پاورپوینت ساختار تئوری حسابداری (pptx) 23 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 23 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
ساختار تئوری حسابداری
مهمترین مباحث این فصل
ساختار تئوری حسابداری
شناختن اجزای یک تئوری و انواع روابط میان آنها
آشنایی با روش قاعده مند سازی تئوری ها
تشریح روش های دستوری و توصیفی
رویکردهای سنتی (تئوریک و غیر تئوریک)
رویکردهای نوین در قاعده مند سازی تئوری حسابداری
ساختار تئوری حسابداری
حتی اگر قبول کنیم تئوری ها موقت,گذرا,ساختگی و ایدئولوژیک هستند,با این حال میتوانند نوعی اگاهی نسبت به تجربیات گسسته و بی نظم ما از جهان ایجاد کنند,به نحوی که تجربیات ما با تئوری ها تبدیل به یک موضوع قابل فهم یا دارای معنی میشود.در تشریح ساختار تئوری ابتدا لازم است اجزاء یک تئوری را شناخته و روابط میان اجزاء را بدرستی درک کرد.
تئوری در بدو امر چیزی جز مجموعه ای از گزاره ها نیست ,که این گزاره ها تداعی گر مجموعه ای از مفروضات می باشند.این مفروضات میتوانند بدیهی بوده یا دارای ساختاری باشند که بتوان از طریق مشاهده و روشهای اماری آنها را آزمود.
اجزای تئوری
تئوری باید در چارچوب یک زبان بیان شود که این زبان میتواند کلامی یا محاسباتی باشد.
اجزاء تئوری عبارتند از
مفروضه(Assumption):
مفروضات غیر قابل آزمون یک بنیاد تئوریک می باشند که میتوانند بدیهی بوده یا دارای ساختاری باشند که بتوان با تبدیل آن به شکلی آزمون پذیر(فرضیه) از طریق مشاهده و روشهای اماری آنها را آزمود.
2. فرضیه(Hypothesis):
یک تئوری را مجموعه ای از مفروضات دانست.این مفروضات غیر قابل آزمون میباشند,به نحوی که برای آزمون درستی یا نادرستی آن لازم است تا حالتی آزمون پذیر ازآن استخراج کرد که در اصطلاح به آن فرضیه میگویند.
3. بدیهیات(Postulates):
قضایای اثبات شده ای می باشند که درک آنها نیازمند آزمون تجربی نمی باشد,بلکه تنها با رجوع به منطق درونی آنها میتوان درستی یا نادرستی شان را درک کرد.
4.قضایای اثبات شده(Premises):
حالت کلامی بدیهیات میباشند. در واقع قضایای اثبات شده همان بدیهیات می باشند.
5.آکسیوم(Axiom):
قضایای اثبات شده ای هستند که از نماد سمبلیک تشکیل شده اندو حاصل یکسری قیاس منطقی و محاسباتی می باشند.آکسیوم ها در واقع نوعی بدیهه می باشند.
6.قانون(Low):
اگر یک مفروضه در شکل عملیاتی خود (فرضیه)در حالت مختلف مورد آزمون قرار گرفته و درستی یا نادرستی آن ثابت شود؛تبدیل به یک قانون میشود.قوانین اظهاراتی هستند که به پدیده های طبیعی ارجاع داده شده و قابل آزمون می باشند.
7.اصول(Principles):
اصول در حسابداری بیشتر به عنوان یک قاعده کلی تعریف میشودو جنبه یک راهنما دارد.حسابداری بر خلاف علوم دیگر فاقد قانون است و اصول باعث می شود حسابداری به قانون نزدیک شود.
تشابه اصول با قانون : اصول,رابطه نزدیکی با قانون دارند:هردو بیانی از یک ماهیت درست و کلی هستند که در برگیرنده ارجاع هایی به دنیای واقعی می باشند و از این حیث در تقابل با اظهاراتی هستند که تحلیلی بوده و درستی یا نادرستی سان بر پایه منطق درونی شان قرار دارد.
تفاوت اصول با قانون : قانون شامل عناصری است که با استفاده از تکنیک های تجربی قابل مشاهده است,در حالی که اصول چنین ویژگی ندارد.
روابط میان اجزاءتئوری
روابط میان اجزاءتئوری از طریق سه رابطه انجام میگیرد:
روابط ساختاری
روابط تفسیری
روابط عملگرایانه
روابط ساختاری:
روابط ساختاری یا منطقی بسیار شبیه به قواعد موجود در زبان می باشند.در روابط ساختاری مهم جریان منطقی میان گزاره ها و نتایج است,اینکه تا چه حدی این استدلال می تواند وقایع طبیعی را شرح دهد,اصلا مهم نیست.در بررسی روابط ساختاری ما به دنبال کشف حقیقت نیستیم.ممکن است منطق درونی یک استدلال به لحاظ روابط ساختاری صحیح باشد اما در دنیای واقعی نتیجه استدلال نادرست باشد.این روابط بر پایه قیاس بنا شده است.
روابط تفسیری:
در روابط تفسیری هرگاه خطای کمتری در شرح دنیای واقعی وجود داشته باشد,میتوان ادعا کرد که تئوری از دقت بیشتری برخوردار است .ویژگی اصلی تئوری تفسیری این است که می توان از روابط موجود,فرضیاتی استخراج کرد و آنها را در دنیای واقعی مورد آزمون قرار داد.در بررسی این روابط باید به قاعده انطباق توجه ویژه ای داشت زیرا با بهره گیری از این قاعده می توان اعتبار یک رابطه تفسیری را مورد آزمون قرار داد.این روابط بر پایه استقرا بنا شده است.
روابط عملگرایانه:
این روابط مربوط به تأثیر عبارات و علائم انسان ها است.ماهیت حسابداری ایجاب میکند که تئوری حسابداری رویکرد عملگرایانه داشته باشد,زیرا حسابداری به خودی خود عملی است که در پاسخ به نیازهای استفاده کنندگان پدید می آید.یکی دیگر از رویکرد عمل گرایانه این است که واکنش انسانهای مختلف نسبت به یک پیام خاص را مورد توجه قرار دهیم.
و اما........
طبقه بندی تئوری ها بر مبنای روابط میان اجزاءآن:
تئوری های ساختاری:
تئوری ساختاری به سیستم بهای تمام شده اشاره دارد.حسابرسان با رویکرد ساختاری به صورت های مالی رسیدگی می کنند به طوری که آنها صرفا اطلاعات را از این بابت حسابرسی میکنند که اصول ورودی در آنها رعایت شده باشد.در واقع اینکه این اطلاعات تا چه اندازه با دنیای ولقعی انطباق دارد(رویکرد تفسیری) و یا تا چه اندازه برای استفاده کنندگان سودمند است(رویکرد عملگرایانه) ,از حوزه بررسی حسابرسان خارج است.
- تئوری تفسیری:
ما در سیستم بهای تاریخی و در ورود رویدادهای مالی از رویکرد تفسیری استفاده میکنیم به طوری که وقایع اقتصادی را به نشانه های حسابداری نسبت میدهیم ؛اما در بررسی نتایج,منطق موجود در سیستم قیاسی را بر انطباق نتایج با واقعیت ها ترجیح میدهیم.در تئوری تفسیری مهم نیست که چه جریان منطقی بین ورودی های یک سیستم شکل گرفته است,حتی یک جریان منطقی می تواند منجر به ارائه شرحی صحیح از یک رویداد طبیعی باشد.