پاورپوینت آرامگاه‌ شاه‌ نعمت‌ الله ولی‌

پاورپوینت آرامگاه‌ شاه‌ نعمت‌ الله ولی‌ (pptx) 10 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 10 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا مستر همفر جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی در خاطرات خود ص46 دستور العملی را از وزارت امور خارجه انگلیس در مورد مسلمانان افشا می کند. وی می نویسد: با ترویج حلقه های تصوف ورواج دادن کتابهایی که مردم را به زهد و بی میلی به دنیا فرا می خواند.... می توان مردم را در حالت سرگردانی وعقب ماندگی فرهنگی واقتصادی قرار داد. آرامگاه‌ شاه‌ نعمت‌ الله ولی‌ شاه‌ نعمت‌ الله ولی‌ سر سلسله‌ نعمت‌ اللهیه‌ (834 - 730 ه . ق‌) یکی‌ از عرفای‌مشهور نیمه‌ اول‌ قرن‌ نهم‌ هجری‌ قمری‌ است‌. آرامگاه‌ و خانقاه‌ وی‌ در شهرک‌ ماهان‌ کرمان‌ واقع‌ شده‌ است‌. هسته‌مرکزی‌ مجموعه‌ بقعه‌ ماهان‌ را بنای‌ هزارشاه‌ تشکیل‌ می‌دهد که‌ نخستین‌ بار در سال‌ 840 ه . ق‌ به‌ هزینه‌احمدشاه‌ بهمنی‌ از شاهان‌ سلسله‌ بهمنیه‌ دکن‌ ساخته‌ شده‌ و در هر دوره‌ نیز قسمت‌های‌ دیگری‌ به‌ آن‌ افزوده‌ شده‌است‌. صحن‌ وکیل‌ الملکی‌ نیز روبروی‌ بقعه‌ در دوران‌ قاجاریه‌ به‌ همت‌ وکیل‌ الملک‌ کرمانی‌ بنا شده‌ است‌. بقعه‌اصلی‌ حرم‌ و گنبد دو پوشه‌ آن‌ به‌ شیوه‌ معماری‌ آذری‌ (سبک‌ معمول‌ دوران‌ ایلخانی‌ تا پیش‌ از صفویه‌) وساختمان‌ رواق‌ آن‌ به‌ شیوه‌ معماری‌ اصفهانی‌ است‌. این‌ مجموعه‌ یک‌ اثر شگفت‌آور معماری‌ کویری‌ ایران‌ است‌که‌ اهمیت‌ فراوان‌ جهانگردی‌ دارد. اعتقادات سلسله ی گنابادیه علاوه بر اعتقادات عمومیِ سلسله های نعمت اللهیه دارای اعتقاداتی اختصاصی نیز هست که در ذیل به آنها اشاره می کنیم. الف) اعتقادات عمومی 1. اعتقاد به جدایی طریقت و شریعت: یعنی اعتقاد به این که راه رسیدن به خداوند و مقامات بالای عرفانی، غیر از آن راهی است که شریعت اسلام آورده است. 2. ادعای الوهیت و ربوبیت: آنها (اقطاب) مدعی اند که افعالشان افعال خدا و احوالشان صفات خداوند است; نیز مدعی اند که برتر و بیرون از حدود و قوانین هستند و قانون هر چه باشد بر آنها حکم فرما نیست. 3. ادعای رسالت: آنها خود را مأذونین در طریقت می دانند، بدین معنا که اجازه دارند طریقت و راه رسیدن به مقامات عرفانی را به کسانی که ظرفیت آن را دارند تعلیم دهند و نیز مدعی اند که دارنده ی چنین اجازه و مقامی حتماً دارای مقام دعوة النبوة (ولایت نبوی) نیز هست. 4. یکسان دانستن همه ی ادیان (اعم از الهی و غیرالهی). 5. نفی انتظار فرج: آنها می گویند هر کس مرشد را بشناسد، حاجت به انتظار ظهور امام زمان(عج) ندارد. 6. نفی مذهب: آنان می گویند صوفی موحد است و موحد غیرمحدود است و مذهب در حد و محدود است و صوفی رو به بی حدی است; پس در مذهب نیست. 7. اسقاط تکلیف: سلسله های نعمت اللهیه مدعی است که تنها راه رسیدن به یقین و حقیقت، طریقت (روش صوفیانه) است و کسی که به چنین مقامی برسد (به مقام یقین) دیگر تکلیفی ندارد. اما در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) راه رسیدن به یقین چنین معرفی شده است: اسلام همان تسلیم در برابر حق است و تسلیم همان یقین، و یقین همان تصدیق، و تصدیق همان اقرار، و اقرار همان انجام وظایف است و انجام وظایف همان عقل. پس، در مدرسه ی اهل بیت(علیهم السلام) تنها راه رسیدن به یقین همان عمل به احکام شریعت اسلام است. ب) اعتقادات اختصاصی 1. ادعای اولوالامری: آنها خود را واجب الاطاعه می دانند. 