پاورپوینت جلسه اول کلیات و پیشینه مطالعات زن و مرد (pptx) 21 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 21 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
جلسه اول کلیات و پیشینه مطالعات زن و مرد
توجه به تفاوت ها و مشابهت های زن و مرد همواره در طول تاریخ مورد توجه بوده است. مطالعه تفاوت زن و مرد در روانشناسی به قدمت علم روان شناسی است.
روانشناسی جنسیت؟ حوزه ای از روانشناسی که به ویژگی عاطفی، شناختی، روانی ، معنوی و اخلاقی و به سخن دیگر به تفاوت ها، ظرفیت ها و مشترکات روانشناختی زن و مرد می پردازد(ماتلین،2008).
هدف اصلی= کمک به افراد برای شناخت تفاوتها و مشابهت ها، فهم ذاتی یا اجتماعی بودن تفاوت ها، سهم سرشت و محیط در تفاوت ها، مکمل یا رقیب بودن تفاوت ها و دیگر مباحث مربوط به ویژگی های زیستی و روانشناختی زن و مرد است. در روان شناسی جنسیت، به تأثیر جنبه های اجتماعی و فرهنگی هر نوع رفتارهای زن و مرد نیز توجه جدی می شود.
مفاهیم اساسی
جنسیت
جنسیت در لغت برای اشاره به زن یا مرد بودن افراد به کار می رود(دهخدا،1373). در زبان انگلیسی تا پیش از سال 1960، جنس و جنسی برای اشاره به مفهوم زن و مرد و خنثی به کار می رفت.
ولی فمینیست ها از سال 1960 به تدریج واژه SEX را برای اشاره به جنس زن و مرد و با توجه به تفاوت های آناتومی به کار بردند
و واژهGender به معنای جنسیت را برای اشاره به ویژگی های متفاوت روانشناختی و رفتاری که در چارچوب جامعه و فرهنگ خاصی شکل گرفته است، به کار بردند.
بسیاری از فمینیست ها و برخی از غیر فمنیست ها جنسیت را بر ساخته اجتماع می دانند، بسیاری از محققان و اندیشمندان روانشناسی و علوم اجتماعی ایده فمنیست ها را رد کرده و معتقدند که برخی تفاوت های جنسیتی طبیعی و ذاتی است و اعتقاد دارند که زن ومرد بطور طبیعی و زیستی گرایش به برخی فعالیت ها و نقش های خاص دارند.
ذات گراییessentialism بر این باور است که جنسیت یک ویژگی بنیادی و تغییرناپذیر است که در درون افراد رشد می کند. براساس این دیدگاه، همه زنان ویژگی های روانی مشترکی دارند که با ویژگی های مردان متفاوت است. اینها اعتقاد دارند که ویژگی های روانی زنان پدیده ای جهانی است، البته پژوهش های میان فرهنگی این ادعا را تأیید نکرده است.
عملکرد جنسیتی:
براساس مفهوم عملکرد جنسیتی ، ما در تعاملات خویش با دیگران بر جنسیت تأکید می کنیم.
برای مثال شما با قافیه ، آهنگ صدا و شیوه محاوره خود، پیام های جنسیتی به دیگران می دهید. بطور همزمان ، شما جنسیت طرف مکالمه خود را در نظر می گیرید و به احتمال زیاد، پاسخ متفاوتی به زنان و مردان می دهید.
عبارت عملکرد جنسیتی تأکید می کند که جنسیت فرایندی فعال و پویاست، نه امری ثابت و انعطاف ناپذیر.
جنسیت گرایی
جنسیت گرایی، سوگیری علیه افراد بر مبنای جنسیت آنهاست. شخصی که معتقد است زنان نمی توانند وکلای شایسته ای باشند، جنس گراست.
سوگیری دیگر طبقه گرایی ست یا سوگیری مبتنی بر طبقه اجتماعی ست که براساس عواملی مثل درآمد ، شغل و تحصیلات تعیین می شود.
سن گرایی یا تعصب مبتنی بر سن تقویمی . معمولاً مستقیماً متوجه افراد سالمند است.
فمنیسم:
نظامی اعتقادی ست که براساس آن به تجربه ها و ایده های زنان ارزش گذاشته می شود؛ فمنیسم تاکید می کند که زنان و مردان باید از نظر اجتماعی ، اقتصادی و قانونی برابر باشند(پولیت،2004).
1-فمنیسم، مردان را طرد نمی کند، مردان و زنان هر دو می توانند فمنیست باشند.
2- بسیاری از افراد ممکن است به رغم اینکه تمایلی ندارند خود را فمنیست بنامند، شرایط فمنیست بودن را دارند، برخی افراد ممکن است به اشتباه تصور کنند فمنیست فردی ست که از مردان تنفر دارد یا معتقد است زنان باید جای مردان را در موقعیت های قدرت بگیرند. ویژگی قطعی فمنیست، احترام بیشتر به زنان است.
3-فمنیسم فقط یک دیدگاه نیست بلکه ایده ها و دیدگاه های مختلفی را در بر می گیرد(دوب،2004).
چهار رویکرد نظری مختلف فمنیسم شامل:
1- لیبرال فمنیسم = تاکید بر تساوی جنسیتی و فرصت ها و حقوق برابر برای زنان و مردان. هدف اصلی این نگرش آشکار ساختن تبعیض های جنسیتی در عرصه های مختلف حیات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ست.
2-مارکسیسم فمنیسم = علت اصلی تبعیض های جنسیتی را عدم ورود زنان به عرصه تولید بیان می کند. در این دیدگاه زنان در موقعیت اجتماعی تحت استثمار نظام سرمایه داری هستند و در خانواده نیز تحت تسلط پدر و همسر.
3- رادیکال فمینیسم : علت اصلی نابرابری زنان در این دیدگاه کنترل و تسلط مردان بر زنان است. براساس این دیدگاه مسئله استثمار زنان پدیده ای جهانشمول و باسابقه ای است و جامعه نیاز به تغییر بنیادی خط مشی هایی دارد که به جنسیت گرایی و خشونت علیه زنان مربوط می شوند. فمینیسم فرهنگی از فمینیسم رادیکال سرچشمه گرفته است. ویژگی هایی در زنان قوی تر از مردان است مثل مراقبت؛ تفاوت های جنسیتی را با ارزش گذاری به زنان مورد تاکید قرار می دهد.
4-سوسیال فمینیسم : سایر انواع فمنیسم بیش از حد بر جنسیت تاکید دارند. در حالیکه سایر حوزه های انسانی مانند قومیت و طبقه اجتماعی را نادیده گرفته اند. زندگی زنان رنگین پوست با زندگی سایر زنان تفاوت دارد.
هر فردی علاوه بر تعلق به یک جنسیت خاص به یک طبقه اقتصادی،نژادی و ملیتی تعلق دارد که همه اینها می توانند عامل ستم بر زنان باشند.
رویکردهای روان شناختی درمورد تفاوت ها و شباهت های جنسیتی
1- دیدگاه مشابهت ها
مردان و زنان از نظر مهارت های هوشی و اجتماعی دارای شباهت های کلی هستند. عوامل اجتماعی ممکن است تفاوت های موقتی بوجود آورند= گرایش به فمینیسم لیبرال دارند= با کاهش نقش های جنسیتی و افزایش حقوق و قوانین برابری، شباهت های جنسیتی بیشتر خواهد شد.
اگر دیدگاه شباهت ها درست است چرا غالبا زنان و مردان تا این اندازه متفاوت به نظر می رسند؟
دیدگاه ساخت گرایی اجتماعی= افراد و فرهنگ ها بر مبنای تجارب قبلی ، اعتقادات و تعاملات اجتماعی، برداشت های خود را از واقعیت شکل می دهند= ما نمی توانیم واقعیت را بصورت عینی شناسایی کنیم زیرا مشاهداتمان تحت تاثیر باورهایمان هستند.
2- دیدگاه تفاوت ها
در مقابل برخی از روانشناسان بر دیدگاه تفاوت ها تاکید دارند= گرایش به فمنیست های فرهنگی
تاکید بر ویژگی های مثبت زنان که دست کم گرفته شده اند.
غالباً معتقدند که «ذات گرایی» تفاوت های جنسیتی را توجیه می کند.
ذات گرایی «همه زنان ویژگی های روانی مشترکی دارند که با ویژگی های روانی مردان تفاوت زیادی دارد. ویژگی های روانی زنان پدیده ای جهانی است و در همه فرهنگ ها دیده می شود- اما پژوهش های بین فرهنگی این پیش فرض را تایید نکردند.
تاریخچه
زن و مرد بنا به روایت تاریخ، اسناد و نوشته های کهن در بیشتر جوامع ازحقوق انسانی مانند حق مالکیت، حق انتخاب همسر، حق تحصیل، حق ارث و ... بصورت برابر برخوردار نبوده اند.
ایران باستان: ازدواج نوعی معامله به حساب می آمد و زن جز اموالی بود که در معرض خرید و فروش قرار داشت.
عصر ساسانی: زن مطلقا فرمانبردار مرد بود و شخصیت حقوقی نداشت.
امپراطوری روم: همانند امپراطوری ایران زن و مرد شخصیت و حقوق مدنی یکسان نداشتند.
سقراط» وجود زن را بزرگترین منشا انحطاط بشر می دانست.
ارسطو معتقد بود که طبیعت هر چیزی را تنها برای یک منظور و مقصود می آفریند و اگر ضرورت تولید مثل نبود، هرگز به آفرینش موجودی که ناقص است( زن) نیاز پیدا نمی شد.
در انجیل و تورات تحریف شده، زن از بخشی از بدن مرد آفریده شده است .
براساس آموزه های اسلامی، زن و مرد حقیقت و سرشتی واحد دارند یعنی گوهر وجودی و انسانی آنها تفاوت ندارد.
گر چه میان این دو جنس در کمالات تفاوت است ولی این تفاوت ها دلیل برتری یکی بر دیگری نیست.
از دیدگاه شهید مطهری
1- مرد و زن وجودشان ذاتی ست و نه طفیلی= زن طفیلی مرد نیست بلکه فرزندی از فرزندان آدم است و از نگاه ارزشی در حد مرد است و نه برده است و نه در حکم مملوک و برده، بلکه انسانی وارسته و هم سطح مردان است.
2-میان زن و مرد اشتراک ها و تفاوت هایی وجود دارد= تفاوت هایی از نظر جسمانی، عاطفی، عقلی، روان شناختی و ...
3- تفاوت های زن و مرد دلیلی بر انحطاط و عقب ماندگی زن نیست= طبیعت زن و مرد را به منزله یک واحد آفریده ، زندگی آنها را براساس وحدت نهاده است...
4- تفاوت در تمایلات زن و مرد براساس تدابیر خلقت است.
5- نقش ها و حقوقی که به عهده زن و مرد گذاشته شده است متناسب با توانمندی های جسمانی، روانی و هماهنگ با اهداف خلقت است.
6-استحکام زندگی فقط با قوانین حقوقی سامان نمی یابد بلکه عنصر مهم عواطف و محبت است. بسیاری از مسااپئل بشر با قانون حل نمی شود و با محبت و گذشت قابل حل است.
مطالعات روان شناختی درباره زن و مرد
دیدگاه های روان شناختی اولیه درباره زنان معمولا منفی بودند (کیمبال،2003). هال( پیشگام رشته روان شناسی نوجوانان)= هال با تحصیلات دانشگاهی زنان مخالف بود چون اعتقاد داشت که کار عملی به قیمت از دست رفتن قدرت تولید مثال تمام می شود.
مکتب ساختاری وونت = بدون توجه به تفاوت های فردی به مطالعه ساختار ذهن و شناخت پرداخت. وی معتقد بود فعالیت های ذهنی تحت تاثیر تفاوت های فردی از جمله جنسیت نیست.
مکتب کارکردگرایی= بیشتر بر نحوه عمل ذهن تاکید داشت تا بر ساختار آن . موضوعات متعددی مانند کودکان و زنان را وارد عرصه نظری و تحقیقی در روانشناسی کرد. تاکید بر تفاوت های فردی در حیطه توانایی ذهنی، ویژگی های شخصیتی و تفاوت های جنسی.
رفتارگراها= تاکید بر رفتار قابل مشاهده بجای فرایندهای ذهنی و غرایز.تاکید بر دو حوزه یادگیری و حافظه و نادیده گرفتن عوامل اجتماعی مانند نقش ها و تفاوت های جنسی.
روان تحلیل گرها= تاکید بر تفاوت های شخصیتی زن و مرد.
فروید بر نقش غریزه و فیزیولوژی بر شکل گیری شخصیت تأکید داشت= ادراک کودک از تفاوت های آناتومیک بین پسرها و دخترها، رویدادی محوری در شکل گیری شخصیت کودک است. تفاوت در میزان همانند سازی با والد هم جنس موجب تفاوت بین شخصیت مرد و زن می شود.
فروید زنان را حقیرتر از مردان می داند. کمتر از مردان به مسائل اخلاقی پایبند هستند.
پژ
وهشگرانی که دست به تحقیق زده اند اغلب مرد بوده یا سوگیری مردانه داشتند.