پاورپوینت با ترس واقعی خود را از ابليس مصون دار

پاورپوینت با ترس واقعی خود را از ابليس مصون دار (pptx) 15 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 15 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

انما ذلكم الشيطان يخوف اولياء فلا تخافوهم وخافون ان كنتم مومنين ((در واقع اين شيطان است كه دوستانش را مي ترساند پس اگر مومنيد از آن نترسيد و از من بترسيد.))      (آل عمران / 176) با ترس واقعي خود را از ابليس مصون دار :امام باقر عليه السلام ، بحار الانوار، ج78،ص164،ح1 امام على عليه السلام :از كارى كه خدا با ابليس كرد درس بگيريد ؛ چه ، كار دراز مدّت و كوششهاى توانفرساى او را ، به سبب لحظه اى تكبّر ، باطل ساخت . او شش هزار سال خدا را پرستش كرده بود ... . اعوذ باالله من الشيطان الرجيم أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ [يس : 60] اي فرزندان آدم! آيا با شما پيمان نبسته بودم كه شيطان را نپرستيد كه او دشمن آشكار شماست؟ و خداوند به شيطان فرمود: همانا تو بر بندگان من دست نخواهي يافت مگر بر آن گمراهاني كه از تو پيروي مي كنند . حجر/42 و اينك شرح گمراهاني به نام شيطان پرست در اوائل قرن نوزدهم بعضي از اشراف انگلستان ـ كه عضو گروه فراماسونري (Ordo Temple Orientis) بودند ـ به رهبري سرفرانسيس داشود، گروه شيطان‌پرستان به نام باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تأسيس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مركز شيطان‌پرستان در اروپا گرديد. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسي، فعاليت اصلياين گروه‌هاي شيطان‌پرست را تشكيل مي‌داد.در دهه 1960 م شيطان‌پرستي توسط سرمايه‌داران يهود مورد حمايت قرار گرفت و چند گروه شيطان‌پرست در انگلستان و ايالات متحده آمريكا به وجود آمد كه معروف‌ترين آنها تشكيل «كليساي شيطان» در شهر سان‌فرانسيسكو مي‌باشد. انجيل شيطاني Satanic Bible انجيل شيطاني كتابيست كه شيطان پرستان از آن براي عبادت خود و همچنين استفاده در مراسم استفاده ميكنند . اين كتاب شامل كلمات عبري و يوناني و انگليسي است شامل اسامي شيطان و دعوت از او براي قدرت دادن به شيطان پرستان است . در اين كتاب بسياري از دعاهاي آن بر خلاف دعاهاي مسيحيت و انجيل است و همچنين بسياري از شعائر آن براي قدر نهادن به عظمت و قدرت شيطان به عنوان قدرت مطلق است . انجیل شیطانی شامل 4 بخش است : "كتاب شیطان" ،"كتاب لوسیفر"،"كتاب بلیل Book of Belial " و" كتاب لویتان Book of Leviathan" احكام نه گانه شيطان پرستي بر اساس انجيل آنان شیطان به جای ریاضت نماینده افراط است. شیطان به جای اینكه نمایاننده توهم های معنوی باشد نماینده زندگی مادی است.همه مسائل و تجارب غيرمادي و معنوي از ديد آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده ميشود. شیطان نشان دهنده عقل پاك است به جای خودفریبی متظاهرانه. شیطان نشانه عشق به افرادی است كه لیاقتش را دارند نه هدر دادن آن براي افراد نمك نشناس . درست برعکس مسيحيت و ساير اديان که عشق به انسانها را به انسانها آموزش ميدهد. شیطان به ما انتقام جویی را به جای برگرداندن طرف دیگر صورت نشان میدهد. شيطان به ما مسئوليت در برابر مسئول را به جاي مسئوليت در برابر موجودات ترسناک خيالي مي آموزد.( يعني اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم را تنها عامل انسانيت افراد با ايمان ميداند و همچنين خود را فقط دربرابر کسي مسئول ميداند که در برابرش مسئوليت دارد نه ساير افرادي که ممکن است درگير عملي شوند که او انجام ميدهد. 7. شيطان ميگويد که انسان حيوان ديگري است، گاه برتر و اکثر مواقع به دليل " روح خدايي و پيشرفت ذهني اش که از او بدطينت ترين حيوان را ساخته است " پست تر است. (دقت کنيد که روح خدايي که به اعتقاد اديان منشاء و دليل بزرگي و خوبي انسانهاست در اين نظريه دليل بدطينت ترين موجود بودن اوست.( 8. شيطان آنچه را که گناه مينامند را عواملي برای ارضاي نيازهاي فيزيکي ، حسي و ذهني ميداند. ) يعني گناهان را برای ارضاء نيازهاي انساني لازم ميداند( شيطان بهترين دوست کليساست زيرا آن را سالها مشغول کرده. برخي قسمتهاي اين کتاب : " به نام خدای بزرگ ما ؛ شيطان ؛ به شما فرمان ميدهم که از دنيای سياه بيرون آييد . به نام چهار شهريار سياه جهنم ؛ پيش آييد . شيطان ؛ جام باده لذت را بردار . اين جام پر از اکسير زندگی است ؛ و آنرا با نيروی جادوی سياه انباشته کن . اين نيرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است . آمين " "ای دوست و همدم شب ؛ تو از صدای سگ ها و ريختن خون شاد ميشوی ؛ تو در ميان سايه های قبور ميگردی ؛ تو تشنه خون هستی و بشر را تهديد ميکنی گور گومورو ؛ ماه هزار چهره ؛ به قربانيان ما با نظر مساعد بنگر . دروازه های جهنم را بگشا و بيرون بيا ... " امام على عليه السلام :اى كميل ! ابليس از طرف خود وعده نمى دهد ، بلكه از جانب پروردگارش وعده مى دهد تا آنان را به معصيت او وا دارد و در ورطه هلاكتشان افكند كليساي شيطان Church Of Satan كليساي شيطان پرستي در قرون وسطا به عنوان مكاني براي انجام مراسم شيطان پرستي استفاده مي شد و جايي بود كه در آن تنها و تنها محل قرارهاي شيطان پرستان قديمي و انجام مراسم خود در آن بود . امروزه كليساي شيطان پرستي محلي است براي عبادت شيطان پرستان كه اكثرا به صورت زير زميني به كار خود ادامه مي دهند . در شيطان پرستي جديد اين مكان به نام كليساي شيطان براي انجام مراسم ارضاي جنسي مورد استفاده قرار مي گرفت كه اكنون محليست براي انجام اكثر مراسم شيطان پرستي جديد . كلیسای ديگري به نام كليساي شیطان در 30 آوریل 1966 توسط آنتون لاوی تاسیس شد. اين كليسا پس از مرگ لاوي به همسرش بلانش بارتون رسید و در حال حاضر نیز توسط یكی از اعضای قدیمی آن یعنی پیتر گیلمور اداره میشود . این كلیسا تنها مكانی‌ است كه بر اساس قوانینش با استفاده از كمكهای مالی دولتها برقرار نیست و اعضای آن براي ورود به آن باید پول بپردازند. كودكان تا زمانی كه توانایی درك فلسه آنها را پیدا نكرده اند اجازه ورود به آنجا را ندارند ورود افراد غیرشیطان پرست به اين كليسا ممنوع نيست. انديشه هاي شيطان پرستانه شيطان پرستي دنيايي را ترسيم مي كند كه هيچ روزنه اميدي براي أن متصور نيست . به همين جهت شيطان پرستي را جهان تاريك مي گويند. شيطان پرستي حقيقتي را جستجو مي كند كه در اين جهان يافت نمي شود . خود كشي توجيهي اين گونه دارد : اگر بپرسي چرا خودت را مي كشي ؟ مي خواهم به حقيقت برسم و حقيقت دراين دنيا به دست نمي آيد . بر اساس شيطان پرستي زندگي در اين دنيا بر پايه دروغ است و همه باورهاي مردم بر پايه همين دروغ شكل گرفته است ، همه عادت كرده اند دروغ بگويند ، لذا اگر حرف راست هم بزنيد كسي آن را باورنمي كند . پس دروغ بگوييد. شيطان پرستي آييني است كه همه چيز را منفي ارائه مي دهد . عمر شب را بلند مي داند . حتي خورشيد را مانع از تابش نور مي پندارد . اگر به باغ سيب برود همه سيب ها را كال مي بيند و اگر به تئاتر برود همه بازيگر ها را لال مي پندارد. شيطان پرستي: معجوني است كه هر آدم گرفتاري را به وحشي گري و نفرت سوق مي دهد. كوره راه است مسيري است كه به هيچ جا راه ندارد. بن بست است. رسما اعلام مي كنم كه ما به مقصد نميرسيم. براي شيطان پرست تفهيم مي كنند جاده اي كه در آن قرار دارد پر از خط كشي هاي در هم و بر هم است.و او دريافتن راه خروج تا سر حد جنون و ديوانگي پيش مي رود و سر انجام مطمئن مي شود راه بازگشتي وجود ندارد.وبايد با ما بماني تا آخر مرگ . امروز ديگر صليب هاي وارونه ، ستاره پنج پر، 666، صورتهاي نقاشي شده، ماسكهاي حيوانات درنده شاخ دار ، برهنه پوشي ... تنها نشانه ها و سمبل هاي شيطان پرستي نيست.عمده ترين نشانه شيطان پرستي را در تجاوز و قتل به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان بايد ديد. يكي از ابزارهاي اين فرقه در جهت تبليغ و ترويج افكار شيطاني موسيقي است.كه سعي در تخريب ارزشها و باورها در سطح دنيا دارد .شيطان پرست ها موظفند هميشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسيح و ساير مقدسات اعلام كنند. معمولا گروه هاي شيطان پرست عقايد خود را در متن اشعار موسيقي هايي كه خاص اين گروه ها مي باشد اعلام مي كنند.موسيقي هايي همچون رپ يا موسيقي هوي متال با زير مجموعه هايش همچون گروه درياي سرخ ،گروه قاتل ،گروه دختران RAS ، گروه كيس KISS و… گاه علامتهاي اين گروه هاي فاسد روي برخي محصولات رايج در بازارهمچون كلاسور و پيراهن نقش بسته و صاحب آن هيچ اطلاعي از عقايد اين گروه ها ندارد: مانند لكه خون پاشيده شده كه متعلق به گروه نهيليستي (پوچ گرا )كيس مي باشد . برخي از كتاب ها و اشعار گروه هوي متال در سال هاي اخير از وزارت ارشاد مجوزچاپ گرفته و تبليغ مي شوند. نويسندگان مورد استفاده نيهيليسم ها و شيطان پرستان بسياري از افكار شيطان پرستانه توسط مترجمان و رمان نويسان به كشور اسلامي ما وارد مي شود و ذهن و انديشه جوانان و نوجوانان را مورد هجوم قرار مي دهد. آثار افرادي همچون كافكا و صادق هدايت در اين زمره است. نه اين كه بگوييم اينها خود شيطان پرست بودند. خير بلكه منظور اين است كه شيطان پرستان اين نويسندگان را با انديشه هاي خود همراه دانسته و به ترويج آثار آنان مي پردازند . به عنوان نمونه اخيرا آثار صادق هدايت با چاپ هاي جديد و هر بار زيباتر از قبل به بازار نشر راه مي يابند. بخش هايي از نوشته هاي صادق هدايت: چه لغت بیمناک و شوراگزی است! از شنیدن آن احساسات جانگدازی به انسان دست می‌دهد خنده را از لب می‌زداید شادمانی را از دل می‌برد تیرگی و افسردگی آورده هزار گونه اندیشه های پریشان از جلو چشم می گذراند. زندگانی از مرگ جدایی ناپذیر است. تا زندگانی نباشد مرگ نخواهد بود و همچنیین تا مرگ نباشد زندگانی وجود خارجی نخواهد داشت. از ستاره آسمان تا کوچک ترین ذره روی زمین دیر یا زود می‌میرند: سنگ‌ها گیاه‌ها جانوران هر کدام پی در پی به دنیا آمده و به سرای نیستی رهسپار می‌شده و در گوشه فراموشی مشتی گرد و غبار می‌گردند. زمین لاابالیانه گردش خود را در سپهر بی‌پایان دنبال می‌کند طبیعت روی بازمانده آنها دوباره زندگانی را از سر می‌گیرد: خورشید پرتو افشانی می‌کند نسیم می‌وزد گلها هوا را خوشبو می‌گردانند پرندگان نغمه سرایی می‌کنند همه جنبندگان به جوش و خروش می‌آیند. آسمان لبخند می‌زند زمین می‌پروراند مرگ با داس کهنه خود خرمن زندگانی را درو می‌کنند... . مرگ همه هستی را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان می‌کند: نه توانگر می‌شناسد نه گدا  نه پستی نه بلندی و در مغاک تیره آدمیزاد گیاه و جانور را در پهلوی یکدیگر می‌خواباند تنها در گورستان است که خونخواران و دژخیمان از بیداد‌ گری خود دست می‌کشند  بی‌گناهان شکنجه نمی‌شوند نه ستمگر است نه ستمدیده بزرگ و کوچک در خواب شیرینی غنوده‌اند. چه خواب آرام و گوارای که روی بامداد را نمی‌بینند داد و فریاد و آشوب و غوغای زندگانی را نمی‌شنوند. بهترین پناهی است برای دردها غم‌ها رنج ها و بیدادگری های زندگانی آتش شرربار هوی و هوس خاموش می‌شود همه این جنگ و جدال کشتار‌ها و زندگی ها کشمکش‌ها و خودستانی های آدمیزاد در سینه خاک تاریک و سرما و تنگنای گور فروکش کرده آرام می‌گیرد. اگر مرگ نبود همه آرزویش را می‌کردند فریاد های ناامدی به آسمان بلند می‌شد به طبیعت نفرین می‌فرستادند. اگر زندگانی سپری نمی‌شد چقدر تلخ و ترسناک بود. هنگامی که آزمایش سخت و دشوار زندگانی چراغ های فریبنده جوانی را خاموش کرده سرچشمه مهربانی خشک شده سردی تاریکی و زشتی گریبانگیر می‌گردد اوست که چاره می‌بخشد اوست که اندام خمیده سیمای پرچین تن رنجور را در خوابگاه آسایش می‌نهد. ای مرگ! تو از غم و اندوه زندگانی کاسته آن را از دوش بر‌می‌داری. سیه روز تیره بخت سرگردان را سر و سامان  می‌دهی تو نوشداروی ماتمزدگی و ناامیدی می‌باشی دیده سرشک بار را خشک می‌گردانی تو مانند مادر مهربانی هستی که بچه خود را پس از یک روز توفانی در آغوش کشیده نوازش می‌کند و می‌خواباند تو زندگانی تلخ زندگانی درنده نیستی که آدمیان را به سوی گمراهی کشانیده  در گرداب سهمناک پرتاب می‌کند تو هستی که به دون پروری فرومایگی خودپسندی چشم‌‌تنگی و آز آدمیزاد خندیده پرده به روی کارهای ناشایسته او می‌گسترانی. کیست که شراب شرنگ آگین تو را نچشد؟ انسان چهره تو را ترسناک کرده از تو گریزان است فرشته تابناک را اهریمن خشمناک پنداشته! چرا از تو بیم و هراس دارد؟ چرا به تو نارو و بهتان می‌زند؟ تو پرتو درخشانی اما تاریکیت می‌پندارند تو سروش فرخنده شادمانی هستی اما در آستانه تو شیون می‌کشند تو فرستاده سوگواری نیستی تو درمان دل‌های پژمرده می‌باشی تو دریچه امید به روی نا امیدان باز می‌کنی تو از کاروان خسته و درمانده زندگانی میهمان نوازی کرده آنها را از رنج راه و خستگی می‌رهانی تو سزاوار ستایش هستی تو زندگانی جاویدان داری...

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته