ناراحتي آنان ميشود.
5- چهارمين علت كمروئي: عدم اعتماد بعد از شكست
شخصي متوجه ميشود كه منافعش در نتيجة بحران اقتصادي عمومي بمخاطره افتاده است چنين شخصي قرباني اوضاع و احوال است و نه بياحتياطي خود. ولي با اين حال به حالت افسردگي دچار شده و بدبختي خود را به تنها اشتباه خود نسبت ميدهد و خود را ناتوان از فائق آمدن بر مشكلاتش تصور ميكند و چنان به ضعف و ناتواني خود اعتماد پيدا ميكند كه جرأت نميكند براي جلوگيري و جبران فاجعه اقدامات لازم بعمل آورد.
6- پنجمين علت كمروئي: عيبي كه در اهميت آن مبالغه ميشود
بالاخره گاهي علت كمروئي عيب واقعي است. زني كه قيافهاش در نتيجة بقاياي زخمهاي التيام يافته يا لك و پيس تغيير يافته و زشت شده است مردي كه ميلنگند كودكي كه والدينش در نتيجة خستيابي تفاوتي بطور زنندهاي لباس جلف به او ميپوشانند. چقدر مردم در موارد مشابه فوق تصور ميكنند كه يك چيز غيرعادي در وجود خود دارند و ديگر هيچ چيز عادي را در خود احساس نميكنند ولي به اين احساس حقيقت اغلب تصور غلطي اضافه ميشود كه بايد تغيير يابد زن زشت، مرد لنگ، كودك بدلباس.
- مسلماً داراي صفات برجستهاي هم ميباشند كه بايد آنها بشناسند و ممكن است سبب موفقيت آنان شده و اقدام و دوستي ديگران را به خود جلب كنند. (به نقل ازدوسن ترجمه سروري 1374).
7) كمروئي نوعي تواضع نميباشد:
گاهي كمروئي با فروتني يا با سادگي خصلت خوبي كه معمولاً با بزرگي واقعي همراه ميباشد اشتباه ميشود متواضع و فروتني نوعي فضيلت است و كمرويي نوعي عيب و نقص. فرد متواضع از ارزش واقعي خود آگاه ميباشد استعدادها، خصائل و شايستگيهاي خود را ميشناسد ولي به آنها مباهات و تفاخر نميكند. فرد كمرو چشمهاي خود را بر روي واقعيت ميبندد و اسير افكار واهي تخيلات خود ميباشد و در خود معايب و نقائصي ميبيند كه فاقد آنهاست خود را قرباني ارزيابيهاي غيرمنصفانهاي احساس ميكند كه همنوعش به او نسبت نميدهد چنين فردي در اشتباه است بدون آنكه به فروتني و تواضع شباهتي داشته باشد.
8- براي اينكه اراده نداريد:
گاهي اوقات تصميم به انجام كاري ميگيريد: مثلاً صبح زود از خواب بيدار شويد و به پاركي برويد و راهپيمايي كنيد و يا اينكه به نظافت و رفت و روب خانه بپردازيد، ولي درست در لحظهاي كه ميخواهيد آن كار را شروع كنيد احساس خستگي و يأس نمائيد و كار را به فردا و روزها و هفته بعد موكول ميسازيد. ولي بعضي وقتها با شور و نشاط بيسابقهاي كه در خود حس ميكنيد از عهده هر كاري ميائيد و آنها به هواي خوب و مفرح آن روز نسبت ميدهيد. شايد خيال ميكنيد كه در فرح خوبي هستيد. و يا اينكه خبر خوبي شنيدهايد كه شما را به وجد آورده و غير … اما اين تلاش و كوشش موقتي است و بندرت درام ميآورد. (به نقل از شارتيه – برانيه، ترجمه زرمآزما، 1369).
شيوع كمرويي:
پديدة كمرويي فوقالعاده فراگير است و به دلايل عديدهاي كه بعداً اشاره خواهد شد درصد قابل توجهي از كودكان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان هر جامعه دچار كمرويي، و چنين ناتوانيها و معلوليتهايي اجتماعي هستند.
كمرويي در نزد كودكان و نوجوانان به مراتب بيشتر از بزرگسالان است. بسياري از افرادي كه در واقع بر اساس تعاريف ارائه شده و معيارهاي پذيرفته، كمرويي، كمرو تلقي ميشوند، به گونهاي كمرويي خود را پنهان ميدارند و بخصوص سعي ميكنند تا در برابر كودكان و افراد همسال خويش كمتر كمرويي نشان دهند. در هر حال فراواني ظهور رفتار كمرويي نشان دهند. در هر حال فراواني ظهور رفتار كمرويي در موقعيتهاي مختلف خانوادگي و فاميلي، شغلي و تحصيلي، اجتماعي و سياسي و كاملاً متفاوت است. به طور كلي حداقل پديدار شدن كمرويي هنگامي است كه فرد كمرو با مخاطبان آشنا و صميمي و خردسال در كانوني همچون خانواده سر و كار دارد. و حداكثر تبلور يا تظاهر كمرويي زماني است كه فرد كمرو در يك موقعيت و شرايط تازه با حضور جمع قابل توجهي از افراد غريبه، متنفذ و مقتدر، ملزم به صحبت كردن و توضيح و گفت و شنود صريع ميشود. (افروز، 1373).
بررسيهاي انجام شده حاكي از آن است كه تمامي افراد كمرو در همة موقعيتها و شرايط اجتماعي يكسان، واكنش و رفتار مشابهي از خود نشان نميدهد و ميزان و درصد احساس كمرويي ايشان كاملاً متفاوت است.
در اينجا به طور اختصار چكيدهاي از مطالعات انجام شده در مورد ميزان فراواني كمرويي افراد در موقعيتها و شرايط مختلف ارائه ميگردد.
درصد فراواني كمرويي افراد در موقعيتها و شرايط مختلف
1- حضور در جمع بزرگي از افراد غريبه و مقتدر و ملزم به بودن به صحبت 75 درصد
كردن و پاسخ دادن به سئوالات جمع
2- حضور در جمع بزرگي از افراد غريبه 70 درصد
3- مواجه شدن (هم صحبت شدن) با جنس مخالف 64 درصد
4- حضور در ميان جمعي كه نسبت به فرد كمرو، موقعيت تحصيلي و اجتماعي 58 درصد
5- حضور در موقعيت اجتماعي جديد 57 درصد
6- به طوري كلي حضور در موقعيتهاي معمولي اجتماعي56 درصد
7- حضور در هر موقعيتي كه بايد مصمانه و قاطعانه نظر دارد54 درصد
(جمع دوستان در مدرسه، محل كار و …)
8- حضور در موقعيتي كه فرد مورد ارزيابي و قضاوت ديگران واقع ميشود53 درصد
9- حضور در جمعهاي كوچكي كه فرد مورد توجه ديگران است52 درصد
10- حضور در جمع گروههاي اجتماعي كوچك48 درصد
11- حضور در موقعيتهايي كه فرد كمرو به كمك احتياج دارد48 درصد
12- حضور در بين گروههاي شغلي و كاري28 درصد
13- گفت و گوي دو نفره با همجنس14 درصد
14- حضور در جمع نزديكان و دوستان صميميكمتر از 10 درصد
15- حضور در خانواده و محشور شدن با مخاطبان خردسال فوقالعاده اندك آشنا و صميمي
ويژگيهاي رفتاري افراد كمرو:
برخي از ويژگيهاي باليني و رفتاري كودكان، نوجوانان و بزرگسالان كمرو به طور قابل ملاحظهاي متفاوت از ديگران بوده، به سادگي قابل تشخيص است.
از نظر زيستي و فيزيولوژيكي نشانهها يا علائم مشتركي در ميان غالب افرادي كه به طور جدي دچار كمرويي هستند، مشاهده ميشود. بديهي است كه نشانههاي فيزيولوژيك درافراد كمرو عمدتاً روان تني دست و در نتيجة شرايط خاص رواني حاكم بر رفتار ايشان ظاهر ميگردد. در اين ارتباط ميتوان به علائم فيزيولوژيكي نظير تشديد ضربان قلب، سرخ شدن چهره، حالتهاي اضطرابي، اختلال در ريتم تنفس، تنش عضلاني (به علت خود توجهي فوقالعاده زياد)، تغيير در تن صدا، اختلال در كنشهاي بعضي از غدد درون ريز و برون ريز و … اشاره كرد. همچين بعضي رفتارهاي اضطرابي و يا رفتارهاي رواني – حركتي ريز بين كودكان، نوجوانان و بزرگسالان كمرو ديده ميشود. برخي از اين ويژگيها مانند گريه كردن، روبرگرداندن از غريبهها و چسبيدن به فرد آشنا بيشتر در كودكان كمرو مشاهده ميشود. علاوه بر اين فرار كردن از جمع غريبهها، مخفي كردن خود از انظار اطرافيان غريبه و ناآشنا، خجالت كشيدن و به لكنت زبان افتادن، با حداقل كلمات سخن گفتن، بريده و كم حرف زدن، بيشتر عبوس بودن و كمتر لبخند زدن، مضطرب و دستپاچه شدن گوش خود را كشيدن، با انگشتان خود بازي كردن، با لباس خود ور رفتن، از اين پا به آن و طبيعي با ديگران، غرق در افكار خود شدن، خود توجهي بيش زا حد و گاهي اوقات دقايقي از وقايع محيط غافل شدن، تمايل به سر و كار داشتن بيشتر با كتاب و اشياء و لوازم مختلف به جاي آدمها، علاقه به بازي با كودكان آشنا و كوچكتر از خود، عدم برخورداري از يك رابطة دوستانه با آشنايان، با صداي آهسته و غيرطبيعي سخن گفتن و شخصيتي انفعالي داشتن، گرفته و نگران بودن، خام و بيلطافت برخورد كردن ارتباطات اجتماعي به خصوص با افراد غريبه، بيزاري از دعوت كردن و دعوت شدن به توسط ديگران و سرانجام تمايل به تنها بودن، بيزاري شديد از نگا ههاي نقادانه ديگران، فقر شديد در انگيزة فعاليت اجتماعي ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداري از ابتكار عمل و ارائه، خلاقيتهاي ذهني، بيجرأت و بيشهامت بودن در عين توانايي و قدرت و … از ديگر ويژگيهاي افراد كمروست.
عواقب كمرويي
1- عواقب و آثار بدني كمرويي
كمروئي شبيه شهوات است باين معني كه انعكاساتي در بدن انسان دارد. اگر به پديدههاي عصبي كه در صفحه گذشته اشاره كرديم. از قبيل سرخ شدن، لرزش-ضربان قلب – لكنت زبان كه به جملههاي كمروئي ايجاد شده و همزمان با برطرف شدن آن از بين ميروند مجدداً اشاره ميكنيم فقط به عنوان يادآوري و تذكر ميباشد. كمروئي در بعضي مراحل و درجات شديد خود سبب نوعي محروميت ميشود كه عضلات را بصورت كم و بيش چشمگيري فلج ميكند.
2- عواقب خانوادگي كمروئي.
عواقب كمرويي در زندگي خانوادگي كمتر از موارد ديگر نميباشد قبلاً به اين نوع دلسردي خارجي كه مانع هر نوع گسترش روابط دوستانه شده و آنها را محدودتر ميكند اشاره كردهايم اين حالت مصيبت ناراحت كنندهاي است و اين محبت دو جانبه نه تنها ايجاد جذابيت ميكند بلكه اساس جامعه خانوادگي را هم پيريزي ميكند مسأله مهمتر: پدر خانواده كه بر كمروئي عادي خود مسلط نيست وظايف خود را خوب انجام نداده و خيلي ساده وظايف اصلي خود را فراموش ميكند. چنين پدري نميتواند دستور بدهد نميتواند انتقاد و بازخواست كند نيتواند با زور و مهرباني خانواده را راهبري كند در يك كلمه و خلاصه اينكه چنين پدري فاقد قدرت ميباشد كودكان كه تيزهوش آنان بندرت خطا ميكند سريعاً به اين نقطه ضعف پي ميبرند با توجه به نتيجة منطقي نه احترام لازم به پدرشان قائل ميشوند و نه اعتمادي كه لازم است. به پدر داشته باشند بدبختي بزرگي همين است نوجوان احتياج دارد راهنمايي داشته باشد تا بيتجربگي او را جبران و او را هدايت كند اگر در كانون خانواده دستورالعملهاي مفيد و سازندهاي دريافت نكند سعي خواهد كرد كه ارزش و بيگانگان به آنها دست يابد كه احتمال دارد نسبت به آن بيتفاوت بوده يا مورد علاقهاش باشد.
3 ـ عواقب كمرويي در زمينهي كار و شغل
عواقب كمرويي در زمينهي شغل قابل شمارش نيست. هيچ مانعي بيش از كمرويي خصوصا در عصر ما كه بايد از منافع خود با شدت هر چه تمامتر دفاع كرد. در عصري كه موفقيت قط در سايهي تسلط بر نفس و سعي و كوشش بدست ميآيد از موفقيت جلوگيري نميكند فرد كمرو نسبت به انجام بسياري كارهائي كه در موقعيتهاي مختلف ضرورت دارد ناتوان ميباشد. اگر مالك است؟ نميتواند از منافع خود در برابر مستاجرين كارگران و اجارهداران ملكش دفاع كند اگر مسئول موسسه صنعتي يا بازرگاني است؟ نميتواند نظرات و ارادهي خود را مشكوك جلوه ميدهد در نتيجه رعايت نظم و ديسيپيلين درهم ريخته و سبب پايين آمدن راندمان موسسه ميشود. خلاصه فرد كمرو هدف اولين دسيسهاي كه از طرف هر احمقي مطرح ميشود قرار ميگيرد خصوصا اگر اين احمق جسور بوده و با اعتماد به نفس و محكم حرف بزند.
4 ـ عواقب و آثار كمرويي در وجدان:
فرد كمرو تنها در زندگي خانوادگي و اجتماعي از ضعف و ناتواني خود در عذاب نميباشد بلكه در خصوصيترين جنبهي زندگي شخصياش نيز از اين بابت ناراحت است عواقب ضعف چنين فردي در اعماق وجدانش منعكس شده و تاثير ميكند فرد كمرو نه تنها ارزش براي خود قائل نيست بلكه تصور ميكند كه ديگران هم ارزشي براي او قائل نيستند اين قضاوت غلط غرور او را جريحهدار كرده و با نتيجهاي كه عجيب و مخالف با افكار و عقايد عمومي بوده و به همان اندازه داراي اثرات چشمگيري ميباشد غرور او را تشديد ميكند. براي تسكين احساسات سركوفته خود، خصائلي در خود پيدا ميكند و در مورد آنها مبالغه ميكند از تماشاي قريحه ي خود كه به نظر استثنايي جلوه ميكند از اينكه ميبيند اين قريحه و استعداد ناشناخته باي مانده است برانگيخته و عصباني ميشود اغلب اوقات نميتواند از ترس استهزاو تمسخر ديگران چيزي در اين باره به كسي بگويد و اصلا فاقد چنين جراتي ميباشد با اين حال مواقعي وجود دارد كه تحت تاثير تحريك عصبي، افكار دروني و مخفي بودن ناگهان و به تندي آشكار ميكند و با غرور وقيهانه و لافزني حيرت انگيزي حرف ميزند خيلي زود متوجه شگفتي و تعجب ديگران كه خود برانگيخته است ميشود.
جنبهي مثبت كمرپويي:
كمرويي داراي جوانب مطلوب نيز مي باشد بين 10 تا 20 درصد كل افرادي كه كمرو هستند آنرا دوست دارند. آنان كمرويي را ترجيح ميدهند زيرا جنبهي مثبت آنرا شناختهاند.
