نگاهی به زندگی نامه و آثار لئون تولستوی (pptx) 12 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 12 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
نگاهی به زندگی نامه و آثار لئون تولستوی
زندگی نامه
مرور کلی
لئو نيکلايوويچ در خانوادهاي بسيار قديمي و اشرافي در ياسنايا پاليانا در 160 کيلومتري جنوب مسکو زاده شد. مادرش را در دو سالگي و پدرش را در 9 سالگي از دست داد و پس از آن تحت تکفل عمهاش قرار گرفت. او در سال (1884 ميلادي) در رشته زبانهاي شرقي در دانشگاه قازان ثبت نام کرد و پس از سه سال، در تاريخ (1846 ميلادي) تغيير رشته داده و خود را بهدانشکده حقوق منتقل نمود تا با کسب دانش ِ وکالت بهوضعيت نابسامان 350 نفر کشاورز روزمزد که پس از مرگ پدر و مادرش بهاو انتقال يافته بودند، رسيدگي و با اصلاحات اراضي خود به شرايط رنجآور اجتماعي آنان خاتمه دهد.
دوران خدمت در ارتش
تولستوي در سال (1851 ميلادي) پس از گذراندان دوران مقدماتي نظام، در جنگهاي قفقاز شرکت نمود. تجاربي که از زندگي سربازان کسب نمود، مبناي داستانهاي قفقازي او شد و با نوشتن داستان کودکي در 1852 سهگانهاي را آغاز کرد که با نوجواني (1854) و جواني (1857) آن را ادامه داد. باشروع جنگهاي کريمه در سال (1854 ميلادي) بهجبهه سواستوپل منتقل و بهخاطر ارسال گزارشات واقعي از صحنههاي نبرد در کتاب خود به نام قصههاي سواستوپل، نامش بهعنوان نويسندهاي چيرهدست در ادبيات روسيه بهثبت رسيد. او پس از سقوط سواستوپل به سنتپترزبورگ رفت که در آنجا از ارتش کنارهگيري کرد و پس از آن به شهر خود بازگشت.
اصلاحات اجتماعي و تعليم و تربيت کودکانلئو تولستوي، به لحاظ توجه قابل احترامي که بهآموزش و پرورش کودکان و نوجوانان داشت، در سال 1857 به مدت پنج سال از کشورهاي اروپاي غربي و با مشاهير اروپا مانند: چارلز ديکنس، ايوان تورگنف، فريدريش فروبل و آدلف ديستروِگ، ديدار و پس از بازگشت به کشورش، براساس تجارب نوآموخته، دست بهيک رشته اصلاحات آموزشي زد و در همين راستا بهپيروي از ژان ژاک روسو، بهتأسيس مدارس ابتدائي در روستاها پرداخت. تولستوي از سال (1855 ميلادي) بهتناوب در زادگاه خود ژاسناژا پولژانا، مسکو و سن پترزبورگ اقامت گزيد.
زناشوئي با سوفياتولستوي در سال (1862) با دختر هيجدهسالهاي با سلف ِ آلماني بهنام سوفيا آندر ژونا برس (1844 - 1919)، ازدواج کرد و رمانهاي جاودانهاي به نام جنگ و صلح و آنا کارنينا را تأليف و منتشر ساخت. پشتيباني همسر جوانش از فعاليتهاي ادبي تولستوي که به روايتي 1400 صفحه از پيش نويس جنگ و صلح را بيش از هفت بار پاکنويس کردهاست، شايسته احترام ميباشد. اين دو رمان بهمثابه شخصيت شکوهمند ادبي تولستوي در جهان محسوب ميگردد. وي در دفتر خاطراتش در اواسط سال (1850 ميلادي) چنين مينويسد:«چيزي در درونم شعله ور است که بيش از نيکي دلبسته آنم، شکوه و جلال.»
انقلاب درونيتولستوي، در اوج اشتهار، مبتلا بهسرگشتگي و نااميد از بهبود وضعيت جامعه شد و در مرز انحطاط فکري و شکست روحي قرار گرفت. او بهعنوان عضوي از اداره کل آمار و سرشماري در مسکو در سال 1882 ميلادي با فقر روزافزون کارگران که در مقام مقايسه با محروميت دهقانان از ابعاد وسيعتري برخوردار بود، آشنا شد. با تأثيرپذيري از اين واقعيت تلخ، به منظور کمکرساني بهکشاورزان و جلوگيري از مهاجرت دستجمعي آنان بهشهرها، اقدام بهايجاد تشکيلاتي نمود که حمايت از روستائياني که محصولاتشان در اثر حوادث و آفات طبيعي آسيب ديده بود، در دستور کار خود قرار داد.
تضادهاي بيرونياشتهار تولستوي هرچه بيشتر در خارج از روسيه وسعت مييافت، بههمان نسبت نيز در داخل روسيه مورد طعن و لعن و انزجار دستگاههاي دولتي و مراجع ارتودوکس قرار ميگرفت. نوشتههايش قبل از انتشار توقيف و شايعه رواني بودن او بهسرعت پراکنده ميشد. پليس تزاري کوچکترين حرکت وي را تحت نظر گرفته بود. هنگامي که بهپشتيباني از مريدانش برخاست و براي آزادي آنها از بازداشت، تمام مسئوليتها را که بهعنوان مدرک جرم مطرح بودند بهعهده گرفت، بهاو گفتند:«جناب کنت، جاه و جلال شما بقدري بزرگ است که زندانهاي ما گنجايش آن را ندارد!»
کليساي ارتدکس و اتهام ارتدادانتشار رمان رستاخيز بهانهاي بود در دست مرجع عالي کليساي ارتدکس، تا در تاريخ 1901 ميلادي بهدلايل زير، تولستوي را بهعنوان مرتد معرفي نمايد:تکذيب ِ وحدت ِ تثليث مقدس در وجود خداي واحد تکذيب بکارت مريم مقدس، قبل و بعد از تولد مسيح تکذيب رستاخيز مسيح، و ضديت با مظهر لاهوتي - ناسوتي مسيح پسر خدا تکذيب وقوع معجزه در مراسم عشاي رباني. تولستوي، مبارزات سوسياليستها را نيز در جهت برقراري ديکتاتوري پرولتاريا، مردود دانسته و به عنوان پرچمدار انساندوستي و مخالف با جنگ و خونريزي شناخته شدهاست. آثار او نيز، جادهصافکن انقلاب (1905 ميلادي) روسيه نام گرفتهاست.
سالهاي پايانيعلاوه بر تضييقات حکومت، سخت گيريهاي پليس تزاري و ضبط پيشنويس رمانهايش در سال (1908 ميلادي) ، مشکلات خانوادگي هم مزيد بر آن شد. تولستوي در آخرين روزهاي حيات خود بهاتفاق پزشک ِ خانوادگي و دختر کوچکش، همسر خود را ترک و بهسوي جنوب روسيه مسافرت نمود. اين، آخرين سفر تولستوي در تاريخ (هفتم نوامبر 1910 ميلادي) در ايستگاه راه آهن آستاپوفو بهپايان رسيد. دو روز بعد در زادگاهش بهخاک سپرده شد.