پاورپوینت مقدمه اي بر روش تحقيق درعلوم انساني

پاورپوینت مقدمه اي بر روش تحقيق درعلوم انساني (pptx) 21 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 21 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

مختصري درباره شناخت علمي فلاسفه ودانشمندان براي اگاهي ازحقايق و واقعيت هاي جهان هستي و كشف حقيقت پديده ها به منابع و مباني مختلفي متوسل مي شوند : عده اي عقل را به وسيله ي استدلال و برهان عده اي ديگر حواس را به وسيله تجربه عده اي قلب و دل را به وسيله تزكيه ان عده اي ديگر وحي از طريق كتب اسماني عده اي هم همه اينها را منبع شناخت دانسته اند تا قبل از رنسانس عقل گرايي سنتي عمدتا ار پايه روش ارسطويي به عنوان مبناي شناخت تلقي مي شد ولي پس از رنسانس نهضت جديدي عليه عقل گرايي سنتي اغاز شد كه تجربه و ازمايش و مشاهده به عنوان مبناي كار پذيرفت در تفكر عقل گرايانه روش قياسي مبناي كار است بدين معني كه با استدلال و روش منطقي و تحليل فرد مي تواند حقايق را كشف نمايد اما در تفكر تجربي روش استقراريي مبناي كار است بدين معني كه با مشاهده و ازمايش و شناخت ماهيت پديده ها مي توان با شناخت جزئيات به ارتباط انها به هم پي برد و قوانيين ونظامات كلي نتيجه گيري كرد هركدام از اين ديدگاها طرفداراني دارد و داشته ولي نكته اي كه بايد به ان توجه داشت اين است كه ميزان درستي هركدام از انها بستگي به درجه اعتبارو درستي ابزار شناخت اين ديدگاه ها دارد يعني اينكه عقل به عنوان ابزار شناخت ديدگاه عقل گراو حس به عنوان ديدگاه تجربه گرا تا چه اندازه قادر به كشف حقيقت اشيا و پديده هاست و تاچه اندازه خطا و اشتباه در ان راه ندارد از بحث عقل گرا و تجربه گرا بگذريم نكته اي در اينجا موجود است ان اينكه انسان به هر حال معلوماتي دارد كه خطا بردار است و معلوماتي دارد كه خطا بردار نيست علم داراي دوبعد است: حضوري حصولي ناظر برتصوير شيء يا پديده در ذهن ناظر بر داوري انسان بر واقعيت ها اشيا وپديده ها علم حضوري يعني اينكه واقعيت معلوم پيش انسان حاضر است و واسطه و صورت در كار نباشد مانند علم به خود و علم به ترس, خود به عنوان يك مفهوم كلي علم حصولي يعني علمي كه بر اساس مفهوم و واقعيت خارجي وبا واسطه صورت ذهني براي انسان حاصل مي گردد مانند علم انسان به اشيا و پديده هاي جهان خارج يا ارتباط بين انها كه از طريق تصويرانها در ذهن صورت مي گيرد ديدگاه هاي شناختي ديدگاه تجربه گرايي وپوزيتيويسيم ديدگاه عقل گرايي ديدگاه ساختاري ديدگاه هرمنوتيك این دیدگاه فلسفی در مقابل عقل گرایی سنتی و ارسطویی شکل گرفت و سابقه آن به دوره رنسانس علمی (قرن ۱۴ تا ۱۶) باز می گردد. بانی این طرز تفکر را فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶م) می دانند که بعدها توسط افرادی چون توماس هابز، جان لاک، جرج برکلی، دیوید هیوم، جان استوارت میل، ارنست ماخ، و برتراند راسل (۱۸۷۲-۱۹۷۰م) دنبال شد. از آنجا که بعدا انتقاداتی بر این مکتب فلسفی وارد گردید، افرادی نظیر راسل، ماخ و ویتگنشتاین، "دایره وین" يا حلقه وین را تشکیل دادند. این دیدگاه با به کارگرفتن منطق نوین در جهت تحلیلی - منطقی تغییر مسیر داد. سپس با برقراری ارتباط با انجمن فلسفه تجربی برلن و نظایر آن و نیز ارتباط با مکتب پراگماتیسم امریکا (جیمز و دیویی) با نام تجربه گرایی نوین گسترش یافت. ولی رویدادهای سیاسی دهه ۱۹۳۰  اروپا موجب از هم پاشیده شدن این مکاتب و مهاجرت دانشمندان آن به امریکا، نیوزلند و استرالیا شد و سپس تجربه گرایی نوین نیز توسط پیروان خود مورد نقد قرار گرفته و در مواردی تغییر ماهیت داد ديدگاه تجربه گرايي يا پوزيتيويسم ردولف كارناپ به عنوان چهره برجسته مكتب پوزيتيوسيم منطقي درسال1926به حلقه وين پيوست ونقش اساسي در بيان اراء اين حلقه رابرعهده گرفت این مکتب فلسفی وسیله شناخت راحواس انسان می داند ومعتقد است شناختی اعتبارداردکه به وسیله یکی از حواس قابل درک باشد.بدین لحاظ پوزیتیویسم به تجربه و آزمایش و مشاهده اصالت می دهدوروش استقرایی را برای دستیابی به کلی ها و به عبارتی به قوانین کلی وعلمی می پسندد. دیدگاه پوزیتیویستی و تجربی در حوزه علوم طبیعی به دستاوردهای علمی زیادی نایل آمد و پشتوانه محکمی برای اثبات حقانیت دیدگاه خود پیدا نمود. از این رو در ادعا نسبت به قلمرو کارایی شناختی این دیدگاه زیاده روی نمود.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته