پاورپوینت خوان هشتم

پاورپوینت خوان هشتم (pptx) 23 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 23 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

به نام خدا خوان هشتم با نگاهی متفاوت این پرده نگار(پاور پوینت) برای تدریس همکاران تهیه شده است و همه ی مطالب نیامده، توضیحاتِ افزون بر این در هنگام تدریس آورده خواهد شد. ارادت پیوسته دارم، پاک طینت هفت خوان رستم: یک سیر اجتماعی و تحولی با آرمان خواهی پهلوان و حمایت از ایران و مردم ایران زمین هفت خوان اسفندیار: تلاش فردی و شخصی اسفندیار است برای آزاد کردن خواهرانش ازاسارت ارجاسب تورانی. مرگ رستم یک جریان علت و معلولیست. زال و سیمرغ بعد از کشته شدن اسفندیار مرگ رستم را پیشبینی کرده بودند. برادر کشی شغاد: او از تبار برادر کشان شاهنامه است.(سلم و تور که ایرج را به شهادت رساندند. ) و رخش، رخش غیرتمند رخش بی مانند، عاقل، شجاع اسب رستم غیر عادیست چون خانتوس-اسب آشیل- که مرگ آشیل را پیشبینی کرد واسب زاپاتا که زاپاتا تردیدش را نفهمید و کشته شد. و چاه: نماد ظلم، فرصت طلبی و خیانت و شقاوت چاهی که حضرت یوسف و پدر ضحاک-مرداس- و بیژن درآن افتادند،و رستم و زواره نیز. زنان زال 1)رودابه: رستم و زواره(پسرانش) 2) کنیزی مطرب زاد که در سراپرده ی زال بود: شغاد(پسرش) چون پیش گویان گفته بودند که شغاد نحس است و نامبارک و دودمان زال را نابود خواهد کرد،زالِ نگران شغاد را بعد از شیرخوارگی به کابل نزد شاه کابل فرستادند. شغاد داماد شاه کابل می شود و انتظار دارد که دیگر شاه کابل به سیستان خراج ندهد و رستم نمی پذیرد. طرح توطئه: شغاد و شاه کابل قتل رستم را نقشه می کشند وبا دعوت کردن رستم به شکارگاه به چاهش می افکنند. زواره، برادر رستم، خون خواه سیاوش و قاتل سرخه پسر افراسیاب است. زواره هم در چاه می افتد و کشته می شود. فرامرز پسر رستم، به انتقام پدر شاه کابل را می کشد. هرچند سیادتش دیری نمی پاید و به دست بهمن پسر اسفندیار کشته می شود. داستان، داستان مرگ رخش است. اخوان از نقال در خوان هشتم «الهه ی حماسه» ساخته است. قهوه خانه بازگشت به سنت هاست. حماسه ی اخوان، حماسه ی شکست است. (بعد از کودتا) او راوی قصه های رفته از یاد است. با لحنی حماسی تراژیک، حماسی غمناک اخوان روایتگری عاشق است، عاشق وطن و گذشته ای که از دست رفته است. نادر ابراهیمی: اخوان هرگاه می خواهد عاشق چیزی بشود ابتدا آن را تبدیل به وطن می کند و سپس عاشقش می شود. موسیقی خوان هشتم ** تراکم قافیه کناری و میانی مرد نقال آن صدایش گرم نایش گرم/آن سکوتش ساکت و گیرا/ و دمش چونان حدیث آشنایش گرم در بن این چاه آبش زهر شمشیر و سنان گم بود پهلوان هفت خوان اکنون طعمه دام و دهان خوان هشتم بود قافیه معنوی: آوردن واژه هایی که به جهت معنایی تناسب یا تضاد دارند در جایگاه قافیه **موازنه گرچه بیرون تیره بود و سرد همچون ترس قهوه خانه گرم و روشن بود همچون شرم **واج آرایی کوه کوهان مرد مردستان رستم دستان هیچ_ همچون پوچ _عالی نیست زبان اخوان **استحکام سبک خراسانی را دارد و البته در برزخ شعر کهن و نو والبته کهنگی زبان **اطناب های سبک خراسانی در توصیف قهوه خانه، مرد نقال، رستم، شغاد، چاه **او روایتگراست و از گفتن اینکه روایتگر است ابایی ندارد. راویم من راویم آری/ بازگویم همچنان که گفته ام باری... خوان هشتم را من روایت می کنم اکنون من که نامم ماث... **حوزه ی وسیع واژگان و باستانگرایی نمونه برای حوزه ی وسیع واژگان و باستانگرایی: هان، کجاست پایتخت این کج آیین قرن دیوانه؟ با شبان روشنش چون روز روزهای تنگ و تارش، چون شب اندر قعر افسانه با قلاع سهمگین سخت و ستوارش با لئیمانه تبسم کردن دروازه‌هایش،‌سرد و بیگانه هان، کجاست؟ پایتخت این دژایین قرن پر آشوب قرن شکلک چهر بر گذشته از مدار ماه لیک بس دور از قرار مهر... بر به کشتی‌های خشم بادبان از خون ما، برای فتح سوی پایتخت قرن می آییم تا که هیچستان نه توی فراخ این غبار آلود بی غم را با چکاچاک مهیب تیغهامان، تیز غرش زهره دران کوسهامان، سهم پرش خارا شکاف تیرهامان،‌ تند نیک بگشاییم شیشه‌های عمر دیوان را از طلسم قلعهٔ پنهان، ز چنگ پاسداران فسونگرشان جَلد برباییم بر زمین کوبیم ور زمین گهوارهٔ فرسودهٔ آفاق دست نرم سبزه‌هایش را به پیش آرد تا که سنگ از ما نهان دارد چهره‌اش را ژرف بشخاییم ما فاتحان قلعه‌های فخر تاریخیم شاهدان شهرهای شوکت هر قرن ما یادگار عصمت غمگین اعصاریم ما راویان قصه‌های شاد و شیرینیم قصه‌های آسمان پاک... آخر شاهنامه

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته