پاورپوینت فصل چهارم بیداری اسلامی و جهان جدید (pptx) 24 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 24 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
فصل چهارم
بیداری اسلامی و جهان جدید
درس13 سیزدهم
سرآغاز بیداری اسلامی
آغاز شكل گیری هر پدیدۀ اجتماعی اغلب هیجان انگیزترین لحظة آن است. لحظه ای سرشار از بیم، امید، شگفتی، تنش و دلهره. سرآغاز پدیدة اجتماعی، شفاف ترین و بی پرده ترین لحظة آن نیز به شمار می رود و به همین دلیل اطلاعات قابل توجهی را از آن پدیده در اختیار ما می گذارد. سرآغاز، گویی بذر و نطفه ای است كه سرگذشت و سرنوشت پدیده را به طور خلاصه در خود دارد.برای شناخت یک پدیده اجتماعی بهتر است نقطه آغاز آن را مطالعه کرد، زیرا هنوز دچار تحول و تحریف نشده است و می توان اطلاعات زیادی را به صورت شفاف و دقیق از آن پدیده به دست آورد.
همچنین نقطه آغاز پدیده، خلاصه ای از سرنوشت پدیده را آشکار می کند. مانند بذری که عصاره یک درخت را در خود دارد.
برای پی بردن به اهمیت آغازها به اولین روز آشنایی خود با افرادی كه امروز از بودن با آنها بسیار احساس راحتی یا ناراحتی می كنید، بیاندیشید.
بیداری اسلامی نیز سرآغازی دارد.
جهان غرب از دو لایه هویتی برخوردار است:
ابتدا با سطحی ترین و ظاهری ترین لایه های هویتی خود با سایر جهان های اجتماعی از جمله جهان اسلام مواجه شد و بیش از هر چیز، وجوه نظامی، سیاسی، اقتصادی، فنّاورانه و ... خود را به رخ كشید.
لایه عمیق که شامل ارزش های بنیادین غرب است (اومانیسم و ...) که ریشه تحول در سطوح اقتصادی، سیاسی، علمی(لایه سطحی) و ... هستند. این امر بر چگونگی مواجهۀ جهان های اجتماعی دیگر و اعضای آنها با جهان غرب تأثیر فراوانی گذاشت. چرا که جوامع غربی عمدتا لایه سطحی خود را به جوامع نشان می دادند و لایه عمیق پنهان بود.
از ابتدای رویارویی جهان اسلام با غرب متجدد، جریان های فكری و اجتماعی متفاوتی در جهان اسلام شكل گرفت.
نخستین بیدارگران اسلامی
جریان های اجتماعی اسلام در مواجهه با غرب به دو دسته اصلی تقسیم می شود:
1- بیدارگری اسلامی
2- غرب گرا
نسل اول: منور الفکران
نسل دوم: روشنفکران
اولین بیدارگران در جهان اسلام چه کسانی بودند، چه ویژگی هایی داشتند و چقدر با فرهنگ غرب آشنا بودند؟
نخستین رویارویی های غرب متجدد با جهان اسلام هنگامی رخ داد که قدرت های سیاسی جهان اسلام، علی رغم رعایت ظواهر اسلامی (مثلا قربانی کردن در عید قربان و یا عزاداری برای امامان )، استبدادهای قومی و قبیله ای مانند ظلم،فقر و بی عدالتی و ... وجود داشت.
عالمان دینی، به دلیل این که امنیت جامعه اسلامی حفظ شود، با حاکمان مستبد اسلامی مدارا می کردند و مثلا فرمان جهاد نمی دادند.
«فقاهت »و«عدالت» دو عنصر برتر در فرهنگ اسلامی، اغلب در حاشیة مناسبات قدرت های قومی، مهجور(دور افتاده) مانده بودند. دولت های کشورهای مسلمان نیز به میزان دوری از سنن دینی و اسلامی، آسیب پذیری بیشتری در برابر کشورهای غربی پیدا می کردند. (فقیه یا عادل بودن حاکم و حکومت اهمیت نداشت، بلکه حاکمان به واسطه پیوندهای قومی تعیین می شدند.) اگر این دو عنصر نباشد، یک فرهنگ اسلامی قادر به ایفای نقش نیست.