پاورپوینت آمادگی دفاعی پایه نهم l شهدای ترور (pptx) 34 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 34 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
به نام خداوند بخشنده مهربان
آمادگی و دفاعی پایه نهم
موضوع: لیست برخی از شهدای
ترور
لیست برخی از شهدای
ترور
محل و نحوة ترور
مسئولیت
او
نام و نام خانوادگی شخصیت ترور شده
دفتر نخست وزیری __
بمب گذاری
رئیس جمهور
شهید محمد علی رجایی
دفتر نخست وزیری __ بمب گذاری
نخست وزیر
شهید محمد جواد باهنر
بازار تهران __ تیر اندازی توسط گروهک منافق
ریاست
سازمان زندان ها
شهید اسدالله لاجوردی
جلوی درب منزل __ تیر اندازی توسط منافقین در پوشش رفتگر
فرماندة نیروی زمینی در زمان جنگ _ عضو
شورای عالی امنیت
شهید علی صیاد شیرازی
نزدیک
دانشکدة الهیات __ تیر اندازی توسط گروهک فرقان
رئیس دانشکدة الهیات
و معارف اسلامی دانشگاه تهران
شهید دکتر محمد مفتح
جلوی درب منزل
__جاسازی بمب در موتورسیکلت توسط عناصر تروریست ضد انقلاب
استاد دانشگاه تهران
شهید پروفسور مسعود علیمحمدی
بمب
گذاری در موتور سیکلت
دانشمند هسته ای _ استاد دانشگاه شهید بهشتی
شهید مجید شهریاری
نماز
جمعة یزد __ بمب گذاری در محراب
نمایندة امام _ امام جمعة یزد
شهید آیت الله محمد صدوقی
میدان نماز تبریز __ تیراندازی توسط منافقین _
بعد از نماز جمعه
امام جمعة تبریز
شهید آیت الله سید الله مدنی
تیراندازی توسط منافقین هنگام
رفتن به نماز جمعه
نمایندة مجلس خبرگان
_ امام جمعة شیراز
شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب
دفتر
ریاست جمهوری __ بمب گذاری توسط گروهک منافقین
نمایندة مردم شوشتر در مجلس _
مشاور وزیر آموزش و پرورش
شهید سید محمد جواد شرافت
دفتر ریاست جمهوری __ بمب گذاری توسط گروهک منافقین
معاون وزارت آموزش و پرورش
شهید ایرج شهسواری
شهید محمد علی
رجایی
سال 1312 در قزوین به دنیا آمد. پدرش پیشهور بود و در بازار قزوین به کسب خرازی اشتغال داشت. پدرش را در 4 سالگی از دست داده بود. در 13 سالگی کلاس ششم
ابتدایی
را تمام کرد و به خاطر اینکه قزوین از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی نداشت راهی تهران شد. ابتدا در بازار آهن فروشان مشغول به کار شد و به علت سنگینی کار چندی بعد به دستفروشی روی آورد. محمدعلی بعد از دستفروشی دوباره به بازار تهران برگشت و در چند حجره به شا گردی پرداخت در جاهایی که به باورها و اعتقادش اهانت میشد کار نمیکرد. در سال 1330 نیروی هوایی جوانانی را که مدرک ششم ابتدایی داشتند با درجهی گروهبانی استخدام میکرد. رجایی داوطلب خدمت در این نیرو شد. سه ماه از دورهی آموزشی گروهبانی را گذرانده بود که گروه فدائیان اسلام را شناخت و در جلسات این گروه شرکت کرد و همکاریش با اعضای این گروه مبارز آغاز شد. شعار فدائیان اسلام این بود که «همه کار و همه چیز برای خدا» و «اسلام برتر از همه چیز است و هیچ برتر از اسلام نیست». رجایی به فدائیان اسلام پیوست. در کلاسهای شبانهای که وابسته به «مرکز تعلیمات جامعهی اسلامی» بود شرکت میکرد. رجایی پس از طی دورهی آموزشی و دریافت درجهی گروهبانی در کنار کار به تحصیل ادامه داد و درسال 1332 دیپلم گرفت.
رجایی چون در شهریور ماه دیپلم گرفته بود نمیتوانست در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کند راهی بیجار شد و در دبیرستانی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. با تمام شدن سال تحصیلی، به تهران بازگشت و در دانشسرای عالی تربیت بدنی معلم به تحصیل پرداخت. بعد به دانشسرای عالی رفت. پس از 2 سال لیسانس ریاضی گرفت و به استخدام آموزش و پرورش درآمد. ابتدا به ملایر رفت اما با رئیس آموزش و پرورش اختلاف پیدا کرد و بعد به خوانسار رفت و مشغول تدریس شد و یک سال را با موفقیت گذراند سال تحصیلی به پایان رسید و رجایی به تهران برگشت ودر دورهی
فوق لیسانس
در رشتهی آمار مشغول به تحصیل شد و اوقات بیکاری در مدرسهی کمال تدریس میکرد. در سال 1314 تصمیم گرفت با دختر یکی از بستگانش ازدواج کند. در آن موقع 28 ساله بود. این بود که پیشنهاد ازدواج با او را پذیرفت و بعد از 6 ماه زندگی مشترک خود را آغاز کردند. هفت ماه بعد از ازدواجشان به ماجرای دستگیری رجایی در اردیبهشت ماه 1342 اتفاق افتاد. سال 1356 از راه رسید و رجایی هم چنان در سلولهای نمناک و تاریک کمیتهی مشترک ضد خرابکاری صبح را به شب و شب را به صبح میدوخت. سرانجام در روز عید غدیر آبان ماه 1357 از زندان آزاد شد. در آن روزها موج مبارزهی مردم علیه رژیم شاه به طرز بیسابقهای گسترش یافته بود.
رجایی بلافاصله با تأسیس انجمن اسلامی معلمان مبارز، به مبارزه علیه رژیم پرداخت. وقتی شاه از ایران فرار کرد رجایی به عضویت «کمیته استقبال» درآمد، و در کنار دیگر مبارزان مهیای ورود امام شد. پس از گذشت چند ماهی از انقلاب رجایی ابتدا به کفالت وزارت و سپس به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد. در 2 فروردین ماه 1359 با یک میلیون و دویست و نه هزار و دوازده رأی به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس شورای اسلامی (به پیشنهاد آقای رفسنجانی) راه یافت. روز یکشنبه 19 مرداد در 32 جلسه مجلس شورای اسلامی، نامهی بنی صدر بر معرفی رجایی به عنوان نخست وزیر قرائت شد و فردای آن روز مجلس با 153 رأی موافق و 24 رأی مخالف و 19 رأی ممتنع به رجایی رأی اعتماد داد. بعد از آن محمد علی رجایی با رأی مردم به ریاست جمهوری برگزیده شد و روز 11 مرداد ماه 1360 حضرت امام خمینی رأی ملت را به ایشان تنفیذ کردند. رجایی تا آخرین روز عمر خود درخانهای قدیمی که به آن کلنگی میگویند زندگی کرد. 2 دست لباس بیشتر نداشت. ساعت 30/2 عصر روز 8 شهریور از اتاق کارش خارج شد. راننده فکر کرد که میخواهد به خارج از ساختمان ریاست جمهوری برود به دنبالش رفت. در ساعت 3 عصر صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخستوزیری برخاست. با شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر مردم به خیابانها ریختند و ایران در سوگ رئیس جمهور و نخست وزیر خود فرو رفت و مردم با سر دادن شعار «رجایی، رجایی، راهت ادامه دارد!» پیکر او و شهید باهنر را تا بهشت زهرا مشایعت کردند.
شهید محمد جواد
باهنر
محمدجواد باهنر (۱۳۱۲، کرمان- ۸ شهریور ۱۳۶۰، تهران)، دومین نخست وزیر ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود که توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور شد. وی دارای فوق لیسانس علوم تربیتی و دکترای الهیات از دانشگاه تهران بود که پس از فارغالتحصیلی، به حرفه معلمی روی آورد و در دوران پهلوی به تدوین کتب درسی دینی و قرآن پرداخت. باهنر پیش از کسب سمت نخستوزیری، به عنوان سومین وزیر آموزش و پروش ایران مشغول به کار بود. باهنر را میتوان از نخستین تدوینگران و مؤلفان کتب مذهبی مدارس ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران دانست.
وی در سال ۱۳۱۲ در یکی از محلههای قدیمی شهر کرمان به نام محله شهر که از محلههای بسیار قدیمی و فقیر نشین شهر کرمان بود، به دنیا آمد. در او پیشهور سادهای بود که زندگی محقرانهای داشت و به واسطه مغازه کوچکی که در سرگذر محله داشت امرار معاش میکرد. در سن پنج سالگی برای آموزش به مکتب خانهای سپرده شد و نزد بانوی معلم مکتبخانه قرآن را فرا گرفت از حدود یازده سالگی با راهنمایی حجتالاسلام حقیقی، فرزند معلم مکتب خانه، به مدرسه معصومیه کرمان وارد شد و تعلیم دروس حوزوی را آغاز نمود. او همزمان با دروس حوزوی با شرکت در امتحانات متفرقه دروس خود را در دبیرستان نیز ادامه داد. او در سال ۱۳۳۲ وارد حوزه علمیه قم شد در سال اول ورود به حوزه علمیه قم، در مدرسه فیضیه سکونت یافت و دروس کفایه و مکاسب را نزد اساتیدی چون آیتالله سلطانی، آیتالله مجاهدی و شیخ محمد جواد اصفهانی فرا گرفت و در همین سال بود که دیپلم کامل متوسطه را نیز اخذ کرد. در ادامه و تکمیل دروس دینی از سال ۱۳۳۳ به درس خارج علما حاضر شد و ضمن شرکت در درس خارج فقه آیت الله بروجردی به درس خارج اصول آیت الله خمینی نیز حاضر میشد و مدت هفت سال یعنی تا اوائل سال ۴۱ از دروس خارج فقه و اصول وی بهرهمند گردید. باهنر هم چنین به مدت شش سال در درس فلسفه (اسفار) علامه طباطبائی شرکت نمود و درهمان زمان طلبگی وارد دانشکده الهیات شد و کارشناسی الهیات خود را در سال ۱۳۳۷ به اتمام رسانید. وی به مدت کمتر از یک سال در شهر نجف تحصیل نمود ولی مجدداً به قم بازگشت.
محمد جواد باهنر که در سال ۳۷ جهت انجام سفر تبلیغی به آبادان عزیمت کرده بود به مناسبت تقارن به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط دولت ایران به صورت دو فاکتو حمله شدید و سختی به این مسئله نمود و پس از پایان سخنرانی توسط شهربانی دستگیر شد و این اولین برخورد او با رژیم پهلوی بود. در اسفند ماه ۱۳۴۲ پس از ایراد سخنرانیهایی در مساجد به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه دستگیر شد و پس از آن شش بار به زندانهای کوتاه مدت محکوم شد و از سال ۱۳۵۰
اجازه
سخنرانی نداشت. وی در کنار تدریس به تألیف کتب درسی پرداخت و حدود سی کتاب و جزوه تعلیمات دینی را برای تدریس از دوره ابتدایی تا دانشگاه تألیف کرد، همچنین همزمان فعالیتهای اجتماعی خود را نیز ادامه داد و در تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی، کانون توحید و مدرسه رفاه نقش مؤثری داشت.
وی در سال ۱۳۵۷ به فرمان آیت اله خمینی به عضویت شورای انقلاب درآمد و پس از پیروزی انقلاب هم با پذیرش مسؤلیت در نهضت سواد آموزی، نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده شورای انقلاب اسلامی در وزارت آموزش و پرورش، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با ۲٬۱۳۴٬۴۳۴ رای (درصد آراء:
۶۴٫۸۰
) به ایفای نقش پرداخت. وی سپس در کابینه محمد علی رجایی به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد. به دنبال برکناری بنی صدر از مقام ریاست جمهوری و انتخاب محمد علی رجایی به عنوان ریاست جمهوری، بنا به پیشنهاد رجایی، باهنر (که پس از کشتهشدن بهشتی در یک بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی به سمت دبیر کلی آن حزب انتخاب شده بود) در سال ۱۳۶۰ به عنوان نخست وزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی گردید و مجلس نیز به او و وزرای وی رأی اعتماد داد. سر انجام باهنر به همراه رجایی در انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰ در دفتر نخست وزیری کشته شد. وی انقلاب اسلامی را بر اساس مدل نظری انقلاب و گفتمان سیاسی اسلام تحلیل کرده است. وی معتقد است که انقلاب اسلامی با بعثت نبی اسلام و اصل هجرت وی پیوندی تنگاتنگ دارد. وی معتقد است که انقلاب به معنای سازندگی درونی است. به بیان دیگر وی تغییر و تحول درونی را شرط لازم برای انقلاب میداند و تغییر در ساختارهای سیاسی و اقتصادی را شرط کافی میداند.