«محتاط» ، «گوشهگير» ، «فروتن» ، «محجوب» وصف حال افراد كمرو ميباشد كه مفاهيم ضمني هر كدام مطلوب است. علاوه بر آن چنين مضاميني پس از صيقل يافتن معمولا «ارضا كننده» يا «متعلق به طبقات بالا» ملاحظه ميشوند.
يك روانشناس انگليسي در كتابي كه در سال 1927 نوشته است ديدگاهي خوشايند از محاسن كمروي ارائه ميكند: «كمرويي، حداقل در اين سرزمين، به قدري رايج است كه ما ميتوانيم آنرا به عنوان پديدهاي مادرزاد بپذيريم، به عنوان خصلتي كه نشانگر متانت جوانان است و هنگامي پس از گذشت سالها در وجود افراد باقي مانده، گواه وجود صفات حسنهي خاصي در افراد ميباشد، حتي به نظر ميرسد خصوصيت ملي افراد يك جامعه باشد، چيزي كه نبايد از وجود آن متاسف بود.»
كمرويي موجب ميشود كه فرد خردمند و به شدت درونگر به نظر آيد. همچنين موجب افزايش خلوت فردي افرادي ميگردد و لذتي را كه فقط تنها بودن ما ميتواند به ارمغان آورد، به وجود ميآورد. افراد كمرو با تشر زدن يا آسيب رساندن به ديگران، خود را به آنان تحميل نميكنند چنانچه بيشتر افراد قدرتمند چنين ميكنند «ايزاك با شيو بس سينگر، نويسنده، اين مطلب را با فصاحت تمام چنين بيان ميدارد: «من فكر نميكنم افراد بايد خود را از دست كمرو بودن خلاص كنند. كمرويي توفيق اجباري است. فرد كمرو مقابل فرد پرخاشگر است. به ندرت ديده شده است كه افراد كمرو گناهكاران بزرگي باشند. آنان به جامعه اجازه ميدهند كه در صلح و آرامش زندگي كند.»
يك امتياز ديگر كمرويي آن است كه فرد نسبت به ديگران شانس انتخاب شدن بيشتري دارد.
كمرويي فرصتي را پديد ميآورد كه فرد بتواند كنار بايستد، موقعيت را بنگرد و سپس آگاهانه و با انديشه عمل كند. افراد كمرو با علم به اينكه هيچگاه افرادي نفرتانگيز و بسيار پرخاشگر و پر مدعا به نظر نخواهند رسيد احساس ايمني ميكنند. همچنين فرد كمرو ميتواند به آساني از تعارضات ميان فردي اجتناب كند و در بعضي مواقع به عنوان يك شنوندهي خوب به او بها داده ميشود. يك نتيجهي مثبت و مشخصا جالب توجهي كه كمرو بودن پديد ميآورد گمنام و ايمن ماندن فرد است. كمرويي به خودي خود ميتواند نقابي براي دور نگهداشتن فرد از توجه ديگران و كنار ماندن در حضور يك جمعيت بزرگ به انسان خدمت كند. در شرايط گمنامي معمولا افراد خود را از قيد فشارهاي ناشي از كارهايي كه «مجبورند» يا «بايد» انجام دهند، آزاد يبيند. رفتار فرد از قيد محدويتهايي كه معمولا از طريق قراردادهاي اجتماعي بر وي تحميل ميشود رها ميگردد. (به نقل از زيمباردو، ترجمه پارسا، 1376)
علايم جسماني كمرويي
افراد كمرو در سطح فيزيولوژيك نشانههاي زيرا را گزارش دادهاند. نبض تند ميزند، قلب به شدت ميتپد، فرد به ميزان قابل توجهي عرق ميريزد و در معده حالت التهاب و دلشوره و فرد را آرام نميگذارد. جالب توجه است كه همهي ما در اين واكنشهاي جسماني را با احساسي هر قدر قوي تجربه كردهايم، خواه در آن لحظه عصباني، هراسان، تحريك شده يا خشنود باشيم. بدن ما در تمايز ميان اين احساسات ماهيتا متفاوت كمك زيادي به ما نميكند. اگر ما مجبور به اتكا بر نشانههاي جسماني بوديم هيچگاه نميدانستيم چه موقع بگوييم «بله» يا «خير» آيا دوست باشيم يا بجنگيم. يكي از علائم جسماني كه افراد خجالتي نميتوانند پنهان كنند و بخشي از انگبختي عمومي نيست، سرخ شدن است براي اكثر ما مواقعي پيش آمده است كه از شرم سرخ شدهايم، احساس تپش قلب كردهايم يا احساس كردهايم دلمان مالش ميرود. افراد غير كمرو اين واكنشها را به عنوان ناراحتي مختصر ميپذيرند و به جوانب.× مثبت آنچه بعدا اتفاق خواهد افتاد مينگرند. اما افراد كمرو فكر خود را بر اين نشانههاي جسماني متمركز ميكنند. در واقع گاهي اوقات حتي قبل از وارد شدن به موقعيتي كه ممكن است در آنان احساس كمرويي ايجاد نمايد، دچار كمرويي ميشوند. آنان ابتدا علايم را تجزيه ميكنند و فقط به مصيبت ميانديشند.
دست پاچگي
معمولا سرخ شدن با احساس دستپاچگي همراه ميشود، احساس كوتاه مدت و شديد ناشي از دست دادن عزت نفس كه همهي ما گاهي بدان دچار ميشويم. زماني كه بطور ناگهاني يك نورافكن عمومي بررسي يك رخداد خصوصي زندگي ما پتو ميافكند دست پاچه ميشويم. گاهي اوقات وقتي كسي چيزي دربارهي ما به فرد ديگري ابراز ميدارد اين حالت پديد ميآيد.
همچنين وقتي درمييابيم كه ديگران عدم صلاحيت ما را دريافته به زودي متوجه خواهند شد و آنرا تائيد نخواهند كرد نيز دستپاچه ميشويم.
خجالتي، اما موفق!
آيا شما خجالتي هستيد؟
اگر ميگوييد بله. پس خوشحال باشيد. شما دوستان زيادي داريد: همهي آنهايي كه مثل شما فكر ميكنند كمرو و خجالتي هستند و تقريبا نصف مردم را هم شامل ميشوند اگر به يك آدم خجالتي اين حرف را بزنيد حتما ميگويد: «واي! من فكر ميكردم فقط خودم اين طوريم!» اما واقعيت اين است و تحقيقات نشان داده كه40 تا 45 درصد افراد بزرگسال خودشان فكر ميكنند كه آدمهايي كمرو يا خجالتي هستند!
كمرويي در بزرگسالان مثل كمرويي در كودكان و نوجوانان نوعي حساسيت بيش از حد نسبت به خود است. نوعي مشغوليت ذهني با افكار و احساسات مربوط به خود و به عبارت ديگر فكر و خيالهاي منفي بيش از حد در مورد خود. اگرچه همهي افراد درهر سن و سالي ميتوانند كمرو باشند اما به خصوص در بزرگسالي تاثير اين خجالتي بودن ميتواند بر زندگي فرد بسيار قابل توجه باشد. افراد خجالتي يا كمرو چه آنهايي كه فقط گاهي كم ميآورند و در موقعيتهاي اجتماعي خاص. مشكلشان بروز ميكند و چه آنهايي كه شديدا خجالتي هستند و از هر جمعي گريزان در انتخاب شغل. در پيشرفت در زندگي و حتي در در برقراري ارتباط با ديگران. كم و بيش مشكل دارند. يك آدم كمرو وقتي با ديگران روبهرو ميشود. وقتي ميخواهد سر صحبت را با آنان باز كند. وقتي نميداند چطور بايد گفتگو با ديگران را ادامه دهد و سعي كند با آنها صميميتر شود و وقتي نمتواند حتي در يك جمع كوچك با كسي دوست شود و بين ديگران خودي نشان دهد كلافه ميشود و همين باعث استرس بيشتر و در نهايت احساس نااميدي بيشتر ميشود. بر اساس تحقيقات دو روانشناس بنام هي دوهاميلتون و زيمباردو، افراد كمرو نسبت به به افرادي كه كمرو نيستند از موقعيتهاي اجتماعي كه در آن هستند استفاده بيشتري ميكنند قرار ملاقاتهاي آنها با ديگران كمتر است، علاقهي كمتري به توضيح دادن در مورد هر موضوعي دارند. چه توضيح شفاهي و صحبت كردن و چه غير آن و همينطور علاقه كمتري هم به معاشرت با مردم از خود نشان ميدهند و درنهايت نتيجه اين ميشود كه اين افراد به سختي ميتوانند خودي نشان بدهند و اغلب در حاشيه ها هستند.
وجه مشترك همهي خجالتيهاي دنيا :
اگرچه خجالتي بودن در هر فردي يك جور خودش را نشان ميدهد اما وجوه مشتركي هم وجود دارد. در واقع ميشود گفت صفتهايي هستند كه همهي آدمهاي خجالتي آنها را دارند. اولا يك آدم كمرو از موقعيتهايي كه در آن با ديگران بهخصوص غريبهها يا افراد رسمي روبرو ميشود گريزان است. اين حالت را روانشناسان «دوري كردن» مينامند.
آدمهاي خجالتي واقعا دوست دارند اجتماعيتر باشند اما به دلايلي احساس ميكنند كه نميتوانند و اين همان درد مشترك همهي انسانهاست: چيزي را ميخواهند اما نميتوانند به آن برسند! ثانيا افراد خجالتي كمتر مايلند كه در موقعيتهاي اجتماعي با ديگران گرم بگيرند. مثلا يك آدم خجالتي وقتي به تماشاي يك مسابقه فوتبال ميرود احتمالا ده دقيقه مينشيند و بعد اگر بتواند بلند ميشود و بيرون ميآيد. در واقع او به خودش فرصت گرم شدن نميدهد در حالي كه اين جور آدمها اساسا موتورشان ديرتر گرم ميشود و بايد فرصت بيشتري به خودشان بدهند اشتباهي كه خجالتي ها ميكنند اين است كه مثلا اگر بايد ساعت 8 در يك مهماني حاضر شوند ساعت 9 به آن مهماني ميروند و همين دير رفتن به ضررشان تمام ميشود و باعث ميشود اصلا در آن مهماني بهشان خوش نگذرد اين افراد اتفاقا بايد زودتر مثلا ساعت 5/7 بروند تا فرصت بيشتري براي عادت كردن به محيط داشته باشند بايد با تك تك افرادي كه آنجا هستند و يا كم كم از راه ميرسند چاق سلامتي كنند تا بالاخره ساعت 9 شب احساس راحتي كنند و از مهماني لذت ببرند. ثالثا آدمهاي كمرو به اصطلاح روانشناسان «منطقه آسايش» كوچكتر و محدودتري دارند آنها هم براي خودشان دوستاني دارند و با اجتماع ارتباط برقرار ميكنند اما اين دايره بسيار كوچك است: اين افراد ترجيح ميدهند همان كارهاي هميشگي را با همان آدمهاي هميشگي داشته باشند چرا كه فقط در موقعيتهاي آشنا احساس راحتي ميكنند. ممكن است در يك فعاليت اجتماعي با يك فرد جديد برخورد داشته باشند كه بخواهد سر صحبت را با آنان باز كند اما آنان پا را فراتر از «منطقه آسايش» كوچك خود نميگذارند. آنها واقعا ميخواهند كه اين منطقه را وسيعتر كنند اما احساس ميكنند نميتوانند و همين جا كار گير ميكند.
خجالتيها در محيط كار :
براي بزرگسالان كمرو بودن ميتواند باعث شود كه از نظر شغلي هم مشكلات زيادي پيدا كنند يك آدم خجالتي از همان اولين باري كه براي صاحبه استخدام ميشود به جايي مراجعه ميكند كه رد آنجا عدهاي مصاحبه كننده نشسته اند و بايد با آنها گرم بگيرد مصيبتش شروع ميشود كساني در اين جور مصاحبهها موفقند كه با وقار و متانت و اعتماد به نفس اما راحت با ديگران برخورد كنند و همينطور مهارتهاي گفتاري خوبي داشته باشند، اما يك آدم خجالتي از اين موهبتها بيبهره است. به همين خاطر آمار نشان ميدهد كه افراد خجالتي براي پيشرفت شغلي خيلي بيشتر از سايرين مشكل دارند. در جا زدن و ماندن در شغلي كه به مهارت و آموزش كمتري احتياج دارد و پيشرفت كند در موقعيت شغلي از ويژگيهاي اصلي آدمهاي كمرو است. پژوهشي كه در دانشگاه تالسادرا وكلاها ما انجام شده نشان ميدهد كه هر چه فرد بيشتر خجالتي باشد احتمال اينكه عنوان شغلي آبرومند و معتبر داشته باشد.كمتر است در واقع تمام شغلها تقريبا تمام شغلهاي سودآور نياز به ارتباط عمومي قوي
شخصيت داراي اتكاي به نفس و كمي زيركي و سياستمداري دارد.
آيا كمرويي همان درونگرايي است؟
روانشناسان بين كمرويي و درو نگرايي تفاوت قايل ميشوند. اگرچه اين دو بيارتباط به هم نيز نيستند. افراد درونگرا ترجيح ميدهند تنها باشند تا اينكه فعاليتهاي اجتماعي بپردازند. اما بر خلاف كمروها از روبرو شدن با اجتماع هيچ ترسي ندارنديك روانشناس ميگويد: «اگر در يك مهماني دو نفر داريد كه گوشهاي مثل ديوار ايستادهاند، يكي از آنها درونگراست و آن يكي خجالتي درونگرا اين طور است چون ميخواهد اينطور باشد. اما آدم خجالتي اينطور نيست زيرا نميتواند اينطور نباشد.»
در واقع اغلب بزرگسالان خجالتي سعي ميكنند خود را به صورت يك آدم «برونگرا» نشان دهند. اما اين، همهي مشكل را حل نمي كند به مهماني رفتن يا در جمع حضور يافتن به تنهايي فقط نشان دهنده برونگرا بودن نيست بلكه برخلاف تصور خجالتيها در برداشتن همين قدم هم مشكل دارند.رو كردن به مردم و گفتگو با آنان. روانشناسان ميگويند: يك راه مقابله با اين مشكل آموختن هنر گفتگو كوتاه است. آدمهاي كمرو ميگويند كه در حال گفتگو مشكل چنداني ندارند اما مشكل چطور آغاز كردن گفتگوست. آموختن اينكه چطور بايد يك ديالوگ كوتاه با يك نفر ديگر داشت قسمت عمده مشكل را حل ميكند.
كمرويي بيارتباط با افسردگي يا اضطراب نيت. حتي بعضي از افراد خجالتي خوددرماني ميكنند برا ي رهايي از استرس به مواد مخدر پناه ميبند بد رفتاري در خانواده، عدم توانايي شركت در رقابتهاي اجتماعي آن هم در اجتماعي كه رقابت در آن يك اصل اجتناب ناپذير است همه و همه در نهايت منجر به عملكرد ضعيف و كاهش بهرهبري نه فقط در زمينهي شغلي كه در همهي زمينهها ميشود. اگرچه داروهايي وجود دارند كه به افراد مبتلا به اضطراب و افسردگي كمك ميكنند، اما هيچ قرص سحرآميزي براي درمان خجالتي بودن وجودندارد. داروها اضطراب را ميتوانند كم كنند اما آدمهاي كمرو حتي وقتي كه هيچ اضطرابي هم ندارند و وارد فعاليت اجتماعي ميشوند همچنان نميدانند كه چه بايد بكنند.اين روند به مرور زمان ميتواند به تبديل به يك «استراتژي» براي افراد خجالتي شود: يك دليل يا بهتر بگويم يك بهانه براي همهي شكستهاي اجتماعي مثلا اين افراد ممكن است به خودشان بگويند: «معلومه كه نميتوانم فلان كار را انجام بدم چون خجالتي هستم»
آيا ميشود يك آدم خجالتي موفق بود؟
يك سو تفاهم در مورد خجالتيها وجود دارد. همه و حتي آدمهاي خجالتي فكر ميكنند كه كمرو بودن وحشتناك است! ولي واقعا ميشود در عين كمرو و خجالتي بودن موفق هم بود.بايد پذيرفت كه كمرويي يك مشكل غير قابل حل در طول زندگي نيست. همچنين لزوما به معناي محدوديت دستاوردهاي شخصي و حرفهاي هم نيست. آدمهاي خجالتي ميتوانند در زندگي خصوصي يا در شغلشان آدمهاي كمرو و خجالتي ميگويم كه كليد اين مشكل در ذهن و دل خود شماست. به جاي فكر كردن به خود به ديگران توجه كنيد. وقتي شما خودتان را آدم خوش برخوردي نشان داديد. ديگران هم برايشان راحتتر است كه به شما نزديك شوند، همان چيزي باشيد كه انتظار داريد ديگران باشند. نبايد فكر كنيد كه كمرويي يك بيماري است كه بعضيها با آن متولد شدهاند و تا آخر عمر مبتلا به آن ميمانند. هيچكدام از ما خجالتي بدنيا نميآييم اين صفتي است كه بعدها آن را پيدا ميكنيم پس بعدها هم ميتوانيم. بالاخره خودمان را از آن خلاص كنيم. (به نقل از محمدرضا رجبي 1381)
درمــان
شناخت خود
چه تصوري از خودتان بر جايي ميگذاريد؟ آيا آن تصوير تحت كنترل شما قرار دارد ـ يعني آيا ديگران همانگونه كه شما مايليد در مقابل شكستهاي زندگي خود احساس مسئوليت كنيد؟ و زماني كه اتفاق خوبي رخ ميدهد آيا بيشتر سرنوشت شما بوده، تصادفي بوده يا در اثر تلاشهاي خودتان يش آمده است؟ آيا چيزي وجود دارد كه مايل باشيد زندگي خود را فداي آن بكنيد؟ اينها فقط تعدادي از سوالاتي هستند كه با شروع فرايند خوديابي بايد از خودتان بپرسيد.
تمرينهاي ارائه شده در اين فصل فرصتي در اختيار شما قرار ميدهند تا به تمام زواياي زندگي خود نگاه كنيد. آنها به گونهاي طراحي شدهاند كه شما بتوانيد افكار و احساسات خودتان را با نگاهي نزديكتر و دقيقتر به تصوير بكشيد. بنابراين غلبه بر كمرويي نيز در سايهي تلاش متمركز شما ميسر خواهد گرديد ما بايد صبور بوده و انتظار مقداري عقبگرد، قدري شكست، قدري اضطراب و قرار دادن خودتان در مقابل نورافكن به ميزان زياد را داشته باشيد اما اگر ما آمادهي قبول شكستهايمان به عنوان پيآمد اجتناب ناپذير اما موقتي ـ از تلاش در راه انجام كار تازه باشيم، چيزهاي زيادي ميتوانيم ياد بگيريم.
اين تمرينها جهت كسب خودآگاهي چالش انگيز هستند اما انجام آنها خالي از لطف نيست. هدف آن است كه با درون خود تماس برقرار برقرار كنيد و در همان زمان نسبت به تصوير بيرونياي كه برجاي ميگذاريد آگاهتر شويد. در نهايت هدف ما اين است كه شما را وادار به قبول تصوير دروني خودتان بكنيم، در حالي كه ديگران را وادار به پذيرش تصوير بيروني شما ميكنيم.
رسم تصوير خوتان
اين فعاليت به شما كمك ميكند تا نحوهي نگريستن به شخص خود را كشف كنيد، يك كاغذ بزرگ و مجموعهاي از مدادهاي رنگي را برداريد و تصويري از خوتان به هر طريقي كه مايليد بكشيد. ممكن است نمادين يا عاميانه، با لباس يا برهنه يا پرتره يا تصويري كامل باشد.به نقاشي خودتان نامي بدهيد (اين كار را قبل از خواندن دنبالهي مطالب انجام دهيد.)
× آيا كل فضا يا بخشي از آن را پر كردهايد.
× رئوس نكات رسم شده روشن، مبهم يا غير مرتبط بودهاند؟
× آيا قسمتهايي از بدن شما از قلم افتادهاند؟ كدام قسمتها؟ بيتناسب رسم شدهاند؟ پنهان شدهايد؟
× آيا هيچ احساسي را نشان ميدهد؟ چه احساسي؟
× آيا احساس ميكنيد چيز ابراز نشدهاي وجود دارد؟
× آيا فعال هستيد يا منفعل؟
× آيا چهرهاي منفرد هستيد يا در بافتي حضور داريد؟
برچسب زدن به خود
ليستي از ده لغت عبارت و ويژگيهاي شخصيتي كه به بهترين نحو معرف حضور شما باشد تهيه كنيد. هر يك از اين عبارات را بر اين اساس رتبه بندي كنيد: مهمترين خصوصيت 1 كم اهميتترين خصوصيت 10 چند تا از اين موضوعات داراي ارزش مثبت، يا منفي يا توصيف خنثي ميباشد به رتبههاي موضوعات را در اين سه طبقه بندي با هم جع بزنيد.
مثبت (منند: شاد، باهوش، موفق) منفي (مانند: افسرده، چاق، نالايق)
خنثي (مانند: دانشآموز، مرد، چهل و چهار ساله)
به عقيدهي بهترين دوست شما دو موضوعي كه بيشتر از همه مشخصات و دو موضوعي كه كمتر از بقيهي خصوصيت شما را نشان ميدهد كدامند؟ آيا انتخابهاي او با انتخابهاي شما يكسان هستند؟ شايد بهتر باشد از او بخواهيد هر ده تا را رتبهبندي كند.
برنامهها
مسئوليت اجراي يك طرح اصلي پنج ساله براي تغيير خودتان بر عهدهي شما قرار گرفته است. افكار عمومي ميخواهند از سه هدف اصلي شما براي سال آينده اطلاع پيدا كنند.
برا دستيابي به هر كدام، اخيرا چه كردهايد يا ميخواهيد چه كار كنيد؟
پنج هدف اصلي كه براي خودتان از حالا تا پنج سال بعد تعيين كردهايد كدامند، يعني دوست داريد زندگي شما در آن زمان چگونه باشد؟
پايهريزي عزت نفس خود :
طرز تفكر ما دربارهي خودمان تاثيرات شگرفي بر تمام جوانب زندگيمان دارد.
افرادي كه براي خويشتن ارزش مثبتي قائلند، عموما به عنوان نشانههاي خارجي رضايت دروني حالت توازني را نشان ميدهند و احساس امنيت و آرامش خاطر را منتشر ميسازند. چنين افرادي به تقويت كنندههاي اجتماعي و ستايشهاي ديگران وابستگي ندارند زيرا آموختهاند چگونه بهترين دوست خود و بزرگترين مشوق خويشتن باشند آنان شركت كنندگان، مبتكران و چارهسازاني هستند كه موجب به حرت درآمدن ماشين اجتماع ميگردند و آنان از تمام خوبيهايي كه در جامعه تقسيم ميشود سهم شير را دريافت ميدارند. افرادي كه از عزت نفس بالا بهرمندند هيچگاه در زندگي در زير فشار انتقاد خرد نميشوند يا بواسطهي طرد شدن، احساس نابودي نميكنند. آنان از شما به خاطر «راهنمايي سازندهتان»تشكر ميكنند. زماني كه با پاسخ نه مواجه ميشوند، هيچگاه آنرا به عنوان طرد خودشان تلقي نميكنند. به جاي آن چندين احتمال را در نظر ميگيرند: نيازمند انجام كار بيشتري هستند، آن رويكرد خيلي عجولانه، خيلي خام، خيلي دقيق، خيلي پيچيده بوده، موقعيت و زمان بندي صحيح نبوده، شخص مخلف مشكلي دارد.، كه نيازمد مشاوره يا همدردي ميباشد. در هر موردي دليل پاسخ نه در بيرون از آنان قرار دارد و نه در درون، ميتوان آنرا تجزيه و تحليل كرد و با تنظيم برنامههايي نيروها را مجددا سازماندهي كرده و با عملكرد آراستهتري مجددا بازگشت ـ از اين رو خوش بين بودن براي آنان آسان است، بيشتر اوقات آنچه ميخواهند را به دست ميآورند تا شكست بخورند.
بدترين دشمن خود بودن
در مقابل، فردي كه از عزت نفس پايين برخوردار است، انسان را به ياد فاجعهي زير ورو شدن عالم مياندازد. آنان معمولا منفعلتر، ترغيبپذيرتر و داراي محبوبيت كمتر هستند اين افراد نسبت به انتقاد منفي به شدت حساس هستند و فكر ميكند كه اين انتقاد نابندگي آنان را ثبت ميكند. در پذيرفتن تعارفات معمول دچار مشكل هستند (كاري نبود، اهميتي ندارد، فقط براي خوشايند من اين حرف را ميزنيد).
با وجود تمام نارحتيهايي كه براي آنان پيش ميآيد، جاي تعجب نيست كه محققين دريافتهاند افراد داراي عزت نفس پايين روان رنجورتر از افراد داراي عزت نفس بالا ميباشند.
عزت نفس عبارت است از: سنجش ارزش خودتان بر پايهي اداراك شما از قياس خودتان با ديگران.
پانزده گام در راه مبدل شدن به فردي متكي به نفستر
1 ـ نقاط ضعف و قوت خود را بشناسيد و اهداف خود را بر پايهي آنها تعيين كنيد.
2 ـ معين كنيد به چه چيزهايي بها ميدهيد، به چه چيزهاي معتقديد، واقعا دوست داريد زندگيتان چگونه باشد.
3 ـ خود را ريشهيابي كنيد با مروري بر گذشته خطوط پيوسته و تصميمهايي كه شما در موقعيت كنوني قرار دادهاند، پيدا كنيد. كساني را كه به شما آسيب رساندهاند و زماني كه مي توانستهاند از كمك به شما خودداري كردهاند درك كرده و ببخشيد. خودتان را به خاطر اشتباهات، گناهان، شكستها و گرفتاريهاي گذشته عفو كيد. تمام خاطرات منفي خود را پس از استخراج هر ارزش سازندهاي كه ميتوانند به همراه داشته باشند، دفن كنيد. گذشته بد تنها تا زماني در ذهن شما زنده است كه شما به آن اجازه دهيد. حكم تخليه فوري صادر كنيد فضا را به خاطرات مربوط به موفقيتهاي هر چند ناچيز گذشته اجاره دهيد.
4 ـ خطا و شرمساري ارزشهاي فردي محدودي در امر شكلدهي به رفتار شما در جهت اهداف مثبت دارند. به خودتان اجازه ندهيد تسليم آنها شويد.
5 ـ دلايل رفتارهاي كنوني خود را در ابعاد جسماني، اجتماعي، اقتصادي و سياسي و موقعيت كنوني خودتان جستجو كنيد و نه در كاستيهاي شخصيتيخودتان.
6 ـ به خوتان يادآوري كنيد كه دربارهي هر اتفاق ديدگاههاي ديگران نيز وجود دارد «واقعيت» هيچگاه چيزي بيشتر از توافق مشترك ميان افراد براي بيان يك مطلب به جاي تكيه بر نقاط افتراق ديدگاههاي آنان نميباشد. اين مطلب شما را قادر ميسازد تا در نتيجهگيريهاي خودتان از مقاصد ديگران صبورتر باشيد و در حذف آنچه ممكن است در ظاهر موجب طرد يا افت شما گردد خلاقانهتر برخورد كنيد.
7 ـ هيچگاه چيز بدي دربارهي خودتان نگوئيد، مخصوصا هيچگاه خصوصيات منفي غير قابل باز گشت را به خودتان منتسب نكنيد مانند: «احمق» ، «زشت» ، «غير خلاق» ، «يك شكست» ، «اصلاح نشدني».
8 ـ اجازه ندهيد ديگران به عنوان يك فرد از شما انتقاد كنند، اعمال مشخص شما براي ارزيابي در معرض قضاوت قرار دارند و آمادهي بهتر شدن هستند. بسخوراندهاي سازنده را در صورتي كه كمك كننده باشند، بپذيريد.
9 ـ به خاطر داشته باشيد گاهي اوقات شكست و نااميدي توفيق اجباري هستند، به شما ميگويند اهدافتان براي شما درست نبودهاند آنان تلاش ارزش آن كار را نداشت و از يك شكست بزرگتر بعدي ميتوان اجتناب كرد.
10 ـ افراد، مشاغل و موقعيتهايي را كه موجب بروز احساس تابندگي در شما ميگردند، تحمل نكنيد. اگر نميتوانيد آنها يا خودتان را به گونهاي تغيير دهيد كه احساس ارزشمندي بيشتري بنماييد، آنها را زير پا بگذاريد يا از كنار آنها بگذريد. زندگي كوتاهتر از آن است كه وقت خود را با چيزهايي كه موجب افت انسان ميشوند، تلف كنيم.
11 ـ وقتي براي استراحت، تفكر، گوش كردن به درون خود، لذت بردن از تفريحات و فعاليتهايي كه ميتوانيد به تنهايي انجام دهيد تعيين كنيد. بدين ترتيب ميتوانيد با خودتان ارتباط برقرار كنيد.
12 ـ با تمرين خود را مبدل به موجودي اجتماعي بنماييد. از احساس كردن نيرويي كه افراد ديگر منتقل ميسازند لذت ببريد، خصوصيات يگانه و تفاوتهايي كه ميان همزادان وجود دارد. ترسها و احساس عدم اطمينان آنها در ذهنتان مجسم كنيد و فكر كنيد چگونه ميتوانيد به آنها كمك كنيد. معين كنيد از آنها چه ميخواهيد و چه چيزي براي اهدا به آنان در اختيار داريد. سپس بگذاريد آنان بدانند كه شما آمادهي و پذيراي اشتراك هستيد.
13 ـ حمايت منوط خود را متوقف كنيد، اين كار دشوارتر و بازگشتتر پذيرتر از آن است كه تصور ميكنيد. انسان را خرد ميكند اما هيچگاه نميشكند بهتر است گاه گاهي از جانب يك تعهد عاطفي كه طبق برنامه كار نكرده است ديد قادر نتيجهي عواطفي عايق گونه كه موجبات سردي آنرا پديد ميآورند كرخت شد.
14 ـ اهداف داراز مدتي را كه اهداف كوتاه مدت بسيار مشخص همراه آن باشند در زندگي خود تعيين كنيد. ابزارهاي واقع بينانه براي دستيابي به اين اهداف كوچكتر انتخاب كنيد. پيشرفت خود را به طور منظم مورد ارزيابي قرار دهيد و اولين مشوق و قاضي خودتان باشيد. اگر كس ديگري صداي لاف زدنهاي شما را نميشنود لازم نيست بيجهت نگران و محجوب باشيد.
15 ـ شما موجودي نيستيد كه فقط اتفاقات بد برايتان رخ ميدهد، موجودي منفعل و بياهميت كه مانند حلزون باغچه اميدوار است بتواند از له شدن در زير پا بگريزد شما نقطهي اوج ميليونها سال تكامل نوع بشر روياهاي والدين خود و نشانهاي از قدرت خداوند و هستيد، شما انسان يگانهاي هستيد كه مانند بازيگري فعال در داستان زندگي ميتوانيد پديد آورندهي اتفاقات باشيد. شما ميتوانيد هر لحظه با اعتماد به نفس داشتن موانع به چالشها مبدل شده و چالشها به كمال ميرسند. آنگاه كمرويي نقصان مييابد زيرا به جاي آنكه هميشه در تدارك و نگران نحوهي گذراندن زندگي خود باشيد با غرق شدن در زندگي خويشتن را فراموش خواهيد كرد.(به نقل از زيمباردو، ترجمهي پارسا، 1376)
پايهريزي اعتماد به نفس
با انجام موفقيتآميز تكاليف دشوار ميتوانيد پايهريزي اعتماد به نفس خود شروع كنيد از تكاليف كوچك شروع كرده و سپس در جهت دستيابي به اهداف اصليتر كار كنيد. يكي از اين تكاليف اين است كه هر آنچه شما را خوار ميسازد، وارد كنيد.
براي مدت 2 هفته ردپاي عبارات مفي دربارهي خودتان را كه درذهنتان جاري است دنبال كنيد. چه چيزي بارها تكرار شده و موجب بروز احساس پايين بودن در شما ميگردد. جدولي رسم كنيد و در آن يادداشت كنيد كه در طول روز چندبار ميتوانيد مانع از بروز تفكرات منفي دربارهي خودتان بشويد. خودتان را به خاطر سركوب كردن آنها تشويق كنيد.
نيروهاي مخالف
از نقاط ضعف خودتان ليستي تهيه كنيد. آنها را در سمت راست كاغذ يادداشت كنيد. سپس عبارات مثبت مخالف آنها را در طرف چپ بنويسيد مانند مثال زير:
نقاط ضعف: هيچ يك از افرادي كه مرا ميشناسند دوستم ندارند.
متضاد آن: هر كسي كه واقعا مرا ميشناسد دوست ميدارد.
عبارات خودتان در ستون متضاد را بسط دهيد مثالهايي ذكر كنيد. از زاويهي عبارت نوشته شده در ستون سمت چپ دربارهي خودتان فكر كنيد تا ستون سمت راست.
به جاي لغت كمرويي از عناوين ديگر استفاده كنيد
بسياري اوقات ديده شده است كه ما فقط در يك يا دو موفقيت كمرو بودهايم اما با وجود اين خودمان را افرادي كمرو ميپنداريم و ميناميم. به جاي اينكه بگوييد «من فردي كمرو هستم» دربارهي خودتان با عبارات مشخصتري قضاوت كنيد و صحبت نماييد، موقعيتهاي مشخص و واكنشهاي مشخص را شرح دهيد. بگوييد: «هنگام صحبت در مقابل گروهي از افراد عصبي ميشوم» يا «شركت در مجالس احساس جدا بودن از آن محيط را در من پديد ميآورد و باعث ميشود احساس ضعفي در درونم پديد آيد» يا «در حضور رئيس شركت مضطرب ميشوم» يا حتي مشخصتر «وقتي حس ميكنم كسي مرا برانداز ميكند قلبم شروع به تپيدن ميكند و دچار دلشوره ميشوم.
رشد مهارتهاي اجتماعي خود
ما در خلال تحقيقات خودمان در دنياي كمرويي متوجه شدهايم كه افراد كمرو از پذيرش مسئوليت هم در شروع تقابلات اجتماعي پرهيز ميكنند و هم در روغنكاري ماشين از تماسهاي فردي پرهيز ميكنند بسياري از ما به هر دليلي كه باشد هيچگاه مواد اوليه و پايه اي زندگي اجتماعي را نشناختهايم. ما نميدانيم چگونه با افراد ملاقات كنيم، در ميان گروهي از افراد نميتوانيم صحبت كنيم، در مجالس حالتي عصبي به ما دست ميدهد اگر شكلي در زمينهي مهارتهاي اجتماعي داريد با استفاده از دستورالعملهاي ساده و مستقيم اصول تغيير رفتاري ميتوان به شما كمك كرد.
اولين صحبت :
اگر متوجه شدهايد كه صحبت كردن با هر كسي برايتان دشوار است ميتوانيد موارد زير را بيازماييد:
ميتوانيد از تلفن براي صحبت كردن با ديگران استفاده كنيد در حالي كه ناشناس باقي ميمانيد. تدريجا ميتوانيد اين تجربه را به تلفن زدن به افراد مشخصي كه مايل به برقراري تماس با آنها هستيد يا به خوشامد گويي به مردم در خيابان مانند سلام گفتن بسط كنيد.
لباس پوشيدن و آراستگي ظاهر:
ببينيد چه لباسي به شما برازنده است، اگر نميدانيد از دوستانتان بپرسيد بهترين رنگ مناسب شما كدام رنگ است؟ از آنها استفاده كنيد. وقتي به طرز صحيح لباس ميپوشيد طبيعتا احساس جرات بيشتر مينماييد حداقل شما بايد اين منبع نگراني را به حداقل رسانده يا محدود كنيد.
گفتگو با افراد ناشناس :
يك روش براي تمرين در زمينهي مهارتهاي گفتاري اين است كه مكالمهاي امن با افراد ناشناس در مكانهاي عمومي آغاز كنيد مانند: اتاق انتظار دكتر، كتابخانه و …
كنار آمدن با فشار رواني :
در زير چندين روش براي كمك به شما در كنار آمدن با فشار رواني و يا اضطراب ارائه شده است شما ميتوانيد هنگاميكه دربارهي رفتن به مهماني، حاضر شدن در سر قرار ملاقات ـ ايراد سخنراني و غيره احساس اضطراب ميكنيد از اين روشها استفاده كنيد.
× تا حد ممكن آماده باشيد اگر لازم است قبلا تمرين كنيد.
×اگر ميتوانيد براي بيست دقيقه خود را آرام كنيد يا فكر خود را متمركز كنيد.
× دراز بكشيد و صحنهاي كه در پيش رو داريد را جز به جز در نظر مجسم كنيد.
در هيچ نقطهاي توقف نكنيد بلكه صحنه به طور مداوم عبور كنيد.
× دربارهي محدودهي راحت بودن خودتان بينديشيد. اينجا مكاني است كه بيشترين احساس راحتي راداريد ممكن است اين مكان كنار ساحل ـ درون وان حمام يا پيادهرو در يك دشت باز باشد. وقتي مضطرب هستيد دربارهي اين تجربه به دقت بينديشيد ـ احساسات ـ بوها و غيره.
× عباراتي كه حاكي از كنار آمدن با مساله است را به خودتان بگوييد مانند: «ميدانم ميتوانم اين كار را انجام دهم.» «در انجام اين كار خوب خواهم بود از آن لذت خواهم برد.» اين عبارات را بارها در ذهن خود تكرار كنيد. اين مهارتها ميتوانند به شما در مبدل شدن به يك موجود اجتماعي، با جرات و كارآمدتر كمك كنند. درست مانند كسب مهارت جديد ديگر اينها را نيز بايد تمرين كنيد.
حال به اين مسئله ميپردازيم كه چگونه ميتوان شكل كمبود و ضعف و اراده را حل كرد براي نيل به اين هدف بهترين روش پرورش اراده و يا بهتر بگوييم بازآموزي اراده است. چون همگان از بدو تولد با اين خصيصه به دنيا ميآيند، ولي سادهتر آنكه اين خصلت ذاتي در اثر عواملي چند از پيشرفت و پرورش كافي باز ميماند كه يكي از مهمترين آن دخالت والدين مستبد و زورگوست كه خود در تمام احوال به جاي فرزندانشان تصميم ميگيرند و حق هرگونه تصميمگيري و ابتكار و ابداع و مسئوليت از آنها را سلب ميكنند.
بازآموزي اراده :
شكل اين بازآموزي بستگي تام و تمام با نوع كمرويي شخص خواهد داشت:
آيا واقعا آدمي خجالتي و كمرو هستيد؟
آيا يك كمروي «جبراني» هستيد؟
مورد نخست: يك كمروي واقعي هستيد يعني بيدل و جرات هستيد و تحرك و عمل نداريد و در مقابل كمترين مانع و ناملايمي در خود ميخزيد و عقبنشيني ميكنيد.
مورد دوم: كمرويي «جبراني» هستيد، يعني رفتار خشن و وحشيانهاي داريد و با ابراز خشم و غضب ميخواهيد به اطرافيان خود (و به خصوص خودتان) نشان بدهيد كه آدم صاحب اراده هستيد (هر چند هيچكس از اين حيث گول نميخورد و دچار اشتباه نميشود) بر حسب موارد تمرينهاي متفاوت خواهند بود. مورد نخست: اگر واقعا آدم كمرويي هستيد؟ در صورتيكه اين بار به شما تذكري دادند و يا از شما انتقادي كردند و يا دربارهي شما بد قضاوت كردند، به جاي اينكه سرخ و سفيد بشويد و در لاك خود بخزيد سعي كنيد تا نحوهي رويارويي با آنرا مورد ارزيابي قرار دهيد.
اين تذكر از جانب چه كسي است؟
از طرف شخصي است كه صلاحيت اظهار نظر را دارد؟ از سوي كسي كه در مورد اعتبار او مي توان شك و ترديد داشت؟ از طرف فردي بي صلاحيت كه چند لحظه بعد حرفهاي خود را فراموش مي كند عنوان نشده؟ آيا كسي است كه مي خواهد با نيش گفتار خود شما را برنجاند. آيا انتقادي وارد است؟ هيچ انساني كامل نيست و هر كسي ممكن است مرتكب خطا و اشتباهي شود، مسأله را از جميع جهات مورد بررسي قرار بدهيد. شايد انتقاد از جهاتي وارد بررسي قرار بدهيد. شايد انتقاد از جهاتي وارد باشد اگر خود به ارتكاب خطا اذعان داريد، راه جبران آنها بياييد و گرنه اين نكته را بررسي كنيد كه چگونه مي توانيد در اين قضيه خود را توجيه كنيد وارد بحث شويد. حتي اگر با نظر مخاطب خود موافق نيستيد، جمله خود را با اين عبارت شروع كنيد: مسلماً حق با شماست!كه اين اظهار نظر حريف شما
را خلع سلاح خواهد كرد و از شدت خشونت در مباحثه خواهد كاست. سپس با مدعي خود موارد انتقاد را يك به يك مورد بررسي قرار دهيد و درباره هر كدام به اداي توضيح بپردازد. اين را بپذيريد كه هر كس ممكن است اشتباه كند و اقرار به اشتباه عملي بزرگوارانه محسوب مي شود و اگر كسي چنين كند طبعاً از روحي والا و بزرگ بر اشتباهات خود پاي مي فشارند و حتي به دفاع از آن بر مي خيزند. اين را هم بگويم كه اين تمرين را كار ساده اي نپنداريد ولي هر بار كه مرتكب اشتباه مي شوند، بنابراين در هر بار مي توان با اقرار به اشتباه بزرگواري و روحيه شجاع خود را نشان داد.
يك ترفند:
اگر كسي با جملات و انتقادهاي بيجاي خود قصد داشت شما را خشمگين سازد. بجاي هر گونه عكس العمل نامناسب فقط يك كار بكنيد: لبخند بزنيد!با تمام توان خود سعي كنيد لبخندي به لب بنشانيد. اما مواظب باشيد كه لبخندتان سود و تمسخر آلود و تحقير آميز نباشد بلكه بايد تبسمي مهر آميز و صادقانه و آشتي جويانه باشد عميقاً اين ايده را به ضمير باطن خود بسپاريد: ««من رفتار شما را مي بخشم و مايلم كه با هم دوست باشيم›› آنگاه لبخندتان بي اختيار طبيعي خواهد شد و حريف خود به خود از ميدان بدر خواهد رفت و احساس شرمندگي خواهد كرد.
مورد دوم: شما يك كمروي «جبراني» هستيد.
كمروئي را همواره نمي توان با جبران از بين برد. در مواقعي ممكن است مدار كارها بر وفق مراد نگردد. في المثل در مجلس كسي ناگهان شما را به باد انتقاد بگيرد و شما هم از كوره در برويد و كنترل خود را از دست بدهيد و دچار خشم و غضب شديدي بشويد و همه را از صلابت و وسخط و ابهت موقتي خود به هراس و حيرت بيفكنيد، چنانچه باور كنند شما آدمي نترس و پر دل و جرأت هستيد. اما واقعاً هم چنين هستيد؟ مسلماً خير هر قدر دوام خشم و غضب شما پايدار تر باشد، قدرت و جرأت شما به همان نسبت دوام خواهد آورد (مشروط بر آنكه با آدم قويتر از خود روبرو نشويد.)
ولي آتش فشان غيظ و غضب تا ابد به فوران خود ادامه نخواهد داد و در لحظهاي كه خاموش مي شود بلافاصله احساس خواهيد كرد كه دوباره همان آدم حقير و كوچك شده ايد.
حال چگونه مي توانيد خشم خود مسلط شويد؟ با دليل و برهان و استدلال بيدرنگ اين سؤالات را مطرح كنيد: آيا او واقعاً مي خواست از من انتقاد بكند و يا اينكه از روي بد جنسي مرا به باد حمله گرفته بود؟ آيا طور ديگري نمي توانستم جواب او را بدهم؟ طبعاً اگر حسن نيت داشته و از قوه داوري متعادلي برخوردار باشيد حق را به جانب خويش نخواهيد داد. اميدواريم شما جزو آن گروه از افرادي نباشيد كه به ايجاد محيط رعب و وحشت ـ بخصوص در خانواده و اطرافيان ـ مي خواهند صلابت و اعتبار خود را به ثبوت برسانند و كمرويي خويش را به اين ترتيب جبران كنند ولي با فرونشستن آتش خشم دچار پشيماني مي شوند و باز به گوشه لاك خود مي خزند. اما صدا كه نمي دانند از خويش و آشنا دشمنان و بيگانگي براي خويش درست مي كنند. به هر حال ما با شمردن اين حالات و ارائه راه حلهاو ترفندهاي خاص خواهيم كوشيد تا اينان را از اين مشكلاتي كه گريبانگيرشان شده رها سازيم.
يك ترفند :
باز هم به آن اشاره كرده بوديم: بخنديد با تمام نيرويي كه در خود سراغ داريد لبخندي به لب آوريد فرض كنيم كه شما گمان مي كنيد تمام كساني كه در خانواده تان و يا در جمعي كه در آن حضور داريد به هر صورت كه شده مي خواهند ناراحتي شما را فراهم سازند و با گوشه و كنايه ها و انتقادهاي خود شما را برنجانند پس بهترين روش مقابله با شگردي كه آنها در پيش گرفته اند اين است كه به ايشان بخنديد و اين را عملاً نشان دهيد و خنده اي به لبها بنشانيد. ترفند ديگر: با روش خود تلقيني تا آنجا كه ممكن است اين ايده را در ذهن جاي دهيد كه خشم مساوي است با خنديدن تا بجائي كه هر بار خشمگين شوبد با تداعي معاني ياد خنده بيفتيد. ( به نقل شارتيه ـ برانيه، ترجمه رزم آزما، 1369)
فهرست منابع
ـ افروز، غلامعلي. (1373) كمرويي و راههاي درمان آن. تهران: نشريهي ماهانه آموزشي ـ تربيتي.
ـ براينه و شارتيه. ترجمه هوشيار و رزم آزما. (1369) كمرويي و راههاي درمان آن. تهران: انتشارات سپنج.
ـ رجبي، محمدرضا. (1381). نشريه ي كاشف.
ـ ريموند دوسن لوران. ترجمهي محمدرضا سروري. (1374) چاره كمرويي. تبريز: انتشارات مهر آيين.
ـ زيمبارد و فيليپ جي. ترجمه ن. پارسا. (1376) كمرويي چيست و چه بايد كرد. تهران: انتشارات پرنيان.