پاورپوینت تعریف شخصیت (pptx) 10 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 10 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
تعریف شخصیت:
«شخصيت عبارت است از: سازمانى پويا در درون فرد و متشكل از نظام هاى روانى ـ جسمانى كه خصوصيات رفتار و تفكر فرد را مشخص مى كند.»
آلپورت اولين روان شناسى است كه اظهار داشت: روان شناس نبايد صرفاً به مطالعه علايم گوناگون و انواع مرض بپردازد، بلكه بايد شخصيت سالم را مورد توجه قرار دهد.
اين در حالى بود كه فرويد و عده ديگرى از روان شناسان فقدان علايم و فقدان تعارض را سلامت روان و وجود آن ها را نشانه مرض روانى به حساب مى آوردند. فرويد همواره در درمان ها و روش درمانى خود، به دنبال كشف علايم و ريشه يابى و تعليل آن ها بود. فرويد براساس مشاهده مشكلات روانى متنوع كه در مراجعان خود مى ديد و صحبت كردن هاى زياد با آنان در مورد گذشته و دوران كودكى شان، نظريه خود را در باب شخصيت بنياد نهاد و آن را گسترش داد. به عقيده فرويد، مرض و سلامت، و انسان سالم و انسان ناسالم فقط در كميّت ـ يعنى مقدار علايم مرض روانى ـ با هم تفاوت دارند، اما از لحاظ كيفى هيچ گونه تفاوتى بين آن ها وجود ندارد
آلپورت برخلاف فرويد، معتقد است كه انسان سالم و انسان ناسالم با هم تفاوت كيفى دارند، نه تفاوت كمّى. آلپورت اين دو را با اصطلاحاتى مثل «شخص مريض» و «شخص سالم» و سپس با «شخصيت سالم» و «شخصيت نوروتيك» متمايز ساخت.
تفاوت هاى كيفى ذيل بين اين دو گروه شخصيتى به چشم مى خورند:
1. شخصيت مريض (نوروتيك) تحت سلطه ناخودآگاه7است، در حالى كه شخصيت سالم به صورت آگاهانه هدايت مى شود و تحت خودآگاهى8 قرار دارد.
2. شخصيت مريض حالتى از اجبار دارد و مى خواهد به شيوه هايى عمل كند كه اين شيوه ها ضد خود9 به حساب مى آيند، در حالى كه شخصيت سالم به جاى اجبار و فشار، از آزادى و استقلال برخوردار است. و اين همان چيزى است كه وى را به طرف نتايج مثبت (و نه ضد خود) هدايت مى كند.
3. منبع انگيزش براى شخصيت بيمار نوعاً در گذشته است و حال آن كه منبع انگيزش شخصيت سالم عمدتاً در آينده است.
ويژگى هاى شخصيت بالغ
1. بسط و گسترش خويشتن
2. ارتباط گرم و صميمى خود با ديگران
3. امنيت روانى (آرامش درونى)
4. هوش كاركردى
5. آگاهى از خود (بصيرت به خود)
6. وحدت و يكپارچگى شخصيت
نظام هاى ارزشى
1. علم و دانش
2. ارزش هاى سياسى (قدرت و سلطه)
3. ارزش هاى زيبايى شناختى (هنر)
4. ارزش هاى اقتصادى (پول و ثروت)
5. ارزش هاى اجتماعى (شهرت و محبوبيت)
6. نظام ارزشى دينى
آلپورت معتقد است كه نظام ارزش دينى به تنهايى قادر است شخصيت را سازمان دهى كند. عملكرد يك نظام ارزشى وحدت بخشى به شخصيت و يكپارچه ساختن آن است. به عقيده آلپورت، همه اين نظام هاى ارزشى كلى به صورت مساوى قادر به يكپارچه سازى شخصيت نيستند. وى معتقد است: نظام ارزشى دينى تنها نظامى است كه مى تواند به صورت كامل و مستمر به شخصيت، وحدت و يكپارچگى ببخشد. وى ادامه مى دهد كه نظام ارزشى دينى به دو دليل عمده و اساسى، قادر به انجام اين كار است:
دليل اول اين كه دين با تمام جنبه هاى زندگى انسان سر و كار داشته، در هر بخشى از زندگى، حرفى براى گفتن دارد. دين مى تواند فرد را در تمام تعاملاتش با دنيا، در تمام جنبه ها راهنمايى و يارى كند. در بين تمام نظام هاى ارزشى، فقط نظام ارزشى دينى مى تواند در تمام جنبه ها و در تمام زندگى راهنماى انسان باشد.
آلپورت اشاره مى كند كه دين يك احساس بزرگ و عمده است كه مى تواند تمام حقايق و تمام نظام هاى ارزشى ديگر را ارزيابى نموده، چهارچوب آن ها را در زندگى مشخص نمايد.
به همين دليل، وى اصطلاح Master Sentiment(احساس بزرگ، عقيده عمده) را در مورد دين به كار مى برد.
دليل دوم اين كه دين پديده اى است كه با عالم بالا، يعنى عالم غيرمادى نامحدود فوق طبيعى، مرتبط است.25نظام ارزشى دينى ساخته دست بشر نيست، اما ساير نظام هاى ارزشى ديگر ساخته و پرداخته دست بشر هستند. اين نظام ها مجموعه اى از باورها هستند كه افراد بشر خودشان آن ها را خلق كرده و طرح ريزى نموده اند. اين نظام هاى مصنوعى محدود و ناقص هستند; زيرا خالق آن ها خود محدود و ناقص است. ولى به دليل آن كه نظام ارزشى دينى از منبع وحى و عالم بالا سرچشمه مى گيرد، مى تواند فهم انسان را بالا ببرد و به انسان كمال و تعالى ببخشد و بنابراين، قادر است به صورت كامل و تمام عيار انسان را درك كند و نيازها و خواسته هاى او را ارضا نمايد. نظام ارزشى دينى مى تواند به صورت دايم انسان را با عالم بالا پيوند دهد.
اما نظام هاى ارزشى ديگر علاوه بر اين كه ناقص و محدودند، موقّتى نيز هستند; زيرا بر چيزهايى تأكيد مى كنند كه موقّتى و زايل شدنى هستند; مثل زيبايى، پول، ثروت، قدرت و شهرت كه همگى محدود و موقّتى مى باشند و سرانجام، با فرو ريختن آن ها، اين نظام هاى ارزشى نيز فرو مى ريزند و انسان نيز در مرحله اى از زندگى به جايى مى رسد كه آن ها را دور مى ريزد و حتى گاهى از آن ها متنفّر مى شود. وقتى يك نظام ارزشى فرو مى ريزد انسان معتقد به آن نظام نيز سرخورده، نااميد و متلاشى مى شود. حتى ممكن است كه اقدام به خودكشى كند و رفتارهاى خود ويرانگر داشته باشد.