پاورپوینت هم راستايي اجراي استراتژي (pptx) 46 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 46 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بسم الله الرحمن الرحیم
هم راستايي اجراي استراتژي
مراحل 6 و 7 مدل Y بيانگر پيادهسازي استراتژي هستند. مرحله 6 با پيادهسازي برنامه و توصيف نتايج و مرحله 7 با ارزيابي نتايج سر و كار دارد.
ايجاد استراتژي IS/IT به رقابت اصلي مديران اجرايي كسب و كار و IS/IT در سالهاي اخير تبديل شده است.
برنامهريزي استراتژيك IS/IT ميتواند نقشي بحراني در كمك به سازمانها براي افزايش بازدهي، تأثيرگذاري و توان رقابتي ايفا كرد.
اهميت پيادهسازي برنامههاي استراتژيك IS/IT به واسطه توجه زيادي كه در سالهاي اخير به آن معطوف شده، نشان داده ميشود.
مطالعات نشان ميدهد كه پيادهسازي اين برنامهها به چهار دليل مهم است. اول، شكست در انجام برنامه استراتژيك IS/IT ميتواند به از دست دادن فرصتها، دو برابر شدن تلاشها، سيستمهاي ناسازگار و به هدر رفتن منابع منجر شود. دوم، تعيين اندازهاي كه برنامهريزي استراتژيك IS/IT به مقاصد خود ميرسد از طريق پيادهسازي معين ميشود. سوم، فقدان پيادهسازي نيز، سازمانها را نسبت به ادامه برنامهريزي استراتژيك بيميل و ناراضي ميكند. چهارم، فقدان پيادهسازي مشكلاتي را ايجاد ميكند كه اولويتها را در برنامهريزي استراتژيك IS/IT آتي سازمان حفظ و تنظيم ميكند.
پيادهسازي استراتژي IS/IT ميتواند بهعنوان فرآيند تكميل پروژهها براي برنامه كاربردي در زمينه فناوري اطلاعات بهمنظور همكاري با سازمان در تحقق بخشي به اهداف سازمان تعريف شود.
موفقيت استراتژي IT به صورت بحراني به توانايي تيم كسب و كار و IT در اجراي برنامه استراتژيك بستگي دارد. اجراي كامل و جوامع به (الف) توانايي به كارگيري برنامه كسب و كار بهطور همهجانبه در زمينه برنامههاي كلي كسب و كار و (ب) متمركز شدن تيم برنامه بر شرح جزئيات برنامه كسب و كار در چرخه حيات اجراي برنامه بستگي دارد.
اجراي همهجانبه، استراتژي، توسط اصول مديريت پورتفوليو ياري ميشود.
زمينه مديريت پورتفوليو تضمين خواهد كرد كه استراتژي تخصيص منابع (معيار تصميم در سرمايهگذاري) توليد متعادل در بلندمدت و كوتاه مدت و نتايج رشد براي رساندن مزيت رقابتي با ثبات به سازمان را ارائه خواهد كرد.
هم راستايي كسب و كار و IT از طريق تسخير و مستندسازي نيازمنديهاي كسب و كار توسط IT، با تعامل نزديك با مالك كسب و كار برنامه ميسر ميشود.
دانش كسب و كار به تحليلگر IT اين اجازه را ميدهد كه درباره چشمانداز و پيامد مورد انتظار مالك كسب و كار با به چالش كشيدن مالك براي توجيه هر ويژگي و نيازمندي هاي عملياتي برنامه در زمينه تجسم انرژي سازمان براي تمايز برحسب توليد يا ظرفيتهاي خدماتي پيشنهاد شده به مشتريان و تحربه مورد انتظار مشتري از محصولات و خدمات، جستجو و آزمايش كند.
شكست برنامهها به اين دليل بوده است كه نيازمنديهاي برنامه يا مبهم و يا بسيار بلندپروازانه بوده و يا به دليل فقدان هم راستايي با استراتژي سازمان به وجود آمدهاند.
تركيب دانش مالك كسب و كار از استراتژي سازمان (با اطمينان بالاتر به وسيله توزيع پايين به بالا از طريق مدير اجرايي واحد كسب و كار براي شكل دادن به استراتژي سازمان) به همراه درك عميق تحليلگر IT از كسب و كار و محيط IT، يك عامل بحراني موفقيت براي اجراي بهينه برنامه خواهد بود. ديگر عامل بحراني موفقيت، كار گروهي كسب و كار IT و اتحاد آنها با هم در مديريت درخواستهاي تغيير در طي اجرا و فرآيند و تغيير روش انجام كار در پايان چرخه حيات مديريت برنامه است.
اجراي استراتژي با موضوعات حرهاي مديريت پروژه، مديريت برنامه، مديريت پورتفوليو به عنوان يك مجموعه عمل كننده كسب و كار و IT در مسئوليتپذيري براي تحويل موفق ارزش IT سروكار دارد.
جدول 3-4- تعاريف IT Governance Institute (2006,ITGI)
سازمانها نياز به كسب مهارت در اصول مديريت پروژه سازماني (OMP) دارند كه مديريت سيستماتيك پروژهها، برنامهها و پروتفوليوها در همراستايي با دستيابي به اهداف استراتژيك است.
OMP همچنين چارچوبي براي ارزيابي بلوغ مديريت پروژه سازماني نهادهاي اقتصادي، فراهم كرده است كه بهطور غيرمستقيم ظرفيت سازمان در پيادهسازي و اجراي مؤثر استراتژي را اندازهگيري ميكند. به بيان ديگر، OMP3 از سه بخش تشكيل شده است:
1) دانش ـ كه استانداردهاي OMP و چگونگي استفاده از آن را تعريف ميكند؛
2) ارزيابي ـ متدولوژي ارزيابي بلوغ OMP در سازمان .
3) بهبود ـ كه راهتماهايي براي توسعه قابليت ها در راستاي دستيابي به مهارتهاي مناسب را تعريف مي كند.
PMI (2003)، پروژه را به عنوان تلاشي موقت كه براي ايجاد محصول، خدمات و يا نتيجه انجام ميشود، بيانميكند. با توجه به PMI (2003)، مفهوم پروژهها، البرازي طبيعي براي سازمانها به منظور مديريت ابعاد مختلف اقدامات اوليه در حالتي منظم و قابل تكرار براي دستيابي به مقاصد استراتژيك است.
در بيشتر سازمانها پروژههاي متعددي ممكن است با هم در تعامل باشمند تا بهصورت جمعي، نتايج تجاري مطلوبي را توليد كنند. از اينرو، گروهبندي خوشهاي از پروژهها بتوانند به روشي هماهنگ مديريت شده و منافع مورد انتظار بدست آيد زيرا مديريت آنها بهصورت جدا از هم امكانپذير نيست.
بنابراين مديريت برنامه يك نظم و ترتيب كليدي براي اجراي استراتژي است.