پاورپوینت پاورپوینت مراحل رشد و تکامل درک دینی (pptx) 16 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 16 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
مراحل
رشد و تکامل درک دینی
تهیه
کننده
:
استاد
:
اهمیت مطالعه رشد و درک تکامل
دینی
به یقین با شناخت هر چه بیشتر ویژگیهای تفکر دینی دانش آموزان است که راه را برای گزینش روش های مناسب آموزش دینی هموار خواهد شد . ما ناگزیر از آنیم که از دریچه های علمی و تحقیقی به این آموزش نگاه کنیم تا مشکلاتی را که خود در این زمینه با عدم توجه به ظرایف ایجاد نموده ایم ،مرتفع سازیم.
نظریه ها و تحقیقات
:
چون که بسیاری از ویژگی های تفکر دینی به خصوص در سنین کودکی متاثر از خصوصیات فطری و روانی است که بین تمامی کودکان مشترک میباشد و نیز اینکه بسیاری از مفاهیم کلی دینی که در این تحقیقات مورد بررسی قرارگرفته اند،در همه ی ادیان الهی مشترک بوده و کم وبیش همه ی این کودکان با آنها آشنا هستند.
پیاژه
در تحقیق نخست ،نقش «ساخته پنداری» را در زندگی کودکان مورد آزمایش قرار میدهد و از آن به عنوان «تلقی کودک از اشیا به عنوان محصول خدمت بشری»تعبیر مینماید.منطور پیاژه از به کارگیری لفظ بشر ،هم خدا به عنوان یک بشر قدرتمند است و هم قدرت بشری که کودک به آن کیفیت های روحانی را نسبت میدهد .
پیاژه بیان میدارد که تبیین کودک از اصل خورشید،ماه،ابرها،آسمان،بادها و رودها تقریبا نشانگر سه دوره از رشد میباشد:
1-ساخته پنداری اساطیری(4تا7سال)
2-ساخته پنداری فنی(7تا10سال)
3-ناساخته پنداری(پس از 10سالگی
)
نظریه پیاژه
در
دوره نخست اصل وجود این اشیا به بشر یا منبعی روحانی نسبت داده میشود ،یک کودک
شش ساله اصل وجود خورشید را از خدا میداند که آتشی را در آسمان روشن نموده است او
نتیجه میگیرد که توضیح پدیدارهای طبیعی پیش از 7تا8سالگی امکان ندارد و دلایل کودکان در
این سالها بیشتر جنبه افسانه ای دارد و کودک تصور اساسی را از علیت ندارد.
سپس یک دوره واسطه مطرح میشود که در آن توضیح طبیعی با یک راه حل ساخته پنداری توأم است ،مثل اینکه کودک مطرح میکند خورشید و ماه در اثر به هم آمیختن ابرها به وجود آمده اند که اصل وجود خود ابرها از خدا یا دود های برخاسته از خانه های انسان ها پدیدار شده است.
در پایان دوره ای وجود دارد که کودکان به توضیحات برخاسته از تفکر منطقی طبیعی-علمی روی می آورند و در آن کارهای بشری و الهی با ریشه وجودی این موجودات هیچ ارتباطی ندارد و انها نشأت گرفته از خود طبیعت هستند.
نکته
: آموزش
های مذهبی داده شده به کودکان در خلال سنین 4تا7سال اغلب نسبت به تفکر طبیعی آنان بیگانه است در پایان پیاژه نتیجه میگیرد که دین واقعی کودک در طول سال های نخست زندگی با دین او در سنین بالاتر کاملا متفاوت است.
محرک
وی در این تحقیقات نگرانی دیرپایی بود که در مورد اثرات و میزان موفقیت آموزش دینی در مدارس وجود داشت . در وهله نخست اشتباهات بزرگی بود که کودکان در تعبیر شنیده های خود میکردند . کودکان همواره سعی دارند که واژهای متون دینی را برحسب تجربیات خود معنی کنند . به گونه ای عمیقتر این مشکل زمانی پیش می آید که کودکان با شنیدن داستانی از کتب دینی سعی میکنند آن را براساس تجربیات شخصی معنا کنند واین امر گاهی چنان تأثیرات منفی را به همراه دارد که ممکن است این اثرات تا سالیان متمادی باقی بمانند
گلدمن با به حساب آوردن محدودیت کودکان در به کارگیری زبان ونیز کمی تجربه ی آنها،به پنج مرحله قایل گردید:
1-دوره ماقبل تفکر مذهبی(تا7و8سالگی)
2-دوره تفکر مذهبی ناقص اول(7تا9سالگی)
3-دوره تفکر مذهبی ناقص دوم(9 تا 11سالگی)
4-دوره اول تفکر مذهبی شخصی(11تا13سالگی)
5-دوره دوم تفکر مذهبی شخصی (13سالگی به بعد،این سنین سنین عقلی میباشند)
نظریه گلدمن:
در
این دوره تفکر شهودی که اغلب پیش عملیاتی نامیده میشود تفکر دینی کودکان دو ویژگی عمده دارد:1-خود محوری بودن2-تک کانونی بودن . خود محوری بودن به این معناست که داوری های کودک صرفا از نقطه نظر خود او صورت میگیرد و او نمیتواند خود را به جای دیگران بگذارد و از چشم آنان به قضیه بنگرد.
تک کانونی بودن به این معناست که کودکان یک جنبه از حادثه را نه صرفا جنبه مهمی از آن را جدا میکنند،سپس آن را تعمیم داده و مرتکب اشتباه میشوند.
نکته:کودکان در این سنین بسیاری از واژهای مذهبی را به کار میبرند ،اما معنی آن را در نمی یابند . کسی که بر این نکته واقف نباشد،از سهولت به کارگیری زبان مذهبی توسط آنان به خطا تصور می نمایند که کودکان از قدرت فهم مذهبی بالایی برخوردارند.
الف)دوره
ما قبل تفکر مذهبی(تا7و8سالگی)
در
این دوره کودک به سوی تفکر عملیاتی حرکت کرده،اگرچه به مراتبی از تفکر عینی دست یافته است،اما در به دست آوردن سطوح مورد نیاز ناموفق بوده و دچاراشتباهات آشکاری میشود.او بهتر میتواند واقعیات را به یکدیگر مربوط ساخته ،تجربیاتش را دسته بندی نماید و تعمیم دهد. تفکر به مراتب کمترتک کانونی است و به ندرت یک
ویژگی
حاشیه ای ماجرا را تعمیم میبخشد.او اگرچه هنوز خودمحور است ولی دامنه این خود محوری بسیار کاهش یافته است ودرکش از اندیشه های مذهبی کمتر رنگ خیال دارد . نشانه دیگر این است که کودک تصورات مذهبی را که اغلب انتزاعی و کنایی هستند ،به همان معنای تحت اللفظی و تجسم یافته معنی میکند.
تلاش های او برای مرتبط ساختن بعدی از یک رویداد به بعد دیگر آن ناموفق است .او در قضاوتهایش نامطمئن است
ب)دوره
تفکر مذهبی ناقص اول(7تا9سالگی)
این
دوره به وسیله تفکر عملیاتی مشخص میگردد که با عناصر عینی محدود شده است،لذا کوشش هایشان برای تفسیر و درک مفاهیم مذهبی به واسطه طبیعت عینی تفکرشان دچار اشکال میشود.تحقیقات نشان میدهد که تفکر عینی در فهم مفاهیم تا سن عقلی 13 غالب است یک نکته جالب در این دوره آن است که اگرچه کودکان با بسیاری از مسائل لفظی در معارف دینی و داستان های آن درگیرند ،اما درباره آنها بطور ساده و برحسب رضایت خودشان که اغلب خود محورانه است قضاوت میکنند . این امر منحصرا با عنایت به تجارب شخصی آنها صورت میپذیرد.
عناصر عینی در تفکر این کودکان مسلط و نافذ است و آن را بارها و به کیفیت های مشهود ملموسی که در یک مسئله وجود دارد محدود میسازد .این سیستم تفکر محدود به ارتباطات عینی را در آنجا که چندین بعدبه یکدیگر مربوط میشوند ،میتوان به روشنی در پاسخ به سوال اول گلدمن مشاهده نمود.
ج)دوره
تفکر مذهبی ناقص دوم(9تا11سالگی)