پاورپوینت رستم و اشکبوس درس 12 فارسی پایه دهم

پاورپوینت رستم و اشکبوس درس 12 فارسی پایه دهم (pptx) 35 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 35 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

پاورپوینت درس دوازدهم فارسی پایه دهم رستم و اشکبوس درس در یک نگاه سخن بر سرِ پیکار میان ایرانیان و تورانیان است. هنگامی که کیخسرو در ایران بر تخت نشست ، افراسیاب در سرزمین توران بر تخت پادشاهی نشسته بود. سپاه توران به یاری سردارانی از سرزمین های دیگر به ایران می تازد . کیخسرو، رستم را به یاری می خواند . اشکبوس، پهلوان سپاه توران به میدان می آید و مبارز می جوید . یکی دو تن از سپاه ایران پای به میدان می نهند، امّا سرانجام، رستم پیاده به میدان می رود . نبرد رستم با اشکبوس از عالی ترین صحنه های نبرد تن به تن است که در آن طنزگویی و چالاکی و دلاوری و زبان آوری با هم آمیخته است. خروش سواران و اسپان ز دشت ز بهرام و کیوان همی برگذشت معنای بیت صدای اسبان و سواران از دشت بلند شد و از ستاره بهرام و کیوان نیز گذر کرد. معنای لغات خروش: فریاد / بهرام: ستارۀ مریخ / کیوان: ستارۀ زحل / همی برگذشت: عبور می کرد. آرایه ها سواران، اسپان: تناسب / بهرام، کیوان: تناسب / واج آرایی «ا» و «ش» همه تیغ و ساعد ز خون بود لعل خروشان دل خاک در زیر نعل معنای بیت شمشیر و ساعد جنگجویان از خون مانند سنگ لعل، سرخ شده بود و دل زمین از کوبیدن نعل به فغان درآمده بود. معنای لغات تیغ: شمشیر / ساعد: میان مچ و آرنج / لعل: سنگ قیمتی / خروشان: فریاد زنان و ناله کنان آرایه ها تیغ و ساعد لعل بود: تشبیه رسا / خاک: مجاز از زمین / دل خاک: استعاره مکنیه / نعل، لعل: جناس. نماند ایچ با روی خورشید رنگ به جوش آمده خاک بر کوه و سنگ معنای بیت خورشید نیز از ترس رنگش پریده بود و خاک و سنگ کوه به جوش آمده بود. معنای لغات ایچ: هیچ / قلمرو ادبی: بر روی خورشید رنگ نماند: رنگش پرید، کنایه از ترسید، جانبخشی، اغراق / به جوش آمده: استعاره مکنیه همه تیـغ و گـــرز و کـمند آورید به ایرانیان تــنگ وبند آورید معنای بیت کاموس پهلوان به لشگر اینچنین گفت که اگر لازم باشد آسمان را نیز طی می کنیم، همگان شمشیر، چماق و کمند را آماده کنید. به ایرانیان سخت بگیرید و ایشان را به ستوه آورید و اسیر کنید. معنای لغات اموس: یکی از فرماندهان زیردست افراسیاب/ گرد: پهلوان، دلیر / سپردن: درنوردیدن، پیمودن، طی کردن/گرز: چماق / کمند: طناب / بند: ریسمان آرایه ها یغ، گرز، کمند: تناسب / تنگ: در برابر فراخ / تنگ آوردن: در تنگنا گذاشتن، به ستوه آوردن. / بند آوردن: کنایه از اسیر کردن دلیری کجـــا نام او اشکــبوس همی بر خروشید بر سان کوس معنای بیت پهلوانی که نام او اشکبوس بود به مانند طبل خروشید و فریاد زد. معنای لغات جا: که / اشکبوس: پهلوان تورانی / برخروشید: فریاد کشید / کوس: طبل بزرگ، دهل آرایه ها اشکبوس: مشبّه / برسان: به مانند، ادات تشبیه / کوس : مشبّهٌ‌به / وجه شبه: برخروشیدن. بیامد که جــــوید ز ایران نبرد سر هم نبرد اندر آرد به گرد معنای بیت آمد که از لشکریان ایران حریفی پیدا کند و با حریف خود بجنگد و او را شکست دهد. معنای لغات همنبرد: حریف / گرد: غبار، گرد و خاک / نبرد: جنگ / اندر: در آرایه ها گرد: مجاز از زمین / ایران: مجاز از لشکر ایران / سر هم نبرد به گرد آوردن: کنایه از شکست دادن، برابر با پوزه کسی را به خاک مالیدن. / واج آرایی «ر» بشد تیز رهّام با خـود و گبر همی گرد رزم اندر آمد به ابر معنای بیت رهّام با کلاهخود و زره (مسلّح) بسیار سریع به میدان جنگ رفت و به خاطر شدت رزم، گرد و خاک به آسمان رسید. معنای لغات بشد: رفت / تیز: تند و سریع / خود: کلاهخود / گبر: زره، خفتان، جوشن ، نوعی جامه جنگی / رزم: جنگ / اندر: در آرایه ها ابر، گبر: جناس ناهمسان اختلافی / خود، گبر، رزم: تناسب / واج آرایی «ر». برآویخت رهّام با اشکــبوس برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس معنای بیت رهّام با اشکبوس گلاویز شد و صدای بوق و کوس از هر دو سپاه بلند شد. معنای لغات برآویخت: جنگ کرد، گلاویز شد، / رهام: پهلوان ایرانی / برآمد: بالا آمد، بلند شد / بوق: شیپور / کوس: طبل بزرگ آرایه ها بوس، کوس: تناسب. به گرز گران دست برد اشکبوس زمین آهنین شد سپهر آبنوس معنای بیت اشکبوس دست به گرز سنگین خود برد و جنگ را آغاز کرد. زمین آهنین شد و آسمان همانند چوب آبنوس تیره و پر گرد و غبار گردید. معنای لغات گران: سنگین / آبنوس: درختی است که چوب آن سیاه، سخت، سنگین و گرانبهاست آرایه ها مین آهنین شد: زمین سفت وسخت شد یا زمین پر از زره شد / زمین، سپهر: تضاد، تناسب یا مراعات نظیر / سپهر آبنوس شد: تشبیه رسا یا فشرده برآهیخت رهّام گـــرز گـــران غمی شد ز پیـــکار دست سران معنای بیت رهّام گرز پر وزنش را برداشت. دست دو پهلوان به خاطر جنگیدن با گرز خسته و ناتوان گردید. معنای لغات برآهیخت: بیرون کشید(بن ماضی: برآهیخت، بن مضارع: برآهیز) / گران: سنگین / غمی شد: غمین شد، خسته شد / پیکار: جنگ / سران: سرداران و فرماندهان / پیکار: جنگ آرایه ها سران، گران: جناس ناهمسان اختلافی. چو رهّام گشت از کشانی ستوه بپیچید زو روی و شد سوی کوه معنای بیت بازگردانی: زمانی که رهّام از دست اشکبوس خسته شد و به ستوه آمد، از او گریخت و به سوی کوه رفت. معنای لغات چو: هنگامی که / ستوه: درمانده و ملول، خسته و آزرده/ شد: رفت آرایه ها بپیچید زو روی: کنایه از گریخت. / روی، سوی: جناس ناهمسان ز قلب سپه اندر آشفــت توس بزد اسب کــاید بر اشکــــبوس معنای بیت توس فرمانده سپاه که در مرکز سپاه بود، خشمگین شد و به اسبش ضربه زد تا به سوی اشکبوس برود. معنای لغات قلب: مرکز / برای قلب سپه دو حرف اضافه آمده که ویژگی سبک خراسانی است / اندرآشفت: خشمگین شد. / توس: فرمانده سپاه ایران / کاید: که آید تهمتن برآشفت و با توس گفت که رهّام را جام باده ست جفت معنای بیت رستم خشمگین شد و به توس گفت که رهّام مرد بزم و میخواری است و مرد جنگیدن نیست. معنای لغات تهمتن: درشت اندام، لقب رستم / با: به / توس: فرمانده سپاه ایران / جفت: زوج / رهّام: پهلوان ایرانی آرایه ها جفت بودن: کنایه از همنشین بودن / رهّام را جام باده ست جفت: کنایه از اینکه مرد جنگ نیست / گفت، جفت: جناس. تو قلب سپه را به آیین بدار من اکنون پیاده کنم کارزار معنای بیت تو مرکز سپاه را به سامان نگه دار. من اکنون پیاده به جنگ می‌روم. معنای لغات قلب: مرکز سپاه / به آیین: به سامان، مرتب / بدار: نگه دار/ کارزار: جنگ.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته