تحقیق بررسی تاثیر سطح سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
موضوع
بررسی تاثیر سطح سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
گردآورنده
کد پرسنلی
خرداد 92
تقدیر و تشکر
ضمن عرض تقدير و تشكر از تمام عزيزاني كه مرا در اجراي و انجام اين پژوهش ياري نموده اند .
چكيده:
تحقيق انجام شده پيرامون ميزان تاثير سطح سواد والدين و با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان را نشان مي دهد كه سطح سواد پدر با موفقيت و عدم موفقيت دانش آموزان اثر قطع دارد و سطح سواد مادر نيز در انجام موفقيت يا شكست بي تاثير نيست.
ميزان سطح سواد والدين بر موفقيت دانش آموزان تاثير چشمگيري دارد و همچنين در اين تحقيق اثر قطعي تاثير سطح سواد والدين بر پيشرفت تحصيلي، افت تحصيلي، مشكلات رفتاري و مشكلات تحصيلي دانش آموزان مسجل است و ميزان سطح سواد والدين با پيشرفت تحصيل دانش آموزان ارتباط مستقيم و مثبت دارد.
جامعه ي آماري در اين پژوهش شامل مدارس ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان الموت شرقي كه در سال تحصيلي 91-90 مشغول به تحصيل بوده و تعداد آنها 2000 نفر مي باشد و نمونه ي آماري باتوجه به جدول مررگان كه تعداد 322 نفر از دانش آموزان كه از جامعه به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شده اند.
فهرست مطالبعنوان صفحه TOC \o "1-3" \h \z \u HYPERLINK \l "_Toc359265812" فصل اول : تعاریفمقدمه PAGEREF _Toc359265814 \h 2بيان مسئله: PAGEREF _Toc359265815 \h 3اهميت موضوع تحقيق: PAGEREF _Toc359265816 \h 4اهداف تحقيق: PAGEREF _Toc359265817 \h 5تعيين متغييرها و تعاريف آنها PAGEREF _Toc359265818 \h 5تعاريف عملياتي متغيرها PAGEREF _Toc359265819 \h 5تعاريف علمي متغييرها: PAGEREF _Toc359265820 \h 6تعریف علمی سطح سواد: PAGEREF _Toc359265821 \h 6فرضيه هاي تحقيق: PAGEREF _Toc359265822 \h 6 HYPERLINK \l "_Toc359265823" فصل دوم: تربیت فرزندان وباروری ثمربخشباورهاي والدين، موفقيّت فرزند PAGEREF _Toc359265825 \h 11شبکه خانوادگی PAGEREF _Toc359265826 \h 12والدین درمسئولیت شریک هستند PAGEREF _Toc359265827 \h 12تحصيلات والدين PAGEREF _Toc359265828 \h 15بی سوادی والدین PAGEREF _Toc359265829 \h 16تحصيلات عمومي PAGEREF _Toc359265830 \h 21تحصيلات در زمينه تعليم و تربيت PAGEREF _Toc359265831 \h 22رابطه سواد والدين با اوقات فراغت فرزندان: PAGEREF _Toc359265832 \h 30خانواده و دوران بلوغ فرزندان PAGEREF _Toc359265833 \h 31پیشینه ی تحقیق PAGEREF _Toc359265834 \h 33فصل سوم : یافته های تحقیقروش تحقيق: PAGEREF _Toc359265837 \h 36جامعه ي آماري: PAGEREF _Toc359265838 \h 36فرضيه ها PAGEREF _Toc359265839 \h 36پايايي و روايي: PAGEREF _Toc359265840 \h 36بحث و نتیجه گیری: PAGEREF _Toc359265841 \h 39نمونه پرسشنامه PAGEREF _Toc359265842 \h 43منابع: PAGEREF _Toc359265843 \h 46
فصل اول :
تعاریف
مقدمه
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را بهسوی رشد و توسعهي درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص میشوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانستهاند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی ميباشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسايل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.
سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.
در حقیقت در برخي از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.
تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.
شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.
مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است.
بيان مسئله:
موفقيت و پيروزي در تحصيل به عوامل گوناگوني بستگي دارد و اين عوامل در مجموعه اي فردي، آموزشگاهي، خانوادگي و اجتماعي طبقه بندي مي شود.
بدون شك پيشرفت تحصيلي دانش آموزان به عوامل متعددي نظير ميزان درآمد، سطح تحصيلات والدين، رفتار والدين، محيط مدرسه، فضاي خانواده، نوع مدرسه، امكانات آموزشي، معلم، رفتار معلم، استعداد دانش آموزان، محل زندگي، نحوه ي پوشش معلم، محل مدرسه، رفتار همكلاسي ها و بسياري عوامل ديگر بستگي دارد.
در اين تحقيق عامل سطح تحصيلات والدين مدنظر مي باشد.
سطح تحصيلات والدين همانند ساير عوامل به شكل هاي گوناگون در پيشرفت و يا افت تحصيلي دانش آموزان موثر است.
ممكن است دانش آموزاني كه والدين آنها از سطح سواد بالايي برخوردارند و در حل و انجام تكاليف خود دچار مشكل شوند والدين آنها در انجام تكاليف به آنها كمك مي كنند اما اگر والدين بي سواد باشند نمي توانند كمك كنند نحوه ي نگرش والدين به تحصيلات فرزندان نيز در پيشرفت تحصيلي آنها موثر است.
اهميت موضوع تحقيق:
اهميت اين پژوهش در آن است كه با شناخت عميق و بيشتر نوجوانان و دانستن مسائل و ويژگي هاي خاص هر گروه از آنها نخست قادر به تشخيص آنها از ساير كودكان مي شويم و سپس با ارائه ي راه حل هاي مناسب جهت رفع يا بهبود مشكلات آنها تلاش مي كنيم از آن جايي كه سطح سواد والدين و عوامل تاثير گذار ديگري كه قبلاً بيان شد بر سلامت رواني كودكان تاثير دارد و سلامت رواني نيز در پيشرفت كودكان و نوجوانان در تحصيل موثر است بايد شناخت عميق تري الز سطح سواد و تحصيلات و طبقات اجتماعي بدست آوريم و به اضطراب ها، تنش ها و مشكلات خانوادگي كودك پي برده و در جهت رفع آنها و خدمت به كودكان تلاش كنيم.
هرگاه در مورد وضع تحصيل و چگونگي پيشرفت تحصيلي فرزندان صحبت به ميان مي آيد اغلب با پدر و مادرهايي برخورد مي كنيم كه اظهار دارند فرزندان خانواده هاي تحصيل كرده از پيشرفت و دانش آموزاني كه داراي والدين بي سواد هستند اصولاً در تحصيل نمي توانند پيشرفت كنند همچنين پدران و مادراني را مي بينيم كه نگرش خاصي نسبت به مدرسه و تعليم و تربيت كودكانشان دارند و اين كه تعليم و تربيت و راه هاي ترقي و پيشرفت آن را فقط مدرسه مي دانند و خود را در امر تعليم و تربيت سهيم نمي دانند و فكر ميكنند وظيفه ي والدين تربيت كردن و بار آوردن فرزندان است.
والدين هرچه مطلع و بصير تر باشند و در تربيت فرزندان پراستعداد خود بكوشند، در محيط نامناسب و ناهماهنگ موفقيت چنداني نخواهد داشت درست مثل اينكه بذر اصلاح شده و مرغوب را در زمين شوره زار و غيرقابل كشت بكارند كه مسلماً بارور نخواهد شد(شربياني186 ،1375)
اهداف تحقيق:
1ـ شناخت ويژگي هاي خانواده ي نوجوانان بي سواد و باسواد و مقايسه ي آنها با يكديگر
2ـ تعيين ميزان تاثير سطح سواد والدين بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان
3ـ تعيين اينكه پيشرفت تحصيلي دانش آموزان به سطح سواد والدين بستگي دارد يا خير
4ـ شناسايي تاثير سطح سواد والدين بر چگونگي رفتار آنها
تعيين متغييرها و تعاريف آنها
بين سطح سواد والدين و پيشرفت تحصيلي آنها رابطه وجود دارد
متغير
مستقل: سطح سواد والدين
وابسته: پيشرفت تحصيلي دانش آموزان
تعاريف عملياتي متغيرها
پيشرفت تحصيلي: منظور از پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در اين تحقيق اين است كه دانش آموزان بتوانند مقاطع ابتدايي، راهنمايي، دبيرستان و دانشگاه را طي كنند.
منظور از سطح سواد والدين در اين تحقيق اسن است كه والدين داراي مدرك بالاتر از ديپلم باشند.
تعاريف علمي متغيرها:
پيشرفت تحصيلي: يعني اينكه از سطح مورد انتظار آموزشي برآورد شود و سازمان آموزش و پرورش به اهداف از پيش تعيين شده نزديكتر شود پيشرفت تحصيلي يعني افزايش ميزان يادگيري، افزايش سطح نمرات و قبولي دانش آموز در دروس و پايه ي تحصليي می باشد.
تعریف علمی سطح سواد:
کسانی که خواندن و نوشتن را می دانند، باسوادند. (مرکز آمار ایران)
فرضيه هاي تحقيق:
1ـ دانش آموزاني كه والدين آنها از سطح سواد بالايي برخوردارند داراي پيشرفت تحصيلي بالايي هستند.
2ـ نگرش والدين به مدرسه و همكاري آنان با مدرسه در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثر است.
3ـ توجه والدين به حل تكاليف دانش آموزان در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثر است.
4ـ بين تشويق والدين به فرزندان جهت درس خواندن و پيشرفت تحصيلي آنها رابطه وجود دارد.
5ـ بين ميزان مطالعه ي والدين و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان رابطه وجود دارد.پ
فصل دوم:
تربیت فرزندان وباروری ثمربخش
در گذشته آموزش مهارت های زندگی به كودكان برای ورود به زندگی اجتماعی توسط خانواده ها صورت می گرفت اما از زمانی كه آموزش فرزندان به عهده نهادهای آموزشی قرار گرفت، نقش والدین هم در امور آموزشی كودكان كم رنگ تر شد.ولی امروزه با افزایش آگاهی ها، والدین می كوشند تا شرایط پیشرفت تحصیلی فرزندشان را خارج از محیط مدرسه نیز فراهم كنند. كاش مدرسه ها برای افزایش اطلاعات و آشنایی بیشتر والدین با نحوه آموزش صحیح و كمك به پیشرفت درسی بچه ها برنامه هایی ترتیب دهند.
افت تحصيلي امروزه يكي از نگراني هاي مهم خانواده و دستاندركاران تعليم و تربيت است. همه ساله شمار زيادي از دانشآموزان در كشورهاي مختلف جهان با پديدهاي به نام افت تحصيلي مواجهاند. اين پديده علاوه بر زيانهاي هنگفت اقتصادي كه به دليل تكرار پايه يا صرف هزينه مجدد براي دانشآموختگان انجام ميپذيرد، آثار سوئي كه سلامت روحي دانشآموز را مخدوش مينمايد برجا ميگذارد. كاربرد اصطلاح افت تحصيلي يا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه ميكند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه كه بايد به محصول نهايي تبديل ميشد، تلف كرده و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورده است. لذا مساله موفقيت و شكست تحصيلي سابقهاي طولاني و نامشخص دارد و تاريخ آن مقارن با آغاز خواندن و نوشتن توسط بشر است. اما به طور رسمي پس از اجباري شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن نوزده و همگام با تحول صنعتي و نياز به نيروهاي تربيت شده و متخصص، افكار دولتمردان و دستاندركاران آموزش و پرورش به مساله پيشرفت و شكست تحصيلي معطوف شده است. به نظر ميرسد افت تحصيلي به مفهوم عام از گذشته دور، حتي دوران باستان در ايران و جهان وجود داشته است اما افت تحصيلي به معناي خاص آن يعني ناكامي در تحقق انتظارات آموزشي و شكست در موفقيتهاي تحصيلي (آموزشي) در صد ساله اخير در ايران و چند قرن اخير در كشورهاي ديگر جهان، به وجود آمده است. افت تحصيلي در نظام آموزش و پرورش در بسياري از كشورها بهويژه جهان سوم به صورتي حاد مطرح است. منظور از افت تحصيلي يا شكست تحصيلي، شكستي است كه بر اثر قصور نظام آموزشي در دستيابي موثر به اهداف و برنامههاي آموزشي حاصل ميشود، يعني عدم موفقيت دانشآموزان در دستيابي به حداقل معيارهايي كه براي موفقيت آنان به وسيله نظام آموزش در نظر گرفته شده است، كه معمولاً اين نوع شكست به مردودي يا به ترك تحصيل زودرس ميانجامد. اگر آموزش و پرورش را به يك صنعت توليدي تشبيه كنيم كه دانشآموزان به عنوان مواد اوليه تحويل آن ميشوند و اين دستگاه با حجمي از سرمايه و مواد اوليه، محصول نهايي كه همان انسانهاي با سواد و تحصيل كرده باشد، توليد ميكند، در آن صورت افت تحصيلي آن بخش از سرمايه و مواد اوليه است كه به محصول نهايي تبديل نشده و نتيجه مطلوب به بار نياورده است. از اين نظر افت تحصيلي شامل غيبت مطلق از مدرسه، ترك تحصيلي قبل از موعد مقرر، تكرار پايه تحصيلي، نسبت ميان سنوات تحصيل دانشآموز و سالهاي مقرر آموزش، كيفيت نازل تحصيلات متعلم در مقايسه با آنچه بايد باشد، كسب محفوظات به جاي معلومات كه در زمان اندكي به فراموشي سپرده ميشود، ميباشد. منظور از افت تحصيلي كاهش عملكرد تحصيلي و درسي دانشآموز از سطحي رضايت بخش به سطحي نامطلوب است. توجه به اين تعريف نشان ميدهد كه مقايسه و سنجش سطح عملكرد تحصيلي قبلي و فعلي دانشآموز بهترين شاخص افت تحصيلي است با اين شرايط زماني ميتوان از افت تحصيلي صحبت كرد كه فاصله قابل توجهي بين توان و استعداد بالقوه و توان بالفعل فرد در فعاليتهاي درسي و پيشرفت تحصيلي مشهود باشد. اگرچه اين تعريف ميتواند همه كساني را كه به دنبال شكستهاي پي در پي تحصيلي، از تحصيل عقب مانده و عمدتا به اصطلاح تجديد يا مردود ميشوند، در برگيرد، اما مفهوم افت تحصيلي صرفاً در مردودي و شركت در امتحانات مجدد خلاصه نميشود و ميتوان شامل هر دانشآموز و دانشجويي شود كه آموختههاي آموزشگاهي و پيشرفت دانشگاهي او كمتر از توان بالقوه و حد انتظار اوست. افت تحصيلي، كاهش فاصله بين وضعيت آموزشي مورد انتظار با وضعيت علمي موجود فراگير است. به اين ترتيب افت تحصيل به عنوان شاخص اتلاف آموزش از نظر مفهوم عام به هرگونه ضعف در سوادآموزي و يا وجود بيسوادي گفته ميشود اما از نظر مفهوم خاص عبارتست از محقق نشدن انتظارات آموشي و شكست در اهداف آموزشي است و نابساماني در فرايند ياددهي و يادگيري را در بر ميگيرد. لذا با اين شرايط ميتوان افت تحصيلي را به شكل زير دستهبندي كرد:
- افت كمي: عبارتست از درصد دانشآموزان يك دوره تحصيلي كه به سبب مردود شدن يا ترك تحصيلي نتوانستهاند آن دوره را با موفقيت بگذرانند.
- افت كيفي: عبارتست از نارسايي در رسيدن به هدفهاي تعيين شده و يا عدم تحقق بخشي از اين هدفهاست. بنابراين تفاوت بين دانش و مهارت فارغالتحصيلان يك دوره آموزشي و هدفهاي تعيين شده براي اين دوره، افت كيفي را نشان ميدهد.
- افت تحصيلي كلي (كلان): شامل شكست تحصيلي فراگيران در تمامي دروس و حتي سال تحصيلي ميشود كه نهايتاً به ترك تحصيل ختم ميشود و قريب به اتفاق ترك تحصيل كنندگان، بازگشت به تحصيل نخواهند داشت.
- افت تحصيلي جزئي: شامل ضعف تحصيلي دانشآموزان در يك درس در طي سالهاي مختلف مانند ضعف خواندن يا نوشتن و كند فهمي مفاهيم در مسائل رياضي است و يا افت تحصيلي در مدت كوتاه چند روزه تا چند ماهه به دليل مشكلات عاطفي مانند از دست دادن يكي از والدين ياورشكستگي اقتصادي خانواده، مسائل زلزله و... افت تحصيلي جزئي گفته ميشود.
به تجربه ديده شده كه در دوره راهنمايي نسبت به دورههاي ابتدايي و متوسطه عمومي افت تحصيلي بيشتر وجود دارد. اين موضوع را ميتوان به وضعيت خاص اين دوره كه دانشآموز بايد دروس متنوعتري را نسبت به دوره ابتدايي بگذراند و همچنين به بحران بلوغ و مشكلات آن كه در اين دوره اتفاق ميافتد نسبت داد. معمولا مشاهده ميشود كه ميزان ترك تحصيل كردهها و افرادي كه مردود ميشوند در مقاطع تحصيلي راهنمايي و متوسطه پسران بيش از دختران است، اين تفاوت را احتمالاً به عوامل زير ميتوان نسبت داد:
1- تعداد دانشآموزان دختر در كلاسها كمتر از پسران است و تراكم دانشآموز پسر در كلاسها بهخصوص در نواحي دور افتاده بيشتر است.
2- دختران اوقات فراغت خود را بيشتر درخانه ميگذرانند و فرصت و امكان سرگرمي در بيرون از منزل را كمتر از پسران دارند و بيشتر مطالعه ميكنند.
3- معمولا دختران به نمره و قبول شدن بيش از پسران اهميت ميدهند و انگيزه قويتر دارند.
4- دختران به حضور در كلاس و يادداشت از مطالب كلاس بيشتر اهميت ميدهند.
نقش والدين در موفقيتّ هاي تحصيلي ورفتاري فرزندان
باورهاي والدين، موفقيّت فرزند
سه عامل به عنوان مهمترين عوامل جهت موفقيّت تحصيلي دانشآموزان مطرح است که از اين عوامل با نام «باورهاي والدين» يا « اهداف والدين» ياد ميکنند:
باور والدين و مشخص کردن نکات مهم و با اهميّت در زندگي و انتقال اين باورها و اعتقادات به کودک، با شيوهاي صحيح و منطقي، کودک را در جهتگيريها و رفتارهايش ياري ميدهد. بهطور مثال ،اگر تحصيل، موفقيّت تحصيلي و تحصيلات بالاي فرزند براي والدين از اهميّت ويژهاي برخوردار است، بايد اين باور به شيوهاي درست و منطقي براي کودک شرح داده شود تا کودک بفهمد که براي والدين او، موفقيّت تحصيلي جايگاه ويژهاي دارد، تا بر همين اساس گام بردارد.
عقيده و باور والدين درباره هر موضوعي بايد در رفتار خود آنها جلوهگر شود. والديني که از دروغگويي بيزارند و دوست ندارند فرزندشان اين خصلت زشت را بياموزد، بايد اين باور را بهطور عملي نشان بدهند. اگر والدين عقيده دارند که ارتباط و حضور مستمر آنها در مدرسه فرزندشان باعث موفقيّت تحصيلي او ميشود، بايد اين عقيده را اجرا کنند. به اين معني که با برقراري ارتباط موثر و مناسب با اولياء مدرسه ي فرزندشان باعث فراهم کردن زمينه مناسب براي موفقيّت فرزندشان شوند. بنابراين باورهاي والدين و انتقال اين باورها با شيوهاي درست و منطقي به فرزند، او را در جهتگيريها و يافتن مسير صحيح ياري ميکند.
داشتن فرزندان سالم ومستعد کافی نیت. تهیه وتدارک محیط مناسب تربیتی وکنترل واموزش وپرورش آنها، هدف وغایت مطلوب است. همچنان که داشتن بذر وتخم اصلاح شده و مرغوب کافی نیست. زمین مناسب برای کشت و نورکافی وآبو کود و مواظبت و سرکشی و تحمل زحمات و تلاش و کوشش طولانی لازم دارد، تا تخم بروید ورشد کند وبه ثمرآید وباردهد. حساس ترین وظیفه والدین، تربیت کردن وبارآوردن فرزندان است. تامطابق استداد فطری و سرشتی و توان ونیروی بدنی خود، مراحل آموزش وتعلیم وفراگیری را طی کنند ونضج یابند وبه صورت مفید ومؤثروارد اجتماع شوند وبا ایمان واطمینان به آینده خود زندگی سرشاربا موفقیت وسرور وشادی و خرسندی و رضایت خاطری را شروع کنند.
شبکه خانوادگی
تجربه وآگاهی اولیه کودکان ازانسان های دیگردربافت خانواده شکل می گیرد. بعلاوه کیفیت فرآیندهای دلبستگی و پیوند میان والدین و نوزاد درماههای اولیه زندگی، برای بهداشت هیجانی فرد بسیار مهم و حیاتی است.
خانواده عرصه ای مهم برای یادگیری درباره دنیا بوده واجتماعی شدن کلی درآن روی می دهد.خانواده به عنوان در دسترس ترین سیستم حمایتی کودکان مدنظر قرار می گیرد. درنتیجه هرآنچه که این سیستم حمایتی را کمرنگ نماید (مانند تغییرات دوران بلوغ، جدایی پدر ومادرویا بویژه سبک خانوادگی منفی) عوارض جانبی برای کارکردهای کودک، انطباق و هویت یابی او ایجاد می کند.(حیدری، 1385)
والدین درمسئولیت شریک هستند
محیط خانواده، مدرسه فوق العاده ای است که میتواند استعدادهای روانی اطفال را پرورانده وبه آنها درس عبرت وشخصیت و رشادت وشهامت، بخشش وسخاوت و... بیاموزد. یابرعکس صفات زشت وزذیلت و انحراف وتربیت غلط را یاد بدهد. علت اینکه مسئولیت پدرو مادر در تعلیم وتربیت فرزندان حتی ازمدرسه و محیط اجتماع و دانشگاه بیشتراست، درروایات اسلامی زیادی روی آن تأکید شده است:
1. نخست آنکه آغاز تربیت وشکل گیری کودکان درخانه است.
2. پس به خاطرآن است که بیشتراوقات کودکان درخانه می گذرد وبرآورد زیر گویای این حقیقت است. علمای تعلیم وتربیت با بررسی های خود، ساعتهائی که کودک تاسنین 11 سالگی زندگی میکنند 95 هزار ساعت برآورد کرده اند، که تنها 5 هزار ساعت آنرا درمدرسه و درحدود همین مقدار را خویشان و بستگان و دوستان می گذراند، وبقیه اش در کنار پدر ومادر در خانه اش می گذرد.
خواندن وبطور کلی یادگیری، مستلزم وجود شرایط اولیه وثانویه است. شرایط اولیه یعنی استعدادهای نفسانی مثل هوش، حافظه، سلامت بدن وشرایط ثانویه مانند محیط مناسب، آرامش روانی و... وسائل ضروری که همه اینها بهرحال به والدین ارتباط دارند.
والدین مهمترین افرادی هستند که می توانند روحیه آموزشی وفرهنگی را در کودکان خود برانگیزند.
طی تحقیقاتی که انجام گرفته در مورد شوال «محرک تو درموفقیت درمدرسه و مسائل آموزشی چیست؟» بین 85% از موفق ترین دانش آموزان پاسخ دادند «والدینم»
به این مسئله توجه کنید که آنها نگفتند «پدرم» یا «مادرم» بلکه آنها مشترکاً والدین را دراین امرشریک می دانند.
دراکثر موارد، همکاری و تشریک مساعی پدر ومادر است که دانش آموزان موفق را به وجود می آورند. گاهی یک پدر ترقی خوا، مادر قدرتمند، عمویا دائی فهمیده و حتی یک همسایه و دوست می تواند آتش موفقیتهای تحصیلی وآموزشی را در کودکان شعله ور سازد.
به نظر می رسد که طرز فکر خوب وگرایش والدین نسبت به مدرسه مهمترین عاملی است که درموفقیت و یا شکست تحصیلی دانش آموز اثر می گذارد.جالب است که بدانیم والدین، لازم نیست هرکدام تأثیر مساوی و برابر روی کودک داشته باشد. ولیکن نفوذ و اثرهرکدام ازآنها باید سازنده باشد.
کودکان از پشتیبانی و کمک پدر ومادر خود مطمئن هستند، ودرخانه های موفق یکی از والدین پدر یا مادر در انجام تکالیف رارهبری کرده ودیگری پشتیبانی ضمنی از کودکان دارد.
تفاوت محیط زندگی دانش آموزان زرنگ یا پیشرفته با ضعیف
1. برخورداری دانش آموزان ساعی از محیط گرم و باثبات خانوادگی در خانواده شاگردان پیشرفته اختلاف نظر وعقیده و جروبحثهای بیهوده که می تواند مولد اضطراب و ناآرامی در کودک گردد، کمتروجود دارد، بطور کلی محیط خانوادگی آرام وپرتفاهم است.
2. برخورداری ازوقت آزاد وتوجه والدین: اولیاء شاگردان زرنگ بخصوص مادران آنها وقت بیشتری را صرف می کنند برای تعلیم وتربیت فرزندان خود، ویا بیشتر به صحبت وبازی می پردازد وبه او جرأت اظهار نظر وعقیده وشرکت درتصمیم گیری می دهند.بنابراین محیط خانه و برنامه های زندگی خود را طوری تنظیم می کنند که به رشد وتعالی این توانائیها طی شود.
3. توافق اولیاء درمورد مسائل تربیتی: دراکثر خانواده هایی که مورد مصاحبه قرار گرفتند به نظر می رسید که پدر ومادر در مورد مسائل تربیتی توافق دارند وکمتر اتفاق می افتد که پیشنهاد مادر وراه وروش تربیتی او مورد سرزنش و انتقاد پدر خانواده قرار گیرد یا برعکس.
4. تحمل والدین درمقابل سروصدا و ریخت وپاش کودکان: اولیاء دانش آموزان پیشرفته اکثراً درمورد سروصدا و ریخت وپاش کودکان تحمل بیشتری درخود نشان می هند، ویا اینکه به نظم و ترتیب خانه توجه دارند، اما شادی وآرامش کودک برایشان اهمیت بیشتری دارد وبه آثار مثبت تربیتی بازی در رشد کودک واقف هستند وبا تذکرهای سازنده آنها را متوجه می کنند. والدین این دانش آموزان، فرزندان را طوری عادت می دهند که پس از پایان بازی و کارهای درسی به تناسب سن وتوانائیشان به مرتب کردن و نظافت محیط خود واطراف خود بپردازند.
5. تحمل اولیاء درمورد عدم اطاعت کودکان از بزرگسالان: اینکه هر دو دسته اولیاء نسبت به عدم اطاعت کودکان از پدر ومادر وبطور کلی بزرگسالان حساس بوده و هستند، ولی اولیاء کودکان ضعیف بطور محسوسی کم تحملتر و حساستراز دسته دیگر به نظر میرسد.
6. عکس العمل اولیاء درمقابل انتظارات و توقعات فرزندان: والدین شاگردان زرنگ از قدرت تشخیص بیشتری برخورداربوده و می توانند بدون ابراز خشونت، در مقابل توقعات زیادفرزند خود مقاوم وباثبات باشند درحالیکه والدین شاگردان ضعیف گاهی خشن و زمانی تسلیم و نامطمئن ومتزلزل بنظر می رسند.
تحصيلات والدين
ازآن جا كه تحصيلات والدين مي تواند نقش مهمي در امر تربيت فرزندان داشته باشند و والدين تحصيلكرده به دليل احراز مشاغل بهتر و مفيد تر به خودي خوداز فرهنگ بالاتر ومحيط وموقعيت بالاتر ومحيط وموقعيت بهتري برخوردار خواهند بود و برخورداري از موقعيت خوب اجتماعي به نوبه خود تأثیر روي نگرش فرزندان نسبت به والدين واحساس امنيت و اعتماد به نفس آنها مي شود ودرنتيجه بهتر مي توانند با محيط خود ارتباط برقرار كنند و همين امر موجب رشد وشكوفايي استعدادآن ها مي شود. درحالي كه كودكي كه والدين وي تحصيلات خوبي ندارند نه تنها نمي توانند به وجودآنها افتخار كنند بلكه در خود احساس حقارت مي كنند. وارتباط وتعامل آنها از سايرين كمتر است .البته تحصيلات به تنهايي نمي توانند عامل پيشرفت فرد محسوب شود. اما ازآنجا كه تحصيلات ميتواند موجب آگاهي بيشتر وقرار گرفتن در وضعيت اجتماعي، اقتصادي بالاتر مي گردد و نيز در تحقيقات ثابت شده كه شغل و سطح اجتماعي والدين نيز رابطه مستقيمي با پيشرفت تحصيلي فرزندان دارند. بنابراين ملاك انتخاب تحصيلات والدين و تأثیري كه بر روي پيشرفت تحصيلي فرزند آن ها مي گذارد به اين دليل منظور شده است كه خانواده هاي با تحصيلات بالاتر فرزند كمتري دارند و بنابراين بهتر مي توانند با آنها در ارتباط باشند. معمولاً وقت بيشتري براي رسيدگي به مسائل آن ها را دارند.
كودكي كه در كنار بزرگسالان تحصيلكرده واهل مطالعه وبا حوصله پرورش يافته و بزرگ مي شود مسلما پيشرفت تحصيلي او از ساير كودكاني كه ازچنين محيط مساعدي بي بهره اند به مراتب بالاتر است.(هالت، 1387)
بی سوادی والدین
« بی سوادی والدین نیز یکی از پارامتر هایی است که می تواند در افت تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد ، زیرا عدم توانایی والدین جهت کمک به فرزندان در امر تحصیل و نبودن پشتیبان در جهت راهمایی فرزندان ، می تواند سبب سر در گمی دانش آموز و ایجاد اضطراب در او گردد. همین عدم اطمینان در مورد آن چه که دانش آموز انجام می دهد و نبود راهنما در منزل سبب می شود تا دانش آموز با یقین و اطمینان کامل نتواند به پیش ببرد. البته این مطلب کلیّت ندارد و دانش آموزان با استعداد می توانند بدون راهنما نیز به سر منزل مقصود برسند و لیکن این موضوع ، مربوط به دانش آموزانی است که دارای استعداد کمتری هستند و جهت پیشرفت ، نیاز به یاری دهنده دارند. »
از مطالعاتي كه در زمينه تأثير برخي عوامل و متغيرها بر روي پيشرفت تحصيلي دانش آموزان انجام گرفته است چه مي توان فهميد؟
در اين مقاله كوشش شده است يافته هاي عمده اين مطالعات مورد بازنگري قرار گيرد. كشف اثرات متغيرها بر پيشرفت تحصيلي موضوع ساده اي نيست. نتايج پژوهش ها بر روي روابط و همبستگي ها بايد در عمل مورد آزمايش قرار گيرند. هر يك از نتايج بايد به دفعات متعدد به وقوع پيوندد تا به توان نسبت به صحت آنها اطمينان حاصل كرد.
مطالعات كيفي كه بر پايه روش هاي مشاهده اي و تكنيك هاي مصاحبه انجام مي گيرد، اين امكان را به پژوهشگر مي دهد كه به نكات ظريفي كه در كلاس نقش دارند و بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثرند كه تشخيص آنها جز با بكارگيري اين روش ها ممكن نيست.
1ـ برنامه درسي
برنامه درسي را مي توان به سه گروه “برنامه درسي مورد انتظار (آنچه كه در فهرست دروس و يا هدف هاي يادگيري مندرج است)،” برنامه درسي اجرا شده “ (آنچه كه معلمين عملاً تدريس مي كنند در زبان پژوهش به آن اغلب فرصت يادگيري مي گويند) و “ برنامه درسي فرا گرفته” (آنچه كه كودكان واقعاً ياد مي گيرند) تقسيم نمود. شواهد زيادي وجود دارد مبني بر اينكه تقاضاي برنامه درسي در پيشرفت تحصيلي مؤثر است. به طور خلاصه مي توان اظهار داشت كه اگر دانش آموزان فرصت يادگيري چيزي را داشته باشند، معمولاً “آن را فرا مي گيرند و اگر اين فرصت براي آنها فراهم نباشد، از يادگيري آن محروم خواهند شد. به عبارت ديگر ، هر چه ميزان تقاضا در “ برنامه درسي مورد انتظار” با ثابت فرض كردن بقيه عوامل بيشتر باشد، كودكان بيشتر ياد خواهند گرفت.
بسياري از كشورهاي در حال توسعه داراي مراكز برنامه ريزي درسي هستند، گر چه در بسياري از كشورها برنامه هاي درسي براي رهايي از نفوذ برنامه هاي قدرت هاي استعماري گذشته به صورت “ملي” تدوين شده اند، هنوز در برنامه هاي درسي برخي از كشورها اين وضعيت وجود ندارد و يا آنكه در طرف ديگر طيف به آنچه كه در ديگر كشورها كودكان براي يادگيري بخصوص در زمينه خواندن، رياضيات و علوم دارند، توجه كافي مبذول نشده است.
دو مقوله بايد مورد توجه قرار گيرد يكي تكنولوژي برنامه ريزي درسي (Lewy 1978) و ديگري عوامل تعيين كننده برنامه درسي ، بسياري از عوامل مطالعات اندكي نياز دارند كه مراكز برنامه ريزي درسي بايد به انجام آن توجه داشته باشند.
تمايل به افزودن مطالب بيشتري به برنامه هاي درسي مشاهده مي شود بدون آن كه هرگز چيزي از آن كاسته شود. اخيراً حركت هايي براي پيراسته كردن برنامه هاي درسي ديده مي شود زيرا وضعيت كنوني و انباشتگي مطالب از جمله عوامل استاندارد پايين آموزشي به شمار مي رود.
برنامه هاي درسي بايد با دقت جرح و تعديل شوند و بايد توجه كرد كه مدارس حداقل آنچه را كه فارغ التحصيلان براي شروع به كار نياز دارند به كودكان بياموزند دانس آموزان بايد همچنين پايه لازم را براي اينكه بتوانند به يادگيري پس از فارغت از تحصيل ادامه دهند و محتوايي را كه بعداً به آن ها آموخته مي شود، سريعاً بياموزند، در مدرسه كسب كرده باشند.
برنامه هاي متعددي نظير ادغام آموزش و كار توليدي يا اضافه شدن موضوعات پيش حرفه اي به برنامه هاي درسي مورد آزمايش و تجربه قرار گرفته اند. ارزشيابي از چنين برنامه هايي، مادامي كه مسئله بيكاري حل نشده، تشويق به خود اشتغالي فارغ التحصيلان صورت نگرفته يا منابع مورد نياز افزايش نيافته است، نااميد كننده به نظر مي رسد.
بر اساس برخي از مطالعات، در حقيقت آن چه كه براي خود اشتغالي بزرگسالان در مناطق روستايي و شهري بصورت بالقوه از سودآوري بيشتري برخوردار است، سواد آموزي و مهارت هاي محاسبه، دانش كشاورزي و يا تا حدودي دانش علمي است. از نقطه نظر مسائل تعليم و تربيت، به نظر مي رسد برخي از اين برنامه هاي حرفه آموزي اگر معلمان از انگيزه كاري بالايي برخوردار بوده و آموزش موضوعات علمي را با آموزش مطالب نظري براي درك بهتر آن مطالب پيوند داده باشند كم و بيش نتايج جالبي دارند موفقيت آنها در حقيقت تا حدود زيادي به منابعي كه در اختيار بوده است بستگي دارد.
برنامه هاي درسي اغلب مورد انتقاد قرار مي گيرند و سبب عدم پيشرفت تحصيلي تلقي مي شود. معمولاً در اين امر عوامل عديده اي دخالت دارند و دانش كم معلم نيز به وضوح يكي از مشكلاتي است كه در بعضي از كشورها دليل شكست برنامه هاي درسي مي باشد.
زبان آموزش و زباني كه مواد آموزشي و كتابها به آن نوشته مي شود از مسائل ديگر است. براي نمونه نيجريه پس از استقلال زبان انگليسي را به عنوان زبان آموزش در پايه اول دبستان پذيرفت. در منطقه اي كه در آن مردم به زبان Yorubaصحبت مي كنند كودك بايد ابتدا زبان محلي را بياموزد و سپس زبان Yoruba و بعد وارد مدرسه اي شود كه در آن آموزش به زبان انگليسي صورت مي گيرد.(نظير كودك انگليسي زباني كه وارد مدرسه اي مي شود كه در آن به زبان ژاپني درس مي دهند.)
مطالعاتي در مناطقي كه از نيجريه كه به زبان هاي Yoruba و Hausa تكلم مي كنند صورت گرفته نشان مي دهد يادگيري كودكان وقتي با زبان محلي تحت آموزش قرار مي گيرند بيشتر از زماني است كه آموزش آنها با زبان انگليسي صورت مي گيرد البته تغيير همه مواد آموزشي يا بازنويسي آنها به زبان هاي محلي كاري پر هزينه است. از طرف ديگر استفاده از زبان محلي ممكن است به يك موضوع سياسي تبديل شود زيرا بعضي از گروه ها ممكن است استفاده از زبان گروه ديگر را نپذيرند و در نتيجه اين مشكل در بسياري از كشورها حل نشده باقي بماند.
بالاخره امتحانات ملي بايد آنچه را كه در برنامه هاي درسي مورد توجه است منعكس كنند زيرا معلمين بر اساس محتواي سئوالات امتحاني تدريس مي كنند. در تمامي اين فعاليت ها مركز برنامه ريزي درسي بايد نقش قاطعي ايفا نمايد.
1ـ كتاب هاي درسي و مواد آموزشي
هر جا كه كمبود كتاب و مواد آموزشي وجود دارد پيشرفت تحصيلي پايين تر است. تأمين يك كتاب به ازاي هر دانش آموز (و تضمين اينكه كتاب ها به مدرسه برسند و مورد استفاده معلمين و دانش آموزان قرار گيرند.)، ميزان پيشرفت تحصيلي و نرخ ماندگاري را افزايش مي دهد. در فيليپبن وقتي تعداد كتاب هاي درسي دوره ابتدايي از يك كتاب براي ده دانش آموز به يك كتاب براي دو دانش آموز تغيير يافت درصد قبولي دانش آموزان از 50 به 70 درصد در طي يك سال تحصيلي افزايش پيدا كرد (بانك جهاني 1989)
فولر (fuller 1986 ) نشان داد كه كمبود كتاب درسي در برخي از موضوعات درسي مسئله اي وخيم تر از بقيه است ولي همواره اين كمبود بر ميزان پيشرفت دانش آموزان تأثير مي گذلرد مشكل اصلي اين است كه چگونه مي توان كتاب درسي (يا حتي چند برگ) به تعداد كافي و به قيمت ارزان تأمين كرد و در عين حال تضمين نمود كه مواد آموزشي به دست دانش آموزان خاصه به مدارس مناطق روستايي خواهد رسيد. مطالعات انجام شده در زمينه توزيع كتاب هاي درسي در نيجريه و اندونزي مشكلات عديده اي را كه در اين زمينه وجود دارد نشان مي دهد كه بر اساس آنها اقدامات اصلاحي آغاز شده است. چاپ كتاب هاي درسي به تنهايي كافي نيست بلكه بايد مطمئن بود كه اين مواد به مدارس خواهند رسيد كه مشكل اجرايي است و اين كه آنها بوسيله معلمان مورد استفاده قرار خواهند گرفت كه يك مشكل تعليم و تربيتي و در عين حال اجرايي است. در ارتباط با مواد آموزشي امكان دسترسي داشتن دانش آموزان به كتاب ها از طريق كتابخانه مدرسه نيز مطرح است. مطالعات Fuller و Ifa هر دو نشان مي دهد كه هر چه تعداد بيشتري كتاب از كتابخانه مدارس توسط دانش آموزان به امانت گرفته شود ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بيشتر است و در مدارس ابتدائي هر چه تعداد كتاب هايي كه در گوشه اتاق هاي درس قرار داده مي شود بيشتر باشد ميزان پيشرفت دانش آموزان در خواندن بيشتر خواهد بود.
1ـ معلم، روش تدريس و تربيت معلم
پژوهش هاي زيادي در ارتباط با روش هاي تدريس و آنچه معلمان بايد براي به دست آوردن پيشرفت بيشتر در امر فرايند يادگيري ياددهي انجام دهند، صورت گرفته است.
1-3- تجربه معلمان
معلمان با سابقه گرايش بيشتري به سمت به پرورش مهارت هاي آموزشي و كلاس داري از خود نشان مي دهند. آنها ميزان وقتي را كه براي امور اداري كلاس صرف مي شود، كاهش مي دهند. در بازگرداندن نظم به كلاس به سرعت عمل مي كند و روش تدريسي را برمي گزينند كه وظايف بيشتري را بر دوش دانش آموزان قرار دهد. (Anderson et al . 1988) از اين بررسي نتيجه مي شود كه بايد تمام كوشش را به كاربست تا معلمين مجرب به طور يكسان در مناطق شهري حاشيه شهرها و مناطق روستايي به كار گرفته شوند و ترك خدمت و جابجايي تقليل يابد البته اين مسئله با حقوق معلمان و ارتقاء منزلت آنها ارتباط دارد.
2-3- آماده كردن درس و نمره دادن
معلمين كه براي آماده ساختن درس و همچنين نمره دادن تكاليف درسي و كار كلاس دانش آموزان وقت گذاري مي كنند نسبت به معلميني كه اين كار را انجام نمي دهند، دانش آموزان آنها نتايج بهتري كسب مي نمايند. اگر در تربيت معلم بر اين موضوع تأكيد شود و اگر معلمين براي در آمد اضافي مجبور به كار اضافي نباشند انتظار مي رود فرايند يادگيري بهبود يابد.www.zibaweb.com
3-3- مهارت ها
معلمين كه در نظر دانش آموزان سخت گيرتر و متوقع تر هستند معلميني كه توانايي برقراري سريع نظم را در كلاس درس دارا هستند معلميني كه به روش نظام مند از كار خود ارزيابي مي كنند و بر آنچه كه يك دانش آموز ياد گرفته يا يادنگرفته در برابر همه آنچه بايد ياد مي گرفت به درستي واقفند و به دانش آموزاني كه مطالب را در بار نخست ياد نگرفته اند، فرصت فراگيري مجدد را مي دهند و معلميني كه به دانش آموزان كمك مي كنند تا ميزان اهميت مطالب را پي ببرند و بتوانند بين مطالب اصلي و فرعي تميز دهند، در معلمي موفق تر از معلمين ديگرند و دانش آموزان آنها از پيشرفت تحصيلي بالاتري برخوردارند.
برخي از معلمين فداكار توانايي اين را دارند كه در محرومترين مناطق دانش آموزان را به فراگيري مطالب تشويق نمايند. آوالوس (Avalos . 1986) در اين زمينه مطالعاتي در چهار كشور آمريكاي لاتين انجام داده است و آنان را گل هاي سرخ فرهنگي ناميده است. ليكن مطالعات بيشتري نياز است تا بتوان به شيوه كار اين گونه معلمان كه نتايج بسيار خوبي را در كار با دانش آموزان محروم بدست مي آيند پي برد.
تحصيلات عمومي
مطالعات Iea ( Peaker . 1976) نشان مي دهد كه معلميني كه داراي مدارج تحصيلي بالاتري پس از دوره متوسطه مي باشند نسبت به معلميني كه از مدارك تحصيلي پايين تر بر خوردارند موفقيت بيشتري داشته اند. البته اين دستاورد براي مسئولان آموزش و پرورش كشورهايي كه با كاهش بودجه آموزش و پرورش و با افزايش تعداد دانش آموزان روبرو هستند و مجبورند با گذراندن دوره هاي يك ساله براي فارغ التحصيلان سيكل اول يا دوم متوسطه آنها را براي تدريس در مدارس متوسطه آماده سازند، چندان تسلي بخش نيست.
تحصيلات در زمينه تعليم و تربيت
پاسو (Passow et al , 1976) هيچ گونه تفاوتي بين ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و طول دوره هاي آموزش تعليم و تربيت معلمان آنها پيدا نكرده است. اين نتيجه نشان مي دهد كه در محتواي دوره هاي تربيت معلم مشكلاتي وجود دارد. چه نوع فعاليت هايي براي تدريس/ يادگيري انواع مختلف هدف ها و وظايف آموزشي در موضوعات مختلف درسي مورد نياز است؟ برخي از نتايج حاصله از فعاليت هاي معلمان كه بر يادگيري دانش آموزان اثر بخش است قبلاً ارائه شد. از اين گونه مطالعات است كه محتواي قسمت هاي تربيتي دوره هاي تربيت معلم بايد بيرون كشيده شود. اين مطالعات همچنين نشان مي دهد كه مي توان مدت زماني را كه به آموزش مطالب تعليم و تربيت به معلمان اختصاص داده مي شود كاهش داد مشروط بر آنكه انتخاب درستي از آنچه كه براي معلمان ضرورت دارد، انجام شده باشد.
آموزش ضمن خدمت به صورت معمول است: دوره هاي كوتاه مدت يك هفته اي و آنچه كه آموزش از طريق كار ناميده مي شود.
در حالت دوم معلمين در طي هفته به فعاليت خود يعني تدريس در مدارس مشغول مي شوند ولي در هفته يكبار (نصف روز يا تعطيل آخر هفته) به همراه معلمين مدارس همجوار در مركز معلمان (يا در اتاقي از يكي از مدارس) دور هم جمع مي شوند. آنها به بحث پيرامون مشكلات مشترك مي پردازند و افرادي را نيز به عنوان ناظر يا راهنما به جلسات خود دعوت مي كنند. گفته مي شود كه آموزش از نوع اول فقط دو برابر مدت آموزش اثر بخش است و بعد از آن ارزش خود را از دست مي دهد. يعني اگر طول دوره ضمن خدمت يك هفته باشد معلمين تا دو هفته آنچه را كه آموخته اند در كلاس درس به كار خواهند بست و بعد از آن به شيوه گذشته عمل خواهند نمود. Flugger نشان داده است كه اثرات آموزش از طريق كار بر روي فعاليت هاي معلمان (و يادگيري شناختي) ماندگارتر از اثرات آموزش به شيوه دوره هاي ضمن خدمت كوتاه مدت خواهد بود. در اين زمينه نيز قبل از نتيجه گيري كلي بايد پژوهش هاي بيشتري انجام گيرد.
در برخي از كشورها آموزش ضمن خدمت اجباري نيست. نتايج مطالعات IEA نشان مي دهد كه وقتي آموزش معلمان با فعاليت هاي عملي توام باشد (نظير توليد مواد آموزشي، ساختن ابزار ارزيابي) موفقيت آنها در امر تدريس بيشتر از معلماني است كه دوره هاي آموزشي را نديده اند و يا دوره هايي را گذرانده اند كه صرفاً جنبه نظري داشته است.
در بسياري از كشورها هنگامي كه معلمين در كلاس هاي ضمن خدمت شركت مي كنند دانش آموزان آنها تعطيل مي شوند و به اين ترتيب براي شركت معلمان در اين گونه كلاس ها هيچ گونه پرداخت اضافي صورت نمي گيرد. در برخي از كشورها نيز براي شركت معلمان در دوره هاي ضمن خدمت حق الزحمه هزينه سفر و مأموريت پرداخت مي شود كه مي توانند بسيار پرهزينه باشد.
پيشنهاد مي شود كه آموزش ضمن خدمت يا از طريق كار اجباري و حق الزحمه اي هم بابت آن پرداخت مگردد. اين دوره ها لازم است به جنبه هاي عملي بيشتر توجه كنند و بر آموزش از طريق كار بيشتر تأكيد شود.
1ـ مدت زمان تحصيل در مدرسه و منزل
مدت زماني كه به آموزش اختصاص داده مي شود در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نقش زيادي دارد. بطور كلي هر چه كودكان زمان بيشتري صرف مطالعه نمايند. با ثابت نگهداشتن بقيه عوامل مطالب بيشتري فرا خواهند گرفت. تعداد روزهاي مفيد سال تحصيلي بين كشورها از 120 روز تا 240 روز در نوسان است. تعداد ساعات آموزش روزانه 2 تا 7 ساعت مي باشد. سن ورود به مدرسه از 4 سالگي تا 7 سالگي و (حتي بيشتر) تغيير مي كند. بنابراين براي كودكاني كه تا سن 14 سالگي در مدرسه مي مانند ، تعداد ساعات آموزش مي تواند بين 4000 تا 10000 ساعت در نوسان باشد.بايد توجه داشت كه تعداد ساعات واقعي كه به امر آموزش اختصاص داده مي شود ممكن است با آنچه كه بر روي كاغذ مي آيد متفاوت باشد. كشورهاي زيادي وجود دارد كه در آنها سال تحصيلي رسماً 240 روز است ولي در عمل دانش آموزان 30 روز از سال تحصيلي را به دليل تعطيلات عمومي ديدار شخصيت ها و غيبت معلمين ناشي از بيماري، فوت و ازدواج خانواده، شركت در كلاس هاي ضمن خدمت و غيره آزاد هستند. بنابراين تعداد روزهاي واقعي تحصيل به مراتب كمتر خواهد بود. حضور معلم در مدرسه مسئله اي است كه نياز به توجه ويژه دارد. در برخي از كشورها اقداماتي بايد صورت گيرد (براي نمونه، دخالت دادن انجمن محلي يا والدين در مديريت مدرسه) تا معلمان براي تدريس در مدارس حضور پيدا كنند.
در خصوص مدت زماني كه بايد به آموزش هر ماده درسي اختصاص يابد و اينكه چند ساعت در هفته و براي مدت چند سال يك ماده درسي بايد آموزش داده شود، مطالعات زيادي مورد نياز است.
كارول (Carroll,1975) پيشنهاد كرد براي اينكه يك دانش آموز به خواندن درك مطلب زبان فرانسه به عنوان زبان خارجي تسلط يابد، به طور متوسط به شش سال مطالعه مداوم (با چهار يا پنج جلسه هفتگي) براي 40 هفته در سال نياز دارد كه دانش آموزان از انگيزه خيلي بالا برخوردار باشند و شرايط تدريس نيز بسيار خوب باشد اين مدت را مي توان حداكثر به 4 سال تقليل داد.
مدت زمان آموزش را مي توان از جنبه ديگري هم مورد مطالعه قرار داد و آن مدت زماني است كه عملاً در كلاس درس به امر يادگيري و تدريس اختصاص مي يابد و مدت زماني كه دانش آموزان عملاً براي يادگيري در كلاس صرف مي كنند (در مقابل خيال پردازي و غيره) بسياري از مطالعات انجام شده در اين زمينه نشان مي دهند كه هر چه اين مدت زمان بيشتر باشد با ثابت نگهداشتن بقيه عوامل، ميزان يادگيري دانش آموزان بيشتر است.
بالاخره، تكاليف درسي از اهمّيّت زيادي برخوردار دارند. دانش آموزاني كه تكاليف درسي بيشتري انجام مي دهند، در مقايسه با بقيه موفق ترند هر چند كه آن تكاليف مورد ارزشيابي و نمره گذاري قرار نگيرند. اگر به تكاليف درسي نمره داده شود و معلم ويژگي هاي هر دانش آموز را مورد توجه قرار دهد و به او كمك كند تا نقاط ضعف خود و راه اصلاح آنها را بشناسد، ميزان يادگيري به مراتب افزايش مي يابد. بديهي است اگر معلمين از انگيزه كافي براي كار كردن برخوردار نباشند يا به فعاليت هاي ديگر در ساعات بيكاري مشغول شوند، احتمال اينكه تكاليف درسي دانش آموزان مورد نمره گذاري قرار گيرد كم خواهد بود.
1ـ سازمان و تسهيلات مدرسه
مطالعات (Fuller IER,Ibid ) نشان مي دهند كه هيچ گونه اختلافي بين ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در مدارس كوچك و بزرگ با تعداد دانش آموزان متفاوت مشاهده نشده است و در نتيجه مي توان ابعاد مدرسه را افزايش داد مشروط بر آنكه مديران اين گونه مدارس قبلاً آموزش هاي مناسب را ديده باشند.
در رابطه با نقش تراكم كلاس (تعداد دانش آموزا در كلاس) بطور كلي مطالعات نشان مي دهند كه در كلاس هاي كم تراكم موفقيت دانش آموزان بيشتر نيست، مگر آن كه تراكم كلاسي كمتر از 15 نفر باشد كه در اين صورت امكان آموزش انفرادي فراهم مي شود. همچنين مي توان اظهار داشت كه ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در كشورهاي صنعتي در كلاس هاي بيش از 45 نفري و در كشورهاي در حال توسعه در كلاس هاي بيش از 55 نفري كاهش مي يابد. جالب توجه است كه در مقايسه تطبيقي انجام شده بين دانش آموزان پايه پنجم 15 كشور كره با تراكم 60 نفر در كلاس و ژاپن با 42 دانش آموز در كلاس رتبه اول را بدست آورده اند (IEA , 1988) بنابراين آنچه در پيشرفت دانش آموزان نقش مهمي ايفا مي كند، تراكم كلاسي نيست بلكه آن چيزي است كه در كلاس اتفاق مي افتد. در مورد كلاس هاي با تراكم بيش از 60 دانش آموز در كلاس هيچ گونه مطالعه اي در دسترس نيست و به نظر مي رسد كه عدد 60 را بتوان به عنوان تراكم حدأكثر به حساب آورد البته مشروط بر آن كه اتاق درس به اندازه كافي براي آن تعداد دانش آموزان بزرگ باشد و معلم قبلاً با شيوه تدريس در اين گونه شرايط آشنا شده باشد.
يكي از مشكلاتي كه وجود دارد اين است كه معلمين معمولاً براي تدريس در كلاس هاي با تراكم متوسط آماده مي شود. بايد توجه داشت كه اگر تراكم كلاسي بالا رود، معلمين بايد آموزش هاي لازم را براي تدريس در كلاس هاي با تراكم بالا ببينند. همچنين بايد انگيزه كافي براي حضور آنها در كلاس هاي پر تراكم به وجود آيد كه به سادگي ممكن نيست.
استفاده از مدارس دو شيفت و سه شيفت اين امكان را مي دهد كه بدون افزايش هزينه اي سرمايه اي بتوان از تعداد بيشتري دانش آموز ثبت نام كرد. در صورتي كه معلمين فقط در يكي از نوبت ها تدريس كنند به نظر مي رسد اينكه دانش آموز در كدام نوبت در مدرسه حضور يابد، تأثيري در پيشرفت تحصيلي وي نخواهد داشت. البته بسياري از معلمان براي بدست آوردن درآمد بيشتر در دو نوبت (گاهي در دو مدرسه متفاوت) تدريس مي كنند از والدين نيز ترجيح مي دهند فرزندان آنها در نوبت اول كه هوا خنك تر است و كودكان آماده ترند، به مدرسه بروند. گرچه در بسياري از كشورها مدارس بصورت دو يا چند نوبتي در آمده اند، به نظر مي رسد كه تأثير چنداني بر نتايج نداشته است. جمع آوري اطلاعات بيشتر در اين زمينه بسيار مفيد خواهد بود.
1ـ مدارس شهري و روستايي
در بسياري از كشورها، بين پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مناطق شهري و روستايي اختلاف زيادي مشهود است و به ندرت ممكن است اين اختلاف به نفع مناطق روستايي باشد، مگر در مقايسه با مناطق پست حومه شهرهاي بزرگ كه ممكن است از كيفيت پايين برخوردار باشند. در بقيه موارد اين مناطق روستايي هستند كه از وضعيت بدتري نسبت به مناطق شهري برخوردارند.
در اين خصوص بايد توجه كرد كه تخصص نابرابر منافع بين مدارس مختلف در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان آن مدارس مؤثر است. اطلاع از نسبت تعداد ميز و نيمكت به ازاي هر دانش آموز تعداد تخته سياه قابل استفاده به ازاي هر اتاق درس، تعداد اتاق هاي درس با كف خشتي، چوبي، سيماني تعداد روشنايي به ازاي هر اتاق درس، تجهيزات مورد نياز براي آموزش عملي علوم (ويا حتي در كشورهاي غني تر، فضاي آزمايشگاه و كاربرد آنها به ازاي هر دانش آموز) و… با استفاده از نتايج سرشماري به سادگي ميسر است.
وقتي دستيابي به اين گونه اطلاعات اساسي در سطح ناحيه، منطقه يا كشوري ممكن نباشد به ناچار بايد حدأقل هر چند سال يكبار اين گونه اطلاعات جمع آوري شود. مي توان در جايي كه سرشماري صورت نمي گيرد. اين گونه اطلاعات را با استفاده از روش نمونه گيري به دست آورد داده بايد تجزيه و تحليل شوند و اقدامات مناسب براي هر چه بيشتر بر قرار كردن برابري بين مدارس انجام گيرد. از انجمن هاي محلي نيز مي توان در اين زمينه كمك خواست. از سياست ملي هند در اين مورد مي توان بسياري مطلب آموخت. تسهيلات اساسي نظير دو اتاق نسبتاً وسيع تخته سياه، نقشه، نمودار و ديگر مواد آموزشي براي همه مدارس ابتدايي بايد فراهم گردد.
مشكلات ويژه اي در مدارس مناطق دور افتاده وجود دارد. مدارس در اين گونه مناطق اغلب كوچك هستند و گاهي فقط يك معلم دارند كه بايد شش پايه دوره ابتدايي را به تنهايي تدريس كند. در چنين شرايطي بايد آموزش هاي لازم به معلمين داده شود و در اين زمينه كشورهاي در حال توسعه مي توانند از تجربيات كشورهاي پيشرفته استفاده كنند. مشكل ديگر جذب معلمين براي كاركردن در مدارس روستايي (اغلب دور افتاده) و نگهداري آنها در اين گونه مناطق است. (Chivore,1988)
عدم تمايل معلمين آموزش ديده براي رفتن و ماندن در مناطق روستايي به خوبي آشكار است. كيفيت معلمين مناطق روستايي با ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ارتباط دارد. پاداش نقدي و تأمين مسكن رايگان كه مي تواند پرهزينه باشند هميشه كافي نيستند.
نقش مدير مدرسه نيز بسيار حائز اهميت است. فولر (Fuller,1986) نشان داده است كه نقش مدير مدرسه اغلب با نوع مدرسه (نظري، حرفه اي) و فرهنگ محيط در ارتباط است. آموزش رسمي مديران مدارس پس از انتخاب آنها به اين سمت، اثرات مثبتي بر نحوه اداره مدرسه داشته و بايد احتمالاً بخشي از آموزش ضمن خدمت يا از طريق كار تلقي شود. هزينه اين آموزش از طريق كار ناچيز است مگر براي گروهي كه در رابطه با محتواي اين دوره و تهيه مواد آموزشي مورد نياز فعاليت مي كند. محتواي آموزشي اين دوره ها بايد به صورت ملي تهيه شوند و در هنگام بررسي محتواي چنين دوره هايي در ديگر كشورها به ويژه كشورهاي صنعتي بايد دقت كامل مبذول گردد.
در مناطقي كه بيشتر والدين بي سواد يا كم سواد هستند، مديران مدارس مي توانند برنامه هايي را براي والدين تهيه كنند و از اين طريق در رفتار والدين تغيير ايجاد كنند. براي نمونه به آنها بياموزند كه فرزندان خود را مجبور كنند تا درس ها را براي آنان بخوانند، يا به والدين آنچه را كه آموخته اند تعريف نمايند. چنين برنامه هايي اثرات بسيار شگفتي بر پيشرفت دانش آموزان به ويژه دانش آموزان پايه هاي دوم و سوم كه از نظر خواندن ضعيف هستند داشته باشد.
(Sawadisevee , Jiyono and Nordin 1982 )
اقدامات زيادي در اين زمينه صورت گرفته كه ارزش ثبت و خلاصه كردن را دارد. در تمامي اين اقدامات نقش مديران مدارس توجه بوده است.
1ـ آموزش از راه دور
وقتي از برنامه هاي آموزشي از راه دور و استفاده از راديو يا وسايل ارتباطي ديگر به عنوان يك وسيله تكميلي براي آموزش در كلاس درس استفاده شود، در بالا بردن پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مي تواند مؤثر باشد. (Mcanany et al,1982)
توليد اوليه برنامه هاي درسي پرهزينه است. ليكن هزينه سرانه به ازاي هر دانش آموز كم خواهد بود. همان گونه كه Mcanany et al تأكيد مي ورزند، ضرورت است كه هر يك از عناصر مورد آزمايش قرار گيرند و در صورت ضرورت قبل از اجراي برنامه تجديد نظر لازم در آنها صورت گيرد. وقتي تمرين ها خيلي به سرعت و بدون اجراي آزمايش هاي لازم شود، تأخيري بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نخواهد داشت و هزينه هاي اوليه توليد به هدر خواهد رفت.
عوامل زيادي وجود دارند كه فرايند يادگيري را تحت تأثير قرار مي دهند و پژوهش هاي زيادي در اين زمينه انجام شده كه ارائه آنها در اينجا ممكن نيست. با گسترش پژوهش ها بايد به توان تأثيرات عوامل مختلف را تشخيص داد. ضروري است نسبت به جمع آوري اطلاعاتي كه پيشرفت دانش آموزان تأثير مثبت يا منفي و يا احتمالاً تأثيري ندارند، اقدام شود. نظرات زيادي در اين زمينه مجود دارد كه اين پژوهش ها مي تواند صحت و سقم آنها را نشان دهد. به علاوه ضروري است هر كشوري مكانيزمي براي قضاوت در مورد سلامت آموزش و پرورش و هدف هاي برنامه ريزي در اختيار داشته باشد.
اولياء و معلمين براي اين كه از وضعيت تحصيلي دانش آموزان در مواد درسي مختلف آگاه شوند و بدانند در چه قسمتي بايد بيشتر كوشش نمايد، نيازمند اطلاعات هستند، مدير مدرسه نياز دارد در باره نقاط قوت و ضعف هر يك از كلاس هاي مدرسه (در باره تفاوت هاي جنسي) اطلاعات داشته باشد و همچنين بايد بداند و ضعف مدرسه او در هر پايه تحصيلي در مقايسه با مدارس مشابه ديگر چگونه است؟ مدير مدرسه بايد مجموعه فعاليت هاي مدرسه را برنامه ريزي كند و اطلاعات لازم را براي برنامه ريزي فعاليت هاي سال آينده در اختيار داشته باشد. مسئول منطقه بايد بداند كه هر يك از مدارس چگونه كار مي كند، نسبت به تفاوت هاي شهري و روستايي و نظاير آن آگاهي داشته باشد تا بداند در چه قسمتي داد منابع بيشتر مفيد خواهد بود و براي اين كار نيازمند اطلاعات است. اداره برنامه ريزي ملي در زمينه نحوه عملكرد مناطق و استان هاي مختلف كشور نيازمند اطلاعات است. همچنين اطلاعاتي در زمينه نقش هر يك از عوامل (موقعيت مكاني، تجهيزات، آموزش معلمان، كيفيت تدريس، مديريت مدرسه و … ) در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در مواد درسي مختلف و مناطق و مدارس نياز دارد. اداره برنامه ريزي همچنين بايد بداند كه آيا فارغ التحصيلان و آموزش ديدگان در ارتباط با جامعه به آساني كار پيدا مي كنند و مشاركت آنها در توسعه اقتصادي و اجتماعي چگونه است؟ كه اين موضوع البته مطمح نظر اين نوشته نيست.
چنين داده هايي را مي توان از طريق بررسي هاي منظم جمع آوري و در اختيار تصميم گيرندگان سطوح مختلف قرار داد. وقتي كه نظام هاي آموزشي اطلاعات لازم را در چنين زمينه هاي اساسي نظير تعداد دانش آموزان هر كلاس/مدرسه، تعداد اتاقهاي درس ، كتاب و ميز تحرير و نظاير آن در اختيار نداشته باشند، مي توان به سادگي آنها را از طريق ارزيابي هاي منظم به دست آورد.
وقتي تفاوت هاي زيادي در تدارك و همچنين عملكرد مدارس يا مناطق نسبت به هم وجود داشته باشد مي توان تأخير اين تفاوت ها را بر نتايج عملكرد مدرسه، نظير پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ، رفتار و مهارت هاي آنها ارزيابي نمود. اين ها از اطلاعاتي هستند كه برنامه ريزان آموزشي به آنها نياز دارند.
ضمناً داشتن اطلاعاتي از ديگر كشورها و مقايسه ميزان پيشرفت تحصيلي يك كشور با آن ها (به ويژه با كشورهايي كه از نظر اقتصادي در مرتبه مشابهي دارند) و مقايسه ميزان تفاوت ها در مقايسه با ساير كشورها مي توان بسيار سودمند باشد.
بررسي پژوهش در اين زمينه نشان داده است که براي والدين تحصيل کرده و پيشرفت فرزندان در امر تحصيل و موفقيت آنان در اين زمينه بعنوان يکي از ارزشهاي مهم تلقي مي شود. در اين گونه خانواده پدر و مادر براي پيشرفت درسي فرزندان اهميت زيادي قائل هستند. آنها اغلب به هنگام ثبت نام فرزندانشان از مدارس مختلف در خصوص کيفيت آموزش ، بافت دانش آموزي مدرسه، تجربه و کارآزمودگي معلم و ... کسب اطلاع مي کنند و با شناخت کامل حتي الامکان سعي مي کنند فرزندان آنها به مدرسه اي بروند که داراي کيفيت بالاي آموزش باشد. در صورتيکه والدين کم سواد و بي سواد توجه چنداني به وضعيت تحصيلي فرزندان خود ندارند و در قبال مدرسه و محل تحصيل فرزندانشان اغلب بي تفاوت هستند. (بيابانگرد، 1368، ص 13)
همچنين يافته هاي پژوهشي در خصوص سطح سواد والدين با شغل مورد علاقه براي فرزندان نشانگر اين است که 71% والدين با تحصيلات بالاتر اظهار کرده اند که فرزندانشان پزشکي و مهندسي را براي خود انتخاب کنند و 24% اظهار داشته اند که فرزندانشان در آينده شغل معلمي را انتخاب نمايند. اين در حالي است که 26 % والدين کم سواد اظهار کرده اند که فرزندانشان در آينده پزشک و مهندس باشند و تقريباً نيمي از والدين اظهار کرده اند که فرزندانشان در آينده شغل معلمي و بهياري را انتخاب نمايند و حدود 26% هم در زمينه شغل آينده فرزندانشان هيچ گونه اظهار نظري نکرده اند.
رابطه سواد والدين با اوقات فراغت فرزندان:
نتايج پژوهش در اين زمينه حاکي از اين است که والدين با تحصيلات ديپلم و بالاتر، فرزندان آنها اغلب اوقاتشان را در تعطيلات در درجه اول با رفتن به کلاسهاي تقويتي زبان انگليسي و فعاليت هاي ورزشي پر مي کنند و در واقع سعي مي کنند فرزندانشان برنامه صحيحي جهت گذراندن اوقات فراغت خود داشته باشند در صورتي که والدين کم سواد که با سطح اقتصادي پايين تري زندگي مي کنند آنچه مهم است کمک فرزندان به والدين در جهت تأمين معاش خانواده است و کمتر والدين هستند که اوقات فراغت خود را با برنامه هاي تفريحي و عملي پر کنند. (شکاری، 1386)
خانواده و دوران بلوغ فرزندان
دشوار ترين دوران حيات انسان از جهت تربيتي دوره نوجواني است اين دوره که حدود سني (18-12) سال را در بر مي گيرد ، منطبق با دوره راهنمايي و دبيرستان است. بيشترين مشکلات تربيتي در اين دوره پيش مي آيد و اغلب در همين دوره است که فرزندان يا از دست مي روند و يا در مسير سعادت گام مي نهاند. در اين دوره مرحله انتقال از دوران کودکي به دوران نوجواني و بزرگسالي است .
نوجوان به دنبال هويت جديدي است که با کمک والدين و اولياء مدرسه بايد هر چه سريعتر هويت سالمي بيابد و بتواند به سؤال من کيستم و يا چيستم پاسخ دهد. نوجواناني که به شغل و حرفه بخصوصي علاقه ندارند طبعاً به درس خواندن هم علاقه نشان نمي دهند، زندگي خود را پوچ و بي معنا مي پندارند و دچار ابهام نقش مي شوند. (اريکسون ، 1975، ص 232)
از طرف ديگر در اين دوره نوجوان را از نظر فکري قدرت و توانايي بيشتري مي يابد و مي تواند در مورد بسياري از مسائل زندگي بينديشد و تصميم بگيرد تصميمي که ميتواند موجب پيشرفت نوجوان گردد و يا آنکه او را به سوي انحطاط پيش ببرد.
هم زماني اين دوره بايد پديد بلوغ منجر مي شود که اين دوره از زندگي از اهميت و حساسيتي ويژه برخوردار باشد، پديده بلوغ، هيجاناتي را در نوجوان ايجاد مي کند که گاهي منجر به عقب ماندگي تحصيلي ودر اکثر موارد ترک تحصيل نوجوان مي شود، بزرگترين حامي نوجوان در اين زمان خانواده است و اينجاست که خانواده بايد با ايجاد محيطي گرم و صميمانه و دادن آموزشهاي لازم به نوجوانان او را از بسياري از آفت ها و انحرافات و بزهکاري ها در امان نگه دارد.
در تحقيقي در مورد دانش آموزان نتيجه گيري شده است که ديسپلين ضعف خانواده ، طرد شدن توسط دوستان و شکست تحصيلي در رفتارهاي ضد اجتماعي نوجوانان در دوازده سالگي مؤثر است (هالت، 1387)خانواده اولين هسته اجتماع است که افراد آن با هدف ؟؟؟/ به تعبير قرآن مجيد ، يافتن آرامش و سکون و نيز تکميل کردن و تکامل بخشيدن زن و مرد با يکديگر و از همه مهمتر بقاي نسل است گرد هم جمع نموده و آنان را با رشته هاي صفا و محبت ، دين و اخلاق و روح و فکر به هم پيوند داده است. (حیدری، 1385)
خانواده کانون اصلي رشد و تعالي انسان ها است و به طوري که همه انسان هاي بزرگ و رشد يافتگان سازنده جوامع در کانون گرم و مقدس خانواده پرورش يافته اند، خانواده کانون اصلي انتقال از روشهاي فرهنگي، اعتقادي و اجتماعي است. (بیابانگرد، 1383)
ماري جوري بانکز (1990 م) در تحقيقي نتيجه گيري مي کند که شرايط خانوادگي عامل مؤثري در پيشرفت تحصيلي کودکان است (بیابانگرد، 1383)
خانواده به عنوان يکي از پايه هاي اساسي تحکيم و يا کنترل مباني تربيتي فرد ، نقش آفرين مي باشد. کودک در پهنه رواني خود زندگي مي کند و اين پهنه رواني عمده اش در خانواده و در تأثير از زندگي پدر، مادر، خواهر و برادران شکل مي گيرد، اين تأثير در روند يادگيري فرد بسيار مؤثر و تعيين کننده است.
اينکه والدين با دانش آموز و درس و تحصيل او چگونه برخورد مي کند و در الگوهاي تربيتي خود براي چه نوع رفتارهايي ارزش قائل مي شوند، يکي از اجزاي اساسي در شکل گيري نگرش دانش آموز نسبت به تحصيل است.
خانواده هاي سالم هميشه عامل انسجام، استحکام و سلامت رواني و اجتماعي به شمار آمده اند. انسان هاي سالم رشد يافته و خانواده هاي سالم پرورش مي يابند و آسيب هاي اجتماعي گوناگون از خانواده هاي سالم نشأت مي گيرد. بودن (1973 م) معتقد بود که محيط خانواده مي بايست بطور همه جانبه مورد مطالعه و تحقيق قرار گيرد. از نظر «بودن» و بدون بررسي بافت اجتماعي خانواده، درک کامل تأثيرات تعداد زيادي از متغيرهاي محيط خانواده (بيروني و دروني) و تجزيه و تحليل تمام روابط علّي ميان آنها و عملکرد تحصيل دانش آموز ميسر نيست. (افروز غلامعلي،1386 )
خلاصه کلام آنکه، براي رسيدن به هر هرفي در جامعه بايد به خانواده توجه داشت و کار را از آنجا آغاز کرد چرا که منشأ سعادتمندي نوجوانان خانواده ها هستند و در عين حال زمينه ساز بسياري از انحرافات اخلاقي و کجرويهاي اجتماعي و ترک تحصيل هاي نوجوانان نيز خانواده است.
پیشینه ی تحقیق
اکبری (1356) در تحقیقی در مورد « علل ترک تحصیل در استان سیستان و پلوچستان » دریافت که بین سطح تحصیلات والدین و ترک تحصیل فرزندان آن ها رابطه ی معکوس وجود دارد. به این صورت که 74% ترک تحصیل کنندگان در گروه مورد مطالعه دارای پدران بی سواد ، 33% دارای پدران با مدرک ابتدایی و فقط 2% مدرک متوسطه داشته اند و 89% مادران نیز بی سواد هستند.
محمودی نسب (1364) در تحقیق خود با عنوان « بررسی علل مردودی دانش آموزان سال سوم راهنمایی در کرج » به این نتایج دست یافت که 39% از مردودین دارای پدران بی سواد و بیش از 50% آن ها دارای مادران بی سواد بوده اند ، در حالی که سواد پدران 48% از افراد موفّق بین سوم راهنمایی تا لیسانس و سواد مادران 35% از آن ها در همین حد بوده است.
طباطبائی یزدی (1364) درتحقیقی پیرامون «رابطه سطح تحصیلات والدین وپیشرفت دانش آموزان درسه مقطه ابتدایی، راهنمایی ودبیرستان» به این نتیجه رسیده است که بین تحصیلات والدین و معدل نمره های درسی دانش آموزان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.درمقاطع ابتدایی و راهنمایی، تحصیلات مادر به همان اندازه درپیشرفت تحصیلی فرزند موثراست که تحصیلات پدر موثرست، ازاین لحاظ بین این دوتفاوت معنی داری وجود ندارد.
شعبانی (1364) درتحقیقی پیرامون «دانش آموزان ممتاز شهراصفهان» در نظرخواهی از58 دانش آموز ممتاز دبیرستانهای استان اصفهان که 12 سوال مطرح شده کرده که اولین آنها به تحقیق حاضر ارتباط دارد چنین است. بین میزان تحصیلات والدین با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مستقیمی وجود دارد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که از 58 دانش آموز ممتاز 24% پدران فوق لیسانس وبالاتر و33% لیسانس و 26% کمترازدیپلم و 9% بی سواد بودند ومیزان تحصیلات مادران نیز به نسبت 5%لیسانس وبالاتر و21% لیسانس و 26% دیپلم و 48% کمترازدیپلم و 12% بیسواد بودند. نتیجه اینکه اغلب والدین دانش آموزان ممتاز دارای تحصیلات بالاترازدیپلم بودند.
شعبانی اصفهانی (1370) درتحقیقی باعنوان «رابطه کم سوادی وبی سوادی والدین» به این نتیجه رسیده است که نسبت دانش آموزان مردود شده دربین دانش آموزانی که مادریا پدر بی سواد دارند بسیار بالا بوده واین امرزیانهای اقتصادی ومالی فراوانی برای خانواده وجامعه ببار می آرودوباید مسئولین درصدد رفع این نقیصه باشند.
محبی (1377) در تحقیقی دیگر پیرامون « سواد والدین و عمل کرد تحصیلی دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی منطقه ی چهار کرج » به این نتیجه رسیده است که بین عملکرد دانش آموزانی که دارای والدینی باسواد هستند و دانش آموزانی که والدین بی سواد دارند تفاوت معناداری وجود دارد ؛ به این معنا که سواد والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان اثرات مثبتی دارد.
کاووسی (1382) در تحقیقی پیرامون « تأثیر مطالعه ی والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان » به این نتیجه رسیده است که میزان علایق والدین به مطالعه و توجّه به علم از جمله عوامل انگیزشی مؤثر در پیشرفت تحصیلی فرزندان است ؛ یعنی اگر در خانواده ای والدین به مطالعه بپردازند به مرور علاقه ی دانش آموز به مطالعه نیز افزایش می یابد و این امر باعث می شود فرزندان در امر تحصیل پیشرفت کنند.
فصل سوم :
یافته های تحقیق
روش تحقيق:
در اي تحقيق باتوجه به استفاده از پرسشنامه از روش زمينه يابي استفاده شده است.
جامعه ي آماري:
كليه دانش آموزان ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان منطقه ي الموت شرقي كه در سال تحصيلي 91-90 مشغول به تحصيل بوده و تعداد آنها 2000 نفر مي باشد.
نمونه ي آماري: عبارت است باتوجه به جدول مورگان كه تعداد322 نفر از دانش آموزان كه از جامعه انتخاب شده اند.
روش نمونه گيري: در اين تحقيق از روش نمونه گيري تصادفي ساده استفاده شده است.
ابزار تحقيق: پرسشنامه است كه شامل 23 سوال در طيف هاي 5 سوال چهارزگزينه اي، 7 سوال مربوط به اطلاعات فردي و 3 سوال 6 گزينه اي و 8 سوال بلي، خير است و جدول آن اينگونه است.
فرضيه ها
فرضيه هاسوال هاي مربوط به آن18-9210-11-12-13314-15-16417-18-19-20521-22-23
پايايي و روايي:
پايايي اين پرسشنامه بر روي 30 نفر اجرا و نتايج از طريق آلفاي كرمباخ محاسبه شد و داراي پايايي 8/0= بدست آمد كه از نظر پايايي مورد قبول است.
روايي: روايي از طريق نشان دادن به استاد و پس از تاييد معلوم شد كه دارايي روايي است.
راههاي جلوگيري از افت تحصيلي
1- روشهاي موثر تدريس عرضه و برنامههاي آموزشي به صورتي طرحريزي شود كه با استعداد و توان دانشآموزان در سطوح مختلف تناسب داشته باشد.
2- معلمان بايد نسبت به راههايي كه بدان طريق رفتار تحصيلي دانشآموزان را توجيه ميكنند، آگاه باشند. اين آگاهي احتمالاً آنان را در تصميم گيريها به جهتي سوق ميدهد كه ميزان انگيزش تحصيلي را در دانشآموزان به حد بالايي برساند.
3-به اوضاع اقتصادي معلمان رسيدگي شود تا شايستگان جذب آموزش و پرورش شوند نه اينكه آخرين شغل داوطلبان كنكور، بناچار معلمي باشد.
4- كلاسهاي آموزشي ضمن خدمت تخصصي و دانشافزايي براي ارتقاي دانش و آموزش روشهاي نو در تعليم و تربيت برگزار شود.
5-ايجاد كلاسهاي تطبيقي، كه هدف از تاسيس اين كلاسها جلوگيري از انتقال دانشآموزان عقبمانده تحصيلي به مراكز كودكان استثنايي بوده است. كودكاني كه عقبماندگي تحصيلي آنها، نه ناشي از كمبودهاي ذهني، بلكه مشكل از يادگيري، اختلالات كلامي، نورولوژيك، ضعف بينايي يا شنوايي است و اگر تحت حمايت قرار نگيرند از نظر درسي موفق نخواهند بود. لازمه اين نوع آموزش اصلاحي اين است كه معلم تطبيقي توانايي شناخت فرايند يادگيري و مشكلات خاص دانشآموز را داشته باشد و به محتواي برنامههاي درسي هر پايه تسلط داشته و از عهده تدريس هر كلاس برآيد.
6- وسايل و لوازم آموزش در سطح گسترده و به صورت كارآمد، به منظور بالابردن ميزان كميت و كيفيت يادگيري دانشآموزان به كار گرفته شود.
7-بايد اوقات فراغت دانشآموزان در طول سال تحصيلي از طريق گسترش و توسعه امكانات فرهنگي و هنري، ورزشي و تفريحي پربار تقويت شود وبه برقراري ارتباط صحيح با والدين دانشآموزان از طريق برگزاري جلسات منظم انجمن هاي اوليا و مربيان تاكيد گردد.
8-از روانشناسان و جامعه شناسان به عنوان مشاور و مددكار در مدارس استفاده شود.
9- آموزش خانواده كه براساس نياز و تقاضاي روزافزون آنها براي كسب اطلاعات در موردرشد و نياز كودكان است، استفاده بهينه به عمل آيد.
10- اقدامهاي انگيزشي و مادي شامل تغذيه رايگان، استفاده از لباس و لوازمالتحرير رايگان به ويژه براي دختران مناطقي است كه حضور آنان در مدرسه نسبت به پسران كمتر است.
11-تشكيل كلاسهاي جبراني، يعني اينكه كلاسهاي جبراني با معلمان مجرب در ايام تعطيلات همراه با برنامههاي متنوع براي دانشآموزاني كه ضعف تحصيلي دارند.
12-ايجاد انگيزه براي دانشآموزان با حمايت مطبوعات، صدا و سيما، رسانهها و... در طول سال.
والدين با سواد تحصيل کرده به عنوان راهنما مي توانند کمک مؤثري در رفع مشکلات درسي فرزندان خود داشته باشند. والدين تحصيل کرده احتمالاً بيش از پدران و مادران کم سواد يا بي سواد که ارزش و اهميت تحصيلات واقفند از همين رو علاقه مندي و پيگيري جدي تري در زمينه تحصيلي فرزندان خود نشان مي دهند. والدين تحصيلکرده و با سواد در صورت فراهم بودن امکانات و شايط از انگيزه بيشتري در فراهم آوردن امکانات مادي و وسائل آموزشي و کمک آموزشي براي فرزندان خود برخوردارند. بين ميزان تحصيلات والدين و پيشرفت تحصيلي فرزندان رابطه معني داري وجود .
بحث و نتیجه گیری:
تحصیلات والدین، سرآغاز و زیربنای پیشرفت جریان زندگی خانواده و جامعه است. اهمیت تحصیلات، صاحب نظران تعلیم و تربیت را به تلاش برای کشف مهم ترین عوامل مؤثر در پیشرفت و یا اُفت وضعیت رفتاری و درسی، وادار نموده است. با توجه به نتایج حاصله از پژوهش حاضر و پاسخ های دانش آموزان می توان گفت:
تحصیلات والدین در برقراری عدالت و دوری از تبعیض و اختلاف ناعادلانه و ناروا بین کودکان و ایجاد نزدیکی و صمیمیت واقعی و تعامل و گرمی روابط بین اعضا خانواده، بسیار مؤثر و سازنده و سرنوشت ساز است.
به طور کلی، نقش تحصیلات والدین، در تربیت فرزندان و جلوگیری از بروز ناهنجاری ها و بزه کاری ها، رعایت نظم و انضباط در خانه و مدرسه و جامعه، رشد شخصیت و اعتماد به نفس و عزت نفس و دوری از لغزش ها، داشتن هدف در زندگی، توانایی در برقراری روابط محبت آمیز و برخورد خوب و مؤدبانه با دوستان و همکلاسی ها و معلمان، پرورش احساس مسئولیت در برابر خانواده و جامعه، رعایت بهداشت فردی و نظافت عمومی، نگهداری و حفظ منابع طبیعی و اموال عمومی و ... بسیار حساس و مهم است.
والدین می توانند، بدین وسیله، سرمشق و الگو و نمونه ی شایسته ای برای فرزندان خود باشند.
منابع در بايگاني نشريه موجود است. سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.
در حقیقت در برخي از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.
تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.
شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.
مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است.
هدف عمده در مدرسه پيش بردن يادگيري دانش آموزان است . تمام فعاليت هاي مدرسه بايد متوجه همين هدف باشد . زيرا مقدار و نوع يادگيري دانش آموزان است که ميزان فعاليتهاي مدرسه را روشن مي کند. هرگاه دانش آموز مطلبي را ياد بگيرد ‚اين امر موجب تغيير رفتار وي خواهد شد و به عبارت ديگر تجارب يادگيري موفقيت آميز موجب تغييراتي در رفتار دانش آموز مي شود.
بوسيله ارزيابي و امتحان است که معلم مي تواند اثر کوششهاي خود را بفهمد و يا بداند که چه اندازه توانسته است دانش آموز را در راه رسيدن به هدفهاي مورد نظر کمک کند و خود نيز تا چه حد موفق بوده است.چنانچه امتحان به جاي اينکه يک وسيله باشد ‚يک هدف اصلي به شمار آيد و اين بر کل فرايند آموزشي اثرات سو مي گذارد و هدفهاي حقيقي آموزش و پرورش را به مخاطره مي اندازد.در چنين حالتي امتحان بر چگونگي تدريس و يادگيري تاثير گذاشته و دانش آموزان فقط براي کسب نمره و قبول شدن در امتحان فعاليت مي کنند .
دانش آموزان براي دريافت نمره به حفظ کردن مطالب مي پردازند و در نتيجه قدرت تفکر و استدلال و نو آوري فراگيران ضعيف مي گردد و موجب خستگي آنها از درس و معلم مي شود.
عواملي مانند عدم تناسب نيازها و علايق دانش آموزان با محتواي کتب درسي‚عدم هماهنگي اهداف آموزشي با نياز ها و علايق دانش آموزان از عوامل افت تحصيلي مي باشد.اگر محتوا و روش و فنون آموزش و پرورش واقعا با نياز ها و رغبت ها و مسائل و مشکلات دانش آموزان تناسب داشته باشد باعث مي شود که آنها در تحصيل بهتر کوشش کنندو تحصيلات خود را به پايان برسانند و در نتيجه از ميزان ترک تحصيل کاسته شود.
کتابها و موارد درسي و محتواي دروس مهم ترين راه رسيدن به اهداف آموزشي است .نگاهي اجمالي به کتب درسي نشان مي دهد که غالب کتابها و برنامه هاي آموزشي از نظر کيفي و کمي با توان و و نياز هاي دانش آموزان هماهنگي ندارد .
بين محتواي کتب‚ ساعات تدريس و درک دانش آموزان و مراحل رشد آنها تناسب وجود ندارد.
يکي از مهم ترين و موثر ترين عوامل ترک تحصيل محتواي کتب درسي است و همچنين ارتباط نداشتن محتوي دروس با نياز هاي دانش آموزان‚ ارتباط نداشتن محتوي دروس با آموخته هاي قبلي دانش آموزان ‚حجيم بودن محتواي کتب درسي با توجه به مقدار زماني که براي يادگيري فرصت دارند‚ ارتباط نداشتن محتواي دروس با نياز هاي حال و آينده جامعه‚ روان نبودن و جذاب نبودن و قابل درک و فهم نبودن مطالب درس‚ عدم ايجاد تفکر و عدم ايجاد روابط اجتماعي مطلوب در دانش آموزان نيز از ديگر عوامل مرتبط مي باشد .
همه اين موارد منجر به عدم پيشرفت و افزايش ميزان افت تحصيلي و در نهايت ترک تحصيل دانش آموزان مي گردد. استفاده از شيوه هاي صحيح امتحان يا ارزيابي پيشرفت تحصيلي ‚نه تنها معلم را قادر مي سازد که دانش آموزان خود را در رسيدن به هدفهاي آموزش و پرورش راهنمايي کند بلکه بر اساس ارزيابي مداوم مي تواند روش تدريس را نيز ارزيابي کند.به اين ترتيب مي تواند از ترک تحصيل دانش آموزان جلوگيري کند.
بنابراين امتحان وسيله اي نيست که تنها در پايان مراحل تحصيل و براي انتخاب افراد مستعد و شايسته تر به کار رود ‚ بلکه امتحان بايد به طور مداوم و در جريان تدريس باشد و در موقعيت هاي مختلف انجام گيرد.
به طور کل خلاصه نتايج به شرح زير است:
1- دانش آموزاني که والدين آنها از سطح سواد بالايي برخوردارند از پيشرفت تحصيلي بيشتري برخوردارند.
2- دانش آموزاني که والدين آنها از سطح سواد پاييني برخوردارند از پيشرفت تحصيلي کمتري برخوردارند.
3- دانش آموزاني که والدين آنها از سطح سواد بالاتري برخوردارند مشکلات تحصيلي کمتري دارند
4- دانش آموزاني که والدين آنها از سطح سواد بالاتري برخوردارند مشکلات رفتاري کمتري دارند.
5- دانش آموزاني که والدين آنها از سطح سواد پاييني برخودارند افت تحصيلي بيشتري دارند.
نمونه پرسشنامه
به نام خدا
با سلام
اين پرسشنامه پژوهشي در زمينه ي تاثير سطح سواد والدين در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ميباشد. لذا خواهشمندم با پاسخ هاي دقيق ما را در رسيدن به اهداف و نتايج صحيح ياري فرمائيد.
از اينكه وقت خود را جهت پر كردن پرسشنامه در اختيار ما قرار مي دهيد كمال تشكر و قدرداني را از شما داريم.
جنسيت: نام مدرسه:
1ـ سن
2ـ وضعيت تاهل: مجرد 5 متاهل 5 طلاق گرفته 5 مجرد به علت فوت همسر5
3ـ آيا داراي فرزند نيز هستيد؟ بلي 5 خير 5
4ـ درصورت داشتن چند تا؟
5ـ شاغل 5 دانش آموز 5 دانش آموز و شاغل 5
6ـ وضعيت زندگي:
با پدر و مادر زندگي ميكنم 5 به صورت مجردي زندگي ميكنم 5
با مادر زندگي 5 با پدر زندگي ميكنم5
7ـ مقطع تحصيلي
5 ابتدايي (1 5 25 35 45 55)
5 راهنمايي (اول 5 دوم 5 سوم 5)
5 دبيرستان(اول5 دوم5 سوم5 پيش دانشگاهي 5)
8ـ مدرك تحصيلي پدر:
بيسواد5 ابتدايي5 راهنمايي 5 ديپلم 5 فوق ديپلم 5 ليسانس و بالاتر5
9ـ مدرك تحصيلي مادر:
بيسواد5 ابتدايي5 راهنمايي 5 ديپلم 5 فوق ديپلم 5 ليسانس و بالاتر5
10ـ آيا والدين شما با مدرسه همكاري لازم دارند؟ بلي 5 خير 5
11ـ آيا پدر و مادر شما به نحوه مطالعه ي شما اهميت مي دهند؟ بلي 5 خير 5
12ـ آيا پدر و مادر شما هر ماه يكبار به مدرسه جهت آگاهي از وضعيت تحصيلي شما سر مي زنند؟ بلي 5 خير 5
13ـ آيا پدر و مادر شما توصيه هاي معلم را انجام مي دهند؟ بلي 5 خير 5
14ـ هنگامي كه مشكل درسي داريد از چه كسي مي پرسيد؟
پدر 5 مادر 5 برادر 5 خواهر 5 همسايه 5 ساير موارد
15ـ پدر و مادر شما در حل مسائله درسي چقدر به شما كمك م يكنند؟
خيلي زياد 5 زياد 5 كم 5 بسيار كم 5
16ـ پدر و مادر شما چقدر به ميزان مطالعه ي شما اهميت مي دهند؟
خيلي زياد 5 زياد 5 كم 5 بسيار كم 5
17ـ آيا پدر و مادر شما، شما را به درس خواندن تشويق ميكنند؟ بلي 5 خير 5
18ـ آيا والدين شما بابت پيشرفت شما در درس هايتان هديه ميخرند؟ بلي 5 خير 5
19ـ آيا والدين شما از شما بابت خواندن درس هايتان تشكر مي كنند؟ بلي 5 خير 5
20ـ آيا والدين شما، شما بابت پيشرفت در درسهايتان به مسافرت ميبرند؟ بلي 5 خير 5
21ـ والدين شما در طول شبانه روز چه مقدار مطالعه مي كنند؟
خيلي زياد 5 زياد 5 كم 5 بسيار كم 5
22ـ والدين شما چه مقدار كتاب براي مطالعه در خانه دارند؟
خيلي زياد 5 زياد 5 كم 5 بسيار كم 5
23ـ پدر و مادر شما چه مقدار از وقت خود به كتاب خانه جهت مطالعه مي روند؟
خيلي زياد 5 زياد 5 كم 5 بسيار كم 5
منابع:
1ـ افروز غلامعلي - مباني روانشناختي افت تحصيلي - انتشارات مدرسه – 1386
2ـ بيابانگرد، اسماعيل - افت تحصيلي يا اتلاف در آموزش و پرورش - فصلنامه تعليم و تربيت - سال دوم، شماره 8و 7، 65
3ـ حيدري، اكرم - بلوغ، مشكلات رواني نوجوان وجوان، افت تحصيلي - نشر گستر تهران - 1385
4ـ شكاري، عباس - مسائل آموزش و پرورش و راهكارهاي آن - نشر عابد تهران - چاپ اول - 1386
5ـ هالت، جان - زمينه يا بر شكست تحصيلي - ترجمه دكتر مهشيد فروغان - انتشارات قطره - چاپ سوم - 1387
http://soltaniashurpuri.blogfa.com/post-23.aspx
http://paknevis.parsiblog.com/Posts/2
www.zibaweb.com