2. ادعای جانشینی امام زمان (نیابت خاصه): آنها مدعی اند که از سابقین اجازه ی کتبی در مورد جانشینی امام زمان(عج) دارند و نیز مدعی اند که از طرف امام زمان(عج) مأمورند از مردم برای آن حضرت بیعت بگیرند; حال آن که طبق روایات متواتر، جانشینان حضرت ولی عصر(عج) چهار نفر و معروف به نواب اربعه بودند و آنها از کسی برای امام بیعت نمی گرفتند، بلکه واسطه ی بین امام و مردم بودند. 3. لزوم در نظر داشتن صورت مرشد در حال ذکر. 4. ترک خمس و تقلیل خمس و زکات به یک دهم (عشریه). 5. اعتقاد به جدایی دین از سیاست. 6. رها کردن شارب و مخالفت با سیره ی عملی ائمه ی اطهار(علیهم السلام). بیعت نزد گنابادیه حسین تابنده بیعت را اولین مرحله ی ورود در طریق کمال برمی شمرد. آنها بیعت را به دو دسته تقسیم می کنند: الف) بیعت ولایت یا بیعت ولویه; ب) بیعت نبوت یا بیعت نبویه. سلطان علیشاه در این خصوص می گوید: دعوت (بیعت) از زمان حضرت آدم(علیه السلام) دو حیثیت داشته است: حیثیت انذار که ترساندن از لذات دنیوی است و حیثیت بشارت که ترغیب کردن به لذت های معنوی است. در ادامه نیز می گوید: مقصود از دعوت نبوت آماده کردن و مهیا ساختن خلق برای قبول دعوت ولایت است. دعوت ولایت مقصود بالذات است و دعوت نبوت مقصود بالتبع است. اما حق چیست؟ برای یافتن حق باید به مدرسه ی اهل بیت(علیهم السلام)که نبیّ مکرم اسلام(صلی الله علیه وآله)در حدیث ثقلین آنها را بال دوم دین معرفی کرده است، مراجعه نمود. طبق آموزه های اسلام، اولا، بیعت کردن فقط با خداوند متعال و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان او بر روی زمین، یعنی ائمه ی اطهار(علیهم السلام) جایز است و آنها برای بیعت گرفتن از مردم کسی را تعیین نکرده اند; ثانیاً، بین شریعت اسلام و طریقت (سیر و سلوک معنوی) فرقی نیست و هر کس بخواهد به مقامات عالی و قرب الی الله برسد، باید شریعت اسلام را مو به مو مراعات کند، نه بیشتر و نه کمتر. چهل حدیث باب کبر، حدیث چهارم امام خمینی (ره) به عنوان یک عارف بزرگ نه تنها از تصوف دفاع نمی کند بلکه در آثار مختلف خود به شدت ایشان را مورد نقد قرار می دهد.          در چهل حدیث باب کبر، حدیث چهارم بعد از بحثی در مورد حکیم وعارف می فرمایند:آن که خود را مرشد وهادی خلایق می داند و در مسند دستگیری وتصوف قرار گرفته..............اصطلاحات این دو دسته (عارف وحکیم) را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده وآن بیچاره ی صاف و بی آلایش را به علماء و سایر مردم بد بین نموده، برای رواج بازار خود، فهمیده یا نفهمیده، پاره ای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده وگمان کرده به لفظ «مجذوب علی شاه» یا « محبوب علی شاه » حال جذبه و حب دست می دهد. امام(ره)در ادامه می فرما ید: ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم. این کار تو هم اینقدر کبر و افتخار ندارد. بیچاره از تنگی حوصله وکوچکی کله،گاهی خودش هم بازی خورده، خود را دارای مقامی دانسته، حب نفس و دنیا به مفاهیم مسروقه و اضافات واعتبارات، پیوند شده، یک ولیده ناهنجاری پیدا شده، و از انضمام اینها یک معجون عجیبی و اخلوطه غریبه ای فراهم شده و خود را با این همه عیب، مرشد خلایق وهادی نجات امت و دارای سر شریعت دانسته، بلکه وقاحت را گاهی ازحد گذرانده، دارای مقام ولایت کلیه دانسته،             این نیز از کمی استعداد و قابلیت وتنگی سینه وضیق قلب است. وبعد می فرمایند: خار راه منی ای شیخ، زگلزار برو  از سر راه من ای رند تبهکار برو تو و ارشاد من ای مرشد بی رشد وتباه                  از بر روی من ای صوفی غدار برو ای قلندر منش، ای باده به کف خرقه به دوش           خرقه ی شرک تهی کرده و بگذار برو

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته