پاورپوینت حکمت هنر اسلامی (pptx) 25 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 25 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
حکمت هنر اسلامی
بنام خدا
مقدمه
براي بررسي هنر اسلامي در تمدن و فرهنگ اسلامي، قابليت استفاده از رهيافتها و روشهاي گوناگون تحقيق و پژوهش همچون تحليلي، تاريخي، پديدارشناسي، هرمنوتيک و امثال آنها وجود دارد .
. « مراد از رویآورد Approach رهیافت محقق به مسأله، نحوه تقرب وی به شناخت پدیدار و تور شکار فرضیه است و مقصود از روش Method ابزار سنجش و نقد فرضیه و ترازوی داوری در نظریه است. یکی از عوامل فهم عمیقتر نظریهها تأمل در روشها و رویآوردها است»
در واقع دو رويکرد مهم فرا تاريخي و تاريخي وجود دارد و بعضي از روشهاي مطرح شده در راستاي تحليل فرا تاريخي و بعضي ديگر در راستاي تحليل تاريخي هستند.
مهمترين عامل در اختلاف نظر پيرامون هنر اسلامي، مبتني بر همين عنصر روششناسي يا به تعبير ديگر کاربرد روشهاي متفاوت است. از اينرو بازسازي روششناسي شناخت هنر اسلامي و نقد و بررسي هر يک از آنها و ميزان اهميت و ارزششان در بررسي هنر اسلامي، بسيار با اهميت است.
روش پديدارشناسي
اصطلاح پديدارشناسي از قرن هجده در ميان فيلسوفاني همچون کانت و لمبرت و در معنايي متفاوت در نزد هگل بکار گرفته شد، اما اين اصطلاح در قرن بيست، تداعيگر روش فلسفي هوسرل، بنيانگذار پديدارشناسي کلاسيک، است.
لمبرت پديدارشناسي را نوعي نظريه در باب توهم ميدانست که منظور از پديدارها در آن، اشاره به ويژگيهاي موهوم تجربهي بشري است.
هگل از اين اصطلاح، روشي براي درک امري واقعي و شناخت ماهيت فينفسه ذهن از طريق پديدارها و هوسرل آن را روش مطالعهي توصيفي و بدون پيش فرض در باره پديدارها معنا نمودهاند.
هوسرل ديدگاه پديدارشناسي را به معناي نوعي روانشناسي توصيفي در برابر ديدگاه طبيعي، بکار برد که دو ويژگي در آن به چشم ميخورد نخست اينکه نوعي روش است و دوم اينکه تکيه بر آگاهي دارد.
هايدگر فلسفه وجودي خود را بر اساس پديدارشناسي هوسرل بنا نهاد و افرادي همچون ريکور و گادامر نيز پديدارشناسي هرمنوتيک را بر اساس آن تبيين کردند به طوري که در همه اين انديشمندان علي رغم اختلافات فلسفي، کاربرد روش پديدارشناسي به صورت مشترک بکار گرفته شد.
ديلتاي از جمله کساني بود که در برابر افرادي همچون ميل که ميکوشيد تا براي علوم انساني مدلي همسان با مدل علوم طبيعي و پوزيتيويستي بيابد، اين پرسش را مطرح نمود که آيا روش حاکم بر علوم انساني، همانند روش علوم تجربي است? يا اينکه از استقلال معرفتشناختي برخوردار است.
ديلتاي عليرغم تلاشش براي تفکيک روش علوم انساني از علوم طبيعي، از الگو و شيوه حاکم بر علوم تجربي در علوم انساني، متأثر گرديد، اما هوسرل نيز به دنبال ديلتاي، در پاسخ به اين پرسش و تحليل روش معرفتشناختي علوم انساني با علوم طبيعي، پديدارشناسي را مطرح ساخت.
وي بر اين باور بود که در شناخت يک پديده انساني، بايد به درون پديده و به شناخت ماهيت آن دست يافت و نميتوان همچون يک پديده تجربي و فيزيکي، با روش تحصلي به تبيين آن پرداخت.
وي با جمله «به سوي خود چيزها»، به دنبال شناخت يک موضوع رها از هر نوع تعين و امر اضافه و به دنبال ايجاد تمايز ميان علوم ماهوي و علوم تجربي بود و روش دومي را پوزيتيويستي و تجربي و روش اولي را شهود ماهوي و امري فراتر از جنبه علي و تجربي، ميدانست که آگاهي سوژه، موجب قوام و تحقق عينيت شيء ميگردد.
مقایسه ديدگاه طبيعي و ديدگاه پديدارشناسي
از منظر فلسفي، دو نگاه و تلقي نسبت به عالم وجود دارد :ديدگاه طبيعي و ديدگاه پديدارشناسي
در ديدگاه طبيعي روشي یا پوزيتيويسم علمي (اوايل قرن بيستم) عالم و جهان هستي، وجودي مستقل و ابژکتيو دارد که جداي از فاعل شناساء تحقق يافته و تنها از طريق تجربه تحصلي/ پوزيتيويستي ميتوان به آن دست يافت و سوژه و ابژه دو امر مستقل از يکديگر هستند که وجود يکي وابسته به ديگر نيست.
در واقع جهان خارج، ظرفي است که انسان و ديگر اشياء و موجودات در آن قرار دارند و بود و نبود انسان، در وجود اين عالم طبيعي هيچ تأثيري ندارد.
اما از ديدگاه پديدارشناسي، جهان چيزي است که براي سوژه ظهور يافته و پديدار شده است و وجود آن مستقل و جداي از فاعل شناساء مورد توجه نيست، به طوري که با نبود من (ذهن/سوژه) عالم خارج (عين/ابژه) هم معنا نمييابد و ظهور نخواهد داشت. در واقع با توجه و التفات من به عالم خارج، آن براي من پديدار ميشود و ظهور مييابد و عالم خارج ابژهاي نيست که در مقابل سوژه، به صورت مستقل قرار گرفته باشد.