پاورپوینت خاستگاه دین و منشاء دینداری (pptx) 30 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 30 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
خاستگاه دین و منشاء دینداری
خاستگاه دین دو معنای عمده دارد:
اول: منشاء پیدایش دین است: یعنی دین به عنوان مجموعهای از باورها، اعمال، مناسک، شعائر، نمادها که به طور معمول دارای ابعاد اجتماعی نیز هست، چگونه به وجود آمده است؟ در اینجا دین به عنوان نهاد اجتماعی مستقل از انسان مدنظر است.
دوم: خاستگاه دین به معنای منشاء دینداری است یعنی چه عواملی باعث میشود انسانها به دین باور داشته باشند، گرایش پیدا کنند و در عمل از آن پیروی داشته باشند. در پاسخ به این پرسش بر عوامل روانشناختی، به ویژه انگیزش و نیز برخی عوامل اجتماعی میتوان تأکید کرد.
باید در جستجوی عاملی انسانی باشیم که بر اثر سرشت انسان، نیاز، گرایش، بینش و یا تربیت و یادگیری ،به سوی دین جذب میشود، و با اراده و اختیار خود باورهای دینی را میپذیرد.
در اینجا بحث خاستگاه و منشاء دین را در سه رویکرد مهم جامعهشناسان، روانشناسان و الهیدانان دنبال میکنیم:
الف) رویکرد جامعهشناسان
در این رویکرد خاستگاه دین در جامعه دنبال میشود حال ممکن است ساختار جامعه، کارکردهای آن و یا علائق اجتماعی، منشاء دینداری گردد و دین به وجود آید.
منابع:
1.جامعه شناسی دین ، مالکوم همیلتون
2.جامعه شناسی دین ، واخ
3. مقدمه ای بر جامعه شناسی دین ، شجاعی زند
1ـ آگوست کنت 1857 ـ 1798 (فرانسوی)
ـ فلسفه اثبات گرایی (پوزیتویسم) را ارائه کرد و براساس این دیدگاه علم جامعهشناسی را بنا نهاد.
ـ ذهن بشر تکاملپذیر است مانند ذهن افراد،این تکامل در قالب زیر است:
هر انسانی در کودکی مؤمنی واقعی است، در بلوغ مابعد الطبیعهگرای انتقادی و در بزرگسالی یک فیلسوف واقعی.
نوع بشر این سه مرحله را پشت سر میگذارد:
مرحله اول: خداشناختی یا ربانی که همه امور را براساس علل مابعد الطبیعی مقدس تبیین میکند.
مرحله دوم: مابعد الطبیعی که ذهن به دنبال نیروهای انتزاعی و موجودات مجرد است، و موجودات مجرد واقعی تلقی میشوند.
مرحله سوم: پوزیتویستی است که با مشاهده و استدلال، روابط ضروری میان حوادث جستجو میشود و با طرح قوانین آنها را تبیین میکند.
در تحلیل کنت پیدایش دین معلول جهل بشر است. چون انسانها هنوز به مرحله علمی نرسیده بودند و روابط اشیاء را کشف نکرده بودند به دین روی آوردند.
ـ مذهب انسانیت: کنت معتقد است دین به علت کارکرد اساسی که برای جامعه دارد یعنی وحدت اجتماعی میان اعضای جامعه، ضروری است. اما با ورود به مرحله علمی که تاریخ مصرف دین گذشته است، باید دین چیزی متناسب با جامعه امروز باشد، بنابراین او مذهب انسانیت را بنا مینهد.
2ـ کارل مارکس (1818 ـ 1883) آلمانی
برخی کتابها : سرمایه
دین را ساخته دست انسان و فرافکنی آرمانهای والای او میداند.
کارکرد دین آرامش دادن به انسان است.
او معتقد است انسان دین را میسازد و دین همان خودآگاهی است که انسان هنوز آن را نیافته است.
دین تحقق خیالی جوهر انسان است چرا که دین واقعیت ندارد.
دین ساخته طبقه حاکم است که برای فریب توده زیر ستم و استثمار شده به وجود میآید و چون تریاک مردم را تخدیر میکند و از حرکت و جنبش بر ضد وضع موجود باز میدارد. با این توصیه که رنج امروزین آنها، پاداش ارجمند در فردای قیامت دارد.
در تفسیر دیگر مارکس دین را یکی از مظاهر ایدئولوژی میداند. ایدئولوژیها را طبقه حاکم میسازند و آنان نیز نه در پی حقیقت، بلکه درصدد تأمین و حفظ منافع خویشند.
3ـ امیل دورکیم (1858 ـ 1917) (فرانسوی)
کتاب صور بنیانی حیات دینی او در این مورد است
ـ نظام فکری او به نام پوزیتویسم شناخته میشود.
ـ هسته مرکزی نظریه دورکیم آن است که اندیشهها، آرمانها و حتی مسایل فلسفی محض را باید در متن جامعه و براساس کارکرد اجتماعی آنها فهمید و تفسیر کرد.
ـ هرچند مردم توتمهای خود را میپرستند اما این ظاهر قضیه است و آنان در حقیقت جامعهای را که در آن زندگی میکنند، میپرستند. پرستش توتم و مراسمهای عبادی چیزی جز عبادت خودکلان نیست. کلان یا هر نظام اجتماعی برای بقای خود به همبستگی اعضا نیاز دارد و این کار با تقدس جامعه در قالب نماد آن یا توتم پدیدار میشود.
دورکیم با همین مفهوم کلیدی توتم، همه تحلیل و رهیافت دینی خود را بنا میکند و همه مسایل را براساس آن حل میکند.
خاستگاه دین از نظر دورکیم علایق اجتماعی و اخلاقی نیستند و بنابراین، خاستگاه دین از نظر دورکیم امری فوق طبیعی نیست، بلکه انسان خدا را و دین را فقط برای حیات اجتماعی و ارزشهای جامعه خود خلق کرده است.