پاورپوینت آمدی بر آشنايی با مبانی جغرافيای سياسی نظامی با تاكيد بر جهان اسلام (pptx) 50 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 50 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
در آمدي بر آشنايي با مباني جغرافياي سياسي – نظامي ، با تاكيد بر جهان اسلام
جغرافياي سياسي و جغرافياي نظامي
جغرافياي سياسي و نظامي اگر چه از نظر محتوا كاملا با يكديگر در ارتباط هستند و در مجموع يكديگر را تكمليل مي كنند ولي در هر صورت بايد توجه داشت كه اين تا حدودي مستقل از يكديگر بوده و هر يك مباحث خاص خود را مطرح مي سازند.
در اين درس ابتدا جغرافياي سياسي و سپس جغرافياي نظامي به عنوان دو علم مستقل از يكديگر مورد بررسي قرار مي گيرند.
ماهيت و قلمرو جغرافياي سياسي
جغرافياي سياسي در واقع ، شاخهاي از جغرافياي انساني به شمار مي آيد.
طبق آخرين تعريف، نقش ويژه جغرافياي سياسي ، تحليل فضايي) به معني مكان) پديدههاي سياسي و شناسايي فرايندهاي سياسي است.
تعاريف مختلف جغرافياي سياسي
جغرافي داني به نام هارتشورنRichard Hartshorne) ) جغرافي دان آمريكايي ، در سال 1954 اولين تعريف منسجم از جغرافياي سياسي را که اغلب جغرافي دانها آن را پذيرفتند، ارائه داد.
از نظر هارتشورن «جغرافياي سياسي، تفاوتها و تشابهات سياسي بين مناطق مختلف را بررسي ميکند.»
تعاريف مختلف جغرافياي سياسي
جغرافي دان ديگري به نام «جکسون» کار اساسي جغرافياي سياسي را بررسي پديدههاي سياسي در جايگاه منطقهاي آنها تعريف کرد.
«آکادمي ملي علوم در کميته ويژه جغرافيا» کار اساسي جغرافياي سياسي را «بررسي کنش متقابل منطقه جغرافيايي و فرآيند سياسي» معرفي كرد.
رابطه نظامهاي سياسي و جغرافيا
مي دانيم كه همه نظامهاي سياسي بر سه پايه اصلي استوار هستند:
نيروهاي اجتماعي : مردم جامعه به صورت فردي يا گروهي
فرآيند سياسي : نهادها، موسسات و جريانهاي مختلف سياسي
فضاي جغرافيايي مربوط به آن: محيطي كه مردم و كليه بازيگران عرصه سياسي در آن زندگي مي كنند يا قرار دارند.
بنابراين ، ارتباط نظام سياسي با سرزمين و جغرافيا ، ارتباطي مستقيم و گسترده است .
نگاهي به تحولات جغرافياي سياسي
ظهور جغرافياي سياسي بصورت يک شاخه منسجم جغرافياي انساني از پديدههاي قرن حاضر است
ولي اين بدان معنا نيست که در گذشته فيلسوفان و نويسندگان بزرگ به تاثيرات متقابل سياست در اشكال گوناگون و محيط فيزيکي توجهي نداشتهاند .
هرودوت، افلاطون ، ارسطو، ابن خلدون ، منتسکيو و هگل از جمله متفكراني هستند كه به رابطه بين جغرافيا و سياست توجه داشته اند.
ارسطو و جغرافياي سياسي
ارسطو با ارائه طرح يک دولت ايدهآل تاثير گسترده اي بر برخي مفاهيم جغرافياي سياسي بر جاي گذاشت.
ارسطو معتقد بود که در يک دولت ايدهآل ، نسبت بين جمعيت و وسعت قلمرو و کيفيت آنها بسيار مهم است .
وي براي پايتخت شدن يک شهر، شرايطي را لازم ميدانست و درباره ترکيب ارتش و نيروي دريايي، چگونگي مرزها و ساير عوامل مباحث مهمي را مطرح کرده است
اين متفكر يوناني در تمام اين بحثها به ماهيت محيط فيزيکي بويژه آب و هوا به عنوان يک عامل تعيين کننده در سياست توجه دارد.
استرابو
سه قرن بعد از ارسطو، يكي ديگر از جغرافي دانهاي يوناني- رومي به نام استرابو ، کتابي در هفده جلد نوشت که در واقع توصيفي از جهان شناخته شده آن روز بود.
در قرون وسطي، علم و دانشوري در اروپا تحتالشعاع مذهب قرار گرفت در حالي که در جهان اسلام جغرافيا در بين تاجران ، مورخان، جهانگردان و فيلسوفان مسلمان رواج زيادي پيدا کرد .